بحث و گفتگو درباره عوامل گسترش و تکامل فرهنگ اسلامی پیچیده و نیازمند بررسیهای همهجانبه است ( بیات و خسروی،1389). در عصر رقابت و تغییر، بهرهگیری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد بهعنوان یک مزیت رقابتی منحصربهفرد برای هر سازمان مطرح است. از سوی دیگر چالشهای ناشی از روابط افراد در سازمان همواره عملکرد و فعالیتهای کاری را مورد تهدید قرار میدهد. در این شرایط مفاهیمی چون فرهنگ بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی و کلان سازمان، اثر مستقیمی بر ارتقاء فعالیتهای سازمان دارد. در کنار آن فرهنگ غنی اسلام با مفاهیم ناب خود، سهم فراوانی بر شکلگیری و پالایش رفتارهای افراد دارد. ( رضایی و سبزیکاران، 1391)
این نگرش در حالی وجود دارد که دین مبین اسلام در فضای جامعه و فرهنگ اجتماعی کشور، تأثیر فراوانی دارد. جامعه نیز تحت این تأثیر خود را ملزم به رعایت ارزشها، آداب و اصول اخلاق اسلامی میدانند. فرهنگ غنی و اصیل اسلامی مکارم اخلاق بوده و توصیههای فراوانی برای اصلاح و بهبود رفتار انسان دارد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه خود فرهنگسازمانی، تحت تأثیر فرهنگ اسلامی میباشد، بنابراین افراد و کارکنان تحت تأثیر فرهنگ اسلامی، آن را در قالب نگرشها و رفتارهای خود به درون سازمان میآورند (رضایی و سبزیکاران، 1391)
در حال حاضر در کشور ما متولیان فرهنگی متفاوت و بسیاری وجود دارند که هدف اصلی همه آنها تعمیق و گسترش فرهنگ اسلامی است. بهعنوانمثال میتوان به مراکز ذیل اشاره کرد: شورای انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج و پایگاههای مقاومت مساجد، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و در درون دانشگاهها میتوان به کانونهای قرآنی و هیآت های دانشجویی و گروه معارف دانشگاه نام برد. در زمینه فرهنگ اسلامی، نکات ذیل قابلذکر است:
با توجه به موارد فوق، بهینهسازی فعالیتها در جهت بهرهبرداری حداکثری از امکانات داخلی، جزء ضروریترین و اساسیترین نیازهای مراکز فرهنگی است و جهت نیل به این هدف، تقویت فرهنگ اسلامی از مهمترین اولویتها و مقدمات است ( دارایی و اسماعیلی، 1388،)
در این راستا، تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که عوامل موثر بر تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش های اسلامی از دیدگاه کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان کدامند و ترتیب اثر آن ها چگونه است؟
با توجه به اینکه فرهنگ مقولهای است که بر تمام جوانب زندگی انسان تأثیر دارد و سرنوشت و تربیت افراد جامعه را رقم میزند ( فیاض، 1390) و ازآنجاکه مقوله فرهنگ، امری پویا و مستمر است، به همین دلیل، تعمق به هویت فرهنگی، نه برای تفاخر و تجلیل بیهوده از باورهای کهن و درجا زدن و توقف در آن، بلکه برای ریشهیابی عناصر سازنده فرهنگ امروزی ما ضروری است. همچنین سخن از فرهنگ اسلامی نه باهدف بهرهبرداریهای سیاسی بهمنظور تقویت هویت ملی( که در جای خود لازم است) و نه صرفاً برای تعیین سهم در تمدن بشری( که البته آنهم امری ضروری است) و نیز نه برای خودشیفتگی و واپسگرایی است، بلکه بدان جهت است که چالش تمدن مدرن، هیچ جامعهای را به حال خود رها نکرده است. در روزگار ما فرهنگ اسلامی ازجمله در حوزه ایران در مواجهه و تصادم بافرهنگ جدید جهانی قرارگرفته و درنتیجه این مواجهه و مقایسه، امروزه خودآگاهی نسبت به هویت فرهنگیمان بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است تا از سویی در همساز گری آن با پیشرفتهای سریع