قَالَ رَبِّ إِنىِّ لَا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسىِ وَ أَخِى فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَ بَینَْ الْقَوْمِ الْفَسِقِینَ المائده/۲۵
فاصله و جدایی از گنه کاران
وَ لَمَّا جَاءَ مُوسىَ لِمِیقَاتِنَا وَ کلََّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنىِ أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَئنىِ وَ لَاکِنِ انظُرْ إِلىَ الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَئنىِ فَلَمَّا تجََلىَ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ الاعراف/۱۴۳
مشاهده پروردگار
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لىِ وَ لِأَخِى وَ أَدْخِلْنَا فىِ رَحْمَتِکَ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین الاعراف/۱۵۱
وَ اخْتَارَ مُوسىَ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِّمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتهُْمُ الرَّجْفَهُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِیَّاىَ أَ تهُْلِکُنَا بمَِا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِىَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بهَِا مَن تَشَاءُ وَ تهَْدِى مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَیرُْ الْغَفِرِینَ الاعراف/۱۵۵
دعا در حق خود و یارانش،آمرزش و محو آثار روانی گناه
وَ اکْتُبْ لَنَا فىِ هَاذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَْخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابىِ أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ کلَُّ شىَْءٍ فَسَأَکْتُبهَُا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَ الَّذِینَ هُم بَِایَاتِنَا یُؤْمِنُونَ الاعراف/۱۵۶
درخواست نیکی در دنیا و آخرت
قَالَ رَبِّ إِنىِّ ظَلَمْتُ نَفْسىِ فَاغْفِرْ لىِ فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ القصص/۱۶
ظلم به خویشتن
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلىََّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ القصص/۱۷
راز
فخََرَجَ مِنهَْا خَائفًا یَترََقَّبُ قَالَ رَبِّ نجَِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ القصص/۲۱
نجات
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌالقصص/۲۴
دعا برای رفع نیاز
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِىوَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِىوَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِیَفْقَهُواْ قَوْلىِوَ اجْعَل لىِّ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ هَارُونَ أَخِى اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى وَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى طه/۲۵تا۳۴
شرح صدر،آسانی کارها،قدرت بیان، یاری از برادر
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نخََافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى طه/۴۵
وَ لهَُمْ عَلىََّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ الشعراء/۱۴
راز
وَ قَالَ مُوسىَ إِنىِّ عُذْتُ بِرَبىِّ وَ رَبِّکُم مِّن کلُِّ مُتَکَبرٍِّ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الحِْسَابِ الغافر/۲۷
پناه بردن به خدا
وَ قَالَ مُوسىَ رَبَّنَا إِنَّکَ ءَاتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَهً وَ أَمْوَالًا فىِ الحَْیَوهِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلىَ أَمْوَالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلىَ قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُواْ حَتىَ یَرَوُاْ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ یونس/۸۸
امروزه سازمان روحانیت مسیحیت کلیسا گفته میشود[۶۵۵]و تمام مسیحیان به نوعی به کلیسا اعتقاد دارند اعم از اینکه آن را یک نهاد الهی بپندارند یا تجسم زنده عیسی مسیح و یا صرفا محل اجتماع کسانی که به دنبال فهم ودرک خواست الهی و عمل به آن هستند..[۶۵۶]
در بیان چرایی اهمیت اعتقاد به کلیسا همین بس که مسیحیان ، بنیانگذار کلیسا را حضرت مسیح می دانند و هدف آن حضرت از پدید آوردن کلیسا را نجات انسان معرفی می کنند؛ در واقع، مومن با حضور در جمع کلیساییان انسانی تازه میشود؛ لذا در ورود به جامعه کلیسایی و با انجام تعمید، به این مطلب اشاره میشود:
«و اکنون زندگی کاملاً تازه ای را در پیش گرفتهاید، که طی آن در شناخت راستی ترقّی میکنید و میکوشید هر روز بیشتر شبیه مسیح، خالق این زندگی تازه شوید. در این زندگی تازه، ملّیت شخص، نژاد، سواد و مقام اجتماعی او اهمیّت و ارزشی ندارد، چون همۀ مردم میتوانند به یک اندازه به حضور مسیح بیایند. آنچه واقعاً اهمیّت و ارزش دارد، حضور مسیح در زندگی شخص است.»[۶۵۷] در واقع آن حضور خداگونه مسیح است که به شخص در زندگی این همه امید می دهد.
در آموزههای فعلی مسیحیت، خداوند همیشه خود را بر بشر آشکار میسازد و لذا انسان بایدکوشش کند تا اراده خدا را بشناسد. بعضی از افراد به منظور هدایت بر ارتباط شخصی و فردی خود به خداوند تکیه میکنند؛ بعضی معتقدند که کسب الهام مستمر الهی از مجرای کلیسا ممکن است. [۶۵۸]
نقش راهبردی کلیسا چنان است که امروزه، رهبران کلیسا داری قدرتیاند که عیسی به حواریون منتقل کرد، تلقی میشوند؛ پاپ، قدم بر جای پای پطرس میگذارد و هنگامی که رهبران مسیحی ، بر پایه منصب رسمی خود سخن میگویند یا چیزی مینویسند، بر قدرتی که به عنوان افراد برگزیده خداو کلیسا دارند، متکی هستند و رهبران اخلاق کلیسایی در بسیاری از موارد که کتاب مقدس قانونی را صراحتاً بیان نکرده است، با توجه به تفسیر خود راهکاری را برمیگزیدند.[۶۵۹] و در امور روزمره و درپاسخ به مسایل روزمره اجتماع در قلمرو مسیحی بهترین منبعی که میتوانست پاسخ را عرضه دارد،کلیسا بود و همان هم به این امر همت گماشت؛ و اصحاب کلیسا با تکیه بر مفهوم اجماع و اهمیت آن میکوشیدند تا به پاسخهای خود اعتباری دینی ببخشند[۶۶۰]
باتوجه به این که در مسیحیت کنونی اعتقاد خاصی وجود ندارد، اعتقاد مردم به کلیسا و انجام مناسک پیشنهادی آن «طی نوزده قرن که هر قرنش نیزز مشحون از بحران بوده است، کلیسا مومنان خود را پیوسته نگاه داشته، در تمام اکناف جهان آنان را مشمول عنایات و خدمات خود قرار داده است، خوی و خلقشان را به قالب ریخته، باروریشان را تشویق کرده، ازدواج هایشان را رسمیت داده، سوگهایشان را تسلیت داده، زندگیخای زودگذرشان را به علو حیات جاودانی پیوند داده، از دهشهای آنان بهره گرفته، ازهر بدعتو شورشی زنده بیرون آمده…کلیسا روح میلیونها مردم ایمان و امیدی به وجودد آورد که که به مرگ معنا می بخشید و وحست ان را زایل می کرد »[۶۶۱] و مهمتر این که، کلسیا با انجام اعمال خاص این دین، در یکپارچگی اجتماعی بزرگترین نقش را ایفا می کند.
در میان معتقدین به مسیحیت، مسیح به عنوان خدایی در قالب انسان، توانست گاهی جنبه انسانی بودن خود را برای مسیحیت جلوه دهد و نقش بشری را در میان مردم به نمایش گذاشته و گاهی و گاهی در پیکره خدایی به اعمال نقشهای خدایی پرداخت.
مسیحیان، که عهد جدید را راهنمای تفسیر بقیه کتاب مقدس میدانستند، لازم بود همه فرمانهای عهدقدیم را در پرتو این واقعیت که نظام قربانی باید در عیسی تکمیل شود، تفسیر کنند و با توجه به این واقعیت که امتها در کلیسا پذیرفته میشدند، قوانین غذایی و عبادی که یهودیان را به عنوان یک قوم خاص از دیگران متمایز میکردند، کنار گذاشته شوند. بنابراین ۶۱۳ فرمان از عهد قدیم با این واقعیت به نحو اساسی متحول شدند، که اجتماع جدید و عمدتا غیریهودیِ کلیسا، سرچشمه هدایت اخلاقی خود را نه از مجموعه قوانین مکتوب، بلکه از زندگی عیسی گرفت؛ چنین نیست که تورات بیاهمیت گردد بلکه در حیاتی شخصی تحقق پیدا میکند که منبع الهام اخلاقی مهمی برای مسیحیان میگردد. آن فرمانها به عنوان راهنمای تأمل اخلاقی باقی میمانند،[۶۶۲]
مسیح برای اقشار مختلف مردم به الگویی تبدیل شده بود و هر کس بنا به موقعیت خود از آن حضرت الگو میگرفت. مردم اروپا در اواخر قرون وسطی، درد و رنج فراوانی داشتند و مسیح مصلوب، فداکاری و ایثار آنان را در برابر سختیها و مشکلات ارتقا میداد و آنان را آمادهی پذیرش هر نوع مشکل و مسألهی بغرنجی مینمود. این موضوع تا پایان جنبش پارسایی در قرون هفده و هیجده میلادی ادامه داشت.
