وبلاگ

توضیح وبلاگ من

غنی سازی ازدواج به سبک اولسون بر صمیمیت زناشویی

با توجه به این که خانواده رکن اصلی هر جامعه ای را تشکیل می دهد و مشکلات مربوط به خانواده می تواند تأثیرات اساسی در آن جامعه ایجاد کند، هرگونه تحقیق در این زمینه می تواند نتایج با ارزشی را برای مسئولین و دست اندرکاران جامعه در راستای پیشگیری و حل مسائل جامعه از جمله فساد، بزهکاری و … داشته باشد. اگر در جامعه ای آمار طلاق ناچیز باشد، الزاماً به معنای ازدواج های موفق و سازگاری زناشویی نیست بسیاری از زوج ها در خانواده ای زندگی می کنند که طلاق روانی در آن حکمفرماست. بدین معنا که هیچ گونه رابطه عاطفی و جسمانی بین زن و شوهر وجود ندارد، و زندگی بصورت اجباری و با حداقل تعاملات به پیش می رود و به همین جهت ضروری است که با دیدگاهی آسیب شناسانه به علل درون فردی ناسازگاری زناشویی و عدم موفقیت در ازدواج ها پرداخته و نقش آموزش خانواده در سازگاری و رضایت زناشویی مورد بررسی قرار گیرد، چرا که عدم وجود روابط سالم در خانواده موجب بروز تعارضات خانوادگی، و مانع اصلی انتقال آداب و رسوم فرهنگ و ازرش های مثبت جامعه به نسل های بعدی است (شفیع آبادی و ناصری، 1376). زندگی مشترک با این باور که تنها مرگ می تواند ما را از یکدیگر جدا کند شروع می شود و زوجین هم، حداقل در آغاز زندگی مشترک خود نسبت به آن اعتقاد دارند.

 

 

یکی از متغیرهای مهم در حوزه خانواده که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده، حوزه تعارضات زناشویی می باشد. تعارض زمانی به وجود می آید که زوجین به دلیل همکاری و تصمیمات مشترکی که می گیرند درجات مختلفی از استقلال و همبستگی را نشان می دهند، که این تفاوت را می توان روی یک پیوستار، از تعارض خفیف تا تعارض کامل طبقه بندی کرد (یونگ ولانگ، 1988). از نظر گلاسر (2000) تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف درخواست ها، طرح واژه های رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است ( به نقل از قربانی، 1384). بنابراین وجود تعارض زناشویی ناشی از واکنش نسبت به تفاوت های فردی است و گاهی اوقات آنقدر شدت می یابد که احساس خشم و خشونت، کینه، نفرت، حسادت و سوءرفتار کلامی و فیزیکی در روابط زوجین حاکم می شد و به شکل حالت تخریب گر و ویرانگر بروز می کند. به طور کلی تعارض در هر رابطه نزدیکی اجتناب ناپذیر است. بعضی از زوجین تعارض خود را به شکل بارز و مستقیم و بعضی دیگر تعارضشان را انکار و سرکوب می کنند و به شکل پنهانی بروز می دهند (قربانی، 1384). از لحاظ روانی، اکثر افراد وجود تعارض در روابط زناشویی را بی نهایت تنش زا تجربه می کنند (هالفورد، 2001). تعارض زناشویی مثل یک فاکتور خطرناک در ایجاد اختلالات فرزندان و یک پیش بینی کننده مهم مسائل سازگاری در بین آنان می باشد (فینجام. بیچ، 1999).

 

 

از آنجایی که بروز تعارض زناشویی یکی از مقدمات طلاق و جدایی می باشد اگر این مسأله به گونه ای حل و کنترل نشود ازدواج به جدایی ختم می شود. روان شناسان و مشاوران باید درصدد ارائه راهکارهایی و دیدگاه هایی در جهت پیشگیری و درمان باشند.

 

 

اعتمادی (1383)، در پژوهشی «بررسی میزان ابعاد تعارضات زناشویی در زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان» و مقایسه آن با زوج های سالم بر روی یک نمونه 600 نفری از آزمودنی پرسش نامه تعارضات زناشویی را اجرا نمود. نتایج نشان داد بالاترین میزان تعارض مربوط به زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. ابعاد گوناگون تعارضات در گروه مراجعه کننده به مراکز مشاوره به طور معناداری بیشتر بود و تنها به بعد افزایش جلب حمایت فرزند در دو گروه تفاوت معناداری نداشت.

 

 

اما واقعیت این است که زندگی مشترک تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد که پاره ای از آن ها ممکن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد. ارتباط جریانی از روابط صمیمانه و مایه حیات هر رابطه است و وقتی جریان ارتباط به شکل وسیعی مسدود می شود رابطه به سرعت رو به فروپاشی می رود و سرانجام می میرد. پیامد فروپاشی ارتباط در اغلب موارد تنهایی، مشکلات زناشویی، فشار روانی و بیماری جسمی و حتی مرگ خواهد بود (بولتون، ترجمه سهرابی، 1381). ایجاد و حفظ روابط صمیمانه و ارضای نیازهای عاطفی و روانی در جریان زندگی زناشویی از جمله ویژگی های مهم زندگی متعادل می باشد. در هیچ مرحله از مراحل زندگی نمی توان احساس بی نیازی از عواطف نمود. تبادل عاطفی به همان اندازه که برای شروع یک زندگی امر مهمی است برای ادامه آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد (حیاتی، 1386).

 

 

یکی دیگر از متغرهای مهم در حوزه زندگی زناشویی، صمیمیت است. صمیمیت یکی از نیازهای زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک زوج موفق و شادمان است. رابطه صمیمانه، با خودافشایی واقعی و درک نیازهای فرد دیگر در رابطه ای برابر، تعریف می شود. عوامل دیگری که بر چگونگی نشان دادن صمیمیت اثر می گذارند، عبارتند از: سبک شخصیتی فرد، سبک ارتباطی زوج ها با هم و مراحل تعادل رابطه زوج، زن و شوهری برای پیشگیری از ایجاد مشکل، باید بتوانند درباره انتظاراتی که از یک رابطه صمیمانه دارند، با یکدیگر صحبت می کنند. تغییرات اساسی در هدف های ازدواج مستلزم تغییرات انتظارات، وظایف، نقش ها و افزایش مهارت همسران برای تحقق این اهداف و نیازهاست. مطالعات و تجارب بالینی نشان می دهد که در جامعه معاصر، زوج ها مشکلات شدید و فراگیری را در هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمانه و ارضای نیازهای عاطفی و روانی در جریان ازدواج دارند. برقراری روابط صمیمانه یک مهارت و هنر است که علاوه بر سلامت روانی و تجارب سالم اولیه نیازمند داشتن نگرش های مختلفی و کسب مهارت ها و انجام وظایف خاص است (برشتاین و برنشتاین، ترجمه دهقانی و دهقانی، 1380) (باگاروزی، 2001).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

یک رابطه زناشویی صمیمی مستلزم آن است که زوجین یاد بگیرند با هم ارتباط برقرار کنند و با هم تفاوت داشته باشند.

 

 

کامکار و جباریان (1385)، در یک پژوهش تأثیر صمیمیت در اختلافات زناشویی را بررسی نمودند و نشان دادند که 57% اختلال در روابط زناشویی به دلیل اختلاف در روابط عاطفی و صمیمی بین زوجین بوده است. در واقع تعامل های زناشویی منفی و فاقد هرگونه عشق و محبت قوی ترین عامل در ایجاد نارضایتی زناشویی است (به نقل از حیاتی، 1386) بنابراین، افزایش صمیمیت و لذت در تعاملات زوجین می تواند موجب رضایت بیشتر از روابط زناشویی گردد (سپاه منصور و مظاهری، 1385).

