۵-۵-۵- علاءالدین آبیزی(متوفی ۸۹۲ ق) ۱۳۶
۵-۵-۶- مولانا نظامالدین امیر علیشیر نوائی (متوفی ۹۰۶ ق) ۱۳۶
۵-۶- طریقه خواجگان نخستین مشایخ در عصر جغتایی ۱۳۷
۵-۶- ۱- تعالیم بهاءالدین در آثار مکتوب خواجگان ۱۳۹
۵-۷- مروری بر شرح حال علاءالدین عطار ۱۴۰
۵-۸- گذری بر محفل تعلیمی یعقوب چرخی ۱۴۲
۵-۸-۱- آثار یعقوب چرخی ۱۴۳
۵-۹- نقش نظام الدین خاموش در تصوف ماوراءالنهر ۱۴۳
۵-۱۰- مروری بر شرح حال و آثار خواجه پارسا ۱۴۴
۵-۱۰-۱- مهمترین آثار خواجه پارسا ۱۴۶
۵-۱۱- مروری بر احوال و آثار خواجه احرار ۱۴۷
۵-۱۱-۱- جایگاه سیاسی خواجه عبیدالله احرار ۱۴۹
۵-۱۱-۲- مهمترین آثار برجای مانده از خواجه عبیدالله احرار ۱۵۲
عنوان صفحه
۵-۱۱-۳- شاگردان خواجه عبیدالله احرار ۱۵۳
۵-۱۲- نگاهی به شخصیت مولی احمد خواجگی ۱۵۴
۵-۱۲-۱- آثار خواجه احمد خواجگی ۱۵۵
۵-۱۳- مراحل تاریخی نفوذ نقشبندیه در آسیای مرکزی ۱۵۷
۱۶۰
منابع فارسی ۱۶۲
منابع انگلیسی ۱۷۲
۱۷۳
فصل اوّل
مقدمه
۱-۱- کلیات
بر اساس گزارشهای تاریخی اقدامات به دور از تدبیر سلطان محمّد خوارزمشاه، موجب شروع حملات ویرانگر مغولان به رهبری چنگیزخان به سوی مشرق زمین شد. پیشرویهای محمّد خوارزمشاه در ترکستان و ماوراءالنهر و شکست قراختائیان و در نتیجه همسایه شدن با مغولانِ تازه قدرت یافته از یکسو و عدم برخورد مناسب با بازرگانان و فرستادگان چنگیز از سوی دیگر موجبات این حملهی ناگهانی را فراهم آورد. بخارا در سال ۶۱۶ ﻫ . ق/ ۱۲۱۹ م، سمرقند۶۱۷ ﻫ . ق/۱۲۲۰ م و خوارزم ۶۱۸ ﻫ . ق/ ۱۲۲۱ م از جمله شهرهایی بودند که در ابتدای حملهی مغول مورد هجوم وحشیانهی این قوم قرار گرفته و ویران گشتند. بدین ترتیب اراضی و سرزمینهای ماوراءالنهر به عنوان بخشی از ملکلایطاق مغولان چنگیزخانی شدند. در سال ۶۲۴ ﻫ . ق/ ۱۲۲۷م هنگامی که چنگیزخان احساس کرد که عمرش رو به پایان است تصمیم گرفت آنچه را که در طول این مدّت از اراضی مسکون و غیره بدست آورده بود، در میان فرزندان خود تقسیم کند؛ به همین جهت مجلسی تشکیل داده اراضی و فتوحات خود را بین چهار پسر خود؛ جوچی، جغتای، اگتای و تولوی تقسیم نمود که به«اولوسهای چهارگانه» اشتهار پیدا کردند. اولوس جوچی عبارت بود از: قلمروی که شامل درهی علیای رود سیحون، ایالت خوارزم، دشت قبچاق، قسمتی از روسیهی جنوبی، سیبری غربی، دامنههای جبال اورال و حدود رود دانوب تا مرز بلغار میشد. اولوس اگتای عبارت بود از: حد غربی خاک اصلی مغولستان. اگتای چون بعد از پدر در رأس حکومت قرار میگرفت، کمترین سهم نصیبش شد. یورت (اقامتگاه) وی در زمان حیات چنگیزخان در حدود کنارههای ایمیل و قوناق بود. اولوس تولوی سرزمین اصلی آبا و اجدادی چنگیزخان؛ یعنی درههای رود کارولان، انون و ارخن و دامنههای جبال قراقروم را شامل میشد. و امّا اولوس جغتای؛ که از مرز مغولستان شروع شده و ایالت متصرّفی حکومت قراختایی و همه شهرهای ماوراءالنهر را که تا آن زمان فتح شده بود، در برمیگرفت.
به عبارت دیگر منطقهای که امروزه اصطلاحاً ترکستان خوانده میشود، اعم از ترکستان غربی و شرقی، این اولوس را تشکیل میداد و کمی نیز فراتر میرفت و تا شهرهای بلخ، بخارا و بامیان ادامه مییافت. مرکز آن شهر قناس، از شهرهای مجاور آلمالیغ بود. خاندان جغتای در بین سالهای ۶۲۴ﻫ .ق/ ۱۲۲۷ م تا ۷۳۶ﻫ .ق/ ۱۳۶۲م در ماوراءالنهر حکمرانی کرده و در اثر سیاستها و شیوه زندگی آنها، شهرهای این منطقه همچون بخارا و سمرقند که در دوره های پیشین جزو شهرهای زیبا و آباد و مهد فرهنگ و تمدن اسلامی بودند، به تدریج رو به افول گذاشته و به ویرانی کشیده شدند.
