افزایش سهم بازار شرکت
۲-۲-۱) مفهوم مشتری و انواع آن
مشتری واژهای است که حدود ۱۰۰ سال پیش تعریف شده است با وجود این، هنوز شرکتها سعی می کنند تعریف جدیدی از آن ارائه کنند. طبق تعریف برخی از صاحبنظران، مشتری به اشکال زیر تقسیم می شود: (شافر[۷۶] و همکاران، ۲۰۰۱، ص ۱۱۶)
مصرف کننده: کسی که محصول یا خدمت در سطح خرده خرید می کند.
توزیع کننده: کسی که محصول یا خدمت را در سطح عمده به منظور توزیع خرید مینماید.
سازمان اقتصادی: هر شرکت یا سازمانی که محصول یا خدمتی را از دیگری خریداری می کند.
بخش درونی: یک بخشی از سازمان که محصول یا خدمتی را از بخش دیگر همان سازمان می خرد.
هرکدام از این مشتریان در برابر سطحی از فروش قرار میگیرند و لذا به سرویس دهی متناسب با همان سطح نیاز دارند، پس این مشتریان متفاوت به استراتژی های بازاریابی متفاوت نیز نیازمند هستند. مشتری کسی است که نیاز خود را تعریف می کند، کالاها و خدمات تولیدی را مصرف می کند و حاضر است بابت آن هزینه ی مناسبی بپردازد اما زمانی این هزینه را متقبل می شود که در کالاها یا خدمات تحویلی، ارزشی را ببیند که پرداخت آن هزینه را توجیه کند (اسکندری و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۱۵۶).
در سالهای اخیر با توجه به رقابت فزایندهی جهانی، تعدادی از سازمانها نیاز توجه به مشتریان را شناسایی کرده اند. در نتیجه مدیریت ارتباط با مشتری در طراحی استراتژی های سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. سیستمهای ارتباط با مشتری میتوانند به عنوان یک رویکرد منسجم یه شناسایی، جذب و نگهداری مشتریان کمک نموده و سازمانها را قادر میسازند تا تعاملات با مشتریان را مدیریت و هماهنگ نمایند. بنابراین، مدیریت ارتباط با مشتری سازمانها را درخصوص تلاش هایشان برای حداکثرسازی ارزش تعامل با هر مشتری حمایت نموده و به طرف عملکرد برتر هدایت می کند (روتنبرگر[۷۷]، ۲۰۰۷، ص ۴۶۲). سازمان های کنونی تعریف جدیدی از مشتری ارائه دادهاند به این مضمون که، مشتری رییس و پادشاه است. در نتیجه سازمانها در دنیای رقابتی ایجاد شده، باید به مشتریان توجهی خاص نمایند. در حقیقت، مشتری کسی است که کیفیت را تعیین می کند، راه را نشان میدهد و آینده را ترسیم مینماید (شریفی، ۱۳۹۰، ص ۳۲).
با گذر از اقتصاد سنتی و شدت یافتن رقابت در ابعادی نوین، مشتری به صورت رکن اصلی و محور تمام فعالیتهای سازمانها درآمده است به گونه ای که از دیدگاه رقابتی بقاء و تداوم حیات سازمانها در گروی شناسایی و جذب مشتریان موجود بیان می شود. در این میان اندیشمندان مدیریت و بازاریابی نسخه حفظ مشتری و شیوه های صحیح ارتباط با آنها را تحت عنوان استراتژی ارتباط با مشتری تجویز می کنند. درحالی که تا مدتی پیش تمرکز برای جذب مشتریان جدید، عمدهترین سازمانها بود، امروزه سیاست های راهبردی و تجاری برای حفظ و بهبود وفاداری و افزایش اعتماد مشتریان به سازمان متمرکز شده است. مشتریان ماندگار عمدتا خریدهای خود را گسترش می دهند و هزینه فروش به اینگونه مشتریان بسیار کمتر از مشتریان جدید یا بالقوه است و مشتریان ماندگار به صورت پیوسته، سازمان را به دیگران توصیه می کنند. در دنیای تجارت امروز توجه و عمل به اصول بازاریابی رابطهمند و استراتژی ارتباط با مشتری می تواند سهم عمدهای در حفظ و نگهداری مشتریان کنونی و در نتیجه سودآوری شرکت داشته باشد و برای شرکت به عنوان مزیت رقابتی پایدار به شمار می آید. در واقع، یکی از مهمترین تعهدات شرکتها، تعهد به مشتریان میباشد. در دیدگاه سنتی، مشتری کسی است که محصولات تولیدی شرکت را خریداری می کند اما امروزه دیگر این تعریف مورد قبول همگان نیست و مشتری را چنین تعریف مینمایند که مشتری کسی است که سازمان مایل است با ارزشهایی که میآفریند بر رفتار وی تاثیر گذارد. در فرهنگ لغات آکسفورد، لغت مشتری به معنای کسی است که از یک فروشنده خرید می کند. اصطلاحی معروف در عرصه تجارت وجود دارد مبنی بر اینکه «مشتری همواره وفادار میماند» و این همان نظری است که بایستی شرکتها و بنگاههای اقتصادی در عرصه تجارت آن را درنظر داشته و صرف نظر از دانش فنی و علمی، همواره به آن توجه نمایند. باید توجه داشت که مشتری به کسی اطلاق می شود که می تواند از حاصل کار واحد تحت نظارت مدیر، بهره جوید لذا یک مدیر به دو شیوه می تواند تعهد خود را به طور موثر به مشتری نشان دهد (عالی، ۱۳۸۱، ص ۶۷).
