۱.مهارتهای اجتماعی بطور معمول آموخته می شوند .
۲.شامل مجموعه ای از رفتارهای کلامی و غیر کلامی گوناگون و ویژه اند.
۳. مستلزم داوطلب شدن و ارائه پاسخهای مناسب و موثرند.
۴.تقویت های اجتماعی دیگران را به حداکثر می رسانند.
۵.ماهیتی تعاملی دارند و به زمان بندی مناسب و تاثیر متقابل برخی از رفتار ها احتیاج دارند.
۶. تحت تاثیر عوامل محیطی همچون سن، جنس، و پایگاه طرف مقابل می باشند.
هارجی (۱۹۸۶) با مرور تعاریف رفتار ماهرانه ، به ش جنبه مهارت اجتماعی اشاره می کند. او می گوید مهارت اجتماعی عبارتست از مجموعه ای از رفتار های هدفمند ، به هم مرتبط و متناسب با وضعیت که آموختنی بوده و تحت کنترل فرد می باشد. در این تعریف بر شش مورد از مولفه های مهارت اجتماعی تاکید شده است.
نخست اینکه رفتارهای اجتماعی هدفمندند. ما از این رفتار ها برای کسب نتایج مطلوب استفاده می کنیم و بنابراین برخلاف سایر رفتار ها که اتفاقی یا غیر تعمدی هستند ، مهارتهای اجتماعی هدف دارند.اسپیتزبرگ و کوپاچ (۱۹۸۴) در بحث از کفایت افراد در روابط میان فردی متذکر می شوند که مهارتها تواناییهایی هستند که هدف را برآورده می سازند.سگرین و دیلارد (۱۹۹۳) تعریف مشابهی ارائه می دهند: مهارت اجتماعی عبارتست از توانایی دست یابی صحیح و مناسب به اهداف .
دومین ویژگی رفتار های اجتماعی ماهرانه به هم مرتبط بودن این تواناییهاست.یعنی آنها رفتار های متفاوتی هستند که به منظور دست یابی به هدفی ویژه مورد استفاده قرار می گیرندو ما بطور همزمان از آنها استفاده می کنیم.
سومین ویژگی مهارتهای اجتماعی متناسب بودن آنها با وضعیت است . فردی از لحاظ اجتماعی ماهر است که بتواند رفتارهایش را متناسب با انتظارات دیگران تغییر دهد (دیکسون و دیگران ،۱۹۹۳).
چهارمین ویژگی این تعریف آن است که مهارتهای اجتماعی در واقع واحد های رفتاری مجزا هستند.فردی که از لحاظ اجتماعی مهارت دارد: قارد است رفتار های مختلف و مناسبی داشته باشد (سگرین، ۱۹۹۲).
آرگایل (۱۹۸۳) نشان داده ، پاسخهای اجتماعی ماهرانه سلسله مراتبی دارند.در این سلسله مراتب عناصر بزرگی مثل مصاحبه و واحد های کوچکتری همچون نگاه کردن به مصاحبه گر و پاسخدهی به پرسشها وجود دارد.او می گوید با آموزش دادن این پاسخهای کوچکتر ، می توان مهارتهای اجتماعی را ارتقا داد.
پنجمین جنبه این تعریف ، آموختنی بودن مهارتهای اجتماعی است.در حال حاضر تمامی محققان اتفاق نظر دارند که اکثر رفتارهای اجتماعی آموختنی هستند،زیرا کودکانی که در بین انسانها بزرگ نشده اند از لحاظ اجتماعی رفتارهایی متفاوت و نامقبول دارند و قادر به تکلم نمی باشند.همچنین شواهد نشان می دهند کودکانی که محیط خانوادگی گرمی نداشته اند ، رفتار اجتماعی نامقبولی دارند(ایسلر و فردریکسن ،۱۹۸۰).
