۲-۲-۶-۱۰- بازاریابی اجتماعی راهبردی
راه های زیادی برای اجرای بازاریابی اجتماعی راهبردی وجود دارد. یک رویکرد را که در محیط غیر انتفاعی موفقیت چشمگیری به دست آورده است، در نمودار ۲-۵ توصیف شده است. این فرایند از کار قبلی برا ی مؤسسه راه متحد آمریکا و برای انجمن سرطان آمریکا اقتباس شده است. این فرایند از بسیاری جهات نیز بازتاب اندیشه های ویلیام اسمیت از آکادمی توسعه آموزشی است. در این فرایند، کار بازاریابی راهبردی به شش مرحله تقسیم شده است (اندریسین، ۱۹۹۵).
۱- گوش دادن: تحلیل گسترده سوابق، شامل گوش دادن دقیق به مشتریان هدف؛
۲- برنامه ریزی: تعیین مأ موریت، اهداف کلی و جزئی بازاریابی و تعریف راهبرد بازاریابی اصلی؛
۳- سازمان دادن: ایجاد یک سازمان بازاریابی، روش ها، معیارها و مکانیزم های بازخورد برای اجرای راهبرد اصلی؛
۴- پیش آزمایی: امتحان کردن عناصر کلیدی برنامه مانند راهبرد بازاریابی اصلی؛
۵- اجرا: به اجرا گذاشتن راهبرد ها؛
۶- پایش : پیگیری پیشرفت برنامه ( شامل گوش دادن بیشتر به مشتریان) و در صورت لزوم تعدیل و اصلاح راهبرد و تاکتیک ها.
شکل ۲-۵- بازاریابی اجتماعی راهبردی( نیازی و منتظری، ۱۳۹۱)
به دو ویژگی این فرایند باید اشاره کرد:
۱- این فرایند واقعا مستمر است، نه یک فعالیت یک طرفه با یک آغاز و پایانی عالی. این بیشتر یک مارپیچ صعودی است( اسمیت، ۱۹۹۳)[۲۲] که در آن طراحان گوش می دهند، برنامه ریزی می کنند، سازمان می هند، پیش آزمایی می کنند، اجرا می کنند، … و بی وقفه به این کار ادامه می دهند. این فرایند تکراری است، و در هر گردش، یک دنده به بالاتر می رود. با راهبرد خوب، این مارپیچ یا باز گردش یک فرایند بی وقفه است.
در واقع تمایل به آزمودن و تجربه کردن مداوم و اصلاح مستمر، یک ویژگی کلیدی رویکرد بازاریابان بخش تجاری به بازاریابی است.به قول دست اندر کاران جنرال موتورز، این مسابقه خط پایان ندارد.
۲- مشتریان، اصل هستند. مشتریان همواره بخشی از این فرایند هستند. این فرایند با مطالعه مشتریان و نیازها، خواسته ها و برداشت های آنان آغاز می شود. راهبرد هایی پدید می آورد که به شدت تحت تأ ثیر آموخته های قبلی است. عناصر کلیدی برنامه را با مشتریان هدف می آزماید و سپس وارد مرحله اجرای تمام عیار می شود و سر انجام، اجرا همواره تلاش هایی را برای پایش نحوه تأثیر گذاری واقعی راهبردها و تاکتیک ها در مخاطبان هدف در پی دارد.
هفت مشخصه وجود دارد که راهبرد های اصلی بازاریابی اجتماعی اثر بخش و بی اثر را از هم متمایز می کند( کاتلر و اندر یسن، ۱۹۹۱).
۱-مشتری محور است. کانون اصلی توجه در آن، تأمین نیازها و خواسته های مخاطبان هدف آن است. برای آن طراحی نشده است که برنامه ای را تبلیغ کند که بازاریاب اجتماعی فکر می کند باید تبلیغ شود.
۲- آینده نگراست. یعنی آینده ای را برای برنامه تعیین می کند که به مخاطب احساس روشنی در مورد هدف و دستاوردهای مورد نظر برنامه پس از دستیابی به موفقیت منتقل می کند.
۳- موجب متمایز شدن برنامه از رقبای کلیدی آن می شود. بازاریاب اجتماعی خود را شاخص می کند و به بازارهای هدف خود دلایل منحصر به فرد برای پذیرفتن انجام اقدام های مورد نظر خود ارائه خواهد کرد.
۴ - در دراز مدت و در مواجهه با تغییرات بازار و شرایط رقابت پایدار می ماند.راهبردها در خلأ اجرا نمی شوند. اگر قرار است موفق شوند باید انتظار تغیی را داشته باشند و آماده پاسخ دادن به آن شوند.
۵- به سادگی منتقل می شود. عناصر محوری راهبردها، ساده و واضح خواهند بود، به نحوی که هم مخاطبان هدف و هم کارکنان برنامه درک بدون ابهامی از ماهیت راهبرد و ضرورت پشتیبانی از آن شوند.
۶- ایجاد انگیزه می کند. یک راهبرد اصلی موفق، مشارکت مشتاقانه کسانی را نیاز دارد که باید آن را اجرا کنند. اگر یک راهبرد « کاری مثل همه کارهای دیگر»( یک برنامه شبیه برنامه های متعدد دیگر ) باشد یا آرمان ها و اهداف آن غیره واقع گرایانه باشد، نخواهد توانست ایجاد انگیزه کند.
۷- انعطاف پذیر است. راهبرد اصلی باید با اندازه کافی گسترده باشد تا امکان تنوع در راه های اجرای آن توسط افراد و در برنامه های مختلف وجود داشته باشد. نباید چندان سخت و آشتی ناپذیر باشد که نتوان آن را در مواقع ضروری پیش بینی نشده با وضعیت تطبیق داد.
