رمانتیسیسم به عنوان یک نهضت هنری و ادبی در نیمه اول قرن ١٩ مطرح شد. اما اندیشههای شاعران و نقاشان و حتی موسیقیدانان دوره رومانتیک، تأثیر بسزایی در تفکر دینی داشت ودر شکلگیری پروتستانتیسم لیبرال به کثرتگرایی موثر بود.
از خصوصیات نهضت رمانتیک اهمیتدادن به احساسات و شهود در مقابل نظریه عقلی و حسابگری است، زیباییشناسی و هنر در نظر آن ها از امور فلسفی و علمی هم مهمتر بوده است آن ها به طبیعت توجه خاصی داشتند. «با وجود اینکه در دوره انقلاب صنعتی، اروپا در حال رشد و مدرنیته بود. رمانتیستها به خودانگیختگی، وحدت شخصیت و آزادی فردی روی آورده بودند».[۳۸]
گوتهولد افرایم لیسنگ (Gothold ephraim Lessing) یکی از صاحبنظران روشنفکری آلمان و نهضت رمانتیک مدعی است که «گوهر دین در اعمال با فضیلت نهفته است و همه ادیان خوب هستند و هیچ دینی حقیقت مطلق نیست».[۳۹]
موضوعات ویژه رمانتیسیسم که شلایر ماخر بیان میکند به شرح زیر است:
الف)تأکید بر زندگی باطنی، نوآوری، خودانگیختگی، ادغام دیدگاه دینی در دیدگاه هنری و امکان این مسأله که حقیقت دینی میتواند شکلهای عجیب وغریب به خود بگیرد.
ب)«تأکید بر استقلال دین از تعالیم و احکام اخلاقی، یکی دیگر از نکات مهم نهضت رمانتیک است».[۴۰]
آنچه در این مبحث بیان شد زنجیرهای از عوامل و خاستگاههای پلورالیزم دینی بود که به یکدیگر متصلاند و در ظهور و بروز پلورالیزم دینی نقش اساسی ایفا کردند.
مباحث مربوط به دینشناسی در تاریخ معرفت بشری همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و جایگاه ویژهای داشته است. انسان به دلیل ورود دین در تمامی عرصههای حیاتش همیشه با آن در تعامل جدی بوده است. افزون بر این، دین بر فرهنگ، آداب و رسوم، زبان، اقتصاد و دیگر جنبههای حیات فردی و اجتماعی انسان تأثیرات زیادی گذاشته است.
همچنین اعتقاد بشر به الهیبودن دین و ارتباط و حضور امر قدسی از طریق دین با انسان، آن را به عنوان محوریترین جنبهی حیات فردی و اجتماعی مطرح می کند. گرچه بشر در طی تحول و تغییر فرهنگ و تمدن خود در قرون متمادی، برداشت های گوناگون از دین داشته است. با این حال دین و دینداری را به عنوان امری الهامی و وحیانی و ماوراء طبیعی، یگانه راه رسیدن به کمال و رستگاری میداند.
در این نوع ارتباط به تناسب تنوع و تکثر فرهنگها، ادیان نیز متکثر و متنوع شده هریک رویکرد خاصی را نسبت به امر الهی ارائه نمودند، اما آنچه امروزه مطرح است و نواندیش دینی را با ابهامها و پرسشها روبهرو کرده اصل وجود کثرت و تبیین علت آن است.
به عبارتی سوال از بسط و نسبت ادیان با حقانیت آن ها است. اینکه آیا همه ادیان بر حقاند یا فقط یک دین حق وجود دارد؟
در پاسخ به این سوال: انحصارگرایی، شمولگرایی و تکثرگرایی گزینه های ممکنی است که ارائه شده، اما آنچه در اینجا مورد بحث است نظریه ی «تکثرگرایی» است که نشان از تنوع حوزههای گوناگون معرفتی دارد و با گسترهی وسیع خود وجوه متعددی چون هستیشناسی، معرفتشناسی، اخلاق و دین را در بر می گیرد و در هریک، معانی و کارکرد خاص خود را دارد، گرچه این وجوه با یکدیگر در تعامل و ارتباطاند، اما آنچه مورد نظر ما بوده، وجه دینی تکثرگرایی است.
مباحث معرفتشناسی دینی، از جمله کثرتگرایی که نظریهای دینشناسانه و معرفتشناسانه در باب محقبودن ادیان است در جوامع دینی چون جامعهی ما از اهمیت دوچندانی برخوردار است و بسیاری از متفکران و روشنفکران به تبیین و تفسیر آن پرداخته اند.
در میان متفکران ایرانی، شروع و جرقهی طرح تکثرگرایی توسط محمد حسین میمندینژاد در نیمهی دوم قرن ۲۰ ایجاد شد[۴۱]، اما رواج و گسترش آن به طور جدی با ترجمهی کتابهای «فلسفه دین» و مباحث «پلورالیزم دینی» جانهیک (John Hick) و نظریهپردازی و تألیف کتاب «صراطهای مستقیم» دکتر عبدالکریم سروش صورت گرفت و طرفداران بسیاری پیدا کرد. البته مورد نقد و بررسی فراوان هم قرار گرفت و گفتمانهای بسیاری در این زمینه انجام شد. این متفکران در تبیین نظریات خود، از مبانی فلسفی غرب بسیار بهره برده اند، از این رو در نوشتار حاضر بحث مورد نظر به بررسی مبانی این نظریه نیز خواهیم پرداخت.
بدون شک عبدالکریم سروش یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان و نواندیشان دینی در دوره معاصر به خصوص در رواج نظریه تکثرگرایی به شمار می رود.
این روش فکر دینی که در طول نزدیک به سی سال فعالیت فکری در حوزههای متعدد معرفتی کار کرده در احیاء و پیرایش دین از کجاندیشیها و تحجراندیشیها و بازبینی اصول دین بسیار تأثیرگذار بوده است. از مبانی فکری ایشان این است که: «معرفت دینی باید با آب زلال عقلانیت شستشو گردد».[۴۲]
کتاب ها و مقالات بسیاری از وی در دهه ۶۰ به چاپ رسید، اما به طور مشخص در دهه ۷۰ با انتشار آثاری چون «قبض و بسط تئوریک شریعت» (۱۳۷۰) «صراطهای مستقیم» (۱۳۷۷) و «بسط تجربه نبوی» (۱۳۷۸) شدت ایدئولوژیزدگی قرائت رسمی از دین را مورد انتقاد قرار میدهد. وی در بسط دیدگاههایش از اندیشههایی که تقریباً منشأ آن ها را میتوان در غرب جستجو کرد بهره میگیرد و سعی دارد با تقدسزدایی از گزارههای دینی، نظام اخلاقی - سیاسی برآمده از آن را با روایتی انسانگرایانه از دین و سیاست و… عرضه کند. آنچه در اینجا مورد نظر است تبیین نظریه پلورالیزم دینی وی می باشد که در چند مقاله در کتاب «صراطهای مستقیم» آمده، البته ناگفته نماند که ریشه و مبانی اولیه این نظریه را در مقالات و کتابهای دیگر ایشان مانند «قبض و بسط تئوریک شریعت» و… میتوان یافت.
کتاب «قبض و بسط تئوریک شریعت» که در طی چند مقاله در کیهان فرهنگی نیز به چاپ رسیده است[۴۳]. در پی تفاوت نهادن بین دین و معرفت دینی است. مراد اصلی قبض و بسط تئوریک شریعت به قول خود ایشان نه «حل نزاع فقه سنتی و پویا است، نه مدرنیزهکردن دین، نه تأویل یا تکمیل شریعت و نه نسبیکردن یا انکار حقیقت، بلکه تبیین این معنا است که چگونه دین فهمیده میشود و چگونه این فهم تحول میپذیرد و معتقد است تا راز فهم دین و تحول فهم دینی به دست نیفتد کار احیاء، نیمهخام خواهد ماند».[۴۴]
ایشان معرفت دینی را معرفتی یکسره بشری میداند که همراه با تغییر سایر معارف بشری دستخوش تغییر قرار میگیرد. این تفاوت نهادن آشتیدادن وحی با عقل، در عین حال کنارآمدن آسمان با زمین است به این معنی که با چه روشی میتوان یک امر فراعقلی را عقلی ساخت و یک امر قدسی را با یک امر غیرقدسی آشتی داد و یک امر بیصورت را صورت بخشید؟
دکتر سروش معتقد است که نظریه قبض و بسط او نقشی حیاتی در فرایند اصلاح دینی داشته است. او بر این باور است که فهم و معرفت در هر عصری هندسهای دارد و فهم دینی همیشه عصری است. «دین هرکس فهم او از شریعت است، چنانکه علم هرکس فهم او از طبیعت».[۴۵]
از نظر ایشان نه اخلاق، نه فلسفه و نه کلام و نه عرفان هیچکدام به قرار سابق نمانده است و همه را قبضی و بسطی افتاده است، بنابراین هر متن یا پدیدهای از بن باید تأویلهای متعدد و خوانشهای متکثر را پذیرا باشد.[۴۶]
از نظر او کتاب قرآن بینقص است و دین به عنوان پیام وحیانی نیاز به اصلاح ندارد و این فهم بشری از دین است که ناقص است. در حالیکه فهم دین امری بشری، زمینی و سیال است. فهم ما مدام باید در حال بازسازی باشد، نقش عقل تنها بهبود فهم ما از دین است و برای تکمیل دین نیست و این زمانمند و مکانمندنمودن امر قدسی کاری است که میتواند دین را عقلانی و در جایی بنشاند که شایسته آن است.[۴۷]
از نظر او تنها معرفت دینی است که میتواند متغیر و متناسب با عقل باشد، ایشان وحی الهی را ذومراتب میداند به این صورت که مراتب عالی آن مربوط به پیامبران است و مراتب نازله آن مربوط به عرفا. به این شکل کشفهای مولانا، حافظ و ابن عربی و پیامبر اسلام از یک جنساند، اما از لحاظ درجات مختلفاند.
او همچنین معتقد است، هر پیامبری که مبعوث میشود با خود معارفی را میآورد. این معارف ناچار در ظرف زمانی خاص و مناسب با محیط جغرافیا و اجتماع و فرهنگ خاص به مردم عرضه میشود به همین سبب اگر پیامبران در محیطهای مختلف مبعوث شوند، رنگهای مختلف بر پیامهای آن ها مینشیند. او دین را به دو قسمت ذاتی و عرضی تقسیم میکند؛ امور ذاتی همان اموریاند که پیامبر در هر محیطی که مبعوث میشد آن را بالضروره میآورد و امور عرضی اموری است که محیط و شرایط زمانی و تاریخی و فرهنگی اقتضاء میکرد که پیام پیامبر و نحوه و ابلاغ آن پیام با آن ها هماهنگ شود.
به عقیدهی او ذاتیات همان محتوای اصلی وحی الهی است که جامه ی متناسب با فرهنگها، زبانها و مکانها را پوشیده است[۴۸].
او همه اینها را صورتافکندن بر امر بیصورت و کرانمندنمودن بیکرانها و ساختن تصاویری مادی میداند[۴۹].
به طور کلی روشنفکران دینی معتقدند قرآن متنی تاریخی و فرهنگی است که در افق تاریخی باید آن را مطالعه کرد و در بررسی هر متن باید به فرهنگ زمانه آن پرداخت و رابطه متن با فرهنگ رابطه دیالکتیکی است چون از سویی تأثیر میپذیرد و از سویی تأثیر میگذارد.
دکتر سروش هم بر این باور است که چون خداوند اراده کرده تا پیام خود را به انسانها عرضه کند از زبان بشری استفاده کرده است. از همینجا است که روش تحلیل زبانی تنها راه فهم پیام الهی میشود. بنابراین از نظر ایشان و اکثر روشنفکران: ۱- دین امری است تاریخی، زمانمند و مکانمند ۲- فهم دین از خود دین جدا است. ۳- میان ذاتیات و عرضیات دین تفاوت است.
یکی دیگر از مفاهیمی که دکتر سروش مورد نقد و بررسی قرار داده است مفهوم سکولاریزم است، اینکه چرا سکولاریزم در مغرب زمین پاگذاشت و مبنای تئوریک آن از کجا نشأت گرفته است، این مسأله که یکی از مبانی و پایههای اصلی نظریه پلورالیزم دینی است مورد دقت نظر دکتر سروش قرار گرفته است. از نظر او سکولاریزم انواعی دارد که از میان آن ها یکی سکولاریزم اعتقادی و فلسفی و دیگری سکولاریزم سیاسی است.
سکولاریزم سیاسی به معنی جدایی دین از دولت است، و یک نوع جدایی حقوقی میان این دو دسته به این معنی است که مشروعیت نظام سیاسی نمیتواند پایگاه دینی داشته باشد و کسی حق پشتیبانی از دین را در اداره نظام ندارد.
