وبلاگ

توضیح وبلاگ من

نوآوری های کلامی علاّمه طباطبایی- قسمت ۸

در قرآن کریم هر جا نامی از امامت برده می‌شود، در پی آن به هدایت اشاره می‌شود. اشاره‌هایی که گویی در پی تفسیر واژه‌ی «امامت» است. از جمله درباره‌ی ابراهیم می‌فرماید: )‌ونجّیناه ولوطاً إلی الأرض الّتی بارکنا فیها للعالمین وکلّا جعلنا صالحین وجعلناهم ائمه یهدون بأمرنا(‌[۲۱۷] «ما به اسحاق را به ابراهیم دادیم، و افزون بر او یعقوب را نیز دادیم و همه را صالح قرار دادیم و مقرر کردیم که آنان امامانی باشند تا به امر ما هدایت کنند».
نیز می‌فرماید:
)وجعلنا منهم أئمهً یهدون بأمرنا لمّا صَبروا وکنوا بآیاتنا یوقنون(‌‌‌[۲۱۸] «و ما از ایشان امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کردند و این مقام را بدان جهت یافتند که صبر می‌کردند و به آیات ما یقین می‌داشتند».
وصفی که در این دو آیه درباره‌ی امامت است، وصف تعریف است و می‌خواهد آن را به مقام هدایت معرفی کند[۲۱۹]. از سوی دیگر، همه جا این هدایت به امر مقید شده است. با این قید فهمانیده می‌شود که امامت به معنای مطلق هدایت نیست، بلکه به معنای هدایتی است که با امر خدا صورت پذیرد:
)إنّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون فسبحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیءٍ(‌[۲۲۰] «وقتی امر او اراده‌ی چیزی کند، تنها همین است که به آن چیز بگوید بباش و او هست شود، پس منزه است خدایی که ملکوت هر چیز به دست او است».
نیز می‌فرماید: )وما أمْرُنا إلاّ واحده کلمحٍ بالبصر(‌[۲۲۱] «امر ما جز یکی نیست؛ آن هم چون چشم بر هم زدنی است».
امر الهی که آیه‌ی نخست آن را ملکوت می‌خواند، وجه دیگری از خلقت است که امامان با آن امر با خدای سبحان مواجه می‌شوند؛ خلقتی است که از قیدهای زمان و مکان برکنار و خالی از تغییر و تبدیل است. امر همان چیزی است که مراد از فعل (کن) است و آن جز وجود عینی اشیا نیست. به بیان دیگر، امر در مقابل خلق یکی از دو وجه هر چیز است. خلق آن وجهی است که به تغیر و تدریج و انطباق بر قوانین حرکت و زمان محکوم است، ولی امر در همان چیز، به این احکام محکوم نمی‌شود. به بیان دیگر، تفاوت میان هدایت امام و دیگر هدایت‌ها در این است که امام هدایت‌کننده‌ای است که با امری ملکوتی که در اختیار دارد هدایت می‌کند. پس امامت از نظر باطن، نوعی ولایت است که امام در اعمال مردم دارد و هدایتش مانند هدایت انبیا و رسولان و مؤمنان، تنها از راه نصیحت و اندرز و صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام، گرفتن دست مردم و رساندن به راه حق است. توضیح آن‌که امامت و پیشوایی دینی،‌ آن‌گونه که گفته پیشوا و عمل او سند و حجت الهی تلقی شود، نوعی ولایت است؛ زیرا نوعی حق تسلط و تدبیر و تصرف در شئون مردم است. به طور کلی هر معلم و مربی از آن جهت که معلم و مربی است، ولی و حاکم و متصرف در شئون متعلم است؛ چه رسد به معلم و مربی‌ای که خدا این حق را به او داده باشد[۲۲۲]. قرآن کریم هدایت امام را هدایت به امر خدا، یعنی ایجاد هدایت می‌داند و درباره‌ی هدایت انبیا و رسولان و مؤمنان و این‌که هدایت آنان، به معنای نشان دادن راه سعادت و شقاوت است‌، می‌فرماید: )وما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه لیبیّن لهم فیضلّ الله من یشاء و یهدی من یشاء وهو العزیز الحکیم(‌[۲۲۳] «هیچ رسولی نفرستادیم مگر به زبان قومش تا برایشان بیان کند و سپس خداوند هر که را بخواهد هدایت کند و هر که را بخواهد گمراه سازد».
پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین قرآن درباره‌ی راهنمایی مؤمن آل فرعون می‌فرماید: )وقال الّذی آمن یا قوم اتّبعونی أهدکم سبیل الرّشاء(‌[۲۲۴] «و آن کس که ایمان آورده بود گفت: ای قوم! مرا پیروی کنید تا شما را به راه رشد رهنمون شوم». قرآن درباره‌ی وظیفه‌ی عموم مؤمنان فرموده است:
)فلولا نفر من کلّ فرقهٍ منهم طائفهٌ لیتفقّهوا فی الدّین ولینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلّهم یحذرون(‌[۲۲۵] «چرا از هر فرقه طایفه‌ای کوچ نمی‌کنند تا در غربت تفقه در دین کنند و سپس وقتی به سوی قوم خود برمی‌گردند، ایشان را بیم دهند. باشد که قومش برحذر شوند».
البته خدای تعالی برای موهبت امامت، دلیلی معرفی می‌کند که همان صبر و یقین است: )لمّا صبروا وکانوا بآیاتنا یوقنون(‌ بنابراین آیه، ملاک در رسیدن به مقام امامت، صبر در راه خدا است. در این آیه، مطلق صبر مراد است. در نتیجه می‌رساند که شایستگان مقام امامت در برابر تمامی صحنه‌هایی که برای آزمایش‌شان پیش می‌آید، تا مقام عبودیت‌شان روشن شود، صبر می‌کنند؛ در حالی که پیش از آن پیش‌آمدها دارای یقین هم هستند. این یقین چگونه یقینی است؟ در قرآن کریم درباره‌ی حضرت ابراهیم(ع) که به مقام امامت می‌رسد، می‌فرماید: )وکذلک نری إبراهیم ملکوت السماوات والأرض ولیکون من الموقنین(‌[۲۲۶] «و ما این‌چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از موقنان گردد».
بنا به ظاهر آیه، نشان دادن ملکوت به ابراهیم، مقدمه‌ای بود برای این‌که نعمت یقین بر او افاضه شود. بنابراین، یقین هرگز از مشاهده‌ی ملکوت جدا نیست؛
)کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم(‌[۲۲۷] «اگر شما به علم یقین می‌دانستید بی‌گمان دوزخ را می‌دیدید»؛
)کلاّ بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون، کلاّ إنّهم عن ربّهم یومئذٍ لمحجوبون(‌[۲۲۸].
)کلاّ إنَّ کتاب الأبرار لفی علّیّین، وما أدراک ما علّیون، کتابٌ مرقومٌ، یشهده المقرّبون(‌[۲۲۹].
نه، این‌ها همه بهانه است. علت واقعی کفرشان این است که اعمال زشت‌شان بر دل‌هایشان چیره گشت. نه، ایشان امروز از پروردگار خود در پس پرده‌اند… نه، به درستی که کتاب ابرار در علیین است و تو نمی‌دانی علیین چیست؟ کتابی است نوشته شده که تنها مقربین آن‌ را می‌بینند.
این آیات دلالت دارد بر این‌که مقربان کسانی هستند که از پروردگار خود در حجاب نیستند، یعنی در دل، پرده‌ای مانع از دیدن پروردگارشان ندارند و این پرده همان نافرمانی در جهل و شک و دل‌واپسی است، بلکه آنان اهل یقین به خدا هستند و کسانی هستند که علییّن را می‌بینند؛ هم‌چنان که دوزخ را می‌بینند. خلاصه این‌که امام باید انسانی دارای یقین باشد. انسانی که عالم ملکوت برایش مکشوف باشد و با کلماتی از خدای سبحان برایش محقق گشته باشد؛ زیرا ملکوت، همان امر است و امر، همان ناحیه‌ی باطن این عالم است[۲۳۰].
با توجه به آن‌چه گذشت می‌توان گفت عبارت «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» دلالت دارد که آن‌چه امر هدایت بدان مربوط می‌شود، همانا دل‌ها و اعمالی است که به فرمان دل‌ها از اعضا سر می‌زند. پس امام کسی است که باطن دل‌ها و اعمال و حقیقت آن پیش رویش حاضر است و از او غایب نیست. دل‌ها و اعمال نیز به سان دیگر موجودات دارای دو ناحیه‌ی ظاهر و باطن هستند و چون باطن دل‌ها و اعمال برای امام حاضر است، لاجرم امام به تمامی اعمال بندگان آگاه است. گویی هر کس هر چه می‌کند پیش روی امام می‌کند. امام مهیمن و مشرف بر هر دو مسیر، یعنی مسیر سعادت و مسیر شقاوت است. خدای تعالی در این باره می‌فرماید: )یوم ندعوا کلّ أناس بإمامهم(‌‌[۲۳۱] «روزی که هر دسته از مردم را با امامشان می‌خوانیم». منظور از امام در این آیه امام حق است، نه نامه‌ی اعمال که بعضی از ظاهر آن پنداشته‌اند. پس امام کسی است که در روزی که باطن‌ها ظاهر می‌شود، مردم را به سوی خدا می‌کشاند. هم‌چنان که در ظاهر و باطن دنیا نیز مردم را به سوی خدا فرا می‌خواند. این آیه‌ی شریفه، این را نیز می‌رساند که مقام امامت، مقامی نیست که دوره‌ای از دوره‌های بشری از آن خالی باشد بلکه در تمام روزگاران باید امامی وجود داشته باشد؛ مگر این‌که نسل بشر به کلی از روی زمین برچیده شود. این نکته از عبارت «کلّ اناس» دریافت می‌شود؛ زیرا از این جمله برمی‌آید که در هر دوره‌ای که انسان‌هایی باشند، امامی نیز هست که شاهد بر اعمال ایشان است[۲۳۲].
ضرورت وجود امام
۱- یکی از سنت‌های الهیه این است که هر موجودی را به سوی کمالش و سعادت نوعیه‌اش هدایت نماید و انسان یکی از انواع موجودات و یکی از مشمولین این هدایت است و عنایت الهیه ایجاب می‌کند که او نیز به سوی سعادت و زندگیش هدایت نماید، و چون زندگی او یک زندگی جاودانه و همیشگی است و محدود به حدود دنیا و ختم‌پذیر به رسیدن مرگ نیست، قهراً سعادت زندگی او هم به این خواهد بود که در دنیا نحوه‌ای زندگی کند که او را تا ابد قرین سعادت نماید، به این صورت که براساس تعدیل قوا، قدم بردارد یعنی در بهره‌مندی از متاع‌های دنیوی از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و شهوات جنسی و غیر ذلک همه‌ی قوای خود را متمع سازد،‌نه این‌که یکی را اشباع نموده و دیگری را بی‌بهره سازد. این قسم زندگی را همان عقاید حقه و اعمال صالحه تأمین می‌کند، در آخرت هم به وسیله‌ی همین عقاید و اعمال دارای زندگی خوشی خواهد بود.
هر چند خداوند او را مجهز به فطرت نموده که همان فطرت همواره عقاید صالحه را به انسان گوش‌زد می‌کند اما از آن‌جایی که باید اجتماعی زندگی کند، این‌که زندگی اجتماعی موجب پیروی از هوا و هوس، ظلم و فسق می‌شود لذا داشتن فطرت کافی نیست، که او را بر پیروی سنت حقه عادله وادار سازد. و اگر فطرت کافی بود، بایستی اصلاً‌ گناهی نمی‌بود و اجتماعی از اجتماعات فاسد نمی‌شد.
عنایت الهیه اقتضا می‌کند که علاوه بر فطرت که همواره به سوی صلاح و سعادت دعوتش می‌کند به یک داعی دیگر نیز مدد کند که او هدایت الهیه را از درگاه خدای تعالی گرفته و به بندگان برساند. و آن داعی همان نبوت است، که دارنده‌ی آن موقعیتی از پاکی قرار دارد که به خاطر آن موقف، عقاید حقه و عمل صالح برایش کشف می‌شود، به این معنا که رابطه‌ی وحی برقرار می‌گردد، با غیب سرسخن باز می‌کند و دستوراتی می‌گیرد که پیرویش ضامن سعادت فرد و اجتماع در دنیا و آخرت است.
پس ربوبیت خدای تعالی برای هر موجودی چنین اقتضا می‌کند که آن موجود را به بهترین وجهی تدبیر نموده و به سوی سعادت رهبری کند؛ رسولانی از خود ایشان به سویشان گسیل دارد، تا هر قومی را به زبان خودش به سوی ایمان و عمل صالح دعوت کنند تا سعادت دنیا و آخرتشان تأمین بشود.

