جهان در قرن بیست و یکم با تحولات بس شگرفی روبرو شده است. قابلیت رو به افزایش کشورهای خاور دور در عرصه بازارهای جهانی، یکپارچه شدن کشورهای اروپایی با 230 میلیون نفر جمعیت مصرف کننده، انجام اصلاحات سیاسی دربعضی از کشورها، از جمله کشورهای اروپای شرقی همراه با فن آوریهای جدید، می روند تا در قرن بیست و یکم، نظم جدیدی را در بازارهای جهانی به وجود آورند. مفهوم این تحولات این است که روشهای دیرین کسب و کار در آینده، کارایی خود را از دست خواهند داد. در این راستا، بازاریابی فعالیتی است که طی آن نیازها و خواسته های تامین نشده مشتریان، تعیین می شود. بازاریابی تلاشی است درجهت تاثیرگذاشتن بر روشی که مصرف کنندگان رفتار می کنند. این تلاش، هم درمورد سازمانی که آن را اعمال می کند، هم مصرف کنندگانی که تحت تاثیر آن واقع می شوند و هم جامعه ای که این تلاشها در آن اتفاق می افتد، مفهوم دارد. ما همگی مصرف کننده و اعضای یک جامعه هستیم. بنابراین دانستن رفتار مصرف کننده و تلاش درجهت تاثیر نهادن برآن، برای همگی ما ضروری است. رفتار مصرف کننده چیزی بیش از خرید کالاهاست. دراصل رفتار مصرف کننده، درباره چگونگی تاثیر مالکیت کالا بر زندگی ما بحث می کند. لازم به ذکراست، مصرف کننده در کشور ما هنوز برای خرید کالا به دوستان و آشنایان و کسانی که کالا را خریداری کرده اند و یا درخصوص آن آگاهی دارند مراجعه می کند. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به طور سنتی خرده فروش یا فروشنده مغازه، در خرید افراد تاثیر بسیار زیادی دارد. یکی از علت های چنین وضعی، ضعف نظام ارتباطی سازمانهای ماست. هنوز مصرف کننده ما، به مطالبی که در تبلیغ گفته می شود، اعتماد چندانی ندارد. ازاین رو، ضعف کارکرد تبلیغات رسانه ای باعث شده است که تبلیغات دهان به دهان رشد زیادی در مملکت ما پیدا کند. ( افجه ء و مؤید ، 1384، 28 و 29 )
یکی از مسائل پیش روی جوامع توسعه یافته و درحال توسعه بحث مصرف گرایی و ظهور جامعه مصرفی یا مصرف گرا می باشد. اساساً جوامع صنعتی مبتنی بر فرهنگ مصرف گرایی می باشد دراین میان تبلیغات و رسانه های جمعی نقش بسیارتعیین کننده ای در شکل دهی به الگوهای مصرفی مخاطبین خود دارند. ( خادمیان و مبارکی فرد ، 1391، 95 )
امروزه ازیک سو سازمان ها، برای شناساندن و معرفی کالاها و خدمات خود و اعلام وجه تمایز آن با کالاهای مشابه، با به کارگیری رسانه های مختلف تبلیغاتی، می کوشند پیام های تاثیرگذاری را به منظور ترغیب مخاطبان به خرید ارسال کنند و ازسوی دیگر، مردم با انواع تبلیغات ازطریق رسانه های گوناگون در هر زمان و مکانی محاط شده اند؛ این درحالی است که آنچه در بحث تبلیغات حایز اهمیت است، ارزیابی میزان اثربخشی آن است. ( ربیعی و دیگران ، 1390، 17 )
برای اینکه مردم تبلیغ را ببینند باید توجه آنها را جلب نمود، تبلیغات در واقع یک فرآیند ارتباطات میباشد. یک پیامی فرستاده می شود، مخاطب باید آن را آنگونه درک کند که شما علاقه مند هستید. پس باید ساده، متمایز و خلاقانه باشد تا اثربخش شود و در بیننده قصد خرید ایجاد کند.
در دنیای رقابتی امروز، بازاریابی برای هر نوع حرکت آگاهانه و هدفمند در بازارضروری بوده و نقش آن درآغاز انجام تمام تلاشها از جمله تولید محصولات و ارائه خدمات مطلوب به جامعه به وضوح قابل مشاهده است، درعصر کنونی که مفاهیم ارتباطات، رقابت ومشتری گرایی با هم پیوند خورده است تبلیغات به عنوان عنصری آمیخته از بازاریابی، نقش محوری در حفظ و بقاء سازمانها با شناساندن و معرفی محصولات و خدمات ایفاء می کند. تبلیغات در لغت به معنای رساندن یک پیام از شخصی به شخص دیگر میباشد و ازلحاظ تکنیکی عبارت است از هر نوع ارتباطات غیر شخصی در مورد یک سازمان، کالا، خدمت و یا ایده،که یک کارفرمای مشخص، برای عبور آن از یک رسانه جمعی و به منظور رسیدن آن به جمع وسیعی از مخاطبان، پول پرداخته است. ( حسینی و دیگران ، 1388، 125 )
از آنجایی که تبلیغات به صورت یک طرفه است، لذا دریافت بازخورد از مشتریان، ضروری و لازم به نظر می رسد. ( ربیعی و دیگران ، 1390، 19 )
یکی از عواملی که برای ارزیابی اثربخشی یک تبلیغ درنظر گرفته میشود قصد خرید مصرف کننده میباشد. بنابراین شرکتها در یک فضای رقابتی برای آنکه متمایز از یکدیگر باشند به روی عامل مذکور به گونه ای تمرکز میکنند که تبلیغاتشان متمایز از دیگر رقبا گردد.