بندورا (۱۹۸۶) درنظریه شناختی – اجتماعی خود می گوید تمامی رفتار ها بجز رفلکس های اولیه (مثلا"، پلک زدن) آموختنی هستند. این یادگیری اجتماعی از طریق مدل سازی و تقلید رفتارهای بزرگ سالانی چون والدین، معلمان، همشیران یا همسالان صورت می پذیرد. کودکان در دوران طفولیت مثل والد همجنس خود راه می روند و صحبت و رفتار می کنند.اما بعد ها گویش همسالان خود را یاد می گیرند و در صحبت از آنها پیروی می کنند.دومین عنصر اصلی نظریه بندورا ، تقویتهایی است که دیگران در قبال رفتار های فرد بروز می دهند.
کالینز و کالینز، (۱۹۹۲) در مورد رفتار ماهرانه می گویند ، اگر در موردکیفیت رفتار هایتان فیدبک دقیقی نگیرید ممکن است یک اشتباه را بارها تکرار کنید. این نوع مهارتها بدون فیدبک بهبود نخواهد یافت حتی برخی شواهد نشان می دهند که بدون فیدبک ممکن است این مهارتها را بتدریج از دست بدهیم.
آخرین بخش تعریف مهارتهای اجتماعی و یکی دیگر از ویژگی های دیدگاه شناختی – اجتماعی گویای این است که افراد بر این مهارتها کنترل شناختی دارند .بنا براین کسی که از لحاظ اجتماعی کمبود مهارت دارد، ممکن است عناصر اصلی مهارت اجتماعی را فرا گرفته باشد؛ اما از فرآیندهای فکری لازم برای استفاده از این عنصر در تعاملات خود بی بهره باشد.یکی از جنبه های مهم کنترل ، زمان بندی رفتار های اجتماعی است. اگر فایده رفتار اجتماعی دست یابی به نتایج مطلوب آن است ، پس زمان بندی رفتار اهمیت زیادی دارد.یعنی باید از رفتار های ماهرانه در مواقع مناسب استفاده کرد.در واقع یکی از نشانه های بی کفایتی اجتماعی ،بیان بی موقع مطالب است(هارجی و مک کارتن، ۱۹۶۸). پس از یادگیری زمان استفاده از رفتار های اجتماعی به اندازه ماهیت این رفتار ها و نحوه انجام آنها اهمیت دارد.
از سویی ، رشد و پژوهش مهارت های فکری دانشجویان همیشه مسئله ای پیچیده درآموزش بوده است ، اما امروز حالت بحرانی به خود گرفته است ؛ چنانچه برون داد (خروجی ) اطلاعات جامعه از قدرت تفکر انتقادی افراد درباره این اطلاعات فراتر رفته است،به نحوی که در سال های اخیر متخصصان امور تربیتی به شدت از ناتوانی دانشجویان در امر تفکر انتقادی افراد درباره این اطلاعات فراتر رفته است ،به نحوی که در سال های اخیر متخصصان امور تربیتی به شدت از ناتوانی دانشجویان در امر تفکر انتقادی ابراز نگرانی کرده اند .بنایراین هدف اصلی تعلیم و تربیت در دانشگاهها بایستی تربیت انسانهای متفکر و خلاق باشد.دانشگاهها یا ارائه آخرین یافته ها به دانشجو دید وسیع تر و مهارت تخصصی می دهد تا او نیز بتواند به سهم خود چیزی به دانش موجود بیافزاید.همه دروس دانشگاهی باید به دانشجویان کمک کند تاضمن استدلال ، مطالبی را تجزیه و تحلیل و ارزشیابی کنند(کومبوز، ترجمه آل آقا، ۱۳۷۳).
۲-۴-۵- فرایند پردازش اطلاعات اجتماعی
افراد در شرایط خاصی و بیشتر اوقات در صورت برانگیختگی اعمال خود و دیگران را به سبکی قاعده مند دقیق و تاحدودی منطقی تفسیر می کنند (مانند رویکرد دانشمندان مبتدی ، فیسک ،۱۹۹۱). امادر بیشتر مواقع افراد برانگیخته می شوندتا مانندصرفه جوگران شناختی عمل کنند یعنی محیط پیچیده اطراف خود را به شیوه ای قابل کنترل تر و بر طبق اطلاعات قبلی که به شکل طرحواره ها قابل دستیابی اند ، ادراک کنند (اگستیناس،۱۹۹۵؛فیسک ۱۹۹۱).تجارب زندگی فرصت هایی را برای تمرین و تکرار طرحواره فراهم می آورندو تمرین و تکرار به افزایش استحکام پیوند واحدهای شناختی منجر شده و چهارچوب پیچیده و غنی از شناخت فراهم آورده (اندرسون،۲۰۰۸)و امکان دسترسی به آن طرحواره را آسانتر می کنند.از حیث زمان ، امکان دسترسی به طرحواره با فعال شدن مکرر آن افزایش یافته و به احتمال بیشتری پردازش اطلاعات بعدی را مدیریت خواهدکرد(پتیت،۲۰۰۱).
