باز به روایت کشی او از ترس مهدی عباسی به یمن گریخت و در همانجا درگذشت.
اساتید:
امام باقر، امام صادق، حسن بن ابی الحسن بصری، حسن بن شهاب، فضل بن عبدالملک بقباق، أبان بن ابی عیاش، بَکَیر بن اعین و… .
شاگردان:
عبدالله بن جَبَله، محمد بن ابی عُمیر، محمد بن اسماعیل بن بَزیع، محمد بن عیسی بن عبدالله اشعری، یونس بن عبدالرحمن و… .
او به جهت این نیز که، طریق کتاب سُلَیم بن قیس هلالی، از ابان بن ابی عیاش است، دارای اهمیت ویژه میباشد.
آثار:
له کتاب، کتاب الفرائض و…[۴۴۸]
«العبدیه» نسبت به قبیلۀ عبدالقیس بحرین است.[۴۴۹] و ما در این کوتاه با تمرکز بر افراد قبیلۀ عبدالقیس کسانی از زنان را که با فعالیت مختصر حدیثی نامشان در اهل حدیث وارد شده است، نام میبریم.
۱ـ قنواء بنت رُشَید الهجری
او از پدرش روایت دارد[۴۵۰].
۲ـ ام الأسود بنت زید بن صوحان
او به واسطۀ پدرش، از علی روایت دارد.[۴۵۱]
۳ـ ام المقدام الثقفیّه
از حویریه بن مسهر عبدی روایت میکند و عبدالواحد بن مختار انصاری از او حدیث رد الشمس را نقل میکند.
۴ـ نضره بنت أبی خضره (منذر بن مالک) عبدی
از امام حسن بن علی، عایشه، ابونضره عبدی روایت دارد و تابعی محسوب میشود.[۴۵۲]
۵ـ اُم خالد العبدیه
او راوی از امام صادق است.[۴۵۳]
۶ـ اُم شوق العبدیه
او از نضره الازدیه روایت معروفی را نقل میکند که چنین است:
«لما قتل الحسین بن علی مَطَرت السماء دماً فأصبح جرارنا وکلّ شیءٍ لنا ملأی دماً».[۴۵۴]
او را اُم سوق و اُم شرف هم گفتهاند.[۴۵۵]
۷ـ ماایه بنت مُنقِذ (سعید) العبدیه
دربارۀ او گفتهاند: «امامیه تقیه لما روی عن ابی جعفر من انها تشیع وکانت دارها مألفاً للشیعه یتحدثون فیها».[۴۵۶]
علامۀ شوشتری معتقد است، منظور از ابی جعفر، در این کلام برخلاف نظر علامۀ مامقانی، امام باقر نیست، بلکه منظور ابوجعفر طبری است. و به تاریخ طبری استشهاد کرده است که از ابو مخنف گزارش اجتماع شیعۀ بصره را، در خانۀ زنی از عبدالقیس به همین نام، گزارش میکند.[۴۵۷]
۸ـ اُم اوفی (افعی) العبدیه[۴۵۸]
۹ـ اُم شبیب العبدیه
او از عایشه روایت میکند[۴۵۹] و عمر بن خفص از وی روایت دارد.[۴۶۰]
۱۰ـ اُم البنین بنت شَراحیل العبدیه
او از عائذ بن سعد الحبتری (سعید الجسری) روایت دارد.[۴۶۱]
ج. روابط حدیثی با دیگر مناطق
بررسی و نمایاندن روابط حدیثی موجود بین محدثان بحرین با دیگر مناطق، نشان میدهد این حوزۀ حدیثی، نه یک محیطِ بسته بلکه دارای افرادی بوده است که به دلایل مختلف با غالب شهرهای اسلامیِ آباد آن روز، رابطه داشتهاند. به آنجا مسافرت کرده و گاهی در آن شهرها اقامت کردهاند.
شاید نتوان این ارتباطها را «رَحلات الحدیثیه» نامید ولی تبیین دقیق روابط موجود میان محدثان بحرین و دیگر مناطق، جز از بررسی شرح حال و تراجم محدثان بحرین و غیر آنها ممکن نیست.
در این کوتاه با توجه به شواهد موجود و پسوند نام محدثان، به ذکر این مناطق و رابطۀ موجود میپردازیم.
شکلگیری شهر کوفه به این ترتیب بود که خلیفۀ دوم، به سعد بن ابی وقاص دستور داد تا محلی را برای هجرت مسلمانان برگزیند، که بین او، و آن شهر، دریا فاصله نباشد.[۴۶۲]
سعد، سلمان فارسی و حذیفه بن یمان را، برای مکان یابی فرستاد و آنها به ریگزاری با شنهای سرخ رسیدند و آنجا را انتخاب کردند. سعد نیز در محرم سال هفدهم هجری، از مداین به کوفه آمد و آنجا را طراحی کرد.[۴۶۳]
در سالهای بعد، با افزایش جمعیت در کوفه، سعد به نسبشناسان دستور داد تا ساکنان را دستهبندی کنند و در نتیجه مردم کوفه به هفت گروه تقسیم شدند.