این نوع نظام که مشروعیت خود را از مذهب نگرفته میتواند کثرت مذاهب و ادیان را بپذیرد، ولی سکولاریزم عقیدتی و فلسفی دست رد به موجودیت خدای عالم میزند. از منظر این سکولاریزم نه خدایی وجود دارد و نه ماوراء طبیعتی و نه آخرتی، اما رأی دکتر سروش این است که یک دیندار- و به طور اخص یک مسلمان - میتواند سکولار سیاسی باشد، اما بنابر این تفکر که جهان را خالقی اداره میکند و به طور کل جهان را واجد آغاز و انجام میداند. از این لحاظ نمیتواند سکولار فلسفی و عقیدتی باشد. در سکولاریزم سیاسی لازم نیست که کسی خداوند را انکار کند، بلکه در سیاستسازی کاری به خدا و دین ندارد.[۵۰]
دین از نظر سروش پدیدهی پیچیدهای است که دارای لایههای مختلف است. ایشان با استناد به دیدگاه عرفا دینداری را به سه سنخ دینداری معیشت اندیش - معرفت اندیش و تجربتاندیش تقسیم میکند و اذعان دارد که یکی از رویکردهای پلورالیزم دینی را مبتنی بر این تقسیمبندی صورتبندی کرده است.
این سه نوع دینداری شکل مخروطی دارد که قاعده آن متعلق به دینداری عامه است و از جمله رایجترین شکل دینداری است و در همه جوامع و در همه ادوار تاریخ بوده است، دو نوع دیگر آن از نظر او بیشتر فردیاند تا اینکه جمعی باشند.
دینداری معیشت اندیش، عامیانه است و همان نوع دینداری است که از میان نمیرود و شکل جمعی دارد. این نوع دینداری بیشتر معلل است تا مدلل.
دینداری شریعتی محور، در حالیکه مناسک محور، دینداری میراثی، عاطفی جزمی، آدابی، هویتی و قشری و پر از اسطوره است. این نوع دینداری که به قول سروش معشیتاندیش است. بیشتر به اعمال بدنی و ظاهری مانند نماز، روزه، حج و غیره وابسته است. هرکس این اعمال را بیشتر انجام دهد بیشتر به خدا نزدیک میشود. یکی از تفاوتهای این نوع دینداری با انواع دیگر آن داشتن صنف روحانی است. «این نوع دینداری، دینداری جمهور دینداران است آن ها دین را دوست دارند؛ چراکه هم دنیا و هم آخرت آن ها را آباد می کند. مطابق گفتهی بعضی از روحانیون، برای داشتن زندگی خوب در دنیا و آخرت غیر از دین به چیز دیگری نیاز نیست. دغدغهی اصلی در این دینداری تقلیدی، سود و منفعت است. در این نوع دینداری، دین مانند ملیت است. همانطور که کسی بلژیکی یا هلندی زاده میشود، مسلمان یا مسیحی به دنیا میآید و همانطور که کسی گرایشی به تغییر ملیت خود ندارد. تمایلی هم به تغییر دینش ندارد».[۵۱]
به این ترتیب از نظر سروش در این نوع دینداری، تقلید حرف اول را میزند و از تحقیق در آن خبری نیست و این نوع دینداری بیشتر به فقه توجه دارد تا به اخلاق و معنویت.
نوع دیگر دینداری «دینداری معرفت اندیشانه یا متکلّمانه»[۵۲] است. وی در تبیین این نوع دینداری چنین میگوید: «در این نوع دینداری تحقیقی؛ صدق وکذب دغدغهی اصلی است و همین دغدغه و محوریتداشتن تعقل، راه را برای پلورالیزم دینی هموار میکند. به اعتقاد من، متکلمان و فیلسوفان ما پلورالیست بودند به این معنا که به استقبال ایدههای جدید از منابع معرفتی مختلف رفتند و دغدغه سازگاری آن ها را با هم داشتند.»[۵۳]
او در کتاب «سنت و سکولاریزم» دینداری معرفتاندیش را اینگونه توصیف میکند: «دینداری معرفتاندیش با دینداری معشیتاندیش مخالفتی ندارد، اما گرانیگاه و مرکز ثقلش جای دیگری است. یکی از صفات دینداری معرفتاندیش آن است که محققانه است و دیندار معرفتاندیش نمیتواند مقلد باشد. بر همین اساس است که در این نوع دینداری صنف روحانیت وجود ندارد. نگاه دیندار معرفتاندیش از خداوند نگاه دیگری است. خداوند نزد این نوع دیندار یک راز است و راز نه به معنی معما، خداوند در نظر یک معرفتاندیش موضوعی است که میتوان بدان نزدیک شد، به همین دلیل خدا برای یک دیندار معرفتاندیش امر تمام شده نیست».[۵۴]
این نوع دینداری بر تقلید بنا نیافته است و قشری نیست و قرائت رسمی از دین در آن وجود ندارد و یکی از مؤلفههایش چند منبعبودن آن است که بیشتر از بیرون تغذیه میکند.
آخرین صنف دینداری از نگاه دکتر سروش، دینداری نخبگان است؛ یعنی دینداری تجربتاندیش. وی این نوع دینداری را اینگونه تعریف می کند: «دینداری تجربتاندیش: عشقی، کشفی، تجربی، یقینی، فردی، شهودی، وصالی، قدسی، عرفانی و رازآلود است. خداوند در این نوع دینداری یک معشوق و یک محبوب جمیل است».[۵۵]
از نظر او این نوع دینداری در همه ادیان وجود دارد. دینداری تجربتاندیشانه یا عارفانه یا پیامبرانه؛ در این نوع دینداری «پیروان که همان عارفان هستند در اذواق و تجارب باطنی با پیامبر شریک میشوند آنان دینورزی خود را از حقوق و فقه شروع نمیکنند. آنان با تجارب باطنی آغاز میکنند و حول این تجارب، لایهای از فقه و اخلاق میکشند. در حالیکه دینداران معشیتاندیش، دینورزی خود را از قشر و لایه بیرونی دین آغاز میکنند من فکر میکنم دینداری تجربتاندیش به معنای دقیق کلمه مستعد پلورالیزم است».[۵۶]
از نظر سروش دینداری نخبگان که همان دینداری تجربتاندیشانه است بیشتر یقینی است تا جزمی و شکی، ارتباط فرد در این نوع دینداری با منابع دینی فردی است. «شخص از فراق رهایی مییابد و وارد ساحت وصال میشود».[۵۷]
با این نگاه دین سه لایه دارد که قشریترین و رویینترین آن شریعت و زیرینترین و عمیقترین آن تجربت است. دینداران با درک و فهمی که از دین دارند در یکی از اصناف دینداری قرار میگیرند.
دکتر سروش متفکری که در زمینههای مختلفی از جمله فلسفه، عرفان، اخلاق و ادبیات صاحبنظر میباشد و آثاری را در این زمینهها به رشته تحریر درآورده است و همواره کوشیده است تا به پشتوانه نظریات ایدئولوژیک خود نزاع بین سنت و مدرنیته را در دنیای کنونی تعدیل کند. نظریه تکثرگرایی دینی از جمله نظریاتی است که در حوزه فلسفه دین مطرح میکند او در این زمینه بسیار متأثر از جانهیک فیلسوف مسیحی انگلیسیتبار میباشد و همچنین در بیان دیدگاههایش از مبانی فکری فلسفه غرب فراوان بهره برده است.
نظریه تکثرگرایی در مقابل نظریاتی چون انحصارگرایی ارائه شده است. انحصارگرایی فقط یک دین را بر حق میشمارد و راه نجات و رستگاری را در یک دین خلاصه میکند. برخلاف تکثرگرایی که تکثر ادیان را مانند تکثر نژادها، زبانها و… کثرتی طبیعی و بالفعل و امری نازدودنی میداند.
«کثرتگرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دینشناسانه در باب حقبودن ادیان و محقبودن دینداران، و بر آن است که کثرتی که در علم دینورزی پدید آمده است و علی الظاهر نازدودنی و نارفتنی است، حادثهای است طبیعی که از حقبودن کثیری از ادیان و محقبودن کثیری از دینداران پرده بر میدارد و مقتضای دستگاه ادراکی آدمیان و ساختار چند پهلوی واقعیت است».[۵۸]
اندیشههای پلورالیستی به گفتهی خود او تحت تأثیر آموزههای عرفانی به خصوص تعالیم ابن عربی و اشعار مولانا در ذهن او جوانه زد و بعدها تحت تأثیر جانهیک پرورانده شد.
او پس از ارائه تئوری قبض و بسط، آن را بسطی دیگر میدهد. با این توضیح که در قبض و بسط از طریق رابطه فهم متون دینی و فهمهای غیردینی، امکان تکثر در فهم را مطرح میکند و بر سیلان این فهمها تأکید دارد، اما دیدگاههای وی در کتاب «صراطهای مستقیم» بیشتر بر صرف تکثری که در فهمها وجود دارد استوار است.
سروش کلاً چند مبنای نظری برای کثرتگرایی در نظر میگیرد، اما آنچه به عنوان علّت ذکر میکند گاهی تنها فرضیهای صرف است برای توضیح تکثرگرایی و گاهی هم برای استناد به سخن مولوی، ایشان پلورالیسم را به این شکل تبیین میکند.
رسانهها دربردارنده پیامهای ایدئولوژیکی و ارزشی هستند: پیامهای رسانهای تا اندازه زیادی تبلیغاتی بوده و ارزش ها و باورهای اساسی معینی را بصورت مداوم، ساخته و یا منتقل میکنند. روند کلی رسانهها، تصریحاً یا تلویحاً پیامهای ایدئولوژیکی؛ مثل روح مصرفگرایی، نقش زنان و وطنپرستی بی چون و چرا را منتقل میکند.
رسانهها بار سیاسی و اجتماعی دارند: رسانهها بر مسائل سیاسی و تغییرات اجتماعی تأثیر زیادی دارند و در پس نقاب آزادیگرایی، منافع سیاسی اجتماعی دولت های صاحب سلطه را تأمین مینمایند.
هر رسانه شکل زیباشناختی خاصی دارد: اصل سواد رسانهای ما را قادر به درک ویژگیها و مشخصات منحصر به فرد هر رسانه میکند. به این ترتیب میتوانیم نحوه ارتباط شکل و محتوا را جستجو و درک کرده و علاوهبر درک مفهومی پیام رسانه، نحوۀ گفتن و بیان رسانه را نیز دریابیم.»( قاسمی۱۳۶۸: ۹۳- ۹۰وکانسیداین،۱۳۷۹: ۱۳-۱۰).
در واقع رسانه های جمعی آن طور که می خواهند از مسائل زندگی و دنیا پیام هایی را برای مخاطبان خود تولید می کنند، بر اساس این پیام ها و تولیدات مخاطبان دنیای خود را می سازند. در واقع مخاطب با توجه به پیام هایی که رسانه جمعی تولید می کنند، برنامه های خود را انتخاب می کنند، و بر اساس این امر رسانه های جمعی به پالایش مخاطب خود می پردازند. همچنین این تولیدات و پیام ها در بردارنده بینش و نگرشی است که بر ساختار رسانه حاکم است، و این نگرش و چشم انداز از طریق پیام ها و برنامه های خاص به مخاطب آموزش می دهد، و به نوعی این فرایند با کارکرد اقناع و ترغیب رسانه های جمعی همراه است. با توجه به چنین اصولی می توان پیوند تنگاتنگی بین ساختار رسانه جمعی و حاکمیت برقرار کرد؛ که رهبران و کارگزاران رسانه ای از این بینش حاکم برای تولیدات سواد رسانه ای استفاده می کنند، این بینش و نگرش شکل زیبا شناختی معناداری را به مخاطبان القاء می کند، که بر ساختار رسانه حاکم است.
سواد رسانهای قدرت درک نحوه کارکرد رسانهها و معنی سازی در آنهاست. سواد رسانهای را میتوان دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکل های گوناگون رسانهای و مصرف انتقادی محتوا دانست مهمترین سطوح سواد رسانه ای عبارتند از:
الف) ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای و یا به عبارت بهتر، تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای از منابع رسانه ای گوناگون.
ب) آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی.
ج) تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست. در واقع سواد رسانه ای امروزی تر، به دنبال مقابله با کارکردهای رسانه های بزرگ غالب است که هدف آن ها تأمین هژمونی فرهنگی، تعمیم فلسفه سیاسی و حفظ قدرت هایی است که خود این رسانه ها محصول آن ها هستند» ( شکرخواه : ۲۹ و ۳۰)
به نظر میرسد که سواد رسانهای به عنوان دافعه این فضا و در ستیز با گفتمان غالب رسانههای بزرگ در شرایط اشباع رسانهای، در اینترنت نسبت به سایر رسانهها سریعتر رشد کرده و به نوعی میتوان آن را نوه دیجیتال نقد رسانهای کلاسیک به حساب آورد.البته تسلط به یک زبان خارجی، مهارت استفاده از کامپیوتر و مهارت های استفاده از فضای سایبرنتیک میتوانند هم به بهرهوری مناسبتر از مباحث سواد رسانهای در اینترنت منجر شوند و هم به طور کلی خودشان جزو مهارت های سوادرسانهای به شمار میآیند. از آنجا که بدون سواد رسانهای، نمیتوان گزینش های صحیح از پیام های رسانهای داشت، به گمان من نهادهای آموزشی، مدنی و انتشاراتی باید به این امر کمک کنند.
