- در خواندن با توجه به متن ، کلمات را حدس می زند و حدس خود را بیان می کند .
- در خواندن کلمه ای که در آن مشکل دارد، هم معنی اش را بیان می کند .
- کلمات را فقط از روی حرف اول و آخر آن می خواند .
- علیرغم خواندن صحیح قادر به درک و فهم معنای کلمه و متن نمی باشد .
۹- ۳- ۲- اختلال درنوشتن :
باور همگان بر این است که بیشتر مردمان در امر نوشتن کاهلند، و اغلب اموری را ترجیح می دهند که خالی از تکلیف نوشتن باشد. می توان گفت که شکل نوشتاری زبان و عادی ترین و پیچیده ترین شکل ارتباط است. در سلسله مراتب مهارت ای زبان، نوشتن آخرین مرحله ای است که آموخته می شود. آموخته های بنیادی و تجارب مفید مهارت های زبانی در گوش دادن، سخن گفتن و خواندن در واقع پیش نیازی برای نوشتن محسوب می شوند(فریار و رخشان، ۱۳۷۹، ص۲۴۸). مشکلات نوشتن در بین کودکان با صدمات مغزی، کودکان با آسیب های خفیف مغزی و کودکان با نارسایی های ویژه ی یادگیری دیده می شود. اصطلاح دیس گرای برای کودکانی که علی رغم هوش طبیعی بسیار بد می نویسند، به کار می رود. این کودکان معمولا آئینه نویسی یا وارونه نویسی می کنند، یا بسیار بد خط می نویسند. برخی از محققان عقیده دارند که بد نویسی این کودکان معمولا به دلیل عدم هماهنگی حرکتی آنان است؛ اما به هر حال نوشتن باید به عنوان یک عمل پیچیده که شامل رشد ذهنی مهارت های حرکتی و بینایی است در نظر گرفته شود. اهمیت درست نوشتن یا خوانا نوشتن به گونه ای که قابل خواندن برای دیگران باشد، کاملا روشن و آشکار است. اکثر متخصصان برای نوشتن نقشی اساسی قائل هستند و از آن برای یاد دادن خواندن و هجی کردن استفاده می کنند(نادری و نراقی، ۱۳۸۲، ص۳۴-۳۵).
این اختلال نیز در گروه اختلال یادگیری قرار می گیرد و به نقص جدی در مهارتها ی مربوط به نوشتن اشاره می کند. و به شکل نارسا یا بد خط نویسی، اختلال در املاء نویسی و اختلال در انشاء نویسی دیده می شود. البته برای این کودکان خصوصا آنهایی که بیشتر در گروه نارسا نویسی قرار می گیرند اصطلاح دیس گرافی را نیز بکارمی برند. این اختلال بیشتر بصورت اشتباه های دستوری نقطه گذاری در جمله ها، جمله بندی ضعیف، اشتباههای متعدد املایی (شامل جا انداختن کلمه یا حرف، جابجا کردن حروف، تمیز حروف مشابه، اشتباه در حروف عربی و …) و دستخط بسیار بد مشخص می شود. این مشکلات به حدی است که باعث اختلال در پیشرفت تحصیلی در زندگی روزمره مستلزم مهارت های نوشتاری می شود و به نقص حسی و عدم امکانات آموزشی نیز مربوط می شود. ویژگی اصلی بیان نوشتاری توانایی پایین سازمان دهی و ارائه اطلاعات به شکل نوشتاری در مقایسه با توانایی قویتر در سازماندهی و ارائه اطلاعات به شکل شفاهی- کلامی (مانند گویههای کلامی در آزمون هوش) است. در صورتی که مشکل فقط به صورت املانویسی باشد و بیان افکار به صورت نوشتاری مشکلی نداشته باشد، احتمال وجود نارسایی در پردازش واج شناختی به عنوان یکی از ویژگیهای اختلال خواندن بیشتر است. اگرچه افرادی که اختلال بیان نوشتاری دارند معمولاً ضعف املا نیز دارند ولی در دستور زبان، اصول نگارش و موضوع برای نوشتن نیز ممکن است مشکل داشته باشند. نوشتههای آنها بسیار ساده و کوتاه است و به علت داشتن مشکلات دستور زبان و خطاهای اصول نگارش نمیتوان مطلب را به خوبی دنبال کرد. ضعف در مهارتهای نوشتن چند دلیل دارد. در برخی از موارد، نارساییهای موجود در یکپارچه سازی دیداری ادراکی و هماهنگی حرکتی عامل بروز مشکل هستند(تبریزی، ۱۳۸۰).
برخلاف اختلال خواندن، اختلال زبان نوشتاری بعد از کلاس اول مشخص میشود. نیازهای محدود و نسبی نوشتاری دانش آموز کلاس اولی به ندرت ممکن است به اندیشه یا کاربرد دستور زبان وابسته باشد. بنابراین، والدین و معلمان ممکن است ظهور اختلال بیان نوشتاری را به صورت مشخص در کلاس سوم یا چهارم گزارش کنند. در واقع، کلاس سوم و چهارم زمانی است که به علت ماهیت برنامههای درسی مدرسه مشکلات نوشتن ظاهر میشود. در فاصله سالهای کلاس سوم تا ششم رشد افکار مربوط به نوشتن و استفاده از دستور زبان بسیار افزایش مییابد و بیشتر مشکلات نوشتن در همین سالها بروز میکنند.
