بنا بر آنچه از پیشوایان علم رجال استفاده میشود، در بزرگواری و عظمت زراره هیچ،تردیدی نیست.[۸۰]
مؤلف کتاب ریحانه الادب، درباره او مینویسد:
از اکابر اصحاب حضرت امام باقر وحضرت امام صادق (علیهما السلام) است.قاری، فقیه،متکلم،شاعر، ادیب بارع وجامع خصال فضل ودیانت است. ازاعاظم فقه وحدیث شیعه واز حواریین حضرت باقر(ع) بوده است.بنابرنقل بعضی منابع دینی نسبت به حضرت صادق(ع) دوست ترین مردم اززندگان ومردگان ومحبوب ترین اصحاب حضرت باقر(ع) بود. یکی از چهارتن است که به نجبا، امنای حلال وحرام الهی، اوتادارض،اعلام دین،سابقین،مقربین، وقائمان به قسط وعدالت توصیف شدهاند، سه تن دیگر محمد بن مسلم،ابو بصیر لیث وبریدبن معاوبه هستند…..[۸۱]
عبد الرحمن ابن جوزی:
زراره ازعلمای امامیه، متکلم وشاعر است. [۸۲]
پرتو نور وجود زراره به اندازهی جلوهگر شد، که افرادی چون جاحظ عثمانی را به اظهار سخن دربارهی عظمت وی وادار نمود. او در «کتاب الحیوان» زراره را یکی ازبزرگان معروف شیعه معرفی کرده، و اشعاری از او نقل نموده.[۸۳]
مؤلف بزرگوار کتاب اعیان الشیعه درکتابش ضمن رد همه اتهاماتی که درباره جناب زراره مطرح شده است، از ایشان بعنوان یکی از اصحاب ثقه امام صادق وامام کاظم (علیهما السلام) نام میبرد. واز ایشان بعنوان متکلمی حاذق و زبردست یاد میکند.[۸۴]
همچنین ازقول شیخ عبد النبی الکاظمی،ضمن معرفی جناب زراره به انسانی که در مرتبه بسیار بالایی از فضل،وثاقت وعظمت قراردارد، میگوید،به اتفاق واجماع همه علماء، همه روایاتی که بیان کننده مذمت جناب زراره است، قابل پذیرش نمیباشند.[۸۵]
ابوعمروکشی از قول گروهی از مشایخ، سه گروه از یاران امامان را که از قدر و جلالت بیشتری برخوردار بودهاند. بهعنوان فقهای بارز شیعه یا اصحاب اجماع یاد کرده است. دستهی اول شش نفر از یاران امام پنجم و امام ششم(علیهماالسلام) میباشند که با رقم ۴۰۳ در مورد آنها می نویسد:
گروهی از بزرگان شیعه اتفاق کردهاند بر تصدیق راویان اولیه از اصحاب ابی جعفر(ع) و ابی عبدالله(ع) و بهعنوان فقیه در برابر آنها تسلیم هستند و گفتهاند: فقیهترین آنها شش نفر هستند که عبارتند از: زراره، معروف بن خربوذ، برید، ابوبصیر اسدی، فضیل بن یسار و محمد بن مسلم الطائفی، همچنین گفتهاند: فقیهترین آنها زراره بوده است. [۸۶]
در مورد اصحاب اجماع آنچه در درجهی اول اهمیت قرار دارد بیان این نکته است که این عده در دوره ی خود بهعنوان مرجع رجوع راویان شیعه و از صاحبنظران فقه و حدیث بودهاند، بهطوریکه تشخیص آنان در صحت یا سقم یک روایت برای راویان دیگر معتبر بوده است.[۸۷] در این مورد استاد بهبودی بعد از ذکر دستهی اول اصحاب اجماع مینویسد:
معنای کلامکشی این است که این شش نفر و رأس آنها زراره، مرجع حل اختلافات و شبهات اصحاب ائمه(ع) بودهاند.[۸۸]
آیتالله خوئی نیز در همین مورد میگویند: کلامکشی نظارت بر جلالت مقام این عده دارد و اینکه اتفاقنظر مشایخ نامبرده بر وثاقت و فقاهت و نیز تصدیق آنان در روایاتی که نمودهاند، میباشد و این کلامکشی دلالت بر این دارد که این عده از بزرگان در روایاتی که نقل نمودهاند، خود متهم به کذب و دروغگوئی نبودهاند. [۸۹] و چنین باید گفت که توافق علما تنها بر وثاقت آنها نبوده، بلکه توافق در مورد فقاهت آنان در میان شاگردان ائمه است و از این نظر این عده از دیگر شاگردان ممتاز شده و قابل ذکر شدهاند. در رابطه با اصحاب اجماع چنین میتوان گفت که نه تنها آنان در زمان خود مرجع رجوع دیگران بودهاندو امامان خود در معرفی آنان به دیگران مبادرت نمودهاند. این مرجعیت علمی اصحاب اجماع به دو علت میباشد، یکی اینکه این افراد، مورد تربیت خاص امامان، خصوصاً صادقین(ع) بودهاند. و حتی بعضی از آنها توفیق رؤیت کتاب جامعه که منبع علوم اهل بیت(علیهم السلام) است، را پیدا کرده اند. و دیگر اینکه این عده تنها راوی و یا حافظ احادیث نبودهاند بلکه با اصول و قواعد استدلال نیز آشنا بودهاند.[۹۰]
اساتید زراره
تلاش راویان بنام ومورداعتمادائمه(علیهم السلام)، بر این بود که حتیالامکان، در محضر امام حضور داشته باشند و سخنان گهربار آن حضرت را بدون واسطه به گوش جان بشوند. ولی این امر، همیشه و در هر زمان ممکن نبود.البته این گونه هم نبود که از هر شخصی که مدّعی بود از امام سخنی شنیده، حدیث روایت کنند.در هر دوره تعداد انگشت شماری از روایان بودند که هرگز جز از افراد مطمئن و راستگو، حدیث نقل نمیکردند. در زمان امام صادق(علیه السلام) از این افراد شش نفر را نام بردهاند که زراره از همهی آنها برتر بود.[۹۱] لذا بعضی از رجالشناسان چنین استدلال نمودهاند که تمامی افرادی که امثال زراره از آنها روایت نقل نمودهاند مورد اطمینان هستند.[۹۲]. در این رابطه زراره از محضر بیش از دوازده نفر به غیر از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) بهره جست و از آنها روایت نقل نمود که اسامی آنها،به شرح ذیل میباشد:
« محمدبن ابی زینب، ابوالخطاب الاسدی – بکیر بن اعین، ابن سنسن الشیبانی الکوفی (نام بکیر بن اعین در اسناد ۶۲ مورد از روایات قرار دارد.[۹۳] ). – حسن البزاز – حسن بن السری(عنوان، الحسن بن السری در اسناد روایی بیش از ۱۵ حدیث موجودمیباشد که فقط از امام صادق(ع) نقل نموده است. [۹۴] ) – حمران بن اعین(نام حمران در اسناد بیش از ۱۸ روایت موجود میباشد که از صادقین(ع) روایت نقل نموده است.[۹۵] ) – سالم بن ابی حفصه – عبدالکریم بن عتبه الهاشمی – عبدالله بن عجلان السکونی – عبدالملک ابن اعین(عنوان عبدالملک بن اعین در ۱۳ مورد اسناد روایات، موجود است. [۹۶]) – عبدالواحد بن المختار الانصاری – عمر بن حنظله(عنوان عمر بن حنظله العجلی الکوفی در سند بیش از ۷۰ مورد از روایات موجود می باشد. [۹۷] )– محمدبن مسلم ثقفی الطائفی(نام او در اسناد بیش از ۲۲۷۶ مورد از روایات موجود میباشد.[۹۸]) - السیع و الفضیل(نام الفضیل، در اسناد بیش از ۱۶۰ مورد از روایات موجود میباشد. [۹۹] )»[۱۰۰].
