۷۲/۱۰
۴۷۷/۰
۰۰۰/۰
تأیید
با توجه به داده های جدول، ضریب معناداری در این رابطه برابر با ۷۲/۱۰میباشد، همچنین ضریب مسیر محاسبه شده برابر با ۴۷۷/۰ و مثبت میباشد، لذا میتوان در سطح اطمینان۹۵/۰ معنادارای این رابطه را بیان نمود بدین معنا که هماهنگی بین بخشی، چابکی استراتژیک را در صنعت دارو تحت
تأثیر قرار میدهد.
نیکویی برازش
یکی از اشکالات وارده به نرمافزار پی.ال.اس، نداشتن شاخص برای سنجش نکویی برازش مدل میباشد؛ اما با توجه به یافتههای نرم افزار، درجه آزادی مدل به صورت دستی حساب شد و نتیجه به صورت ذیل میباشد:
میزان مورد قبول برای درجه آزادی بیشتر از۳۶/۰ میباشد(آماتو و همکاران[۱۶۱]،۲۰۰۴). از آنجایی که این میزان برای مدل محاسبه شده برابر با ۳۶/۰ است، میتوان گفت مدل تحقیق از درجه آزادی مناسبی برخوردار میباشد.
:
نتیجه گیری و پیشنهادها
مقدمه
شاید یکی از مهمترین بخشهایی تحقیق، فصل نتایج و پیشنهادهای آن باشد. بیشتر کوششهایی که در فرایند تحقیق صورت میگیرد، در واقع برای دستیابی به نتایج و پیشنهادهای تحقیق است. چرا که هدف از انجام تحقیق، یافتن راه حل برای مشکلاتی است که وجود دارند و یا در طی تحقیق و پژوهش بروز می کنند و شناسایی میشوند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازارگرایی بر چابکی استراتژیک با تأکید بر نقش فرهنگ سازمانی( تعدیلگر) صورت گرفت. بدین منظور، در این تحقیق طی چارچوبی منظم و در خلال پنج فصل به بررسی این موضوع پرداخته شد که در فصل اول به بیان مسأله تحقیق، اهداف، ضرورت و فرضیه های تحقیق و تعاریف مفهومی پرداخته شد.
در فصل دوم، مبانی نظری و پژوهشی متغررهای تحقیق آورده شده است. مبانی نظری و پژوهشی بازارگرایی، چابکی استراتژیک و فرهنگ سازمانی به تفصیل بیان شده اند. در نهایت با مطالعه عمیق ادبیات تحقیق، چارچوب مفهومی معقول و منطقی ارائه شد.
در فصل سوم، به روش تحقیق اشاره شده است. نتایج تحقیق موقعی قابل اعتماد، اطمینان و تعمیم هستند که با روش مناسب بدست آمده باشند. جامعه آماری، نمونه آماری، روش نمونه گیری، روش برآورد حجم نمونه، روش جمع آوری اطلاعات و روشهای آماری تجزیه و تحلیل اطلاعات در فصل سوم شرح داده شده اند.
در فصل چهارم، به آزمون فرضیه ها پرداخته شده و به نتایج تحقیق اشاره شده است، ولی تبیین و چرایی نتایج تحقیق امری است که در فصل پنجم مورد بررسی قرار میگیرد.
به طور خلاصه در این فصل نتایج حاصل از پژوهش با توجه به داده های جمع آوری شده و آزمونهای آماری ارائه میگردد و سپس پیشنهاداتی بر مبنای یافتههای تحقیق و نیز پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه خواهد شد.
نتایج بدست آمده از آمار توصیفی
در نمونه مورد مطالعه در این تحقیق،۷/۴۹ درصد از پاسخگویان را خانم ها تشکیل داده بودند. از نظر توزیع سنی، جامعه آماری تحقیق(شرکتهای فعال در صنعت دارو) جامعه تقریبآ جوانی است چرا که ۲/۳۵ درصد از نمونه آماری را افراد بین۳۱ تا۳۵ سال تشکیل می دهند.بررسی وضعیت تحصیلی نشان میدهد که ۵/۴۶ درصد افراد نمونه آماری دارای لیسانس هستند و این امر بیانگر آن است که شرکتهای دارویی بررسی شده از نظر تحصیلات در وضعیت مناسبی قرار دارند. تحلیل وضعیت سابقه کار نیز نشان داد که ۷/۳۸ درصد از کارمندان، سابقه کاری کمتر از پنج سال دارند که نشان از تعدیل نیروی مناسب این شرکتها دارد.
نتایج بدست آمده از آمار استنباطی
در این بخش خلاصهای از نتایج آمار استنباطی اشاره می شود.
مرور نتایج روایی و پایایی
پایایی که با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ سنجیده می شود، باید بالاتر از ۷/۰ بوده و این مقدار محاسبه شده برای پژوهش بالاتر مقدار قابل قبول بوده است.
