جدول فوق نشان می دهد که از بین عوامل فردی و اجتماعی مرتبط با وزن زمان تولد نوزادان واحدهای مورد پژوهش ، سن حاملگی ، جنسیت نوزاد ، شاخص توده بدنی مادر ، قد مادر ، افزایش وزن مادر در دوران بارداری و تعداد فرزندان زنده مادر بیشترین ارتباط را با وزن زمان تولد نوزاد دارند. به طوری که با افزایش یک هفته سن حاملگی شانس تولد نوزاد کم وزن ۶/۱ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۹/۰>P). شانس تولد نوزاد کم وزن در نوزادان دختر نسبت به نوزادان پسر ۶۶/۱ بار افزایش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۴۳/۰>P). مادران لاغر نسبت به مادران چاق ، شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۱۳/۳ بار افزایش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۱۹/۰>P). بعنوان مثال به ازای ۱۰ سانتی متر بیشتر بودن قد مادر شانس تولد نوزاد کم وزن ۰۹/۲ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰>P). بعنوان مثال به ازای ۵ کیلوگرم افزایش وزن مادر در دوران بارداری شانس تولد نوزاد کم وزن ۵۶/۱ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>P). به ازای داشتن یک فرزند زنده ی بیشتر ، شانس تولد نوزاد کم وزن ۲۳/۲ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>P). همچنین مادرانی که جهت مراقبت های دوران بارداری به مرکز بهداشت مراجعه می کنند نسب به مادرانی که به مراکز خصوصی مراجعه می کنند ۷/۱ بار شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان کاهش می یابد ولی این ارتباط از نظر آماری معنی دار نبود (۰۵۷/۰>P نزدیک به معنی داری).
جدول شماره ۱۷- برآورد ضرایب رگرسیونی حیطه های سبک زندگی مادران در دوران بارداری و ویژگی فردی و اجتماعی آنان ، مرتبط با وزن زمان تولد نوزادان واحدهای مورد پژوهش بر اساس مدل لوجستیک رگرسیون چندگانه (Multiple Logestic Regression)
برآورد
عوامل مرتبط
ضریب بتا
خطای معیار
df
wald
Odds ratio
Odds
فاصله اعتماد ۹۵%
P value
حدپایین
حدبالا
حیطه های سبک زندگی
تغذیه
ضعیف
Reference group
متوسط
۵۳۸/۰-
۳۰۵/۰
۱
۱۱۳/۳
S2j = واریانس مربوط به سوال
S2 = واریانس کل آزمون
لازم به ذکر است چنانچه ضریب آلفای کرون باخ بیش از ۷/۰ محاسبه گردد، پایایی پرسشنامه مطلوب ارزیابی می شود.
۳-۱۰- سنجش متغیر ها
معمولا در هر تحقیق که در پی آزمون فرضیه ای اساسی یا رابطه اجتماعی است مشاهده و سنجش سه گروه از عوامل متغیر است:
نخست متغیر وابسته یا معلول است که در پی مشاهده و توصیف آن هستیم
دوم متغیر یا متغیر های مستقل که به منزله عامل علّی در نظر گرفته شده است
سوم متغیرها یا سایر متغیر های مستقل اند که باید کنترل گردند تا مبادا رابطه ای را که می خواهیم با بهره گرفتن از طرح آزمایشی بسنجیم پنهان بدارند (میلر، ۱۳۸۰: ۳۸۱)
در این پژوهش به بررسی متغیر های مستقلی همچون مقبولیت، نحوه بیان، نوع الفاظ و خصوصیات آمر و ناهی و همچنین احساس امنیت، اعتقادات و تربیت مخاطب امر و نهی، و روش های عملی در این حوزه، عملکرد نیروهای مرتبط وشرایط پیرامونی امر و نهی پرداخته شده است و امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب به عنوان متغییر وابسته پژوهش است.
۳-۱۱- تعریف عملیاتی متغیر های مستقل و وابسته
متغیر اصطلاحی است برای توصیف کردن چیزهایی که تغیر می کنند (بیکر، ۱۳۸۱: ۱۶۶)
همچنین متغیر در زبان جامعه شناسی هر پدیده ای را می رساند که مقدار آن در هر مورد خاص تفاوت می یابد(ساروخانی، ۱۳۸۸: ۱۲۴) منظور از متغیر وابسته متغیر یا متغیر هایی است که در جریان یک تحقیق متأثر از متغیر یا متغیر های دیگر است (همان منبع: ۱۲۸) و یا می توان گفت متغیری که مورد پیش بینی عینی قرار می گیرددر فرایند تحقیق تحت تأثیر متغیر های دیگر قرار دارد (ساعی، ۱۳۸۷: ۳۵۹).