در دید برخی عرفای مسیحی باید از تک تک افعال مسیح باید الگو برداری کرد چرا که عیسی پای شاگردان خود را می شست و در جواب اعتراض آنها گفت: « اگر من پاهای شما را نشویم از برای من هیچگونه نصیبی نخواهد بود…پس من که آقا و استادم پاهای شما را شستم شما نیز اینگونه کنید»[۶۶۳]
برای زهاد و عرفا نیز نقش بیبدیل یک راهنمای طریقت را به ارمغان آورد؛ وحتی در بین قدیسان کسانی بودند که زنده زنده پوست کنده شدند اما با تمسک به عیسی از راهی که در پیش گرفته بودند بر نگشتند.
در رساله پولس به غلاطیان آمده است: «دیگر از این پس دربارهی این موضوعات با من بحث نکنید! تحمّل زخم هایی که دشمنان عیسای خداوند در بدن من ایجاد کردهاند،کافی است. همین زخمها نشان میدهد که من خدمتگزار او هستم.»[۶۶۴] تاسی و پیروی از سیره مسیح به عنوان محرک و درونمایه مهم، حتی تا به مروز مطرح مانده است. این زمینه، تاثیر عمیقی را ر گرایشات زاهدانه فرانسیسیون و دیگر جنبشهای رهبانیتگرا داشته است. این نوع پیروی از مسیح به عنوان عملی مستحب است که جنبه قانونی و ضروری بری مسیحیان ندارد مطرح میباشد.[۶۶۵]
مسیحیان، بر این باورند که عیسی پس از برخاستن از مردگان، در جامعۀ مسیحی زیست میکند و همراه آنان است. همچنین وی همواره خدماتی را انجام میهد که در طول حیات خود در فلسطین انجام می داد؛ مانند: تعلیم، دعا، شفا دادن بیماران، غذا دادن به گرسنگان، عفو بدکاران و تحمل رنج و مرگ. کارهای غیر آشکار مسیح در زندگی کلیسایی به وسیله آیین هفت گانه آشکار میشود.. به دیگر سخن، هنگامی که یک مسیحی در مراسم مربوط به یکی از آیین ها شرکت می کند، ایمان دارد که با این عمل به ملاقات مسیح که از مرگ برخاسته و فیض خدای نجات بخش را به وی بخشیده است، میرود[۶۶۶]
جامعه مسیحیت باور داشت که عیسی به زودی با شکوه تمام باز میگردد و به این دلیل آن جامعه بیصبرانه منتظر روز پایانی بود. انتظار مذکور و شوق بازگشتن در بخش های قدیمتر عهد جدید مانند رساله اول و دوم تسالونیکیان منعکس شده است، و بر همین اساس و تفکر بود که از دیرباز گروه های کوچکی به نام آدونیست و هزارهگرا؛ در مسیحیت پیدا شدند که تمام کوشش خود را در آمادگی برای آمدن عیسی در آخر الزمان مصروف میدارند.[۶۶۷]
در بعد عملی، اطمینان به اینکه حضرت مسیح رستاخیز کرده و زندگی میکند، پیروان افسرده عیسای مصلوب را به شاهدانی رکگو و صریحاللهجه مبدل ساخت. مسیحیان اولیه به صورت یهودیانی مومن به مراسم عبادی خود در معبد اورشلیم ادامه میدادند اما جامعه دینی ممتازی را تشکیل می داند که سرسپرده عیسی مسیح به عنوان رب و آقای خود بود و هر چند حکمرانان یهودی، آنان را به سختی اذیت و آزار کرده و به نحو وسییعی پراکنده میساختند، با این وجود مرتبا تعداد ایشان افزایش مییافت»[۶۶۸]
از جمله اعتقاداتی که نقش کلیدی در جهت دهی به اعمال و افکار مسیحیت دارد و روح یاس و بیتحرکی را در آنان از بین میبرد، این است که تمام مسیحیان به این که، روزی خواهد رسید که حکومت الهی به طور کامل برقرار میشود، آن گونه که عیسی مسیح در مواعظ خویش میگفت، اعتقاد دارند. منتهی بعضی تصور میکنند این سلطنت الهی اینجا، روی زمین، برقرار خواهد شد و برخی هم آن را ورای تاریخ می داند.برای بعضی از آنها این یک آرمان بزرگ اجتماعی ااست که با کوشش انسانها و کمک خداوند در اینجا و اکنون کسب خواهد شد؛ نزد بعضی دیگر این سلطنت و حکومتی ست که از طریق دخالت مستقیم و ناگهانی خداوند در تاریخ بشر و پایان دادن به دنیا تحقق پیدا خواهد کرد[۶۶۹]
اعتقاد به آخرت از آموزههای مشترک تمامی ادیان ابراهیمی است و تاثیرات مشابهی را در زندگی فردی و اجتماعی و نوع نگرش انسان به زندگی به جای میگذارد. مسیحیت حاوی مطالب گوناگون در زمینه مباحث و اعتقادات اخروی هم در کتاب مقدس و هم در کتب تاریخی بعدی است. به هر حال مسیحیت به طور یکنواخت تعلیم داده که در مورد همه افراد مطمئنا روز قضا و جزایی وجود خواهد داشت و در آن روز افراد صالح به مقام و لذت مصاحبت نزدیکتر با خداوند نایل شده و افراد شرور نیز به تبعات وحشتناک منبعث از دوری از خداوند مواجه خواهند شد« خود را فریب ندهید. خدا را استهزا نمی توان کرد. زیرا آن چه آدمی می کارد همان را درو خواهد کرد»[۶۷۰]
حضرت عیسی نیز چون سایر پیامبران الهی طرفداران و پیروان خود را به یک زندگانی روحانی مترقی و پرشکوه نوید می داد، اما تنها به این شرط که آن ها در زندگی خود در این دنیا و در رفتار با مردم شروطی را رعایت نمایند و روح محبت را در افعال خود منظر داشته باشند؛ ونتایج حاصل از این که انسان خلاف این رفتار را انجام دهد با عبارات مختلفی بیان شده اند. از تعابیر موثری که در این باره بیان شده یکی هم عبارتی از قول پولس مقدس نقل شده است: « زیرا که مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی است»[۶۷۱]
درست است که در اعتقاد مسیحی، نافرمانی انسان از خداوند در آغازین روز خلقت انسان، باعث شد تا انسان به تمام دانستنیها دست نیابد و بسیاری از دانشها بر او، مخفی و مبهم بماند. امّا این بدان معنا نیست که او برای نافرمانی و گناه، توجیه داشته باشد و لذا باید به خاطز وجود آخرتی که در پیش رو دارد از خیلی چیزها چشم بپوشد.
در رساله به رومیان آمده: «انسان از ابتدا، آسمان و زمین و چیزهایی را که خدا آفریده، دیده است و با دیدن آنها میتواند به وجود خدا و قدرت ابدی او پیببرد. پس وقتی در روز داوری در حضور خدا میایستد، برای بیایمانی خود، هیچ عذر و بهانه ای ندارد.»[۶۷۲]
تاثیر همین آموزه ها بود که مسیحیت را به این باور رساند که سرانجام، عیسی در زمین قیامت برپا خواهد کرد و مردم را داوری خواهد نمود و گروهی را به جهنم و گروهی را به فردوس خواهد فرستاد. و تشکیل گروههایی که در سال ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ منتظر حضرت مسیح بودند، در همین راستا بود[۶۷۳]
تحریف عقاید بیشترین تاثیر را برای بد جلوه شدن آموزههای مسیح داشت. و در این میان برخی عقاید به لحاظ تحت تاثیر قرار دادن جنبههای زیادی از زندگی مسیحیت، نقش بیشتری در انحطاط مردم دارند.
انتخاب پیشین به این معناست که خدا برخی از مردم را برای نجات بر میگزیند و دیگران را در گناهشان رها میکند. از سخان پولس بر میآید که اگر فیض ازلی نباشد انسان هر گز نجات پیدا نمیکند.
« اما چون خدا که مرا از شکم مادرم برگزید و به فیض خود مرا خواند، رضا به این داد که خود را در من آشکار سازد تا در میان امت ها به او بشارت دهم[۶۷۴]این عقیده بعدها مورد انتخاب آگوستین واقع شد ؛ کالون نیز در برخورد با این عقیده بر آگوستین صحه گذاشت و به کار بست ، چنان که کالون اعتقاد داشت:« پیمان زندگی به طور مساوی به همه مردم موعظه نشده است و به طور یکسان مورد پذیرش همه قرار نمی گیرد»[۶۷۵]
چنین باوری در بین مسیحت باعث اختلافات فکری و تشتت در افکار مذهبیون گشت چرا که با این اعتقاد، برای یک مومن مسیحی هیچگاه مشخص نبود که آیا او جز انتخاب شده هست یا نه، و لذا یک مومن را در عذاب دائمی قرار میداد. بنا بر نظر کالون همگی باید بپذیریم که فقط بخشی از بشر آمرزیده خواهد شد و بخشی دیگر ملعون ابدی باقی خواهند ماند. تلاش ما در جهت تعیین تقدیر خویش از طریق روی آوری به انجام فرایض دینی نه تنها بیفایده، بلکه توهینی به ساحت خداوند است چرا که که این تصور را پدید می آورد که برای انسان امکان تغییر و دخالت در قوانین لایتغیر و تخلفناپذیر ازلی خداوند وجود دارد. به همین سان خدا «با احکام درکناشدنی خود از ازل سرنوشت هر فرد را مقدر و جزئیات کائنات را تنظیم کرده است. از آنجا که احکام خداوند تغییر ناپذیرند، از دست دادن رستگاری برای کسانی که خداوند آنها را مورد آمرزش خویش قرار داده همانقدر ناممکن است که دستیابی به آن برای کسانی که خداوند رستگاری را از آنان دریغ کرده است.»[۶۷۶]
یکی از مسایل مشکل آفرین در غرب مسیحی، آموزه تثلیث است که گرفتاریها و مشکلات فکری فراوانی را برای مسیحیت ایجاد نموده و در زمان های مختلف، عقل ناپذیری این آموزه و تفسیرهای گوناگون از اقانیم آن و عدم درک اختیارات هر یک از این سه باعث سردرگمی برای مسیحیت گشته.
