وقتی در یک جمعی وارد می شوی وسر صحبت را باز میکنی انگار همه آدمها هر کدام به نوعی از یک مشکل اساسی در زندگی رنج می برند طوری که امیدی به آینده ندارند ویک نوع احساس بدی در زندگی حس می کنند.اکثرا از عدم اعتماد به نفس صحبت می کنند دیگر آن شور حال و صمیمیت گذشته وجود ندارد بعضی ها گوشه گیر وغمگین اند در این میان زنان بیشتر در معرض خطر هستند وبیشترین آمار آسیب دیده قشر زنان جامعه هستند یکی از این آسیب ها,آسیب دیدن روح وروان انسان است که می تواند تبدیل به یک بیماری به نام افسردگی شود.در جامعه کنونی ما بیشتر از 50 درصد افراد دارای افسردگی هستند امروزه افسردگی چنان گسترش یافته که نام سرما خوردگی روانی را به آن اختصاص داده اند(همان منبع).
افراد افسرده نه تنها عزت نفس کمی دارند بلکه خود را سرزنش نموده و به خاطر مشکلاتی که از آنها متاثر می شوند احساس گناه می کنند.وقتی که آنها شکست می خورند خود را مسئول آن می دانند هنگامی که هنوز شکستی برای آنها پیش نیامده است تصور می کنند که به زودی شکست خواهند خورد و علت آن خود آنها هستند.آنهایی که به شدت افسرده هستند ممکن است حتی معتقد باشند که آنها مسئول بدبختی خود ودنیا هستند وباید به خاطر گناهشان شدیدا تنبیه شوند(روزنهان,سلیگمن,1989,ترجمه سید محمدی,1379) .
در بیشتر منابع معتبر,احساس گناه یک شکل مرکزی از افسردگی اساسی است.اما با وجود مقبولیت گسترده این نشانه سوال اساسی این است که آیا احساس گناه می تواند افسردگی را مشخص کند یا گناه در افسردگی بخشی از تجربه داشتن یک بیماری خطرناک ویا مزمن است.مطالعات اخیر به این نتیجه رسیده اند که گناه می تواند یکی از نشانه های مهم متمایز کننده افسردگی باشد.بیماران افسرده بیشتر احساس گناه را به مدت طولانی در خود حفظ می کردند.براساس دیدگاه روان کاوی احساس گناه حاکی از تعارض بین خود و فراخود است.احساس گناه از خصوصیات افسردگی درونزاد وپسکوتیک است(پور افکاری,1373) .
کیفیت زندگی به احساسات,انتظارات,اعتقادات وپندار های فرد بستگی دارد.بدین معنا که حتما باید توسط خود شخص براساس نظر او ونه فرد جایگزین تعیین کرد لذا در مطالعات کیفیت زندگی ارزیابی خود فرد از سلامت وبا خوب بودنش عامل کلیدی می باشد(نازنجات,1387,رستمی صالحی,1378).
کامنس کیفیت زندگی ذهنی را به عنوان یک مفهوم چند بعدی تعریف کرده است به نظر او کیفیت زندگی شامل هفت حوزه زندگی می شود که هر کسی بر حسب اهمیتی که هر حوزه برای او دارد آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.لذا این هفت حوزه وزن های مختلفی از دید مردم پیدا می کند.این هفت حوزه که از آن به عنوان شاخص های کیفیت زندگی یاد می کند شامل موارد زیر است:1-بهزیستی جسمانی 2-بهداشت 3-بهره وری 4-صمیمیت 5-امنیت 6-اجتماع 7-بهزیستی عاطفی(چیپور و همکاران,2002).
پژوهش شولمن در سال 1998نشان داده است که آموزش مهارتهای زندگی در برابر استرس های خانوادگی و تأثیر آن بر کیفیت زندگی موفقیت آمیز بوده است(شولمن ، 1998) .