 

 

تحقیقات فیرستن و کاتلت (1999) نشان می دهد صمیمیت نیرویی است که همواره سلامت روانی را به دنبال دارد. تحقیقات زیادی اثرات صمیمیت در ازدواج را بررسی سلامت جسمی تأیید می کنند (ارنیش، 1988). طبق تحقیقات اولسون و اولسون (2000) افرادی که ازدواج می کنند و از صمیمیت در زندگی زناشویی برخوردارند، سالم تر هستند و زندگی طولانی تری دارند، بنابراین با مقایسه میزان صمیمیت در زوجینی که از زندگی زناشویی خود رضایت دارند و زوجینی که از زندگی زناشویی شان ناراضی هستند می توانیم به اهمیت این عامل مهم در رضایت زناشویی پی ببریم. روابط صمیمانه زوجین نیاز به مهارت های ارتباطی از قبیل توجه افراد به مسائل از دید همسرشان و توانایی درک همدلانه، آنچه که همسرشان تجربه نموده است و همچنین حساس و آگاه بودن از نیازهای او دارد از این رو وجود صمیمیت و سعادت و سلامت در خانواده به وجود ارتباطات سالم و بالنده بین زوجین بستگی دارد .کامکار و جباریان، 1385).

 

 

بنابراین این پژوهش به دنبال بررسی این سوال است که آیا آموزش غنی سازی ازدواج به سبک اولسون بر افزایش صمیمیت و تعارضات زناشویی اثر معنادار دارد؟

 

 

اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

 

زندگی زناشویی با ازدواج زن و مرد آغاز می شود و ادامه این زندگی کیفیت آن به نوع ارتباطی که بین زوجین حکمفرماست بستگی دارد اگر ارتباط بین زوجین ناسالم و بیمار باشد. به طبع زندگی زناشویی دچار تزلزل و از هم پاشیدگی خواهد شد، آنوقت است که اختلافات ظاهر شده و هر دو نمی توانند از زندگی رضایت کافی داشته باشند. ولی اگر رابطه زوجین قوی و محکم باشد کاستی های زندگی خودبخود در سایه این ارتباط قوی محو شده و جای خود را به شادی و رضایتمندی می دهد. در نتیجه برای دستیابی به اهداف فوق و پرهیز از نابسامانی در زندگی زناشویی لازم است که به زوجین مهارت های ارتباطی آموزش داده و آن ها را به وظایف خود آشنا کرده، زنان و مردان ویژگی های خود و همسرشان را کاملاً بشناسند و از نیازهای خود و همسر خود باخبر باشند و تلاش نمایند که علاوه بر رفع نیازهای خود، نیازهای همسر را هم درک کرده و برطرف نمایند. بهتر است که آموزش مهارت های ارتباطی قبل از ازدواج رسمی باشد و لازم است از نتایج این تحقیقات و مشابه آن برنامه ای تهیه و تدوین شده و در اختیار مشاورین و دادگاه های خانواده و همه اقشار جامعه قرار داده شود تا از بروز اختلافات پیشگیری کرده و رضایتمندی زندگی زوجین را افزایش دهد چرا که بنیان اساسی جامعه، خانواده سالم است و در زیر این سایبان فرزندانی سالم تربیت شده و جامعه هم سالم خواهد شد (صداقت نژاد، باقر، 1390).

پروژه دانشگاهی

 

 

 

وجود روابط صمیمیمانه بین افراد از اهمیت خاصیر برخوردار است. چنین روابطی بر بهزیستی، فیزیکی، روان شناختی و توانایی افراد در جهت عملکرد مؤثر در زمینه های مختلف فردی، خانوادگی و شغلی مؤثر است. ایجاد و دوام رابطه ی صمیمانه توسط پیوندهای هیجانی خاصی تقویت می شود. هم چنان که روابط سالم در زندگی منافع و پیامدهای مثبتی را در بردارد، روابط غیر رضایت بخش سلامت جسمانی و روان شناختی افراد را به خطر می اندازد. داشتن رابطه ی صمیمانه و دلبستگی عاطفی با افراد نزدیک زندگی چون والدین، همسر و فرزندان یکی از مهم ترین نیازهای بشری است. تلاش در جهت جستجو و حفظ رابطه با افراد مهم زندگی یک اصل انگیزشی بوده و در تمام طول زندگی بر فرد همراه است. صمیمیت و داشتن رابطه برای رشد روانی، تکوین شخصیت و سلامت هیجانی ضروری است و برسلامت هیجانی، احساس امنیت و بهداشت روانی انسان تأثیر می گذارد. خانواده، نهاد اصلی و مهم جامعه بوده و برقراری ارتباط سالم و درست، بین اعضای آن مهم ترین عامل سلامت و ثبات خانواده است. خانواده کوچکترین جزء اجتماع است. اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد، مسلماً اجتماعی است سالم و شرط سلامت خانواده ها، این است که افراد آن سالم باشند و بهبود وضع اجتماع، تلاش برای بهبود خانواده و افراد آن از مهم ترین موضوعات است (کاویان، 1380). مداخلات درمانی نشان می دهد که یک برنامه آموزشی، به خصوص برای خانواده های پرخطر که رضایت زناشویی کم، صمیمیت کم و افسردگی بیشتری داشته اند، سودمندی بیشتری داشته است پژوهش حاضر، با هدف کمک به خانواده ها، در جهت نگهداری و حفظ رضایت زناشویی و کاهش میزان جدایی طرح ریزی شده است. افزایش روزافزون میزان طلاق، کاهش میزان رضایت افراد از زندگی زناشویی و از هم گسیختگی کانون گرم بسیاری از خانواده ها ضرورت و اهمیت تحقیق در زمینه شناخت تعارضات زناشویی و عواملی که سبب افزایش یا کاهش آن می شود را ایجاب می کند. در صورت توجه به عوامل تعارضات زناشویی می توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضایتمندی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی کاهش یابد. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که رضایت زناشویی تحت تأثیر مجموعه ای عوامل متفاوت است که هیچ یک به تنهایی برای ایجاد رضایتمندی کافی نیست. هریکی از ما گنجینه ای منحصربفرد از تجربیات در روابط با دیگران داریم که بر تجربیات خیلی قدیمی تر ما در روابط با دیگر مراقبان برمی گردد. برخی از این تجربیات زمانی کسب می شوند که ما در آن زمان سعی در آسان کردن و گسترش روابطمان داشته ایم ولی برای کمک به ما یا دیگران در دسترس نبوده اند یا از آن مأیوس شده ایم. با این گنجینه ی تجربه ی خیلی قدیمی، هریک از ما به طور ناخودآگاه روابطمان را در بزرگسالی گسترش می دهیم. بدین صورت الگوی فردی ما شکل می گیرد و ما به طور غریزی و عمدتاً به صورت ناخودآگاه و ناخواسته روابط تجربه شده مان را سرو سامان می دهیم (گرانت و کرولی، 2002).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

از جمله عوامل مهم دیگری که فرض می شود کیفیت زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار می دهد، میزان صمیمت در ازدواج می باشد برای والدین و فرزندان، صمیمیت بین زن و شوهر عامل تعیین کننده ای برای داشتن ارتباطات زناشویی و خانوادگی بسیار محکم است. این ارتباط صمیمانه شامل توجه، اعتماد متقابل و پذیرش می باشد. ارتباطاتی که شامل این فاکتورها باشد زیربنای سلامت جنسی و غیرجنسی در صمیمیت زناشویی است. بنابراین، یک ازدواج شاد و رمانتیک ازدواجی است که در آن همسران هم در بعد جنسی و هم در بعد غیرجنسی رشد پیدا کنند (اسنتمن و همکاران، 2004).

