لیدیایی ها : آنها را به کرات با واژه sparda از روی نام پایتختشان ، سارد نامیده اند . صورت این واژه به واژه لیدیایی sfarda نزدیکتر است . [۱۷۴]
ماتینی ها : در فهرست های هخامنشیان نامی از ایشان برده نمی شود ، ولی به استناد هرودوت ، ساتراپی هجده را تشکیل می دهند . ظاهراً در جاهای مختلف شاهنشاهی ، به ویژه نزدیک دریاچه ارومیه ، در مجاورت ساسپیرها و الارودیان حضور دارند .
مادها : با پارسیان ، مهمترین اقوام ایرانی غربی و نخستین اقوامی هستند که دولتی سازمان یافته تشکیل دادند . با این حال ، احتمالاً نامشان نه ایرانی است و نه حتی هند و اروپایی .
مرویان : قومی مهم در شرق ایرانند که در ناحیه کنونی مرو ساکن بودند . مرگیانه نیز یکی از سرزمین هایی است که در اوستا ، اهوره مزدا آفریده است . شاید معنای نام این سرزمین «مرغزار» باشد .
مصریان : در فارسی باستان نامی به ظاهر عجیب دارند : Mudraya زبان های سامی واژه ای را به کار می برند که خاستگاه آن هنوز جای بحث دارد .
مکیان : قومی ناشناخته اند که در سواحل خلیج فارس در نزدیکی تنگه هرمز مستقر بودند . نام مکه هنوز در نام مکران موجود است . واژه بابلی برای نامیدن این سرزمین قادیه است .
هندیان : شرقی ترین ایالت شاهنشاهی را تشکیل می دهند . هندو مسلماً به ناحیه ای محدود می شود که امروزه میان حوزه سفلای سند و بلوچستان قرار دارد .
هیرکانیان : سواحل جنوب شرقی دریای خزر را در تصرف داشتند . در کتیبه بیستون نامشان در کنار همسایه هایشان ، پارت ها ذکر شده است . ولی در فهرست های اقوام نامشان نیامده است . این نام هنوز در نام کنونی گرگان باقی است و امروزه به جای آن مازندران می گویند .
یونانیان : را همواره Yauna (یونانیان ) نامیده اند .
در فهرست هرودوت یونانیان تنها یک ساتراپی واحد را تشکیل می دهند .[۱۷۵]
برای این کار باید نخست یک بار تند از میان نمایندگان جداگانه پلکان اپدانه بگذریم .
مادها ۲- ایلامی ها ۳- ارمنی ها ۴- پارت ها
از سوی بسیاری کسان این نمایندگی آرییه ای دانسته شده است . مگر پیشتر و . هینتس به گوناگونی جامه های آنان اشاره برده بود . در سردر آرامگاه ها روشن می گردد که پارت ها شلوارهای همواری با باد کم و چکمه های نیمه بلند به پای دارند . این پوشش بومی تنها نزد پارت ها بازیافته می شود و در اپدانه تنها در نمایندگی چهارم دیده می شود ، پس می توان آن را پارتی دانست .
۵- بابلی ها ۶- لیدیه ای ها ۷- آرییه ای ها [۱۷۶]
اینجا برداشت ها میان درنگینه ای ها ، آراخوزیه ای ها و آرایه ای ها می لغزند . این سه مردم شلوارهایی به پای دارند که خود را از بالای زانو پر باد بر چکمه می اندازند . چنین شلوارهایی بر کنده کاری های اپدانه نزد نمایندگان هفتم و پانزدهم پوشیده می شود . ته بندها در هر دو از سوی جلو فرو آویخته اند ، البته نزد هر کدام از مردان نمایندگی هفتم تنها یک ته بند دیده می گردد . در حالی که در نمایندگی پانزدهم در چند جا دو ته بند می بینیم . در سردر آرامگاه ها بندهای دوتایی و به روشنی گره خورده درنگینه ای ها و آراخوزیه ها باز شناخته می گردد . شاید این هر دو مردم جامه خود را بیشتر می بسته اند ، همان چیزی که می تواند با دو ته بند فرو آویخته نمایندگی پانزدهم در پیوند آورده شود . سرهم از نگاره های برجسته اپدانه می توان برداشت کرد که شلوارهای درنگینه ای ها و آراخوزیه ای ها از آرییه ای ها گشادترند و بیشتر باد دارند . چنین دگرگونی از بررسی شلوارهای نمایندگی پانزدهم نگاره های برجسته اپدانه روشن می گردد که با چین های بسیار فرو آویخته اند . با تکیه بر این می توان در نمایندگی هفتم بیشتر در جستجوی آرییه ای ها بود ، در زمانی که می توان درنگینه ای ها و آراخوزیه ای ها را در نمایندگی پانزدهم به سنجش کشید .