۲-۲-۶-۱۱- آمیزه بازاریابی اجتماعی
آمیزه بازاریابی نشان می دهنده عناصر مدیریت بازار یابی است که قابل کنترل و دستکاری توسط مدیران بازاریابی به منظور دستیابی به حداکثر منفعت است. مشکل بازاریابی اجتماعی نامشهود بودن محصولات آن در مقایسه با محصولات بازاریابی تجاری است. بنابراین به راحتی نمی توان آمیزه بازاریابی تجاری را به بازاریابی اجتماعی، بدون ایجاد تغییرات مفهومی استراتژی و تغییرات عملی تاکتیک های ترکیبی انتقال داد. در زیر عناصر بازاریابی اجتماعی را بررسی می کنیم:
محصول محصول در مفهوم بازاریابی به طور کسترده تر به معنی مجموعه ای از مزایا که بازاریاب برای مبادله به بازار عرضه می دارد می باشد. بنابراین محصول می تواند اشیاء، خدمات، ایده ها ویا رفتار ها باشد. محصول در بازاریابی اجتماعی می تواند ایده ها، شیوه ها و در برخی موارد، اشیاء ملموس، ویا ترکیب از هرسه باشد. نمودار زیر عناصر اصلی محصول بازاریابی اجتماعی را نشان می دهد:
محصول اجتماعی
ایده
شیوه
هدف ملموس
باور و اعتقادات
عمل
نگرش
رفتار
ارزش
شکل ۲-۶- عنا صر محصول اجتماعی مأخذ ( کاتلر و روبرتو،۱۹۸۹)
قیمت: آنچه که مشتری می پردازد تا محصول مورد نظرش را بدست آورد، قیمت نام دارد. قیمت یک محصول ممکن است پول باشد و یا ممکن است عوامل دیگری مانند صرف زمان، انجام سعی و تلاش و یا حتی بروز اضطراب و نگرانی درخریدار باشد.
برای این که استقبال از یک محصول یا خدمت افزایش یابد باید قیمت محصول از منافع حاصل از آن کمتر باشد. البته باید توجه داشت که پایین بودن قیمت (مانند ارائه رایگان بعضی از خدمات و محصولات) ممکن است در ذهن مشتری کیفیت پایین محصول را تداعی کند و برعکس قیمت خیلی بالا هم تمایل مشتری را برای استفاده از آن کاهش دهد.
مکان(توزیع): مسیری که با کمک آن محصول یا خدمت به دست مشتری می رسد، به عبارت دیگر فعالیت هایی که انجام می شود تا محصول یا خدمت مورد نظردر دسترس مشتریان قرار گیرد، قسمت سوم آمیزه بازاریابی است.در مورد یک محصول قابل لمس، مصداق مکان سیستم توزیع است در حالی که در یک محصول یا خدمت غیرقابل لمس، کانال هایی که از طریق آنها اطلاعات و آموزش به مشتریان می رسد، مکان را شامل می شود.
ترویج: این بخش از آمیزه بازاریابی را گاه به اشتباه معادل کل بازاریابی اجتماعی می دانند. در حالی که چنین برداشتی درست نیست. ترویج تنها بخشی از آمیزه بازاریابی است و شامل استفاده از مجموعه تبلیغات، روابط عمومی، حمایت های رسانه ای، ارتباط فردی وفعالیت هایی از این قبیل است که محورآن خلق نیاز و تداوم آن برای مصرف محصول یا خدمت توسط مشتری است.
برای ترویج یک محصول باید کانال های اطلاع رسانی مناسب انتخاب شوند و عناصرمهمی چون تازگی و شگفت انگیزی مدنظر قرار گیرد تا تاثیر آن بیشتر شود.
ترویج شامل فعالیت هایی است که ارائه دهنده خدمت یا تولیدکننده محصول انجام می دهدتا بتواند در مورد ارزش محصول یا خدمت خود اطلاعات مفیدی به مشتری بدهدو مشتریان را تشویق کند تا آن محصول را بخرند.
اخیراً علاوه بر چهار عنصر کلیدی فوق، مفاهیم دیگری را هم به مجموعه “آمیزه بازاریابی” به ویژه در عرصه بازاریابی اجتماعی اضافه کرده اند:
عمومیت:[۲۳] در بازاریابی اجتماعی که مخاطبین متفاوتی مد نظر هستند و توجه به آنها برای کسب موفقت ضروری است، شناسایی و توجه به گروه های داخلی(شامل آنهایی که در مراحل اجرا یا تصویب برنامه درگیرهستند) و گروه های خارجی(شامل گروه مخاطب، مخاطبین ثانوی، سیاستگذاران و دروازه بانان) درگیر در برنامه بازاریابی اهمیت بسیاری دارد.
شراکت:[۲۴] برای موثر واقع شدن برنامه نیاز است تا تیمی متشکل از کلیه سازمان های جامعه که اهدا مشابه (نه الزاما اهداف یکسان) دارند، در کنار هم قرار گیرند.
سلسله منابع:[۲۵] دلیل هزینه بالای برنامه های بازاریابی اجتماعی، این هزینه ها را باید از محل های مناسب از جمله کمک های دولتی، بنیادها، هدایا واز این قبیل تامین کرد .در این میان باید دقت کرد که تامین این منابع به اصول کلی و جامعه محور این دیدگاه لطمه نزند.
سیاست گذاری:[۲۶] تداوم تغییر رفتار اجتماعی تنها با تغییر در سیاست های جامعه امکان پذیر است و در این عرصه حمایت رسانه ای مکملی موثر برای بازاریابی اجتماعی محسوب می گردد. توجه به این عناصرتشکیل دهنده آمیزه بازاریابی، که امروزه از شکل سنتی پیشین خود خارج شده وگسترش پیدا کرده است، موفقیت یک برنامه بازاریابی اجتماعی را تضمین خواهد کرد( نیازی و منتظری، ۱۳۹۱).
گفتار سوم: معامله اعضاء بدن انسان و جعاله
جعاله در لغت به معنای مزدی است که در برابر انجام کاری قرار داده میشود. در اصطلاح فقها صیغهای است که ثمره آن به دست آوردن منفعتی است در برابر عوض و شرط نیست کارمزد آن معلوم باشد. [۱۰۹]
بر مبنای ماده۵۶۱ قانون مدنی جعاله عبارت است از التزام شخصی به اداء اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از اینکه طرف معین باشد یا غیر معین. در جعاله ملتزم را جاعل و طرف را عامل و اجرت را جعل می گویند. ماده ۵۶۳ قانون مدنی نیز مقرر میدارد در جعاله معلوم بودن اجرت، من جمیعالجهات لازم نیست.جعاله به اعتبار چگونگی ایجاب و پیشنهاد آن، بر دو قسم است:
۱- جعاله خاص؛ که ایجاب برای شخص معین است و طرف خطاب یک یا چند نفر خاص هستند مثل اینکه پدر به فرزند خود بگوید، اگر فلان مسأله را حل کنی هزار تومان به تو خواهم داد.
