وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی اثربخشی سیاست‌های تامین مسکن اقشار کم‌درآمد درایران(مقایسه تطبیقی برنامه‌های توسعه سوم و چهارم بعد از انقلاب)- قسمت ۲

۴-۱-۴-۲-۳-مسکن به ازاء هزار نفر جمعیت ۱۴۳
۴-۱-۵- روند تحولات قیمت مسکن ۱۴۳
۴-۱-۶- نقش دولت و بخش خصوصی در تامین مسکن ۱۴۵
۴-۱-۶-۱-سرمایه‌گذاری دولت در تامین مسکن ۱۴۵
۴-۱-۶-۲-سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در واحدهای مسکونی مناطق شهری کشور به تفکیک ساختمان های شروع شده، نیمه تمام و تکمیل شده ۱۴۸
۴-۲- تجزیه‌وتحلیل شاخص‌های بررسی شده در طول برنامه سوم وچهارم ۱۵۱
۴-۳- جمع‌بندی ۱۷۵
فصل پنجم: پاسخ به سوالات و نتیجه‌گیری ۱۷۷
مقدمه ۱۷۸
۵-۱- پاسخ به سوالات ۱۸۰
۵-۲- نتیجه‌گیری ۱۸۷
منابع فارسی ۱۹۲
منابع انگلیسی ۱۹۵
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره ۱: مسکن مقرون‌به‌صرفه در چین ۵۹
جدول شماره ۲: خلاصهای از برنامههای تامین مسکن کمدرآمدها در کشورهای مختلف ۹۴
جدول شماره ۳: روند تحولات شاخص بهای اقلام کلیدی در بخش مسکن(برنامه سوم) ۱۰۴
جدول شماره ۴:تولید در بخش مسکن طی برنامه سوم ۱۰۶
جدول شماره ۵: سهم ساختمان‌های سه طبقه و بیشتر در ساخت‌و سازهای مناطق شهری طی دوره برنامه سوم ۱۰۶
جدول شماره ۶: روند تحولات شاخص بهای اقلام کلیدی در بخش مسکن(برنامه چهارم) ۱۱۱
جدول شماره ۷:مشخصات کلی حجم ساخت‌و ساز در مسکن مهر(هزارواحد) ۱۱۳
جدول شماره ۸: برآورد میزان نقدینگی خانوارهای شهری جهت خرید مسکن در سال ۱۳۸۸ میلیون ریال- درصد ۱۱۵
جدول شماره ۹: تغییرات جمعیت و خانوار کل کشور در نقاط شهری و روستایی در سال‌های ۹۰-۱۳۳۵ ۱۲۲
جدول شماره ۱۰: مقایسه تغییرات نرخ رشد جمعیت و خانوار کل کشور در نقاط شهری و روستایی در سال‌های۹۰-۱۳۳۵ ۱۲۳
جدول شماره ۱۱: پروانه های ساختمانی صادر شده برای احداث ساختمان مسکونی بر حسب تعداد واحد مسکونی، مساحت زمین و مساحت زیربنا در نقاط شهری(فقره- هزار مترمربع) ۱۲۴
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول شماره ۱۲: روند تحولات متوسط زیربنای هر واحد مسکونی در نقاط شهری کل کشور طی سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۹۱ ۱۲۵
جدول شماره ۱۳: پروانه های ساختمانی صادر شده در مناطق شهری برحسب شیوه ساخت در سال‌های ۱۳۸۵تا۱۳۹۰ ۱۲۶
جدول شماره ۱۴: ضریب جینی و سهم هزینه ناخالص سرانه هر دهک در سال‌های ۹۱-۱۳۸۰: کل کشور(دهک وزنی) ۱۲۸
جدول شماره ۱۵: متوسط هزینه‌های خالص سالانه یک خانوار شهری و روستایی(ریال) ۱۳۰
جدول شماره ۱۶: متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهری و روستایی (ریال) ۱۳۱
جدول شماره ۱۷: متوسط هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار(ریال) ۱۳۳
جدول شماره ۱۸: متوسط هزینه ناخالص سالانه مسکن یک خانوار شهری در هر یک از دهکهای هزینه سالانه(ریال) ۱۳۴
جدول شماره ۱۹: متوسط هزینه ناخالص سالانه مسکن یک خانوار روستایی در هر یک از دهکهای هزینه سالانه(ریال) ۱۳۶
جدول شماره ۲۰: تحولات شاخصهای دستیابی به مسکن، طول دوره انتظار،درآمد خانوار و قمیت مسکن در بازه زمانی۹۱-۱۳۷۹ ۱۳۹
جدول شماره ۲۱: خانوارهای شهری ساکن در کشور بر حسب نحوه تصرف مسکن ۹۰-۱۳۷۵ (درصد) ۱۴۰
جدول شماره ۲۲: روند تحولات موجودی مسکن مناطق شهری و روستایی کشور در سالهای ۱۳۶۵تا۱۳۹۰(میلیون واحد) ۱۴۱
جدول شماره ۲۳: متوسط موجودی مسکن سالانه اضافه شده مناطق شهری و روستایی کشور در سالهای۹۰-۱۳۶۵ ۱۴۱
جدول شماره ۲۴: تحولات شاخص نفر در واحد مسکونی در سالهای۹۰-۱۳۶۵ ۱۴۲
جدول شماره ۲۵: تحولات تراکم خانوار در واحد مسکونی در سالهای ۱۳۶۵ تا۱۳۹۰(میلیونواحد) ۱۴۲
جدول شماره ۲۶: واحدهای مسکونی موجود به ازای هزار نفر جمعیت در سالهای ۹۰-۱۳۶۵ ۱۴۳
جدول شماره ۲۷: روند تغییرات شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی و شاخص بهای مسکن ۱۴۴
جدول شماره ۲۸: متوسط نرخ رشد سالانه قیمت مسکن در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۱(درصد) ۱۴۵
جدول شماره ۲۹: اعتبارات عمرانی دولت در فصل مسکن(میلیون ریال) ۱۴۶
جدول شماره ۳۰: خانوارهای دریافت کننده زمین برای ساخت واحد مسکونی و مساحت اراضی واگذار شده توسط سازمان ملی زمین و مسکن ۱۴۷
جدول شماره ۳۱: احداث مسکن محرومین توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ۱۴۸
جدول شماره ۳۲: سرمایهگذاری بخش خصوصی در واحدهای مسکونی مناطق شهری کشور (میلیارد ریال) ۱۴۹
جدول شماره ۳۳: چارچوب سیاست‌گذاری در بخش مسکن در برنامه‌های توسعه سوم و چهارم ۱۸۱
فهرست نمودارها
عنوان صفحه

