در عصر حاضر به دلیل وجود رقابت بین بانک ها و موسسات مالی برای جذب بیشتر منابع، توجه بر عوامل موثربر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی بانک اهمیت ویژهای یافته است.
عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات، مهارت نیروی انسانی شاغل در بانک ها، تنوع و کیفیت خدمات بانکی، رضایت مشتریان از کارکنان و مطلوبیت محیط داخلی و محل استقرار شعب در بانکداری نوین ابزارهای مهمی هستند که برای جذب بهینه منابع پولی از آنها استفاده میشود. بانک ها و موسسات مالی در گذشته از طریق انجام عملیات بانکی به جذب منابع مالی میپرداختند.
امروزه شرایط و موقعیت بانک ها با یکدیگر یکسان نیست و ممکن است عوامل تاثیرگذار بر جذب منابع مالی حتی برای هر یک از شعب یک گروه بانکی متفاوت باشد. در حقیقت امروزه شعار ((نابودی در انتظار شـمـاسـت مـگر ایـن که خلاق و نوآور باشید)) در جلوی دیدگان بشر امروزی است. زیرا نیازهای مـتنوع و پـیچـیده انسان ها موجب خلاقیت و نوآوری در زندگی انسانها است تا بتوانـد اسـتعدادهای فردی و جمعی را شکوفا سازد و در سایه آن بهره مندیهای مادی و معنوی را دریابد. در سالهای اخیر، تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت و نوآوری انجام گرفته است. تا به این وسیله باعث افزایش رشد اقتصادی افزایش بهره وری و جذب منابع گردند. تلاشهای خلاقیت وسیلهای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است. (فرنودیان، 1370: 6)
خلاقیت سازمانی یک عرصه تحقیقاتی نسبتاً جدیدی در حوزه مطالعات رفتار سازمانی میباشد، در حالی که خلاقیت در گذشته به طور عمده در روان شناسی مطرح و محل بحث بود. از این رو وجه تمایز مطالعه خلاقیت در این دو رشته مطالعاتی در این است که خلاقیت سازمانی منحصراً بر متغیرهائی تمرکز مییابد که بطور مستقیم بر محل کار و کار یا مفاهیم سازمانی دلالت دارد. و تعاریفی را برای آن ارائه نمودهاند:
خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایدهها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایدههاست. (رابینز، 1991)
یکی از اندیشمندان مدیریت در زمینه عوامل مؤ ثر بر خلاقیت و نوآوری به چهار دسته از عوامل اشاره دارد که عبارتند از:
آنچه امروز بیشتر از گذشته بر سازمانها آشکار گشته است، ضرورت پیش بینی راههایی اسـت بـه جهت رفع نیازهایی که ممکن است در آینده به دنبال تغـییرات احتمالی پدیدار شود، که هر سازمانی یا باید از پیش، خود را برای چنین تغییراتی آماده سازد یا اینکه خطر مواجهه با وضعیت بحران واقعی را بپذیرد.
بنابراین چنانچه خلاقیت و نوآوری به صورت همه جانبه و کامل در اندیشه و عمل مد نظر قرار گیرد میتواند موجبات رشد و شکوفایی استعدادهای افراد، موفقیت های فردی، شغلی و اجتماعی، افزایش کمیت و کیفیت در تولیدات و خدمات، کاهش هزینهها و ضایعات و اتلاف منابع مادی و انسانی، افزایش انگیزش کارکنان، ارتقای بهداشت روانی و رضایت شغلی، ارتقای بهرهوری و رشد و بالندگی سازمانهای گوناگون تحریک و تشویق رقابتهای سالم در تولید، توزیع و خدمات، کاهش بوروکراسی اداری و کاهش پشت میزنشینی و تشریفات و افزایش عمل گرایی را فراهم نموده و دهها فایده دیگر خواهد داشت. در حقیقت سازمان و مدیر خلاق همچون بستری هستند برای خلاقیت و نوآوری کارکنان که منجر به شکوفایی در سازمان میگردد.
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
با توجه به اینکه رقابت بسیار شدیدی بین بانک ها در زمینه جذب منابع مالی وجود دارد و جذب منابع مالی بیشتر از جمله اهداف مهم و اساسی بانک ها می باشد و با توجه به تاثیرگذار بودن خلاقیت و نوآوری در زمینه جذب منابع مالی، در این تحقیق به دنبال آن هستیم که دریابیم از مولفه های موثر بر خلاقیت کدام مولفه تاثیر گذارتر بوده و رتبه بندی مولفه ها به چه صورت است. ذکر این نکته ضروری است که مولفه های مورد نظر در این تحقیق شامل دانش، توانایی عقلانی، سبک فکری، انگیزه، عوامل شخصیتی و عوامل محیطی است که برگرفته از مدل روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا(1997) می باشد.
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق:
جذب منابع از اهداف کلیدی، اساسی، توسعهای و راهبردی بانک ها و مؤسسات مالی اعتباری به شمار میرود و نقش ویژهای در ارائه خدمات بانکها ایفا میکند و شاخص مهمی در ارزیابی میزان موفقیت بانک ها محسوب میشود. هر نظام بانکی احتیاج به منابع نقد برای تقویت زیر ساختهای سرمایه گذاری در کشور، بقا و رقابت با سایر بانک ها و موسسات مالی و اعتباری و گسترش شعب و فعالیتهای اقتصادی دارد. در واقع بر پایه فعالیت شعبههای بانک ها است که آنها می توانند منابع پولی و مالی مردمی را جذب نموده، نفوذ خود را در بازار پولی کشور توسعه داده، سهم خود را از این بازار ارتقاء بخشیده و بدینوسیله ضمن فراهم کردن امکان دسترسی مردم به بانک برای دریافت خدمات بانکی، منابع مالی خود را برای انجام فعالیتهای برنامه ریزی شده به گونهای تجهیز و مدیریت نمایند که بقاء و ماندگاری بانک را در بازار پولی کشور بیش از پیش تثبیت نماید.
جذب منابع مالی علاوه بر اینکه مهمترین رسالت مؤسسات مالی و بانک ها می باشد، تأثیر مهمی در تنظیم صحیح گردش پول و استقرار یک نظام پولی و اعتباری صحیح و متناسب با برنامههای بلند مدت و کوتاه مدت کشور دارد.
در جهان امروز جذب منابع مالی آنقدر برای بانک ها مهم و حیاتی میباشد که رقابت بسیار شدیدی در این زمینه بین آنها ایجاد نموده است. یکی از شواهد عمده ارائه خدمات نوین، جلب اطمینان و توجه و تشویق بیشتر مردم برای سپرده گذاری در بانک ها میباشد. در این راستا و طی چند دهه اخیر زمینههای جدیدی جهت جذب بیشتر منابع بانکی و ارائه خدمات بهتر و سریعتر به مشتریان به وجود آمده است.
لازم به ذکر است که موضوع این پژوهش از جمله اولویت های پژوهشی بانک تجارت می باشد.
1-4- سوال های تحقیق:
1-4-1- سوال های اصلی :
1- آیا عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
2- رتبه بندی میزان تاثیر عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان چگونه است؟
1-4-2- سوال های فرعی :
1- آیا دانش کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
2- آیا توانایی عقلانی کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
3- آیا سبک فکری کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
4- آیا انگیزه کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
5- آیا عوامل شخصیتی کارکنان برجذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
6- آیا عوامل محیطی بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است؟
7- آیا از لحاظ میزان تاثیر عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تفاوت معنی داری وجود دارد؟
1-5- اهداف تحقیق:
1- شناخت عوامل موثر برخلاقیت کارکنان که بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان موثر میباشد.
2- رتبه بندی و تعیین درجه اولویت تاثیر عوامل موثر برخلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان.
1-6- فرضیه های تحقیق:
1-6-1- فرضیه اصلی تحقیق:
عوامل موثر برخلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
1-6-2- فرضیه های فرعی تحقیق:
1- دانش کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
2- توانایی عقلانی کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
3- سبک فکری کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
4- انگیزه کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
5- عوامل شخصیتی کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
6- عوامل محیطی بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تاثیر گذار است.
7- در میزان تاثیر عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان تفاوت معنی داری وجود دارد.
1-7 متغیر های تحقیق:
متغیرمستقل این پژوهش عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان و متغیر وابسته آن جذب منابع مالی می- باشد.
1-8 مدل مفهومی تحقیق:
چارچوب نظری پایهای است که تمام تحقیق بر روی آن بنا میشود. در چارچوب نظری، متغیرهای مهم و مؤثری که در ارتباط با مسئله تحقیق دخیلاند شناسایی و ارتباط بین آنها به صورت منطقی توصیف میشود، طوری که به عنوان راهنمایی برای تبیین و تشریح مسئله تحقیق عمل کند.
در این بخش، محقق از میان دیدگاهها و نظریههای مطرح شده، یک یا چند نظریه را انتخاب و بر اساس آنها مسئله تحقیق خود را تبیین میکند و روابط بین عوامل و متغیرهایی را که در ایجاد مسئله تحقیق نقش دارند، شناسایی و در قالب مدل تحلیلی ارائه میدهد.
برای شناسایی و رتبه بندی میزان تاثیر عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی مدل ها، الگوها و روشهای متعدد و متنوعی وجود دارد. هر پژوهشگر بنا به ضرورت های پژوهش و یا حتی سلیقه شخصی، یکی از آنها را برمیگزیند.
در این تحقیق برای شناسایی و رتبه بندی میزان تاثیر عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان بر جذب منابع مالی از مدل روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا استفاده کردهایم. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که فرضیه های پژوهش نیز بر اساس این مدل طراحی شده است.
طبق این الگو عوامل موثر بر خلاقیت شامل دانش، توانایی عقلانی، سبک فکری، انگیزه، شخصیت و محیط میباشند. این مدل به صورت زیر میباشد :
روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا در بررسیهای خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند: (مشبکی و وفایی،1382)
دانش: داشتن دانش پایهای در زمینهای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی.
توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسایل.
سبک فکری: افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر میگزینند.
انگیزش: افراد خلاق عموما برای به فعل درآوردن ایدههای خود برانگیخته می شوند.
شخصیت: افراد خلاق عموما دارای ویژگیهای شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
محیط: افراد خلاق عموما در داخل محیطهای حمایتی بیشتر امکان ظهور مییابند.
این محققان مشخص کردند که عمدهترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت است.جایی که سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزش خلاقیت ایفا می کنند(استرنبرگ و اوهارا ،1997).