شیوههاى فراگیرى زراره:
شیوههاى فراگیرى زراره را مىتوان در سه بخش خلاصه کرد.
۱- شیوهفراگیرى معمول و متداول
بادقت در آغاز بسیارى از احادیثی که زراره نقل کرده است ، با تعبیرهایى این چنین مواجه مىشویم: سمعت عن الباقر(علیه السلام)اوالصادق(علیه السلام)، قالالباقر (علیه السلام) او الصادق(علیه السلام)، سمعت عن احدهما(علیهماالسلام) یا سمعت منهما و…این گونه تعابیرنشان می دهدکه زراره به شیوه معمول که مورد استفاده همه بوده است،درجلسه درس حاضرمی شدوازاهل بیت(علیهم السلام)کسب فیض می نمود.ازآن جاکه دربعضی ازروایات زراره کلمه،سالت عن الباقر (علیه السلام) او الصادق(علیه السلام) او عنهما (علیهما السلام) به چشم مىخورد،معلوم می شود،اوتنهابه شنیدن اکتفا نمی کردبلکه گاهی پرسش هم می کرد.
۲- استفاده از فرصت ملاقات باامام(علیه السلام) درخارج ازجلسه درس
شیوه دیگر فراگیرى زراره این بود که، وى گاهى در غیر از مجالس درس و بحث، در ملاقاتهایى با امام،به فراگیرى حدیث مىپرداخت. در این گونه مجالس، وى راحتتر از مجالس عمومى مىتوانسته مطالب موردنظر خود را سؤال کند. و پاسخهاى مناسب ، نیز از حضرت بشنود.
زراره میگوید: معمولاً در فاصلهی ظهر و عصر و بهطور خصوصی با امام محمدباقر(ع) دیدار مینمودم تا امام به دور از تقیه به بیان فتوای حقیقی خود بپردازند.[۱۰۱] زراره گوید: در مسیر آموختن فقه و حدیث اهل بیت(ع)، شبهای زیادی را در مسجدالحرام، با امام باقر(ع) به صبح رساند.[۱۰۲]
همین آسودگى در سؤال و جواب بود که زراره مىتوانست مسائل بسیار مهم و اختصاصى را از حضرت فراگیرد، در این خصوص علىبن عطیه از قول زراره چنین نقل مىکند:
زراره گفت،به خدا سوگند اگر بازگو نمایم آنچه را که از امام صادق(علیه السلام) شنیدهام، هر آینه مردانى بزرگ بردار خواهند شد. [۱۰۳]
۳- به وسیله نامه ویافرستادن افراد موردوثوق
این شیوه در هنگام دسترسى نداشتن به آن بزرگواران،انجام می شد.که در اینباره مىتوان به فرستادن فرزندانش حسین و حسن نزد امام صادق(علیه السلام) اشاره کرد.در این دیدار حضرت پس ازجملاتی به آنان مىفرماید:
به پدرتان بگوید آن عمل را چنین انجام دهد و آن عمل دیگر را طورى دیگر انجام دهد. [۱۰۴]
همچنین از طریق نامه درباره برخى احادیث که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است، از حضرت سؤال مىکند.[۱۰۵]
شیوه زراره در ضبط احادیث
آنچه که ازمنابع روایی بدست می آیداین است که زراره علاوه برسعی فراوان درفراگیری حدیث، در حفظ و ضبط آن نیز دقت فراوان مىکرد.
عبداللهبن بکیر در اینباره چنین مىگوید: «زراره خدمت امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: شما به ما فرمودهاید نماز ظهر و عصر را آن هنگام بخوانید که سایههاتان به اندازه یک یا دو زراع شده باشد و سپس فرمودهاید که در تابستان سایه را بیشتر کنید، چگونه سایه را بیشتر کنیم، سپس لوحه را گشود تا آنچه را حضرت مىفرماید، ثبت کند. امام (علیه السلام )جوابى به زراره ندادند.زراره لوحه را بست و عرض کرد، بر ما لازم است که از شما سؤال کنیم، ولى شما به آنچه انجام مىدهید، عالمتر هستید و سپس از نزد حضرت خارج گردید.
پس از آن ابوبصیر خدمت امام(علیه السلام) آمد. حضرت به ابوبصیر فرمود: زراره چیزى از من پرسید که جوابش نگفتم، و از این سبب ناراحتم، سوى وى برو تو فرستاده من به سوى او هستى به او بگو: نماز ظهر را آن هنگام بخوان که سایهات مثل خودت شده باشد و نماز عصر را آن هنگام به جاى آور که سایهات دوبرابر خودت شده باشد. [۱۰۶]
احادیث نقل شده از زراره
در مورد تعداد احادیث روایتشده از زراره، آراى مختلفی اظهار شده است. گزارش مؤلف مسند زراره دراین باره اینگونه است:
اسم زراره در اسناد تعداد زیادى از روایات واقع گردیده که به دو هزارونهصدوچهار مورد بالغ مىگردد.[۱۰۷]و مؤلف محترم کتاب معجم الرجال الحدیث، بیش از دوهزار ونودو چهار روایت را گزارش نموده است.[۱۰۸]
زراره از امام باقر(علیه السلام) تعدادى روایت نقل کرده است که به هزار و دویست و سى و شش عدد مىرسد.[۱۰۹]
و از امام صادق(علیه السلام) نیز تعدادى روایت نقل کرده که به چهار صد و چهل و نه عدد مىرسد.[۱۱۰] همچنین وى تعدادى روایت از ابىجعفر و ابى عبدالله(علیهماالسلام) با همین عنوان، نقل نموده است که به هشتاد و دو مورد بالغ مىگردد.[۱۱۱] و روایاتى که با عنوان (احدهما) از یکى از آن بزرگواران نقل نموده است بالغ بر صد و پنجاه و شش مورد مىشود.[۱۱۲]
همچنین زراره تعدادى روایتبدون این که مشخص کند از کدام امام نقل مىکند روایت کرده است که با الفاظ، قال علیه السلام، سمعت علیه السلام، قلت له علیه السلام، بیان شده که بالغ بر هفتادوهشت حدیث مىشود.[۱۱۳]
اما آن چنان که در مسند زراره آمده است،روایات باقى مانده از وى بالغ برهزارونهصدو بیست وسه حدیث است، که ضمن پنجاهونه عنوان ثبتشده است. [۱۱۴] وشایداین،بخشی ازروایات اوباشدکه بدست مارسیده که دراثر گذر زمان وهجوم حوادث روزگار،مقداری ازآن، ازبین رفته باشد.
جالب توجه این که از مجموع احادیثى که زراره روایت کرده است، فقط بیست و چهار حدیث با واسطه از ائمه(علیهمالسلام) نقل شده است، به این معنا که بقیه احادیث را شخصا از امام (علیه السلام) شنیده و سپس نقل کرده است.
وى در احادیثخود از خداشناسى که اولین و مهمترین گام معرفتى استشروع کرده و سپس به شناخت رسول و فرستاده خدا و جانشینان وى پرداخته است.
