وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تحلیل گفتمان خط‏‏مشی‏های عمومی مرتبط با بازنشستگی در جمهوری اسلامی ایران و ترسیم آینده‏های بدیل- قسمت ۷

 
تاریخ: 20-07-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

بازنشستگی به معنای امروزی یکی از زیرمجموعه‏هایتامین اجتماعی است، که اعضای جامعه را در مقابل پیری حفاظت می‏کند.تامین اجتماعی به مثابه مفهومی مدرن، از جمله مفاهیمی است که در طول حرکت تدریجی و طبیعی جامعه غربی، به رشد و شکوفایی رسیده است. بنابراین این مفهوم،از محصولات مدرنیته محسوب می‏شود که با تجربه‏ی تاریخی اروپا درآمیخته است. مدرنیته، به معنی بازاندیشی و نگرش انتقادی، حاصل دیالکتیکی است که در درون جامعه غربی پدیدار شد. در درون جامعه غربی در یک سو، عادت‏واره‏ها، انگاره‏ها، و گفتمان‏های سنتی حامی ثبات، مثل نهاد کلیسا، و در سوی دیگر انگاره‏ها، عادت‏واره، و گفتمان‏های حامی تغییر، مثل روشن‏فکران وجود داشت. اگرچه داستان مدرنیته در غرب پرماجرا، پرکش‏مکش، و خونبار بود اما چون این کش‏مکش پدیده‏ای درونی بود،سرانجام به آرام و قرار رسید. یعنی گفتمان حامی تغییر بر گفتمان حامی سنت غلبه کرد و مدرنیته سربرآورد. مفاهیمی مثلتامین اجتماعی، بازنشستگی، و رفاه با پسوند اجتماعی برآمده از تحولات پس از رنسانس، انقلاب صنعتی و فضای گفتمانی مدرن هستند(یزدانی، ۱۳۸۲:۳۲).یعنی بر اثر تسلط گفتمان مدرنیته،تامین اجتماعی، و زیرمجموعه‏های آن هم در منظومه گفتمانی مدرنیته، انسجام یافتند. وقتی بازنشستگی در جوامع غربی مطرح شد کهسایر مفاهیم آن از قبیل چهارچوب‏های حقوقی، طبقات دیرپا، انباشت سرمایه بطور طبیعی ایجاد شده بود و بازنشستگی نیز در یک کلیت منسجم و هدف‏مند و معنادار جای گرفت.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در ایران برای اولین بار در سال ۱۳۰۱ بحث بازنشستگی مطرح می‏شود. در واقع زمینه‏های شکل‏گیری قوانین بازنشستگی، انقلاب مشروطه و ظهور دولت- ملت به مثابه مفاهیم مدرن(به اعتقادی برخی شبه مدرن) است. مفاهیم مدرن مثل “دولت – ملت” و قوانین جدید از قبیل “تامین اجتماعی و بازنشستگی"، در دوره پس از مواجه جامعه ایران با غرب و به دنبال تاثیرپذیری از آن مطرح شده است. به اعتقاد برخی در تاریخ معاصر،اولین مواجه ایران با غرب به جنگ‏های ایران و روسیه مربوط می‏شود.از پی‏آمدهای این جنگ‏‏ها، توجه به غرب صنعتی، و اعزام دانشجو با قصد اکتساب دانش‏ مدرن بود(مرادی و پژوم، ۱۳۵۳:۹۰-۱۱۵). اولین مواجه در شرایط پراضطرابی رخ داده است. در یک طرف مواجه عقب‏ماندگی مفرط، تسلیم از سر حقارت و شیفتگی بود که زمینه را برای تجدد آمرانه فراهم می‏کرد. درطرف دیگر، غرب مدرن، استعمارگر و سلطه‏جو بود. در این برهه روشنفکران به مثابه گروه استراتژیککه نقشی کلیدی در گذار به مدرنیته داشته‏‏اند، نسبت به غرب دوگونه احساس متناقض داشته‏اند یکی نگاهی دردمندانه و ستم کشیده و استعمارشده به غرب قاهر، مثل برده‏ای که خواستار رهایی از ظلم ارباب ظالم است، ونگاه دیگر این است که برده رهایی خود را در تسلیم بی‏چون و چرای خود نسبت به اربابمی‏بیند و خود را در آغوش او رها می‏سازد(فاضلی وسلیمانی،:۱۳۹۱:۵). در این شرایطمبهمو نامتوازن، مفهوم مدرن دولت – ملت و تبعات مدرن آن مانندتامین اجتماعی و زیرمجموعه‏های آن از قبیل بازنشستگیبه عنوانزیرمجموعه‏های مفاهیم مدرن(یا شبه مدرن) وارد جامعه ایران می‏گردند. در این دوره در ایران هنوز اقتضائات مناسب از قبیلانباشت سرمایه، وجود طبقات دیرپا، نظام‏های حقوقی حامی مالکیت، و غیره بوجود نیامده بود(کاتوزیان، ۱۳۸۹:۳۲-۳۷).