وجود اینگونه اختلاف نظرها و تشتت آرا در موضوع دعاوی کیفری سبب می شود که کشورها مختلف بتوانند علیه مرتکب مجازاتهای مختلفی اعمال کنند یعنی در یک مورد تعدد تعقیب و گاهی تعدد کیفر پیش می آید.
در چنین حالی چون دولتها بیش از آنکه به عدالت کیفری همدیگر اعتماد داشته باشند , بی اعتماد و بدبین بوده و حاکمیت خود را بر همه چیز مقدم داشته و به احکام جزایی یکدیگر چندان اعتباری نمی دهند بیم آن می رود که فردی به خاطر ارتکاب یک جرم دو بار از سوی دو کشور مورد محاکمه و مجازات قرار گیرد بدیهی است با طرح دعوای کیفری جدید فرآیند کیفری تازه یی آغاز شده و بنابراین متهم باید در دادگاه از خود دفاع کرده و در پایان در مورد مجرمیت تصمیم تازه یی گرفته خواهد شد.
آنچه که بیان شد رویه ای است که اکنون در بسیاری از کشورها در حد وسیعی پذیرفته شده است و این خلاف قاعده (منع تعقیب مجدد ) است. با این همه بین کشورهای اروپایی گرایش و روند دیگری در حال شکل گیری است : از دهها سال پیش بین کشورهای اروپایی چند سازمان منطقه ای ایجاد شده که هدف آنها توسعه همبستگی سیاسی اقتصادی و فرهنگی بین کشورهای عضو سازمان می باشد.
هنگامی که مرتکب پس از ارتکاب جرم تحت پیگرد و محاکمه قرار گرفته و در مورد آن پرونده تصمیم قطعی قضایی گرفته می شود امکان طرح دعوی کیفری جدید در همان مورد امنیت قضایی را به خطر می اندازد علاوه بر این , اعلام دو مجرمیت و در نتیجه اعمال دو مجازات خلاف مقتضای عدل و انصاف بوده و برای همین است که قاعد (منع تعقیب مجدد) تاسیس گردیده است و شایسته است که این قاعده عام تلقی شده و در همه زمینه ها به کار گرفته شود.
انچه مسلم است نپذیرفتن احکام کیفری صادره از محاکم کیفری خارجی علاوه بر اثاری که به فرد وجامعه خصوصا دستگاه قضائی وارد میکند مغایر با اعلامیه های حقوق بشروقائده منع محاکمه و تعقیب مجدد متهم می شود.
با توجه به مطالب گفته شده و این که امکان اجرای احکام کیفری بدون وجود موافقتنامههای معاضدت قضایی در ایران امکان ندارد، لذا این پژوهش در صدد است تا به این پرسش بپردازد که اعتبار احکام کیفری خارجی در حقوق جزای داخلی چگونه است؟ و تحت چه شرایطی می توان این احکام را در کشور خودمان اجرا کنیم؟
Http//:drjahed.blogfa.com
امنیت یکی از مقولههای مهّم هر کشور جهت اجرای قوانین و پدید آوردن نظم و آرامش است؛ به طوری که برای هر دولت- ملّتی از قداست خاصی برخوردار است. چرا که دستیابی به سایر اهداف ملّی و بینالمللی همانند توسعه (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) قدرت، اقتدار، ثبات، مشروعیت و … به نوعی وابسته و در گرو حصول امنیت ملّی است؛ و در نقطه مقابل هر نوع اقدام و حرکتی که سبب مخدوش شدن این اهداف گردد به عنوان مخل امنیت تلقی شده و سبب فاصله گرفتن مردم از حکومت، عدم تمکین نسبت به قانون، عدم مشارکت، و ناامنی در کشور خواهد شد.
