یکی از وظایف مهم در مدیریت بازاریابی، تعیین مؤثرترین ترکیب ترفیع است. از نظر تأثیر، روشهای ترفیعی با یکدیگر تفاوت دارند. هر کدام از روشهای ترفیع ویژگیهای منحصر به فردی دارد که عامل تعیین کننده در انتخاب هر یک محسوب میگردد (لینسن، 1993: 44).
یک شرکت باید ابزارهای ارتباطی را آگاهانه و با دقت به نحوی با یکدیگر ترکیب کند تا بتواند ترکیب موزونی از عناصر ترفیعی به وجود آورد؛ ترکیبی که نیل به اهداف ارتباطی و بازاریابی را ممکن سازد (هیل، پیگوت و گریفیت، 2001، 253).
انتخاب روشهای مناسب ارتباطی با توجه به موقعیت مخاطبان در بازار هدف صورت میگیرد. خرید، نتیجه یک فرآیند طولانی تصمیمگیری مصرفکننده است. برقرارکننده یک ارتباط بازاریابی باید بداند مخاطب آن هدف او اکنون در چه موقعیتی قرار دارند و او میخواهد آنها را به کجا منتقل کند.
در اکثر کشورها، صنعت شیر یکی از مهمترین بخشهای صنایع غذایی محسوب میشود. شیر و فرآوردههای آن با تأمین انرژی، پروتئین، چربی و مواد معدنی نقش اساسی در رژیم غذایی انسان دارند. اما متأسفانه میزان مصرف فراوردههای لبنی در کشور ما بسیار کمتر از حد استاندارد جهانی است که این تنها زاییده مسائل و کمبودهای اقتصادی نیست، بلکه عمدتاً به ناآگاهی مردم از ارزش غذایی نهفته در شیر و فرآوردههای آن برمیگردد. برای معرفی فرآوردههای لبنی و تشویق مصرفکنندگان به خرید این محصولات، فعالیتهای ترفیعی باید مورد استفاده قرارگیرد. به عقیده الیس و سیمانس (1978)، برای ایجاد نگرش مثبت در مخاطبان نسبت به محصولات لبنی، فعالیتهای ترفیعی باید بتواند در مخاطبان ایجاد آگاهی کند، در آنها علاقه و تمایل به وجود آورد و آنها را به خرید این محصولات سوق دهد. لذا برای مصرفکنندگانی که در هر یک از این موقعیتها قرار دارند، باید روشهای ارتباطی متناسب با آن موقعیت به کار گرفته شود.
با توجه به این که بازاریابی محصولات لبنی در مقایسه با محصولات دیگر پیچیدگیها و مشکلات بیشتری دارد که بخش عمدهای از این پیچیدگیها به ویژگیهای سه گانه فسادپذیری، فصلی بودن و حجیم بودن برمیگردد، مطالعه حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال است که برای ایجاد نگرش مثبت در مخاطبان نسبت به آمیخته «محصولات لبنی، از کدام یک از روشهای ترفیعی باید استفاده کرد؟ به عبارت دیگر، ترفیع مناسب برای محصولات لبنی کدام است؟».
2-2 رفتار مصرف کننده، رضایتمندی و عوامل آن
2-2-1مفهوم رفتار مصرفکننده
در کتب مرتبط با رفتار مصرفکننده تعاریف زیر به چشم میخورد. رفتار مصرفکننده عبارت است از کلیه فعالیتهای فیزیکی، زیستی، احساس و ذهنی که افراد هنگام انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختن کالای مستعمل در جهت ارضای نیاز خود با آن درگیر میشوند. در تعریف دیگر، بیان میشود که رفتار مصرفکننده با هدف ارضای نیازها و خواستههای اشخاص و گروههای مختلف به بررسی فرآیندهای مؤثر در زمان انتخاب، خرید و استفاده از محصول، خدمات، ایدهها و تجربیات میپردازد (سولمون، 1999: 19).
رفتار مصرفکننده از دید برکمن این گونه تعریف میشود: “رفتار مصرفکننده فعالیتهایی هستند که در آنها افراد درگیر استفاده واقعی یا بالقوه از اقلام مختلف بازار که شامل محصولات خدمات، ایدهها و محیط فروشگاهها میشود، هستند”. (برکمن،1981)
تعریف دیگر از دیدگاه بلچ است که رفتار مصرفکننده را این گونه تعریف میکند: “رفتار مصرفکننده عبارت است از مجموعه اقدامات و فرآیندهایی که مصرفکنندگان هنگام جمعآوری اطلاعات، انتخاب، خرید، ارزیابی و استفاده از محصولات خدمات به منظور برطرف نمودن نیازها و ایجاد مطلوبیت به کار میگیرند” (بلچ،1981).
2-2-2 نکات مهم در رفتار مصرفکننده
1) رفتار مصرفکننده یک فرآیند است و مباحث انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختن کالا بر فرآیندی بودن رفتار مصرفکننده دلالت میکند. فرآیند رفتار مصرفکننده سه مرحله مرتبط فعالیتهای قبل از خرید، فعالیتهای ضمن خرید و فعالیتهای بعد از خرید را در بر میگیرد.