طبق گزارش ودسته بندی مؤلف مسند زراره که البته خالی از نقد نیست، [۱۱۵] برخی از عناوین احادیث غیر فقهی جناب زراره به شرح ذیل است:
کتاب فضل العلم،۱۲ روایت. کتاب التوحید،۲۰ روایت. کتاب العدل والمعاد، ۲۹ روایت. کتاب النبوه به همراه تاریخ نبینا (صلی ا… علیه وآله وسلم )،۷۷ روایت. کتاب الامامه،۴۰ روایت. تاریخ امیر المومنین (ع)، ۱۶ روایت. تاریخ سیده النساء فاطمه الزهراء (س)، ۲ روایت. تاریخ الحسین بن علی سید الشهداء (ع)، ۵ روایت. تاریخ علی بن الحسین السجّاد (ع)، ۸ روایت. تاریخ الامام محمد الباقر(ع)، ۹ روایت. تاریخ الامام جعفر الصادق (ع)، ۳ روایت. تاریخ الامام موسی بن جعفر (ع)، ۱ روایت. تاریخ الامام الثانی عشر(عج)،۱۸روایت.کتاب الاحتجاج،۳ روایت. کتاب الحجه، ۳۲ روایت. کتاب الایمان والکفر،۷۰ روایت.کتاب الدعاء، ۱۱ روایت.
همچنین احادیث فقهی زیادی ازاو به یادگار مانده است.برای آگاهی بیشتربه موضوعاتی که زراره درآن موضوعات حدیث نقل نموده است، به مسند زراره بن اعین مراجعه شود.[۱۱۶]
آثار باقیمانده از زراره
در این بخش به آثار باقیمانده از زراره و تاثیر آن در رشد فکرى، فرهنگى جامعه خواهیم پرداخت.
وى که از خاندانى دانشدوست و عالمپرور بود، همگام با سایر افراد خانواده، کمر همتبه فراگیرى علوم مختلف بست، او زندگى خود را وقف این کار کرد و در اکثر علوم رایج عصر خویش نیز سرآمد گردید، او در رشتههایى چون فقه، [۱۱۷] حدیث، [۱۱۸] کلام، [۱۱۹] ادبیات و شعر[۱۲۰] تحصیل نمود، و در رشته قرائت نیز مهارت کامل داشت.[۱۲۱] با وجود این، در آثار رجالى، کتابهاى زیادى از او یاد نکردهاند! در اکثر کتب رجالى آمده است. «لزّراره مصنفات منها کتاب الاستطاعه والجبر.»[۱۲۲]وبراساس قول ابن شهر آشوب درمعالم العلماء، العهود، ازکتابهای دیگری است که برای زراره نقل شده است.[۱۲۳]
درباره اشعار زراره، صاحب اعیان الشیعه مىگوید: جاحظ در کتاب النساء و کتاب عرجان الاشراف متذکر ابیاتى از اشعار زراره گردیده است. [۱۲۴]با این که اکثر رجالنویسان معتقدند که وى شاعر بوده، اما معلوم نداشتهاند که آیا دیوان، شعرى از خود برجاى گذاشته یا نه! همچنین معلوم نداشتهاند، که آیا او داراى اشعار فراوان بوده یا گهگاه شعر مىسروده است، همچنین مشرب شعرى او را بیان نداشتهاند، که در چه زمینههایى شعر مىسروده است. آنچه در زندگى زراره مانند ستارهاى مىدرخشد، جنبه حدیثى ایشان است که در این میدان به تمام معنا درخشیده وا حادیث فراوانی از خود باقى گذاشته اشت.
اگر چه محمدبن مسلم مىگوید: من از امام باقر(علیه السلام) سه هزار حدیث و از امام صادق (علیه السلام) شانزده هزار حدیث شنیدم.[۱۲۵] لیکن در عمل، حدیث زیادى از وى برجاى نمانده است.
اما از زراره علىرغم حساسیتهایى که دستگاه خلافت و مخالفان علیه وى نشان مىدادند، احادیث فراوانى برجاى مانده، که مجموع آنها در «مسندالزراره» مشتمل بر حدود دو هزار حدیث است. [۱۲۶]
و البته این مقدار حدیث، در برگیرنده تمامى احادیث زراره نیست، چه بسا روایات مطرح شده در مسند زراره بخشى از احادیث زراره باشد که از دستحوادث روزگار به سلامت رسته و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است.
زراره و دیگرانى مثل او بودند که با پرسشهاى مختلف و ضبط دقیق گفتار ائمه(علیهمالسلام) بزرگترین و بالاترین افتخارات را به مکتب امامیه ارمغان دادند، تا امروز فقیهان ومتکلمان بتوانند در میدانهاى مختلف فقه وکلام به اجتهاد بپردازند. در میان شاگردان امام باقر و صادق (علیهماالسلام) زراره یکى از سختکوشترین، آنها بود. وى با این که در کوفه سکونت داشت، توانست قریب به دو هزار حدیث، جز اندکى را بدون واسطه از زبان امام باقر و صادق (علیهماالسلام) دریافت کرده و نقل کند. با توجه به بعد مسافتبین کوفه تا مدینه محل سکونت امام باقر و صادق (علیهماالسلام) این کار شگفتانگیز میسر نبود مگر در پرتو عزمى جزم و همتى بلند و سینهاى فراخ که تمامى این خصوصیات در زراره وجود داشت. وى با همه مشکلات از پاى ننشست و سعى وافر خود را به کار بست تا توانست از دریاى مواج علوم باقرى و جعفرى حظى وافر برد.
قارون کند اندر دو نفـس تیغ جهادت یک طایفه میراث خور و مرثیه خوان را
همچو قارون در زمین پنهان کنی بد خواه را گر به گردون بر شود همچون دعای مستجاب
بر آستان جلالش به هر قدم که نهد هزار دشمنش اندر زمین چو قارون باد
زنام تو دهن سکه گر ببندد چرخ وجوه ساز معادن قرین قارون باد
گنج قارون به کس دهم ندهم تا نشد جای حبس قارنم
زر که بی مهر خازنت روید قسم میراث خوار قارون باد
اگر چه قارن و قارون به قوّت و مال مخالف زگزاف زمانه ی ریمن
زهی جود از تو در قوّت چو قارن زهی آز از تو در نعمت چو قارون
ز فرط غنیمت محقرترین کس دفین دو قارون محقر گرفته
پاسشان حبس زمین است و درو قارون وار فتنه و جور و ستم هر سه شده زندانی
ناصرخسروقبادیانی می گوید :
گر تو بیاموزی ای پسر سخن خوب خوار شود پیش تو خزانه ی قارن
دست بر پرهیز دار و خوب گوی و علم جوی تا به اندک روزگاری خویشتن قارون کنی
طمع جانت کند گرچه بد و کابین گنج قارون بدهی یا سپه قارون
خاک خراسان بخورد مر دین را دین به خراسان قرین قارون شد
خانه ی قارون نحس را به جهان خاک خراسان مثال و قانون شد
بلا روید نبات اندر زمینی که اهلش قوم هامان اند و قارون
تو ای جاهل برو با آل هامان مرا بگذار با اولاد هارون
لیکن ننمایدت راه هارون تا باز نگردی ز راه هامان
چونست کار از پس چندان حرب امروز مر سکندر و دارا را
بهمن کجا شدست و کجا قارن زان پس که قهر کردند اعدا را
بررس نیکو به شعر حکمت حجت زانکه بلند و قویست که قارن
بنهفته به سحر گنج قارون یک درّ تو در دو دانه گوهر
و آن خشک خارو خس که بسوزندش فرعون بی سلامت و قارونست
این مرده لاله را که شود زنده نم سلسبیل و محشر هامونست
گفتار ، محمد رسول الله واندر دل، کینه چون که قارن
با تو تا مقرونست این گهر باقی تو به زیب و به جمال ای تن قارونی
هرکس که دون شمارد قارون را از ناکسیش باشد و مجنونی
درویش تست خلق به عمر ایراک از عمر بی کناره تو قارونی
گویی کز زیر خاک تیره برآمد گنج به سر بر نهاده صورت قارون