۲- جعاله عام؛ که در آن، هدف جاعل، رسیدن به مقصود خود است و برای او فرقی ندارد که توسط چه کسی انجام پذیرد، مثلاً میگوید، هر کس فلان کار را انجام دهد، اینقدر پاداش میدهم.
در اینکه جعاله عقد است یا ایقاع، بین حقوقدانان اختلاف است،[۱۱۰] ولی در مورد عقد بودن جعاله خاص، کمتر تردید وجود دارد. به نظر برخی حقوقدانان، جعاله (چه خاص و چه عام) عقد است چرا که هدف جاعل، رسیدن به مقصود خود است و نیل به آن قبل از قبول باشد یا بعد ازآن تفاوتی نمی کند. [۱۱۱]
در جعاله، ایجاب از طرف جاعل است. ایجاب به صورت عام یا خاص است. در ایجاب عام، همواره این امر مفروض است که التزام به پرداخت عوض یا اجرت، در مقابل اولین کسی است که عمل را انجام داده است. قبول در جعاله ممکن است صریح باشد و ممکن است ضمنی باشد، همانطور که در جعالۀ عام چنین است.
طبق قانون، جعاله تعهدی جایز است و مادامی که عمل به اتمام نرسیده باشد، هر یک از طرفین میتوانند رجوع نمایند، ولی اگر جاعل، در اثناء عمل عامل از جعاله رجوع نماید، باید اجره المثل عمل عامل را بدهد. جعاله دارای این مزیت است که در آن معلوم بودن تفصیلی کار لازم نیست و موضوع التزام میتواند مجهول باشد، همانطور که قانون مدنی هم به آن تصریح دارد.
اگر چه جعاله عقدی جایز است، بلکه الزام جاعل، اثری دارد که در صورت فسخ جعاله، بر آن مترتب میشود:
۱- کار مورد درخواست، مرکب از اجزایی بوده که هر کدام مستقلاً منظور جاعل بوده و پاداش دارد، در این صورت اگر پس از انجام قسمتی از کار، جعاله فسخ شود، عامل به نسبت عملی که انجام داده است، مستحق اجرت خواهد بود.
۲- کار تجزیه پذیر نیست و انجام کل کار منظور جاعل میباشد در این صورت انجام مقدمات کار، بدون رسیدن به نتیجه، بدون اجرت خواهد بود. زمانی عامل مستحق اجره است که کار مورد نظر را انجام و تحویل و تسلیم به جاعل نماید. [۱۱۲]
اگر به وجدان جامعه مراجعه کنیم میبینیم که آنچه درخور تحسین و شایسته تشویق است، نفس انجام عمل اعطای عضو است و جامعه به ارزش واقعی آن قطعه از اعضاء بدن که انتقال یافته است کمتر توجه دارد. بنابراین اگر بخواهیم انتقال عضو را در قالبی خارج از عقد بیع توجیه کنیم و از مشکلات احتمالی ناشی از ماهیت عقد بیع رهایی یابیم و از سوی دیگر در میان عقود معین، قالبی برای قراردادهای راجع به اعضاء بدن بیابیم، می توان از چارچوب عقد جعاله برای این منظور استفاده کرد.
پاداشی که جاعل به عامل میپردازد چیزی جز پاسخگویی به احسان و نیکوکاری فرد عامل نیست. در این صورت میتوان گفت اگر شخص اعطاکننده عضو برای انجام عمل خود هیچ پاداشی نخواهد و به قصد تبرع این کار را انجام دهد، کار او در قالب عقد و یا ایقاعی قرار نمیگیرد، بلکه کار او به مانند انجام یک عمل تبرعی نیکوکارانه و انسان دوستانه است . از طرف دیگر اگر منتظر پاداش باشد، پاداش او ماهیت جعل و پاداشی است که جاعل به عامل پرداخت میکند و ارتباطی به ارزش واقعی عضو اعطاء شده ندارد. بسیار اتفاق میافتد که آگهی هایی را مبنی بر این که نیاز مبرم به گروه خونی خاص یا کلیه با شرایط خاص مشاهده می کنیم. در این آگهی ها بیان می شود که اعطاء کننده پاداش دریافت خواهد کرد.
مزایای پذیرش این نظر آن است که کرامت انسان و منزلت و شأن او را حفظ کرده و اعضاء بدن او را مانند اموال در معرض خرید و فروش و سوداگری قرار ندادهایم و مهمتر از همه به نفس عمل نیکوکارانه شخص اعطاکننده عضو توجه نموده و ضمن ارج به نیکوکاری او، از باب پاسخگویی به احسان، به او پاداش میدهیم.
گفتار چهارم: معامله اعضاء بدن انسان و هبه
هبه در لغت به معنای انعام، بخشش، هدیه و صدقه میباشد. در اصطلاح حقوقی و به موجب ماده ۷۹۵ قانون مدنی نیز عبارت از عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجاناً به شخص دیگری تملیک میکند. تملیک کننده را واهب، طرف دیگر عقد را متهب (یا موهب له) و مالی را که مورد هبه است، عین موهوبه میگویند.
بر اساس ماده ۷۹۸ قانون مدنی قبض از شرایط اساسی هبه است. «هبه واقع نمیشود مگر با قبض متهب و قبضی مؤثر است که با اذن واهب باشد». به عبارت دیگر هبه در زمرۀ عقود معینی قرار دارد که عقد با صرف تراضی و ایجاب و قبول واقع نمیشود و نیاز به قبض و اقباض دارد. علیرغم ظاهر هبه که عقدی تبرعی می نماید، شرط عوض در هبه صحیح است. ماده ۸۰۱ قانون مدنی اشعار می دارد «هبه میتواند معوض باشد و واهب شرط کند که متهب مالی را به او در مقابل هبه تملیک کند یا عمل مشروعی را مجاناً به جا آورد».