بررسی فقهی وحقوقی تعامل علم قاضی با نظر کارشناس- قسمت ۴

“علم قاضی” در میان آنچه به عنوان ادله اثبات دعوی مورد مطالعه قرار می گیرد، جایگاه مهمی دارد. به عبارت دیگر مهمترین دلیل اثبات دعوی، ایجاد اطمینان در وجدان قاضی و حصول یقین برای وی است. اساسا می توان گفت علم قاضی در راس بقیه دلایل و به مثابه معیار ومیزان ارزیابی وسنجش تاثیر آنها می باشد، یعنی سایر ادله مانند اقرار و شهادت و اسناد و سوگند، تا جایی در اثبات دعوی موثر خواهد بود که با علم و قطع قاضی مخالف نباشد. وگرنه، کاربرد و قدرت اثباتی خود را در دعوای مطروحه از دست می دهند.اهمیت علم قاضی تا حدی است که در مقام تعارض شهادت شهود و امارات قضایی جانب اماره قضایی را باید ترجیح داد. زیرا قاضی از اماره قضایی مستقیما اطمینان حاصل می کند. در حالی که استماع گواهی برای وی صرفا ایجاد ظن می کند. آیه ۶ سوره حجرات بر حجیت امارات قضایی دلالت می کند، در این آیه آمده است : “یا ایها الذین امنوا ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین".
پایان نامه - مقاله - پروژه
بعلاوه پیچیدگی برخی جرایم موجب شده که تنها از طریق علم قاضی به اثبات برسند، در جایی که نه متهم اقرار می کند نه شاهدی بر ارتکاب جرم وجود دارد و بخصوص در مواردی که جرم توسط مجرمین حرفه ای ارتکاب می یابد. در کشف چنین جرایمی علم قاضی تاثیر حیاتی دارد زیرا بدلیل بکار گرفته شدن هوش و ذکاوت بعضاخارق العاده در ارتکاب آنها،نمی توان با ادله قانونی آنها را به اثبات رسانید. در این جرایم، مرتکبین متوسل به انواع و اقسام شگردها می شوند که تسلط قاضی به زوایای پرونده، ذکاوت خاص و مساعدت متخصصین متعدد و کارشناسان خبره را می طلبد و امروزه نمی توان انتظار داشت که این جرایم متنوع تنها با اقرار وبینه اثبات شود. بنابراین پذیرش علم قاضی به عنوان دلیل راهگشای قاضی در کشف واثبات جرم با بهره گرفتن از شیوه ها و علوم مختلف از جمله پزشکی قانونی، پلیس علمی، عکسبرداری جنایی و نظایر اینها خواهد بود.
در اسلام در کتاب نظریه الاثبات فی الفقه الجنایی الاسلامی در اهمیت علم قاضی آمده است: “باید به قاضی اجازه داد که به حقیقت با همه راههایی که ممکن است در نظر او بدان منتهی شود دست یابد و آن حقیقت را از آنچه به اعتقاد او بر آن دلالت دارد و در سنجش دلیل و نیروی دلالت آن بدان رجوع می کند، استنتاج کند و قاضی در دعوی خود مطابق اقناع و اعتقاد خود رای می دهد و این طریق آن آزادی مطلق را به قاضی می دهد که در سنجش ادله آن را طریق معنوی یا اقناعی می نامند".
اهمیت علم قاضی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مقتبس از فقه میباشد مورد توجه قرار گرفته است. در اصل ۱۶۷ آمده است: “قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوی را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید ونمی تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوی و صدور حکم امتناع ورزد “.که درانجا قاضی باید به اجتهاد خود رای دهد و بدیهی که در این اجتهاد آزاد است،این اصل ناظر به اصل دعوی نیست بلکه ناظر به حکم دعوی است.اصل ۱۶۶ حاکی است:” احکام دادگاه ها باید مستدل ومستندبه مواد و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است “.این اصل به خود دعوی مربوط می شود واصول مذکور دراینجا می تواند قواعد فقه و قواعد اصول فقه و همچنین اصولی که در معاهدات بین المللی ایران پذیرفته شده است و… باشد.
الف.شرائط امکان تمسک قاضی به علم خود
همانطور که گفتیم فقهای اسلام در امر استناد قاضی به علم خود محدودیتی قائل نشده‌اند و آن را مطلقاً حجت دانسته‌اند. ما ضمن اذعان به پذیرش کلی این نظر معتقدیم نباید به صرف این اعقاد تئوری دست قاضی را بدون کنترل باز بگذاریم که در هر مورد بنا به تشخیص خود به امری علم پیدا کرد طبق آن رای دهد. درست است که “العلما امناء الرسل” ولی همین علماء به دلیل عدم ارتباط مستقیم با منشا وحی و لوح محفوظ، در معرض وساوس شیطانی قرار می‌گیرند و پرونده‌های متعدد در دادگاه انتظامی قضات موید این مطلب است لذا باید اهرم‌های پیش‌گیرانه برای عدم ارتکاب خلاف را پیش بینی نمود. در وضعیتی که قاضی مجتهد از انگشتان دست نیز تجاوز نمی‌کند و دادگستری به قضات ماذون روی آورده است، بازگذاشتن دست قضات برای تمسک به علم خود بدون هیچگونه قید و شرط توالی فاسده بسیاری به همراه دارد. اینست که در عین اعتقاد به حجیت علم قاضی جواز تمسک قاضی به علم خود را با رعایت شرایطی مجاز می‌دانیم و در غیر جمع این شرائط امکان استناد را ممنوع می‌دانیم. این شرائط را در سه عنوان خلاصه می‌کنیم :
شرط اول - طریق تحصیل علم باید متعارف باشد.
علمی می‌تواند مستند رای قاضی قرار گیرد که از طرق معمول عرفی در یک “ارزیابی نوعی” بدست آمده باشد. ضرورت این شرط از اینجا قابل توجیه است که رای صادره بتواند در مراجع بالاتر مورد ارزیابی مجدد قضات بعدی قرار گیرد. بدیهی است اگر از طرق عادی برای قاضی علم حاصل شود و طبق آن حکم ندهد، فاسق خواهد بود. نسبت به این شرط فوقا توضیحاتی دادیم. به هر حال، اگر علم به نحو متعارف برای قاضی پیدا شده باشد، موجبی برای نقض حکم در مراحل بالاتر وجود ندارد و چنانچه حصول علم به نحو متعارف نباشد، حکم صادره قابل نقض در محاکم بعدی خواهد بود. این مورد در ماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی نیز تصریح شده است که حاکم می‌تواند به علم خود که از طریق متعارف حاصل می‌شود استناد جوید.
می‌توان از طرق نوعاً علم‌آور برای قاضی، معاینه محل، بازسازی صحنه جرم توسط وی و امارات و نظریات کارشناسی را نام برد. این طرق را می‌توان در دو عنوان کلی خلاصه نمود :
طرق شخصی علم‌آور و طرقی که با مداخله دیگری موجب علم می‌شود.
- علم قاضی می‌تواند از طریق مشاهدات خود و حضور سریع در محل وقوع جرم پیدا شود همان طوری که می‌تواند از طریق تفتیش منزل متهم و مشاهده آثار و ادوات جرم مثل چاقو و اسلحه و بازرسی بدنی، کالبد شکافی جسد مقتول، مشاهده یک نامه تهدید آمیز، یک نامه هتک کننده حرمت، یک سند مجعول و سایر وسائلی که در جهت ارتکاب جرم از آنها استفاده شده است. معاینه محل توسط قاضی در جرائم مشهود لازم است که قاضی به همراه ضباط و منشی خود و با اطلاع دادن قبلی به دادستان در محل حاضر می‌گردد. این معاینه قاضی حتی الامکان باید با حضور متهم به صورت تعارضی باشد.”.
- امارات قضایی بهترین طریق تحصیل علم برای قاضی می‌باشند. برای مثال یک تار مو، یک قطره خون متعلق به متهم، یک طناب، اظهار نظرات پزشکی قانونی، پلیس علمی، نظرات کارشناسانه پلیس بین الملل در خصوص کارشناسی خط و بررسی جعل، انگشت نگاری در مورد اسناد، آزمایش خون، تحلیل ژنتیکی یاخته‌ها، بازرسی بدنی و بازرسی اتومبیل متهم، می‌توانند طرق تحصیل علم برای قاضی باشند. در این بین، در آمریکا استفاده از دستگاه دروغ سنج یا پلی گراف یکی از شیوه‌های معمول و شناخته شده برای تحصیل علم دانسته شده ولی در فرانسه استفاده از این دستگاه -که با بررسی و اندازه‌گیری میزان ضربان قلب و یا تنفس متهم به بررسی می‌پردازد-، به دلیل عدم اطمینان‌آوری خیلی مورد استفاده قرار نگرفته است. باید یادآوری نمود هر چند نظریات کارشناسی می‌توانند برای قاضی راهنمایی خوبی باشند، ولی به هرحال، تصمیم گیرنده و بررسی کننده حجیت این نظرات، شخص قاضی است. ممکن است امارات متعدد برای قاضی علم ایجاد نکند ولی یک اماره کوچک موجبات ایقان وجدان وی را فراهم سازد. البته، علم قاضی می‌تواند در جریان تحقیقات مقدماتی به عنوان قاضی تحقیق یا در خلال صدور رای در دادگاه به عنوان قاضی صادر کننده رای(قاضی من بیده الحکم) باشد.
با توجه به اینکه مجرمین از وسائل مهم و پیشرفته برای ارتکاب جرم بهره می‌گیرند، بر قاضی است که به کمک اهل خبره برای تحقیق در خصوص جرم تلاش کند تا به حقیقت برسد. بنابراین، همانطور که در مورد امارات ذکر شد، نظریه کارشناس نیز وسیله علم آور مناسبی برای قاضی است و این علم تخصصی می‌تواند قاضی را در وصول به حقیقت رهنمون شود. کارشناسی بخصوص در امور کیفری جایگاه مهمی دارد. پلیس علمی، پزشکی قانونی، کارشناسی خط، کارشناسی شیمی، کارشناسان حسابدار خبره، کارشناسی روانی، سم شناسی، گزارشات روانشناسانه، کارشناسی تصادفات، مترجمین رسمی، ابزارهایی در دست قاضی برای حصول علم می‌باشند. این ابزارها زبان واقعیات و اماراتند.
موارد استعلام از کارشناس در جایی است که یک سئوال تخصصی مطرح باشد و قاضی از پاسخ بدان عاجز باشد. بدیهی است که اگر قاضی اطلاعات کارشناسانه بخصوصی نیز داشته باشد، می‌تواند به این دلیل که تخصص ویژه را دارد به علم خود عمل نماید. مثلاً چنانچه خود قاضی تحصیلات خاصی در زمینه سم شناسی داشته باشد، می‌تواند نظریه کارشناسی شخص خود را با لحاظ شرائط آن به عنوان مستند رای خود ذکر کند.
شرط دوم - منشا پیدایش علم باید در رای ذکر شود.
دومین شرط بسیار مهم برای امکان تمسک قاضی به علم خود این است که باید مستند علم خود را ذکر کند. ماده ۱۰۵قانون مجازات اسلامی نیز برای امکان تمسک قاضی به علم خود این شرط را آورده است. معمولاً مستند علم قاضی قرائن قطعیه علم‌آور می‌باشند. این قرائن ممکن است در قالب نظریه کارشناس، تسامع و استفاضه مفید علم -که از ناحیه انجام تحقیقات محلی و یا معاینه محل به دست می‌آید-، اخبار عادل واحد (در مواردی که تعدد شهود لازم است)، اقرار به کمتر از حد مقرر، اقرار در نزد قاضی تحقیق و در مراحل تحقیقات مقدماتی باشند. بنابراین، قاضی نمی‌تواند با اکتفا به عباراتی نظیر “دفاعیات بلاوجه متهم” یا “استماع اظهارات طرفین” خود را فارغ از بیان نوع ادله استنادی طرفین نماید. متاسفانه، در برخی دادگاه‌ها بویژه دادگاه‌های تجدید نظر به نوع اظهار بخصوص و مستندات طرفین اشاره نمی‌شود. این درحالی است که قاضی مکلف است نوع دلیل را بر شمرده آنگاه مستدلاً به رد و یا اثبات آن بپردازد.
بیان مستند علم قاضی یک اثر بسیار ارزنده دیگر هم دارد از این نظر که برای قضات مراحل بالاتر امکان بررسی صحت و صلابت رای صادره در مرحله قبل را فراهم می‌آورد زیرا قاضی رسیدگی کننده در مرحله مقدم دنبال پرونده راه نمی‌افتد و توضیح بدهد بلکه امکان بررسی قاضی مرحله بالاتر فقط از طریق مطالعه محتویات پرونده فراهم می‌شود.
بعلاوه، این امر موجب برائت قاضی از اتهام سوء استفاده نیز بوده و حکم صادره وی را کمتر در معرض ایراد و یا خدشه قرار خواهد داد.
در پایان، لازم به ذکر است چنانچه منشا علم در رای قاضی ذکر نشود، موجب تخلف انتظامی وی خواهد بود.
شرط سوم - مستند منشا علم باید در پرونده وجود داشته باشد.
همانطور که در شرائط مداخله قاضی در امور موضوعی بیان نموده‌ایم، باید منشا علم قاضی در پرونده وجود داشته باشد و یکی از عناصر تشکیل دهنده پرونده بشمار آید. البته، اگر مستندی برای قاضی علم آور باشد و در پرونده یافت نشود، باید قاضی با مکانیسم دعوت از طرفین بخواهد که آن مستند را وارد عناصر تشکیل دهنده پرونده سازند. همین قدر که آن مستند در زمره یکی از عناصر تشکیل دهنده پرونده در آمد، آنگاه می‌تواند مورد استناد قاضی قرار گیرد. بدیهی است با مطالعه زوایای پرونده می‌توان از وجود و یا عدم عنصر بخصوصی مطلع شد.