جدول (۳-۱) تعریف عملیاتی متغیر های مستقل مؤثر بر امر و نهی در حوزه حجاب
| متغیرهای مستقل | گویه های مربوط به هر متغییر |
| احساس امنیت مخاطب امر و نهی | کسی که با او احساس راحتی وآرامش دارم مرا امر و نهی کند امر و نهی اورا می پذیرم |
| مقبولیت آمر و ناهی | کسی که با او نسبت خانوادگی دارم مرا امر و نهی کند امر و نهی اورا می پذیرم کسی که از سر خیر خواهی مرا امر و نهی کند امر و نهی اورا می پذیرم کسی که دوستش دارم اگر مرا امر و نهی کند امر و نهی اورا می پذیرم سی که مرا امر و نهی می کند اگر پلیس باشد امر و نهی اورا می پذیرم کسی که مرا امر و نهی می کند اگر وابسته به حکومت باشد امر و نهی اورا می پذیرم اگر همکارم مرا امر و نهی می کند امر و نهی اورا می پذیرم کسی که مرا امر و نهی می کند اگرسنش بیشتر از من باشد امر و نهی او را می پذیرم کسی که مرا امر و نهی می کند اگرهم سن من باشد امر و نهی اورا می پذیرم کسی که مرا امر و نهی می کند اگرسنش کمتر از من باشد امر و نهی اورا می پذیرم |
| نوع الفاظ آمر و ناهی | بیان امر و نهی اگر تند و نیش دار باشد را نمی پذیرم اگر امر و نهی با ادب و احترام به شخصیت همراه باشد پذیرفته می پذیرم |
مأخذ: یافته های تحقیق
جدول (۳-۱) تعریف عملیاتی متغیر های مستقل مؤثر بر امر و نهی در حوزه حجاب
مدیریتی
۵۱/۷
۶۹/۲
۶۸/۷
۵۶/۱
۶۰۲/۰
۵۴۸/۰
اعتقادی
۸۰/۵
۵۷/۲
۹۸۴/۶
۳۷/۱
۵۳۶/۴
۰۰۱/
اخلاقی
۳۴/۱۰
۹۲/
۰۶/۹
۰۶/۱
۷۱۱/۵-
۰۰۱/۰
اقتصادی
۹۶/۸
۴۶/۲
۰۲۴/۹
۰۰/۲
۲۲۵/۰
۸۲۲/۰
منبع: یافتههای پژوهش
جدول ۴-۲۰ یافتههای حاصل از آزمون Tبرای مقایسه عوامل توسعهنیافتگی را نشان میدهد. بر مبنای یافتههای این جدول بین میانگین اجتماعی روستاهای توسعهیافته و توسعهنیافته تفاوت آماری معنیداری دیده می شود (۱۳۴/۳- =T و ۰۰۱/۰ =P). به طوری که روستاهای توسعهیافته دارای میانگین بیشتری نسبت به روستاهای توسعهنیافته در رابطه با وضعیت اجتماعی بودند. یافتههای مربوط به مقایسه عامل مالی و اعتباری نشان داد که بین دو گروه در این عامل تفاوت معنیدار وجود دارد (۶۱۵/۵-=T و ۰۰۱/۰=P). همانگونه که در این جدول دیده می شود، میانگین گروه توسعهیافته (۲۱۶/۱۷) از گروه توسعهنیافته (۲۷۳/۱۵) بیشتر میباشد. نتایج مربوط به مقایسه میانگین عامل نگرشی نشان داد بین میانگین دو گروه تفاوت معنیداری وجود ندارد (۱۱۲/۰=T و ۹۱۱/۰=P). همانطور که مشاهده می شود میانگین هر دو گروه تقریباً برابر میباشد و دارای ویژگیهای نگرشی مشابه هستند (میانگین دو گروه به ترتیب ۶۰۰/۱۷ و ۶۴۸/۱۷). بررسی عامل رضایتی در دو گروه نشان میدهد که میانگین هر دو گروه توسعهیافته و توسعهنیافته تقریباً حدود۶۰/۱۲ میباشد و از این حیث بین دو گروه تفاوتی و جود ندارد. آزمون Tبرای مقایسه میانگین مشارکت دو گروه توسعهیافته و توسعهنیافته نشان دهنده تفاوت معنیدار بین دو گروه میباشد (۸۲۱/۵ =T و ۰۰۱/۰ =P). عوامل زیربنایی دو گروه توسعهیافته و توسعهنیافته نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل حاکی از آن است که تفاوت معنیداری بین گروه ها وجود دارد (۷۶۷/۸- =T و ۰۰۱/۰ =P). گروه توسعهیافته نسبت به گروه توسعهنیافته دارای میانگین بیشتری بودند میانگین دو گروه به ترتیب، ۲۵/۹ و ۱۶/۷ میباشد. نتایج مقایسه میانگین دو گروه در مورد عامل مدیریتی حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین دو گروه توسعهیافته و توسعهنیافته وجود ندارد (۶۰۲/۰=T و ۵۴۸/۰=P) و هر دو گروه دارای میانگین نزدیک به هم (به ترتیب ۵۱۲/۷ و ۶۸۰/۷) هستند. بر مبنای یافتههای این جدول بین میانگین عامل اعتقادی روستاهای توسعهیافته و توسعهنیافته تفاوت آماری معنیداری دیده می شود (۵۳۶/۴=T و ۰۰۱/۰=P). به طوری که روستاهای توسعهنیافته دارای میانگین بیشتری نسبت به روستاهای توسعهیافته در رابطه با مسائل اعتقادی بودند. میانگین دو گروه به ترتیب ۸۰/۵ و ۹۸/۶ میباشد. یافتههای مربوط به مقایسه عامل اقتصادی در جدول (۴-۱۱) حاکی از آن است که بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود ندارد (۲۲۵/۰=T و ۸۲۲/۰=P). همچنین نزدیک بودن میانگین دو گروه حاکی از این مطلب است که میانگین دو گروه به ترتیب توسعهیافته و توسعهنیافته، ۹۶/۸ و ۰۲/۹ میباشد.