 

    1. چنان‌که عقل به واسطه‌ی خطا و لغزشی که دارد نمی‌تواند مردم را از پیامبران خدا بی‌نیاز کند، همچنین وجود علمای دین در میان امت و تبلیغات دینی آنان مردم را از امام مستغنی نمی‌کند. زیرا بحث در این نیست که مردم از دین پیروی می‌کنند یا نمی‌کنند، بلکه سخن در این است که دین خدا باید دست نخورده و بی‌آن‌که تغییر و تبدّل پذیرد به مردم برسد. مسلّم است علمای امت هر چه صالح باشند از خطا و معصیت مصون نیستند و تباه شدن یا تغییر یافتن برخی از معارف و قوانین دینی از ناحیه‌ی آنان اگر چه غیر عمدی باشد محال نیست، بهترین شاهد این مطلب وجود مذاهب گوناگون و اختلافاتی است که در اسلام به وجود آمده است؛ پس در هر حال وجود امامی لازم است که معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا کردند بتوانند از راهنمایی وی استفاده نمایند[۲۳۳].

 

    1. انسان طبعاً استخدام کننده است و این استخدام فطری منجر به اجتماع و اختلاف در تمام شئون زندگی می‌شود و قانون تکوین قضاوت می‌کند که باید این اختلاف رفع شود تا انسان به کمال لایق و سعادت حقیقتش برسد، و رفع آن جز به وسیله‌ وضع قوانینی که زندگانی اجتماعی را اصلاح کند و انسان را به شاهراه سعادت رهبری نماید ممکن نیست.

 

زیرا آن علت وجود اختلاف است و نمی‌تواند سبب عدمش بشود پس به ناچار باید از غیر راه فطرت و طبیعت صورت گیرد، و آن به این است که پروردگار از راه غیر طبیعی به او بفهماند، که همان وحی است و کسی که آن را بفهمد پیغمبر است پس از این مطالب نتیجه می‌گیریم که جهت رفع اختلاف در جامعه و انسان‌ها و رسیدن انسان‌ها به کمالات لایق خودشان وجود نبی یا امام در جامعه ضروری است تا با راهنمایی آن‌ ها راه سعادت را طی کنند[۲۳۴].
ضرورت وجود امام در قرآن
در قرآن در چند آیه به ضرورت و اهمیت وجود امام اشاره شده از جمله )الیوم اکملتُ لکم دینکم واتممتُ علیکم نعمتی ورضیتُ لکم الاسلام دیناً(‌[۲۳۵].
مرحوم علاّمه طباطبایی می‌فرماید: محصل معنای آیه این است که امروز «یعنی روزی که کفار در آن روز از دین شما مأیوس شده‌اند» مجموع معارف دینی که بر شما نازل کرده بودم به واسطه‌ی واجب کردن ولایت کامل ساختم و نعمتم را که عبارت است از ولایت بر شما تمام کردم. تا امروز تنها ولایت خدا و رسول بود و این ولایت تا مادامی‌که وحی نازل می‌شود کافی است و برای دوره‌ی بعد، از زمان انقطاع وحی که رسولی در بین مردم نیست که دین خدا را تبیین و از آن دفاع و حمایت کند، لازم و واجب است که یک کسی را منصوب کند که بدین امر قیام نماید و او همان ولیّ امر بعد از رسول خدا است. از این آیه ضرورت وجود امام استفاده می‌شود. به این معنی که بدون وجود امام ولایت که یک قانون است ناقص می‌ماند و دین خدا کامل نمی‌وشد چون خداوند دینی که بدون امامت و ولایت باشد نمی‌پسندد و آن را ناقص معرفی می‌کند پس وجود امام مکمل دین است[۲۳۶].
آیه‌ی دوم: )یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربّک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین(‌[۲۳۷].
علاّمه می‌فرماید: «در این آیه دو نکته‌ی مهم است؛ اول این‌که در این آیه رسول خدا۳ با این‌که دارای القاب زیادی است با عنوان رسالت مورد خطاب قرار گرفته؛ زیرا به کار رفتن این لقب خود اشاره دارد به چرایی حکم یعنی وجوب تبلیغی که به وسیله‌ی همین آیه گوش‌زد رسول‌الله۳ شده است و می‌فهماند که رسول جز انجام رسالت و رسانیدن پیام کاری ندارد، و کسی که زیر بار رسالت رفته البته به لوازم آن که همنا تبلیغ و رساندن پیام است قیام می‌کند.
دوم این‌که: در این آیه از خود آن مطلبی باید تبلیغ شود اسم نبرده، تا هم به عظمت آن اشاره کرده باشد و هم به آن چیزی که لقب رسالت به آن اشاره داشت، اشاره می‌کند. یعنی بفهماند که این مطلب امری است که رسول‌الله۳ در آن هیچ‌گونه اختیاری ندارد. و آن مطلب همان مقام ولایت و امامت است که آیه به ضروت تبلیغ آن و وجود آن در جامعه دلالت دارد.
و از این آیه استفاده می‌شود که حکم امامت حکمی است که اگر تبلیغ نشود مثل این است که هیچ چیز از رسالتی که به عهده گرفته است تبلیغ نکرده است؛ بنابراین می‌توان گفت: اگر چه کلام صورت تهدید دارد لکن در حقیقت در مورد بیان اهمیت مطلب است و می‌خواهد بفهماند که مطلب این‌قدر مهم است که اگر در حق آن کوتاهی شود حق چیزی از اجزای دین رعایت و ادا نشده است. چنان‌که عبارت «وإنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بلَّغْتَ رسالَتَه» بر آن دلالت می‌کند[۲۳۸].
امامت مستلزم اهتدا به حق است نه برعکس
اگر هدایت امام به امر خدا باشد، یعنی هدایتش به سوی حق باشد که آن هم با اهتدای ذاتی او ملازم است؛ همچنان‌که از آیه: )أفمن یهدی إلی الحقّ أحقّ أن یتّبع(‌‌ استفاده گردید، باید همه‌ی انبیای امام نیز باشند؛ زیرا نبوت هیچ پیغمبری جز با اهتدا به خدای تعالی و بدون اخذ دیگری تمام نمی‌شود. درباره‌ی این‌که موهبت نبوت، مستلزم داشتن موهبت امامت باشد، اشکالی مطرح می‌شود که با آن‌که ابراهیم سال‌ها دارای مقام نبوت بوده است، پس امامت را هم داشته است و دیگر معنا ندارد که پس از مقام نبوت به مقام امامت برسد.
در پاسخ باید گفت هدایت به حق که همان امامت است، مستلزم اهتدا به حق است، ولی عکس آن را که هر کس دارای اهتدا به حق است، باید بتواند دیگران را هم به حق هدایت کند، یعنی باید امام باشد، مدعای بی‌دلیلی است. از آیات قرآن همین مطلب فهمیده می‌شود: «ما اسحاق و یعقوب را به ابراهیم دادیم و همه‌ی ایشان را هدایت کردیم نوح را هم پیش‌تر هدایت کرده بودیم و همچنین از ذریه‌ی او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را. ما این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم و نیز زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از صالحان بودند. نیز اسماعیل و یسع و یونس و لوط را که هر یک را بر عالمین برتری دادیم و نیز پدران ایشان و ذریه‌هایشان و برادرانشان که افزون بر هدایت و برتری، اجتبا هم دادیم و هدایت به سوی صراط مستقیم را ارزانی داشتیم. این هدایت، هدایت خداست که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن هدایت می‌کند و اگر بندگانش شرک بورزند، اجر کارهایی که می‌کنند، حبط خواهد شد. این‌ها همان‌ها هستند که کتاب و حکم و نبوتشان دادیم. پس اگر قوم تو به قرآن و هدایت، کفر بورزند، مردمی دیگر را موکل بر آن کرده‌ایم که هرگز به آن کفر نمی‌ورزند و آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است. پس به هدایتشان اقتدا کن»‌[۲۳۹].