اگر قاضی خود را بی‌نیاز از بیان مستندات منشا علم خود دیده به علم خود عمل کند، به خصوص در موارد علنی نبودن دادرسی، خود را در مظان اتهام رشوه و بی‌عدالتی قرار می‌دهد این در حالی است که دوری گزیدن از مواضع تهمت بر وی لازم است و با ذکر مستند علم خود را از این اتهام بری می‌سازد. لزوم امنیت قضایی و پیشگیری از استبداد در قضاوت نیز ایجاب می‌کند که قاضی فقط دلائل موجود در پرونده را مستند علم خود قرار دهد.
شرط چهارم - مستند علم باید به معرض تعارض طرفین قرار داده شود.
چنانچه قاضی بخواهد از مستند خاصی تحصیل علم کند، باید حتماً آن مستند را به معرض تعارض طرفین قرار دهد. شکل دادرسی باید به گونه‌ای باشد که در خصوص همه عناصر تشکیل دهنده آن جنبه تعارضی داشته باشد. تعارضی بودن دادرسی(حسب عنوان دعاوی مدنی) یا احترام به حق دفاع متهم(حسب عنوان دعاوی کیفری)، ملاک مشروعیت احکام دادگاه‌ها است. شاید اصلی به اهمیت این اصل در مجموعه قوانین شکلی وجود نداشته باشد. متاسفانه در قضا و شهادات اسلام به کلی‌گویی‌هایی در حد رعایت لزوم رعایت عدالت در دادرسی اکتفا شده که احیاناً دلیل آنهم سادگی قضا در دوران صدر اسلام بوده است. ولی امروزه، که آئین دادرسی پیچیدگی‌های خاصی پیدا کرده، لزوم تبیین مصادیق رعایت عدالت بیش از پیش آشکار شده است.
اصل تعارضی بودن دادرسی مقتضی این است که کلیه دفاعیات و ادعاهای طرفین در مهلت عاقلانه به سمع و نظر طرف دیگر برسد و پاسخ مناسب وی نیز در “مهلت عاقلانه” از وی وصول شود. قاضی باید اصل تعارضی بود دادرسی را نه تنها در روابط خود با اصحاب دعوی رعایت کند که مراقب رعایت آن در روابط بین طرفین نیز باشد. طرفین باید بدانند در ذهن قاضی چه دلایلی می‌تواند مستند حکم قرار گیرد و بدین ترتیب از وسیله دفاع موثر خود محروم نمانند و نتوانند در مقابل علم قاضی دلیل متقن خود را ارائه نمایند. بنابراین، قاضی نمی‌تواند بلافاصله پس از وصول نظریه کارشناس و قبل از شنیدن هر گونه اظهار نظر اصحاب دعوی رای خود را صادر نماید هر چند نظر کارشناس برای وی علم ایجاد نماید.
گفتار دوم: اهمیت کارشناسی
در دوران معاصر با پیشرفت علوم و فنون و تحولات سریع در زندگی اجتماعی و پیچیده شدن آن، اهمیت کارشناسی در رسیدگی قضایی چندین برابر شده است. به علت فنی بودن موضوعاتی که به کارشناسی ارجاع می شود و به خاطر عدم آگاهی قاضی از تمام موضوعات و آشنا نبودن کافی وی به آنها، قاضی عملاً غیر از اعتماد به نظر کارشناسان راهی ندارد و سر انجام حکم خود را به نظر کارشناس مبتنی می‌سازد. تا جایی که گاهی این گونه تلقی می شود که نظر کارشناس تعیین کننده سرنوشت پرونده است. چرا که حکم تابع موضوع است. با تبدیل موضوع، حکم نیز تغییر می کند. موضوع مجهول با تشخیص کارشناس معلوم و جهات تاریک و ابهام آن برطرف و چهره واقعی آن نمایان می شود. در واقع کارشناس، موضوع شناسی و دادرس، حکم یابی می کند و حکم واقعه را با حصول شرایط دیگر بر موضوع حمل می‌کند. از این رو که حکم دادرس تبعیت از موضوع شناسی کارشناسی می کند، اهمیت آن روشن می شود. وانگهی تحولات علمی و صنعتی راه هایی برای کشف واقع در اختیار قاضی گذاشته است که در گذشته وجود نداشته است. به عنوان مثال امروزه برای کشف جرم و شناسایی مجرم از انگشت نگاریها و آزمایشات مختلف کمک گرفته می شود که نتایج آن اگر موجب حصول علم برای قاضی نشود دست کم سبب قناعت وجدان او می شود. به خاطر همین اهمیت و نقش اساسی است که توجه به قواعد و مقررات مربوط به کارشناسی برای اجرای صحیح آن لازم است. در جهان امروز نقش کارشناس چنان اهمیتی پیدا کرده است که حرفه ی کارشناس را از اعتبار خاص برخوردار کرده است؛ نظر کارشناس نه تنها تاثیر بر قاضی در صدور رأی دارد، بلکه گاهی اتفاق می افتد که به خاطر اهمیت موضوع، مأموریت مهمی تا حد اختیارات قضات به کارشناس واگذار می شود و این مأموریت در امور کاملاً فنی صورت می گیرد.
۱-ماهمیت نظریه کارشناس
یافتن عامل جرم از روی علائم و نشانه ها، علاوه بر هوش و ذکاوت، نیازمند نوعی تخصص و نیز آشنایی کامل به عادات و رسوم جاریه است. راه ها و فنون مختلف برای اخفاء جرم و سوء استفاده های مهم و پیچیده، سبب می شود که کشف جرائم محتاج به بهره جوئی از هیأتهای کارشناسی باشد. در نظام دادگستری نیز پرونده ها مراحلی را طی می کنند، و در هر مرحله باید از شیوه های خاص پیروی کرد. در نتیجه تنها اجتهاد و عدالت (در قاضی شرع) جوابگوی مسائل قضائی مردم نیست، و بنابراین در میان مشاوران و معاونان مقامات قضائی باید افراد متخصص و جرم شناس مورد اعتماد از اهل محل نیز وجود داشته باشند، تا حقایق با کمک مستقیم آنان روشن شود و حق از باطل جدا گردد.
به این گروه اصطلاحا «اهل خبره» می گویند. لذا باید نقش اهل خبره را در کشف حقیقت بررسی کرد و این نکته را پی گرفت که حاکم چگونه می تواند به گفته کارشناسان اعتماد کند و نظر ایشان را در اثبات موضوع جرم مورد استفاده قرار دهد. در اینجا در مقام بررسی ماهیت کارشناسی، باید به سوالات زیر پاسخ داده شود.
الف ـ آیا نظر اهل خبره را باید شهادت تلقی کرد؟
ب ـ یا نظریات کارشناس به عنوان اخبار عدل واحد، در مقدمات ثبوت جرم، دارای چه موقع و مقامی است؟
ج ـ یا باید گفت که از گفته اهل خبره اطمینان حاصل می گردد. یا اینکه نظراهل خبره، واقعه را بر حاکم مشهود می سازد؟
د ـ و سرانجام باید دید که آیا می توان نظریه کارشناس را به عنوان دلیل مستقل دانست؟
الف) نظریه کارشناس به منزله شهادت
در صورتیکه نظر اهل خبره را همانند شهادت بدانیم، ناگزیر باید تعدد و عدالت را در آن شرط کرد. با این وصف نظر مذکور «بینه شرعیه» است و ضرورتی ندارد که حاکم یقین پیدا کند زیرا حجیت بینه تعبدی است. چنانچه ذکر شد، در «دیه عمد» که آبستن بودن چهل شتر از صد شتر را شرط کرده اند، محقق می فرماید: «ولو اختلف فی الحوامل رجع الی اهل المعرفه» و سپس صاحب جواهر می گوید:«ولاولی اعتبار العداله و التعدد».
اما گفته اهل خبره اساساً با شهادت تفاوت دارد. زیرا شهادت «اخبار عن حس» می باشد و شاهد از مشهودات عینی خود خبر می دهد، یعنی شاهد آنچه را دیده یا شنیده است بیان می کند. اگر گفتار اهل خبره نیز به این درجه از حس مشهود برسد، عنوان «شهادت» را برای آن می پذیریم، ولی گفتار اهل خبره نوعا «اخبار عن حدس» است یعنی خبره از نظر و رای خود خبر می دهد و کارش همانند فتوی و آرای صاحب نظران از قبیل مهندس و طبیب و نظایر اینهاست، که همگی از روی ادله و آثار به وجود مدلول و صاحب اثر پی می برند. در واقع، در شهادت، عین مشهود به باید لمس شده باشد. بنابراین استظهار و حدس، هر چند قطعی باشد، شهادت مصطلح نیست. نظر کارشناس ازنظر موضوع نیز غیر از شهادت مى باشد.
چرا که گاه شخص در مقام تعیین قیمت مثلا خبر مى دهد که قیمت جنس معین در بازار این مقدار معین است، چنین اخبارى شهادت محسوب مى شود, چون از یک واقع معینى خبر مى دهد. ولى گاه مى شود که شخص در مقام تعیین قیمت در اثـر کـثـرت مـمـارسـت و دانـش مـربـوط به آن، طبق نظر خود تعیین قیمت مى کند، چنین اخـبـارى شهادت نبوده، بلکه اظهار نظر مى باشد.
نتیجه آنکه، گزارش اهل خبره را اگر از باب شهادت معتبر بدانیم و تعدد و عدالت و دیگر شرایط لازمه را که در شهود است لحاظ کنیم حصول علم دیگر لازم نیست اگر چنانچه علم به خلاف آن نداشته باشیم این امر موضوعیت خواهد داشت و اعتبار و حجیت دارد.
ب) نظریه کارشناس تحت عنوان اخبار عدل واحد
در گزارشات کارشناسی غالبا به مشاهدات و برخوردها اشاره می شود و چگونگی رسیدگی به جرم بیان می گردد. در بیشتر آزمایشها هم گزارش اموری می آید که کارشناس توسط دستگاه ها و وسائل مشاهده و آزمایش، دیده و لمس کرده است و این ها جمعا، اخبار از حس مشهود می باشند.
مطلبی که مورد انکار است قبول اخبار از «حدس و نظر»کارشناس است. گزارش کارشناس از باب «قاعده حجیت خبر واحد در موضوعات» معتبر و دارای ارزش باشد و این مبتنی بر این خواهد بود که بتوان حجیت این قاعده در موضوعات و یا عدم حجیت آن را که یک حکم فقهی است با توجه به منافع فقهی استنباط نمود.
مسئله این است که آیا اخباری را که از محسوسات کارشناس حکایت می کند باید به عنوان خبر عدل واحد (صدق العادل) پذیرفت؟ در پاسخ می توان گفت عموم حجیت خبر واحد تنها در موارد خاصی تخصیص یافته است،.مثلا در باب وصیت آمده است: وصی می تواند به «اخبار عدل واحد» استناد کند و نیز در باب وکالت آمده است: عزل وکیل با خبر ثقه ثابت می شود.
حال اگر قاضی بخواهد شخصاً در اطراف موضوع «مورد اتهام» تحقیق نماید ممکن است به وسیله امناء خود در مقام جستجو بر آید و به منظور تحقیق امین خود را بفرستد تا وی پژوهش کند و ببیند آیا فلان چیز در فلان مکان یا در فلان وضع وجود دارد یا نه؟ در این صورت خبر این امین، چرا نباید مشمول عموم (صدق العادل) قرار گیرد؟
خلاصه آنکه عموم و اطلاق دلیل حجیت خبر واحد قاصر از آن نیست که مورد بحث را شامل گردد.
در حجیت و اعتبار خبر واحد در موضوعات نظریات مختلفی وجود دارد که اشاره ای به آن در اینجا لازم است:
نظریه اول – خبر واحد در موضوعات به لحاظ «وثاقت» مخبر در نقل و اخبار حجت است. بر حجیت خبر واحد در موضوعات به دو استدلال ذیل می توان اشاره نمود:
۱)‌ عموم قیاس اولویت: همان طوری که به واسطه ی اخبار واحد (احکام شرعیه) ثابت می شود، موضوعات به طریق اولی ثابت خواهد شد.
۲) بنای عقلا: از جمله ادله‌ی محکم و متقن برای حجیت خبر واحد در موضوعات بنای عقلا و خردمندان است به طوری که عقلاء اعتماد می نمایند به اخبار واحد «ثقه» در امور زندگی خود و این بنای عقلانی مورد اعتماد شارع قرار گرفته از جمله آیه شریفه ذیل: یا ایها الذین امنوا ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا … [۴۵][ای کسانی که ایمان آورده اید اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید…] .
نظریه دوم – خبر واحد در موضوعات با اعتبار «عدالت» در مخبر معتبر و حجت است.
نظریه سوم – خبر واحد در موضوعات حجت و معتبر نیست بلکه در موارد تشخیص موضوعات لازم است.
بر این نظریه این گونه استدلال شده است:
ذیل روایت «مسعده بن صدقه» که دارد «و الاشیاء کلها علی هذا حتی یستبین او تقوم به البینه»[۴۶] این جمله از روایت طرق اثبات موضوعات را، در استبانه (علم) و قیام بینه (دو نفر شاهد عادل)‌ محصور نموده است. از این رو اگر خبر واحد حجیت داشت، مانند آن دو طریق بیان می شد، مگر اینکه بگوییم این جمله درصدد حصر نیست چرا که بعضی از موضوعات با استصحاب و یا قاعده ذی الید اثبات می شود ویا اینکه بگوییم در این روایت «بینه» به معنای حجت است، در این صورت این روایت بر حجیت خبر واحد هم دلالت خواهد داشت. ولی این توجیه صحیح نیست چرا که در محل خود ثابت شد که بینه در اصطلاح اخبار و روایات «دو شاهد عادل» می باشد.