۴-۳-۳- یافتههای حاصل از تابع تشخیص: تعیین مدل پیش بینی کننده توسعهیافتگی
با توجه به داده های به دست آمده از مرحله قبل جهت تعیین مدل پیش بینی کننده توسعه و اهمیت هر کدام از عوامل ذکر شده در تفکیک دو گروه از هم از تابع تشخیص استفاده گردید. در این راستا، متغیرهای حاصل از تحلیل عاملی که شامل ۱۰ متغیر بودند، وارد تابع شدند تا بتوان مدل مورد نظر برای تفکیک و متمایز کردن دو گروه را شکل داد. یافتههای حاصل از واکاوی ممیزی در ادامه به تفصیل آمده است. پس از انجام محاسبات تحلیل تشخیصی، معنیداری تابع تشخیص در جدول ۴-۲۱ ارائه شده است. همانطور که در این جدول ملاحظه میگردد مقدار لامبدای ویلکز بیانگر معنیداری معادله متمایز کننده دو گروه میباشد. چنانچه که در این جدول آمده است، مقدار لامبدای ویلکز (۵۴۱/۰) و مقدار کای اسکو (۰۹/۱۵۰) میباشد که با درجه آزادی ۷ در حد بالای معنیدار است. این آماره بر معنیداری و قدرت تمیز خوب تابع تشخیص دلالت دارد. عدد یک تعداد معادله حاکی از تابع تشخیص است. درجه آزادی تعداد متغیرهای موجود در تابع را نشان میدهد. با توجه به نتایج به دست آمده و معنیدار بودن مدل نهایی تابع تشخیص میتوان تابع نهایی توسعه را تخمین زد. که تابع نهایی را میتوان به صورت زیر تعریف کرد. تحلیل تشخیصی ترکیب دو یا چند متغیر مستقل که به بهترین وجه تفاوت بین دو گروه را تبیین می کند، نشان میدهد، این موضوع از طریق حداکثر کردن واریانس بین گروه ها نسبت به واریانس درون گروه ها بر مبنای قواعد آماری انجام میگیرد. که به صورت نسبت واریانس بین گروه ها به واریانس درون گروه ها است. ترکیب خطی برای تحلیل تشخیصی بر مبنای معادله ذیل انجام میگیرد.
Z= WX1+ WX2+WX3+WX4+WX5+WX6+WX7+…WXn
در این معادله:
=Z میزان تشخیص (تفاوت)
=W وزن تشخیص
X= متغیرهای مستقل
با توجه به معادله ذکر شده در بالا و نتایج حاصل از تحلیل ممیزی تابع ممیزی استاندار شده را میتوان به صورت زیر نوشت.
Z= 356/0-X1+ 330/0X2348/0-X3+662/0X4+471/0X5449/0-X6+497/0X7
بر اساس روند همجوشی سوخت دوتریوم و هلیوم ۳ میدانیم که محصولات واکنش، ذرات باردار آلفا و پروتونهای بار دار پر انرژی میباشند. اما به دلیل وجود واکنشهای میانی بین مواد اولیه مانند دوتریوم و دوتریوم که از دو کانال اتفاق میافتد که از طریق یک کانال ذرات نوترون پر انرژی و ذرات هلیوم ۳ تولید شده و از طریق کانال دیگر ذرات پروتن و ذرات تریتیوم که ذرات تریتیوم به نوبه خود در واکنش با ذرات دوتریوم تولید نوترونهای پر انرژی و ذرات آلفا میکنند و این مجموعه از واکنشها نیاز به حفاظت از سیستم راکتور در برابرشار نوترونی قوی که با دیواره برخورد میکند و جلوگیری از انتشار این ذرات و همچنین محافظت از محیط در برابر ذرات تریتیوم که جزو موا رادیو اکتیو میباشند، حکم می کند که اجزای تشکیل دهنده دیواره نسبت به تخریب نوترون مقاوم باشد. دیوار محفظهای که با پلاسما در تماس میباشد، دیواره اولیه نامیده میشود. ذرات پلاسما با انرژی زیاد به این دیواره برخورد می کنند. این موجب تخریب دیواره و همچنین از عمر دیواره میکاهد و پلاسما را آلوده میسازد. جهت جلوگیری از این تخریب از یک منحرف کننده یا پوشش گازی استفاده می کنند. انرژی ذرات آلفای حاصل از واکنش D-3He در حدود MeV76/3 است و انرژی ذرات پروتن تولید شده برابر MeV7/14است. از آنجا که این ذرات دارای بار الکتریکی هستند، توسط میدان مغناطیسی مهار شده، انرژی خود را در برخورد با پلاسما از دست می دهند و از پلاسمای مرکزی جدا میشوند [۴۶].
ذرات نوترون تولید شده در واکنش میانیD-T با انرژی و ذرات نوترونی تولید شده توسط واکنش میانی D-D با انرژی MeV4/2 از دیواره اولیه عبور کرده و جذب پوششی در پشت آن میشود.
پوشش توسط یک لایهی حفاظتی احاطه شده است که از خروج نوترون و اشعهی گاما جلوگیری می کند. پیچهی مغناطیسی ابررسانا نیز در خارج لایهی حفاظتی، محصورسازی پلاسما را در مرکز راکتور امکان پذیر می کند. سیستم خنک کننده راکتور، انرژی حرارتی جذب شده پوشش را جهت سرد شدن به مبدل حرارتی هدایت می کند. مغناطیس ابر رسانا از طریق یک سیستم برودتی خنک میشود. پلاسمای مرکزی تا دمای لازم برای همجوشی با یک سیستم حرارتی گرم میشود. همانطور که گفته شد برای جلوگیری از تخریب دیواره از پوشش گازی استفاده میشود، در روش پوشش گازی، سوخت گاز خنثی، فضای بین پلاسمای مرکزی و دیواره را پر می کند. این گاز خنثی با پخش شدن در داخل پلاسما، سوخت مورد نیاز راکتور را تامین می کند. همچنین موجب حفاظت از دیواره اولیه و مانع ورود ذرات ناخالص به پلاسما و پخش ذرات از پلاسمای مرکزی خواهد بود. ذرات آلفا و پروتن تولید شده به همراه مقادیر مصرف نشده یونهای تریتیوم و هلیوم ۳ در دمای بالا در اثر پخش، پلاسمای مرکزی را ترک می کنند. یونها قبل از برخورد با اولین دیواره، با گاز خنثی برخورد کرده و انرژی خود را از دست می دهند و پس از جذب الکترون خنثی شده، ار محفظهی راکتور خارج میشوند. به این ترتیب گاز خنثی اولین دیواره را از تخریب توسط یونهای پر انرژی حفظ خواهد کرد. ذرات پلاسمای مصرف نشده از محفظهی راکتور خارج میشوند. به طور کلی روشهایی که برای حفاظت به کار میروند به دو جنبه مکانیکی و غیر مکانیکی تقسیم میشوند. روش مکانیکی شامل تکنیک منحرف کننده مغناطیسی و پوشش در برابر شارش گاز است. روش غیر مکانیکی نیز شامل موقعیت سطوح حفاظتی بین پلاسما و محفظهی دیواره خلا را شامل میشود [۴۳].
