اختلالات خوردن از اختلالات سخت و ناتوانکننده روانپزشکی هستند که به صورت اختلال در رفتارهای خوردن و تصویر بدنی تعریف میشود. بی اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی دو شکل عمده از اختلالات خوردن هستند. هردو اختلال شامل دلواپسی افراطی از وزن، شکل و اندازه بدن و ادراک تحریف شده از بدن خود است (کلوپر، 2011 ).
در سبب شناسی این اختلالات عوامل ژنتیکی، زیستی، روانشـناختی و محیطی مطـرح شدهاند.
محیط نقش مهمی در پیدایش بعضی اختلالات خوردن دارد. به طور مثال نشان داده شده است که مادران کودکانی که بعدها مبتلا به اختلالات خوردن می شوند، طی بارداری در معرض استرس بیشتری بودهاند. اتفاقات حین زایمان (مثل هماتوم سفال) یا زایمان زودرس، شانس بروز اختلالات خوردن را افزایش می دهد. برخی دیگر از عوامل محیطی مرتبط با اختلالات خوردن داشتن تاریخچهای از آسیب دوران کودکی به ویژه سوءاستفاده جنسی، فیزیکی، هیجانی و بیتوجهی هستند. افرادی با مشخصه بیاشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی ویا اختلال خوردن نامشخص که گزارشاتی از آسیبهای مکرر دوران کودکی دارند، رفتارهای خودتخریبی را از خود نشان میدهند(کلوپر،2011).
هرچند پدیده کودک آزاری از اعصار دور در جوامع انسانی وجود داشته، لیکن در سالهای اخیر به صورت علمی مورد توجه قرار گرفته و مبارزه با آن به تدریج آغاز شده است.آزار کودکان در سطوح و به اشکال مختلفی از جمله آزارجسمی مانند کتک زدن یا انواع تنبیههای بدنی، آزار روانی و هیجانی مانند بیتوجهی، غفلت از برآوردن نیازهای اولیهی کودکان، وآزار جنسی در بیشتر جوامع امروزی وجود دارد(باکر ، 1990 ).
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت[13] (1999)کودک آزاری جسمی عبارت است از هر تعاملی که به آسیب واقعی بالفعل یا بالقوه منجر گردد و تا حد معقولی در کنترل والد یا شخص سرپرست، قدرتمند و یا مورد اعتماد کودک باشد. |
از سویی مفهوم نقص در تنظیم هیجان به علت نقش احتمالی آن در ایجاد تفاوت در بروز نشانهها، توجه فراوانی را به خود جلب کرده است (گراس و مونز، 1995)، که شامل آسیب شناسی خوردن نیز میشود (هدرتون، بومیستر 1991 ، سلوای، استرانگمن و هستون، 2005 ). اخیراً، گراتز و رومر (2004) در مفهوم سازیشان از تنظیم / نقص در تنظیم هیجان، شش عامل را به لحاظ نظری و با پشتوانه تجربی استخراج کردهاندکه روایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. این عوامل نه تنها تجربه هیجانی منفی را شامل میشوند، توانایی شخص برای برچسب گذاری صحیح هیجانی، تحمل فشار روانی و هدف گرا بودن و رفتار انطباقی در زمان تجربهی فشار روانی را نیز در بر میگیرند. بنابراین، ساختار تنظیم هیجان شامل توانایی انطباقی فرد در شناسایی و کنار آمدن با حالات هیجانی منفی است، نه فقط تجربه صرف خود حالت منفی.
فرضیه تنظیم هیجان در اختلال خوردن، نشانگانی مانند میخواری را تلاشی برای افتراق خود از عواطف منفی یا خودتسکینی، عنوان میکند ( هدرتون، بومیستر 1991، سلوای، استرانگمن و هستون 2005 ). رفتارهای مختل خوردن در این مدل به عنوان یک ابزار غیر انطباقی برای کنار آمدن با عاطفهی منفی مفهوم سازی شده است، و بنابراین دلالت بر مهارتهای تنظیم هیجانی ضعیف دارد. این مطالعات با تأکید بر این فرضیه، از ارزیابی سریع بوم شناختی (EMA) استفاده میکنند و به این نتیجه رسیده اندکه افزایشی در عاطفه منفی پیش از بروز نشانههای روزانه اختلال خوردن وجود دارد ( انگلبرگ، استیگر،گوئین و وندرلیچ 2007، اسمیت و همکاران، 2007، استین و همکاران، 2007). برای مثال، رفتار می خواری بوسیلهی کاهش عواطف دردناک، حداقل در کوتاه مدت به عنوان یک تقویت کنندهی منفی برای کاهش یا بلوکه کردن هیجان منفی عمل میکند (ارنو ،کندی و اگراس، 1992 ؛هدرتون و بومیستر،1991 ؛پولیوی و هرمان، 1993؛ ویتساید و همکاران، 2007).
نتایج رشد کردن و بزرگ شدن در یک محیط سوء استفادهگر ارتباطات بالقوهی متعددی با مدل تنظیم هیجان در ایجاد نشانگان اختلال خوردن دارد. انتقاد مراقب از ابراز عاطفه کودک، تنبیه ابراز هیجانی، یا کم اهمیت جلوه دادن عواطف (یعنی؛ ویژگی رفتارهایی محیطهای سوء استفادهگر از لحاظ هیجانی) با سرکوبی هیجانی، اجتناب، و شکست در رسیدن حمایت به کودکان، که تمام اینها احتمالاً میتوانند به عنوان استـراتژیهای تنظیم هیـجان عاطفی غیر انطـباقی مفـهوم سازی شوند ( برلین[34] و کسیدی[35]، 2003 ؛ شیپمن[36]، 2007 ؛ اسپینراد[37] ،استیفتر[38] ، دونلان مککال[39] و ترنر[40] ، 2004 ). در بزرگسالان، سوءاستفاده هیجانی دوران کودکی[41] ( CEA ) گزارش شده توسط فرد با بازداری هیجانی و سبک اجتنابی فرد، عدم پذیرش هیجانی، و اجتناب تجربی مرتبط است. به طور خلاصه، سوء استفادهی هیجانی با الگوهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در هر دو دورهی کودکی و بزرگسالی ارتباط دارد. همانگونه که آسیب شناسی خوردن به عنوان نتیجه تلاشهای ناکارآمد تنظیم هیجان مفهوم سازی شده است، بنظر میرسد که CEA تأثیر غیر مستقیمی در آسیب شناسی خوردن بعدی از طریق رشد این مهارتهای تنظیم هیجان ناکارآمد، داشته باشد. |
مطالعه دیگری در تبریز روی دانش آموزان دختر ، نشان داد که 7/16 درصد از افراد شرکت کننده در معرض خطر ابتلا به اختلالات خوردن بودند(پورقاسم گرگری، کوشاور، سیدسجادی، کرمی، شاهرخی، 2009).طالعات معدودی در زمینه اختلالات خوردن در ایران انجام شده است، نوبخت و دژکام (2000) در اولین مطالعه بررسی اپیدمیولوژیک این اختلالات در ایران شیوع بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی را در 3100 دانشآموز دختر به ترتیب 9/0 و 2/3 درصد گزارش کردند.
در مطالعه ای در آمریکا که در آن رابطهی سوءاستفادهی دوران کودکی با نقص در تنظیم هیجان و اختلالات خوردن متعاقب آن بررسی شد، نتایج معناداری بدست آمد( بورنز، فیشر، جکسون، هاردینگ، 2012 ). در بررسی های مشابهی ، نشان داده شد که سوءاستفادهی دوران کودکی، پیشآگهی برجستهای برای ابتلا به اختلالات خوردن بعدی است( سونسوک کونگ و کونسوک برنشتین، 2008 ). بنابراین با توجه به پیشینه تحقیق و اهمیت اختلالات خوردن این سوال پیش میآید که آیا نقص در تنظیم هیجانات قادر است روابط بین سوءاستفادهی دوران کودکی و نشانههای اختلالات خوردن را میانجیگری کند؟
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه اختلالات خوردن یکی از مورد توجهترین اختلالات روانی/روانتنی به شمار میروند. این دسته از اختلالات باعث ایجاد اشکال در سلامت جسمی و عملکرد روانی میشوند و کیفیت زندگی فرد مبتلا را مختل میکنند و همچنین ممکن است سبب افزایش مرگ و میر شوند. علت اصلی این اختلالات هنوز به خوبی شناخته نشده است و درمان آنها مشکل است و بسیاری از بیماران تمایلی به استفاده از درمانهای کنونی ندارند.
اختلالات خوردن مجموعهای چند عاملی در هم آمیخته از متغیرهای زیستی، خانوادگی، روانی-اجتماعی و روانشناختی میباشند( کنت و والر، 2000 ). کارشناسان، تخمین میزنند که علاوه بر اختلالات خوردن، تقریباً 25 میلیون نفر با یک اختلال پرخوری یا رفتار تغذیهای خفیف، دست به گریبانند.
همهگیر بودن مشکل کودک آزاری و افزایش گزارشات مربوط به صدمات و آسیبهایی که متوجه کودکان است، دولتهای جهان را بر آن داشته است تا توجه جدیتری به حقوق کودکان داشته باشند. تصویب پیمان نامه جهانی حقوق کودک به عنوان یک توافق جهانی در سال 1989 میلادی شاهدی برای این تلاشها در جهت تضمین بقا و رشد، تحصیل و سلامتی و همچنین حمایت از کودکان در برابر انواع سوءرفتارهای جسمی، جنسی یا بهره کشی از آنها در کار و جنگها است (رحیمی و قاسم زاده، 1377 ). در معرض سوءاستفاده و بی توجهی قرار گرفتن کودکان میتواند به رنج وسیعی از پیامدهای مخرب، که یک عمر تباهی به بار آورد، منجر شود (الیستر لامنت 2010 ). متخصصان بالینی و محققان مطرح کردهاندکه آسیب وسوءاستفادهی دوران کودکی به ویژه سوءاستفادهی جنسی می توانند به صورت نیرومندی اختلالات خوردن بعدی را تبیین نمایند (رورتی و یاگر،1996).
رشد کردن و بزرگ شدن در یک محیط سوء استفادهگر میتواند ارتباطات بالقوهی متعددی با مدل تنظیم هیجان در ایجاد نشانگان اختلال خوردن داشته باشد( برلین و کسیدی، 2003 ؛ شیپمن، 2007 ؛ اسپینراد ، استیفتر ، دونلان مککال و ترنر، 2004 ). در بزرگسالان، سوءاستفادهی هیجانی دوران کودکی ( CEA ) گزارش شده توسط فرد با بازداری هیجانی و سبک اجتنابی فرد و عدم پذیرش هیجانی مرتبط است. به طور خلاصه، سوء استفاده هیجانی با الگوهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در هر دو دورهی کودکی و بزرگسالی ارتباط دارد. همانگونه که آسیب شناسی خوردن به عنوان نتیجه تلاشهای ناکارآمد تنظیم هیجان مفهوم سازی شده است، بنظر میرسد که CEA تأثیر غیر مستقیمی در آسیب شناسی خوردن بعدی از طریق رشد این مهارتهای تنظیم هیجان ناکارآمد، داشته باشد. گیلبا- اسکچمن[52] و همکاران (2006) دریافتند افراد کم اشتها در قیاس با افراد پراشتها از آگاهی هیجانی کمتری برخوردارند در مقابل افراد پراشتها نسبت به کم اشتها در تنظیم هیجانات خود مشکلات بیشتری نشان دادهاند.
مبتنی بر آنچه عنوان شد، چنین استنباط میشود که روابط بین سوءاستفاده دوران کودکی و اختلالات خوردن بواسطه نقص در تنظیم هیجان، وساطت میشود. لکن تصریح این روابط به انجام پژوهش جدید نیازمند است. از این رو، پژوهش حاضر بخشی از این دغدغه را پوشش میدهد. |
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 هدف کلی
تعیین نقش سوءاستفادهی دوران کودکی در نشانههای اختلالات خوردن با میانجیگری نقص در تنظیم هیجان.
