۳-توجه به خدمات جنبی مشتریان.
۴-تطابق کالاها و خدمات ارائه شده مطابق با خواست مشتریان.
۵-پاسخگو بودن به درخواست مشتریان.
۶-تطابق زمان بین دوبار سفارش گیری مطابق با درخواست مشتری.
۷-سنجش علمی و دقیق رضایت مشتریان
۸-اجرایی کردن نظرات مشتریان.
۹-تطابق زمان اخذ سفارشی تا تحویل کالا مطابق با خواست مشتری.
۱۰-ایجاد تصویری مثبت از شرکت در ذهن مشتریان.
جدول۲- ۵: سنجه های منظر مالی
سنجههای منظر مالی
۱-متوسط گردش موجودی کالا
۲-متوسط دوره وصول مطالبات
۳-سرانه فروش هر فروشنده
۴-سرانه هزینه
۵-میزان فروش محصولات جدید.
۶-نرخ رشد فروش
۷-بهره وری مالی
۸-نسبت هزینه
۲-۱۸ کاربردهای کارت امتیازی متوازن
کاربردهای مختلفی از جمله آنچه در زیر آمده برای کارت امتیازی متوازن قابل تصور است:
به عنوان یک سیستم ارزیابی استراتژیک
یک سیستم بهبود عملکرد
یک سیستم سنجش بیرونی برای پاسخگویی به ذینفعان.(ملکی فر و شالچی، ۱۳۸۴)
۲-۱۹ معرفی کارت امتیازی متوازن بعنوان چهارچوبی برای اجرای استراتژی
شاخصهای عملکردی سنتی که ازسیستمهای حسابداری وهزینه یابی توسعه یافته اند، بدلیل تشویق سازمان برای اهداف کوتاه مدت درآینده( Banks and Wheelwright, 1997)، کمبود تمرکز روی استراتژی، تشویق سازمان برای بهینه سازی موضعی، تشویق سازمان برای مینیمم کردن واریانس بجای بهبود مستمر، نداشتن تمرکز خارجی و حتی به خاطر نابود کردن رقابت صنعت ساخت آمریکا، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. در این زمان، بسیاری از سیستمهای سنجش عملکرد در آمریکا و انگلستان به طور جدی بر پایه شاخصهای مالی طرحریزی شده بودند. همچنین بحث و جدل در مورد اینکه سیستمهایی که فقط برای گزارش گیری خارجی طراحی شده اند جهت مدیریت نامناسب هستند، وجود داشت.
در یک تلاش برای غلبه بر این انتقادات، چهارچوبهای سنجش عملکردی جهت تشویق یک چشم انداز متوازن توسعه یافتند. بعنوان مثال، کیگان درسال ۱۹۸۹ یک توازن بین شاخصهای داخلی وخارجی وهمچنین بین شاخصهای مالی و غیرمالی پیشنهاد داد.کروس و لینچ در همان سال هرمی از شاخصها را توصیف کردند که عملکرد را در سلسله مراتب سازمان یکپارچه میکند. (Cross and Lynch, 1988)
فیتزجرالد در سال ۱۹۹۱ شاخصها را در دو دسته نتایج و تعیین کننده های آنها طبقه بندی کرد؛ و در نهایت کاپلان و نورتون ر سال ۱۹۹۲ شاخصها را در چهار وجه کارت امتیازی متوازن دسته بندی کردند.
بطور کلی هدف هر سیستم سنجش عملکرد سوق دادن کلیه مدیران و پرسنل سازمان به سمت اجرای موفقیت آمیز استراتژی می باشد. سازمانهایی که در ترجمه استراتژی خود، از سیستم سنجش عملکرد و بخصوص کارت امتیازی متوازن استفاده کرده اند در اجرای استراتژی بسیار موفق عمل می کنند چرا که آنها توانسته اند بوسیله کارت امتیازی خود اهداف سازمان را به کلیه پرسنل سازمان انتقال دهند. به عبارت دیگر کارت امتیازی متوازن چهارچوبی جامع را برای مدیران اجرایی فراهم می آورد تا چشم انداز و استراتژی شرکت را به واژه های عملیاتی ترجمه کنند Kaplan. Norton,1996))
به طور کلی اهداف کارت امتیازی متوازن را می توان در موارد زیر دسته بندی کرد:
۱-کارت امتیازی چشم انداز سازمان را توصیف می کند و درک روشنی از این چشم انداز را برای کلیه افراد سازمان ایجاد می کند.
