۴ – ناچیز شمردن احتمال کمک از سوی شخصی دیگر .( گنجی ۱۳۷۶)
در الگوی بک اختلالهای اضطرابی به عنوان اختلال هایی که در وهله نخست به تفکر مربوطمی شوند تعریف می گردند. ( توزنده جانی ۱۳۸۴ ) .
۲-۱۱-۶ نظریه یادگیری اجتماعی – شناختی ( gls )
این دیدگاه ریشه در رفتار گرایی دارد و به دنبال ناخوشنودی از عقاید خشک و ساده انگارانه رفتار گرایی ناب بوجود آمده است . بندورا ( ۱۹۶۹ ) پذیرفته بود که ترس و اضطراب آموختنی هستند اما برای این یادگیری ۴ مکانیزم پیشنهاد کرد نخست وی اظهار می دارد که ترسها احتمالا درست به همان ترتیبی که شرح آن گذشت از راه شرطی سازی کلاسیک آموخته می شوند ، دوم او می گوید تجربه جانشینی ( مشاهده افراد دیگری که به خاطر رفتارهایش دچار ناراحتی ، تنبیه و یا درد می شوند ) از اهمیت فراوانی برخوردار است به این فرایند سرمشق گیری نیز می گویند ، سوم آموزش نمادین است که مراد از آن یادگیری از طریق تعلیم و تربیت ، خواندن یا شنیدن مطلوبی را در مورد ترس ناک بودن ، دردناک بودن یا قدغن بودن برخی چیزهاست . چهارم بندورا می گوید منطق نمادین ، عمل بالقوه با اهمیتی در ایجاد اضطراب است ( پژمان ۱۳۷۸ ) .
الیس با طرح این موضوع که شماری باورهای غیر منطقی بنیادی عامل اولیه رنج و ناراحتی آدمی هستند ، به بست و گسترش نظریه شناختی پرداخت . الیس عقیده دارد افراد در صورتی که برای خود اهداف و مقاصدی در نظر گیرند فعالانه به دنبال آنها بروند رضایت بیشتری از زندگی خود خواهند داشت . باورهای غیر منطقی به آن دسته از عقایدی گفته می شود که مانع رسیدن فرد به این اهداف می شوند ( گنجی ۱۳۷۶ ) .
۲-۱۱-۷ نظریه های زیست شناختی :
نطریه پردازان در صدد مطالعه احتمال وجود یک حلقه ژنتیکی در تجربه اضطراب برآمده اند ، اسلیتر و شیلنر ( ۱۹۶۹ ) میزان همگامی اختلالهای اضطرابی در دوقلوهای یک تخمکی را ۴۱ % و دوقلوهای غیر همسان را ۴ % نقل می کنند . اگر چه این نتایج ممکن است از فرضیه زیست – پزشکی حمایت کنند ، اما باید در نظر داشته باشیم که دوقلوهای همسان همانطور که ژنهای همانند به ارث می برند ، اغلب در محیط های همانندی نیز بزرگ می شوند .
ایزنگ ( ۱۹۶۷ ) می گوید تفاوت های فردی در تجربه اضطراب ممکن است ناشی از توارث ساختار ویژه ای باشد که فرد را مستعد ( نوسانات هیجانی ) پایین یا بالا می سازد آیزنک این فرایند را به صورت تمایل به نشان دادن واکنشهای خفیف یا شدید در برابر محرک ویژه ای که می تواند موجب ناراحتی و پریشانی فرد شود تعریف می کنند ( پژمان ۱۳۷۸ ) .
در نظریه آمادگی سلیگمن ، عنوان می شود که آن دسته از محرکهایی که برای آنها نوعی آمادگی زیستی در ما وجود دارد ، سریعتر از محرک هایی که برای آنها آمادگی زیستی نداریم شرطی میشوند ( گنجی ۱۳۷۶ ) .
یک قطب تفکرات زیست شناختی این فرض را مسلم می شمارد که تغییرات زیست شناختی قابل سنجش در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی حاصل تعارض های روان شناختی است
قطب دیگر چنین فرض می کند که رخدادهای زیست شناختی قبل از تعارض های روان شناختی پدید می آیند . هرموقعیت ممکن است در افراد خاص وجود داشته باشد و طیفی از حساسیتهای زیست شناختی بین افرادی که علائم اختلالات اضطرابی دارند باشند .