مشکل اینجاست که، مسیحیان علاوه بر اعتقاد به یگانگی خدا، به سه گانگی نیز معتقدند. آنان می خواهند عقیده خود را طوری آرایش دهند که به هیچ یک از دو جنبه توحید و تثلیث خللی وارد نیاید و چنین چیزی ممکن نیست. کلیسا در نهایت می گوید ، تثلیث یک راز است و با کسانی که در جامعه مسییحت آن را نپذیرند، مخالفت می کنند. بررسی تثلیث در مسییییحت وارد شدن به منطقه ممنوعه ای است که خط قرمز به دور آن کشیده تا بطلان این آیین از زیر سول نرود.[۶۷۷]
بعضی برای فهم رابطه عیسی و خدا و بیان این رابطه از مفهوم حلول و اتحاد در آثار سوفیان بهره میکیرند. به علت همین رابطه ویژه، عیسی پسر خوانده خوانده شده است که البته مسییحیان از آن تولد جسمانی نمیفهمند؛ زیرا اندیشه فرزند داشتن خدا در اسلام و در مسیحیت به یک اندازه ممنوع است.[۶۷۸]
بحث از پسر خدا بودن عیسی (ع) در عهد جدید شکل گرفت و پولس نخستین کسى است که پایه هاى الوهیت عیسى را در میان مردم استحکام بخشید. او مى گفت: مسیحِ نجات دهنده، ملکوت الاهى را در زمین مستقر مى سازد، پس از قیام بار دیگر رجعت خواهد کرد، پس عیسى نجات بخش این جهان و آن جهان است. او خدا است، موجودى است که قبل از هر کس و هر چیز بوده و همه چیز از او به وجود آمده است.[۶۷۹] طرح چنین نظری از نظر فکری و فلسقی برای مومنین باعث سر درگمی شد که از لحاظ عقلی قابل قبول نبود که با بحثهای فراوان هم قابل قبول برخی ارباب کلیسا واقع نشد. و برای رفع این ابهانات چاره ای جز تشکیل شورایی که به این قایله خاتمه بدهد نبود.
اختلافات کلامی و عقیدتی در واکنش به دیدگاه مسیح بشری یا خدایی، اهالی کلیسا را مجبور به تشکیل اولین شورای مسیحی در نیقیه[۶۸۰] کرد.
آریوس، اسقف اعظم لیبی در سال ۳۲۵ در رد تثلیث و ادعای خدایی مسییح، عقیده داشت که: خدا از خلقت کاملاً جدا است، پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته با خدایی که نمیشناخت یکی بشماریم. وی اعتقاد داشت ، پدر پسر را تولید کرد پس بنابر این پسر مخلوق است و از ذات خود پدر نیست ونمی توان به تمام معنا وی را خدا نامید؛ و سرانجام شورا با وجود مخالفت عده ای ، وطی قطع نامه ای که به، قانون نیقاوی معروف است ، موضعی را اتخاذ کرد مبنی بر ، هم ذات بودن پدر با پسر و این نظر را تایید کرد[۶۸۱]
در متن آن چنین آمده:
ما ایمان داریم به خدای واحد، پدر، قادر مطلق،خالق همه چیزهای مریی و نامریی؛ و به خداوند واحد، عیسی مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است. خدا از خدا، نور از خدا، خدای حقیقی از خز خدای حقیقی، که مولود است ، نه مخلوق. همذات با پدر، که به وسله او همه چیز وجود یافت. آنچه در آسمان است و آنچه در زمین است. او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسم شد. انسان گردید و زحمت کشید و روز سوم برخاست به آسمان صعود کرد و خوهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری نمایدو{ ایمان داریم} به روح القدس و کلیسای جامع رسولان؛ ولعنت باد بر کسانی که میگویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا اینکه پیش از نکه وجود یابد، نبود یا آن که از نیستی به وجود آمد و بر کسانی که اقراری می کنند وی از ذات یا جنس دیگری است و یا آن که پسر خدا خلق شده یا غیر قابل رویت است[۶۸۲]
مجموعهی باورهای تحریف شده مسیحی، در مجموع اعتقادی را در میان مسیحیت پدید آورد که کارکردی دوگانه پیدا کرد، یکی از مهمترین باورها، تفسیری بود که از آموزه تقدیر صورت گرفت. طبق این رویه، افراد برگزیده از میان انسانها قبلا اتخاب شدهاند و سرنوشت آنها محتوم است؛ کالونیسم با «الغای کامل امکان آمرزش از طریق کلیسا و شعایر دینی» مؤمن را در مسیری صعب یکه و تنها به خود وا میگذاشت. دیگر نه کشیش، نه کلیسا و نه شعایر مذهبی هیچ کدام وی را یاریگر در رسیدن به رستگاری نبودند. او خود می بایست کلام خدا را با روح خویش درک کند و تنها در برابر تقدیر ازلی خویش قرار گیرد.[۶۸۳]
به نظر میرسد مهمترین پیامد آموزۀ تقدیری که کالوینسم ارائه میدهد نوعی توکل انحصاری بر خدا به افراطیترین شکل ممکن بود. در نتیجه علی رغم تعلق فرد به کلیسای راستین برای نیل به آمرزش، مراوده کالونیست با خدای خود در انزوای عمیق روحی صورت میگرفت.[۶۸۴]
کالون با تفسیر تقدیر با این شکل، هر گونه امکانی را برای تمییز برگزیدگان از لعنت شدگان به عنوان تلاشی برای افشای اسرار خداوند مردود می شمارد چرا که «برگزیدگان در این جهان به هیچ وجه در ظاهر با لعنت شدگان تفاوتی ندارند و حتی تمام تجربیات ذهنی فرد برگزیده برای فرد لعنت شده نیز به مثابه «روح مقدس کاذب» - ممکن است… و در مقابل این سؤال که فرد چگونه می تواند از برگزیدگی خود یقین حاصل کند کالون در اصل فقط این پاسخ را دارد که ما باید به آگاهی از اینکه خدا انتخاب کرده اکتفا کنیم و در اعتماد باطنی به مسیح که ثمرهی ایمان است ثابت قدم باشیم.»[۶۸۵]
این احساس گناه دائمی مانع از آن می شد که یک کالونیست به آسودگی خود را در چرخهی کاتولیکی ذاتا انسانی گناه، پشیمانی، توبه، عفو و گناه مجدد رها کند و از اعمال گاه و بیگاه منفرد برای جبران برخی گناهان بهره گیرد. او نه امکان توبه و نه دستگاه اقرار نیوش کاتولیک ها را در اختیار داشت. از این رو ناگزیر بود زندگی سرشار از اعمال نیکی داشته باشد که به صورت نظام مند وقف خدا شده باشد.«بنابراین سلوک اخلاقی فرد عادی خصلت نامنظم و فاقد برنامه خود را از دست داد و تماما تابع یک روش منسجم رفتار گردید.»[۶۸۶]
گرچه این سبک از تعریف تقدیر در ابتدا مانع عزلتگزینی مردم از اجتماع و شروع کار و زندگی گشت ولی با گذشت زمان کم کم ای آموز زمینه های دنیاگرایی مردم و پولپرستی آنها را به بهانه، امر دین فراهم کرد و باعث جدایی هر چه بیشتر مردم از دین و در نتیجه جدایی امور دنیایی از آموزههایی دینی شد.
این آیین، به منظور کاهش احساس گناه در جامعۀ مسیحی طراحی شده بود که در مقابل آموزۀ گناه اصلی، که گونهای حس گناهکاری را به مردم تلقین می کرد راهکاری بود که دراختیار مسیحیان قرار گرفت تا هر چند وقت یک بار بتوانند با اعتراف به گناهان خویش نزد کشیش یا اسقف، روح خود را از آلودگی پاک کنند.