بر سر قارون به باغ گوهر و زرّست گوهر و زرّی به مشک و شکر معجون
مسعودسعدسلمان می گوید :
ناتوان گشته از اقبال تو رستم توان بی یساران گشته از احسان تو قارون یسار
ز خلقش کوه بابل خورده آسیب ز جودش گنج قارون برده کیفر
جود تو ز نعمتم کند قارون زانکه نغمات بی گمان سازم
دستت همی زمین را مفلس کند به زر تیغت همی هوا را قارون کند ز جان
ای شاه جهان تو بندگان داری چون رستم و طوس و بیژن و قارن
این تن و جان از فراق قارون گشتند تا به غم اندر فروشدند چو قانون
ای خرد را به راستی قانون وی دل تو زهر هنر قارون
امل چه گفت یقین باز گشتمی قارون اگر به خانه رادیش میهمان شدمی
بسته طاعت تو گردون باد گیتی از نعمت تو قارون باد
هرکه بور از نشاط مفلس گشت گرچه از آب دیده قارون شد
ظهیرالدین فاریابی می گوید :
کشیده سر سوی گردون ز کبر چون نمرود فرو شده به زمین در زبخل چون قارون
عهد هارون در گهت دایم حسد روزگار مأمون باد
ید بیضای موسویت به جود کیسه پرداز گنج قارون باد
از بیانش درّ مکنون می جهد وز بیانش گنج قارون می جهد
امیر معزی می گوید :
رنج قارونست حاسد را ز تو روز نبرد گنج قارونست سائل را ز تو روز عطا
با توجه به مثال های بالا، یکی از تصمیم هایی که شرکت بین المللی باید اتخاذ نماید این است که آیا محصولات با همان استانداردهایی که در بازار داخلی ارائه می شود، در سطح بین المللی ارائه گردد و یا اینکه محصولات مطابق بازارهای مختلف خارجی تغییر کند. آنچه مسلم است یک شرکت با توجه به منابع و قدرت رقابت خود نمی تواند هم به بازار خارجی جدیدی رو آورد و هم خط تولید جدیدی را به خطوط تولید خود اضافه نماید. مثال های بالا ضمن اینکه تطبیق کالاها را در بردارد، اما نوع کالا (کارت تبریک و یا مواد غذایی) در بازار داخلی و خارجی یکسان است، در نتیجه دانش فنی، تولید و بازاریابی مشابه ای نیز نیاز دارد .
۲-۴- عوامل موثر در تطبیق کالاها با بازارهای گوناگون
به طور کلی عوامل زیر در تطبیق کالاها با بازارهای گوناگون موثر می باشند :
۱- سطح مهارت فنی
اگر سطح مهارت فنی کشور هدف پایین و محصول خیلی پیچیده و یا فنی باشد، بازاریاب ممکن است که محصول را به شکل ساده تری برای آن کشور بسازد. به عنوان مثال شرکت اتومبیل ساز ، اتومبیل های ساده تری را برای کشورهای کمتر توسعه یافته در نظر می گیرند.
۲- هزینه نیروی انسانی
برای کشورهایی که هزینه نیروی انسانی آنها پایین است (مانند کشورهای جهان سوم) تولید کننده ممکن است کالایی را بسازد که بیشتر دستی باشد تا اتوماتیک. برعکس برای کشورهای صنعتی که هزینه نیروی انسانی بالا است تولیدکنندگان کالاهایی را می سازند تا حد امکان به صورت اتوماتیک عمل کنند.
۳- سطح بیسوادی
بیسوادی یکی از مسائل گسترده در بسیاری از مناطق جهان است. در این چنین مناطقی کالاها باید ساده باشند و با خود دستورالعمل های ساده و روشنی را به همراه داشته باشند. در برخی از موارد، دستورالعمل ها باید به صورت تصویر باشد تا افراد بی سواد نیز آنها را بفهمند.
۴- سطح درآمد
سطح درآمد سرانه کشورها از ۹۰ دلار (موزامبیک) تا ۴۴۳۲۰ دلار (سوئیس) متفاوت است. در کشورهایی که درآمد شخصی پایین است مردم کیفیت کالا را در دوام آن می بینند. در حالی که در کشورهای ثروتمند، منظور از کیفیت بالا، جدید بودن مدل کالا است. بنابراین تولید کنندگان برای کشورهای کمتر توسعه یافته معمولا کالاهایی را می سازند که دوام بیشتری داشته باشد.
۵- اعتبار مصرف کننده[۳]
اینکه مشتریان دارای اعتبار باشند و مثلاً بتوانند از کارتهای اعتباری و یا وام استفاده نمایند و یا اینکه فاقد این چنین تسهیلاتی باشند، بر روی قیمتها اثر می گذارد. به عبارت دیگر تصمیم گیری در مورد ارائه کالاهای ارزان قیمت و یا گران قیمت علاوه بر درآمد شخصی به اعتبار مصرفکننده نیز مربوط می گردد.
۶- تعمیر و نگهداری
در برخی از کشورها، تسهیلات تعمیر و نگهداری کالا عامل بسیاری مهمی در تصمیم گیری خرید می باشد. در برخی دیگر از کشورها این عامل اهمیت دارد اما نه به عنوان یک عامل کلیدی در تصمیم خرید. تولید کننده در این بازارها باید بتواند خود را تطبیق نماید .
۷- آب و هوا
آب و هوا نقش مهمی را در تطبیق کالا ایفا می کند. برخی از کالاهای مکانیکی حساس، محصولات شیمیایی، مواد غذایی و سایر محصولات باید برای آب و هواهای خاص مجدداً طراحی و یا ساخته شوند .
۸- اندازه محصول
در برخی از بازارها، تفاوت های فرهنگی و سایر تفاوت ها باعث می شود نتوان کالاها را در همان اندازه های بازار داخلی، ارائه داد . از آن گذشته اندازه کالا باید با سیستم اندازه گیری آن کشور نیز مطابقت داشته باشد. شرکتی که سعی در فروش محصولاتش در کشورهای خارجی می کند، بدون اینکه کالاهای خود را با سیستم اوزان و اندازه گیری آنها سازگار نماید ، محکوم به فنا است.
۹- تأمین انرژی
وجود انرژی در یک کشور می تواند بر طراحی کالا و یا اندازه آن اثر بگذارد. به عنوان مثال در ایران وجود گاز باعث می شود که اجاق های گازی (اجاق گاز) برای این کشور ساخته شود در حالیکه در بسیاری از کشورها به دلیل کمبود این انرژی اجاق های برقی ساخته می شود . از آن گذشته سیستم برقی انگلستان و آمریکا با بسیاری دیگر از کشورها متفاوت است (برق ۱۱۰ولت)، بنابراین باید تغییراتی در سیستم برقی لوازم خانگی و یا الکترونیکی که برای این کشورها ساخته می شود داده شود.
۱۰- وجود سایر کالاها
یک تولید کننده باید کالاهایش را با سایر کالاهای موجود در کشور تطبیق دهد. به عنوان مثال یک فروشنده دستگاه کپی باید این دستگاه را با صنعت کاغذسازی آن کشور تطبیق دهد تا با کاغذهای موجود دستگاه کار کند .
۱۱- مواد خام
وجود مواد خام در یک کشور یکی از دلایلی می تواند باشد که کالا را متناسب با آن تطبیق داد. به عنوان مثال بسیاری از تولیدکنندگان اتومبیل، اتومبیل هایی را که برای بازار آرژانتین ساخته بودند، طوری طراحی کرده بودند که به دلیل کمبود بنزین یا الکل کارکند، و یا شرکت فیات ۵۰ درصد مواد بکار رفته در اتومبیل های فیات داچیا که در رومانی و فیات پلونایس که در لهستان ساخته می شد را از تولیدات خود این دو کشور تهیه می نمود .