1-9 قلمرو تحقیق:
1-9-1- قلمرو موضوعی تحقیق:
در قلمرو موضوعی این تحقیق عوامل موثر بر خلاقیت کارکنان شامل موضوعاتی نظیر خلاقیت و نوآوری، عوامل موثر بر خلاقیت، اهمیت و ضرورت خلاقیت، مدلهای فرآیند خلاقیت، مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری میباشد و در زمینه جذب منابع مالی به تاثیر نوآوری بر موفقیت بانکها، عوامل موثر در جذب منابع مالی بانکها، انواع مهارتهای لازم برای جذب منابع مالی در بانکها، جذب منابع پولی در بانکداری نوین، عوامل درون سازمانی موثر بر جذب منابع میپردازد.
1-9-2- قلمرو زمانی تحقیق:
این فعالیت پژوهشی از زمان تصویب پروپوزال در زمستان 91 آغاز شد و کلیه مراحل تحقیق (تهیه و تنظیم پرسشنامه محقق ساخته، هماهنگی با شعب منتخب، توزیع و جمعآوری پرسشنامهها، تجزیه و تحلیل آماری تحقیق و تدوین پایان نامه نهایی) تا زمستان 92 به طول انجامید.
1-9-3- قلمرو مکانی تحقیق:
قلمرو مکانی این تحقیق شامل شعب بانک تجارت شهرستان کاشان میباشد و جامعه مورد نظر کلیه کارشناسان و مدیران شاغل در شعب بانک تجارت شهرستان کاشان میباشد.
1-10 تعریف عملیاتی واژه ها :
خلاقیت :
ورنون در تعریف خلاقیت میگوید: خلاقیت توانائی شخص در ایجاد ایدهها، نظریهها،بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینههاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیدهای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبائی شناسی، فناوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد. (ورنون، 1982 (
نوآوری :
نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشههای نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست میآید و در نوآوری، آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه میشود. (رابینز، 1991)
منابع :
به کلیه اقلام بدهی و سرمایه بانک اطلاق میگردد که شامل منابع عملیاتی میباشد.
جذب منابع مالی :
بانک ها میتوانند تحت هر یک از عناوین سپردههای قرض الحسنه و سپردههای سرمایه گذاری مدت دار به قبول سپرده مبادرت ورزند. این امر تحت عنوان جذب یا تجهیز منابع مالی شناخته شده است.
دانش:
دانش ، اطلاعاتی سازماندهی و تجزیهوتحلیلشده است که میتواند قابلدرک و نیز کاربردی برای حل مساله و تصمیمگیری باشد . (تورین)
دانش در این تحقیق با توجه به مولفه های اطلاعات تخصصی کارکنان، اطلاعات عمومی کارکنان، بالا بردن سطح دانش کارکنان، تحصیلات دانشگاهی کارکنان سنجیده شد.
توانایی عقلانی:
به مجموعهای از واکنشهای ذهنی و عینی که شخص را برای انجام کاری نمایان در زمانی مشخص قادر میسازد.
توانایی عقلانی در این تحقیق با توجه به مولفه های درک کافی و مناسب کارکنان، قدرت درک و تحلیل مسائل سازمانی کارکنان، قدرت تجزیه و تحلیل مشکلات توسط کارکنان، توانایی در ارائه ایده توسط کارکنان، تعریف مجدد مسائل سازمانی و ارائه راه حل برای آنها توسط کارکنان سنجیده شد.
انگیزش :
سیفرت در سال 1992 انگیزش را اینگونه تعریف کرده است: انگیزش ، یک تمایل یا گرایش به عمل کردن به طریقی خاص است.
انگیزش در این تحقیق با توجه به مولفه های ایجاد امنیت شغلی کارکنان در ارائه ایده های نو و خلاقانه، پاداش و تشویق های مادی و معنوی کارکنان در ارائه ایده های خلاق و نو، انعطاف پذیری سازمان در برخورد با ایده های جدید، میزان تمایل کارکنان به انجام کار و ارائه ایده های جدید مورد سنجش واقع شد.
شخصیت:
شخصیت از دیدگاه روانشناسان عبارت است از خصوصیات و شیوههای رفتاری و کیفیت سازگاری فرد که جنبهی دائمی داشته، فرد را از دیگران متمایز میکند و سبب ارتباط بین او و دیگران در محیط میگردد. نگرشهای فرد نسبت به خودش، عادتهای رفتاری، نگرش فرد نسبت به دیگران و نوع اندیشیدن و چگونگی شیوههای بیان آن، رغبتها و آرزوهای فرد را شخصیت مینامند.
شخصیت در این تحقیق با توجه به مولفه های مصر بودن در کار و پافشاری بر ایده های خلاق، مقاومت و تحمل کارکنان در مقابل فشارهای درونی و بیرونی در ارائه ایده های خلاق، اجتناب از خصوصیت همرنگ جماعت شدن در ارائه ایده های خلاق، عادات اجتماعی کارکنان سنجیده شد.
حیط:
به پدیدههای اطراف سازمان اطلاق میگردد؛ که بطور معمول عواملی نظیر دولت، رقبا، تکنولوژی، عرضه و تقاضای نیروی کار، مشتریان و ارباب رجوع و اخیرا صنعت مرتبط با سیستم را دربرمیگیرد.
محیط در این تحقیق با توجه به مولفه های وجود فضای حمایتی در سازمان در ارائه ایده های نو، ایجاد فضای خلاق در سازمان، آشنایی مدیریت سازمان از ایده های نو، حمایت همکاران و عدم انتقاد منفی آنان در ارائه ایده های نو سنجیده شد.
– Robbins
– Robert J Sternberg and Lyndaay O’Hara
-Sternberg and O’Hara
– Vernon
-Robbins
-Turin
بسیاری از مردم، مراکز غیر دولتی را ارگانهایی میدانند که به شکل کارآمد و انعطافپذیر به نیازهای اجتماعی پاسخ میدهند و به ارائه خدمات اجتماعی کمک میکند. ما در کشوری زندگی میکنیم که به مانند سایر کشورهای در حال توسعه با معضلات و مشکلات اجتماعی متعددی دست به گریبان است و دولت به تنهایی نمیتواند از پس تمام این معضلات برآید، در اینجاست که مراکز غیر دولتی میتوانند به عنوان مکمل و تکمیل کننده دولت برای رفع این مشکلات به یاری دولت آمده و در رفع آنها به دولت کمک کنند (مقیمی، روستا، حیدری، 1387).
آنچه اصطلاحاً در کشور ما سازمان مردم نهاد خوانده میشود و درباره آن داوری میگردد، نزد همگان تصویر دقیق و روشنی ندارد، انواع سازمانهای مردم نهاد ممکن است به صورت انجمنهای گوناگون، سازمانها، نهادها، بنیادها، مؤسسهها، تعاونیها، باشگاهها، گروهها و هئیتها باشند. با توجه به اینکه سازمانهای مردم نهاد دارای اساسنامه، ساختار حقوقی مدوّن و مصوب، مسؤلان، مقامات اداره کننده، اعضا اعم از اصلی، وابسته و غیره هستند و از مقررات و رویههای مشخصی تبعیت میکنند در نقطهای که به ثبت رسیدهاند، ممکن است به گونهای از الزامات عام یک کشور هم تبعیت کنند.
معمولاً در مقایسه با سازمانهای خصوصی و دولتی، رفتارسازمانی منعطفتری دارند و جنبه غیر رسمی به میزان چشمگیری بر سازمان رسمیشان سایه میافکند. آنچه سبب گردیده داوری علمی درباره این سازمانها مشکلتر شود، تنوع این گونه مؤسسات از نظر ساختار اجتماعی، موقعیت حقوقی، ترکیب اعضا، انگیزههای فعالیت، رابطه آنها با جامعه و گروههای مختلف، رابطه آنها با دولت و نهادهای حکومتی، ساختار سیاسی آنها، منابع مالی، گردش واقعی و نانوشته امور جاری آنهاست (مقیمی، 1383).
سازمانهای مردم نهاد از نهادهای جامعه مدنیاند و به همین دلیل در غیاب یک ساختار دموکراتیک در فضای عمومی جامعه وجود دارند. این مؤسسات با اینکه از قالب سازمانها و نهادهای غیردولتی تبعیت میکنند، بر همین اساس در حکم شعبههای غیر رسمی از ادارات دولتی به حساب میآیند و بدون هماهنگی با ساختار حکومتی نمیتوانند باقی بمانند، حتی اگر از تمامی صافیها عبور کرده باشند. بنابراین ارتباط مردم با حکومت و دستگاههای دولتی و رشد مشارکتهای هر بیشتر آنان از طریق نهادها و سازمانهایی صورت میگیرد که به سازمانهای مردم نهاد معروف شدهاند. در واقع ویژگیهایی نظیر نداشتن وابستگی به ساختار دیوانسالارانه و منابع عمومی دولت، داوطلبانه و دموکراتیک بودن، آنها را از سازمانهای دولتی متمایز میکند (مقیمی، 1384).
سازمانهای غیر دولتی برای رسیدن به اهداف گوناگونی فعالیت میکنند و معمولاً در جهت پیشبرد اهداف سیاسی یا اجتماعی اعضا در حرکت هستند. من باب مثال به بهبود وضعیت محیط زیست، تشویق گروهها و مردم به رعایت حقوق بشر، بالا بردن سطح رفاه اقشار محروم و آسیبپذیر یا مطرح ساختن یک برنامه مشترک و دسته جمعی میتوان اشاره کرد. تعداد این قبیل سازمانها بسیار زیاد است و اهداف آنها طیف وسیعی از موقعیتهای سیاسی و فلسفی را در بر میگیرد (بابا مرادی، 1384).
از سویی در عصر حاضر موفقیت نهادها و سازمانهای خصوصی و دولتی تا حد زیادی به کارایی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. نیاز به مدیریت و رهبری در همهی زمینههای فعالیت اجتماعی محسوس و حیاتی است (میرکمالی، 1374). در واقع عملکرد مدیر نقش حساسی در پیشبرد اهداف حمایتی جامعه دارد. مدیران باید وظایف و کارکردهای فراوانی را مانند برنامهریزی، سازماندهی، حل مشکل ارتباطات را در عمل به کار گیرند تا بتوانند سازمانهای تحت مدیریت خود را هدایت و رهبری کنند. در حقیقت اثر بخشی و کارایی مدیران است که در دستیابی به اهداف از قبل تعیین شده تأثیر میگذارد (جعفری، 1378).
