از نظر مدنی پور در تله تفاوت افتادن و ندیدن رشته اتصال میان انسانها مارا از پدید آوردن محیطی فیزیکی و اجتماعی بهتر ناتوان می کند به طور کلی در جستجوی مفهومی ازفضا به این نتیجه رسیده ایم که در درک فضای شهری باید ابعاد فیزیکی، اجتماعی و نمادین آن را هم زمان به حساب آورد. بنابر این فضا را هم می توان انباشت هایی از مردم و اشیاء مادی دانست و نیز فضای شهری را از دید مردم و زندگی روزمره آنها نگاه کرد. به عقیده سنت۱۹۹۴ ;اکنون ما فضاهای شهری را بر حسب سهولت گذشتن با اتومبیل از میان آنهامحاسبه می کنیمیعنی سرعت حرکت در شهر با کاستن از تماس ما با بافت شهری ارتباط مستقیم دارد.این عدم تماس با دیگر انسانها و با فضای شهری بر درک ما از فضای شهری و نیز بر رویکردهای ما به طراحی شهری تاثیر چشمگیری دارد.(همان )
پاکزاد۱۳۸۵ فضای شهری را ظرفی برای وقوع انواع فعالیت های فردی و یا گروهی شهروندان دانسته و آنرا به دو دسته کلی ۱)فضاهای باز ۲)فضاهای بسته تقسیم می کند:فضاهای باز آندسته از فضاهایی که همچون محیط طبیعی در درون و اطراف شهرها جای گرفته اند و فضاهای بسته آندسته از فضاهایی که ساخته شده و به صورت محصور هستند.
لوئیز ممفورد به همبستگی اجتماعی و ارتباطات متقابل چهره به چهره ، تحرک فکر و اندیشه تاکید داشته و معتقد است که طراحی شهری قرین بازسازی تمدن است و باید امکان همزیستی و مشارکت را برای زندگی جمعی پدید آورد.بنابراین توجه بیش از حد به فضاهای خصوصی را نفی می کند چراکه در آن صورت ارزش های اجتماعی نادیده گرفته می شود و نهایتا انسان شهری هرچه بیشتر از گذشته منزوی شده و زندگی جمعی در فضاهای شهری کمرنگ می شود.(پاکزاد،۱۳۸۶)او معتقد بود که عملکرد اساسی شهر شامل دادن شکل جمعی به شهر است و عملکرد اجتماعی فضاهای آزاد در شهر تجمع افراد را ممکن می سازد.(شوای،۱۳۸۴)
فضاهای شهری در ارتباط متقابل با شهروندان هستند پس در راستای پاسخ به سوال این پایان نامه که آیا فضاهای شهری پاسخگوی برقراری امنیت وتردد زنان و نیازهای ساکنین خود هست یا خیر؟باید فضاهای شهری را به عنوان ظرفی برای روابط انسانی شهروندان ببینیم.فضای شهری نه صرفا دارای بعد مکانی _ فیزیکی است و نه فقط دارای بعد اجتماعی بلکه هردوی این ابعاد باهم در رابطه ای دو سویه می باشند.
بنابراین در این پایان نامه ملزم به شناسایی نیازهای افراد و عوامل جذب شهروندان به فضاهای شهری هستیم و همچنین ضروریست که عوامل موثر بر کیفیت فضاهای شهری مورد بررسی قرار گیرد.بعلاوه همانطور که اشاره شد فضاهای شهری دارای ۲ دسته بندی عمده می باشد که فضاهای باز و فضاهای بسته را شامل می گردد ، تاکیدپایان نامه حاضر بر فضاهای باز ومیزان تردد و احساس امنیت درک شده زنان در هریک از فضاهای شهری می باشد .