ارائه مدل جدیدی از مهاربندهای مقاوم در برابر کمانش و بررسی رفتار لرزه ای آن- قسمت ۶

شکل ۳-۱۵: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۱۰%
پایان نامه - مقاله
با مقایسه شکل­ها می­توان به نتایج زیر دست یافت:
با افزایش سخت­شدگی کرنشی مقدار تغییر مکان نسبی طبقات کاهش می­یابد.
در سخت­شدگی کرنشی کوچک، مهاربندهای BRB بیش­ترین تغییر مکان نسبی را از خود نشان می­ دهند.
در بیش­تر موارد رفتار مهاربند معمولی با ضریب لاغری ۳۰ مطلوب می­باشد.

نتایج آنالیز قاب ۱۲ طبقه

نتایج آنالیز قاب­های دوازده طبقه با مقادیر مختلف سخت­شدگی کرنشی در شکل­های ۳-۱۶ تا ۳-۲۱ نشان داده شده است. این شکل­ها تغییرمکان نسبی طبقات مدل­های دوازده طبقه را نشان می­دهد.
شکل ۳-۱۶: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۰%
شکل ۳-۱۷: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۱%
شکل ۳-۱۸: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۳%
شکل ۳-۱۹: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۵%
شکل ۳-۲۰: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۷%
شکل ۳-۲۱: تغییر مکان نسبی طبقات برای سخت شدگی کرنشی ۱۰%
از مقایسه شکل­ها می­توان به نتایج زیر دست یافت:
در سخت­شدگی کرنشی کم هیچ کدام از قاب­ها پاسخ مناسبی نداشتند.
در سخت­شدگی کرنشی بالاتر قاب­های با مهاربندی معمولی با ضریب لاغری بالا ( ۶۰ ، ۹۰ و ۱۲۰ ) رفتار مناسبی نداشتند.
در اکثر مواقع رفتار مهاربند معمولی با ضریب لاغری ۳۰ و مهاربند BRB با ضریب رفتار۴/۶ مطلوب بوده است.

بررسی و مقایسه نتایج

با مشاهده شکل­های ارائه شده، تعیین رفتار کلی قاب­ها در تغییر مکان­های نسبی جانبی امکان­ پذیر شد.
رفتار تعیین­کننده برای هر قاب ( ۳ طبقه و ۱۲ طبقه ) گرایش مشابهی را نشان می­داد. برای مقادیر کوچک سخت­شدگی کرنشی ( ۰% و ۱% ) تغییر مکان به وضوح در ارتفاع قاب تغییر می­کرد و یک فروریزش سریع را نشان می­داد.
رفتار چرخه­ای مهاربندها مورد بررسی قرار گرفت که به عنوان نمونه رفتار چرخه­ای مهاربند تحت ضریب لاغری ۶۰ با سخت­شدگی کرنشی ۰% و ۱۰% در شکل­های ۳-۲۲ و ۳-۲۵ نشان داده شده است. هم­چنین رفتار چرخه­ای قاب­ها نیز بررسی شد که به­عنوان نمونه رفتار چرخه­ای طبقه اول قاب با مهاربندهای با ضریب لاغری ۰% و ۱۰% در شکل­های ۳-۲۴ و ۳-۲۵ نشان داده شده است.
شکل ۳-۲۲: رفتار چرخه­ای مهاربند با لاغری ۶۰ و سخت­شدگی کرنشی ۰%
شکل ۳-۲۳: رفتار چرخه­ای مهاربند با لاغری ۶۰ و سخت­شدگی کرنشی ۱۰%
شکل ۳-۲۴: رفتار چرخه­ای طبقه۱ با لاغری ۶۰ و سخت­شدگی کرنشی ۰%
شکل ۳-۲۵: رفتار چرخه­ای طبقه۱ با لاغری ۶۰ و سخت­شدگی کرنشی ۱۰%
تاثیر تغییرات پارامتر سخت­شدگی کرنشی در رفتار کلی قاب را می­توان با مقایسه شکل­ها مشاهده کرد. هر چقدر سخت­شدگی کرنشی بیش­تر می­شد، به عبارت دیگر قاب پشتیبان سخت­تر می­شد، تغییر مکان نسبی طبقات کم­تر اتفاق افتاد. به عبارت دیگر رفتار پایدار را می­توان به ازای مقادیر بزرگ­تر سخت­شدگی کرنشی مشاهده کرد. از این نتایج می­توان تاثیر شدید اثر P-∆ بر روی پایداری کلی سیستم و رابطه بین سخت­­شدگی کرنشی و اثر P-∆ را جهت در نظر گرفتن سختی قاب پشتیبان استنباط کرد. سخت­شدگی کرنشی کوچک، سختی لازم جهت خنثی کردن اثر P-∆ را فراهم نمی­کرد و بنابراین پایداری کلی تحت تاثیر قرار می­گرفت. درحالی­که سخت­شدگی کرنشی بزرگ­تر ناپایداری ناشی از اثر P-∆ را به وسیله سختی قاب پشتیبان پوشش می­داد (در سختی کرنشی ۳% اثر P-∆ صفر شده و از این به بعد رفتار اصلی مهاربند ملاک قرار گرفت).
سخت­شدگی کرنشی تاثیری در پریود طبیعی لرزه­ای نداشت و پریود سازه با سختی مهاربند تغییر می­کرد. سختی جانبی قاب بر اساس نوع مهاربند طراحی شده متفاوت بود. در نظر اول این­گونه به نظر می­رسید که مهاربند BRB همواره بهترین انتخاب جهت داشتن سختی بیش­تر است، درحالی­که همواره مهاربند BRB بهترین انتخاب جهت داشتن کوچک­ترین تغییر مکان نبود. در جدول ۳-۲ و ۳-۳ مقادیر سختی طبقات که از رابطه ۳-۱ به­دست آمده، نشان داده شده است.
جدول۳-۳: مقادیر سختی طبقات مدل ۳ طبقه
سختی طبقه (kN/m)
طبقه
جدول۳-۴: مقادیر سختی طبقات مدل ۱۲ طبقه
سختی طبقه (kN/m)
طبقه
از جدول­های ۳-۲ و ۳-۳ دیده شد که مهاربند BRB با ضریب رفتار ۵/۸ ، سختی طبقه کوچک­تری را فراهم کرد، درحالی­که مهاربندهای معمولی سختی طبقه بزرگ­تری دارند. توجیه این رفتار به این صورت است که با توجه به رابطه سختی ارائه شده، سختی طبقه تابع سطح مقطع مهاربند بود. در مورد BRB سطح مقطع فقط به نیروی محوری تراز موجود بستگی دارد (در این حالت کشش و فشار یکسان است) که این نیرو تابع ضریب رفتار R است. بنابراین با افزایش ضریب رفتار، نیروی محوری کاهش یافته و در نتیجه سطح مقطع کوچک­تر به­دست آمد و برعکس. در مورد مهاربندهای معمولی سطح مقطع تابع نیروی فشاری اعمالی و ضریب لاغری عضو است. بنابراین در لاغری بزرگتر به جهت امکان کمانش بیش­تر، سطح مقطع بزرگ­تری جهت مقابله با این شکست لازم شد. بنابراین هر چقدر لاغری کم­تر باشد سطح مقطع کوچک­تر شده و سختی طبقه کاهش می­یابد. هم­چنین بایستی توجه می­شد که به علت انجام محاسبات با برنامه CLAP سختی طبقه فقط به سطح مقطع بستگی نداشت و عوامل دیگری از جمله ممان اینرسی نیز دخیل بود و رفتار نهایی نتیجه بر هم کنش بین سختی و نیروی اعمالی بود. به همین دلیل مشاهده گردید که همیشه کم­ترین تغییر مکان نسبی با سخت­ترین مهاربند تامین نشده است.
شاید مهم­ترین مشخصه­ رفتار مهاربند BRB این بود که در همه آنالیزها، پایداری بیش­تر و رفتار یکنواخت­ در طول قاب، به خصوص درحالتی­که اثر P-∆ در رفتار نهایی تاثیر کم­تری داشت، از خود نشان می­داد. بر خلاف این، مهاربندهای معمولی رفتارهای مختلف از خود نشان دادند که بستگی به مقدار لاغری داشت. رفتار یکنواخت در لاغری ۳۰ قابل ملاحظه بود و نوسانات، با افزایش ضریب لاغری بیشتر می­شد. چنین نتیجه گرفته شد که ضریب کاهش رفتار R مقدار تغییرمکان نسبی را تعدیل می­ کند، ولی نقشی در یکنواخت کردن رفتار مهاربند ندارد.
شکل ۳-۲۱ یک نمونه واضح جهت مقایسه رفتار مهاربندهای مختلف بود. قابل ذکر است که قاب با مهاربندی که دارای لاغری ۱۲۰ می­باشد و بیش­ترین سختی طبقه را تامین کرده ، در زمینه رفتار یکنواخت و تغییر شکل نسبی طبقات کم­ترین رضایت­بخشی را تامین کرد. در مورد مهاربندهای با لاغری ۶۰ و ۹۰ نیز به این صورت بود. علاوه بر این، مهاربند با این سختی، یک همگرایی در تغییر مکان طبقه اول هر دو قاب و طبقه پنجم قاب ۱۲ طبقه ایجاد می­کرد. به عبارت دیگر مهاربند با سختی کم­تر، یعنی BRB، در سخت­شدگی کرنشی ۷% و ۱۰% رفتار مناسبی از خود نشان داد که تغییر مکان نسبی حداکثر UBC97 را تامین کرد.
شکل­های ۳-۲۶ تا ۳-۳۱ رفتار چرخه­ای همه مهاربندها در طبقه اول با سختی کرنشی ۱۰% به ازای مولفه راستای شرق – غرب زلزله ال­سنترو را نشان می­دهد. از شکل­ها، می­توان مشاهده کرد که BRB با نشان دادن رفتار پایدار در چرخه­های بارگذاری رفتار مناسب را دارد. هم­چنین رفتار BRB با ضریب رفتار R=6.4 و مهاربند معمولی با ضریب لاغری ۳۰ تغییرات چندانی با هم ندارند. در این مورد مهاربند BRB با مقطع کوچک­تر رفتار مناسب­تری از خود نشان داده است. رفتار مهاربند با ضریب لاغری بیش­تر چندان رضایت­بخش نبوده است.
شکل۳-۲۶: رفتار چرخه­ای مهاربند BRB با R=8.5
شکل۳-۲۷: رفتار چرخه­ای مهاربند BRB با R=6.4
شکل۳۴: رفتار چرخه­ای مهاربند معمولی با λ=۹۰
شکل۳-۲۸: رفتار چرخه­ای مهاربند معمولی با λ=۳۰
شکل۳-۲۹: رفتار چرخه­ای مهاربند معمولی با λ=۶۰
شکل۳-۳۰: رفتار چرخه­ای مهاربند معمولی با λ=۹۰
شکل۳-۳۱: رفتار چرخه­ای مهاربند معمولی با λ=۱۲۰
در نهایت با مقایسه رفتار مهاربندهای معمولی و مهاربندهای مقاوم در برابر کمانش می­توان نتیجه ­گیری­های کلی زیر را استنباط کرد:
پارامتر سخت­شدگی کرنشی به عنوان جزئی که تامین کننده سختی اضافی قاب پشتیبان است، نقش قابل ملاحظه­ای در رفتار سیستم بخصوص به ازای مقادیر کوچک­تر (۰% تا ۳% ) دارد. با افزایش مقدار آن اثر P-∆ و تاثیر آن بر رفتار قاب کاهش می­یابد. به ازای مقادیر بزرگ­تر (۷% تا ۱۰%) این مقدار قابل صرف نظر است و می­توان گفت که رفتار سیستم مستقل از پارامتر سخت­شدگی کرنشی است.
در مهاربندهای معمولی تغییرات در ضریب لاغری، تاثیر مهمی در رفتار قاب دارد. الزاما تغییر مکان نسبی طبقه به ازای مقادیر کم لاغری کوچک نخواهد بود، اما رفتار یکنواختی در ارتفاع قاب خواهد داشت. برعکس وقتی لاغری افزایش می­یابد، تغییر مکان نسبی در اکثر موارد کوچک­تر می­ شود. اما در ارتفاع قاب نوسانات زیادی دارد. با توجه به شکل­های نشان­داده شده در بخش ۳-۴-۱، قابل ذکر است که به ازای مقادیر کم­تر لاغری نتایج بهتری حاصل می­ شود، حتی اگر سختی طبقه بیش­ترین نباشد. ( جدول ۳-۲ و ۳-۳ )
در نظر گرفتن دو مقدار مختلف ضریب رفتار R برای مهاربندهای BRB نتایج مختلفی از رفتار جانبی قاب را حاصل کرده است. با این حال، این تغییرات در حالیکه اثر P-∆ حذف شود چندان قابل ملاحظه نیست ( یعنی به ازای مقادیر بزرگ­تر سخت­شدگی کرنشی ). از آنجایی­که به ازای ضریب رفتار R=8.5 نیروی زلزله در تراز طبقات، کوچکتر از حالتی­که ضریب رفتار R=6.4 است، و نیز سطح مقطع مهاربند به ازای R=8.5 کوچک­تر است، سختی طبقه کوچکتر می­ شود و تغییر مکان جانبی بیش­تری ایجاد می­ کند. شایان ذکر است که اگر قاب پشتیبان مناسب برای سخت­شدگی کرنشی تامین شود، هر دو قاب با ضریب رفتار مختلف نتایج قابل قبولی می­ دهند که به ازای R=6.4 نتایج همگرایی بهتری دارند. محاسن نسبی هر مهاربند ممکن است در جزییات دیگری نظیر ملاحضات معماری، هزینه اجرا و نصب و سایر موارد باشد.
از مقایسه رفتار مهاربندهای معمولی و BRB نتیجه می­ شود که رفتار مهاربندهای BRB خیلی بهتر از مهاربندهای معمولی است. حتی اگر مقادیر تغییرمکان جانبی از مقادیر ماکزیمم UBC97 تجاوز کند، یکنواختی رفتار در ارتفاع باعث می­ شود که تغییر مکان ماکزیمم نسبی طبقات کنترل شود. قابل ذکر است که هر جا BRB استفاده شده است و اثر P-∆ در نظر گرفته نشده است، مقدار تغییر مکان نسبی از مقادیر ماکزیمم UBC97 کم­تر شده است. قابل توجه است که رفتار مهاربند معمولی با لاغری ۳۰ به خصوص در قاب ۱۲ طبقه بسیار شبیه به مهاربند BRB با ضریب رفتار R=6.4 است، با وجود این بایستی توجه کرد که در این حالت سطح مقطع مهاربند معمولی خیلی بزرگتر از مهاربند BRB است. هم­چنین مهاربند معمولی کمانش می­ کند، ولی مهاربند BRB کمانش نمی­کند. این موضوع نشان­دهنده این­است که در کل رفتار BRB در مقایسه با مهاربند معمولی بهتر است.