در این آیه‌ها برای بیش‌تر انبیا اهتدای به حق اثبات می‌شود، ولی هدایت دیگران را به حق، نمی‌کند و درباره‌ی آن سکونت می‌کند. از سیاق این آیه‌ها برمی‌آید که هدایت انبیاء(ع) چیزی است که وضعیت آن تغییر و تخلف نمی‌پذیرد و این هدایت پس از رسول خدا(ص) نیز، همچنان در امتش هست. در میان امت او، آنان که از ذریه‌ی ابراهیم(ع) هستند، همواره این هدایت را در اختیار دارند. قرآن می‌فرماید:
)وإذ قال إبراهیم لأبیه وقومه إنّنی براءٌ ممّا تعبدون إلاّ الّذی فطرنی فإنّه سیهدینی وجعلها کلمه باقیه فی عقبه لعلّهم یرجعون(‌[۲۴۰] «چون ابراهیم به پدرش و قومش گفت: من از آن‌چه شما می‌پرستید بی‌زارم، تنها آن کس را می‌پرستم که مرا بیافرید و به زودی هدایت می‌کند و خداوند آن هدایت را کلمه‌ای باقی در نسل ابراهیم قرار داد. باشد که به سوی خدا بازگردند.
از این آیه برمی‌آید که ابراهیم دو مطلب را اعلام کرد: یکی بیزاری‌اش از بت‌پرستی و دیگری داشتن آن هدایت را در آینده. این هدایت، هدایت به امر خداست و هدایت حق است، نه هدایت به معنای راهنمایی که سر و کارش با نظر و اعتبار است؛ چون ابراهیم(ع) در آن ساعت که این سخن را می‌گفت هدایت به معنای راهنمایی را دارا بود؛ زیرا از بت‌پرستی بیزاری می‌جست و یکتاپرستی خود را اعلام می‌کرد. پس آن هدایتی که خدا خبر داد، به زودی به وی می‌دهد، هدایتی دیگر است. خدا نیز خبر داد که هدایت به این معنا را کلمه‌ای باقی در دودمان او قرار می‌دهد. این مورد از مواردی است که قرآن کریم واژه‌ی کلمه را بر یک حقیقت خارجی اطلاق کرده است؛ مانند این آیه: )وألزمهم کلمه التقوی وکانوا أحقّ بها(‌ »کلمه‌ی تقوا لازم لا ینفک آن است و ایشان از دیگران سزاوارتر بدان بودند»[۲۴۱].
امامت فراتر از نبوت
متصدی حفظ و نگه‌داری دین آسمانی که از سوی خداوند، این سمت اختصاص یافته، امام است و حامل وحی و متصدی دریافت احکام و شرایع آسمانی از جانب خداوند، نبی است. و امکان جمع و جدایی نبوت و امامت در یک شخص وجود دارد، اخذ وحی الهی، اگر چه احکام الهی را اثبات می‌کند، لکن بر استمرار و مداومت آن دلالت ندارد. به همین جهت پیوستگی وجود پیامبر در بین بشر، لزومی ندارد ولی وجود امام که نگه‌دارنده‌ی دین الهی است، ضرورت دارد[۲۴۲].
آیه‌ی مربوط به حضرت ابراهیم این تفاوت وجه امتیاز امامت را به خوبی روشن می‌سازد؛ آن‌جا که می‌فرماید: )وإذا تتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اما ما قال ومن ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین(‌[۲۴۳] «هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده‌ی آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود:‌ من تو را وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده‌ی آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام ورهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من نیز امامانی قرار بده. خداوند فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد. باز قرآن می‌فرماید: )وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا(‌[۲۴۴].
وما ایشان پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت و رهبری می‌کردند.
ظاهر جمله‌ی یهدون بامرنا این است که هدایت به امر، جاری مجرا و مفسر معنای امامت است و آن‌چه در خصوص این مقام خاطرنشان می‌کنیم، این است که این هدایت که خدا آن را از شئون امامت قرار داده، هدایت به معنای راهنمایی نیست، چون می‌دانیم خدای تعالی ابراهیم(ع) را امام قرار داد که سال‌ها دارای منصب نبوت بوده و معلوم است که نبوت از منصب هدایت به معنای راهنمایی جدا نیست. پس هدایتی که منصب امام است، معنای عام نمی‌تواند غیر از رساندن به مقصد داشته باشد. این معنا یک نوع تصرف تکوینی در نفوس است، که با آن تصرف راه را برای بردن دل‌ها به سوی کمال و انتقال دادن آن‌ ها از موقفی به موقف بالاتر هموار می‌سازد و چون تصرفی است تکوینی و عملی است باطنی، ناگزیر مراد از امری که با آن هدایت صورت می‌گیرد، امری تکوینی خواهد بود، نه تشریعی که صرف اعتبار است، بلکه همان حقیقتی است که آیه‌ی شریفه‌ی )انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کلّ شیء(‌[۲۴۵] آل را تفسیر می‌کند و می‌فهماند که هدایت به امر خدا از فیوضات معنوی مقامات باطنی است که مؤمنین به وسیله‌ی عمل صالح به سوی آن هدایت می‌شوند و رحمت پروردگارشان شامل حال آن‌ ها می‌شود.
و چون امام به وسیله‌ی امر، هدایت می‌کند می‌فهمیم که خود امام قبل از هر کس متلبس به آن هدایت است و از او به سایر مردم منتشر می‌شود و برحسب اختلافاتی که در مقامات دارند، هر کس به قدر استعداد خود از آن بهره‌مند می‌شود. از این‌جا می‌فهمیم که امام، رابط میان مردم و پروردگارشان در اخذ فیوضات ظاهری؛ یعنی شرایع الهی که از راه حق نازل گشته و از ناحیه‌ی پیغمبر به سایر مردم منتشر می‌شود، می‌باشد. و نیز می‌فهمیم که امام راهنما است که نفوس را به سوی مقاماتش راهنمایی می‌کند. همچنان‌که پیغمبر راهنماست که مردم را به سوی اعتقادات حق و اعمال صالح راهنمایی می‌کند. البته بعضی اولیای خدا تنها پیغمبرند و بعضی تنها امامند و برخی دارای هر دو مقام هستند مانند حضرت ابراهیم و دو فرزندش[۲۴۶].
صفات امام
۱ ـ علم امام
امام دارای نیروی الهام است که از آن به «قوه‌ی قدسیه» نیز تعبیر می‌کنند. امام از آن‌جا که از معنویت و صفای باطنی در حدّ تمام و کمال برخوردار است، قدرت و توانایی آن را دارد که از طریق الهام کسب معلومات نماید و این مربوط به زمان خاصی نیست، بلکه هر گاه اراده نماید حقایقی که به حسب عادت بر دیگران پوشیده است برای او مشخص و معلوم است. البته این معنا را نباید از نظر دور داشت که ائمه‌ی اطهارG معلومات خویش را هرگز نزد معلمان و در مکتب‌خانه‌ها و کلاس‌های درس که طبیعتاً برای عامه‌ی افراد در نظر گرفته می‌شود کسب ننموده، بلکه به اعتقاد ما آنان از دوران کودکی از قوه‌ی قدسیه‌ی الهامی برخوردار بوده و نسبت به همه‌ی علوم و دانش‌ها مهارت داشته‌اند[۲۴۷].
اعلم بودن امام، از صفات معتبر در افضلیت است. این اعلمیت اختصاص به عدم شرعی ندارد بلکه علوم غیر شرعی را هم دربرمی‌گیرد. یعنی امام باید در امور غیر شرعی هم اعلم باشد مثل سحر و شعبده، تا در صورت مواجهه با ساحران و شعبده‌بازان، سحر آنان را خنثی کند و حیله‌های آنان را به مردم بنمایاند و از گمراه شدن مردم جلوگیری کند.
اعتبار اعملیت از ناحیه‌ی عقل هم تصدیق می‌شود؛ زیرا اختیار نکردن اعلم، به معنای تقدیم مفضول است که قبیح خواهد بود.
حکمت هم نوعی علم است که به پیغمبران داده شده است و امام هم، چون جانشین پیغمبر است باید از آن برخوردار باشد و از این لحاظ، از همه برتر باشد[۲۴۸].
علم امامان در بیان علاّمه طباطبایی