1-4-2-1 تعیین نقش سوءاستفادهی دوران کودکی در نشانههای خوردن
1-4-2-2 تعیین نقش نقص در تنظیم هیجان در نشانههای اختلال خوردن
1-4-2-3 تعیین نقش سوءاستفادهی دوران کودکی در نقص در تنظیم هیجان
1-4-2-4 تعیین برازش مسیرعلی اندازهگیری شده با مدل نظری
1-5 فرضیههای پژوهش
1-5-1 سوءاستفادهی دوران کودکی در مؤلفههای شناختی- عاطفی اختلال خوردن نقش مستقیم دارند.
1-5-2 نقص در تنظیم هیجان نقش مستقیم در مؤلفههای شناختی- عاطفی اختلال خوردن دارد.
1-5-3 سوءاستفادهی دوران کودکی نقش مستقیم در نقص در تنظیم هیجان دارد.
1-6 سؤالهای پژوهش
1)آیا مسیر علًی اندازهگیری شده با مدل نظری برازش دارد ؟
2)آیا سوءاستفاده جنسی بواسطه تنظیم هیجان، بر نشانههای پرخوری تأثیر دارد؟
1-7 تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-7-1 تعاریف نظری متغیرها
1-7-1-1 اختلالات خوردن:
اختلالات خوردن دارای خصوصیات بارزی از جمله مختل شدن رفتارهای متعادل تغذیهای و اختلالات بارز در افکار فرد نسبت به غذا و خود میباشد و مهمترین آنها بیاشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی است. بی اشتهایی عصبی با علایمی از جمله گرسنگی کشیدن عمدی به میزان زیاد، تمایل بیوقفه برای لاغری و ترس مرضی از چاقی و وجود علایم و نشانههای ناشی از گرسنگی کشیدن و روزه داری همراه است و پراشتهایی عصبی علایمی از جمله روشهای نامناسب جلوگیری از افزایش وزن، دورههای پرخوری با بسامد بالا، رفتارهای جبرانی متعاقب پرخوری به منظور پیشگیری از افزایش وزن و ترس مرضی از چاق شدن را دربرمیگیرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، 1994).
هرگونه رفتاری که آزار عمدی فیزیکی، هیجانی، جنسی و یا سهلانگاری و غفلت نسبت به کودک در پی داشته باشد، کودک آزاری محسوب میشود( سازمان بهداشت جهانی ). آثار روانشناختی طولانی مدت کودک آزاری بروز مشکلات رفتاری و روانشناختی عمده در دوران نوجوانی و بزرگسالی است(کریستوفرسون، پولسن و نیلسن، 2003 )[54].
1-7-1-3 تنظیم هیجان:
تنظیم هیجان بعنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایندهای اجتماعی- روانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف میشود ( ویمز و پینا، 2010 ). در واقع تنظیم هیجانی تنها سرکوب هیجان ها نیست، بلکه شخص نباید همیشه در یک حالت آرام و ساکن از برانگیختگی هیجانی قرار داشته باشد. در عوض تنظیم هیجانی، شامل فرایندهای نظارت و تغییر تجربیات هیجانی شخص است (تامپسون، 1994 ).
1-7-2 تعاریف عملیاتی متغیرها
1-7-2-1 اختلالات خوردن: اختلالات خوردن در این پژوهش توسط پرسشنامه سیاههی علائم اختلال خوردن (EDI) سنجیده شد و نمرهی فرد در این پرسشنامه، نشان دهندهی رفتارهای مخل خوردن بود.
1-7-2-2 سوءاستفادهی دوران کودکی: در این پژوهش سوءاستفادهی دوران کودکی به وسیلهی اجرای
نوجوانی دوره پر تغییر و پرچالش است که می تواند برای نوجوان استرس زا و دشوار باشد. برای نوجوانان مقابله مؤثر بسیار مهم است. لازاروس و فولکمن معتقدند که مقابله (coping) عبارت است از مجموعه کوشش های شناختی ورفتاری برای غلبه بر مطالبات بیرونی و درونی که به نظر فرد انرژی بر و فراتر از منابع موجود اواست. به نظر لازاروس ، مقابله ، یک متغیر میانجی بین وقایع منفی زندگی و سلامت روانی است. روان شناسی سلامت برای نقش سبک های مقابله ای در چگونگی سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل شده و به اعتقاد شوارزور و چان (به نقل از سامر فیلد ومک کرا ، 2000) سبک های مقابله گسترده ترین موضوع مطالعاتی در روان شناسی معاصر و یکی از مهمترین عوامل روانی – اجتماعی است که رابطه بین استرس و بیماری است (یزدانی ، 1382).
با پا گذاشتن در دوران بلوغ ، دورانی که حد فاصل کودکی و نوجوانی معرفی شده است ، به علت فاصله گرفتن کودک از بزرگسالان ، به خصوص والدین و تمایل به استقلال دوره بزرگسالی این دوره چالش عاطفی سهمگینی را برای نوجوانان به وجود می آورد (لطف آبادی ، 1378).
از نظر روانی مهمترین تحولاتی که در نوجوان رخ می دهد استقلال طلبی ، دوست یابی ، عصیان و همزیستی با گروه همسالان است. همچنین به دلیل ویژگی های خاص بلوغ ، بسیاری از بیماری های روانی و انحرا فات در مرحله بلوغ بارزتر به چشم می خورد که مهمترین آنها عبارتند از افسردگی ، اضطراب ، کمرویی ، بزهکاری و اختلالات شخصیت که این موارد با هوشیاری و دلسوزی والدین و دادن آگاهی های لازم تا حد زیادی قابل پیشگیری و درمان است (خدابنده سامانی ، 1381). صرف نظر از سایر مسائل موجود ، تقریباً تمام دانش آموزان که به سن خاص وارد می شوند ، به کاهش اعتماد به نفس و جهش در خود آگاهی مواجه می گردند. تفکر واقعی آنها در مورد خودشان ، نا هموار و آشفته است به طوری که یکی از بزرگترین تغییرات مشخص ، در زمینه عزت نفس اجتماعی پدید می آید. از این رو متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند در این موقعیت بحرانی و چالش انگیز ، حمایت کردن از توانایی های دختران و پسران دانش آموز به برقراری ارتباط نزدیک و پس زدن مشکلات بین فردی و تعاملی از طریق پرورش اعتماد به نفس در آنها کمک زیادی می کند (روزنبرگ ، 1989).
امروزه درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کمرویی و گوشه گیری ، لجبازی و پرخاشگری ، تنبلی و کند روی به عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس و تقویت آن از طریق مهارت های فردی و اجتماعی پرداخته می شود. افزایش اعتماد به نفس می تواند به کودکان و نوجوانان فرصت بدهد تا بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندی های بالقوه خود بهره مند شوند و از انگیزه ای غنی برای تلاش برخوردارد شوند. بدون تردید نوجوانانی که دارای حس اندیشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه ، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می دهند (افروز ، 1375). تقویت اعتماد به نفس و احترام به خود در کودکان و نوجوانان می تواند سرمایه معنوی و روحی باشد که در سنین مدرسه به آنها اهدا می شود تا از این طریق بتوانند در آینده در برابر مشکلات زندگی ایستادگی کنند ، هویت خود را حفظ نمایند و عملکرد خوبی داشته باشند.
دکترشارتیه(1369) روانشناس معروف جهان معتقد است که عقده حقارت یکی از عوامل اصلی ایجاد کمرویی است. عقده حقارت در فرد در اثر ویژگی های جسمی و روانی وی و یا تأثیر محیط و گاهی توأماً شکل می گیرد.
افراد برای رفع تنش حاصل از عقده حقارت ممکن است از واکنش های روانی مختلفی مثل کناره گیری پرخاشگری و غیره استفاده کنند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد معمولاً زودتر شناسایی گشته و معلمین و اولیا در صدد رفع درمان رفتار وی بر می آیند ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند ، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار اینگونه دانش آموزان هستند در حالیکه نو جوان کمرو علی رغم توانائی ها و خلاقیتهایی که دارد به سبب ترس و کمروئیش کمتر می تواند توانائی هایش را نشان دهد.
در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید لذا در یک حلقه معیوب کناره گیری از اجتماع قرار می گیرد که منجر به تشدید اینگونه اختلال در آنان می شود.
از آنجایی که نهاد آموزش و پرورش هدفش پرورش جوانانی فعال و شاداب و سازنده است می بایست به رفتار اینگونه دانش آموزان نیز توجه کند. و نه تنها ویژگی ها و مشکلات رفتاری آنها را بشناسد بلکه ریشه ها و علت های زمینه ساز این رفتار را شناسایی کند و در جهت بهبود و پیشگیری رفتار کمروئی نوجوانان گام های اصولی و سازنده بردارند.
یکی ازتکنیک های رایج رویکرد شناختی ، درمانی عقلانی- عاطفی است که توسط آلبرت الیس ، تحول یافته است. بطورفشرده ، دراین رویکرد ، مشکلات و مسائل روانی ، از یک سلسله باورهای غیرمنطقی- غیرعقلانی ناشی می شود. بدین صورت که یک تجربه هیجانی منفی همانند اضطراب یا افسردگی از یک سری باورهای غیرمنطقی و نادرست که متعاقب یک حادثه یا اتفاق روزانه در ذهن فرد شکل می گیرد ، ناشی می شود.
با توجه به مطالب مطرح شده چون افراد کمرو باورهای غیر منطقی دارند که سبب انعطاف ناپذیری آنها شده و در نتیجه بر عملکرد فرد تاثیر منفی می گذارد و سبب می شود که در انجام کلیه امورشان دچار مشکل شوند و با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در زمینۀ درمان و حل مشکلات افراد کمرو ، لذا در پژوهش حاضر محقق در نظر دارد تا به این سوال اصلی تحقیق که آیا آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری باعث بهبود سبک مقابله صحیح و مناسب در افراد کمرو می شود یا خیر؟ پاسخ دهد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
یکی از مسائل و مشکلاتی که در سازگاری بهینه نوجوانان اختلال ایجاد می کند انزوا گزینی و کناره گیری آنها ست. عده ای معتقد اند فرد کمرو مضطرب است همین اضطراب نمی گذارد دوستان جدیدی پیدا کند.
اما از رابطه با دوستان قدیمی لذت می برد نشانه های مرضی واکنش کناره گیری عبارتست از خجالت ، گوشه گیری ، حساسیت ، اضطراب و تواضع بی دلیل ، این افراد از برقراری تماس های بین فردی یا روابط رضایت بخش با افراد بیگانه پرهیز می کنند آثار کمروئی و خجالت در صدای آنها پیداست و ممکن است با نجوا صحبت کرده ، یا برای فرار از مورد توجه قرار گرفتن ، خود را پشت دیگران پنهان کنند. سرخ شدن از خجالت ، دشواری در صحبت کردن و شرمساری از خصوصیات آنهاست.
نگی، وودز و کارسون(1997) پژوهشی پیرامون رابطه سبکهای مقابله و عوامل شخصیتی به ویژه سازگاری ، انجام دادند در این مطالعه
153 زن زندانی 35 ساله که در یک زندان با حداقل امنیت به سر میبردند ، مورد مطالعه قرار گرفتند و نتایج بیانگر این نکته بود که از 13 سبک نظری مقابله ، همبستگی مثبتی با سبک سازگاری داشتند و زنانیکه برای مقابله با تنیدگی سبک های بیشتری در اختیار داشتند ، نمرات سازگاری بالا تری هم نشان دادند همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش تکنیک های مقابله سودمند میباشد.
الن مناکر و کارولین. م (1996) تحقیقی پیرامون سبک های مقابله و خود پنداره انجام دادند در این مطالعه رابطه بین خودپنداره و سبکهای مقابله 457 نوجوان سرآمد پایههای ششم تا دهم بررسی شد با این پیش فرض که همه کودکان با چالش هایی روبرو میشوند. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات یافتهها نشان داد که 27% از واریانس خودپنداره در کل افراد به وسیله شش سبک مقابلهای تبیین میشود. همچنین مشخص شد که از شش زیر مقیاس مقابله ، تلاش سخت و رسیدن به موفقیت (مساله مداری) ، تمرکز روی حل مساله و محافظت از خود پیشگویی کنندههای معنیداری در رابطه با ارتباط بین سبک مقابله و خود پنداره میباشند (به نقل از اسلامی، 1381).