امروزه جرایم فراملّی و سازمانیافته مانند، قاچاق انسان و مواد مخدر، پولشویی، تروریسم و… از جمله تهدیداتی است که بیم دولتها را برانگیخته و برای پیشگیری و مقابله با اینگونه جرایم به تصویب قوانین و مقرّرات سختگیرانه و امنیت محور متوسل شدهاند، که اتخاذ این سیاستها در مقام تحدید حقوق بشر و آزادیهای فردی برآمده است. در واقع امنیتیشدن زمانی ظهور مییابد که: الف) سابقه تهدید یا تجاوز علیه امنیت وجود داشته باشد. ب) تهدید یا تجاوز استمرار داشته باشد. ج) دولت برای مقابله با تهدید یا تجاوز اقدامهایی فراتر از گذشته اتخاذ کند، هر چند اقدام جدید وضع قانون باشد. د) اقدامهای دولت در مقام تحدید حقوق و آزادیهای اشخاص و پیشبینی تدابیر نظارتی و سختگیرانه باشد. البته موارد فوق کاملاً مرتبط با شرایط زمانی و مکانی شکل خواهد گرفت؛ همچنین این موضوع میتواند از دولتی به دولتی دیگر کاملاً متفاوت باشد. امنیتیشدن را میتوان از روزنههای قانون و مقرّرات الزامآور استخراج کرد، وگرنه عملکرد سختگیرانه مأموران دولت و ایجاد فضای تحقیق و کنترل را نمیتوان امنیتیشدن دانست. همچنین امنیتیشدن صرفاً با تصویب قوانین یا اتخاذ سایر تدابیر در سطح ملّی نمود نمییابد، بلکه در سطح بینالمللی نیز ممکن است کنوانسیونها حاوی مقرّرات سختگیرانه باشد که زمینه امنیتیشدن را نه تنها در جوامع، بلکه در سطح جهانی نیز فراهم آورد. این مقررّات بینالمللی آنچنان سختگیرانه میباشند که کنوانسیونهایی، جرمانگاریهای متعددی نسبت به رفتارهایی که هنوز در دنیا ارتکاب نیافتهاند، اعمال کردهاند. این کنوانسیونها اگرچه در سطح بینالمللی و جهانی مطرح شدهاند، اما مسیر را به سمت قوانین و مقرّرات داخلی نیز سوق دادهاند. دولت در راستای امنیتیشدن قوانین کیفری، قانونگذاری گسترده و ابهامآمیز را در دستور کار خود قرار میدهد که بعضی از جرایم را در حالی جرمانگاری میکند، که موضوع و مصادیق آن را مبهم و تفسیربردار تلقی مینماید که به دنبال آن اقدامهای پلیس و دستگاه قضایی نیز گسترش مییابد، از طرفی دیگر در زمینه نحوه تنظیم قواعد دادرسی، دولتها جهت برخورد با متهمان، شدیدترین تضمینات دادرسی را اتخاذ میکنند که حقوق متهم به حداقل خود میرسد، مثلاً محدودیت در حق به کارگیری وکیل، محدودیت حق آزادی از طریق بازدشت های طولانی مدت، شکنجه متهم و دادرسی غیرعلنی، که زمینه تهدید حقوق و آزادیهای اشخاص را چه قبل از مجرم شدن و چه بعد از آن، فراهم میآورد. بدینترتیب، دولت در راستای تضمین امنیت ملّی و تمامیت ارضی از یک طرف و تضمین آزادیها و حقوق افراد جامعه از طرف دیگر، دچار شکست در سیاستهای خود میشود.
اگرچه دولتها جهت رعایت آزادیهای افراد جامعه استراتژی عقبنشینی و عدم مداخله را در پیش گرفتهاند و در نوع و شیوهی جرمانگاری و نحوه تنظیم قواعد دادرسی حتّیالامکان سعی کردهاند به نفع مجرم باشد، اما در جرایم فراملّی و سازمانیافته، در دههای اخیر، تحوّلات اساسی در حقوقکیفری رخ داده است که دولتها در حوزه اعمال ضرربار امنیتی به خاطر ایجاد ثبات در نظم عمومی و حاکمیت سیاسی به جرمانگاری حداکثری و توسعهطلبانه و تحدید تضمینات دادرسی نسبت به تهدیدکنندگان امنیت کشور روی آوردهاند. حال آنکه با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی ارتکاب جرایمی که دولتها را به امنیتیشدن واداشته نیز چهره جدیدی به خود گرفته که جهت دستیابی به اهداف خود از فضای مجازی و اینترنت بهره میگیرند. از اینرو، ضروری است با شناخت بهتر مفهوم و ماهیت و دلایل امنیتیشدن حقوقکیفری، تبعات و آثار منفی ناشی از آن مورد بررسی قرار گیرد.
1-حقوقکیفری با چه اوصاف و ویژگیهایی جنبه امنیتی پیدا میکند؟
2-امنیتی شدن حقوقکیفری، چه آثار و تبعاتی بر حقوق و آزادیهای فرد میگذارد؟
3-آیا امنیتیشدن حقوقکیفری، چه تأثیری بر آییندادرسی و حقوق متهمان میگذارد؟
1-حقوقکیفری زمانی جنبه امنیتی پیدا میکند که دولتها در مقام پاسخ به پدیده مجرمانه و پیشگیری از آن، از هرگونه ابزار و ساز وکاری استفاده نمایند.