نهادهای آموزشی مثل آموزش و پرورش، دانشکدهها و آموزشگاه های مختلف میتوانند مفهوم سواد رسانهای را در کتب درسی ارائه کنند و نهادهای انتشاراتی هم میتوانند مفاهیم ساده شدهای از این بحثها را در دستور کار خود قرار دهند. نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی میکنند نیز میتوانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینه سواد رسانهای قرار دهند. به عنوان نمونه روزنامهنگاری که از راه تجربی این حرفه را آموخته با روزنامهنگاری که آموزش آکادمیک را نیز به این تجربه اضافه کرده، از جنبه سواد رسانهای و مقهورسازی مخاطب، تفاوت های عمدهای با یکدیگر دارند.
پس بین فردی که مسلح به مطالعات سواد رسانهای است با فردی که بهرهای از سواد رسانهای نبرده، تفاوت زیادی وجود دارد به نظر دکتر شکرخواه. «سواد رسانهای همچنین کمک میکند تا قضاوتهای صحیحتری از محیط پیرامون خود داشته باشیم.پارامترهایی که سواد رسانهای در اختیار میگذارد باعث میشود تا درک عمیقتری از آنچه میبینیم، میشنویم و میخوانیم داشته باشیم. بهطوریکه افراد بیبهره از سوادرسانهای را میتوان طعمههای اصلی در فضاهای رسانهای به شمار آورد. یکی دیگر از اهداف سواد رسانهای نشان دادن اضافه بار اطلاعاتی است. در شرایط اشباع رسانهای و در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی از اطلاعاتی هستند که به هیچ وجه به برخی از آنها نیازی ندارند. به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان مارک ها و علائم تجاری جهان را به خوبی میشناسند، اما این اطلاعات در هیچ زمینهای به کار آنها نمیآید؛ نه قدرت خرید دارند و نه قدرت مصرف ولی چون در معرض آگهی های پیاپی قرار دارند، در این زمینه اطلاعات دارند. پس باید از پیام ها و اطلاعات اطرافمان براساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم. سوادرسانهای این امکان را هم در اختیار میگذارد.»( www.tebyan.net)
به نظر دکتر شکرخواه، هدف اصلی سواد رسانه ای می تواند این باشد که براساس آن بتوان به نوعی شناخت از محصول نهایی یک رسانه از این جنبه رسید که آیا بین محتوای یک رسانه به مثابه یک محصول نهایی با عدالت اجتماعی رابطه ای وجود دارد یا خیر.بدین ترتیب، اگر زمانی به نقطه ای از تعارض با یک رسانه برسیم، سواد رسانه ای می تواند مانع قطع ارتباطی با رسانه شود و ارتباط با رسانه های متفاوت و تبدیل رابطه یکسویه و انفعالی به رابطه فعال تر را توصیه کند. اصلی ترین هدف سواد رسانه ای این است که نوعی استفاده مبتنی براگاهی و فایده مندی از سپهر اطلاعاتی اطراف داشته باشیم و اضافه بار اطلاعاتی را در شرایط اشباع رسانه ای تشخیص دهیم.(شکرخواه، ۱۳۸۵: ۲۹ به نقل از ایرانپور)
کارشناسان مهم ترین هدف سواد رسانه ای را رشد و گسترش تفکر انتقادی و دادن قدرت کنترل به افراد در استفاده از برنامه های رسانه، فهم و تفسیر صحیح پیام های رسانه ای، تجزیه و تحلیل آن ها و آماده سازی افراد برای زندگی در جوامع دموکراتیک و کمترین توجه سواد رسانه ای را یادگیری در باره تاریخ رسانه می دانند.(Fedorov.2003:17) نظام رسانه ای دارای ساسله مراتب است و اجزای آن قابلیت تعقیب و شناسایی دارد. همچنین، هر رسانه ای دارای محصول نهایی است؛ یعنی مانند یک کارخانه تمام اجزای آن اعم از زیر ساخت ها، نرم افزارها، نیروهای انسانی و غیره دست به دست هم می دهند تا یک تولید و محصول نهایی را با اهداف از پیش تعیین شده، تحویل مصرف کننده دهند. محصول نهایی یک رسانه می تواند در خدمت تثبیت یک طبقه یا در خدمت قدرت حاکمه باشد؛ طبقه و قدرتی که رهایی بخش و آزادی بخش نیست. بنابراین، محصول نهایی رسانه ای نمی تواند در خدمت عدالت اجتماعی قرار گیرد، بلکه در خدمت نیروهایی است که درصدد کمرنگ کردن عدالت اجتماعی هستند. به بیان دیگر(به واسطه سواد رسانه ای) می توان پرسید که ایا آگاهی و اطلاعاتی که از رسانه ها به دست می اوریم، صلاح اجتماع را دارد یا اینکه صرفا در خدمت یک طبقه است. بنابراین، هدف سواد رسانه ای این است که به مردم کمک کند تا به جای انکه مصرف کنندگانی فرهیخته باشند، شهروندانی فرهیخته شوند. سواد رسانه ای، به دنبال راهی به سوی گسترش مردم سالاری در جامعه است که مفهوم مردم سالاری در آن جامعه به طور مبسوط، تعریف و نوشته شده باشد. به طور خلاصه سواد رسانه ای چیزی بیش از تجربه و تحلیل صرف پیام هاست: یعنی شناخت و درک چرایی پیام های خاص، برای درک اهمیت رسانه های کنونی، باید فلسفه تولید هر پیام، شرایط و محدودیت های حاکم بر انها و حتی سازنده هر کدام از پیام ها را بشناسیم. اما اهداف رسانه های جمعی و بویژه رسنه های تله ماتیک که زیر ساخت های گسترده تر ماهواره ای و شبکه های رایانه ای را برای مخاطبان خود دسترس پذیر کرده اند، همیشه شفاف و روشن نیست!
در واقع کانال های ارتباط جمعی، دو جنبه متفاوت دارند. آن ها یک ورودی متغیر دارند که بدین وسیله حتی فرایند تصمیم گیری سیاست خارجی را تحت نفوذ قرار می دهند و همزمان به محیط رسانه به مثابه یک خروجی، خدمات رسانی می کنند. یک “وسیله پخش"، از این نظر سخنگوی کار دولت هاست که رهبران را وادار می سازد تا تصمیماتشان را در آن بازگو کنند. شاید به همین دلیل است که سواد رسانه ای، در تحلیل نقش های رسانه، اهمیتی دو چندان می یابد؛ زیرا این تاثیرات دوگانه و همزمان عمدتا از برجسته سازی و شکل گیری دیدگاه های سیاسی در رسانه ها ناشی می شوند که د درک ان ها برای مخاطبی که به سواد رسانه ای مجهز نیست، ناممکن به نظر می رسد. همچنین، در شرایط اشباع رسانه ای، برای مثال زمانی که در بزرگراه های اطلاعاتی حرکت می کنیم، سواد رسانه ای می تواند به ما بگوید چه مقدار از وقتمان را در چه سایت هایی_ اعم شناخته شده و نا شناخته_ و چه مقدار از آن را به فرض در چت روم ها بگذرانیم. بنابراین می توان گفت، هدف سواد رسانه ای تنظیم یک رابطه منطقی و مبتنی بر هزینه_ فایده است: در برابر رسانه ها چه چیزهایی را از دست می دهیم و چه چیزهایی را به دست می آوریم و به عبارت بهتر؛ در مقابل زمان و هزینه ای که صرف می کنیم، چه منافعی در نهایت به دست می آوریم. شاید بتوان گفت، اصلی ترین هدف سواد رسانه ای این است که نوعی استفاده آگاهانه و مبتنی بر فایده مندی از سپهر اطلاعاتی اطراف داشته باشیم. درست مثل غذذایی که مراقب کلسترول، ویتامین و مواد دیگر موجود در آن ها هستیم، در فضای رسانه ای هم باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانه های مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی از آنها فرا گرفت. (پاتر، جیمز، ۲۰۰۵: ۲۸-۲۵)
هدف اصلی سواد رسانه ای این است که به ما قدرت کنترل بیشتری نسبت به تعابیر پیام ها می بخشد. واقعیت این است که همه پیام های رسانه ای، تعابیر و تفاسیر مختلفی دارند. روزنامه نگاران به ما تعابیر خودشان را از این که چه چیزی و چه کسی مهم است، ارائه می دهند، برنامه سازان برنامه های سرگرمی نیز تعابیر خود را از مفاهیمی چون انسانیت، آشتی، جنگ و خوشبختی نشان می دهند. صاحبان آگهی نیز سعی می کنند ما را متقاعد سازند که مشکلاتی داریم و این که کالاهای آنها است که می تواند ما را در غلبه بر این مشکل یاری کند(نصیری،۱۳۸۸: ۲۸). البته ما نیز به عنوان مخاطب می توانیم تعابیر خودمان را از این پیام ها داشته باشیم. چه ما آگاهی لازم را کسب کنیم یا نه، فرایند تاثیر رسانه ها ادامه دارد. زمانی که ما بتوانیم کنترل بیشتری نسبت به رسانه ها و تعابیر آنها داشته باشیم، می توانیم به تاثیرات مثبت ناشی از آنها قوت بخشیده و از تاثیرات منفی آنها بکاهیم.
به عبارتی سواد رسانه ای پاسخی ضروری، غیر قابل اجتناب و واقع نگر نسبت به محیط الکترونیکی پیچیده و دائما در حال تغییر و تحول اطراف ما است. با وجودی که سواد رسانه ای پرسش های انتقادی را در خصوص تاثیرات رسانه ها مطرح می سازد، اما باید گفت که این فرایند یک جنبش ضد رسانه ای نیست. بلکه هدف اصلی آن این است که از طریق مهارت هایش به همه افراد به ویژه کودکان و نوجوانان که در برابر محیط خشونت بار رسانه ای عصر حاضر بسیار آسیب پذیر هستند کمک کند تا در خصوص انواع رسانه ها حالتی کار آمد، دقیق و با سواد پیدا کنند به طوری که بتوانند کنترل تعبیر آنچه را که می خوانند، می شنوند و می بینند در دست گیرند نه این بگذارند این تعبیر، کنترل آنها را در اختیار گیرد.(ببران، ۱۳۸۲:۱۱)
در هر حال هر چه مخاطب آگاه تر باشد، امکان تاثیر پذیری کورکورانه او از رسانه کاهش بیشتری می یابد. سواد رسانه ای مبحث جذابی در ارتباطات است که می کوشد خواندن سطرهای نانوشته رسانه های نوشتاری، تماشای پلان های به نمایش در نیامده و یا شنیده صداهای پخش نشده از رسانه های الکترونیک را به مخاطبان بیاموزد. سواد رسانه ای قدرت درک نحوه کار رسانه و معنی سازی در آنها است. این که چگونه سازماندهی می شوند و چگونه از آنها استفاده می شود. به عنوان مثال، مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است، از اهداف و میثاق های رسانه های مختلف خبر دارد و از آنها به طرزی آگاهانه ( و نه انفعالی) استفاده می کند. به فرض او از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه های ویژه برای القای فضا و معنی در تلویزیون و سینما با خبر است و می داند که چرا و چه طور یک پیام واحد در تلویزیون، سینما، روزنامه ها، مجلات، رادیو، ویدئو، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی( بیلبورد) یا بازی های رایانه ای می تواند تاثیرات متفاوتی از خود به جا بگذارد.( نصیری،۱۳۸۳: ۳۰)
علاوه بر اهدافی که برای سواد رسانه ای در بالا بیان شد می توان اهداف سواد رسانه ای را از دیدگاه جیمز پاتر نیز عنوان کرد: هدف سواد رسانه ای دادن قدرت کنترل برنامه های رسانه به افراد است. تک تک افراد به خودی خود تاثیر زیادی بر تغییر روش رسانه های جمعی در ساخت پیام هایشان ندارند. تک تک افراد هرگز نمی توانند بر آن چه به علوم عرضه می شود کنترل زیادی داشته باشند، اما می توانند اعمال کنترل به روش برنامه ریزی ذهن خود را بیاموزند. بنابراین هدف سواد رسانه ای این است که به مردم نشان دهد چگونه کنترل را از رسانه ها به خود معطوف کنند. اولین گام در تغییر کنترل رسانه ها به شخص این است که دریابند چگونه رسانه ها آنان را برنامه ریزی می کنند. برنامه سازی رسانه ای دائما در قالب چرخه ای دو مرحله ای که مدام تکرار می شود، انجام می گیرد. یکی از مراحل چرخه مذکور محدود کردن انتخاب ها است و مرحله دوم تحکیم تجربه است. (پاتر، ۲۰۰۵:۲۲)
محدود کردن انتخاب ها رسانه ها چنان برای ما برنامه ریزی می کنند که باور کنیم که انتخابهای زیادی پیش رو داریم. اما می دانیم که گستره این انتخابها بسیار محدود است. با آن که ظاهرا تفاوت هایی میان انتخابهای پیام ها وجود دارد، این تفاوت ها در مقایسه با شباهتها بی اهمیت است. رسانه ها چنان برنامه ریزی می کنند که فکر می کنیم حق انتخاب داریم حال آنکه در واقع دایره انتخابمان به شدت محدود است. اگر در گستره بالقوه علایق مخاطبان تعادلی در انتخاب وجود داشت این محدود سازی انتخاب کم خطرتر می شد. اما دست اندرکاران حرفه رسانه، این محدودیتها را می سازند تا به اهداف اقتصادی خود دست یابند. یعنی آنها تنها خدماتی را فراهم می کنند که بیشترین درآمد را ایجاد می کند و در عین حال هزینه هایشان را تا حد ممکن پایین نگه می دارد.( پاتر، ۲۰۰۵:۲۲)
تحکیم تجربه الگوهایی که انسان بر اساس آنها در معرض رسانه ها قرار می گیرد به تدریج در جریان تجارب گذشته وی با رسانه برنامه ریزی می شود. تا وقتی که تجارب مذکور رضایت بخش و عاری از احساس منفی، شکست یا نفرت بوده باشند، قرار گیری در معرض رسانه ها تقویت می شود. آدمی دائم به همان نوع پیام ها رجوع می کند که مطمئن است باز هم تجارب رضایت بخشی مشابه تجارب گذشته اش خواهد داشت. به راحتی می شود به وضعیت غیر ارادی لغزید و به اطمینان رسید که انتخاب های از پیش تعیین شده، انتخاب هایی قابل قبول هستند. با گذشت زمان عادات قوی تر و آزمودن چیزهای تازه بسیار دشوارتر می شود.( پاتر، ۲۰۰۵: ۲۳)
تومن (۱۹۹۵) برای کسب سواد رسانه ای کافی به چهار مرحله اساسی اشاره کرده است:
داشتن آگاهی کامل در خصوص استفاده از رسانه ها در این مرحله سواد رسانه ای شامل کسب هوشیاری و حساسیت نسبت به میزان و شرایط مواجهه افراد با انواع پیام های رسانه ای است. فعالیت های مورد نظر در این مرحله عبارتند از: اندازه گیری میزان استفاده افراد از رسانه ها، کشف رضامندی های کسب شده از پیام های رسانه ای و یادگیری راهبردهای لازم برای مدیریت استفاده از رسانه ها.