جامعه بشری مددکارمان باشد و از سوی دیگر، به استعدادهای ذاتی خود بیشتر پی برده و بر اعتمادبهنفسمان در طی این طریق بیفزاید. فرهنگ ایرانی بدون اسلام جستن ، به همان اندازه محال است و غیرقابلتصور، که فرهنگ اسلامی را بدون ایران دیدن. و همچنین پیشرفت یا پسرفت زندگی انسان بهصورت ناگهانی اتفاق نمیافتد، بلکه تدریجی و با تغییر ارزشها و مبانی فکری و بهطورکلی با تغییر شناسههای فرهنگ روی میدهد. ازاینرو، فرد برای داشتن فرهنگی سالم و متعالی نیازمند هدایت فکری و راهبری اندیشه است که این راهبری مهم، بر عهده دانشمندان و نخبگان هر جامعه است( فیاض، 1390)
خلاصه اینکه یکی از عناصر اصلی و سازنده فرهنگ امروز ما اسلام است بهگونهای که وقتی صحبت از فرهنگ اسلامی – ایرانی میکنیم منظورمان آن نظام فرهنگی است که عناصر دیگر را نیز پوشش میدهد و در خود میگنجاند، زیرا ملاک خودی بودن در این فرهنگ انطباقپذیری آن باارزشهای توحیدی و یا لااقل عدم مباینت با آن است. سرشت ایرانیان بهگونهای بوده است که ملاک پذیرش عناصر جدید را حق و باطل و سنخیت امر با فطرت انسانی قرار داده است، نه خودی یا بیگانه بودن آن. درست به همین جهت بود که اسلام در این دیار پذیرفته شد و عنصری بیگانه به شمار نیامد. (فیاض، 1390)
دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد. بهعبارتدیگر تحقیق از حیث روش، اعتبار میگیرد نه موضوع تحقیق. پژوهشگر باید توجه داشته باشد که اعتبار دستاوردهای تحقیق بهشدت تحت تأثیر اعتبار روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است(خاکی،1386). این تحقیق بر اساس تقسیمبندی بنیادی و کاربردی، جزء تحقیقات کاربردی محسوب میگردد. و ازنظر تجزیهوتحلیل دادهها یک تحقیق توصیفی میباشد و به دلیل اینکه جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه میباشد یک تحقیق پیمایشی نیز است.
دانشگاه کارآفرین در پی انقلاب دوم دانشگاهی پا به عرصه وجود گذاشت، یعنی زمانی که پس از انقلاب نخست، دانشگاه ها از فلسفه آموزش صرف، به آموزش و پژوهش روی آورده و ناگهان با مسائل کارآفرینی در عرصه دانشگاه ها مواجه شدند. با این انقلاب مؤسسات و نهادهای گوناگونی پا به عرصه وجود گذاشتند. اما همچنان نقش محوری دانشگاه کارآفرین برجسته و هویدا بود. با توجه به این که به طور معمول کشورهای در حال توسعه دولت بر دانشگاه کنترل جدی دارد، خروجی های تحقیقات و اختراعات دانشگاهی از پایه ضعیفی برخوردار است زیرا انگیزه های فردی تأمین نمی شود و دیوان سالاری، مانع از پویایی لازم می شود. بنابراین نقش دانشگاه کارآفرین می تواند خلأهای موجود را کاهش داده و نتایج بهتری را برای جامعه به ارمغان آورد. این موضوع در کشورهای در حال توسعه از اهمیت بالایی برخوردار است و دانشگاهها باید با فوریت و ضرورت بیشتری نقش کارآفرینی را در فرآیند توسعه منظور کنند و ضعف های موجود را بهبود بخشند.
در این میان، اندیشمندان متعددی به این مقوله پرداخته و تعاریف، نظریات و الگوهای مختلفی ارائه نموده اند. اما هنوز تعریفی جامع و دربرگیرنده برای این پدیده ارائه نشده است. شواهد این امر را می توان در تعبیر زیبای اندیشمندان این حوزه یافت. برای مثال، روترمیل و همکاران (2007)، ادبیات این حوزه را تکه تکه شده و گوررو و اوربانو (2010) آن را جنینی خواندند. پس لزوم انجام تحقیقی دربرگیرنده و جامع در این مورد احساس می گردد. از طرفی شناسایی عوامل پیش برنده وبازدارنده در توسعه دانشگاه کارآفرین می تواند فرآیند شکل گیری و توسعه دانشگاه ها را در راستای کارآفرینانه شدن هدایت کند.