نتایج پژوهشی و تجربی نشان می دهند که روش آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری باعث کاهش علایم کمرویی و افزایش سطح خودپنداشت شده و موجب بهبود کمرویی و کاهش افسردگی شده است. به عبارت دیگر این روش یک روش بازسازی شناختی است که می تواند طرز فکر و شناخت های افراد را تغییر دهد و یا به عبارتی اصلاح کند. این تغییر شناخت ها نتیجتاً می تواند روی اهداف و انتظاراتی که افراد از خود و دیگران دارند تأثیر گذار باشد. همانطور که بیان شد افراد کمرو دارای شناخت ها و رفتارهایی هستند که برای رسیدن به اهداف سطح بالا و بلند پروازانه در تلاشند و از نتایج و پیامد های منفی اجتناب می کنند. کمرویی ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود و سر انجام جسم را نیز از تحرک می اندازد.
امام جعفر صادق (ع) می فرمایند “من رق وجهه رق علم” هرکه از سوال کردن دچار شرم و خجالت گردد از کسب علوم محروم مانده و نمی تواند به ذخایر علمی دست یابد.
نتیجه اینکه از نظر اسلام نیز شرم و خجالتی که مانع رشد و کمال انسان باشد مطرود است ، لذا بحث درباره کمرویی نوجوانان و چاره اندیشیدن برای رفع این معضل اهمیت و ضرورت خاص می باشد و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و پرورش دهندگان نسل آینده کشور باید به این مهم توجه نمود ، و با شناخت این معضل و کشف ریشه ها وعلت های این رفتار در جهت درمان و پیش گیری رفتار کمرویی نوجوانان برنامه ریزی های صحیح و اصولی و دامنه دار صورت گرفته و گام های مفید و سازنده برداشته تا گره های کور و تاریک و مشکلات و موانع از سر راه رشد و شکوفایی نوجوانان بردارند و آنان را در رسیدن به بلوغ اجتماعی و داشتن شخصیتی سالم و به کار گرفتن استعدادها و توانایی هایشان و همچنین حل مشکلات رفتاری و اجتماعی شان کمک نمایند.
حال ما در این پژوهش سعی داریم تا به بررسی تأثیر روش آموزش خود به عنوان یک روش شناختی- رفتاری بر کمرویی که به نوبه ی خود باعث میزان کاهش ابعاد سبک مقابله ناکارآمد افزایش ابعاد سبک مقابله مراجعه به دیگران و بهبود ابعاد سبک مقابله کارآمد می باشد ، بپردازیم (بک و الیس 1979).
هدف کاربردی از این تحقیق و به کارگیری این روش برای بهبود سبک مقابله افراد کمرو توسط مشاوران ، معلمان و در سایر مراکز خدمات روان شناختی میباشد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی:
تعیین تاثیر آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری بر بهبود سبک مقابله در دانش آموزان دختر کمرو پایه ششم
1-4-2- اهداف جزیی:
1-5- فرضیه های تحقیق
فرضیه اول : آموزش شناختی – رفتاری منجر به افزایش ابعاد سبک مقابله کارآمد در افراد کمرو می شود.
فرضیه دوم : آموزش راهبرد های شناختی – رفتاری منجر به افزایش ابعاد سبک مقابله مراجعه به دیگران در افراد کمرو می شود.
فرضیه سوم : آموزش شناختی – رفتاری منجر به کاهش ابعاد سبک مقابله ناکارآمد در افراد کمرو می شود.
فرضیه چهارم : آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری بر تغییر سبک مقابله دختران کمرو در بستر زمان محفوظ می ماند.
1-6-متغیر های پژوهش
متغیر مستقل : راهبردهای شناختی – رفتاری.
متغیر وابسته : سبک مقابله و ابعاد آن.
تعریف واژه ها و اصطلاحات
1-6-1- تعریف مفهومی
راهبردهای شناختی – رفتاری : درمان شناختی- رفتاری رویکردی است مبتنی بر عقل سلیم که بر دو اصل بنیادی استوار است : نخست این که شناخت واره های ما اثری کنترل کننده بر هیجان ها و رفتار ما دارند و دوم این که چگونگی عملکرد یا رفتار ما اثری قوی در الگوهای فکری و هیجان های ما می گذارند (جسی رایت، مونیکابسکو و مایکل تیز، 1392،ص 15)
سبک مقابله : به تلاش های شناختی و رفتاری برای جلوگیری مدیریت و کاهش تنیدگی اشاره می کند (لازاروس وفولکمن ، 1984: به نقل از پنلی و توماکو2002) که شامل سبک مقابله کارآمد ، ناکارآمد و مراجعه به دیگران است.
سبک مقابله مساله مدار(کارآمد) : در این نوع مقابله فرد سعی میکند برای برطرف کردن استرس و یا به حداقل رساندن آن ، کار و یا فعالیتی انجام دهد. بیشتر تلاش فرد در راستای حل مساله ایجاد کننده استرس و یا به حداقل رساندن فشار روانی ناشی از آن و یا برطرف کردن آن انجام میشود (اگدن،1996).
مقابله هیجان مدار(مراجعه به دیگران) : یعنی فرد با فاصله گرفتن عاطفی از مشکل اقدام به فرار و اجتناب کرده و برای دریافت حمایت عاطفی تلاش مینماید در این مقابله هدف فرد آرام ساختن خود و دست یافتن به آرامشی است که به دلیل روی دادن استرس به هم خورده است. در این مرحله فرد میکوشد تا خود را از آشفتگیها و پریشانی های حاصل از وقوع فشار روانی رها سازد. در این قسمت فرد سعی میکند تا با توسل به راه هایی مثل دعا و نیایش ، معنی جدید و مثبت به موقعیت دادن ، درد دل کردن با اطرافیان و ابراز محدود عواطف و غیره با فشار روانی مقابله نماید (پروین ، 1989 ، ترجمه جوادی و کدیور ، 1374 ، نقل از مهدی پور ،1383).
مقابله اجتنابی(ناکارآمد) : منظور از این نوع مقابله شیوه ایست که توصیف کننده تفکر آرزویی و تلاش های رفتاری جهت گریز یا اجتناب از مشکل است. بعضی افراد در برخورد با یک موقعیت یا رویداد تنیدگی زا ترجیح میدهند که به دنیای رویاهای خویش پناه برده و آنچه را که میخواهند در دنیای خیال خویش مجسم کنند (آقایوسفی ، 1378).
کمرویی : یک توجه افراطی به خود ، اشتغال ذهنی افکار ، احساسات و واکنش های فیزیکی خود است که می تواند حداقل شامل یک ناراحتی اجتماعی ضعیف تایک ترس اجتماعی بازدارنده و شدید باشد (زیمباردو وهندرسون ، 2002). در یک تعریف دیگر زیمباردو(2002) می گوید : کمرویی به معنی تردید فرد در مورد تواناییش در مواجهه اجتماعی و باشکل گیری این باور شخصی در اوست که از طرف دیگران ممکن است مورد ارزیابی منفی قرارگیرد.
1-6-2-تعریف عملیاتی :
راهبردهای شناختی – رفتاری : اجرای 10 جلسه آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری به مدت 5/1 ساعت هر هفته که شامل مواردی چون : تغییر و اصلاح افکار خود آیند ، فعال سازی رفتاری ، مسئله گشایی و…. می باشد.
سبک مقابله : نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای نوجوانان به دست می آورد.
کمرویی : نمره ای است که محقق از طریق مصاحبه نیمه ساختار و مشاهده رفتار آزمودنی و همچنین تکمیل پرسش نامه کمرویی توسط آزمودنی به دست می آورد.
اضطراب امتحان یک پدیده جهانی است. این پدیده یک مشکل آموزشی مهمی است که سالانه میلیونها دانش آموز را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می دهد (هیل 1984، کاظمیان و همکاران، 1387). اکثریت تحقیقات انجام شده در پنجاه سال اخیر بیانگر اهمیت و توجه خاص کشورهای مختلف به این پدیده است. اضطراب امتحان یک واکنش هیجانی ناخوشایند به موقعیت ارزیابی است. این هیجان با احساس ذهنی از تنش ،تشویش و برانگیختگی سیستم عصبی خودکار مشخص می شود (دیفین،2004). اضطراب نقش مخرب و باز دارنده ای در سلامت روانی و تحصیلی دانش آموزان ایفا می کند. به طور کلی اضطراب امتحان به عنوان تجربه ای ناخوشایند به درجات مختلف کسب معلومات، چگونگی پیشرفت و بروز خلاقیت ها و استعدادها را تحلیل می برد و بدین سان ، مانع رشد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می گردد (ایلوت و مک گرگور،2003). نتایج پژوهشهای مختلف نشان داده است میزان اضطراب امتحان در دختران بیشتر از پسران است دختران اضطراب امتحان را با شدت بیشتری تجربه می کنند (ماریا و نیوا ،1999؛ به نقل از ایلوت و همکاران،2003).
برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی از ضرورت های مهم و اساسی برای یک زندگی اجتماعی و شغلی اثر بخش می باشد. با توجه به اینکه دانش آموزان در تعادل مستمر با محیط مدرسه ،همکلاسان و کارکنان مدرسه هستند مهارتهای اجتماعی و ارتباطی مناسب می تواند این تعامل ها را در جهت اهداف آموزشی اثر بخش نماید.
مهارتهای ارتباطی یکی از اساسی ترین مهارتهای زندگی فردی می باشد. این مهارت به دنبال شناخت رفتار ،افکار و احساسات افراد است تا بتوان ارتباطی راحت تر با دیگران برقرار کرد. مهارتهای ارتباطی نیز به عنوان یکی از دیکر مهارتهای مورد نیاز در زندگی ، ارتباط نزدیکی با مهارت اجتماعی دارد. چرا که هر دو به دنبال ایجاد ارتباط و درک معنی دار با دیگران هستند(عطاری، حسین پور، راهنورد، 1388).
رفتارهای غیر کلامی به عنوان یکی از اجزاء مهارتهای ارتباطی به ما کمک می کند تا در تفسیر نشانه ها مهارت بیشتری پیدا کنیم و برداشتهای دیگران را بهتر بتوانیم کنترل کنیم. رفتار غیر کلامی ،شامل کلیه فرایندهایی است که ما در روابط ،زبان و فهم فرهنگ های دیگران و در قالب کامات استفاده می کنیم. از جمله مهمترین رفتارهای غیر کلامی به مواردی چون: روش های ایستادن، نشستن، حرکت کردن، حالات چهره، ارتباط چشمی و تکان دادن سر اشاره کرد. این رفتارها می تواند قدرتمندتر از زبان شفاهی با نوشتاری باشد (بورگراف،2009 ،به نقل از قربانی، 1380).
یکی دیگر از نشانه های اصلی در تعاملات اجتماعی،استفاده از علائم کلامی است. بهره مندی از گفتار و تعاملات اجتماعی باید متعادل و متناسب با وضعیت و احوال شخص مقابل باشد زیرا اشتباه در گفتار باعث بی انگیزه شدن طرف مقابل به ادامه تعامل و از بین رفتن جو اعتماد می شود. برخورداری از روحیه همکاری به عنوان نوعی مهارت ارتباطی، نیز می تواند عامل مؤثری در اثر بخشی دانش آموزان باشد. این مهارت عبارت است از انگیزه مشارکت در تلاش منسجم برای حل یک مشکل (باباپور خیر الدین،1387).
رفتار درمانی علم کاربرد اصول و یادگیری مبتنی بر تجربه و آزمایش به منظور از بین بردن عادتهای ناسازگار تعریف شده است( زیتل،2003).