۲-۱۲- بارگذاری دیواره راکتور
منظور از بارگذرای دیواره، شارهای انرژی مختلفی است که با اولین دیواره در واحد سطح و در واحد زمان برخورد می کند. بار دیواره معیاری از شرایطی است که دیواره در تماس با پلاسما تحمل می کند. وقتی بار دیواره زیاد باشد، تخریب شدید میشود و عمر دیواره کوتاه خواهد بود. اما جهت کاهش بار دیواره، باید ابعاد راکتور افزایش یابد تا سطح دیواره برای همان خروجی وسیعتر شود. تعیین میزان بار دیواره مستقیما به اقتصاد راکتور بستگی دارد. واحد مورد استفاده برای بارگیری میباشد. در راکتورهای اولیه برای بار دیواره مقادیر بزرگی نظیر در نظر گرفته شده بود. این مقدار پس از تخریب شدیدی که در اثر تابش بر دیواره به وقوع پیوست، با عبور شار انرژی قوی ار آن به میزان مناسبی کاهش داده شد. اما امروزه میزان یک بار مناسب برای راکتور به شمار می آید [۴۱].
اساس روش محصورسازی
اساس روش محصورسازی مغناطیسی، اثر میدان مغناطیسی روی حرکت ذرات باردار است. پلاسما دارای ذرات باردار بوده و تحت تاثیر میدان مغناطیسی، ذرات باردار پلاسما مسیرهای مارپیچی حول خطوط میدان با فرکانس سیکلوترونی(ѡ) پیدا میکنند [۲۲, ۴۱].
برای حالت میدان مغناطیسی همگن ، یک یون ایزوله شده، دارای مسیر مارپیچی حول خطوط میدان ، با فرکانس سیکلوترونی زیر است.
(۲-۱۹)
و شعاع لامور در صفحه عمود بر ، در رابطه زیر ارائه میشود:
(۲-۲۰)
میدان مغناطیسی مورد نظر B=Bz، از یک سولونوئید بزرگ تولید میشود در نتیجه این میدان را در داخل میتوان به اندازهی کافی یکنواخت در نظر گرفت. معادلهی حرکت ذره عبارتست از:
(۲-۲۱)
(۲-۲۲)
(۲-۲۳)
(۲-۲۴)
(۲-۲۵)
(۲-۲۶)
(۲-۲۷)
علامت نشاندهندهی q است. میتوان فاز را طوری انتخاب کرد که:
(۲-۲۸)
که ثابت مثبت و نشاندهندهی سرعت در صفحهی عمود بر B میباشد. در نتیجه:
(۲-۲۹)
با انتگرالگیری مجدد داریم:
(۲-۳۰)
(۲-۳۱)
با در نظر گرفتن رابطهی شعاع لارمور داریم:
(۲-۳۲)
(۲-۳۳)
که مدار دایرهای را حول مرکز راهنمای[۴۶] ( ) که ثابت است، توصیف میکند. شکل۲-۳ مدارهای لامور در یک میدان مغناطیسی را نشان میدهد.
شکل۲‑۳: مدارهای لارمور در یک میدان مغناطیسی [۴۷]
اگر یک میدان الکتریکی نیز در فضا وجود داشته باشد، حرکت به صورت مجموع دو حرکتِ چرخش لارمور دایرهای عادی به علاوهی سوق مرکز راهنما است.
در این حالت، معادلهی حرکت عبارتست از:
(۲-۳۴)
یون در نیمدور اول خود از میدان الکتریکی انرژی میگیرد و و در نتیجه شعاع لارمور افزایش مییابد و در نیمدور دوم انرژی از دست میدهد و شعاع لارمور کاهش مییابد. این اختلاف در شعاع لارمور در طرف چپ و راست مدار، موجب سوق میشود. برای جلوگیری از فرار ذرات از بخشهای انتهایی سولونوئید، یکی از راهحلهای ممکن، خمکردن سولونوئید به شکل چمبرهای است که به این ترتیب، دو انتها را از بین میبرد که در (شکل ۲-۴) نشان داده شده است.
شکل ۲-۴: نمایش میدان مغناطیسی توروئیدی و پولوئیدی و تبدیل چرخشی [۵۶]
راهحل دیگر، استفاده از میدان بسیار نیرومند در بخشهای انتهایی برای بازگرداندن ذرات به سوی مرکز است که این شیوه، آینه مغناطیسی نامیده میشود.
اگر جهت و مقدار بردار میدان مغناطیسی تغییر کند، مقدار و نیز مطابق آن تغییر خواهد کرد. این امر، همراه با نیروی وارد بر ذرهی باردار است که در اثر گرادیان میدان مغناطیسی موجود، بوجود آمده است.