2-امنیتیشدن حقوق کیفری باعث میشود که موقعیت جامعه جنبه پلیسی و نظارتی به خود بگیرد، لذا حقوق و آزادی افراد جامعه مورد تهدید قرار میگیرد.
3-آییندادرسی افتراقی و تحدید تضمینات حقوق متهمین، از نتایج امنیتیشدن حقوقکیفری بر آیین دادرسی میباشد.
روش تحقیق براساس مطالعه توصیفی و تحلیلی بوده که با تکیه بر قوانین و مقررّات موجود و سابق، انجام شده است.
تصور نوجوانان در مورد جنس مخالف و نیز طرز تلقی آنان در این مورد، مسائلی را به وجود می آورد. برای اکثر قریب به اتفاق دختران، دوستی و رابطه با یک پسر به هیچ رو یک دوستی معمولی نیست؛ بلکه این دوستی و رابطه در تصور و ذهن آنان همان چیزی است که قطعاً به ازدواج منجر خواهد شد) احمدی،1373:ص6 ( .
در سال های اخیر همراه با دگرگونی های ساختی و اجتماعی چون: شهر نشینی ، صنعتی شدن ، بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات، حضور زنان و دختران در جامعه ، تغییر در سبک زندگی ، گسترش روز افزون رسانه های ارتباطی )ماهواره ،اینترنت( و نیز گسترده شدن روز افزون مکان های حضور زنان ومردان ؛ این پدیده) روابط دختر و پسر( از بطن روابط بین اشخاص جوان جامعه پدید آمده است. به طوری که خواست و میل جوانان و نوجوانان به داشتن چنین روابطی است ) عبدالهیان ، 1383 : ص 35،جوکار،:1383 ص60. (
با توجه به این که ارزش های دینی و فرهنگ یک جامعه از معیارهای مهم درک و تشخیص مسائل اجتماعی است و از آنجائی که اسلام ، دین اکثریت افراد جامعه است ومی توان گفت که روابط میان دختر و پسر در جامعه اسلامی ما جایگاه مطلوبی ندارد. پس نتیجه می گیریم که روابط دختر و پسر قبل از ازدواج از دید ارزش ها ، سنت ها و هنجارهای فرهنگی ودینی ما یک مسئله اجتماعی است. اما در مورد این که این روابط یک مسئله و گرفتاری شخصی افراد است یا جزء مسائل عام ساخت اجتماعی است ، باید گفت که این امر از یک طرف یک مسئله وگرفتاری شخصی است که جوانان را با این مشکل مواجه کرده که چگونه با جنس مخالف رفتار کنند ؟ آیا جامعه این اجازه را به آنها می دهد؟واگر چنین اجازه ای به آنها می دهد، آنرا تحت چه شرایطی مجاز می داند؟ چگونه می توانند هزینه های این معاشرت ها را کاهش دهند؟ آنها از یک طرف با هنجارهای مذهبی ، اجتماعی وخانوادگی مواجه هستند که نسبت به روابط دیدگاه منفی و سخت گیرانه دارند ، و از سوی دیگر نیازهای دوره نوجوانی و جوانی و نگرش ها و دیدگاه های مدرن، این روابط را تشویق می کنند. بنابراین چنین به نظر می رسد که تضاد بین این دو بعد )دیدگاه جامعه و نگرش های نوجوانان( آنها را در یک حالت سردرگمی بین سنت و مدرنیته قرار داده است ، به عبارت دیگر روند تغییرات و دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی در عصر ارتباطات و اطلاعات با چنان سرعتی انجام گرفته که افراد نتوانسته اند رفتار خود را با ارزش های جدید تطبیق دهند. به این ترتیب روشن است که روابط میان دختران و پسران فقط یک مشکل فردی نیست ، بلکه سطوح مختلف اجتماع )خانواده و جامعه( را در بر گرفته و نگرانی های زیادی را ایجاد کرده است. به طوری که خانواده ها از یک طرف به شدت نگران پیامدهای منفی اجتماعی، روحی و روانی و جسمی برای فرزندان خود می باشند و از طرف دیگر چون این روابط بخش عمده ای از هنجارها و ارزش های دینی را زیر پا می گذارد ، جامعه دینی و علمای مذهبی را نیز نگران کرده است) احمدی،1386:ص .( 45-46
گسترش این روابط در جامعه ما تأثیرات ساختی فراوانی را بر بسیاری از نهادهای اجتماعی می گذارد ) نهاد خانواده و ازدواج (.درکل می توان نتیجه گرفت که پدیده معاشرت و دوستی های دختران و پسران قبل از ازدواج فقط یک امر شخصی نیست بلکه بخش های وسیعی از ساختارها و نهادهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و یک مسئله اجتماعی و ساختاری است .