الف : مشکلات مربوط به دست نویسی یا خط
یکی از مشکلاتی که کودکان دچار اختلال یادگیری دارند مشکلات نوشتن است. برای کودکانی که با وجود هوش طبیعی بسیار بد می نویسند اصطلاح دیس گرافی را به کار می برند . این بد نوشتن می تواند به شکلهایی مانند آیینه نویسی ، وارونه نویسی و یا بسیار بد خط نویسی دیده شود . نارسا نویسی می تواند در اثر عدم رشد مهارتهای هماهنگی چشم ودست ، مهارتهای حرکتی ( حرکات ظریف ) مهارتهای پایه مثل چرخاندن ، فشار دادن ، گرفتن و … باشد . نارسا نویسی ( بد خط نویسی ) می تواند به صورتهای زیر بروز کند(نراقی و نادری، ۱۳۷۹).
دستنویسی یا خط، ملموس ترین صورت مهارت های ارتباطی است، مثلا دست خط کودک را می توان مستقیما دید، ارزیابی کرد و نگاه داشت. خط، متفاوت از مهارت دریافتی خواندن است چرا که سنجش مهارت هم خواندن اساسا به طور غیر مستقیم، یعنی از راه پرسش حاصل می شود و کودک باید فهم خود را از موضوع به صورت کلام درآورد تا نتوان درباره آنچه او خوانده است آگاهی یافت. دستنویسی همینطور با مهارت بیانی سخن گفتن نیز تفاوت دارد بدین معنی که سخن گفتن از نظر برون داد حالت ثابتی دارد، در حالی که نوشتن مستلزم مهارت بینایی و حرکتی است. معمولا اشکال در دستنویسی به صورت نارسانویسی بروز می کند و این نقیصه بازگوکننده بسیاری دیگر از اختلالاتی است که در وراء آن وجود دارد. کودکان دارای مشکل دستنویسی ممکن است قادر به انجام کارآمد اعمال حرکتی مورد نیاز نوشتن یا رونویسی حروف یا اشکال نباشند، همین طور نتوانند اطلاعات درون داد بینایی را تبدیل به اعمال حرکتی ظریف –برنداد- نمایند(فریار و رخشان، ۱۳۷۹، ص۲۴۸-۲۴۹).
کج نویسی بیش از حد، راست نویسی بیش از حد، پرفشار نویسی بیش ازحد، کم رنگ نویسی بیش از حد، زاویه دار نویسی بیش از حد، فاصله گذاری بیش از حد، و یا در هم نویسی ( عدم رعایت فاصله )(تبریزی، ۱۳۸۳).
- کلمات را بیش از حد بی رنگ یا پر رنگ می نویسد و یا بیش از اندازه به مداد فشار می آورد .
- کلمات را کج ، نا مرتب و نا خوانا می نویسد .
- در نوشتن ، بین کلمات بیش از حد معمول فاصله گذاشته یا به هم نزدیک می نویسد .
- گاهی با دست راست و گا هی با دست چپ می نویسد .
- مطالب درسی را از چپ به راست ، بر روی خط زمینه می نویسد. (آیینه نویسی ).
ب : مشکلات مربوط به بیان نوشتاری ( انشا )
- خزانه واژگان محدودی دارد .
- در انتقال افکار ، نظرات و تمایلاتش بر روی کاغذ دچار مشکل است .
- در به کار بردن قواعد دستور زبان فارسی مانند : زمان ها ، ضمایر و غیره دچار مشکل است .
- در موارد استفاده از علائم نمادی مانند : کاما ، نقطه ، علامت سوال ، تعجب و غیره دچار مشکل است .
ج : مشکلات مربوط به املا
مشکل املایی غالبا با مشکل خواندن مرتبط است. در بعضی کودکان، مشکل املایی، یک مشکل مستقل است. اگرچه چنین کودکانی متوسط توانایی خواندن را دارند، مطالعات پژوهشی نشان می دهند که مشکلات ظریف خواندن در چنین کودکانی با آزمون ویژه کشف می شود(سلیکوویتز، ۱۳۸۱، ص۱۰۳). مشکلاتی که در این اختلال مشاهده می شود به شرح زیر می باشد .
ناتوانی در نوشتن حروف : برخی از کودکان در یادگیری شکل نوشتاری حروف مشکل دارند و ممکن است حتی نتوانند شکل حرف را کپی کنند.
اشتباه نوشتن حروف : حروف را اشتباه می نویسد مثلا ب را د می نویسد.
تمیز حروف : حروف شبیه به هم را تشخیص نمی دهد مثلا ح و خ ب و پ ت و ث در این صورت تمیز دیداری مشکل دارد . یا س و ز ب و د که مشکل در تمییز شنیداری است .
حذف حروف و کلمات : برخی حروف یک کلمه و یا حروف اضافه ، ربط و یا آخر فعل یا اسم را حذف می کند سارا سا ا آمدند آمدن
حروف عربی : برخی صداهایی که با دو یا سه نوع حرف نوشته می شود تشخیص نمی دهد با کدام حرف باید نوشته شود و غالبا اشتباه می کند .
مریض مریز منظور منزور صابون سابون
استثناها : مثلا خواب را می نویسد خاب . کبری را می نویسد کبرا . اردک را می نویسد اوردک
حذف یا جابجایی در سرکش و تشدیدها و یا کم و زیاد کردن دندانه ها :
گرگ کرک
جابجایی نقطه ها ( مربوط به توجه ) ت ب ج خ
معکوس نویسی
وارونه نویسی
مشکل در ترکیب حروف (ب و ا )را می نویسد ولی (بابا) را نمی تواند بنویسد .