مقایسه اقتصادی

شرکت داسه[۳۷] یک مدل ساختمانی جهت مقایسه اقتصادی قاب­های با مهاربند مقاوم در برابر کمانش و قاب­های با مهاربند همگرای ویژه[۳۸] را مورد مطالعه قرار داده است.
مدل سازه
مدل مورد مطالعه یک ساختمان با قاب فلزی و سقف مرکب است که در پلان منظم می­باشد. سیستم مقاوم در برابر نیروهای جانبی، مهاربندهایی می­باشند که در دیوارهای پیرامونی قرار گرفته­اند (شکل ۳-۳۲). فرض شده است که ساختمان، کاربری اداری داشته و در شهر لس­آنجلس[۳۹] واقع می­باشد. مشخصات و ضرایب آیین­ نامه­ای در زیر بیان شده است:

تاثیر فناوری اطلاعات در توانمند سازی کارکنان راه آهن جمهوری اسلامی ایران- قسمت ۵

آغاز حاکمیت تقدس فناوری اطلاعات در سازمان

 

 

 

سوم

 

استبداد متمرکز

 

برنامه ریزی متمرکز و از بالا به پایین برای توسعه فناوری اطلاعات
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

چهارم

 

همکاری و گفتمان دموکراتیک

 

یکپارچگی و هماهنگی میان واحد فناوری اطلاعات و کاربران

 

 

 

پنجم

 

فرصت کار آفرینی

 

اتکاء به فناوری اطلاعات در تأمین منافع استراتژیک برای سازمان

 

 

 

ششم

 

روابط یکپارچه هماهنگ

 

هماهنگی میان متخصصان فناوری اطلاعات و دیگر کارکنان سازمان

 

 

 