 

 

– Marraige.

 

 

– Brown.

 

 

– Reinhold.

 

 

– Amato.

 

 

– Conflict.

 

 

– Divors.

 

 

– Intimacy.

 

 

-Beck

 

 

– Bagarozy.

 

 

– Olsou.

 

 

– Rubin.

 

 

– marital inrichment.

 

 

– Olsow.

 

 

– Bornstein.

 

 

– Marital Satisfaction.

 

 

-Marital Conflicts.

 

 

– Young ,E.M.Long,L.

 

 

-Glaser.

 

 

-Fincham & Beach.

 

 

– Bolton.

 

 

– Intimsey.

 

 

-Bran Scatain & Bran Schtain.

 

 

– Bagarozy.

 

 

-Firestone.

 

 

-Catlett.

 

 

-Arnish.

 

 

-Grant.

 

 

-Crawely.

اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر عملکرد خانواده

ازدواج با دنیایی از امید شروع می شود، امید به روزی که احساسمان را درک کنند و ما را بپذیرند، امید به اینکه به تعلق خاطر برسیم، حمایت شویم و امنیت خاطر داشته باشیم. اما گاه این امید در برخورد با واقعیت های ازدواج رنگ می بازد، نیازها برآورده نمی شوند، خشم فاصله می اندازد، داوری ها مسأله ساز شده و احساس تنهایی حاکم می شود(پالگ، مک کی و فالینگ،1994؛ ترجمه قراچه داغی، 1384).

 

 

خانواده چیزی بیش از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی بسر می­برند. خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی­های خاص خود را دارد و نهاد اولیه هر جامعه­ای به شمار می­رود که کانون ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است و می­توان گفت عملکرد خانواده تاثیر مستقیم و بسزایی بر عملکرد جامعه دارد (غلامزاده، عطاری و شفیع آبادی،1388). پژوهشگران بر این عقیده اند که بهترین ملاک و معیاری که بر اساس آن می­توان کیفیت اخلاقی، اجتماعی و روانی افراد را مورد ارزیابی و دقت قرار داد همان شبکه ارتباطی اعضای خانواده و مجموعه قوانین حاکم بر محیط و جو خانواده است(ملا شریفی، 1384؛ به نقل از غلامزاده و همکاران، 1388).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

زندگی مشترک با این باور که تنها مرگ می­تواند ما را از هم جدا کند، شروع می­شود و زوج ها هم، حداقل در آغاز زندگی خود نسبت به آن اعتقاد کامل دارند. اما واقعیت چیز دیگری است، زندگی مشترک تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می­گیرد که پاره­ای از آنها ممکن است زوج ها را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد. تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل­زا، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است. به عنوان مثال در گزارشی که یک مرکز مشاوره خانواده در سال 1970تهیه کرد، 87 درصد زوج های شرکت کننده در پژوهش نشان دادند که مشکل اصلی آنها مشکل ارتباطی است (جکوبسون، والدرون و مو؛ به نقل از حیدری، مظاهری و پوراعتماد، 1384).

 

 

ما همه از تعامل و عمق بخشیدن به درگیری در ارتباطات لذت می بریم. اگر قادر به تعامل با معنا با دیگران نباشیم، نتیجه آن تنهایی، افسردگی و عدم خوشحالی خواهد بود (گبل و شین، 2000). ارتباط فرآیند اصلی در روابط زناشویی است و عبارتند از فرآیندی که زن و شوهر به صورت کلامی و غیر کلامی در قالب گوش دادن، مکث، حالت چهره با یکدیگر به تبادل احساسات و افکار می­پردازند (خجسته مهر، عطاری و شرالی نیا، 2008). موضوع ارتباطات در روابط زناشویی به قدری مهم است که بیش از90٪  زوجین آشفته ناتوانی در برقراری ارتباط را به عنوان یک مسئله مهم در روابط خود مطرح کرده­اند (خسروی، 2007). بسیاری از ارتباطات محبت را مسدود می­کند. از جمله زمانی که ما قضاوت اخلاقی داریم و انکار مسئولیت می­کنیم و بر رفتار و مسئولیت های خودمان آگاهی نداریم و دیگران را مجبور به انجام کاری می­کنیم (رحیمیان،2009).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

اگر همسران مسائل خود را با یکدیگر مطرح نکنند و به راه حل مثبتی نائل نشوند می­تواند منجر به تنش در رابطه و ختم آن شود(خجسته مهر و همکاران، 2008). بنابراین شناخت و توصیف الگوهای ارتباطی خانواده، یعنی کانال­هایی که از طریق آن زن و شوهرها با یکدیگر به تعامل می­پردازند، می­تواند نقش مؤثری را در پیش بینی رضایتمندی زندگی زوجین و توصیه­ها و تجویزهای مربوط به آنها کمک کند. پژوهشگران سعی کرده­اند که ارتباطات خانوادگی را تعریف کنند و ارتباطات خانواده ها را به سبک ها و الگوهایی طبقه بندی کنند(بروگ، فاگرستروم، بالدوسی، بورهولت، فرینگ و وربر،2008).

 

 

چف و استون(2001؛ به نقل از کاستن و اندرسون،2004) اولین کسانی هستند که از اصطلاح و جهت گیری اجتماعی جهت گیری مفهومی و به عنوان دو الگوی ارتباطی خانواده استفاده کردند.

 

 

در جهت گیری اجتماعی بر قدرت والدین تأکید می شود در حالی که در جهت گیری مفهومی اعضاء تشویق می­شوند که عقایدشان را مطرح کنند و با همدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند(دونگ، 2005 ). شیرالی نیا (1386) در پژوهشی با عنوان« تاثیر آموزش مهارت­­های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و احساس مثبت» 30 زوج از ساکنان شهر اهواز را مورد مطالعه قرار داد. نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و بهتر شدن احساس مثبت نسبت به همسر مؤثر است.

پروژه دانشگاهی

 

 

 

در پژوهش هانسون و لنبلند(2006) به زوج هایی که در تعاملات با هم مشکل داشتند و از زندگی زناشویی خود ناراضی بودند، مهارت­های ارتباطی و حل تعارض آموزش داده شد. نتایج نشان داد که این آموزش ها باعث بهبود ویژه­ای در روابط زوج ها و توانایی کنار آمدن با مشکلات و سلامت روان آنها شده بود. پژوهش­ها نشان می­دهد کسانی که ارتباطاتی باز دارند، تمایل دارند که خانواده­ای داشته باشند که در آن اعضا ارتباطات باز و رضایتمندانه داشته باشند . با توجه به اهمیت روابط در زندگی زناشویی و با توجه به، اینکه در ایران در این زمینه پژوهش های اندکی صورت گرفته است، پژوهشگر سعی در انجام پژوهشی در مورد اثربخشی آموزش مهار ت های ارتباطی به منظور بالا بردن کارایی خانواده دارد. لذا مسئله این پژوهش این است که آیا آموزش مهارت­های ارتباطی بر کارایی خانواده در زوج­های مراجعه کننده به مرکز مشاوره  شهر سنندج موثر است؟

 

 

 

 

 

ضرورت و اهمیت پژوهش

 

 

همه خانواده ها خواستار شادی، سعادت و سلامت روان شناختی اعضای خانواده­ خود هستند. برای رسیدن به این خواسته باید تا آنجا که ممکن است توجه و دقت موشکافانه را برای شناسایی عوامل موثر بهبود هر چه بیشتر عمکلرد خانواده، سلامت، بهداشت روان و کیفیت زندگی را به کار گرفت. یکی از این عوامل، احتمالاً عملکرد خانواده و نحوه ارتباطات اعضای آن با یکدیگر است. خانواده، سیستم ارتباطی منحصر به فردی دارد که با روابط دوستی و روابط کاری متفاوت است. ورود به چنین سیستم ارتباطی سازمان یافته ای، صرفاً از طریق تولد یا ازدواج صورت می گیرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه حمیدرضا،حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی والهام ارجمند، 1385). ارتباط نقش مرکزی در ازدواج ایفا می­کند به گونه ای که از لحاظ ویژگی های زناشویی مشخص شده است که ارتباط موثر و کارآمد میان شوهر و همسر مهم ترین جنبه خانواده های دارای عملکرد مطلوب می باشد (گریف، 2000).

