وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام شرکت‌های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار- قسمت ۳

 
تاریخ: 20-07-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

افزایش سرمایه از محل اندوخته‌ها، مطالبات و آورده نقدی:
۱α: درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
۲α: درصد افزایش سرمایه از محل اندوخته‌ها
۴-۱) قبل از مجمع عمومی عادی:
TSR= (1+α۱۲) (P1+D) – P0 – α۱(۱۰۰۰) / P0 + α(۱۰۰۰)
۴-۲) بعد از مجمع عمومی عادی:
TSR = (1+α۱ + α۲) P1 + D – P– α۱(۱۰۰۰) / P0 + α(۱۰۰۰)
ارزش بازار شرکت
برای تعیین MV هر شرکت، تعداد سهام منتشره هر شرکت، در آخرین قیمت سال مالی ضرب شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه

۱-۹) قلمرو تحقیق

قلمروی موضوعی تحقیق:قلمرو موضوعی این تحقیق مدیریت بازرگانی و مالی می‌باشد که در زمینه آن به بررسی سازه‌هایی چون، ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام پرداخته می‌شود.
قلمروی زمانی تحقیق: تحقیق حاضر از حیث قلمرو زمانی سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ را شامل می‌شود.
قلمروی مکانی تحقیق: بورس اوراق بهادار تهران
فصل دوم
مبانی نظری و
پیشینه پژوهش
بخش اول
مبانی نظری تحقیق
۲-۱) بخش اول: مبانی نظری تحقیق
مقدمه
برای اتخاذ تصمیم‌های اقتصادی، تخصیص بهینه منابع محدود و ارزیابی عملکرد شرکت، نیازمند اطلاعاتی صحیح و مربوط هستیم. دیر زمانی است که اطلاعات خروجی سیستم حسابداری سنتی این نقش را بر عهده گرفته و از مهمترین پارامترها در تصمیم گیری‌های اقتصادی، بازیگران بازارهای مالی و سرمایه محسوب می‌شوند. از طرفی همگام با بزرگتر شدن بنگاه‌های اقتصادی و رشد فزاینده بازارهای تجاری، حجم اطلاعاتی که از سیستم‌های حسابداری استخراج می‌شود، افزایش چشم گیری داشته و اغلب استفاده کنندگان گزارش‌های مالی توانایی تجزیه و تحلیل این حجم عظیم از اطلاعات مالی را ندارند و ناگزیر به چند قلم با اهمیت تر صورت‌های مالی نظیر: درآمد هر سهم، برای اخذ تصمیم‌های خود متوسل می‌شوند. این معیارها، شاخص‌ها و نسبت‌های مالی حاصل از ارقام حسابداری نیز تحت تاثیر روش‌های حسابداری اتخاذ شده خواهد بود و بنابراین نخواهد توانست اطلاعاتی صحیح و مربوط به سرمایه‌گذاران را انتقال دهد. در این شرایط نیازمند معیاری هستیم که بتواند سرمایه‌گذاران را با ارزش واقعی شرکت آشنا سازد. یکی از جدیدترین معیارهایی که سهامداران برای ارزیابی عملکرد شرکت و پاداش دهی به مدیریت مورد استفاده قرار می‌دهند، ارزش افزوده اقتصادی است (سعیدی و اکبری، ۱۳۸۷).
ارزش افزوده اقتصادی سود پس از کسر همه هزینه‌ها از جمله هزینه سرمایه بوده و به عنوان یکی از سیستم‌های مدیریت مالی به حساب می‌آید. سیستمی که هدف اصلی آن، افزایش ثروت سهامداران است و به عنوان مبنایی برای تعیین اهداف، بودجه بندی سرمایه‌ای و طرح‌های انگیزشی (پاداش) محسوب می‌شود. این معیار به جای سود یا جریانات نقدی عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و خارجی برای سنجش عملکرد به کار می‌رود (Bolek et al., 2012).
۲-۱-۱) رویکردها و معیارهای ارزیابی عملکرد شرکت‌ها
رویکردهای موجود در زمینه سنجش عملکرد از دید حسابداران
رویکرد حسابداری: در این رویکرد از ارقام مندرج در صورت‌های مالی و داده‌های حسابداری استفاده می‌شود. نظیر: فروش، سود، نرخ بازده دارایی‌های شرکت و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام
رویکرد تلفیقی: در رویکرد تلفیقی سعی می‌شود تا از تلفیق ارقام صورت‌های مالی و ارزش بازار در نسبت‌هایی نظیر: P/E و نسبت ارزش بازار دارایی‌ها به ارزش دفتری آنها به منظور تجزیه و تحلیل عملکرد استفاده شود.
رویکرد مدیریت مالی: در این رویکرد از مدل‌های مطرح مدیریت مالی نظیر مدل ارزشیابی دارایی‌های سرمایه‌ای جهت ارزیابی و پیش بینی بهره، استفاده می‌شود.
رویکرد اقتصادی: در این رویکرد از مفاهیم اقتصادی استفاده می‌شود و عملکرد شرکت با توجه به قدرت کسب سود دارایی‌های موجود و سرمایه‌گذاری بالقوه و با عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی می‌گردد. مانند ارزش افروده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (نایب زاده و همکاران، ۱۳۹۰).
سنجس عملکرد، جزء اصلی فرایند کسب و کار و وظایف مدیریت است که در نظام‌های کنترلی مدنظر قرار می‌گیرد. ارزیابی عملکرد، پیش نیازی در جهت تخصیص منابع و مقایسه مبالغ پیش بینی و واقعی است. همچنین از نتایج آن، می‌توان جهت جبران خدمت نیز استفاده نمود. انجام دقیق، موثر و کارآمد ارزیابی و سنجش عملکرد است. اندیشمندان مدیریت، معیارهای عملکرد را در ابعاد مختلف طبقه بندی نموده اند که از جمله‌ی آنها می‌توان به نظریه «فوستن[۸]» اشاره کرد. وی ابعاد عملکرد را در پنج بعد مهم دسته بندی کرده و شاخص‌های مهم سنجش آن را نیز معرفی نمود:
بعد رقابت شاخص سنجش آن عبارت از سهم بازار، رشد فروش و غیره است
عملکرد مالی شاخص سنجش آن عبارت از سودآوری، نقدینگی، کارایی، ساختار یا بافت مالی می‌باشد.
کیفیت خدمات شاخص سنجش آن عبارت از سهولت دسترسی، امکانات، تضمین ها، ارتباطات و … است.
انعظاف‌پذیری شاخص سنجش آن عبارت از میزان انعطاف پذیری، انعطاف پذیری در سرعت و … است.
نوآوری شاخص سنجش آن عبارت از عملکرد فرایند نوآوری، عملکرد نوآوری فردی، توان تحقیق و توسعه (R&D) و … می‌باشد.
نحوه‌ی استفاده از منابع شاخص سنجش آن عبارت از دسترسی به منابع، تخصیص بهینه منابع، ساختار تخصیص منابع و … است (رهنمای رودپشتی، ۱۳۸۸).
نورتون و کاپلان نیز با معرفی سیستم امتیازی متوازن (BSC) به عنوان شاخص سنجش عملکرد، مجموعه معیارها را در چهار بعد به صورت جامع معرفی کرده اند که تحولی قابل ملاحظه در ادبیات سنجش عملکرد به صورت علمی و کاربست آن به صورت عملی ایجاد نموده است. این معیارهای سنجش جامع عملکرد را می‌توان به شرح زیر برشمرد:
معیارهای مالی و سودآوری: شاخص سنجش آن سود عملیاتی و رشد درآمدی است.
معیارهای رضایتمندی مشتریان: شاخص سنجش آن، سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان و انجام به موقع عملیات است.
معیارهای کارآیی، کیفیت و زمان (انحراف)
معیارهای نوآوری و یادگیری، نظیر تعداد اختراعات، نسبت آموزش (Niresh and Alfred, 2014).
در بخش عملی معیارها می‌توان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمّی بودن، عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به معیارهای غیرمالی ارجحیت دارد، از جمله برخی معیارهای مالی ارزیابی عملکرد مالی عبارتند از:
نرخ بازده سرمایه‌گذاری (ROI): یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه‌گذاری حاصل می‌شود و شامل همه‌ی عناصر سرمایه‌گذاری نظیر درآمد، هزینه و سرمایه‌گذاری می‌باشد.
سود باقیمانده (RI): عبارتند از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری، یعنی (سرمایه‌گذاری * نرخ بازده مورد انتظار)- سود عملیاتی= سود باقیمانده
نرخ بازده فروش (ROS): به نسبت سود عملیاتی به درآمد، بازده فروش می‌گویند. نرخ بازده فروش یکی از اجزای نرخ بازده سرمایه‌گذاری در تحلیل گری مالی به شیوه دوپونت (DuPont) است.