در این تحقیق قرار است “روابط نوجوانان و جوانان خصوصأ نوجوانان دختروپسردبیرستانی از برقراری رابطه با یکدیگر” و نیز عوامل فرهنگی ، اجتماعی و آسیب هایی که با آنان در ارتباط است مورد بررسی قرار گیرد.
جوانی جمعیت یکی از ویژگی های مهم جامعه ایران است ، به طوری که طبق آخرین آمار ،جمعیت جوان 15 تا 24 ساله در ایران در سال 1393 ” 19.2” میلیون نفر اعلام شده که 25 درصد جمعیت کشورراتشکیل داده؛این روند افزایش تعداد جوانان که در جامعه ما هم چنان ادامه دارد از نظر جمعیت شناسان به تورم جوانی تعبیر می شود ،از آنجائی که روابط میان دختروپسربیشتر در این
دوره است ، و ارزش ها و نگرش های میان جوانان هم داشتن این روابط را ضروری و مطلوب می داند ، قطعا این گونه روابط در سال های آینده نیز میان این قشر گسترده تر خواهد شد. نگرش ها و ارزش های مثبتی که امروزه جوانان در مورد برقراری این گونه روابط دارند) حدود%95/3 از پاسخگویان در تحقیقات انجام شده ، به لزوم داشتن رابطه با جنس مخالف اشاره کرده اند(
نیز نگرشی که امروزه در مورد آزادی انتخاب همسر دارند که حاضر نیستند به شیوه های سنتی و با انتخاب خانواده همسر اختیار کنند )عبدالهیان ،1383: ص32(؛لذا داشتن رابطه با جنس مخالف از دید آنان امری ضروری و مهم است که این امر با گسترش مکان ها وموقعیت هایی که منجر به حضور همزمان دختران و پسران در آن شده افزایش بیشتری یافته است. این مراکز شامل مراکز رسمی )آموزشی ، دانشگاه ها و…( و مراکز غیررسمی) تفریحی ، پارک ها، کافی شاب ها و(… می باشد.
حال با توجه به اثرات مخربی که این گونه روابط در سنین نوجوانی دارد، هم در سطح خرد)آسیب های روحی و عاطفی خصوصا برای دختران ، افت تحصیلی و(… و هم در سطح کلان در جامعه) افزایش طلاق ، بالا رفتن سن ازدواج ، اعمال نامشروع و…( دارد، لزوم انجام تحقیقات علمی را در این مورد می طلبد که به طور تخصصی و از زوایای گوناگون آن را مورد بررسی قرار دهد. با فهم نگرش و ارزش های جوانان در مورداین مسئله می توان تا حدودی به پیش بینی رفتار جوانان آینده دست یافت و با شناخت رفتار جوانان در این زمینه می توان آنها را از خطرات روانی ، اجتماعی و بهداشتی که آنها را تهدید می کند آگاه ساخت.
شناخت وبررسی آسیب های روابط دختروپسردر مقطع متوسطه شهرستان اراک است.
1-شناخت وبررسی آسیب های روابط دختروپسربر میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
2-شناخت وبررسی آسیب های روابط دختروپسردرروابط خانودگی آنها
3- شناخت وبررسی پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین )تحصیلات وشغل و درآمد( در آسیب شناسی روابط دختروپسر
4- شناخت وبررسی آسیب های روانی- عاطفی روابط دختروپسردرزندگی آنها
مطالعات قانونگذاری از سه دهه گذشته به رشتهای مهم از حیث جذابیت علمی و آموزش عملی تبدیل شده است. این رشته بهبود کیفیت قانون را هدف اصلی خود قرار داده است و در تلاش بوده است تنها به دانش حقوق ختم نشود و از طیف وسیعی از رشتههای علمی بهره گیرد. در این راستا باید خاطرنشان ساخت که مسائل تقنینی نسبتاً گستردهاند و مواجههای بینرشتهای را میطلبند که هم واجد ابعاد عملی و هم نظری است.