 

 

در زمینه اهمیت این پژوهش می­توان بیان کرد که ارتباط روشن و موثر بین افراد خانواده، موجب رشد احساسات و ارزش ها و ارتقا کارایی خانواده می­شود. تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل زا در روابط زوجی، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است. به عنوان مثال در گزارشی که توسط یک آژانس مشاوره خانواده در سال 1970 (جکوبسون، والدرون و مور،1980 ؛ به نقل از حیدری و  همکاران، 1384) تهیه شده است، 87 درصد زوج های شرکت کننده در پژوهش نشان دادند که مشکل اصلی آن ها، مشکل ارتباطی است. ارتباط موثر سنگ زیر بنایی خانواده­ سالم و موفق است، به عبارتی دیگر وقتی اعضای خانواده از الگوهای ارتباطی موثر استفاده می­کنند، انتقال و درک واضحی از محتوا و قصد هر پیامی دارند، نیازهای روانی یکدیگر را ارضا می­کنند و ارتباط و شرکت در اجتماع را تداوم می بخشند. بنابراین الگوهای ارتباطی شخصیت، یادگیری، اعتماد به نفس، قدرت انتخاب و تصمیم گیری منطقی افراد خانواده را تحت تاثیر قرار می­دهد و یکی از ریشه های اصلی مشکلات مختلف خانواده است (اولیور و میلر، 1994). تحقیقات نشان می دهد کسانی که ارتباطاتی باز دارند، تمایل دارند که خانواده ای داشته باشند که در آن اعضاء دارای ارتباطات باز و رضایت مندانه باشند. همچنین این توضیح دربرگیرنده این موضوع نیز هست افراد متأهل با برقراری رابطه خوب تمایل دارند که همسرشان دارای رفتارهای مثبتی باشد (میلر، کاگلین و هوستن،2000؛ به نقل از غلامزاده و همکاران،1388).

 

 

رفتار یک همسر در خلاء روی نمی دهد بلکه در رابطه با افراد و موضوعات و رویدادهای دیگر اتفاق می افتد و همچنین وقتی تغییرات در درون فرد رخ می دهد، این تغییرات می تواند بر کل سیستم اثر بگذارد و این اثرات را می توان در رفتارها و پیامدهای رابطه ای اندازه گیری کرد. با نگاهی به آمار روز افزون طلاق و مشکلات زناشویی و همچنین عواقب مخربی این طلاق برای افراد, اعضای خانواده و جامعه به دنبال دارد، ضرورت دارد که تحقیقاتی در رابطه با مشکلات ارتباطی در بین زوجین انجام شود. محققان باید در تلاش باشند تا راه های متنوع را آزمایش کنند، که در آن نشان دهند که ارتباطات موثر زوجی چگونه بر رضایت زناشویی و حل تعارضات زناشویی تأثیر می گذارد. همچنین تحقیقاتی در این خصوص که چه نوع روابطی باعث رضایت بیشتری بیشتری می شوند، نیاز است.  با توجه به اهمیتی موضوع ارتباطات دارد و با توجه به اینکه در این زمینه به ندرت پژوهش صورت گرفته است، در این پژوهش سعی بر آن است که در اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی در جهت بالا بردن کارایی خانواده  مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

 

 

 

. Goldenberg H, Goldenberg I.

 

 

. Gottman, J. M.

 

 

.  Markman, H. J., Stanley, S., & Blumberg, S.

 

 

. Bornstein & Philip H.

 

 

. Paley, Mc Kay & Faling

 

 

. Jacobsons & Waldron & Moore

 

 

. Gable, S. , Shean, G.

 

 

. Brog C, Fagerström C, Balducci C, Burholt V, Ferring D, Werber G, .

 

 

. Chaffee and Stone

 

 

. Koesten, J. , Anderson, K.

 

 

. socio – orientation

 

 

. concept – orientation

 

 

. Dong

 

 

. Hansson, K. , & Lundbland, A.

 

 

. Greeff, A.P.

 

 

. Jacobsons & Waldron & Moore

 

 

. Oliver, J., & Miller, S. H.

اثربخشی آموزش مهارت ­های پیش از ازدواج

در دنیای جدید مدام در حال تغییر و تحول فعلی، جوامع انسانی به طور متناوب در حال مواجهه با پدیده­های نو از یک سو پیامدهای غیرمنتظره و پیچیده که تأثیر زیادی بر زندگی فردی و اجتماعی آن­ها دارد هستند. خانواده نیز از این جریان مستثنی نبوده و سیر تکاملی آن نیز گویای این نکته است که خانواده در جریان تغییرات اجتماعی و فرهنگی بسیار چهره عوض کرده است. خانواده­های گسترده به هسته­ای تغییر کرده و همزمان نقش­­ها و تقسیم کار نیز بسیار متفاوت و متنوع شده است. آداب و رسوم ازدواج و تشکیل خانواده تغییر کرده و تکنولوژی­های نو پدید و رسانه­ها نقش مهمی در تغییر شیوه ارتباطات انسانی و  رابطه­های شخصی ایفا کرده­اند. از سویی همزمان با این تغییرات نیازهای انسان­ها نیز تغییر کرده است، آن­ها در این دنیای در حال تغییر خواستار آرامش هستند که می­خواهند در خانواده پیدا کنند. این آرامش مستلزم آگاهی از مسائل پیچیده جهان امروز است. این مسائل طیف وسیعی در برمی­گیرد از مسائل جنسی گرفته تا مهارت­های زندگی و ارتباطی که بسیاری از این بحران­ها به خاطر مسائلی بوجود می­آید که بسیار ساده بوده و ناشی از عدم آگاهی است. سیاست­گذاری صحیح اجتماعی و آموزش­های عمومی می­تواند تا حدودی از این مسائل بکاهد و آگاهی بخش باشد. شناختن انتظارات منطقی باعث خواهد شد که زوجین با روبرو شدن با تجارب زندگی مشترک نا امید نشده و مهارت­های رویارو شدن را یاد بگیرند (چاندران و مالینگام، ترجمه شفیعی و آذرگشب، 1370).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در سا­ل­های اخیر، حرکت برای تقویت زندگی زناشویی به برنامه­های آموزش­های  قبل از ازدواج کشیده شده است (لو ، زلکیفلی، وانگ و تان ،2002). این آموزش­ها فرصت مناسبی است که سبب افزایش آگاهی و اطلاع زوج­ها از نقش خود در ایجاد یک رابطه صحیح و ثمر بخش گشته و بر نگرش و رفتار  آنان تأثیر می­گذارد (سامراتنگ ، پانواتسو، اماراتیتاد، چایپایم و سیتی امرن، 2003).