قابل ذکر است که در مسیحیت، بدون اعتراف به گناه نمی توان در مراسم عشای ربانی که یک از اصلیترین آیینهای مسیحیت به شمار میآید، شرکت کرد. کشیشان، اسقفان و حتی پاپ نیز مرتب آیین اعتراف را مکرر به جای میآورند.[۶۸۷]
گسترۀ بخشش در این آیین محدود است و لذا فقط بخشی از گناهانی که شخص پس از انجام تعمید مرتکب می شود، قابلیت آمرزش دارد. ترتولیان آن نوع گناهان را قابل بخشش میداند که، ساده هستند و در امور روزمره از عهد شکنی یا دروغ گویی، خوش طبعی، تغذیه و نگاه کردن و.. …که وسوسه، به انسان فشار میآورد را در بر میگیرد. به اعتقاد مسیحیت، « اگر آمرزشی برای این گناهان ساده وجود نمیداشت، نجات برای هیچ کس میسر نبود، آمرزش این گناهان به وسیله شفیع موفق پدر یعنی مسیح انجام میشود»[۶۸۸] و گناهان بزرگی نیز وجود دارد که قابل بخشش نیستند. ترتولیان ر این زمینه میگوید:« گناهانی نیز کاملا متتفاوت با اینها، بزرگتر و ویرانگر تر وجود دارند که قابل بخشش نیستند ..قتل، بت پرستی، فریب، ارتداد، کفر گویی، و البته زنای محصنه و هر تجاوزی به خدا.[۶۸۹]
۵
سیستئین اسیدی (۸۲/۳) و سدیم سولفید (۸۳/۰)
RAII
۸/۶
۶
سیستئین اسیدی (۵۳/۲) و سدیم سولفید (۶۷/۱)
RAIII
۸/۶
تاثیر فشار اولیه گاز سنتز در بیوراکتورهای ناپیوسته
رشد سلول میکروبی و تولید محصول توسط میکروارگانیزم در فرایند تخمیرگاز سنتز می تواند به شدت تحت تاثیر فشار جزئی اجزای گاز باشد زیرا آنزیمهایی که در مسیر متابولیکی ارگانیزم دخالت دارند به میزان قرار گرفتن در معرض سوبسترا حساس هستند [۱۱۳]. برای بررسی این پارامتر مهم، یک سری آزمایش با تغییر فشار گاز سنتز داخل سرم باتل انجام گرفت. بدین منظور، پس از آماده سازی ۶ محیط کشت در سرم باتل، فشار گاز سنتز در داخل سرم باتل ها از ۲/۰ تا ۵/۱ اتمسفر (فشار نسبی) تغییر داده شد. بدین ترتیب که پس از عبور گاز سنتز از داخل سرم باتل به مدت ۰/۱ دقیقه، سوزن خروجی برداشته شده و فشار گاز داخل باتل از روی فشار سنج رگلاتور تا حد مطلوب تنظیم گردید. سپس تمام باتل ها با سلولهای فعالی که از بیوراکتور گرفته شده بودند تلقیح گردیدند. فرایند انکوباسیون و نمونه برداری از باتل ها در مدت زمان ۳۶ ساعت انجام شد.
آزمایشهای پیوسته[۲۴۸] تخمیر گاز سنتز
آزمایشهای پیوسته تخمیر گاز سنتز که با کنترل پارامترهای عملیاتی همراه بود در بیوراکتور ۲ لیتری (Infors، سوئیس) انجام گرفت. شکل ۳-۱ شماتیکی از سیستم مورد استفاده برای انجام آزمایشهای پیوسته تخمیر گاز سنتز را نشان می دهد.
شکل ۳‑۱: نمایی شماتیک از سیستم پیوسته در فرایند تخمیر گاز سنتز
ترکیب محیط کشت مورد استفاده در بیوراکتور عینا همانند آزمایشهای ناپیوسته و مطابق جدول ۳-۱ بود. در اولین مرحله استفاده از بیوراکتور، ۵/۱ لیتر محیط کشت (بدون عوامل کاهنده) تهیه و در داخل بیوراکتور ریخته شد. سپس بیوراکتور حاوی محیط کشت به همراه تمام تجهیزات، لوله ها و پمپ های مربوطه اتوکلاو شدند. پس از استریلیزاسیون، از جریان گاز نیتروژنی (پس از عبور از فیلتر) که از طریق اسپارجر وارد بیوراکتور می شد برای خنک کردن محیط کشت و ایجاد شرایط بی هوازی استفاده گردید. پس از آنکه دمای محیط کشت تا حدود ۴۵ درجه سانتیگراد کاهش یافت، عوامل کاهنده که همانند قبل در سرم باتل تهیه و استریل شده بود به محیط کشت اضافه گردید. دمای بیوراکتور در ۳۷ درجه سانتیگراد، pH محیط کشت در ۹/۵ و دور همزن در ۳۵۰ (rpm) تنظیم شد. برای تنظیم pH محیط کشت، از محلول اسید کلریدریک و هیدروکسید سدیم ۰/۱ مولار استریل شده استفاده گردید. پس از تنظیم کنترل کننده ها، جریان گاز نیتروژن قطع شده و گاز سنتز پس از عبور از دستگاه کنترل کننده جریان[۲۴۹] ۵۸۵۰E) model Brooks,، امریکا) با شدت جریان معین از طریق اسپارجر وارد محیط کشت شد. شدت جریان گاز ورودی به بیوراکتور توسط ماژولی ۰۱۵۲E) model Brooks,) که دستگاه کنترل کننده جریان به آن متصل بود تنظیم شد. جریان گاز خروجی از بیوراکتور از طریق لوله کشیهای انجام شده برای این منظور به خارج از محیط آزمایشگاه فرستاده شد.
برای تلقیح محیط کشت، از باکتریهای در حال رشد روی فروکتوز که در سرم باتل رشد داده شده بودند استفاده گردید و محیط کشت با ۱۰% حجمی از این سلولها تلقیح شد. در چند روز اول آزمایش برای رسیدن به دانسیته سلولی قابل قبول، بیوراکتور در حالت نیمه پیوسته مورد بهره برداری قرار گرفت بدین ترتیب که فاز مایع (محیط کشت) ثابت بوده و فاز گاز به صورت پیوسته در جریان بود. همچنین، pH محیط کشت روی ۹/۵ ثابت نگه داشته شد تا سلولها در فاز رشد باقی بمانند.
پس از گذشت ۴ روز که دانسیته سلولی در محیط کشت به حد مطلوبی رسید، سیستم از حالت نیمه پیوسته به پیوسته تبدیل شد. برای این منظور، حجم ۰/۱ لیتر محیط کشت (بدون عوامل کاهنده) در باتل پیرکس (Schott) در بسته تهیه و استریل شد. در روی درب باتل یک ورودی و یک خروجی وجود داشت که از طریق آنها نیتروژن پس از عبور از فیلتر وارد محیط کشت شده و آن را خنک می کرد. پس از خنک شدن محیط کشت و در حالی که جریان نیتروژن همچنان وجود داشت، عوامل کاهنده به محیط کشت اضافه شده و pH محیط روی ۹/۵ تنظیم گردید. سپس، جریان گاز نیتروژن قطع شده و جریان پیوسته محیط کشت به درون بیوراکتور با بهره گرفتن از یکی از پمپهای بیوراکتور آغاز گردید. لازم به ذکر است که پیش از این پمپ بیوراکتور برای تنظیم شدت جریان محیط کشت به درون بیوراکتور کالیبره شد. به منظور جلوگیری از ورود اکسیژن و هرگونه آلودگی به درون محیط کشت داخل باتل، کیسه کوچکی موسوم به تدلار بگ[۲۵۰] (Cole-Parmer) از گاز نیتروژن پر شده و به لوله خروجی متصل گردید که نمایی از آن در تصویر ۳-۶ نشان داده شده است.
تصویر ۳‑۶: محیط کشت استریل همراه با تدلار بگ و جریان ورودی به بیوراکتور
برای جریان خروجی از بیوراکتور نیز از یکی از چهار پمپ بیوراکتور استفاده گردید. جریان خروجی وارد باتلی مشابه باتل حاوی محیط کشت می شد. برای کاهش امکان آلوده شدن محیط کشت در بیوراکتور، باتل و لوله های خروجی نیز هر روز استریل می شدند. تصویر ۳-۷ نمایی از سیستم پیوسته برای تخمیر گاز سنتز توسط باکتری لانگالی را نشان می دهد.
تصویر ۳‑۷: نمایی از سیسستم پیوسته در فرایند تخمیر گاز سنتز توسط باکتری لانگالی
تاثیر نرخ رقیق سازی[۲۵۱]
به منظور بررسی تاثیر نرخ رقیق سازی روی عملکرد باکتری در فرایند تخمیر پیوسته گاز سنتز، شدت جریان فاز مایع (محیط کشت) از ۳/۰ میلی لیتر بر دقیقه (۰۱۲/۰=D بر ساعت) تا ۷۵/۰ میلی لیتر بر دقیقه (۰۳۰/۰=D بر ساعت) تغییر داده شد، در حالی که شدت جریان گاز سنتز و دور همزن ثابت نگه داشته شد. هر ۱۲ ساعت از فاز گاز و مایع نمونه برداری شد و نمونه ها مورد آنالیز قرار گرفتند تا دانسته سلولی، میزان مصرف سوبسترای گازی و اتانول و استات تولید شده در محیط کشت تعیین شود.