طبری به روایت سیف بن عمر، این گروه ها را نام میبرد که یک دسته از آنها ایاد، عک، عبدالقیس، اهل هَجَر و ایرانیان هستند.[۴۶۴]
باز طبری روایتی را از ابومخنف نقل میکند، که فهرست گروه های ساکن در کوفه، در زمان خلیفه سوم و امیرالمؤمنین علی است و در این گزارش نیز قیس بن عَیلان و عبدُالقیس یکی از آن گروه ها هستند.[۴۶۵]
بلاذری، از قول عامر بن شراحیل شعبی، جمعیت قبایل نزاری (که عبدالقیس و دیگر بحرینیها از آنها هستند) را در کوفه، هشت هزار نفر مینویسد.[۴۶۶]
بدین ترتیب، میتوان گفت جمع زیادی از مردم بحرین، که دوستدار خاندان پیامبر بودند، در کوفه حضور داشتند و حضور اینان باعث میشد به تعبیر اشپولر ـ محقق آلمانی ـ کوفه مرکز اصلی تبلیغ شیعیان باشد.[۴۶۷]
بررسی تأثیر و تأثر بحرینیها در کوفه، در سالهای بعد، مجال وسیعتری را میطلبد. در این کوتاه تنها به ذکر کوفیهایی که اصالت بحرینی داشتند یا به تعبیری «بحرینیهایِ کوفی» بسنده میکنیم.
جایگاه برتر مینای نقاشی درمقایسه با دیگر محصولات فلزی صنایع دستی از نظر فروش و عرضه در بازار
۳۵
۰۷/۳
۳۷/۰
۰۶/۰
با توجه به جدول۴-۷، مشاهده میشود که ۳۵ نفر از افراد نمونه در بین افراد منتخب، نظر خود را در مورد جایگاه برتر مینای نقاشی درمقایسه با دیگر محصولات فلزی صنایع دستی از نظر فروش و عرضه در بازار بیان داشتهاند. میانگین این متغیر (۰۷/۳) نشان میدهد که این میزان نزدیکبه متوسط بودهاست. انحراف استاندارد این متغیر ۳۷/۰ و خطای میانگین ۰۶/۰ است.
در بیان آماری فرض صفر و فرض مقابل بیان شده را می توان به صورت زیر نوشت.
که در رابطه فوق میانگین پاسخ افراد نمونه در ارتباط با جایگاه برتر مینای نقاشی درمقایسه با دیگر محصولات فلزی صنایع دستی از نظر فروش و عرضه در بازار است.
نتایج حاصل از آزمون T تک گروهی در جدول زیر ارائه شده است.
جدول ۴-۸ نتایج آزمون t تک گروهی برای فرضیه اول تحقیق
نام متغیر
میزان T
درجه آزادی
Pمقدار-
رد یا عدم رد فرض صفر(H0)
جایگاه برتر مینای نقاشی درمقایسه با دیگر محصولات فلزی صنایع دستی از نظر فروش و عرضه در بازار
۱۵/۱
۳۴
۱۲۵/۰
عدم رد فرض صفر
نتیجه آزمون tتک گروهی، که جهت بررسی میزان معنیداری میانگین بدستآمده در جدول ۴-۸ارائه شده است، نتایج نشان میدهد که این میزان معنیدار نیست. میزان t بدستآمده ۱۵/۱ با درجه آزادی ۳۴ ودر سطح معنی داری ۰۵/۰، با توجه به اینکه p-مقدار آزمون بیشتر از ۰۵/۰، (۱۲۵/۰) شده است، فرض صفر رد نمی شود. بنابراین با نتیجه حاصلشده میتوان گفت که از دیدگاه افراد نمونه مینای نقاشی درمقایسه با دیگر محصولات فلزی صنایع دستی از نظر فروش و عرضه در بازار تهران در جایگاه بالاتری قرار ندارد.
۴-۳-۲ بررسی فرضیه دوم
فرضیه دوم دارای دو فرضیه فرعی می باشد که در این بخش مورد بررسی قرار می گیرند.
۴-۳-۲-۱ بررسی فرضیه دوم اصلی
فرضیه دوم تحقیق بشرح زیر می باشد:
“موثر ترین ویژگی در رونق اقتصادی محصولات صنایع دستی(مینای نقاشی)در بازار تهران قیمت مناسب و طرح و نقش مینا است.“
در جدول زیر آمار توصیفی نتایج حاصل از نظر سنجی در مورد فرضیه فوق مشاهده می شود.
جدول۴- ۹ آمار توصیفی نتایج حاصل از نظر سنجی از افراد در مورد فرضیه دوم
متغیر
کاملا مخالفم
مخالفم
تاحدی
موافقم
کاملا موافقم
کاتب: قوام الکتاب (نستعلیق)
ابعاد: ۴/۲۰*۷/۱۳ (۳۲۰ ص)
دیباچه دارد و از زبان فرانسه ترجمه شده است.