در مورد اینکه عقد هبه جایز است یا لازم، اختلاف نظر وجود دارد[۱۱۳]، ولی آنچه مسلم است، آن است که اولا «هبه برخلاف عقود جایز با مرگ یکی از طرفین منحل نمیشود و حق رجوع واهب از بین میرود». ثانیا رجوع از هبه، منوط است به بقاء عین موهوبه. ثالثا «بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقاء عین موهوبه از هبه رجوع نماید».
رجوع از هبه دارای آثاری است:
۱) استرداد مال موهوبه؛ مال با همان وضعیتی که دارد به واهب برمیگردد و نقص و عیبی که در مال ایجاد شده حتی اگر به وسیلۀ متهب باشد، واهب نمیتواند، از متهب ارش بخواهد؛ چرا که مال مجاناً تملیک شده و عیب و نقص در ملکیت متهب حاصل شده است و لذا او ضامن نیست. ولی اگر متهب اقداماتی کرده که موجب افزایش و زیادتی در سال آینده شده است، متهب به نسبت زیادتی حق مطالبه دارد.[۱۱۴]
۲) نماء متصل و منفصل عین موهوبه: با رجوع از هبه، باید تکلیف منافع مال نیز مشخص شود. اگر منافع متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد مال متهب خواهد بود. (مفاد ماده ۸۰۴ قانون مدنی)
از آنجا که در بخش های قبل این نوشتار، حکم به مالیت اعضاء بدن انسان دادیم، میتوان انتقال عضو را در قالب، عقد هبه مجانی و یا هبه معوض، توجیه نمود. در عرف رایج هم بیشتر از اهدای عضو صحبت میکنند. قوانین وضع شده در خصوص انتقال عضو، همچون ماده واحده پیوند اعضاء مردگان مغزی، بر مبنای اهداء عضو به تصویب رسیده است و دیر زمانی است که انتقال عضو در قالب عقد هبه رایج است.
در این باره باید توجه داشت که اولا به نظر می رسد تمایل به سمت توجیه معاملات اعضاء بدن انسان در قالب عقد هبه، تلاش برای پنهان ساختن مبادلات مالی در این قراردادهاست. به عبارت دیگر آنچه اتفاق می افتد، فارغ از شرایط صحت یا بطلان آن، خرید و فروش است که به صورت اهداء عضو انجام می شود. بسیاری از پیوندهای رایج در کشور، متاسفانه، در قالب صوری عقد هبه، اما در چارچوب بیع انجام می شود. طرفین عقد نیز بدون توجه به شرایط و آثار بیع، مفاد آن را پذیرفته و به آن تن می دهند. وظیفه علم حقوق در این مورد این است که چارچوب های صحیح این عقد را در قوانین مدونه شناسایی نموده و یا اقدام به تاسیس نهادهای حقوقی به منظور رسمیت یافتن این پیمان ها نماید. کتمان حقایقی از این دست نه تنها موجب حل موضوع نمی شود، که باعث ایجاد توالی فاسد بعدی برای طرفین قرارداد خواهد شد.
ثانیا همانگونه که در مقدمه پایان نامه ذکر شد، پرداختن به مساله اهداء عضو در قالب هبه محل تمرکز این تحقیق نیست، اما اشاره به این امر مفید خواهد بود که صورت معوض هبه قالبی مناسب برای تبادل مال در انتقال اعضاء بدن است. سابقه و گسترش موضوع اهداء عضو که توام با نظرات موافق فقهی، حقوقی و حتی اخلاقی می باشد نیز، زمینه مساعدی را در این خصوص ایجاد می کند.
گفتار پنجم: رضایی یا تشریفاتی بودن عقد
با استنباط از مادهی ۱۹۰ قانون مدنی و استقراء در شرایط درستی عقود معین میتوان گفت که در حقوق ما اصل اینست که عقد با تراضی واقع میشود و نیاز به هیچ شکل خاصی ندارد.در این باره حتی ادعا شده است که در حال حاضر در حقوق ایران عقد تشریفاتی که بدون رعایت تشریفات، باطل باشد، وجود ندارد. [۱۱۵] در واقع صرف ابراز قصد و رضای طرفین برای تحقق عقد کافیست و توافق دو اراده رکن لازم و کافی برای بسته شدن تمام قراردادها به شمار می رود. از این رو معامله اعضاء بدن انسان که در قالب قراردادهای ماده ۱۰ قانون مدنی منعقد می شوند ، می بایست در شمار عقود رضایی به شمار آید.
با این حال به نظر میرسد به دلیل نوع خاص و اهمیت قراردادهای مزبور و آثار بسیار مهمی که از چنین قراردادهایی ناشی میشود و نیز برای پرهیز از مشکلات بعدی، می بایست شکل خاص و تشریفات معینی برای بیان توافق دو اراده اعتبار شود تا این قرارداد در شمار عقود تشریفاتی قرار گیرد و استثنای دیگری در شمار استثناهای اصل رضایی بودن عقود به شمار آید. این امر موجب می شود بتوان بر تنظیم و انعقاد چنین قراردادهایی، نظارت بیشتری کرد. این شکل خاص و تشریفات معین ممکن است به مواردی از قبیل انجام معاینات پزشکی معین، تأیید سلامت جسمانی انتقال دهنده و انتقال گیرنده عضو، اخذ مجوزهای لازم پزشکی از مراکز درمانی معتبر، نظارت مراکزی خاص بر مراحل آن و ثبت وقایع و چگونگی تنظیم شروط ضمن قرارداد، اختصاص یابد.
علاوه بر این ضروری است ضمن تعیین این نوع خاص از قراردادها، خواه در قالب عقود معین یا عقود غیر معین، ضمانت اجرای مناسبی پیش بینی شود تا عملا طرفین عقد، بدون رعایت تشریفات و مراحل تنظیم قرارداد، نتوانند به خواست خود که انتقال اعضاست برسند. این ضمانت می تواند اموری همچون منع پزشکان و مراکز درمانی از ارائه خدمات پزشکی به متعاملین این دسته از پیمان ها باشد.