۲-۱۲ پیشینه تحقیق
الف- داخلی
- علی غلامی و همکاران (۱۳۹۳)پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر سلامت عمومی زنان مطلقه انجام داده اندروش آنان از نوع مطالعات آزمایشی با گروه آزمایش و گواه بوده است. جامعه آماری کلیه زنان مطلقه شهرستان لامرد بودند که از آنان دعوت بعمل آمده بود تا برای شرکت در کلاسهای آموزشی به هسته مشاوره و شبکه های بهداشت شهرستان مراجعه کنند. با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین زنان مطلقه (پس از کسب موافقت از آنها به منظور شرکت کردن درجلسات پژوهش)، سی نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا برای هر دو گروه پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر تکمیل گردید. سپس برای گروه آزمایش هشت جلسه آموزش هوش هیجانی اجرا شد و در نهایت، پس آزمون نیز اجرا و نتایج با بهره گرفتن از آزمون های آماری با هم مقایسه شدند.نتایج : نتایج نشان داد آموزش هوش هیجانی بر سلامت عمومی زنان مطلقه تاثیر گذاشته و باعث کاهش علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب آنان شده است. همچنین بر اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی نیز تاثیر معناداری داشته است. بحث و نتیجه گیری: آموزش هوش هیجانی روش مناسبی جهت افزایش سلامت عمومی زنان مطلقه است. با علم به شیوع بالای طلاق و تبعات روانی- اجتماعی آن پیشنهاد می شود از این روش برای کاهش پیامدهای روحی روانی طلاق،افزایش سلامت عمومی و درمان دیگر مشکلات و مسائل آنان به کار گرفته شود.
-حامد یزدخواستی و همکارانش در تحقیقی رابطه احساس تمایل و تقصیر بر استرس، افسردگی و اضطراب افراد متقاضی طلاق در دادگاههای خانواده شهرهای اصفهان و اراک را بررسی کردند. نمونه این پژوهش شامل ۲۳۷ نفر آزمودنی (۱۴۷ زن و ۸۹ مرد) است که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند ابزارهای بهکار رفته در این پژوهش از پرسشنامه ۲۱ سؤالی DASS و پرسشنامه محقق ساخته سنجش تمایل و تقصیر در طلاق (آلفای کرونباخ آن ها ۹۱/۰ و۶۰/۰) استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداری بین احساس تقصیر و تمایل به جدایی با اضطراب و افسردگی وجود دارد و مشخص شد زنانی که تمایل به جدایی داشتهاند از افسردگی کمتری رنج میبرند. داشتن فرزند و درآمد بیشتر و تحصیلات بالاتر با کاهش میزان استرس، افسردگی و اضطراب در بین افراد مراجعهکننده برای طلاق رابطه داشت.
- کوهی و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهشی به بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و سلامت روانی با سرخوردگی زناشویی پرداختند و نشان دادند بین سرخوردگی زناشویی و سلامت روانی در عامل اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
-شهلا مسیبی و همکاران (۱۳۹۲) در مطالعه ای، مقایسه مؤلفههای هوش هیجانی و رفتار جامعهپسند در سالمندان موفق و ناموفق را مورد سنجش قرار دادند روش آنها: از نوع علی- مقایسهای است. نمونه این پژوهش ۱۵۰ نفر از سالمندان شهر رفسنجان بودند که از میان سالمندان شهر رفسنجان بهصورت نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب گردیدند. برای جمعآوی دادهها از پرسشنامههای سلامت عمومی گلدبرگ و ویلیامز، رضایت از زندگی دینر، ایمونز، لارسن و گریفین، هوش هیجانی بار- آن و مجموعه شخصیت جامعه پسند پنر استفاده شد . یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه از سالمندان (موفق و ناموفق) در هوش هیجانی و رفتار جامعهپسند تفاوت معناداری وجود. داشت آزمون t نشان داد که میانگین نمرات هوش هیجانی و رفتار جامعهپسند در سالمندان موفق نسبت به سالمندان ناموفق بیشتر است (۰۵/۰>p). بحث و به این نتیجه دست یافتند که سالمندان موفق در مقایسه با سالمندان ناموفق از هوش هیجانی و نگرشهای جامعهپسند بالاتری برخوردارند. با توجه به افزایش آمار سالمندان در سالهای آتی نتایج این پژوهش کاربردهای ضمنی فراوانی در برنامه ریزی برای جامعه سالمندان دارد.
- فاتحی زاده و احمدی(۱۳۹۰) در پژوهش خود نشان دادند که زوج های عادی و متقاضی طلاق در روان رنجورخویی، گشودگی به تجربه و وظیفه شناسی تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. همچنین یافته های این بررسی نشان داد که در زوجین متقاضی طلاق ارتباط معناداری بین مولفه های شخصیتی با اضطراب ادراک شده در این افراد وجود دارد.