اما فعال شدن طرحواره ممکن است نوسان داشته باشد و تحقیقات نشانگر آنست که طرحواره هایی که به آسانی قابل دسترس اند، از استعداد ویژه ای در برابر محرک های موقعیتی برخوردارند(بارگ،۱۹۸۲؛لامباردی،۱۹۸۸). اخیراً محققان به این نکته پی برده اندکه هیجان و عاطفه نقش مهمی در پردازش اطلاعات اجتماعی و استفاده فرد از میانبرهای پردازش ایفاءمیکند (تیدنز،۲۰۰۱). بعنوان مثال معلوم شده است که حالات هیجانی (مثبت یا منفی) باعث افزایش امکان دسترسی به طرحواره ها می گردد که درمدیریت پردارش اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرند (بودنهوسن،۱۹۹۴؛شپارد،۱۹۹۴؛تیدنز،۲۰۰۱). احتمالاً به این دلیلکه آنها باعث کاهش توانایی شناختی و انگیزه فرد در ادراک محیط به شیوه ای قاعده مند و دقیقمی شوند (کاردز،۱۹۹۴؛پتیت،۲۰۰۱).مضافاً بر اینکه هیجان ، برانگیختگی جنسی ، الکل یا مسمومیت دارویی بعنوان عوامل افزایش اتکاء به میانبرهای پردازش در استفاده از طرحواره فرض شده اند(پتیت،۲۰۰۱). چگونه اتکاء بر طرحواره ها بر پردازش اطلاعات تأثیر می گذارد؟ طرحواره ها به محرک های همسو با طرحواره توجه نشان می دهند و همزمان با آن محرکهای ناهماهنگ با طرحواره کوچک نمایی شده و کنار گذاشته می شوند (کینت،۱۹۹۷). همچنین تحقیقات نشان داده است هنگامی که اطلاعات مبهم و یا ناچیز است ،طرحواره هاموجب سوگیری در تفسیر عوامل و سازوکارهای موجود در آنها می شوند (دادگه،۱۹۸۰؛فرام،۱۹۸۲). به عبارت دیگر طرحواره ها پایه های شناختی خودکفایی هستندکه به جستجوی اطلاعات همسوبا طرحواره پرداخته ،اطلاعات ناهماهنگ را کنار زده و به رویداد های خنثی معنی می بخشد(فیسک،۱۹۹۱؛هرلون،۱۹۸۴).
از آنجایی که طرحواره ها اینگونه تجارب ما را شکل می دهند ؛ نحوه ادراک ، تفسیر و بازخوانی فرد از اطلاعات در استنباط محتوا و ساختار دانشی است که آنها مدیریت و راهنمایی می کنند.
اطلاعات بیشتر در باره ساختار های شناختی فرد و محتوای ذخیره شده در آنها از طریق بررسی محصولات شناختی بدست می آید(هولون ،۱۹۸۷؛کندال،۱۹۹۲). محصولات شناختی ، افکار ، اسنادها،تصمیم ها و باورهای قابل دسترس هستندکه محصول نهایی کارکردهای گسترده سیستم شناختی می باشند(اینگرام،۱۹۸۹) آنها بروندادهای گفتاری یا غیر گفتاری ادراک اجتماعی اند اما از آنجایی که براحتی تمایل به سو گیری جذابیت اجتماعی دارند، قابل اطمینان نبوده و میزان صحت و درستی آنها محدود به اینست که افراد تا چه اندازه راجع به کارکرد شناختی آنها اطلاع یابند.