۸- سوری ها ۹- کپدوکیه ای ها ۱۰- مصریها
۱۱- سکاها (کلاه بلندان) ۱۲- ایونی ها ۱۳- باختریه ای ها
۱۴- ستتگیدیه ای و گنداره ای ها
معمولاً این نمایندگی ، گنداری ای دانسته شده است . بازشناسی سه هندی از آنان یعنی نمایندگان مردمانی که تنها با لنگ باد داری که دور کمر گره زده می شود ، پوشیده می گردند ، در عمل بسیار دشوار است . همچنین همه موهای کوتاهی دارند که تنها با یک بند بسته می شود . نمایندگی چهارم اپدانه افزون بر این دارای ابایی است که تا به نزدیک مچ پا می رسد و شانه ها را می گیرد و سندل به پای گنداره ای ها و هندی ها خود را از هوای سرد محفوظ می داشته اند ، دارد . از همین روست که پ . کالمایر آنان را در شمار مکرانی ها آورده است . نیز جامه های بومی آنان همانند مردمانیست که بارها نام برده شده اند ، در حالی که مکرانی های سردر آرامگاه ابا ندارند . درباره اینکه آیا ستتگیدیه ای ها ، چیزی نمیتوان گفت . گاوی که رهموندان گروه نمایندگی چهاردهم پیشکش می آورند ، درست ویژگی های ستتگیدیه ای دارد .
شاید در اینجا هم ستتگیدیه ای ها و گنداره ای ها در زمان نمایش درهم خلاصه شده باشند ، همان گونه که ا. ، . اشمیت در این پیوند گمان زده است ، پوشش های آنها از هم فرق نمی کند . گاو کوهان دار می تواند پیشکش ویژه ستتگیدیه ای ها باشد ، در جایی که گنداره ای ها جنگ افزار می آورند . مگر نمی توان معین ساخت که ستتگیدیه ای ها و مکرانی ها اینجا در یک یگانگی خلاصه شده اند . شاید گنداره ای ها ، هندی ها را در بر می گیرند . یا مکرانی ها و هندی ها یکجایند؟
۱۵- درنگینه ای ها و آراخوزیه ای ها :
پوشش گروه نمایندگی ۱۵ بیش از همه مردمان دیگر با درنگینه ای ها و آراخوزیه ای ها جور در می آید ، هر دوی آنها بر نگاره برجسته آرامگاه چنان همگونه می نمایند که از هم باز شناخته نمی شوند . پس هر آینه می توان انگاشت که هر دو در پلکان اپدانه در یک بخش تصویری خلاصه شده اند . آنگهی نموده شده که آنان با خلاصه شدگی در یک شارستان ، یک یگانگی سیاسی را نیز می ساخته اند .
۱۶- سگرتیه ای ها :
برخی از این دسته نمایندگان را سگرتیه ای می داند ، اما پوشش آنان بسیار به مادها ، ارمنی ها و کپدوکیه ای ها ماننده است ، در حالی که بر پایه نگاره های برجسته آرامگاه های ، سغدی ها و خوارزمیه ای ها کلاه خود را بر می داشته اند . بدبختانه سگرتیه ای بر کنده کاری های بیستون با سر پوشیده نشان داده شده است . به هر روی جامه وی را می توان به خوبی همسنجی نمود . چون سگرتیه ای ها تنها یک بار در شمارش سرزمین ها یعنی بر سنگ نبشته داریوش در تخت جمشید در آسوی جنوبی دیوار ایوان تخت جمشید پدیدار می گردند ، ثبت سگرتیه ای ها در میان کنده کاری های اپدانه می تواند به معنی شالوده ای همزمان در پیوند با نگاره های برجسته باشد .
