چنگ است عریـان فـش ســرش، صــدره بریشم در بـرش
بسته پلاسـین میـزرش، زانـوش پنــهان بـین در او
(۲/۳۷-۳۸)
شاعر در بیت زیر نی را مانند کودکی حبشی تصور کرده و ده انگشت نی زن را به ترکان زیبا تشبیه نموده و نه سوراخ نی را نه چشم دانسته است.
نـایسـت چــون طفــل حبـش، ده دایگـانش تـرک فــش
نه چشم دارد شوخ و خوش، صد چشم حیران بین در او
(۲/۳۹)
۲-۷-۶- قرآن و علوم دینی
خاقانی با قرآن نیز به میزان گستردهای آشنایی داشته و علاوه بر اشاره به داستانهای قرآنی گاه در ابیات خود قسمتی از آیات را ذکر کرده است و از آن ها در کمال بخشی سخنان خود بهره جسته است.
چــــون کمـــــان و تیــــر شـــــد نــــون والقــــلم
نشـــرهی فتـــح ایـــن و آن خـــواهـــد نمــود
(۵/۳۶)
جـــام فـــرعـــونـــی خبــــر ده تـــا کجـــاســـت؟
کــاتــــش مـــوســـی عیـــان بنمـــود صبــح
(۵/۴)
خاقانی در بیت زیر به آیهی ۶۸ سورهی نحل« وَ اوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَن اَتَّخِذی مِنَ الجبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشوُنَ» اشاره میکند.
چــو یزدان وحی کـرد از غیـب سوی نحـل و مـیشایست
اگـر تـو سـوی خاقـانـی فرسـتی نـامـهای، شـایـد
( ۵/۷۱)
هم چنین او در بیت زیر به صور اسرافیل توجه کرده و خشم ممدوح را به صور اول و رضایت او را به صور دوم مانند کرده است.
چــــون دو نفـــــخ صــــور در خشـــــم و رضـــــاش
زهـــر و پـــازهــــر روان بیــــنی بــــه هــــم
(۵/۱۲۱)
۲-۷-۷- مدح
مدایح خاقانی را دو قسمت کردهاند: نخست مدایح شاهان و امرا که بیشتر جنبهی کسب روزی دارد و دوم مدح بزرگان دین و آزادمردان که مدایح آزاد نامیده میشود. در مدح نوع اول، شاعر اعمال ممدوح را بسیار محیّرالعقول جلوه میدهد؛ اما در مدایح نوع دوم یعنی مدایح آزاد چنین اغراقهایی دیده نمیشود.
مفــــخر اول بشـــــر خــــوانــــش کـــــه دهـــــر
مهـــدی آخـــرزمــــان مـــیخـــوانـــــدش
(۵/۱۰۱)
امـام شـرع و سلطــان طــریقــت نــاصــرالـــدیــن، آن
کـه تا رایـات او آمد نگـون شد فـرق بـددینــان
(۱/۴۹)
« هر چند خاقانی شاعری مدیحه سراست و ممدوحان او اغلب، صاحبان قدرت و مکنت و بزرگان سلطنتی هستند اما او در اکثر قصاید خود، روح بلند پروازی دارد که دارای طبعی منیع بوده و مقاصدی برتر از آن چه مدیحه سرایان دیگر داشتهاند را تعقیب میکرده و این مناعت طبع و روح بلند پرواز او سبب شده که او قریحه و استعداد شاعری را فقط برای کسب مال و جاه به کار نیندازد.» (خاقانی، ۱۳۸۵: سی و یک و سی و دو)
۲-۷-۸- نرد و شطرنج
خاقانی علاوه بر ذکر نام این دو بازی در اشعار خود به ابزارهای این دو بازی و اصطلاحات آن اشاره میکند و به مقتضای حال و تناسب سرودههای خود از اصطلاحات آن ها برای ساخت ترکیبات زیبا و بدیع بهره میبرد.
زایــــــن دوتـــــا کعبتیــــن و ســـــــی مهــــــره
گــــــــرو رقعــــــهی قــــــدر مــــاییـــــم
دســـت خـــون اســـت و هفـــده خصــل حـــریـــف
وه کـــــه در ششــــدر خطــــر مـــــاییـــــم
(۶/۷۱ـ۷۲)
خاقانی در بیت دیگری از ششدر گشادن نام برده که ششدر مرحلهای از بازی نرد است که بازیگر در هر شش خانه نتواند بازی موفق انجام دهد.
عــــزم او چــــون مهــــرهای خــــواهـــد فشـانـــد
ششـــدر هفــــت آســـمان خـــواهــد گشــاد
(۷/۱۰۶)
یا در بیت زیر نشان میدهد که بازی شطرنج در آن روزگار ناپسند بوده است.
بـــــــــاد دستــــــــار مـــــــــؤذن در ربــــــــود
فرم در حال بارگذاری ...