۲-کارت امتیازی، مدلی کل نگر از استراتژی خلق می کند و بدین ترتیب به همه پرسنل سازمان اجازه میدهد تا مشاهده کنند که چطور کارت امتیازی متوزان وسیله ای جهت فراهم ساختن موفقیتهای سازمانی است.
کارت امتیازی بر همجهتکردن تلاشها متمرکز است. اگر شاخصها و اهداف کارت امتیازی درست تعریف شوند آنگاه اجرای موفقیت آمیز آن، براحتی صورت می گیرد، و در غیر این صورت تمامی تلاشها و سرمایه گذاریها به هدر خواهد رفت. (نیازی و کاظم زاده، ۱۳۸۴)
۲-۲۰ توسعه کارت امتیازی متوازن
کارت امتیازی متوازن ممکن است که به سوال “شرکت از چه نوع شاخصهایی بایستی استفاده کند؟” جواب داده باشد اما این کارت وسیله ای مشخص جهت اجرای یک سیستم سنجش عملکرد در شرکت فراهم نکرده است. رویکردهای متفاوتی در ارتباط با این موضوع در مقالات مطرح شده است؛ بعنوان مثال :
کاپلان و نورتون در سال ۱۹۹۳ رویکردی برای توسعه کارت امتیازی متوازن داشتند که بر مبنای آن جهت برطرف کردن تفاوتها در اولویتهای استراتژیک، قبل از حل دوباره این تفاوتها در کارگاههای مجهز، مصاحبههایی را با تیم مدیریت ارشد شرکت انجام می دادند، همچنین تعدادی فرآیندهای مشاوره ای مشابه دیگری نیز وجود داشت. (نیازی و کاظم زاده، ۱۳۸۴)
اکسلس و پیبرن فرآیندی را توصیف کردند که ذهن مدیران را برای ساخت مدلی که تغییرات در دانش افراد، فرآیندهای سازمانی، و عملکرد در بازار را به عملکرد مالی واحد کسب و کار مرتبط می کند، روشن می سازد. هم اکنون رویکردی مشابه برای توسعه کارت امتیازی متوازن اختیار شده است Eccles,1992))
نیلی فرایند مدیریتی را توسعه داده است که آنرا بطور کامل در کتاب"getting the measure of your Business” توصیف کرده است.
در عین حال، در آخر هر یک از این فرآیندهای مدیریتی، مدیران تصمیم گرفته اند که چه چیزی را باید اندازه بگیرند، اما چیزی اجرا نشده است. در زیر چهارچوبی جهت توسعه یک کارت امتیازی متوازن ارائه خواهد شد. (نیازی و کاظم زاده، ۱۳۸۴)
۲-۲۱ فازهای توسعه کارت امتیازی متوازن
توسعه یک کارت امتیازی متوازن می تواند به سه فاز اصلی تقسیم شود:(نیازی و کاظم زاده، ۱۳۸۴)
طراحی شاخصهای عملکردی
اجرای شاخصهای عملکردی
استفاده از شاخصهای عملکردی
فاز طراحی میتواند به دو زیر فاز تقسیم شود: یکی شناسایی اهداف کلیدی که بایستی اندازه گرفته شوند و دیگری طراحی شاخصها. توافقی جمعی بین نویسندگان وجود دارد که شاخصها بایستی از استراتژی تعیین شوند. این مقالات همگی تحت الشعاع پاسخ به این سوال قرار گرفته که چه چیزی را ما بایستی اندازه بگیریم؟"، متأسفانه اهمیت طراحی شاخصها بطوریکه رفتار سازمانی را به حمایت از استراتژی تشویق کند از همه پوشیده است. اما سودهای حاصل از این رویکرد بخوبی در مقالات مستند شده است. بنابراین دو لازمه برای فاز طراحی وجود دارد که عبارتند از شناسایی اهداف کلیدی برای اندازه گیری و طراحی شاخصها.