فینچام و همکاران[۴۶] نیز در سال ۲۰۰۸ نشان دادند افسردگی و ناراحتی در زوج ها با میزان اضطراب آنها حتی در سطح جامعه نیز رابطه معناداری دارد و این امر بر میزان رضایت زناشویی این افراد اثرگذار می باشد.
شمسایی و همکاران در سال ۲۰۰۷ نشان دادند که هرگاه زوجین تعهد لازم به یکدیگر را نداشته باشند، شناسایی و مدیریت احساسات خود و دیگران، یعنی توجه را از دست می دهند و ماحصل این فرایند، کاهش آستانه تحمل، افزایش پرخاشگری و تمامی چیزهایی است که می تواند موجب تنش های زناشویی شود. بنابراین این مطالعه نشان داد هوش هیجانی نقش مهمی را در رضایت زوجین از یکدیگر ایفا می کند و ارتباط معناداری با افسردگی و اضطراب میان زوجین دارد.
تیرگری و همکاران(۲۰۰۶) نیز سطوح هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی و رابطه ساختاری آن ها را در زوج های ناسازگار مقایسه کردند و نشان دادند که بین مولفه های هوش هیجانی و رضایت از زندگی رابطه مثبت معناداری وجود دارد، این بررسی نشان داد که کفایت های هیجانی، سازه ای بنیادین و اثرگذار بر بهبود و تقویت روابط زناشویی می باشد.
- محسنیان و کرملو درسال۸۷ در پژوهشی با هدف بررسی رابطه میان تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی در افراد مراجعه کننده به مراکز قضایی و افراد مایل به ادامه زندگی مشترک در شهر تهران انجام دادند. نمونه مورد پژوهش آنان شامل ۶۱ نفر از مراجعه کنندگان به مراکز قضایی و ۶۱ نفر از افراد مایل به ادامه زندگی مشترک که با بهره گرفتن از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، می باشد. هر دو گروه به پرسشنامه تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده نشان می داد که تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و گواه در مورد هوش هیجانی و تمایزیافتگی خود وجود دارد. افراد گروه گواه دارای هوش هیجانی و تمایزیافتگی بالاتری نسبت به افراد گروه آزمایش بودند. براساس تحلیل نتایج رگرسیون به شیوه گام به گام می توان مؤلفه جدایی عاطفی در متقاضیان طلاق (%۱۳=R2) و متغیرهای واکنش هیجانی، جایگاه من و جدایی عاطفی در افراد عادی (%۲۸=R2) را به عنوان متغیرهای پیش بین برای هوش هیجانی تلقی گردیده بود.
منصور حکیم جوادی و همکارن (۱۳۸۶) تحقیقی با عنوان مقایسه رابطه ناتوانی هیجانی، استرس و دلبستگی در زوجهای در شرف طلاق اانجام داده اند. تعداد کل جامعه آنها ۱۱۹ زن و ۶۳ مرد در شرف طلاق بوده این جامعه با بهره گرفتن از روش در دسترس در دادگاه خانواده شهر رشت انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناتوانی هیجانی تورنتو (۱۹۹۶، TAS-20, Bressi al.,)،) پرسشنامه فشار روانی ادراک شده( ۱۹۸۷، (PSS, Cohen, et, alو پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان (هزن و شیور، ۱۹۸۷) بود از ضرایب همبستگی پیرسون، پلیکوریک و پلی سریال و تحلیل رگرسیون چندگانه با حضور ۸ متغیر پیشبین جنسیت، سن، استرس، دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسـوگرا، میزان تحصیلات و تـعـداد فـرزنـدان و تحـلیـل واریـانس چندمتغیـری (MANOVA) استفاده شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که استرس با مؤلفههای دلبستگی و مؤلفههای ناتوانی هیجانی روابط معناداری را نشان میدهد. همچنین انواع دلبستگی و مؤلفههای ناتوانی در تشخیص عواطف دارای رابطه معنادار است. یافته دیگر پژوهش متوجه متغیرهایی بود که به وسیله آن ها ناتوانی هیجانی پیشبینی میشود. در این تحلیل سه متغیر میزان تحصیلات، استرس و دلبستگی دوسوگرا ۳۲/۰ تغییرات ناتوانی هیجانی را پیش-بینی میکردند. یافته دیگر این تحقیق آن بود که با توجه به استرسزا بودن فرایند جدایی، این استرس در زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد.