برای بررسی روایی همگرای سازههای تحقیق، از سه معیار پایایی ترکیبی، میانگین واریانس استخراجی و بار عاملی استفاده شد که میزان قابل قبول برای پایایی ترکیبی بالاتر از ۷/۰، برای میانگین واریانس استخراجی و بار عاملی بالاتر از ۵/۰ میباشد. نتایج این یافته ها نشان داد که همه سازهها از نظر روایی همگرا در حد بسیار قابل قبولی میباشند.
نتایج آزمون فرضیه ها
به منظور بررسی فرضیه ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید که سعی می شود مروری بر نتایج بدست آمده صورت پذیرد.
فرضیه اصلی: بازارگرایی، چابکی استراتژیک را در شرکتهای فعال در صنعت دارو تحت تأثیر قرار میدهد.
آزمون آماری این فرضیه نشان میدهد که این فرضیه مورد تأیید قرار گرفته و همچنین ضریب مسیر محاسبه شده برای این رابطه مثبت بوده بدین مفهوم که این رابطه یک رابطه مثبت و معنادار میباشد.
بازارگرایی به عنوان مقدمهای برای موفقیت سازمانی شناخته شده است(هان، کیم، اسریواستاوا،۱۹۹۹). بازارگرایی شرکت را به داشتن کسب اطلاعات از محیط و داشتن دیدگاهی وسیعتر ترغیب می کند. این اطلاعات می تواند در داخل سازمان تسهیم شود و آگاهی بیشتری برای کاربران کلیدی فراهم آورد. در نهایت این اطلاعات برای پیش بینی نیازهای بازار، پاسخگویی به اقدامات رقبا و پاسخ به نیازهای مشتریان فعلی، بکار برده شود(رکس ای مک کلر،۲۰۰۹).
چابکی به معنای پیدا کردن راه هایی جدید برای پاسخ مؤثر و سریع به تغییرات بازار، تقاضاهای مشتربان برای کالاها و خدمات، میباشد(شریفی و ژانگ،۲۰۰۷). سازمانهای چابک با تغییر، عدم قطعیت و غیرقابل پیش بینی بودن، پاسخ مناسب به محیط بازار عجین شده اند. بنابراین این سازمانها با نگرشهایی مجزا برای رویارویی با این تغییرات نیازمندند. این نگرشها شامل: پاسخگویی، شایستگی، انعطاف پذیری/قابلیت انطباق و سرعت میباشند(تی سنگ، تورنگ لین،۲۰۱۱).
بنابراین لازمهی پیاده سازی چابکی در سازمان، بازارگرایی میباشد، بدین معنا که هر قدر سازمانی بازارگرا باشد، چابک نیز خواهد بود و راه هایی مؤثرتر برای پاسخگویی به نیازهای بازار بکار خواهد گرفت. در مطالعه ای که توسط زلباست، گرین جی آر، ابشیر و ساور در سال۲۰۱۰ انجام شد، تأثیر مثبت بازارگرایی بر چابکی استراتژیک تأیید شد که یافتههای تحقیق نیز این رابطه مثبت را تأیید مینماید. بنابر این یافته، فرضیات فرعی تحقیق نیز مطابق نتایج آماری تحقیق و مطالعه انجام شده تأیید شده اند.
فرضیه اصلی دوم: فرهنگ سازمانی، رابطه بین بازارگرایی و چابکی استراتژیک را در شرکتهای فعال در صنعت دارو تحت تأثیر قرار میدهد.
از آنجا که ضریب معناداری این رابطه پایینتر از حداقل قابل قبول بود، این رابطه رد شد.
گب هاردت و همکاران[۱۶۲](۲۰۰۶) در تحقیقات خود باین نتیجه رسیدند که بازارگرایی و توانایی بازارگرا شدن بطور فزایندهای در فرهنگ سازمانی ریشه دارد و عواملی که بعنوان پیشزمینههایی برای بازارگرایی پیش بینی شده اند مانند تأکید مدیران عالی، سیستم پاداش و تمرکز ممکن است نقشی کمرنگتر از فرهنگ داشته باشند.
سازمانهای موفق دنیا به ویژه آنهایی که تا سطح بالای ایمنی راه پیمودهاند، مدعی هستند که به بسیاری از این موفقیتها از راه تقویت فرهنگ سازمانی خود، دست یافتهاند. با توجه به اهمیت مبحث فرهنگ سازمانی در هر سازمانی، بدیهی است که موفقیت در پیادهسازی شیوه های نوین و تکنیکهای جدید مدیریتی، مستلزم پشتیبانی از طرف فرهنگ سازمانی است. تحقق اهداف هر سازمان در گرو هماهنگی فرهنگ سازمانی به عنوان شاخص وضعیت نیروی انسانی با اهداف و استراتژی های تدوین شده است(ابزری، مهدی؛ دلوی، محمدرضا، ۱۳۸۸).