از نظر تقسیم بندی، اجرا به عنوان یک فاز تعریف شده است که عبارت است از سیستمها و رویههایی جهت جمع آوری و پردازش داده ها. این فاز میتواند شامل برنامه نویسی کامپیوتری جهت به دام انداختن داده هایی باشد که هم اکنون در سیستم های موجود مورد استفاده قرار میگیرند و ارائه آنها در فرم پرمعنی تر باشد و یا شامل تعیین رویه هایی باشد برای جمع آوری دادههایی که تاکنون ثبت نشده اند و یا می تواند شامل تعیین کننده های کاملاً جدید نظیر ممیزی پرسنل باشد.
استفاده از شاخصهای عملکردی میتواند به دو زیر فاز اصلی تقسیم شود. اول، شاخصهایی که از استراتژی تعیین شدهاند، که در این صورت با بهره گرفتن از این شاخصها میتوان میزان موفقیت در اجرای استراتژی را اندازه گیری کرد. دوم، اطلاعات و بازخورهایی که از شاخصها گرفته می شود میتواند در چالش با فرضیات استراتژی و همچنین تست اعتبار استراتژی مورد استفاده قرار گیرد. در حقیقت نویسندگان بحث و جدل های زیادی داشتهاند که آیا شاخصها میتوانند به منظور هر دو هدف مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین “ارزیابی اجرای استراتژی” و “چالش با فرضیات استراتژی” دو هدف اساسی فاز استفاده از شاخصهای عملکردی می باشند. این مطلب می تواند قابل توجه باشد که فازهای طراحی، اجرا و استفاده مفهومی هستند و این یک توالی از فازهاست که کارت امتیازی متوازن می تواند مطابق با آن توسعه یابد. در عین حال، فازها می توانند با شاخصهای انفرادی متفاوتی که در نرخهای متفاوت (در زمان های متفاوت) اجرا می شوند همپوشانی داشته باشند. بنابراین برخی از شاخصها میتوانند قبل از اینکه همه شاخصها بطور کامل طراحی شوند، اجرا شوند. ازتجربه نویسندگان برمی آید که همیشه بین فازهای اجرا و استفاده همپوشانی وجود دارد. بنابراین فرایند توسعه کارت امتیازی متوازن یک فرایند ساده و خطی از طراحی سیستم تا استفاده از شاخصهای عملکردی برای به چالش درآوردن استراتژی نیست. سیستم سنجش عملکرد نیاز به توسعه و بازبینی در سطحهای متفاوتی دارد؛ به عنوان مثال:
۱.کارت امتیازی متوازن بایستی شامل یک مکانیزم موثر برای بازبینی و اصلاح مقادیر کمی شاخصها و استانداردها باشد.
با توجه به نمودار مدل در حالت معنی داری مشاهده شد که مقدار t-value بین تصویر کشور مبداء و وفاداری برند برابر با (۰۱/۸) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد لذا تاثیر تصویر کشور مبداء بر وفاداری برند پذیرفته و میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۴۹ درصد برآورد شد.
با توجه مقدار t-value بین تصویر کشور مبداء و تصویر برند که برابر با (۸۶/۴) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد می توان تاثیر تصویر کشور مبداء بر تصویر برند را پذیرفت همچنین میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۳۳ درصد برآورد شد.
با توجه مقدار t-value بین تصویر کشور مبداء و آشنایی بانام برند که برابر با (۲۸/۷) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد می توان تاثیر تصویر کشور مبداء بر آشنایی با نام برند را پذیرفت همچنین میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۴۵ درصد برآورد شد.
نتیجه آزمون فرض اصلی ۱: همانگونه که مشاهده شد t-value کلیه مسیرهای بین تصویر کشور مبداء و ابعاد اعتبار برند در خارج از بازه(۱٫ ۹۶+ و ۱٫ ۹۶-) قرار دارد بنابراین فرضیه فوق پذیرفته می شود.
با توجه به نمودار مدل در حالت معنی داری مشاهده می شود که مقدار t-value بین تصویر کشور مبداء برند و اعتبارکلی برابر با (۲٫ ۰۶) و در خارج از بازه (۱٫ ۹۶+ و ۱٫ ۹۶-) قرار دارد از این رو فرضیه پژوهش تائید و با توجه به مدل در حالت استاندارد شدت رابطه بین دو متغیر ۱۷ درصد می باشد.
جهت پذیرش یا عدم پذیرش فرض فوق، نیز همانند فرضیه اصلی اول به جهت کلی بودن ابتدا روابط بین هر یک از ابعاد و اعتبار کلی مورد بررسی قرار می گیرد سپس نتیجه آزمون فرضیه اصلی سوم ارائه می شود:
- در دسترس بودن بر اعتبار کلی برند تاثیر مثبت دارد.