شماره اموالی: ۲۸۰۲۲
۴-۲-۲۸- حفظ صحت
در صفحه عنوان پس از نام کتاب آمده است: از تصنیفات و تالیفات جناب فخامت نصاب عمده الامرا عظام دکتر میرزا علیخان ناصر الحکما سرتیپ اول. و معلم کل علوم طب و جراحی و کحالی و حکمت طبیعی، ابن حکیم عالم فخرالمتالهین بسند الاجله مرحوم شیخ عبدالجلیل طبیب رحمه الله. طهران، دارالطباعه عالیجاه استاد خداداد، چاپ اول: فی سنه ۱۳۱۵٫ در صفحه بعد مقدمه ای آورده در نوشتن این کتاب پرداخته است.
دوره تحصیلی: بهداشت
نویسنده: ناصرالحکما اصفهانی (علی بن زین العابدین)
چاپخانه: دارالطباعه استاد خداداد (تهران)
تاریخ چاپ: چاپ اول ۱۳۱۵
کاتب: زین العابدین بن محمد علی محلاتی (نسخ)
ابعاد: ۲۱*۵/۱۶ (۲۷۰ ص)
بانی چاپ: شیخ مهدی قادری - دفتر اول: حفظ صحت شخصی – دفتر دوم: بیان مطالب طبیبیه
شماره اموالی: ۲۸۰۰۱
۴-۲-۲۹- خلاصه الحساب
در صفحه اول این کتاب متنی به خط نستعلیق آمده است که اشاره دارد این کتاب ترجمه و شرح کنزالحساب شیخ بهایی است که توسط فرهاد میرزا ترجمه گردیده است. در صفحه بعد مقدمه فرهاد میرزا را می خوانیم که نوشته است: در ماه صفر سال ۱۲۵۶ هجری به علم حساب علاقمند گردیده و از آنجا که علم حساب علمی شریف است و در همه علوم کاربرد دارد ولی چون کتابهای مشروحه ملال آور است وی خلاصه الحساب را نیکو می یابد و آن را به فارسی ترجمه و مطالبی که شیخ بهایی بیان نفرموده، برای تشویق دانش آموزان آورده است. و ادامه می دهد که نویسنده اصلی شش چیز را آورده است: اول تعریف علم حساب، دوم تعریف موضوع علم حساب، سوم تعریف عدد که موضوع علم حساب است، چهارم تقسیم عدد به صحیح و کسر، و منطق و اصم و زائد و ناقص و تام ، پنجم اصول مراتب عدد و ششم صور ارقام عدد. در آخر کتاب نیز جدول تقسیم اعداد و غلطنامه کتاب آمده است.
دوره تحصیلی: سال سوم و چهارم ابتدایی
نویسنده: فرهاد میرزا قاجار
چاپخانه: دارالطباعه میرمحمد باقر (تهران)
تاریخ چاپ: ۱۲۷۹
کاتب: علی اصغر (نستعلیق)
ابعاد: ۵/۱۷* ۲/۱۱ (۳۵۶ ص)
این کتاب ترجمه و شرحی است بر خلاصه الحساب شیخ بهایی
شماره اموالی: ۲۸۱۳۷
۴-۲-۳۰- دروس النحویه
مخفی نماناد که چون کتاب مستطاب دروس النحویه که نسخه او کمیاب بود و طالبانش بسیار و در واقع کم بودن این کتاب یک نوع ستمی باطفال مدارس بود لذا این اقل السادات الکتاب الاول من الدروس النحویه و هو المقرر الفرقه الثالثه الابتدائیه سید حسین مشهور بمصدق با جناب آقا محمدحسین تاجر کتابفروش متصدی طبع او گردید که محصلین از این فیض عظمی باز نمانند….
دوره تحصیلی: ابتدایی
نویسنده: سید حسین مصدق
چاپخانه: محمدحسین تاجر کتابفروش
تاریخ چاپ: ۱۳۰۵ ق
کاتب: رضوی موسوی، محمد علی بن محمد
ابعاد: ۱۱*۱۷ ۳۰۴ صفحه
شکل۳-۵- نمودار سیستم تطبیقی مدل مرجع (MRAS).
این کار روش مناسبی برای ارائه مشخصات سرو است . سیستم دارای یک پسخور معمولی است که از فرایند و کنترل گر تشکیل شده است و یک حلقه پسخور دیگر که پارامترهای کنترلگر را تغییر میدهد . پارامترها بر اثر خطا که تفاوت بین خروجی سیستم و خروجی مدل مرجع است تغییر داده می شوند. حلقه پسخور معمولی حلقه درونی و حلقه تنظیم پارامتر حلقه بیرونی نامیده میشود.