برخورد منتقدانه با محتوای رسانه ها در این مرحله فرد می آموزد که با پیام های رسانه ای برخورد انتقادی داشته باشد و مهارتهای لازم را برای تماشای منتقدانه کسب کند. تحلیل انتقادی، از طریق کشف لایه های درونی پیام های رسانه ای، مجموعه مهارت ها و توانایی های فرد را برای مفهوم پردازی اطلاعات و پیام های ارائه شده به چالش فرا می خواند. نحوه بازنمایی واقعیت های اجتماعی در رسانه های مختلف می تواند تاثیر زیادی بر شکل گیری مفهوم شهروندی و رفتارهای مدنی داشته باشد. کشف لایه های درونی پیام های رسانه ای و جهت دهی آنها به ادراک مخاطبان، فرد را یاری می دهد تا از اغراض و اهداف پنهان، انگیزه ها، نگرش ها، ساز و کارهای تاثیر گذاری و نحوه استفاده پیام رسان از امکانات و تمهیدات رسانه ای، آگاهی یابد(رضایی بایندر، ۱۳۸۲:۱۳۹). تحلیل زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی محیط رسانه این مرحله در برگیرنده کسب دانش کافی درباره زمینه های تاریخی،اقتصادی و سیاسی رسانه ها و منافع و علایق آنها در این حوزه هاست. بی تردید رسانه های مختلف، اهداف، سیاست ها و برنامه های خود را بر حسب منافع و اولویت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه اقتصادی تدوین و اجرا می کنند. این مسئله در حوزه رفتارهای مدنی و ارزش های سیاسی مانند دموکراسی اهمیت فراوانی پیدا می کند. اگر بینندگان دانش و مهارت کافی برای کشف و پیگیری زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیام های رسانه ای داشته باشند، به گونه ای فعال آنها را پردازش کرده و از پذیرنده منفعل به گزینش گر فعال تبدیل می شوند.
جانبداری از رسانه و استفاده از آن برای تغییرات اجتماعی این مرحله از سواد رسانه ای شامل مشارکت فعال افراد در بسیج افکار عمومی برای تدوین سیاست ها و خط مشی های کلی اصلاح رسانه ها و استفاده از راهبردهای رسانه ای ویزه برای تاثیر گذاری بر مسائل و مشکلات اجتماعی است. در این مرحله فرد به حدی از مهارت می رسد که می تواند در سیاست گذاری های رسانه ای فعالانه شرکت جوید. یکی از نمونه های شاخص در این گستره، اقدام دو هزار و پانصد نفر از معلمان و دانش آموزان دبیرستان ها و کالج های ماساچوست در استفاده از ظرفیت و توانایی رسانه های گروهی برای مبارزه با مصرف دخانیات بود که در سال ۱۹۹۴ صورت گرفت. این عمل را می توان در حوزه های مختلف فرهنگ شهر نشینی و رفتارهای مدنی نیز به کار بست(همان منبع: ۱۴۰).
تفکر انتقادی عبارت است از تصمیم گیری عاقلانه مبنی بر این که چه کاری انجام دهیم یا چه باوری داشته باشیم.(نوریس، ۱۹۸۵:۴۰) تعریف دانشگاهی و جامع تر نیز، تفکر انتقادی را چنین تعریف می کند:«فرایند نظام مند ذهنی مربوط به مفهوم آفرینی، کاربرد، تحلیل، ترکیب و ارزیابی فعالانه و ماهرانه اطلاعات جمع آوری شده یا تولید شده از طریق مشاهد، تجربه، تامل، استدلال یا ارتباطات به عنوان راهنمایی برای باور و عمل». همزمان با ورود به قرن ۲۱، سیستم های اطلاعاتی و ارتباطاتی به طور فزاینده ای دچار پیچیدگی و همه جانبه گرایی شده اند. این پیچیدگی ها موجب شده اند تا پیام های تولید شده توسط رسانه ها، مخاطبان خود را در گوشه و کنار جهان دچار نوعی سردرگمی و تردید در انتخاب پیام ها کنند.(بصیریان، ۱۳۸۵:۳۴) به عبارت دیگر، در عصر ارتباطات و فن آوری های اطلاعاتی، تلفیق عمودی سیستم های بین المللی رسانه ای، همگرایی رسانه ها، ارتباطات متقابل فرهنگی، و افزایش خروجی های رسانه ای از مباحثات جدی پیرامون گسترش مهارت های مدیریت و مهارت های اطلاعاتی مطرح شده است. آگاهی یافتن درباره استفاده ها و سوء استفاده های ممکن، مزایا و مشکلات مربوط به رسانه ها می تواند به مخاطبان در تعیین تاثیر پیام های رسانه ای یاری رساند. (همان منبع:۳۵) در واقع در دنیای امروز که رسانه ها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری هستند، لذا سواد رسانه ای به معنای تحقیق، تحلیل، آموزش و آگاهی از تاثیرات رسانه ها(رادیو، تلویزیون، فیلم و سینما، موسیقی، نشریات ادواری و اینترنت) بر افراد و جوامع است(کمالی پور،۱۳۸۵:۴۷).
هدف اصلی از آموزش سواد رسانه ای کسب مهارت در مدیریت اطلاعات، شناخت تاثیرات ممکن در استفاده از رسانه ها، افزایش پتانسیل جهت انجام گفتمان دموکراتیک است(بصیریان، ۱۳۸۵:۳۴). همر تاکید می کند که «رسانه ها، روابط اجتماعی را تولید و باز تولید می کنند؛ بنابراین شناخت رسانه ها و داشتن سواد رسانه ای به مخاطبان کمک می کند تا محیط پیرامون خود را رمز گشایی کنند»(همان منبع:۴۶).
می توان گفت، افراد با سواد رسانه ای، در برابر اطلاعات رسانه ای، آسیب پذیری کم تری دارند زیرا پیام هایی را که به منظور تاثیرگذاری بر آنها طراحی و ارسال شده -در سطوح مختلف- مورد شناسایی قرار دهند. با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی ایجاد اطلاعات توسط رسانه ها، حتی کودکان نیز قادر خواهند بود خودمختاری بیشتری داشته باشند. به علاوه معلمان و استادانی که مهارت های سواد رسانه ای را کسب می کنند، می توانند به اشاعه دهندگان اطلاعاتی تاثیر گذاری تبدیل شده و فاصله میان برنامه های آموزشی و برنامه های اجتماعی را بردارند تا نهایتا به مصرف کنندگان(مخاطبان) منتقد و تیز بینی با تفکر انتقادی تبدیل شوند
بر این اساس، تفکر انتقادی به عنوان یکی از اجزای اساسی در موضوع سواد رسانه ای مطرح می شود. تفکر انتقادی به تمامی اشکال ارتباطی توجه دارد. براون معتقد است اشکال اولیه ارتباطات چاپی(مثل کتاب)، اشکال گوناگون رسانه های جمعی ارتباطات چاپی(مثل روزنامه و مجله) و ارتباطات تصویری( مثل تصاویر متحرک)، طی سال ها مورد مطالعه و بررسی منتقدانه قرار گرفته تا از این رهگذر شناخت بهتر و کامل تری نسبت به محتوای پیام آنها و چگونگی آفرینش شان فراهم شود(براون، ۱۹۹۱:۵۲).
۲-۲-۱ تاریخچه سبک و سبک شناسی: “سبک[۲۰]” در لغت عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند، ولی ادبای قرن اخیر سبک را به معنی « طرز خاصی از نظم و نثر» استفاده کرده اند و تقریباً آن را در برابر ستیل (style) اروپائیان نهاده اند. ستیل (style) در زبانهای اروپایی از لغت «ستیلوس» یونانی گرفته شده است
(stylus) در یونانی قدیم به “آلتی فلزین یا چوبین یا عاج” گفته می شده که به وسیله آن در زمان های قدیم حروف و کلمات را بر روی الواح مومی نقش می کرده اند، ولی در لاتین معنی آن گسترش یافت و از آن هنگام تا چندی پیش، به معنی ویژگی خاص یک نوشته است از نظر خوبی و بدی آن. به این مناسبت به تعبیراتی مانند سبک خوب یا بد و سبک عالی یا نازل زیاد برمی خوریم. در فارسی هم وقتی می گوییم قلم کسی خوبست به همان معنی لاتین «استیلوس» است. برای سبک تعریف های بسیاری است؛
سبک انحرافی است از کلام منطقی (شارل بالی)
سبک انحرافی است از زبان معیار.
سبک آرایش روی اندیشه است که قابل تفکیک میباشد.
سبک امور اظهاری زبان است از نظر محتوای عاطفی آن و سبک شناسی مطالعه این امور است.
سبک عبارتست از انتخابی از منابع مختلف زبان
سبک چهره بیرونی ذوق و قریحه شاعر است (شوپنهاور)
سبک خود انسان است (بوفن)
سبک چهره روح است.
سبک تداوم است.
سبک مجموعه جریان هایی است که نویسنده ای برای بیان فکر و اندیشه خود بکار می بندد.
عواملی که میتوانند در مردود شدن یک فرمولاسیون دخیل باشند عبارتند از:
الف) ناکافی بودن ماده امولسیون کننده البته به ندرت اتفاق میافتد چون معمولاً در فرمولاسیون بیش از مورد نیاز امولسیفایر به کار رفته است.
ب) تجزیه ماده امولسیون کننده که میتواند به علت فعل و انفعالات شیمیایی یا تأثیر فعالیت میکروبی یا تداخل اثر با یکی از اجزاء فرمولاسیون باشد.
ج) تغییرات حرارتی نیز ممکن است در فرمولاسیون اختلال ایجاد کنند. بدین ترتیب ازدیاد دما در فرمولاسیون کنندههای حساس به حرارت باعث جدایی دو فاز یا تغییر فاز میشود.
د) گاهی اوقات افزودن الکترولیت باعث تجزیه امولسیون میگردد. مثلاً حضور نمکهای کلسیم در امولسیونهای حاصل صابونهای تری اتانول آمین
ه) انبار کردن طولانی مدت روغنهای حیوانی و گیاهی باعث تندشدگی Rencidity آنها شده و در نتیجه، تفکیک فازها میشود. (۲۶، ۴۵)
۲-۵. پرورش شترمرغ
در حدود سالهای ۱۸۶۰ تقاضای زیادی برای پرورش شترمرغ منجر به اهلی کردن آن در آفریقای جنوبی شد. پس از اختراع دستگاه جوجهکشی مصنوعی در سال ۱۸۷۰ این کار تبدیل به حرفهای بسیار سودآور گردید اما از سال ۱۹۱۴ به بعد تقاضا برای پر کاهش یافت و در اواخر دهه ۸۰ توجه به گوشت و پوست و سایر فرآوردههای تولیدی این پرنده باعث رونق مجدد این صنعت شده تا به امروز این روند ادامه دارد.
شترمرغ (strathio camelus) بزرگترین پرنده زنده است که متعلق به خانواده ratite به معنای سینه پهن میباشد. (۶)
۲-۵-۱. شترمرغ
متوسط ارتفاع آن ۲/۱-۲/۵ متر و وزن آنها ۱۵۵-۱۶۰ کیلوگرم میباشد. بدن شترمرغ از پرهای نرم پوشیده شده است. جوجهها چه نر و چه ماده پرهای قهوهای دارند. به تدریج نرها که بالغ میشوند پرهای بدنشان سیاه و پرهای بالشان سفید میشود.