۱۲- ذوق و سلیقه مصرف کننده
ذوق و سلیقه مصرف کننده عامل بسیار مهمی در طراحی کالا می باشد. ذائقه برای غذا، مد و غیره از بازاری به بازار دیگر متفاوت است.
۱۳- عادتهای مصرف
عادتهای مصرف عامل دیگری می تواند باشد که شرکت را ملزم به سازگار نمودن کالای خود با کشور هدف بنماید. به عنوان مثال ماشین لباسشویی می تواند منطبق بر عادت مصرف کننده (مدت زمان پوشیدن لباس) و یا نحوه استفاده متغیر باشد. در برخی از کشورهای اروپایی از آب داغ برای شستن لباس استفاده می شود در نتیجه ماشین لباسشویی دارای یک دستگاه گرم کننده آب در داخل خود می باشد ، در حالیکه ماشین لباسشویی آمریکایی فاقد آن است.
۱۴- نفوذ دولت
دولت ها می توانند ورود برخی از کالاها را ممنوع اعلام دارند و یا بخش اعظمی از محصولات را به تولیدات داخلی منحصر نمایند که این قوانین و همچنین سیاست های مالیاتی این کشورها بر روی ارائه محصولات تاثیر می گذارد.
۱۵- تاریخچه شرکت و عملیات آن
تاریخچه شرکت و نحوه عملیات شرکت نیز در تطبیق محصولات اثر می گذارند. به عنوان مثال شعبه برخی از شرکتهای بین المللی از زمان جنگ جهانی دوم در برخی از کشورها فعال بوده اند . این شعبه ها خود را با بازار خود کاملا وفق داده اند و محصولاتی را ارائه می دهند که با سایر محصولات شرکت مادر یکی نیستند.
۲-۵- برنامه ریزی محصول برای بازارهای بین المللی
هریک از اجزاء محصول از قبیل بخش قابل لمس یک کالا، کیفیت و طرح، نام و نشان، بسته بندی و نوشته های روی بسته بندی، خدمات و ضمانتنامه یک محصول نیاز به برنامه ریزی جداگانه دارد. هرچند که در نظرگرفتن کل محصول اهمیت دارد اما هریک از اجزاء محصول نیز باید به صورت یک برنامه مرتبط به هم درنظر گرفته شوند تا هم افزایی لازم را نیز به همراه داشته باشد. در این بخش به سمت دهی یا موضع یک محصول و استفاده های متفاوت آن در بازارهای هدف مختلف اشاره می شود. سپس نام گذاری کالا در بازارهای بین المللی و بسته بندی و نوشته های روی بسته بندی و آنگاه سیاست های خدمت در مورد کالای فیزیکی مورد بررسی قرار خواهد گرفت .
۲-۶- کاربردهای محصول و تغییر موضع آن[۴]
در فرهنگ های مختلف یک کالا کاربردهای متفاوتی را می تواند داشته باشد. به عنوان مثال در بسیاری از کشورهای آسیایی برنج بخش اعظم یک وعده غذا را دربرمی گیرد، در حالی که درکشورهای غربی از برنج ممکن است به عنوان یک غذای فرعی در کنار غذای گشوتی استفاده شود . در برخی از کشورهای فقیر از دمپایی به عنوان کفش استفاده می شود و در بسیاری از کشورهای پیشرفته از آنها در اوقات فراغت استفاده می گردد. دوچرخه در ایالات متحده عمدتاٌ به عنوان وسیله ای برای فعالیت های تفریحی در نظر گرفته می شود درحالی که در بسیاری از کشورهایی که درآمد پایین است، وسیله ای است برای ایاب و ذهاب.
مثال های بسیار زیادی وجود دارد، از این که چگونه شرکت های بین المللی جهت محصولات خود را متناسب با بازارهای بین المللی تغییر می دهند و موفقیت کسب می کنند .
۲-۷- بسته بندی[۵]
آیا باید یک شرکت در بازار بین المللی از همان بسته بندی استفاده نماید که در بازار داخلی استفاده می کند؟
امروزه بسته بندی یک صنعت بسیار بزرگ و مهم به شمار می رود و شرکت ها سعی می کنند کالاهایشان را با بهترین بسته بندی ارائه نمایند. بسته بندی از دو بعد باید بررسی شود، اول از نظر محافظت و دیگر از بعد تبلیغات. از نظر محافظت، ممکن است لازم باشد بسته بندی در بازارهای مختلف به دلیل آب و هوا، نوع حمل و نقل، جاده ها، فاصله تعداد دفعات جابجایی تغییر بکند. طولانی و یا کوتاه بودن کانال توزیع نیز در بسته بندی تأثیر می گذارد. هر اندازه کانال توزیع طولانی تر باشد، نیاز به بسته بندی محکم تر و در نتیجه پرهزینه تری دارد. به دلیل فوق بسته بندی در کشورهای جهان سوم علی رغم قدرت خرید پایین مردم این کشورها باید مقاوم تر باشد. اگر چنانچه استفاده از محصول به کندی صورت می گیرد و محل مناسبی برای ذخیره محصول و یا تسهیلات مناسب برای جابجایی آن وجود نداشته باشد نیاز به بسته بندی مقاوم تر، بیشتر خواهد بود .
از بعد تبلیغات بسته بندی باید به نحوی باشد که جذابیت عبور از کانال توزیع را داشته باشد و در نهایت برای مشتری نیز جذابیت داشته باشد . آنچه مورد نظر اعضای کانال توزیع را داشته باشد و در نهایت برای مشتری نیز جذابیت داشته باشد. آنچه مورد نظر اعضای کانال توزیع است عبارتند از: حداقل شکستگی، دزدی و همچنین سهولت حمل و نقل. خرده فروشان به چیدن کالا در فروشگاه ها و نحوه نمایش آن اهمیت می دهند، از این رو بسته بندی در کشورهایی که سوپرمارکتهای بزرگ دارند می تواند با کشورهایی که مغازه های خرده فروشی کوچک دارند متفاوت باشد .
اندازه بسته بندی در بازار بین المللی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بستگی به قدرت خرید مشتریان دارد. درآمد کم به معنای خرید مقادیر کمتر می باشد. به عنوان مثال تیغ بجای بسته به صورت عددی به فروش می رسد .
روش خرید با بسته بندی ارتباط مستقیم دارد. اگر مردم بجای خرید هفتگی، روزانه خرید بکنند نیاز به بسته های بزرگ نیست. همچنین اگر مردم دارای اتومبیل نباشند بسته بندی ها کوچکتر خواهد بود.
۲-۷-۱- نوشته های مندرج در بسته بندی[۶]
نوشته های مندرج در بسته بندی با وجودی که ارتباط تنگاتنگی با بسته بندی دارد، دارای ویژگیهای مختص به خود می باشد. عناصر مهم این نوشته ها عبارتند از زبان، قوانین و مقررات و اطلاعات مربوط به مصرف کننده.
زبان
اگر بخواهیم نوشته های بسته بندی به زبان کشوری که محصول ارائه می شود باشد از نظر هزینه فقط هزینه چاپ ایجاد می گردد که این هزینه نیز می تواند با چاپ نوشته به چند زبان در روی بسته بندی حذف گردد. در برخی از بازارها مثل کانادا و یا سوئیس به دلیل وجود چند زبان ، نوشته ها اجباراً باید به چند زبان باشد، در هر حال استفاده از چند زبان برای مطالب بسته بندی، بستگی به بازار دارد و می تواند مناسب و یا نامناسب باشد.