مبحث دوم: ماهیت معامله اعضاء بدن انسان به اعتبار موضوع و هدف اقتصادی
ماهیت قراردادها و در شمار آنها، قراردادهای راجع به اعضاء بدن را به اعتبار موضوع و هدف اقتصادی میتوان به اشکال زیر تقسیم بندی نمود:
۱- عقد معوض و مجانی؛
۲- عقد احتمالی و معین؛
۳- عقد مبنی بر مسامحه و عقد مبنی بر معامله؛
۴- معاوضات و مشارکات؛
تقسیم دوم و سوم و چهارم از فروع تقسیم عقود به معوض و مجانی است.[۱۱۶] در این قسمت از نوشتار به بحث از معوض یا مجانی بودن معاملات اعضاء بدن انسان و نیز به بررسی مسامحی و معاملی بودن قرارداد مزبور میپردازیم.
گفتار اول: معوض یا مجانی بودن معاملات
در بیع ، تملیک عین در برابر عوض معلوم انجام میگیرد. قانونگذار در تعریف این عقد بر معوض بودن آن تصریح نموده است. بنابراین و به فرض پذیرفتن عقد بیع به عنوان قالب مناسب انتقال معوض اعضاء، وجود عوض و تعیین آن، یکی از ارکان عقد به شمار می رود. این امر بدین معنی است که وجود عوض مقتضای ذات بیع است و به دلیل ماهیت امری چنین موضوعی، با قرارداد خصوصی نمیتوان این وصف را از آن گرفت. نتیجه اینکه توافق دربارهی بیعوض بودن این تملیک یا تعهد با مقتضای عقد بیع منافات دارد و ماهیت این عقد را دگرگون میسازد. اما در مورد میزان این عوض بنا به اصل آزادی اراده و بر پایه حکم اولی، طرفین آزادی دارند و به اختیار و توافق خود میتوانند به اندازه متناسب عوضی را تعیین کنند، مگر آنکه بنا به موضوع یا موضوعات دیگری، حکم ثانوی دراین باره مقرر گردد.
از سوی دیگر قابلیت معامله اعضاء بدن به شکل هبه، اعم از معوض یا غیر معوض، می تواند ماهیت این معامله را از حیث معوض یا غیر معوض تغییر دهد. میزان این عوض نیز در شرایط کنونی که قانون خاصی در موضوع انتقال اعضاء وجود ندارد، بر پایه حکم اولی و قواعد عمومی به اختیار و توافق بین طرفین بستگی دارد.
برخی معوض بودن واگذاری اعضاء بدن انسان را مناسب ندانسته و با بیان این مطلب که معوض بودن قرارداد فوق، انگیزه های نوع دوستی را در این باره از بین برده و موجب تجاری شدن چنین قراردادی میشود، به مخالفت با اصل این قراردادها پرداخته اند و برای رفع نگرانی از این پیامد و دیگر پیامدهای منفی معوض بودن این دسته از معاملات، گفتهاند که باید چنین قراردادی غیر معوض و نوع دوستانه باشد و پرداخت هر وجهی به طور مطلق، ممنوع شود[۱۱۷]. اما از آنجا که این نگرانی تنها به این موضوع اختصاص ندارد و در موضوعات دیگر حقوق پزشکی، مانند دادن خون و فرآوردههای خونی، شیر، بارداری از طریق جانشینی و… نیز مطرح میباشد، باعث می شود که چنین دیدگاهی در آن ها نیز اعمال شود و از پرداخت هر وجهی به طور مطلق یا اضافه بر هزینهها و خسارات در آن ها نیز منع شود. نتیجه اینکه اقدام به چنین امری، موجب تخصیص اکثر میگردد، که پسندیده نیست.
مضافاً اگر چنین قراردادی غیر معوض و نوع دوستانه باشد و پرداخت هر وجهی به طور مطلق یا اضافه بر هزینهها و خسارات به انتقال دهنده، ممنوع شود، چه بسا این منع، مانع در واگذاری اعضاء شود و عملا همانگونه که در بخش های پیشین ذکر شد، موجب افزایش تعداد بیماران و متقاضیان عضو شود.
گفتار دوم: مسامحی یا معاملی بودن معاملات
تقسیم عقود به مسامحی یا معاملی بودن بر مبنای هدف اقتصادی است که طرفهای قرارداد دنبال میکنند، در عقود معوض به طور عمده، طرفین قصد سودجویی و داد و ستد دارند و در پی آنند تا در برابر آنچه از دست میدهند، عوضی متعادل یا گرانبهاتر بدست آورند و همچون بازرگانان در این راه باریک بین و سختگیرند. ولی، در پارهای از قراردادها، متعاقدین چنین مادی نمیاندیشند و هدفهای اخلاقی آنان بر سودجوییهای متعارف غلبه دارد. این گروه از قراردادها را «عقود مسامحی» مینامند.[۱۱۸]
تمیز پیمانهایی که بر مبنای تسامح انجام میشود، تنها در میان قراردادهای معوض میتواند مفید واقع شود. زیرا، در همه پیمانهای رایگان بنای دو طرف بر سهلانگاری در سودجویی است. تسامح در عقود ممکن است مراتب مختلفی داشته باشد. بالاترین مرتبه به عقود مجانی اختصاص دارد که شخص مالی را به دیگری بدهد یا تعهدی در برابر او به گردن بگیرد و انتظار پاداشی هم نداشته باشد. اما مرتبهی دیگری از تسامح مطرح هست که شخص، مالی را به دیگری بدهد یا تعهدی در برابر او به گردن بگیرد، اما در مقابل تملیک یا تعهد مزبور، انتظار عوضی برابر یا افزونتر از آن را ندارد؛ این قسم به عقود معوض اختصاص دارد.
در موضوع حاضر، همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، به نظر می رسد امکان ارزش گذاری اعضاء مطلقا وجود ندارد. این موضوع خصوصا در انتقالات اعضاء از افراد زنده وجود دارد. به نظر نگارنده هر چند دیه مترتب بر اعضاء بدن، می تواند به عنوان قرینه ای برای تعیین عوض در معاملات مورد استفاده باشد، با توجه به تجدید ناپذیر بودن غالب اعضاء بدن و ارتباط مستقیم آن با سلامت و کرامت انسانی این ارزش گذاری نیز واقعی نمی باشد.