جغتاییان مظهر و نمایندهی مغولان صحراگرد و واپسمانده و سنّتی که زندگیشان در پناه (قانون مغولی) معنا مییافت، به شمار میآمدند.جغتای که در بین سالهای ۶۲۴ ﻫ . ق/ ۱۲۲۷ م تا ۶۴۰ ﻫ . ق/ ۱۲۴۲ م حکمرانی کرد، در دوران حکومت چنگیز، مأمور اجرای دقیق یاسا و دستورات چنگیزخانی بود. او از جهت در پیش گرفتن سیاست ضد اسلامی در محدوده امپراتوری مغول و برقراری قوانین یاسایی به دشمن سوگند خوردهی مسلمانان معروف بود. در حقیقت در دوران حکمرانی جغتای، مسلمانان در جهت اجرای احکام دینی خود به شدّت در تنگنا قرار داشتند، به صورتی که تا مدّتها در ناحیهی خراسان و ماوراءالنهر کسی جرأت نکرد گوسفندی را به صورت آشکار ذبح شرعی کند، بلکه حیوان را خفه کرده و سپس گوشت آن را که در احکام اسلام گوشت مردار به حساب میآمد، میخوردند. با این حال مسلمانان در اندرون دستگاه حکومت رخنه کردند و حساسترین شغلها را بر عهده گرفتند. البته باید خاطر نشان کرد که میزان توفیق مسلمانان در قلمرو اولوس جغتای بسته به شیوه رفتار حاکم وقت، با فراز و فرودهای زیادی همراه بود. از آنجا که جغتاى و فرزندانش دیگر فتوحاتى را در پیش نداشتند، به زودى ماوراءالنهر رو به آرامش نهاد و اندک اندک ویرانىها آباد شد.
سرانجام مسلمانان با نفوذ معنوی در بین شاهزادگان و امرای طراز اوّل، موفق به جذب شمار بسیاری از آنان به اسلام شدند و اوّلین فرد از فرزندان جغتای که مسلمان شد، احمد سلطان بود که نام اصلی مغولی وی قراهلاکو بوده است. با اسلام آوردن احمد سلطان، همسر اصلیاش، اورغنه خاتون، نیز مسلمانان شد. وی در ترویج دین و تقویت مسلمان و بخصوص حفظ آنان از گزند قوانین مغولی، کوشش فراوان کرد. اورغنه خاتون، پس از مرگ زودرس شوهرش، برای مدّتی کوتاه به حکومت رسید و در نتیجه اسلام رونقی افزونتر یافت، ولی چون در اوایل جوانی و به هنگام وضع حمل از همسری دیگر درگذشت، دشمنان اسلام، بخصوص روحانیون مغولی و بوداییکه از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن سود میجستند، اسلام آوردن او را نامبارک قلمداد کردند و آن را سبب مرگ زودرس این خاتون دانستند. بدین جهت کار مسلمانان بخارا و سمرقند به سستی گرایید. از احمد سلطان و اورغنه خاتون فرزندی به نام مبارکشاه باقی ماند که حاکم مسلمان جغتای گردید. انتخاب مبارکشاه، شاهزادهای مسلمان که در سال ۶۵۶ ﻫ.ق/ ۱۲۶۷م به سلطنت رسید، نشان دهنده نفوذ قوم مغلوب(ایرانیان مسلمان)در دستگاه قوم غالب است، ولی به علّت زودرس بودن کار و دستهبندیها و مقاومت مغولان و دست اندرکاران سایر مذاهب، حکومت مبارکشاه بیش از یک سال و اندی دوام نیافت و شاهزادهای دیگر به نام براق ادعای سلطنت کرد و موفق شد در جنگی مبارکشاه را خلع کرده، خود زمام امور را در دست گیرد. در طول همان یک سال کار ایرانیان رونق بسیار گرفت که شاید همین موضوع یکی از دلایل احساس خطر از جانب مغولان و خلع فرمانروای جوان بوده باشد. دیری نگذشت که بار دیگر آزادی های نسبی مسلمانان محدود گردید.
دوره حکومت براق برای مسلمانان، بخصوص اهالی سمرقند و بخارا که از پرچمداران احیای دین و فرهنگ ایرانی بودند، دشوار و ناگوار بود. در اواخر دوران حکومت ایلخانی بار دیگر در اولوس جغتای شاهد به تخت نشستن شاهزادهای مسلمان به نام ترمشیرین هستیم که خود را علاءالدین خواند و در حدود ده سال سلطنت کرد. فرمانروایی یک خان مسلمان به مدّت ده سال نشانهای از آغاز دوران حیات اسلام است.ترمشیرین با «یاسا» به مخالفت صریح پرداخت و به تجدید شرایع اسلامی همت گماشت، در ایجاد روابط بازرگانی بین اولوس جغتای و سایر مناطق اسلامی، بخصوص خراسان در ایران و مصر و شامات بسیار کوشید و حتی به خراسان سفر کرد و مدّت چهار سال در آنجا اقامت گزید. این اقامت طولانی دور از مرکز حکومت شگفت می کند با مسلمان شدن مغولان در ماوراءالنهر، خوى وحشیگرى آنان پایان یافت و دایرهی نفوذ تمدن اسلامى به مرزهاى چین نیز رسید. ماوراءالنهر از نظر فرهنگی بعد از سلطهی مغول و در سدههاى هفتم، هشتم و نهم هجرى وضع قابل توجّهى داشت و دوباره در دوره تیموریان به یکى از مهمترین مراکز تمدنى عالم اسلام تبدیل شده بود.
تصوف که از دیر زمان در منطقهی آسیای مرکزی رواج داشت، در دوره جغتاییان رونقی افزون یافت، تا حدّی که میتوان گفت که اسلام شناخته شده در ماوراءالنهر در این دوره، بیشتر اسلامی صوفیانه بود و از محافل فقهی(اهل فقاهت)کمتر نمودی بر جای بود. اهمیّت و اعتبار تصوف و مشایخ در این دوران به اندازهای بود که مذهب نهادینه شدهی اکثر مردم به حساب میآمد و دوران تکامل و عصر طلایی و باروری خود را پشت سر میگذاشت. در این دوره سلسلههای صوفی درآسیای مرکزی عبارتند از: نقشبندیه، ییسویه، قادریه، کبرویه که نخستین و مهمترین سلسلهی صوفیانهی ماوراءالنهر، نقشبندیه است. این سلسله منسوب به خواجه بهاءالدین نقشبند(متوفی ۷۹۱ ﻫ . ق) و ادامه سلسلهی خواجگان است. بنیانگذاران سلسلهی خواجگان خواجه یوسف همدانی(متوفی ۵۳۵ ﻫ . ق) و خواجه عبدالخالق غجدوانی یا خواجهی بزرگ یا کلان (متوفی ۵۷۵ ﻫ . ق) بودند.