رفتاردرمانی از زمانهای قدیم بصورت غیرسیستماتیک در بین مردم رایج بود ولی هم اکنون در مراکز مشاوره و روان درمانی بصورت مشاوره فردی، گروهی، زناشویی، خانوادگی کاربرد وسیعی دارد و همچنین در درمان مشکلاتی از قبیل اختلالات هراس ، اختلالات رفتاری کودکان ، لکنت زبان و جلوگیری از بیماریهای قلبی عروقی و فراتر از کار بالینی اصول آن در حوزه هایی از قبیل پزشکی کودکان، مدیریت بر استرس ، طب رفتاری، آموزش و پیری پزشکی بکار بسته می شود(لانگ ،2010).
از آنجایی که مشاوره رفتارگرا از تکنیک های ایفای نقش حساسیت زدایی منظم ریلکسیشن و جدول باورهای منطقی استفاده می کند این تکنیک ها احتمالا تاثیر بسزایی بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش مهارتهای ارتباطی دانش آموزان مؤثر واقع خواهد شد ما در این پژوهش قصد داریم به این سوال پاسخ گوییم که آیا آموزش رفتاری به شیوه گروهی به عنوان متغیرمستقل بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان به عنوان دو متغیر وابسته تأثیر خواهد گذاشت؟
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
افرادی که دارای اضطراب امتحان هستند معمولا دارای سطح پایینی از خودکارآمدی بوده و احساس درماندگی و ناتوانی می کنند و نیز قادر نیستند رویدادهای امتحان را تحت کنترل و نفوذ خود در آورند (تورنر،2002). همچنین این افراد باور دارند که هر تلاشی برای موفق شدن در امتحانات بیهوده و محکوم به شکست است. در چنین شرایطی چنانچه تلاشهای اولیه انها برای غلبه بر موانع و مشکلات امتحان مؤثر نباشد احتمالا به سرعت تسلیم می شوند (مک دونالد،2001).
همچنین انسان موجودی اجتماعی است که با همنوعان خود ارتباط برقرار کند. زیرا احساس تنهایی تقریبا برای همه انسانها احساسی دردناک و رنج آور است نیاز به دوستی برقراری ارتباط با دیگران موجبات ارتقا سطح بهداشت روانی و اجتماعی ما را فراهم می آورد . امروزه ثابت شده افرادی که از شبکه ارتباطی گسترده برخوردارند و دوستان فراوانی دارند در مقابله با چالشهای زندگی موفقیت بیشتری را کسب می کنند و از لحاظ سلامت جسمی و روانی نسبت به همه کسانی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند وضعیت بهتری دارند. یکی ار نیازهای اساسی انسان نیاز به محبت، توجه، عاطفه و مهربانی است. بر همین مبنا انسان به طور غریزی جهت ارضای این نیاز طبیعی تمایل به ارتباط با دیگران دارد. آنچه که در یک برخورد موفق مؤثرترین عامل است مهارتهای ارتباطی است. بسیاری از مردم به قدر کافی از این مهارتها برخوردار نیستند همین ضعف سبب می شود که بسیاری از تنشها و درگیری های اجتماعی بوجود آید که گاهی عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت (کرافت، 2004).عوامل متعددی می توانند در برقراری ارتباط مانع ایجاد کنند از جمله مشکلات مربوط به زبان و لهجه و تعصب، کمرویی، عدم انگیزه و ناتوانی یا کم توانی در قدرت بیان، ترس و اضطراب (وکیلی، غلامعلی لواسانی، حجازی، اژه ای،1389).
اهمیت رفتار درمانی در افزایش کیفیت زندگی و سازگاری از طریق بازسازی رفتاری است. البته در رفتار درمانی، دلایل ایجاد اختلال در
کودکی نیز مورد توجه واقع میشود. اما تاکید بر پیشینه یادگیری فرد است. با وجود این، اساس رفتار درمانی ایجاد تغییر در رفتارهای کنونی (رفتارهای نامطلوب) و الگوهای فکری ناکارآمد میباشد(بیابانگرد ،2003).
آشنای با کم و کیف میزان اثر بخشی گروه درمانی رفتاری بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان دانش آموزان و ارائه راه حلهای مناسب مهارتهای ارتباطی و یافتن راه حلهایی مفید به منظور کاهش و به حداقل رساندن اضطراب امتحان در دانش آموزان از مزایای استفاده مهارتهای ارتباطی کسب مؤلفه هایی مانند: تقویت اعتماد بنفس، درک اجتماعی، جرات ورزی، همکاری، خودگردانی وخوداتکایی، ابرازوجود، نقش پذیری، مسئولیت پذیری و… است.
با توجه به اهمیت موضوع پژوهش و اینکه دانش آموزان سرمایه های ملی وآینده ساز هر جامعه هستند و یادگیری مهارتهای ارتباطی و کاهش میزان اضطراب امتحان به عنوان گامی مثبت و ضروری در تعیین اثربخشی رفتاری به شیوه گروهی خواهد بود. از نتایج این پژوهش نظام آموزش و پرورش و ارگانهای موظف به تعلیم وتربیت ، نظام خانواده ، نظام های تربیتی و… می توانند استفاده کنند و در این زمینه و در شهر بمپور تا کنون پژوهشی از این دست انجام نگرفته است انجام پژوهش حاضر ضروری می نماید.
اهداف پژوهش
هدف کلی
هدف جزیی
فرضیه های پژوهش
فرضیه کلی
فرضیه های جزیی
سوال های پژوهشی
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی درمان رفتاری: رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است (کاظمیان و همکاران،1387).
تعریف مفهومی مهارتهای ارتباطی: مهارتهای ارتباطی بین شخصی، مجموعه ای از رفتارهایی است که کیفیت ارتباطی شخصی با شخص دیگر را تعریف و مشخص می کند. و این رفتارها به فرد کمک میکند عواطف و نیازهای خود را به درستی بیان کند و به اهداف بین فردی برسد (قربانی،1380).
مهارتهای ارتباطی شامل پنج مهارت فرعی، گوش دادن، کنترل عاطفی، توانایی دریافت و ارسال پیام بینش نسبت به فرآیند ارتباط و ارتباط توأم با قاطعیت می باشد. در ادامه توضیح مختصر هر کدام ارائه شده است.
گوش دادن: عبارت است از مشارکت فعال در یک گفت و شنود و هدف از آن تأمین این منظور است که گوش دهنده به آنچه گفته می شود، گوش دهد نه اینکه حدس بزند (قربانی،1380).
کنترل عواطف: این مقوله ناظر بر توان ابراز احساسات و کنترل آن و نیز کنار آمدن با عواطف دیگران در خلال ارتباط است (قربانی،1380).
توانایی دریافت و ارسال پیام: توانایی دریافت و ارسال پیام های واضح ارتباطی که از آن به عنوان درک پیام نیز یاد می شود یکی دیگر از مقوله های مهارتهای ارتباطی را شامل می گردد (قربانی،1380).
بینش نسبت به فرآیند ارتباط: این مقوله ناظر بر توانایی کشف معنای حقیقی پیام های کلامی و غیرکلامی در ارتباط بوده و در واقع توانایی فهم دیگران است (قربانی،1380).
قاطعیت ارتباطی: این مهارت ناظر به آن است که فرد بتواند صرف نظر از واکنش عاطفی دیگران، سؤالات و ابهامات خود را بیان کند. در واقع، توان ابراز عقاید و احساساتی است که علی رغم معقول بودن، گاهی اوقات با منجارهای گروه همخوانی ندارد (قربانی،1380).
اضطراب امتحان: اضطراب امتحان به نوعی از اضطراب یا هراس اطلاق می شود که فرد را درباره توانایی هایش دچار تردید میکند (ابوالقاسمی و همکاران،1388).
تعاریف عملیاتی واژه ها
آموزش رفتاری به شیوه گروهی: برای آموزش رفتاری به شیوه گروهی در این پژوهش از بسته آموزش رفتاری به شیوه گروهی استفاده شده است. به این ترتیب که آموزش رفتاری به شیوه گروهی در 8 جلسه به صورت 5/1 در هفته به دانش آموزان دختر سوم دبیرستان مدرسه قدس آموزش داده شد که آموزش جلسات به اختصار زیر می باشد :
جلسه اول: آشنایی و معرفی خود، هدف از تشکیل گروه، معرفی شیوه های کار، تعیین زمان و مکان و تعداد جلسات آموزش.
جلسه دوم: بررسی مشکل اعضا(صحبت در مورد اضطراب دانش اموزان و اموزش استراحت عضلانی(ریلکسیشن))
جلسه سوم: آموزش تنفس گزاری(اعضا یاد بگیرند که چگونه با اضطراب امتحان مقابله کنند)
جلسه چهارم:پاداش دادن به خود(:افراد در این جلسه پاداش دادن به خودرا درمقابل هر موقعیت یاد می گیرند.)
جلسه پنجم:آموزش اظهار وجود (اعضای گروه یاد می گیرند در موقعیت های اجتماعی اظهار وجود کنند.)
جلسه ششم:غرقه سازی تجسمی (مشاور اعضارا با تصویر ذهنی شی یا رویدادی تهدید امیز یا اضطراب اور مواجه می کند)
جلسه هفتم : منظومه دوستی (اعضای گروه در این جلسه رفتار یکدیگر را مورد بازبینی قرار می دهند)
جلسه هشتم : جمع بندی و خلاصه سازی و پی گیری جلسه های قبلی و راهکارهای لازم
مهارتهای ارتباطی : برای سنجش مهارتهای ارتباطی در این پژوهش از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی استفاده شده است. این پرسشنامه توسط جرابک،(2004) ساخته شده که شامل 5 زیر مقیاس میباشد. به ترتیب مهارت گوش دادن(سوالات:5، 6، 7، 8، 22، 23، 27)، توانایی دریافت و ارسال پیام(سوالات:14، 18، 19، 21، 28، 2، 11، 12، 13)، بینش نسبت به فرایند ارتباط(سوالات:16، 24، 25، 29، 34) ، کنترل عاطفی(سوالات:4، 9، 15، 17، 20، 26، 30، 31) و ارتباط توأم با قاطعیت(سوالات:1، 3، 10، 32، 33) می باشد.
اضطراب امتحان: برای سنجش اضطراب امتحان در این پژوهش از پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شده است. این پرسشنامه توسط ابوالقاسمی (1375) ساخته شده که حداقل نمره در این آزمون صفر و حداکثر 75 می باشد.
مفهوم مشارکت از جمله مفاهیمی است که با رویکرد مثبت به آن در عرصه توسعه و پیشرفت همواره، توجه شده و برداشتهای مختلف و متعددی از آن صورت گرفته است. تقریبا تمامی تعاریف و برداشتهای آن بر روی تاثیر مشارکت در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اتفاق نظردارند(طالبی نژاد، 1391). قرن بیست و یکم را قرن همیاری و مشارکت نام نهاده اند و با هدف شناخت عمیق تر این مفهوم، طبقه بندی های مختلفی از آن ارائه شده است که رایجترین آن مشارکت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می باشد. مشارکت اجتماعی و مردمی از انواع مهم مشارکت محسوب می شود. اگرچه تمامی اشکال مشارکت دارای نوعی رابطه اجتماعی هستند و بحثی جامعه شناختی به شمار میآیند، اما عرصههایی که به عمل متقابل افراد و گروههای اجتماعی با محیط پیرامونشان مربوط است موضوع مشارکت اجتماعی است. مشارکتهای محلی، روستایی، شهری، انواع انجمنها، اجتماعات، گروهها، سازمانهای داوطلبانه و غیر دولتی، حقوق شهروندی در وجوه اجتماعی آن و… از مظاهر مهم مشارکت اجتماعی مردم به شمار میرود. (سعیدی، 1381).