۳-۲-روش های کنترل برداری موتور القایی بدون سنسور سرعت مبتنی بر MRAS
برای کنترل برداری موتور القایی بدون حسگر سرعت مبتنی بر MRAS تحقیقات زیادی انجام شده است و راهکارهای متنوعی نیز به عنوان نتیجه ارائه شده که در این فصل به چهار روش اشاره میکنیم .
۳-۲-۱-کنترل برداری موتور القایی بدون حسگر سرعت در سرعتهای خیلی پایین
در این حالت سیسم تنها از حسگرهای جریان در یک حلقه بسته کنترلی با تخمین سرعت رتور و یک اینورتر منبع ولتاژ PWM استفاده میشود . تخمین بلادرنگ سرعت رتور بر اساس استفاده از مدل موازی سیستم کنترل تطبیقی مرجع (MRAC) میباشد.
مدل تغییر یافته شار برای تخمین گر سرعت طرح تطبیق را به کار می برد. طوری که ورودی های و از سیگنالهای ولتاژ فرمان مرجع و تخمین زده می شوند و مؤلفه های جریان و را اندازه گیری میکنند.
۳-۲-۱-۱-سیستم کنترل
شکل (۳-۶) بلوک دیاگرام سیستم کنترلی پیشنهادی این روش را برای کنترل بدون حسگر سرعت موتور القایی نشان میدهد. ورودی این طرح، سرعت رتور میباشد و خروجیها می تواند سرعت رتور، موقعیت رتور، گشتاور الکترومغناطیسی، شار نشتی، جریان و یا ترکیبی از آن ها باشد. به منظور کنترل جهت یابی شار رتور جریان محور مستقیم و جریان محور عمودی باید به طور مجزا کنترل شوند ولی معادلات ولتاژ به یکدیگر کوپل شدهاند و ترم به و ترم به وابسته می باشد. بنابرین و نمی توانند همانند متغیرهای کنترلی مجزا از یکدیگر برای شار رتور و گشتاور در نظر گرفته شوند. برای کنترل با عملکرد بالا باید جریان و مجزا از یکدیگر در نظر گرفته شوند. در الگوریتم معرفی شده در این بخش تنها از حسگرهای جریان برای بدست آوردن سیگنالهای پسخور استفاده میشود.
Cos Sin
Adaptive Speed Computation
۱/S
شکل۳-۶- بلوک دیاگرام سیستم کنترل.
۳-۲-۱-۲-موتور القایی
معادلات ولتاژ و گشتاور موتور القایی در چهار چوب مرجع گردان به صورت زیر بیان می شود:
(۳-۱) | |
(۳-۲) |
جایی که سرعت زاویه ای شار رتور، سرعت زاویه ای رتور ، سرعت زاویه ای لغزش است
حال اگر محور d بر برآیند شار رتور یعنی محور منطبق شود خواهیم داشت:
و
۳-۲-۱-۳-کنترل مجزا
در کنترل برداری باید مؤلفه های شار و گشتاور جریان یعنی و مستقل از یکدیگر بوده و به ترتیب توسط و کنترل کردند. برای مجزا سازی و می توان به صورت زیر عمل کرد:
(۳-۳) | و |
طوری که سیگنالهای مجزا به صورت زیر تعریف میشوند:
(۳-۴) |
جریان های و با یک تبدیل سه فاز به دو فاز در مختصات مرجع ساکن، از جریانهای سه فاز اندازه گیری شده بدست میآیند.
۳-۲-۱-۴-مدل شار رتور
می توان با دوباره مرتب کردن دو سطر ابتدایی و انتهایی معادله (۳-۱) معادلات زیر را نوشت.
۳.ارزش شهادت زنان در اموری که منفردا شهادت میدهند .