۱۷- سغدی ها و خوارزمیه ای ها :
این دو مردم چنان بر نگاره های برجسته همانند داده شده اند که بازشناسی آنان دشوار است . شاید برای همین همانندی باشد که آنان در یک تصویر خلاصه شده اند . گذشته از این هر دو همسایه بوده اند و از نگاه دیوان داری نیز درهم خلاصه شده بوده اند و در شمار شارستان باختریه می آمده اند .
۱۸- هندی ها :
جلودار نمایندگان سندلی بر پای دارد که ساختش در سندل های هندی سردر آرامگاه نیز دیده می شود . پ . کالمایر برای جداسازی جامه های هندی و دسته نمایندگان ۱۴ به بسته بودن موی های روی پیشانی اشاره می کند . چون به هر روی این تنها بر آرامگاه ۴ پدیدار است ، اما بر آرامگاه خشایارشا که آسیب ندیده هیچ دیده نمی شود ، شاید گونه ای ویژه بوده که پسانتر باب بوده است .[۱۷۷]
۱۹- عرب ها :
تعیین این نمایندگی بسیار جنجال آمیز است ، مگر شاید چند رویکرد به جزئیات بتوانند به روشن شدن پاسخ پرسش های دیگر یاری رسانند . با پروا به مدل مو و جامه ، این مردان ، هماهنگ با عرب سردر آرامگاهند . از یک نگاه یک گوناگونی جدا کننده در مدل سبیل دیده می شود . عربی که بر سردر آرامگاه است ، تا جایی که می توان وی را باز شناخت ، با ریشی کوتاه و انبوه که موی هایش خمیده است ، نشان داده شده ، (عکس)آن مردان دسته نمایندگان ۲۰ ریش کم پشت دارند . جز از سبیلی که تهش خمیده است ، تنها بر چانه و آرواره پایین اندکی موی کلاله می بینیم . مردم پونت[۱۷۸] نیز سبیلی دارند که با این سبیل ، همسنجی پذیر است ( دسته نمایندگان لیدی «۲۲») ، البته با کمی کلاله بر لپ ها . این مدل سبیل را کس دیگری نیز دارد ، یعنی مردی که بر آرامگاه ۵ در آسوی چپ کنار تخت ایستاده است ، جایی که یک مکرانی مانند همیشه باز داده شده است .
اگر در اینجا کناره نویسی می گوید که وی یک کری می باشد . آیا این اشتباه بوده و سنگ نبشته ها جابجا شده اند یا همین گونه درست است ؟
بر آرامگاه پنجم جامه عرب کمابیش همچون پیشبند مکرانی با عبا دیده می شود .
۲۰- کری ها :
درباره این دسته نمایندگان هنوز هم اختلاف نظرهایی هست . در جایی که ب . یاکوبز آنان را پارت می داند ، گ . گروپ آنان را باشندگان خوارزم دانسته است . این مردان جامه ای آستین دار به تن دارند که یک سوم تن را می پوشاند و بالایش عبایی دارند که کمابیش تا همان اندازه پایین می آید و گوشه بالاییش روی یکی از شانه ها نهاده می شود و از آنجا نوکشان فرو آویخته می گردد . آنان را بر آرامگاه دوم و سوم و چهارم به خوبی می توان یافت .
لیدیه ای ها بر روی نگاره های برجسته آرامگاه ها و نه در اپدانه همیشه با شلوار نمایش داده می شوند . می نماید که رسم شلوار پوشی که معمولاً «پارسی» دانسته شده تا دورترین بخش های آسیای خرد گسترش یافته بوده است . از کری ها بدبختانه تنها بازمانده های اندکی به دست ما رسیده اند . نمونه ای بسیار زیبا از چنین جامه بومی با شلوار ، بخش از تندیس اسب سواری به نام موسولیون[۱۷۹] در هالیکارناسوس[۱۸۰] است که البته تازه به نخستین نیمه سده چهارم پیش از گاهشماری ترسایی برمی گردد .