۲-۴-۶- پردازش اطلاعات
عاطفه هم می تواند هم بر فرایند تفکر (چگونگی برخورد ما با اطلاعات اجتماعی) و هم بر محتوای تفکر، قضاوت ها و رفتارها (آنچه ما فکر می کنیم عمل می نماییم) ، اثر بگذارد. اساساً تعاملات اجتماعی غیر قابل پیش بینی ،مستلزم فکر باز و تفکر سازنده هستند.عاطفه ی مثبت در درجه ی اول ممکن است افکار و ایده های مثبت تری را به ذهن آورده ، به شکل گیری انتظارات خوش بینانه تر و پذیرش راهبردهای منسجم تر و همیارانه تری منجر شود.در مقابل ، عاطفه منفی ، خاطرات وافکار بدبینانه ومنفی تر را به خاطر آورده، به همیاری کمتر و در نتیجه تعاملات محدودتری منجرمی شود (فورگاس، ۲۰۰۰).
ارزیابی اخلاقی ؛ آخرین مرحله در پردازش اطلاعات اجتماعی، ارزیابی واکنش که ارزیابی ابعاد اخلاقی و قانونی حل مساله است ، می باشد(کریک، ۱۹۹۴). در تحقیقات ما ارزیابی اخلاقی حول مباحثی چون تایید یا عدم تایید پرخاشگری است. تایید اخلاقی در دو سطح مورد ارزیابی قرار می گیرد: عمومی و کاربردی و هردو شامل دو عامل می شوند.
آیتم های ارزیابی تایید یا عدم تایید اخلاقی پرخاشگری در سطح عمومی چیرامون مسائلی نظیر درستی یا نادرستی پرخاشگری صرفنظراز علل وعوامل توجیهی آن نادرست است . در برابر این قاعده که نمی توان گفت پرخاشگری نادرست است.سطح کاربردی به نحوه کنار آمدن فرد با مسائل اجتماعی یا بعبارتی دیگر به تمایل فرد در استفاده از پرخاشگری به عنوان روشی برای حل مساله اشاره دارد.
عوامل موجود در سطح عمومی تایید اخلاقی ، نسبیت و مطلق گرایی هستند. مفهوم نسبیت به این معناست که هیچکس نمی تواند بگویدکاری درست است یا نادرست زیرا باید ابعاد مختلف آن نظیر علل ، انگیزه ها و پیامد های آن مورد بررسی قرار گیرند.مطلق گرایی شامل نگر های کاملاً منفی به پرخاشگری می شود صرفنظر از اینکه علل توجیهی آن چیست . عوامل موجود در سطح کاربردی تایید اخلاقی ، عبارتند از منطقی بودن و تایید نکردن .
منطقی بود به تایید پرخاشگری بعنوان روش واقعی کنار آمدن با مسائل اجتماعی بخاطروجود یکسری علل توجیهی اشاره دارد(از قبیل موقعیت،قصد و نیت ، پیامد) زدن درست است اگر طرف مقابل شروع کند . تنبیه نادرست نیست اگر بدانید که آن موجب متوقف شدن رفتار نادرست می گردد، پرخاشگری نادرست نیست اگر بدانید که آن موجب متوقف شدن رفتار نادرست می گردد، پرخاشگری نادرست نیست اگر منظوری نداشته باشید.
پرخاشگری نادرست نیست اگر اتفاق نیفتد. تایید نکردن به در نظر گرفتن پرخاشگری بعنوان شیوه رفتار غیر اجتماعی صرفنظر از شرایط موقعیتی آن اشاره دارد(پاکاسلاتی، ۱۹۹۷). معلوم شده است که بطور کلی تایید پرخاشگری ، موجب افزایش رفتار پرخاشگری و عدم تایید آن موجب کاهش آن می گردد.به بیان دقیق تر،منطقی بودن و مطلق گرایی به ترتیب همبستگی مثبت و منفی با پرخاشگری دارند(پاکاسلاتی،۱۹۹۷) بعنوان قاعده کلی نگرش های اخلاقی رابطه آماری معناداری با رفتار دارند اما نمی توانند واریانس آن را بخوبی تبیین کنند(۵/۴ درصد، ماکزیمم) اما در هر صورت ، نگرش های اخلاقی در ترکیب با راهبردهای حل مساله واریانس رفتار را خیلی بیشتر ازخود راهبردها تبین می کنند(۹درصد، ماکزیمم). بویژه ترکیب مطلق گرایی پایین و سطوح بالای از راهبرد های پرخاشگرانه معنا دار می باشد.چنین ترکیبی عامل پیش بین فوق العاده ای از رفتار پرخاشگری است (پاکاسلاتی،۱۹۹۷).
