جز تو به ره دگر نمی دانم
گه خستهی آفت لها وورم
گه بستهی تهمت خراسانم
تازاده ام ای شگفت محبوسم
تا مرگ مگر که وقف زندانم
میبینیم که نظایر اینگونه تخیّلات و مضامین احساسی و عاطفی که منبعث از واکنشهای روحی باشد ابداً در دیوان شاعرانی چون رودکی و عنصری و منوچهری یافت نمیشود، امّا بعد از مسعود در غزل سبک عراقی از مایههای اصلی است. لازمهی بیان اینگونه تخیّلات و احساس و عواطف، استفاده از صنایعی چون تشبیه، استعاره و ایهام است. مثلاً تشخیص personi fication، مخصوصاً آنجا که با مکالمه همراه است در شعر او وجه هنری والایی یافته است.
با غم رفیق طبعم از آن سان گرفت انس
کز در چو غم درآید گویدش مرحبا
یادآور بخشی از سرودههای زندانی شیلان اثر لرد بایرون است. آنجا که وقتی زندانی شیلان را میخواهند آزاد کنند، غمگین است. او به زندان و خاطرات او انس گرفته است و این بخش پایان منظومهی زندانی شیلان را بسیار مؤثر ساخته است:
«سرانجام کسانی برای آزاد کردن من آمدند. من نپرسیدم چرا و یا از کجا آمدهاند؟ زیرا دیگر زندگی با زنجیر یا بیزنجیر برای من یکسان شده بود…این دیوارهای سنگین و حجیم در نظر من مانند خلوتکدهی مقدّسی شده بود که تماماً از آن من و به کلّی مخصوص خود من بود… فرمان آزادی خود را با اندوه فراوان شنیدم و چون از زندان بیرون میآمدم از سر حسرت آه میکشیدم.[۶۵]
اکنون که در حدّ حوصلهی این رساله دربارهی موضوع حبسیّه و سبک شاعری و سخنوری مسعود سعد سلمان و خاقانی شروانی بررسی و تحلیل به عمل آمد؛ من باب تمرین و نمونه قصیدهای از مسعود مسعود و قصیدهای از خاقانی که هر دو در موضوع حبسیّه سروده شدهاند به روش سبک شناختی متون آنگونه که در کتب سبکشناسی[۶۶] مطرح است به اجزای متعدّد تجزیه میشوند به نحوی که تفاوت اجزاء برجسته و مشخّص میشود و سپس با تحلیلهای مختلف، اختلاف قصیده ها و برخی از مسائل سبکی آشکار میشود.
فصل چهارم
روشهای مطالعهی سبک شناسانه
۴-۱- روشهای مطالعه سبک شناسانه قصیدهی «پستس گرفت همّت من زین بلند جای»
مطالعه با زمینهی کوچک (micro –context) و آن عبارت است از بررسی سبکشناسانهی یک شعر یا یک داستان و نظایر آن در مقابل (macro –context) که مطالعهی سبکشناسانهی تمام آثار یک هنرمند یا یک دوره یا نوع ادبی (genre) است. ما در اینجا یک قصیده از مسعود سعد و یک قصیده از خاقانی را در مقام زمینهی کوچک تحلیل سبکی میکنیم. مطالعهی زمینهی کوچک گاهی اوقات همان توضیح و تفسیر متن است (explication detext). امّا مطالعهی ما فقط از برخی از جنبههای سبکشناسی است و در زمینهی تفسیر و توضیح متن فقط به برخی از ابیات مشکل آن هم از دیدگاه سبکشناسی صور خیال اشاره میگردد.
هدف از این مطالعه این است که با توجه به قرائت تنگاتنگ (close reading) که بدون توجه به معلومات فبلی و بیشتر بر مبنای خود شعر هاست تفاوت سبکی آن ها را دریابیم. یکی از معلومات قبلیی که از آن سود جسته ایم این است که خاقانی متأخّر از مسعود است و بعید نیست که در سرودن حبسیّات خود تحت تأثیر حبسیّات مسعود قرار گرفته باشد. اینک قصیدهی مسعود سعد و خاقانی به ترتیب نقل میشود.