شایان ذکر است که شناسایی عوامل مؤثر در شکل گیری و توسعه دانشگاه کارآفرین از مشارکت های اساسی این تحقیق بوده و محقق می کوشد تا به این سؤال پاسخ دهد که عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاههای کارآفرین در ایران چه چیزهایی هستند؟ و دانشگاههای مورد مطالعه چه تفاوتهایی از نظر این عوامل با یکدیگر دارند؟
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه کارآفرین، می تواند به علاقه مندان حوزه دانشگاه کارآفرین کمک کند تا عوامل مختلف را سنجیده و سناریوهای مناسبی برای آینده و نزدیک تر شدن به این نسل از دانشگاه ها انتخاب کنند و برای پژوهشگران این حوزه نیز حائز اهمیت خواهد بود، زیرا راه را برای تحقیقات آتی باز خواهد کرد و زمینه شناخت بیشتر را فراهم خواهد کرد.
شناسایی، اولویت بندی و ارزیابی عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه کارآفرین در دانشگاههای ایران
در این تحقیق متغیرهایی از پیشینه تحقیق مرتبط با موضوع استخراج شده است و سپس از طریق طراحی پرسشنامه و توزیع بین نمونه آماری، میزان اهمیت هر کدام سنجیده شده است.
دانشگاه کارآفرین: نسل سوم دانشگاه ها (اتزکویتز، 2003) یعنی دانشگاه کارآفرین، دانشگاهی پویاست که در مقابل تقاضاهای داخلی و خارجی، ساختار خود را تغییر می دهد (کلارک، 2003). این دانشگاه دارای پنج رکن اساسی است : هسته هدایتگر تقویت شده، یک محیط پیرامونی توسعه ای بسط یافته، یک پایه مالی متنوع، یک فرهنگ کارآفرینانه یکپارچه، و یک هسته آکادمیک با انگیزه (کلارک، 1998).
عوامل پیش برنده: عواملی که ایجاد تغییرات سازمانی را تسهیل نموده و وجود آن ها در سازمان باعث گرایش افراد به پذیرش سریع تغییرات و تحولات می گردد.
عوامل بازدارنده: عواملی که باعث جلوگیری در ایجاد تغییرات در درون سازمان می شوند.
مأموریت دانشگاه کارآفرین: مأموریت، بیانگر علت وجودی یک سازمان است و جایگاه آن سازمان را از این جهت که به چه کاری اشتغال دارد، نشان میدهد. دانشگاه کارآفرین به عنوان نسل سوم دانشگاه دارای سه مأموریت آموزش، پژوهش و مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشد (اتزکویتز، 2003). مأموریت دانشگاه کارآفرین شامل خصیصه های تولید کارآفرینان و جویندگان کار، انتشار مقالات با مضامین عملی، انتقال دانش ( پتنت ها، لیسانس ها، شرکت های انشعابی)، مشارکت در توسعه منطقه ای و اجتماعی، ارتقاء یک فرهنگ کارآفرینانه، می شود (گوررو و اوربانو، 2010).
منابع دانشگاه: شامل منابع انسانی، منابع مالی، منابع فیزیکی، منابع تجاری، و … . منابع، یکی از دو جزء عوامل داخلی دانشگاه ها می باشد (همان منبع، 2010).
قابلیت های دانشگاه: قابلیت های دانشگاه یعنی آموزش چگونگی تشخیص فرصتها، ایده پردازی، ارزیابی و انتخاب ایده ها برای بهره گیری از فرصتها، مهارت های راه اندازی کسب و کار و سپس اداره ، حفظ و توسعه آن(یداللهی، 2008). قابلیت های دانشگاه شامل پیشینه دانشگاه، جایگاه دانش، شرکای دانشگاه، محلیت دانشگاه می شود. قابلیت ها بعد از منابع، جزء دیگر عوامل داخلی دانشگاه ها می باشد (گوررو و اوربانو، 2010).
عوامل محیطی رسمی: شامل ساختار سازمانی دانشگاه و اداره دانشگاه، معیارهای حمایتی از شرکت های نوپای دانشگاهی، و برنامه های آموزش کارآفرینی دانشگاهی (گوررو و همکاران، 2006).