با توجه به نمودار مدل در حالت معنی داری مشاهده شد که مقدار t-value بین در دسترس بودن و اعتبار کلی برند برابر با (۸۱/۱) و در داخل بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد لذا رابطه بین دو متغیر رد می شود.
با توجه به نمودار مدل در حالت معنی داری مشاهده شد که مقدار t-value بین کیفیت ادراک شده و اعتبار کلی برابر با (۲۷/۲) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد لذا تاثیر کیفیت ادراک شده بر اعتبار کلی پذیرفته و میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۱۴ درصد بدست آمد.
با توجه به نمودار مدل در حالت معنی داری مشاهده شد که مقدار t-value بین آگاهی از برند و اعتبار کلی برابر با (۵۷/۰) و در داخل بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد لذا تاثیر آگاهی از برند بر اعتبار کلی پذیرفته مورد تائید قرار نمی گیرد. .
با توجه به نمودار مدل در حالت معنی داری مشاهده شد که مقدار t-value بین وفاداری برند و اعتبار کلی برند برابر با (۸۰/۲) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد لذا تاثیر وفاداری برند و اعتبار کلی برند پذیرفته و میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۱۶ درصد می باشد.
با توجه مقدار t-value بین تصویر برند و اعتبار کلی که برابر با (۷۹/۲) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد می توان تاثیر در تصویر برند بر اعتبار کلی برند را پذیرفت همچنین میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۱۷ درصد برآورد شد.
با توجه مقدار t-value بین آشنایی بانام برند و اعتبار کلی برند که برابر با (۳/۶) و در خارج از بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار دارد می توان تاثیر آشنایی با نام برند بر اعتبار کلی برند را پذیرفت همچنین میزان این تاثیر (با توجه به نمودار مدل در حالت استاندارد) ۴۱ درصد می باشد.
نتیجه آزمون فرض اصلی سوم: همانگونه که مشاهده شد t-value دو مسیر از شش مسیر مورد بررسی در داخل بازه (۹۷/۱+ و ۹۷/۱-) قرار گرفت از این رو نمی توان فرضیه سوم پژوهش مبنی بر تاثیرگذاری کلیه ابعاد اعتبار بر اعتبار کلی را پذیرفت.
.
۲-آتئیسم……………………………………………………………………………………………………………………………..۱۵۳
۲-۱ جایگاه خدا، دین و اخلاق در تفکر داوکینز…………………………………………………………………….. ۱۵۳
۲-۱-۱ نظریه وجود خدا……………………………………………………………………………………………………… ۱۵۵
۲-۱-۱-۱ رد برهانهای وجود خدا………………………………………………………………………………………. ۱۵۶
۲-۱-۱-۲ چرا احتمال قریب به یقین، خدائی وجود ندارد؟………………………………………………………..۱۵۷
۲-۱-۱-۳ ریشههای دین؛ اینهمه دشمنی چرا؟………………………………………………………………………..۱۶۲
۲-۱-۱-۴ ریشههای اخلاق و تغییر زایتگایست اخلاقی……………………………………………………………..۱۶۸
ب) نتیجهگیری…………………………………………………………………………………………………………………… ۱۷۳
فصل ششم: بررسی انتقادی……………………………………………………………………………………………………۱۷۶
الف) مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۷۷
۱- شرح انتقادات………………………………………………………………………………………………………………… ۱۷۷
۱-۱ نگاه طبیعتگرایانه به حیات………………………………………………………………………………………….. ۱۷۷
۱-۲ تحویلگرائی……………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۹
۱-۳ رد هدفمندی و غایت در طبیعت………………………………………………………………………………….. ۱۷۹
۱-۴ مبهمسازی آغازها…………………………………………………………………………………………………………. ۱۸۰
۱-۵ بررسی منطقی دیدگاه داوکینز………………………………………………………………………………………… ۱۸۱