توالی : کودک حروف را می شناسد ولی هنگام نوشتن کلمات در توالی حروف مشکل دارد مثلا ندارد را دندار می نویسد .
سرعت : سرعت نوشتن کودک کم است و معمولا از دیگران جا می ماند و این امر باعث جا انداختن کلمات می شود
- در نوشتن حروفی که دارای صدا ی مشابه ، اما شکل نوشتاری متفاوت دارند دچار اشتباه می شود . طوطی را توتی می نویسد.
- کلمات یا حروف را جا می اندازد ، حذف یا اضافه می کند .
- بسیار کند و آهسته عمل می کند به طوری که از دیگر دانش آموزان عقب می ماند .
- کلمات را به صورت معکوس می نویسد مانند ” رود ” را ” دور “ یا آیینه نویسی می کند / مانند ” نان ” را می نویسد .
- کلمات را همان گونه که تلفظ می کند می نویسد. مثلا : ” صبح ” را ” صب ” می نویسد .
- حرفی را به جای حرفی دیگر به کار می برد . مانند : “چوب” را “چوپ" می نویسد .
راهکارهای نوشتن برای دانش آموزان دارای اختلال نوشتاری
- رئوس افکارتان را مشخص کنید. دریافت مفهوم اصلی نوشتهها و به روی کاغذ آوردن آنها بدون تلاش برای پرداختن به جزییاتی نظیر هجی کردن، نقطه گذاری و … بسیار حایز اهمیت است. سعی کنید فقط یک لغت اصلی یا کلمه را در هر بند بنویسید؛ سپس برای تکمیل جزییات به نوشته خود برگردید.
- از مفهوم هر بند یک شکل بکشید، افکارتان را روی یک نوار ضبط کرده و به آن گوش کرده و بنویسید.
- کار با صفحه کلید رایانه را تمرین کرده و از آن برای سازمان دهی اطلاعات و بازبینی هجیها استفاده کنید.
- هنگام نوشتن باخودتان بخوانید تا بدین ترتیب امکان بازخورد شنیداری باارزشی فراهم شود.
- به هر کلمه نگاه کرده، سپس چشمهایتان را بسته و آن را تصویر کنید.
- چندین بار قبل از نوشتن، ابتدا با نگاه کردن به کلمه و سپس بدون نگاه کردن، آن را با صدای بلند هجی کنید.
-سعی کنید آخر حروف را هجی کنید تا اینکه ترتیب دوبارهای از نوشتهها به دست آورید و صحیح به نظر برسد.
اینکه دین جامع جمیع علوم و احکام باشد، موردپذیرش سروش نیست. این دیدگاهِ حداکثری است که دامنهی شمولیت دین را بسیار وسیع در نظر گرفته است و آن را نشانهی کمال دین میداند. حالآنکه سروش معتقد است دین کامل است و کسی منکر آن نیست ولی کمال دین الزاماً در جامعیت آن نیست، بلکه کمال آن در این است که در مقابل حداقل انتظارات انسان جواب کامل دارد، نه برای تمام انتظارات ممکن و متصور وی(سروش،۱۳۷۸،۱۰۹). سروش میگوید: «دین(نه معرفت دینی) کمال دارد نه جامعیت، کمالش هم اقلی و ثبوتی است و نه اکثری و اثباتی»(سروش،۱۰۹:۱۳۷۸).
۵-۲-۱-۴)برداشت سروش از اسلام:
متفکّران مسلمان معاصر اغلب عقیده دارند که اسلام باید بازسازی و احیاء شود تا بتواند نیازهای انسان و جامعهی مدرن را برآورد. امّا سروش در این زمینه نظرگاهی دیگر دارد. وی این را میپذیرد که جهان معاصر همواره در تغییر است و این تحولات جهان بیرونی ناگزیر باید با تمامیت دینی تلفیق یابد. امّا راهحلی که او نشان میدهد در نوسازی یا احیای اسلام نیست؛ ازنظر سروش حقیقت اسلام(دین) تغییر ناکردنی است. هر کوششی در بازسازی اسلام عبث و باطل و هم خیالی و غیرواقعی است، چراکه این اسلام نیست که باید تغییر کند، بلکه درک ما از آن است که باید دگرگون شود(سروش،الف۱۳۷۳،۹۹). کلید آشتی این دین ثابت با جهانی متغیر و دینامیک در همین تفاوت نهفته است. همانطور که کسی تردید ندارد جهان پیوسته در تغییر و دگرگونی است، شک نیست که درک انسان از دین همتغییر میکند. برای رودررویی با چالش مدرنیته، مسلمانان نباید به دنبال تغییر و استحاله در دین خود باشند، بلکه باید بین برداشت خود از دین با تغییرهای عالم خارج از دین، وفق و آشتی دهند(سروش،الف۱۳۷۳،۹). این امر مستلزم فهمی از دین است که ناگزیر بودن تغییر و تحول در فهم انسان از دین را بپذیرد. سروش همین فهم از دین را پیش مینهد و آن را بر اساس تجزیهوتحلیلی که از تکامل معرفت دینی به دست میدهد، بنا مینهد.