جدول ۲-۳) مدل کاربرد فناوری اطلاعات «گالیرز» و «ساترلند»
(گالیرزوساترلند, ۲۰۰۳ )
مرحله دوم: شالوده گذاری[۴۳]
در این مرحله، تقدس[۴۴] فناوری اطلاعات، شروع به حاکمیت در سازمان می کند. متخصصان فناوری اطلاعات در سازمان تلاش می کنند نیازهای کاربران را درک نمایند و به آنها پاسخ گویند. در این مرحله سازمان بر توسعه نرم افزارهای کاربردی مربوط به دیگر حوزه های کسب و کار متمرکز می شود. فعالیتهای سازمان در این مرحله از برنامه ریزی موثری پیروی نمی کند.
مرحله سوم: استبداد متمرکز[۴۵]
تلاش در این مرحله بر اصلاح عدم تعادلهای ناشی از ماهیت موردی و بدون برنامه کاربردهای مرحله اول و هجوم چشم بسته به سیستم در مرحله دوم است. برخی از مدیران، نیاز به برنامه ریزی جامع را تشخیص می دهند. این برنامه ریزی در یک واحد متمرکز و از بالا به پایین انجام می شود. این برنامه جهت توسعه آینده فناوری اطلاعات را تعیین خواهد کرد و فعالیتهای آتی براساس آن ارزیابی خواهند شد.
مرحله چهارم: همکاری و گفتمان دموکراتیک[۴۶]
تعارضهای ناشی از کنترل متمرکز و حرکت به سوی استقلال کاربران نهایی، فناوری اطلاعات را در وضعیتی آشفته و بی نظم قرار می دهد. در این حالت میان واحد سازمانی فناوری اطلاعات و استفاده کنندگان از این فناوری هماهنگی اندکی وجود دارد. بنابراین تأکید این مرحله بر یکپارچگی و هماهنگی است.
مرحله پنجم: فرصت کارآفرینی[۴۷]
در این مرحله، کارکرد فناوری اطلاعات از ارائه صرف خدمات پشتیبانی به دیگر بخشهای سازمان فراتر می رود و می تواند منافعی استراتژیک را تنها به اتکا به خود فراهم کند. استراتژی اصلی در این مرحله جست و جوی فرصتهایی برای کاربرد استراتژیک فناوری اطلاعات با هدف فراهم کردن مزیتی رقابتی برای سازمان است.
مرحله ششم: روابط یکپارچه هماهنگ[۴۸]
این مرحله، آغاز دوره جدیدی از پیچیدگی و کاربرد فناوری اطلاعات است.
متخصصان فناوری اطلاعات و دیگر کارکنان سازمان روابط کاری هماهنگی می یابند و این فناوری در تمامی ابعاد سازمان ریشه می گیرد گالیز و ساترمن[۴۹] (۲۰۰۳).
۲-۲)بخش دوم:بررسی توانمند سازی
۲-۲-۱) تاریخچه و مبانی توانمند سازی
توانمندسازی در دوران مدیریت علمی در کانون توجه صاحبنظران نبوده است. بعد از نهضت روابط انسانی مسائلی مانند رضایت، غنی سازی شغل و رهبری دموکراتیک مطرح شد و توانمند سازی کارکنان به عنوان یک هدف مهم و حیاتی سازمان مطرح گردید. تدوین این نظریه در ابتدا با تئوری Y مک گریگور[۵۰] (۱۹۶۰) آغاز شد. این نظریه مبتنی بر ایجاد شرایطی برای حرکت افراد به سمت کسب اهداف به جای سرپرستی و هدایت تلاشهایشان می باشد. در تئوری مک گریگور مدیران دارای نگرش Y، کارکنان را در تمامی سطوح در تصمیمی گیری مشارکت می دهند. ارتباطات به سمت بالا را ترغیب نموده و به دقت به نظرات و پیشنهادات کارکنان توجه میکند. فرصت قبول مسئولیتهای بزرگتر به افراد داده می شود. به دلیل تعهد مدیر به خود شکوفایی کارکنان، مدیر به دنبال غنای شغلی و توسعه شغلی افراد می باشد. درتئوری Y مدیر به تمامی سلسله مراتب نیازهای مازاد از نیازهای فیزیکی تا خود شکوفایی توجه دارد و فرض بر این است که نیازها و منابع انگیزشی همان گونه که برای افراد بالای سلسله مراتب است برای افراد پایین هم وجود دارد. بی تردید تئوری Y مک گریگور یک فلسفه توانمندسازی در مدیریت است. اگرچه برخی در واقع نگری آن تردید کرده اند ولی حتی تا تحقیقات کنونی این مبنا پذیرفته شده است. مثال عملی که فیلیپ تام کینز[۵۱] (۱۹۹۳) آورده است همان مفهوم پاسخگویی اتوماتیک ون بروان[۵۲] (۱۹۶۰) می باشد. افرادی که در سازمانها توان ارتقاء ندارند افرادی سرد هستند که قدرت برقراری رابطه و تیم سازی ندارند. در مقابل رهبران موفق، قدرتشان را در راه توانمند کردن دیگران و کسب اهداف استثنایی متمرکز کرده اند اندرو و هرشل[۵۳](۱۹۹۷).
میشلل مک کبی[۵۴] (۱۹۷۶) در کتاب «Games man» شرح جالبی از چگونگی عمل این فرایند آورده است: مدیر کلاس برای آموزش نحوه انجام کار، افراد را در انجام کار شرکت داد به این ترتیب توان افراد بالا رفت و توانستند پروژه های چالشی جدید به عهده بگیرند و با توجه به افزایش مهارتشان کارایی بالایی را نشان دهند. این مدیر توجه زیادی به گستره مهارت گروهی، ترغیب به انجام وظایف نو ایجاد روحیه همکاری گروهی معطوف داشت و به سرعت نردبان ترقی سازمانی را نیز طی نمود. برخی گفته اند تئوری Y در سطح کارکنان یقه سفیدها (حرفه ای ها) خوب جواب می دهد در حالیکه تحقیقات در سطح کارکنان یقه آبی (ساده و عملیاتی) نیز همین نتایج را نشان می دهد. ایورسان در کارخانه فولاد آمریکا این کار را انجام داد و با ترغیب مشارکت کارکنان، ترغیب آنان به ارائه ایده هایشان و ترغیب خود مدیریتی و مدیریت هم سطحی[۵۵] (همکاری) موفق شد. در حالیکه مک گریگور [۵۶](۱۹۶۷) به دلیل مواجه شدن با انتقادات مقداری عقب نشینی نمود و استفاده از تئوری X یا Y را مبتنی بر شرایطی دانست. در واقع وی تئوری خود را قطبی[۵۷] نمود که دارای دوسر است و حد میانه ای نیز برای آن قائل نشده در حالیکه بعد از وی رینسس لیکرت پیوستاری از چهار سیستم مدیریتی را بیان می دارد (مقتدرانه، پدرانه، مشورتی و مشارکتی) که دو سر آن مطابق با تئوری Y , X است مک گریگور(۱۹۶۷).
تئوری های منابع انسانی به این نتیجه رسیده اند که روحیه کارکنان بسیار مهم است. احتمالاً بالا بردن رضایت شغلی، افزایش بهره وری را به دنبال دارد ولی تضمینی بر آن نیست. به این دلیل مدیران به سمت خلق انرژی، اخلاق، احساس پاسخگویی، ایجاد فضای باور به اهداف توسط افراد و مشارکت ساختاری در برخی سازمانها رفته اند. امروزه مدیریت به استفاده از زور و اطاعت زیر دستان علاقه ای ندارد و در عوض به کمک کارکنان و توانمندسازی آنها علاقه مند است. مدیریت به خودشکوفایی کارکنان در یک رابطه تحریکی در تعلق به سازمان و تعیین هویت با آن علاقه مند است. سبک مدیریتی به خصوصیات ارتباطی و رهبری دو مدیر، مدیر- کارمند و یا هر دو کارمند اشاره دارد.
هرشی و کی زیر[۵۸] (۱۹۹۲) یک پیوستار شامل چند طبقه از سبکها از مشکارت کامل مانند دیدگاه ایجاد اجماع تا سبک دیکتاتوری را بیان داشته اند:
۱- اجماع Very high employee participation: (Consensus building)
۲- دموکراتیک High empoloyee participation: (Democratic)
۳- اقتداری Limited employee participation: (Authoritarian)
۴- دیکتاتوری Very Limited employee participation: (Autocratic)
در یک سوی این پیوستار فرهنگ سازمانی وجود دارد که برقراری اجماع، سبکهای دموکراتیک با حالتی باز و رسمیت کم و خطوط ارتباطی باز را ترغیب می کند. در اینجا سبکهای مدیریت مشارکتی تر و تأکید بیشتر بر روی تیم سازی و توانمند سازی کارکنان می باشد. اطلاعات آزادانه به صورت عمودی و افقی جریان دارد و محدودیتهای کمتری در برقراری ارتباطات اعمال می شود. این سبک مدیریت مشارکتی با تئوری Y مک گریگور و سیستم مدیریت سبک چهارم لیکرت منطبق است اندرو و هرشل[۵۹](۱۹۹۷)
توانمندسازی کارکنان مبحثی است که اغلب سازمانها مدعی آن هستند. برخی به دید تکنیکهای مدیریت به آن می نگرند و برخی به صورت فلسفی تر آنرا مرکز شیوه های انگیزشی می دانند که دنبال اصالت بخشیدن به هدف خودشکوفایی[۶۰] فردی از طریق تعلقات سازمانی[۶۱] است. در واقع فرایند توانمندسازی شامل تفویض اختیار مدیران و مشارکت کارکنان در منابع و تصمیم گیری است. توانمند سازی بیش از آنکه به تکنیکهای مدیریت و استراتژی های آن مرتبط باشد با احساسات و ادراکات کارکنان مرتبط است. مطابق تعریف، توانمند ساختن به معنی ایجاد وضعیتی برای انگیزش بالای انجام کار از طریق توسعه احساس قوی خود اثر بخشی شخصی می باشد کانگر و کاننگو[۶۲](۱۹۹۸).
در تحقیق تعیین کننده دیگری بنیس برای تعیین خصوصیات رهبران عالی با ۹۰ نفر مصاحبه کرد که ایشان به عنوان همکار و هم قطار خصوصیات با نفوذترین رهبران را عنوان نمایند. نتیجه حاصله نشان داد که ایشان یک ویژگی متمایز بارز دارند، ایشان در دیگران ایجاد احساس توانمندی می کنند، ایشان به همراه سایرین قادر به دستیابی به اهداف استثنایی سازمان هستند. این فرایند منافع مهمی را دربر دارد. افرادی که احساس توانمند شدن کرده اند:
۱- احساس می کنند که همکارانشان ارزش و اهمیت بیشتری برای آنها قائلند.
۲- معتقد می شوند که آموختن و شایستگی، مسائل واقعی هستند و به طریقی عمل می کنند که این احساس تقویت شود.
۳- خود را بخشی از یک تیم دانسته و در احاطه یک جامعه می دانند.
۴- نسبت به قبل نگرشی ترغیبی تر و چالشی تر به کارشان دارند بنیس و نی موس[۶۳](۱۹۹۰).

بررسی اثر متقابل تراکم گیاهی با مواد تغذیه ای در رقابت گندم Triticum aestivum L. با علف های هرز

اﺳـﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﮔﻮﻧﻪای ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺳﺮﻳﻊ ﺗﺮ از ﺑﻘﻴﻪ ﺳﺒﺰ ﺷﺪه و اﺳﺘﻘﺮار ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ در رﻗﺎﺑﺖ ﺑﺎ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﻌﺪ ﺳﺒﺰ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
مشکل علف­های­هرز و کنترل آنها با آنکه در کشور ما ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد امّا تا دهه­های اخیر به عنوان فعّالیتی جنبی به حساب می آمد. در سالهای اخیر با افزایش سریع جمعیّت، نقش علف­های­هرز در افزایش عملکرد باعث شد که توجه به کنترل آنها بیشتر شود بطوری که امروزه تلاش کشاورزان در جهت کنترل علف­های­هرز مبتنی بر روش های علمی است که در کشورهای توسعه یافته رایج می­باشند.
Rapistrum rogosum L. 3. . Phalaris minor ۲. . spp Lolium 1.

 

    1. Hordeum spontaneum6. L. Secale cereal ۵. L. Descurainia Sophia ۴.

 

    1. L. Hordeum murinumcommutatus Schrad. Bromus 7.

 