عوامل محیطی غیررسمی: شامل گرایش دانشگاهیان به کارآفرینی، موضوع کارآفرینی در دانشگاه و مدل های نقش، موارد نمونه و سیستم های پاداش دانشگاهی (همان منبع، 2006).
Rothaeramel et al
Fragmented
Guerrero and Urbano
Etzkowitz & Viale
Clark
Etzkowitz & Mello
Entrepreneurial University
Strengthened steering core
Expanded developmental periphery
Diversified funding base
Integrated entrepreneurial culture
Stimulated academic heartland
Yadollahi
Cases
ورود به جامعه صنعتی بازار که شکلگیری آن به تدریج پس از انقلاب صنعتی در کشورهای غربی آغاز شد و در نیمه قرن بیستم با وضوح بیشتری در کشورهای پیشرفته صنعتی به چشم میخورد، دگرگونیهای گسترده ای را در زمینههای گوناگون پدید آورده است. شکل تکامل یافته جامعه صنعتی بازار، جامعه مصرف کننده است. این جامعه امکان برگزیدن کالا و فرآوردههای مورد پسند خریداران را برای آنان فراهم میکند.
از اینجا بود که پیوند میان تبلیغات و بازاریابی و بازارسازی آغاز شد و اینک نیاز متقابل صنعت تبلیغات و تولید و بازرگانی در کشورها به امری بدیهی و گریزناپذیر تبدیل شده است.به عبارت دیگر، فعالیتهای تبلیغاتی و هزینههای مرتبط با آن برای تسهیل فروش و به امید افزایش آن انجام میشود.این فعالیتها در واقع نوعی سرمایهگذاری است که کارفرمایان و صاحبان بنگاههای اقتصادی به برگشت هزینه آن امیدوارند. تبلیغات مؤثر ابزاری برای شهرت و اعتبار است و به مدیران کمک میکند تا سریعتر به اهداف خود برسند و یک پل ارتباطی بین خود و مشتری ایجاد نمایند.
تبلیغات در واقع زیر مجموعهای از مبحث تبلیغ و ترویج فروش است که در p4 یعنی محصول، قیمت و مکان در بحث بازاریابی قرار میگیرند. به عنوان یک استراتژی ترویجی، تبلیغات یکی از مهم ترین ابزارهای آگاه سازی مشتری از وجود یک کالا و تأثیرگذاری بر ذهنیت یک مشتری بالقوه جهت انتخاب یک محصول به شمار میرود.برخی معتقدند که تبلیغات اتفاقی است که از اقتصاد آزاد منتج شده است یا پدیده مضری است که مصرفکنندگان به دلیل آزادی بیان مجبور به تحمل آن هستند. ولیکن واقعیت کاملاً متفاوت است. تبلیغات یک نیروی حیاتی بسیار مهم است، چرا که 1) تبلیغات یک وسیله عمده در رقابت بین شرکت هاست.2) تبلیغات نخستین وسیلهای است که بنگاهها از طریق آن محصولات جدید خود را به اطلاع مصرف کنندگان میرسانند.3) تبلیغات حامی اعظم رسانهها در سایر کشورها هستند.4) تبلیغات یک صنعت عظیم است(Tellis, 2004).
هدف هر تبلیغ تغییر دادن میزان آگاهی، نوع برداشت و ترجیحات مصرف کننده یا مخاطب می باشد و استراتژی تبلیغ چگونگی دستیابی به این هدف را بیان میکند.استراتژی تبلیغات از تحقیقات دقیق در مورد انواع مخاطبین و بویژه مخاطبین هدف، منافع و ارزشهای محصول یا موضوع مورد نظر، مناسب بودن نوع رسانه و ویژگیهای پیام تبلیغاتی پدید میآید.استراتژی تبلیغات باعث میشود تا تبلیغات مسیر خود را بدرستی طی کند.