۳-۱-۴)فهم و معرفت دینی:
۱-۳-۱-۴)معرفت دینی:
به نظر سروش بین دین و معرفت دینی باید فرق قائل شد: «شریعت عریان اگر هست باری نزد شارع است، امّا آرای علمای دین متفاوت و گاه متعارض است. دین، الهی و قدسی است، ولی معرفت دینی بشری است»(سروش،الف۴۳۹:۱۳۷۳). در این معرفتشناسی است که بحث قرائتهای مختلف از دین مطرح میشود.
امّا پیشفرضهای سروش بر دوپایه استوار است. از یکسو مذهبی است؛ و از سوی دیگر متّکی بر عقلانیت مدرن میباشد؛ یعنی معرفت دینی که برای او اهمیت فراوانی دارد، حاصل فهم کتاب، سنّت و تاریخ زندگی پیشوایان است. این معرفت، دانشی مصرفکننده است. لذا از دانشها و دادههای علمی هر عصر بهره میبرد. با تغییر در فهمهای برون دینی، فهم دینی نیز متحول میشود. سروش این ادعای خود را با روش پوپر به اثبات میرساند. او معتقد است؛ این اصل که هر فهم دینی به فهم بیرونی متّکی است، اصلی ابطالپذیر است. یعنی یک نمونه از فهم دینی در کتاب و سنّت وجود ندارد که برای فهمیدنش حاجت به اندیشههای بیرونی نباشد. یافتن موردی، به ابطال این اصل می انجامد. گاهی تصور میشود که فقط تحول فهم دینی منوط به تحول فهمهای بیرونی است؛ درحالیکه باید دانست که ثبات فهم دینی نیز درگرو ثبات فهم بیرونی است؛ یعنی فهم دینی بهطور کامل متکی به فهم بیرونی میباشد(سروش،الف۱۳۷۳،۱۶۰-۱۵۷).
۲-۳-۱-۴)بسط خطا پذیری فهم دینی به قرآن:
ازنظر وی، گاه در قرآن مشاهده میشود که پارههایی از ظواهر آیات قرآنی با معارف بشری تعارض دارد؛ کسانی از گذشتههای دور مانند زمخشری در تفسیر خودش و جمع کثیری از معتزله و در جهان جدید کسانی چون بهاءالدین خرمشاهی و پارهای از مفسران عرب معتقدند که این خطاها در قرآن هست، امّا از باب همگامی و همراهی با مردمان جاهل دورانی است که قرآن در آن زمان نازلشده است. اینیک نوع تحلیل است. کسان دیگر هستند که معتقدند که بههیچوجه چنین نیست و این تعارض ظواهر فقط ظاهری است و اگر به عمق معنا برویم، میتوانیم رفع تعارض کنیم. کسانی معتقدند که برای رفع تعارض باید به تأویل دست ببریم، چنانکه مرحوم طباطبایی چنین میکردند. کسان دیگری معتقدند که این تعارضها وجود دارد و غیرقابل انکار است، ولی اساساً چون قرآن کتابی علمی یا فلسفی نیست، آن ها را نباید مهم شمارد و پیام قرآن در جای دیگری است و به تعبیر مفسرین: «خُذ غایات و اَترک مَبادی» یعنی به مقدمات توجه نکنید و به مراد توجه کنید(سروش،۱۳۸۸،۱۳-۱۲).
۳-۳-۱-۴)تفسیر مؤمنانه و غیر مؤمنانه:
از دید سروش، خواندن قرآن، فهمیدن، ترجمه و تفسیر قرآن هیچکدام متوقف بر این نیست که کسی لزوماً ایمان و اعتقاد به پیامبر اسلام و خدای او داشته باشد. امّا وقتی این ایمان در میان آمد، تفاوتهایی در امر ترجمه و تفسیر پیدا خواهد شد. قرآن میگوید که در آن هیچ اختلاف و تناقضی نیست، حالآنکه یک نفر که به قرآن ایمان دارد، مسلماً در مقام تفسیر خواهد کوشید که اگر تناقضی ببیند رفع تناقض کند. امّا یک غیر معتقد بسیار راحت میتواند تناقضهایی را در قرآن نشان داده و حتّی آن ها را دلیل بر بطلان این کتاب بگیرد.
علم تفسیر، علمی جمعی و جاری است و هم مؤمنان و هم غیر مؤمنان میتوانند به آن روی بیاورند و در آن زمینه تولید معرفت کنند. لذا تفسیر مؤمنانه و تفسیر غیر مؤمنانه نیز داریم. به نظر سروش مؤمنان باید به تفسیرهای غیر مؤمنانه هم توجه کنند. چون آنان چیزهایی میبینند که عاشقان نمیبینند(سروش،۱۳۸۸،۱۴).
۴-۳-۱-۴)ویژگی های قرائت فاشیستی از دین:
سروش در ادامهی بحث قرائتهای متعدد و مختلف از دین، معتقد است یک نوع قرائت از دین وجود دارد که از دیدگاه معتقدانِ بدان، تنها قرائت صحیح و جایز از دین است و این قرائت، سایر قرائتها را مردود میشمارد، او این نوع از قرائت دینی را ویژگی حکومتهای ایدئولوژیک میداند و تعبیر«قرائت فاشیستی از دین» را برای آن به کار میبرد، سروش این قرائت و معتقدان بدان را دارای ویژگیهایی میداند:
«۱- در مورد آدمی:
الف) همهی آدمیان متهم و مشکوک و بددین و بد خواهند مگر خلافش ثابت شود خصوصاً یهودیها.