بنابراینبرخی از روشنفکران آن دوره، برای مهیا‏سازی الزامات و اقتضائات مفاهیم مدرن، خانه‏تکانی(بیرون انداختن سنت‏ها، آداب و هنجارهای بومی) برای اخذ تمدن غرب،و حتی تجدد آمرانه راصورت‏بندی کردند(فاضلی، سلیمانی قره گل، ۱۳۹۱). اما به دلیل این که ایننوع تجدد آمرانه،ریشه در تحولات درونی جامعه نداشت، در پی‏ریزی اقتضائاتو الزامات مدرنیته در مقایسه با غرب توفیق چندانی پیدا نکرد.
همانگونه که شبه‏مدرنیته در مقایسه با غرب نتوانست در جامعه‏ی ایرانی خانه و آشیانه آرامی بیابد، محصولات آن هم از جملهتامین اجتماعی و بازنشستگی تحت تاثیر جریان‏های اجتماعی و سیاسی دایم دچار بی‏قراری و از جاشدگی[۱]گردیده است. این مفهوم در بستر کلان اجتماعی و سیاسی، دچار تحولات معنایی گوناگونی شده است. خط مشی‏های بازنشستگی، قوانین مصوبه، و غیره تجسد عینی تحولات معنایی هستند.
این پژوهش در پی فهم تحولات معنایی بازنشستگی وارتباط آن با خط مشی‏هادرفضایی اجتماعی است.همچنین در تلاش است تا بر اساس فهم گفتمانی وضعیت موجود را تبیین سازد، و با صورت‏بندی جدید گفتمانی، آینده‏های بدیلی را مطرح سازد.
۱-۲- بیانمساله
مقولهتامین اجتماعی با زیرمجموعه‏هایش از جمله بازنشستگی به مثابه یک پدیده اجتماعی تاریخ‏مند،بعد از انقلاب صنعتی در اروپا حاصل تسلط گفتمان مدرنیته در غرب بشمار می‏رود. وقتی که در جوامع غربی انباشت سرمایه، چهارچوب‏های حقوقی مدافع سرمایه،وبه تبع آن طبقات اجتماعی دیرپا و “مکتب سرمایه‏داری” شکل گرفت، در درون گفتمان مدرنیته، گفتمان‏های رفاهی راست مدرن و چپ مدرننیزشکل گرفتند. در واقعنظامتامین اجتماعی با زیرمجموعه‏هایش (از جمله بازنشستگی ) در بستر گفتمان زمینه‏ای غربی خود، واکنشیبود طبیعی برای استمرار تولید و بهره‏وری، افزایش سود و سرمایه وجلوگیری از شورش طبقه کارگر،و کاهش فاصله طبقاتی ….
در همین راستا، سیاست‏های بازنشستگینوعی عکس العملطبیعی به تحولات اجتماعی و اقتصادی جوامع غربی محسوب می‏شد. در کشورهای باگفتمان رفاهی لیبرال، خط‏مشی‏های بازنشستگی با دیدگاه حداقلی از نظر حمایتی بودن و به مثابه تور ایمنی و خاص گرایانه، و متناسب با اهداف محوری سرمایه‏داری یعنی” استمرار سود و سرمایه و آزادی‏های فردی” شکل گرفت، در مقابل در کشورهای با نظام‏های رفاهیسوسیالیسم، خط‏مشی‏های عمومی حول اهداف محوری ” کاهش فاصله طبقاتی و گسترش عدالت اجتماعی” با دیدگاهی حداکثری نسبت به حمایت‏ها‏ی اجتماعی، جهت دهی شدند. البته در مقابل دو دیدگاه افراطی و تفریطی، دیدگاه سومی به عنوان"راه سوم” شکل گرفت که گفتمان رفاهی حد وسط ومیانه دو گفتمان فوق بود.لذا خط مشی‏های بازنشستگی در این گفتمان حول “سوسیال دمکراسی” مفصل‏بندی گردید.
