می گن که آذرباد مهراسپندان اینجور گفت که مردمون خیم بد رو بشناسین و از اونها دوری کنین. چون وقتی که خیم بد شناخته شه و از اون دوری شه دروج شکسته شه و مرد خوشبختیمند شه.[۳۱۵]
تأکید بر رشد اخلاقی:
لازمۀ رشد اخلاقی، وجود آدم فضیلتمنده. از همین رو یکی از ویژگیهای اخلاق فضیلت و هماینجور دینکرد، تأکید بر رشد اخلاقی فرد و جامعه س. در اخلاق زرتشتی آدم باید همیشه به سمت و طرف خوب شدن یا اون چیزی که دین زرتشتی به اون اهلایی میگوید حرکت کنه. اینجور انسانی اول اینکهً باید نسبت به خوبیها حریص باشه و اون رو از هرکی که هست فرا بگیره. این همون چیزیه که دینکرد ششم تاکید داره که:
xEm abzAr Ed baw?d hog i frAroN Ud abAg w?hAN rafTaN Ud w?hi az harw kas grIfTaN.
وسیله خیم اون هستش که خوب رفتار کنین و با نیکان همراه شید و خوبی رو از هر کسی یاد بگیرین.[۳۱۶]
برابر پندهای پهلوی یکی از چیزایی که باعث رشد و پیشرفت یه آدم میشه، همصحبتی با نیکانه[۳۱۷] در درسهای پوریوتکیشان کار خوب باعث آرامش و بلند نامیه[۳۱۸] و بر حضور در انجمن بهان تأکید فراوون شده.
هر روز واسه گفتگو به انجمن بهان فراز روید کی که بیشتر به انجمن بهان رود (اون رو) کرفه و پارسایی بیش بخشن.[۳۱۹]
آدمها باید به دنبال ثوابهای بزرگ باشن؛ چون کرفه کوچیک، بدعت رو به همراه داره.[۳۲۰] دینکرد تلاش میکنه تا آدم رو با این سوال روبرو سازه که از کجا اومدهام و به چه دلیل اومدهام و باز به کجا میرم. اینها سوالهاییه که بعدا هم در ادبیات منظوم ما هم ادامه پیدا کرد و چه زیادن اینجور نشونههایی از فرهنگ اخلاقی مردم ایران زمین.
۴٫۳٫ پیشنهادگری
از اونجا که فضیلتمند شدن آدمی یکی از اهداف اخلاق فضیلته، پیشنهادگرایی هم جایگاه خاصای این وسط داره. در این نگاه آدم خوب فقط به خود و آرزوهای خود نمیاندیشد، بلکه همیشه دغدغۀ رشد دیگری رو هم در سر داره. بیشک یکی از ابزارهایی که میتونه اینجور شخصی رو در رسیدن به این مقصود کمک کنه پند و اندرزه؛ از این رو متون اندرزی هم پایه خود رو بر همین پایه استوار کرده و علاوه بر این که خود پیشنهادگری میکنن، بقیه رو هم به پیشنهادگرایی مجبور میکنه.[۳۲۱] در نظر این دسته از متون، پیشنهادگرایی چیزی فقط زبانی نیس، بلکه شخص باید تلاش کنه که با عمل خود بقیه رو به طرف خوبی دعوت کنه.
U-CAN EN-?z a’oN dACT kU mardOmAN 3 xwEC-kArih i mahIsT EN-?z EdoN, hAN i dUCmaN dosT kardaN Ud hAN i drUwaNd ahlaw kardaN, Ud haN i duC-AgAh dANAg kardaN.
dUCmaN dosT kardaN Ed k? xir i giTig pEC dArEd u-C pad m?NiCN dosT bAwEd. Ud drUwaNd ahlaw kardaN Ed k? wiNAh k? pad-EC [kas] drUwaNd bAwEd az-?C b? wardENEd. dUC-AgAh dANAg kardaN Ed k? xwEC-TaN a’oN b? wirayEd kU-C hAN i dUC-AgAh abar AmOxTEd.