جمعیت هلال احمر یکی از نهادهای مسؤول و دخیل در امور مربوط به امداد و نجات است که با تشکیل پایگاههای امداد و نجات جادهای، هوایی، ریلی، دریایی، کوهستانی و استفاده از امدادگران و داوطلبان متخصص و امکانات و تجهیزات، در راستای وظایف بشر دوستانه و به عنوان معین دولت، به افراد حادثه دیده کمک میکند. یکی از سازمانهای جمعیت هلال احمر، سازمان داوطلبان هلال احمر می باشد. هدف اصلی این سازمان، سازماندهی و بهرهگیری از خدمات داوطلبان به نفع نیازمندان بوده که برای تحقق آن، سازمان دو وظیفه «جذب نیروی انسانی و مشارکتهای مردمی» و «ارایه خدمات حمایتی به نیازمندان جامعه» را برعهده دارد. این داوطلبان در چهار گروه مهارت، مشارکت، هدایت و حمایت به عضویت افتخاری این سازمان در میآیند. در گروه مشارکت، داوطلبان در فعالیتهای اجرایی جمعیت مشارکت میکنند. داوطلبان گروه هدایت، خدمات فکری و مشاورهای به سازمان ارایه میدهند. داوطلبان گروه حمایت، خدمات مادی و مالی ارایه میکنند و داوطلبان گروه مهارت نیز اعضایی هستند که خدمات فنی و تخصصی خود را داوطلبانه درجهت اهداف جمعیت به کار میگیرند. مطالعه چگونگی مشارکت مردم در امور جامعه بعنوان رکن مهم توسعه سیاسی، اجتماعی و حیات مدنی به بررسی روابط فرد و جامعه، چگونگی درونی کردن ارزشها و هنجارهای مشارکت جویانه، چگونگی استفاده از پتانسیل مشارکت اجتماعی در بهبود و ارتقاء سرمایه اجتماعی، رابطه بین مشارکت و اعتماد و تعلق اجتماعی و کارکرد و نقش مشارکت شهروندان در توسعه و تحول جامعه و مواردی از این دست می پردازد. (طالبی نژاد، 1391).
درواقع، می توان گفت امروزه همه جمعیت های هلال احمر برای هدایت و رهبری فعالیت های خود به داوطلبان وابسته اند و با توجه به اینکه مشارکت مردم در یکی از اصول هفتگانه نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر تحت عنوان خدمات داوطلبانه مطرح شده است؛ این جمعی تها وظیفه دارند با بسیج این منابع عظیم انسانی، مشارکت آنها را سازماندهی و در جهت اجرای وظایف جمعیت، خصوصاً تأمین احتیاجات معنوی و مادی نیازمندان آسیب پذیر در زمان حوادث و یا در شرایط عادی، بهره گیری کنند. این وظیفه در جمعیت هلال احمر کشور به دوش سازمان داوطلبان گذاشته شده است که با شعار توان توانمندان در خدمت نیاز نیازمندان، به فعالیت های عام المنفعه و بشردوستانه می پردازد. بنابراین، تشویق همه اقشار جامعه، به خصوص افراد توانمند، برای انجام این فعالیت ها ضروری است. تفاوت و امتیاز مشارکت مردمی در جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر از سایر مؤسسات حمایتی در این است که صرفاً به منافع و مقدورات مالی توجه نمی شود؛ بلکه استفاده از تجربیات، تخصص ها، دانش و فرصت های داوطلبان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در نهایت می توان گفت برای موفقیت در به حداکثر رساندن مشارکت مردم در فعالیتها و استفاده از توانمندی افراد، لازم است که انواع روش های جلب مشارکت مورد شناسایی قرار گیرند تا بتوان با استفاده از روشهای مؤثر در برخورد با داوطلبان گروههای مختلف برای جلب مشارکت آنها برای رسیدن به اهداف کوتاه و بلند مدت استفاده شود (داوری و همکاران، 1389).
در این راستا، فرضیه اصلی تحقیق حاضر ارائه الگوی مشارکت مردمی مناسب جهت فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر می باشد. بنابراین، عوامل موثر بر افزایش مشارکت مردمی مورد بررسی قرار گرفته است تا بتواند به این پرسش اساسی پاسخ دهد:
چه عواملی بر افزایش مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر موثر هستند؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
مشارکت پذیری اعضای جامعه به عنوان نیاز اجتناب ناپذیر عصر ما همه ابعاد انسانی را در سطوح مختلف فکری، عاطفی و رفتاری تحت پوشش قرار می دهند. فرایند مشارکت پذیری از رویکردهای متفاوتی قابل توجه است. امروزه مقوله مشارکت مردم شرط توفیق هر نوع برنامه و رهیافت کلان اقتصادی، اجتماعی و توسعه بشمار می رود و علت این امر نیز گستردگی و تنوع زمینه های مشارکت است. بنا براین، هرگز نمی توان به برداشتی محدود از مفهوم فراگیر مشارکت اکتفا کرد. لذا مشارکت، کنش هدفدار، ارادی، اختیاری وارزشی بین کنشگر و زمینه اجتماعی و محیطی او به منظور نیل به هدف معین و مشترک است، همان طور که ملاحظه میشود و در این تعریف ارادی بودن مشارکت مورد تأکید است که در نتیجه مشارکت کننده را از حالت غیر فعال خارج می سازد، مشارکت شامل فعال بودن موقعیت و امکان تحت تأثیر قرار گرفتن فرد در آن موقعیت است که در این صورت این امر چیزی بیش از سهم داشتن است به عبارت دیگر روشهای مشارکتی باید به عنوان مجموعه ای از ابزار ضروری دیده شود که می توانند مکملی برای دیگر روشهای پژوهش و توسعه متداول باشند و نه جایگزینی برای آنها. هدف از مشارکت، توانمند سازی افراد برای مشارکت خود جوش است در واقع مشارکت فرایندی است که موجب تحرک بخشی منابع محلی، بکارگیری گروههای متنوع اجتماعی در تصمیم گیری، درگیری مردم محلی در تعریف مشکلات، جمعآوری و تحصیل اطلاعات و اجرای پروژه ها میشود. واژه مشارکت با توجه به معادلش در زبان انگلیسی [1] و در مجموع می توان جوهرۀ اصلی آن را درگیری، فعالیت و تأثیر پذیری دانست. مشارکت در زبان فارسی در قالب مفاهیمی از قبیل همکاری، تشریک مساعی، تعاون، مبادله افکار و… به کار رفته است. از بعد جامعه شناختی، مشارکت به معنی تعلق فرد در گروه و سهمی که در آن دارد تلقی می گردد و همچنین به معنی شرکت فعالانه در گروه در جهت به ثمر رسانیدن یک فعالیت اجتماعی است. با تدبر در آیات نورانی قرآن و احادیث متعدد نبوی و ائمه اطهار علیهم السلام این نتیجه حاصل میشود که دین مبین اسلام بیشتر از سایر ادیان به امر کمک و مساعدت به نیازمندان تأکید و توصیه نموده است.. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی معمار کبیر انقلاب با توجه به آرمانهای مقدس نظام حضور مردم و مشارکت آنان را زمینه ساز توفیق و سربلندی نظام جمهوری اسلامی در تمامی عرصه ها تبیین فرمودند و از آنجائی که کمک به محرومین و محروم نوازی از ارزشهای دین مبین اسلام است و این ارزش عطر هدایت قرآن و بوی دل انگیز ولایت عدالت پرور ائمه معصومین (ع) را برای مسلمین تداعی می کند، مشارکت مردم را در زدودن فقر و محرومیت امری اساسی و تعیین کننده تشخیص و بر همین اساس سازمان هلال احمر را جایگاهی برای سازماندهی ارزش های اعتقادی و تعمیق آن در رفتار و بینش افراد جامعه و تلاش برای تحقق عملی اهداف و دستورات دینی و باورهای فرهنگی و هدایت این عمل ارزشی در بین مردم کشورمان در جهت مشارکت آنان در این عرصه تبیین فرمودند. در مورد نقش مشارکتهای مردمی در توسعه، می توان اذعان نمود که توسعه به مثابه یک تحول تاریخی تعریف میشود که این تحول همه جنبه های زندگی را در بر میگیرد و دارای ابعاد متفاوت است. ابعاد متفاوت این تحول تاریخی شامل جنبه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زندگی میشود. بنابراین، توسعه شامل یک نوع پیشرفت که عبارت است از تحول و دگرگونی از وضعی به وضع دیگر و یا تغییر ساختار ماهیت و عملکرد در جهت یافتن روند بهره وری همه اقشار جامعه از منابع و امکانات موجود و تلاش و مشارکت کلیه افراد در تسریع و انطباق توسعه با نیازها و حرکت در جهت یافتن محتوی مطلوب به ویژه بهره مندی اقشار کم درآمد و محروم از دستاوردهای توسعه و توزیع مطلوب درآمدها و تحقق عدالت اجتماعی است (عبدلی، 1390).
مشارکتهای مردمی در سازمان هلال احمر به عنوان حلقه واسط بین خیرین و نیکوکاران با محرومین و نیازمندان جامعه با توجه به ضرورت حفظ عزت نفس و حرمت محرومین، نیات خیر مردم را در جهت کمک و مساعدت به افراد نیازمند عملی می سازد. بدین سان مشارکتهای مردمی و فعالیتهای این حوزه در معاونت مشارکتهای سازمان هلال احمر) بصورت کمی و کیفی با فراهم نمودن زمینه های اجرایی لازم مطابق با قابلیتها و پتانسیل های بالقوه و بالفعل موجود در کشور به منظور تقویت و توسعه امور مشارکتهای مردمی متناسب با سیاستها و روند آتی حوزه مورد توجه می باشد به گونه ای که با شناخت بیشتر پیرامون قابلیتهای محیطی، برنامه ریزی علمی وکاربردی با بهره گیری از نقطه نظرات افراد صاحب نظر درصد است تا حداکثر بهره برداری لازم را در توسعه فرهنگ مشارکت و جذب کمکهای مردمی از طریق شیوه نوین طرح تحقیقاتی شناسایی خیرین و ارتباط معنا دار با مخاطبین در اجرای طرحهای مختلف حوزه گامی مؤثر برداشته شود. با عنایت به اهمیت مشارکتهای مردمی در امور رسیدگی به وضعیت نیازمندان جامعه، سازمان هلال احمر برای توسعه این امر اقدام به ایجاد ((حوزه مشارکتهای مردمی)) نموده تا به این ترتیب با استفاده از مجموعه ای ارگانیک در سطوح صف و ستاد، هدایت برنامه های فقر زدایی و خود اتکایی محرومان جامعه را با مشارکت مردم در دست بگیرد. در این نظام مشارکت مردم جایگاه ویژه ای دارد. نگرش بوجود آمده در مجموع بر اساس تحلیل و ارزیابی صورت گرفته از برنامه های سوم و چهارم توسعه نوید دهنده ابعاد فکری گسترده تری در تعامل با مردم و مشارکت آنان در عرصه های مختلف فعالیتهای امداد امام است. در این رهگذر می توان بصورت خاص سیاستهای مد نظر در حوزههای اشتغال، مسکن و امور آموزش و فرهنگی خانواده ها را نام برد (اساسنامه جمعیت هلال احمر، 1388).
همچنین سایر فعالیتهای سازمان گویای این واقعیت است که متناسب با ساختار مردمی سمت و سوی اهداف و شیوه های دستیابی به آنان نیز متوجه مردم گردیده که قطعاً چنانچه ساز و کارهای اجرایی نیز در دستیابی به اهداف مورد نظر طراحی و مورد عمل قرار گیرد و از استحکام لازم برخوردار باشد، نتایج ارزشمند و قابل قبولی را پدید می آورد. در بخش مشارکتهای مردمی :
توسعه دهنده شبکه ارتباطی و حمایتی مردمی کارآمد برای انجام کارهای عمیق، ماندگار، زود بازده و اثر بخش در میان اقشار آسیب پذیر جامعه با رعایت اصول کفایت، جامعیت ومطلوبیت
پیشتاز در احیاء و ترویج سنت های حسنه اسلامی و تأثیر گذار بر تقویت همبستگی های ملی، اجتماعی و حفظ همگرایی مردم با نظام اسلامی و تأمین اصل عدالت و رضایت اجتماعی.