ب- خارجی
شارما و پراکاش [۴۷](۲۰۱۵)در پژوهشی با هدف بررسی همسران متقاضی طلاق توافقی بر روی ۲۰۲ زوج از منظر هوش هیجانی و اضطراب اجتماعی به نتایجی دست یافتند که هر دو گروه از نظر سن، جنس، تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل و همسان شدند. تمام شرکت کنندگان در سلامت عمومی پرسشنامه-۱۲ و پرسشنامه هوش هیجانی منگل (MEII) انجام گرفت.این گروه از همسران نمرات قابل توجهی پایین تر در تمام قلمروهای MEII مانند آگاهی درون (احساسات خود)، آگاهی فردی (دیگران احساسات)، مدیریت درون (احساسات خود) و مدیریت فردی (دیگران احساسات)، و هوش عاطفی در مجموع به دست آمده مقایسه با همتایان عادی خود است.
ال اسمیت[۴۸] و همکارانش (۲۰۰۸) در پژوهشی اطلاعات صفت هیجانی (EI)، الگوهای ارتباطی درگیری ها، و رضایت از رابطه در زندگی مشترک بدون ازدواج زوج به جنس مخالف را مورد بررسی قرار دادند. جامعه این تحقیق۸۲ زوج بودند که از پرسشنامه های استاندارد کوتاه (رگه و فارنهام، ۲۰۰۶)، الگوهای ارتباطی پرسشنامه (کریستنسن و Sullaway، ۱۹۸۴)، و تصور داشتن ارتباط قطعات با کیفیت (PRQC) پرسشنامه (فلچر، سیمپسون ، و توماس، ۲۰۰۰). استفاده شد در این تحقیق زوج های راضی از زندگی احتمال بیشتری نسبت به زوج ناراضی به درک خود را به عنوان داشتن سطح EI مشابه به شریک زندگی خود داشتند.و هچنین متغییر های تحقیق شرکای زندگی بودند که تنها متغییر های معنا دار بودند .در این نتایج تحقیق با اشاره به اهمیت هوش هیجانی و الگوهای ارتباطی در رضایت از رابطه بحث شده است.
هالی[۴۹] و همکاران[۵۰](۲۰۰۶) در پژوهشی که با هدف بررسی ارتباط بین هوش و طلاق انجام دادند، نشان دادند که بین هوش هیجانی و میزان طلاق رابطه معناداری وجود دارد، از طرفی میزان افسردگی در بین زوج هایی که هوش هیجانی پایینی داشتند بیشتر از افراد عادی بود و این افراد مقدار بیشتری اضطراب را در زندگی روزمره خود گزارش کردند.
ام بنین[۵۱] و همکاران (۲۰۰۶) پژوهشی انجام دادنددرخصوص هوش هیجانی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده رفتار در حوزه های مانند وضعیت اجتماعی و زندگی زناشویی. در این مقاله نویسندگان به شکافی در ادبیات تحقیق وچارچوب نظریات دست یافتند،در این تحقیق سه فرضیه را مورد بررسی قرار دادند تحت عنوان رابطه بین هوش و طلاق ، وضعیت داده و وضعیت به دست آورده ، نتایج سازگار با تاثیر مستقیم هوش در طلاق، خالص نسبت داده و وضعیت به دست آورد را به دست آوردند. نویسندگان با توضیح اثر بر روی نرخ طلاق از طریق سه جنبه متمایز اما مرتبط از هوش را توضیح دادند
جان دی مایر [۵۲]و همکاران (۱۹۹۰) در مقاله ای با چارچوب هوش هیجانی و بیان احساسات در خود و در برخی دیگر، مقررات موثر از احساسات در خود و دیگران، و استفاده از احساسات برای ایجاد انگیزه ، برنامه ریزی، و رسیدن به زندگی فرد به مواردی دست یافت. پس از آن به اکتشاف در ادبیات بر هوش ، و به خصوص هوش اجتماعی ، به بررسی جایگاه احساسات در مفاهیم هوش سنتی دست یافت. چارچوبی برای یکپارچه سازی تحقیق بر روی مهارت های مربوط به احساسات تشکیل داد در نهایت به بررسی اجزای هوش هیجانی دست زده و در نتیجه از بررسی موزد نظر به نقش هوش هیجانی در سلامت روان رسیده و راه برای تحقیقات بیشتر ارائه داد.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
مقدمه
تنوع موضوعات و مسائل اجتماعی موجب شده است محققان روش های متعدد و با کاهش خطای بیشتری را تجربه کنند به همین سبب روش های مختلفی بوجود آمده که هر یک در نوعی از تحقیقات کاربرد دارند. در حالت کلی روشها به دو گروه کمی و کیفی قابل تقسیم هستند که هر یک به تناسب موضوع تحقیق کاربرد ویژهای دارند. روش های کمی قابلیت تعمیم بیشتری دارند ولی نتایج آن منطقاً چندان پذیرفته شده نیست. در عوض روش های کیفی از لحاظ قابلیت اعتماد بیشتری دارند ولی از لحاظ تعمیم پذیری نمیتوان بر آن اتکا کرد. در این پژوهش از زوایای مختلف این دو نگرش مورد بازنمایی و مقایسه قرار گرفته است. همچنین ابزارها و تکنیکهای مورد استفاده در تحقیقات اجتماعی معرفی و کابرد آنها نیز در هریک از تحقیقات کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است.