(۲-۳۵)
بنابراین یک انتقال ذره که آن را انتقال گراد B[47] مینامیم، که عمود بر خطوط میدان معرفی میشود. هنگامی که یون در یک میدان مغناطیسی رو به افزایش وارد میشود، شعاع خمیدگی ذره بسیار کوچک میشود. این کار ادامه مییابد تا ذره به میدان مغناطیسی کاهشی انتقال یابد؛ جاییکه شعاع شروع به افزایش می کند. بنابراین یون یا ذرهی باردار به وسیله میدان مغناطیسی افزایشی منعکس شده و در نتیجه به ناحیهای متمایل میشود که دانسیتهی مغناطیسی کاهش یافته است. جهت حرکت ذره توسط نشانهی بار، و شعاع خمیدگی توسط جرم ذره تعیین میشود. بنابراین، یونها و الکترونها، مسیرهای مختلفی را دنبال خواهند کرد[۲۲].
شکلهای ۲-۵ و ۲-۶ نشاندهنده تفاوت شعاع لارمور برای الکترونها و یونها میباشد. که این تفاوت به سبب متفاوت بودن جرم آنها میباشد.
شکل ۲-۵: سوقگیری ذره، در میدانهای الکتریکی و مغناطیسی متعامد [۲۲]
شکل ۲-۶: حرکت مارپیچی الکترونها و یونها در امتداد خطوط مغناطیسی [۵۰]
اتلاف انرژی پلاسما
۲-۱۴-۱-تابش ترمزی [۴۸]
قادر به اداره ریسکهای بزرگ باشد تا توانایی شرکت در این زمینه افزایش یابد.
در نتایج عملیات فنی واگذارنده ایجاد ثبات کند.
از موسسه واگذارنده در مقابل خسارتهای کلی یا خسارتهای سنگین که افزون بر توانایی منابع مالی است، حمایت کند.
توزیع جغرافیایی ریسکهای بیمه شده در مقابل خسارتهای فاجعهآمیز به مطلوبترین حالت انجام پذیرد.
راهی برای ورود و خروج از بازارهای بین المللی داشته باشد.
کمک و تسهیلات فنی و اداری برای بهبود روشها و سیستمها نظیر کامپیوتر و مشکلات خاص فنی و مدیریتی دریافت کند.
نتیجه برنامه فوق افزایش ظرفیت صدور تکتک شرکتهای بیمه و در مجموع افزایش ظرفیت صدور کل بازار بیمه ملی است. بدیهی است که بیمه اتکایی تنها راه حل افزایش ظرفیت صدور شرکتهای بیمه و کل بازار نیست؛ بلکه ظرفیت صدور را میتوان از طریق ازدیاد ذخایر و تواناییهای فنی شرکت بیمه افزایش داد. تصمیم برای خرید پوشش اتکایی به منظور حمایت از پرتفوی شرکت بیمه با هزینه آن (حق بیمه اتکایی) و امکان پذیر بودن برنامه اتکایی مناسب ارتباط دارد. در بازارهای بیمه اتکایی انواع پوشش بیمه اتکایی مناسب برای پرتفوهای مختلف ارائه می شود. عمدهترین پوشش بیمه اتکایی در حال حاضر عبارتند از بیمه اتکایی مشارکت، مازاد سرمایه، مازاد زیان در مدت معین اختیاری و مازاد خسارت که به پوشش های اتکایی نسبی و غیر نسبی تقسیم می شود. در قرارداد اتکایی نسبی بیمهگر اتکایی به یک نسبت در حق بیمه خسارت و تعهدات بیمهگر واگذارنده مشارکت می کند. در ادامه انواع قراردادهای بیمه اتکایی مورد بررسی بیشتر قرار خواهند گرفت.
پیشرفتهای تکنولوژی و اختراع مصنوعات متنوع و پیچیده در جهان امروز موجب ظهور ریسکهای جدید می شود. ظرفیت صدور بازارهای بیمهای باید بهمنظور پاسخگویی به نیازهای متقاضیان باید هماهنگ با افزایش ریسکهای جدید با سرمایه های سنگین افزایش یابد. این امر عملی نیست مگر آن که صنعت بیمه اتکایی جهان بتواند پاسخگوی نیاز بیمهگران به پوشش های بیمه اتکایی باشد؛ وگرنه ظرفیت شرکتهای بیمه مستقیم بدون داشتن برنامه های اتکایی مناسب بسیار محدود خواهد بود. بیمهگر اتکایی شرایط مساعدی برای شرکت بیمه واگذارنده ایجاد می کند تا با انتقال بخشی از تعهدات خود، ظرفیت را افزایش دهد و از طریق سازوکار اتکایی، ریسکهای بیمه شده در جهان توزیع شود. صنعت پیچیده بیمه اتکایی در جهان امروز، تمام بازارهای جهانی بیمه را به هم متصل و مرتبط نموده است. شاید مهمترین پایگاه بیمه اتکایی، لندن باشد که بازار بیمه اتکایی متشکل از لویدز، بیمهگران حرفهای، شرکتهای بیمه مستقیم و دلالان بیمه اتکایی است. البته تقریبا تمام کشورهای دنیا دارای بازار بیمه و بیمه اتکایی ملی هستند.