رابطه به موقع بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی و تعدیل متغیر فرصت رشد در بازار سرمایه ایران۹۳

۵-۱- مقدمه ۷۶
۵-۲- ارزیابی و تشریح نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها ۷۶
۵-۲-۱ نتیجه گیری آزمون فرضیه اول ۷۶
۵-۲-۲ نتیجه گیری آزمون فرضیه دوم ۷۷
۵-۳- پیشنهادها ۷۸
۵-۳-۱ پیشنهادهایی در راستای یافته های پژوهش ۷۸
۵-۳-۱-۱ پیشنهاد به سازمان حسابرسی و حسابداران رسمی ۷۸
۵-۳-۲ پیشنهاد‌هایی مبنی بر نتایج پژوهش ۷۹
۵-۳-۳ پیشنهادات برای پژوهش های آتی ۷۹
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۴- محدودیت های تحقیق ۸۰

منابع فارسی ۸۲
منابع لاتین ۸۴
ضمائم و پیوست ها ۸۵
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره ۱-۱- معرفی متغیرهای مورد بررسی پژوهش ۱۱
جدول ۲-۱- رابطه بین خصوصیات کیفی اطلاعات مالی ۱۹
جدول ۴-۱- شاخص های توصیف کننده متغیرهای تحقیق در قالب شاخص های مرکزی، شاخص (statistics) پراکندگی و شاخص های شکل توزیع ۶۵
جدول ۴-۲- نتایج آزمون‌هایF لیمر ۶۸
جدول ۴-۳- نتایج آزمون‌های هاسمن ۶۹
جدول ۴-۴-نتایج آزمون‌های مانایی ۷۱
جدول ۴-۵- نتایج رگرسیون اثرات تصادفی مقطعی ۷۲
جدول ۴-۶- نتایج رگرسیون اثرات تصادفی مقطعی ۷۴
فهرست نمودار
عنوان صفحه
نمودار۱-۱-مدل مفهومی ( منبع: محقق ساخته ) ۶
چکیده
سود برای اثربخشی باید به موقع در دسترس قرارگیرد. به موقع بودن سود، موجب واقعی شدن بازده میگردد و در صورت ارائه در فواصل کوتاه مدت، موجب کاهش ریسک اطلاعاتی می‌گردد ..به موقع بودن یکی از مهمترین ویژگی‌های کیفی اطلاعات مالی محسوب می‌شود. اگر در یک معامله بالقوه یک طرف اطلاعات بیشتری نسبت به طرف دیگر داشته باشد، عدم تقارن اطلاعات وجود دارد. این امر منجر به عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سهام می‌شود. در این پژوهش رابطه بین به موقع بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی و تعدیل متغیر فرصت رشد در بازار سرمایه ایران، براساس داده‌های ۷۸ شرکت طی دوره زمانی ۱۳۸۷تا۱۳۹۱ بررسی شده‌است. از نرم افزار Eviews روش رگرسیون پنلی برای تحلیل داده‌‎های پژوهش استفاده شده‌است. این پژوهش از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی، از نوع همبستگی می‌باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از فرضیه اول، به موقع بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی دارای رابطه مثبت و معنادار می‌باشد. طبق نتایج حاصله از آزمون فرضیه دوم، متغیر تعدیل گر فرصت رشد بر روابط بین به موقع بودن با عدم تقارن اطلاعاتی تاثیرگذار است.
واژگان کلیدی: خصوصیات کیفی، به موقع بودن، سود حسابداری ، عدم تقارن اطلاعاتی.
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
پاسخگویی[۱] که خاستگاه آن احترام به حقوق انسان هاست، در سطوح مختلف ملی و بنگاه های تجاری مطرح است. مدیران در مقابل سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر اشخاص ذینفع، موظف اند از طریق ارائه اطلاعات به موقع، شفاف و قابل اعتماد، آنها را در جریان نحوه به کارگیری منابع اقتصادی و نتایج عملیات واحد تجاری قرار داده و امکان تصمیم گیری و قضاوت منطقی را برای آنها فراهم سازند. اتخاذ تصمیمات معقول اقتصادی و تخصیص بهینه منابع محدود و کمیاب به سوی فعالیت‌های برتر بدون وجود اطلاعات به موقع، معتبر و قابل اتکا، امکان پذیر نیست. به موقع بودن[۲] به این مفهوم است که اطلاعات باید در کوتاه ترین زمان و به سریع ترین شکل ممکن در دسترس استفاده کنندگان قرارگیرد. هر چه فاصله زمانی بین پایان سال مالی و تاریخ انتشار صورت‌های مالی[۳] واحدهای تجاری کوتاه تر باشد، منافع و سودمندی حاصل از صورت‌های مالی حسابرسی شده سالانه واحدهای تجاری افزایش می‌یابد. افزایش فاصله زمانی بین پایان سال مالی و تاریخ انتشار صورت‌های مالی، احتمال فاش شدن اطلاعات به نفع گروهی از استفاده کنندگان و به زیان سایرین را افزایش می‌دهد.
در فصل اول پس از بیان مسئله به اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم و سپس اهداف تحقیق را بیان می‌کنیم. همچنین در این فصل فرضیه های تحقیق آورده شده‌است. و برخی اصطلاحات کلیدی در پایان این فصل تعریف می‌شود.
۱-۲- بیان مسأله
مقوله سود در مباحث حسابداری و مالی با توجه به بحث کیفی آن و همچنین بعنوان ابزاری برای تصمیم‌گیری از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اگر چه مفهوم تعهدی سود به عنوان یک ابزار بنیادی با انتقادهایی مواجه است اما از دیدگاه اطلاعاتی، این مفهوم بیانگر نتیجه فعالیت یک شرکت از دیدگاه حسابداری و مالی میباشد. بر اساس فرضیات «بازار کارا»[۴] و همچنین تحقیقات انجام شده مشاهده می‌شود که سود حسابداری بار و محتوای اطلاعاتی دارد. محاسبه سود حسابداری بعنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت‌ها و یا اطلاعاتی که در محاسبه آن لحاظ می‌شود، توسط حسابداران حرفه‌ای و تحلیل‌گران و مفسران مالی همواره مورد تاکید قرار داشته است. ویژگی‌های کیفی اطلاعات حسابداری عبارت است از صفت و کیفیتی از اطلاعات حسابداری که مفید بودن و اثر‌بخشی آن را افزایش می‌دهد. در واقع ویژگی‌های کیفی خصوصیاتی هستند که اطلاعات را فراهم شده و گزارشات را برای استفاده‌ کنندگان قابل استفاده می‌سازند. یکی از دو بعد اصلی ویژگی‌های کیفی مربوط بودن می‌باشد، به این مفهوم که اطلاعات برای این که قابل استفاده باشند باید به نیازهای تصمیم‌گیری استفاده‌ کنندگان مربوط باشند و اطلاعات آن‌‌گاه دارای کیفیت مربوط بودن هستند که بتوانند از طریق کمک به استفاده‌ کنندگان در ارزیابی رویدادهای گذشته، حال و آینده، یا از طریق تأیید یا اصلاح ارزیابی گذشته آنها، تصمیمات اقتصادی آنان را تحت تأثیر قرار دهند (بهرام‌فر و رسولی، ۱۳۸۷). سود برای اثربخشی باید به موقع در دسترس قرارگیرد. به موقع بودن سود، موجب واقعی شدن بازده می‌گردد و در صورت ارائه در فواصل کوتاه مدت، موجب کاهش ریسک اطلاعاتی[۵] می‌گردد (نصرالهی، ۱۳۸۹) ..به موقع بودن یکی از مهمترین ویژگی‌های کیفی اطلاعات مالی محسوب می شود. به موقع بودن به این مفهوم است که اطلاعات باید در کوتاه ترین زمان و به سریع ترین شکل ممکن در دسترس استفاده کنندگان قرارگیرد. هر چه فاصله زمانی بین پایان سال مالی و تاریخ انتشار صورت‌های مالی[۶] واحدهای تجاری کوتاه تر باشد، سودمندی حاصل از صورت‌های مالی حسابرسی شده سالانه واحدهای تجاری افزایش می‌یابد افزایش فاصله زمانی بین پایان سال مالی و تاریخ انتشار صورت‌های مالی، احتمال فاش شدن اطلاعات به نفع گروهی از استفاده کنندگان و به زیان سایرین را افزایش می‌دهد.
زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی[۷] در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه[۸] برای سهام مورد نظر قائل می‌شوند متفاوت خواهد بود. در نتیجه ارزش واقعی سهام شرکت‌ها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت (دیاموند و ورچیا،۱۹۹۱: ۶۵).
اگر در یک معامله بالقوه یک طرف اطلاعات بیشتری نسبت به طرف دیگر داشته باشد، عدم تقارن اطلاعات وجود دارد. این مشکل شامل اطلاعات حسابداری هم می باشد. مدیران شرکت‌های سهامی درباره ارزش شرکت نسبت به سهامداران بیرون از شرکت اطلاعات بیشتری دارند. این امر منجر به عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سهام می‌شود (نوروش ۱۳۸۴، ۹۳).
با توجه به مطالب گفته شده پژوهش حاضر درصدد بررسی رابطه بین به موقع بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی و استفاده از فرصت رشد[۹] به عنوان متغیر تعدیل گر در بازار سرمایه ایران است. به عبارت دیگر هدف از این تحقیق، تعیین این موضوع است که آیا به موقع بودن سود و فرصت رشد اثر مهم و معناداری بر عدم تقارن اطلاعاتی دارد؟
۱-۳- چارچوب نظری و مدل مفهومی پژوهش
۱-۱-۳ چارچوب نظری پژوهش
همان گونه که در شکل پایین نمایان می‌باشد به موقع بودن به عنوان متغیر مستقل و عدم تقارن اطلاعاتی به عنوان متغیر وابسته این پژوهش می‌باشند. همچنین فرصت رشد به عنوان متغیر تعدیل‌گر بین متغیر مستقل و وابسته قرار داده شده‌است. حفظ منافع عمومی، مستلزم گزارشگری مالی قابل اتکا و به موقع از عملیات و سلامت مالی شرکت‌های سهام عام است. ارائه مطلوب اطلاعات حسابداری و گزارشگری مالی به جامعه کمک خواهد نمود تا منابع اقتصادی خود را به کار آمد ترین شکل، تخصیص و به کار گیرد.
در دنیای رقابتی امروز ایجاد ارزش و خلق ثروت برای سهامداران یکی از اهداف اصلی هر فرد برای سرمایه گذاری در بنگاه سرمایه گذاری یا شرکت سرمایه‌پذیر است. سرمایه‌گذاران خواستار آنند که سرمایه خود را روز به روز افزایش داده و آنرا به حداکثر برسانند. به همین دلیل به دنبال فرصت‌های سرمایه گذاری هستند که بیشترین ثروت را برای آنان خلق کند. سرمایه‌گذاران برای نیل به اهداف خود نیاز به ابزارها و معیارهایی برای شناسایی و اندازگیری ارزش بالقوه موجود در هر یک از فرصت‌های سرمایه گذاری دارند. این معیارها باید به میزان کافی قابل اتکا باشند تا سرمایه‌گذاران بتوانند بر اساس آنها تصمیم‌گیری‌های خود را انجام داده و سرمایه خود را در فعالیت‌های تجاری صرف کنند. در اینجاست که دانش حسابداری و مدیریت مالی به کمک سرمایه‌گذاران می‌آید تا آنها را در تصمیمات خود یاری کنند.حال با توجه به آنچه شرح آن در بالا رفت در این تحقیق ما به دنبال درک این مطلب می‌باشیم که آیا بین به موقع بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی‌داری وجود دارد یا نه ؟
۱-۲-۳ مدل مفهومی پژوهش
نمودار۱-۱- مدل مفهومی ( منبع: محقق ساخته )
۱-۴- اهمیت و ضرورت پژوهش
بازی با «ارقام مالی»[۱۰] می‌تواند تأثیر کاملاً منفی، در هنگام کشف شدن باقی گذارد. در حسابداری استفاده از مدیریت مدیریت سود[۱۱]، می‌تواند تصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکت‌اش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی[۱۲] و سرمایه شود. هنگامی که اشتباهاتی کشف می‌شود. شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد. پژوهش‌ها نشان داده است که نوسان کم و پایدار سود، حکایت از کیفیت آن دارد. به این ترتیب، سرمایه‌گذاران با اطمینان خاطر بیشتری در سهام شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که روند سود آنها با ثبات‌تر است. حتی اگر قیمت بازار اوراق بهادار کاملاً منعکس کننده اطلاعات باشد باز هم این احتمال وجود دارد که افراد درون سازمان بیش از افراد برون سازمان در مورد وضعیت کیفی شرکت اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشد و بتواند به واسطه این مزیت اطلاعاتی در جهت کسب منافع بیشتر اقدام نماید.در این جاست که یکی از زیر شاخه های بحث عدم تقارن اطلاعاتی موسوم به «گزینش (انتخاب) متغیر» نمایان می شود.
گزینش مغایر به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فروشندگان اطلاعات مربوطی در اختیار دارند که خریدارن از آن بی اطلاع می‌باشند و (بالعکس)، که این امر دقیقاً قبل از وقوع معامله به وجود می‌آید. زمانی که معامله گران در بازار از وجود افراد غیر مطلع آگاه شوند مسئله گزینش مغایر افزایش می یابد. در این حالت افزایش سطح عدم تقارن اطلاعاتی از طریق گسترش تقارن دامنه پیشنهادی قیمت خرید و فروش سهام نشان داده می‌شوند و بازار گردان ها از افزایش این تفاوت برای جبران و سبک گزینش مغایر بهره میگیرند. به عبارت دیگر حضور افراد نا آگاه در بازار سرمایه این امکان را فراهم می سازد تا سرمایه‌گذاران حرفه‌ای نرخ بازده بالاتری به دست آورند. بطور کلی اهمیت و ضرورت این پژوهش این است که به گونه تجربی به سرمایه‌گذاران و صاحبان سود نشان دهد که آیا اعمال مدیریت سود به ویژه به موقع بودن سود می‌تواند بر تصمیمات سرمایه‌گذاران اثرگذار باشد. با توجه به موارد ذکر شده می‌توان به اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر پی‌برد و انجام اینگونه پژوهش‌ها را ضروری دانست.
۱-۵- اهداف پژوهش
۱-۵-۱ اهداف کلی
رابطه بین به موقع بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی و تعدیل متغیر فرصت رشد در بازار سرمایه ایران.