سلسلهی دیگر در ماوراءالنهر یسویه است که بنیانگذار آن شیخ احمد یسوی (متوفی ﻫ . ق ۵۶۲) در شهر یسی به دنیا آمد. شیخ احمد سومین خلیفه بعد از خواجه یوسف همدانی و از خواجگان بود.
کبرویه به لحاظ قدمت نخستین و از حیث نفوذ پس از نقشبندیه و یسویه سومین سلسله در ماوراءالنهر بویژه خوارزم است. بنیانگذار آن نجمالدین کبری(متوفی ۶۱۸ ﻫ . ق) بود که پس از کشته شدنش به دست مغولان دو مرید معروفش سیفالدین باخرزی در ماوراءالنهر و باباکمال خجندی در ترکستان تعالیم او را اشاعه دادند. دیگر سلسلهی صوفیانهی معروف در این منطقه قادریه منسوب به عبدالقادر جیلانی یا گیلانی(متوفی۵۶۱ﻫ . ق)است. محل شکوفایی قادریه بغداد بود و به آسیای مرکزی نیز نفوذ یافت.
نقشی که رجال صوفیه در سدههای متمادی در صحنهی سیاسی آسیای مرکزی ایفا کرده اند، کمتر در گزارشهای تاریخی بازتاب یافته است، ولی آنچه از شواهد بر می آید آن است که تصوف به واقع نقشی مهم در این دوره ایفا کرده و اندک بودن نمود آن در تاریخ سیاسی و اجتماعی منطقه از آن روست که هنوز مطالعات کافی در این دوره صورت نگرفته است. آنچه در اینجا می تواند مطرح شود، بررسی زاویههایی از این نقش سیاسی است که در منابع تاریخی بازتاب یافته است. به عنوان نقطهی آغازی بر جایگاه سیاسی صوفیان در عصر جغتایی باید به نقش نجمالدین در جریان حمله مغولان به خوارزم اشاره کرد. در پیجویی از نخستین ردپای سیاسی پیشوایان صوفیه پس از استیلای مغول بر آسیای مرکزی، یکی از شخصیتهای مهم، سیفالدین باخرزی از شاگردان نجمالدین کبری است.
در پژوهش حاضر ضمن بررسی تحولات سیاسی اولوس جغتای به نقش اسلام و مسلمانان در این تحولات و همچنین فراز و فرود جایگاه اسلام و مسلمانی در قلمرو جغتاییان پرداخته میشود. چگونگی روند گسترش و نفوذ اسلام و گرایشهای صوفیانه در میان جغتاییان که نمایندهی اصلی مغولان صحراگرد و دشمنان مسلمانان به شمار میرفتند، مسألهی مهم این پژوهش است.
۱-۲- اهمیّت و ضرورت تحقیق
در پژوهشهای مربوط به تاریخ امپراتوری مغول، تحقیقات کمی به جغتاییان اختصاص داشته است. به ویژه محققان ایرانی کمتر به این موضوع پرداختهاند. اهمیّت این پژوهش در بازشناسی نقش مسلمانان در یکی از سرسختترین دولتهای مغولی است که بیشترین دشمنی را با مسلمانان داشت. ضمن اینکه شناخت چگونگی تلاش ایرانیان مسلمان در حوزه آسیای مرکزی در دوره مغولان و نفوذ در قلمرو آنها و چگونگی پذیرش اسلام از سوی حاکمان مغولی جغتایی و تأثیر آن بر سیاستهای آنها دارای اهمیّت است.
۱-۳- هدف تحقیق
هدف این پژوهش پاسخ به پرسشهای مطرح شده است. به طور خاص شناسایی دولت جغتاییان و نقش آن درگسترش اسلام، همچنین چرایی و چگونگی نفوذ تصوف، وضعیت مسلمانان در دوره جغتاییان از اهداف این پژوهش است که می تواند در توضیح و تبیین وضعیت اسلام در قلمرو جغتاییان مفید باشد.
۱-۴-پیشینهی تحقیق
از آنجایی که سلسلهی جغتاییان در مقایسه با سایر حکومتهای همزمان خود، مورد پژوهش و ارزیابی کمتری قرار گرفته است، کتابها و مقالات نوشته شده درباره این حکومت نیز نسبت به حکومتهای هم عصرِ آن اندک میباشد. با این حال هر یک از تألیفات مرتبط با موضوع یاد شده در نوع خود ارزشمند و گرانمایه هستند. برخی از مهمترین محققان و آثار ایشان به قرار زیر است:
گروسه(۱۳۵۳) حاوی مباحث کلی و مستند درباره تاریخ ترکان و مغولان است و در ذکر رویدادهای مربوط به مغولان، به فتوحات آنها و تبدیل شدن به امپراتوری بزرگ و شکلگیری اولوس جغتای و روابط حکمرانان جغتای با خانات همجوار بخصوص ایلخانان در ایران می پردازد. ولی در مورد اسلام و چگونگی گسترش آن در قلمرو جغتایی و تصوف در آسیای مرکزی بحث نشده است. این کتاب درباره مغولان و اولوس جغتای و ارتباط آنها با دیگر خانات مطالب ارزشمندی دارد.
بیانی(۱۳۷۵) که در سه جلد به روابط دین و دولت اختصاص دارد، مسائل مذهب را از جمله موضوعات دارای اولویت زمان مغول به شمار میآورد. این تحقیق در حقیقت برای مطالعه و بررسی تاریخ اجتماعی مذهبی دوران مغول اهمیّت اساسی دارد. روی هم رفته بیانی در این اثر مسأله روابط متقابل اسلام و مغولها را مورد بررسی قرار داده است.