تبعات حاصل از انقلاب صنعتی به کشورهای پیرامونی از جمله ایران را نیز در برگرفت. با توجه به این کهگسترش راه آهن، کارخانجات،و صنعتی شدن نیاز به نیروی انسانی داشت، براین اساس، مدیران عالی کشور از سیستم‏هایتامین اجتماعی موجود در کشورهای صنعتی الگوبرداری کردند. بنابراینتامین اجتماعی با تمام زیرمجموعه‏هایش از جمله بازنشستگی به عنوان پدیده‏ای وارداتی تحت تاثیر گفتمان تجدد آمرانه در سال ۱۳۰۱ مورد استفاده قرار گرفت.بدین ترتیب بازنشستگی به مثابه مفهومی مدرن نه بر خاسته از مطالبات تاریخی و طبیعی جامعه ایرانی، بلکه به عنوان پدیده وارداتی وارد جامعه ایرانی شد.
تداوم سلطه گفتمان تجدد آمرانه در ایران باعث شد، تا در دهه پنجاه بر اثر درآمدهای نفتی بر دولت، معناهای” توزیع‏کننده منابع و امتیازات” تثبیت شود، در حالی که در بستر تحولات گفتمانی غرب، دولتعمدتاً “تنظیم‏کننده” معنایابی گردید. معنای “دولت توزیع‏کننده منابع و امتیازات” هم با اقتدارگرایی تجدد آمرانه و با تلقی ذهن جمعی جامعه از دولت به معنای منبعی پایان ناپذیری از ثروت و قدرت قوام یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، نوعی گفتمان مبنی بر جبران نیازهای مسکوت مانده تاریخی بر جامعه ایرانی تثبیت شد. تحت تاثیر این گفتمان هم زمینه بروز مطالبات انباشته رفاهی از طرف مردم فراهم شد، و هم سوژه‏های دولتی تحت تاثیر این گفتمان، با انگیزه خدمت، آرمان‏گرایی به جبران نیازهای رفاهی پرداختند، که البته این گفتمان دستاوردهای قابل تحسینی نیز در بر داشته است. استمرار سلطه گفتمان “دولت توزیع‏کننده منابع و امتیازات” در این برهه زمانی،پدیده‏ای به نام” دولت پر تکفل” را در ایران بوجود آورد. که این معنای از دولت ” پرتکفل” تاکنون استمرار داشته است.
از سوی دیگر، بر اثرپیشرفت‏های حوزه پزشکی و سلامت در ایران نیز به تبع کشورهای صنعتی، امید به زندگی بالا رفت و نسل اول و دوم شاغلین بازنشست شدند. بالا رفتن امید به زندگی موجب افزایش دوره زمانی پرداختی‏ها و کاهش دوره زمانی دریافتی‏های صندوق‏های بازنشستگی گردید، به طوری که طولانی شدن دوره پرداخت موجب عدم تعادل در ورودی‏ها و خروجی‏ها و سرانجام ورشکستگی بسیاری از صندوق‏های بازنشستگی شد. بر اساس محاسبات آکچوائری هموارهباید صورت کسر یعنی ورودی‏ها نسبت به خروجی‏ها بیشتر باشد تا صندوق‏ها در افق زمانی بلندمدت پایداری داشته باشند و بتوانند به مطالبات بازنشستگان پاسخ دهند، اما رخداد چنین شرایطی صندوق‏ها را به سوی بحران مالی و لزوم مداخله عوامل خارج از صندوق مثلکمک‏های دولت از محل منابع عمومی سوق داد، افزایش امید به زندگی در ایران نیز مانند سایر کشورها بطور طبیعی صندوق‏های بازنشستگی را به سوی بحران مالی،کشور را به سوی بحرانی شدن بارتکفل ناشی از سالمندی و بازنشستگی، و نسل آینده را در گردابه آینده‏های فاجعه‏آمیز ناشی از بحرانی شدن تعهدات بی‏پشتوانه، و اضمحلال منابع بین‏نسلی فرو می‏برد. اما درجامعه ایرانیعلاوه بر پیش ران امید به زندگی که برای بحران بازنشستگی پیشرانی جهانی محسوب می‏شود، خط مشی‏هایی از قبیل بازنشستگی زودهنگام در زمینه بازنشستگیتدوین گردید کهبرخلاف انتظار، نه تنها در راستای پیش ران افزایش امید به زندگی، بار تکفل را مهار نکرد، بلکه شدتبحران را بطور فزاینده شتاب بخشید. این خط مشی‏ها در چهارچوب‏های کارشناسیتامین اجتماعی مدرن و استانداردهای جهانی قابل توجیه و تبیین نیستند. بنابرایندرک، و تبیین آنهادر فضای سیاسی و اجتماعی زمینه‏ای خودامکان‏پذیر است.
