ﻫﻢﺗﺮازی، ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ، ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ، ﭼﺸﻢاﻧﺪاز و رﻫﺒﺮی
۱۳
لاولر(۱۹۹۶)
ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی
۱۴
واگنر(۱۹۹۴)
ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺟﻮﯾﯽ
۱۵
ﺗﻮﻣﺎس (۱۹۹۱)
ﺗﻨﻮع ﻧﯿﺮوی ﮐﺎر
۲-۱-۴) مدیریت عملکرد سازمانی
مدیریت عملکرد سازمانی فرایندی است که از طریق آن بین عملکرد سازمانی و عملکرد منابع انسانی هماهنگی و همسویی ایجاد می شود. به عبارت دیگر مدیریت عملکرد سازمانی عبارت است از مجموعه بهم پیوستهای از سیاستها و اقدامات که از طریق تمرکز بر عملکرد فردی، موجب دستیابی به اهداف سازمانی میگردد. مدیریت عملکرد سازمانی به عنوان راهی که می تواند بین اهداف سازمانی و فردی همسویی ایجاد کند و سبب بهبود، رشد، توسعه و تعالی سازمان شود. به عبارت دیگر مدیریت عملکرد سازمانی عبارتست از یک سری ابزار و رویکردهایی که سازمان را در رسیدن به اهداف خود یاری می کند(Kim,2013) در واقع مدیریت عملکرد سازمانی یک پیوند استراتژیک را از طریق ارزیابی و ممیزی کارکنان سازمان به منظور آگاهی از مهارتها، تواناییها، دانش و رفتارشان فراهم میسازد و بیانگر یکسری اقداماتی است که در راستای اهداف سازمان در دوره های مشخص و به هم پیوسته صورت میگیرد تا بتواند لایه های مختلف سازمان از پایینترین سطح(افراد یا کارکنان) تا بالاترین سطح را به صورت یکپارچه، کارا و اثربخش به سمت اهداف سوق دهد. بنابراین میتوان اصول اولیه مدیریت عملکرد را در چهار دسته زیر خلاصه کرد:
- ایجاد یک چشم انداز مشترک از اهداف استراتژیک سازمان
- تعیین اهداف عملکردی برای هر یک از افراد و گروه ها به منظور حصول اطمینان نسبت به همسویی عملکرد افراد با نیازهای سازمان
- استفاده از فرایند رسمی بررسی و ارزشیابی میزان موفقیت گروه ها و افراد در تحقق اهداف
- پیوند دادن ارزشیابی عملکرد و توسعه کارکنان، پاداش دهی و ایجاد انگیزه و تقویت رفتار مطلوب، به کارگیری این اصول سبب پیوند بین اهداف استراتژیک سازمان و عملکرد کارکنان، توسعه سازمانی، پاداشها و نتایج سازمانی می شود(جزئی،۱۹:۱۳۸۸-۲۱).
مدیریت عملکرد سازمانی مسیر دست یافتن به اهداف سازمانی را تعیین می کند و به این علت، متغیرهایی که سبب بهبود عملکرد سازمان میشوند از اهمیت قابل توجهی برخوردارند(محقر و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۱-۵) معرفی مدل جامع اجرایی مدیریت عملکرد سازمان
-
-
- کلیات و دامنه کاربرد مدل
-
با توجه به پیشرفت و تعمیق سیستمهای مدیریتی و به لحاظ لزوم پرداختن به نیازها و توقعات عوامل درونی و بیرونی سازمانها و جلب رضایت آنان، در طی سالیان اخیر شاهد تقسیم بندی واستقلال مدلهای مدیریتی هستیم. لیکن قطعاً میتوان بیان کرد که ریشه و محتوای اصلی بیشتر آنها مبتنی بر چرخه معروف PDCA (طرحریزی، اجرا،کنترل و اصلاح) است و بالطبع، سیستم مدیریت عملکرد سازمان هم مستثنی از آن نیست.مدیریت عملکرد سازمان فرایندی استراتژی و جامع است که موفقیت پایدار سازمان را از طریق بهبود عملکرد فراهم میآورد . فرایند مدیریت عملکرد به عنوان یک فرایند مدیریتی، اساسیترین نقش را در تحقق اهداف و ماموریت سازمانها ایفا می کند. این فرایند، سازمان و تمام منابع آن را در جهت پیشبرد استراتژی های اتخاذ شده برای دستیابی به اهداف تعریف شده در دوره های زمانی مختلف، هدایت و راهبری میکند. لازمه مدیریت عملکرد سازمانها در دوره های زمانی کوتاه مدت، معین بودن اهداف و استراتژیهای دستیابی به آنهاست و مدیریت عملکرد، فراهم آورنده شرایطی برای پیادهسازی استراتژیهای سازمان است. البته تعیین اهداف و استراتژیها میتوانند از فعالیتهای سطح بالاتر مدیریت عملکرد سازمانها تلقی شوند. نمودار هرمی شکل شماره ۲-۲، تبیین کننده جایگاه سیسستم مدیریت عملکرد توسعه داده شده است
همانطورکه در شکل۲-۱ نشان داده شده است، طرحریزی دارای مسیری از بالا به پایین و دستیابی به نتایج دارای مسیری از پایین به بالاست.به عبارت دیگر میتوان اینگونه بیان کرد که تعیین چشمانداز و اهداف بلندمدت و کوتاه مدت، پیش نیاز تعیین استراتژی ها و تعیین استراتژیها پیش نیاز طرحریزی عملیاتاند. در این حالت، مجموعه برنامه های روزانه، در جهت دستیابی به چشمانداز جاریسازی میشوند و موفقیت پیاده سازی این سطح از برنامه ها و طرحهای تضمین کننده تحقق چشم انداز سازمان خواهد بود. البته قابل ذکر است قابلیت موفقیت سازمان حاصلضربی از دقت و صحت کلیه مراحل مسیر طرحریزی مدیریت سازمان(از تعیین چشم انداز تا تدوین برنامه روزانه) است و ضعف در هر مرحله به صورت مستقیم موفقیت کلی سازمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
شکل ۲-۱: تبین حوزه سیستم مدیریت عملکرد(بیاضی طهرابند و همکاران؛۱۳۸۸)
فرم در حال بارگذاری ...