برخی صاحبنظران دلایل برخورداری دانشجویان از تفکر انتقادی را در این موارد دانسته اند از جمله اینکه آنها به این موضوع آگاه شوند که اکتشافات و پیشرفتهای علمی به تنهایی نمی تواندجامعه راهدایت کند، بلکه این جامعه و افراد آن هستند که باید اکتشافات و پیشرفت های علمی را به بهترین وجه کنترل و هدایت کنند (گان و همکاران ، ۲۰۰۸). این نوع تفکر دانشجویان را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری ، اطلاعاتی را که از طریق مطالعه کتاب ، اینترنت و دانشگاه ، درباره نظریه های رایج ، معیارها یا استانداردهای موجود و روش های مورد استفاده به دست آورده اند ، ارزیابی و سازماندهی کنند و به میزان صحت ارزشمندی و اعتبار آنها ، از طریق روش استدلالی پی ببرند و به این ترتیب آنها در تصرف خود در آورند (جوارنه و همکاران ،۲۰۰۸، ترجمه اطهری و همکاران،۱۳۸۸ ).
۲-۴-۷- آگاهی اجتماعی
آگاهی از موقعیت ها و سیستم رفتار اجتماعی ، انسان ها راکنترل می کند همچنین یک مقدار معین بینش شخصی و آگاهی از احساسات شخص و الگو های عکس العملی ، خوب برخورد کردن با دیگران و بدست آوردن همکاری آن ها و دانش از سبک های تعاملو استراتژی ها است که می تواند به یک شخص در به انجام رساندن اهدافش در برخورد با دیگران کمک نماید که اصطلاحا” به آن هوش اجتماعی گفته می شود.هوش اجتماعی عبارتست از توانایی درک دیگران واینکه آن ها درموقعیت های مختلف اجتماعی ، چگونه عکس العمل نشان می دهند (سیلورا ،مارتینوس و دال ، ۲۰۰۱).
۲-۴-۸- منش اجتماعی بودن
آیا با ایجاد بینش دینی مناسب تر که با منش اجتماعی جدید و ملایمی در پیوند است امیدی به پرهیز از فاجعه وجود دارد؟ فروم به این امر امیدوار است ، اگر چه از دیدگاه واقع گرایانه احتمال تحقق آن بسیار ناچیز است . بنیان گزاران چنین نگرشی از بودا گرفته تا اکهارت و مارکس و آلبرت شوایتزر چند هزار سال سابقه دارند . بنابر تفسیر فروم ااین متفکران دوران ساز عناصر مشترکی دارند ، اشتیاق آنان برای پایان دادن به جهت گیری داشتن اصرار شان بر استقلال کامل ، شکایت ماوراءالطبیعی ، دین ورزی بی خدایی آنان و اشتیاق به فعالیت اجتماعی با روحیه شفقت وهمبستگی انسانی(فروم، ۱۹۷۶).
بنظر فروم تحقق ساختار شخصیتی جدید بر مبنای حالت بودن مشروط است به پایبندی بهترین ذهن ها به ایجاد علم انسان گرایانه جدیدی درباره آدمی و نظام دولتی موثری که بر دموکراسی مشارکتی استوار باشد، تابتوان دور نمای جامعی بخردانه تر و سالم تر را پیش چشم نهاد.منش کاسب کارانه باید جای خود را به منشی زایا و عاشقانه بدهد و روحیه انسان گرایانه تند و جدیدی نوعی دین ورزی دور از تعصب و نهاد های دینی که کل زندگی اجتماعی را در بر می گیردبایدجانشین دین فرمانگر شود.این گونه دین ورزی حس تازه و کامل تری از پیوند با طبیعت و دیگر انسانها پدید می آورد و نیز موجب رشد مطلوب استعداد های انسان در خرد ورزی، شجاعت ، دلسوزی و عشق می شود.دیدگاه فروم بینشی جدید و ترکیبی است از شهر خدای اواخر قرون وسطی و ضد آن یعنی شهر زمینی پیشرفت در دنیای معاصر . فروم این ترکیب را یگانه جایگزین آشفتگی می داندوی آنرا شهر بودن می نامد(آلستون،۱۹۹۱).