در حقیقت با توجه به برون‏دادها، پی‏آمدها، و اثرات خط‏مشی‏های بازنشستگی، ایجاد توازن بین منافع کوتاه‏مدت نسل کنونی، و منافع بلندمدت نسل آینده، از دشوارهای سیاست‏گذاری در بازنشستگی محسوب می‏شود.
رجوع به شکل ۱-۱ در واقع می‏توان دشواری سیاست‏گذاری در این حوزه را ایجاد توازن بین دو طرف نسل حال و آینده تصور کرد.
شکل (۱-۱) دشواره ماهیتمسالهبازنشستگی(منبع این شکل استنباط محقق از موقعیتمساله‏خیزی سیاست‏گذاری ودشواری ایجاد توازن بین ذی‏نفعان حال و آینده در حوزه بازنشستگی است).
حال با توجه به این که خط‏مشی‏های بازنشستگی در زمره خط‏مشی‏های عمومی محسوب می‏شود، و خط‏مشی‏های بازنشستگیبه عنوان خط‏مشی‏های عمومی در درونامکان‏ها و چهارچوب‏های گفتمان‏های سیاسی و اجتماعیرقم می‏خورند، بنابراین خط‏مشی‏های عمومی مرتبط با بازنشستگی در فضا و بستر زمینه‏ای خود یعنی گفتمان‏های سیاسی و اجتماعی مورد مطالعه قرار می‏گیرد. برهمین اساس سئوالات پژوهش که از جنس گفتمانی است، عبارتست از
سئوال اول: مفهوم بازنشستگی در بستر گفتمان‏های بعد از انقلاب چگونه بازنمایی شده است؟
و
سئوال دوم:با توجه به شرایط گفتمانی موجود چه آینده‏های بدیلی در حوزه بازنشستگی برساخته می‏شود؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
پیش‏ران بحران بازنشستگی در جهان امروزی، سال‏مندی و پیرشدن جمعیت جهانی است. پیر شدن جمعیت تاثیرات زیادی بر هزینه‏ های عمومی می‏گذارد. در واقع پیش‏ران پیری جمعیت، مستعد این است که به سناریوهای نامطلوبی مانند افول رشد اقتصادی، و کشمکش جوانان و سالخوردگان برای تصاحب منابع عمومی در آینده، منجر شود(Jackson,2006:3-10). این پیشران جهانی از طریق افزایش طول عمر و کاهش میزان مرگ و میر، باعث می‏شود تا افراد بالای ۶۵ سال از مرز یک میلیارد و دویست میلیون نفر در سال ۲۰۴۰ فراتر روند(شکوری، ۱۳۸۸: ۵-۱). در حقیقت این پیشران، نوعی هشدار در باره بار سنگین هزینه‏ های ناشی از بازنشستگی در آینده است. به اعتقاد برخی از صاحب‏نظران، غفلت از فشارهای مالی در سیستم‏های بازنشستگی ناهماهنگ با روندها، علاوه بر اقتصاد داخلی کشورها، صدمات جدی را حتی بر اقتصاد جهانی وارد می‏سازد(Bongaarts,1997). بنابراین لازم است تا پارامترها و سیستم‏های بازنشستگی در راستای هماهنگی با پیشران‏های جمعیتی متحول شوند.