ب) فرد در مقابل دولت هیچ است و هیچ حقوقی ندارد.
۲- در مورد نظام:
حق با نظام است نه نظام با حق، حق آنجاست که قدرت آنجاست.
۳ – درروش:
الف) برای شکست رقیب همهی کارها مجاز است.
ب) حمله بهترین دفاع است.
ج) نزدیک شدن به قدرت بهترین تاکتیک است.
د) عقوبت بهتر از پاداش و خشونت بهتر از تاکتیک است.
ه) تراشیدن دشمن موهوم بهترین گریزگاه است.
و) ترویج کینه و نفرت کارگرتر از عشق و محبت است.
ز) تکیهبر تئوری توطئه بهترین تحلیل است.
۴ – در مقولات سیاسی و اجتماعی:
طرفدار علم، پوزیتیویست است، طرفدار آزادی و دموکراسی، لیبرال است، طرفدار مدارا و تسامح، ماسونی است، طرفدار حقوق بشر، اومانیست است، طرفدار توسعه، کاپیتالیست و امپریالیست است و طرفدار هریک یا همهی اینها غربزده است.
۵ – در زبان:
پر طنطنه و پرمدعا و ولایت فروش و دروغزن و خشونت ستا و ناسزاگو و رجز خواننده و لجن مالنده.
۶ – در دین:
دین مساوی است با تکلیف و تقلید و تکفیر و تزویر و تازیانه و لعنت و خشونت و محرومیت و عبوسیت و عربده و استبداد.
۷ – در شخصیت:
افرادی بیاعتقاد، کم مایه، بد سابقه، متظاهر، قدرت طلب، رقیب شکن، مدّاح و متلوّناند، مخوف و محاط و لمپن هستند»(سروش،د۲۱۶:۱۳۷۹).
۴-۱-۴)جامعه ی دینی:
۱-۴-۱-۴)انواع جامعه ی دینی:
سروش بین دو نوع جامعهی دینی تفکیک میکند: نخست جامعهای است که دینداری او کاذب و صوری است و فاقد آگاهی دینی غنی است. چنین جامعهای صورتاً و ظاهراً جامعهی دینی است، بدین معنی که مردم فقط از دستورات فقهی پیروی میکنند(نماز و روزه) بدون اینکه متوجه نقش عمیق دین در زندگی باشند. سروش البته منکر اهمیت دستورات و احکام دینی نیست، بلکه میگوید همه نماز میخوانند و روزه میگیرند منتهی اینها علائم ظاهری ایمان است و عمق ایمانِ درونیِ شخصی را نشان نمیدهد.
چهبسا شخص بنا به عادت نماز بخواند یا بهحکم وظیفه و نه به سائقه ی ایمان و عشق به خداوند؛ همچنین است در مورد روزه گرفتن و سایر وظایف دینی. امّا در جامعهی دینی واقعی مردم وظایف دینی را از نهان قلب و با صدق ایمان انجام میدهند و عمیقاً و قلباً متوجه نقش دین در زندگی شخصی و اجتماعی خود میباشند(سروش،الف۱۳۷۶،۳۱۵).
بر اساس این تفکیک، سروش میگوید ایران قبل از انقلاب تا زمان مشخصی، جامعهی دینی صوری و ظاهری بوده است که مردم به وظایف شرعی خود عمل میکردند، امّا فاقد آن ایمان عمیقی بودند که اساس شعور دینی عمومی و انگیزنده است. همانطور که انقلاب نشان داد، ایمان مردم در طول زمان گسترش و تعمیق یافت که نشانهی آن پیدایش متفکّران دینی در بین روحانیت و غیر آن ها بود که جامعه را به صوری و ظاهری بودن خود هشدار میدادند و مردم را ترغیب میکردند که ایمان واقعی خود را بازیابند(سروش،الف۱۳۷۶،۳۱۲).
۲-۴-۱-۴)تفاوت های جامعه ی دینی و جامعه ی لیبرال:
به نظر سروش جامعهی دینی و لیبرال با یکدیگر تفاوت اساسی دارند: «جامعهی لیبرال جامعهای است همواره در حال انتخاب و امتحان که هیچگاه دورهی امتحان را به سر آمده یا به سر آمدنی نمیداند. امّا جامعهی دینی، جامعهای است از انتخاب گذشته و به جواب امتحان رسیده. او، دین را برگزیده است و بر آن است که ازآنپس در ظلّ آن زیست کند. لکن این انتخابِ نخستین، بابِ انتخابها و امتحانهای دشوار و بیشمار بعدی را بر آن گشوده است. ازآنپس معرفت دینی است که میباید امتحان بدهد و مراحل دشوار قبض و بسط و تعدیل و توازن را از سر گذراند(سروش،د۱۳۷۹،۱۲۵).
از دیدگاه او در جوامع لیبرالی فقط رضایت مخلوق اهمیت دارد و به رضایت خالق اندیشیده نمیشود، امّا در حکومتهای دینیِ دموکراتیک میان رضایت خالق و مخلوق آشتی برقرار میکنند و میان برون دین و درون دین تعادل برقرار میکنند. آنان برای دینی بودن دین را هادی قرار میدهند و برای دموکراتیک بودن فهم دینی را باعقل جمعی سیال می کنند و برای رضای خالق همواره باید پروای دین داشته باشند با این شیوه لیبرالیسم حذف میشود امّا دموکراسی در پناه عقل جمعی با دینداری عاقلانه و عالمانه میآمیزد(سروش،د۱۳۷۹،۱۲۶).