۱-۵-۱ مغالطه «چیزی نیست جز»…………………………………………………………………………………………. ۱۸۱
۱-۵-۲ مغالطه منشأ…………………………………………………………………………………………………………….. ۱۸۲
۱-۶ ماهیت مبهم انتخاب انباشتی…………………………………………………………………………………………. ۱۸۳
۱-۶-۱ ناتوانی انتخاب انباشتی در تبیین مراحل پیدایش حیات تکاملی………………………………………. ۱۸۵
۱-۷ پیچیدگی تبیین علمی و سادگی تبیین ناظر به شخص……………………………………………………….. ۱۹۰
۱-۸ انحصارگرائی علمی و رد دین………………………………………………………………………………………. ۱۹۱
۱-۸-۱ مغالطه پهلوانپنبه……………………………………………………………………………………………………… ۱۹۲
۱-۹ بررسی نگاه علمگرایانه- الحادی داوکینز……………………………………………………………………………۱۹۳
۱-۹-۱ نقدهای داوکینز به مسیحیت و پاسخهای مکگراث………………………………………………………. ۱۹۵
۱-۹-۱-۱ علم، خدا را حذف کرده است……………………………………………………………………………….. ۱۹۵
۱-۹-۱-۲ ایمان و عقیده مانع از پرداختن به دلیل و سند میشود………………………………………………. ۱۹۶
۱-۹-۱-۳ خدا ویروس ذهن است………………………………………………………………………………………… ۱۹۸
۱-۹-۱-۴ دین چیز بدی است……………………………………………………………………………………………… ۲۰۰
۱-۹-۲ تکامل توحیدی……………………………………………………………………………………………………….. ۲۰۲
ب) نتیجهگیری…………………………………………………………………………………………………………………… ۲۰۴
فصل هفتم: نقد نظریه تکامل داوکینز از دیدگاه پلانتینگا…………………………………………………………… ۲۰۵
تحلیل دیدگاه پلانتینگا در مورد تکامل………………………………………………………………………………… ۲۰۶
الف) مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………… ۲۰۶
ب) محورهای دیدگاه پلانتینگا در مورد تکامل……………………………………………………………………….. ۲۰۷
۱- پذیرش نظریه مکملیت علم و دین و باور به علم آگوستینی…………………………………………………. ۲۰۷
۱-۱ کتاب مقدس و نظریه تکامل………………………………………………………………………………………….. ۲۱۰
۲-بررسی احتمال معرفتی نظریه تکامل و نظریه ریشه مشترک …………………………………………………. ۲۱۳
۳-نفی نظم، حاصل ترکیب نظریه تکامل با طبیعتگرائی………………………………………………………….. ۲۱۴
۴-بررسی دیدگاه پلانتینگا از منظر مخالفان و موافقان………………………………………………………………. ۲۱۶
۴-۱ انتقادات هسکر و جوابیههای پلانتینگا………………………………………………………………………………۲۱۷
۴-۱-۱ عدم ارائه نظریهای بدیل به جای تکامل………………………………………………………………………. ۲۱۷
۴-۱-۲ باور به علم خداشناسانه در مقابل علم جهانی………………………………………………………………. ۲۱۸
۴-۲ جوابیههای هسکر به پلانتینگا………………………………………………………………………………………… ۲۲۰
۴-۲-۱ آیا نظریههای تکامل از نظر مذهبی بیطرف هستند؟…………………………………………………….. ۲۲۰
۴-۲-۲ تأثیر پلانتینگا از کتاب مقدس……………………………………………………………………………………. ۲۲۱
۴-۲-۳ عدم ارائه نظریهای شفاف………………………………………………………………………………………….. ۲۲۱
۴-۲-۴ غیرعلمی بودن روش علم خداشناسانه……………………………………………………………………..
…. ۲۲۲
۴-۲-۵ ضرورت ارائه جایگزین برای نظریه ریشه مشترک………………………………………………………….۲۲۳
۴-۲-۶ علم امری جهانی است……………………………………………………………………………………………… ۲۲۴
۴-۳ انتقادات مکمولین به پلانتینگا……………………………………………………………………………………….. ۲۲۵
۴-۳-۱ دانش خدشناسانه نه علم خداشناسانه………………………………………………………………………….. ۲۲۵
۴-۳-۲ رد مکملیت علم و دین…………………………………………………………………………………………….. ۲۲۷
۴-۳-۳ ناکافی بودن شواهد پلانتینگا در رد نظریه ریشه مشترک………………………………………………… ۲۲۷
سرفصلهای صورتهای مالی که احتمال تحریف دارد؛ مانند سرفصلهایی از صورتهای مالی که در دوره قبل به اصلاح نیاز داشته است یا سرفصلهایی با ماهیت برآوردی.