بخش سوم:
معامله اعضاء بدن در فقه امامیه
بخش سوم: معامله اعضاء بدن در فقه امامیه
در بخش حاضر، در ابتدا تعریف و معنی مفاهیم حق و مالکیت را از دیدگاه فقهی بیان کردهایم و پس از آن از نظرات و ادله فقها در خصوص نوع رابطه انسان با اعضاء خود سخن گفتهایم. دیدگاه طرفداران مالکیت، حق سلطه و حق انتفاع بر اعضاء بدن به همراه ادله موافق و مخالف آن مورد توجه این بخش از پایاننامه قرار گرفته است.
در ادامه بحث، به سراغ ادله شرعیهای رفتهایم که به گمان برخی از علما میتواند موجب حرمت معامله اعضاء بدن شود. ادله قطع اعضاء بدن انسان زنده و مرده در این قسمت از نوشتار بیان شده است و تلاش شده است نظر مختار در جهت توجیه معاملات اعضاء بدن باشد.
فصل اول: بررسی فقهی رابطه انسان و اعضاء بدن
برای ورود به بحث بررسی فقهی معاملات راجع به اعضاء بدن، شناخت نوع رابطه میان انسان و اعضایش از دید شرع و بررسی نحوه توصیف آن از دید فقها ضروری می نماید. شناخت نوع این ارتباط و تببین ادله موافق و مخالف نیز در فصل حاضر مورد توجه و تحقیق، قرار گرفته است.
مبحث اول: شناخت روابط حقوقی
دو نوع رابطه اصلی قابل تصور میان انسان و اعضایش، یعنی وجود علقه مالکیت و یا وجود حق بر اعضاء را در ادامه از دید فقه امامیه را مورد بررسی قرار داده و همانند بخش حقوقی به شناخت نقش آنها در معاملات اعضاء بدن خواهیم پرداخت.
گفتار اول: بررسی مفهوم ملکیت
فعالیت های سابق و قراردادهای گذشته دانشگاه با صنعت
سیاست دانشگاه
Lopez, Gonzales, Sandias
(۲۰۰۷)
Link, Scott (2007)
O’Shea, Allen, Chevalier, &
Roche, Vinig(2004)
هزینه های مرتبط با انتقال دانش
عوامل سازمانی
ساختار معیوب دانشگاه
بها دادن به تحقیقات غیر کاربردی
مسیر بروکراتیک طولانی (فرایند)
منابع دانشگاه (درآمد های تخصیص داده شده و بودجه برای تجاری سازی تحقیقات، حمایت های فنی، زیر ساخت های فیزیکی، ارتباطات)
براساس نتایج کیفی عوامل سازمانی عبارتند از: هزینه های مرتبط با انتقال دانش،ساختار معیوب دانشگاه، بها دادن به تحقیقات غیر کاربردی، مسیر بروکراتیک طولانی (فرایند) و منابع دانشگاه (درآمد های تخصیص داده شده و بودجه برای تجاری سازی تحقیقات، حمایت های فنی، زیر ساخت های فیزیکی، ارتباطات). عوامل محیطی عبارتند ازسیاست های مرتبط با دارایی های فکری، زیرساخت های محیطی و منطقه ای، در دسترس بودن سرمایه گذاران، محیط دانشگاه، تراکم شرکت ها در یک منطقه و انتخاب آنها، وجود منابع انسانی توانمند و متخصص، عوامل مرتبط با دولت، موجود بودن انکوباتورها و موجود بودن قوانین حمایت کننده. عوامل فردی نیز شامل: انگیزه های فردی محقق، ویژگی های جمعیت شناختی(مثل سن محقق)، ویژگی های روانشناختی، تجربیات شغلی و شبکه اجتماعی فرد و در نهایت عوامل نهادی نیز شامل فرهنگ دانشگاه، دانشگاه و دپارتمان ، مشوق ها(تقسیم درآمد تجاری سازی بین تیم تحقیقی و دانشگاه، سیستم ارتقاء و اعتبار)، قوانین و مقررات حفاظت از محصولات و فناوریهای نوین و مصوبات حفاظت از داراییهای معنوی، قوانین و مقررات حفاظت از محصولات و فناوریهای نوین و مصوبات حفاظت از داراییهای معنوی، ماموریت دانشگاه، اهداف دانشگاه، فعالیت های سابق و قراردادهای گذشته دانشگاه با صنعت و سیاست دانشگاه می باشد. همچنین براساس مصاحبه های صورت گرفته، استراتژی های مورد نظر اساتید برای تجاری سازی دانش بر سه محور استراتژی مجوز دهی(لیسانس دهی)، استراتژی تحقیقات مشترک با صنعت و استراتژی ایجاد شرکت متمرکز بود.
۵-۳- پاسخ به سوالات تحقیق
۵-۳-۱- سوال اصلی تحقیق
عوامل موثر بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت کدامند؟
درراستای سوال فوق و پس از انجام مطالعه پیشینه تحقیق و انجام مصاحبه های اولیه و نیز داده های به دست آمده از پرسشنامه، ۴ عامل شناخته شد که عبارتند از : عوامل سازمانی، عوامل نهادی، عوامل محیطی و عوامل فردی. نتایج تحلیل عاملی برای عوامل چهارگانه شناسایی شده بیانگر این موضوع است که میزان شاخص KMO بالاتر از ۶/۰ بوده و به این ترتیب کفایت نمونه گیری برای انجام تحلیل عاملی اکتشافی وجود دارد، همچنین میزان سطح معنی داری آماره بارتلت کمتر از پنج صدم می باشد که بیانگر مناسب بودن ساختار داده ها برای انجام تحلیل عاملی اکتشافی است، به این معنا که وجود ارتباط مناسب بین ساختار داده ها تائید می شود. پس از انجام تحلیل عاملی تاییدی نیز مشاهده شد که کلیه سوالات مربوط به متغیرها دارای ضرایب همبستگی معنی داری با متغیر های مکنون هستند. همچنین بررسی شاخص های برازش مدل اندازه گیری عوامل موثر بر انتخاب راهبرد تجاری سازی نیز نشان دهنده این موضوع است که مدل تحقیق از نظر شاخص های معنی داری و برازش مورد تائید است. به این ترتیب و با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که عوامل موثر سازمانی، عوامل موثر نهادی، عوامل موثر محیطی و عوامل موثر فردی، عوامل موثر بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت است.