قانونگذاری به دنبال این است که فهم نظری و نیز توانایی فنی ما را درخصوص قانونگذاری افزایش دهد و عناصری از علم، هنر و مهارت را با یکدیگر ترکیب کند. این رویکرد هم به محتوا و هم به شکل قانونگذاری میپردازد.
در محدوده قانونگذاری میتوان حوزههای خاصی را از یکدیگر تفکیک کرد:
الف) روششناسی تقنینی (تقنین ماهوی): این روش به محتوای قانون میپردازد؛ نوعی روششناسی را برای توضیح محتوای هنجاری قانون ارائه میکند و ابزارهای عملیای را توسعه میدهد که تسهیلکننده گامها و مراحل مختلف این رویکرد روششناختی است.
ب) فن تقنین (تقنین شکلی در معنای مضیق): فن تقنین با جنبه شکلی قانون و نیز انواع مختلف اقدامات هنجاری و ساختار شکلی و نظایر آن سروکار دارد.
ج) تهیه پیشنویس قانون: به ابعاد زبانی قانونگذاری و روش بیان محتوای هنجاری در متون قانون میپردازد.
د) ارتباط تقنینی: انتشار متون قانونی یا بهطورکلی، روش برقراری ارتباط با محتوای هنجاری قانون که مشتمل بر طیف گستردهای از اطلاعات درباره قانونگذاری است که منحصر به انتشار رسمی آن نمیشود.
هـ) رویههای تقنینی: فرایند شور و بررسی، تصویب و اجرای قانون از قواعد تشریفاتی متعددی تبعیت میکند. این قواعد ممکن است تا حدی بر کیفیت شکلی یا ماهوی قانون تأثیر گذارد. آنها ممکن است رویکرد روششناختی به قانون را تقویت کنند یا مانع از این رویکرد شوند.
و) مدیریت پروژههای تقنینی: تهیه قانون را میتوان تکلیفی دانست که اصول و روشهای مدیریت پروژه بر آن اعمال شدنی است.
ز) جامعهشناسی قانونگذاری: فرایند سیاسی پیش از تصویب قانون و فرایند اجرا و تأثیرات آن یکی از زمینههای مهم تحقیقات جامعهشناختی و مؤلفه اصلی فلسفه قانونگذاری بهشمار میرود.
ح) نظریه قانونگذاری: نقش یا کارکرد قانونگذاری را بهعنوان ابزاری در دست دولت برای کنترل و هدایت جامعه مورد بررسی قرار میدهد.
گرچه مسائل کلی تقنینی گستردهاند، اما ابعاد عملیتر قانونگذاری (و در رأس همه آنها راهحلهایی که بهطور عملی در حوزه فن تقنین و تهیه پیشنویس قانون بهکار رفته، رویههای تقنینی و مدیریت پروژههای قانونگذاری) با ویژگیهای هر کشور ارتباط نزدیکی دارد و قواعد حقوقی هر کشور شرایط و اوضاع و احوال آن را تعریف میکند. به این دلیل آموزش عملی قانونگذاران و اشخاصی که در تهیه قانون دخالت دارند پیوند نزدیکی با محیط نهادی و حقوقی آنها دارد.
در این چارچوب، به نظر میرسد قانونگذاری در ایران به دلیل وجود چالشهای ذیل حوزهای است که نیازمند نگاهی آسیب شناسانه است:
– وضع قوانین متعدد (افزایش حجم قانونگذاری)
به وضوح باید بر این نکته تاکید نمود که کارآیی مجلس در کیفیت تقنین است نه کمیت آن ولی هم مجلس و هم دولت به مشکل تولید قوانین و مقررات مبتلایند. افزایش حجم قوانین را به راحتی میتوان با مراجعه به مجموعه قوانین سالیانه منتشره رویت نمود که همه ستاله بر حجم فیزیکی آن افزوده میشود.
– اصلاحات مکرر قوانین و استفساریهها
این اصلاحات نشان دهنده عدم دقت در حین وضع قوانین است. این موضوع خصوصا زمانی حساسیت بیشتری مییابد که در برخی موارد فاصله تصویب تا اصلاح قانون به چند ماه هم نمیرسد.