«پستی گرفت همت من زین بلند جای»
۱ نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همّت من زین بلند جای
آرد هوای نای مرا نالههای زار جز نالههای زار چه آرد هوای نای
۳ گردون به درد و رنج مرا کشته بود اگر پیوند عمر من نشدی نظم جانفرای
نی نی ز حصن نای بیفزود جاه من داند جهان که ما در مُلک است حصن نای
۵ من چون ملوک سر ز فلک برگذاشته زی زهره برده دست و به مه بر نهاده پای
از دیده گاه پاشـم درهای قیمتی وز طبع گه خرامم در باغ دلگشای
نظمی به کامم اندر چون بادهی لطیف خطی به دستم اندر چون زلف دل ربای
ای از زمانه راست نگشته مگوی کژ وی پخته ناشده به خرد خام کم درای
امروز پست گشت مرا همّت بلند زنگار غم گرفت مرا طبع غم زدای
۱۰ از رنج تن تمام نیارم نهـاد پی وز درد دل تمام نیارم کشید وای
گویم صـبور گردم، برجای نیـست دل گویم برسم باشم ، هموار نیست رای
عوغم نکرد حکمت دور فلک نـگار سودم نداشت دانش جام جهان نمای
بر من سخن نست نبست نبندد بلی سخن چون یک سخن نیوش نباشد سخن سـرای
کاری تراست بر دل و جانم بلا و غم از رمح آب داده و از تیغ سر گـرای
۱۵چون پشت بینم از همه مرغان برین حصار ممکن بود که سایه کند بر سرم همای؟
گردون چه خواهد از من بیچارهی ضعیف گیتی چه خواهد از من درماندهی گـدای؟
گر شیر شرزه نیستی ای فضل کم شکر ور مار گرزه نیستی ای عقل کـم گزای
ای محنت ار نه کوه شدی ساعتی برو وی دولت ار نه باد شدی لحظه ای بپـای
ای تن جزع مکن که مجازی است این جهان وی دل غمین مشو که سپنجی است این سرای
۲۰ور عّز و ملک خواهی اندر جهان مدار جز صبر و جز قناعت، دستور و رهنمای
ای بی هنر زمانه مرا پاک در نورد وی کور دل سپهر مرا نیک برگرای
ای روزگار هر شب و هر روز در بلا ده چه ز محنتم کن و ده در زغم گشای
در آتش شکیبم چون گل فروچکان بر سنگ امتحانم چون زر بیازمای
از بهر زخم گاه چو سیمم همی گداز وز بهر حبس گاه چو مارم همی فسای
۲۵ای اژدهای چرخ دلم بیشتر بخور وی آسیای نحس تنم نیک تر بسای
ای دیدهی سعادت تاری شو و مبین وای مادر امید سترون شو و مزای
زین جمله باک نیست چو نومید نیستم از عفو شاه عادل و از رحمت خدای
مسعود سعد دشمن فضل است روزگار این روزگار شیفته را فضل کم نمای
شاید که باطلم نکند بی گنه فلک کاندر جهان نیاید چون من ملک ستای
(زندانی نای، ۱۳۸۸ :۷۴-۲۷۲ )
۴-۲- بررسی قصیده حصار نای به لحاظ سبکشناسی صور خیال
چنانکه خاطر نشان گردید یکی از اهداف مطالعه سبک شناسانه توجه به سبکشناسی صور خیال است که در تشخیص سبک شخصی و فردی حائز کمل اهمیّت است. دیگر از اهداف مطالعهی سبک شناسانه قرائت تنگاتنگ (closereading) و عمیق تر خواندن متن و عدم توجه به معلومات قبلی و پرداختن به متن است به عنوان اثری قائم به ذات. این شیوه از تحلیل شیوۀفرمالیستهای روسی است که در رأس آن ها رومن یاکوبسون قرار دارد.
زنده یاد دکتر غلامحسین یوسفی در کتاب چشمهی روشن، ص ۹۵ مینویسد: «حصار نای با آن استحکامات و مکان دور از دسترس و دشوار یاب و دیوارهای سنگین و ستبر شاعر نازک دل را در خود محبوس میداشت و جان و تن او را در هم میفشرد، بعلاوه از حبسیّههای وی بر میآید که، پس از آن سوابق جاه و نعمت، در این زندان ها در جایگاهی تنگ و تاریک، با جامهی ژنده و خوارکی ناگوار، بند بر پای و زیر نظر زندانبانان سخت گیر و بدخوی به سر میبرده است که او را یک دم آسوده نمی گذاشته اند. از این رو با شکایت و طنز میگوید:
مقصور شد مصالح کار جهانیان بر حبس و بند این تن رنجور ناتوان
فرم در حال بارگذاری ...