۲-۳-۶) فضاهای عمومی در ایران
سابقه فضاهای باز شهری در ایران به فضاهای باز وسیعی بر می گردد که دارای محدوده ای محصور یا کمابیش معین بودند و در کنار راه ها و یا در محل تقاطع آنها قرار داشته و دارای کارکردی اجتماعی ،ارتباطی ،تجاری ،ورزشی ،نظامی یا ترکیبی از دو یا چند کارکرد مزبور بودند و میدان نامیده می شدند ونیز میدانهای کوچک ارتباطی درون محله های مسکونی که میدانچه نام داشتند.(سلطانزاده،۱۳۷۰)
در شهرهای سنتی ایران که رشدی ارگانیک داشته اند فضاهای عمومی شکل مطلوب تری داشته اند بازارها و میادین عمومی به عنوان شکلی از فضاهای عمومی نقش مهمی در ایجاد ارتباط میان مردم ایفا میکردند.بعلاوه این فضاهاکه در ایجاد حس اعتماد به مردم کمک کرده و باعث افزایش حس همبستگی و تعلق و در مردم میشوند در حقیقت این فضاها فراتر از مکانهایی صرفا برای تفریح هستند.(رفیعیان و سیفایی،۱۳۸۴)
۲-۳-۷) مفهوم فضای جمعی
در رابطه با مفهوم فضای جمعی بر اساس فرهنگ انگلیسی آکسفورد واژه public به معنای کلی و در اکثر معانی متضاد خصوصی است.همچنین شامل این تعاریف نیز می شود ؛ مربوط و یا متعلق به مردم به عنوان یک کلیت که بر جامعه یا ملتی که متعلق است تاثیر می گذارد یا متوجه آن است.از دیدگاه والرز ؛ فضای عمومی ، فضایی است که در آن با غریبه ها سهیم هستیم مردمی که اقوام ، دوستان و یا همکار ما نیستند ، فضایی است برای سیاست ، مذهب ، داد وستد و ورزش ؛ فضایی برای همزیستی مسالمت آمیز و برخوردهای غیر شخصی.(مدنی پور،۱۹۹۶) .
بطور کلی فضاهای عمومی شهری ۲ معیار اصلی را باید داشته باشند تا به عنوان یک فضای شهری قابل تعریف باشند:
-
- انسجام : فضای شهری باید دارای یک هویت یکتا باشد.
-
- کاربری همگرا : فضا باید قابلیت استفاده از کاربری های مختلف را بررای شهروندان فراهم آورد که به معنی پرداختن به مفهوم کاربری های مختلف در شهر و چگونگی شکل دهی به آن است.(پورجعفر، محمودی نژاد،۱۳۸۸)
پور جعفر و محمودی نژاد شرط اساسی فضاهای عمومی را تعامل و مراودات اجتماعی دانسته و وظایف فضاهای عمومی را به تعبیر کریست۲۰۰۰ اینچنین توصیف می کنند:
-
- ابزاری جهت ارتباطات و مراودات شبکه های اجتماعی
-
- مکانی برای رویارویی و مراسمات شهروندی
-
- مدیریت و هماهنگ سازی فعالیت های شهروندی
تیبالدز ۱۹۹۲عرصه عمومی را چنین می داند ؛« تمام بخشهای بافت شهری که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند، بدین ترتیب خیابانها ، پارکها و میادین شهرک یا شهر به ساختمان هایی که محصورشان می کند و محدوده شان را مشخص می کنند گسترش مییابد.»بنابر این عرصه عمومی مهمترین بخش از شهرک ها و شهرهای ما است جایی که بیشترین اندازه از تماس و تعامل انسانها روی می دهد.
لینچ عنوان کرده است که فضاهای باز عمومی امکان انگیزش و انتخاب آزاد میان رفتارها، حرکت ها و اکتشافات بصری را برای تعداد معنی داری از مردم شهر فراهم می آورد ،در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته به وقوع بپیوندد و افراد در یک محیط اجتماعی جدید باهم اختلاط یابند.(پاکزاد،۱۳۸۳) .
به نظر می رسد تعاریف مطرح شده در رابطه با فضای عمومی بر دسترسی بدون محدودیت شهروندان به فضاهای موجود در شهرها و همچنین مشارکت در فعالیت های متنوع تاٌکید می کنند که قابل ذکر ترین این فعالیت ها، تعاملات اجتماعی است که در نتیجه این دسترسی محدود نشده در فضاهای شهری به خصوص فضاهای باز پیاده محور روی می دهد.موید این مطلب گفته اموس راپاپورت(۱۹۷۷) است که معتقد است فضای شهری ،فرایند اجتماعی شدن افراد را تسهیل و عرصه مهم اعمال هنجارها و موازین اجتماعی است.