با بیانی که قبلا در مورد بینه و خبر ثقه و حجیت آن دو در موضوع حق آورده شد مشخص شد در مواردی که شهادت زنان مجاز بوده و از طرف شارع بیانی در ارتباط با عدم اعتبار آن نیامده باشد ، شهادت زنان از باب حجیت خبر ثقه در موضوعات حجت بوده مگر آن که شارع مقدس بر حسب اهتمامی که به امر داشتهاند ترکیبی دیگر برای اعتبار شهادت زنان در مورد مذکور بیان دارد و در آن صورت ترکیب مطرح شده ملاک خواهد بود در سوال و جوابهای ادله اعتبار شهادت زنان به طور منفرد الفاظ « الرجال » و « النسا » آورده شده بود ، «ال» در «الرجال و النسا » « ال» جنس میباشند و تنها بیان جواز شهادت نسا در این امور را به همراه دارند ( همچنین بر حسب مورد رجال ) و در مورد تعداد سخنی به میان نیاوردهاند ظاهر روایات نیز دلالتی ندارند ، در خبر سکونی۱ ( عن جعفر عن ابیه ، ان امیرالمومنین علیه السلام قال فی امراه ادعت انها حاضنت ثلاث حیض فی شهر واحد فقال : کلفوا نسوه من بطانتها ان حیضها کان فیما مضی علی ما ادعت فان شهدن صدقت ، والا فی کاذبه ) اگر چه « ال» جنس وجود ندارد اما ظهوری نیز از جهت بیان تعداد در دست نیست . در نتیجه در اموری که ردعی از طرف شارع مبنی بر اعتبار شهادت زنان وجود نداشته باشد و از اعتبار در تعداد آن مورد و مقدار ارزش شهادت یک مرد پذیرفته خواهد شد مواردی را که شارع مقدس منع از شهادت زنان فرموده بودند گذشت ، در این جا لازم است به ذکر مواردی که شارع تعداد خاصی را معتبر دانسته و یا میزان ارزش شهادت یک زن را مسئله مشخص نموده پرداخت . اما قبل از آن میبایست یادآور شد اعتبار شهادت از باب اعتبار اخبار در نزد عقلا در موضوعات مطرح شد و اگر شارع مقدس عدد معین و شرایط را اعتبار نمایند در زمان وجود جمیع شرایط و تعداد مورد نظر است که موضوع ثابت خواهد شد ، و الا در صورت عدم اجتماع تمامی شرایط طریق معتبری وجود نخواهد داشت تا موضوع توسط آن ثابت گردد مگر آن که دلیلی خاص مبنی بر اثبات جزو موضوع بودن شهادت جز در زمان عدم تکمیل عدد اقامه شود : ادله آتی متکفل بیان این معنی نیز میباشند .
مواردی که شارع مقدس تعداد خاص را معتبر دانسته و یا میزان ارزش شهادت یک زن را در مسئله مشخص نموده و یا بر قبول جزیی از عدد مورد نظر در شهادت صحه گذارده است عبارتند از : ارث ، وصیت ( تملیکی ) و دیه . در موارد ارث معتبره سماعه ( القابله تجوز شهادتها فی الولد علی قدر شهاده امراه واحده ۱) و صحیح عمر بن یزید (قال سالت ابا عبدالله علیه السلام عن رجل مات و ترک امراته و هی حامل ، فوضعت بعد موته غلاما ثم مات الغلام بعد ما وقع الی الارض ، فشهدت المراه التی قبلتها انه استهل وصاح حین وقع الی الارض ، ثم مات ، قال : علی الامام این یجیز شهادتها فی ربع میراث الغلام ) دلالت بر اثبات ارث توسط چهار زن و همچنین قبول شهادت یک زن به مقدار ربع میراث می کند این دو روایت همچنین اطلاقات ادله ای که با اطلاقاتشان دلالت بر ثبوت تمام ارث توسط شهادت قابله را می کند تقیید میزنند از جمله اطلاقات مذکور میتوان صحیحه عبدالله بن سنان ( سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول:… تجوز شهاده القابله وحدها فی المنفوس۲ ) را نام برد .
ادله مذکور در ارتباط با قابله ذکر شده اما میتوان ادعا نمود حکم اختصاصی به قابله نداشته و راجع به تمامی زنان است چرا که در امر شهادت قابله خصوصیتی نداشته تا حکم مختص او باشد همچنین در معتبره سماعه ذکر شده که شهادت قابله معادل شهادت یک زن است علاوه بر آن در صحیحه عمر بن یزید که توسط شهادت یک قابله ربع میراث را قابل اثبات میدانند اگر بخواهیم حکم را منحصر به قابله بدانیم میبایست ملتزم شویم برای اثبات تمامی ارث باید چهار قابله جمع باشند که این صورت بسیار نادری است خصوصا در زمان معصوم علیه السلام و موجب میشود به جز در موارد بسیار نادر تنها ربع میراث ثابت گردد که این امر بعیدی است .
در کتب شرایع ، جواهر مبانی تکمله المنهاج و تحریر الوسیله این حکم تایید شده حتی مرحوم صاحب جواهری ادعای عدم وجود خلاف نموده و از کتب خلاف و سرائر نقل ادعای اجماع نموده است .