امروزه در کشورهای پیشرفته مدیریت علفهای­هرز به صورت علمی مجزا در کشاورزی مطرح است و کنترل تلفیقی علفهای­هرز بااستفاده از تکنولوژی روز جایگاه ویژه خود را یافته است. از طرف دیگر، مشکلات زیست محیطی ناشی از کاربرد مواد شیمیایی سبب شده است که در رابطه با کنترل علفهای­هرز قبل از هر چیز توجه ویژه ای به بیولوژی و اکولوژی علفهای­هرز شود.
وجود علف­های­هرز در مزارع یکی از مهمّترین عوامل کاهش عملکرد محسوب می­ شود. در این ارتباط دامنه کاهش عملکرد غلّات از نابودی کامل مزرعه تا خسارت­های ناچیزی است که به راحتی قابل اندازه گیری نیستند. مقایسه عملکرد گیاهان زراعی در شرایط دارای علف هرز و بدون علف هرز اختلاف قابل ملاحظه ای را نشان داده است. به عنوان مثال عملکرد برنج در شرایط بدون علف هرز از ۱/۴ به یک تن در هکتار در حضور علفهای­هرز کاهش یافته است. در شرایط مشابه وجود علف هرز در مزرعه ذرّت عملکرد را از ۱/۵ به ۵۳/۰ تن در هکتار کاهش داده است (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰). نتایج فوق نشان می­دهد که کنترل دقیق علف­های­هرزمی­تواند نقش زیادی در افزایش عملکرد داشته باشد؛ امّا، به این نکته نیز باید توجّه کرد که مدیریّت علفهای­هرز هنگامی موفقیّت آمیز است که در فصل رشد و همچنین در سالیان متمادی تلفیقی از روش های مختلف به کار گرفته شود.
در سالهای اخیر عوامل متعدّدی باعث تغییر پوشش علف­های­هرز مزارع غلّات شده است مهمّترین این عوامل به قرار زیر است :
۱ . استفاده وسیع ازیک نوع علف­کش باعث جایگزینی تعداد دیگری از علفهای­هرز می­ شود.
۲. تمایل به کشت مداوم غلّات، باعث شیوع علفهای­هرزی می­ شود که در پاییز جوانه زده و نیاز به فصل رشد طولانی داند.
۳. کاهش عملیّات شخم کمک به جوانه زنی گونه ­هایی از علف­هرز می­ کند که در لایه­ های سطحی خاک جوانه زده و یا بذر آنها طول عمر کمی داد.
۱-۲: اثر علف­های­هرز بر غلّات
رقابت برای کسب فاکتورهای تولید از مهّمترین اثرات علفهای­هرز بر گیاهان زراعی محسوب می­ شود. غلّات در اوایل دوره ی رشد حسّاسیت بیشتری نسبت به رقابت داشته و در کشت پاییزه آنها علفهای­هرزی همچون یولاف وحشی۱، دم روباهی موشی۲، جارو علفی نازا۳، می­توانند در مراحل اوّلیّه رشد و به خصوص در مزارعی که عمایّات شخم کمتری در آنها صورت پذیرفته رقیب جدّی محسوب ­شوند.
دانلود پروژه
تعادل عاملهایی که رشد نسبی گیاه زراعی و علف­هرز را تحت تأثیر قرار می­ دهند، می­توانند روی میزان رقابت نیز مؤثر واقع شوند. به عنوان مثال چنانچه پس از کاشت گیاه زراعی هوا خشک باشد جمعیّت علفهای­هرز کاهش پیدا می­ کند و به دنبال آن گیاه زراعی قادر خواهد بود مراحل حسّاس اوّلیّه را سپری نموده و در رقابت با علفهای­هرز پیروز شود. در موارد دیگر چنانچه بذر گیاه زراعی در عمق زیاد کشت شود، به آهستگی جوانه می­زند. در این حالت بذور و علف­های­هرزی که در سطوح بالایی تر خاک قرار گرفته­اند سریعتر جوانه زده و رقیب جدّی تری برای گیاه زراعی خواهند بود. بسیاری از علف­های­هرز نقش میزبان آفات و بیماریها را به عهده داشته و در این ارتباط عاملی برای شیوع آنها در مزرعه محسوب می­شوند. ریزوم علف­های­هرزی همچون بید گیاه۴ و علف بوریا۵ میزبان مناسبی برای قارچ مولد بیماری غش غلّات۶ هستند. این قارچ آسیب­های زیادی به مزارع گندم و جو وارد می­سازد (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰).
قارچ سپتوریا۷ نیز از دیگر عوامل بیماریزایی است که به مزارع گندم خسارت زیادی وارد می­سازد. میزبان این قارچ نیز تعداد زیادی از علفهای­هرز برگ باریک مانند چمن معمولی۸ هستند.

 

    1. Avena fatua ۲. Alopecurus myosuroidez ۳. Bromus sterilis

 

    1. Agropyron repens 5. Agrostis spp 6.Gaeumannomyces graminis

 

۷.Septoria tritici 8. Poa trivialis
وجود علف­های­هرز ، برداشت غلّات را نیز با مشکل روبرو می­سازد. هزینهء برداشت ، پاک کردن و خشک نمودن بذرهایی که از یک مزرعهء آلوده به علفهای­هرز برداشت می­شوند بیشتر از بذرهایی است که از مزارع عاری از علف­هرز برداشت شده است. علاوه بر این ، در چنین مزارعی عملیّات برداشت با مشکلاتی همراه است که این مسأله به خصوص در فصول مرطوب و هنگامی که زمان از نظر مساعد بودن شرایط آب و هوایی برای برداشت با ارزش است ، حادتر خواهد بود. علف­های­هرز رونده همچون پیچک۱، هفت بند۲ ، جارو علف نازا ۳ ، و ماشک گل خوشه ای۴ و بی تی راخ۵ با اتصّال به گیاه زراعی موجب ورس در آنها می­شوند که در نهایت برداشت محصول را با مشکلات زیادی همراه می­سازد (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰).
۲-۲: روش های کنترل علف­های­هرز غلّات
روش های کنترل علفهای­هرز در مزارع غلّات می ­تواند شامل انتخاب تاریخ کاشت مناسب ، جلوگیری از تولید ، انتشار و گسترش بذر و یا اندامهای رویشی علفهای­هرز ، انجام عملیّات شخم و تهیّه مناسب بستر بذر ، انتخاب تراکم و استفاده از بذر خالص ، استفاده از ارقام سریع الرّشد ، مدیریّت صحیح ، تناوب زراعی و در نهایت کنترل شیمیایی باشد.
اغلب کشاورزان بنا به دلایل مختلف تمایل به کاشت هر چه زودتر غلّات پاییزه دارند. تعجیل در کاشت گیاه زراعی ، زمان لازم برای مبارزه با علفهای­هرز را در قبل از کاشت کاهش داده و بدین ترتیب احتمال جوانه زنی و رشد بیشتر علفهای­هرز افزایش خواهد یافت. تأخیر در کاشت تا هنگام جوانه زنی بذر علفهای­هرز این فرصت را به کشاورزان خواهد داد تا با انجام یک شخم سطحی ، با بهایی ارزان و به طور مؤثرتر بسیاری از علفهای­هرز را از بین ببرند؛ امّا، از طرفی نیز ممکن است تأخیر در کاشت باعث کاهش عملکرد غلّات شود.

 

    1. Convolvulus arvcnsis2. polygonum avicular ۳. Bromus sterilis

 

    1. Vicia villosa 5. Galium aparine

 

این اعتقاد که باید مزرعه­ای عاری از علف­هرز داشته باشیم عملی نبوده و حتّی در صورت امکان اقتصادی نیز نخواهد بود؛ امّا، می­توان با اعمال روش های صحیح جمعیّت گونه خاصی از علف­های­هرز (مثل یولاف وحشی در گندم) و یا گروهی از آنها (مثل برگ باریکهای چند ساله) را چنان کاهش داد تا رقابت آنها با گیاه زراعی به حدّاقل برسد. برای رسیدن به این هدف باید از تولید بذر در این گیاهان جلوگیری کرده و مانع استقرار کامل آنها را در مزرعه شویم (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰).
با توّجه به مشکلات زیست محیطی ایجاد شده در اثر استفاده از علفکش­ها ، کنترل زراعی و مکانیکی علفهای­هرز اعّم از شخم زمین­های آلوده ، وجین دستی و قطع علف­های هرز، استخوان بندی فن آوری جدید کنترل علف­های هرز محسوب می­ شوند.
رقابت و تداخل نیز از جنبه­ های مهّم اکوبیولوژیکی علف­های هرز به شمار می­آیند. چنانچه ما از چگونگی واکنش علف­های هرز در رقابت با سایر گیاهان آگاه باشیم ، قادر به طراحی استراتژی و برنامهء مدیرّیتی مناسبی هستیم. اگر گیاه زراعی دارای رشد سریع باشد و در حدّ امکان به صورت متراکم کشت شود ، خود قادر به رقابت با علف­های هرز، بوده و آن را حذف خواهد کرد. به عنوان مثال غلّات ریز دانهء زمستانه و همچنین علف­های چمنی سرما دوست قادراند به خوبی با علف­هرز قیاق۱ رقابت و موجب کاهش رشد آن شوند (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰).
۳-۲: مدیرّیت پایدار علف­های هرز
کنترل علف­های هرز یکی از مهّمترین جنبه­ های تولید در هر نظام کشاورزی است. هر چند که کشاورزان در طول تاریخ کشاورزی راه های مختلفی را جهت مقابله با علف­های هرز تجربه کرده ­اند؛امّا، امروزه به دلیل تمایل بیشتر آنها به استفاده از روش های شخم حداقل و همچنین عدم امکان شخم به موقع به دلیل افزایش سطح مزارع نسبت به گذشته و کاهش تنوع محصولات انتخاب جهت کشت و کار ، کاربرد علفکش­ها جهت مبارزه با علف­های هرز به طور روز افزون بیشتر شده است. امّا همچنانکه در قبل نیز اشاره شد کنترل شیمیایی

 

    1. Sorghum halepense

 