کوچکی بازارهای بیمه ملی به ویژه بازارهای بیمه ملی کشورهای در حال توسعه ظرفیت پذیرش و نگهداری ریسک در سطح محدود موجب شده است که شرکتهای بیمه برای رفع بخشی از نیازهای اتکایی خویش راهی بازارهای بیمه اتکایی بین المللی به ویژه بازار لندن شوند. بر اساس تعریف، بیمهگر اتکایی، عملیات بیمه مستقیم را انجام نمیدهد. شرکتهای بیمه مستقیم در جهت خودبسایی و رفع نیازهای بیمه اتکایی به قبول عملیات اتکایی از طریق واگذاری متقابل یا غیرمتقابل اقدام می کنند که به دلیل تفاوتهای زیادی که بین ماهیت پرتفوی واگذاری و قبولی وجود دارد، این امر مشکلات عدیدهای برای این مؤسسات پدید میآورد. از نظر فنی تفاوتی بین روشهای بیمه اتکایی حرفهای و شرکتهای بیمه مستقیم وجود ندارد. تنها استثنا در روش صدور است که امکان دارد هر شرکت با توجه به تواناییهای فنی و مالی خویش و بافت بازار بیمه، سیاستهای صدور مختص به خود داشته باشد. نقش دلالان بیمه اتکایی برای بیمهگران اتکایی کم و بیش مشابه نقش دلالان بیمه برای شرکتهای بیمه مستقیم است. به همین دلیل است که در برخی بازارها مشاهده می شود که دلالان هر دو نقش را ایفا می کنند. تنها فعالیت دلالان در این است که دلال مستقیم وظیفه ایجاد ارتباط بیمهای جامعه بیمهگذاران و شرکتهای مستقیم بیمه را به عهده دارد؛ در حالی که نقش دلال بیمه اتکایی ایجاد شبکه و پل ارتباطی بین بیمهگران واگذارنده و بیمهگران اتکایی است. موسسه لویدز که نقش به سزایی در بازار بیمه و بیمه اتکایی جهانی دارد، شرکت بیمه مستقیم یا اتکایی تلقی نمی شود و سهامدار ندارد؛ بلکه هر کس به مسئولیت خود عملیات بیمه مستقیم و اتکایی انجام میدهد. موسسه لویدز یک بازار بین المللی محسوب می شود که متشکل از جامعه پذیرهنویسهای منفرد ریسک است. بیمهگران لویدز تماس مستقیم با واگذارندهها ندارند. ارتباط آنها تنها از طریق دلالان لویدز امکان پذیر است؛ گرچه حجم عملیات بیمه اتکایی لویدز نیز بسیار عظیم است. به همین دلیل است که سایر بازارهای بیمه اتکایی تحت تاثیر و نفوذ موسسه لویدز قرار دارند.
۲-۷-۳- جدول ظرفیتها
مدیریت شرکت بیمه طی فهرستی، ظرفیت نگهداری را بر اساس کمیت و کیفیت ریسکهای مورد بیمه و رشته فعالیت تعیین می کند که به آن جدول ظرفیتها اطلاق می شود. قسمت اتکایی بر اساس این جدول از پیش تعیین شده، کار خود را آغاز می کند. جدول ظرفیت نگهداری با توجه به خطرهای نرمال یا کیفیتهای معمولی تعیین می شود. اگر خطری بهتر از حد نرمال باشد، ظرفیت نگهداری می تواند بیشتر شود و متقابلا اگر خطری بدتر از
این حد باشد به همان نسبت شرکت می تواند سهم خود را کاهش دهد.
۲-۷-۴- سهم نگهداری
سهم نگهداری مبلغی است که شرکت می تواند و مایل است از هر ریسک خاص یا گروهی از ریسکهایی که میپذیرد، به حساب خود نگهداری کند. سهم نگهداری می تواند به صورت درصدی از مبلغ بیمه شده یا رقم ثابتی از هر ریسک یا خسارت باشد. برای مثال شرکت بیمهای تصمیم میگیرد که ۳۰ درصد از مبالغ بیمه شده در رشته شکست شیشه یا صدهزار واحد پول از بیمهنامه های آتشسوزی ساختمانهای مسکونی را که از نظر درجهبندی نوع ساختمان ممتاز هستند یا پانزده هزار واحد پول از خسارت رشته اتوموبیل را به عنوان سهم شرکت نگهدارد. به عبارت دیگر سهم نگهداری حداکثر مبلغی است که شرکت توانایی پرداخت آن را در صورت وقوع خسارت برای یک بیمهنامه یک ریسک یا گروهی از ریسکها دارا است. (آیت کریمی, ۱۳۸۰)
۲-۷-۵- انواع قراردادهای بیمه اتکایی
۲-۷-۵-۱- بیمه اتکایی اختیاری
این نوع اتکایی، قدیمیترین شکل قرارداد اتکایی است که هنوز در تمام رشتهها به ویژه در موارد زیر متداول است:
الف) زمانی که قراردادهای اتوماتیک تکمیل شده باشد.
ب) ریسک از قراردادهای اتکایی اجباری استثنا شده باشد.
ج) بیمهگر اتکایی ترجیح دهد که ریسکهای سنگین و بزرگ را جزو قراردادهای اتکایی موجود به حساب نیاورد.
د) بیمهگر در بعضی رشتهها که تعداد بیمهنامه ها اندک است ترجیحا پوشش اتوماتیک تهیه نمیکند.