– کاهش چشمگیر قوانین جامع
نظام تقنین ما بطور جدی بدنبال تصویب قوانین جزئی و موردی است تا قانون جامع و البته این جزئی نگری باعث میشود تا قانون در بخشی اصلاح شود و البته بعضا این اصلاح در بخش دیگری خود ایجاد مشکل کند. فقدان هماهنگی بین این اصلاحات و ایجاد مشکلات اجرایی تبعات این نوع نگاه به موضوع تقنین است. ضمن اینکه معمولا این اصلاحات جزئی بدون هماهنگی قبلی با دستگاههای اجرای صورت میگیرد یعنی ای بسا این اصلاخ مشکل یک دستگاه را مرتفع ولی برای دستگاه دیگر ایجاد اشکال نماید.
– تعارض در نظام تقنین
تعدد قوانین مصوب بدون درنظر گرفتن نظام جامع و منظومهای که این موضوع در داخل آن قرار میگیرد سبب میشود که مصوبات متعدد خود چالش جدی عدم هماهنگی مصوبات را باعث میشود و وجود قوانین متعارض بطور جدی دستگاههای مجری قانون را دچار مشکل خواهد کرد.
– فقدان ضمانت اجرای مناسب برای قوانین
بسیاری از مصوبات مجلس دارای ساز و کار اجرایی مشخص و یا ضمانت اجرا نمیباشد و به همین دلیل از بسیاری از احکام قانونی میتوان نام برد که علیرغم تصویب مجلس امکان اجرا نیافته است. عدم اجرای قوانین باعث میشود که هدف تقنین عملا تامین نشود.
– بروز نبودن قوانین
بسیاری زا قوانین ما مطابق شرایط روز و نیازهای امروز اجتماعی بروز نشده است. بروز نبودن قوانین عملا باعث فقدان کارآیی و عدم ثمر بخشی قوانین خواهد شد. این موضوع حتی در موارد سادهای چون جرایم نقدی مندرج در قوانین هم قابل مشاهده است. مواردی چون جرایم ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ ریالی تخلف از قوانین که امروزه فقط اسباب تمسخر قوانین را نزد عموم فراهم میسازد.
– مشکلات اجرایی قوانین
تغییر شرایط اجرایی کشور, تغییر سازمانها و ساختارهای اداری و اصلاح فرآیندها و تعارض قوانین و فقدان دستورالعملهای اجرایی و یا عدم تصویب آئین نامههای اجرایی قوانین و …. سبب میشود که در برخی از موارد عملا مصوبات مجلس و قوانین موجود کشور امکان اجرایی نیابد و این موضوع یعنی فقدان اثر بخشی و کارآمدی قوانین.
اما درباره چالشهای نظام تقنین میتوان اجمالا به موارد زیر اشاره نمود :
۱. غلبه طرحها بر لوایح :
بر اساس آمار اعلام از بدو مجلس نهم تا زمان تهیه این پایاننامه ۴۴۴ طرح و لایحه به مجلس واصل شده که از این تعداد ۳۰۵ مورد طرح نمایندگان و ۱۲۴ مورد لایحه است و تعداد مصوبات مجلی ۹۸ مورد است که از این تعداد ۵۶ مورد طرح و ۴۲ مورد لایحه است و همچنین ۷۶ قانون مصوب به دولت ابلاغ شده که ۴۱ مورد آن طرح و ۳۵ مورد لایحه است.
۲. مشکل ناشی از فوریت در تصویب قانون :
موضوع تقنین جز در موارد استثنایی که برای رفع مشکلی در کشور قانونی وضع شود با فوریت سازگاری ندارد. رسیدگی فوری در مجلس امکان بررسی دقیق را سلب خواهد کرد و منجر به عدم توجه جدی به ابعاد مختلف قانونگذاری خواهد شد. بر اساس آمار ارائه شده طرحها و لوایح یک فوریت و دو فوریتی در این دوره مجلس تا کنون ۸۸ مورد بوده است که نشان دهنده آنست که قریب ۲۰% از طرحها و لوایح بصورت فوریتی رسیدگی میشود. البته توجه به این آمار مبین اینست که :
اولا – بیشتر فوریتها در طرحهاست یعنی ۸۱ مورد که حدود ۲۶ % از تعداد طرحهاست و این بدین معنی است که نمایندگان هم با تقدیم طرح و هم تصویب فوریت آن مجلس را با مشکل جدی روبرو میسازند.
ثانیا – آمار طرحها و لوایح فوریتی در دوره پنجم ۲۰ مورد، ششم ۴۴ مورد، هفتم ۵۹ مورد و در دوره نهم تا کنون ۸۸ مورد است که نشان دهنده رویکرد نمایندگان در رسیدگی فوریتی است.
