- اعتماد به خداوند: نتیجه روانی اعتماد کردن به خداوند و هر کس دیگری باعث به وجود آمدن این احساس میگردد که میتوان به شخص مورد اعتماد خودش تکیه کند، رازش را به او بگوید، از وی کمک بخواهد و به طور کلی به او امیدوار باشد «من فقط به خدا اعتماد دارم و امیدم به اوست. » (مزامیر۶۲: ۵). این تکیه کردن به طرف مقابل را میتوان نسبت به خداوند همان توکل نام گذاشت که در واقع همراه با اعتماد است. توکل به خداوند نیز به انسان امید میدهد زیرا کسی را تکیهگاه خود قرار داده که خودش محتاج به هیچ تکیهگاهی نیست یعنی کامل است «چون تو ای خداوند، امید من هستی، از جوانی به تو توکّل نمودهام. » (مزامیر۷۱: ۵).
- دعا کردن به پیشگاه خداوند: دعا کردن به در گاه الهی علاوه بر اینکه باعث آرامش قلبی می شود (امثال۱۰: ۲۸). نتیجه دیگرش این است که نسبت به خداوند و الطاف خداوندی انسان امیدوارتر می شود «خداوندا، مطابق وعدهات به من قوّت عطا کن تا زنده بمانم و نگذار که امیدم به ناامیدی تبدیل شود. » (مزامیر۱۱۹: ۱۱۶ و ۱۴۷؛ ۱۰: ۱۷؛ ۳۱: ۲).
-
- کسب حکمت: کسب حکمت و آگاهی باعث می شود تا آدمی جهان اطراف و مخصوصاً خالق آن را بهتر بشناسد، فلسفه آفرینش و زندگی را درک کند و مهمتر ازآن، این که با کسب حکمت ترس او از خداوند بیشتر شده (مزامیر۱۱۱: ۱۰) و در نتیجه امید و ایمانش نسبت به خداوند بیشتر می شود «فرزندم، همان طوری که خوردن عسل دهان تو را شیرین میکند، کسب حکمت نیز برای جان تو شیرین خواهد بود. کسی که حکمت میآموزد، آینده خوبی در انتظارش میباشد و امیدهایش برباد نمیرود. » (امثال۲۴: ۱۳-۱۴؛ ۲۶: ۱۲ و … ).
- یادگیری احکام الهی و عمل به آنها: یادگیری احکام خداوند باعث توکل و اعتماد به خداوند می شود «تا نسلهای بعدی هم این احکام را یاد بگیرند و به نوبه خود به نسلهای آینده بیاموزند. به این ترتیب آنها یاد میگیرند که به خداوند توکّل نمایند و آنچه را که او انجام داده است فراموش نخواهند کرد، بلکه پیوسته اوامر او را اطاعت خواهند نمود. » (مزامیر۷۸: ۶-۷) و همچنین باعث می شود تا آدمی به آن احکام به صورت درست عمل نماید، و عمل به احکام و فرامین الهی و ستایش او باعث امیدواری به خداوند و نجات خداوندی و رحمت بیکران او می شود «خداوندا، امید من به این است که تو مرا نجات دهی، من احکام تو را اطاعت میکنم. » (مزامیر۱۱۹: ۱۶۶؛ ۷۱: ۱۴؛ امثال۲۳: ۱۷-۱۸).
- به یادآوردن وعدههای خداوند: وعدههایی که خداوند به قوم خود در عهدعتیق میدهد آنقدر گسترده است که در صورت وفای به عهد از طرف بنیاسرائیل سعادت کامل دنیوی و برخورداری کامل در حد اعلی از نعمتهای الهی را در پی دارد. و همین وعدههای خداوند است که به انسان انگیزه اجرای احکام خداوند و سلوک در راه یهوه و دوری از خدایان دیگر و به معنای کلی، عمل کردن به عهدی که با خداوند بسته را میدهد و حتی یادآوری این وعدهها نیز برای او امیدوارکننده است «من بیصبرانه منتظر کمک از جانب خداوند هستم، زیرا به وعده او اعتماد دارم. » (مزامیر۱۳۰: ۵؛ ۱۱۹: ۴۹ و ۸۱ و ۱۱۴؛ ارمیا۳۱؛ مراثی۳: ۲۱).
علاوه بر به یادآوردن و توجه به عهدی که خداوند با انسان بسته - از جمله عهدی که خداوندبعد از طوفان با حضرت نوح بست (پیدایش، باب ۹) و اینکه دیگر تصمیم گرفت به خاطر انسان زمین را لعنت نکند (باب۸) - آگاهی از اینکه رحمت خداوند بی پایان است و نسبت به بندگان بسیار رئوف و مهربان میباشد، نیز برای آدمی امیدبخش است «وقتی رنجهایم به یادم میآیند، نومید نمیشوم، زیرا محبّت خداوند پایدار و رحمت او بیپایان است. » (مراثی۳: ۲۱-۲۲).