روش دیگر استفاده از یک زبان برای کلیه بازارها می باشد. این روش برای محصولی مناسب است که لازم نباشد اطلاعات زیادی به مشتری بدهد و یا نام محصول معرف کالا باشد، مخصوصاً زمانی که وجهه ملی کالا از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد، مثل لوازم آرایش فرانسوی که معمولاً نوشته ها به زبان فرانسه می باشد .
در مورد نوشته های بسته بندی برخی از کالاها می توان از یک زبان استفاده نمود و اطلاعات بیشتر را در یک برگه جداگانه به زبانهای مختلف داخل بسته بندی قرار داد مانند فیلم های عکاسی و یا دارو.
قوانین و مقررات
نوع دیگری از تقسیم بندی استعاره بر اساس جامد و مشتق بودن عبارات استعاری است که شامل دو بخش میگردد: استعارۀ اصلیه آن است که لفظ استعاره جامد باشد، مانند استعارههایی که شاعر در آن دشمن خود را حیواناتی درنده میدید همچون گرگ، کلاغ، کفتار و استعارۀ تبعیه که لفظ آن فعل و یا شبه فعل است. همچون ابیات زیر:
و إذا إعتَلَّت السیاسَهُ یوماً مَرضَ الشَعبُ ثُمَّ عَزَّ الشِفاءُ
(الزهاوی، ۱۹۲۴ : ۴۲۷)
(اگر روزی حکومت ضعیف و ناتوان گردد، مردم هم بیمار شده و درمان سخت میگردد)
در این بیت ” اعتلت” استعاره از ضعیف و ناتوان شدن سیاستمداران و در پی آن از بین رفتن حکومت است و چون در قالب فعل بیان شده است، جزء استعاره تبعیه بشمار میآید.
نکته قابل ذکر این است که قرینۀ تمامی استعارههای تبعیه، مکنیه است. بعبارت دیگر اگر لفظی استعارۀ تبعیه باشد قرینه آن حتما استعاره مکنیه است مانند این بیت:
رأیتُ روحَ اللؤمِ یَنمُو وَ ما أدری مَتی قد کانَ مَغرُوسـا
(الزهاوی،۱۹۵۵: ۲۶۲)
( دیدم که روح پَستی رشد میکند، ولی ندانستم چه هنگام کاشته شده بود.)
در این بیت لؤم (شومی) استعاره از گیاهی در حال رشد است، بنابراین شاعر با بهره گرفتن از استعارۀ مکنیه، پستی و شومی را به گیاه تشبیه کرده است. قرینۀ آن فعل “ینمو” است که میتوان استعارۀ تبعیه قرار داد، به معنای گسترش و رواج یافتن. البته هر دو استعاره با هم در یک عبارت نمیتوان اجرا کرد و فقط یکی از استعارهها قابل اجراست.
استعاره تمثیلیه، عبارتی است که در معنای مجازی با علاقه مشابهت بکار میرود؛ به عبارت بهتر تمامی جمله ها و عبارات ضربالمثل همان استعارۀ تمثیلیه است. همانند ابیات زیر:
یَقولونَ إنّ الملحَ یُصلِحُ فاسداً فَما حیـلَه الإنسانِ إن فَسَد الملحُ
(الزهاوی، ۱۹۷۲،ج۱ : ۴۲)
(میگویند نمک مانع فساد و تباهی است، حال اگر نمک بگندد انسان چه چارهای باید بیاندیشد؟!)
این بیت انتقادی است به دولتمردانی ظالم که در واقع، باید اصلیترین دشمنان ظلم و ستم باشند، اما اصلیترین ظالمان و ستمگران گشتهاند؛ وی آنها را چون نمکی میداند که از گندیدگی جلوگیری میکند، حال اگر خود نمک بگندند چه خواهد شد؟!
بهار از اصطلاحات و ضربالمثلهای بسیاری که در بین مردم عادی رواج دارد، در شعر خود استفاده میکند. چه بسا زبان ساده و عامیانه او به این ویژگی میافزاید.همانند ابیات زیر:
گر روی زمین را همگی آب بگیرد | ای ملت هشیار |
دانم که شما را همگی خواب بگیرد | ای ملت بیکار |
ور این کـره را دانش و آداب بگیرد | بر این تن بیمار، هرگز نکند کار |
کی راست شود چوب اگر تاب بگیرد
(بهار، ۱۳۵۸،ج۱ : ۲۸۵)
در این ابیات دو استعارۀ تمثیلیه بیان گردیدهاست، ابتدا مردمی که در برابر ظلم سکوت اختیار کردهاند را همچون غافلانی خوابآلود که حتی با بیداری تمام ملتهای جهان، در غفلت به سر میبرند، اشاره دارد و همچنین در مصراع آخر آنها را همچون تنۀ کج درختی میداند که هیچگاه راست نخواهند شد.
۳٫۱٫۲٫۴٫ کنایه
یکی دیگر از روش های توسعات زبانی بخصوص در شعرهای طنزآمیز، کنایه است که خود بخشی از مجاز به شمار میآید. کنایه به معنای « لفظی است که لازم معنایش اراده شده و همراه با جواز اراده معنای اصلی آن. »(قزوینی، ۲۰۰۰: ۲۷۳) این گونۀ ادبی خود دارای چند نوع میشود: تعریض، تلویح، رمز، ایماء و اشاره.
تعریض گفتن سخنی است که از سیاق آن معنایی دیگر دانسته شود از قبیل اینکه به مردم آزار بگوییم : المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه. تلویح موردی که وسایل انتقال معنی بین معنای اصلی و معنای کنایی بسیار باشد، مانند: کثیر الرماد. رمز آن است که وسایل انتقال معنی بین معنای اصلی و معنای کنایی کم باشد، ولی معنی و مقصود اصلی پوشیده باشد. مثل عریض الوساده. در اشاره هم وسایل انتقال کم است و هم معنا تا حدودی آشکار.