بایمتاف(۱۳۷۸ش) از جمله محققینی است که متخصص این دوره میباشد و آثار و مقالات ارزشمندی درباره جغتاییان نوشته است ولی در مورد اسلامپذیری در خانهای جغتایی اثر خاصی ندارد.
رفیعی(۱۳۸۴) اوضاع سیاسی، نظامی ماوراءالنهر از آغاز یورش چنگیز تا ظهور تیمور را به طور اجمالی، مورد مطالعه و ارزیابی قرار داده است. در این مقاله به اسلام در قلمرو جغتاییان پرداخته نشده ولی درباره الوس جغتای و اینکه چگونه شکل گرفته است، دارای اطلاعاتی است.
اشپولر(۱۳۸۹) در کتاب خود به سرگذشت و جایگاه مغولان در تاریخ جهان میپردازد. در همین راستا نیز آسیای مرکزی را به عنوان خاستگاه مغولان از یک محدوده بستهی جغرافیایی به یک مفهوم گسترش یافته جهانی ارتقاء میدهد. کتاب ایشان از نظر جامعیت تحلیل و نظر درباره تاریخ مغولان واجد اهمیّت و ارزش خاصی است و در مورد حملهی مغولها به ماوراءالنهر و چگونگی شکلگیری اولوس جغتای و همچنین حکمرانان جغتایی و بحثهای مختصری درباره اسلام در قلمرو برخی از خانات جغتای بحث شده است.
پاکتچی(۱۳۹۲) به شکل گیری تصوف و همچنین زمینه های پیدایی تصوف در آسیای مرکزی تا قبل از عصر جغتایی و حیات صوفیه در این دوران پرداخته است.
بوهلر(۱۹۹۶) از گسترش نقشبندیه در آسیای مرکزی و ورود آن به هند و همچنین روابط حاکمان مغولی در آسیای مرکزی با صوفیان نقشبندی مطالبی دارد. هر چند در این مقاله به بحث تصوف و فرقه نقشبندیه توجّه شده است، ولی به شکلگیری اولوس جغتای و روابط با دیگر خانات و همچنین اسلام در قلمرو جغتای نپرداخته است، امّا از جنبهی تصوف می تواند مفید باشد.
۷۱۴
۶۲۶
پخش آزمایشی
فرستنده دیجیتال زنجان
۱۴
۲-۴- توان فرستندههای DVB-T
فرستندههای متفاوتی برای ارسال سیگنالهای تلوزیونی دیجیتالی وجود دارند که از بین آنها میتوان به فرستندههای سری DTL-10 و سری DTU-52 شرکت NEC و همچنین فرستندههای سری Elite شرکت Thomson اشاره کرد. این فرستندهها توانهای ارسالی متفاوتی دارند. برای مثال رنج توان ارسالی توسط فرستندههای DTL-10 از w30 تا kw16، برای فرستندههای DTU-52 ماکزیمم توان ارسالی از w900 تا kw10 و برای فرستندههای Elite کم توان و پر توان به ترتیب بین w300 تا kw2 و بین kw2 تا kw24 است.
واضح است که برای این فرستندهها نیز میتوان چگالی سطح توان[۴۲] را در فاصله R متری از رابطه محاسبه نمود که توان فرستنده و بهره آنتن آن هستند. برای مثال اگر حاصلضرب برابر با kw8 در نظر گرفته شود این مقدار در فاصله km100 از فرستنده برابر با dB72- خواهد بود [۳۱-۳۲].
۲-۵- بررسی تابع ابهام سیگنال DVB-T
در این بخش تابع ابهام سیگنال DVB-T را به صورت کاربردی و از دیدگاه راداری بررسی میکنیم. همان طور که در فصل اول بیان شد در سالهای اخیر رادارهای پسیو بسیار مورد توجه واقع شده اند، از علل این توجهات میتوان به کم هزینه بودن، عدم نیاز به فرستنده خاص، غیر قابل شناسایی بودن و … اشاره کرد. در این رادارها که سیگنالهای فرستنده که اصطلاحاً با نام فرستندههای مغتنم نیز شناخته میشوند از سیگنالهای متفاوتی مانند سیگنال FM، سیگنال آنالوگ تلویزیون، DAB، DVB و سیگنال موبایل برای کشف و ردگیری اهداف استفاده می شود. مهمترین علل توجه به سیگنال DVB-T عبارتند از [۷-۱۵]:
فرستندههای سیگنال دیجیتال تلویزیونی، سیگنالی با قدرت و کیفیت خوب و بالا با کمترین هرینه ممکن از دید راداری ارسال می کنند.
این سیگنال پهنای باند کافی برای تامین قدرت رزولوشن در برد مناسب را داراست.
این سیگنال به نوعی شبه نویز است و این امر کمک به قابلیت فشردگی در برد و تخمین مناسب داپلر می کند.
با وجود تمام مزایای فوق تابع ابهام این سیگنال از دید راداری و از نظر آشکارسازی و ردگیری اهداف وضعیت مطلوب و مناسبی نداشته و لذا انجام پردازشهایی در جهت بهبود تابع ابهام این سیگنالینگ اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. در ادامه ابتدا تابع ابهام این سیگنالینگ معرفی شده و سپس روشهای بهبود آن ارائه خواهد شد.
۲-۵-۱- تابع ابهام DVB-T
تابع ابهام سیگنال DVB-T بنا به رابطه زیر تعریف می شود:
در رابطه فوق s(t) بیانگر سیگنال مرجع (سیگنال مسیر مستقیم)، τ تأخیر و fd داپلر میباشد.
تابع ابهام این سیگنال همانند شکل ۲-۱۵ فرمی شصت[۴۳] مانند دارد. همان طور که مشخص است در این تابع ابهام پیکهای ناخواستهای نیز روئیت میشوند. در ادامه علل پیدایش این پیکها و روش حذف آنها را توضیح خواهیم داد. این تابع ابهام برای سیگنالی با مشخصات مطابق جدول شماره ۲-۱۷ رسم شده است [۱۴].