واضح است که تعالی، پیشرفت و ترّقی جامعه تقریباً بدون وجود سازمانهای انسانی غیر ممکن است. فلسفه وجودی اکثر سازمانها این است که بتوانند خواستههای متنوع انسانها را محقق ساخته و از طرفی دیگر، سازمانها بدین منظور که بتوانند به اهداف از پیش تعیین شده خویش جامه عمل بپوشانند، به نیروی انسانی متخصص و کارآمد نیازمند بوده و هستند. از سویی متخصصان و صاحبنظران علم مدیریت معتقدند که امروزه بخش عمدهای از اوقات انسانها در سازمانها سپری میشود و این مدیران هستند که با ایجاد فضای سازمانی مناسب و دلپذیر کردن محیط حاکم در سازمان، باعث میگردند که کارکنان با میل و رغبت بیشتری در کار خود حاضر شده و زمینههای موفقیت خود و سازمان را فراهم سازند و همچنین به ازدیاد کارایی و افزایش اثربخشی سازمانی دسترسی یابند (شعبانی بهار، امیرتاس، تندنویس و مشرف جوادی، 1383).
بنابراین امروزه یکی از مسائلی که مدیران در سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی باید از آن بهرمند باشند. کفایت اجتماعی است. کفایت اجتماعی توانایی عملکرد انسان در اجرای استقلال شخصی و مسئولیت پذیری اجتماعی است. فلنر، لیس و فیلیپس (1990) معتقدند که کفایت اجتماعی چهار مؤلفه دارد: الف) مهارتهای شناختی که شامل خزانه اطلاعات و مهارتهای پردازش و کسب اطلاعات، توانایی تصمیمگیری، باورهای کارآمد و ناکارآمد و سبکهای اسنادی است (کندال و برازول، 1993). ب) مهارتهای رفتاری به عنوان مؤلفه مهم دیگر کفایت اجتماعی است. وقتی شخص برای رسیدن به یک نتیجه دلخواه رفتاری را بر میگزیند، باید آن رفتار در دسترس باشد. مذاکره، ایفای نقش، ابراز وجود، مهارتهای محاورهای برای شروع و تداوم تعاملهای اجتماعی، مهارتهای فراگیری و یادگیری رفتار دوستانه با دیگران، از مؤلفههای اصلی مهارتهای رفتاری تلقی گردیدهاند. ج) مهارتهای هیجانی مؤلفه سومی است که برای برقراری روابط مثبت با دیگران، ایجاد و گسترش اعتماد و روابط حمایتی دوجانبه، شناسایی و پاسخدهی مناسب به علائم هیجانی در تعاملهای اجتماعی یا مدیریت استرس لازم به نظر میرسد. د) مهارتهای انگیزشی شامل ساختار ارزشمند فرد، سطح رشد اخلاقی و احساس اثربخشی و کنترل فرد و در نهایت احساس خودکارآمدی او میشود (فلنز و همکاران، 1990).
لویس (2001) معتقد است که تصمیمگیریهای مدیران در سازمانها که جزئی از مؤلفه کفایت اجتماعی است در سازمانهای دولتی باید تحت الشعاع منافع اجتماعی و عمومی قرار داشته باشد، در حالی که در سازمانهای خصوصی سود شخصی تعیین کننده است. همچنین تصمیمگیری در سازمانهای دولتی باید در چارچوب قانون و مقررات باشد، زیرا فعالیت سازمانهای دولتی، پیش از سازمانهای خصوصی در قید چارچوبهای قانونی قرار دارد. همچنین لویس اذعان داشت که تصمیمگیری مدیران سازمانهای دولتی پیوسته مورد توجه مردم، محققان، روزنامهنگاران و نمایندگان مردم است و از طرفی برآوردن نیازهای در حال تغییر مردم آسان نبوده و پاسخ مناسب به آنها قبول مسئولیت بیشتری لازم دارد. در پژوهشی دیگر کانگ، لی- هوا، و استون هوس (2007) به متفاوت بودن نقش مدیران در سازمانهای دولتی و خصوصی از جنبه فرهنگ، مأموریت سازمان، انگیزش، کفایت اجتماعی و شایستگی اشاره نمودهاند. شریفالدین و رولند (2004) به بررسی مدیران در سازمانهای دولتی و خصوصی پرداخته و به این نتیجه رسیدهاند که مدیریت با توجه به جنبههای فرهنگ، شایستگی و توانمندی در سازمانهای دولتی و خصوصی کشورهای مختلف تفاوت دارد.
متغیر دیگری که نقش مهمی را در توانمندی مدیران در سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی دارد، راهبردهای تنظیم شناختی است. راهبرهای تنظیم شناختی به راهبردهای اطلاق میشود که به منظور کاهش، افزایش یا نگهداری تجارب هیجانی مورد استفاده قرار میگیرد (گراس، 2007). تنظیم شناختی هیجان وجه ذاتی گرایشهای مربوط به پاسخهای هیجانی است. به باور گرانفسکی و کرایچ (2006) راهبردهای تنظیم شناختی کنشهایی هستند که نشان دهنده راههای کنار آمدن فرد با وضعیت تنشزا و اتفاقات ناگوار است.
راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات به افراد کمک میکند تا برانگیختگیها و هیجانهای منفی را تنظیم نمایند. این شیوه تنظیم با رشد، پیشرفت یا بروز اختلالهای روانی رابطه مستقیم دارد (کرایچ، پریومبوم و گرانفسکی، 2002). بنابراین، در نتیجه ارزیابی شناختی نادرست از موقعیت به دلیل کمبود اطلاعات، برداشت اشتباه یا اعتقادات بی منطق و نادرست، فرد راهبرد شناختی خود را برای روبهروشدن با موقعیت تنیدگیزا بر میگزیند. در این دیدگاه، به افراد در بازسازی الگوی فکری آنان از طریق بازسازی شناختی کمک میشود. بنابراین راهبرد تنظیم شناختی در ارتقای نقش مدیران در سازمانها اثرگذار است.
توانایی تنظیم شناختی عواطف، امری همگانی است، اما چون مدیران با تجارب متفاوت و منحصربه فرد در سازمانهای دولتی و خصوصی مواجه هستند، بنابراین چنین تغییراتی منجر به کاهش ظرفیت مقابله موثر در آن ها می گردد. به عنوان مثال، هنگام برخورد با واقعه منفی، بعضی از آن ها خود را سرزنش می نمایند، بعضی دیگران را سرزنش می کنند، عدهای توجه خود را بر حادثه منفی متمرکز مینمایند و دائماً درباره آن فکر می کنند و به نشخوار فکری می پردازند، بعضی آن واقعه را به طور فاجعه آمیزی بزرگ می کنند، و عدهای دیگر نیز حادثه منفی و تلاشهای خود در مقابله با آن را می پذیرند. تعدادی نیز به جای فکر کردن درباره حادثه منفی، به خلق معانی مثبت برای رویداد منفی زندگی میپردازند و به دیگر موضوع های لذت بخش زندگی فکر میکنند و به بازنگری مثبت میپردازند (گارنفسکی و همکاران، 2006). همچنین رحیم (1986) نشان داد که مدیریت مؤثر هیجانات باعث افزایش انگیزه، روحیه و رشد فردی و سازمانی میشود. نتایج پژوهش لانگهرن (2004) نیز نشان داد که عملکرد نقاط کلیدی در سازمان به عوامل هیجانی مدیران بستگی دارد.
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده از آنجا که سازمانهای مردم نهاد یکی از ابزارهای اساسی مدیریت دولتی نوین در جهت رشد و توسعه فعالیتهاى اجتماعی سیاسی توسعهاى هستند و در اکثر کشورها نقشی اساسی در فرایند توسعه بر عهده دارند، چند صباحی است که در کشورمان نیز به آن توجه جدی شده است و دولت تلاش مى کند تا ضمن کمک به شکلگیرى و ایجاد این نهادهای جامعه مدنی، در فعالیتهاى توسعه برای آنها نقشی محوری قائل شود. اما این سازمانها، در فرایند توسعه هنوز نتوانستهاند جایگاه مناسبی را کسب، و اعتماد ملی و دولتی را به خود جلب کنند. همچنین باید بتوانند به نیازهای اجتماعی به شکل کارآمد و اثربخش پاسخ دهند. به هر حال با توجه به این در سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی مدیران نقش مهمی در افزایش بهرهوری سازمان دارند، بنابراین لازم است تا با استفاده از روشها و راه های گوناگون کارایی مدیران در سازمان های مردم نهاد، خصوصی و دولتی را افزایش داد. در واقع شناسایی مطلوب و استفاده مناسب از کفایت اجتماعی و تنظیم هیجانی میتواند نقش تعیین کننده ای در بهبود عملکرد مدیران این سازمانها داشته باشد و با مطالعه بر روی این موضوع می توان به این نتیجه رسید که این متغیرها تا چه حد در افزایش عملکرد مدیران می توانند نقش آفرین باشند. بنابراین سؤال اساسی پژوهش حاضر این است که آیا بین مدیران سازمانهای مردمنهاد، خصوصی و دولتی از نظرکفایت اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان تفاوت وجود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه
در عصر حاضر اهمیَت و نقش مدیران در رشد و توسعه و پیشرفت ملل، توجه به مدیریت را اولویت قرار داده است. امروزه، در مقایسه با گذشته، ایفای نقش مدیران، به لحاظ وسعت ارتباطات و قلمرو اهداف و وظایف سازمانها، رشد افکار عمومی و انتظارات کارکنان و مهارتهای استفاده از تجهیزات بسیار دشوارتر گردیده است. این مهم به علت توسعه سازمانهای مردم نهاد در چند دهه اخیر، به یکی از مسایل بغرنج کشورهای جهان سوم تبدیل شده است. ازسویی، تقاضا برای استفاده از خدمات سازمانهای مردم نهاد و خصوصی رشدی بیسابقه داشته؛ به طوری که با افزایش مشکلات اقتصادی در سطح دنیا تأسیس سازمانها و نهادهای مردم نهاد، استخدام کارمندان و مدیران بیشتر ضرورت یافته و از سویی دیگر ضرورت تغییر در تصمیمگیری و سیاستگذاری، بهبود کیفی و ایجاد فرصتهای برابر برای همگان، نقش مدیران را به وظیفهای سنگین و پر مسئولیت، مبدل ساخته است. پیامد پاسخگویی به تقاضای روز افزون، گسترش سازمانهای خصوصی را بسط داده، به طوری که با تعداد کثیری از افراد نیازمند کارکنان فراوانی را با دانش و مهارتهای گوناگون بکار
گرفته است که روی هم رفته اثرات و نتایج دامنهداری را به دنبال دارد. گردش کار و فعالیتهای چنین تشکیلاتی بدون تردید به برنامهریزی آگاهانه و سازماندهی هوشمندانه نیاز دارد و نتیجه بخشی خدمات حساس و خطیر مستلزم رهبری و مدیریت اثربخش و موفق میباشد. از سویی مدیریت چنین سازمانهایی در مقایسه با سایر سازمانها، به لحاظ تأثیری که بر جریان کاهش فقر، افزایش آگاهی، توسعه سلامت دارد، از اهمیَت بیشتری برخوردار میباشد (بهرنگی،1382).