۵-۱-۴)سیاست و حکومت:
۱-۵-۱-۴)مفهوم سیاست:
در تعریفی که سروش از سیاست ارائه میدهد سیاست یعنی تئوری قدرت؛ و اعمال قدرت. به نظر او اگر شما در عرصه سیاست، یک موجود مقتدر نباشید، اعتنایی به شما نمیکنند امّا وقتی مقتدر شدید وارد سیاست میشوید و دیگر نمیشود شمارا نادیده گرفت(سروش،ب۱۳۸۵،۶۴).
۲-۵-۱-۴)نقش دین در سیاست:
در رابطه با نقش دین در سیاست، سروش دیدگاه خود را با چند پرسش اساسی شروع میکند: آیا دین باید بهصورت یک ایدئولوژی سیاسی عمل کند؟ آیا دولت میتواند مشروعیّت خود را ازنظر دینی بر مفهوم ایدئولوژی اسلامی بنا کند؟ آیا برای ادارهی جامعه و حکومت کردن در دولتهای مدرن، روشهای حکومتی که از دین به دست میآید، بهتنهایی کافی است؟ پاسخهای سروش به این پرسشها منفی است - نفی مؤکد. وی میگوید: «ایدئولوژی» اسلامی را باید یکسره کنار نهاد، به این دلیل که مانع تحول و رشد معرفت دینی میشود(سروش،الف۱۳۷۶،۳۱۵).
۳-۵-۱-۴)مفهوم حکومت دینی:
سروش در تعریفی کلی از مفهوم حکومت دینی میگوید: «حکومت دینی حکومتی است متناسب با جامعهی دینی و جامعهی دینی جامعهای است که در آن چیزهایی میگذرد که منافات قطعی بافهم قطعی از دین قطعی ندارد، نه اینکه همهچیزش را از دین اخذ و اقتباس کرده است»(سروش،د۱۲۱:۱۳۷۹).
او مشخصاً حکومت دینی را در قالب کار ویژه اینگونه تعریف میکند: «ما دین را به(ایمان) و(عمل) تعریف میکنیم و ایمان را بر عمل مقدم میشماریم. لذا در نظر ما، حکومت دینی از آن حیث که دینی است، علیالاصول حکومت ایمانی است، یعنی حکومتی است که مؤمنان به دلیل اینکه انساناند و محق و مؤمناند آن را بنا میکنند؛ و حکومت دینی هم خود را ملزم میداند فضایی را فراهم آورد که پاسبان ایمان آزادانه و آگاهانه و تجربهی دینی مؤمنان باشد»(سروش،۲:۱۳۷۵).
۶-۱-۳-۴ آزمون های مقایسه میانگین دفعات مشارکت در دوره های آموزشی، میزان مشارکت در برنامه های ترویجی و مشارکتی و میزان تمایل به مشارکت در فعالیت های اجتماعی بر حسب شغل همسر
با توجه به نتایج جدول۱۳- ۴ شغل همسر توانسته است در دفعات مشارکت در دوره های آموزشی و میزان مشارکت در فعالیت های اجتماعی تفاوت آماری معناداری ایجاد نماید. آزمون دانکن نشان داد تعداد دفعات مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی، که شغل همسرشان سایر مشاغل (رانندگی، مغازه داری و …) بوده است، بیشتر از دیگر زنان روستایی است. آن دسته از زنان روستایی که شغل همسرشان کشاورزی و دامداری می باشد میزان مشارکت شان در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی تفاوتی با یکدیگر ندارد.
جدول ۱۵- ۴ مقایسه میانگین دفعات مشارکت در دوره های آموزشی، میزان مشارکت در برنامه های ترویجی و مشارکتی و میزان تمایل به مشارکت در فعالیت های اجتماعی بر حسب شغل همسر(۳۰۰n= )
متغیرها | میانگین | آماره f | ||||
کشاورز (۱۴۳نفر) |
کارگر (۸۴ نفر) |
دامدار (۳۵نفر) |
سایر(۳نفر) | |||
دفعات مشارکت در دوره های آموزشی میزان تمایل به مشارکت در فعالیت های اجتماعی |
۷/۲a ۸۲/۲a |
۲/۹ab ۹۴/۲ab |
۸/۲a ۹۶/۲ab |
۶/۳b ۰۵/۳c |
*۱۸/۰ *۷/۱ |
|
*: معنی داری در سطح پنج درصد
با توجه به نتایج جدول۱۶-۴ آزمون کروسکال والیس نشان داد آن دسته از زنان روستایی که همسرانشان به سایر مشاغل(مغازه دار، راننده و…) می پردازند مشارکت بیشتری در برنامه های ترویجی و مشارکتی داشته اند. این مسئله را از یک بعد می توان به این صورت تحلیل نمود: با توجه به این که در منطقه مورد مطالعه کشاورزی بیشتر به صورت دیم است به همین دلیل زنان روستایی که همسرشان کشاورز یا دامدار می باشد، به دلیل تصوری که راجع به معیشتی بودن کشاورزی و دامداری دارند و اینکه تصور می کنند، فعالیت های آموزشی و ترویجی تنها در زمینه کشاورزی است بنابراین تمایل زیادی به مشارکت همسرانشان (زنان روستایی) به مشارکت در این دوره ها و برنامه ها ندارند و حتی گاهی مانع مشارکت آنها می شوند. چنانچه مشاهده می شود زنان روستایی که شغل همسرشان کشاورزی می باشد، میزان مشارکت کمتری در برنامه های ترویجی و مشارکتی دارند.