تاثیر شدت جریان گاز سنتز و دور همزن
برای مطالعه تاثیر شدت جریان گاز سنتز و دور همزن روی عملکرد سلولها در محیط کشت و ضریب انتقال جرم در فرایند تخمیر گاز سنتز، شدت جریان گاز از ۰/۴ تا ۰/۱۲ میلی لیتر در دقیقه تغییر داده شد و در هر شدت جریان گاز، دور همزن از ۵۰۰-۲۰۰ rpm افزایش داده شد. همان طور که قبلا اشاره شد برای تنظیم شدت جریان گاز از دستگاه کنترل کننده شدت جریان گاز استفاده گردید. در بررسی این پارامتر عملیاتی، سایر عوامل همچون شدت جریان مایع (نرخ رقیق سازی) و دور همزن ثابت نگه داشته شدند. هر ۱۲ ساعت از فاز گاز و مایع در بیوراکتور نمونه برداری شد و نمونه ها مورد آنالیز قرار گرفتند تا شدت جریان بهینه تعیین شود.
آنالیز نتایج
اندازه گیری دانسیته سلولی
برای اندازه گیری دانسیته سلول در محیط کشت، از منحنی کالیبراسیون دانسیته سلولی بر حسب شدت جذب نور استفاده می شود. برای به دست آوردن این منحنی، محیط کشتی حاوی ۰/۵ گرم در لیتر فروکتوز تهیه گردید. همانند قبل، محلول فروکتوز و عوامل کاهنده در باتل های جداگانه تهیه و استریل شدند و سپس به محیط کشت اصلی اضافه گردیدند. پس از آن، pH محیط کشت با بهره گرفتن از محلول اسید کلریدریک یا هیدروکسید سدیم ۰/۱ مولار روی ۹/۵ تنظیم شد. این محیط کشت (۵۰ میلی لیتر) با ۰/۵% حجمی از کشت بذر[۲۵۲] (۵/۲ میلی لیتر) تلقیح گردید. محیط کشت تلقیح شده در شیکر انکوباتور که در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد و دور۱۵۰(rpm) تنظیم شده بود، قرار داده شد. پس از گذشت زمان حدود ۲۰ ساعت که محیط کشت در اثر رشد باکتری کدر شده بود، ۱۰ نمونه محلول از محیط کشت تهیه گردید. بدین ترتیب که در ۱۰ لوله آزمایش، از حجم ۰/۱ تا ۱۰ میلی لیتر محیط کشتی که باکتری در آن رشد کرده بود ریخته شد. حجم محلول تمام لوله های آزمایش با افزودن ۰/۹ تا صفر (لوله دهم حاوی محیط کشت خالص بود) میلی لیتر آب مقطر به ۱۰ میلی لیتر رسانده شد. بدین ترتیب، ده غلظت مختلف از محیط کشت باکتری لانگالی حاصل گردید.
برای محاسبه وزن خشک سلول، از فیلتر غشایی ۴۵/۰ میکرون ((Sartorius Nylon membrane با قطر ۱۳ میلی متر استفاده گردید. ابتدا، ده فیلتر غشایی در آون (Memmert، آلمان) در دمای ۸۰ درجه سانتیگراد برای مدت ۱۶ ساعت خشک شدند. سپس فیلترها با ترازوی دیجیتالی (Mettler Toledo، سوئیس) دقیق با دقت پنج رقم بعد از اعشار وزن گردیده و وزن هر فیلتر یادداشت شد. سپس فیلتر غشایی در داخل نگهدارنده فیلتر[۲۵۳]((Advantec, MFS, Inc. قرار داده شد. از هر لوله آزمایش یک میلی لیتر محلول توسط سرنگ برداشته شد و به درون نگهدارنده فیلتر تزریق گردید. بدین ترتیب، از ده فیلتر برای فیلتر کردن ده محلول محیط کشت استفاده گردید. سپس، فیلترها مجددا در داخل آون خشک شدند و وزن نهایی آنها اندازه گیری شد. از تفاضل وزن نهایی و اولیه فیلتر و با در نظر گرفتن حجم ۰/۱ میلی لیتر محلولی که فیلتر شده بود دانسیته سلولی این ده نمونه بر حسب گرم بر لیتر محاسبه گردید.
برای به دست آوردن شدت جذب این ده نمونه از محیط کشت، مقداری از هر نمونه داخل سل[۲۵۴] دستگاه اسپکتروفتومتر (Agilent technology, Cary 60 UV-Vis، امریکا) ریخته شد و جذب هر نمونه در دستگاه در طول موج ۵۸۰ نانومترخوانده شد. از یک نمونه محیط کشت بدون باکتری به عنوان نمونه شاهد برای صفر کردن شدت جذب استفاده گردید. سپس منحنی دانسیته سلولی بر حسب شدت جذب ترسیم گردیده و به عنوان منحنی کالیبراسیون برای اندازه گیری دانسیته سلولی در آزمایشها مورد استفاده قرار گرفت. منحنی کالیبراسیون به دست آمده در شکل ۳-۲ نشان داده شده است.
شکل ۳‑۲: منحنی کالیبراسیون برای محاسبه دانسیته سلولی باکتری لانگالی
آنالیز فروکتوز و گلوکز در محیط کشت
برای اندازه گیری غلظت فروکتوز و گلوکز در محیط کشت از روش رنگ سنجی استفاده گردید. در این روش که برای تشخیص قندهای کاهنده[۲۵۵] متداول است، از معرف DNS استفاده می شود. برای تهیه این معرف، مقدار ۱۰ گرم دی نیتروسالیسیلیک اسید[۲۵۶] (DNS) در ۲۰۰ میلی لیتر محلول هیدروکسید سدیم ۲ مولار حل گردیده و جوشانده شد. به صورت همزمان، محلول دیگری با حل کردن ۳۰۰ گرم تاراتارات سدیم پتاسیم[۲۵۷] در ۵۰۰ میلی لیتر آب مقطر تهیه گردیده و جوشانده شد. بلافاصله، این محلول به محلول در حال جوش DNS اضافه گردید و حجم محلول با افزودن آب مقطر به ۱۰۰۰ میلی لیتر رسانده شد. از محلول حاصل به عنوان معرف در تشخیص غلظت فروکتوز و گلوکز در محیط کشت بر اساس منحنی کالیبراسیون استفاده شد.
برای به دست آوردن منحنی کالیبراسیون برای فروکتوز، محیط کشتی (medium) با غلظت ۰/۱ گرم بر لیتر فروکتوز تهیه گردید. در ده لوله آزمایش مقدار ۰/۱ تا ۱۰ میلی لیتر از محیط کشت ریخته شد و سپس ۰/۹ تا صفر میلی لیتر آب مقطر به لوله های آزمایش اضافه گردید تا حجم نهایی در هر لوله ۰/۱۰ میلی لیتر شود. بدین ترتیب محلولهایی با غلظت ۱/۰ تا ۰/۱ گرم بر لیتر فروکتوز حاصل گردید. از هر محلول، ۰/۱ میلی لیتر نمونه برداشته شد و در ده لوله آزمایش جدید ریخته شد. سپس، به هر لوله ۰/۱ میلی لیتر معرف DNS اضافه گردید. لوله ها در بشری حاوی آب جوش قرار داده شده و به مدت ۱۵ دقیقه جوشانده شدند تا واکنش بین قند و معرف تکمیل شده و رنگ نارنجی پر رنگ (بر اساس میزان قند) حاصل گردد. پس از آن به منظور متوقف کردن واکنش، لوله های آزمایش در داخل آب و یخ قرار داده شدند. به هر لوله آزمایش ۸ میلی لیتر آب مقطر اضافه شد تا حجم نهایی ۱۰ میلی لیتر شود. برای به دست آوردن شدت جذب نور این ده نمونه محلول قندی، مقداری از هر نمونه داخل سل دستگاه اسپکتروفتومتر (Agilent technology, Cary 60 UV-Vis، امریکا) ریخته شد و جذب هر نمونه در دستگاه در طول موج ۵۴۰ نانومترخوانده شد. برای تهیه نمونه شاهد، از محیط کشت بدون قند استفاده گردید و سایر مراحل آزمایش همانند نمونه های حاوی قند بود. منحنی کالیبراسیون حاصل شده برای فروکتوز در شکل ۳-۳ نشان داده شده است.
شکل ۳‑۳: منحنی کالیبراسیون برای فروکتوز
برای به دست آوردن منحنی کالیبراسیون برای گلوکز، محیط کشتی حاوی ۰/۱ گرم بر لیتر گلوکز تهیه گردیده و سایر مراحل همانند آزمایش فروکتوز عینا تکرار گردید. شکل ۳-۴ منحنی کالیبراسیون به دست آمده برای گلوکز را نشان می دهد.