مسئولیت-مدنی-مالک-و-متصرف-با-بررسی-تطبیقی-در-حقوق-انگلستان-۲- قسمت ۵

در ماده ۳۶۱ ق.م.ا. زیاندیده نیاز به اثبات تقصیر مالک یا محافظ حیوان ندارد بلکه مقنن تقصیر مالک یا متصرف را فرض کرده است. در ماده مذکور نیز برای متوقف‌کننده‌ی حیوانی که موجب خسارت می‌شود فرض تقصیر شده است[۱۴۴].
پایان نامه - مقاله - پروژه
از منطوق و ظاهر عبارات مواد ۳۳۴ق.م. و ۳۵۷ و ۳۵۹ق.م.ا. برای مسئولیت مالک احراز تقصیر در حفظ و نگهداری حیوان شرط است و بار اثبات آن بر دوش زیاندیده است[۱۴۵].
در خصوص مبنای مسئولیت مالک یا متصرف (مراقب) در حقوق انگلستان، بر اساس اصول و قواعد مربوط به شبه جرم می‌توان شخص را در برابر خساراتی که حیوان در تصرف او وارد کرده مسئول دانست. مواردی وجود دارد که یک شخص به جهت ارتکاب تقصیر از حیث مراقبت از حیوان متعلق به خود ودر نتیجه ورود جراحت به دیگران مسئول شناخته شده است.
در پرونده دراپر علیه هودر[۱۴۶] سگ‌های خوانده، خواهان را مجروح ساختند دادگاه خوانده را به جهت تقصیر در مهار سگ‌ها مسئول دانست. به طور کلى اگر حیواناتى که به طور وحشى در ملک خوانده زندگى مى‏کنند به همسایگان خسارت وارد آوردند خوانده مسئول نیست مگر اینکه خوانده در رابطه با ورود خسارت توسط آنها مرتکب تقصیر شده باشد.
در پرونده دیگر خوانده با وجود اینکه از وجود یک خطر بالقوه در رابطه با حیوان آگاه بود با توجه به این که براى جلوگیرى از ورود زیان اقدام منطقى انجام نداد مسئول شناخته شد هر چند که خطر مستند به فعل او نبود[۱۴۷] صرف نظر از قواعد و حقوق عرفى، قواعد خاص مربوط به حیوانات غالباً توسط قانون حیوانات ۱۹۷۱ اصلاح و بازنگرى شده‏اند. لازم به ذکر است که قانون مذکور مانع از اقامه دعوى به استناد قواعد حقوق کامن‌لا نیست. در اینجا ابتدا نگاهى گذرا به قواعد کامن‌لا خواهیم انداخت سپس به شرح و بسط قانون مذکور مى‏پردازیم هنگامى که دعوایى در خصوص شبه جرم از قبیل مسامحه یا مزاحمت اقامه مى‏شود که به موجب آن ادعا مى‏شود آسیب یا صدمه‏اى از حیوانات وارد شده است قواعد معمول و مربوط به همان شبه جرم خاص اعمال خواهد شد که در باب خود شبه جرم آمده است[۱۴۸].
در پرونده پیتچر علیه مارتین[۱۴۹] متهم در حال قدم زدن در راهى بود که سگ وى نیز در حالیکه ریسمانى بلند به گردن داشت به دنبال وى طى طریق مى‏کرد سگ ریسمان را از دست صاحبش خلاص کرد و باعث شد که ریسمان به پاى عابرى پیاده بپیچد و در نتیجه وى به زمین افتاد دچار آسیب شد متهم به دلیل مسامحه و مزاحمت مسئول شناخته شد.
در پرونده‏اى دیگر اشاره شده شاکى که پسربچه‏اى است از سوى دسته‏اى از سگ‌ها از نوع تری‌یر که در حال فرار در زمین‏هاى شخصى متهم بودند مورد آسیب واقع شد قبلاً با سگ‏ها بدرفتارى صورت نگرفته بود از این رو آنها میل طبیعى خطرناکى براى ایراد آسیب نداشتند که موجب مسئولیت مضیق آنها باشد اما صاحب سگ‌ها به موجب شبه جرم مسامحه مسئول شناخته شد زیرا سگ‌ها را آزاد گذاشته بود تا در آن شرایط فرار کند. جک راسل[۱۵۰] سگهاى داشت که به اشیاء و انسانهاى که در حال حرکت بودند حمله مى‏کرد متهم به عنوان فردى که در زمینه تربیت سگها دارای تجربه بود باید این موضوع را مى‏دانست و از ایراد آسیب جلوگیرى کند این مسئله قابل پیش‏بینى بود قصور متهم باعث شد که وى به دلیل نقض وظیفه مسئول شناخته شود. از لحاظ تاریخى مثالهاى در مورد اشکال مضیق‏تر مسئولیت راجع به حیوانات وجود دارد مانند پایمال کردن محصولات توسط گله گاوها[۱۵۱].
قانون حیوانات ۱۹۷۱، حیوانات را به دو گروه خطرناک و بى خطر تقسیم کرده این تقسیم‏بندى در کامن‌لا نیز وجود داشت قبلاً به ذکر و تعریف حیوانات خطرناک پرداختیم اکنون به ذکر مبناى مسئولیت مالک یا متصرف حیوان خواهیم پرداخت.
مستند به بند ۱ ماده ۲ قانون حیوانات ۱۹۷۱ کسى که از یک حیوان متعلق به‌گونه خطرناک نگهدارى مى‏کند در قبال همه خسارات وارده توسط آن مسئول است. در قانون تعریفى از خسارت نشده است ماده ۱۱ مقرر داشته: خسارت شامل فوت یا جراحت انسان بر اثر بیمارى ضربه یا آسیب روحى و روانى مى‏گردد. بنابراین مسئولیت راجع به حیواناتى که به گونه خطرناک تعلق دارد مطلق است.
بند ۲ ماده ۲ قانون ۱۹۷۱، در رابطه با خسارت وارده توسط حیواناتى که به گونه‏هاى خطرناک تعلق ندارند می‌باشد همه حیواناتى که در تعریف حیوانات خطرناک در بند ۲ ماده ۶ قانون مذکور قرار نمى‏گیرد در این قسم واقع مى‏شوند. مسئولیت نگهدارنده در این خصوص نیز مطلق است نگهدارنده این گونه حیوانات در صورتى مسئول خسارات ایجاد شده هستند که: الف: خسارات به شکلى هستند که اگر حیوان رها شود، معمولاً آن را ایجاد مى‏نمایند و یا خسارت نوعاً شدید هستند ب: تحقق نوعى خسارت یا قوت آن نشأت گرفته از آن دسته از خصایص حیوان باشد که در سایر حیوانات متعلق به آن دسته وجود ندارد و یا بطور معمول و به جز در شرایط خاص در سایر حیوانات متعلق به آن گونه وجود ندارد ج: اوصاف مذکور براى محافظ یا شخص متصدى مراقبت از آن که تحت رابطه قراردادى با وى است شناخته شده باشد و یا اینکه خوانده سرپرست خانواده‏اى باشد که یک شخص زیر ۱۶ سال عضو آن خانواده، مالک یا متصرف حیوان بوده و از ویژگی‌هاى موصوف آگاه باشد. در مثالى که قبلاً در بحث شناخت محافظ حیوان مطرح شد. شبا به‌گونه خطرناک تعلق نداشت اما مرى به عنوان صاحب مسئول شناخته شد زیرا اگر گربه‌ها محدودیت نداشته باشند و اقدام به حمله و چنگ زدن به افراد کنند هر چند که محتمل نیست که آسیب شدید وارد کنند اما بند الف از تبصره ۲ ماده ۲ احراز مى‏شود. تا آنجا که به مرى (صاحب) مربوط بود وى مطلع بود که گربه وى از واکسن و تزریق هر نوع آمپول تنفر دارد اما این ویژگى معمولاً در همه گربه‏ها یافت نمى‏شود یا تنها در زمانهاى خاص این ویژگى را دارند اگر گربه‏ها معمولاً هنگام تزریق حمله مى‏کنند (بعضى از آنها این کار را انجام مى‏دهند) که اینطور نیست شرط بند ب تبصره ۲ ماده ۲ اعمال مى‏شود، بهر حال جان دوست مرى که گربه را نزد دامپزشک برد مسئولیتی نداشت چرا که از ویژگى گربه بى‏اطلاع بود اما مرى از این موضوع اطلاع داشت بند ج تبصره ۲ ماده نیز اعمال مى‏شود[۱۵۲].
در دعوى والاس علیه نیوتن[۱۵۳] اسبى به شاکى که مستخدم و مسئولیت مراقبت از احشام را دارد آسیب وارد کرد اسب مذکور به عصبانى بودن معروف بود و هیچکس نمى‏توانست حالت مزاج و رفتار ان را پیش‏بینى کند شاکى ادعا کرد که این ویژگى اسب معمولاً در اسب‏ها یافت نمى‏شود.
قاضی پارکج[۱۵۴] اظهار داشت به موجب بند الف از تبصره ۲ از ماده ۲ قانون حیوانات ۱۹۷۱ شاکى ابتدا باید اثبات کند آسیبى که به وى رسیده دقیقاً همان است که اسب وارد کرده در این قسم از پرونده مشاجره‏اى نیست به موجب بند ب از تبصره ۲ از ماده ۲ قانون موصوف شاکى باید اثبات کند که ایراد خسارت به دلیل ویژگى اسب بوده که معمولاً در سایر اسب‌ها یافت نمى‏شود. اسب مذکور اسبى وحشى و خطرناک نبود خود شاکى به این موضوع اذعان داشت. شاکى توانست اثبات کند که این نوع خصوصیت مختص این اسب است و در نوع دیگر وجود ندارد. قاضى پارکج بیان داشت بر اساس ادله اینجانب قانع شدم که مسلماً در مدت زمانى که شاکى مسئولیت اسب را به عهده داشته است رفتار و حرکات اسب غیرقابل پیش‏بینى و غیرقابل اعتماد بود به‌گونه‌ای که آسیبى که به بازوى وى وارد شده است به دلیل این ویژگى است که معمولاً هیچ اسبى این ویژگى را ندارند بند ب تبصره ۲ ماده ۲ احراز شد.
به موجب بند ج از تبصره ۲ ماده ۲ شاکى باید اثبات کند که متهم به عنوان نگهدارنده و صاحب حیوان از این ویژگى مطلع بوده است یا هر زمان کسى را استخدام مى‏نمود از این ویژگى مطلع می‌شده است. در نهایت قاضى شرط ج را نیز احراز و حکم به مسئولیت خوانده مى‏دهد[۱۵۵].
در پرونده کامینگز علیه گرینگر[۱۵۶] قاضى دنینگ[۱۵۷]، متهم را که سگ وى از نوع الساتیان بود به عنوان نگهبان از حیاط منزل وى مراقبت مى‏کرد اما شاکى را گاز گرفت مسئول شناخت.
در پرونده کورتیس[۱۵۸] علیه بتس، خوانده که سگ وى پسربچه‏اى ده ساله را مورد آسیب قرار داده بود مسئول شناخته شد زیرا خسارت از نوع شدید بوده‏اند (بند الف تبصره ۲ ماده ۲) سگ خود را متعهد به حفاظت از منطقه خود مى‏دانست به گونه‏اى که صندلی عقب خودرو منطقه استحفاظى وى است و اگر کسى نزدیک شود باید از آن دفاع کند (بند ب تبصره ۲ ماده ۲) و اینکه مالک سگ از خصوصیت این نوع سگ آگاه بود. (بند ج تبصره ۲ ماده ۲)[۱۵۹].
دفاعیاتى که در خصوص افعال فوق‏الذکر و به موجب ماده ۲ مقرر شده است در ماده ۵ بدین گونه به چشم مى‏خورد:
الف: به موجب مواد ۲ تا ۴ این قانون هیچ فردى در قبال آسیبى که فرد دیگر در نتیجه قصور خودش به وى وارد شده مسئول نیست[۱۶۰].
ب: هیچ فردى مسئول خسارت شخص نیست که خودش داوطلبانه پذیرفته[۱۶۱].
ج: هیج فردى مسئول خسارت به عابرى که در حال عبور از اموال غیرمنقول و مستغلات فرد دیگرى است در حالیکه حیوانى به عنوان نگهبان آنجا گمارده شده است نمى‏باشد مگر اثبات شود:

 

    1. حیوانى که در آنجا نگهدارى مى‏شود به منظور مراقبت از اموال یا افرادى نیست.

 

    1. چنانچه حیوان که در آنجا نگهدارى مى‏شود براى مراقبت از اموال یا افرادى است اما نگهدارى حیوان در آن مکان به منظور مراقبت مسأله‏اى معقول نباشد[۱۶۲].

 

لازم به ذکر است مطابق ماده ۴ قانون حیوانات، مسئولیت در خصوص احشامى که به زمین یا اموال دیگرى آسیب وارد مى‏سازد مطلق است[۱۶۳] به موجب تبصره ۵ از ماده ۵ قانون مذکور در صورتی که استفاده از بزرگ راه قانونى باشد مسئولیتی متوجه صاحب احشام نیست به موجب تبصره ۶ از ماده ۵ قانون مذکور خسارتى که از سوى احشام وارد مى‏شود نباید به دلیل قصور فرد خسارت دیده که مى‏توانست با حصارکشى از ورود خسارت پیشگیرى کند سبب معافیت مالک از مسئولیت شود اما فرد خسارت دیده هنگامى مقصر است که وظیفه مبنى بر حصارکشى داشته باشد.
پرونده ماتیوس علیه ویکس گوسفندان متهم به باغ شاکى وارد شدند و خسارات وارد نمودند و دادگاه تجدید نظر ابرام داشت تبصره ۵ از ماده ۵ در این مورد اعمال نمى‏شود زیرا آزاد گذاردن گوسفند در بزرگ راه استفاده قانونى نیست[۱۶۴].
ماده ۳ قانون مذکور در مورد سگها تصریح دارد: «هر گاه سگی با کشتن یا ایراد صدمه یا آسیب به احشام باعث ورود خسارت شود نگهدارنده یا مراقب سگ مسئول ایراد خسارات شناخته مى‏شود مگر اینکه دفاعیات مندرج در این قانون را ارائه دهد[۱۶۵].