«کنایه بیش از دیگر صنایع بدیعی به شعر طنزآمیز تحرک و زیبایی میبخشد.« ( بهزادی اندوهجردی،۱۳۷۸: ۱۶۰) « ونیز از اسباب بلاغت کنایه این است که معانی را به شکل محسوس قرار میدهد که این از خاصیت هنر است.» (هاشمی بک، ۱۳۶۷: ۳۶۹) زهاوی و بهار در اشعار کنایهآمیزخود بسیار از جمله تعریض استفاده میکنند. همچون ابیات زیر:
أیَـامُرُ ظِـلُّ اللهِ فی أرضِه بِما | نَهـی اللهُ عَنهِ وَ الکِتـابُ المنزَّلُ |
می شود.مثلا مشاغلی چون «توالت شوری»،«سفوری»،«قبر کنی» کارمند شهرداری اطلاق می شوند.بسیاری از مشاغل غیر دولتی سطح پایین نیز مجازا «شغل آزاد» خطاب میشوند. به سبب تغییرات حاصله در نگرش جامعه و تکریم مشاغل، فارغ از رتبه و منزلت اجتماعی آنها، واژه های بیانگر حرفه های گوناگون نیز ظاهر آراسته تری یافته اند. به صورت فهرست وار می توان به عناوین شغلی زیر اشاره نمود:
فروشنده سیار: دستفروش استاد کار: بنا
مامور تنظیف: سفور آقای مدرسه: فراش
متصدی غسل: مرده شور نانوا: شاطر
میهماندار اتوبوس: شاگرد شوفر دلال مسکن: آژانس املاک
لبنیاتی: ماست بند کارگر ساختمان: عمله
سفره خانه سنتی: قهوه خانه سوپر گوشت: قصابی
خیاط: لحاف دوز کیترینگ: آشپزی و تهیه غذا
اشاره به ویژگیهای ظاهری و شخصیتی افراد نیز به سبب حساسیت های خاص خود همراه با وضع حسن تعبیرات است. در بسیاری از الفاظ از کم انگاری برای پرهیز از رنجش یا توهین استفاده می شود:
الف) ویژگی های ظاهری
اضافه وزن: چاقی بینیِ درشت: دماغِ گُنده
فاقد تناسب اندام: بدهیکل معمولی: زشت
باربی: لاغر چهره: قیافه
تپل: چاق قد متوسط: کوتوله
چشم بادامی: چشم ریز معلول: شََل
کم مو: کچل نابینا: کور
برنزه: سیاه پوست
ب) ویژگی های شخصیتی
مقتصد: خسیس ساده دل: ساده لوح- احمق
متعصب: دُگم بیش فعال: بچه شر و شلوغ- شیطون
پراشتها: پرخور زیرک: پدر سوخته
لارج: ولخرج ناآگاهی: خریت
زودجوش: اعصاب خراب خاص: نابهنجار یا غیر نرمال
حساس: لوس فاقد تمرکز: گیج
ناسپاس: نمک نشناس- بی چشم و رو دارای اعتماد به نفس کاذب: پر رو
وضع حسن تعبیرات مناسب برای اشاره به ناهنجاری های جسمی و روحی نیز در نتیجه تغییر در نگرش نسبت به وضعیت و جایگاه اجتماعی این افراد صورت گرفته است. (برای توضیحات بیشتر به قسمت ۴-۱۴ رجوع کنید) در جامعه امروز این افراد شهروند عادی تلقی شده و حتی از فرصت های شغلی و تحصیلی برابر با افراد سالم برخورداند و در این رویکرد نو، نقص جسمانی افراد معلول دلیلی برای انزوای اجتماعی آنان و متمرکز کردن شان در مکان های ویژه محسوب نمی شود. این تغییر در نگرش در قالب الفاظ مناسب تر برای خطاب قرار دادن آن ها تجلی می یابد:
روشن ضمیر: کور معلول: شل
ناشنوا: کر و لال انحراف چشم: لوچی
قطع نخاع: فلج معلول ذهنی: عقب مانده
کم شنوا: فرد گوش سنگین انحراف پا: پا پرانتزی
با این حال کاتامبا (۲۰۰۵) عقیده دارد که وضع حسن تعبیرات برای افراد دارای مشکلات جسمی تلاشی نافرجام است زیرا واژه های وضع شده در نهایت تفاوت میان آن ها و افراد سالم را نمایان می کنند.
۴-۲-۳- دوگانه گویی[۱۳۱]
اهمیت حسن تعبیر تنها موقوف به پرهیز از تابو و حفظ نزاکت نیست. حسن تعبیرات در کارکردی کاملاً متفاوت می توانند برای فریب و مقاصد ریاکارانه بکار گرفته شوند. به عبارت دیگر، وقتی که کاربران زبان و نویسندگان به دنبال پرهیز از رنجش و اهانت به دیگران نیستند بلکه به دنبال فریب آنها هستند ما وارد حوزه «حسن تعبیرات فریبکارانه[۱۳۲]» می شویم. در این حالت زبان در جهت اهداف سودجویانه و سیاسی بکار می رود. گفتار دو پهلو القاگر دو تصویر متناقض از یک موقعیت واحد می باشد. ویلیام لوتز[۱۳۳](۱۹۸۹) دو گویی را تحریف واقعیت، خوب جلوه دادن بد، سلب مسولیت از خود و وانهادن آن به دیگری، منفی را مثبت جلوه دادن، ایجاد محدودیت، پنهان کاری، فساد پراکنی و بر هم زدن موازنه میان حقیقت و زبان می داند.
دستکاری حقایق سیاسی و نظامی، بزرگ نمایی امور حقیر و ناچیز و ایجاد ابهام و کاستن از دقت با بهره گیری از این الفاظ سبب شده که «واژه های مزور[۱۳۴]» نام بگیرند. ارتباطی که به وسیله این عبارات بین گوینده و مخاطب برقرار می شود بدین صورت است که گوینده (صاحبان قدرت) دسترسی مستقیم به اطلاعات و واقعیات دارد و مخاطب (که معمولاً عامه مردم هستند) اطلاعات را از طریق نسخه ارائه شده از سوی وی دریافت می کنند. مخاطبین گفتار دو پهلو معمولاً هیچ گونه آگاهی نسبت به موضوع تحریف شده (یا پنهان شده) ندارند. تمامی حوزه هایی که با مسائل سیاسی پیونده خورده اند به نوعی در جهت پیشبرد منافع خود ناگزیر از کار بست الفاظ دو پهلو هستند. احزاب، اصناف، صنایع، رجال متنفذ سیاسی هر یک بسته به حساسیت امور یا حوزه های زیر نظرشان اقدام به خلق این دسته از حسن تعبیرات می کنند و «مصلحت» را در پنهان کردن همه و یا بخشی از حقایق می دانند. در گفتار دو پهلو، نیت واقعی در تضاد با نیت ظاهری لفظ یا گفته است؛ دو گویی زبانی است که به منظور تغییر ادراک ما از واقعیت طراحی می شود. حسن تعبیر ریاکارانه محصول زبانی بی دقت و یا تفکری آشفته نیست، بلکه بیشتر این الفاظ محصول تفکری شفاف و زبانی است که وانمود می کند با مخاطبانش ارتباط برقرار می کند ولی در واقع مفاهمه ای صورت نمی گیرد و ابهام این الفاظ در مخاطب ایجاد آشفتگی ذهنی
می کند به نحوی که تعمق در معنای واژه ها برای افراد ناآشنا بغرنج و پیچیده می نماید. استفاده مداوم از الفاظ دو پهلو می تواند عواقب جدی و دور از انتظاری را به همراه داشته باشد، تا جایی که در اثر کثرت استفاده و تداول آن ها در رسانه ها و نطق های سیاسی، گوینده و مخاطبین متقاعد می شوند که واقعاً این نوع گفتار قابل درک است و حتی گاهی نیز مخاطب عدم فهم این عبارات را به کم سوادی خود یا پیچیدگی و حساسیت مسائل کلان سیاسی نسبت می دهد. از تکنیک های رایج در ساخت الفاظ دو پهلو می توان به اطناب[۱۳۵]، زبان فنی[۱۳۶] و الفاظ دهن پر کن[۱۳۷] اشاره کرد. عبارات اطنابی که ابزاری طفره جویانه به حساب می آیند به شیوه ای غیر مستقیم و تعمدی برای مطلوب جلوه دادن و یا دست کم قابل تحمل نشان دادن حقیقتی مذموم به کار می روند،مانند عبارت «تقویت توانمندی امنیتی» یا «ارتقاء توان بازدارندگی» بجای «خرید یا ساخت جنگ افزار». نوع دیگر از حسن تعبیرات فریب آمیز الفاظ تخصصی حرفه ها و مشاغل هستند. بکارگیری زبان فنی در درون یک گروه خاص به اعضای آن این امکان را می دهد تا به صورت شفاف، کارآمد و سریع با هم ارتباط برقرار کنند، بعلاوه فهم و بکارگیری آن نشانگر عضویت در آن گروه نیز هست. با این حال وقتی عضوی از یک گروه، از زبان فنی برای ارتباط با فردی خارج از گروه استفاده می کند و نیز بخوبی می داند که مخاطب وی با این الفاظ آشنا نیست، پر واضح است که نیتی جز فریب ندارد. مثلاً در تشریح علت یک سانحه هوایی توسط یک مقام مسول، زبان فنی تشخیص عاملیت حادثه را برای افراد عامی ناممکن می سازد:
به نظر می رسد که این سانحه با خطا در مرحله اوورهال[۱۳۸] هواپیما در ارتباط باشد.