انسان موجودی است که برای زیستن و ماندگاری نیازمند رویارویی با محیط است و برای رفع نیازهای خود در گذر از تاریخ به روشهای گوناگونی با محدودیتها در چالش بوده است. توجه به نیاز مشتریان و شناسایی نوع رفتار مصرف کننده و شیوه فروش کالاها و گسترش بازارهای موجود، علم نوپایی را بنام بازاریابی به گستره دانش بشری معرفی کرده است. بازاریابی بر خلاف دید برخی از مردم فقط به معنی کوششهای بریده و کوتاه مدت برای فروش کالاهای فروش نرفته یا پس مانده نیست. بازاریابی یک فعالیت انسانی و اجتماعی است که از مرحله شناسایی نیاز مصرف کنندگان تا هنگام توزیع و رساندن کالای تولید شده به دست مصرف کننده نهایی ادامه مییابد. در این راستا علم بازاریابی نقش مهم و شایستهای را به عهده میگیرد. بازاریابی عبارت است از فعالیتهای نیروی انسانی که از راه تبادل فرآیندها به سمت تامین نیازها و خواستهها هدایت شود. هدف تولیدکنندگان افزایش فروش و در نتیجه رسیدن به سود بیشتر است که این خود موجب میشود تا تولید کننده بتواند در بخشهایی از بازار ابتکار عمل را بدست گرفته سهم بازار خود را نگه دارد. هدف مصرف کننده یا خریدار رسیدن به خشنودی از مبادله است. بنابراین یک ارتباط دوسویه بین این دو گروه مهم تولیدکننده و مصرف کننده برقرار بوده و این ارتباط قابل بررسی و تفکر میباشد.
بنابراین پژوهشگران بازاریابی برای برآورده نمودن نیازهای مصرف کنندگان بایستی رفتارمصرف کننده و واکنشهای آنها را در قبال عوامل اثر گذار بر فرآیند خرید به خوبی تمیز داده و در این راستا برنامهریزی نمایند.
تبلیغات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای آمیخته بازاریابی میتواند نقش بسیار مهمی در سیاستها و استراتژیهای بازاریابی شرکت از قبیل ارتباط با مشتریان، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان نسبت به شرکت ایفا کند(روستا وهمکاران،1387).
با توجه به اینکه صنعت موادغذایی سهم قابل توجهی از درآمد خانوادهها را در ایران به خود اختصاص میدهد و در شرایط کنونی شاید تنها صنعتی است که در آن رقابت بصورت کامل وجود دارد و در ایننوع صنایع،تبلیغات نقش بسیار مهمی را ایفا میکند و ما هر روز شاهد
پخش انواع آگهیهای تجاری و روشهای گوناگون معرفی کالا در شبکههای تلویزیونی، رادیو، روزنامهها و مجلههای عمومی و تخصصی هستیم، بنابراین در قالب این موضوع سعی شده است تا اثربخشی تبلیغات در این صنعت مهم سنجیده شود و برای این موضوع سعی میشود به طور تخصصی به فرآیند حل مساله مصرف کنندگان توجه شود.
با توجه به رشد تکنولوژی و تولید انبوه کالا، برنامهریزی برای موفقیت در بازار یکی از حساسترین و مهمترین مباحث تجاری محسوب میشود. شرایط رقابتی بازار اهمیت این موضوع را بیشتر برجسته کرده است، بنابراین توجه به تبلیغات به عنوان یکی از ارکان بازاریابی بسیار مهم جلوه میکند.امروزه همبستگی تبلیغات و بازاریابی با دانشهایی مانند ادبیات، موسیقی، گرافیک، عکاسی و نقاشی بیانگر این نکته است که برای موفق بودن تبلیغ در مورد کالاها عوامل اثرگذار زیادی نقش بازی میکنند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه کالایی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه شود، و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرف کنندگان برسد. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی(سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و غیره)که بر فعالیتهای بنگاه اقتصادی تأثیر دارند امکانات موسسه مشخص میگردند. در نتیجه مدیران بازاریابی با توجه به نیاز مصرف کنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات مورد نیاز مصرف کنندگان را تهیه و عرضه نمایند.
با توجه به اینکه زمینه اصلی فعالیت بازاریابان ذهن مصرف کنندگان میباشد بنابراین برای افزایش فروش بنگاهها، مدیران بازاریابی باید تفکر و باورهای رایج در مورد یک کالا را به سوی هدف مورد نظر خود تغییر دهند تا در نهایت باعث افزایش فروش کالاهای مورد نظر شوند. از جمله عوامل دیگر در توجیه ضرورت تبلیغات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- امروزه با افزایش بنگاههای تولیدکننده کالاهای مشابه و رقابتی شدن بازار، دیگر مشتری سراغ کالا نمیآید و باید مشتری را مجاب ساخت.