ایشون این هم اینگونه گفتن که واسه مردم سه وظیفه مهمتر است. یکی این که دشمن [رو] دوست کردن و دروغگو [رو] اهلو کردن و نادان [رو] دانا کردن. دشمن رو دوست کردن به اینه که به دنبال خیر دنیا باشین و با مینویان دوست باشین. دروغگو رو اهلو کردن اینه که از گناهی که شما رو دروغگو میکنه دوری کنین و نادان رو دانا کردن اینه که اونگونه خود رو بیآرایید که نادان از شما بیاموزد.[۳۲۲]
یا در جای دیگه اینجور اومده که: اندرز گفتار (و) به جون اندرز نیوشدار باشین.[۳۲۳]
۵٫۳٫ نبود تساوی مردمون
یکی از لوازم رشد اخلاقی فرد و جامعه پخش عدالته. اما اخلاق فضیلت آدمها رو با همدیگه برابر میدونه؟ در جواب این سؤال باید گفت که بیشتر فیلسوفان اخلاق که پیرو اخلاق فضیلتی هستن، به موضوعات روانشناختی آدمی هم نیم نگاهی دارن و احوال قلبی و داخلی مثل احساس، میل و هماینجور موقعیتهای وقتی و مکانی رو در چگونگی انتخاب اون موثر میدانند. در این صورت هرچند ممکنه دو نفر یه عمل رو بکنن اما چون احوال وملکات داخلی اونها با همدیگه فرق داره از دید اخلاقی نتیجهای متفاوت رو برداشت می کنن. شاید این چند بند از دینکرد ششم به روشنی نشون دهنده همین موضوع باشه که:
Ud EN-?z paydAg kU asT k? rAsT GowEd pad-?C druwaNd bawEd, Ud asT k? drog gowEd pad-?C ahlaw bawEd.
Ud EN-?z paydAg kU k? ATaxC ozaNEd wINAh, Ud asT k? ozaNEd w?h.
Ud EN-?z paydAg kU cIC o waTTarAN N? abAyEd dAdaN, Ud asT k? hAN i pahlOm Ud xwaC-Tar xwardig o waTTarAN dahiCN.
این هم پیداست که ممکنه کسی راست گوید اما به وسیله اون دروغگو شه و کسی هست که دروغ گوید و با اون اهلو شه. این هم پیداست که ممکنه آتیش واسه کسی گناه رو به همراه داشته باشه و واسه شخص دیگه خوبی رو. این هم پیداست که به بدون نباید چیزی داد اما وقتی هم هست که بهترین و خوشترین خوردنی رو باید به اونها داد.[۳۲۴]
۶٫۳٫ تبیین انگیزه و عمل اخلاقی:
از اونجا که موضوع اخلاق فضیلت انسانه و نه عمل اون، این گرایش می کوشد تا تبیینی مناسب رو از انگیزه های اخلاقی به دست دهد. اما با این حال اخلاق فضیلت نسبت به اعمال اخلاقی هم
بیفرق نیس و اینگونه نیس که چون فاعل مداره، نسبت به اعمال اخلاقی هم بیفرق باشه؛ بلکه این اخلاق تا بدونجا که ممکنه تلاش در توضیح و تفسیر اعمال انسانی داره ولی اصالت رو واسه آدم و نه اعمال اون قائله. در موارد بسیاری متون اندرزی به تبیین این انگیزه ها و اعمال دست زده و تلاش در شناساندن هر چی بهتر اونها دارن.
U-CaN ?N-?z aoN daCT kU mardOmAN 7cIC pahlOm, EN-?z EdoN: hUsarwih Ud ahlAyih Ud AzAdih Ud xwadAyih Ud pAd?xCAyih Ud drUsTih Ud CNAyICN. hUsrawih Ed bawEd k? bAsTaN dar abar w?hAN wICAd dArEd. ahlAyih Ed bawEd k? kIrbag rUwaN rAy kUN?d. AzAdih Ed bawEd k? dACN o w?hAN Ud arzANigaN kUNEd. xwadAyih Ed bawEd k? TaN az wiNAh kardaN abAz dArEd. pAd?xCAyih Ed bawEd k? dArICN i w?hAN Ud a-royiCN i waTTarAN kUNEd. drUsTIh Ed bawEd k? dArICN i wEhAN Ud a-royiCN. i waTTarAN kUNEd. dURsTih Ed bawEd k? TaN Ud rUwAN az aNodag Ud jUd-gohr jUddAg Ud abAg xwEC ham-gohar ham dArEd. CNAyICN Ed bawEd k? pad NEwagih i mad EsT?d MENogAN yazdAN bawaNdag m?N?d, U-C yazd CNAyICN i N? mad EsTEd abar oH barENd Ud aNAgih i abar mad EsTEd az-?C bE barENd u-C bAsTAN az Ox NEwag AyEd.