 

 

آموزش­های قبل از ازدواج دانش نسبت به اهداف ازدواج، شناخت روان­شناسی زن و مرد، آگاهی از ملاک­های صحیح ازدواج و برخورداری از شرایط لازم برای ورود به ازدواج تا آموزش­های جنسی را در بر می­گیرد (استنلی، ساماتو، جانسون و مارکمن، 2006).

 

 

طرح آموزش قبل از ازدواج در ایران از سال 1370 به اجرا در­آمده است. هدف از اجرای این طرح، ارتقای سطح آگاهی زوجین در خصوص اهمیت و ضرورت کنترل جمعیت و بهداشت باروری، روش­های مختلف پیشگیری از بارداری، بهبود روابط عاطفی بین زوجین و آشنایی با واحدهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی درمانی بوده است (مرندی، 1378)، با این حال این سؤال مطرح است که آیا آموزش­های قبل از ازدواج به شیوه­های که امروز در کشور اجرا می­شود را می­توان به عنوان یک ابزار مؤثر پیشگیری از مشکلات خانوادگی نظیر طلاق، بارداری­های ناخواسته و ازدواج­های ناموفق به حساب آورد؟ مطالعات متعدد نشان می­دهد با وجودی که این مشاوره­ها آگاهی و نگرش زوجین را افزایش می­دهند، ولی این افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرش در حد مورد انتظار و قابل قبول به همان اندازه که تقاضا برای برنامه­های آموزشی پیش از ازدواج در حال افزایش است، نیاز به شواهد تجربی برای مشخص کردن اثربخشی برنامه نیز در حال افزایش است (کارن، گودین، اوتیس و لامبرت، 2004).

 

 

از آنجایی که یکی از عواملی که در یک ازدواج موفق مؤثر است، همان الگوها و روش­ها و     ملاک­های همسرگزینی است و این انتخاب­ها و ملاک­ها خود نیز متأثر از عوامل و خلق و خو و حالت­های عاطفی و هیجانی افراد قرار دارد و تفکرات غیرمعقول و باورهای غیرمنطقی باعث می­شود، که جوانان در انتخاب و گزینش و توجه به این ملاک­ها تحت تأثیر قرار گیرند و همان­گونه که ذکر گردید و با توجه به مسائل و مشکلات بوجود آمده برای جوانانی که دچار ناسازگاری­های زناشویی شده­اند و با توجه به آمار طلاق در جامعه و کودکان بی­سرپرست، که قربانی یک انتخاب ناآگاهانه و جدایی پدر و مادر از هم می­شوند. نقش و توجه جدی به امر گزینش ملاک­ها و معیارهای همسرگزینی در ازدواج جوانان مشخص و معلوم می­گردد (کارن و همکاران 2004). «اگر دخترها و پسرها می­دانستند هدف از ازدواج چیست و اگر با معیارهای اصیل در انتخاب همسر آشنایی داشتند به یقین این تعداد از خانواده­های اجتماعی متزلزل نمی­شدند» (رشیدپور، 1373).

 

 

همچنین از الزامات یک ازدواج موفق، تحول زوجین در زمینه رشد فردی می باشد. مهمترین ابعاد رشد فردی در فرایند زندگی مشترک پس از ازدواج ناظر بر مواردی نظیر رشد فکری، رشد عاطفی، رشد رفتاری، رشد اقتصادی و رشد جنسی می­­باشد (دشتی و علوی، 1385، نقل از جعفری، 1386). بنابراین هر دختر و پسری که می­خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید با تکیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن، به طور منطقی معیارهای اصولی همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترک و تشابه بیشتر همسر خود را برگزینند (جعفری، 1381). اقدام برای  رشد فردی (PGI) شامل مؤلفه­های شناختی (همچون انگیزه­ی تغییر، دانش در مورد فرایند تغییر و کارایی مرتبط با فرایند تغییر) و فرایند رفتاری (همچون اهداف کلی مربوط به تغییر شخصی و طرح­ریزی جهت نیل به آن اهداف می­شود (روبیتشک، 2003؛ مارتین، 2009)، و مجموعه­ای از مهارت­های کسب شده برای ارتقاء خود در حیطه­های مختلف زندگی می­باشد و تلفیقی از چهار مؤلفه­ی آمادگی برای تغییر، طرح و برنامه داشتن، استفاده از منابع و رفتار عمدی می­باشد. این چهار مؤلفه به صورت مشترک وارد عمل می­شود نه متناوب، تا رشد شخصی را بهینه کنند (توئن و روبیتشک، 2012).

عکس مرتبط با اقتصاد

در تبیین این یافته می­توان گفت هرچه فرد بتواند منطقی به این مسایل فکر کند، عوامل خطرآفرین و هشداردهنده در ازدواج همچون تصمیم گرفتن برمبنای احساسات، تأکید بر یک بعد برای ازدواج و باورهای غلط در مورد ازدواج را تغییر دهد و از تأثیر منفی آن­ها در زندگی و ازدواج آگاه باشد، از رشد شخصی بالاتر برخوردار خواهد بود و ازدواج موفق­تری خواهد داشت. همچنین از یک سو، از آنجا که این آموزش­ها شامل مهارت­های شناختی مثل کار روی افکار و باورها و انتظارات غلط و عوامل هشدار دهنده و همینطور عوامل رفتاری مثل آموزش مهارت­های رفتاری و تبادلی می­شد، و از سوی دیگر رشد شخصی نیز بر بعد شناختی و رفتاری تأکید زیادی دارد، بنابراین می­توان گفت که آموزش این مهارت­ها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ابعاد شناختی و رفتاری را مورد هدف قرار می­دهد و می­تواند بر رشد شخصی افراد تأثیرگذار باشد..

 

 

تأثیرات طلاق منجر به مشکلات تبادلی در روابط آتی می­شود. این تاثیر در روابطی مثل ازدواج مجدد، خانواده­های ناتنی و کودکان مشهود است. این کودکان وقتی که بالغ می­شوند اعتماد و باور کمتری به روابط طولانی مدت خواهند داشت (سگرین و تیلور، 2006). تحقیقات نشان داده که اگر آنها تصمیم به ازدواج بگیرند، مشکلات ارتباطی زیادی را در روابطشان تجربه خواهند کرد. زوجینی که ازدواج مجدد می­کنند تبادلات مثبت کمتری از خود نشان می­دهند و نسبت به ازدواج اول تبادلات کناره­گیرانه­ی بیشتری از خود نشان می­دهند (هالفورد،

دانلود مقالات

 نیکولسون و سندرز، 2007)، که این منجر به رضایت ارتباطی پائین­تر می­شود. نظر به اینکه طلاق چنین تاثیرات منفی­ای در روابط انسانی دارد، یافتن روشهایی برای پیشگیری از طلاق شایسته­ی توجه است. مارکمن، فلوید، استنلی و استوراسلی (1988) گفته­اند که بجای مداخلات ناشی از مشکلات طلاق، محققان و درمانگران باید بر روی پیشگیری از مشکلات در ازدواج تاکید کنند. بنابراین می­توان بر اهمیت مشاوره­  و آموزش پیش از ازدواج بر رضایت آتی از زندگی زناشویی و مشکلات زناشویی و متعاقباً طلاق پی برد.