پرهای بدن مادهها خاکستری، قهوهای، نوک پرهای بال آنها قهوهای یا سیاه میشود. شترمرغها گردن بلند و بسیار انعطافپذیری دارند که بوسیله آن قادرند روی زمین بچرخند و در عین حال از برگ درختان تغذیه کنند. شترمرغ علاوه بر دید و شنوایی بسیار دقیق میتوانند در هنگام خطر با سرعتی بیش از ۴ مایل در ساعت (۶۴ کیلومتر ) بدود. این پرنده۶۰-۷۰ سال عمر میکند. (۶، ۱۰)
۲-۵-۲. انواع شترمرغ
شترمرغ آفریقای جنوبی (struthio camelus austrialis) شترمرغ- گردن آبی
شترمرغ آفریقای شمالی (struthio camelus camelus) شترمرغ- گردن قرمز
شترمرغ آفریقای شرقی (struthio camelus massaicus) شترمرغ- گردن قرمز
شترمرغ سومالی (struthio camelus molibdo phnes) شترمرغ- گردن آبی
شترمرغ آفریقای اهلی شده (struthio camelus domesticus) شترمرغ- گردن سیاه موارد اخیر نوع اهلی شدهای میباشد که از قرن گذشته در آفریقای جنوبی تولید شده است که نتیجه تلاقی بین زیر گونههای مختلف با انتخاب بهتر پر بالاتری باروری و مقاومترین در حمل و نقل میباشد.
مزایای هر یک از این گونهها به این شرح است:
گردن آبی: جوجهها مقاومتر با درصد زنده مانی بیشتر اما تولید تخم کمتر
گردن قرمز: قد بلندتر، تولید گوشت بیشتر، بلوغ دیرتر و تخم کمتر (۲۰، ۱۲)
۲-۵-۳. تاریخچه کاربرد روغن شترمرغ
در ۳۰۰۰ سال قبل در فرهنگ مصری، رومی، آفریقایی از روغن شترمرغ به عنوان یک ماده آرایشی و نیز برای درمان درد روماتیسم استفاده میشد مستندات تاریخی راجع به روغن شترمرغ به زمانهای خیلی قدیم یعنی قرن اول پس از میلاد بر میگردند به استفاده گسترده از روغن برای درمان زخم، سوختگی، ناراحتیهای پوستی، اگزما، خشکی پوست و مو و بسیاری موارد دیگر اشاره میکند و این رویه برای صدها سال ادامه یافت.
پلینی فیلسوف رومی قرن اول پس از میلاد مطالب مبسوطی درباره فواید استفاده از روغن شترمرغ نوشت امروزه ما میدانیم که روغن شترمرغ حاوی اسیدهای چرب ضروری امگا- ۶ و امگا- ۹ است. اسیدهای چرب ضروری به حفظ سلامت غشاهای سلولی کمک کرده استفاده از مواد مغذی را بهبود میبخشد و متابولیسم سلولی را موجب شده و کنترل میکنند. آنها مواد خامی را که به کنترل فشار خون، لخته شدن آن آماس، درجه حرارت بدن و سایر اعمال بدن کمک میکنند فراهم مینمایند. پرورش شترمرغ به عنوان منبع جدید پروتئین و پوست توسط کشورهای توسعه یافته حدود سه دهه قبل مورد توجه قرار گرفت. با توسعه بازار، توجه برخی کشورها که شرایط اقلیمی و زیست محیطی مناسبی برای پرورش این پرنده داشتند معطوف به این صنعت شد. کشورهای آفریقایی (زیستگاه طبیعی شترمرغ) مانند آفریقای جنوبی، زیمباوه، تانزانیا، بوستوانا بیش از ۶۵% از سهم بازار تجاری فرآوردههای این پرنده را اختیار دارند. (۲۰)
صنعت شتر مرغ در کشور جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۷۸ توسط بخش خصوصی با واردات تعدادی جوجه، بنیان گذاشته شد، و در سالهای بعد میزان واردات جوجه به حدود ۱۸ هزار قطعه رسید. تا به حال در ایران این استانها و شهرها شروع به کار پرورش شتر مرغ کردهاند:
استان تهران: تهران- کرج- ورامین- پاکدشت، جاده ساوه
استان سمنان: ایوانکی- گرمسار
استان اصفهان: اردستان- دهستان- تیران- گلپایگان
استان کرمان: رفسنجان- باغین
استان گیلان: رشت- رضوان شهر
استان گلستان: گرگان- مینودشت- گنبد- بندر ترکمن
استان مرکزی: اراک- خمین- زرندیه- ساوه
استان همدان
استان سیستان و بلوچستان
استان یزد: ابر کوه
استان کردستان و استان زنجان
در این میان استان تهران با بیش از ۸۰ طرح اجرایی، صدور موافقت اصولی به ظرفیت ۳۳۱۹ شترمرغ مولد و صدور ۹۰ موافقت اصولی با ظرفیت۵۵۰۰ شتر مرغ پرواری از نظر علمی و عملی پیشتاز است. به دنبال آن استانهای سمنان و اصفهان بیشترین فعالیتها را در این زمینه داشتهاند. همچنین طبق آمار ۱۲۶ مزرعه در کشور وجود دارد. (۲۰، ۱۲)
جدول ۲-۱. آمار واحدهای پرورش شترمرغ در کشور
بدون مجوز بهره برداری | تعداد شترمرغ وارداتی | دارای مجوز بهره برداری | جمع | شرح |
۱۹۷ | ۳۳۱۹ | ۴۰ |
دو مفهوم «صلاحیت» و «قابلیت پذیرش» در عین پیوستگی از یکدیگر متمایزند، «صلاحیت» ناظر بر حق دیوان در رسیدگی به موضوع است در حالی که قابلیت پذیرش ناظر بر صلاحدید دیوان در پرداختن به آن موضوع می باشد و پس از احراز صلاحیت مورد کنکاش قرار می گیرد. اگر چه باید در نظر داشت که مرز آنها همیشه به آسانی قابل تشخیص نیست.[۳۶۹]
مطابق ماده ۱/ ۱۹ اساسنامه «دیوان باید مطمئن شود که نسبت به موضوعی که به آن عرضه شده است صالح به رسیدگی است، همچنین دیوان میتواند راساً نسبت به قابل پذیرش بودن موضوع در دیوان طبق ماده ۱۷، تصمیم گیری کند.» ماده ۱/۱۷ نیز مقرر نموده است: «دیوان تصمیم خواهد گرفت که در موارد ذیل، دعوی غیرقابل رسیدگی است.» این مواد موید این مطلب میباشد که وظیفه و اختیار احراز صلاحیت و قابلیت پذیرش دعاوی بر عهده خود دیوان است. هرچند عدهای از حقوقدانان معتقدند، مطابق ماده ۱۱۹ اساسنامه که برخی از اختلافات به مجمع دولتهای عضو یا دیوان بینالمللی دادگستری ارجاع خواهد شد،[۳۷۰] «وظایف صلاحیتی»[۳۷۱] را نیز که شامل مباحث احراز صلاحیت و قابلیت پذیرش دعوی میشود، میتوان از قلمروی اختیارات دیوان به تنهایی خارج نمود،[۳۷۲] این نظر با سایر مقررات اساسنامه راجع به حل و فصل اختلافات مغایرت دارد.
پس از آنکه دیوان احراز نمود، جنایات ارتکابی به لحاظ موضوعی، زمانی، مکانی و شخصی در شمول صلاحیت دیوان هستند به قابل پذیرش بودن موضوع در دیوان می پردازد. در این رهگذر به حکم مواد ۱۷ و ۵۳ اساسنامه به اموری چند توجه می نماید که چند مورد ناظر بر خصوصیات خود جنایات و اطراف آن می باشد همچون شدت وخامت جنایت و اقتضای عدالت، و اموری ناظر به متصدیان محلی اجرای عدالت و تشکیلات و سازمان های در اختیار، که مساله ناتوانی و عدم تمایل مرجع ملی را مطرح می کند. در ادامه در این مبحث به مسائلی که ناظر بر جنایت و حواشی آن است می پردازیم و در دو مبحث مستقل با عنایت به تفصیل بحث به مقوله ناتوانی و عدم تمایل مرجع ملی به انجام دادرسی حقیقی می پردازیم.
گفتارنخست: وخامت و شدت جنایت ارتکابی
در مقدمه اساسنامه تاکید شده است که دیوان صرفاً بر جرایمی اعمال صلاحیت می کند که «شدیدترین جرایم علیه جامعه بین المللی» محسوب می گردند. این هم دو بار در مقدمه تکرار شده است. به همین اعتبار یکی از اموری که می تواند مانع رسیدگی به جنایتی بین المللی در دیوان گردد آن است که جنایت ارتکابی از شدت کافی[۳۷۳] برخوردار نباشد. چرا که علیرغم اهمیت فراوان جنایات داخل در صلاحیت دیوان، این مرجع به مهمترین موارد از مهمترین جنایات خواهد پرداخت. دادستان دیوان بین المللی کیفری در این باره می گوید:
« جنایاتی که در صلاحیت دیوان است مهمترین جنایات بین المللی می باشد اما در این حال، پرداختن به جنایاتی که ارتکاب آنان [از حیث نحوه ارتکاب و نتایج آن] وخیم هستند مورد توجه تهیه کنندگان اساسنامه بوده است.»[۳۷۴]
ظاهراً این شرط که در مواد متعدد اساسنامه از جمله مواد د/۱/۱۷ و ج/۱/۵۳ آمده است ، حکایت از آن دارد که ممکن است جنایتی بین المللی نه در سطح ملی و نه در سطح بین المللی تحت تعقیب و رسیدگی قرار نگیرد.[۳۷۵] بدین معنی که علیرغم وقوع جنایتی بین المللی که تردیدی راجع به صلاحیت دیوان در رسیدگی به آن وجود ندارد و حتی برخی اسباب قابلیت پذیرش موضوع در دیوان همچون ناتوانی و عدم تمایل دولت به انجام دادرسی حقیقی مقرون به دلایل روشن است اما لزوم وخیم و شدید بودن جنایت واقع شده به نحوی مانع پرداختن دیوان به موضوع در این مرجع بین المللی گردد و در هر دو سطح ملی و بین المللی، بی کیفر ماندن شخص تداوم یابد.
در باب مفهوم شدت وخامت در ادبیات راجع به دیوان سوابق چندانی وجود ندارد.[۳۷۶] شرط ضروری بودن شدت جنایت، نخستین بار در پیش نویس اساسنامه که در کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل تهیه شده بود اعلام گردید، اما کمیته آماده سازی با گنجاندن این شرط در ماده ۱۷ مخالفت نمود.[۳۷۷] در کمیسیون حقوق بین الملل مواضع متعددی در تبیین معنای شدت وخامت ارائه شد و یکی از اعضا، آن را منحصراً وابسته به واقعیات عینی[۳۷۸] پرونده دانست[۳۷۹] و عضو دیگر نیز با تایید این موضع، وخامت را تابع اوضاع و احوال جانبی وضعیت دانست.[۳۸۰] نظریه سومی نیز در این باره ابراز گردید که حکایت از آن داشت که وخامت وضعیت که منجر به قابل پذیرش شدن وضعیت در دیوان می گردد وابسته به ماهیت عمل ارتکابی و اوضاع و احوال ارتکاب می باشد و کنوانسیون ژنو و پروتکل های الحاقی به آن در این خصوص ملاک می باشد.[۳۸۱]
اساسنامه رم و آیین نامه دادرسی و ادله دیوان، هیچکدام از اصطلاح شدت وخامت جنایت تعریفی ننموده اند و در هیچ جای اساسنامه و اسناد مرتبط بعدی آن معیاری برای تعیین وخامت موضوع تعیین نشده است. فقط در مواد مربوط به نحوه شروع تعقیب توسط دادستانی عنوان شده که دادستان در صورتی می تواند شروع به تعقیب نماید که جرم اعلامی از «شدت مناسبی» برخوردار باشد. بدین ترتیب ضابطه تشخیص شدت و وخامت جرم را برعهده دادستان گذاشته است.[۳۸۲]
نکته ای که در باب احراز شدت جنایت و مساله قابلیت پذیرش باید به آن توجه داشت آن است لزوم احراز وخامت و شدت، ناظر بر وضعیت است و یا پرونده ای معین از آن وضعیت؟
مساله قابلیت پذیرش مربوط به پرونده هاست؛ کما اینکه در ماده د/۱/۱۷ سخن از قابلیت پذیرش یک پرونده به میان آمده است.[۳۸۳] این در حالی است که دادستان برای اثبات اینکه ترتیب دادن اقدام قضایی در خصوص مورد، مقتضای عدالت و برآورنده مطامع آن است باید اطلاعات جامع خود از وضعیت مورد بحث که پرونده هایی از آن استخراج شده است به دیوان ارائه دهد. از این رو دادستان عملاً در دو مقطع به بررسی شدت وخامت می پردازد.