شواهد حاکی از تغییرات ساختاری در جمعیت ایران یعنی مسن شدن جمعیتدر ایراننیزدارد. مطابق آمار نسبت سالمندی(تعداد افراد بالای ۶۵ سال به جمعیت ۱۵ تا ۶۴) در سال ۱۳۸۸از ۷ درصد، به ۳/۱۲ درصد در سال ۱۴۰۸، و ۳/۲۹ در سال ۱۴۲۸ می‏رسد. امید به زندگی مردان و زنان به ترتیب از ۷۰ و ۷۳ سال به ترتیب ۲/۷۲ و ۷۶ در سال ۱۴۰۰ می‏رسد(مرکز آمار ایران، ۱۳۸۸).
همانگونه که بیان شد، پیش‏ران بحران بازنشستگی از قبیل سالمند شدن جمعیت، کاهش میزان باروری، افزایش امید به زندگی همانند دیگر کشورها در ایران نیز وجود دارد. و این پیش‏ران‏ها طبیعتاٌ در ایران نیز به سناریو بحران سالمندی و بازنشستگی منجر می‏شود، لذا انتظار این است که سیاست‏های بازنشستگی در مهار بارتکفل اصلاح گردند. اما در سال‏های گذشته سیاست‏هایی از قبیل کاهش میانگین سن بازنشستگی برغم افزایش امید به زندگی(عطاریان، ۱۳۹۰: ۷)، سیاست کاهش سنوات خدمت و کاهش پرداخت کسورات(روغنی‏زاده، ۱۳۸۴:۱۲۶)، افزایش تعداد بازنشستگان بدون توجه به معیارهای اقتصادی(عطاریان، ۱۳۹۰:۱)، و سیاست شمول گسترش بازنشستگی پیش از موعد(روغنی زاده، ۱۳۸۴: ۱۸۶) نه تنها در جهت مهار بار سنگین هزینه‏ های بازنشستگی نبوده است، بلکه این سیاست‏ها موجب پیشی گرفتن مصارف از منابع گردیده است و وابستگی صندوق‏های بازنشستگی را به بودجه عمومی بیشتر کرده است. ادامه این روند موجب انباشت تعهدات و هزینه‏هابرای آیندگان، برداشت بی‏رویه از منابع بین نسلی و به خطر افتادن عدالت بین نسلی و شکل‏گیری سناریوهای نامطلوب برای آینده کشور می‏گردد. از آنجایی که ادامه وضع موجود در افق زمانی میان‏مدت و بلندمدت میسر نیست، و تحمیل فزاینده بار صندوق‏های بازنشستگی بر بودجه عمومی در افق زمانی میان‏مدت خارج ازسطح آستانهتحمل و ظرفیت بودجه عمومی و منابع بین نسلی کشورها است، بنابراینمحققان بسیاری در سطح جهان و در داخل کشورایران خواستار اصلاحات پارامتریک از قبیل اصلاح پارامترهای سن، سنوات، و یا تغییر سیستم بازنشستگی شده‏اند. محور کلیدی محققان پیشین یافتن پارامترهای بهینه و سیستم بهینه است. در واقع تحقیقات پیشین عمدتاٌ بر محل بروزمساله که سطحی‏ترین لایه‏ این پدیده اجتماعی است تمرکز کرده‏اند. اما با توجه به این که سیاست‏های بازنشستگی در فصای سیاسی و اجتماعی سیاست‏گذاران(مثل دولت‏ها و مجالس) وضع می‏گردند، نمی‏توان آنها را صرفاٌ در درون صندوق‏های بازنشستگی و به مثابه یک پدیده درون‏سازمانی خلاصه کرد. چه بسا بسیاری از پیشنهادات اصلاحی در بازنشستگی از قبیل اصلاح پارامترها وسیستم‏هاکه از منظر کارشناسی و منطق آکچوائری و درون‏سازمانی مطلوب تلقی می‏شوند و از طرف کارشناسان فنی توصیه می‏شوند، اما هیچگاه به اجرا درنمی‏آیند زیرا این پدیده دارای ابعاد برون‏سازمانی نیز است. چه بسا درون صندوق‏های بازنشستگی در مواردی، محل ظهور و بروزمسالهباشد، امامنشاء و ریشه و تبارمساله در جای دیگر و بیرون از سازمان باشد. یعنی محل ظهور و محل تولیدمساله بازنشستگیهمیشه یکی نیست. این تحقیق ابعاد برون‏سازمانی پدیده بازنشستگی از جمله گفتمان‏های حاکم بر فضای سیاست‏گذاری را مورد بررسی قرار می‏دهد.