۲-۴-۹- کارکرد اجتماعی
اختلال در کارکرد اجتماعی ناشی از هراس اجتماعی است که یکی از انواع فوبی ها وزیر مجموعه اختلال اضطرابی می باشد. افراد مبتلا به ترس اجتماعی از تحقیر یا شرمنده شدن در موقعیت های متعدد اجتماعی واهمه داشته و از قرار گرفتن در موقعیت هایی که در معرض دید و یا قضاوت دیگران قرار گیرند، اجتناب می ورزندترس اجتماعی می تواند همراه اختلالات روانی دیگر نظیر افسردگی اساسی ، اضطراب منتشر ،وسواس ،هراس ، دیس تایمی و سوء مصرف مواد مخدر الکل باشد و از طرف دیگر خود می تواند زمینه ساز اختلال افسردگی اساسی باشد، ترس اجتماعی اگر شروعی زود هنگام داشته باشد باعث کاهش عملکرد اجتماعی افراد می شود متوسط سن شروع آن ۱۵ سالگی است این افراد هیچ گونه تمایل به آغاز ارتباط با دیگران ندارندو با احساسی از ترس از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرداجتناب می ورزد. برداشت یاتصویر مشخص از موقعیت های اجتماعی که احتمال دارد شخصیت ، ظاهر یا توانایی های او مورد سنجش و ارزیابی ضعیف دیگران قرار گیرد، می تواند واقعی یا خیالی باید. این افراد معمولاً در جمع متوجه به ظاهر و رفتار خود هستند و معیار های بالایی برای رفتار و عملکرد خود در نظر دارد.این افراد سعی می کنند تا تاثیر مثبتی بر دیگران بگذارندو جلوه عادی از خود ارائه دهند اما در عین حال معتقد است که قادر به این کار نیست این افراد پیش از روبرو شدن با موقعیت اجتماعی اضطراب زا بارها و بارها شرایط را به صورت ذهنی تصور می کنند و مسائل و موقعیتهای اضطراب بالقوه و نحوه برخورد با آن ها را در ذهن خود مرور می کنند. یک تجربه ناموفق اجتماعی می تواند شروعی برای اضطراب اجتماعی و اختلال در کارکرد اجتماعی باشد.
۲-۴-۱۰- ارتباط مذهب و سلامت روان
دین از عوامل مهم تاثیر گذار در سلامت است. دین چهره جهان را در نظر فردی که نگرش مذهبی مثبت دارد دگرگون می سازد و طرز تلقی او را از خود خلقت و رویداد های پیرامون تغییر می دهد . فرد دیندار خود را تحت حمایت و لطف همه جانبه خداوند ، بزرگترین نیروی موجود می بیند و بدین ترتیب احساس اطمینان و آرامش و اذت معنوی عمیقی به وی دست می دهد . او خداوند را منشأ خیر و برکت می داند. بنابراین در نظر چنین فردی همه رویداد ها حتی بلایا و مصایب نعمت و آزمایشی از جانب خداوند تلقی می شوند. او خود را موظف می داندکه سختی هایی را که با قدرت عقل توجیه نیستند، با ایمان تحمل نماید تا به تکامل دست یابد.چنین فردی ناملایمات زندگی دچار ناامیدی و اضطراب نمی گردد،زیرا خداوند را حامی خویش می داند.او اطمینان دارد که این حوادث و رویداد ها گذرا هستند واو پاداش صبر خود را خواهد گرفت . فردی که نگرش مثبت دارد با همنوعان و اطرافیان خود رابطه خوب و مبتنی براحترام متقابل و محبت برقرار می کند(کروز،۲۰۰۳).
بین جهت گیری مذهبی درونی و اضطراب یک همبستگی منفی معنی دار و بین جهت گیری مذهبی بیرونی و اضطراب همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد (بکر،۱۹۸۲).