بنابراین با شناسایی، گزینش و تربیت مدیران شایسته برای سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی، میتوان کیفیت زندگی افراد جامعه را افزایش داد و از این طریق شاهد شکوفائی روز افزون جامعه شد. مدیران سازمانهای دولتی و خصوصی نیز در این میان همانند سایر افراد جامعه دارای نیازها، استعدادها، انگیزهها، رغبتها و تمایلات متفاوتی هستند. همچنین از نگرش و دانش و نظام ارزشی متفاوتی برخوردارند. علاوه بر این مدیران میتوانند از شیوههای کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجانی استفاده کنند. در واقع از آنجایی که هدف مدیران، تحقق اهداف سازمانی و افزایش عملکرد مطلوب و ایجاد جوی سالم در سازمان است، بنابراین میتوانند با افزایش کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجانات خود میتوانند نقش مهمی را در افزایش بهرهوری سازمان داشته باشند.
از سویی نتایج حاصل می تواند راه گشای رؤسا و مدیران سازمانهای مردمنهاد، خصوصی و دولتی برای هدایت افراد درون سازمان و تامین رضایت افراد بیرون سازمان باشد، چرا که مدیران با کفایت اجتماعی و تنظیم عواطف خود میتوانند هر گونه احساسات و هیجانات منفی را به چارچوب کاری مثبت تغییر شکل دهند و مدیران برخوردار از این کفایت اجتماعی و تنظیم عاطفی، راهبران مؤثری هستند که اهداف را با حداکثر بهرهوری، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق میسازند. همچنین با توجه به تحقیقاتی را که در مورد کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجانات در ایران صورت نگرفته است، بنابراین بدیع بودن موضوع پژوهش حاضر نیز بر ضرورت آن تأکید میکند و از طرفی میتوان با استفاده از نتایج این پژوهش میزان کفایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مدیران در سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی را بالا برد تا آنها بتوانند بالاترین میزان بهرهوری را در سازمان داشته باشند.
1-4- اهداف
هدف کلی
مقایسه کفایت اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در مدیران سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی
اهداف اختصاصی
1-5- فرضیهها
1-6- روش تحقیق
روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر، بر اساس هدف تحقیق از نوع بنیادی بوده و بر اساس نحوه گردآوری دادهها پیمایشی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع علی- مقایسهای است.
1-7- تعریف مفاهیم
1-7-1- کفایت اجتماعی
تعریف مفهومی کفایت اجتماعی: منظــور از کفــایت اجتـماعی همان قدرت بـرقراری تعـامل اجتماعی می باشد، یعنی کسب مهارت ها، توانایی ها، ظرفیت هایی که شامل مهارتهای شناختی، مهارتهای اجتماعی، کفایت هیجانی و آمایه های انگیزشی میباشد. به عبارت دیگر کفایت اجتماعی شامل اطلاعات و مهارت هایی است که سبب توانایی فرد در انجام وظایف شغلی و تبادلات روزمره زندگی می گردد (کندال و برازل؛ به نقل پزشک،1380).
تعریف عملیاتی کفایت اجتماعی: در این پژوهش عبارت است از نمره ای که هر یک از آزمودنیها، از پرسشنامه کفایت اجتماعی که توسط پرندین (1385) براساس مدل چهار بعدی فلنر (1995) ساخته و هنجار شده است کسب میکنند.
1-7-2- کفایت اجتماعی
تعریف مفهومی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان: راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا واقعه آسیبزا برای آنها اطلاق میشود (اوکسنر و گروس، 2004).
تعریف عملیاتی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان: منظور نمره ای است که آزمودنی در سؤالات مربوط به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایچ (2006) به دست میآورد.
1-8- محدودیتهای تحقیق
1-9- سازماندهی تحقیق
این پژوهش مبتنی بر 5 فصل بوده و در فصل اول کلیات طرح مطرح شده و در فصل دوم مبانی نظری و پیشینه تجربی نوشته شده است. در فصل سوم در مورد روش و اجرای پژوهش توضیح داده شده و در فصل چهارم یافته های تحقیق آورده شده و در پایان در مورد سؤالات مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
. Beetham
در این راستا ، سازمانهایی که به تولید محصولات در کلاس جهانی رسیده اند، از سایر سازمانها متمایز هستند و عامل ایجاد این تمایز، ویژگیهای آنها است. بر این اساس با مرور منابع و مراجع علمی مربوطه ، چهارده ویژگی اصلی این سازمانها استخراج گردیده است که برای دستیابی سازمانها به کلاس جهانی می بایست ویژگیهای این سازمانها را در خود پرورش دهند . این ویژگی های کلیدی که می توانند از جهت تعریف و آنالیز شایستگی های ضروری و اصلی سازمانها در آینده و ایجاد مزیت رقابتی کلاس جهانی برای آنها مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
چشم انداز روشن ، فرهنگ کیفیت فراگیر ، فرآیندهای کارا ، تکنولوژی مدرن ، یکپارچگی پویای شبکه زنجیره تأمین ، تقدم کارکنان ، بهبود مستمر از طریق یادگیری مداوم ، ساختار سازمانی مبتنی بر تیم ، مشارکت با مشتریان ، سیستم شناسایی نتایج مثبت و پاداشدهی به آنها ، حضور الکترونیکی در عرصه جهانی، مسئولیت اجتماعی جدید، ساختار سازمانی مجازی ، مسئولیت نسبت به محیط زیست و اکولوژی ( بلانچارد ، 2004 – فارسیجانی،2005)
با توجه به ویژگیهای سازمانهای کلاس جهانی که بیان گردید، برای اینکه سازمانها محلی و منطقه ای که تمایل دارند در دنیای رقابت دارای مزیت و برتری نسبت به رقیبهای خود در تولید و عملیات کسب نمایند ضروری و لازم است که ویژگیهایی که در سازمانهای کلاس جهانی وجود دارند، در خود بطور شایسته عملی و پرورش دهند تا بتوانند عملکرد سازمان را در راستای چشم انداز و استراتژی مشخص و معین سازمان به بهترین نحو ارائه نمایند و با اندازه گیری و سنجش عملکرد به نقاط قوت و ضعف سازمان بر اساس اهداف و برنامه های تعیین شده اشراف پیدا می کنند و با برطرف کردن نقاط ضعف و توجه بیشتر به نقاط قوت سازمان باعث تحقق اهداف و گامی جهت جهانی شدن سازمان برداشته می شود.
بنابراین ، درصورتی که ارزیابی و سنجش عملکرد با دیدگاه فرایندی و بطور صحیح و مستمر انجام شود، در بخش دولتی موجب ارتقا و پاسخگویی دستگاههای اجرایی و اعتماد عمومی به عملکرد سازمانها و کارایی و اثربخشی دولت میشود . در بخش غیردولتی نیز موجب ارتقای مدیریت منابع، رضایت مشتری، کمک به توسعه ملی، ایجاد قابلیتهای جدید میگردد و همچنین مولفه های کلیدی واساسی کلاس جهانی سازمانها را می توان در شرکتها و سازمانها اجرایی نمود .
برای آشنایی با مولفه ها و شاخص های سازمانهای کلاس جهانی می توان بیان کرد که سازمانهای کلاس جهانی دارای مولفه هایی هستند که هفت مولفه از این مولفه ها ، کلیدی و اثر بیشتری بر قابلیت رقابتی برای کلاس جهانی شدن سازمان دارد که از اعمال خاص و قابل اجرا در شرکتها و سازمانها می باشند . این مولفه های اساسی عبارتند از:
الف – کاهش زمان انتظار
ب – کاهش هزینه های عملیاتی
ج – شفاف سازی عملکرد کسب و کار
د – کاهش زمان عرضه محصول به بازار یا زمان عرضه خدمت به مشتری( کاهش زمان رسیدن به بازار )
ه – ساده و موثر کردن فرایندهای تامین منابع خارجی
و- مدیریت عملیات و مکانهای چند گانه و جهانی
ز – تامین انتظارات مشتری (رُس ، 1991)
با توجه به موارد فوق ، یکی از اهداف حائز اهمیت بیشتر شرکت هایی که در صنایع مختلف کشور فعالیت دارند ( به خصوص شرکتهایی که در صادرات محصول به دیگرکشورها فعالیت دارند) این است که به مولفه های اساسی و کلیدی سازمانهای کلاس جهانی فوق الاشاره دست یابند تا بتوانند در بازارهای بین المللی حضور چشمگیری داشته و موجب افزایش خریداران خارجی و افزایش صادرات محصول و نهایتاً موجب سودآوری بیشتر در راستای منافع ملی کشور شود .
با بررسی و مطالعه کتب ، منابع و مراجع اصلی موجود در زمینه موضوع مربوطه ، امروزه عوامل مختلفی در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها از قبیل مدیریت دانش ، مدیریت کیفیت و مدیریت منابع انسانی و غیره ایفای نقش می کنند . اینک در این تحقیق در صدد آن هستیم که آیا می توان ” ارزیابی عملکرد ” را یکی دیگر از عوامل موثر در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها برشمرد ؟ آیا در رسیدن به مولفه ها و شاخص های کلیدی سازمانهای کلاس جهانی ، ارزیابی عملکرد تا چه اندازه تاثیر گذار می باشد ؟
بنابراین، تحقیق حاضر به بررسی نقش ارزیابی عملکرد در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها می پردازد . به عبارت دیگر، در این تحقیق این مسئله مطرح می شود که آیا ارزیابی عملکرد در شرکت سیمان نهاوند بر مولفه های کلیدی سازمانهای کلاس جهانی اعم از کاهش زمان رسیدن به بازار، تامین انتظارات مشتری ، کاهش هزینه ها ، کاهش زمان انتظار مشتری و ایجاد خلاقیت و نوآوری تاثیر گذار می باشد ؟
بدین منظور جهت رسیدن به اهداف مورد نظر تحقیق و پاسخ دادن به مسئله تحقیق که در مطالب فوق مطرح گردید، شرکت سیمان نهاوند را به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید تا به بررسی موضوع تحقیق پرداخته تا تاثیر ارزیابی عملکرد را در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها مشخص گردد .
مستند به موارد مطروحه در فوق ، که درحقیقت وضعیت بالقوه و مطلوب سازمانها را در صورت موثر بودن ارزیابی عملکرد بر مولفه های اساسی سازمانهای کلاس جهانی را نشان می دهد مسئله تحقیق حاضر ، فاصله بین دو وضعیت موجود و مطلوب خواهد بود که در نمودار (1-1) نشان داده شده است .