شاید بتوان گفت که ارتباط ، یکی از قدیمی ترین و در عین حال عالی ترین دستاوردهای بشر بوده است . ارتباط در گذشته برای انسان اولیه ،علاوه بر کارکرد هایی که در جهت حفظ حیات و یاری گرفتن از دیگران داشته ،زمینه ساز فعالیت های اجتماعی و سرآغازی برای زندگی اجتماعی بوده است .ارتباط اساسا میان دو یا چند نفر اتفاق می افتد و ما همه در طول روز با افراد مختلف ارتباط برقرار می کنیم بر قراری ارتباط به دلایل مختلفی مانند وقت گذرانی ،بررسی مسایل شغلی و فردی، بیان انتظارات و توقعات و…صورت می گیرد. اما به هر حال هیچ نوع ارتباطی ،جز به دلیل احساس نیاز شدید انسان ،برای برقراری تعامل اجتماعی به وقوع نمی پیوندد چرا که برقرار کردن ارتباط با دیگران بسیاری از نیاز های او را برطرف می کند (معین الدین ،1386) .
هر روز به گونه های مختلف با یکدیگر در ارتباط هستیم تا اندیشه ، احساسات و تمایلات خود را به دیگران منتقل کنیم و میزان علاقه و احترام خود را نشان دهیم و رنج و اندوه و شادمانی و خرسندی و شک و دودلی خود را با دیگران در میان بگذاریم . یک ارتباط ساده یا یک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته ، از پیش تعیین شده یا اتفاقی ، فعال یا منفعل، به هر حال یکی از ابزارهای کلیدی ارضای نیازها ، کسب نتایج و متجلی ساختن آرزوهای ماست . روابط مطلوب یا نامطلوب، شکل دهنده ی بخش عمده ای از اوقات روزانه ی ماست (همان منبع) .
سازمان بهداشت جهانی نیز کیفیت زندگی را اینگونه تعریف می کند:درک افراد از جایگاهشان در زندگی با توجه به بافت فرهنگی ونظام ارزشی که در آن زندگی می کنند در این حالت در ک افراد از زندگی در ارتباط با اهداف,انتظارات,ملاکها,عقایدشان می باشد.سازمان بهداشت جهانی مفهوم وسیعی از کیفیت زندگی را مد نظر قرار می دهد که این مفهوم تلفیقی از سلامت فیزیکی,وضیعت روانشناختی,سطح استقلال,روابط اجتماعی,اعتقادات فردی و ارتباط این عوامل با ویژگیهای محیطی می باشد(سازمان بهداشت جهانی,1993).
بیشتر روانشناسان طرفدار استفاده از مفهوم ذهنی کیفیت زندگی بوده و معتقدند که رفاه هر فرد یا گروه از افراد دارای اجزای عینی وذهنی است.اجزای عینی رفاه یا بهزیستی با آنچه که به طور معمول به عنوان استاندارد زندگی یا سطح زندگی نامیده می شود ارتباط دارد و اجزای ذهنی آن به کیفیت زندگی اطلاق می شود(شیخاوندی,1388).
اهمیت وضرورت تحقیق :
افسردگی یکی از اختلالات روانی است ودر سال15 میلیون نفر از آن آسیب می بینند.افسردگی اختلالی است که خصوصیت عمده آن تغییرخلق است و شامل احساس غمگینی که ممکن است که از نومیدی خفیف تا احساس یاس شدید نوسان داشته باشد این تغییر خلق در رفتار,کارآیی و اعمال فیزیولوژیک فرد مشخص می شود.از دیدگاه شناختی افسردگی در بین افرادی رخ می دهد که شناختی منفی نسبت به خود دارند خود ارزیابی های زیان بخشی را نشان می دهند و سبک اسنادی بدبین دارند(بک[3],1979,به نقل از حیدری,1384) .
شخص سالم کسی است که از لحاظ روانی شاد،از لحاظ جسمانی سالم و از لحاظ سیاسی آگاه و از لحاظ فرهنگی دانسته و رسیده باشد. خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی،نخستین پایگاه اجتماعی و بهترین آموزشگاه برای رشد، آموزش و پرورش،شکل گیری شخصیت و تکوین هویت کودکان در آینده است. در تمامی کشورها،خانواده را همان اصل اجتماعی شدن کودکان می دانند (بانکی ، 1387) .