شکل ۳‑۴ : منحنی کالیبراسیون برای گلوکز
آنالیز نمونه های مایع برای اتانول و استات
برای تعیین غلظت اتانول و استات و گاهی استون در فاز مایع از آنالیز کروماتوگرافی گازی استفاده گردید. دستگاه کروماتوگراف گازی (Agilent, 5890 series II) مجهز به آشکارساز[۲۵۸]FID بوده و به همین دلیل استفاده از کپسولهای گاز هیدروژن و هوا برای تولید شعله ضروری بود. از یک ستون کروماتوگرافی پرشده[۲۵۹] (Carbopack B-DA/4% Carbowax 20M, mesh 80/120) Supelco)، امریکا) برای تشخیص محصولات فرایند تخمیر گاز سنتز استفاده گردید. گاز حامل[۲۶۰] GC، هلیم با شدت جریان ۳۰ میلی لیتر در دقیقه بود. دمای آون برای مدت ۲ دقیقه در ۱۰۰ درجه سانتیگراد نگه داشته شده و سپس با نرخ ۱۰ درجه سانتیگراد در دقیقه تا ۱۷۵درجه سانتیگراد افزایش داده شد و مدت ۱ دقیقه نیز در این دما نگه داشته شد. دمای محل تزریق[۲۶۱] و آشکارساز ۲۲۵ درجه سانتیگراد بود.
برای آماده سازی نمونه های مایع، ۵/۱ میلی لیتر از محیط کشت نمونه برداری شده در ویالهای پلاستیکی[۲۶۲] کوچک ریخته شده و در میکروسانتریفیوژ (Profuge 6K، کره) به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ گردید. پس از جداسازی سلولها، ۵/۰ میلی لیتر از مایع شفاف بالایی برداشته شد. سپس، نمونه ها با افزودن ۱۵ میکرولیتر اسید فرمیک ۹۸% (مرک) به وسیله میکروپیپت (Favorit) اسیدی شدند. همچنین ۱۵ میکرولیتر از محلول ۵/۰% حجمی ۲-پنتانون[۲۶۳] (فیشر[۲۶۴]) که به عنوان استاندارد داخلی استفاده می شد به نمونه ها اضافه گردید. بدین ترتیب نمونه ها برای تزریق به GC آماده شدند. ۰/۲ میکرولیتر از نمونه توسط سرنگ ۱۰ میکرولیتری (SGE، استرالیا) برداشته شده و به GC تزریق گردید. از مقایسه مونوگرام حاصل شده برای هر نمونه با مونوگرام مربوط به نمونه استاندارد و انجام محاسبات مربوطه، غلظت اتانول و استات در نمونه تعیین گردید. نمونه استاندارد محلولی حاوی اتانول، استات و استون با غلظتهای ۰/۱ گرم در لیتر بود که همانند سایر نمونه ها اسیدی شده و استاندارد داخلی به آن اضافه شده بود. نمونه هایی از مونوگرامهای حاصله و محاسبات مربوطه در پیوست الف ارائه شده است.
آنالیز نمونه های گاز
برای تعیین میزان گاز مصرف شده در فرایند تخمیر گاز سنتز از آنالیز کروماتوگرافی گازی استفاده گردید. بدین منظور از دستگاه کروماتوگراف گازی (Perkin Elmer, Autosystem XL) با آشکارساز TCD استفاده شد. ستون کروماتوگرافی مورد استفاده یک ستون پرشده۱۵ ft × ۱/۸ in., mesh 100/120) Carboxene 1000,) Supelco)، امریکا) و گاز حامل GC، هلیم با شدت جریان ۳۰ میلی لیتر در دقیقه بود. دمای آون برای مدت ۳ دقیقه در ۵۰ درجه سانتیگراد نگه داشته شد و سپس با نرخ ۲۰ درجه سانتیگراد در دقیقه تا ۱۸۰ درجه سانتیگراد افزایش داده شد و در این دما به مدت ۵/۲ دقیقه ثابت نگه داشته شد. دمای محل تزریق و آشکارساز به ترتیب ۱۵۰ و ۲۲۰ درجه سانتیگراد بود.
برای آنالیز نمونه های گاز ۳/۰ میلی لیتر از نمونه گازی (از فضای بالای سرم باتل یا بیوراکتور) توسط سرنگ ۰/۱ میلی لیتری (Hamilton، امریکا) کشیده شده و به GC تزریق گردید. محاسبات مربوط به تعیین درصد اجزای گاز توسط نرم افزار TotalChrom Workstation Version 6.3.1 (Perkin Elmer، امریکا) انجام شد. محاسبات مربوط به تعیین درصد اجزای گاز سنتز با توجه به نمونه استاندارد به همراه چند مونوگرام در پیوست ب آورده شده است.
مدلهای کینتیکی و روش به دست آوردن آنها
کینتیک رشد سلول
ساده ترین مدلی که برای توصیف رشد سلول در محیط کشت ناپیوسته ارائه شده است مدل متهیوس[۲۶۵] است که به صورت زیر بیان می شود [۱۱۶]:
عامل ۲: دومین عامل اصلی که ۰۹/۱۲ درصد کل تغییرات را نشان می دهد. پنج نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت سرمایه در گردش به فروش، نسبت سرمایه در گردش به جمع دارایی و نسبت بدهی تحت این عامل گروه بندی شده اند. همه متغیرها به جز نسبت بدهی مثبت بوده و مقدارهای به ترتیب ۰٫۸۰۷ ، ۰٫۶۱۲ ، ۰٫۸۸۰ ، ۰٫۹۲۵ و ۰٫۸۶۲ داشته اند.
عامل ۳: این عامل ۷۸/۱۱ درصد کل تغییرات را نشان می دهد. پنج نسبت گردش دارایی های ثابت، نسبت گردش دارایی، نسبت گردش دارایی غیرجاری، نسبت سود هر سهم و نسبت دارایی جاری به کل دارایی تحت این عامل گروه بندی شده اند. همه متغیرها مثبت بوده و مقدارهای به ترتیب ۰٫۹۱۶ ، ۰٫۷۳۷ ، ۰٫۹۴۸ ، ۰٫۶۹۷ و ۰٫۷۳۵ داشته اند.
عامل ۴: این عامل ۷۳/۹ درصد کل تغییرات را نشان می دهد. چهار نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود خالص و نسبت وجه نقد و معادل آن به دارایی جاری با مقدارهای مثبت ۰٫۹۱۴ ، ۰٫۹۱۷ ، ۰٫۸۲۰ و ۰٫۴۹۳ تحت این عامل گروه بندی شده اند.
عامل ۵: ۵۰/۸ درصد کل تغییرات با این عامل شرح داده می شود. سه نسبت گردش گردش خالص سرمایه در گردش، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش و نسبت بازده سرمایه در گردش با مقدارهای مثبت به ترتیب ۰٫۹۷۷ ، ۰٫۹۶۸ و ۰٫۹۴۰ تحت این عامل گروه بندی شده اند.
عامل ۶: ۹۸/۵ درصد کل تغییرات با این عامل شرح داده می شود. دو نسبت نسبت رشد دارایی و نسبت رشد فروش تحت این عامل گروه بندی شده اند. هر دو متغیر مثبت و مقدارهای به ترتیب ۰٫۸۴۳ و ۰٫۷۸۱ داشته اند.
عامل ۷: این عامل ۹۱/۵ درصد کل تغییرات را توضیح می دهد و شامل سه نسبت گردش موجودی کالا، نسبت موجودی کالا به دارایی جاری و نسبت قیمت به سود هر سهم که متغیر اول و سوم مثبت و متغیر دوم منفی میباشد و با مقدارهای ۰٫۶۰۶ ، ۰٫۸۲۷ و ۰٫۵۳۹ می باشد.
عامل ۸: این عامل ۴۲/۵ درصد کل تغییرات را توضیح می دهد. دو نسبت گردش حساب دریافتنی و نسبت گردش دارایی جاری با مقدارهای مثبت ۰٫۶۳۳ و ۰٫۸۳۷ در این گروه قرار می گیرند.
عامل ۹: ۲۷/۴ درصد کل تغییرات با این عامل شرح داده شده است و شامل دو نسبت بدهی بلندمدت و نسبت رشد سود خالص می باشد که نسبت اول مقدار منفی و نسبت دوم مقدار مثبت دارد. مقدار متغیرها به ترتیب ۰٫۷۰۵ و ۰٫۷۷۴ می باشد.
عامل ۱۰: ۸۰/۳ درصد کل تغییرات را توضیح می دهد. نسبت بدهی جاری به کل بدهی با مقدار منفی ۰٫۵۱۱ و نسبت پوشش بهره با مقدار مثبت ۰٫۵۴۵ تحت این عامل گروه بندی شده اند.
۴-۲-۲-۳-۲- الگوریتم درخت تصمیم صنعت فلزات اساسی
۳۹ نسبت مالی به عنوان متغیرهای ورودی الگوریتم تعریف شده است. برای تعریف متغیر خروجی از دو نسبت بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام استفاده شده است که با توجه به معیار میانه، شرکت ها به دو گروه موفق و ناموفق تقسیم شده اند: گروه با رتبه عملکرد بالاتر از میانه به عنوان موفق و گروه با رتبه عملکرد پایین تر از میانه به عنوان ناموفق ارزیابی شده اند. چهار نوع درخت تصمیم به کار برده شد: CHAID,C&RT, C5.0 , QUEST. ابتدا ۷۰% داده ها برای آموزش و ۳۰% آن ها برای تست درنظرگرفته شدند.