2) رفتار مصرفکننده در برگیرنده فعالیتهای زیادی است. ویژگی اساسی تعاریف ارائه شده تمرکز بر فعالیتها است. برخی از فعالیتهایی که تشکیلدهنده رفتار مصرفکننده است عبارتند از: فکر کردن راجع به کالاها، بررسی تبلیغات و آگهیها، نگاه کردن به ویترینها، دیدن مغازهها و فروشگاهها، مشاهده دیگران، صحبت با دوستان و خانواده با کسب اطلاعات، تصمیم خرید، ارزیابی گزینهها، صحبت با فروشنده، استفاده از کالا، افزایش تجربه، دور انداختن کالا.
باید خاطر نشان کرد که هر یک از فعالیتهای ذکر شده، خود در برگیرنده اقدامات و فعالیتهای زیادی هستند. برای مثال بررسی تبلیغات میتواند شامل خواندن آگهی مجلات و روزنامه، نگاه کردن به تبلیغات تلویزیون و گوش دادن به رادیو و حالتهای دیگر باشد.
3) رفتار مصرفکننده برانگیخته است. این بدین معنی است که عموماً رفتار مصرفکننده در راستای رسیدن به هدفی خاص برانگیخته است. رفتار، وسیلهای برای رسیدن به هدف (ارضای نیاز) است.
4) رفتار مصرفکننده از نظر زمان و پیچیدگی متفاوت است. منظور از پیچیدگی تعداد فعالیتها و سختی یک تصمیم است. زمانبری و پیچیدگی با یکدیگر مرتبطند، یعنی با ثابت در نظر گرفتن بقیه عوامل، هر چه تصمیمی پیچیدهتر باشد، زمان بیشتر صرف آن خواهد شد.
5) رفتار مصرفکننده نقشهای مختلفی را در بر میگیرد. حداقل سه نقش عمده در فرآیند رفتار مصرفکننده ایفا میشود که عبارتند از: نقش تأثیر گذار، نقش خریدار، نقش استفادهکننده. در هر موقعیت خاص، یک مصرفکننده میتواند ترکیبی از این نقشها را ایفا کند. همچنین برای هر خرید خاص ممکن است بیش از یک شخص درگیر باشد.
6) رفتار مصرفکننده تحت تأثیر عوامل خارجی است. بنابراین، رفتار مصرفکننده ماهیت انطباقی دارد چون اثرپذیر است و تأثیرات محیط را میپذیرد. نیروهای محیط خارجی که بیشترین تأثیر را بر رفتار مصرفکننده دارند عبارتند از: عوامل اجتماعی، فرهنگی، عواملی شغلی،
عوامل موقعیتی و عوامل آمیخته بازاریابی.
7) ترجیحات مصرفکنندگان در رفتار آنها منعکس میشود. از آنجا که انسانها متفاوت میباشند، دارای ترجیحات و در نتیجه دارای رفتارهای متفاوت هستند. به همین دلیل است که بازاریابان به تقسیم بازار برای افراد مختلف روی میآورند (سولمون، 1999).
2-2-3 اهمیت درک رفتار مصرفکننده
محصولات و خدمات مصرفی دائماً در حال تغییر و تحول میباشند. به منظور شناخت این جریان دائمی و ایجاد یک آمیخته بازاریابی مناسب، مدیران بازاریابی باید شناخت دقیقی از رفتار مصرفکننده داشته باشند.
درک رفتار مصرفکننده و فرآیند مصرف مزایای چندی را به همراه دارد. این مزایا شامل: کمک به مدیران در تصمیمگیری، فراهم آوردن دانش برای مدیران بازاریابی، برای تجزیه و تحلیل رفتار مصرفکنندگان میباشد. به علاوه، مطالعه مصرفکنندگان میتواند در درک بهتر عوامل روانشناختی، جامعهشناختی و اقتصادی مؤثر بر رفتار انسان کمک نماید.
اهمیت شناخت مصرفکننده در تعریف بازاریابی به عنوان “فعالیتی انسانی که جهت برآورده کردن نیازها و خواستهها از طریق فرآیند مبادله، هدایت میشود”، دیده میشوند. از این تعریف دو فعالیت کلیدی بازاریابی ظهور مییابد: اول بازاریابان در تلاش جهت برآوردن نیازها و خواستههای بازارهای هدف خود هستند. دوم بازاریابی مطالعه فرآیند مبادلهای است که در آن دو گروه، منابع را بین یکدیگر انتقال میدهند. در فرآیند مبادله، شرکتها منابع مالی را از مصرفکنندگان دریافت میدارند و در عوض به مصرفکنندگان، محصولات، خدمات و سایر منابع ارزشی را عرضه میکنند و برای این که بتوانند یک مبادله موفق را ترتیب دهند باید بتواند عوامل مؤثر بر هزینهها و خواستههای مصرفکنندگان را تشخیص دهند (سولمون، 1999).
مطالعه مصرفکننده به مدیران کمک میکند تا با درک بهتر رفتار مصرفکنندگان تأثیر اقدامات خود را در نظر داشته باشند.