شکل ۲-۱۵: تابع ابهام سیگنال DVB-T
جدول شماره ۲-۱۷: پارامترهای سیگنال انتخابی در رسم تابع ابهام
مود k2
پارامترها
۱۷۰۵
تعداد حاملها
۲۲۴میکروثانیه
طول داده
۷میکروثانیه
زمان محافظ
۶۱/۷ مگاهرتز
پهنای باند
تابع ابهام سیگنال DVB-T به دلیل وجود پایلوتها (پراکنده، پیوسته) و TPSها و همچنین به دلیل وجود باند محافظ که باعث ایجاد ساختارهای تکراری در فریمهای OFDM ارسالی میشوند، شامل پیکهای اضافی است. پیکهای اضافی موجود در تابع ابهام را به سه دسته زیر تقسیم بندی می کنند:
۱- پیکهای درون سمبلی[۴۴] : پیکهای درون سمبلی به پیکهایی اتلاق می شود که در زمانی کمتر از طول یک سمبل (Ts) دیده میشوند.
۳- چشم اندازی از آینده و گذشته علم داشته باشد.
۴- از مفاهیم اصلی علوم هم چون ماده، انرژی، موجودات زنده، زمین و پدید های طبیعی و۰۰۰۰ درک صحیحی داشته باشد.
۲-۵-۴ نگرش های ضروری در برنامه قصد شده
ارزش ها در آموزش و پرورش اهمیت بسیار زیادی دارند. در واقع آموزش را باید وسیله ایی برای نیل به ارزشها دانست. اگر ما بتوانیم تمامی سواد علمی مورد نیاز هر فرد را در اختیار او بگذاریم اما شخصیت و نگرش هایش را در مسیر درست قرار ندهیم، هیچ مشکلی از مشکلات جهان امروز حل نخواهد شد. بنا براین باید در کنار دانش پایه و مهارتها، به هدف های نگرشی نیز توجه کامل داشته باشیم. البته بیشتر هدفهای نگرشی جنبه عمومی دارند و خاص درس علوم تجربی نیستند.
بسیاری ازهدفهای نگرشی در زمره هدفهای مشترک آموزش علوم تجربی در همه کشورها قرار می گیرند. شاید بتوان گفت (( شعار جهانی فکر کنید و منطقه ایی عمل کنید)) حتی در عرصه تدوین هدفهای آموزشی نیز معنا یافته است. به هر حال، هدف هایی هم چون توجه به قانونمندی و نظم موجود در پدیده های طبیعت و پی بردن به وجود خالق آن ها، قدردانی از مواهب طبیعی به عنوان نعمت های الهی، تمایل به همکاری گروهی، صبر و حوصله، مسئولیت پذیری، درستکاری و راستگویی، تصمیم گیری مسئولانه و احترام گذاشتن به عقاید دیگران، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری در اندیشیدن، دوری از تعصب نابجا، تمایل به یادگیری، کنجکاوی، علاقه مندی به کار و تلاش، حساسیت به حفظ بهداشت جسم وحفظ محیط زیست،میل به صرفه جویی در مصرف ماده و انرژی و دارا بودن تفکر نقادانه و خلاق، هدف های مهم نگرشی هستند.
۲-۵-۴-۱ هدف های نگرشی در برنامه قصد شده
۱- در مورد پدیده هایی که در محیط اطراف او وجود دارد و علت بروز آنها، از خود کنجکاوی نشان دهد و با جستجو و تفکر، زمینه های کسب اطلاعات علمی را فراهم آورد.
۲- از مشاهده ی نظام مندی موجود در پدید های طبیعت به وجود ناظم آن پی ببرد.
۳- سعی کند برای آنچه خوانده است، کاربردهای علمی بیابد.
۴-به مطالعه نشریه علمی واستفاده از رسانه های گوناگون درزمینه های علمی علاقه نشان بدهد.
۵- به مسائلی از قبیل صرفه جویی، استفاده بهینه از ماده و انرژی و وقت توجه داشته باشد.
۶- به ضرورت تلاش برای کسب علم و فناوری به منظور فراهم آوری زمینه های زندگی بهتر برای خود و جامعه ایی که در آن زندگی می کند اعتقاد داشته باشد.
۷-به انجام دادن بعضی فعالیتهای ذوقی، هنری و مهارتی، مانند ساخت ابزار و وسایل مورد نیاز برای زندگی یاآزمایش های علمی وپرورش گل وسبزی (درباغچه یاگلدان) و… علاقه نشان دهد.
۸- به بهداشت فردی وعمومی ومسائل زیست محیطی توجه داشته باشدودرحفظ محیط زیست بکوشد.
۲-۶ - اهداف کلی و اهداف جزیی به تفکیک دروس
امانی و همکاران(۱۳۸۶) درکتاب راهنمای معلم، سال سوم راهنمایی اهداف هردرس را چنین تنظیم می کنند.
درون اتم
هدف کلی- آشنایی با ساختار اتم
جدول ۲-۱ اهداف جزئی فصل اول کتاب علوم تجربی سال سوم راهنمایی
لیست اهداف جزئی در برنامه قصد شده | حیطه ونوع اهداف | |
الف ) دانستنی ها و مهارت ها | ۱- با ساختار درونی اتم و ذره های تشکیل دهنده ی آن آشنا شود. | شناختی- دانش |
۲- عدد اتمی و عدد جرمی را به عنوان دو ویژگی اتم بشناسد و شیوه ی به کارگیری آن ها در نمایش عنصرها را فرا بگیرد. | دانش – کاربرد | |
۳- مفهوم نماد شیمیایی را درک کند و با نماد شیمیایی برخی عنصرها آشنا شود. | درک - دانش | |
۴- با جدول تناوبی عنصرها به عنوان شیوه ای برای دسته بندی عنصرها آشنا شود واین که در آن جدول، عنصرها به ترتیب افزایش عدد اتمی چیده شده اند. | درک - دانش | |
۵- مفهوم ایزوتوپ یا هم مکان را درک کند. با تفاوت در ویژگی ها و اجزای ایزوتوپ های یک عنصر آشنا شود. | درک - دانش |
- عوامل کلیدی موفقیت:
عوامل کلیدی موفقیت، نقاط قوت و مهم یک سازمان می باشد که سازمان با اتکا به این عوامل در دستیابی به اهداف خود موفق بوده و این عوامل باعث پیشرفت و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان در جامعه میگردد.