کوئینگ و همکاران، (۲۰۰۹) میزان افسردگی آزمودنی هایی که در فعالیت های مذهبی شرکت می نمایند ، نصف آزمودنی هایی است که کمتر شرکت می کنند. قرآن کریم سلامتی روان و رسیدن به آرامش را یاد و ذکر خدا دانشته که : … الابذکرالله تطمئن القلوب ، همانا با یاد خدا دلها آرام می گیرد.
امروزه در بین دانشمندان و روانشناسان علم جدید گرایشهایی پیدا شده که بهترین وسیله ای که می توان بوسیله آن به آرامش و سلامت روان دست یافت، ایمان و یاد و توجه به خداوند تبارک و تعالی است. زیرا آنها معتقدند که در ایمان به خدا نیروی فوق العاده ای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان متدین می دهد و او را در تحمل سختی های زندگی کمک می کند و از نگرانی و اضطراب دور می کند . ما به پیروی از مکتب حیات بخش اهل بیت علیهم السلام بر این باوریم که چون انسان برای هدف والای عبودیت و بندگی خلق شده «و ماخلقت الجن و الانس الالیعبدون»، جن و انس را نیافریدیم جز برای آن که مرا بپرستند، جسم و روح آدمی به صورت امانت الهی در اختیار او قرار گرفته و او موظف است که در حفظ و سلامتی آن بکوشد.هرگونه تلاش در زمینه وقتی در راستای عبودیت باری تعالی می باشد ، خود عبادت است . از این رو براهل بصیرت مخفی نیست که هر آنچه به عنوان بهداشت و درمان و پایداری ارزش آدمی سفارش شده ، هم زمان ما را متوجه بهداشت روان و سلامت روح و یاد پروردگار می کند.آزمودنی هایی که از جهت گیری مذهبی بالاتری برخوردارندافسردگی کمتری از خود نشان داده اند(پارکر،۲۰۰۳).
کوئنیگ(۲۰۰۹) حداقل ۱۰ دلیل برای تبیین رابطه بین مذهب و سلامت روان ارائه می کند که به شرح زیر هستند:
۱.مذهب باعث ایجاد نگرش مثبت نسبت به دنیا در فرد می شود و او را در مقابل رویداد های ناگوار زندگی مثل فقدان یا بیماری یاری می رساند.
۲.مذهب به زندگی فرد معنا و هدف می دهد . داشتن معنا و هدف در زندگی نشان دهنده سلامت روان است .
۳. مذهب باعث افزایش توانایی فرد در انجام کارها می شود.
۴.افراد مذهبی با حوادث تروماتیک زندگی که قابل پذیرش نیستند ، راحت تر سازگارمی شوند.
۵. مذهب باعث ایجاد امید در فرد می شود. امید باعث ایجاد انگیزه و انرژی در فرد می شود که او را به بهتر شدن اوضاع زندگی امیدوار می کند.
۶. افراد مذهبی احساس آزادی شخصی بیشتری نسبت به دیگران می کنند. آنها وابستگی عاطفی کمتری به اطرافیان دارند.
۷. احساس کنترل در افراد مذهبی به واسطه کردن ایجاد می شود؛ به این گونه که دعا کردن باعث احساس غیر مستقیم کنترل بر شرایط به ظاهر غیر قابل تغییر و ناگوار می شود.
۸. افراد مذهبی از الگوی تصمیم گیری خاصی استفاده می کنند. این الگو فرد را در جهت افزایش تصمیم گیریهای مفید برای اطرافیان و خود و کاهش تصمیم گیریهای خود مخرب سوق می دهد و این امر تا حدی از شدت استرس های زندگی می کاهد.
۹ . مذهب تنها منبع پاسخگو به سوالات نهایی است ؛ بویژه در موارد اضطراری که علوم قادر نیست به فرد کمک کند . این مساله بخصوص در موارد جدی مثل بیماریهای لاعلاج از اهمیت خاصی برخوردار است.
۱۰. مذهب باعث برخورداری فرد از حمایت اجتماعی بیشتر می شود . این امر به سبب ارتباط فرد باجامعه مذهبی، روحانیون و حتی خداوند ایجاد می شود.
ج
فرم در حال بارگذاری ...