ما ارتباط برقرار می کنیم تا کسب اعتبار کنیم،شکوه و گلایه کنیم،به یکدیگر کمک کنیم،عقاید خود را ابراز کنیم،به توافق برسیم،ناسزا
بگوییم،ادب خود را نشان دهیم،ترغیب و تشویق کنیم،با دیگران دوست شویم،معاشرت کنیم،مبادله و معامله کنیم،دست نیاز به یکدیگر دراز کنیم،اطلاعات و اخبار را رد وبدل کنیم.مهارت در ایجاد ارتباط مناسب با دیگران بر توانایی ها و اعتماد به نفس ما می-افزاید،استعداد و دست آورد هایمان را می نمایاند و احترام و قدردانی دیگران را جلب می کند(معین الدین ،1386) .
انسان در طول رشد خود پیوسته برای بقا و رشد خویش محتاج ارتباط است. انسان برای بازیافتن سلامتی خود مشکلاتی را با پزشکان در میان می گذارد؛ضمن اینکه کارایی در ارتباطاتش بر نوع شغلی که به دست می آورد و بهایی که بابت نیازهای اساسی خود،همچون مراقبت های پزشکی،غذا و مسکن می پردازد،تأثیر می گذارد. همچنین شواهد حاکی از این است که بین سلامت جسمی انسان و ارتباطش با دیگران رابطه ی نزدیکی وجود دارد (وود ، 1379) .
رشد اجتماعی نه تنها درسازگاری انسان با اطرافیان مؤثر است بلکه همیشه در میزان موفقیت شغلی و پیشرفتهای آینده ی اجتماعی نیز تأثیر دارد. هرچقدر که انسان بیشتر می آموزد و تجربه -های زیادی می اندوزد،بیشتر به این واقعیت پی می برد که از راه مبادله ی عواطف و احترام به دیگران رضایت به دست می آورد و روز به روز بیشتردرک می کند که احساس مفید بودن و خوشبختی او، به میزان رشد اجتماعی اش بستگی دارد (همان منبع) .
پژوهش های مختلف نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی –عاطفی، ریشه های روانی اجتماعی دارند. توانایی های روانی اجتماعی عبارت اند از گروهی از توانایی ها که فرد را برای مقابله ی مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می دهد. علاوه بر این،مطالعات نشان داده اند که ارتقای مهارتهای زندگی و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی مؤثر است. این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا در ارتباط با سایر انسانها، محیط و فرهنگ خود، مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت روانی خود را تأمین کند. همه ی ما در زندگی روزمره ی خود با چالش ها و مشکلاتی مواجه می شویم و با این حال هر کس می کوشد به شیوه ی خاص خود به مسائل پاسخ دهد. برخی هنگام روبرو شدن با مشکلات می کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت،و با استفاده از راهبردهایی مثل مسئله گشایی،تفکر مثبت و مقابله سازگارانه با مسائل، بهترین راهکارهارا ارائه دهند و در مسیر مناسبی قدم بردارند و برخی سعی می کنند به روشهایی مثل پناه بردن به الکل،مواد مخدر و سایر راهبردهای ناکارآمد، از رویارویی با مشکل اجتناب کنند. عیب عمده ی این نوع راهبردهای اجتنابی آن است که در کوتاه مدت مؤثر واقع می شوند و به فرد آرامش می دهند اما در دراز مدت پیامد های منفی زیادی دارند و فرد را از داشتن احساس خود کارآمدی، عزت نفس و خود ارزشمندی محروم می سازند (اسکندری ، 1386).
اهداف تحقیق
اهداف کلی : این تحقیق عبارت است از :
- تعیین رابطه افسردگی وکیفیت زندگی در بین زنان شهرستان میاندوآب.
اهداف جزئی
اهداف جزئی این تحقیق عبارتند از:
- بررسی میزان ارتباط سلامت جسمانی افسردگی با کیفیت زندگی در بین زنان.
- بررسی میزان ارتباط سلامت روانی افسردگی با کیفیت زندگی در بین زنان.
- بررسی میزان ارتباط روابط اجتماعی افسردگی با کیفیت زندگی در بین زنان.