۳. لزوم رسیدگی تخصصی به طرحها و لوایح :
موفقیت تقنین به نحو عمدهای در گروی انجام دقیق رسیدگیهای تخصصی در مجلس است و بخش عمدهای از این رسیدگی از طریق بررسی طرحها و لوایح در کمیسیونهای تخصصی مجلس صورت میپذیرد. اگر به این موضوع مهم توجه کنیم که بخس عمدهای از قانونگذاری در کشور و البته در جهان در حوزه موضوعات بین رشتهای است آنگاه لزوم همکاری دستگاههای مختلف دولتی و اجرایی و کمیسیونهای تخصصی مجلس بهتر آشکار میشود. بر اساس آمار ارائه شده ۴۴۴ طرح و لایحه به ۱۳۰۶ مورد کمیسیون فرعی توزیع شده است یعنی تقریبا هر طرح و لایحه بطور متوسط بین حدود ۳ کمیسیون توزیع شده است. با توجه به تععد طرحها و لوایح و موضوعات متنوع در دستور کار مجلس احتمالا توزیع طرحها و لوایح بین کمیسیونهای تخصصی باید به نحو مناسب تری صورت پذیرد.
۴. افزایش پیشنهادات نمایندگان مجلس :
اگر چه نمایندگان محترم در حین رسیدگی به طرحها و لوایح و البته طبق ضوابط آئین نامه داخلی مجلس مجازند تا پیشنهادات خود را طرح کنند ولی افزایش روز افزون پیشنهادات و البته در مواردی رای آوردن آنها و متعاقب آن اصلاح طرحها و لوایح بعضا میتواند به ناهماهنگی داخلی مصوبات و یا بعضا نقض غرض نمایندگان پیشنهاد دهنده طرح یا دولت در مقام ارائه کننده لایحه بیانجامد. تعداد پیشنهادات نمایندگان در این دوره تا کنون ۸۹۰۰ مورد بوده که فقط ۵۳۴۵ مرد آن به لایحه بودجه اختصاص دارد که با حذف سهم بودجه یعنی برای هر طرح و لایحه بطور متوسط ۸ پیشنهاد از سوی نمایندگان ارائه شده است.
۵. فقدان ساز و کار بررسی انطباق مصوبات با اسناد بالا دستی :
اگر چه نکته مثبتی وجود دارد که در معاونت قوانین ساز و کاری برای بررسی عدم مغایرت با قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام و سند چشم انداز و قانون برنامه وجود دارد ولی به لحاظ اینکه آمار و اطلاعات مشخصی در این باره ارائه نشده نمیتواند مورد قضاوت قرار گیرد. در هر حال اگرچه بر طبق قانون اساسی ساز و کار کنترل عدم مغایرت مصوبات با قانون اساسی شورای نگهبان قرار داده شده و در خصوص سیاستهای کلی نظام هم بر اساس آئین نامه نظارتی و تفویض اختیار رهبری به مجمع تشخیص مصلحت نظام، این مجمع اقدام و به شورای نگهبان اعلام میکند ولی نهایتا ساز و کار جدی برای نظارت بر مصوبات مجلس در این خصوص وجود ندارد و نظام تقنینی کشور برای کنترل هم گرایی در استای تحقق اسناد بالادستی چارهای جدی بیندیشد.