- ترس از خداوند باعث امیدواری به خداوند میباشد: نتیجه ترس از خداوند، ایمان به او و اجرای فرامین او و همچنین عدم ترس از غیر خداوند است و کسی که از غیرخداوند نمیترسد فقط به خداوند ایمان دارد «آنانی که از تو میترسند، از دیدن من خوشحال میشوند، چون من هم به وعده تو امیدوارم. » (مزامیر۱۱۹: ۷۴).
قطع امید کردن از غیرخداوند: «اکنون ای خداوند به چه چیزی امیدوار باشم؟ امید من به توست. » (مزامیر۳۹: ۷).
-
-
-
- امید در عهد جدید
-
-
-
عهدجدید به «امید» توجه خاصی نموده و برای آن در زندگی یک فرد مسیحی، نقش خاصی قائل شده است. در کتاب مقدس، از دو واژه «انتظار» و «امید» برای رساندن معنای امید استفاده شده است: «بلی برای ما مکتوب است که شخم کننده میباید به امید شخم نماید و خوردکننده خرمن نیز، باید در امید یافتن قسمت خود باشد» (قرنتیان۹: ۱۰). بنابراین، امید با انتظار به دست می آید؛ انتظاری که سرمنشأ برکاتی است که آرامش و نجات را در پی دارد؛ برکاتی که هم در دنیا و هم در آخرت با آدمی است. امید، در ذات خود به آینده توجه دارد (رومیان۸: ۲۴-۲۵). به هر حال امید بیش از یک اشتیاق یا آرزو برای چیزی در آینده است. امید عهدجدید، شامل اعتقاد قلبی و اطمینان قوی درباره مسائل آینده است زیرا بر اساس وعدههای خدا و مکاشفه او میباشند. به عبارت دیگر امید در کتاب مقدس به صورت تفکیک ناپذیری همراه با یک ایمان محکم (رومیان۱۵: ۱۳؛ عبرانیان۱۱: ۱) و توکل به خداست (مزامیر۳۳: ۲۱-۲۲). نویسنده مزامیر این حقیقت را زمانی آشکار میسازد که واژه «توکل» را با «امید» مترادف استفاده می کند: «بر روسا توکّل مکنید و نه بر ابن آدم که نزد او اعانتی نیست … خوشابحال آنکه خدای یعقوب مددکاراوست، که امید او بر یهوّه خدای وی میباشد» (مزامیر۱۴۶: ۳-۵؛ ارمیا۱۷: ۷). در نتیجه امید ایماندار، امیدی است که «باعث شرمساری» نمیگردد (رومیان۵: ۵؛ مزامیر۲۲: ۴-۵؛ اشعیا۴۹: ۲۳). بنابراین برای ایماندار، امید مانند لنگری در میان زندگی است (عبرانیان۶: ۱۹-۲۰). بنابراین، امید در عهد جدید یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل میدهد: «سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت» (قرنتیان۱۳: ۱۳). متکلمان و الهیدانان مسیحی از هفت فضیلت اصلی نام بردهاند: چهار فضیلت انسانی و طبیعی (مصلحت اندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت) و سه فضیلت الهیاتی (ایمان، امید و محبت)، که این سه فضیلت الهیاتی، مستند به عهد جدید است (قربانی، ۱۳۹۰: ۱۴) و در نگاه غالب مسیحیان از فضایل اصلی محسوب میشوند (تسالونیکان اول، ۱: ۳؛ رومیان۵: ۱-۵؛ کولسیان۱: ۴-۵).