میزان اهمیت هر یک از نسبت های مالی در هر درخت در جدول ۴-۳۰ خلاصه شده است.
جدول ۴-۳۰: میزان اهمیت هر یک از نسبت های مالی در صنعت فلزات اساسی | ||||
مدل | CHAID | C5.0 | C&RT | QUEST |
OPE | ۰٫۱۳ | ۰٫۵۵ | ۰٫۱ | |
NPM | ۰٫۵۵ | ۰٫۶۴ | ۰٫۱ | |
DR | ۰٫۰۲ | |||
DE |
«جنگ علی در بصره و صفین اگر بخواهم تاویلش نمایم فتنه به شمار میآید، این جنگها نه از نوع جهاد واجب بود نه مستحب»[۱۱۴]
اما فیصل نور در این اتهام زنی به امیرالمؤمنین (×) عمیقتر عمل میکند ولو زبانش نرمتر است. وی ابتدا با کنایه و سپس با استناد به کلام خود امیرالمؤمنین (×) آشکارا خطا را به ایشان نسبت میدهد. وی میگوید:«بیشک [حسن بن علی] میدانست که پدرش… بر جنگ با معاویه اصرار داشت در حالی که مردم حول معاویه اجتماع کرده بودند!»[۱۱۵]
عبارت «اجتماع کرده بودند» یعنی امیرالمؤمنین خلاف نظر اجتماع با معاویه جنگید!
سپس میگوید:
شیعیان روایت کردهاند که علی بن ابیطالب رضیالله عنه سروصدائی در سپاه خود شنید پرسید این صداها چیست؟ گفتند: معاویه هلاک شده است. گفت هرگز! قسم به آنکه جانم در دست اوست تا وقتیکه مردم گرد او اجتماع کردهاند معاویه هلاک نخواهد شد. گفتند پس چرا با او میجنگی؟ گفت: از آنچه بین من و خداوند متعال میگذرد عذر میخواهم![۱۱۶]
اکنون فیصل نور میخواهد بگوید آنچه باقی میماند احادیثی است که شیعه از امام باقر (×) نقل می کند که میفرماید «خداوند تبارک و تعالی میفرماید: هر رعیتی را در اسلام که از امامی اطاعت کند که منصوب از جانب خدا نباشد عذاب میکنم، حتی اگر فردی با تقوی و نیکوکار باشد» وی مدّعی میشود با توجه به استدلالات فوق این احادیث ساخته و پرداخته راویان شیعی است.
فیصل نور برای تبیین ساختگی بودناین روایات (به زعم خود) میگوید:
حسن بن علی رضیالله عنه را در حالی که [به عقیده شیعه] منصوب و منصوص خداوند عزوّجل است میبینیم که با معاویهای بیعت میکند که امام منصوب از جانب خدا نیست واو فرموده ابو جعفر را میداند- آنگونه که شیعه نقل میکند-که فرمود: خداوند تبارک و تعالی میفرماید: هر رعیتی را در اسلام که از امامی اطاعت کند که منصوب از جانب خدا نباشد عذاب میکنم حتی اگر فردی با تقوی و نیکوکار باشد.[۱۱۷]
و به این ترتیب فیصل نور ادعا می کند که بر طبق عقاید خود شیعه نمیتوانیم ملتزم به صحت این روایات شویم زیرا در آن صورت باید قائل شویم حسن بن علی که سید جوانان اهل بهشت است در دوزخ الهی عذاب میشود و قطعاً این سخن سخن باطلی است پس باید به کذب و جعل چنین احادیثی قائل شویم.
پس اگر شیعه فعل امام حسن (×) را حجّت میداند باید قائل شود به اینکه برای امامت نیازی به وجود نصّ نیست،زیرا معاویه هرگز منصوب از جانب خدا نبوده است.
اکنون به نقد و بررسی این شبهه میپردازیم.
پاسخ شبهه اول
خلاصه پاسخ :
صلح امام حسن واقعیتی مسلم در تاریخ است. اما این صلح کاملاً از روی اکراه و به جهت حفظ کیان مسلمین بوده است. شواهد فراوان تاریخی از کلام خود امام گواه این موضوع است.
اما اشتباه بودن جنگ امیرالمؤمنین با معاویه در کلام ابن تیمیه صرفاً ادعایی است که پیدرپی تکرار میشود ولی دریغ از یک دلیل. مستندات فیصلنور در این زمینه هم نا کارامد و ضعیف است.
پاسخ تفصیلی:
فیصل نور وابن تیمیه عمل تاریخی امام حسن (×) را به گونهای در کنار جنگ امیرالمؤمنین قرار میدهند که بتوانند از مغالطه «یا این یا آن[۱۱۸]» به خوبی بهره ببرند.
یعنی به مخاطب القا شود که یاصلح حسن بن علی (×) با معاویه صحیح بوده است و یا جنگ علی بن ابیطالب با معاویه، و نمیشود با وجود چنین اختلاف فاحشی در عملکرد هر دو صحیح باشد! اما صحت چنین قضیهای مبتنی است بر اثبات مانعه الجمع بودن آن، در حالی که چنین نیست.
صلح و جنگ ائمه(+)؛ دو شیوه یک هدف
دو عمل به ظاهر متفاوت را بدون در نظر گرفتن شرائط اجتماعی و سیاسی نمیتوان الزاماً بر تضادّ عقیده عاملان آن یا تناقص رفتاری آن ها و در نتیجه صحت یکی و بطلان دیگری حمل نمود. مگر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در سال ششم هجری با مشرکین قرارداد صلح نبست؟[۱۱۹] مگر شخص ایشان در سالهای قبل از همان صلح با همان مشرکین در بدر واحد و خندق و … به جنگ برنخاسته بود. این تناقض ظاهری در رفتار پیامبر (*) را جناب فیصل نور و مخصوصا ابن تیمیه چگونه پاسخ میدهند؟ آیا اینجا هم میخواهند تهمت جنگ طلبی و خطا کاری را نثار ساحت مقدس پیامبر(*) نمایند!؟
شاید گفته شود در مقابل پیامبر اکرم مشرکان بودند و در مقابل امیرالمؤمنین، معاویه به ظاهر مسلمان، وقیاس این دو با هم مع الفارق است؛ ولی چنین است زیرا مقام منافق نزد خداوند متعال پستترین مقامهاست«ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار».(همانا منافقین در پستترین جایگاه های جهنم هستند.)[۱۲۰]
اضطرار واکراه امام مجتبی(×) برای صلح
و اما اینکه حسن بن علی (×) با معاویه جنگ تن به تن ننمود و او را به مبارزه نطلبید[۱۲۱] امری است که نمیتوان از آن ادّعای رضایت قلبی حسن بن علی (×) را نتیجه گرفت زیرا چنین دلیلی اخصّ از چنان مدعایی است.
شواهد فراوان تاریخی از سویی بیان کننده اعتقاد راسخ امام مجتبی(×) به نالایقی و فساد معاویه است واز سوی دیگر دال بر اکراه واضطرار امام مجتبی (×) بر صلح است.
در اینجا به پاره ای از این مستندات اشاره میگردد.
امام حسن(×) به معاویه نامه نوشت و در فراز پایانی چنین فرمود «و اگر همچنان بر نافرمانی خود پای به فشاری، مسلمانان را به سروقتت خواهم آورد و تو را به محاکمه خواهم کشید تا خدا میان ما حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است».[۱۲۲]
در همین نامه حضرت به معاویه مینویسد: «پای فشاری بر باطل را رها کن و در بیعت با من همراه مردمان شو، که میدانی من نزد خدا، و نزد هر بنده با خدایی و نزد هر که قلب خداترس دارد به این امر احقّ و سزاوارترم».[۱۲۳]
و همچنین در جای دیگری از همین نامه بر شایستگی خود بر خلافت به عکس نظر فیصل نور تصریح میکند و میفرماید «از خدا بترس و …در مورد خلافت با شایستگانش و آن که شایستهتر از تو به خلافت است در میاویز»[۱۲۴]
امام حسن × در جای دیگری از همین نامه نه تنها معاویه را شایسته خلافت نمیداند بلکه وی را فرزند دشمنترین دشمنان پیامبر (*) مینامد، وی را تهدید به ملاقات زود هنگام با پرودرگار و مکافات عمل می کند، او را فاقد اهلیت برخلافت خطاب میکند و سفارش به تقوای الهی، ترک ظلم و سرکشی، حفظ خون مسلمانان می کند و در ادامه او را به اطاعت و تسلیم و ترک نزاع امر می کند[۱۲۵]. همه اینها فقط در یک نامه امام حسن (×) به معاویه ذکر شده است.
اما برای اینکه نظر امام حسن (×) را درباره معاویه و صلح با او بیشتر بدانیم باید به همان منابعی که جناب فیصل نور به آن ها استناد میکند مراجعه نماییم.