برای بررسی رویکرد دفتر دادستان در ارزیابی وخامت موضوع و احراز آن، سیاست نامه دادستان در سال ۲۰۰۶ چهار مولفه را موثر دانسته است:
تعداد جنایات ارتکابی[۳۸۴]
ماهیت جنایات ارتکابی[۳۸۵]
شرایط ارتکاب جنایات[۳۸۶]
آثار جنایات ارتکابی[۳۸۷]
در رویکرد دادستان در برخورد با وضعیت هایی که تا کنون در دیوان مورد رسیدگی واقع شده است عملاً نوعی دوگانگی ملاحظه می گردد؛ مثلاً در بررسی قابلیت پذیرش وضعیت جمهوری دموکراتیک کنگو، نخستین مساله ای که دادستان به آن پرداخت، بسیج کودکان کمتر از ۱۵ سال در مخاصمات بود و به همین اعتبار، جنایات ارتکابی را واجد وخامت و شدت اعلام نمود. این وضعیت در قیاس با ارتکاب چندین فقره قتل عمدی و هتک ناموس به عنف در عراق، از اهمیت چندانی برخوردار نبود، با این حال دادستان، وضعیت کنگو را قابل پذیرش در دیوان دانست اما وضعیت عراق را _که قریب به یک میلیون نفر در اثر تجاوز به آن کشور کشته شده اند_ به لحاظ فقد شرط شدت وخامت کافی قابل پذیرش ندانست. همچنین کشتار جمع زیادی از مردم غیر نظامی و بی دفاع در افغانستان که خود عضو اساسنامه دیوان است، به شرح آتی بی سرانجام مانده است.
در وضعیتهایی که تا کنون در دیوان مورد پذیرش واقع شده است، دادستان بیشتر به جنبه کمی جنایات ارتکابی توجه نموده است. وی در گزارش سالانه خود به مجمع عمومی دولتهای عضو در مورخه ۲۸ نوامبر ۲۰۰۸ چنین بیان داشت: « در اوگاندا ما اطلاعات به دست آمده از گروه های متعدد درگیر در موضوع را مورد بررسی دقیق قرار دادیم و موردی که دارای وخامت بود را برگزیدیم. در طول جولای ۲۰۰۲ تا ژوئن ۲۰۰۴ ارتش مقاومت لردان[۳۸۸] مرتکب حداقل ۲۲۰۰ فقره قتل و ۳۲۰۰ فقره آدم ربایی در ۸۵۰ مورد تهاجم شده بود.»
همچنین در ارتباط با اعلام جرم نهادهای غیر دولتی متعدد در خصوص جنایات سربازان انگلیسی در عراق، و غیر قابل پذیرش دانستن آن وضعیت در دیوان توسط دادستان، وی چنین می نویسد: «دفتر دادستان مولفه های مختلفی را در مقام ارزیابی شدت وخامت موضوع در نظر می گیرد؛ توجه ویژه ای به تعداد قربانیان در جنایات مهم می نماید مثلا اینکه چه تعدادی کشته شده و یا مورد هتک ناموس به عنف قرارگرفته اند، تعداد بالقوه قربانیان جنایات موضوع اساسنامه نیز بسیار حایز اهمیت است. در وضعیت مورد بحث، قتل ۴ یا ۱۲ نفر و یا تعداد محدود افرادی که مورد رفتار غیر انسانی قرار گرفته اند قابل قیاس با وضعیت های دیگری که هماکنون مورد رسیدگی در دیوان است نمی باشد. دفتر دادستان هماکنون مشغول رسیدگی به مناقشاتی است که مدت مدیدی در اوگاندا، جمهوری آفریقای مرکزی، دارفور وکنگو به درازا کشیده است و در هر یک از آنان هزاران هزار قتل عمدی، تجاوزات جنسی و آدم ربایی رخ داده است و مجموعا به نقل مکان بیش از ۵ میلیون انسان از سرزمین های خود انجامیده است. لذا وضعیت عراق با عنایت به معیار وخامت جنایات، قابل پذیرش در دیوان نمی باشد.»[۳۸۹]
شدت وخامت از منظر شعبه مقدماتی دیوان نیز قابل توجه است: در رای شعبه اول مقدماتی که در مقام درخواست دادستان برای صدور قرار جلب لوبانگا انشا گردید، شعبه مزبور ضمن تاکید بر اینکه وخامت موضوع یکی از ارکان تشکیل دهنده قابلیت پذیرش در دیوان است، دو وجه برای احراز قابل پذیرش بودن موضوع در دیوان قائل گردید:
رفتاری که در دیوان به عنوان موضوعی قابل رسیدگی مطرح می گردد باید حسب مورد، برنامه ریزی شده[۳۹۰] و یا در سطح وسیع[۳۹۱] رخ داده باشد.
در ارزیابی شدت وخامت رفتار ارتکابی، توجه کافی باید به آشفتگی وجدان اجتماعی[۳۹۲] که به نظم عمومی بین المللی تاثیر گذاشته است توجه نمود.[۳۹۳]
در پرونده تادیچ و سلبیچی، شعبه مقدماتی اذعان داشت که وخامت جنایات ارتکابی از بررسی تاثیر جنایات بر بزهدیدگان و نزدیکان آنان دانسته می شود.[۳۹۴]
در رویه دیوان رفتارهایی وخامت دارند که در سطح گسترده یا سازمان یافته باشند و اقدامات مربوطه متضمن آشفتگی وجدان اجتماعی[۳۹۵] گردد.
توجه به اینکه اساساً مهمترین جنایات بین المللی، موضوع رسیدگی در دیوان بین المللی می باشد، افزودن این قید چه وجاهتی می تواند داشته باشد؟
به نظر می رسد که این شرط به آن منظور در اساسنامه منظور شده باشد که ظرفیت های دیوان صرفاً برای رسیدگی به موضوعات خیلی مهم مصروف گردد. به دلایل ساختار اجرایی و مالی، دیوان توانایی پرداختن به تمام یجنایات ارتکابی در جهان را نداشته باشد، لذا ناگزیر به غربال گری شکایات و گزارش های واصله به دفتر خود می باشد .این امر از درگیر شدن دیوان به پرونده های کم اهمیت نیز جلوگیری می کند. فقد این شرط، دیوان را درگیر پرونده های غیر مهم فراوانی می نمود که به ناکارامد شدن دیوان می انجامید. در سپتامبر ۲۰۰۳ دادستان اعلام داشت که به لحاظ محدودیت منابع، دفتر دادستان صرفاً بر تعقیب رهبرانی متمرکز خواهد شد که بیشترین مسئولیت را در جنایات ارتکابی داشته اند.[۳۹۶] و متعاقباً در همان متن، مفهوم شدت وخامت را تابعی از ماهیت عمل ارتکابی و میزان مداخله در انجام آن دانست.[۳۹۷]
از جمله معایب وجود شرط شدت و وخامت، از دست دادن ارزش ارعابی محاکمات خواهد بود، زیرا موجب کاهش حتمیت مجازات و نتیجتاً کاهش مشروعیت محاکمات بین المللی می گردد . مشکلی که در خصوص این شرط وجود دارد، احتمال سوء استفاده از دیوان است، زیرا وقتی امکان گزینش وجود داشته باشد و معیارها و ضوابط گزینش نیزبه صورت کاملاً مبهم و کلی ذکر شده باشد، دیوان مورد ایراد به عدم رعایت بیطرفی و مساوات قرار می گیرد و در عین حال دادستان توانایی به چالش کشیدن هر دولتی را (معمولاً دول جهان سوم یا در حال توسعه) خواهد داشت.[۳۹۸]
پرسشی که نهایتاً باقی می ماند اینکه آیا با توجه به اینکه فقد شرط وخامت جنایت، مانع قابل پذیرش شدن موضوع در دیوان است، اعطای حق اعتراض به قابل پذیرش بودن دعوی در دیوان به این جهت از سوی متهم، موجه است؟ در پاسخً باید بیان داشت که هرچند دولت ذی ربط و متهم می توانند به همین دلیل به قابل پذیرش بودن موضوع در دیوان ایراد کنند لکن، منطقی بودن آن محل تامل می باشد، چرا که قبح ذاتی و شدید جنایات بین المللی باید مانع از آن باشد که مرتکب بتواند اقدامات جنایت کارانه خود را فاقد شدت اعلام نماید.[۳۹۹]
گفتار دوم: وجود مصلحت تعقیب قضیه در دیوان
بررسی تاریخچه عدالت کیفری بین المللی روشن می سازد که همواره صلح و عدالت دو ارزش محترمی بوده اند که گاه پرداختن به یکی موجب وارهیدن از دیگری قلمداد شده است.[۴۰۰] البته گفته اند این تعارض در حقیقت بیش از آنکه تعارض صلح و عدالت باشد تعارض میان سیاست و عدالت است.[۴۰۱]
دفتر دادستان دیوان در سپتامبر ۲۰۰۷ مبادرت به صدور سیاست نامه ای در مقام تبیین مفهوم عدالت و اقتضائات آن نموده، این مفهوم با توجه به کارکرد ماده ۵۳ اساس نامه در نظر گرفته شده است و موجد حق برای افراد در دیوان نمیگردد اما به عنوان تفسیری قابل توجه میباشد در این سیاست نامه اوضاع و احوال استثنایی که به موجب آن یک وضعیت یا یک پرونده به اقتضاء منافع عدالت از سوی دفتر دادستان غیر قابل تعقیب میباشد بیان شده است سیاست نامه مزبور عمداً به مسائل ظریف و تحلیل های دقیق در خصوص همه فاکتورهایی که ممکن است که در یک وضعیت وجود داشته باشد نمی پذیرد تا مبادا موجب محدود شدن تفاسیر و اقدامات بعدی توسط دفتر دادستان گردد تجربه نشان میدهد که هر وضعیتی خصوصیات خود را دارد و مفهوم عدالت در هر مورد به فراخور حال باید صورت گیرد این امر مشکلی عمومی در مسائل مربوط به صلاحیت مراجع در سرتاسر عالم است . سیاست نامه مذبور بر چهار امر تاکید دارد نخست اینکه مصلحت اندیشیه دادستان در مواد ج/۱/۵۳ و ج/۲/۵۳ ماهیتاً استثنایی هستند و قاعده اصلی ضرورت تحقیق و تعقیب است. دوم اینکه ملاکهای اجرای این اختیار دادستان باید در چارچوب اهداف و آرمانهای اساسنامه یعنی پیشگیری از جنایات مورد اهتمام جامعه بین المللی از طریق مبارزه با بی کیفری می باشد و سوم اینکه میان دو مفهوم اقتضاء منافع عدالت و منافع صلح تفاوت وجود دارد و حفظ صلح از وظایف سازمانهای دیگر می باشد. چهارم اینکه سرانجام باید اشاره کرد که دادستان در مواردی که صرفاً به استناد مواد ج/۱/۵۳ یا ج/۲/۵۳ تصمیم به عدم تحقیق یا تعقیب می گیرد باید مراتب را به شعبه مقدماتی اعلام نماید؛ شعبه مقدماتی نیز می تواند در این تصمیم تجدید نظر کند. در هر حال تصمیم دادستان صرفاً پس از تایید شعبه مقدماتی منشا اثر می باشد. مسئله اقتضاء عدالت یکی از پیچیده ترین جنبه های اساسنامه های دیوان است عدالت یکی از چالش بر انگیز ترین مباحث فلسفی و اجرایی است و چارچوب مشخص و مبینی ندارد از این اصطلاح در مواد دیگر اساسنامه از جمله ماده ج/۲/۵۵ – ۴/۶۵ و د/۱/۶۷ و همچنین در قواعد شماره ۶۹، ۷۳ ،۸۲ ،۱۰۰ ۱۳۶ و ۱۸۵ استفاده شده است اما هرگز تعریفی از این مفهوم به میان نیامده حتی بررسی مذاکرات مقدماتی تدوین اساسنامه نیز برای فهم این شرط راهگشا نیست. همان گونه که در زیر بررسی خواهیم کرد متن و اهداف اساسنامه رم آشکارا در راستای ضرورت انجام تحقیق و تعقیب همه پرونده هاست.
ماده ۱/۵۳ اساسنامه که ناظر بر شروع تحقیقات است دلالت بر آن دارد که اگر دادستان قانع شود که مبانی معقول برای اعتقاد بر اینکه پرونده داخل در صلاحیت دیوان است و وفق ماده ۱۷ قابل پذیرش می باشد، با عنایت به شدت و وخامت آن جنایت و احراز اقتضاء منافع قربانیان و اطمینان از اینکه تحقیق به نفع عدالت است تحقیق را آغاز می نماید.
ماده ۲/۵۳ نیز که ناظر بر تعقیب است تاکید می نماید که پس از خاتمه یافتن تحقیقات ممکن است دادستان به این نتیجه برسد که مبنای کافی برای ادامه دادن تعقیب وجود ندارد چرا که این اقدام به مصلحت عدالت نیست این موضوع با در نظر گرفتن همه اوضاع و احوال مشتمل بر شدت و وخامت جنایت اقتضا منافع قربانیان و سن و وضعیت شخصی مظنونین و نقش ایشان در جنایت سنجیده می شود. این دو ماده فاکتورهای متعددی را در خود جای دارد و پس از احراز صلاحیت و قابلیت پذیرش مجال بحث می یابد در حالی که وقتی از صلاحیت و قابلیت پذیرش مورد بررسی قرار میگیرند وجود اموری باید احراز گردد در بررسی اقتضا منافع عدالت فقدان برخی اوصاف به غیر قابل تعقیب بودن موضوع منجر می گردد. نتیجه عملی این تفکیک آن خواهد بود که دیگر لازم نیست دادستان اثبات نماید که تحقیق یا تعقیب به صلاح عدالت است و بروز دلایل اساسی متعاقباً ممکن است بتواند منافع عدالت در پی تحقیق و تعقیق نسبت به جنایت را با ابهام مواجه نماید. این در حالی است که صلاحیت و قابلیت پذیرش نیاز به اثبات دارد.