در قسمت وصیت ( تملیکی ) نیز ادله متعددی اقامه شدهاند ، از جمله صحیحه ربعی (عن ابی عبدالله علیه السلام فی شهاده امراه حضرت رجلا یوصی لیس معها رحل فقال : یجاز ربع ما اوصی به حساب شهادتها ) و صحیحه محمد بن قیس ( عن ابی جعفر علیه السلام عن امیرالمومنین علیه السلام انه قضی فی وصیته لم یشهدها الامراه فاجاز شهاده المراه فی ربع الوصیه )
اما در این قسمت خبری است از عبدالله بن سنان (قال سالته عن امراه حضرها الموت و لیس عندها الا امراه اتجوز شهادتها ؟ فقال لا تجوز شهادتها الا فی المنفوس و العذره ) و نیز اخبار دیگری در این باب قریب به این مضمون وجود دارند که با اطلاق خود دلالت بر عدم قبول شهادت زنان در وصیت (تملیکی ) مینمایند ، اما با تمسک به ادله ای که فوقا ارائه شد باید از این اطلاقات دست کشید ، علاوه بر آن که دیدیم شیخ در خلاف و ابن ادریس در سرائر ادعای اجماع بر اعتبار شهادت زنان در ثبوت وصیت نمودهاند و کسی نیز بر خلاف این نظر فتوا نداده است ، نهایت امر این خواهد بود که این دو دسته روایات معارض خواهند شد و از جمله مرجحات ذکر شده در اخبار علاجیه شهرت عملی است که در این قسمت معاضد اعتبار شهادت زنان در وصیت است در این جا باید متذکر شد در مبحث ارث وصیت شهادت دو زن نصف میراث و سه زن سه چهارم و چهار زن تمامی را ثبات می کند ، به دلیل صحیحه ربعی فوق الذکر (فی شهاده امراه حضرت رجلا یوصی لیس معها رجل فقال : یجاز ربع ما اوصی به حسب شهادتها ) و معتبره سماعه سابق الذکر ( القابله تجوز شهادتها فی الولد علی قدر شهاده امراه واحده ) و صحیحه عبدالله بن سنان ( قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول : تجوز شهاده القابله فی المولود اذا استهل وصاح فی المیراث و یورث الربع من المیراث به قدر شهاده امراه واحده . قلت : فان کانت امراتین قال تجوز شهادتهما فی النصف من المیراث ) و خبری که از ابی بصیر نقل شده است ( عن ابی جعفر علیه السلام قال : قال : تجوز شهاده امراتین فی استهلال ) تنها نافذ و مجاز بودن شهادت دو شاهد زن را متذکر شده و نسبت به مقدار تاثیر آن در میراث بیانی ندارد و ساکت است . فلذا اطلاق آن توسط ادله مذکور تقید خواهد خورد ، که در این صورت میتوان گفت نصف میراث توسط دو شاهد زن ثابت خواهد شد همچنان که صحیحه عبدالله بن سنان بدان تصریح داشت . در قسمت دیه در کتاب مبانی تکمله المنهاج استدلال و بیانی قریب به این مضامین آورده شده است با تمسک به صحیحه محمد بن قیس ( عن ابی جعفر علیه السلام قال : قضی امیرالمومنین علیه السلام فی غلام شهدت علیه امراه انه دفع غلاما فی بئر فقلته فاجاز شهاده المراه به حساب شهاده المراه ) و خبر عبدالله بن الحکم (قال سالت ابا عبدالله علیه السلام عن امراه شهدت علی رجل انه دفع صبیا فی بئرفمات ، قال : علی الرجل ربع دیه الصبی بشهاده المراه ) میتوان ادعا نمود شهادت یک زن ربع دیه را ثابت می کند و دو زن نصف و سه زن سه چهارم و چهار زن تمامی دیه را ثابت خواهد نمود . موید این ادعا عبارت « به حساب شهاده المراه » در صحیحه محمد بن قیس است ، و اگر چه در نقل صدوق علیه الرحه این قسمت وجود ندارد اما این عدم ذکر مضربه ادعا نخواهد بود چرا که عدم ذکر ایشان دال بر عدم وجود نمیباشد .
فصل دوم :
شرایط اعتبار شهادت ، جرح ، تعدیل و درآمدی بر مسئولیتهای شهود
مبحث نخست : شرایط اعتبار شهادت
گفتار نخست :شرایط شاهد
ماده ۱۳۱۳ ق.م اصلاحی ۱۴/۰۸/۱۳۷۰ مقرر می دارد : « در شاهد بلوغ ، عقل ، عدالت ، ایمان و طهارت مولد شرط است » ۱
ماده ۱۵۵ ق. آ. د. ک مصوب ۱۳۷۸ نیز مقرر می دارد : « در مواردی که قاضی به شهادت شاهد به عنوان دلیل شرعی استناد می نماید ، لازم است شاهد دارای شرایط زیر باشد . بلوغ ، عقل ، ایمان ، طهارت مولد ، عدالت ، عدم وجود انتفاع شخصی برای شاهد یا رفع ضرر از وی ، عدم وجود دشمنی دنیوی بین شاهد و طرفین دعوی و عدم اشتغال به تکدی و ولگردی
ماده ۱۳۱۳ مصوب ۱۳۱۴ مقرر می داشت : شهادت اشخاص زیر پذیرفته نمی شود
شرایط شاهد
الف- شرایط ایجابی
درباره باب شهادت ، علمای شیعه ، اعم از متقدمان و متاخران از پنج تا ده شرط را برای شاهد ذکر نموده اند بدین ترتیب که اکثر علما شش شرط را بیان کرده اند و اقلیتی هفت شرط را لازم دانسته اند اختلاف این دو دسته در این است که دسته دوم ، شرط اسلام و ایمان را جداگانه مطرح کرده اند ، ولی دسته اول آن دو را یک شرط دانسته اند .