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
در جوامع صنعتی امروزیِ کشورهای در حال توسعه ، نحوه دستیابی آنها به کلاس جهانی و ارائه محصولات در همان سطح ، یکی از مسائل بحث برانگیز و مهم می باشد .دانشمندان و متخصصان مدیریت تولید برای مشخص نمودن مسیر حرکت به سمت کلاس جهانی به صورت علمی ، اقدام به گردآوری دانش بشری در قالب الگوهای خاص کرده اند که در ادامه به برخی از این نظرات و تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران اشاره می شود :
اولین کسی که مفهوم تولید در کلاس جهانی را به همه معرفی نمود، “شونبرگر” بود. وی در سال 1986 در مورد تولید در کلاس جهانی بیان می کند : سیستم تولید در کلاس جهانی یک توافق گسترده بر بهبود مستمر کیفیت ، هزینه ، زمان انتظار و خدمت به مشتری است (شونبرگر،1986) .
یکی دیگر از صاحب نظر در این زمینه ، گرین می باشد که تعریف جامعی در مورد سازمانهای کلاس جهانی ارائه می کند : سازمانهای کلاس جهانی ، سازمانهایی هستند که بهترین عملکرد را در کلاس جهانی صنایع مرتبط با خود ارائه می دهند . یعنی ارتباط با مشتریان و تامین کنندگان دارند ، قابلیت عملکردی رقبای خود را می دانند و نقاط ضعف و قوت آنها را می شناسند .
علاوه بر صاحب نظرانی که نام برده شد افرادی مانند روبریچ ، پیتر اوربان بر این باورند که تولید در کلاس جهانی شامل بکارگیری تعدادی از مفاهیم بهره وری می باشد و بایستی مفاهیم تولید بهنگام ، مدیریت کیفیت فراگیر و مشارکت کارکنان به شکل مناسبی در سازمانهای کلاس جهانی ترکیب شوند و وجه تمایز سازمانهای کلاس جهانی ، تلاش جهت بهبود کیفیت ، کاهش هزینه و زمان انتظار، خدمت به مشتری و نوآوری می باشد .
با توجه به مطالب فوق الاشاره ، به نظر می رسد که ارائه بهترین عملکرد در سازمان و دانستن قابلیت عملکردی رقبا ، مبنایی برای تغییر استراتژی رقابتی و اهداف عملکردی می باشد و یکی از پایه های اصلی استقرار تولید در کلاس جهانی و بخش اصلی مدیریت بهره وری ، ارزیابی عملکرد می باشد که سازمان برای بهبود عملکرد و درک درست تری از وضعیت فعلی و تشخیص نقاط قوت و ضعف نیاز به اندازه گیری عملکرد خود دارد تا بتواند مولفه های کلیدی سازمانهای کلاس جهانی اعم از تامین انتظار مشتری ، کاهش هزینه ها ، کاهش زمان انتظار مشتری ، خلاقیت و نوآوری و … را در خود بهبود بخشیده و در دستیابی به کلاس جهانی موفقیتهایی کسب نماید .
در همین راستا ، “پارکر ” بر این باور است که ارزیابی عملکرد درسازمانها بسیار مهم و دارای اهمیت می باشدو علل اهمیت و نقش ارزیابی عملکرد را به شرح زیر بیان میکند :
1- ارزیابی عملکرد ، مشخص می کند که مشکل در کجاها وجود دارد و کجاها نیاز به بهبود دارد.
2- ارزیابی عملکرد، به سازمان ها کمک می کند تا فرایندهایشان را بخوبی بشناسند و به این شناخت برسند که چه چیزی را می دانند و چه چیزی را نمی دانند.
3-ارزیابی عملکرد ، موجب اطمینان از این که تصمیمات مبتنی بر واقعییات هستند نه مفروضات و حدسیات ، می شود (پارکر،2002).
با توجه به اهمیت و نقش ارزیابی عملکرد که در بالابیان گردید ، می توان گفت که سازمانها با در نظر گرفتن تاثیر ارزیابی عملکرد بر مولفه های کلاس جهانی ، به نتایجی مفید همچون افزایش کیفیت محصول ، حفظ مشتریان و ورود مشتریان جدید ، افزایش صادرات محصول ، کاهش قیمت تمام شده محصول و افزایش درآمد و غیره دست خواهد یافت و موجب دستیابی به کلاس جهانی سازمانها خواهد گردید .
بنابراین، سازمانهایی که مایل هستند به معیارها و مولفه های کلاس جهانی دست یابند و در بازارهای بین المللی حضور چشمگیری داشته باشند، بررسی نقش ارزیابی عملکرد برای آنها دارای اهمیت خاصی می باشد .
از سوی دیگر، محقق با مطالعه و بررسی کتب و منابع مربوطه دریافت که تا کنون تحقیقی با این عنوان و تحت این موضوع صورت نپذیرفته است ، لذا از این حیث، جدید بودن و اهمیت انجام دادن این تحقیق نمایان گردیده و برخود ضروری و لازم دانسته است که ” نقش ارزیابی عملکرد در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها” را به عنوان موضوع تحقیق انتخاب نماید تا در مسیر رسیدن سازمانها به کلاس جهانی گامی برداشته شود.
1-4- اهداف تحقیق
هدف تحقیق باید آنچه را که در نهایت و پس از انجام پژوهش حاصل خواهد شد ، نشان دهد .هدف یا اهداف پژوهش باید مسیرهای اصلی پژوهش را مشخص کنند و قابل سنجش و ارزیابی ، روشن، قابل درک و قابل حصول باشند ( مرکز اطلاعات ومدارک علمی ایران ، 1377) .
بنابراین ، اهداف تحقیق حاضر به دو دسته ، هدف اصلی و اهداف فرعی تقسیم گردیده اند که در ادامه به آنها اشاره گردیده است .
1-4-1- هدف اصلی
هدف اصلی این تحقیق “شناخت و آگاهی از نقش ارزیابی عملکرد در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها” می باشد . با انجام این تحقیق در شرکت سیمان نهاوند سعی بر آن است که تاثیر ارزیابی عملکرد را در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها را دریابیم .
1-4-2- اهداف فرعی
در تحقیق حاضر علاوه بر هدف اصلی ، اهداف فرعی زیر را که بیانگر تشخیص مسیر حرکت تحقیق می باشد ، مدنظر داریم .
1-5- فرضیه های تحقیق
فرضیه عبارت است از چیزی که محقق به دنبال آن می گردد . به عبارت دیگر فرضیه ، بیان حدسی و فرضی در بیان روابط بین دو متغیر است . فرضیه راهنمای تحقیق است زیرا وظیفه محقق را مشخص می کند تا چه کاری را انجام دهد و دنبال چه چیزی بگردد (صفری شالی،1390).
براین اساس ، فرضیه های تحقیق شامل فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی میباشد .
1-5-1- فرضیه اصلی
ارزیابی عملکرد در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها نقش موثری دارد .
1-5-2- فرضیه های فرعی
1-6- جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
با توجه به بررسی سابقه تحقیقات انجام شده ، مطالعاتی درباره ابعاد نظری تحقیق یعنی ارزیابی عملکرد سازمانهاو کلاس جهانی سازمانها انجام شده است ولیکن تا کنون تحقیقی با این عنوان و تحت این موضوع صورت نپذیرفته است ، لذا از این لحاظ ، جنبه جدید بودن موضوع تحقیق نمایان می گردد . این موضوع تحقیق از لحاظ نظری ، منجر به نظریه پردازی و ورود دیدگاههای جدید مدیریتی در سطح کشور و حتی در سطح جهانی می شود و ازلحاظ عملی، منجر به ایجاد راهکارها در توسعه مدیریت علمی و بررسی مباحث مرتبط به ارزیابی عملکرد بخشهای مدیریتی در سطح کشور گردیده و امیدواریم بتوانیم با تحقیق در این زمینه، گامی جهت رسیدن سازمانها و مؤسسات محلی و ملی به کلاس جهانی برداشته شود .
1-7- قلمرو تحقیق
هر محقق لازم است که مرزهای مساله یا مشکل را تبیین نماید ، در غیراین صورت با توجه به زوایای مساله و گستردگی ابعاد از یک طرف و محدودیتهای زمانی و مالی تحقیق از طرف دیگر موجب می شود بجای حل مساله و مشکل و دستیابی به راه حلهای قطعی ، مساله و مشکل انتخاب شده را در خود حل می کند .
بنابراین جهت شناخت دقیق و صحیح مساله مورد تحقیق و دستیابی به راه حلهای دقیق تر ، سازنده و منطقی مرتبط با موضوع پژوهش و از طرف دیگر در نظر گرفتن محدودیتها اعم از هزینه ، زمان و اهداف فردی محقق ، تعیین قلمرو و ابعاد موضوعی ، مکانی و زمانی پژوهش ضروری و و لازم می باشد .
1-7-1- قلمروموضوعی
از لحاظ قلمرو موضوعی ، دراین پژوهش سعی بر آن است که نقش ارزیابی عملکرد در دستیابی به کلاس جهانی سازمانها ، مورد بررسی قرار گیرد.
1-7-2- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی تحقیق حاضر شرکت سیمان نهاوند ( دفتر مرکزی و کارخانه ) می باشد .
1-7-3- قلمرو زمانی
این پژوهش از لحاظ قلمرو زمانی مربوط به نیمسال اول 1393 هجری شمسی می باشد که به مطالعات مقدماتی و نظری ، جمع آوری اطلاعات ، تجزیه و تحلیل و نگارش تحقیق پرداخته شده است .
1-8- تعاریف واژه های کلیدی تحقیق
” کاپلان و نورتون” نظام ارزیابی عملکرد را فرایند سنجش و اندازهگیری و مقایسه میزان و نحوه دستیابی به وضعیت مطلوب با معیارها و نگرش معین در دامنه و حوزه تحت پوشش معین با شاخصهای معین و در دوره زمانی معین با هدف بازنگری، اصلاح و بهبود مستمر آن تعریف نموده اند ( کاپلان و نورتون ،1996).
بر این اساس ، علم مدیریت این مطلب را بیان می کند که هرچه را نتوانیم اندازه گیری و سنجش کنیم نمی توانیم کنترل کنیم و هرچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آنها امکان پذیر نمی باشد پس موضوع اصلی درتمام تجزیه و تحلیل های سازمانی، ” عملکرد” است و بهبود آن مستلزم اندازه گیری می باشدو از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمی باشد.
کلاس جهانی از یک دیدگاه، یک سطح از عملکرد شرکتهای پیشرو در جهان است که نسبت به رقبای خود دارای مزیت رقابتی پایدار هستند. در کلاس جهانی بودن بدین معناست که در بازار مورد نظر، در برابر دیگر رقبا صرفنظر از اندازه، کشور مبداء یا منابع موفق باشید. این به معنی برابری یا فرا رفتن از رقیب در زمینه کیفیت، زمان تدارک، انعطافپذیری، هزینه/قیمت، خدمات مشتری و نوآوری میباشد. کلاس جهانی نه تنها به عملکرد برتر اشاره دارد ، بلکه نوآوری هم شامل می شود.