دارای تعامل مؤثر و سازنده با سازمانها و نهادها، متکی به مشارکتهای مردمی و منابع اختصاصی و بهره گیرنده از منابع عمومی حوزه مشارکتهای مردمی با الهام از تعالیم و احکام نورانی اسلام و زنده و نمایان نگاه داشتن اندیشه دینی و فرهنگی و حمایتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری و تحقیقات و تجربیات تبلور آن در تمام سیاست گذاریها و برنامه ریزی ها.
روشهای تعامل و در راستای تلاش بمنظور زدودن چهره فقر از جامعه اسلامی فراهم نمودن زمینه های مختلفی جهت جذب کمک های مردمی با نگرش به اینکه در جامعه ای که بر طبق الگوی اسلامی و بر اساس وحدت عقیدتی و مکتبی تشکیل می گردد و باورهای فرهنگی و ملی نیز حس نوع دوستی و دگر دوستی را تقویت می کند افراد جامعه خود را در برابر نیازها، مشکلات و گرفتاریهای برادران و خواهران خود بی تفاوت احساس نمی کنند، بلکه بر اساس توصیه ها و فروض دین مبین اسلام و عرق ملی در جهت یاری آنان گام بر می دارند (عبدلی، 139).
از طرفی نیاز به داوطلبان در کشورهای در حال رشد محسوس تر است و خدمت داوطلبانه در این کشورها اهمیت به سزایی دارد. زیرا سازمانها و مؤسسات ارائه دهنده خدمات اجتماعی، بدون داوطلبان تربیت شده فقط قادر به انجام دادن حداقل برنام ههای خود هستند، ولی با کمک داوطلبان می توانند برنامه های خود را از نظر کمی وکیفی گسترش دهند و به عده بیشتری از مردم خدمت کنند. از طرفی انجام خدمات داوطلبانه برای خود داوطلبان نیز بسیار مفید است، زیرا سبب تقویت حس نوع دوستی درآنان می گردد.
در حال حاضر نهضت صلیب سرخ و هلال احمر حدود 105 میلیون نفر عضو داوطلب در سراسر جهان دارد. درواقع یکی از وظایف جمعیت هلال احمر، اداره امور داوطلبان و توسعه مشارکت آنان در تصمیمگیریهای ها و فعالیتهای مربوط به آنان و تربیت و آموزش آنان به منظور آماده ساختن آن ها در انجام خدمات امدادی و عام المنفعه می باشد(جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، 1392).
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
هدف کلی از این تحقیق بدست آوردن الگوی های مناسب جهت مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد بود.
1-4-2- اهداف جزئی
بررسی میزان تاثیر عوامل سیاسی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد
بررسی میزان تاثیر عوامل اقتصادی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد
بررسی میزان تاثیر عوامل اجتماعی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد
بررسی میزان تاثیر عوامل فرهنگی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد
ارائه راهکارهای افزایش مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد
1-5-کاربرد تحقیق
کاربرد این تحقیق برای ادارات و سازمانهای تابعه جمعیت هلال احمر می باشد تا با استفاده از الگوهای مشارکتی و پیشنهاد الگوی مناسب بتوانند جلب مشارکت مردمی بیشتری را در کلیه فعالیتهای عام المنفعه داشته باشند.
1-6- سوال تحقیق
آیا عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر مشارکت مردم در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد موثر می باشند؟
1-7- فرضیه های تحقیق
1-7-1- فرضیه اصلی
عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر مشارکت مردم در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد موثر می باشد.
1-7-2- فرضیات فرعی
عوامل سیاسی بر مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد.
عوامل اقتصادی بر مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد.
عوامل فرهنگی بر مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد
عوامل اجتماعی بر مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد.
بین میانگین عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تفاوت معناداری وجود دارد.
1-8- قلمرو تحقیق
1-8-1- قلمرو موضوعی
در این پژوهش به دست آوردن الگوی مناسب جهت افزایش مشارکتهای مردمی در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد به عنوان موضوع اصلی در نظز گزفته شد و با توجه به آن، متغیر وابسته میزان مشارکت مردمی بود. عوامل موثر بر افزایش مشارکتهای مردمی شامل : عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود که به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفت.
1-8-2- قلمرو مکانی
از نظر مکانی این پژوهش در کلیه سازمانهای داوطلبان جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد انجام گرفت و اعضایی که به صورت داوطلبانه برای مشارکت در فعالیتهای عام المنفعه جمعیت هلال احمر به عضویت این سازمان درآمده بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
در محیط رقابتی کسب و کار امروز، عمده نگرانی و تکاپوی سازمان ها در جهت بقا و توسعه و پیشرفت فراگیر آنها شکل میگیرد. در راستای این هدف خطیر، مدیران در پی شناسایی و بهره گیری بهینه از منابع و سرمایه هایی هستند که تحصیل آنها هزینه ها و زحمات فراوانی دارد. پس پیروز این میدان مدیرانی هستند که سرمایه های مذکور را به اثربخش ترین، کاراترین و بهره ورترین طُرق ممکن به کار گیرند. عمده منابع هرسازمانی متوجه منابع انسانی، مالی و فنی آن است که مسلماً سرمایه انسانی تعیین کننده سمت و سوی دیگر سرمایه هاست، زیرا نیروی انسانی است که با توانایی های خود و با برنامه ریزی، دیگر منابع را به خدمت گرفته است. باتمان و ارگان(1983) برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند و آن را به عنوان اقدامات بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام در محیط کاری میدانند که ورای الزامات سازمانی است(هودسن،2006،ص70) .
ایفای رفتارهای شهروندی سازمانی در سازمانهای آموزشی با توجه به حساسیت بالایی که دارند دو جندان است. مدارس نیازمند نسل ارزشمندی از معلمان است که مدرسه را موطن خود می دانند و برای تحقق اهداف آن و جامعه، بی هیچ چشم داشتی، فراترازوظایف رسمی ومعین خود عمل کرده، ازهیچ کوششی فروگذار نیستند. امروزه این تلاش های فراتراز انتظار و سودمندرا درادبیات علم سازمان و مدیریت، «رفتارهای افزون بر نقش» ویا «رفتار شهروندی سازمانی» می خوانند(دیپائولا وشانن موران،2001).
چه عواملی می تواند بروز رفتار شهروندی سازمانی معلمان را گسترش دهد؟ آیا معلمانی که شغلشان برایشان معنادار است و آن را در محدوده تبحر و قابلیتهای خود می بینند رفتار شهروندی بالاتری دارند؟ آیا اگر معلمان خود را در مدرسه تاثیر گذار احساس کنند و سازمان برای آنها ارزش قائل باشد، رفتار شهروندی بالاتری دارند؟ آیا اگر مدیران مدارس، معلمان را در انجام امور مشارکت دهند و به دغدغه های آنها توجه کند،رفتار شهروندی بالاتری دارند؟ هنگامی که با کارکنان با احترام بر خورد می شود و آنان فرصت بیان اندیشه های خود را داشته باشند و در تصمیم گیریها بیشتر دخالت کنند واکنش های مطلوب و مناسبی از خود نشان می دهند(بین استاک، دمورانویل واسمیت،2003). به نطر می رسد در مدرسه مدیران نزدیک ترین اشخاص به معلمان و پر قدر ت ترین عامل در مدرسه و نظام تعلیم و تربیت هستند که می توانند بررفتار و برنامه های معلم تاثیر بگذارد. مدیران با ایفای نقش رهبری اﻣﺮوز ﺑﻪ آﮔﺎﻫﻲ، ﺟﺎﻣﻊ ﻧﮕﺮی، اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮی اﻧﺪﻳﺸﻪ و ژرف اﻧﺪﻳﺸﻲ ﺑﺴﻴﺎرﻧﻴﺎز دارﻧـﺪ تا ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎ را ﻫﺪاﻳﺖﻛﻨﻨﺪ و ﺳﺘﺎﻧﺪه ﻫﺎی آﻧﻬﺎ را ﻣﻨﺎﺳﺐ اﻧﺘﻈﺎرات ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. ﭘﻴـﺮوان رﻫﺒـﺮان ﺗﺤـﻮﻟﻲ ﺗﻌﻬـﺪ ﺑﻴـﺸﺘﺮی ﺑـﻪ رﺳﺎﻟﺖ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ، ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺳﺨﺖ ﺗﺮ، ﺳﻄﻮح ﺑﻴﺸﺘﺮی از اﻋﺘﻤـﺎد ﺑـﻪ رﻫﺒـﺮان و اﻧـﺴﺠﺎم را ﻧـﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﻨﺪ. اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲ رود ﻛﻪ رﻫﺒﺮی ﺗﺤﻮﻟﻲ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﺷـﺮاﻳﻄﻲ ﺑﻬﺘـﺮ ﺑـﺮای ﻓﻬـﻢ ﭼـﺸﻢ اﻧـﺪازﻫای راﻫﺒﺮدی، رﺳﺎﻟﺘﻬﺎ، اﻫﺪاف و ﭘﺬﻳﺮش آﻧﻬﺎ از ﺳﻮی ﭘﻴﺮوان ﺑﺎﺷﺪ.ﻛﺎﻧﮕﺮ و ﻛﺎﻧﺎﻧﮕﻮ(1987) ﺑﻴﺎن ﻣﻲ دارﻧـﺪ ﻛـﻪ رﻫﺒﺮان ﺗﺤﻮﻟﻲ ﭼﺸﻢ اﻧﺪازی را ﺑﺮای اﻳﺠﺎد اﻳﺪه ﻫﺎ و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﺟﺪﻳﺪ ﺑﺮای آﻳﻨﺪه در ﻃﻲ زﻣﺎن ﺑﺤﺮان و ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺧﻠﻖ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ(ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻣﻮﻏﻠﻲ،1381). رﻫﺒﺮی ﺗﺤﻮﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس رواﺑﻂ ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﺷﺨﺼﻲ ﻣﻴﺎن رﻫﺒﺮ و زﻳﺮدﺳﺘﺎن اﺳﺘﻮار اﺳﺖ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻫﺪاﻳﺖ و اﻧﮕﻴﺰش ﭘﻴﺮوان ﺟﻬﺖ ﻋﻤﻠﻜﺮد ورای اﻧﺘﻈﺎرات ﺑﻪ اﺣﺘﻴﺎﺟﺎت و ﻛﺎرﻫﺎی ﭘﻴﺮو ﺑﻪ ﻣﻨﻈـﻮر ﺑﻬﺒﻮد ﻛﺎراﻳﻲ او از ﻃﺮﻳﻖ اﻧﮕﻴﺰه ﻫﺎی ﻋﻤﻠﻲ ﻳﺎ اﻟﻬﺎﻣﻲ ﺗﻮﺟﻪ دارد ( اﻳﺮان ﻧﮋاد ﭘﺎرﻳﺰی، ص 207).
از سویی دیگر « تئوری تبادل اجتماعی »، به این موضوع می پردازد که افراد وقتی از فعالیت ها و اقدامات هر شخصی سود کسب می کنند، خود را متعهد و ملزم به ادای دین دانسته، سعی در جبران و واکنش متقابل خواهندداشت. بدین ترتیب اگرکارکنان سازمانی حمایت های دریافتی از طرف سازمان خود را در سطحی مطلوب و مناسب احساس کنند، این احتمال وجود دارد که برای ادای دین خود به سازمان رفتارهای مفیدی مانند رفتارهای شهروندی سازمانی، رفتارهای مشتری محور، رفتارهای خدمات محور و غیره ارائه کنند که این موضوع باعث خواهد شدعملکرد سازمان بهبود یابد(هوانگ وهمکاران،2004). با توجه به اینکه کارکنان صفی سازمان ها وظیفۀ مدیریت ارائۀ خدمات سازمان به مشتریان را بر عهده دارند، ارتباط بین وظایف مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی نیز بسیار قوی است. تا کنون پژوهشهای زیادی در مورد ارتباط مدیریت عملکرد با دیدگاه رابطۀ مدیر-کارمند و با دیدگاه کارمند- نقش انجام شده است، اما در این میان، رابطۀ سازمان-کارمند که می تواند تأثیر مهمی بر عملکرد سازمان داشته باشد، کمتر مطالعه شده است. روشا( 2008) و اینگهام (2008)در تحقیقات خود بیان کردند که کارکنان سازمان ها همیشه بر اساس میزان ارزشی که سازمان برای ایجاد رفاه، آسایش و امنیت شغلی آن ها قائل است،اعتقاد درک حمایت و علاقه خاصی به سازمان پیدا می کنند. این اعتقاد و باور تحت عنوان«درک حمایت سازمانی» معرفی شده است(اینگهام،2008،ص7).