مبحث سوم:

 

مسئولیت مدنى مالک و محافظ وسیله نقلیه‏

ممکن است از وسایل نقلیه زمینی، هوایی و دریایی خساراتی به بار آید، در تمام کشورها معمولاً قانونگذاران در خصوص این نوع خسارات قوانین خاصی را وضع نموده‌اند و در برخی کشورها رویه قضایی محاکم با دقت تمام به بررسی این خسارات می‌پردازند. عمده این خسارات ناشی از وسایل نقلیه موتوری زمینی است.
موضوع حوادث رانندگى و خسارت ناشی از این وسیله در خدمت انسان که تا حد زیادى موجبات راحتى و آسایش آدمى را فراهم اورده است یکى از شایع‏ترین و پرمسئله‏ترین موضوعات گریبانگیر جامعه است. حوادث رانندگى در ایران و دیگر کشورهاى جهان سوم همچنین در کشورهاى صنعتى که تا حدودى توانسته‏اند با ایجاد قوانین متناسب و صحیح در جلوگیرى از تولید وسایل نقلیه غیر ایمن و آموزش صحیح و فرهنگ سازى در نحوه استفاده از آن رقم خسارات را کاهش دهند بیداد مى‏کند تا آنجا که بخش عمده پرونده‏هاى مطرح شده در محاکم به خسارت ناشى از این وسیله مربوط می‌شود.
اعتقاد جمعى به این سو تمایل دارد که باید درباره مسئولیت ناشى از حوادث رانندگى راههاى جدیدى را در پیش گرفت چرا که راه‌هاى سنتى نمى‏توانند جوابگوى نیازهاى زندگى اجتماعى امروزه باشد[۱۶۶] در این مبحث سعى داریم مسئولیت مدنى ناشى از وسایل نقلیه موتورى و
غیرموتورى زمینی و وسایل نقلیه آبى و هوایى به طور مختصر و مفید بیان کنیم لازم به توضیح است مسئولیت مدنى محافظ حیوان در حقوق داخلى و خارجى همواره به طور مستقل بیان شده است هر چند که از حیوان به عنوان یک وسیله نقلیه استفاده گردد.

گفتار نخست: مسئولیت مدنى مالک و محافظ وسیله نقلیه موتورى زمینى‏

در این گفتار به‌طور مستقل به مسئولیت مدنى دارنده یا محافظ وسیله نقلیه موتورى زمینى که یکى از شایع‏ترین عوامل زیان رسان است مى‏پردازیم.

بحث نخست: وسیله نقلیه موتورى زمینى‏

در ماده ۱ق.ب.ا.م.م. مصوب ۱۳۴۷ و در حقوق خارجى مسئولیت ویژه‏اى براى محافظ و دارنده این نوع وسیله در نظر گرفته شده که کم سابقه است.
در ماده ۱ قانون مزبور گفته شده است: «کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتورى زمینى و انواع یدک و تریلر متصل به وسایل مزبور و قطارهاى راه‏آهن اعم از اینکه اشخاص حقیقى یا حقوقى باشد مسئول جبران خسارت بدنى و مالى هستند که در اثر حوادث وسیله نقلیه مزبور یا محمولات آنها با اشخاص وارد مى‏گردد».
با توجه به ماده مزبور وسیله نقلیه موتورى دارى چند خصوصیت است:

 

    1. وسیله نقلیه قابل حرکت بوده و به امر خاص اختصاص دارد ممکن است براى جابجاى افراد یا حمل بار از آن استفاده شود بنابراین قابل حرکت بوده و داراى کاربرى خاص است.

 

    1. مهم‏ترین خصیصه این نوع وسیله داشتن موتورى است که با پاره‏اى مواد شیمیایى قدرت و سرعت وسیله به طور فراینده‏اى افزایش مى‏باید.

 

ماده ۲ آئین‏نامه اجرایى قانون مذکور منظور از وسیله نقلیه موتور زمینى یا هر نوع وسیله‏اى دانسته که با قدرت موتورى زمینى یا ریل حرکت مى‏کند.

 

    1. وسیله نقلیه ممکن است داراى ملحقاتى مانند تریلر یا محموله باشد ماده ۱ق.ب.ا.م. به صراحت خسارت ناشى از اشیاء الحاقى به وسیله نقلیه موتورى یا محمولات آنها را بر دارنده وسیله نقلیه تحمیل کرده است تریلر یا یدک‌کش باید متصل به وسیله نقلیه باشد تا موجب مسئولیت دارنده شود.

 

    1. وسیله نقلیه باید از طریق زمین و متصل به آن حرکت کند تفاوتى ندارد این حرکت از طریق ریل - جاده و غیر آن باشد براى استناد به این نوع از مسئولیت کافى است که حرکت از طریق هوا و دریا نباشد. خارج از دو مورد مذکور هر وسیله نقلیه‏اى که به هر طریق متصل به زمین حرکت کند با اوصاف فوق مشمول قانون بیمه اجبارى مسئولیت خواهد بود.

 

 

بحث دوم: شخص مسئول‏

ماده ۱ق.ب.ا. مصوب سال ۱۳۴۷ در بیان شخص مسئول اشعار می‌دارد. «کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتورى زمینى اعم از اینکه اشخاص حقیقى یا حقوقى باشند مسئول جبران خسارت بدنى و مالى هستند که در آن حوادث وسیله نقلیه مزبور یا محمولات آنها به اشخاص ثالث وارد مى‏شود» قانون موصوف مسئولیت را به عهده شخص دارنده وسیله نقلیه گذاشته است اما منظور از دارنده وسیله نقلیه چه شخصى است؟ آیا منظور همان مالک است یا مى‏توان شخصی را که بر وسیله نقلیه تسلط دارد یا متصدى نیز مسئول شناخت؟ ماده ۱ق.ب.ا. مذکور دارنده وسیله نقلیه را مکلف به بیمه کردن مسئولیت خود نموده است ماده ۳ همان قانون نیز مقرر مى‏دارد: «از تاریخ انتقال وسیله نقلیه کلیه تعهدات ناشى از قرارداد بیمه به منتقل الیه وسیله منتقل مى‏شود» از دو ماده مذکور چنین استنباط مى‏شود منظور از دارنده همان مالک وسیله نقلیه است. سؤالی که مطرح است این است آیا صرف دارا بودن عنوان مالک براى تحمیل مسئولیت بر او کافى است یا این که مالک باید از نظر مادى نیز به وسیله نقلیه تسلط داشته باشد؟ مثلاً اگر اتومبیل به سرقت رفته باشد یا عاریه یا قرض داده شده باشد. ماده ۱ قانون مذکور مباشرت مالک را شرط مسئولیت ندانسته است. قبول اینکه مالک به صرف دارا بودن حق مالکیت[۱۶۷] باید مسئول کلیه خسارت ناشى از وسیله نقلیه باشد منطقى به نظر نمى‏رسد با توجه به اینکه معمولاً مالک بر مال خود سلطه دارد و این که هر مالکى موظف است در استفاده از اموال خود دقت و احتیاط کند قانونگذار او را مسئول شناخته است، مالکیت اماره سلطه مالک بر مال خود است.
اما هر گاه خلاف این اماره اثبات شود نمى‏توان مالک را صرفاً به جهت مالکیت مسئول شناخت همچنین سلطه داشتن بر مال با تصرف مادى ملازمه ندارد مثلاً اگر مالک به جهت قرار دادن خودروى خود در پارکینگ به آن سلطه مادى ندارد نمى‏توان گفت که او مسئولیتى در قبال وسیله نقلیه در آن حالت ندارد ولى اگر اتومبیل خود را اجاره داده باشد به وسیله عقد اجاره سلطه مادى و معنوى خود را نسبت به مال از دست مى‏دهد[۱۶۸] و مسئولیتى ندارد. اصرار بر مفهوم نگهدارنده مال و تفکیک او از مالک ممکن است موجب پیچیده شدن جبران خسارت و پیچیدگى خرید بیمه مسئولیت براى وسیله نقلیه شود لذا در بسیارى از کشورها استثنایى مسئولیت بر پوشش بیمه‏اى را محدود به سرقت و غصب کرده‏اند[۱۶۹].
قانون جدید بیمه اجبارى دارندگان ۱۳۸۷ در تبصره ۱ ماده ۱ مقرر داشته «منظور از دارنده، مالک یا متصرف وسیله نقلیه است.» در این تعریف تا حدودى از مفهوم دارنده رفع ابهام مى‏شود در واقع دارنده یا مالک است یا شخصى که سلطه و کنترل به وسیله نقلیه دارد. در قانون جدید با آوردن متصرف بعنوان دارنده راه را براى مسئول شناختن اشخاصی که از وسیله نقلیه استفاده می‌کنند بدون اینکه مالک باشند باز کرده است.

بررسی تأثیر احساسات بر رفتار مشتریان آنلاین- قسمت ۱۸

رضایت خاطر از خرید اینترنتی
ابعاد شاخص
انگیزه برای خرید های بعدی، بعد از خرید اینترنتی
پایان نامه - مقاله - پروژه
برانگیختگی
تسهیل خرید بعد از بازدید از سایت
کنترل بر تجارب خود از خرید اینترنتی
تسلط
تسلط هنگام جستجو در سایت جهت خرید اینترنتی
تسلط بر آنچه به صورت آنلاین روی میدهد
تعیین کننده بودن اقدامات ما از تجاربی که بدست می آوریم
دقیق بودن محتوای سایت
در دسترس بودن سایت
کارایی سایت
به روز بودن سایت
مرتبط بودن سایت با کالاهای معرفی شده
مفید بودن اطلاعات سایت
مفید و سودمند بودن اطلاعات سایت
منبع اطلاعات بودن سایت
آگاهی بخشیدن راجع به انواع کالاها
ابعاد شاخص
سرگرم کنندگی سایت
خوشایند بودن جستجو در سایت برای مشتریان
مهیج و نشاط آور بودن خرید از سایت
جالب و دیدنی بودن جستجو و دیدن محتوای سایت
سرگرم کننده بودن جستچو جهت خرید اینترنتی
نگرش نسبت به سایت
مشتریان سایت را دوست دارند یا خیر
واکنش مطلوب یا نامطلوب نسبت به سایت
احساسات مثبت یا منفی نسبت به سایت
در گیر شدن با سایت
سایت ارزش به خاطر سپردن را دارد یا خیر
خرید چقدر برای ما دارای اهمیت می باشد
سایت چقدر با نیاز مشتریان مرتبط است
در مرکز توجه قرار گرفتن سایت
نگرش خدمات
مطلوبیت خدمات ارائه شده توسط سایت
میزان رضایت از خدمات ارائه شده توسط وب سایت
واکنش مطلوب نسبت به خدمات سایت
ابعاد شاخص
قصد خرید
احتمال خرید محصول
احتمال در نظر گرفته شدن کالای تبلیغ شده در سایت جهت خرید
قصد خرید کالای تبلیغ شده
۳-۵ متغیرهای تحقیق
در یک تحقیق برای پاسخ دادن به سؤال‌های تحقیق و یا آزمون فرضیه‌ها، تشخیص متغیرها امر ضروری است. در این تحقیق سه نوع متغیر در نظر گرفته‌شده است.
الف) متغیر پیش بین: یک ویژگی و خصوصیت آن، این است که بعد از انتخاب توسط محقق در آن دخالت یا دستکاری می‌شود و مقادیری را می‌پذیرد که تأثیرش بر روی متغیر دیگر (متغیر ملاک) مشاهده شود؛ بنابراین متغیر‌های پیش بین شامل لذت، برانگیختگی، تسلط، می‌باشد.
ب) متغیر ملاک: متغیری است که هدف محقق تشریح یا پیش‌بینی تغییرپذیری در آن است؛ به عبارت دیگر متغیر اصلی است که در قالب یک مسئله برای تحقیق موردبررسی قرار می‌گیرد؛ بنابراین متغیر ملاک شامل قصد خرید می‌باشد.
ج) متغیر میانی یا مداخله گر: آن متغیری است که بر روی رابطه علت معلولی بین دو یا چند متغیر تأثیر می‌گذارد و باعث قوی یا ضعیف شدن رابطه بین متغیرها از حد واقعی آن‌ ها می‌شود؛ که شامل کارایی، سرگرمی، مفید بودن اطلاعات و همچنین نگرش سایت و درگیر شدن با سایت و نگرش خدمات می‌باشد.
۳-۶ جامعه آماری و روش نمونه‌گیری