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دربهمن ۱۳۵۷ بازنشستگی به عنوان زیر مجموعه‏ای ازتامین اجتماعیدر اصل ۲۹ قانون اساسی تجلی پیدا کرد. این اصل به یکی از محوری‏ترین اصول در مباحث بازنشستگی، رفاه و مباحث اجتماعی تبدیل گردید.
در طول دهه‏های پس از پیروزی انقلاب، در راستای پویایی و تکامل نظام جمهوری اسلامی ایران، گفتمان‏های مختلف بنابر فضای گفتمانی و برای پر کردن خلاء‏های گفتمان‏های قبلی حاکم شده است. آنها شامل گفتمان انقلاب اسلامی(دفاع مقدس)، دولت هاشمی با گفتمان سازندگی، دولت خاتمی با گفتمان اصلاحات، و دولت احمدی‏نژاد با گفتمان اصول‏گرایی عدالت‏محور بوده‏اند(اخوان کاظمی، ۱۳۸۹: ۸۹).تامین اجتماعی و زیرمجموعه‏های آن نیز از جمله بازنشستگی، در هر فضای گفتمانی، متناسب با هر گفتمانمعنا، و مفصل‏بندی ویژه خود را داشته است. متفاوت بودن این مفهوم در بستر گفتمان‏های مختلف منجر به جهت‏گیری‏های متفاوتی در سیاست‏های بازنشستگی شده است.مطالعات اولیه نشان می‏دهد که جایگاه مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی وتامین اجتماعی و زیرمجموعه‏های مانند بازنشستگی در گفتمان‏های سیاسی و اجتماعی سیاستگذاران جمهوری اسلامی به لحاظ تحلیل گفتمانی(مضامین، روابط،و فاعلان اجتماعی) یکسان نبوده است و در ترسیم فضای گفتمانی هر دوره، با توجه به دال مرکزی آن، راه رسیدن بهتامین اجتماعی متفاوت بوده است و مفصل‏بندی گفتمانی بازنشستگی نیز متفاوت بوده است.. اما امروزه جامعه ایرانی بحران‏های بزرگی را پشت سر گذاشته است و به شرایط نسبتاً با ثباتی رسیده است که مانایی، پایداری، پابرجایی، آینده‏محوری از نیازهای آن بشمار می‏رود. شکل‏گیری مباحثی از قبیل چشم‏انداز ۲۰ ساله، و آینده‏پژوهیموید همین مطلب است. بنابراین برای تحقق جامعه‏ای پایدار و بلندمدت، لازم است تاگفتمان متناسب با آن شکل گیرد، تا در راستای آن، هم سیاست‏هابا توجه به مفهوم عدالت بین نسلی تدوین شود، و هم تاثیرات وپی‏آمدهای سیاست‏ها و تصمیمات بر نسل‏های آتی مورد ارزیابی قرار گیرند. از این رو، این تحقیق نه تنها از نظر مقایسه فضای گفتمانی حاکم بر سیاست‏های بازنشستگی، بلکه از منظر ارائه گفتمانی با توجه به نشانه‏های اصلی عدالت بین نسلی نیز اهمیت دارد.بازنشستگی با عوامل و نیروهای بسیاری از قبیل تغییرات جمعیتی، منابع عمومی و بودجه دولتی، و مهم‏تر از همه نسل‏های آینده در تعامل است. غفلت ازریشه‏های گفتمانیمساله بازنشستگی،مستعد تولید گردابه‏هایی است که این گردابه‏ها در هر دور تناوب، بحران‏هارا تشدید می‏کنند.تحلیل گفتمان کمک می‏کند تا کمبودهای گفتمان‏های حاکم شده از منظر آینده‏پژوهی مورد توجه قرار گیرد، و بر همین اساس برای پًر کردن خلاء‏های تاریخی، گفتمانی برای آینده‏ی مطلوب حاصل شود.چراکه امکان اصلاح سیاست‏ها با رویکرد مراقبت از منابع بین نسلی در بستر هرگفتمانی وجود ندارد.