2- از راه تبلیغ میتوان موارد نو و تازهای را به مصرف کنندگان یاد داد و آنها را آگاه نمود.
3- با تبلیغ مناسب و مداوم پشتوانهی نامحسوسی برای شرکت و کالاهای آن ایجاد میشود که در نهایت این پشتوانه باعث پذیرش کالاهای شرکت در سطح گستردهتری میگردد. در نهایت با توجه به موارد بیان شده جهت پویا ماندن شرکت در محیط رقابتی نیاز به تبلیغ مناسب لازم است.
اهداف اصلی این تحقیق طراحی استراتژی تبلیغات برای مجموعه پاکت میباشد.در راستای این هدف عوامل زیر مورد بررسی قرار میگیرد.
هدف نهائی در تولید کالاها و خدمات، برآوردن نیازهای مصرف کنندگان میباشد.با شناسایی این نیازها و برآورد مناسب آن به شکلهای گوناگون هم مصرف کنندگان و هم تولیدکنندگان به خواستههای خود میرسند.در این پژوهش تلاش شده ، تا از طریق دنبال کردن فرضیههای زیر تأثیر عناصر آمیخته بازاریابی را بر استراتژی تبلیغات رستوران پاکت بسنجیم.
عناصر آمیخته بازاریابی بر ارزیابی مصرفکنندگان مجموعه پاکت مؤثر است.
فرضیات فرعی
مدل کسب و کار اصطلاحی است که اغلب برای توصیف مؤلفه های کلیدی یک کسب و کار معین مورد استفاده قرار میگیرد .به ویژه در کسب و کار های الکترونیکی و تحقیقات مرتبط با کسب و کار از محبوبیت خاصی برخوردار است.
متقارن شدن توجه به مدل کسب و کار با ورود اینترنت به دنیای کسب و کار ،و اینکه حتی در اواخر سال 1990 مفهوم مدل کسب و کار تقریباً معادل کسب و کار الکترونیکی به کار برده شده است ، نشان دهندهی عجین شدن این مفهوم با مفهوم تجارت الکترونیک میباشد و همین باعث اهمیت مدل کسب و کار شده است.کسب و کار الکترونیکی به عنوان یکی از زیرمجموعه های فناوری اطلاعات و ارتباطات رشد قابل توجهی را در چند سال اخیر تجربه نموده است،به طوری که رویکرد بیشتر موسسات تجاری در پذیرش و بهکارگیری کسب و کار الکترونیکی در جهت ورود و کسب سهم بیشتری از بازارها و جذب مشتریان جدید موثر و کارا بوده است.از طرفی باید توجه داشت که تغییر بخش جدایی ناپذیر از کسب و کارهای جدید و محیطهای متلاطم و در حال تغییر امروزی است و در دنیای رقابتی امروز هم راستا شدن با تغییرات و از جمله تغییرات فناوری ،تغییر قواعد و مقررات بازار به منظور بقا الزامی است،بنابراین نوآوری و تغییر در مدلهای کسب و کار از ضروریات طراحی مدلهای کسب و کار مناسب میباشد.(کین،2006)
در میان کسب و کار های موجود در سطح جهانی کتاب و فروش کتاب یکی از کسب و کارهای مهم میباشد چرا که افراد هزینهی قابل توجهی را صرف خرید کتب مورد علاقهی خود میکنند.از طرفی با وقوع تحول فناوری اینترنت و ظهور شرکتهایی مانند آمازون در فضای مجازی ،خرده فروشان بزرگ و کوچک کتاب به تلاش و تکاپو افتادند تا بتوانند به طور موثری از این فناوری و مزایای آن بهره برند.رشد سریع و افزایش روز افزون استفاده از فناوریهای رایانه ای و اینترنت این امکان را برای مؤسسها چاپ و نشر کتاب فراهم نمودند تا فروشندگان و خریداران از طریق اینترنت و به شکلی بسیار موثرتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و اثر بخشی فرایند مبادله را بیش از پیش نمایند،از اینرو خرید اینترنتی را می توان یکی از تحولات مهم در کسب و کار فروش کتاب دانست.(ناتانیل استون،2008)