ماکانجی(2006) حمایت سازمانی را «تعهد سازمان به کارکنان»تعریف کرده است. حمایت سازمانی ادراک شده حالتی است که بر اساس آن فرد احساس می کند سازمان وی را فردی مهم، برجسته و مفید می داند و به خدماتش نیاز فوری دارد(گنجه سحر و نیسی،1386).
دراین تحقیق با توجه به تغییراتی که در سیستم آموزشی مدارس ، تعداد پایه ها، ایجاد مجتمع های آموزشی با سرپرستی و نقش پررنگ تر مدیران مدارس و برنامه های اجرایی اتفاق افتاده است، تصورات ذهنی معلمان را از شرایط کاری خود را تغییرداده است و آنها سازمان آموزش وپرورش را با سایر سازمانهای دیگر مقایسه می کنند. در شرایطی که مدارس پاسخ گویی نیازهای جامعه نیستند، دغدغه های اقتصادی فرهنگیان و همچنین کمبود امکانات رفاهی و عدم حمایتهای روانی درپاره ای اوقات برخدمت آنان سایه می افکند، کتابهای درسی در بسیاری اوقات قدیمی است و فرایندهای ارزشیابی ناقص است، تاکید پیدا و پنهان برحفظ محوری است و عوامل متعددی فرایند یادهی- یادگیری را تهدید می کند ، درچنین شرایطی این معلم است که می تواند با روحیه تحول گرایی نقش پررنگ خود را ایفا کند و خطاهای مطرح شده را جبران کند.
با توجه به تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر در دنیا و با توجه به اهمیت مدیریت تحول آفرین به عنوان سبک مدیریت موفق در سازمان های امروز و اهمیت حمایت سازمانها در انگیزش کارمندان و نیز بررسی رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یکی از عوامل مهم اثربخشی سازمان ها، تحقیقات اندکی در این رابطه در ایران انجام شده است. در این تحقیق پژوهشگر به دنبال پاسخ دادن به این سؤال است که آیا بین سبک رهبری تحول آفرین مدیران وحمایت سازمانی ادراک شده با رفتار شهروندی سازمانی معلمان جامعه مورد مطالعه رابطه معنی داری وجود دارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش:
اﻫﻤﻴﺖرﻓﺘﺎر ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ در ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﻜﺎر اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻪ از ﻣـﺪارس ﻣﻲ ﺷﻮد، ﻧﮕﺎه ها ﺑﻪ آن ﻣﻮﺷﻜﺎﻓﺎﻧﻪ ﺗﺮ و ﺣﺴﺎس ﺗﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﻧﻘﺶ ﻣـﺪارس در ﺗﺮﺑﻴـﺖ ﻧﻴـﺮوی اﻧﺴـﺎﻧﻲ آﻳﻨـﺪه و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﻫﻤﻪﻛﺸﻮرﻫﺎ، دﻟﻴﻞ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﻜﺎر ﺑﺮ ﻟﺰوم ﺑﻬﺮه ﻣﻨـﺪی از ﻣﻌﻠﻤـﺎن ﺑﺮﺧـﻮردار از رﻓﺘـﺎر ﺷـﻬﺮوﻧﺪی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎﻻ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. وﻇﻴﻔﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎن ارﺗﻘﺎی ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻳﺎدﮔﻴﺮ ی در داﻧﺶآﻣﻮزان از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺪرﻳﺲ اﺳﺖ و ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﭘﻴﭽﻴﺪه ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﺑﺪون ﺷﻚ ﻧﻤﻲ ﺗﻮان ﺑﺎ اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻔﻲ ﺧﺎص و از ﭘـﻴﺶ ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﺷـﺪه آن را ﺑـﺎ ﻛﻴﻔﻴﺘﻲ ﺑﺎﻻ اﻳﺠﺎد ﻛﺮد(اپلاتکا، 2006). علی رغم اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در تمام سازمانها شواهد موجود نشان می دهد که در مدارس کم تر به آن توجه شده است(دیپائولا،تارتر و هوی،2005؛اپلاتکا،2006).
«معلم»عمده ترین نیروی انسانی نه تنها در آموزش و پرورش بلکه در بین سازمانهای کشور است؛ لذا تغییر وتحول در این بخش می تواند منجر به تحولی بزرگ درکشور گردد. در فرایند یادگیری این معلم است که در آخرین حلقه از حلقه های فرایند یاددهی- یادگیری نقش اصلی ونهایی را ایفا می کند. مانند بازیگری که تمام تلاش های نویسنده، تهیه کننده، کارگران، فیلمبرداری، طراح دکور، چهره پرداز و سازمان متوقف بازی هنرمندانه ی اوست تا اثر مناسب بر مخاطب گذارد و تمام عوامل را به هدف نهایی برساند. معلم بازیگر نقش اول در مدرسه است!برنامه ریزی های کلان و خرد در سطح کشور، استان،منطقه و مدرسه همگی متوقف بر نقش آفرینی معلم است. لذا شناخت ویژگی های مطلوب معلمان و بررسی عوامل مختلفی که بر عملکرد آنها تاثیر می گذارد از اهمیت بسزایی برخوردار است.
توجهی که سازمان به کارکنان نشان می دهد، این احساس را در کارکنان به وجود می آورد که وجود آنها برای آنها برای سازمان مهم است و این موضوع به خصوص در سازمانهای آموزشی که ماهیت فعالیت آنها از از ظرافتهای خاصی برخوردار است و نیاز به ایجاد جوی مناسب توام با اعتماد و آرامش ورفاه ، جهت انجام وظایف در سطحی مطلوب را می رساند، اهمیت بیشتری دارد. مدیران می توانند با مدیریت راهبردی منابع انسانی و ترسیم چشم اندازی الهام بخش و در کنارحمایت های لازم، فضای را به وجود آورند که کارکنان مراکز آموزشی به ویژه معلمان تمایل و انگیزه برای انجام رفتارهای شهروندی داشته باشند. سازمانها و در راس آن مدیران منابع انسانی در مراکز آموزشی، خدماتی، صنعتی و …….. می توانند با مشارکت کارکنان در در تصمیم گیری ها و نزدیک کردن اهداف سازمان به اهداف کارکنان و ارئه خدمات مطلوب به آنها ،زمینه بروز این رفتارهارا در معلمان ایجاد کنند رفتارهای که هم بر منافع سازمان و منافع جامعه تاثیر می گذارد.
اهمیت این پژوهش از چندین جهت قابل بررسی است. هم از جهت عوامل مورد بحث و از از جهت ترکیب و با هم نگری عوامل وهم از نظر افرادگروه ها و سازمانهای که می توانند از آن استفاده کنند. شاید اولین ضرورت و اهمیت این پژوهش را بتوان این گونه بیان کرد که این پژوهش در مدرسه و معلمان صورت می گیرد، اهمیت تغییر و تحول در آموزش و پرورش به اندازه تغییر و تحول در تمام زمینه ها دیگر کشور است.
درمورد حمایت سازمانی درک شده معلمان با مراجعه به سایت پژوهشگاه علوم وفناوری (ایران داک)متوجه شدیم که تا به حال پایان نامه ای در مورد حمایت سازمانی درک شده معلمان ثبت نشده است و تعداد مقالات کار شده دررابطه با معلمان نیز بسیار کم است لذا گسترش آن نیازمند تخقیقات بیشتری است. اما درمورد رهبری تحول آفرین آموزشی تعداد بیشتری پایان نامه ثبت شده است.
بعد دیگر این پژوهش مربوط به با هم نگری رهبری تحول آفرین و حمایت سازمانی درک شده معلمان است و بررسی رابطه آنها با یکدیگراست و همچنین رابطه رهبری تحول آفرین وحمایت سازمانی ادراک شده با رفتار شهروندی سازمانی معلمان است که می تواند راه را برای بررسی علی در این زمینه بگشاید و ضمن اینکه باهم نگری بدیل و نو بوده ودر تحقیقات کشور و جود ندارد. لذا می توان با دستیابی با نتایج این پژوهش، دید بهتری را برای اجرا و پیاده سازی برنامه ها مدارس با در نظر گرفتن ادراک معلمان از حمایت های سازمان و رهبری مدیران مدارس به دست آورد و اقدامات مناسب را به عمل آورد.
در حوزه کلان نتایج این پژوهش می تواند در اختیار مدیران آموزش و پرورش شهرستان بهارستان استان تهران قرار گرفته تا ضمن آشنایی میزان برخورداری معلمان و مدیران از متغیرهای پژوهش، دیدی جامع نسبت به حوزه تحت مدیریت خود پیدا کنند. با آگاهی از هر یک از متغیرها می تواند برنامه جدیدی را پیشنهاد کنند. در صورتی که معلمان حمایتهای سازمانی را به خصوص از ناحیه رهبران تحول آفرین درک کنند، زمینه مساعد بروز رفتارهای شهروندی سازمانی معلمان فراهم می شود و با تکیه بر این نیروی شایسته، اهداف و برنامه های جدیدی که منجر به کیفیت بخشی به آموزش و بهبود وضعیت مدارس پیشنهاد داد و به اجر در آورد. در صورتی که متغیرهای فوق از میانگین مناسب برخوردار نباشند باید برنامه های جهت بهسازی نیروی انسانی در شهرستان بهارستان صورت گیرد همچنین مدیران مدارس می توانند به صورت مجزا از نتایج تحقیق سود ببرند. آنان ضمن آشنایی با متغیرهای مورد بحث می توانند با دید معلمان نسبت به نحوه مدیریت خود و انتظارات آنها از سازمان آشنا شوند و نواقص خود را برطرف سازند و تلاش کنند که سازمان آموزش و پرورش و دیگر سازمانهای ذی ربط اقدامات لازم را در جهت برآورده کردن انتظارات معلمان و فراهم کردن شرایط زمینه مناسب برای ایفای رفتارهای فرانقش کارکنان مدرسه فراهم کنند.
1-4اهداف پژوهش:
1-4-1 هدف کلی:
شناسایی رابطه رهبری تحول آفرین مدیران وحمایت سازمانی درک شده معلمان با رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
1-4-2 اهداف ویژه:
شناسایی رابطه ویژگیهای آرمانی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
شناسایی رابطه رفتارهای آرمانی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
شناسایی رابطه ملاحظات فردی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
شناسایی رابطه انگیزش الهام بخش مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
شناسایی رابطه ترغیب ذهنی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
شناسایی رابطه حمایت سازمانی ادراک شده و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان
1-5- فرضیه های پژوهش:
1-5-1- فرضیه اصلی:
بین رهبری تحول آفرین مدیران وحمایت سازمانی درک شده معلمان با رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه وجود دارد
1-5-2- فرضیه های ویژه:
بین ویژگیهای آرمانی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه جهت دار وجود دارد
بین رفتار های آرمانی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه جهت دار وجود دارد
بین ملاحظات فردی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه جهت دار وجود دارد
بین انگیزش الهام بخش مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه جهت دار وجود دارد
بین ترغیب ذهنی مدیران و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه جهت دار وجود دارد
بین حمایت سازمانی ادراک شده و رفتار شهروندی سازمانی معلمان شهرستان بهارستان رابطه جهت دار وجود دارد.