خدمت به مشتری
خدمات به مشتریان با وقف آگاهانه و مداوم خود به نیازهای مشتریان صورت میگیرد و این امر حساسیت بیشتری را نسبت به مشتریان میطلبد که از طریق تشویق آنان به استفادهی بیشتر از محصولات و خدمات و اظهار نظر صادقانه پیرامون این محصولات و خدمات و پذیرش نظرات آنان از سوی مدیر حاصل می شود. تشخیص نیازهای مشتری به طور روشن و به هنگام، برای ارائه خدمات واقعی و تولید محصولات مناسب به مشتری ضروری می باشد.
اهمیت دادن به مشتری
شناساندن درست و اصولی مشتری به کسانی که در واقع تولیدکنندهی محصول و ارائه دهنده خدمات به او هستند، اهمیت بسزایی دارد. مدیران کمالجو، یه شیوه هایی نظیر: بیان اهمیت مشتری به طور روشن برای کارمندان، اختصاص بیشترین اهمیت و اولویت برای مشتری و ممنوع نمودن اظهارنظر مخرب درخصوص مشتری، برای مشتریان خود اهمیت قائل میشوند (سعیدی، ۱۳۸۰، ص ۹۰).
مشتریان مفهوم و یا عملیاتی هستند که محصول یا نتایج یک عملکرد را مصرف می کنند یا به آنها نیاز دارند یا از آنها بهره می برند. زیرا هر عملکردی در سازمان به یقین دارای هدفی است، بنابراین مشتریانی دارد. در مجموع میتوان مشتریان را به دو دسته تقسیم نمود: مشتریان خارجی و مشتریان داخلی
مشتریان خارجی در بیرون از سازمان بوده و محصولات و یا خدمات آن را خریداری می کنند. در برابر مشتریان خارجی، هر سازمان مشتریان داخلی نیز دارد که به اندازه مشتریان خارجی پراهمیت هستند. در تمام مراحل عملیات و فرآیندهای سازمانی همواره یک مشتری داخلی وجود دارد که محصولات یا خدمات را دریافت می کند و در عوض محصول و یا خدمتی را ارائه مینماید (عباسی و ترکمنی، ۱۳۸۹، ص ۶۳). کاپلان و نورتون[۷۸] (۱۹۸۷)، در سنجش عملکرد سازمان، دیدگاه مشتری را مهمترین دیدگاه دانسته اند و پیترز و واترمن[۷۹] (۱۹۹۰)، دانستن نیازهای مشتریان را از خصوصیات سازمانهای موفق بیان کردهاند و در دیدگاه سیستمی نیز بررسی و چگونگی رضایت و وفاداری مشتریان، از مهمترین شاخصههای سلامت سازمانی به حساب می آید. چهار جنبه از نیازهای مشتریان عبارتند از:
آگاهی از نتایج (اهداف استفاده از خدمات) و وسایل یا راههای دستیابی به نتایج
تعیین و تعریف دقبق احتیاجات مشتری
مشارکت مشتری در اولین زمان ممکن
تعیین انتظارات مصرف کننده (مشتری) از محصولات تولیدی یا خدمات
اگر قرار باشد یک محصول یا خدمت عرضه شود، توازن بین انتظارات مشتری و آنچه را که میتوان عرضه کرد، ضروری میباشد. به طور کلی نیازها و توقعات مشتری بیشتر حول محورهای زیر میباشد:
مشتریان داخلی شامل: ارائه به موقع کار، دریافت کار با کیفیت قابل قبول، انجام کار گروهی و وجود ساختار و تشکیلات سازمانی مناسب.
مشتریان خارجی شامل: تحویل به موقع محصول یا خدمت، قیمت مناسب در مقابل محصولات یا خدمات مشابه (رقابتی)، کیفیت قابل قبول و مورد اطمینان و تحویل یا دریافت محصول مطابق نیاز (نه مشابه آن) (اسدی، ۱۳۹۰، ص ۸۹).