در بیمه اتکایی اختیاری، موردی تصمیم گیری می شود. به همین دلیل این نوع اتکایی برای بیمهگر واگذارنده باید اطلاعات کافی از ریسک پیشنهادی خود را به بیمه اتکایی ارائه کند تا وی با آگاهی کامل از کم و کیف ریسک در موقعیتی قرار گیرد که تصمیم خود دال بر قبول یا رد پیشنهاد را هرچه سریعتر اعلام کند. (آیت کریمی, ۱۳۸۰)
۲-۷-۵-۲- بیمه اتکایی اجباری یا قراردادی
در پوشش اتکایی اجباری، واگذارنده موظف می شود که مبلغ ثابتی از اتکایی رشته های خاصی را به بیمهگر اتکایی پیشنهاد کند و در مقابل بیمهگر اتکایی ناگزیر است که آن را بپذیرد. اگر رابطه بیمهگر واگذارنده و بیمهگر اتکایی بر مبنای سرمایه بیمه شده باشد به آن قرارداد اتکایی نسبی و اگر بر اساس خسارت استوار باشد به آن قرارداد اتکایی مازاد خسارت اطلاق می شود. در قرارداد اتکایی اجباری بیمهگر اتکایی ناگزیر است هر آن چه را بیمهگر واگذارنده در چارچوب مفاد قرارداد پیشنهاد می کند، تا میزان تعیین شده بپذیرد. به عبارت دیگر بیمهگر واگذارنده در عملیات صدور خود مختار است و می تواند بیمهنامه را به انتخاب خود با نرخ دلخواه صادر کند و خسارتهای مربوط را نیز بپذیرد. بیمهگر اتکایی نمیتواند هیچگونه دخالتی در عملیات صدور واگذارنده داشته باشد؛ مگر در موارد استثنایی از قبیل قصور و کلاهبرداری واگذارنده. قرارداد برای بیمهگر اتکایی این مزیت را دارد که حجم کار بیشتری را نصیب خود می کند.
۲-۷-۵-۳- قرارداد اتکایی نسبی
در قرارداد اتکایی نسبی، مبلغ بیمه شده حق بیمه و خسارت، به نسبت درصدی که از قبل مشخص شده، بین بیمهگر واگذارنده و بیمهگر اتکایی تقسیم می شود. در قراردادهای نسبی سیستمهای مختلفی به شرح زیر وجود دارد که نحوه عمل آنها به شرح زیر خواهد بود:
الف) قرارداد اتکایی مشارکت
در قرارداد اتکایی مشارکت، واگذارنده نسبتی از کلیه بیمهنامه های صادره در رشته خاصی را خود نگهمیدارد و بقیه را تا مبلغ معین به بیمهگران اتکایی واگذار می کند. برای مثال در رشته آتشسوزی واگذارنده ۴۰ درصد از پرتفوی خود را نگه میدارد و بیمهگر اتکایی موافقت می کند ۶۰ درصد بقیه را بپذیرد.
ب) قرارداد اتکایی مازاد سرمایه
در این قرارداد شرکت واگذارنده آن بخش از عملیات بیمهای خود را که نمیتواند یا نمیخواهد به حساب خود نگهدارد، واگذار می کند. در قرارداد اتکایی مازاد سرمایه واگذارنده موظف است مبلغی معین طبق جدول ظرفیتها را که به قرارداد الحاق شده و جزو آن به شمار می آید، به حساب خود نگهدارد. همچنین واگذارنده متعهد می شود که سهم ثابتی از عملیات خود را که در شرایط خصوصی مشخص شده، به بیمهگر اتکایی واگذار کند. بیمهگر اتکایی نیز موظف است که آن را بپذیرد. برای مثال بیمهگر اتکایی تا ۲۰ برابر حداکثر سهم نگهداری بیمهگر واگذارنده را به شرطی که از مبلغ ۱۰,۰۰۰,۰۰۰ واحد پول تجاوز نکند، میپذیرد.
پ) پوشش اتکایی اختیاری- اجباری
این پوشش خارج از چارچوب مستقیم واگذاری بر اساس مازاد سرمایه است. در این سیستم بیمهگر واگذارنده متعهد نیست که به طور اتوماتیک پس از کسر سهم نگهداری، بقیه پرتفوی خود را به پر کردن ظرفیت قراردادهای اتکایی مازاد سرمایه اختصاص دهد. در این نوع قرارداد، بیمهگر واگذارنده خود تصمیم میگیرد که کدام ریسک را تا چه میزانی به بیمهگر اتکایی واگذار کند. تصمیم گیری در امر واگذاری یا عدم واگذاری به عهده بیمهگر واگذارنده است و در مقابل بیمهگر اتکایی متعهد است که آن را حداکثر به میزان ظرفیت قرارداد و لاینهای مشخص شده بپذیرد. در حقیقت این قرارداد برای واگذارنده اختیاری و برای بیمهگر اتکایی، اجباری است.
ت) پوشش اتکایی باز
این پوشش نوعی از قراردادهای اتکایی اختیاری- اجباری است. همان طور که از اسم آن نیز میتوان استنباط کرد یک نوع پوشش اتکایی باز است که در آن بدون در نظر گرفتن ظرفیت ثابت بیمهگر واگذارنده،
اختیار واگذاری یا عدم واگذاری دارد و در صورت پیشنهاد وی، بیمهگر اتکایی ناگزیر است که آن را تا مبلغ معینی بدون توجه به سرمایه بیمه شده و تعداد لاین بپذیرد. میزان سهم نگهداری واگذارنده نیز می تواند متغیر باشد. این توضیح لازم است که به طور کلی قراردادهای اتکایی اختیاری- اجباری که پوشش اتکایی باز نیز نوعی از آن است. در بعضی رشته های بیمه مانند باربری متداول است و محدودیت حق انتخاب ریسک نیز زیاد مصداق پیدا نمیکند.
ث) پوشش اتکایی نیمهاتوماتیک
در این پوشش، بیمهگر واگذارنده به صورت اختیار ریسک را پیشنهاد می کند. چنانچه بیمهگر اتکایی آن را بپذیرد، واگذارنده آن ریسک را جزو پرتفوی قرارداد اتکایی در نظر میگیرد؛ در غیر این صورت جزو قرارداد محسوب نمی شود. امتیاز بیمهگر اتکایی در این نوع قرارداد این است که می تواند قرارداد را تجزیه و تحلیل و در مورد شرایط و نرخ بیمه به بیمهگر واگذارنده کمک کند. واگذارنده نیز کارمزد بهتری در مقایسه با دیگر قراردادهای اتکایی دریافت می کند و می تواند سپرده نگه دارد. در عین حال کار کمتری نیز در مقایسه با قراردادهای اختیاری متحمل می شود.