کاربست تحلیل گفتمان در پژوهش‏های آینده‏پژوهانه از اهمیت خاصی برخوردار است. گفتمان‏های مختلفی که در شرایط تاریخی و اجتماعی ایران در برهه‏ای از زمان توانسته‏اند خود را هژمونیک کنند، در شرایط محیطی مساعد،امکان فعال شدن را پیدا می‏کنند. با شناخت فضای گفتمانی، و ترسیم قطب‏بندی‏های اصلی می‏توان آینده‏های بدیل ناشی از فرض‏های تسلطگفتمانی را تصور کرد. یا حتی از ترکیب قطب‏های اصلی، گفتمان‏های نوپدید را پیش‏بینی کرد.
۱-۴- اهداف تحقیق
صرف‏نظر از هدف مستقیم رساله که پاسخ‏گویی در راستای موضوع تحقیق است، از دیدگاه دیگر این تحقیق در پرتو پاسخ به سئوال اصلی، اهداف خود به صورت ذیل بررسی و پی‏جویی می‏کند
اهداف این تحقیق به چند دسته زیر قابل تقسیم است:
۱-۴-۱-هدف اول
تییین چگونگی بازنمایی مفهوم بازنشستگی و تحولات خط مشی‏های آن در بستر گفتمان‏های زمینه‏ای سیاسی و اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی
۱-۴-۲- هدف دوم
ترسیم آینده‏های بدیل بر اساس برسازی گفتمانی
۱-۵- سئوالات تحقیق
بنابراین سؤالاتاصلی این پژوهش عبارت است از:
دال بازنشستگی در قوانین برنامه توسعهو مصوبات مجلس شورای اسلامی(بعد از انقلاب) چگونه بازنمایی شده است؟
با توجه به شرایط گفتمانی، چه آینده‏های بدیلی برساخته می‏شود؟
۱-۶- روش تحقیق
تاملبرمساله بازنشستگی نشان می‏دهد، که این پدیده را نمی‏توان در سطح درون صندوق‏های بازنشستگی، سازمانتامین اجتماعی خلاصه و محدود کرد، چراکه بسیاری از مشکلاتی که در درون صندوق‏ها و در صطح لایه مشهود پدیده، ظاهر شده است،نه به دلیل کارشناسی و تکنیکی بوده، بلکه در لایه‏های عمیق‏تر، یعنی گفتمان‏های سیاسی و اجتماعی ریشه دارند. بر همین اساس، برای غلبه بر اغواگری‏های فریبنده، و قیل و قال‏های محل ظهور، و فهم عمیق تری از عوامل اساسی‏تر که ناپیدا هستند، نظریه گفتمان مورد استفاده قرار می‏گیرد.
برهمین مبنی، در این تحقیق تلفیفی از نظریات لاکلاو و موفه، و فرکلاف استفاده می‏شود. نظریه لاکلاو و موفه، به این دلیل استفاده می‏شود که از طریق نظام پدیده نشانه شناسی می‏توان تحولات معنایی را در سیر تاریخی مورد بررسی قرار داد.موقتی بودن سرشت رابطه دال و مدلول دراین نظریه، ما را به این آگاهی رهنمود می‏سازد، که تثبیت معناها امر طبیعی نیست، بلکه برساختی است، بنابراین با درک موقتی بودن ماهیت وضع موجود، امکان برسازی‏های تازه و بدیع، و گشودن آینده‏های بدیل وجود دارد.همچنین درک دال‏های خالی و به حاشیه رانده شده در میدان گفتمانی، درباره ظهور آینده‏های متفاوت، دلالت‏های ارزشمندی را به همراه دارند.و نظریه فرکلاف به این دلیل استفاده می‏شود که پدیده را د رهر دوره مستقل از سایر دوره‏هامورد بررسی قرار می‏دهد. در این نظریه می‏توان رابطهدوسویه عوامل گفتمانی و غیرگفتمانی را در ساخت اجتماعی واقعیت‏های اجتماعی مورد بررسی قرار داد. اما دلیل دیگری که موجب می‏شود تا از تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به عنوان ابزار تحلیل بهره گرفته شود، این است که تحلیل انتقادی فرکلاف در سطحتوصیف(سازوکارها) باقی نمی‏ماند، بلکهبه سطح تبیین(چرایی)با توجه به ساختار اجتماعی نیز می‏رسد.