اثر کاهش رطوبت داخلی بذر بر کیفیت جوانه‌زنی بذر بلوط ایرانی، مازودار و ویول- قسمت ۲

شکل ۴-۳۲٫ اثر اصلی گونه بر وزن خشک گیاهچه ۶۳
شکل ۴-۳۳٫ اثر اصلی تیمار بر وزن خشک گیاهچه ۶۳
شکل ۴-۳۴٫ اثراصلی گونه بر نسبت ساقه­چه به ریشه­چه ۶۵
شکل ۴-۳۵٫اثر اصلی تیمارها بر نسبت طول ساقه­چه به ریشه­چه ۶۵
شکل ۴-۳۶٫ اثر اصلی گونه بر نسبت وزن خشک ساقه­چه به ریشه­چه ۶۷
شکل ۴-۳۷٫ اثر اصلی تیمار بر نسبت وزن خشک ساقه­چه به ریشه­چه ۶۷
شکل ۴-۳۸٫ اثر اصلی گونه بر شاخص بنیه بذر ۶۹
شکل ۴-۳۹٫ اثر اصلی تیمار بر شاخص بنیه بذر ۶۹
فصل اول
مقدمه و کلیات
۱-۱٫ مقدمه و هدف
جنگل‌ها به عنوان پیچیده‌ترین اکوسیستم­های کره زمین هم از نظر تجاری و تامین مواد اولیه صنعتی و هم از نظر زیست محیطی وحفظ تعادل اکوسیستم عمومی زمین‌داری اهمیت بسیار زیادی هستند. ارزش این زیست بوم‌ها در مناطق خشک و بیابانی به وضوح قابل فهم وغیر‌قابل انکار است.
جنس بلوط[۱] شامل۴۰۰ گونه و از خانواده راش[۲]، و از مهمترین گروه گونه­ های درختی مناطق جنگلی معتدله است (جانسون و همکاران، ۲۰۰۲)، که در شمال آمریکا، مرکز و جنوب اروپا، و آسیا میانه و قفقاز پراکنش دارد (جانسون و همکاران، ۲۰۰۲). تخریب این رویش‌گاه از دیرباز شروع شده و تاکنون نیز ادامه دارد و در مناطقی که تخریب شدیدتر است تجدید حیات طبیعی با مشکل مواجهه شده است. از این‌رو کارشناسان و مدیران امر جنگل‌داری جهت حفظ و احیا این جنگل‌ها از روش‌های مختلف تجدید حیات مصنوعی استفاده می­ کنند. مشکلات تجدید حیات طبیعی جنس بلوط، از جمله بذر‌خواری و چرای نهال، سرمازدگی و رقابت گیاهان علفی باعث شده ­اند که مدیران جنگل، برای احیا این جنگل­ها از روش­های مختلف تجدید حیات مصنوعی (جنگل­کاری) استفاده کنند (جلالی و همکاران، ۲۰۰۷). عوامل محیطی فراوانی در زادآوری و استقرار آن موثرند، و شناخت این عوامل بر تجدید حیات مصنوعی بلوط شانس موفقیت جنگل‌کاری را افزایش داده و باعث کاهش هزینه‌ها می­ شود. عدم شناخت و نبود اطلاعات کافی در زمینه استقرار جنگل‌کاری، باعث شده است زمان و هزینه احیاء رویشگاه‌ها افزایش یابد (علی عرب، ۱۳۸۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
پوشش غالب ناحیه رویشی غرب ایران که از سردشت در استان آذربایجان غربی شروع می­ شود و تا فیروزآباد استان فارس امتداد دارد را درختان بلوط تشکیل می­دهد. سازند جنگلی بلوط مهم‌ترین و گسترده‌ترین سازند جنگلی زاگرس است و از این‌رو این جنگل‌ها به جنگل‌های بلوط شهرت یافته‌، و بیش از ۴۰ درصد از وسعت کل جنگل‌های کشور را شامل می‌شوند و از این نظر وسیع‌ترین محدوده جنگلی به شمار می‌آیند (جزیره­ای و ابراهیمی رستاقی، ۱۳۸۲). این جنگل­ها اهمیت فراوانی در حفظ آب و خاک و همچنین حفاظت حیات وحش دارند به طوریکه که ۳ رود مهم و پرآب کشور از دل این جنگل­ها نشأت می­گیرند (زاینده رود، دز و کارون). گونه­ های بلوط ایرانی[۳]، مازودار[۴] و وی­ول[۵] سازند غالب درختان منطقه رویشی زاگرس را تشکیل می­ دهند (جزیره‌ای و ابراهیمی رستاقی، ۱۳۸۲). پراکنش این گونه­ ها با توجه اختلاف اقلیم و سرشت آنها متفاوت است. گونه­ های مازودار و ویول فقط در زاگرس شمالی که رطوبت بیشتر و متوسط دمای سالانه کمتر است پراکنش دارند ولی گونه برودار در سرتاسر ناحیه رویشی غرب پراکنش دارد.
شواهد و مدارک تاریخی نشان می­دهد که این جنگل­ها از گذشته­ های دور تاکنون از لحاظ کمی و کیفی دچار تخریب شده ­اند و این تخریب همچنان ادامه دارد (فتاحی، ۱۳۷۳). تعداد و حجم سرپای گونه­ های مختلف بلوط در رویشگاه­های طبیعی چه در زاگرس و چه در ارسباران و شمال به شدت کاهش یافته است. چرای مفرط، زغال‌گیری و قطع بی­رویه از علل مهم تخریب این جنگل‌ها محسوب می‌شود (فتاحی، ۱۳۷۳). بذرخواری، چرای دام و نامتعادل بودن ترکیب درختان و فقدان پایه‌های مادری تجدید حیات طبیعی را با اشکال جدی روبرو کرده است و باعث شده است که سرعت تخریب همواره بیشتر از زادآوری باشد (جزیره‌ای و رستاقی، ۱۳۸۲ و فتاحی، ۱۳۷۳). لذا باتوجه به اهمیت این جنگل‌ها لزوم حفاظت و احیاء این جنگل‌ها امری اجتناب‌ ناپذیر است. احیا و مدیریت صحیح جنگل‌های ناحیه رویشی زاگرس با توجه با ارزش زیست محیطی و تولید محصولات فرعی و دارویی، مستلزم در اختیار داشتن اطلاعات لازم وکافی پیرامون چگونگی زادآوری و استقرار گونه‌های موجود، و ارتباط این دو با عوامل محیطی و ژنتیکی مختلف است. شناخت عوامل موثر در زادآوری و استقرار گونه­ های جنگلی ناحیه رویشی زاگرس اهمیت فراوانی در امر احیاء و بازسازی جنگل‌های این ناحیه دارد.
کیفیت بذر از اولیه‌ترین و مهم‌ترین عوامل موثر در زادآوری و استقرار درختان جنگلی می­باشد. کیفیت بذر یکی از عوامل مهم در تجدید حیات مصنوعی است که با شناخت آن می‌توان مقدار، همگنی و سرعت جوانه­زنی بذرها را تحت کنترل قرار داد (استرو؛ ۱۹۹۸). از این‌رو شناخت عوامل موثر بر کیفیت بذر[۶]گونه­ های مختلف بلوط اهم از جوانه­زنی[۷]، قابلیت حیاتی[۸]، و بنیه بذر[۹] می ­تواند ما را در احیاء هر چه بهتر رویشگاه­های آن یاری دهد.
رطوبت داخلی بذر، مبدأ بذر و صفات مورفولویک بذر از جمله موثرترین عوامل در کیفیت بذر هستند (گومز، ۲۰۰۴ و ذوالفقاری و همکاران، ۱۳۹۱ و علی­عرب و همکاران، ۱۳۸۸ و الوانی‌نژاد و همکاران، ۱۳۸۸). بذرهای درشت جنگلی که حاوی چربی و رطوبت زیادی هستند معمولاً در گروه ریکالسیترانت­ها[۱۰] قرار می­گیرند و در مقابل بذرهای ریز که تحمل خشک شدن و سرمای زیادی دارند معمولاً در گروه ارتدکس­ها[۱۱] قرار می گیرند و قادرند کاهش رطوبتی تا ۱ درصد را نیز تحمل کنند بدون آنکه قدرت جوانه­زنی شان کاهش یابد (سووا و کونور، ۲۰۰۳). عوامل محیطی مختلف و عوامل ژنتیکی بر بنیه بذر موثرند، یکی از مهم‌ترین عوامل محیطی محتوای رطوبتی بذر است، و اغلب گونه‌های جنس بلوط دارای رفتار ریکالسیترانت هستند (علی عرب و همکاران،۱۳۸۹). جنس­های Quercus, Castanea, Acer از جمله جنس­های جنگل­های معتدله هستند که دارای رفتار ریکالسیترانت هستند (گودمن و همکاران، ۲۰۰۵).
بذر بلوط گونه­ های ناحیه رویشی زاگرس در گروه ریکالسیترانت‌ها قرار دارد و نسبت به کاهش محتوای رطوبتی حساس می­باشند با توجه به رسیدگی بذر این گونه­ ها در اواسط آبان ماه، و جوانه‌زنی پس از اولین بارندگی (معمولا در آذر ماه) (الوانی‌نژاد و همکاران، ۱۳۸۷)، به سبب کاهش رطوبت درونی بذرها در این مدت، احتمال می­رود جوانه­زنی آن‌ ها با افت شدیدی مواجه شود ولی تاکنون حد آستانه، حد کشنده و حد بحرانی این سه گونه به­ صورت علمی مشخص نشده است. بنابراین با توجه به هزینه‌های سنگینی که هر ساله برای احیاء توده­های بلوط در جنگل­های زاگرس مصرف می­ شود ضرورت تحقیق در این رابطه اجتناب ناپذیر است. این تحقیق به منظور تعیین اثر کاهش رطوبت محتوای بذر بر کیفیت بذرهای سه گونه از جنس بلوط مستقر در ناحیه رویشی زاگرس انجام می‌گیرد.
۱-۱-۲٫ سوالات و فرضیه ­های تحقیق
با توجه به اهمیت و ارزش گونه‌های عمده بلوط در زاگرس و همچنین روند تخریب این جنگل‌ها، جنگل­کاری به­روش بذرکاری یا نهال‌کاری امری ضروری برای احیاء این رویشگاه­ها می‌باشد، لذا جهت افزایش شانس موفقیت تجدید حیات مصنوعی و کاهش هزینه­ها­، جمع­آوری و نگهداری مناسب و علمی بذر این گونه­ ها می ­تواند نقش بسزائی ایفا نماید. به­همین منظور تحقیق حاضر در پی پاسخگویی سوالات اساسی زیر می­باشد:
الف)­ آیا کاهش رطوبت داخلی بذر برکیفیت بذر سه گونه بلوط ایرانی، مازودار، ویول اثر گذار است؟
ب) رفتار ذخیره­ای بذر بلوط ایرانی، مازودار، ویول چگونه است؟
پ) حدود آستانه، بحرانی وکشنده رطوبت داخلی بذر بلوط ایرانی، مازودار، ویول کدامند؟
نظر به مطالعه پژوهش‌کنندگان و مشاهدات محقق، تحقیق حاضر در پی بررسی فرضیه‌های کلی زیر می­باشد:
۱-­ بذر بلوط ایرانی، مازودار و ویول به رطوبت داخلی خود حساس می‌باشند وکاهش رطوبت از کیفیت بذر آنها می‌کاهد.
۲-­ کاهش رطوبت داخلی بذر در بلوط ایرانی، مازودار و ویول بر طول و وزن خشک ریشه­چه، ساقه‌چه و گیاه­چه موثر است.
۳- حدود آستانه، بحرانی وکشنده رطوبت داخلی بذر بلوط ایرانی، مازودار و ویول متفاوت است.
۱-۲٫ کلیات
۱-۲-۱٫ تخریب جنگل و جنگل‌کاری