مرحوم شهید اول در الدروس الشرعیه شرایط را ده عدد ذکر نموده است در مقابل ، مرحوم خویی در مبانی تکمله المنهاج شرایط را پنج عدد دانسته است .
ما نیز به متابعت از اکثریت علما ، بحث را بر اساس شرایط ششگانه ادامه خواهیم داد زیرا با ذکر ایمان به عنوان شرط لازم در شاهدف نیازی به لحاظ نمودن اسلام به عنوان شرطی دیگر نخواهد بود و در جای خود، دلیل مطلب توضیح داده خواهد شد . شرایط ششگانه ای که وجود آنها در شاهد لازم است عبارتند از
«بلوغ ، عقل ، ایمان، عدالت، طهارت مولد و انتفای تهمت در شاهد » که در این سطور به توضیح هر یک از آنها خواهیم پرداخت .
۱.بلوغ
علمای شیعه و سنی به اتفاق شهادت غیر ممیز را مردود دانسته اند ، ولی درباره شهادت طفل ممیز ، بین علما اختلاف است که دلیل اختلاف نظر چند روایت است که موجب برداشتهای مختلفی شده است به طور کلی درباره پذیرش شهادت طفل ممیز ، هشت قول وجود دارد :
۱.شهادت اطفال ممیز فقط در قصاص و جراحات پذیرفته است به شرط این که اطفال ده ساله باشند و بعد از حادثه تا ادای شهادت ، متفرق نشده باشند و اجتماعشان بر امر مباح باشد ۱
۲.شهادت اطفال مییز فقط در قتل و جراحات سر و صورت پذیرفته است ، مشروط به دو شرط :
اول : عدم تناقض گویی در شهادت
دوم : اطفال ، همه به یک نحوه شهادت دهند ۲
۳.شهادت اطفال ممیز فقط در جراحات سر و صورت پذیرفته می شود و هر گاه گفتارشان چندگانه باشد ، گفته اول آنان معتبر است . ۳
۴.شهادت اطفال ممیز فقط در جراحات پذیرفته است مشروط به این که اطفال در شهادتشان اختلاف گفتار نداشته باشند و درباره مشهود به بر کار حرامی گرد هم نیامده باشند ۴.
شهید اول نیز همین نظر را دارد و در الدروس الشرعیه یک شرط را بیان نموده است و آن این که فقط به گونه اول اطفال اعتنا می کنیم ( در صورت حصول تعدد گفتارشان ) اما در اللمعه الدمشقیه دو شرط را ذکر نموده اند که اجتماع آنها بر امر مباح و پراکنده نشدنشان بعد از شهادت است .
۵.«شهادت اطفال ممیز در مورد قتل پذیرفته است و در مورد جراحات با اشکال مواجه است » ۴
۶) شاهد مکلف است به تحمل و ادای شهادت ، در حالی که طفل تکلیفی ندارد و این مکلف بودن شاهد و عدم تکلیف طفل ، با هم ناسازگارند .
۷) اصل اولی ، عدم اثبات حق به وسیله شهادت است ، شهادت فرد بالغ جامع الشرایط از تحت این اصل خارج و مورد قبول واقع می شود ، و شهادت طفل ممیز در تحت این قاعده کلی باقی است بنابراین در مخالفت با اصل باید به قدر متیقن اکتفا کرد .
۸ ) خداوند در قرآن فرموده است : « و استشهدوا شهیدین من رجالکم … » ف کلمه رجال بر طفل صدق نمی کند
۹) شهادت طفل بر خود او قابل قبول نیست ، پس بر دیگران باید به طریق اولی قبول نباشد ۱به نظر می رسد دلایل مذکور ، خالی از قوت نباشد .
۲.عقل
ویژگی دومی که برای شاهد لازم است ، کامل بودن عقل است بنابراین ، شهادت مجنون به دلیل اجماع قبول نیست ، بلکه این مطلب جزء ضروریات دین و مذهب است و لازم نیست برای آن در قرآن و روایات به جستجوی دلیل پرداخت .
شهادت مجنون ادواری در حال جنون نیز پذیرفته نیست ، اما در اوقات هوشیاری پذیرفته است ، مشروط به آن که حضور ذهن و هوشیاری کامل او در هنگام تحمل و ادای شهادت برای قاضی کشف شود زیرا ادله شهادت که در قرآن و روایت آمده است این مورد را شامل می شود
شهادت شخص فراموشکار ( کسی که غالبا به او فراموشی دست می دهد ) پذیرفته نیست ، زیرا فراموشی او باعث می شود که مفاد لفظ و معنا را تغییر دهد
همچنین شهادت شخص ابله و کودن پذیرفته نیست ، چون این وصف او باعث می گردد ناخودآگاه به اشتباه بیفتد و یا فریب بخورد بنابراین ، سزاوار ، بلکه واجب است از پذیرش شهادت چنین فردی خودداری گردد ، مگر این که برای قاضی عدم اشتباه فرد مذکور در چنین موردی محرز باشد .