پیچیدگی معاملات و دیگر رویدادهایی که ممکن است نیازمند استفاده از کار کارشناسان باشد.
میزان قضاوت به کار رفته در تعیین مانده حسابها ( برآوردی یا قطعی بودن ).
زیان پذیری یا احتمال سوء استفاده از داراییها؛ برای مثال داراییهای باارزش بالا و قابلیت نقل و انتقال بسیار مانند وجوه نقد.
تکمیل شدن معاملات غیرعادی و پیچیده، به ویژه در اواخر دوره مالی.
معاملات نیازمند پردازشهای خارج از روال عادی.
حسابهای متأثر از معاملات با اشخاص وابسته.
در مورد خطر ذاتی هر مانده حساب با توجه به خطر ذاتی در سطح صورتهای مالی به شرح زیر عمل می شود:
۲-۵-۳-۵)شناخت اولیه از سیستم کنترل داخلی و برآورد اولیه از خطر کنترل: ( CR )
حسابرس باید از سیستمهای حسابداری و کنترل داخلی چنان شناختی بدست آورد که برای برنامه ریزی حسابرسی و تدوین رویکرد موثر حسابرسی، کافی باشد. حسابرس برای برآورد خطر حسابرسی و طراحی روش های حسابرسی به منظور حصول اطمینان از کاهش خطر به سطحی پایین که قابل قبول نیز باشد باید از قضاوت حرفه ای خود استفاده کند.
شناخت اولیه از سیستم کنترل داخلی و برآورد اولیه از خطر کنترل با هدف های زیر انجام می شود: (دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)
تشخیص “قابل حسابرسی بودن” صورتهای مالی
حسابرس برای حصول اطمینان از در دسترس بودن شواهد کافی و قابل قبول به عنوان پشتوانه مانده های منعکس در صورتهای مالی باید اطلاعاتی درباره سیستم حسابداری و کنترل داخلی و نیز نوع و ماهیت اسناد و مدارک حسابداری کسب کند. سوابق حسابداری، مهمترین منبع کسب شواهد حسابرسی در رابطه با هدفهای حسابرسی است و هنگامی که حسابرس صورتهای مالی را غیرقابل حسابرسی تشخیص دهد، ضمن طرح موضوع با بالاترین رده ذیصلاح در واحد مورد رسیدگی باید کناره گیری از کار یا اعلام نوع اظهارنظر حرفه ای ( عدم اظهارنظر ) را به واحد مورد رسیدگی مدنظر قرار دهد.
تدوین استراتژی حسابرسی
شناخت اولیه از سیستم کنترل داخلی، حسابرس را در تدوین استراتژی حسابرسی ( چگونگی قابلیت اتکا بر سیستم کنترل داخلی ) و طراحی نوع و ماهیت، زمان بندی اجرا و حدود آزمونهای حسابرسی یاری می رساند.
تعیین خطر عدم کشف برنامه ریزی شده
اطلاعات کسب شده درباره سیستم کنترل داخلی و برآورد اولیه از خطر کنترل در مرحله برنامه ریزی، یکی از عوامل موثر در تعیین خطر عدم کشف و در نتیجه، حجم عملیات( بودجه انجام کار ) با بهره گرفتن از مدل خطر حسابرسی است.
شناخت اولیه از سیستم کنترل داخلی در مرحله برنامه ریزی شامل کسب اطلاعات کلی درباره موضوعات زیر است:
محیط کنترلی
روش های کنترل
نظارت
گروه های عمده معاملات و نحوه تصویب، پردازش، ثبت و گزارشگری آنها.
نوع و ماهیت و میزان اسناد و مدارک حسابداری.
۲-۵-۳-۵-۱)روش های کسب شناخت از سیستم کنترل داخلی در مرحله برنامه ریزی:
کسب شناخت از سیستم کنترل داخلی در مرحله برنامه ریزی با بهره گرفتن از روش های زیر صورت می گیرد:
(دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)
به روز کردن و جمع بندی تجربیات حسابرس از حسابرسی واحد مورد رسیدگی در دوره های گذشته
پرس و جو از مدیریت و کارکنان واحد مورد رسیدگی.
مطالعه و بررسی رویه ها و دستورالعملهای مربوط به سیستمها.
مشاهده و مرور اسناد و مدارک.