زمانی سازمان به وضعیت تولید در کلاس جهانی رسیده که توانسته باشد به طور موفقیت آمیزی قابلیتهای تولیدی برای پشتیبانی از کل شرکت در دستیابی به یک مزیت رقابتی مستمر در زمینه هایی از قبیل هزینه، کیفیت، تحویل کالا، انعطاف پذیری و نوآوری ایجاد کندو طبق تعریف، تولید در کلاس جهانی به عنوان یک فلسفه یا یک ایدئولوژی تولیدی است که برای رسیدن به وضعیت تولید محصولات در کلاس جهانی به کار گرفته می شود (فارسیجانی، 2002)
به توانایی تولید ایده های نو و مفید خلاقیت می گویند . خلاقیت را به صورت توانایی تولید کاری تعریف می کنند که مفید و نو باشد ، کار نو باید با کاری که قبلاً تولید شده است فرق داشته باشد و عجیب اینکه به طور ساده گام منطقی بعدی در راستای راه حلهای شناخته شده نیست ( بارون ، 1969).
نویسنده دیگری خلاقیت را به کار گیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید دانسته است (به نقل از : رضاییان ، 1379) .
عملی ساختن اندیشه و فکر که زایده خلاقیت است را نوآوری گویند . به عبارت دیگر خلاقیت به قدرت ایجاد اندیشه های نو اشاره دارد ونوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است ( کونتز ،1990).
در جایی دیگر کونتز بیان می کند که نوآوری فرایند دریافت فکر خلاق و تبدیل آن به محصول ، خدمت یا شیوه ای نو برای انجام دادن کارهاست ( کونتز، 1980).
شرکتهایی که موفق هستند تنها به تامین انتظارات مشتریان بسنده نمی کنند و از این انتظارات فراتر رفته و سایرین را در رقابت ناکام می گذارند .برای تولید کنندگان موفق ، درک صحیح خواسته های مشتری و ایجاد ارتباط با وی بسیار با اهمیت است . ناآگاهی از خواسته های مشتری موجب از دست دادن آن می شود و راه حل این مشکل ، دسترسی مشتری به اطلاعات مناسب در هر زمان و مکان است .بر این اساس ، تولید کنندگان باید همیشه رویکردی را در پیش بگیرند که مشتریان به ادامه کار با آنها تمایل داشته باشند . این تولید کنندگان با محصولات رقابتی با کیفیت ، با قیمت مناسب و خدمات پس از فروش فوق العاده ، به عنوان تامین کننده برترانتظارات مشتری خواهند بود .
.Ross
پیشرفت در اعمال حق حاکمیت شرکتی در سطح جهانی صورت میگیرد سازمانهای بینالمللی مانند سازمان توسعه اقتصادی (OECD) استانداردهای قابل قبول بینالمللی را در این مورد فراهم میکنند. امریکا و بریتانیا همچنان به تقویت سیستم شرکتی خود ادامه میدهند و به سهامداران و روابط آنها، پاسخگویی با بهبود عملکرد هیأت مدیره، حسابرسان، سیستمهای حسابداری و کنترل داخلی، توجه ویژه میکنند و به روشهایی توجه دارندکه شرکتها با این روشها کنترل و اداره میشوند افزون بر آن، سرمایهگذاران جزء، سرمایهگذاران نهادی، حسابداران و حسابرسان و سایر بازیگران صحنه بازار پول و سرمایه از فلسفه وجودی و ضرورت اصلاح و بهبود دائمی حاکمیت شرکتی، آگاهند.
در علم اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد فرض میشود همه افراد به دنبال حداکثر کردن ثروت خود باشند و مدیران نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود. مدیران با توجه به آزادی عمل خود، بخصوص در بکارگیری رویههای حسابداری خواهان آگاهی از چگونگی تأثیر عوامل مذکور از جمله رویههای حسابداری بر روی ثروت خود خواهند بود. تا با بکارگیری آنها در جهت منافع خود ثروت خود را تا حد ممکن افزایش دهند تفکیک مالکیت از مدیریت در شرکتهای سهامی عام این امکان بالقوه را برای مدیران به وجود آورده تا حداقل بخشی از ثروت درون سازمانی را به سمت خود منتقل نمایند. برخورد مدیران در ارتباط با رویهها و گزارشگری مالی در قالب مفهوم مدیریت سود بیان میشود.(خانی، 1382، ص6)
مدیریت سود اقدام آگاهانه و تلاش عامدانهای است که مدیران به منظور کاهش نوسانهای دورهای سود به آن دست میزنند. به گونهای که سود شرکت عادی به نظر برسد.
طبق نظر هب ورث مدیریت سود عملی سفطه آمیز و رندانه است که در محدوده اصول و استانداردهای حسابداری صورت میگیرد و سودهای مدیریت شده به دو صورت زیر میباشد:
1) سودهایی که به طور طبیعی مدیریت شده است.
2) سودهایی که به طور طبیعی مدیریت نشده است و به عمد مدیریت شدهاند و به دو صورت زیر هستند:
1-2) مدیریت سود واقعی که این نوع مدیریت سود توسط مدیریت صورت میپذیرد و مدیریت برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل میکند و روی آنها تأثیر میگذارد.
2-2) مدیریت سود مصنوعی که این نوع مدیریت ناشی از رویداد اقتصادی نمیباشد، بلکه از اقدامهایی است که به اصطلاح «دستکاریهای حسابداری» نامیده میشود و تأثیری بر جریانهای نقدی ندارند.
مدیران به دلایل مختلف سود را مدیریت میکنند یکی از اهداف اصلی در مدیریت سود ایجاد یک جریان با ثباتتر به منظور پشتیبانی از سطح سود پرداختی بالاتر میباشد و جریان سود با ثبات تر میتواند به عنوان ریسک پایینتر درک شود که منجر به قیمت سهام بالاتر و هزینههای استقراض پایینتر میگردد. اهداف دیگر مدیریت سود تمایل مدیریت واحد تجاری برای افزایش قدرت پیشبینی سرمایهگذاران و کاهش ریسک شرکت میباشد که به دلیل افزایش ثبات سود و کاهش نوسانات آن سرمایهگذاران میتوانند پیشبینی دقیقتری از سودهای آتی داشته باشند و در نهایت میتوان به ملاحظات هزینههای سیاسی، مالیات و قراردادهای بدهی اشاره نمود.
بنابراین در صورت مشاهده رفتار مدیریت سود در یک محیط اقتصادی یکی از پرسشهای مطرح این است که آیا بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود رابطه وجود دارد؟
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع
سود از جمله مهمترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است و اندیشه شناخت رفتار سود حسابداری مقولهای است که بر اثر گسترش فنون کمی مدیریت و ضرورت توجه به نیاز استفاده کنندگان صورتهای مالی شکل گرفته است و صرفاً از محدوده اندازهگیری نتیجه فعالیتهای گذشته فراتر رفته و حسابداری را برای یاری رساندن به تصمیمگیرندگان تواناتر ساخته است. (ثقفی و آقایی،1373، ص5)
بنابراین علیرغم اینکه تئوری فراگیری در زمینه سودحسابداری وجود ندارد که مورد توافق همگان باشد و حتی با وجود استانداردهای پذیرفته شده حسابداری، گزارشگری سود در عمل نیز با چالشهایی مواجه است، سودهای گزارش شده همواره به عنوان یکی از معیارهای تصمیمگیری مالی از اعتبار ویژهای برخوردار بوده و تحلیلگران مالی عموماً سود را به عنوان یک عامل برجسته در بررسیها و قضاوتهای خود مد نظر قرار دادهاند. لذا در این راستا هر جریانی که سود را به طریقی دستخوش تغییر نماید نیز اهمیت مییابد، زیرا پیامدهای اقتصادی بر آن مترتب میگردد و این مسئله بخصوص ممکن است در بازارهای غیرکارای سرمایه از درجه اهمیت بیشتری برخوردار باشد.(ایراندوست، 1379، ص 4)
از طرف دیگر نقش و اهمیت حاکمیت شرکتی از جهت حرکت وسیع خصوصیسازی در سطح جهانی و رشد پساندازهای خصوصی در عملکرد شرکتها برگی پوشیده نیست. این نقش، از ابعاد مختلف قابل بررسی میباشد. وجود ساز و کارهای حاکمیت شرکتی تضمین کننده منافع سهامداران، خریداران، بدهکاران و دیگر ذینفعان در تصمیمگیریها و تصمیمات اتخاذ شده توسط هیأتهای اجرایی است.و وسیلهای برای اعتمادسازی بلند مدّت میان شرکتها و سرمایهگذاران میباشد این هدف، با ارائه قوانین و مقررات جهت حمایت از حقوق اقلیت سهامداران و تأکید بر نقش هیأتهای مدیره مستقل و ناظران خارج از سازمان، حذف معاملات درون بنگاهی، اطلاع رسانی مرتبط و به موقع تحقق مییابد. تمامی این موارد، تأمین کننده چهار هدف اصلی پاسخگویی، شفافیت، عدالت و انصاف و رعایت حقوق ذینفعان است.
با توجه به اینکه از منظر صنعت بورس اوراق بهادارحاکمیت شرکتی شیوه ای برای هدایت و اداره ی امور فعالیتهای شرکت توسط هیات مدیره و مدیریت ارشد شرکت میباشد و این شیوه می تواند بر نحوه عمل هیات مدیره در انجام مسؤلیت پاسخگویی در قبال سهامداران و توجه به منافع سایر ذینفعان تاثیر داشته باشد لذا تبیین رابطه عناصر حاکمیت شرکتی و مدیریت سود میتواند به عنوان معیاری جدید درکمک به تصمیم گیری مورد توجه سهامداران و سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان قرار گیرد.
سوالات تحقیق:
1-4- فرضیههای تحقیق
به طور منطقی انتظار میرود که شرکتها با پذیرفته شدن در بورس و نظارت عمومی بر عملکردشان سعی در بهبودی عملکرد خود داشته باشند که خود این انگیزه نیز ممکن است منجر به مدیریت سود شود لذا اگر چه عوامل بالقوه متعددی میتواند در بروز پدیده مدیریت سود مؤثر باشد اما با عنایت به تدوین آیین نامه اصول حاکمیت شرکتی از طرف سازمان بورس و اوراق بهادار تهران در نظر است تأثیر این اتفاق مهم را بر روی مدیریت سود در قالب فرضیههای اصلی و فرعی زیر، مورد ارزیابی قرار گیرد:
فرضیه اصلی: بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود شرکت رابطه وجود دارد.
بین ترکیب هیات مدیره با مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.