۲۱- لیبیایی ها ( مردم پونت) :
۲۲- اتیوپیایی ها :
در پلکان اپدانه سخن تنها بر سر شمارش فهرست وار کشورها نیست بلکه یک کار درست که گذشته از این باید آماجی سیاسی را نیز دنبال کرده باشد . عامل های گوناگونی باید در آن نقش داشته باشد .
چند پیش شرط را بپذیریم :
مردمان فرمانروایی بزرگ باید با همان ظاهر ( جامه ، مو ، سبیل بومی ، قیافه و جز اینها ) و چهره پیشکش های ویژه سرزمین خود نشان داده می شدند .
مردمان مهمتر فرمانروایی باید جلوتر آورده می شدند .
کلیت آنها باید کار هنری پسندیده ای را به دست می داد .[۱۸۱]
بخش سوم
۴-۳ انواع البسه و آرایش مو در افراد هدیه آورنده :
پارسیان می بایستی روزانه چندین ساعت از وقت خود را صرف پوشش تن و سر و آرایش سر و صورت خود می کردند و به صورت خود گردهای طلایی می پاشیدند ؛ پیشینیان اعتقاد داشتند که گردها و عطرهای آرایشی را مردم پارس اختراع کرده اند ؛ از این رو در میان آنها طبقه ی خاصی به نام آرایشگران یا به قول یونانیان «کوسمتای» پدید آمد . آنها به برازندگی تن پوش هایشان نیز اهمیت بسیاری می دادند و به همین مناسبت جنس پارچه و رنگ آن به شدت مورد توجه شان بود ؛ مردان پارسی مانند زنانشان از گوشواره ، النگو و گردن بندها و بازوبندهای طلا و نقره استفاده می کردند . بی گمان نوع تنپوش و آرایش پارسیان پس از ساکن شدن در نجد ایران و تصرف سرزمین های مردم بومی عامل دربر گیرنده ای برای نمایش برتری های قومی – نژادی محسوب می شده است ؛ از این رو حجاران و سنگ تراشان برای نشان دادن چگونگی تن پوش و آرایش چهره ی تیره های مختلف قومی در نقوش تخت جمشید و پاسارگاد و غیره دقت فراوانی مبذول داشته اند مثلاً با اینکه لباس زیر برای اولین بار در جهان در زمان پارس ها مطرح شده است .
تن پوش سواری را از قوم ماد و تنپوش رسمی را از ایلامیان ( با تغییرات هوشمندانه ای که در آن دادند ) به صورت کندیس با چین های منظمی که در آستین ها و دامن آن ایجاد کردند ، به عنوان تنپوش قومی خود به جهانیان عرضه نمودند ؛ زیرا کوروش اعتقاد داشت که برای تحبیب اقوام تابع از خصوصیات خوب آنها باید استفاده کرد .
۴-۳-۱ پوشاک مردان پارسی (هخامنشی ) :
۴-۳-۱-۱ پیراهن رو ( کندیس ) :
ساده ترین فرم لباس رسمی پارسیان ، یک پارچه ی مستطیل شکل بود که در وسط آن برای عبور سر ، شکافی در نظر گرفته شده بود که کوتاه آن را مادها با چکمه های بلند که مخصوص مناطق برفی بود به کار می بردند .
با رواج دادن تنپوش مادها (تونیک و شلوار) در میان پارسیان از طریق هدیه فرستادن تنپوش مادی و غیره ، به تدریج به تنپوش پارسی جنبه ی تشریفاتی داد و از آن تنها هنگام اجرای مراسم رسمی استفاده می شد و از آن به بعد این رداها یا کندیس ها را طبقات بالای اجتماع با رنگ ارغوانی و با تزیینات طلایی و نقره ای و طبقات پایین اجتماع با رنگ سرخ و نارنجی نقش دار مورد استفاده قرار می دادند .
فرم در حال بارگذاری ...