الفاظ دهن پرکن یا در اصطلاح عامیانه «قلنبه سلنبه» که در ادارات و نهادهای حکومتی رواج دارد از طریق مانور با واژه ها و الفاظ، مخاطب را در فهم عبارات دچار مشکل می کند. یکی از حوزه هایی که در آن به وفور از دوگویی استفاده می شود مسائل نظامی است. انگیزه های جنگ و جنگ افروزی، میزان تلفات، نام سلاح های مرگبار، شکست در عملیات های نظامی، دستاوردهای نظامی، کشتن گروه ها و افراد مخالف و … زمینه هایی هستند که عمدتاً افراد را ترغیب به کاربرد حسن تعبیرات می کند و هر کدام را بسته به منافع حزبی یا حکومتی بزرگ نمایی و یا کوچک نمایی می کنند. به عنوان مثال، زمانی که یک ارتش در نبردی شکست
می خورد و از پیشروی باز می ایستد این اقدام «عقب نشینی تاکتیکی» نام می گیرد. با شنیدن این عبارت این فرض در اذهان پدیده می آید که اوضاع کاملاً تحت کنترل نیروهای خودی است و تنها با تاکتیک های نظامی پیروزی حاصل می شود. گاهی نیز شکست در عملیات نظامی به صورت «لو رفتن طرح عملیات» و «محقق نشدن اهداف عملیات» بیان می شود،یعنی علت شکست مجازا بجای خود شکست بکار می رود. و یا بصورت زیر:
عملیات در عمده محورها با مشکلاتی مواجه شد.
به دنبال حملات تروریستی به مرکز تجارت جهانی در سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده با هدف ایجاد «عدالت نامحدود» و سپس «آزادی دامنه دار» به افغانستان حمله کرد. حمله به عراق نیز علی رغم مخالفت شورای امنیت و مجامع جهانی تحت عنوان «عملیات نجات» یا «برقراری دموکراسی» بجای «تهاجم و یورش» صورت گرفت. در عملیات های نظامی معمولاً «حمایت موثر هوایی» (بمباران هوایی) به منظور پاکسازی منطقه (با خاک یکسان کردن و کشتن همه نیروها) انجام می گیرد. یکی از دلایل بکارگیری دو گویی در مسائل نظامی و مرتبط با جنگ این است که مردم را از تفکر بیش از حد در مورد وقایع وحشتناک جنگ برحذر می دارد. منافع صاحبان حکومت و نظامیان ایجاب می کند که در مورد ماهیت حقیقی طرح ها و اهداف نظام به صورت واضح و مستقیم صحبت نکنند. بالاخص زمانی که حادثه ای غیره منتظره اتفاق بیافتد و یا اینکه خطر شکست طرح های نظامی وجود داشته باشد. زیرا شکست سبب تضعیف و از میان رفتن حمایت عمومی و بدبینی نسبت به نیات حاکمان
می شود. حسن تعبیرات فریبکارانه الفاظ پاکی را برای استتار اعمال شرارت آمیز یا وحشیانه فراهم می آورند. این عبارات جرم و مرتکبین آن را پنهان می کنند. مثلاً عبارت «نیروهای ائتلاف» در جریان جنگ عراق به صورت مزورانه ای بکار رفت تا جنگ را حاصل همکاری بسیاری از کشورهای غربی و نه فقط آمریکا نشان دهد. وقتی یک حادثه نظامی یا سیاسی چالش برانگیز و پیچیده وقوع می یابد، برخی از مردم از آنجا که توان فهم آن را ندارند تمایل دارند که به سیاستمداران خود اعتماد کنند و باور کنند که آن ها هرگز عملی را انجام نمی دهند که قانوناً یا اخلاقاً محل شک یا سوال باشد. در زبان فنی پلیس نیز می توان نمونه هایی از گفتار خلاف واقع را مشاهده کرد:
«دفترچه اخطاریه» بجای برگ جریمه در راهنمایی و رانندگی، «بازجویی فنی پلیسی» و «تکنیک های نوین اقرارگیری» بجای شکنجه، «فعالیت های اطلاعاتی موازی» بجای فعالیت های اطلاعاتی غیر قانونی،
«حمله غافلگیرانه» بجای ورود بدون مجوز قانونی، «متفرق کردن اعتصابیون» بجای ضرب و شتم آنان،
«اعمال قانون» بجای جریمه و غیره. برای از میان برداشتن و کشتن ناراضیان و دشمنان نیز واژه هایی در ادبیات سیاسی رواج می یابند که به این عمل صورتی موجه و یا تلطیف شده می بخشد. در دوران حاکمیت رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی، انجمنی که مسول ترور مخالفین سیاسی بود «دایره همکاری های اجتماعی» نام داشت. (کاتامبا، ۲۰۰۵: ۱۹۲).
عباراتی چون «حذف فیزیکی»، «ساکت کردن ناراضیان»، «کنار گذاشتن مهره های سوخته» همگی به عملی واحد دلالت می کنند. کشتار یهودیان هولوکاست نیز از سوی نازیها «راه حل نهایی» عنوان می شد؛ گویی که آن ها تمامی راه حل های ممکن را امتحان نموده و به علت اثر بخش نبودن آن ها، اکنون مجبور به استفاده از آخرین راه حل برای حل مساله شده اند. (ابوحامد، ۲۰۰۷: ۱۴).یا کشتار مردم فلسطین زیر نام «مبارزه با تروریسم». واژه های حسن تعبیری که برای کشتن افراد بکار می روند از طریق ایجاد فاصله روانی میان مرتکبین قتل و عمل صورت گرفته، سعی در کم اهمیت جلوه دادن آن را دارند. این گونه از زبان به عقیده جرج اُرویل[۱۳۹](۱۹۴۹)، با هدف حقیقت جلوه دادن دروغ و قابل احترام نشان دادن قتل طراحی می شود و به گفتار پوچ صورتی منسجم می بخشد.
(آلن و بریج، الف۲۰۰۶: ۲۳۱).
گاهی نیز که حقیقت صورتی مبهم به خود می گیرد، واژه ها در خدمت اهداف ایدئولوژیک بکار می روند و هر جناح یا حکومتی اعمال خود را -هر چند خشن و غیر انسانی- موجه و خود را محق می دانند. در صورتی که آن عمل برای گروه ها و دولت های مخالف، کاملاً تعبیری معکوس و متضاد دارد. مثلاً افرادی که در عراق اقدام به عملیات انتحاری در میان مردم غیر نظامی می کند این عمل خود را «عملیات استشهادی» می نامند.
«سرزمین های اشغالی» که از سوی اسراییل غصب شده برای کشورهای حامی اسراییل «سرزمین های مورد مناقشه» لقب گرفته است. «مجاهدین افغانی» در نظر آمریکا و متحدانش «تروریست»، و در کشورهایی نیز «فعالان حقوق بشر» گاهاَ «ایادی استکبار» خطاب قرار داده می شوند.در کشورهایی که احساسات ناسیونالیستی در میان دولت و ملت موج می زند و وحدت و بیگانه ستیزی ارزش تلقی میشود، هرگونه تمایل برای ایجاد رابطه می تواند «جاسوسی» نام بگیرد. نهادهای دولتی در بسیاری از مواقع از دوگویی به طرز وسیعی استفاده می کنند:
طرح تعدیل کارکنان: اخراج
مشارکت در عمران و آبادی: مالیات
عوارض نوسازی: مالیات