جدول ۱۶-۴ نتایج آزمون های مقایسه میانگین میزان مشارکت در برنامه های ترویجی و مشارکتی بر حسب بر حسب شغل همسر (۳۰۰= n)
یکی از پارامترهای آشکارسازهای مادون قرمز مربوط به جریان تاریک آشکارسازه چون حساسیت[۵۴] آشکارساز به اون بستگی داره.یعنی هر چی نویز یه آشکارساز کمتر باشه حساسیت آشکارساز بیشتر می شه و از طرفی توانایی کارکرد آشکارساز در دمای بالاتر رو ممکن می کنه .مدلای فیزیکی مختلفی واسه محاسبه جریان تاریک در آشکارسازهای نقطه کوانتمی ارائه شده .دو مدل به وسیله لیو[۵۵] واسه محاسبه جریان تاریک آشکارسازهای کوانتمی ارائه شده که یکی به سرعت رانشی[۵۶] حاملا در آشکارساز بستگی داره و دیگری براساس پدیده انتشار-گیرش در آشکارسازه .در ادامه چند مدل فیزیکی جریان تاریک رو بررسی می کنیم .
۳-۱ مدل براساس سرعت رانشی حاملا
یه روش ساده واسه محاسبه جریان تاریک ، محاسبه چگالی حاملای متحرک و ضرب اون در سرعت حامل هاس.واسه این کار از عبارت زیر استفاده می شه . . ]۸ [
که بیان کننده سرعت رانشی حاملا و چگالی حاملا در سه بعده .رابطه سرعت حاملا طبق میدون به صورت زیره . . ]۸ [
که سرعت اشباع حاملا ، توانایی جنب و جوش الکترون و میدون الکتریکی وابسته به ولتاژه .چگالی حاملا هم از رابطه زیر محاسبه می شه .
که (چگالی حالات)، (احتمال تونل زنی) و که پیرو پخش فرمی-دیراکه که از رابطه زیر حساب می شه .
که تراز انرژی فرمی ، ثابت بولتزمن و دما طبق درجه کلوینه .پس چگالی جریان تاریک در مدل انتشار-گیرش از رابطه زیر بدست میاد .
۳-۲ مدل انتشار – گیرش
چگالی جریان تاریک براساس مدل انتشار – گیرش به صورت زیر بیان می شه . . ]۱۹ [
که دروه تناوب نقاط کوانتمی(عرض نقطه کوانتمی هم اینکه عرض سد پتانسیل) و چگالی حاملا در سه بعد و بار الکترونه . زمان گذار الکترونه و از رابطه زیر بدست میاد . . ]۱۴ [
که ارتفاع نقطه کوانتمیه .
پس چگالی جریان تاریک در مدل انتشار-گیرش از رابطه زیر بدست میاد .
۳-۳ یه مدل دیگه ارائه شده واسه چگالی جریان تاریک. ]۳۱ [
چگالی جریان تاریک از رابطه زیر قابل محاسبه س .
که اندازه تحریک گرمایی الکترونا از نقاط کوانتمی ، اندازه تونل زنی الکترونا،و احتمال گیرشه .
اندازه تحریک گرمایی از رابطه زیر قابل محاسبه س .
که ضریبیه که به ساختار آشکارساز بستگی داره،انرژی یونیزاسیون الکترونا از تراز پایه نقطه کوانتمی، جرم موثر الکترون، ثابت پلانک ، ثابت بولتزمن و دما طبق کلوینه .
احتمال گیرش هم از رابطه زیر قابل محاسبه س .
که احتمال گیرش واسه نقاط کوانتمی بدون بار و نزدیک به ۱ه، بیشترین تعداد الکترون که می تونه هر یک نقطه کوانتمی رو پر کنه،بار الکترون و هم ظرفیت خازنی نقطه کوانتمی که از رابطه زیر محاسبه می شه .
که ثابت دی الکتریک ماده های که نقاط کوانتمی از اون ایجاد میشه.
اندازه تونل زنی الکترونا هم از رابطه زیر قابل محاسبه س .
که ثابت اندازه تونل زنی ، ارتفاع سد پتانسیل از بالاترین تراز انرژی نقطه کوانتمی ، میدون الکتریکی و اختلاف انرژی بین تراز پایه نقطه کوانتمی تا بالاترین تراز انرژی نقطه کوانتمی.ارتفاع سد پتانسیل از رابطه زیر قابل محاسبه س .