 

 

در پژوهش حاضر ملاک­های همسرگزینی شامل ملاک­های محتوایی همسرگزینی (سن، شغل، درآمد، سطح تحصیلات و…) و ملاک­های فرآیندی (مجموعه کنش­هایی مانند درک طرف مقابل، مهارت­های ارتباطی، مهارت کنار آمدن، انعطاف­پذیری و…) می­باشد و ابعاد رشد فردی شامل مؤلفه شناختی (علم به چگونگی تغییر و تعهد به فرآیند رشد) و رفتاری (اجرای فرآیند رشد) می­باشد. با عنایت به اهمیت مسأله پژوهش حاضر و با توجه به اینکه تاکنون در کشورمان مطالعات کافی جهت ارزشیابی برنامه­های آموزشی پیش از ازدواج صورت نگرفته است، لازم است با استفاده از ارزشیابی مؤثق و کارآمد و بهره­گیری از الگوی آموزشی مناسب به بررسی اثربخشی آموزش­های قبل از ازدواج پرداخته شود. بنابراین، در این پژوهش به بررسی این موضوع می­پردازیم که آیا مهارت­های قبل از ازدواج بر ملاک­های همسرگزینی و رشد فردی دختران مجرد تأثیر معنادار دارد؟

 

 

 

 

 

اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

 

ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات زندگی است. اما این تصمیم زمانی باید گرفته شود که اطلاعات و دانسته­های ما و تجربه و پختگی ما در برابر بزرگی این تصمیم اندک و ناتمام است. قبل از ازدواج قدرت و اختیار در تصمیم­گیری بسیار است و می­توان از تشکیل ساختارهای مشکل­زا دوری کرد. اما پس از ازدواج، هنگامی که ساختارها شکل گرفت تنها می­توان کارکردهای مشکل را کاهش داد و به ندرت می­توان در ساختارها تغییر ایجاد کرد (میرمحمدصادقی، 1384).

 

 

سلامت جامعه در گرو تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی و یکی از بهترین فرصت­ها برای آموزش و آماده­سازی آن­ها، موقعیت قبل از ازدواج می­باشد که اگر در این زمینه آموزش­های لازم صورت گیرد می­توان به ارتقای سطح فکری و فرهنگی جوانان در راستای انتخاب ملاک­های صحیح در انتخاب همسر و همچنین رفتارهای بعد ازدواج می­باشد (رفیعی، 1376).

 

 

پژوهش­ها نشان داده­اند که فقدان آموزش­های کافی در مورد مسائل مرتبط با ازدواج، اطلاعات نا کافی زوجین، ملاک­ها و باورهای نادرست اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، ارتباطات ضعیف، ترس از عدم موفقیت در ازدواج، از شایع­ترین عواملی هستند که ممکن است زندگی زوجین را دچار مشکلات عدیده­ای کند. لذا آموزش­های قبل از ازدواج می­تواند تا حدود زیادی نقش مؤثری را در این زمینه ایفا نماید (کراون و هینکل،2003). پیشینه­ی پژوهش در مورد سازه­ی فعالیت رشد فردی نشان می­دهد که مطالعات زیادی در فرهنگها، گروه­های سنی مختلف، نمونه­های مختلف و سطوح تحصیلی متفاوت در مورد این سازه انجام شده است. این مطالعات نشان داده که PGI به متغیرهای مختلفی همچون شیوه­ی رشد (آگاهی- غیرعمدی، ناآگاه- غیرعمدی و آگاهی- عمدی) جهت­گیری نقش جنسیتی، بهزیستی روان­شناختی (روبیتشک، 1999)، کاوش­های حرفه­ای و هویت شغلی (روبیتشک و کوک، 1999)، الکلیسم والدین، عملکرد خانواده و سلامت روان­شناختی (روبیتشک و کاشوبک، 1999)، معنویت و مذهبی بودن (کالدول، 2000)، عملکرد خانواده چندبعدی (ویتاکر و روبیتشک، 2001)، خودکارآمدی، سلامت روان و رفتار خطرپذیری (اوگون­یمی و مابیکوج، 2007) ارتباط دارد. با توجه به اینکه در بعضی مطالعات رشد فردی به عنوان متغیر مستقل و در بعضی­ها به عنوان متغیر وابسته و در بعضی به عنوان متغیر تعدیل کننده مورد بررسی قرار گرفت است، و از آنجا که در جامعه­ی ما تحقیق چندانی در این حیطه انجام نشده است، بنابراین مطالعات حاکی از این است که این حیطه نیاز به بررسی­های بیشتری دارد. همچنین با توجه به عدم انجام پژوهش­­های مناسب و عمیق در راستای اثربخشی مهارت­های قبل از ازدواج بر ملاک­های همسرگزینی و رشد فردی دختران مجرد و اهمیت تعیین ملاک­های صحیح و ارزشی توسط جوانان برای همسرگزینی، انجام این پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار است.

 

 

 

 

 

اهداف تحقیق

 

 

هر حرکت علمی اهداف متعددی را دنبال می­کند. یک دسته از این اهداف عمومی هستند، که هر محققی در شروع کار به آن­ها توجه دارد از جمله شروع حرکتی مثبت در جهت حل مسائل موجود و گشودن راه به منظور کشف مسائل جدید. هدف اصلی این تحقیق، تبیین اثربخشی مهارت­های پیش از ازدواج بر ملاک­های همسرگزینی و رشد فردی دختران مجرد است. که به صورت زیر قابل طرح می باشد:

 

 

هدف اول: تبیین اثربخشی آموزش مهارت­های پیش از ازدواج بر رشد فردی در افراد شرکت کننده در پژوهش.

 

 

– Berneshtain

 

 

– Buss

 

 

[3] – Dabuis

 

 

[4]  –Personal  Growth  Initiative

 

 

[5] – Robitschek

 

 

[6]  –Robitschek  and  Ashton

 

 

– mury

 

 

– Özgüven

 

 

– Chandran and Malingam

 

 

– Low, Zulkifli, Wong,Tan

 

 

– Somrongthong and Panuwatsu and Amarathithadd and Chaipayom and Sitthi-amorn

 

 

– Stanley and Samato and  Johnson and Markman

 

 

– Caron, Godin, Otis, Lambert

 

 

– Martin

 

 

– thoen & Robitschek

 

 

–  Segrin & Taylor

 

 

–  Halford, Nicholson &  Sanders

 

 

– Markman, Floyd,  Stanley and Storaasli

 

 

– craven and Hincle

 

 

 Robitschek and  Cook

 

 

–  Kashubeck

 

 

– Caldwell

 

 

– Whittaker and Robitschek

ارزیابی مدیریت کلاسی از منظر توجه به مهارت اجتماعی

پیشرفت هرجامعه­ای به چگونگی کیفیت آموزش وپرورش آن جامعه بستگی دارد.آموزش وپرورش اگر راه دموکراسی وروش علمی پیشگیردزمینه یایجادجامعه ای پیشرفته را مهیا می­سازد .به منظور رسیدن به این دموکراسی ، رعایت قانون و نظم و ایجاد نگرش مثبت در این زمینه و اعمال آن توسط افراد یک جامعه ، به خصوص متو لیان امر خطیر تعلیم و تربیت ، ضرورت می­یابد .