آنگاه که برای تطهیر معاویه حدیثی را از قول امام مجتبی (×) نقل می کند که فرمود «قسم به خدا معاویه از اینها برای من بهتر است[۱۲۶]» اما ادامه حدیث را ذکر نمیکند! متن کامل حدیث چنین است :
قسم به خدا معاویه از اینها برای من بهتر است اینها گمان میکنند که شیعهی من هستند، حال آنکه قصد کشتن مرا کردند، بار مرا غارت کردند مالم را گرفتند، قسم به خدا چنانچه من از معاویه عهدی بستانم که (به واسطه آن عهد) خونم ریخته نشود و در میان اهلم در امنیت به سر ببرم بهتر است از آنکه اینان مرا بکشند و اهل بیت و خانوادهام خوار و ضایع گردند، قسم به خدا اگر با معاویه به جنگ برمیخاستم همینها مرا دست بسته تسلیم معاویه مینمودند.[۱۲۷]
در این جملات امام (×) به خوبی بیان میکند که ناگزیر از دفع افسد به فاسد بوده است .یعنی آثار زیانبار سیاسی اجتماعی جنگ به مراتب زیان بارتر از صلح بوده است.به عبارت دیگر امام(×) چنین معتقد است ؛اگر صلح نکنم یا کشته میشوم (بدون آنکه سودی به اسلام برسد)و باقیمانده نسل پیامبر(*) و اصحاب خالص او همگی از بین میروند و یا خوار و ذلیل و دست بسته تحویل معاویه داده میشوم که باز هم به همان نتیجه خواهد رسید.ولی اگر صلح کنم لااقل با عزّت جان خود و خانوادهام را حفظ کردهام و به تدبیر امور اسلام و مسلمین میپردازم.
اما در ادامه خواهیم دید چه مسائلی امام را وادار به پذیرش صلح نمود.
در سپاه امام(×) عدهای عثمانی مسلک و طرفدار بنیامیه بودند و در خفا به معاویه نامه نوشتند که هرگاه سپاه او به اردوگاه حسن بنعلی نزدیک شود حسن را دست بسته تسلیم او کنند و یا ناگهان او را بکشند[۱۲۸]. مسعودی در مروج الذهب[۱۲۹] و شیخ صدوق در علل الشرائع[۱۳۰] نیز این گروه خائن را نام میبرند.
دسته دیگر بقایای خوارج بودند.آن ها هنگام بیعت با حسن بن علی (×) شرط کردند که با متجاوزان و گمراهان- یعنی مردم شام- بجنگند، و آن حضرت دست از بیعت آنان کشید و گفت باید به شرط اطاعت کامل و پیروی بیقید و شرط در جنگ و صلح بیعت کنند. آنگاه نزد برادرش حسین (×) آمدند و گفتند: دست بگشا تا با تو بیعت کنیم همانطور که با پدرت بیعت کردیم و به این شرط که با متجاوزان و گمراهان شامی جنگ کنی اما حسین (×) هم نپذیرفت و ناچار نزد حسن (×) برگشتند و با وی بیعت کردند.[۱۳۱]
دسته دیگر شکّاکان بودند و دسته دیگر طمعکاران و آزمندان به غنائم و بعضی دیگر افرادی بودند که به پیروی از رؤسای قبائل خود به میدان آمده بودند و انگیزه آنان از جهاد تعصّب قبیلهای بود نه جهاد فی سبیل الله و عدّهای هم شیعیان او و پدرش بودند شیخ مفید از همه اینها نام برده است.[۱۳۲]
این وضعیت نابسامان و آشفتگی سپاه و یاران ظاهری امام(×) بودواین چنین ترکیبی در سپاه امام حسن(×)بود که معاویه توانست افرادی مثل عبیدالله بن عباس را با پول و یک شبه بفریبد و از اردوگاه امام جدا نماید و کمکم جمعیتی بالغ بر هشت هزار نفر از سپاه امام گریختند.[۱۳۳]
و توانست به راحتی در سپاه تحت امرامام(×) شایعه نماید که همانا قیس بن سعد با معاویه صلح نموده است و از طرفی در میان سربازان تحت امر قیس شایعه نماید که حسن بن علی (×) با معاویه صلح نموده است.[۱۳۴]
پس از این ماجراهای دردناک امام (×) دانست که باید از جانب خائنین سپاه خودش بیشتربهراسد تامعاویه، واگر با معاویه بجنگد تنها و دست خالی میماند و هیچکس یاریاش نمیکند حتی اگر آنگونه که فیصل نور میگوید معاویه را به مبارزه میطلبید و بر فرض معاویه هم به میدان میآمد خوف امام از جانب معاویه کمتر بود تا خائنین سپاه خودش و احتمال آن میرفت که قصد ترورش را هم بنمایند کما اینکه این چنین هم شد و به خیمهاش حملهور شدند و او را مجروح ساختند. با این اوضاع آیا باز هم به نظر جناب فیصل نور امام باید یا سپاه به سپاه و یا تن به تن با معاویه میجنگید؟
لذا معنای سخن امام که فرمود: «قسم به خدا معاویه برای من بهتر است از اینها» همانا اعلام انزجار بیشتر از وضعیت اسفناک خائنان سپاه خود است نسبت به معاویه نه اثبات فضیلتی برای معاویه کمااینکه کلام حضرت یوسف در مواجهه با مکر زنان آنگاه که فرمود: «رب السجن احبّ الیّ ممّـا یدعوننی الیه»[۱۳۵] بیان شدت پلیدی گناهی است که زنان از وی خواستند نه اینکه - نعوذ بالله -هم آن گناه محبوب است و هم زندان ولی زندان محبوبتر است!! و این مطلب در علم بلاغت روشن و آشکار است. اما غرض ورزی، صاحب کتاب الامامۀ والنص را بر آن داشته است که نه تنها واضحات ادبیات زبان مادری خود را نبیند بلکه وی از میان صد و ده صفحهی بحارالانوار که مربوط به همین حقایق است تنها چهار خط را دیده است.
اما چرا مابقی این صدو ده صفحه[۱۳۶] را که مملو است از خطبهها و نامهها و کلمات امام ومصلحتهای پشت صحنه صلح و جملات دال بر تنقیص معاویه و شرح بیوفایی کوفیان و… را ندیده است؟ خود سئوالی است که نمیتوان انگیزه نویسنده را از این عمل چیزی جز غرضورزی دانست.
اما اینکه امام (×) فرموده باشد «معاویه از من سزاوارتر است بر خلافت[۱۳۷]» مسألهای است که نه با پیشینه اعتقادی شیعه یعنی عصمت امام (×) که در فصل دوم ثابت گردید سازگار است و نه با شواهد فراوان تاریخی و نه تصریحات فراوان امام بر عدم شایستگی معاویه که در صفحات پیشین به آن اشاره شد ،
و اگرقائل به تعارض این حدیث باآن طائفه روایات شویم،این حدیث که سندی مرسل دارد یارای مقاومت در مقابل سیل احادیث و روایات ناقض آن را نداد. ممضافاً به اینکه بررسی متن کامل حدیث مذکور به روشنی ما را به جعل وتحریف عمدی در آن رهنمون میسازد.
متن کامل حدیثی که فیصل نور به آن استناد نموده است چنین است : «معاویه به حسن بن علی (×) گفت: برخیز و به مردم خبر بده که تو این امر (خلافت) را ترک کردهای و آنرا تسلیم (من) کردهای. حسن (×) برخاست حمد خدا کرد و ثنای او گفت، و گفت: اما بعد! همانا زیرکترین زیرکان شخص متّقی است و احمقترین احمقان شخص فاجر است؛ و (امّا) این امری که من و معاویه در آن اختلاف داریم یا حق یک نفر است که او از من سزاوارتر است! و یا حق من است که من آن را برای او ترک کردم به جهت مصلحت مسلمانان و حفظ خونهایشان و نمیدانم شاید آن برای شما فتنهای باشد و کامیابی تا زمانی».
نکته اول آنکه در این حدیث از طرفی امام به احقیت و شایسته تر بودن معاویه اذعان می کند از طرف دیگر واگذاری امارت به معاویه را به مصلحت وحفظ خون مسلمانان مستند می کند. اگر معاویه در نظر امام (×) احقّ است همین احقّ بودن محکمترین و بهترین دلیل برای صلح میباشد و آن وقت، تا زمانی که مانعی پیش نیامده صلح مقدم است و در مقابل ؛قتال وترک صلح نیازمند دلیل ویژه میباشد. بنابراین دیگر استناد به مصلحت مسلمانان معناندارد.
نکته دوم این است که حدیث دیگری که دارای متنی مشابه متن همین حدیث است در جای دیگری از همان کتاب (بحارالانوار) نقل گردیده است[۱۳۸] که نه تنها عبارت «یا حق یک نفر است که او از من سزاوارتر است! و یا حق من است که من آن را برای او ترک کردم» را ندارد بلکه جملهای دارد که دقیقاً در تناقض با این جمله است ولی در حدیث اول موجود نیست.