برای شناخت مفهوم درست این اصطلاح باید به دو نکته توجه داشت یک آنکه استناد به این شرط جنبه استثنایی دارد و در ثانی فرض بنیادین ضرورت انجام تحقیقات و تعقیب میباشد به موجب اساسنامه نقش دفتر دادستان تحقیق و تعقیب جنایات وفق ماده ۱۷ میباشد لذا با در نظر داشتن اهداف اساسنامه پر واضح است که وظیفه دفتر دادستان صرفا در شرایط استثنایی متوقف میگردد و استثنا تعقیب یا تحقیق به منفعت عدالت نیست.
در طول یک دو دهه اخیر پیشرفتهای مناسبی در زمینه تحمیل تکلیف به دولتها برای تعقیب جنایات بین المللی ای که در قلمرو قضاییشان رخ داده حاصل شده است .در دیباچه اساسنامه به موجب بند ۶ تکلیف همه دولتها به تعقیب جنایات بین المللی مورد توجه قرار گرفته است .این موضوع همواره مورد تاکید و اقبال کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل قرار گرفته است و این امر معیاری برای سنجش ارتقاع حقوق بشر و سیانت از آن تلقی میگردد.
اهداف و آرمانهای مورد توجه در اساسنامه نیز اساسا با نظر به اقتضا منافع عدالت تنظیم شده اند. تفسیر مفهوم اقتضا عدالت باید با استمداد از معنای ظاهری کلمات در فضای مورد بحث و اهداف و آرمانهای اساسنامه صورت گیرد . [۴۰۲]
دیباچه اساسنامه اشاره خوبی دارد؛ پاراگراف ۴ از اساسنامه سخن از خاتمه بخشیدن به بی کیفری مرتکبان شدیدترین جنایات بین المللی رانده است در بند آخر نیز اهتمام به اجرای عدالت بین المللی مورد توجه میباشد بنابر این پیشگیری از مهمترین جنایات به عنوان رکنی در احراز اقتضای منافع عدالت بشمار میرود. لازم به ذکر است که تا کنون دادستان به اعتبار عدم اقتضای عدالت تصمیم به خود داری از تعقیب و تحقیق نسبت به موضوعی را نگرفته است لذا اظهار نظر قطعی در این باب پشتوانه اقدام عملی ندارد و نمیتوان به رویه قضایی معینی استناد نمود تحقیقاتی که در کنگو و اوگاندا و دارفو انجام گرفت همگی محتاج احراز اقتضای عدالت پیش از رسیدگی و درخواست مجوز جلب و یا احضاریه بودند شاید وضعیتی که در اوگاندا جریان داشت توجه بیشتری را به خود جلب نمایند چرا که گروه های متعددی تلاش داشتند تا با میانجی گری میان دولت اوگاندا و ارتش آزادی بخش لردان ختم مناقشه نمایند در این وضعیت ماهیت استثناییه شرط مزبور را به خوبی نشان می دهد بعلاوه متفاوت بودن این مفهوم با اقضای منافع صلح را نیز تبیین می نماید. با تصریح ماده ج/۱/۵۳ اموری چند در احراز غبطه عدالت با انجام تعقیب جنایات بین المللی ملاک میباشد.
۱)- شدت جنایت ارتکابی
اساسنامه رم به منظور پرداختن به شدیدترین جنایات بین المللی بوجود آمد اما صرف تحقق جنایت بین المللی برای ورود دیوان به رسیدگی کافی نیست بلکه باید آستانه والا تری محقق گردد تا دیوان مشغول به موضوع شود یعنی جنایت مزبور از شدت و وخامت کافی برخوردار باشد به نحوی که اقدامات بیشتر را ایجاب نماید.[۴۰۳]
در تعیین شدت وخامت جنایت همانگونه که شرح آن گذشت حجم جنایات ارتکابی ماهیت آن جنایات و شیوه ارتکاب و همچنین آثار نتایج آن مورد توجه دفتر دادستان قرار میگیرد.
۲)- منافع بزه دیدگان
یکی از نوآوریهای بزرگ اساسنامه و قواعد دادرسی و عدله نقشی است که به بزه دیدگان اعطا شده است برای نخستین بار است که در تاریخ عدالت کیفری بین المللی بزه دیدگان امکان یافته اند تا نظرات و ملاحظات خود را به دیوان عرضه کنند در ماده ۵۳ نیز دادستان مکلف شده تا غبطه بزه دیدگان را پیش از آغاز تعقیب یا تحقیق احزار نماید تجربه دیوان تا این تاریخ موید ان است که درک غبطه بزه دیدگان و ارتباط آن با شروع تحقیق و تعقیب امر بسار پیچیده ای است از ظاهر ماه ج/۱/۵۳ این مفهوم برمی آید که منفعت بزه دیدگان در گرو تعقیب جنایت کاران است از نظر دفتر دادستان منافع بزه دیدگان در آن است که مشاهده کنند که عدالت اجرا شده است بعلاوه از ایشان حمایت نیز به عمل بیاید ماده ۱/۶۸ تکلیفی را بر عهده دیوان می نهد دائر بر اینکه دفتر دادستان اقدامات لازم را در جهت تامین امنیت جسمی و روحی بزه دیدگان و همچنین صیانت از کرامت و حریم خصوصی ایشان و شهود به عمل آورد ماده ب/۱/۵۴ مستلزم آن است که دادستان به خصوصیات فردی بزه دیدگان و شهود و حقوق ایشان در طول تحقیقات توجه نماید. بدین منظور دادستان با بزه دیدگان و همچنین با نمایندگان کانونهای محلی به گفتگو می نشیند و همچنین نظر سایر اشخاص حقیقی و حقوقی درگیر با موضوع را جمع آوری میکند تا به نحو شایسته تری بتواند تصمیمی اتخاذ کند که آثار منفی جنایات بر بزه دیدگان را بزداید دادستان از گفتگو با رهبران مذهبی سیاسی و بزرگان قبایل و همچنین جلب نظر دولتهای دیگر و سازمانهای غیر دولتی و میان حکومتی غافل نخواهد ماند فعالیت های دفتر دادستان در قضیه اوگاندا مثال خوبه در این زمینه است دفتر دادستان بیش از ۲۵ ماموریت را در اوگاندا به منظور استماع نظرات بزه دیدگان و نمایندگان کانونهای محلی انجام داد دو مورد ملاقات با رهبران کانونهای محلی نیز در لاهه صورت گرفت بعلاوه با همکاری مشترک قسمت بزه دیدگان و شهود دبیر خانه و دفتر داستان اقدامات لازم در جهت حمایت از بذه دیدگان و شهود انجام گردیده است
به همین صورت در وضعیت جمهوری دموکراتیک کنگو چندین ماموریت به کینشازا و ایتوری به منظور مشورت با گروه های جامعه مدنی و نمایندگان بذه دیدگان و ارزیابی خواست عمومی صورت گرفت از سال ۲۰۰۳ چند سمینار نیز در این خصوص در لاهه تشکیل گردید و نمایندگان بذه دیدگان و سازمانهای مختلف را گرد هم آورد سرانجام ۳ ماموریت نیز در کینشازا بونیا و ایتوری صورت گرفت تا آثار فعالیت های دفتر دادستان برای مردم منطقه از جمله بذه دیدگان و شهود ارزیابی گردد بررسی هایی نیز توسط نیروهایی خارج از دیوان برای ارزیابی نقطه نظرات بزه دیدگان مورد توجه قرار گرفت لذا به خوبی بر می آید که دفتر دادستان برای احراز منافع بزه دیدگان به خود بذه دیدگان مراجعه می نماید.
۳)- اوضاع و احوال خاص متهم
به موجب ماده ج/۲/۵۳ لازم است که دادستان به سن و اهلیت متهم و نقش او در جنایت نیز توجه نماید. دفتر داستان در سیاست نامه خود به روشنی بیان داشته است که به تعقیب و تحقیق در مورد کسانی که مسئولیت عمده جنایات را بر عهده دارند متمرکز خواهد بود عواملی که باید مورد توجه باشند شامل وضعیت یا مقام شخص در سلسله مراتب و همچنین اقدامات عملی وی در جنایات می باشد این به آن معناست که نقش متهم در کلیت جنایات و میزان دخالت عملی وی مورد توجه به دفتر دادستان خواهد بود. به هر حال ممکن است علی رغم آنکه مرتکب در میان مسئولان اصلی جنایت قرار گیرد تعقیب وی با منافع عدالت سازگار نباشد چرا که سامان یافتن دادرسی عادلانه مستلزم رعایت حقوق متهم نیز میباشد از نظر معیارهای عدالت بین المللی تعقیب متهمی که شدیدا بیمار است به نحوی که امیدی به بهبود احوال او نیست و یا اینکه از وی به عنوان ابزاری برای نقض حقوق بشر سوء استفاده شده است مورد تایید نمیباشد.
۴)- مذاکرات صلح و تامین غبطه عدالت
دیوان بین المللی کیفری بر مبنای این تفکر پایه گذاری شد که عدالت جز ضروری صلح پایدار است؛ چنانکه گفته اند : «اگر صلح می خواهید بدنبال عدالت باشید.»[۴۰۴] دیباچه اساسنامه بر این امر تاکید دارد که جنایات داخل در صلاحیت دیوان صلح امنیت و صلاح جهان را به خطر می اندازد دبیر کل سازمان ملل نیز می گوید عدالت صلح و دموکراسی اهداف به هم پیوسته و مرتبط با یکدیگر میباشند.[۴۰۵]. مفهوم اصطلاح منافع عدالت به گونه ای که در اساسنامه ذکر شده است موسع تر از مفهوم عدالت در ادبیات حقوقی کیفری است چرا که ماده ج/۱/۵۳ امکان انجام دادرسی به نحوی که عدالت را به همراه نداشته باشد نیز مطرح کرده این به آن معناست که اساسنامه اصطلاح عدالت را در معنای اعم خود به کار برده است و مقصود از عدالت در اساسنامه صرفا به انجام دادرسی نمیباشد بنابراین باید از اصطلاح مزبور در چارچوب اهداف و آرمانهای اساسنامه تعبیر بدست داد و نباید همه مسائل ناظر بر صلح و امنیت را به موضوع تسری داد در وضعیت هایی که دیوان با آن درگیر میشود راه حلهای جامعی برای حفظ حقوق بشر دوستانه امنیت مسائل سیاسی پیشرفت و عدالت لازم می باشد . دفتر داستان نیز اهتمام به همکاری سازنده با نهاد های مختلفی که در ای حوزه ها به صورت مستقل فعالیت می کنند دارد. اساسنامه نقشی را برای شورای امنیت سازمان ملل برای به تعویق انداختن اقدامات خود در مواردی که حفظ صلح و امنیت بین المللی ایجاب میکند قائل شده است. ماده ۱۶ مقرر کرده که تحقیق یا تعقیب شروع نخواهد شد و یا به مدت دوازده ماه ادامه نخواهد یافت. اگر شورای امنیت به موجب قطعنامه ذیل فصل هفتم منشور این امر را از دیوان درخواست نمایند. تصمیم مزبور با همین شرایط قابل تجدید می باشد این مقرره تعهد دادستان به در نظر گرفتن منافع عدالت ذیل ماده ۵۳ را بر طرف نمی کند و داستان باید همه فاکتورهای مرتبط موضوع را نیز مورد عنایت قرار دهد؛ لذا پیشگیری از جرم و حفظ امنیت به عنوان دو ارزش اساسی در احراز نزدیک بودن اقدام قضایی دادستان دیوان به عدالت حایز اهمیت است. به عنوان نتیجه گیری باید بیان داشت که دفتر دادستان مقصود از منافع که در مواد ج/۱/۳ ج/۲/۳ مطرح شده است را مورد توجه قرار می دهد درک درست از اینکه دفتر دادستان نقش خود را در ارتباط با این دسته از مقرارت اساسنامه به چه کیفیتی تبیین میکند منشا منفعت برای افرادی است که به نوعی با دیوان مواجه هستند . اقدام عملی دفتر دادستان با وضعیت هایی که با آنان درگیر بوده است راهنمای مفیدی در این راستا می باشد.
در سال های اخیر حرکت جسم جامد در لوله ها از جنبه دیگری نیز مورد توجه مهندسان علوم پزشکی قرار گرفته است. جایی که به جهت مصارف پزشکی، انتقال اجسام جامد بسیار کوچک درون شریان های نقاط حساسی مثل قلب اهمیت پیدا می کند. البته مطالعات در این زمینه به دلیل شرایط خاص محیط از جمله سیال عامل که خون می باشد دارای ویژگی ها و پیچیدگی های خاص خود است.