نیازهای نامحدود جمعیت رو به افزایش جامعه بشری و استفاده نادرست از منابع طبیعی باعث کاهش سطح و کیفیت این منابع خدادای در طی سالیان گذشته شده است به گونه ­ای که مشکلات فراوان زیست محیطی گریبان­گیر بشر شده است. سطح جنگل­های ایران از ۱۲٫۴ میلیون هکتار به ۱۱٫۰۷۵ میلیون هکتار رسیده که اهمیت حفاظت از این منابع خدادادی را به وضوح آشکار می­سازد. بسیاری از مناطق جنگلی به علل مختلفی مانند چرای مفرط دام و فرسایش خاک و آفات و امراض و یا نامتعادل بودن ترکیب درختان و فقدان پایه­ های مادری قدرت تجدید حیات طبیعی ندارند (فائو، ۲۰۰۱ و فائو، ۲۰۰۹). مردم ایران از گذشته­ های دور با توجه به توصیه­های دینی اهمیت درخت و جنگل را می­دانستند. از این‌رو جنگل­کاری و کاشت درخت امری مقبول و پذیرفته شده بوده است. در قرن­های اخیر هجوم اقوام بیگانه و به تبع­آن تغییر فرهنگ و سلوک زندگی و نیاز روز افزون به غذا، موجب استفاده بیش از اندازه و ناصحیح از منابع جنگلی کشور شده و باعث کاهش شدید سطح جنگل­ها گردیده است. عمده جنگل­کاری انجام شده به بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۵۷ برمی­گردد که متاسفانه اغلب این جنگل­کاری­ها بخصوص در ناحیه رویشی زاگرس ناموفق بوده است. از مهمترین دلایل عدم موفقیت، را می­توان عدم وجود اطلاعات کافی در زمینه تجدید حیات و استقرار گونه­ های موجود دانست. لازم است قبل از هر عملیات جنگل­کاری ابتدا تحقیقات و برنامه‌ریزی دقیق انجام گرفته و سپس با شناخت عوامل موثر در تجدید حیات مصنوعی و استقرار جنگل­کاری، شانس موفقیت آن را بالا برد.
۱-۲-۲٫ اثر رطوبت داخلی بذر بر جنگل‌کاری
بررسی حساسیت به خشکی بذر و اثرات رطوبت داخلی بذر بر کیفیت آن می ­تواند نقش مهمی در حفاظت از گونه­ های درختی موجود داشته باشد (علی عرب، ۱۳۸۹). به طور کلی واکنش بذر گیاهان مختلف به از دست دادن رطوبت داخلی یکسان نیست و گیاهان از این نظر به سه دسته مجزا شامل بذرهای ارتودکس (مقاوم)، حدواسط و ریکالسیترانت (حساس) طبقه‌بندی می­گردند (هوانگ و همکاران، ۱۹۹۶). بذرهای ارتودکس نسبت به کاهش رطوبت داخلی خود بسیار مقاوم بوده و می‌توانند مدت زمان طولانی رطوبت کمتر از ۵ درصد را تحمل نمایند، اما بذرهای حد واسط و ریکالسیترانت زمانی‌که با کاهش محتوای رطوبتی مواجه می­شوند قدرت حیاتی آنها کاهش می­یابد (پریچارد و مانگر، ۱۹۹۸ و پمنتر و برجیک، ۱۹۹۹). بنابراین نگهداری طولانی مدت از بذرهای ارتودکس براحتی امکان­ پذیر است. اما در گونه­ های ریکالسیترانت به علت حساس بودن بذرها نسبت به کاهش رطوبت، عملیات جمع­آوری، نگهداری و کاشت بذرها با محدودیت­های فراوانی مواجه است. بذرهای ریکالسیترانت از نظر حساسیت به خشکی تفاوت­های زیادی باهم دارند (پمنتر و برجیک، ۱۹۹۹)، و با وجود تحقیقات فراوان هنوز مشکلات فراوانی در زمینه طبقه‌بندی آنها وجود دارد (لپیرنس، ۲۰۰۳). جمعیت و مبدا جمع­آوری بذر، ویژگی­های بذر، شرایط خشک کردن و آب‌نوشی مجدد بذرها را می‌توان از عمده‌ترین عوامل ایجاد چنین تفاوت‌های دانست (لپیرنس، ۲۰۰۳). از آنجا که تعیین میزان حساسیت به خشکی بذرهای ریکالسیترانت مهم‌ترین عامل در انتخاب روش نگهداری آنها است (دواوز و همکاران، ۲۰۰۶) و از طرفی مبدا و ویژگی­های بذر از عوامل ایجاد تفاوت در میزان حساسیت به خشکی در بذرهای ریکالسیترانت می­باشند، در بررسی حساسیت به خشکی بذر گونه­ های ریکالسیترانت و حدواسط باید این اثرات مورد توجه قرار گرفته و از سوی دیگر از روش استانداردی مثل دستورالعمل هوانگ و الیس، ۱۹۹۶ در این زمینه استفاده شود.
۱-۲-۳٫ ویژگی‌های برودار (Quercus brantii)
خانواده راش دارای هشت جنس و بیش از هزار گونه است. که جنس بلوط با بیش از ۴۰۰ گونه بزرگ‌ترین جنس این خانواده می­باشد (جانسون و همکاران، ۲۰۰۲). برودار با نام علمی (Quercus brantii LindI.) یکی از گونه­ های مهم و مقاوم جنس بلوط در ایران است، و در سراسر ناحیه رویشی زاگرس پراکنش داشته و ارتفاع این‌گونه تا ۲۰ متر نیز می‌رسد ولی در وضعیت موجود ارتفاع متوسط این درختان در جنگل‌های حوزه رویشی زاگرس حدود ۸ متر است (جزیره­ای و رستاقی، ۱۳۸۲). برگ­های آن عموما یکنواخت و تخم مرغی شکل با حاشیه دندانه­دار می­باشد کرک‌های ستاره­ای شکل و انبوه روی برگ و کرک­های نرم و خزی زرد رنگ پشت آن را فراگرفته است و دارای چندین واریته در ایران می­باشد (ثابتی، ۱۳۷۳). بر اساس بررسی­های صورت گرفته که در ارتفاع ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ متری در جنگل­های منطقه بانه و مریوان (استان کردستان) انجام شده است، ظهور برگ و گلدهی در هفته سوم فروردین تا هفته اول اردیبهشت، کامل شدن برگ حدود ۱۵ تا ۲۰ روز پس از ظهور آنها، ظهور میوه از پیاله هفته چهارم مرداد ماه، رسیدن میوه هفته دوم و سوم آبان ماه، ریزش میوه تا یک هفته پس از رسیدن، شروع خزان برگ اوایل هفته چهارم آبان، پایان ریزش برگ اواخر هفته اول آذر می­باشد (مردانی و یوسفی، ۱۳۸۴). با توجه به گستردگی پراکنش این‌گونه در عرض­های جغرافیایی این تاریخ­ها با تغییرات ارتفاعی و آب و هوایی تغییر می­نماید.
گونه بلوط ایرانی عموماً بر روی خاک­های با منشاء تشکیلات آهکی و pH قلیایی فاقد آب‌شویی، آهک و رس استقرار یافته است. بافت خاک عموماً کمی سنگین و نیز کوبیدگی خاک سطحی در اثر چرای مفرط دام موجب گردیده تا نفوذ‌پذیری آب در خاک متوسط تا ضعیف باشد (درویش­زاده، ۱۳۸۰ و یوسفی و همکاران، ۱۳۸۱ و جزیره­ای و ابراهیمی­رستاقی، ۱۳۸۲).
این‌گونه نسبت به سایر گونه­ های هم‌جنس خود در زاگرس مقاومت بیشتری به خاک دارد. در واقع در زاگرس شمالی زمانی‌که خاک رویشگاه دو گونه ویول و دارماز و فرسوده و از عمق حاصل­خیزی آن کاسته می­ شود در روند پی­آئی گونه برودار جایگزین می­گردد.
نیاز رطوبتی گونه برودار نسبت به سایر گونه­ های جنس بلوط در حوزه رویشی زاگرس کمتر است و در حقیقت از دامنه بردباری وسیع­تری در قبال رطوبت برخوردار است.
بیشترین سطح توده­های پیوسته این‌گونه در حوزه رویشی زاگرس در حدود ارتفاعی ۱۰۰۰ تا ۲۳۰۰ متر از سطح دریا واقع گردیده است و رویشگاه بهینه این‌گونه از منظر ارتفاع از سطح دریا بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ متر می­باشد که در این حدود ارتفاعی عموما به صورت خالص ظاهر می­گردد (جزیره‌ای و ابراهیمی رستاقی، ۱۳۸۲).
تجدید حیات دانه­زاد این‌گونه در شرایط مناسب به­راحتی امکان­ پذیر است ولی به­ دلیل تخریب شدید رویشگاه‌های این‌گونه، غالبا تجدید حیات به­ صورت شاخه­زاد انجام می­گیرد.
۱-۲-۴٫ ویژگی‌های دارمازو (Quercus infectoria)
درختی است به ارتفاع ۶ متر و بالاتر با نام علمی (Quercus infectoria oliv) که دارای پوست خاکستری و ترک خورده می­باشد. شاخه­ های جوان آن معمولا زاویه­دار و در زیر گونه­هایش با کرک سفید یا زرد رنگی پوشیده شده که به­تدریج صاف می­گردد. فلس­ها تخم­مرغی صاف یا کرک­دار است. برگ­هایش چرمی و در زمستان خزان می­ کنند شکل آنها کشیده یا تخم­مرغی کشیده و یا واژ تخم­مرغی کشیده است. قاعده برگ آن گرد یا قلبی نامتقارن و با انتهایی گرد با حاشیه­ای موج­دار، دندانه کمانی یا سینوسی و دارای ۸-۴ جفت دندانه می­باشد (ثابتی، ۱۳۷۳).
رویشگاه این‌گونه در ایران زاگرس شمالی است و وسیع‌ترین رویشگاه این‌گونه در آذربایجان‌غربی و کردستان از جنگل‌های حوزه شهرستان پیرانشهر تا حوزه شهرستان مریوان به­ صورت تقریبا پیوسته و رویشگاه‌های منفصل آن در مدارات جنوبی­تر، در حوزه شهرستان جوانرود و منطقه فریادرس استان کرمانشاه و نیز منطقه زشت و قلائی شهرستان نورآباد در شمال استان لرستان واقع شده است. این‌گونه علاوه بر ایران در جنگل‌های کشورهای عراق، سوریه، لبنان و ترکیه، قبرس و یونان رویش دارد.
نیازهای رویشگاهی این‌گونه حدواسط نیازهای گونه برودار و ویول می‌باشد. به­عبارت دیگر نیازهای اکولوژیک آن پایین‌تر از گونه ویول و بیشتر از گونه برودار است و با هر دو گونه تشکیل تیپ جنگلی می‌دهد. گسترش ارتفاعی این‌گونه در زاگرس شمالی از حدود ۱۳۰۰ شروع و تا ارتفاع ۲۰۵۰ متر از سطح دریا ادامه دارد، اما مناسب‌ترین رویشگاه این گونه در ارتفاعات حدود ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ متر از سطح دریا واقع شده است.
این‌گونه به هر دو صورت جنسی و غیر جنسی تجدید نسل می­ کند. قدرت جست دهی این‌گونه بیشتر از ویول و کمتر از برودار است (جزیره­ای و ابراهیمی رستاقی، ۱۳۸۲).
۱-۲-۵­. ویژگی‌های ویول (Quercus libani)