در این باره امام علی (ع) در تفسیر آیه مبارکه « ممن ترضون من الشهداء۱ »می فرماید :
« فمن ترضون دینه و امانته و صلاحه و عفته و تیقظه فی ما یشهد به و تحصیله و تمییزه و ما کل صالح ممیز و لا کل مییز صالح۲ » مراد از این که خداوند فرموده است (گواهان شما از کسانی باشند که مورد رضایت شماست ) کسانی که شما از دینداری ، امانت داری ، صالح بودن ، عفیف بودن و فطانت او در مورد او مشهود به و تحصیل و تمییز دادن او راضی باشید زیرا هر صالحی تمیز دهنده امور نیست و هر تمییز دهنده ای صالح نیست .
فقها درباره لزوم کمال عقل در شاهد توافق نظر دارند علاوه بر این بعضی گفته اند : اگر برای کسی سهو و نسیان عارض شود ، ولو به صورت غالب نباشد ، و باعث عدم اعتماد عقلا بر شهادت او شود ، شهادتش مردود است ، زیرا ادله پذیرش شهادت ، منصرف است به شهادت متعارف و مورد مذکور ، شهادت غیر متعارف است .
۳-ایمان
بعضی از فقها۳ اسلام را مستقلا در کنار ایمان (شیعه اثنا عشری بودن ) به عنوان یک شرط ذکر کرده اند ، ولی اکثر فقها به ذکر ایمان اکتفا کرده و اسلام را به عنوان شرط مستقلی ذکر ننموده اند زیرا اسلام و ایمان یکی ، مترادف هستند و هر مومنی مسلمان هم است .
شهادت کفار
شهادت کفار غیر ذمی ، مطلقا پذیرفته نیست ، اما شهادت کفار ذمی فقط در باب وصیت ، به شرط فقدان مسلمان عادل پذیرفته است و دلیل آن ، آیه زیر است :
«شهاده بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم او آخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبه الموت۴ » شاهد و گواه گیرید برای وصیت کردنتان وقتی که مرگ به سراغ شما آید و شاهد باید دو نفر عادل از میان شما مسلمانان باشد و اگر مسلمانی نیافتید ، دو نفر شاهد از غیر مسلمانان بگیرید ، آنگاه که در سفر باشید و مرگ شما را دریابد . بعضی گفته اند این وصیت باید درباره مال باشد و وصیت بر ولایت قبول نیست۱ اما دلیلی بر این که شاهد گرفتن کفار برای وصیت در سفر باشد ، نیست و سفر و حضر با هم تفاوتی ندارند۲ و علما درباره مطلب فوق اتفاق نظر دارند ، لذا می توان گفت پذیرش شهادت کفار ذمی در وصیت اجماعی است .
پذیرش شهادت کفار ذمی درباره اهل مذهب خودشان ، مثل شهادت فرد مسیحی درباره مسیحی ، بین علمای شیعه اختلاف است بعضی که اکثریت را نیز دارا هستند به عدم پذیرش چنین شهادتی معتقد هستند و دلیلشان اطلاق ادله منع پذیرش شهادت ذمی است ، در مقابل دسته دیگر رای به پذیرش شهادت کفار ذمی درباره کفار هم مذهبشان داده اند معتقدان این نظریه عبارتند از : شیخ طوسی ، محقق اردبیلی و سید محمد شیرازی . شیخ طوسی به روایت موثقه سماعه استناد جسته که عبارت است از :
سالت الصادق (ع) عن شهاده اهل الذمه ؟ فقال (ع) لاتجوز الا علی اهل ملتهم : از امام صادق (ع) درباره شهادت اهل ذمه سوال کردم . در جواب فرمودند : جایز نیست مگر بر اهل مذهب خودشان .
محقق اردبیلی می فرماید : « اگر شهادت ذمی درباره اهل مذهبش را نپذیریم ، مستلزم عسر و حرج و تضییع اموال اهل ذمه خواهد شد ، زیرا برای فرد ذمی مشکل است که در هر معامله ای دو نفر شاهد مسلمان عادل پیدا نماید ، لیکن دو شرط لازم است :
۱-طبق مذهب خود عادل باشد
۲-شهادتش به اعتقاد مدعا علیه درست باشد
علاوه بر این ، مرحوم صدوق باستناد به روایت عبیدالله حلبی از امام صادق (ع) به جواز شهادت کفار ذمی اهل یک مذهب علیه مذهب دیگری از آنها فتوا داده است۳ و برخی از علمای معاصر نیز چنین فتوا داده اند و بالاخره اطلاق عدم پذیرش شهادت کفار درباره مسلمانان ، شامل مسلمان غیر مومن نیز می شود