شیوه فروش کتاب در ایران اغلب به صورت سنتی و قدیمی است. چنانچه گاه دیده میشود که یک عنوان کتاب را دو کتابفروشی در جنب یکدیگر عرضه میکنند، یک فروشنده از آن کتاب صدها جلد میفروشد، ولی کتابفروشی همجوارش به زحمت ده جلد را به فروش میرساند. علت آن را میتوان در نحوه برخورد، آشنایی با کسب وکار کتاب، میزان تخصص و اطلاع بنگاه نشر از کتاب،مشتریان،کانالهای توزیع ،هزینه ها و روشهای درآمدی جستوجو کرد. صنعت نشر کتاب در جهان کنونی ابعاد کاملا متفاوتی دارد و فرمولهای تازه ای را هم پیدا می کند، زیرا میخواهد آن چیزی را که به جهت استفاده ی علاقمندان تولید می کند، به ارزان ترین و سریعترین و البته با اطمینان علمی بالا به دست آنها برساند.با توجه به مطالب ذکر شده ازاین رو تغیر الگوی کسب و کار یک بنگاه چاپ و نشر کتاب به منظور بالا بردن سودآوری و رونق بازار از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.در این تحقیق در پی پاسخ به این سوال هستیم که :” چگونه می توان با توجه
به عناصر مدل کسب و کار موجود در تابلوی کسب و کار آستروالدر الگوی کسب و کار یک بنگاه چاپ و انتشارات کتاب را تغییر داد؟”
دستیابی به الگوی تغییر مدل کسب وکار در یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب .
1-تعیین مشتریان هدف بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
2-تعیین موارد پیشنهاد ارزش به مشتریان بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
3-شناسایی کانالهای توزیع (تکنولوژی مورد نیاز).
4-تعیین روابط با مشتریان در بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
5-پیکربندی ارزش در بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
6-شناسایی قابلیتهای اصلی لازم برای تغییر مدل کسب و کار بنگاه چاپ و نشر کتاب.
7-مشخص کردن شرکا و اتحادیه های کسب و کار.
8-تعیین ساختار هزینه در بنگاه چاپ و نشر کتاب.
9-مدل درآمدی بنگاه چاپ و نشر کتاب.
الف)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ کاربردی
با توجه به رشد سریع و افزایش روز افزون استفاده از فناوری های رایانه ای و اینترنت که امکان خرید و فروش کتب الکترونیکی از طریق اینترنت را برای موسسات چاپ و نشر کتاب فراهم می آورد از اینرو در این تحقیق با عنوان طراحی الگوی تغییر مدل کسب و کار در یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب بر آن هستیم تا ضمن بررسی مطالعه ی عوامل موثر به ارائه ی چارچوبی جهت ایجاد تحول و تغییر در این صنعت بپردازیم.
بنگاه های تجاری برای هماهنگ سازی خود با ابزارهای فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی و ارائه سرویس های بهتر و سریعتر به مشتریان خود باید مطالعات گسترده ای برای شناخت این ابزارها و ظرفیتهای قابل بهره برداری آنها در جهت سرویس دهی بهتر به مشتریان انجام دهند و سپس ساختار کسب و کار خود و مدل آن را بر اساس این ابزارها طراحی مجدد کنند.
Keen(2006)
(2008) Nathaniel
در راستای نظارت و ارزیابی سازمان همواره حجم انبوهی از داده ها و اطاعات مربوط به واحدهای وظیفه ای مختلف در قالب های گوناگون مانند گزارش ها، فایل های الکترونیکی، پایگاه های داده و غیره به دست می آید که این اطلاعات، معمولاً حجیم، بیش از اندازه زیاد و دارای پراکندگی و تنوع هستند (سر ریز اطلاعاتی). این تعدد اقلام اطلاعاتی و پیچیدگی ترکیب آنها کار یک مدیر برای کشف، تحلیل عمیق، ایجاد گزارشات جدید و نهایتاً انجام مهم ترین وظیفه یک مدیر، یعنی تصمیم گیری را مشکل می کند.