ج) پوشش اتکایی اجباری- اختیاری
این نوع پوشش اتکایی درست بر عکس قراردادهای اتکایی اختیاری- اجباری است. در این مورد واگذارنده اجبار در واگذاری دارد و به عکس بیمهگر اتکایی اجبار در قبول آن ندارد. معمولاً شرکتهایی از این سیستم استفاده می کنند که شرکت بیمه وابسته و تابعه دارند و شرکتهای مادر سعی می کنند حق انتخاب را برای خود حفظ کنند و ریسکهای بهتر را برای خود نگه دارند. در این حالت شرکتهای تابعه میتوانند ریسکهایی را که مورد نظر شرکت مادر نیست و قبولی آن ایجاد تجمع خطر می کند، نزد شرکتهای دیگر اتکایی کنند.
چ) پوشش اتکایی مختلط مشارکت و مازاد سرمایه
زمانی که قرارداد اتکایی مشارکت به تنهایی نتواند تمام پرتفوی شرکت را در برگیرد، از پوشش مازاد سرمایه برای تکمیل برنامه اتکایی استفاده می شود. در این سیستم ظرفیت قرارداد مشارکت به کیفیت ریسک وابسته است که می تواند رقم ثابت یا رقم متغیر باشد. بیمهگر واگذارنده می تواند درصد ثابتی از ظرفیت قرارداد مشارکت را به حساب خود نگه دارد (ظرفیت قرارداد تعدادی لاین است که هر لاین برابر حداکثر ظرفیت قرارداد مشارکت است). واگذارنده در حقیقت درصدی از ظرفیت قرارداد مشارکت را به حساب خود نگه میدارد و بقیه قرارداد مشارکت و مازاد سرمایه را به بیمهگران اتکایی واگذار می کند.
۲-۷-۵-۴- قرارداد اتکایی مازاد خسارت
مشخصه قراردادهای مازاد خسارت آن است که مسئولیت بیمهگر واگذارنده و بیمهگر اتکایی بر اساس خسارت تعیین می شود. در صورتی که در قراردادهای اتکایی نسبی میزان حق بیمهی سهم بیمهی بیمهگر اتکایی با توجه به سرمایه تعیین میگردد. انواع پوشش های اتکایی مازاد عبارتند از:
الف) پوشش اتکایی مازاد خسارت برای هر ریسک
هدف اصلی در این پوشش آن است که بیمهگر واگذارنده در مورد مازاد مبلغی از خسارت در هر ریسک که خود توان جبران آن را ندارد، مورد حمایت قرار گیرد. به عنوان مثال شرکت بیمهای تصمیم میگیرد که یک میلیون واحد پول از تمام کارخانههای ریسندگی و بافندگی به عنوان سهم نگهداری به حساب خود داشته باشد (یعنی یک میلیون واحد پول از کل مبلغ بیمه شده کارخانه که شامل ماشینآلات، مواد خام، محصولات نیمه ساخته، محصولات تولید شده و ملزومات اداری است). این شرکت ۶۰۰,۰۰۰ واحد پول مازاد بر ۴۰۰,۰۰۰ واحد پول از سهم نگهداری خود را با اخذ پوشش اتکایی مازاد خسارت، بیمه اتکایی می کند. به عبارت دیگر بیمهگر اتکایی، مازاد خسارت به عهده میگیرد. در صورتی که خسارتی در یک کارخانه ریسندگی اتفاق بیفتد و مبلغ خسارت ۷۵۰,۰۰۰ واحد پولی باشد، شرکت واگذارنده بدواً سهم خود یعنی ۴۰۰,۰۰۰ واحد پول را خواهد پرداخت و سپس پرداخت مابقی آن که ۳۵۰,۰۰۰ واحد پولی باشد، سهم بیمهگر اتکایی مازاد خسارت از خسارت فوق خواهد بود.
ب) پوشش اتکایی مازاد خسارت برای حوادث فاجعهآمیز
این پوشش واگذارنده را در مقابل خسارتهای بزرگی که از یک حادثه ناشی می شود، حمایت می کند (خسارتهای اتفاقی و فاجعهآمیز مانند سیل، زلزله، طوفان، تگرگ، آتشسوزیهای مهیب و نظایر آن). به عنوان مثال شرکت بیمهای دارای پرتفوی بیمه برای واحدهای مسکونی است که تمام این پرتفوی جزو سهم نگهداری شرکت محسوب می شود. این شرکت قرارداد اتکایی مازاد خسارت برابر ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ مازاد بر ۵,۰۰۰,۰۰۰ دارد. در نتیجه خسارت وارده بر اثر طوفان ۱۰۰۰ واحد مسکونی که ارزش هر کدام ۳۰۰,۰۰۰ واحد پولی است به کلی نابود می شود. شرایط قرارداد به صورتی است که کلیه خسارتهای زیر ۵,۰۰۰,۰۰۰ واحد پولی را واگذارنده راساً به عهده میگیرد و از خسارتهای مازاد بر ۵,۰۰۰,۰۰۰ واحد پولی تا سقف ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ را به عهده بیمهگر اتکایی مازاد خسارت خواهد بود. بنابراین نحوه تقسیم خسارت طوفان بین واگذارنده و بیمهگر اتکایی مازاد خسارت به شرح زیر است:
کل خسارت وارده ۳۰,۰۰۰,۰۰۰
سهم بیمهگر واگذارنده ۵,۰۰۰,۰۰۰
سهم بیمهگر اتکایی مازاد خسارت ۲۰,۰۰۰,۰۰۰
مابقی که مجددا پرداخت آن به عهده بیمهگر واگذارنده است ۵,۰۰۰,۰۰۰