امروزه با توسعه کاربرد تحلیل های عددی در حل مسائل مهندسی، اغلب مطالعات درزمینه بررسی انتقال اجسام جامد درسیال به این روش و معمولا با حل معادله ناویر- استوکس صورت می پذیرد. در دو دهه گذشته تعداد قابل توجهی الگوریتم عددی برای حل معادلات ناویر- استوکس تراکم ناپذیر ارائه گردیده است. سه گروه اصلی الگوریتم هایی که برای حل جریان های تراکم ناپذیر بکار می روند عبارت ازفرمول بندی مبتنی بر گردابه ها[۵۸]، تراکم پذیری مصنوعی و روش های فشار (۴۶) می باشند. برای محاسبات دوبعدی به روش مبتنی بر گردابه ها، معادلات حاکم به صورت عبارت هایی از تابع جریان وگردابه ها فرمول بندی می شوند (۴۵). این روش را برای حالت سه بعدی به طور مستقیم نمی توان بکار برد. لذا برای حالت سه بعدی از فرمول بندی های دیگری مثل روش گردابه - سرعت (۱۶) روش بردار-پتانسیل (۳۴) وروش تابع جریان- بردار (۳) استفاده می شود. انتخاب شرایط مرزی در این روش ها دارای پیچیدگی های بسیار زیادی است. روش تراکم پذیری مصنوعی (۱۳و۲) مشتق زمانی فشار را به معادله پیوستگی اضافه کرده و میدان جریان در مرحله انتقالی، رفتاری مشابه تراکم پذیری پیدا می کند. دسته سوم الگوریتم ها، روش تصحیح فشار گفته می شود و برای میدان فشار از یک معادله پواسان[۵۹] استفاده می نماید. در این روش یک میدان سرعت اولیه با بهره گرفتن از معادلات مومنتوم محاسبه شده و سپس از معادله پواسان فشار برای تصحیح میدان سرعت استفاده می شود، لذا معادله پیوستگی ارضا می شود (۱۵).
۲-۴ مدل تحلیلی تحقیق
دراین پایان نامه ابتدا حرکت پیگ به صورت استوانه هم مرکز در لوله فرض شده و براساس آن سرعت های سیال و جسم وهمچنین گرادیان فشار در ناحیه حلقوی مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس فرمول بندی بدست آمده و به وسیله گروه های بی بعد، نمودارهایی برای نمایش ارتباط پارامترهای موثر در حل ترسیم گردیده است. با بهره گرفتن از نتایج بدست آمده می توان زمینه تئوری مناسبی برای آنچه درعبور سیال ازاستوانه رخ می دهد و اثرات لوله واستوانه بر یکدیگر بدست آورد.
در ادامه نیروهای هیدرودینامیکی وارد براستوانه بررسی گردیده اند. در بخش اول نیروی پسا وتنش برشی و در بخش بعد با حذف شناوری، نیروی برا وارد بر یک سیلندر مستغرق در سیال درون لوله ارائه شده است.
درانتها نیز به تحلیل عددی مدل یک استوانه درون لوله به وسیله نرم افزار فلوئنت اختصاص یافته است که در آن مدل های مختلفی از استوانه درون لوله مورد حل عددی قرار گرفته ونتایج بدست آمده از آن با نتایج بدست آمده درقسمت های قبل که بر اساس فرمول بندهای تئوری است مقایسه گردیده است.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
شاید بتوان گفت مهمترین بخش هر تحقیقی را کار عملی و چگونگی جمع آوری اطلاعات و نحوه تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده تشکیل می دهند. بنابراین انتخاب روش یا روش هایی که بتواند به بهترین وجه خصوصیات و ویژگی های اطلاعات جمع آوری شده را تحلیل و بررسی نماید از اهمیت خاصی برخوردار است. در این فصل به فرضیه های پژوهش، نحوه آزمون این فرضیهها و روش شناختی مورد استفاده این پژوهش میپردازد و همچنین روش تحقیق و شیوه ی بررسی داده های پژوهش معرفی گردیده است.
۳-۲ روش و طرح تحقیق
دراین پژوهش پیگ به صورت یک جسم استوانه ای فرض شده و حرکت آن در لوله ها مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این کار علاوه بر استفاده از فرمول بندی ونتایج بدست آمده ازسایر منابع مرتبط و تطبیق آنها با شرایط مساله موردنظر، ازنرم افزار فلوئنت برای حل عددی مدل های مختلف استوانه در لوله ها استفاده شده است.
۳-۳ فرایند تحقیق
ابتدا با آماده سازی پروپوزال و مرور ادبیات در زمینه حرکت پیگ در خطوط لوله به شروع کار پرداخته شده است. سپس با مطرح کردن سوالاتی اهداف مورد بررسی مشخص می شود، که بدین منظور فرضیه هایی منطقی نیز جهت ساده سازی مدل تحقیقی در نظر گرفته شده است.
در ادامه با بیان داده های سایر منابع به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته، با مقایسه میان نتایج بدست آمده منجر به نتیجه گیری نسبتا جامعی می گردد و با طرح پیشنهاداتی که زمینه ساز پژوهش های آینده می باشند تحقیق خاتمه می یابد.
۳-۴ نمونه، روش نمونه گیری و حجم نمونه
با بررسی وضعیت حرکتی پیگ در خطوط لوله که به صورت جسم استوانه ای فرض گردیده و با حذف عواملی که تاثیر ناچیزی در هدف پیگ رانی دارند سعی بر آن شده که به تحلیل نمونه مورد نظر پرداخته شود و با بهره گیری از معادلات تئوری، رابطه ای قابل قبول میان پارامترهای تاثیرگذار بدست آورد که بتوان نتایج تجربی و نرم افزاری را جهت دستیابی به اهداف تحقیق سوق داد.
۳-۵ ابزار گرد آوری داده ها (اطلاعات)
ابزار گردآوری اطلاعات، وسائلی هستند که محقق به کمک آنها می تواند اطلاعات مورد نیاز را برای تجزیه و تحلیل و بررسی هدف مورد مطالعه و نهایتا کشف حقیقت گردآوری نماید. در تحقیق حاضر عمدتا از روش های مطالعه کتابخانه ای و همچنین ایجاد رابطه معقول میان بررسی های تئوری، تجربی و مهندسی می توان به اطلاعات مورد نظر دست یافت.
۳-۵-۱ روایی ابزار جمع آوری داده ها
قبل از به کارگیری ابزارها و معیارهای بررسی تحقیق لازم است پژوهشگر از طریق علمی، نسبت به روایی ابزار موردنظر و پایایی آن که مکمل هم به حساب می آیند اطمینان نسبی پیدا کند. در روایی تحقیق مقصود این است که آیا معیارهای اندازه گیری مورد نظر می تواند ویژگی و خصوصیتی که باعث رسیدن به اهداف می شود را تعیین کند یا خیر؟
در تحقیق فعلی منابع معتبر که از نظر علمی مورد تایید متخصصین می باشند، فرضیه ها و روابط تحلیلی منطقی به عنوان معیار سنجش مورد استفاده قرار می گیرد.
۳-۵-۲ پایایی ابزار جمع آوری داده ها
منظور از پایایی تحقیق میزان دقت شاخص ها و معیارهایی است که برای سنجش پدیده مورد نظر تهیه شده اند. در تعیین پایایی به دنبال آن هستیم که بدانیم آیا آنچه واقعا مورد نظر تحقیق بوده بدست آمده است یا خیر؟ به منظور دست یابی و سنجش میزان اعتبار نتایج و تجزیه و تحلیل پایایی تحقیق به بررسی روابط تئوری، نمودارها و نتایج تجربی پرداخته شده است که جهت تست فرضیات و قیاس جامع تر بین نتایج از نرم افزار فلوئنت استفاده می گردد. جهت تایید میزان نزدیکی نتایج به واقعیت، پیگ واقعی نیز با این نتایج مقایسه می گردد.
۳-۶ روش گردآوری داده ها
به منظور دستیابی به شناخت هرچه بیشتر پیگ ها اقدام به جمع آوری منابع و اطلاعات مرتبط با موضوع و بررسی کارهای مشابه صورت گرفته در ایران و جهان، پایان نامه های دانشجویی، بهره گیری از تجربیات افراد متخصص و مقالات خارجی پرداخته و ازطریق معادلات ناویر- استوکس، معادلات پایستگی جرم، معادلات پایستگی مومنتوم، تحلیل عددی و دینامیکی، نتایج خروجی از نرم افزار و مقایسه نتایج سعی در رسیدن به اهداف مورد نظر شده است.
۳-۷ روش تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل داده ها برای بررسی صحت و درستی فرضیات تحقیق از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در بیشتر تحقیقات که متکی بر اطلاعات جمع آوری شده از موضوع مورد تحقیق می باشد تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلی ترین و مهمترین بخش های تحقیق محسوب می شود. در این پژوهش نیز بر اساس نمودارها و تحلیل های نرم افزار فلوئنت از چندین حالت که شرایط مساله را بر آورده می سازند سرعت، گرادیان فشار، تنش برشی و نیروهای وارد بر جسم در خطوط لوله را بررسی و به مقایسه آنها با نتایج تئوری و تجربی و همچنین پیگ واقعی می پردازد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱ مقدمه
حرکت جسم جامد درلوله ها به دلیل کاربرد فراوان آن بویژه در صنعت نفت وگاز از اهمیت زیادی برخوردار است. پیگ ها به شکل های گوناگون و بنا به کاربردهای مختلف طراحی و در خطوط لوله رانده می شوند. سرعت حرکت پیگ باید تحت کنترل باشد تا از خرابی های ناشی ازحرکت نامناسب آن درون لوله جلوگیری شود. از طرفی برآورده شدن هدف پیگ رانی منوط به راندن پیگ با سرعت مناسب است. سرعت زیاد حرکت سبب پایین آمدن راندمان کار شده و سرعت کم امکان توقف را فراهم می سازد.
در این فصل ارتباط میان سرعت جسم و سیال با افت فشار ناشی از آن مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به بررسی روابط تحلیلی نیروهای پسا و برا وهمچنین عوامل موثر در آنها می پردازیم. جهت آشنایی با این روابط از ضرایب بدون بعد پسا و برا استفاده شده و اثر پارامترهای موثر به صورت نمودار نشان داده می شود. ازآنجا که در کاربرد این نتایج از داده های تجربی استفاده می شود، اطلاعاتی که در طراحی و ساخت مورد استفاده است دراختیار قرار داده می شود. همچنین معادلات حاکم بر جریان و معادلات اغتشاشی مورد استفاده توسط نرم افزار فلوئنت معرفی می شوند.
۴-۲ تحلیل سرعت وگرادیان فشار
برای طراحی سیستم انتقال جسم جامد باید ارتباط میان سرعت و افت فشار با سایر پارامترها شناخته شده باشد. این پارامترها عبارتند از سرعت سیال، ابعاد جسم و لوله، وزن جسم وخواص مواد انتقال دهنده. پس از اینکه این اطلاعات به دست آمد ابعاد سیستم، نرخ و میزان جریان لازم برای پمپ شدن قابل محاسبه است. همچنین نشان داده خواهد شد که رابطه میان این پارامترها به طور ضمنی توسط معادلات انرژی و پیوستگی با در نظر گرفتن افت انرژی روی جسم بدست خواهد آمد.
جسم موردنظر در اینجا یک سیلندر به طول و شعاع می باشد که به صورت هم مرکزدر لوله ای به شعاع به طور افقی وعمودی حرکت می کند. هندسه جسم درشکل ۴-۱ نشان داده شده است.
x
r
شکل ۴-۱ هندسه جسم استوانه ای
فرض هم مرکزی جسم به هنگام حرکت ممکن است این تصور را بوجود آورد که حل بدست آمده غیر واقعی خواهد بود و امکان اعمال محدودیت هایی را در مدل پدید آورد، اما این فرض چندان هم غیر واقعی نیست. در لوله های عمودی جسم به هنگام حرکت با تکان های آرامی به سمت بالا حرکت می کند اما حرکت آن پایدار و در طول محور لوله است. در لوله های افقی نیز با یکسان در نظر گرفتن چگالی جسم وسیال همین حالت رخ می دهد. سرعت حرکت جسم درنظر گرفته می شود که توسط سیالی با سرعت به حرکت در می آید. در فاصله حلقوی میان لوله و سیلندر سرعت سیال است و جریان مغشوش در نظر گرفته می شود.
معمولا و مساوی نیستند .در حالتی که جسم نسبتا سنگین باشد درحقیقت به درون سیال فرو می افتد و از کوچکتر می گردد. در صورتی که چگالی جسم ازسیال کمتر باشد سرعت جسم ازسیال بیشتر می شود. در این حالت نیروی فشاری که جسم را به بالا می راند باید با نیروی ناشی از تنش برشی متعادل شود.
اگر مبدا مختصات را بر روی جسم فرض کنیم و محور مختصات با جسم حرکت کند، مساله به جریان سیال بر روی جسم ساکن تبدیل می شود و حل ساده تر می گردد. در این مبدا مختصات جدید جسم ساکن بوده ودیواره لوله با سرعت درخلاف جهت حرکت می کنند.
شکل ۴-۲ سرعت ها در مختصات متحرک
در مختصات جدید داریم:
= -
= -
با نوشتن معادله پیوستگی:
(۴-۱)
=(-)