- معیارهای ارزیابی عملکرد:
معیارهای ارزیابی، ابزار مناسبی برای طرحریزی و اجرای فرایند ارزیابی عملکرد کارکنان میباشند که توسط سازمان به منظور پایش و سنجش عملکرد کارکنان به کار گرفته می شود(یادگاری و علوی،۱۳۸۷).
- شاخص های ارزیابی عملکرد:
شاخص های ارزیابی عملکرد نمایانگر واقعیتهای موجود در عرصه فعالیتهای یک سازمان در خصوص ارزیابی عملکرد هستند و در نظام مدیریت منابع انسانی ابزاری کارآمد برای ارزشیابی از کارکنان هستند و از طریق آنها میتوان از حصول به اهداف مشخص شده در برنامه ها آگاهی یافت(قورچیان و خورشیدی، ۱۳۷۹).
۱-۴-۲- تعریف عملیاتی
- الگو:
ابعاد، معیارها و شاخص های تشکیل دهنده یک مفهوم را الگوی آن مفهوم مینامیم.
- ارزیابی عملکرد:
تعیین ارزش و میزان خوب یا ضعیف بودن عملکرد را ارزیابی عملکرد میگویند.
- عوامل کلیدی موفقیت:
نقاط قوت و مهم موجود در دانشگاه علوم پزشکی ارتش که باعث پیشرفت و ترقی دانشگاه میگردد.
- معیارهای ارزیابی عملکرد:
عواملی که برای سنجش و مقایسه عملکرد کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی در نظر گرفته میشوند. در اینجا هر کدام از معیارهای ارزیابی به شاخص های جداگانه ای تقسیم میشوند.
- شاخص های ارزیابی عملکرد:
عواملی که برای ارزیابی معیارهای ارزیابی عملکرد کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی ارتش نظر گرفته میشوند.
۱-۵- قلمرو تحقیق
دامنه علم و دانش به خصوص در موضوعات مدیریتی بسیار گسترده و متنوع است و در بسیاری موارد تحت تاثیر مضمون و میدان تحقیق است. در هر پژوهشی پس از انتخاب مسئله باید حدود و مرزهای مسئله را مشخص کرد، زیرا بدون تعیین این مرزها، گستردگی ابعاد و زوایای مسئله از یک سو و محدودیتهای زمانی و مکانی تحقیق از سوی دیگر مانع از حل مساله به شکل اثربخش و یافتن پاسخ مستدل و دقیق برای سئوالات تحقیق خواهد شد. مرزبندی و محدود کردن مسئله چهار هدف را دنبال می کند:
۱- قابل کاربرد کردن مسئله مورد تحقیق
۲- عمیقتر شدن در موضوع و رسیدن به راه حلهای قطعی و دقیق
۳- تشخیص درست و بهتر مسئله
۴- اشتقاق فرضیه های آزمونپذیر از قلمرو مسئله
با توجه به این مطالب، محدود کردن تحقیق از سه بعد زمانی، مکانی و موضوعی در اولویت قرار میگیرد(اهرنجانی، ۱۳۷۱).
۱-۵-۱- قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی این پژوهش تعیین ابعاد، معیارها و شاخص های ارزیابی مدیریت منابع انسانی، مبحث ارزیابی عملکرد کارکنان است.
۱-۵-۲- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این پژوهش دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران میباشد.
۱-۵-۳- قلمرو زمانی
قلمرو زمانی این پژوهش سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ میباشد.
۱-۶- خلاصه فصل
در این فصل پس از مقدمه به تشریح و بیان مسئله پرداختیم سپس اهداف و سئوالات تحقیق مطرح شد و در پایان تعاریف متغیرها و قلمرو تحقیق آمده است. در ادامه به بررسی ادبیات نظری و پیشینه تحقیق، طراحی الگو و روششناسی تحقیق، تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد خواهیم پرداخت.
فصل دوم
مبانی نظری و
پیشینه تحقیق
مقدمه
ارزیابی عملکرد در تسهیل اثربخشی سازمانی یک وظیفه مهم مدیریت منابع انسانی تلقی میشود. در سالهای اخیر به نقش ارزیابی عملکرد کارکنان توجه زیادی معطوف شده است. به عقیده صاحبنظران یک سیستم اثربخش ارزیابی عملکرد میتواند انبوهی از مزیتها را برای سازمانها و کارکنان آنها ارزانی دارد. سازمانها اصولا به منظور رسیدن به هدفهایی ایجاد گردیدهاند که میزان موفقیت آنها در دستیابی به این هدفها ارتباط مستقیم با نحوه عملکرد کارکنان دارد، بنابراین ارزیابی عملکرد کارکنان و عملکردشان در مدیریت منابع انسانی، از جایگاه مهمی برخوردار است(ابطحی،۱۳۸۹،۲۶۶). ارزیابی عملکرد به دلیل ارتباطش با انتخاب کارکنان، جبران خدمات، آموزش پرسنل و سایر موضوعات حوزه منابع انسانی، یکی از کلیدیترین رویههای سازمان به شمار می آید(فریس و دیگران[۵]، ۲۰۰۸). ارزیابی عملکرد کارکنان تحت عناوین نظام ترفعیات، تعیین شایستگی و ارزشیابی عملکرد و نظایر اینها در اغلب سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی مطرح است. ارزیابی عملکرد ابزار موثری در مدیریت منابع انسانی است که با انجام صحیح و منطقی آن، ضمن آنکه سازمانها با کارایی به اهداف خود میرسند، منافع کارکنان نیز تامین میگردد. در جریان ارزیابی عملکرد کارکنان، یک مدیر، رفتارهای کاری کارکنان را از طریق سنجش و مقایسه آنها با معیارهای از پیش تعیین شده ارزیابی می کند و نتایج حاصله را ثبت کرده و آنها را به اطلاع کارکنان میرساند. در عین حال، امروزه بسیاری از نظامهای ارزیابی عملکرد منابع انسانی و مدیریت معمول، مناسب به نظر نمیرسند و الگوهای قدیمی ناکارآمد تلقی میشوند. طی دهه اخیر، بسیاری از سازمانها دریافتهاند که در عمل فاقد نظام ارزشیابی عملکردی که بتوان از طریق آن اولویتها و اهداف خود را به کارکنان انتقال داد و بهسازی آنها را پی گرفت، هستند. انسان به دلیل گستردگی حیطههای شناختی و استفاده از ابزارهای مختلفی نظیر احساس، مشاهده، ادراک، تجربه و قدرت تعلق و تفکر در موضوعات مختلف بویژه در ارزیابی و تفسیر رفتار و عملکرد کارکنان حساس بوده و مجموعه این عوامل کار دستیابی مدیران به ارزیابی عملکرد مؤثر را تحت الشعاع قرار داده است(استردویک[۶] ،۲۰۰۵).