جوهان لیواری و نتا لیواری (۲۰۱۱) به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و روشهای چابک پرداختند و به این نتیجه رسیدند که هر فرهنگی به جز فرهنگ سلسله مراتبی، کاربرد روشهای چابک را افزایش میدهد.
همچنین که از نتایج تحقیقات پیداست، فرهنگ سازمانی نقش بهسزایی در بازارگرا و چابک شدن سازمان دارد، اما بنا بر یافتههای تحقیق، فرهنگ سازمانی نمیتواند رابطه این دو را تعدیل نماید. دلیل این امر را میتوان نوع فرهنگ حاکم بر سازمانهای ایرانی دانست؛ فرهنگ بیشتر این سازمانها بنا بر طبقه بندی دنیل دنیسون(۲۰۰۶) سلسله مراتبی است؛ این فرهنگ بر ثبات و پایداری تأکید دارد و کانون توجه خود را به داخل سازمان معطوف میدارد. لذا با توجه به ویژگی این نوع فرهنگ در سازمانهای ایرانی، میتوان تعدیلکننده بودن فرهنگ سازمان در رابطه بازارگرایی و چابکی را مردود دانست.
فرضیه فرعی اول: مشتریگرایی، چابکی استراتژیک را در شرکتهای فعال در صنعت دارو تحت تأثیر قرار میدهد.
یافتههای آزمون نشان از تأیید شدن این فرضیه داشت چرا که ضریب معنی داری این رابطه مثبت و قابل قبول بود.
نارور و اسلاتر(۱۹۹۰) و شاپیرو(۱۹۹۸) بازارگرایی را هماهنگی و انسجام منابع شرکت و هدایت آنها برای ایجاد ارزش برتر برای مشتریان، تعریف می کنند. مفهوم مشتریگرایی آنها مجموعه ای از باورهایی که علایق مشتری و سپس دیگرا سهامداران را در درجه اول اهمیت قرار میدهد را توصیف می کند که این امر با دیدگاه نارور و اسلاتر(۱۹۹۰) هماهنگی دارد. بنابراین هر چه سازمانی مشتریگراتر باشد، بدین معناست که تلاش بیشتری در جهت تشخیص نیازهای مشتری و در نتیجه پاسخگویی سریعتر به این نیازها، مینماید. لذا بدیهی است که مشتریگرایی، چابکی استراتژیک را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین یافتههای این تحقیق، نتایج تحقیقات پیشین(زلباست، گرین جی آر، ابشیر و ساور ،۲۰۱۰). مبنی بر اثرگذاری مثبت مشتریگرایی بر چابکی سازمان را تأیید می کند.
فرضیه فرعی دوم: رقیبگرایی، چابکی استراتژیک را در شرکتهای فعال در صنعت دارو تحت تأثیر قرار میدهد.
با توجه به نتایج آزمون فرضیه، ضریب معناداری این رابطه نیز مثبت بود اما این رابطه مورد تأیید قرار نگرفت.
رقیب گرایی دانشی است درباره رقیب که به شرکت اجازه میدهد درباره رقبا، نقاط قوت و ضعفشان اطلاع بدست آورند(زارکو، روییز، یوستا،۲۰۱۱). ) رقابت گرایی به عنوان جز دوم بازارگرایی سبب ایجاد فرصتی برای مقایسه با شرکتهای دیگر برای مثال با عرضهکنندگان می شود (دو و آگراول،۲۰۰۷). بنابراین سازمانهای بازارگرا در راستای تحقق هدف بازارگرایی خود بایستی به رقبا توجه خاصی داشته باشند و اقدامات آنها را بطور مداوم بررسی نمایند. بنابراین بدیهی بنظر میرسد که رقیبگرایی سبب چابکی سازمان می شود اما با توجه به نوع شرایط حاکم بر سازمانهای دارویی ایران و تحریم صنعت دارو در ایران، این شرکتها نتوانستند توجه کافی به رقبا مبذول دارند و در نتیجه رقیبگرایی نمیتواند سبب چابکی در این شرکتها شود.
فرضیه فرعی سوم: هماهنگی بین بخشی، چابکی استراتژیک را در شرکتهای فعال در صنعت دارو تحت تأثیر قرار میدهد.
نتایج آماری این رابطه نیز حاکی از تأیید شدن این رابطه بود چرا که ضریب معنی داری این فرضیه مثبت بود.
هماهنگی بین بخشی به درگیری کارکنان برای ایجاد ارش برتر برای مشتریان و سهامداران، اطلاق می شود(دو و آگراول،۲۰۰۷). بنظر میرسد هرقدر سازمانی به دنبال بازارگرایی باشد، بخشهای مختلف آن برای تحقق هدف بازارگرایی(خلق ارزش برتر برای مشتریان) تلاش بیشتری مینمایند. لذا بازارگرایی سبب هماهنگی بین بخشهای مختلف یک سازمان شده و سازمان با سرعت و کیفیت بیشتری می تواند به اهداف خود تحقق بخشد.
محدودیتهای پژوهش
فرم در حال بارگذاری ...