در ادامه و پس از پاسخ دادن به سوالات فرعی تحقیق به مقایسه و بررسی میزان تاثیر هریک از عوامل شناسایی شده در سه راهبرد تجاری سازی مورد نظر یعنی راهبرد مجوزدهی(لیسانس دهی)، راهبرد انجام تحقیقات مشترک دانشگاه با صنعت و راهبرد ایجاد شرکت جدید می پردازیم.
۵-۳-۲- سوالات فرعی تحقیق
۱.آیا عوامل موثر فردی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند؟
میانگین عوامل فردی با میانگین مورد انتظار تفاوت معنی داری دارد چون سطح معنی داری آزمون تی کوچکتر از پنج صدم می باشد. میانگین عوامل فردی برابر ۰۱۰۸/۴ می باشد که به اندازه ۰۱۰۷۵/۱ بیشتر از میانگین مورد انتظار می باشد. بنابراین عوامل موثر فردی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند.
میانگین عوامل نهادی برابر ۸۳۶/۳ می باشد که به اندازه ۸۳۶۰۲/۰ بیشتر از میانگین مورد انتظار می باشد. بنابراین می توان گفت که عوامل موثر نهادی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند.
۳.آیا عوامل موثر محیطی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند؟
میانگین عوامل محیطی برابر ۰۶۳۲/۴ می باشد که به اندازه ۰۶۳۱۷/۱ بیشتر از میانگین مورد انتظار می باشد. بنابراین می توان گفت که عوامل موثر محیطی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند.
۴.آیا عوامل موثر سازمانی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند؟
میانگین عوامل سازمانی برابر ۷۵۲۷/۳ می باشد که به اندازه ۷۵۲۶۹/۰ بیشتر از میانگین مورد انتظار میباشد. بنابراین می توان گفت که عوامل موثر سازمانی بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تاثیر دارند.
۵.اولویت عوامل اثرگذار بر انتخاب راهبرد تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دانشکده های دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت چگونه است؟
با توجه به میانگین به دست آمده در فصل چهار، بالاترین رتبه به ترتیب ابعاد عوامل سازمانی، عوامل نهادی، عوامل فردی و عوامل محیطی اختصاص دارد.
۵-۴- نتیجه گیری
با توجه به سرعت تحولات علمی و نیازهای علمی بشر، در صورتی که در زمینه ورود دانشگاه های کشور به تجارت دانش، به یک ساز وکار و روش منحصر به فرد و ثابتی بسنده کنیم و صرفاً از فراگردهایی که در سایر کشورها انجام می شود، الگوبرداری نماییم و توجهی به مقتضیات و الزامات ناشی از آن و همچنین شناخت کاملی از شرایط کنونی نداشته باشیم، همواره یک مرحله از نیازهای علمی بشر در زمینه تجاری سازی عقب خواهیم بود. از طرفی مطالعه تجاری سازی دانش و ابعاد آن بسیار مهم است چرا که چنین تحلیل هایی فراهم کننده مدارک مهمی جهت تصمیم گیری کاراتر مدیران و سیاستگذاران میباشد (Rothearmeal et al., 2007). در این تحقیق با بررسی مقالات تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی و راهبردهای تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در دنیا به جمع آوری شاخص های تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی پرداخته ایم سپس با انجام مصاحبه های اکتشافی و نیمه ساختار یافته مقوله های اصلی، فرعی را نهایی کردیم و در انتها با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه داده های مورد نیاز بخش کمی را جمع آوری نمودیم.
با بهره گرفتن از نتایج بخش های کیفی و کمی این تحقیق مشاهده می شود که در بخش کیفی که با بهره گرفتن از نظرات اساتید و خبرگان این حوزه استخراج شده است، چهار عامل نهادی، فردی، سازمانی و محیطی شناسایی شد که مقایسه این نتایج با نتایج حاصل از سایر تحقیقات داخلی و خارجی نشان دهنده صحت این نتایج می باشد. همچنین نتایج کمی حاصل از این تحقیق مبین این موضوع است که عوامل چهارگانه سازمانی، فردی، نهادی و محیطی تاثیر مستقیم و قابل توجهی بر انتخاب استراتژی های تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی داشته اند که صحت این موضوع با توجه به نتایج حاصل از بخش کمی محرز است. همین طور با توجه به نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن مشاهده می شود که عوامل سازمانی تاثیرگذار ترین عامل بر انتخاب استراتژی های تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی بوده و بعد از به ترتیب عوامل نهادی، عوامل فردی و عوامل محیطی قرار دارند. نتایج حاصله از مصاحبه با اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مبین این موضوع است که به صورت کلی شرایط برای تجاری سازی دانش در دانشگاه از نظر شاخص های مربوط به بعد فردی دارای شرایط مناسبی نیست به نحوی که اغلب افراد مصاحبه شونده رغبت آن چنانی برای ورود به این حوزه نداشتند. همچنین در بعد سازمانی اغلب اساتید تاکید فراوانی روی بهبود فرآیندها و ساختار دانشگاه برای تسهیل این فرایند داشتند. اما از نظر بعد نهادی، فرهنگ و سیاست های دانشگاه مشوق و مروج مشارکت اساتید برای همکاری با صنعت و بخش خصوصی است. همچنین از نظر بعد محیطی اساتید مصاحبه شونده معتقد بودند که محیط مشوق فرایند بوده و در حال بهتر شدن نیزهست و ایجاد مراکزی مثل پارک های علم و فناوری شرایط را برای ظهور شرکت های دانش بنیان و نیز ورود آن ها به بازار فراهم می سازد. در ادامه نیز نتیجه گیری ها براساس ابعاد چهارگانه آورده می شود:
سالشمار زندگی فروغ :
۱۳۱۳ فروغ در دی ماه این سال در تهران به دنیا آمد، او فرزند «سرهنگ محمد فرخزاد» و
«توران وزیری تبار» بود.
۱۳۳۰ با «پرویز شاپور» ازدواج کرد.
۱۳۳۱ انتشار «اسیر» نخستین مجموعۀ شاعرانههای وی.
۱۳۳۲ «کامیار» تنها فرزندش به دنیا آمد.