۲-۲-۲) شناخت مشتریان
شناخت مشتری برای نقطهی شروع هر شرکت و سازمانی، ضروری میباشد. یک شرکت نمیتواند شروع به توجه به نیازها و خواسته های مشتریان کند و بدان وسیله ارزش ایجاد نماید، مگر اینکه به طور واضح آنچه را که مشتریان میخواهند، درک نماید. سه روش مکمل برای تعیین شناخت مشتریان توسط شرکت ها به کار میروند که عبارتند از:
کسب و ادغام اطلاعات
اولین گام در رسیدن به شناخت مشتریان، به دست آوردن و ادغام اطلاعات درباره آنها از منابع متعدد می باشد. اطلاعات به دست آمده شامل داده های جمعیتی، روانشناختی، تاریخهای استفاده از خدمات و خرید، عملکردها، شکایات و همه ارتباطات دیگر با مشتری میباشد. منابع میتوانند داخلی بوده و از تعاملات مشتریان با بخشهای متفاوت (مانند: توزیع، فروش و خدمات)، با بهره گرفتن از کانالهای ارتباطی مختلف (نظیر: حضوری، تلفنی، ایمیل، وب سایت، فکس، نامه ی پستی و غیره) و یا منایع خارجی مانند: ارائه دهندگان داده های بازاریابی، باشند. اطلاعات مشتری همچنین شامل پاسخهای مشتری به برنامه های بازاریابی و فروش میباشد. داده ها برای دو منظور مورد استفاده قرار میگیرند.
برای ایجاد بانک اطلاعات مشتری که می تواند برای متناسب نمودن تعاملات با مشتری
برای بخش بندی مشتریان به منظور توسعه خدمات و محصولات مناسب و برنامه های ارتباطی و بازاریابی
به دست آوردن اطلاعات معمولا شامل توسعه یک بانک داده ها به منظور ادغام داده ها از طریق سیستم های شبکه ای متعدد و یا از منابع خارجی میباشد. این داده ها که برای درک رفتار مشتری ضروری است، برای تمامی قسمت های شرکت قابل دسترس می شوند.
ایجاد بانک اطلاعاتی یا پروفایل مشتری
پروفایل مشتری، ویژگیهای آماری، نیازها، خواسته ها، الگوی خرید، ترجیحات کانال خرید و رفتارهای فردی مشتریان را مشخص می کند. پروفایلهای مشتریان برای افراد و سیستمها در تمامی نقاط تماس با مشتریان، قابل دسترسی میباشند.
طبقه بندی مشتریان هر بخش برمبنای قابلیت سودآوری
قانون ۲۰-۸۰ بیان می کند که ۸۰ درصد سود یک شرکت از ۲۰ درصد مشتریان شرکت حاصل می شود. بنابراین، احساس می شود که شناختن ۲۰ درصد از مشتریانی که بیشترین سودآوری را دارند و توجهی خاص به نیازهای فعلی و آتی آنان، ضروری میباشد. بخشبندی فراتر از قابلیت سودآوری، برمبنای پروفایلهای مشتریان، به منظور شناسایی بخشهای مختلف مشتریان مورد نیاز میباشد. درحالی که بازاریابی «فرد به فرد» به طور فزایندهای رواج پیدا می کند، ممکن است تمایل بیشتری برای هدفگذاری بخشهای زیادی از بازار را موجب شود (عباسی و ترکمنی، ۱۳۸۹، ص ۶۳).
برای شناسایی نیازهای مشتری، یعنی بررسی و ارزیابی نیازها، خواسته ها و تمایلات مشتری، شرکت بایستی کارهای زیر را انجام دهد: تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به مشتری، ارزیابی استراتژی های مربوط به تعیین جایگاه سازمان در بازار، تهیه برنامههایی برای شناسایی هرچه بیشتر خواسته های مشتری و تعیین استراتژیهایی برای شناسایی بخشهای مطلوب بازار. برای تعیین ماموریت سازمان، اطلاعات حاصل از اقداماتی که در زمینه شناسایی نیازهای مشتری به عمل می آید، بسیار مفید خواهد بود. بررسی وضع مشتریان باعث می شود که شرکت از ویژگیهای مشتریان، از نظر ترکیب جمعیتی، آگاه شود. شناسایی نیازها و خواستهای مشتریان و گردآوری اطلاعات درمورد افرادی نظیر: خریداران، فروشندگان، توزیع کنندگان یا کارکنان دایره فروش، مدیران عمده فروشان، خرده فروشان، عرضه کنندگان مواد اولیه و بستانکاران، نقش مهمی ایفا می کنند. سازمانهای موفق به طور دائم الگوی خرید مشتریان کنونی و آینده را تحت نظارت دارند (فرد آر دیوید، ۱۳۸۴، ص ۳۰۵).