1-6 تعریف واژه ها و اصلاحات:
1-6-1 تعاریف نظری :
1-6-1-1رهبری تحول آفرین:
رابینز (1996 ) بر این باور است که رهبران تحول آفرین، رهبرانی هستند که پیروان خود را الهام بخشیده و قادرند به آنها روحیه بدهند و در مسیری هدایتشان کنند که منافع سازمان تأمین شود . این افراد می توانند باعث شوند که زیردستان با روحیه ای بسیار بالا عمل نموده و اثراتی عمیق بر سازمان بگذارند. رهبران تحول آفرین، به نیازها و جنبه های پیشرفت و ترقی زیردستان نیز توجه خاص نموده و بر دانش و آگاهی آنها می افزایند و آنها را به نحوی هدایت می نمایند که از دیدگاهی جدید به مسائل گذشته نگاه کنند و در سایه تحریک و
ایجاد انگیزه تشویق می شوند تا از جان خود مایه گذاشته و در جهت تحقق هدف های سازمان از هیچ کوششی دریغ نورزند. رهبری تحول آفرین یکی از جدید ترین رویکردهای مطالعه رهبری است که نیازها و انگیزه های پیروان را بالا برده و باعث تغییر برجسته در افراد ،گروه ها وسازمانها می شود(گارنر و استوک،2002).
1-6-1-2ابعاد رهبری تحول آفرین :
نفوذ آرمانی(فرمندی): نفوذ آمانی دربردارنده نفوذی است که باورها و ایده ال ها و موارد فراتر از زندگی معمولی را تحت تاثیر قرار دهد. رهبران تحول آفرین برای ایجاد و گسترش نفوذ آرمانی،الگوهای رفتاری نیرومندی را از خود به نمایش می گذارند (سنجقی،1380). این بعد شامل ویژگی های و رفتارهای آرمانی است.
انگیزش الهام بخش(الهام بخشی):رهبر برای انگیزش زیردستان، باشناسایی شرایط جدید و فرصتهای مفید، به شناسایی وترسیم آرمان وچشم اندازی از آینده سازمان می پردازد و با نشان دادن اشتیاق زیاد نسبت به تحقق چشم انداز، زیردستان اشتیاقی همگانی برای تلاشی مضاعف در جهت تحقق آن ایجاد می کند (باس،1985 ).
ترغیب ذهنی(تحریک فرهیختگی):رهبر تلاش پیروان خود را بر می انگیزد تا در حل مسائل، خلاقانه و نوآورانه برخورد کنند و فرض های بدیهی را مور سئوال قرار (باس، اولیو و جونگ وبرسون،2003).
ملاحظات فردی (حمایت های توسعه گرا): ملاحضات فردی در بردارنده مراتب دلسوزی و احترام وافر رهبر در خصوص توجه جدی به قاطبه پیروان و تلاش به منظور رشد و شکوفایی هرچه بیشتر آنان است. (باس، الیو، چمرس و آیمان،1993، ص64).
1-6-1-3حمایت سازمانی ادراک شده:
حمایتی که کارکنان از سوی سازمان ادراک می کنند، باوری است مبتنی براینکه سازمان تا چه حد از همکاریشان قدردانی می کند، به رفاه آنها اهمیت می دهد و به چه میزان به ارزشهای مشترک آنان توجه دارد(روداو ایزنبرگر،2002).کارکنان یک سازمان، همیشه براساس میزان ارزشی که سازمان برای ایجاد رفاه، آسایش و امنیت آنها قائل است؛اعتقاد و علاقه خاصی به سازمان پیدا می کنند.این اعتقاد و باور تحت عنوان حمایت سازمانی ادراک شده معرفی شده است(اینگهام، 2008وآیزنبرگر، آرملی، رکسوینکل، لینچ وروداز، 2001). به عبارت دیگر، درک حمایت سازمانی اعتقاد و ادراکی است که یک فرد دارد، مبنی بر اینکه آسایش، رفاه او و میزان مشارکت وی در موفقیت سازمان حائز اهمیت است(بل ومنگوک،2002).
1-6-1-4رفتار شهروندی سازمانی:
رفتاری اختیاری، داوطلبانه، افزون بر نقش رسمی و بی چشم داشت است که گرجه به طور مستقیم به سیستم های پاداش و تنبیه سازمان مربوط نمی شود ،اما به سیالی و اثربخشی کارکرد آن کمک شایانی می کند؛مفهوم اختیاری بودن این رفتار بدان معناست که آنها جزء الزامات رسمی نقش،شرح شغل و وظایف رسمی فرد شاغل نبوده، در قرداد شغلی به آنهااشاره نشده است. بروز آنها به نظر و انتخاب فرد بستگی دارد و صرف نظر کردن از آنها تنبیه خاصی در سازمان به دنبال ندارد. تاکید این رفتارها بیشتر بر سازمان و مزیت بخشیدن به آن است (زین آبادی،بهرنگی، نوه ابراهیم و فروزان، 1387).
1-6-1-5 ابعاد رفتار شهروندی سازمانی:
وظیفه شناسی یا وجدان کاری:اعضای سازمان رفتارهای خاصی را انجام می دهند که فراتر از حداقل سطح وظیفه مورد نیاز برای انجام آن کار است. ارگان (1988)همچنین معتقداست افرادی که دارای رفتار شهروندی بالایی هستند در بدترین شرایط وحتی در حالات بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه می دهند که نشان دهنده وظیفه شناسی بالاست( ارگان،1988؛صص802-755).
نوع دوستی(فداکاری):. نوع دوستی به رفتارهای مفید و سود بخشی از قبیل ایجاد صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران اشاره داردکه خواه به شکل مستقیم و یا غیر ه مستقیم به کارکنانی که دارای مشکلات کاری هستند کمک می کند ( اسلامی و سیار ،1386).
فضیلت مدنی(فضلیت شهروندی): رفتاری اختیاری از جانب کارمندان است با ویژگی های مشارکت مسئولانه، درگیر شدن و علاقه مند بودن به حیات سازمان و نیز در برگیرنده ی علایق و سطوح بالایی از تعهد به سازمان (پادساکوف وهمکاران،2000) و قبول اینکه او عضوی کوچک از یک مجموعه بزرگ است(زین آبادی وهمکاران ،1387 ) آشکار می شود و شامل رفتارهای نظیر حضور در فعالیتهای فوق برنامه و اضافی، آن هم زمانی که این حضور ضروری نباشد، حمایت از توسعه و تغییرات ارائه شده توسط مدیران سازمان (ارگان، 1988). بعضی محققین کشورمان این بعد را خوش رویی ترجمه کرده اند (نعامی و شکرکن، 1385؛ هویدا ونادری، 1388). بعضی محققان نیز آن را تحت عنوان «آداب اجتماعی » معرفی کرده اند.
جوانمردی(مردانگی): به معنای تحمل مسائل و مشکلات اجتناب ناپذیرکاری بدون اعتراض و ابراز نارضایتی است(ارگان،1990)و نشانگر شکیبایی وگذشت در شرایط غیرایده آل آن سازمان(بل و منگیو، 2002). مارکوزی و زین (2004)بیان می کنند جوانمردی عبارت است از تمایل به شکیبایی در مقابل مزاحمتهای اجتناب ناپذیر و اجحاف های کاری، بدون اینکه گله و شکایتی صورت گیرد.
ادب و نزاکت ( ادب و ملاحظه): مارکوزی و زین (2004) بیان می کنند نزاکت اندیشیدن به این نکته است که چگونه اقدامات فرد بر دیگران تاثیر می گذارد. همچنین عبارت است از رفتارهای مودبانه ای که مانع از ایجاد مشکل و مسااله در محیط کار می شود. این بعد بیان کننده نحوه ی رفتارافراد و همکاران، سرپرستان و مخاطبان سازمان است («ادب ومهربانی»؛ «ادب و احترام»و «احترام و تکریم » ترجمه های مختلفی است که برای این بعد به کار گرفته شده است..
1-6-2-تعاریف عملیاتی:
1-6-2-1رهبری تحو ل آفرین و ابعاد آن:
در این پژوهش برای رهبری تحول آفرین مدیران مدارس پرسشنامه ای شامل 20 گویه استفاده شده است. گویه های این پرسشنامه مصداق رفتاری و عملکردی رهبری تحول آفرین می باشد. در این پژوهش منظور از رهبری تحول آفرین نمره ای است که رهبران از پرسشنامه رهبری تحول آفرین ازنظر معلمان کسب می کند.
بعد ویژگی های آرمانی : نمره ای است که مدیر از پرسش های 5،9، 11و13 رهبری تحول آفرین کسب می کند و نمرات بالا نشان دهنده ی آن است که معلمان معتقدند مدیرشان از ویژگی های فرمندی برخوردار ند.
رفتار های آرمانی : نمره ای است که مدیر از پرسش های 2، 7، 12و 19 رهبری تحو ل آفرین کسب می کند و نمرات بالا نشان دهنده ی آن است که معلمان معتقدند مدیرشان رفتارهای آرمانی و قابل توجه دارد.
بعد انگیزش الهام بخش: نمره ای است که مدیر از پرسش های 4، 6، 14و 20 رهبری تحول آفرین کسب می کند و نمرات بالا نشان دهنده ی آن است که معلمان معتقدند مدیرشان انتظارات فراوانی را فراروی آنها قرار می دهندواحساسات و عواطف آنان را برای تحقق اهداف تحریک می کنند .
بعد ترغیب ذهنی: نمره ای است که مدیر از پرسش های 1، 3، 16و 18رهبری تحول آفرین کسب می کند و نمرات بالا نشان دهنده ی آن است که معلمان معتقدند مدیرشان به ارتقای سطح ابتکار عمل و خلاقیتهای فردی و جمعی آنان اهمیت می دهند.
بعد ملاحضات فردی: نمره ای است که مدیر از پرسش های8،10،15و 17رهبری تحول آفرین کسب می کند و نمرات بالا نشان دهنده ی آن است که دبیران معتقدند مدیرشان دلسوزی و اهتمام لازم را درخصوص رشد و شکوفایی هرچه بیشتر آنان داشته اند.
1-6-2-2 حمایت سازمانی ادراک شده:
در این پژوهش برای حمایت ادراک شده معلمان از پرسشنامه ای که شامل 8 گویه استفاده شده است. ومنظور از حمایت سازمانی ادراک شده معلمان نمره بالایی است که معلمان بواسطه موافقیت بالا با پرسش های 1، 2،4، 7 و 11وموافقیت پایین با پرسشهای 3، 5 ، 6، 8،10 ،12بدست می آورند.
1-6-2-3رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن:
در این پژوهش برای تعیین رفتار شهروندی سازمانی معلمان از پرسشنامه ای شامل 20 گویه استفاده شد. گویه های این پرسشنامه مصداق رفتاری و عملکردی رفتار شهروندی سازمانی می باشد. پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی شامل 20 گویه می باشد و حداقل نمره20وحداکثر100است.
بعد وظیفه شناسی رفتار شهروندی سازمانی: در این پژوهش منظور از وظیفه شناسی نمره ای است که معلمان از پرسش های 1،2، 3و4پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی بدست می آورند؛ که حداقل4و حداکثر20 می باشد نمره بالا نشان دهنده این است که معلمان نسبت به همکارانشان صمیمیت، همدلی و دلسوزی بالایی دارند.
بعد فضیلت مدنی رفتار شهروندی سازمانی: در این پژوهش منظور از فضیلت مدنی نمره ای است که معلمان از پرسش های 9، 10، 11و12پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی بدست می آورند؛ که حداقل4و حداکثر20 می باشد نمره بالا نشان دهنده این است که معلمان فعالیتهای انجام می دهند که وظیفه شان نیست اما وجهه مدرسه را بالا می برد .
بعد جوانمردی رفتار شهروندی سازمانی: در این پژوهش منظور از جوانمردی نمره ای است که معلمان از پرسش های 5، 6، 7و8 پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی بدست می آورند؛که حداقل4و حداکثر20 می باشد.
بعد ادب و ملاحظه رفتار شهروندی سازمانی: در این پژوهش منظور از ادب و ملاحظه نمره ای است که معلمان از پرسش های 13، 14، 15و16پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی بدست می آورند؛که حداقل4و حداکثر20 می باشد .