در نتیجه، یکی از عقاید محوری در عهد جدید، این است که انسانها فراخوانده شده اند که به خداوند، ایمان، باور و امید داشته باشند و بر او تکیه کنند، به او اعتماد بورزند و تنها به او اطمینان داشته باشند. در حقیقت، باور به خداوند و اطمینان به او همراه با عمل به رفتارهای اخلاقی و عقلانی، تضمینی برای بهبود اوضاع زندگی انسان شمرده می شود (لیون دوفر الیسوعی، ۱۹۸۶، ذیل واژه امید). اگر شخصی به فردی اعتماد کند، در این صورت، طبعاً گفتههای او را میپذیرد، خواسته های او را انجام میدهد، به اشکال گوناگون با او راز و نیاز می کند، امیدوارانه چشم به وعدههایش میدوزد، اتحاد با او را تجربه می کند و … (پلانتینجا، ۱۳۸۱: ۳۳) و این همه تجلّی واقعی آن اعتماد خواهد بود. از این رو، میتوان گفت: در دیدگاه عهد جدید، امید ریشه در ایمان و اعتماد به خداوند دارد. وصول بدان مشروط به صبر و محبت است (لیون دوفر الیسوعی، ۱۹۸۶، ذیل واژه امید)، که امری نسبتا دشوار مینماید؛ زیرا هنگامی که محبت، مبدأ احساسات نفسانی گردید و در باطن آدمی عمیقاً ریشه دوانید، تمایل خاصی را برمیانگیزاند که فرد، داوطلبانه با علاقه و شور فراوان برای انجام کارهای نیک و خدمت به اجتماع آماده می شود. دیگر اینکه، عناد و بدخواهی و طغیان و سرکشی، همچنین ناامیدی و افسردگی در افراد ریشه دار نمی شود، بلکه متزلزل و ناپایدار خواهد بود؛ زیرا هیچ چیز بهتر از این سرمایه گرانقدر برای از بین بردن پلیدیهای نفس توانایی ندارد (محققیان، ۱۳۹۱: ۱۰).
بنابراین، تنها رجا و امیدی که ریشه در اعتماد به خداوند دارد، می تواند به کل حیات و زندگی انسان تحرک و پویایی بخشد و او را بهسوی آیندهای سعادتمند که تمامی بشریت به سوی آن خوانده میشوند، سوق دهد: «ایمان خود را حفظ نمایید؛ زیرا اگر چنین کنید، همیشه با خدای پدر و فرزندش، رابطهای نزدیک خواهید داشت و زندگی جاوید که او وعده داده است، نصیب شما خواهد شد. » (یوحنا۲: ۲۴-۲۵).
اما اگر شخص از امید بیبهره باشد، عوامل ناراحتی در کانون جانش نفوذ می کنند و او را دچار یأس و خودباختگی میسازند. کسی که از سرمایه امید بهرهای ندارد، در برابر عوامل نامساعد طبیعت به سختی آسیب پذیر است و به دلیل نداشتن پشتوا نهای محکم چون ایمان، خود را اسیر طبیعت و محکوم قوای قهار آن میداند. اگر در نخستین صحنه نبرد با مصائب و دشواریها عقب نشینی نکند، سرانجام در نقطه مخوف حملهی امواج خروشان حوادث روزگار، در گرداب ژرف و عمیقی فرو خواهد رفت. چنین فردی هرگز برای محبت به دیگران، انگیزهای نخواهد داشت و هیچ تلاشی برای رفع نواقص و کمبودهای دیگران نمیکند و به زودی در باتلاق ناامیدی و افسردگی همیشگی سرنگون خواهد شد. اما کسی که متکی به امید است، با استمداد از نیروی ایمانش، معتقد است رنجهای خارج از اختیار انسان، از جانب پروردگار مهربان و برای تطهیر قلب و تهذیب روحش مقدر گردیده است، به همین دلیل، هرگز اجازه نمیدهد که مصائب و مشکلات، قدرت روحی او را فلج کنند، بلکه در هر شرایطی متانت خود را همچنان حفظ خواهد کرد و کشتی وجود خود را در هر حادثهای با استمداد از نیروی لایزال الهی، به ساحل آرامش و صفا و موفقیت و سعادت میرساند و حتی با سنگینی بار رنجها، کامیابیها و لذتهای روحی او افزایش خواهد یافت. چنین فردی با گسترش محبت و نیکی میان مردم و تلاش برای خوشبختی آنها، نفس امید را رشد میدهد و با خیرات و برکات اخلاقی و عملی آن را اعتلا میبخشد (محققیان، ۱۳۹۱: ۱۲).
-
-
-
-
-
-
- متعلق های امید در عهد جدید
-
-
-
-
-
- امید به خداوند (خدای پدر) : از دیدگاه عهدجدید، امید نهایی و اعتماد ایمانداران بر خداوند قرار میگیرد: «برای این زحمت و بیاحترامی میکشیم زیرا امید داریم به خدای زنده که جمیع مردمان علیالخصوص مؤمنین را نجاتدهنده است. » (اول تیموتائوس۴: ۱۰)، «خاطرتان آسوده باشد. شما که به خدا امید دارید، به من نیز امید داشته باشید. نزد پدر من خدا، جا بسیار است. من میروم تا آنجا را برای شما آماده کنم، وقتی همه چیز آماده شد، بازخواهم گشت و شما را خواهم برد تا جایی که من هستم، شما نیز باشید» (یوحنا۱۴: ۳). قدرت و اعمال عجیب خدا در معجزات عیسی و شاگردان و امثال آن آشکار است. همه اینها باعث می شود تا اعتماد خود را بر خداوند به عنوان یاری دهنده خود، قرار دهیم: «با دلیریِ تمام میگوییم، خداوند مددکننده من است و ترسان نخواهم بود. » (عبرانیان۱۳: ۶). از طرف دیگر آنانی که با خدا زندگی نمیکنند دلیلی برای امیدوار بودن ندارند: «ای برادران نمیخواهیم شما از حالت خوابیدگان بیخبر باشید که مبادا مثل دیگران که امید ندارند، محزون شوید. » (تسالونیکیان۴: ۱۳؛ افسسیان۲: ۱۲).