در سازمان ها با توجه به حجم داده های پراکنده، تصمیم گیری به این آسانی امکان پذیر نیست. برای تصمیم گیران سازمان، مقدار دادهای که باید در روز کاری مشاهده و تحلیل شود، بسیار چالش بر انگیز است. با باز شدن درهای سازمان ها بر تعداد بیشمار مشتریان، شرکا و عرضه کنندگان، سازمان ها دیگر قادر به مدیریت با اطلاعات کم و ناقص نیستند. حجم وسیع اطلاعات و توزیع آن از طریق پخش گزارش های معمول دیگر پاسخ گوی نیاز سازمان ها نخواهد بود، چرا که این گزارش ها غالبا ایستا هستند و با توجه به ایستایی و حجم بسیار، باعث سردرگمی می شوند. بنابراین فرصت ها و تهدیدها نادیده گرفته شده یا بسیار دیر کشف می شوند و این موضوع باعث می شود که سازمان نتواند به حرکت سریع خود ادامه دهد.
راه حل این مشکل استفاده از داشبوردهای مدیریتی است که با انتخاب چند شاخص کلیدی اطلاعات پیچیده را در قالب نمودار و گراف به شکلی ساده و قابل فهم ارائه می کند.
شاخصهای عملکردی کلیدی، معیارهای اندازه گیری مالی و غیر مالی هستند که به منظور تعیین کیفیت، نیل به اهداف و انعکاس عملکرد استراتژیک یک سازمان به کار برده می شوند. این شاخصها به منظور ارزیابی موقعیت کنونی شرکت و تعیین راهکارهای مناسب برای هوشمند کردن کسب و کار استفاده می شوند.
داشبوردهای مدیریتی، سیستم های نرم افزاری هوش تجاری (BI) نوینی هستند که به سازمان ها در جهت غنیسازی اهداف با استفاده از اطلاعات وتجزیه و تحلیل آنها کمک میکنند.
هدف استخراج شاخصهای کلیدی عملکرد از میان انبوه شاخصهای عملکردی سازمان، بر اساس نظر خبرگان و روش های علمی است و در نهایت، طراحی سامانه ای که قادر به دریافت، ذخیره سازی و نمایش خروجی این شاخصها در محیطی گرافیکی و ساده تحت عنوان داشبورد باشد.
برخی اهداف این پژوهش عبارتند از:
1 – تجزیه و تحلیل ساختار و جریان اطلاعاتی سازمان (مطالعه موردی شرکت داده پردازی فن آوا ارائه دهنده خدمات فناوری اطلاعات)
2 – استخراج شاخصهای حیاتی عملکرد سازمان که انحراف در عملکرد هر یک از آنها موجب خسارات جدی ویا عدم حصول نتیجه مطلوب می گردد.
3 – ارائه مدلی ترکیبی از ابزار تصمیم گیری برای استخراج شاخصهای کلیدی عملکرد.
4 – نمایش وضعیت کل سازمان در یک نگاه.
5 – کمک به تصمیم گیری سریعتر و بهتر مدیران سازمان.
6 – دسترسی سریع به اطلاعات سازمان.
7 – ایجاد سامانه ای برای ذخیره سوابق عمکرد سازمان.
8 – ایجاد امکان مقایسه وضعیت فعلی شرکت با بازه های زمانی دلخواه در گذشته.
امروزه با توجه به سرعت تغییرات محیطی و تغییرات فناوری و عوامل دیگر، آگاهی از آخرین وضعیت سازمان برای مدیران بسیار حیاتی تر از گذشته است و این سرعت واکنش به نا هنجاری ها و انحرافات در برنامه ها و عملکرد است که می تواند باعث رشد سازمان و جلوگیری از ایجاد خسارات مادی و معنوی بسیار گردد. لذا مدیران برای آگاهی از عملکرد سازمان خود نیاز به “سامانه های نظارت سازمانی (داشبورد مدیریتی)” دارند که بر اساس معیارها و شاخصهای خاص آن سازمان و بر مبنای تحلیل درست آن سازمان ایجاد شده باشد.
Private Access Provider
European Foundation for Quality Management
Business intelligence
analytic hierarchy process
Balanced Scorecard
key performance indicator