پژوهش حاضر از نوع کیفی استزیرا، روش اجرای پژوهش به شیوه تحلیل گفتمان است. با توجه به این که در این پژوهش، هدف بررسی و مقایسه‏ گفتمان‏های بازنشستگی در دوره‏های پس از انقلاب اسلامی است، به نظر می‏رسد تحلیل گفتمان مناسب باشد. تحلیل گفتمان یا تحلیل کلام که از منظر روش در زمره تحلیل‏های کیفی قرار می‏گیرد، بطور کلی به مطالعاتی اطلاق می‏شود که زبان نوشتاری، گفتاری یا نشانه‏ای یا هرگونه پدیده نشانه‏شناختی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‏دهند(سلطانی، ۱۳۸۴:۶۱). تحلیل گفتمان ریشه در معناکاوی دارد وقصد آن کشف معنای نهفته در پدیده‏های اجتماعی است. در واقع جنبه‏ی اندیشه‏ای و معنایی پدیده اجتماعی از طریق تحلیل گفتمان مورد مطالعه قرارمی‏گیرد.
جامعه مورد مطالعه (یا جامعه آماری) این تحقیق به شیوه تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار می‏گیرد. این شیوه در واقع غیر مداخله‏گرانه و غیر واکنشی است چراکه اسناد و متون مورد مطالعه و تحلیل، از قبل ثبت و ضبط گردیده است، و پژهش‏گر در تدوین یا جهت‏گیری آن‏هادخالتی ندارد. متون مورد بررسی یا جامعه آماری پژوهش شامل مصوبات مجلس شورای اسلامی وقوانین برنامه‏های توسعه (پیرامون بازنشستگی)[۲]که شامل پنج قانون برنامه و هشت دوره مصوبات مجلس شورای اسلامی است.
از آنجا که هدف تحلیل گفتمان تعمیم یافته‏ها نبوده، بلکه دست‏یابی به دلالت‏ها است، بنابراین در این پژوهش همه جامعه (همه جامعه آماری) مورد مطالعه قرار گرفته شده است.برای تحلیل داده‏ها از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه و روش فرکلاف استفاده می‏شود. در روش لاکلا و موفه هر متن در مقایسه با سایر متون مورد بررسی قرار می‏گیرد. مثلا قانون برنامه چهارم و پنجم با هم مقایسه می‏شود. اما در روش فرکلاف هر متن به عنوان واحدی مستقل مد نظر قرار می‏گیرد، که در آن وجه ایجابی و سلبی، پیش‏فرض‏های متن، جان کلام متن، و…مورد مطالعه قرار می‏گیرد.
در پژوهش حاضر، جهت جمع‏آوریداده‏هاو اطلاعات از روش اسنادی استفاده شده است.
قلمرو زمانی این تحقیق مربوط به سال‏های پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲ استو قلمرو مکانی آن کشور جمهوری اسلامی ایران است.
۱-۸- نوآوری تحقیق
نوآوری این پژوهش دست یابی به فهمی گفتمانی و روایی از پدیده بازنشستگی در بستر زمینه‏ای تحولات اجتماعی، و ترسیم آینده‏های بدیل بر اساس معنایابی گفتمانی است.


فرم در حال بارگذاری ...

« آگاهی از انرژی بر اساس فعالیت فردی کاربر در تلفن همراه۹۳- قسمت ۸شناسایی-عارضه-ها-و-مشکلاتی-که-سازمان-به-آنها-مبتلا-است-با-توجه-به-وزن-و-اهمیت-آنها- قسمت ۷ »
 
مداحی های محرم