 

 

آموزش وپرورش علاوه بر این که دردسته بندی مشاغل در رده­ی بالایی قرار دارد.از نظر پیچیدگی نیز جزء پیچیده­ترین حرفه­های تخصصی دسته بندی می­گردد(علاقه بند،1381). اشراف معلم بر موضوعات درسی،مسائل یادگیری، الگوها، مهارتهای اجتماعی، روشها، راهبردهاو فنون تدریس، از عوامل عمده­ی اثر بخشی رفتار ومدیریت کلاسی می­باشد .دررفتارکلاسی و ارتباط معلم بادانش­آموزان باتوجه به این که مدرسه وکلاس سازمانهای اجتماعی آموزش تربیتی می باشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

کلاس درس یک سازمان اجتماعی آموزش است،سازمانهای اجتماعی ، آموزشی -تربیتی،بدون پیروی محض ازارتباطات رسمی درجهت پویایی پیش می­روند . وجود نظم و انضباط در کلاس و یا به عبارتی مدیریت کلاسی ، جهت اثر بخشی و کارآیی و در نهایت بهره­وری کار یک معلم بسیار مؤثر می­باشد . بنابراین لازم است در این خصوص فنون و ویژگیهای مورد نیاز مدیریت کلاس شناسایی و تبیین گردد، تا مورد استفاده­ی همه­ی کسانی که با آموزش و پرورش سر و کار دارند ، قرار گیرد .

 

 

ایجاد فرصت یادگیری یکی از ویژگیهای اساسی پژوهش پیرامون اثربخشی معلم و همبستگی آن با دستاورد و موفقیت و پیشرفت یادگیرنده است و مدیریت کلاسی است(بروفی و گود،1986به نقل از هاشمی و همکاران، 1391،ص 203). توجه به مهارتهای اجتماعی دانش آموزان در مدیریت کلاسی از اهمیت بسزایی برخوردار است و بنا به اعتقاد(هاشمی 1391،ص 148)، ایجاد رویه وقوانین در اثربخشی مدیریت کلاسی بسیار مهم و اثربخش است و توجه به مهارتهای اجتماعی به پیامـدهای مطلوب در فــرایند کلاسی منجر می­گردد .آموزش مهارتهای اجتماعی نباید تنها متشکل از توصیف مهارت و چرایی مهم بودن آن باشد ، بلکه باید به شرح و توضیح چگونگی انجام مهارت و اینکه چه موقع و چرا اجرا می­شود پرداخت .

 

 

مهارتهای اجتماعی بر رفتارهای فراگرفته مطلوبی که فرد را قادر می­سازد با دیگران رابطه­ی مطلوبی داشته و از واکنشهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. مهارتهای اجتماعی طیف گسترده ای رفتارها از قبیل توانایی شروع ارتباط موثر ومناسب با دیگران ارائه پاسخ های مفید وشایسته،تمایل به رفتارهای سخاوتمندانه ، همدلانه و یاریگرانه ، پرهیز از تمسخر و قلدری و زورگویی به دیگران را شامل می­شود (ماتسون و همکاران ،2008). توجه به مهارتهای مختلف در مدیریت کلاسی برای رشد دانش آموزان از جمله مسائل اساسی در آموزش و پرورش ابتدایی می باشد که در بیشتر کلاسهای و مدارس ابتدایی با توجه به نقش داشتن روشهای متفاوت در مدیریت و نوع تفکر مدیریتی معلمان از اهمیت خاص و فوق العاده ای برخورداراست . و بررسی این موضوع باعث می­گردد که جنبه­های مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد. علیرغم تلاش بسیاری از پژوهشگران بیشتر دانش آموزان ما در بعد مهارتهای اجتماعی دچار مشکلاتی می­باشند که بی توجهی به این مهارتها می­تواند زمینه های مثبت تحصیلی را تحت الشعاع قرار دهد و آن را به سمت و سویی کشانده که منجر یه یادگیری مفید نگردد .بنابراین این پژوهش  به دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی است که تا چه میزان در مدیریت کلاسی به مهارتهای اجتماعی دانش آموزان توجه می­شود ؟

پروژه دانشگاهی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    • اهمیت و ضرورت تحقیق :

 

 

آموزش و پرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه به عهده دارد. برای پرورش افراد مطلوب ، نیاز به یک نظام آموزشی کار آمد است که اجزاء و عناصر آن اعم از مواد درسی، دانش آموز ، معلم ، وسایل آموزشی ، فضا و غیره با یکدیگر ارتباط متقابل دارند تا اهداف مورد انتظار تحقق یابد. از طرف دیگر ، تدریس و آموزش از نظر ماهیت یک نظام ارتباطی متقابل است و مدرسه به سان گروه پویایی ، درصدد آماده کردن افراد برای ورود به جامعه در سطح بسیار گسترده تری است . کلاس درس نیز به عنوان یک گروه کوچک اجتماعی و کوچکترین خرده سیستم اجتماعی در نظام آموزشی دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از سایر سازمانها و نهادهای اجتماعی متمایز می­کند .این خرده سیستم بدنبال تحقق اهداف آموزشی ـ تربیتی است ، از این رو نیاز به مدیریت دارد. با این تفاوت که در کلاس درس بیش از سایر سازمانهای اجتماعی و رسمی کارکردهای مدیریت در هم تنیده است و براحتی از هم قابل تفکیک نیست(فونتانا،مترجم محمدی،1382).

 

 

از طرف دیگر ، از اهداف مصوب نظام آموزش و پرورش ، تربیت اجتماعی دانش آموز است بطوریکه انتظار می رود فراگیر بعد از فراغت از تحصیل به عنوان شهروند مؤثر و فعال در جامعه کلاس ، مدرسه، و در سطح ملی و جهانی با دیگران ارتباط مؤثر داشته باشد . ارتباط امری اکتسابیاستکهمهمترین مکان برای کسب آن کلاس درس است. ارتباط نیز عامل اصلی یادگیری است.”مدیریت کلاس ”و ”ارتباط” دارای کنش متقابل گسترده و پیچیده­ای می­باشند که خلل و ضعف درهرکدام تحقق اهداف تعلیم و تربیت را با چالشهایی عمیق روبرو خواهد ساخت .

 

 

کمبود مهارتهای اجتماعی یک مشکل بزرگ برای بعضی از دانش آموزان است. شواهدی وجود دارد که برنامه­های مداخله ای مدرسه می­تواند به بهبود مهارتهای اجتماعی کمک کند(آندرسون، بوچر و همکاران، 2003؛ لین و همکاران،2000؛ تیلور و همکاران ،2002 به نقل از هاشمی و همکاران 1391، ص 203).مدیریت یعنی هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران که در آن رفتار آمرانه­ی معلم وهمچنین خودمحوری وی مورد انتقادقرارمی­گیرد . باتوجه به این تعریف،معلم بایستی یک راهنمای خوب باشد،ولی کارهاتوسط خوددانش آموزانجام شودوآنهادرامریادگیری فعال باشند. بدیهی است که هرچه مشارکت دانش آموزان درفعالیتهای کلاسی و فرایند یادگیری بیشتر باشد؛ رشد مهارتهای اجتماعی درآنان توسعه یافته و متکی به خود می­گردندو اعتماد بنفس درآنان  افزایش می­یابد(پرداختچی، 1372) .

 

 

فراهم کردن زمینه­ها و عوامل لازم برای اجتماعی کردن و جامعه پذیر کردن دانش آموزان یکی از اهداف مهم هر نظام آموزش است(صافی،1391،ص10).مدیریت کلاس درس را مترادف با” کنترل و انضباط” و یا ”طراحی و سازماندهی کلاس درس می­باشد . در این دیدگاه تدریس و آموزش برجسته تر از مدیریت کلاس می­باشد و کلاس درس بعنوان یک نظام اجتماعی است که شامل همه فعالیتهای معلم در کلاس درس می­شود. این دیدگاه مدیریت کلاس درس را شامل سه مرحله، مقدمات (طراحی و سازماندهی) اجرا (رهبری ،‌هماهنگی، کنترل ، آموزش) و ارزشیابی می­داند. این دیدگاه زمینه پویایی ، توصیف ، تحلیل و تبیین کلاس درس و فعالیتهای معلم را فراهم می کند(ریس و مور ، مترجم هاشمیان ، 1381).

 

 

– Gersham

 

 

– Brophy & Good

 

 

– Matsonet al.

 

 

– Fontana

 

 

-Anderson – Butcher et al.

 

 

– Lin et al .

 

 

– Taylor , et al.

الگوی ارتباطی قرآن مجید و دلالت‌های تربیتی آن

در عرصه زیست محیطی انسان طبیعت را به سوی نابودی کشانده است«در حال حاضر گرم شدن بی سابقه کره زمین،آلودگی آب و هوا،انتشار گازهای گلخانه ای،ازبین رفتن اکوسیستم ها و نازک شدن لایه ازن از مهمترین پیامد های بهره گیری زیاد از طبیعت در راستای فعالیت های تولیدی انسان و مصرف کالاها و خدمات هستند»(فطرس،فردوسی،مهرپیما،13:1389) طبیعتی که بشر ازآن و عضوی از اعضای روییده بر پیکر خاک است و چنان در این کار اهتمام دارد که سرانجام نابودی نسل بشر را نیز درپیش دارد.وقتی به این مشکلات دقیق تر و موشکافانه تر می نگریم در می یابیم یکی از عوامل بروز این قبیل مسائل در ابنای بشر وجود انواع روابط غلط و نادرست می باشد.چرا که خداوند متعال انسان را به گونه ای خلق کرده است که با تمامی اجزاءو کائنات عالم و همچنین وجودخود،خالق هستی در ارتباط و کنش متقابل می باشد و نمی توان انسانی را متصور شد جدای از دیگران،خودو خدا .و حتی بالاتر از این بایدگفت تعالی و تکامل انسان بستگی بسیار بالایی با چگونگی« ارتباط» دارد.

 

 

چنانکه از منظر قرآن کریم رسیدن انسان به مقام اعلی علیین و یا در نقطه مقابل آن اسفل سافلین تمامی وابسته به این است که انسان در مقام برقراری ارتباط از چه روش و مسلک و مرامی بهره برده باشد .« إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیما. مسلماً خدا براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادت‏پیشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه‏دار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پلیدى‏هاى جنسى، و مردان و زنانى که بسیار یاد خدا مى‏کنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده کرده است.»(الاحزاب:35) حال این سوال مطرح است که ارتباطات گسترده انسان می بایست از چه ویژگی هایی برخوردار باشد چنان که می دانیم انسان در میان دیگر موجودات دارای ویژگی های خاص و متمایزی است و شخصیت و ساختار وجودی وی از پیچیدگی ها و ظرایفی بس شگرف برخوردار است به گونه ای که عقل انسان قادر به درک آن نمی باشد و تنها منبعی که می توان در این زمینه به راستی بر آن تکیه کرد .ذات باری تعالی است که خودآفریننده  این موجود بی نظیر می باشد .چه کسی بهتر از صانع که از وجود مصنوع خبر دهد «….وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمِین. و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى و هدایت و رحمت ومژده‏اى براى تسلیم‏شدگان [به فرمان‏هاى خدا] ست.»(نحل :89)و اینچنین است که خداوند به واسطه وحی و پیامبران و کتاب آسمانی از راز و رمز وجودی انسان پرده بر می دارد و در این میان دین اسلام کامل ترین ادیان الهی می باشد که درآن به تمامی جنبه های خلقت انسان توجه شده است و هیچ جنبه ای ازآن  فرو گذار نشده است. فلسفی (بی تا)این گونه بیان می دارد که «پیامبران خداآدمی را با دیده واقعی نگریسته و تمام جوانب مادی و معنوی اورا مورد توجه قرار می دادند ……….این برنامه سعادت بخش به طور جامع و کامل در مکتب آسمانی قران شریف آمده است. »(ص16) و بر ماست که با غور و تعمق درآیات گرانبارش برای تمامی مسائل زندگی خویش راهنما و برنامه ای جامع فراهم آوریم. «ظواهر قرآن،حجیّت و مدرکیّت دارد و ما می توانیم در موارد مختلف به معنای ظاهری آن تکیه کرده آن را مستقلاًً مورد عمل قرار دهیم و در گفتار و نظریات و استدلال های خویش به آن تمسک جوییم زیرا ظواهر قرآن برای عموم حجت و مدرک است. »(خویی،413:1371)

 

 

با توجه به مطالب فوق پژوهش فوق در صدد است  مؤلفه های ارتباط  در حوزه های ارتباط خداوند با انسان، انسان  با خدا،خود،دیگران،و طبیعت را از دیدگاه آیات روشنگر وحی بررسی کرده همچنین الگوهای ارتباطی که پیامبران  در ارتباط با انسانها مورد استفاده قرار داده اند را موردبحث و  بررسی قراردهد. بعد از طی این مراحل   با توجه به نتایج آنها پیامد های تربیتی مربوط به هر یک را تحلیل و بررسی قرار دهد.

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-2-اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

مقوله تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر تاکنون از جایگاه بسیار والایی در جوامع انسانی برخوردار بوده است. به طوریکه سنگ بنای پیشرفت انبای بشر در ایجاد و زمینه های مختلف محسوب می شود.ولی به همان میزان نیز اجرای صحیح آن مستلزم اجرای ظرایف و پیچیدگی هایی می باشد به طوری که به اجرا در آوردن این امر مقدس به معنای واقعی خود از عهده هر کسی ساخته نیست.

 

 

یکی از ابعاد اساسی تعلیم و تربیت بعد« ارتباط» می باشد که خود شامل انواع گوناگونی،از قبیل: 1-ارتباط با خدا 2-ارتباط با خویش 3-ارتباط با دیگران 4-ارتباط با طبیعت می گردد .

 

 

رابطه انسان با خدا علاوه بر رابطه تکوینی، شامل  رابطه ای تشریعی و عقیدتی نیز می باشد .یعنی رابطه ای بر اساس حب و عشق و چنین رابطه ای مملو از معنویت است .بالاترین رمز و راز رسیدن انسان به تکامل وجودی خویش در گرو رسیدن به چنین رابطه ای با آفریننده جهان می باشد انسانی که در طول عمر خود به چنین رابطه ای نرسیده باشد وآن را درک نکرده باشد در پست ترین مراتب نفسانی باقی مانده و نمی تواند گوهر وجودی خویش را بشناسد .بسیاری ازآیات قرآن کریم مربوط به تنظیم رابطه انسان با مبداءهستی است و سعی شده تا راه ها و برنامه های عبودیت و نزدیکی به خدا را به او نشان دهد و بر مبنای برقراری چنین ارتباطی است که انسان از پوچی و سرگردانی نجات پیدا کرده و می تواند زندگانی هدفمندی را در پیش گیرد.

 

 

ارتباط مناسب با خود نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در رشد و بالندگی انسان می باشد. انسانی که قادر به برقراری چنین ارتباطی شده باشد احساس ارزشمندی و عزت نفس پیدا کرده،در زندگی اجتماعی برای خود و دیگران احترام قائل است .خصوصیات منفی و نقاط ضعف خود را پذیرفته و برای رفع آن تلاش می کند و نسبت به نقاط قوت خود دید واقع بینانه ای دارد .احساسات خود را شناخته و قادر به ابراز و کنترل آ ن متناسب با موقعیت ها می باشد .مسئولیت اعمال و رفتار خود را می پذیرد .هویت یافته است .از اطمینان به خود و اعتقاد به دیگران در روابط برخوردار است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 
مداحی های محرم