قاسمی ۱۳۸۳در رابطه با فضاهای باز شهری اینچنین می گوید ؛«فضای باز شهری برای شهروندان و تبلور زندگی جمعی آنهاست و باید پاسخگوی نیاز زندگی اجتماعی و جمعی آنها باشد .در این فضاها شهروندان با همدیگر برخورد اجتماعی چهره به چهره دارند تصویر ذهنی شهروندان از این فضاها و مقیاس آنها به گونه ای است که فضایی متنوع و پر از رویداد را توقع دارند مخاطبان این فضاها را طیف وسیعی از اقشار اجتماعی ،گروه های سنی مختلف و نظایر آن تشکیل می دهند.»
پاکزاد۱۳۸۳ فضای باز شهری را به اینصورت تعبیر می کند: عرصه تجمع انسانها ،فعالیت ها و رفتارها و در یک کلام رویدادهایی که در گذشته حادث شده و در خاطرات جمعی و فردی ثبت می شوند وقایعی که در حال حاضر در زندگی روزمره شهروند نقش ایفا کرده و همچنین امیال و توقعاتی که از آن مکان برای بهبود زندگی جمعی اش تصور می کند.
پارسی ۱۳۸۱ عنصر نسبتا پایدار محتوای فضای شهری را حیات مدنی می داند و معتقد است فضای شهری بستر آن زندگی عمومی و اجتماعی جامعه است که در فرایند تحول زندگی زیستی_اجتماعی به یک زندگی اجتماعی و روانشناختی بواسطه بن مایه های خردگرایانه ،مشارکت آگاهانه و فعالانه نظری و عملی واجد کیفیت عالی ارزشهای انسانی و مدنی شده است.او عقیده دارد موضوع خلق فضای شهری مطلوب ،پویا و سرزنده به لحاظ کارکرد اجتماعی ،روانی ،فرهنگی ،اقتصادی و محیطی_کالبدی آن یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط مصنوع شهری وبا راهبردهای اجتماعی پیونددارد.
چنین نتیجه می گیرد که فضای شهری محصول نیروهای تاریخی و اجتماعی _فرهنگی جامعه است و این فضاها بیش از هر فضای دیگری در شهر عرصه اعمال متقابل اجتماعی وغلبه هنجارها و موازین و ارزش های اجتماعی _فرهنگی بوده نیازمند عقلانیت رفتاری ،کنترل اجتماعی ،مشارکت اجتماعی در ارزشها و اعمال و بیش از سایر فضاها با سرمایه گذاری اجتماعی _فرهنگی مردم عرصه بیان خویشتن مردم ،آزادی ،تکثر،تنوع،هماهنگی و تحمل اجتماعی است.در یک کلام فضای شهری بستر حیات مدنی جامعه می باشد.
جدول ۲-۱ نظریه ها ودیدگاههای مختلف برخی اندیشمندان به رابطه فضای شهری و پدیده های اجتماعی
زمینه های اصلی توجه برخی اندیشمندان به رابطه فضای شهری و پدیده های اجتماعی | |
فرانسوا شوای | فضاهای شهری موجب تسهیل روابط اجتماعی و پالایش ساخت اجتماعی می شود. |
جین جیکوبز | فضای شهری موجب گسترش حس اعتماد و اطمینان گردیده بر امنیت و کنترل اجتماعی می افزاید. |
لوئیس مامفورد | فضای شهری مشارکت و مسئولیت شهروندان را میدان می دهد و توان خودگردانی و کنترل درونی انسان هارا ارتقا می دهد. |
اموس راپاپورت | فضای شهری فرایند اجتماعی شدن افراد را تسهیل می کند و عرصه مهم اعمال هنجارها و موازین اجتماعی است. |
ادموند بیکن |
فرم در حال بارگذاری ...