۱۳۳۳ جدایی از همسر
۱۳۳۵ انتشار «دیوار» دومین مجموعۀ وی
۱۳۳۶ انتشار «عصیان» سومین مجموعۀ وی
۱۳۳۷ آشنایی با «ابراهیم گلستان» و آغاز همکاری وی با «گلستان فیلم»
۱۳۳۹ بازی وهمکاری در فیلم «خواستگاری» برای مؤسسۀ فیلم ملّی کانادا
۱۳۴۱ سال تهیه و نمایش «خانه سیاه است» درخشانترین فیلم فروغ
۱۳۴۲ بازیدرنمایش «شش شخصیتدرجستجوینویسنده» اثر«لوئیجی پیراندللو»
در زمستان این سال جایزه بهترین فیلم مستند فستیوال «اوبرهاوزن« به «خانه سیاه است» تعلق گرفت.
انتشار «تولدی دیگر».
۱۳۴۴ «سازمان یونسکو»فیلمینیمساعتهاز زندگیاوتهیه کرد.و«برناردو برتولوچی»
نیز فیلمیپانزده دقیقهای از وی ساخت.
۱۳۴۵ بهار، سفر به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال در فیلم مؤلّف و پذیرفتن
پیشنهاد انتشاراشعارش در آلمان و سوئد و انگلستان و فرانسه.
زمستان، ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر دوشنبه ۲۴ بهمن بر اثر تصادف درگذشت.
انتشار آخرین متن شعر «ایمان بیاوریم…» در «مجلد پنجم کتاب سال».
۲-۲- شعر و اندیشه فروغ و تأثیر زندگی در شعرش:
فروغ در فضای سیاه و یأس آور روزگارش، فارغ از این دنیا به درک واقعیات زندگی میپردازد و در خودشناسی و فلسفۀ مرگ و زندگی، سیر درونی خود را آغاز میکند. او فراتر از زمان پیش میرود و در زندگی هنری خود دیوارهای زمان را در هم میکوبد. شعر او شعری صمیمیو ملموس است. نگاهی به آثارش این مطلب را تأیید میکند :
مرگ من روزی فرا خواهد رسید :
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
مرگ من روزی فرا خواهد رسید :
روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایهای ز امروزها، دیروزها !
«عصیان_ بعدها»
فروغ قلبی گرم و مهربان داشت که یک بار زخم برداشته بود – ازدواج او – و این زخم سرچشمه و مایۀ گرمیشعرهایش بود.
«اندیشیدن به مرگ و زوال، فکر غالب شعرهای اوست ؛ اما گرمیای که او از آن سخن میگوید، به معنی پایان همه چیز نیست ؛ بلکه شروع زندگی دیگری است. او همیشه میخواست از مرز زمان بگذرد و پا را فراتر از زمان بگذارد. این پیام او در آخرین سطرهای شعر تولدی دیگر به طور آشکاری مشاهده میشود :
من پری کوچک غمگینی را میشناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.
شعر فروغ، شعری ساده و صمیمیو در عین زیبایی و لطافت، به دور از واژه پردازیهای پیچیده است و انسان با خواندن شعرهای او واقعیتهایی را میبیند که هر روز با آنها روبرو است ولی بی تفاوت از کنار آنها میگذرد. فروغ با زیبایی، این واقعیتها را به تصویر میکشد و با بیانی واقعگرایانه آنها را برای مخاطبش ملموس میکند :
من فکر میکنم که تمام ستارهها
به آسمان گم شدهای کوچ کردهاند
و شهر، شهر چه ساکت بود
من در سراسر طول مسیر خود
جدول شماره ۴-۱۲ همبستگی بین کمال گرایی سازگارانه و اضطراب اجتماعی در دانشجویان را نشان می دهد. همان طور که جدول فوق نشان می دهد بین کمال گرایی سازگارانه و اضطراب اجتماعی ضریب همبستگی به میزان ۰۸/۰- =r وجود دارد این همبستگی از نظر آماری معنی دار نیست.( ۰۵/۰<p) براین اساس می توان گفت بین کمال گرایی سازگارانه و اضطراب اجتماعی همبستگی معنی دار وجود ندارد. بنابراین فرضیه ششم پژوهش رد می شود.
فرضیه هفتم : بین کمال گرایی نا سازگارانه و اضطراب اجتماعی در دانشجویان رابطه وجود دارد.
جدول شماره ۴-۱۳ : نتایج آزمون همبستگی پیرسون در خصوص رابطه بین کمال گرایی نا سازگارانه و اضطراب اجتماعی
متغیرها
اضطراب اجتماعی
کمال گرایی نا سازگارانه
**۴۲/۰ r =
۰۱/۰=sig
۳۲۲=n
** معنی داری در سطح ۹۹/ ۰ اطمینان (P<0/01)
جدول شماره ۴-۱۳همبستگی بین کمال گرایی ناسازگارانه و اضطراب اجتماعی در دانشجویان را نشان می دهد. همان طور که جدول فوق نشان می دهد بین کمال گرایی ناسازگارانه و اضطراب اجتماعی ضریب همبستگی به میزان ۴۲/۰ r = وجود دارد. این همبستگی در سطح اطمینان ۹۹/۰ معنی دار است (۰۱/۰ >p) براین اساس می توان گفت بین کمال گرایی ناسازگارانه و اضطراب اجتماعی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد. بنابراین فرضیه هفتم پژوهش پذیرفته می شود.
فرضیه هشتم : بین خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان رابطه وجود دارد.
جدول شماره ۴-۱۴ : نتایج آزمون همبستگی پیرسون در خصوص رابطه بین خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی
متغیرها
اضطراب اجتماعی
خودکارآمدی
**۵۴/۰ - r =
۰۱/۰=sig
۳۲۲=n
** معنی داری در سطح ۹۹/ ۰ اطمینان (P<0/01)
جدول شماره ۴-۱۴ همبستگی بین خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان را نشان می دهد. همان طور که جدول فوق نشان می دهد بین خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی ضریب همبستگی به میزان ۵۴/۰- r = وجود دارد. این همبستگی در سطح اطمینان ۹۹/۰ معنی دار است (۰۱/۰ >p) براین اساس می توان گفت بین خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد. بنابراین فرضیه هشتم پژوهش پذیرفته می شود.
جدول ۴-۱۵ : ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش