یکی از محدودیتهای مهم شفافیت و افشای داوطلبانه، توازن بین منفعت و هزینه است. به موجب مفاهیم نظری گزارشگری مالی، منفعت حاصل از اطلاعات باید بیش از هزینه تهیه و ارائـه آن باشد. از اینرو ارزیابی منفعت و هزینه اساساً یک فرایند قضاوتی است که برای شرکتهای بزرگ از اهمیت بیشتری برخوردار است. این هزینهها بر عهده شرکتاند، اما استفادهکنندگان نهایی از صورت های مالی از آن منتفع میشوند و در گام دوم شرکت میتواند از منافع ثانویه و کسب مزیت های رقابتی حاصل از افشا بهره ببرد. اما نکته مهمی وجود دارد و آن اینکه آیا افشای تمام موارد توسط شرکت سبب نمیشود که شرکتها بسیاری از اطلاعات خاص خود را به سایر رقیبان افشا نمایند و ازاینرو از بُعد رقابتی، در تنگناهای ناشی از افشای اطلاعات قرار گیرند؟
برخی معتقدند افشای اطلاعات توسط شرکتها به صورت کامل انجام نمیگیرد، زیرا مدیران نسبت به در اختیار قرار گرفتن اطلاعات خاص تردید دارند (پارسائیان، 1388، 210). اما آنچه مشخص است، این است که شرکت ها بر اساس رویکردهای قانونی و پاسخگویی، خود را ملزم به انتشار کلیه اطلاعاتی که اثر مثبتی بر کارکرد بازار نیز دارد، مینمایند.
در تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال اصلی بوده ایم که :
چه رابطه ای بین افشای داوطلبانه با کیفیت گزارشگری مالی و ریسک سیستماتیک در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
تهران وجود دارد ؟
هر تحقیقی یک یا چند هدف مشخص دارد که محقق به دنبال دستیابی به آنها می باشد :
هدف اصلی این تحقیق :
ارزیابی ارتباط بین افشای داوطلبانه با کیفیت گزارشگری مالی و ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران
که به دنبال آن ، موارد زیر به عنوان اهداف فرعی بیان شده ند :
اهداف فرعی :
1) ارزیابی تاثیرافشای داوطلبانه توسط شرکت برکیفیت گزارشگری مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
2) ارزیابی تاثیر افشای داوطلبانه توسط برریسک سیستماتیک در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
سوال اصلی
چه رابطه ای بین افشای داوطلبانه با کیفیت گزارشگری مالی و ریسک سیستماتیک در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟
-Arziton
Madhani
در جامعه رقابتی امروز بنگاههای اقتصادی موفق هستند که برای آینده خود برنامهریزی داشته باشند. امروزه دغدغه بنگاههای اقتصادی رسیدن به حداکثر استفاده از منابع در دسترس جهت برنامهریزیهای کوتاه و بلندمدت خود میباشد. یکی از عوامل مؤثر در تصمیمگیری، اطلاعات مناسب و مرتبط باموضوع تصمیم است. وجه نقد در ارتباط با سرمایه و سود به این دلیل حائز اهمیت است که معرف قدرت خریدی است که میتوان در اقتصاد بازار به اشخاص یا مؤسسات دیگر انتقال داد تا به مصرف تهیه کالاها و خدمات مورد نیاز خود برسانند.
بنابراین، بسیاری از اندازهگیریهای حسابداری بر گردش وجوه نقد درگذشته، حال و انتظارات آینده مبتنی میباشد. درآمد فروش معمولاً بر مبنای وجوه نقد خالصی اندازهگیری میشود که انتظار میرود از فروش کالاها یا خدمات تحصیل گردد. هزینهها نیز معمولاً بر مبنای وجوه نقد پرداختشده برای تحصیل کالاها و خدمات مورد استفاده واحد انتفاعی اندازهگیری میشود. بر اساس حسابداری تعهدی میتوان بخش از دریافتها یا پرداختهای نقدی آتی را به دوره جاری تخصیص داد یا بخشی از دریافتها یا پرداختهای نقدی گذشته را به دوره جاری یا دورههای آتی انتقال داد.
<img class="alignnone size-full wp-image-591093 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/02/Accounting-333.jpg” alt="حسابداری” width="400″ height=”400″ />
اصولاً وجه نقد حاصل از عملیات، انعطافپذیری مالی و دوره پایداری شرکت از بعد برونسازمانی و از بعد درون سازمانی مورد توجه قرار میگیرد. از بعد برونسازمانی وجه نقد حاصل از عملیات، انعطافپذیری مالی و دوره پایداری شرکت در ارزشیابی اوراق بهادار و ارزیابی عملکرد شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. از بعد درون سازمانی وجه نقد حاصل از عملیات، انعطافپذیری مالی و دوره پایداری شرکت در تصمیم گیریهای مربوط به سرمایهگذاری و اولویتهای سرمایهگذاری، ساختار بهینه سرمایه و ارزیابی عملکرد بخشها نقش کلیدی و اساسی دارد.
در فصل اول این پایاننامه پس از بیان موضوع، تبیین مسئله تحقیق را مورد بررسی قرار میدهیم و به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق میپردازیم، همچنین اهداف در قالب اهداف علمی و کاربردی بیان خواهند شد. چهار چوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سوال و موضوع تحقیق بوده در این فصل آورده شده و در ادامه به مدل تحلیلی و فرضیههای تحقیق نیز اشاره خواهیم کرد؛ و در پایان واژگان کلیدی و اصطلاحات تحقیق تعریف گردیدهاند.
انعطاف پذیری نقش مهمی در توانمند ساختن مدیران در خصوص سرمایه گذاری در آینده ایفا میکند. مشکلات بازار سرمایه، حفظ انعطاف پذیری را برای شرکتها جهت استفاده از فرصتهای سودآور الزامی کرده است. میرز ( 1977 ) نشان داد که چگونه تهدیدات ناشی از بدهی شرکتها ممکن است که مانع استفاده آنها از فرصتهای سودآور شود، حتی هنگامیکه مدیران و سهامداران علاقمند به استفاده از این فرصتها هستند؛ لذا مشکل اصلی مطرح شده در این تحقیق نقش و میزان تأثیر انعطافپذیری مالی بر توانمند ساختن مدیران شرکتها و همچنین میزان سرمایهگذاریهای آینده به عنوان مشکل اصلی در این تحقیق مطرح میباشد.
تحصیل بهینه منابع منجر به موفقیت شرکتها در بازار شده و شرکتها از این طریق میتوانند فرصتهای بازار را با موفقیت دنبال کنند و از مزایای فعالیت در بازار بهرهمند شوند. (خدایی وله زاده قرد و تیموری، 1389، ص 156).مدیران بیان کردهاند که انعطاف پذیری نقش مهمی در توانمند ساختن آنها در خصوص سرمایه گذاری در آینده ایفا میکند، بر مبنای بحثهای صورت گرفته توسط مودیگلیانی و میلر 1963 و میرز 1984 مشکلات بازار سرمایه، حفظ انعطاف پذیری را برای شرکتها جهت استفاده از فرصتهای سودآور الزامی کرده است؛ و مهمترین بعد مشکلی که در این تحقیق مطرح بوده است چگونگی تحصیل منافع میباشد که میتواند منجر به ایجاد ارزش و فرصت برای بازار گردد.
شرکتهای دارای انعطاف پذیری مالی میزان قدرت استقراض ذخیرهای برای خود نگه میدارند تا بتوانند در سالهای بعد از سیاست محافظه کاری سرمایهگذاری بیشتری کنند. طبق مطالب فوق، انعطاف پذیری مالی باید رابطه مستقیم و تأثیر مهمی بر مخارج سرمایهای داشته باشند. همچنین شرکتهای منعطف میتوانند بعد از یک دوره سیاست اهرمی پایین، راحتتر وجوه خود را برای تأمین مالی پروژههایشان بکار گیرند؛ و توانایی سرمایه گذاری آنها باید کمتر وابسته به وجوه داخلی باشد. در نتیجه باید انتظار داشته باشیم که یک رابطه منفی بین سرمایه گذاری و عامل گردش وجوه نقدی وجود داشته باشد. یکی از اصلیترین جنبههای اختلاف نظر در بین مدیران شرکتها و تحلیل گران و مشاوران این مطلب است که آیا واقعاً انعطافپذیری مالی بر تأمین مالی پروژههای شرکتها تأثیر دارد یا نه؟
حال در این تحقیق ما به دنبال درک این مطلب میباشیم که آیا بین داراییهای نامشهود، وجه نقد حاصل از عملیات و دوره نگهداری موجودی کالا با انعطافپذیری مالی و دوره پایداری شرکت رابطه معنی داری وجود دارد یا نه و آیا داراییهای نامشهود، وجه نقد حاصل از عملیات و دوره نگهداری موجودی کالا میتوانند به عنوان عواملی تأثیر گذار بر انعطافپذیری مالی و دوره پایداری شرکت در شرکتهای شهرک صنعتی شمسآباد مطرح باشند یا نه؟
شرکتهای دارای انعطافپذیری مالی میزان قدرت استقراض ذخیرهای برای خود نگه میدارند تا بتوانند در سالهای بعد از سیاست محافظه کاری سرمایهگذاری بیشتری کنند. طبق مطالب فوق، انعطافپذیری مالی باید رابطه مستقیم و تأثیر مهمی بر مخارج سرمایهای داشته باشند. همچنین شرکتهای منعطف میتوانند بعد از یک دوره سیاست اهرمی پایین، راحتتر وجوه خود را برای تأمین مالی پروژههایشان بکار گیرند؛ و توانایی سرمایهگذاری آنها باید کمتر وابسته به وجوه داخلی باشد. در نتیجه باید انتظار داشته باشیم که یک رابطه منفی بین سرمایهگذاری و عامل گردش وجوه نقدی وجود داشته باشد. (خدایی وله زاده قرد، 1389،60).
در مفاهیم نظری استانداردهای حسابرسی ایران انعطافپذیری مالی عبارت است از توانایی واحد تجاری مبنی بر اقدام مؤثر جهت تغییر میزان و زمان جریانهای نقدی آن میباشد به گونهای که واحد تجاری بتواند در قبال رویدادها و فرصتهای غیرمنتظره واکنش نشان دهد. انعطافپذیری مالی واحد تجاری را قادر میسازد تا از فرصتهای غیرمنتظره سرمایهگذاری به خوبی بهره گیرد و در دورانی که جریانهای نقدی حاصل از عملیات مثلاً به دلیل کاهش غیرمنتظره در تقاضا برای محصولات تولیدی واحد تجاری در سطح پایین و احتمالاً منفی قرار دارد به حیات خود ادامه دهد.
مشکل اصلی که در این تحقیق به دنبال درک آن میباشیم این است که داراییهای نامشهود، وجه نقد حاصل از عملیات و دوره نگهداری موجودی کالا چه تأثیراتی میتواند بر انعطافپذیری مالی و همچنین دوره پایداری شرکت (در شرکتهای شهرک صنعتی شمسآباد) داشته باشد و همچنین این مطلب به عنوان یک مسئله چالش برانگیز در ذهن محقق مطرح گردیده است که اگر شرکت کمبود وجه نقد حاصل از عملیات و دوره نگهداری موجودی کالا کاهش داشته باشد در این صورت چه تأثیراتی بر انعطافپذیری مالی و دوره پایداری شرکت خواهد داشت؟
انعطاف پذیری نقش مهمی در توانمند ساختن مدیران در خصوص سرمایه گذاری درآینده ایفا می کند. مشکلات بازار سرمایه ، حفظ انعطاف پذیری را برای شرکتها جهت استفاده از فرصتهای سودآور الزامی کرده است. میرز (1977 ) نشان داد که چگونه تهدیدات ناشی از بدهی شرکتها ممکن است مانع استفاده آنها از فرصتهای سودآورشود، حتی هنگامی که مدیران و سهامداران علاقمند به استفاده از این فرصتها هستند. تحصیل بهینه منابع منجر به موفقیت شرکتها در بازار شده و شرکتها از این طریق می توانندفرصتهای بازار را با موفقیت دنبال کنند و از مزایای فعالیت در بازار بهره مند شوند.
وجه نقد در ارتباط با سرمایه و سود به این دلیل حایز اهمیت است که معرف قدرت خریدی است که میتوان در اقتصاد بازار به اشخاص یا مؤسسات دیگر انتقال داد تا به مصرف تهیه کالاها و خدمات مورد نیاز خود برسانند. بنابراین ، بسیاری از اندازه گیریهای حسابداری بر گردش وجوه نقد در گذشته ، حال و انتظارات آینده مبتنی میباشد. درآمد سرمایه گذاری ها معمولاً بر مبنای وجوه نقد خالصی اندازه گیری میشود که انتظار میرود از سرمایه گذاریها تحصیل گردد. هزینهها نیز معمولاً بر مبنای وجوه نقد پرداخت شده برای تحصیل کالاها و خدمات مورد استفاده واحد انتفاعی اندازه گیری میشود. بر اساس حسابداری تعهدی میتوان بخشی از دریافتهایا پرداختهای نقدی آتی را به دوره جاری تخصیص داد یا بخشی از دریافتهایا پرداختهای نقدی گذشته را به دوره جاری یا دورههای آتی انتقال داد .پس از حصول اطمینان از نیاز به تصمیم گیری ، انتخاب و شناخت معیارهای مناسب و مربوط ، مهمترین گام در فرآیند تصمیم گیری می باشد . این اهمیت در تصمیم گیری با معیارهای چندگانه ، دوچندان می شود و شاید بتوان گفت اعتبار تصمیم گیری به معیارهای انتخاب شده بستگی دارد .
رابطه بین توان هزینه فرصت وجه نقدوشاخص سودمندی وام باانعطاف پذیری مالی بابازده سرمایه گذاری ها از جنبه های ابهام تحقیق بوده و تحقیق حاضر به منظور رفع این ابهام و پاسخ به سوال اساسی زیر انجام شده است.
چه رابطه ای بین هزینه فرصت وجه نقد و شاخص سودمندی وام با انعطاف پذیری مالی و بازده سرمایه گذاری ها در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟
هدف اصلی در هر سرمایه گذاری رسیدن به حداکثر بازدهی ممکنه از سرمایه گذاری است. سرمایه گذاران به دنبال هدفمند کردن سرمایه هایشان هستند، چرا که دو اعتقاد را در ذهنشان پرورش می دهند، یکی دستیابی به سود حاصل از سرمایه گذاری است و دیگری افزایش ثروت. با تمام این اوصاف یک سرمایه گذار به دنبال شناسایی موقعیت هایی است که بتواند بهترین گزینه را برای سرمایه گذاری انتخاب کند.
شرکت هایی که انعطاف پذیری مالی دارند، می توانند در برابر فشارهای مالی مقاومت نمایند و زمانی که فرصتهای سودآور به وجود آید، وجوه لازم را جهت سرمایه گذار حداقل هزینه فراهم نمایند.گامبا و تریستان( 2008).
با وجود اهمیت و نقش این عامل مهم و تاثیرگذار در تامین مالی، پژوهش های گذشته ی داخلی، تاکنون نتوانسته اند انعطاف پذیری مالی را به شکل مناسب تعریف عملیاتی نمایند و در بیش تر موارد، تنها از آن تعریفی ذهنی همانند توانایی شرکت برای پاسخگویی در برابر رویدادهای غیر منتظره ی آتی ارائه داده اند .در نتیجه، نبود مطالعه ی سیستماتیک در مورد انعطاف پذیری مالی در تحقیق های پیشین عجیب به نظرنمی رسد.(رحمانی و همکاران، 1391، 55).
تصمیم گیری در رابطه با پرداخت و یا نپرداختن وام به شرکتها، بستگی به وضعیت مالی شرکتها و همچنین تجزیه وتحلیل تجربی خاص شرکت دارد و امری بسیار مشکل است که درک تئوری های مربوط به شیوه ها و میزان پرداخت وام ها می تواند به مدیران این امکان را بدهد تا به تصمیمات مناسب در زمینه کسب درآمد برای شرکت و به حداکثر رسانی بازدهی برای سهامداران بیانجامد .
اکثر مطالعات صورت گرفته در ارتباط با موضوع این تحقیق به بررسی رابطه بین انعطاف پذیری مالی و بازده سرمایه گذاری ها پرداختهاند. ولی تحقیق حاضر به دنبال تعیین رابطه بین هزینه فرصت وجه نقد و شاخص سودمندی وام با انعطاف پذیری مالی و بازده سرمایه گذاری ها می باشد که متغیر هزینه فرصت وجه نقد و شاخص سودمندی وام موضوعات جدیدی می باشند که به آنها پرداخته شده است.
. Mauer & et al
. Kim & et al
. Williamson
اما مشکلات موجود در سیستم مالیاتی کشور و مدنظر قرار نگرفتن مکانیزمی کارآمد برای جذب مالیات و عدم وجود نگاه یکپارچه به مؤدیان مالیاتی و اطلاعات ایشان و همچنین عدم فرهنگ سازی صحیح مالیاتی سبب شده تا این سیستم قادر به تأمین بخش عمده ای از درآمدهای دولت نباشد. اصلاح نظام مالیاتی کشور در چند دهه گذشته همواره یکی از مسائل مهم اقتصادی در سطح کلان بوده و در تمامی برنامهها و طرحهای سازماندهی و اصلاحی کشور مورد تأکید سیاستگذاران قرار گرفته است و با وجود اقدامات مهمی که در طول برنامه های توسعه ای کشور در جهت اصلاح نظام مالیاتی در ابعاد مختلف آن نظیر اصلاح قوانین و مقررات مالیاتها، اصلاح نرخها و معافیتهای مالیاتی و اصلاح گسترده اداری در فرآیندهای تشخیص تا وصول مالیات صورت گرفته اما بسیاری از اشکالات ساختاری در نظام مالیاتی ایران همچنان برقرار است، بر این اساس لازم است به تحلیل مشکلات موجود در نظام مالیاتی کشور پرداخته شود و با اتخاذ روشها و تدابیری با تأثیرگذاری بر سطح تمکین مالیاتی و کاهش فرار مالیاتی در جهت کاهش شکاف بین درآمدهای مالیاتی موجود و ظرفیت مالیاتی اقدام نمود.
ضرورت بهبود وضعیت مالیاتی کشور با توجه به نیاز به درآمدهای جایگزین نفت و افزایش ظرفیت مالیاتی کشور و تأمین حداقل هزینه های جاری دولت از طریق مالیات، مورد تأکید اندیشمندان است.
سهم کمتر از 10 درصد مالیات به GDP کشور و تفاوت بسیار آن با کشورهای توسعه یافته و کمبود شدید مالیات نسبت به هزینه های جاری دولت و تأمین آن از محل درآمدهای نفتی، کسری بودجه، بدهی دولت به بانکها و بیمهها سالهاست که اقتصاد ایران را تهدید میکند (دوانی و خادمی، 1390) اما اینکه چرا علی رغم بالا بودن نرخهای مالیاتی هنوز سهم درآمدهای مالیاتی در ایران نسبت به تولید ناخالص داخلی پایین است، میتواند ریشه در ضعف اطلاعاتی نظام مالیاتی، نبود تعدد نرخهای مالیاتی در بخشهای مختلف اقتصادی، اقتصاد زیرزمینی، طیف گسترده ای از معافیتها و ترجیحات مالیاتی، اعمال نظرات شخصی در فرآیند وصول مالیاتها، عدم تسلط کافی بعضی از مأموران مالیاتی به اجرای صحیح قوانین و مقررات مربوطه و گسترش فساد در برخی از حوزه های مالیاتی به دلیل ناکافی بودن نظارتهای فنی بر فرآیندهای تشخیص و وصول مالیات داشته باشد. اهمیت این موضوع زمانی مشخص خواهد شد که تأکید ماده 114 برنامه پنجم توسعه مبنی بر افزایش سهم درآمدهای مالیاتی از بودجه و تولید ناخالص داخلی را مورد توجه قرار دهیم. در واقع بدون اتخاذ سیاستهای مناسب برای جبران ضعف نظام مالیاتی در تشخیص آن دسته از اشخاصی که با فعالیت در اقتصاد زیرزمینی هم به تولید صدمه میزنند و هم از پرداخت مالیات فرار میکنند و بدون شناسایی پایه های جدید مالیاتی و در نهایت بدون رفع معافیتهای تبعیض آمیز مالیاتی چگونه میتوان انتظار داشت که ماده 114 برنامه پنجم توسعه مبنی بر افزایش سهم درآمدهای مالیاتی از بودجه و تولید ناخالص داخلی محقق گردد (پرخیده و تاجیک،1387).
یکی از نکات بسیار مهم در چرخه وصول مالیات، کارایی فرآیندهای اجرایی و نظارتی نظام مالیاتی میباشد به دلیل این که قوانین مالیاتی هرچند هم کارآمد باشند، در مرحله اجرا و نظارت نیازمند دقت و حساسیت فراوانی هستند تا بتوانند نظام مالیاتی را در دستیابی به اهداف مورد نظر رهنمون سازند در حالی که یکی از معضلاتی که سیستم مالیات ستانی در ایران با آن روبرو است مسئله ناکارآمدیهایی است که در این عرصه به چشم میخورد.
در نهایت، رفع مشکلات و نارساییهای مذکور، اصلاح نظام مالیاتی موجود و وضع قوانین و مقررات دقیق و کاربردی را در حوزه مالیاتی ضروری میسازد به گونه ای که با پوشش دادن اهداف قانونگذار، موجبات افزایش درآمدهای مالیاتی را فراهم کنند که از جمله این موارد، ماده 181 قانون مالیاتهای مستقیم میباشد که به منظور نظارت بر اجرای قوانین و مقررات مالیاتی تدوین گردیده است که بر اساس آن، با پیشنهاد رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور، کلیه دفاتر، اسناد و مدارک مالی و نرم افزارهای مؤدیان اعم از اینکه مربوط به سال مراجعه و یا سنوات قبل باشد توسط هیأت های مربوطه به صورت سرزده دریافت و بازرسی میشود تا درآمد واقعی مؤدیان مشخص و نسبت به وصول مالیات واقعی اقدام گردد، لذا در این پژوهش تأثیر اجرای ماده 181 قانون مالیاتهای مستقیم بر حجم درآمدهای مالیاتی دولت مورد ارزیابی قرار میگیرد و نتایج حاصله، جهت ارزیابی این ماده که به عنوان راهی برای افزایش سطح تمکین مالیاتی و کاهش
فرار مالیاتی و متعاقباً افزایش درآمدهای مالیاتی اتخاذ شده ارائه میگردد.
سؤال و مسئله اصلی تحقیق که قصد داریم تا در این تحقیق به آن پاسخ دهیم عبارتست از:
اجرای ماده 181 قانون مالیاتهای مستقیم، چه تأثیری بر حجم درآمدهای مالیاتی دولت دارد؟
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
1-4 اهداف تحقیق
انتظار میرود پس از پایان تحقیق، نتایج مثبتی از اجرای ماده 181 قانون مالیاتهای مستقیم حاصل شود و راهکارهایی برای سازمان امور مالیاتی کشور در جهت شفاف سازی مالیاتهای مؤدیان و پیشنهادهایی برای وصول صحیح مالیات ارائه گردد و با پیشنهادهای سازنده و کاربردی در مورد اجرای این ماده به نحو صحیح کمک شود تا زمینه افزایش در وصول درآمدهای مالیاتی فراهم گردد.
هدف اصلی:
ارزیابی اثربخشی اجرای ماده 181 قانون مالیاتهای مستقیم در قلمرو تحقیق.
اهداف فرعی:
EVA ,ROA ,ROE
فصل اول
کلیات تحقیق
1–1پیش گفتار
تاریخچه روابط اقتصادی انسانها پر از فراز و نشیبهایی بودهاست. این روابط با مبادله پایاپای کالا شروع و روند رو به رشد خود را ادامه داده است. ابزارهای جدید برای مقابله با محدودیتهای دست و پاگیر آن مبادلات مطرح و جایگزین شدهاست و این ابزارها به راحتی کسب و کار دامن زدند. با وقوع انقلاب صنعتی و پیدایش شرکت های چند ملیتی و شرکتهای بزرگ مسئله سرمایهگزاری و سهامداران رنگ تازهای به خود گرفت و در کنار آن مسئله تخصص مطرح و مالکیت از مدیریت جدا شد و به تبع آن مسئله نمایندگی بوجود آمد و این سوال برای سرمایهگزاران و مالکان پیش آمد که مدیران یا همان نمایندگان تا چه اندازه منافع سهامداران را در نظر میگیرند؟ به عبارتی چگونه میتوان عملکرد مدیران را سنجید؟ که مسئله سنجش عملکرد مدیران هم مطرح شد.
گروههای مختلف به دلایل مختلف به ارزیابی عملکرد علاقمندند. روشهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد انواع شاخصها و معیارها وجود دارد که برای محاسبه آنها از اطلاعات حسابداری، بازار و اقتصادی یا ترکیبی از آنها استفاده میشود.
ROE یکی از نسبتهای سود آوری است که ازطریق تقسیم سود بعد از مالیات برحقوق صاحبان سهام بدست ایراداتی نیز وارداست از جمله اینکه سود حسابداری تحت تاثیر احتساب جریانهای خروجی وجه نقد به عنوان هزینه جاری یا دارایی است و همچنین سود حسابداری با انتخاب روشهای حسابداری توسط مدیریت تغییر میکند یا به عبارت دیگر مدیریت از توانایی همگون سازی سود برخورداراست.
ROA یا به عبارتی نرخ بازده داراییها، برابر است با حاصل تقسیم سود بعد از مالیات بر ارزش دفتری متوسط مجموع داراییها. این نسبت معیاری بهتر برای سنجش سود آوری در مقایسه با حاشیه سود فروش است زیرا این معیار کارایی مدیریت در استفاده از دارایی ها جهت ایجاد سود ویژه را نشان میدهد که البته ایرادات حسابداری به این روش نیز وارداست. در اینجا شناسایی معیار دیگری غیر از این معیارها ضروری بنظرمیرسد. عدهای معتقدند که EVA به دلیل تاکید بر بازده واقعی (نقدی)هر شرکت از ایرادات فوق بدوراست. در کنار این مزیت EVAاز ایراداتی چون پیچیدگی محاسبه نیاز به اطلاعات و هزینه بیشتری برای محاسبه برخورداراست. تئوری مالی بر این نکته تاکید دارد که هدف نهایی شرکتها به حداکثر رساندن ارزش فعلی ثروت آتی سهامدارن است و این امری طبیعی است چرا که سهامداران مالکان شرکتند.
محاسبات ارزیابی عملکرد مالی در هر روشی دارای پیچیدگیهای خاص خود است علی الخصوص در روشهایی که بر پایه اقتصادیاند پیچیدگیها بیشتر میباشند. با توجه به واقعیت های موجود در خصوص برتری معیارهای اقتصادی بر مبنای سود اقتصادی همانند EVA و استفاده افراد از معیارهای حسابداری برای تصمیمگیری در خصوص عملکرد یک شرکت این سوال مطرح میشود که تصمیمگیری افراد در خصوص عملکرد شرکت تا چه حد با واقعیت موجود در مورد آن شرکت مطابقت داشتهاست یا تغییرات در معیارهای ارزیابی مورد استفاده و معیارهای ارزیابی ایدهآل واقعیتر تا چه حد دارای همبستگی می باشد؟ این تحقیق بر آست که با تکیه بر محاسبات انجامشده در هر دو روش به این سوال پاسخ دهد و روشن نماید که با توجه به پیچیدگیهای موجود در محاسبه سود اقتصادی آیا میتوان از ROA و ROE بجای EVA بهرهگرفت و از طرفی رتبهبندی انجامشده در خصوص عملکرد شرکتها با توجه به نسبتهای سودآوری در گذشته تا چه حد با EVA محاسبه شده آن مطابقتدارد.
2-1تعریف موضوع
ارزیابی عملکرد از مهمترین موضوعات مورد توجه سهامدارن اعتباردهندگان، دولتها و مدیران می باشد. مدیران به منظور ارزیابی خود و قسمت های تحت پوشش از ارزیابی عملکرد استفاده می کنند. سرمایهگزاران به منظور ارزیابی میزان موفقیت مدیران در بکارگیری سرمایه خود علاقمندند. اعتبار دهندگان در مورد میزان و نرخ اعطای اعتبار به ارزیابی عملکرد نیازمندند. مهمترین جنبه ای که برای سرمایهگزاران مورد توجه قرار میگیرد ایناست که برای آنها ارزش ایجاد شدهاست یا خیر؟. به عبارت دیگر آیا ارزش سرمایهگزاری آنها در اثر عملکرد مدیریت افزایش یافتهاست یا خیر؟. یکی از معیارهای سهامدارن ROE است که بیانمیدارد به ازای هر ریال سرمایه گزاری چند ریال سود ایجاد شدهاست. همچنین در محاسبه ROA مطرحاست که به ازای هر ریال دارایی چند ریال سود ایجاد شدهاست که در این معیارها از اطلاعات حسابداری استفاده میشود. روشی دیگری که در سالهای اخیر برای ارزیابی عملکرد و بیشتر با تاکید بر ایجاد یا از بین رفتن ارزش بوجود آمده است EVA می باشد. نقطه شروع این روش اعمال تعدیلاتی در سود حسابداری وحقوق صاحبان سهام بمنظور رسیدن به NOPAT (سود خالص عملیلتی بعد از کسر مالیات)و سرمایه است تا بتوان نرخ سرمایه اقتصادی را بدست آورد .سپس با لحاظ کردن نرخ هزینه سرمایه تغییرات در ارزش ایجاد میشود.
3-1اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
گروههای مختلفی به دلایل مختلف به ارزیابی عملکرد علاقمندند. روشهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد. انواع شاخصها و نسبتها وجود دارد که برای محاسبه آنها از اطلاعات حسابداری بازار و اقتصادی یا ترکیبی از آنها استفاده میشود.
ROE یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیم سود بعد از مالیات بر حقوق صاحبان سهام بدست میآید. برای بدست آوردن ROE از سود حسابداری استفاده میشود و از طرفی به سود حسابداری ایراداتی وارداست از جمله اینکه سود حسابداری تحت تاثیر احتساب جریانهای خروجی وجه نقد به عنوان هزینه جاری یا دارایی قرارمیگیرد. همچنین سود حسابداری با انتخاب روشهای حسابداری توسط مدیریت تغییر میکند، به عبارت دیگر مدیران از توانایی همگون سازی سود برخوردارن