در اقتصاد چند دهه گذشته منظور از ثروت بنگاه صرفا داراییهای مشهود بنگاه بود. اما اکنون تعیین کننده توان رقابتی یک بنگاه، داراییهای دانشی و نامشهود میباشد. حال منابع نامشهود از چنین اهمیتی برخوردار شدهاند که روند سرمایهگذاری بر روی این داراییها نسبت به داراییهای مشهود رشد بیشتری داشته است. به طوری که در سال 2002، 75% از ارزش شرکت براساس داراییهای نامشهود آن سازمان بود (کاپلان و نورتن، 2003). بنابراین شرکتها ملزم به شناسایی و مدیریت داراییهای نامشهود به منظور بهبود و ارتقا مستمر آنها و دستیابی به عملکردی بهینه میباشند (بونتیس، 1998). امروزه مدیران با چالشهای محیطی متعددی مواجه هستند. اگر بستری برای شکوفایی دانش ضمنی موجود در ذهن افراد به دانش صریح فراهم نباشد و این دانش در سازمان به اشتراک گذاشته نشود نمیتوان انتظار داشت که مدیران پاسخی درخور به محیط رقابتی و پویای امروز داشته باشند.
سازمانها نیازمند نوآوری برای کسب مزیت رقابتی پایدار هستند. و ظرفیت نوآوری از اساسیترین ویژگیهای سازمانی جهت دستیابی به مزیت رقابتی است. بنابراین شناسایی عوامل محرک ظرفیت نوآوری نقش بسزایی در این زمینه خواهد داشت.
بسیاری از مطالعات نشان میدهند که سرمایه اجتماعی میتواند محرکی برای کسب دانش، منابع، فناوری، ترویج یادگیری سازمانی و در نهایت تسهیل کنندهی نوآوری برای سازمانها باشد (برت، 2000). از آنجا که سرمایه اجتماعی در حوزه مدیریت رفتار و فرهنگ سازمانی جای دارد، دستیابی به سازمانی نوآور از این رهگذر دور از انتظار نیست. همچنین سرمایه اجتماعی میتواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیاری کند (ناهاپیت و گوشال، 1998). و با ایجاد اعتماد و همکاری بین بخشهای مختلف بنگاه و تعامل با سرمایههای خارج از سازمان میتواند مشوقی برای نوآوری شود. توانمندی یک موسسه در سرمایه فکری بنگاه نهفته است که به سازمان قدرت رقابت میبخشد (قلیچ لی و مشبکی، 1385). فرآیند نوآوری نیازمند باور و حمایت سیستم سازمانی است. یعنی ایجاد شرایطی که ایده های نو و تجارب تازه قدرت باروری داشته باشند. از جمله دیگر مزایای ارزیابی سرمایههای فکری در سازمان میتوان به شناسایی و تعیین داراییهای نامشهود، تشخیص الگوهای جریان دانش در سازمان، اولویت بندی مباحث کلیدی دانش، تسریع یادگیری سازمانی و ایجاد فرهنگ عملکردگرا اشاره نمود (فقیهی و فیضی، 1385) که وجود عوامل مذکور در ایجاد جوی برای تبلور نوآوری سازمانی بیتاثیر نخواهد بود.
از موضوعات مهم در بعد سازمانی نوآوری، ظرفیت بنگاه است که مجموعهای از منابع، شایستگیها و دانش است. که بررسی آن امکان ارزیابی پتانسیل هر بنگاه، مقایسه آن با رقبا جهت اخذ تصمیمات استراتژیک، سرمایه گذاریهای هدفدار، انتخاب تکنولوژی مناسب و مدیریت اثربخش را فراهم میکند. ظرفیت نوآوری بنگاه تنها به بخش تحقیق و توسعه داخلی بستگی ندارد بلکه به بخش تولید، بازاریابی، مدیریت مالی و دیگر بخشها نیز وابسته است (ناجی میدانی و عربشاهی، 1391). برای بهبود کارایی همکاری بین بخشها و اعطای دید بلندمدت به کارکنان، بنگاه نیازمند یک سرمایه اجتماعی قوی میباشد. با افزایش ذخیره سرمایه اجتماعی در سازمان تمایل کارکنان به تبادل دانش و اطلاعات، یادگیری دانش روز و نیز موفقیت تیمها و گروههای کاری افزایش مییابد که میتواند منجر به بهرهگیری از ظرفیت نوآوری گردد (پرندی، 1388).
پژوهش حاضر باتوجه به اهمیت نوآوری از جنبه سازمانی که رشد و بالندگی سازمان، رضایت شغلی کارکنان، ارتقا بهرهوری سازمان، افزایش کمیت وکیفیت تولیدات، کاهش هزینهها، ضایعات و اتلاف منابع را در پی دارد (آقاداود و همکاران، 1389) و درک این واقعیت که سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی میتواند منجر به نوآوری در سطح سازمان شود انجام گرفته است. هدف اصلی این تحقیق بررسی نقش و اهمیت سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری در رابطه با ارتقای ظرفیت نوآوری در صنایع دارویی کشور میباشد. دلیل انتخاب جامعه آماری از صنعت داروسازی، قرار گرفتن شرکتهای این صنعت در سازمانهای با تکنولوژی بالا میباشد. از ویژگیهای این شرکتها چرخه عمرکوتاه، برخورداری از کارکنانی با سطح بالای تخصص و ریسکی بودن است. و همچنین نسبت به شرکتهای با تکنولوژی سطح پایین با رشد یا افول سریع روبرو میشوند. دلیل دیگر آن که صنعت دارویی کشور دیگر همچون گذشته وابسته به حمایت های دولتی و صرفا تولید داروهای ژنریک نیست. و تغییرات محیطی که مهمترین آنها تغییر سیاستها و مقررات دولتی است توانسته برای شرکتهای دارویی فرصت سازی در جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و ایجاد تمایز نماید. صنعت استراتژیک داروسازی ایران نیازمند اتخاذ تدابیری اصولیتر به منظور کسب سهم بازار جهانی و تامین نیازهای دارویی داخلی می باشد. که امیدواریم این پژوهش بتواند ما را در رسیدن به این هدف یاری نماید.
پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد
طرحواره درمانی بر بهبود رضایت شغلی و کاهش فرسودگی شغلی کارکنان کارخانجات تولیدی توس چینی
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
امروزه مدیریت سرمایههای فکری در هر سازمانی تعیین کنندهی بقای آن سازمان است. و مدیریت موثر آن در گرو سرمایه اجتماعی است. شرکت های دارویی نیز در یک محیط تکنولوژیک و مبتنی بر دانش فعالیت میکنند. که از ویژگیهای بارز این صنعت به وجود سرمایه فکری میتوان اشاره کرد. نکته قابل تامل آنکه ترکیبی از سه عنصر سرمایه فکری یعنی سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری در کنار هم در صنعت ذکر شده قابل مشاهده و اندازه گیری هستند.
این صنعت عمدتا یک انتخاب اصلح برای تجزیه و تحلیل سرمایه فکری قلمداد میشود. زیرا این صنعت به داراییهای نامشهود خود در راستای خلق نوآوری وابسته است. بنابراین به مطالعهی دو رکن کلیدی و اساسی دارایی های نامشهود یعنی سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی پرداختیم تا تاثیر آن را بر روی ظرفیت نوآوری در این صنعت که صنعتی با تحقیقات فشرده، محیطی تکنولوژیک و متکی بر نوآوری است؛ درک کنیم.
از دیگر دلایل ضرورت تحقیق میتوان به سرمایه گذاریهای کلان با بازده طولانی مدت در صنعت داروسازی اشاره کرد که مدیران را نیازمند دانش کافی و مناسب در جهت تضمین سرمایه گذاریها مینماید. همچنین حضور کادری مجرب از کارمندان متخصص و اهمیت مالکیت اختراعات و اکتشافات در این صنعت وجود بستری سرشار از اعتماد و همکاری را ضرورت می بخشد. سرمایه اجتماعی با دو مولفهی اساسی همکاری و اعتماد به عنوان یک تسهیل کنندهی جریان دانش موجب تسهیل فرایند نوآوری میگردد. همچنین صنعت داروسازی متکی به فناوریهای تخصصی و پیچیده است که نیازمند دسترسی به افراد هدف، سرعت بالای تبادل اطلاعات و هزینه های پایین بازیابی اطلاعات و نیز تعاملات گسترده است تا بدین وسیله بتواند گوی رقابت را از رقبای خود برباید. شرکتها برای نوآور بودن نیازمند تعامل با محیط خود هستند. که سرمایه اجتماعی (بعد ساختاری) از طریق تسهیم اطلاعات که شالوده نوآوری است؛ این امر را تسهیل می کند. همانطور که یودنت (2005) نتیجه میگیرد، میتوان گفت سرمایه اجتماعی تاثیری افزایشی بر قابلیت های نوآوری دارد.
نوآوری منجر به مزیت رقابتی، بهبود عملکرد سازمانی، کسب سهم بازار، دسترسی به بازارهای جدید و کاهش هزینه های تولید می گردد که هر کدام از این عوامل به تنهایی آنقدر در اقتصاد امروز دارای اهمیت هستند که می توانند ضرورت انجام هر پژوهشی را به اثبات برسانند.
1-4 اهداف اساسی تحقیق
اهداف اصلی:
اهداف فرعی:
1-5 سوالات تحقیق
سوالات اصلی :
سوالات فرعی:
1-6 فرضیه های تحقیق
فرضیات اصلی:
: H1 سرمایه اجتماعی بر ظرفیت نوآوری در صنایع داروسازی ایران تاثیر مثبت و معنیداری دارد.
:H2 سرمایه فکری بر رابطهی بین سرمایه اجتماعی و ظرفیت نوآوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیات فرعی:
H1a: بعد ساختاری سرمایه اجتماعی بر ظرفیت نوآوری در صنایع داروسازی ایران تاثیر مثبت و معناداری دارد.
H1b: بعد شناختی سرمایه اجتماعی بر ظرفیت نوآوری در صنایع داروسازی ایران تاثیر مثبت و معناداری دارد.
H1c: بعد رابطه ای سرمایه اجتماعی بر ظرفیت نوآوری در صنایع داروسازی ایران تاثیر مثبت و معناداری دارد.
H2a: سرمایه فکری بر رابطه بین بعد ساختاری سرمایه اجتماعی و ظرفیت نوآوری تاثیر مثبت و معناداری دارد.
H2b: سرمایه فکری بر رابطه بین بعد شناختی سرمایه اجتماعی و ظرفیت نوآوری تاثیر مثبت و معناداری دارد.
H2c: سرمایه فکری بر رابطه بین بعد رابطهای سرمایه اجتماعی و ظرفیت نوآوری تاثیر مثبت و معناداری دارد.
1-7 مدل تحقیق
باتوجه به مباحث تئوریک و پیشینه پژوهشهای انجام گرفته و نیز با در نظر گرفتن فرضیات پژوهش مدل مفهومی ذیل پیشنهاد میگردد.