ایشون هم اینگونه گفتن که واسه مردم هفت چیز بهتره خوبنامی و اهلایی و سروری و پادشاهی و درستی و ستایش. خوبنامی اون هستش که آدم همیشه درِ خونهاش به روی مردمون خوب گشاده باشه. اهلایی اون هستش که آدم اعمال خوب رو واسه روان انجام بده. سروری اون هستش نسبت به نیکان و مستحقان بخشش کنین. پادشاهی اون هستش [که] تن [خود] رو از انجام گناه باز دارین. قدرت اون هستش که آدم نیکان رو نگاه داره و از بدون دوری کنین. سلامتی اون هستش تن و روانش رو گوهری که از شما نیس دور دارین و با کسی که از گوهر شماس همراه باشین. ستایش اون هستش که واسه خوبی که به شما رسیده ایزدان رو تکریم کنین و به جای کسی هم که به سن نیایش نرسیده نیایش کنین و بدی رو از اون دور کنین و همیشه مراقب باشین.[۳۲۵]
۷٫۳٫ توجه به غایات
یکی دیگه از ویژگیهای اخلاق فضیلتمند توجه به غایاته. بیشک هر عملی یافته های خاص به خود رو داره و یه آدم متخلق نمیتونه نسبت به اونها بیفرق باشه. از همین روست که اخلاق فضیلتگرای زرتشتی می خواد تا همیشه افقهای خوبی و بدی رو هم نشون بده. در دینکرد ششم انجام عمل خوب موجب آرامشه و اونقدرچه انسانی خوب بود ایزدان بر تن اونها حکمرانی می کنن و از طرفی دیگه چون خوبی مردم موجب رامش ایزدانه، پس با انجام عمل خوب، این ایزدان که همیشه آرامش رو با خود به ارمغان دارن، سایه راحتی و آسایش رو بر سر این فرد خواهند گسترانید.[۳۲۶]
صبغۀ دینی
معنی اساسی دیگری که دراخلاق فضیلتی اندرزنامهها به چشم میخورد، وجود واژه دین در عبارات خیلی از این اندرزهاه. امروزه فیلسوفان اخلاق فضیلتی معاصر نقشی مهم رو واسه دین در نظر میگیرند و به اون اقرار دارن. اونا حتی این خرده رو بر الهیدانان گرفتهان که در طول مدت تسلط اخلاق وظیفه و نتیجه اونها فقطً به اخلاق امر الهی توجه داشته و از اخلاق فضیلت غافل بودهان.
اینجا لازمه معنی دینی بودن نظام اخلاقی اندرزها روشن شه. اخلاق دینی در اصطلاح فلسفه اخلاق چیزیه که تقریباً در زیر قانونگرایی قرار داره و از اون هم به نظریۀ فرمون الهی تعبیر
میشه. به این مثال توجه کنیم: همۀ ما کشتن ناروای آدمها رو ظلم و چیزی غیر اخلاقی میدانیم. دو رهرو از راهی دور سر میرسند و در نزدیکی شهری، زیر سایۀ یه درخت بساط استراحت رو پهن میکنن. کودکی بازیکنان از کنار این دو مسافر میگذره. یهو یکی از مسافران به سمت بچه رفته و تو یه چشم به هم زدن دشنهای رو در قلب بچه فرو میکنه. حال این عمل ظالمانه بوده و قاتل عملی نادرست رو انجام داده؟ این داستان گوشه ای از حکایت خضر و موسیه. پیروان نظریۀ فرمون الهی درباره این قتل خواهند گفت که نه؛ خضر عمل ناصوابی رو انجام نداده چون خدا عالم و قادر و خیر محضه و اونقدرچه فرمانش به عملی تعلق گیرد، اون عمل هم خیر میشه. به بیان دیگه اونچه رو که خدا حکم به جواز اون داده یا متعلق امر یا نهی خود قرار میدهد، به ترتیب درست، واجب و نادرست میشه.[۳۲۷]
حال به بحث خود باز میگردیم و میبگیم دینی بودن اخلاق زرتشتی هیچوقت به معنی اخلاق الهی که بعضی اون رو قسمی از اخلاق قانونگرا دونستهان نیس و اتفاقاً ویژگی خاص اخلاق زرتشتی اون هستش که بیشتر از اینکه مثل اخلاق ادیانی مثل یهودیت، مسیحیت و اسلام که صبغهای الهی دارن و اصل فرمون الهی در اونها ساری و جاریه، در اخلاق زرتشتی اتفاقاً این انسانه که دارای اصالت بوده و اونه که باید به ایزدان و مردم کمک کنه. دینکرد ششم در بعضی موارد حتی دین رو با گزارههای اخلاقی یکی میدونه و میگوید:
U-CAN EN-?z a’oN daCT kU dEN hAN bAwEd k? pad harw dAm xwArih kUNEd.