مسئله ارزیابی عملکرد از دیرباز به عنوان یکی از عوامل مهم موفقیت در نظامهای مختلف به خصوص ارگانهای نظامی مطرح بوده است. از جمله مهمترین مسائل در برنامه ارزیابی عملکرد کارکنان، تعیین معیارهای شایستگی و مکانیزم سنجش آنهاست. برای این منظور عموما معیارهای مختلف در رابطه با صفات افراد، ویژگیهای رفتاری آنان و نتایج کار، تعیین شده و برای سنجش آنها مقیاسهای متعدد مورد استفاده قرار گرفتهاند. این معیارها و مقیاسهای بکار رفته هر کدام، فواید و مضرات خاص خود را داشته اند و متاسفانه هیچ یک از آنها تا به حال نتوانسته است به تنهایی، حد قابل قبولی از اثربخشی را نشان دهد و رضایت سازمانها را در برنامه های ارزیابی کسب کند.
در این فصل مبانی نظر پژوهش و مروری بر تحقیقات پیشین موضوع تحقیق ارائه خواهد شد. برای این منظور در ابتدا کلیات و مفاهیم اولیه، اهمیت و ضرورت، اهداف ارزیابی، معیارها و شاخص های ارزیابی، رویکردهای ارزیابی، فنون و روش های ارزیابی و ارزیابی عملکرد کارکنان در ارتش جمهوری اسلامی ایران و دانشگاه علوم پزشکی ارتش، مدلهای ارزیابی عملکرد کارکنان و مقایسه مدلها مورد بحث قرار خواهد گرفت و سپس تحقیقات پیشین انجام شده در خصوص موضوع تحقیق ارائه میگردد. در انتهای فصل پس از جمع بندی ادبیات تحقیق الگوی مفهومی و الگوی تحلیلی تحقیق بیان شده است.
۲-۱- مفهوم ارزیابی عملکرد
۲-۱-۱- تعریف ارزیابی عملکرد
- ارزیابی عملکرد عبارتست از فرایند سنجش و اندازه گیری عملکرد در دستگاههای اجرایی در چارچوب اصول و
مفاهیم علمی مدیریت برای تحقق اهداف و وظایف سازمانی و در قالب برنامه های اجرایی(هینگفت[۷] ۲۰۰۰ و پادوک[۸]۱۹۹۷).
- ارزیابی عملکرد به عنوان فرایندی است برای سنجش اثربخشی سازمانی(جزایری، ۱۳۸۵،۴).
- ارزیابی عملکرد به مجموعه اقدامات و اطلاعاتی اطلاق میگردد که به منظور افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع جهت دستیابی به اهداف به شیوهای اقتصادی توأم با کارایی، اثربخشی صورت میگیرد، بطوری که ارزیابی در “بعد سازمانی” معمولا اثربخشی فعالیتها میباشد. منظور از اثربخشی، میزان دستیابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارا بودن فعالیتها و عملیات است(رفیع زاده،۱۳۹۲،۲۸۵)
شاپور اول (۲۴۱ ـ ۲۷۲ م) به بحرین لشکرکشی کرد و مردمان را کشت.[۱۳۵] شاپور دوم ـ مشهور به شاپور ذو الاکتاف (۳۰۹ ـ ۳۷۹ م) ـ نیز به خَطّ لشکر کشید.[۱۳۶]
انوشیروان (۵۳۱ ـ ۵۷۹ م)، آزاد افروز ـ فرزند گُشنَسْب ـ را حاکم بحرین قرار داد و احتمالاً مُنذر بن نعمان از سوی خسرو بر همه نواحی خلیج حکومت میکرده است.[۱۳۷]
طبری از دژ مشقّر در بحرین نام میبرد و بنای آن را به بَسَک فرزند ماهبوذ نسبت داده است.[۱۳۸]
همچنین گفتنی است که بحرین به همراه فارس و خوزستان یکی از چهار بخش دولت انوشیروان بوده است.[۱۳۹]
آخرین حاکم ایرانی در بحرین سیبخت یا سبخت[۱۴۰] نام داشته است.[۱۴۱]
باستانشناسان دانمارکی، در ۱۹۵۹م در جزیرۀ بحرین، به قبرهایی برخوردند که معتقد هستند، مربوط به عصر حجر باشد.[۱۴۲]
و نیز برخی شواهد، تاریخ زندگی و تمدن را در بحرین به ۵۰ هزار سال قبل رساندهاند.[۱۴۳]
هنری رالینسون[۱۴۴] در بین النهرین کتیبهای به خط میخی کشف کرد، که در آن از جزیرۀ دیلمون[۱۴۵] (به زبان سومری) یا تیلمون[۱۴۶] (به زبان آسوری) سخن گفته شده بود. رالینسون معتقد شد، دیلمون همان جزیرۀ بحرین است.[۱۴۷]
نام دیگر جزیرۀ بحرین را در دورۀ اسکندر، ثولوس[۱۴۸] نوشتهاند.[۱۴۹]
در جغرافیای بطلمیوس نیز، نام جزیرۀ بحرین یا یکی از جزایر آن، ایتهار[۱۵۰] یا تارو[۱۵۱] ذکر شده است.[۱۵۲]
در منابع دورۀ اسلامی، نام جزیرۀ بحرین، اوال ضبط شده است.[۱۵۳]
در ۶۳۳هـ ابوبکر بن سعد بن زنگی ـ از اتابکان فارس ـ جزیرۀ اوال و کیش و جزایر دیگری را ضمیمۀ حکومتِ فارس کرد.[۱۵۴]
در طول دوران مغولان، ایلخانان، افشاریان، زندیه و قاجار، همواره جزیرۀ بحرین، جزوی از حکومت ایران بوده است. اگر چه گاهی فراز و نشیب و کشمکش نیز داشته است.