علف­های هرز تنها راه علاج و بهترین روش حلّ مشکل علف­های هرز و مدیرّیت آنها نیست. استفاده مداوم از علفکش­ها با توجه به اثرات جانبی و توصیه­های فراوانی که امروزه در جهت توسعه سیستم­های پایدار کشاورزی و حفظ محیط زیست می­ شود از اهمیّت کمتری برخوردار است. علاوه بر موارد متعددی که تاکنون در ارتباط با مشکلات ناشی از مصرف مداوم علفکش­ها بیان شده است به این نکته نیز باید توجّه کرد که در هر سال زراعی تنها حدود شش تا نه درصد بذر علف­های هرز، موجود در خاک جوانه میزنند، لذا علفکش­ها تأثیر چندانی بر کاهش جمعیّت بذور علف­های هرز داخل خاک نخواهند داشت. به علاوه با مصرف مداوم علفکش­ها این امکان وجود دارد که در آینده به دلیل ورود ژنهای مقاوم به علفکش­ها و سایر ژنها از گیاهان زراعی به علف­های هرز خویشاوند با مشکلات جدی­تری مواجه شویم. بدین ترتیب و در شرایط فعلی مسئولان و متولیان بخش کشاورزی و همچنین بسیاری از کشاورزان زبده به این درک رسیده ­اند که باید در کنار استفاده از سموم شیمیایی روش های دیگری را نیز برای کنترل­ علف­های هرز مورد استفاده قرار داد (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰).
جهت دستیابی به مدیرّیت پایدار علف­های هرز کاربرد دامنه ای از تکنیکهای کنترل اعم از فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی بدون بها دادن به یک روش خاص که در اصطلاح مدیریّت تلفیقی نامیده می­ شود؛ کار ساز خواهد بود. کنترل بیولوژیکی ، فیزیکی و زراعی علف­های هرز در کنار کنترل شیمیایی راه های مناسبی جهت رسیدن به این هدف خواهد بود. در مدیریّت تلفیقی علف­های هرز اصراری بر استفاده توأم و مداوم چهار روش فوق نیست بلکه یک مدیر باید بسته به امکانات موجود، ترکیب مناسبی از این روشها را به کار ببندد. بنابراین مدیرّیت پایدار علف­های هرز عبارتست از : ایجاد نوعی تغییر بیولوژیکی ، تلفیقی از روش های فیزیکی کنترل و استفاده از سموم علفکش ، تنها هنگامی که این مواد با شرایط محیطی منطبق بوده و از نظر اقتصادی نیز مصرف آنها ضروری باشد. در این ارتباط مؤثر واقع شدن روش یا روش های مورد استفاده مستلزم سازگاری کامل آنها با محیط ، موفق بودن در عمل ، زمان مناسب اجرا؛ و آگاهی از روابط پویای بین گیاه زراعی، علف­هرز و محیط آنها خواهد بود.
در مدیریّت تلفیقی علف­های­هرز مفهوم آستانه خسارت و توانایی تخمین آن یک اصل مهّم مدیریّتی محسوب می­شوند. آستانه خسارت در واقع حداقل تراکمی از علف­هرز است که بتواند موجب خسارت اقتصادی شود. به بیان دیگر آستانه خسارت تراکمی از علف­هرز است که سود حاصل از کنترل آن بیش از هزینه لازم برای مبارزه با آن باشد. بدین ترتیب آستانه اقتصادی نیز از اهمیّت فراوانی برخوردار می­باشد. بنابراین با توّجه به اینکه تلفات عملکرد گیاهان زراعی با افزایش جمعیّت علفهای­هرز کم و بیش و به طور خطی افزایش می­یابد، لازم است در نهایت دقّت نسبت به تعیین این آستانه، اقدام تا بیشترین سود عاید شود. البته باید به این نکته نیز توجّه کرد که به دلیل تأثیر بسیار زیاد عواملی چون شرایط زراعی و آب و هوایی، مرحله نموی گیاه و وجود سایر آفات و بیماریها آستانه خسارت ثابت نخواهد بود (راشد محصل و همکاران، ۱۳۸۰).
۱–۳–۲: اثر تراکم
انتخاب تراکم مناسب از جمله راههایی است که به خاطر سایه اندازی و کاهش جذب نور توسط علف­های هرز موجب افزایش عملکرد گیاهان زراعی می­ شود. بیشترین ممانعت از رشد علف­های هرز با توجه به میزان کاشت هنگامی بدست خواهد آمد که مقدار بذر مصرفی در حداکثر مقدار توصیه شده برای رقم مورد نظر با توجه به شرایط آب و هوایی و تاریخ کاشت باشد. علاوه بر تراکم گیاه زراعی فواصل ردیف و فاصله بوته­ها روی ردیف کاشت نیز بر جمعیّت علف­های هرز اثر قابل توجهی دارند. به طور معمول آرایش کاشت مربعی موجب کسب بهترین نتیجه خواهد شد. این عوامل بیشتر در ارتباط با گیاهان زراعی ردیفی ثمربخش است ولی در مورد گیاهان زراعی که با تراکم بالا کشت می­ شود بر قدرت رقابت علف­های هرز اثری نخواهد داشت. در مزارعی که از علفکش­ها استفاده نمی­ شود، فاصله بین ردیف­های کاشت در مقایسه با فاصله بوته­ها در روی ردیف­ها اثر بیشتری بر عملکرد خواهد داشت، یعنی در حالت کاشت مستطیلی رقابت علف­های هرز کمتر از حالت مربعی خواهد بود. در این حالت کاهش جذب نور توسط کانوپی علف­های هرز از مهمترین عواملی است که قدرت رقابت آن را به حداقل می­رساند. در ردیف­های باریک و در مقایسه با ردیف­های عریض تر قدرت تولید بذر در علف­های هرز کاهش خواهد یافت. جهت کنترل مؤثر علف­های هرز همراه با تنظیم تراکم ویا فاصله ردیف­های کاشت از علفکش­ها نیز استفاده خواهد شد. در این صورت می­توان با بهره گرفتن از تراکم­های بالاتر و ردیف­های باریک میزان علفکش­ مورد نیاز را به مقدار قابل توجهی کاهش داد.
چنانچه بذر گیاه زراعی در عمق زیاد کشت شده باشد ، به آهستگی جوانه زده و گیاهچه­های ضعیف تولید خواهد کرد . در این صورت علف­های هرزی که از سطح خاک سر در آورده اند قدرت رقابت بیشتری نسبت به گیاه زراعی دارند. در هر صورت هنگامی که از علفکش­های آمیخته با خاک (مثل ترفلان و دیوران) استفاده می­ شود ، بذر گیاه زراعی باید در عمقی پایین تر از محل استقرار علفکش­ قرار گرفته باشد.
سرعت جوانه زنی بذور و توسعه کانوپی و علاوه بر این حجم و دوام کانوپی گیاه زراعی توانایی رقابت آن با علفهای­هرز را تحت تأثیر قرار می­ دهند. هر قدر رقم انتخاب شده جهت کاشت، زودتر سبز شود و ارتفاع آن بیشتر و توسعه جانبی کانوپی بیشتر باشد قدرت رقابت گیاه جهت کسب نور بیشترخواهد بود. رشد سریعتر و گسترده ریشه­ها نیز قدرت رقابت جهت جذب آب و موادّغذایی را افزایش خواهد داد. این مهم از دو طریق انتخاب رقم مناسب جهت کاشت و در دسترس بودن منابع غذایی و آب برای گیاه زراعی به دست می ­آید و از این طریق قدرت و توانایی رقابت با علفهای­هرز در گونه­ های زراعی افزایش خواهد یافت. رقابت اولیه بین گیاه زراعی و علف­هرز برای کسب ازت است. چنانچه این کود به صورت نواری و در کنار بذر گیاه زراعی قرار گیرد، سریعتر آنرا جذب نموده و ضمن رشد بیشتر قدرت رقابت بالاتری پیدا خواهد کرد.
در مجموع می­توان نتیجه گرفت که امروزه، در رابطه با بهبود استراتژی مدیریّت تلفیقی و کنترل علفهای­هرز بیولوژی و اکولوژی علفهای­هرز حایز اهمیت زیادی بوده و باید در جامعه تحقیقاتی علم علف­های­هرز به عنوان یک فعالیت علمی پذیرفته شود. کنترل علفهای­هرز پدیده ای مداوم بوده و نیاز به پیش ­بینی روش های جدید و برنامه ریزی­های متعدد دارد که بر اثر کار به روی اکولوژی و بیولوژی گونه به گونه و تقابل آنها با اکوسیستم حاصل می­ شود. جهت نتیجه گیری از تحقیقات باید دیدگاهی مکانیستی با مرکزیت علفهای­هرز اقتباس شده و هدف برای مدیریّت تلفیقی این باشد که آنها را کمتر و کم تولیدتر کنیم.
وجود علف­های هرز فرصت طلب در گیاهان زراعی مختلف محدود کننده عملکرد هستند. طبق برآورد ونز (۲۰۰۰)، وجود علف­های هرز در غلات سبب افزایش ۳۰ درصدی هزینه­ های تولید می­گردد. به طور کلی تولید بهینه محصولات زراعی در مزرعه به دلیل وجود شرایط نامساعد و تنش­زای محیطی در مورد گیاهان زراعی مختلف و در مناطق مختلف، مستلزم رویکردی جامع در مدیریت سیستم­های زراعی است. در این زمینه مدیریت برای افزایش توانایی رقابت گیاه زراعی با علف­های هرز یک جزء مهم از سیستم­های تلفیقی مدیریت علف­های هرز است.
۲–۳–۲: اثر رقابت
اهمیت رقابت، توصیف کننده نقش رقابت در مقایسه با سایر فرآیندهای تاثیرگذار بر فراوانی، تراکم یا ترکیب گونه آتی جامعه گیاهی است (رادوسویچ و همکاران، ۱۳۸۳). پدیده رقابت بین گیاه زراعی و علف­های هرز در سامانه­های زراعی فرایند بسیار پیچیده­ای است، زیرا عوامل بسیاری در ایجاد و پیامدهای آن دخالت دارند. آب، مواد غذایی و نور به­عنوان سه عامل اصلی در ایجاد رقابت شناخته شده است (داگوویچ و همکاران، ۱۹۹۹). علف­های هرز در طول مراحل رشد با گیاه زراعی برای استفاده از عوامل رشد رقابت می­ کنند و با جلوگیری از استفاده آنها توسط گیاه زراعی، باعث کاهش عملکرد آن می­شوند (اینامورا و همکاران، ۲۰۰۳). برای تأمین امنیّت غذایی باید به افزایش توان تولید و حفظ حداکثر پتانسیل موجود توجه شود. یکی از روش­های موثر در حفظ پتانسیل تولید، مدیریت علمی علف­های هرز، به­جای سعی در جهت حذف علف­های هرز در مدیریت جوامع علف­های هرز می­باشد که خود مستلزم شناخت دقیق روابط پویای علف­هرز با گیاه زراعی است. رقابت علف­های هرز با گیاهان زراعی یک فرایند پویا است و عوامل متعددی در غلبه رقابت بین گیاه زراعی و علف­های هرز موثر است به این دلیل که گونه­ ها عکس العمل متفاوتی به تغییرات میزان منابع و شرایط محیطی از خود نشان می­ دهند. به­عبارت دیگر عکس العمل رشد گیاهان به مقادیر قابل دسترس مواد غذایی یک واکنش انعطاف پذیر است. این مرحله هم بر عملکرد و هم روی تولید بذر علف­های هرز تاثیر می­گذارد. به طور کلی رقابت بین افراد یک گونه گیاهی و یا در بین دو گونه گیاهی مجاور هم (رقابت درون گونه ­ای یا رقابت برون گونه ­ای)، اتفاق می­افتد (رادوسویچ و همکاران، ۱۳۸۳). گیاهان زراعی و علف­های هرز برای بدست آوردن مواد غذایی، آب، انرژی خورشید و فضای لازم جهت رشد با یکدیگر رقابت می­ کنند (راجکان و سوآنتون، ۲۰۰۱ و رشدی همکاران، ۲۰۰۸). هنگامی که گیاه زراعی و علف­ هرز نزدیک به یکدیگر رشد می­ کنند، رقابت شروع می­ شود و وقتی که تأمین هر یک از عوامل ضروری رشد کمتر از مقدار مورد نیاز علف­ هرز شود، علف­ هرز با خصوصیت سازگاری بیشتر و رشد سریع تر می ­تواند رشد گیاه زراعی را در زیستگاه اصلی تحت تأثیر قرار داده و پتانسیل تولید آنرا کاهش دهد (ساتوره و اسلافر، ۱۳۸۴). هم چنین ونگریس و همکاران (۱۹۹۵) در مطالعات خود نشان دادند که در برخی از موارد از همراه بودن علف­های هرز با گیاهان زراعی، علف­های هرز ممکن است در مقایسه با گیاه زراعی ، عناصر غذایی را به میزان بیشتری مورد استفاده قرار دهند.
چیکوی و همکاران (۱۹۹۶) دریافتند که رقابت علف­های هرز -گیاه زراعی باید بر اساس وجود و کارایی استفاده از منابع توسط هر کدام از گونه­ های رقابت کننده توصیف شود. مطالعات اگزلی و اسنایدون (۱۹۹۲) نشان دادند که گیاهان عمدتاً برای نیتروژن رقابت می­ کنند. در این ارتباط ساتور و اسنایدون (۱۹۹۲) تلاش کردند که نوع منبع و یا منابعی که گندم و یولاف وحشی برای آن رقابت می­ کنند را مجزا نمایند. آنها دریافتند که رقابت برای منابع زیرزمینی به خصوص نیتروژن نسبت به رقابت برای نور بیشتر اتفاق می­افتد. زمانی که سایر منابع موجود باشند، رقابت بین گیاه زراعی و علف­ هرز بیشتر برای نور حادث می­ شود. به طور کلی علاوه بر نوع منابع رقابت، فراوانی نسبی آنها نیز، رقابت برای منابع موجود را تحت تاثیر قرار می­دهد.

 
مداحی های محرم