ارزش افزوده اقتصادی (EVA): نوعی خاص از محاسبه سود باقیمانده است که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. ارزش افزوده اقتصادی برابر است با سود عملیاتی پس از کسر مالیات، منهای میانگین وزنی هزینه سرمایه ضربدر کل دارایی‌ها منهای بدهی‌های جاری (Bolek et al., 2012).
۲-۱-۲) ارزش آفرینی سهامداران
به طور سنتی عملکرد دوره‌ای شرکت‌ها اغلب با بهره گرفتن از سود حسابداری تاریخی در غالب سود خالص، سود هر سهم یا سایر مبانی مانند بازده سرمایه‌گذاری یا نرخ بازده حقوق صاحبان سهام اندازه گیری می‌گردد. در حالی که سال‌های درازی است سود حسابداری معیار پیش بینی کننده مناسبی در شناسایی ارزش ایجاد شده سهامداران و ارزیابی عملکرد آنان نیست. معیار مناسب برای ارزیابی عملکرد می‌بایست به یک جهت مرتبط با بازده سهامداران بوده و به جهت دیگر، می‌بایست توانمند جهت معرفی ثروت ایجاد شده‌ی آنان باشد. دستیابی به چنین معیاری همراه با رشد مفهوم مدیریت مبتنی بر ارزش مطرح گردیده است که در میان مجموعه سیستم‌های مدیریت بر مبنای ارزش، ارزش افزوده سهامداران، ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده نقدی نام برده می‌شوند. آیا زمانی که مدیران سعی در افزایش ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده نقدی دارند، واقعا برای سهامدارانشان ایجاد ارزش می‌نمایند. یک شرکت برای سهامدارانش ایجاد ارزش می کند، زمانی که بازده سهامدار از هزینه سرمایه یا نرخ مورد انتظار سرمایه فراتر رود. زمانی که در عملکرد این حالت رخ ندهد، شرکت تخریب ارزش نموده است (رهنمای رودپشتی و همکاران، ۱۳۸۶).
سهامداران عمدتا در آینده‌ی شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی سرمایه‌گذاری می‌کنند و از این رو عواملی که بیانگر سودآوری مستمر و رشد پایدار شرکت باشد، می‌تواند معیار مناسب ارزش برای آنان باشد. از نظر سهامداران، ارزش آفرینی به مفهوم ساده یعنی ایجاد منافع حاصل از سرمایه‌گذاری بیش از هزینه سرمایه به کار گرفته شده است. امروزه با بهره گرفتن از تکنیکی به نام تحلیل ارزش برای سهامداران آثار اقتصادی استراتژی‌های مختلف بر آینده سازمان سنجیده می‌شود و استراتژی مطلوب انتخاب می‌گردد. تحلیل ارزش برای سهامداران رویکردی است که با بهره گرفتن از تنزیل گردش وجوه آتی حاصل از برنامه فعالیت‌ها، تصویر روشنی از درآمدزایی کوتاه و بلندمدت شرکت به سهامداران را می‌تواند ارائه کند. روش تحلیل ارزش سهامدار به امکانات بالقوه استراتژیک شرکت و گردش نقدینگی در آینده تاکید دارد. فرض پایه‌ای این رویکرد، این است که نقش اصلی مدیریت شرکت‌ها عبارت است از ارزش آفرینی برای سهامداران با بهره گرفتن از تحلیل ارزش برای سهامداران به طوری که عوامل و محر که‌های ارزش در سازمان شناسایی شده و زمینه اداره سازمان با الگوی مدیریت مبتنی بر ارزش فراهم می‌گردد. در این تحلیل سوالاتی مطرح می‌گردد.از قبیل اینکه آیا از پرتفوی سرمایه مناسبی استفاده می‌کنیم ارزش اقتصادی هر بخش از سازمان چقدراست وهر بخش ازسازمان چه نقشی در شکل دهی ارزش کل بنگاه داردفاصله بین ارزش اقتصادی کل بنگاه و سرمایه‌گذاری خالص درپرتفوی چه میزان است محر که‌های ارزش درکل سازمان کدامند (Lal Bhasin, 2013).


فرم در حال بارگذاری ...

« مقدمات حکمت و کاربرد آن در فقه و حقوق- قسمت ۲تدوین و الویت بندی استراتژی های ارتقای گردشگری مقصدهای شهری نوظهور مورد مطالعه شهر بوکان- قسمت ۱۵ »
 
مداحی های محرم