- امید به مسیح: پایه و اساس امید اطمینان بخش ایمانداران بر عیسی مسیح استوار است. مکاشفه کامل عهد جدید در عیسی مسیح دلایل بیشتری را برای امیدوار بودن ما در خدا ارائه می کند. پسر خدا آمد تا کارهای شیطان (اول یوحنا۳: ۸). یعنی «خدای این جهان» (دوم قرنتیان۴: ۴؛ غلاطیان۱: ۴؛ عبرانیان۲: ۱۴؛ اول یوحنا۵: ۱۹). را نابود سازد. عیسی در دوران خدمت زمینی خود با اخراج دیوها قدرتش را بر شیطان ثابت کرد. به علاوه او با مرگ و قیامش، قدرت حکوت شیطان را نابود ساخت (یوحنا۱۲: ۳۱) و قدرت ملکوت خدا را نشان داد. بنابراین پطرس در ارتباط با امید ایمانداران چنین اعلام می کند: «متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که بحسب رحمت عظیم خود ما را بوساطت برخاستنِ عیسی مسیح از مردگان از نو تولید نمود برای امید زنده» (اول پطرس۱: ۳). عیسی امید ما خوانده شده است (کولسیان۱: ۲۷؛ اول تیموتائوس۱: ۱) و ما باید به قوت روح القدس، امید خود را بر او قرار دهیم (رومیان۱۵۱۵: ۱۲-۱۳؛ اول پطرس۱: ۱۳؛ خروج۱۷: ۱۱).
- امید به کلام خداوند: خداوند کلام خود را بر انبیا و رسولان و با الهام روح القدس به صورتی آشکار کرد که آن را بدون خطا بنویسند: «تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است، تا مرد خدا کامل و بجهت هر عمل نیکو آراسته بشود. » (دوم تیموتائوس۳: ۱۶؛ دوم پطرس۱: ۱۹-۲۱). از آنجا که کلام ابدی در آسمانها نیز پابرجاست (مزامیر۱۱۹: ۸۹)، میباید امید خود را بر آن کلام قرار داد «همه چیزهایی که از قبل مکتوب شد، برای تعلیم ما نوشته شد تا به صبر و تسلّی کتاب امیدوار باشیم. » (رومیان۱۵: ۴؛ اعمال رسولان ۲۶: ۶). در حقیقت هر آنچه که در مورد خدا و عیسی مسیح میدانیم در کلام مصون از خطا، مکاشفه شده است.
- امید به فیض خداوند: انسان در رنجهایی که در زندگی روزانه خود متحمل میگردد به فیض و رهایی خدا امیدوار است (مزامیر۳: ۱۸-۱۹؛ ۴۲: ۱-۵؛ ۷۱: ۱-۵، ۱۳-۱۴؛ ارمیا۱۷: ۱۷-۱۸). در مسحیت امید به فیض وجود دارد و تنها کسی را سعادتمند میدانند که لطف فیض شامل حال او بشود و این سعادتمند شدن هیچ ارتباطی به لیاقت، شایستگی و اعمال شریعت انسان ندارد . انسان هرگز به خودی خود و با تکیه بر خویشتن نمیتواند به سعادت برسد مگر اینکه فیض و لطف و عنایت خداوند شامل حالش شود و فیض منبع و منشا نجات است و ایمان نیز شرط آن است (وحیدی مهرجردی، ۱۳۸۹: ۷۹).
- امید به نجات الهی: به تکمیل نجات خود امید دارند (اول تسالونیکیان۵: ۸).
- به منزلی جاودان در آسمان جدید امید دارند (دوم قرنتیان۵: ۱-۵؛ دوم پطرس۳: ۱۳؛ یوحنا۱۴: ۲). آنجا شهری است که معمار و سازنده آن خدا است (عبرانیان۱۱: ۱۰).
- امید دارند که روزی تاج عدالت (دوم تیموتائوس۴: ۸)، جلال (اول پطرس۵: ۴) و حیات (مکاشفه۲: ۱۰). را بگیرند.
فرم در حال بارگذاری ...