ایشون هم اینگونه گفتن که دین اون هستش که آسایش رو واسه هر آفریدهای [آماده] کنین.[۳۲۸]
دینی خوندن اخلاق اندرزنامههای پهلوی به چند دلیله. اول اینکه اینجور اخلاقی خوشبختی رو منحصر در دنیا نمیدونه و جنبۀ اون جهانی رو هم واسه پیروان خود ترسیم میکنه. از این رو تلاش داره تا اون رو با مبدأ و معاد پیوند دهد.
U-CAN EN-?z a’oN daCT kU farrOx O mard k? pad rAh i CAh raw?d c? ka-z abEr NihANihA rAw?d Eg-?z pad zamAN o xAN rasEd. Ud dUC-farrOx aw? Mard k? pad rAh i abE-rAh rawEd, c? caNd TUxCagihA-Tar Eg o xAN dur-Tar. Ud rAh i CAh dEN Ud xAN wahiCT.
ایشون هم اینگونه گفتن که خوشبخت اون کسیه که به راهِ شاه رود، چون که اینجور کسی که با وقار در این راه قدم بر می داره به هنگام به خونه میرود و بد فروخ کسیه که راه رو به بیراه س رود. چون که هر چی بیشتر تلاش کنه، از خونه دورتر شه. راهِ شاه همون دین و خونه همون بهشته.[۳۲۹]
در مواردی دینکرد ششم خوب فرجامی رو نجات روان از دوزخ میدونه،[۳۳۰] در جای دیگه میونه روی رو راه رسیدن به بهشت میدونه[۳۳۱] و در جای دیگه به درویشون پیشنهاد میشه که لجبازی نسبت به ثروتمندان رو کنار بذارن تا به دوزخ نرسند.[۳۳۲] که همه نشون از بخشش توجه حکمای اخلاقی ایران باستان به مسئلۀ خوشبختی در اخلاق دینی زرتشتیه.
پیشنهاد به ایمان هم دلیل دیگه ایه مبنی بر این که اخلاق فضیلتی اندرزنامهها رنگ و بویی دینی داره. پیرو دین زرتشتی باید باور داشته باشه که اورمزد خیر محضه و همۀ خوبیها از اونِ اونه[۳۳۳] و جایزه و جزای مردم هم بر عهدۀ این دو هستش.
U-CAN EN-?z a’oN daCT kU Ohrmazd Ud ahr?maN harw 2 abar kAmag i mardOmAN NICiNEd Ud k? Ohrmazd bUrdAr Eg-?C mizd az OhRmazd Ud k? ahr?maN bURdAr Eg-?C mIzd az ahr?maN. Ud mardOmAN abEr TUxCAg bawICN kU Ta Ohrmazd bUrdAr bawEM kU-mAN mIzd az Ohrmazd i xwadAy bawEd, c? k? ahr?maN bUrdAr Eg-?C mIzd aNAgih.
ایشون هم اینگونه گفتن که هر دوی اورمزد و شیطون برابر کام مردمون میشینن و اونکه اورمزدبُردار باشه مزد از اورمزد [گیرد] و اونکه شیطونبُردار باشه جزایش با شیطون [است]. و مردم کوشا میباید اورمزدبُردار باشن که ما رو باید مزد از اورمزد خدای باشه چون اونکه شیطونبُردار باشه مزدش بدیه.[۳۳۴]
در اندرز آذرباد ماراسپندان اینجور آمده که:
در ایمان به دین بسیار کوش چه بزرگترین خوشحالی و راضی بودن دانایی و بزرگتر ( از اون) امید مینوه.[۳۳۵]
فرم در حال بارگذاری ...