در ۱۲۳۶هـ برای اولین بار، شیخ سلمان بن احمد، بدون اجازۀ دولت مرکزی ایران، عهدنامهای با دولت بریتانیا منعقد کرد که به واسطۀ آن، برای اولین بار پای انگلستان به خلیج فارس باز شد.
بعد از این واقعه معمولاً با شیطنت انگلیسیها و کمپانی هند شرقی، در عمل حاکمیت ایران بر بحرین دارای چالش بوده است ولی همواره تا سال ۱۳۵۱ش ادعای خود را مبنی بر این حاکمیت تکرار کرده است.
در سال ۱۳۵۰ش عیسی بن سلمان آل خلیفه، استقلال بحرین را اعلام کرد. در همین سال نیروی دریایی ایران به دستور محمد رضا شاه، وارد سه جزیرۀ ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک شد.
در پی کشمکشهایی بین دولت ایران و انگلستان، سرانجام با همهپرسی سازمان ملل در این سال (۱۳۵۰ش / ۱۹۷۱م) بحرین به استقلال رسید و به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شد.
مجمع الجزایر بحرین به دو گروه کوچک و بزرگ تقسیم میشوند. گروه اول غیر از جزیرۀ مرکزی بحرین، جزایر ام نَعسان، مُحرَق، سِترَه، جَدا و نبیه صالح، در اطراف آن قرار دارد.
گروه دوم جزایر خوار است که شامل جزایر کوچکی همچون المَحزوره، رُبَض، عُجَیره، سواد الشمالیه، سواد الجنوبیه، بوسداد، جنان و مشتان است.[۱۵۵]
بنا بر آمار سال ۱۳۷۸ش / ۱۹۹۹م جمعیت کشور بحرین بالغ بر ۶۴۶ هزار نفر بوده است.[۱۵۶] در آمار سال ۲۰۰۷ جمعیت بحرین ۷۰۸۵۷۳ نفر بوده است.[۱۵۷]
در آمار سال ۱۹۹۱م مقدار ۸/۸۱% مردم بحرین، مسلمان بودهاند که ۳/۶۱% شیعه و ۵/۲۰% را اهل سنت تشکیل میدهند.
پایتخت بحرین منامه، واحد پول آن دینار و زبان رسمی این کشور عربی است.[۱۵۸]
منطقۀ بحرین به دلیل وجود رودهای متعدد[۱۵۹] و آبشخورها و چراگاههای مناسب[۱۶۰] محل سکونت اقوام زیادی از عرب و غیر آنها بوده است.
مردمان این سرزمین را به صورت اختصار معرفی میکنیم.
الف. عربها
چند قبیلۀ مهم در منطقه بحرین زندگی میکنند که به بررسی مختصر آنها میپردازیم.
از مهمترین قبایل عربی و از ربیعه بن نزار هستند که قرنها قبل از اسلام از تَهامه به بحرین وارد شدهاند.[۱۶۱]
جارود بن معلی عبدی که از بزرگان وفد بحرین بوده، از این قبیله است.[۱۶۲]
از اماکن آنها جار، قمادی، جبله، بیضاء، القلیعه، النجوه، مُشَّقر، ریمان، دبیره، دارا، النبط و سوار از قراء بحرین است.[۱۶۳]
مسجد عبد القیس در جواثایِ بحرین، به روایت بخاری، دومین مسجدی است که بعد از مسجد النبی در مدینه، در آن اقامه نماز جمعه شده است.[۱۶۴]
از بطون این قبیله، جذیمه بن عوف است و منازل آنها بیضاء در ناحیۀ خَط و قطیف است. پیامبر گرامی اسلام در سال هشتم هجرت، خالد بن ولید را به سوی این قبیله فرستاد.[۱۶۵]
از دیگر بطون این قبیله، عامر بن الحارث است که در جار، مریداء، جبیله، العبقسیین، کنوت، مفرض، الفرضه، نُهی، الدبیره، شفار، ظهران، الصادر، نقیه، نجبه و جفیر زندگی میکردهاند.[۱۶۶]
دیگر شاخۀ این قبیله محارب بن عمرو است که در قطیف، عرجه، الرفیله، الکثیب، ذوالنار، المرزی، نبطاء و المطلع ساکن بودهاند.[۱۶۷]
با تأسیس شهر بصره به عنوان یک پادگان نظامی عدهای از مردم بحرین به این منطقه کوچ کردند[۱۶۸] که جارود بن معلی عبدی ـ بزرگ عبدالقیس ـ از این مهاجرین بود.[۱۶۹]
عبدالقیسِ بصره، در جنگهای جمل، صفین و نهروان از لشکریان امیرالمؤمنین بودند.[۱۷۰]
از بزرگترین قبیلههای عرب و از تیرۀ عدنانی هستند. محل سکونت آنها از یمامه تا بحرین و سپس تا عراق بوده است.[۱۷۱]
از شاخه ها و بطون این قبیلۀ بزرگ، بنی قیس بن ثعلبه بن عصابه هستند که در بحرین اقامت داشتهاند.[۱۷۲]
برخی منازل آنها نیز عبارتاند از: هَجَر، السیدان، الشیطان، تاج، عباعب.[۱۷۳]