- بررسی میزان ارتباط محیط زندگی افسردگی با کیفیت زندگی در بین زنان .
فرضیه های تحقیق
- بین سلامت جسمانی کیفیت زندگی با افسردگی در بین زنان رابطه وجود دارد.
- بین سلامت روانی کیفیت زندگی با افسردگی در بین زنان رابطه وجود دارد.
- بین روابط اجتماعی کیفیت زندگی با افسردگی در بین زنان رابطه وجود دارد.
- بین محیط زندگی کیفیت زندگی با افسردگی در بین زنان رابطه وجود دارد.
تعریف مفهومی وعملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی
افسردگی:به حالتی از خلق گفته می شود مانند:بی روحیه بودن,بی توان بودن,احساس فقدان,نومیدی وبیهوده بودن که از بی رغبتی وبد بینی حکایت می کند وشوق,شادی وخوش بینی به عنوان نمونه های متضاد آن است(خواجه پور تادوانی,1369).
کیفیت زندگی:
سلامت جسمانی : نبودن بیماری و نبودن معلولیت و ناتوانی و بهره مندی انسان از یک حالت رفاه و آسایش در جنبه جسمانی، سلامت جسمانی یا تندرستی نامیده می شود (اصفهانی ، 1383).
سلامت روانی : WHO (2004) حالتی از بهباشی (آرامش و آسایش) که در آن فرد توانایی های شخصی خودراشناخته،می تواند با فشارهای طبیعی (معمولی) زندگی،مقابله کند؛می تواند بهره وری و ثمردهی شغلی داشته باشد و قادر است در جامعه نقش مهمی داشته باشد یعنی در جامعه مشارکت معناداری داشته باشد (سازمان بهداشت جهانیWHO،2004) کارکردهای روانی موفق که نتیجه آن فعالیت های مثمرثمر، روابط رضایت بخش اجتماعی با دیگران و توانایی سازگاری با تغییرات و مقابله با ناگواری هاست (همان منبع) .
روابط اجتماعی : روابط اجتماعی را می توان به صورت مدیریت مفید روابط حقوقی و فرهنگی تعریف کرد (جرمی کین،2009) .
روابط اجتماعی یک واژه ی فراگیر بوده و شامل سیاست اجتماعی و مدیریت اجتماعی است که هردو با زمینه های علوم سیاسی و علوم اقتصادی پیوند نزدیکی دارند (مظاهری راد، 1388) .
محیط زندگی :منظور از محیط زندگی، مجموعه ای از عوامل و شرایطی است که موجود زنده را در برمی گیرد. محیط زندگی شامل محیط فیزیکی، محیط بیولوژیکی و محیط اجتماعی می باشد. مقصود، مجموعه ای است شامل موجودات زنده و محل زندگی آنها (اصفهانی ، 1383) .
تعاریف عملیاتی
افسردگی: نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه افسردگی کسب می کند,میزان افسردگی فرد را مشخص می کند.
کیفیت زندگی : نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه ی فرم کوتاه کیفیت زندگی کسب می کند ، میزان کیفیت زندگی فرد را مشخص می کند.
سلامت جسمانی : نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه ی سلامت جسمانی کسب می کند ، میزان سلامت جسمانی فرد را مشخص می کند.
سلامت روانی : نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه ی سلامت روانی کسب می کند ، میزان سلامت روانی فرد را مشخص می کند.
روابط اجتماعی : نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه ی روابط اجتماعی کسب می کند، نوع روابط اجتماعی فرد را مشخص می کند.
محیط زندگی : نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه ی محیط زندگی کسب می کند، نوع محیط زندگی فرد را مشخص می کند.
طبقه بندی متغیرها
بررسی رابطه افسردگی و کیفیت زندگی در بین زنان شهرستان میاندوآب.
در این مطالعه متغیر افسردگی به عنوان متغیر پیش بین و متغیر کیفیت زندگی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است.همچنین زنان شهرستان میاندوآب به عنوان متغیر کنترل محسوب شده است.
فرم در حال بارگذاری ...