قصد رفتاری بیانگر شدت نیت و اراده فردی برای انجام رفتار هدف است. رابطه ی قصد رفتاری با رفتار نشان میدهد افراد تمایل دارند در رفتارهایی درگیر شوند که قصد انجام آنها را دارند. فیشبن و آجزن، قصد را تعیین کننده عمل در یک مسیر معین میدانند. آنها قصد رفتار را به عنوان احتمال ذهنی شکلدهی یک رفتار خاص تعریف کرده اند. به عنوان مثال، قصد خرید یک محصول خاص به عنوان پیش بینی کننده خوب رفتار واقعی در خرید محصول تشخیص داده شده است. ( نخعی و خیری ، 1391، 110 ) در واقع قصد خرید فرآیند خرید کالا و یا خدمات خاص از یک فروشگاه می باشد.
مصرف کننده با آگاهی از جنبه های کاربردی و تجربی تبلیغات یک محصول به شناخت و اعتماد راجع به آن میرسد، و پس از گرایش و درگیری به محصول با توجه به اثربخشی آن تبلیغ قصد خریدکالا یا خدمات را پیدا می کند.
بنابراین در این پژوهش محقق به دنبال این است که تبلیغات برند سامسونگ چگونه بر قصد خرید مشتریان تاثیر می گذارد؟
- اهمیت و ضرورت پژوهش :
در یک بازار سالم از نظر عرضه و تقاضا، تولید کننده پس از یک دوره بررسی و مطالعه روی خواسته ها ی یک جامعه، تولید محصولی را آغاز می کند. آن گاه آن محصول را با دقت، با سلیقه و نیاز مشتری سازگار می کند و در عین حال می کوشد که محصول او نسبت به تولیدات رقبا امتیازی محسوس داشته باشد تا مشتری به انتخاب آن دست بزند. امروزه سلیقه و نیاز مشتری، به دلیل کثرت و تنوع مصرف به فرآیندی پیچیده و نااستوار مبدل شده است. به همین دلیل دانش تبلیغات و بازاریابی نیز بیش از گذشته، حساس تر و پیچیده تر شده است. نظر و سلیقه مشتری، هدف نهایی تولید است. این سلیقه، بر اثر سالها کار و تجدید نظر در تولید محصول بروز می کند و در عین حال بسیار شکننده است. زیرا خریدار کسی است که هم قدرت انتخاب و هم اختیار نخریدن دارد. تولید کننده باید محصول خود را به او بشناساند؛ تبلیغ، سلیقه او را برانگیزاند؛ ترغیب، به او بباوراند که محصول تولید شده مطابق نیاز و سلیقه اوست، امتناع؛ و سرانجام کاری کند که جز محصول او، مشتری تولید رقبا را برنگزیند؛ ارضاء ( افجه ء و مؤید ، 1384 ، 31 )
در عصر حاضر باتوجه به آنکه تعداد شرکتهای تولیدی و خدماتی زیاد شده اند و بازار عرضه و تقاضا با حجم انبوهی از کالا و خدمات روبرو شده است بازاریابان اینگونه شرکتها با چالش های زیادی جهت افزایش فروش مواجه شده اند که آنها می توانند استراتژی تبلیغاتی را درپیش بگیرند که بر قصدخرید مصرف کننده اثرگذاشته و منجربه خرید نهایی کالا یا خدمات گردد. بنابراین ارزیابی قصد خرید مصرف
کنندگان درچنین شرایطی ضرورت پیدا می کند.
- اهداف پژوهش :
هدف اصلی :
بررسی تاثیر تبلیغات برند گوشی سامسونگ بر قصد خرید مشتریان آن
اهداف فرعی :
- بررسی ارتباط بین جنبه های کاربردی تبلیغات و شناخت
- بررسی ارتباط بین جنبه های کاربردی تبلیغات و درگیری
- بررسی ارتباط بین جنبه های کاربردی تبلیغات و اعتماد
- بررسی ارتباط بین جنبه های کاربردی تبلیغات و نگرش
- بررسی ارتباط بین جنبه های کاربردی تبلیغات و احساسات
- بررسی ارتباط بین جنبه های تجربی تبلیغات و شناخت
- بررسی ارتباط بین جنبه های تجربی تبلیغات و درگیری
- بررسی ارتباط بین جنبه های تجربی تبلیغات و اعتماد
- بررسی ارتباط بین جنبه های تجربی تبلیغات و نگرش
- بررسی ارتباط بین جنبه های تجربی تبلیغات و احساسات
- بررسی ارتباط بین شناخت و قصد خرید
- بررسی ارتباط بین درگیری و قصد خرید
- بررسی ارتباط بین اعتماد و قصد خرید
- بررسی ارتباط بین نگرش و قصد خرید
- بررسی ارتباط بین احساسات و قصد خرید
- فرضیات پژوهش :
فرضیه 1 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی شناخت اثر مستقیم دارد.
فرضیه 2 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی درگیری اثر مستقیم دارد.
فرضیه 3 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی اعتماد اثر مستقیم دارد.
فرضیه 4 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی نگرش اثر مستقیم دارد.
فرضیه 5 : جنبه های کاربردی تبلیغات بر روی احساسات اثر مستقیم دارد.
فرضیه 6 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی شناخت اثر مستقیم دارد.
فرضیه 7 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی درگیری اثر مستقیم دارد.
فرضیه 8 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی اعتماد اثر مستقیم دارد.
فرضیه 9 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی نگرش اثر مستقیم دارد.
فرضیه 10 : جنبه های تجربی تبلیغات بر روی احساسات اثر مستقیم دارد.
فرضیه 11 : شناخت بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 12 : درگیری بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 13 : اعتماد بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 14 : نگرش بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرضیه 15 : احساسات بر روی قصد خرید اثر مستقیم دارد.
فرم در حال بارگذاری ...