1-8 روش تحقیق
1-8-1 نوع تحقیق و روش گردآوری دادهها
از نظر جمعآوری اطلاعات، پژوهش حاضر میتواند در زمره تحقیقات مقطعی باشد زیرا دادهها در یک مقطع زمانی گردآوری شده است. و از نظر هدف، پژوهش فعلی از نوع تحقیقات کاربردی است. زیرا محقق به دنبال تعمیم یافتهها به حوزه پژوهش است و هدف پژوهش ارائه یک بازده عملی و نتیجه کاربردی است. در مجموع پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی و از شاخه پیمایشی است چرا که در این نوع پژوهشها نمونهای منتخب از جامعه مطالعه میشود.
در کلیترین تقسیمبندی، روش تحقیق را کتابخانهای و میدانی در نظر گرفتهاندکه در حال حاضر از هر دو این روشها استفاده شده است. بر این اساس ابتدا جوانب و موضوعات مطالعاتی مربوط به مرور ادبیات موضوعی تحقیق، مورد بررسی و تشریح قرار گرفت و سپس با استفاده از مطالعات میدانی به جمع آوری دادهها و اطلاعات پرداخته شد.
1-8-2 ابزار و شیوه گردآوری اطلاعات
در پژوهش حاضر با توجه به کارایی بیشتر پرسشنامه در تحقیقات مدیریتی قابل انجام در ایران (آذر، 1373)، بیشترین داده ها و اطلاعات لازم جهت تجزیه و تحلیل سوالات و آزمون فرضیات از طریق پرسشنامه جمعآوری شده است (مقیمی، 1380). به عبارتی در این تحقیق روش گردآوری اطلاعات و دادهها پرسشنامه، کتب، پایان نامهها، مقالات و اینترنت بوده است.
1-8-3 نحوه سنجش متغیرها و گردآوری داده ها
در پرسشنامه مورد استفاده پژوهش که از ادغام و تلخیص پرسشنامههای سرمایه اجتماعی سازمان مقیمی (1391)، سرمایه فکری بونتیس (1998) و ظرفیت نوآوری صنوبر و همکاران (1390) طراحی شده است با مقیاس پنج گزینهای لیکرت نگرش پاسخگویان نسبت به متغیرهای تحقیق مورد اندازه گیری قرار گرفته است. در هر شرکت تولید دارویی منتخب علاوه بر مدیر عامل، کارشناس بخش تحقیق و توسعه، تولید، بازاریابی و منابع انسانی که تخصص و تجربه لازم برای اظهار نظر در حوزه فناوری (ظرفیت نوآوری) و مدیریت رفتار سازمانی (سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی) را دارند مورد نظرخواهی از طریق پرسشنامه قرار گرفته اند.
1-8-4 روایی و پایایی وسیله اندازه گیری
اعتبار سنجش بستگی به تطابق مفهوم با معرفهای تجربی سنجش آن دارد، اصلیترین روش آزمون اعتبار، بررسی دقیق سنجه مفهوم در پرتو معنای آن و طرح این پرسش جدی است که آیا این ابزار سنجش واقعاً مفهوم مورد نظر را میسنجد یا نه (بیکر، 1382). به این منظور در این تحقیق از اعتبار صوری استفاده شده است. در ضمن از آنجا که پرسشنامه این پژوهش پیش ساخته بود و بارها توسط محققین دیگر مورد استفاده قرار گرفته بود انتظار میرود از روایی مورد نیاز برخوردار باشد. به جهت ارزیابی اعتبار محتوای، پرسشنامهها بهوسیله 6 نفر از اساتید دانشگاه تبریز و سازمان مدیریت صنعتی و 3 نفر از خبرگان صنعت دارویی مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین جهت اندازهگیری روایی سازه پرسشنامه ازتحلیل عاملی تائیدی استفاده شده است.
در این پژوهش از روش ثبات درونی به وسیله محاسبه آلفای کرونباخ جهت تعیین پایایی آزمون استفاده شده است. که به این منظور یک نمونه اولیه در 6 شرکت دارویی توزیع شده است. پایایی یک ابزار یعنی اینکه تا چه حد آن ابزار دادههای دقیق و درستی را استخراج میکند و در طول زمان با ثبات است و نتیجههای همسان به دست میدهد (خاکی، 1391).
1-8-5 قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی پژوهش: قلمرو مکانی تحقیق حاضر شرکتهای داروسازی کشور ایران در نظر گرفته شده است.
محدوده زمانی پژوهش: این پژوهش با استفاده از داده های مربوط به سال 1392 انجام شده است.
1-8-6 جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری تحقیق حاضر شرکتهای فعال تولید دارویی کشور در نظر گرفته شده است. هماکنون براساس اطلاعات گرفته شده از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت کشور همچنین سازمان غذا و دارو و سندیکای داروسازی، در100 کارخانه داروسازی در کشور انواع اقلام دارویی تولید میشود.
در این پژوهش نمونهگیری به صورت تصادفی ساده است و به منظورتعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شده است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 80 بنگاه برآورد شده است. در هر واحد تولید دارو 5 مدیر یا کارشناس از بخشهای تحقیق و توسعه، تولید، بازاریابی، منابع انسانی و مدیرعامل پاسخگوی پرسشنامه بودهاند. برای رفع اثرات پرسشنامههای ناقص و پاسخ داده نشده، حدود 20 درصد حجم نمونه برآورد شده پرسشنامهی اضافی توزیع شد و در نهایت 286 پرسشنامه جهت تجزیه و تحلیل دادهها انتخاب شد.
1-8-7 روش تجزیه و تحلیل دادهها
به طور کلی پژوهش حاضر به پردازش دادهها در سه سطح میپردازد که عبارتند از: تحلیل تک متغیره، تحلیل دو متغیره و تحلیل چند متغیره. در ابتدا متغیرها یک به یک مورد بررسی قرار میگیرند و روابط بین متغیرها مدنظر نیست، که در این مرحله شاخصهای مرکزی و پراکندگی مورد بررسی قرار گرفتهاند و تصویری از جامعه پژوهش به دست آمده است؛ و در مرحله بعدی برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل دو متغیره با استفاده از آزمون پیرسون انجام گرفته است. برای بررسی روایی سازهای و نیز ساختاری متغیرهای تحقیق، شیوهای آماری تحلیل عاملی مورد استفاده قرار گرفته است. از تکنیک تحلیل مسیر نیز در پردازش چند متغیرهها استفاده کردهایم. مدل مفهومی تحقیق از طریق مدل یابی معادلات ساختاری و شاخصهای آماری میزان تبیین مدل بررسی شده است. که بدین منظور از نرم افزار لیزرل که نرم افزار شناخته شده اجرای مدلهای معادلات ساختاری میباشد، استفاده شده است. تحلیل معادلات ساختاری امکان الگوسازی بر اساس متغیرهای مکنون و متغیرهای مشهود را به طور همزمان فراهم میسازد که باتوجه به متغیرهای تحقیق بسیار کارآ و متناسب می باشد (سنجری، 1388).
1-9 متغیرهای تحقیق و تعریف عملیاتی آنها
متغیر سرمایه اجتماعی متغیر مستقل پژوهش است که تاثیر آن بر روی متغیر وابسته ظرفیت نوآوری مورد بررسی قرار گرفت. متغیر تعدیلگر سرمایه فکری نیز رابطه میان متغیر مستقل و وابسته را تعدیل مینماید.
سرمایه اجتماعی: در این پژوهش سرمایه اجتماعی برآیند ابعاد ساختاری، شناختی و رابطهای است که از طریق پرسشنامهی حاوی عناصر همکاری، اعتماد، ارزشها، اهداف و داستانهای مشترک، ارتباطات بهینه در یک ساختار تسهیل کننده ارتباط در صنعت داروسازی ایران ارزیابی شده است.
بعد ساختاری: عنصر ساختاری سرمایه ی اجتماعی اشاره به الگوی کلی تماسهای بین افراد دارد یعنی، کارکنان به چه کسانی و چگونه دسترسی دارند. که در پژوهش حاضر با مولفه های روابط شخصی گرم، ارتباطات کاری خوب و زیاد و ساختار ارتباطی تسهیل کننده مورد بررسی قرار گرفته است.
بعد شناختی: به علائم و ابزارهای ارتباطی موجود در سازمان اشاره دارد. که در پژوهش حاضر با مولفههای ارزشها و اهداف مشترک و شناخت و همکاری براساس حکایات مشترک ارزیابی شده است.
بعد رابطهای: این بعد به ارتباطات متقابل کارکنان و به شدت این ارتباطات اشاره دارد. که در پژوهش حاضر با مولفههای روابط مبتنی بر اعتمادمتقابل، همکاری به عنوان یک الزام و تعهدات و انتظارات ارزیابی شده است.
سرمایه فکری: در این پژوهش سرمایه فکری برآیند سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری است که از طریق پرسشنامهی حاوی عناصر متشکل از سطح ایده آل شایستگی کارکنان، همکاری تیمی و تلاش جمعی برای تمایز از رقبا، یادگیری کارکنان از یکدیگر و رضایت کارکنان از سازمان همچنین بهرهمندی از فرهنگ حامی، رویهها و سیستمهای تسهیل کننده نوآوری و همکاری و نیز داشتن سهم بازار و توجه به خواستههای مشتریان در صنعت داروسازی ایران ارزیابی شده است.
ظرفیت نوآوری: توانایی و قابلیت بنگاه در بهرهبرداری از فرصتهای نوآوری که ریشه در ساختار، فرایندها و سیستم سازمانی دارد که در نهایت میتواند منجر به نوآوری در محصول یا فرآیندهای سازمان شود و همچنین موجب بهبود فعالیتهای بخش تحقیق و توسعه گردد. که در این مطالعه با مولفههای تجهیزات تولید، فرآیند تولید و توزیع جدید، ایجاد محصول جدید و مخارج بخش تحقیق و توسعه مورد بررسی قرار گرفته است.
1-10 ساختار تحقیق
این تحقیق در پنج فصل ارائه شده است. فصل اول شامل کلیات تحقیق، فصل دوم دربرگیرندهی بررسی منابع و پیشینه نظری و پژوهشی مرتبط با تحقیق است. فصل سوم، روش شناسی تحقیق و فصل چهارم، تجزیه و تحلیل آماری دادههای جمع آوری شده و در نهایت فصل پنجم شامل نتیجه گیری، ارائه یافتهها و بحث در رابطه با یافتهها میباشد. در شکل 1- 2 به طور کلی مباحثی که هر فصل از پژوهش به آنها پرداخته است، در قالب یک طرح کلی نشان داده شده است.
Kaplan & Norton
Bontis
Social Capital
Burt
Nahapiet & Ghoshal