مشاهده اقدامات و عملیات در حال اجرا توسط کارکنان مسئول انجام آن.
برآورد اولیه از خطر کنترل:
پس از کسب شناخت اولیه از سیستم کنترل داخلی، حسابرس باید برآورد اولیه ای از خطر کنترل به عمل آورد. خطر کنترل میزان انتظار حسابرس از عدم کشف یا پیشگیری اشتباهات و یا تحریفات توسط سیستم کنترل داخلی است و در بهترین شرایط دست کم معادل ۳۰% پیشنهاد می شود. برآورد اولیه حسابرس از خطر کنترل متکی به ارزیابی اطلاعات مقدماتی کسب شده درباره سیستم کنترل داخلی و قضاوت وی در این باره است.
۲-۵-۳-۶)برآورد اهمیت : ( M )
طبق استانداردهای حسابرسی، اطلاعاتی بااهمیت تلقی می شوند که عدم ارائه یا ارائه نادرست آن بتواند قضاوت و تصمیم گیری یک استفاده کننده منطقی از صورتهای مالی را درباره امور واحد مورد رسیدگی تغییر دهد. درجه اهمیت اقلام، به کمیت، ماهیت و شرایط ایجاد آن و نوع و اندازه واحد مورد رسیدگی بستگی دارد. (دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)
برآورد حسابرس از اهمیت، حداکثر اشتباهات و تحریفاتی است که می تواند در صورتهای مالی وجود داشته باشد و حسابرس کماکان بر این باور باشد که اشتباهات و تحریفات مزبور بر قضاوت و تصمیم گیری یک استفاده کننده منطقی تأثیری ندارد. برآورد حسابرس از اهمیت اشتباه قابل تحمل نیز نامیده می شود.
۲-۵-۳-۶-۱)مراحل تعیین و بکارگیری اهمیت :
نام محقق | تعریف ارزش ویژه برند |
آکر | مجموعه ای از دارایی های برند و تعهدات مربوط به برند، که به ارزش فراهم شده برای کالا یا خدمت برای شرکت ویا مشتریان آن شرکت اضافه می شود وی ا از آن کاسته می شود. |
دی چرناتونی و مک دونالد | ویژگی متمایزی که تحت برند قرار دارد و ارزش افزایش یافته ای به ترازنامه شرکت می دهد. |
فرکوهار | ارزش افزوده ای که برند فرض شره به محصول اعطا می کند. |
کلر | تاثیر متمایز دانش برند بر پاسخ مصرقف کننده به فعالیت بازاریابی. |
پارک و سرینواسان | ترجیح اعطا شده توسط برند به بحصول، زمانیکه توسط یک مشتری فردی درک شده است. |
سایمون و سالیوان | جریانات نقدی که به دلیل سرمایه گذاری بر روی برند، روی می دهد. |
سرینواسان | جزئی از ترجیح کلی که توسط ویژگی های به طور عینی اندازه گیری شده، بیان نمی شود. |
سوایت و همکاران | معادل سازی مالی استفاده کلی مصرف کننده ای که یک برند را می گیرد. |
دویس و منتزر | ارزشی که بریا شرکت به دلیل ارتباط محکم بین برند شرکت و برندهای مشتریان ایجاد می شود. |
طبقه بندی ادبیات ارزش ویژه برند
تلاش برای ایجاد رابطه بین مشتری و برند، مفهوم ارزش ویژه برند را ایجاد کرده است. این مفهوم هم درادبیات مالی و هم در ادبیات بازاریابی مطرح شده است. البته بازاریابان تمایل دارند این مفهوم را به گونه های متفاوت با متخصصان مالی، تعریف کنند. تعاریف آنها در دو عبارت رابطه مشتری با برند (مشتری محور[۱۹]) و یا مفهومی که برای صاحبان برند ارزش افزائی می کند (شرکت محور[۲۰])، ارائه می شود ((Wood, 2000
ارزش ویژه برند، با معانی بسیاری مورد استفاده قرار گرفته است.(Feldwick, 1996) به منظور از بین بردن ابهامات ایجاد شده، بیان مفهوم ارزش ویژه برند و نحوه ارتباط دیدگاه های گوناگون با یکدیگر، امری ضروری است. برای روش کردن این موضوع، بایستی بین سه سطح ارزش، تفاوت قائل شد (Lindemann, 2003):