فصل چهارم
۴-۱محاسبه احتمال تونل زنی به روش عددی ماتریس انتقال
مقدمه
فرض کنیدیک الکترون با انرژی مشخص Eو جرم m به یه پروفایل پتانسیلV(x) با شکل دلخواه(با تغییرات نرم) برخوردکند ، با در نظر گرفتن اینکه حل معادله شرودینگر به صورت تحلیلی فقط واسه یه سد پتانسیل ساده شدنیه ، واسه حل معادله شرودینگر باید از راه عددی [۵۷]کمک گرفت .در این روش پروفایل پتانسیل به پله های کوچیک با تعداد زیاد تقسیم می شه .شکل(۴-۱)
شکل(۴-۱):پروفایل یه پتانسیل دلخواه که به چند پله تقسیم شده]۲۷ [
مراحل انجام کار به این صورته که اول پروفایل پتانسیل مورد توجه به N قسمت تقسیم می شه .طول هر قسمت برابر شکل (۴-۱) برابره.در مرحله بعد معادله شرودینگر رو واسه یه پله و فاصله بین دو پله متوالی محاسبه و ماتریس اونا رو محاسبه می کنیم و اونا رو در هم ضرب میکنیم تا ماتریس انتقال یه پله به دست بیاد .به دلیل اینکه ما N قسمت داریم باید N ماتریس پله رو در هم ضرب کنیم و بعد از راه اون ضریب انتقال الکترون رو بدست بیاریم .در ادامه مراحل انجام این کار جداگونه محاسبه و توضیح داده می شه
۴-۱-۱ محاسبه ماتریس انتقال پله
شکل (۴-۲) رو ببینین .اگه معادله شرودینگر رو واسه ناحیه j حل کنیم پیرو موج[۵۸] اون به صورت زیره .]۲۷[
که بردار موج نامیده می شه و از رابطه زیر بدست می اید .
همین کار رو واسه ناحیه j+1 انجام می دیم و پس پیرو موج به صورت زیر میشه .
حالا واسه حل معادله شرودینگر باید از شرایط مرزی کمک بگیریم .پیرو موج الکترون باید در مرز پله پیوسته و جدا پذیر باشه .معادلات زیر این مهم رو برآورده می کنن .
شکل(۴-۲):پله پتانسیل
با جانشین کردن معادلات (۴-۱) و (۴-۳) در معادلات (۴-۴) و (۴-۵) داریم .
حالا فرض کنین پله پتانسیل در باشه .در این صورت معادلات بالا رو به صورت ماتریسی به شکل زیر میشه نوشت .
حالا از معادله (۴-۸) رو بدست میاریم .
برعکس ماتریس برابره .با ضرب ماتریسای بالا ماتریس انتقال پله به صورت زیر بدست میاد .
تا اینجا ماتریس انتقال پله بدست اومد .در مرحله بعد ماتریس انتقال بین پله ها رو محاسبه می کنیم .
۴-۱-۲ محاسبه ماتریس انتقال بین پله ها
همونطور که از شکل(۴-۱) پیداست پیرو موج الکترون در فاصله بین دو پله متوالی () تنها یه اختلاف فاز رو تجربه می کنه .
معادلات بالا رو میشه به صورت زیر به شکل ماتریسی نوشت .
حالا از رابطه ماتریسی بالا رو بدست میاریم .
ماتریس انتقال بین پله ها همونه که بعداز ساده سازی معادله ماتریسی بالا به صورت زیر در میاد .
حالا با ضرب ماتریس پله در ماتریس انتقال بین پله ها داریم .
جدول فوق نشان می دهد که از بین عوامل فردی و اجتماعی مرتبط با وزن زمان تولد نوزادان واحدهای مورد پژوهش ، سن حاملگی ، جنسیت نوزاد ، شاخص توده بدنی مادر ، قد مادر ، افزایش وزن مادر در دوران بارداری و تعداد فرزندان زنده مادر بیشترین ارتباط را با وزن زمان تولد نوزاد دارند. به طوری که با افزایش یک هفته سن حاملگی شانس تولد نوزاد کم وزن ۶/۱ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۹/۰>P). شانس تولد نوزاد کم وزن در نوزادان دختر نسبت به نوزادان پسر ۶۶/۱ بار افزایش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۴۳/۰>P). مادران لاغر نسبت به مادران چاق ، شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۱۳/۳ بار افزایش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۱۹/۰>P). بعنوان مثال به ازای ۱۰ سانتی متر بیشتر بودن قد مادر شانس تولد نوزاد کم وزن ۰۹/۲ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰>P). بعنوان مثال به ازای ۵ کیلوگرم افزایش وزن مادر در دوران بارداری شانس تولد نوزاد کم وزن ۵۶/۱ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>P). به ازای داشتن یک فرزند زنده ی بیشتر ، شانس تولد نوزاد کم وزن ۲۳/۲ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>P). همچنین مادرانی که جهت مراقبت های دوران بارداری به مرکز بهداشت مراجعه می کنند نسب به مادرانی که به مراکز خصوصی مراجعه می کنند ۷/۱ بار شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان کاهش می یابد ولی این ارتباط از نظر آماری معنی دار نبود (۰۵۷/۰>P نزدیک به معنی داری).
جدول شماره ۱۷- برآورد ضرایب رگرسیونی حیطه های سبک زندگی مادران در دوران بارداری و ویژگی فردی و اجتماعی آنان ، مرتبط با وزن زمان تولد نوزادان واحدهای مورد پژوهش بر اساس مدل لوجستیک رگرسیون چندگانه (Multiple Logestic Regression)
برآورد
عوامل مرتبط
ضریب بتا
خطای معیار
df
wald
Odds ratio
Odds
فاصله اعتماد ۹۵%
P value
حدپایین
حدبالا
حیطه های سبک زندگی
تغذیه
ضعیف
Reference group
متوسط
۵۳۸/۰-
۳۰۵/۰
۱
۱۱۳/۳