۶. لزوم دقت و کنترل در ساز و کار ابلاغ مصوبات :
خروجی کار مجلس در قالب مصوبات و قوانین ابلاغی نمود مییابد. علی الاصول مجلس باید برای اعمال دقت در نگارش مصوبات و ابلاغ عین مصوبات مجلس به دولت ساز و کار مناسب خود را داشته باشد. وجود هر گونه غلط و مغایرتی در ابلاغ مصوبه خود موجب بروز مشکل خواهد شد. اصلاح بعدی متن مصوبات نیز کار سادهای نیست و باید دقیقا همان فرآیند وضع قوانین را طی کند. بر اساس گزارش معاونت قوانین مجلس در این دوره ۱۶۶ فقره قوانین مصوب مجلس که در دوره هفتم و هشتم و نهم مجلس ابلاغ شده است مورد مقابله قرار گرفته و از این تعداد ۱۳۷ فقره دارای ایراد ذکر شده است ! بدیهی است که این موضوع یعنی وجود اشکال در قوانین ابلاغ شده و منتشره نمیتواند مورد قبول باشد و اگر این اشکالات ناشی از انتشار قوانین در روزنامه رسمی و یا در نحوه ابلاغ مصوبات مجلس باشد باید برای آن تدبیری جدی اندیشید. این ایرادات خواه اشکال جزئی در تایپ و مقابله متن مصوبات باشد یا سایر موارد میتواند اعتماد مردم و مجریان را به قوانین مصوب مجلس سلب کند. قطعا متون قانونی دارای آن چنان ارزش و اعتباری هستند که به هیچ عنوان وجود اشکال در آنها قابل قبول نخواهد بود و این وظیفه مجلس است تا برای کنترل ابلاغ مصوبات خود ساز و کار جدی بیندیشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
حاکمیت علوم تجربی در دوران معاصر، نظام عدالت کیفری را هم تحت تأثیر خود قرار داده است. مهم ترین ویژگی دوره تجربی یا علمی، کم رنگ شدن مستندات غیرتجربی یا به عبارتی معنوی، در نظام عدالت کیفری است. در دوره های گذشته، از یک سو به دلیل عدم توسعه علوم و از سوی دیگر اعتقاد همگان به جایگاه راسخ مهم معنویات و امور باطنی، عمده دلایل ابرازی جهت اثبات جرایم، در اقرار، شهادت و نهایتاً علم قاضی خلاصه می شد که به دلیل نبود ابزارها و امکانات لازم، حت ی گزینه آخر نیز معمولاًً به دریافتهای باطنی قاضی محدود می شد؛ اما با گذشت زمان، با تأکید بر اثبات پذیری همه وقایع از راه های تجربی، اهمیت این نوع ادله به نحو قابل توجهی کاهش یافت.
پیدایش و پیشرفت حیرت انگیز فناوری های نو، سبب برگشت ناپذیری این رویکرد شده ا ست و صاحب نظران نظام عدالت کیفری کوشیده اند با نهادینه سازی شاخه های پژوهشی کاربردی جدید، مانند کشف علمی جرایم، در عین حال که بر غنای آنمی افزایند، نواقص و نارسایی های حقوقی علمی آن را هم رفع کنند. در پرتو نظام ادله اثبات در امور کیفری، از آنجا که داده ها، حقایق مربوط به امور خود را دربردارند، باید بتوانند به کشف جرایم کمک کنند. در واقع فناوری اطلاعات و ارتباطات، نسبت به حقوق جزای ماهوی، حقوق جزای شکلی را با تحولات بسیار عمیق تری مواجه کرده است. به عنوان مثال اگر با برداشتن مرزهای فیزیکی، صلاحیت کیفری را به چالش کشیده است، در اینجا ماهیتی به نام داده الکترونیکی، برگ جدیدی را در نظام ادله اثبات رقم زده است. با اینکه این داده ها تنها انعکاس متفاوتی از نظایر خود در
دنیای فیزیکی به شمار می آیند، ولی ویژگی های منحصر به فردی دارند که مستلزم قواعد و تدابیر جدیدی هستند(جلالی فراهانی؛1386، 88).
با توجه به این مسائل، لازم است برای به کارگیری داده های الکترونیکی در فرایند دادرسی کیفری، چاره جویی اساسی شود زیرا از یک سو نمی تو ان آنها را نادیده انگاشت، زیرا تعیین تکلیف راجع به طیف گسترده جرایم مرتبط با این فناوری به آنها وابسته است و از سوی دیگر می توان با اتکای به قواعد موجود، آنها را وارد این فرایند کرد، زیرا ماهیت و ویژگی های یکسانی ندارند(اون؛1386، ترجمه فراهانی). بر همین اساس بررسی جایگاه ادله الکترونیکی در حقوق کیفری کشورمان بر اساس استناد پذیری آنان در حقوق کیفری حایز اهمیت است.
سئوال تحقیق
آیا ادله الکترونیکی در حقوق کیفری نوین قابلیت استناد پذیری بیشتری نسبت به قانون پیشین دارد؟
فرضیه های تحقیق
در نظام حقوقی کیفری ایران ادله الکترونیکی می تواند بعنوان دلیل در دعاوی کیفری در جرایم مستوجب حد ارزش اثباتی داشته باشد؟
در نظام حقوقی کیفری ایران ادله الکترونیکی می تواند بعنوان دلیل در دعاوی کیفری در جرایم مستوجب قصاص ارزش اثباتی داشته باشد؟
در نظام حقوقی کیفری ایران ادله الکترونیکی می تواند بعنوان دلیل در دعاوی کیفری در جرایم مستوجب دیات ارزش اثباتی داشته باشد؟