2-2-4 اجزای تشکیلدهنده رفتار مصرفکننده
رفتار خرید و استفاده از یک محصول یا نام تجاری با سنجش معیارهای کلی ترجیح یا علاقه به آن نام تجاری یا محصول قابل پیشبینی است. از آنجا که اجزای تشکیلدهنده رفتار مصرفکنندگان اغلب جزیی یک پارچه از استراتژیهای بازاریابی هستند، بازاریابان باید بتوانند تک تک آنها را مورد ارزیابی قرار دهند که در برگیرنده سه جزء اصلی شامل:
- جزء شناختی (باورهای فرد): جزء شناختی رفتار شامل باورها و اعتقادات یک مصرفکننده در مورد کالا یا خدمت است، یا شامل باورهای فرد نسبت به ویژگیهای کلی محصول.
- جزء عاطفی (احساسات فرد): یعنی واکنشهای احساسی نسبت به یک موضوع (کالا یا خدمت). به عبارت دیگر، هیجانات یا احساسات مرتبط با ویژگیهای کلی محصول.
- جزء رفتاری (واکنشها و پاسخهای رفتاری فرد): عبارت است از تمایل فرد در بروز واکنشی خاص نسبت به یک محصول یا یک فعالیت یا مقاصد رفتاری با توجه به ویژگیهای خاص یا ویژگیهای کلی محصول (هاوکینز، راجربست، کنث کانی، 1385).
2-3 رفتار خرید خردهفروشان
به طور کلی اشخاص و سازمانهایی که کالای ما را برای فروش دوباره آن خریداری میکنند، تا از این داد و ستد سودی عایدشان شود، تشکیل بازار واسطهها را میدهند که شامل سازمانها، عمدهفروشیها و خردهفروشیها میباشند. اینها معمولاً کالاهای متنوعی را از تولیدکنندگان مختلف میخرند و سعی میکنند سبد کاملتری از کالاها را برای مشتریان خود فراهم آورند. پس خردهفروشان زیر مجموعه بازارهای تجاری قرار میگیرند و بررسی رفتار خریداران تجاری و سازمانی به بررسی رفتار خرید خردهفروشان منجر میشود. بازار تجاری شامل همه سازمانهایی میشود که کالاها یا خدماتی را خریداری میکنند و یا کالاها و خدماتی را به شرکتهای دیگر میفروشند، همچنین در برگیرنده شرکتها، عمدهفروشی و خردهفروشی میشود که کالاهایی را به منظور فروش مجدد یا با هدف اجاره دادن به دیگران خریداری میکنند و یا کالاها و خدمات را به شرکتهای دیگر میفروشند. قراین خرید تجاری شامل همه سازمانهایی میشود که کالاها یا خدماتی را خریداری میکنند و یا کالاها و خدماتی را به شرکتهای دیگر میفروشند، همچنین در برگیرنده شرکتهای عمدهفروشی و خردهفروشی میشود که کالاهایی را به منظور فروش مجدد یا با هدف اجاره دادن به دیگران خریداری مینمایند. فرآیند خرید تجاری عبارت است از، فرآیند تصمیمگیری که بدان وسیله خریداران تجاری مسأله نیاز به کالاها و خدمات خریداریشده را تعیین مینمایند، محصولات عرضهشده و شرکتهای عرضه کننده را شناسایی، ارزیابی و برخی را انتخاب مینمایند. شرکتهایی که کالاها و خدمات خود را به سازمانها دیگر میفروشند، باید نهایت سعی خود را بنمایند تا رفتار خریداری تجاری و بازارهای تجاری را درک کنند (کاتلر، 1379).
خریداران سازمانی یا تجاری یا بازارهای سازمانی شامل تولیدکنندگان، خردهفروشان، عمدهفروشان و کارگزاران دولتیاند که محصولات و خدمات را برای مصرف خود یا فروش مجدد خریداری میکنند. رفتار خرید سازمانی عبارت است از، فرآیند تصمیمگیری سازمان شامل تشخیص نیاز و شناسایی، ارزیابی و گزینش منابع و عرضه مارکهای موردنظر (روستا، 1375).
بازار تجاری بسیار بزرگ است. تنها در ایالات متحده آمریکا بیش از 13 میلیون سازمان را در برمیگیرد که هر سال چند تریلیون دلار کالا یا خدماتی را خریداری مینمایند. در واقع، بازار تجاری بسی بیش از مبلغ دلاری و اقلام محصولی است که در بازار مصرف وجود دارد. بازار تجاری به سه دسته عمده تقسیم میشود که شامل بازار صنعتی، بازار واسطهها و بازار دولتی میشود. خردهفروشان جزء بازار واسطهها طبقهبندی میشوند. در کشورهای صنعتی بازارهای صنعتی بزرگتر از بازار واسطهها و بازار دولتیها است، اما در کشورهایی که بیشتر اقتصاد دولتی است نظیر ایران، حجم خریدهای دولتی به علت خرید کالاهای مختلف برای استفاده در بخشهای دولتی و خرید کالا برای مردم بیشتر است و بازار دولتی بزرگتر از دو بازار دیگر میباشد (روستا، 1375: 69).
فرم در حال بارگذاری ...