از آغاز تاریخ بشر درصدد پی بردن به قاعده و نظم موجود در پدیده ها و رویدادهای جهان اطراف خود بوده است. بدین جهت کشف قوانین،اصول و نظریه های حاکم بر پدیده ها و رویدادها نایل آمده است. اما باید توجه داشت که این قوانین و اصول تحت شرایط خاصی اعتبار دارد. این شرایط زیربنای صحت آنها را تشکیل می دهد. (سرمد ودیگران ۲۰:۱۳۸۲)
شکی نیست که پی بردن به قاعده و نظم میان پدیده ها و رویدادها در علوم فیزیکی و زیستی در مقایسه با علوم انسانی و اجتماعی (از جمله علوم رفتاری) با سهولت بیشتری انجام می شود. زیرا موضوع اصلی در علوم انسانی و اجتماعی، انسان است (همان:۲۱).
باید توجه داشت که رفتار آدمی پیچیده است و عوامل بسیاری در آن دخالت دارد که به ظاهر آن را سازمان نایافته و حتی متناقض جلوه گر می کند. اما می توان با روش مناسب به شناخت آن پرداخت (همان:۲۰).
در انجام دادن پژوهش، به منظور کسب شناخت، باید مجموعه ای از گزاره ها (فرضیه یا سوالهای تحقیق) را تدوین کرد سپس آنها را مورد آزمون قرار داد یا پاسخ آنها را فراهم آورد. این امر، فرایند پژوهش را هدایت کرده و پژوهشگر را در بدست آوردن شناخت یاری می دهد. بر این اساس، روش تحقیق وسیله یا طریقه تعیین این امر است که چگونه یک گزاره تحقیق مورد تأیید قرار می گیرد یاری می شود. به عبارت دیگر،روش تحقیق چارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرانه برای تحقق هدف پژوهش،جهت آزمون فرضیه یا پاسخ دادن به سوالهای تحقیق را فراهم می آورد. (سرمد ودیگران ۲۲:۱۳۸۲).
به اعتقاد ساروخانی (۱۳۸۸) روش شناسی مطالعه منظم و منطقی اصولی است که تفحص علمی را راهبردی می کنند.
از این دیدگاه، روش شناسی به عنوان شاخه ای از منطق و یا حتی فلسفه است. دیدگاه دیگر روش شناسی را شاخه ای از علم می داند (ساروخانی ۲۲:۱۳۸۸).
در مقابل تالکوت پارسونز در اثرش “ساخت عمل اجتماعی” می نویسد: روش شناسی در اصل با روش های پژوهش تجربی نظیر آمارشناسی، مطالعه موردی، مصاحبه و غیره سروکار ندارد. بلکه ملاحظه زمینه های کلی برای اعتبار کار عملی است. سپس روش شناسی نه دقیقاً یک رشته فلسفی، و نه دقیقاً رشته ای علمی است. (پارسونز به نقل از ساروخانی ۲۲:۱۳۸۸)
در این فصل به موارد زیر پرداخته خواهد شد:
-روش تحقیق
- جامعه آماری
- نمونه و روش نمونه گیری تحقیق
- روش گردآوری داده ها
- ابزار جمع آوری و آنالیز داده های تحقیق
۳-۱متغییر های تحقیق:
متغیر مشخصه یک عنصرپدیده موجود زنده و یا هر چیزی است که قابلیت تغییر داشته و میتواند مقادیر مختلفی را بپذیرد. آنچه اهمیت دارد آنکه باید دقت شود در هر تحقیق ما متغیرهای خاص خواهیم داشت و اینگونه نخواهد بود که همه آنچه در یک مطالعه بعنوان متغیر حضور دارند برای تحقیق نامطلوب است. از سوی دیگر نوع متغیر علیرغم مشابه بودن عنوان از یک مطالعه به مطالعه دیگر ممکن است متفاوت باشد.
متغیر را براساس عوامل مختلف به گونه های متفاوتی تقسیم بندی مینماید:
متغیر مستقل: آن متغیری است که محقق تاثیر آن را بر سایر متغیرها مورد سنجش قرار می دهد.
فرم در حال بارگذاری ...