۲-۲-۳) شناسایی و طبقه بندی مشتریان کلیدی
کدام گروه از مشتریان از دیدگاه شرکت مهم و کلیدی به شمار میروند؟ برای بسیاری از شرکتها، مشتری کلیدی کسی است که سهمی بزرگ در سودآوری شرکت داشته باشد اما این تعریف نمیتواند مبنای شناسایی مشتریان قرار گیرد. مشتریان کلیدی، مشتریانی هستند که سهم به سزایی در دستیابی شرکت به اهدافش داشته باشند و از آنجا که اهداف شرکت تنها به سودآوری و درآمد ختم نمی شود، سودآوری و درآمدزایی تنها معیار تعریف مشتریان کلیدی نخواهد بود. دو طبقهی مهم در الویت بندی مشتریان کلیدی وجود دارد که عبارتند از:
جغرافیایی
تمرکز طبقه ی جغرافیایی بر مبنای پتانسیل فروش و سود قرار دارد و از روش آنالیز پاره تو بهره میگیرد. ویلفردو پاره تو[۸۰]، اقتصاددان ایتالیایی، قانون پاره تو را به منظور توضیح نحوه توزیع درآمد و ثروت در ایتالیا، ابداع نمود. این قانون به قانون ۲۰-۸۰ نیز مشهور است. بر این اساس ۸۰ درصد درآمد شرکت، ناشی از خریدهای ۲۰ درصد از مشتریان می باشد.
روانشناختی
از لحاظ روانشناختی مشتریان به ۴ طبقه دسته بندی میشوند:
مشتریان وفادار: مشتریانی که کالای تولیدی شرکت را کاملا بهتر از کالای رقیب میدانند.
مشتریان نسبتا وفادار: مشتریانی که کالای تولیدی شرکت را کمی بهتر از کالای رقیب می دانند.
مشتریان بیوفا: مشتریانی که کالای تولیدی شرکت را بهتر از کالای رقیب نمیدانند.
مشتریان وفادارِ رقیب: مشتریانی که کالای رقیب را کاملا بهتر از کالای تولیدی شرکت می دانند.
نکتهی مهم دیگر در اولویت بندی مشتریان با توجه به «جاذبه ی مشتری» است. جاذبهی مشتری بایستی از چهار منظر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد:
کسب و کار مشتری
۴-۲-۱-۲- ابنعباس
در منابع مورد بررسی سوالاتی موجود است که ابنعباس از کعبالاحبارمیپرسد؛ در فصل دوم از محال بودن انتساب چنین اتهامی به ابنعباس صحبت شد و کلام بزرگان را در این خصوص مطرح کردیم به هر حال چنین روایاتی که ابنعباس را جویای سوال از علمای اهلکتابنشان میدهد در منابع اهل سنت فروان است. لذا برای اثبات اساسی بودن پرسش صحابه از اهلکتاب آنها را جمع آوری کردیم تا این موضوع، روشن شود که سوالات صحابه از اهلکتاب سوالات جزئی نبوده است.
در “الدرالمنثور” سیوطی روایتی نقل می کند که در آن ابنعباس حیران در جواب چهار سوال مانده تا اینکه آن چهار سوال را از کعبالاحبارمیپرسد و به او جواب میدهد.[۳۱۱]
او از این چهار سوال ابنعباس به دو مورد اشاره کرده است. سوال در مورد قوم “تبع”[۳۱۲] است و آیهی وَ أَلْقَیْنا عَلى کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ،[۳۱۳] نکته جالب اینجاست که هر دوی این سوالات به نوعی به یهود و قوم یهود باز میگردد چرا که ذیل این آیه در تفسیر “روح المعانی” آمده است که:
“تبع” پادشاهی بود کهدر یکى از سفرهاى کشورگشایىهای خود نزدیک"مدینه” آمد. او براى علماى یهود که ساکن آن سرزمین بودند پیام فرستاد که من این سرزمین را ویران مىکنم تا هیچ یهودى در آن نماند تا آیین عرب در اینجا حاکم شود. ” شامول” یهودى که اعلم علماى یهود در آنجا بود، گفت: اى پادشاه، اینجا شهرى است که هجرتگاه پیامبرى از دودمان اسماعیل است که در مکّه متولد مىشود، سپس بخشى از اوصاف پیامبر اسلام را برشمرد، “تبع” که گویا سابقه ذهنى در اینباره داشت، گفت: بنابراین من اقدام به تخریب این شهر نخواهم کرد. [۳۱۴]
همچنین سوال کعب در مورد آیه وَأَلْقَیْنا . . . که به صورت واضح به حکومت سلیمان، مقتدرترین پادشاه یهود مربوط می شود. سیوطی به صورت بسیط روایات مختلف حول این آیه را از زبان افراد مختلف نقل می کند که همه در مورد حضرت سلیمان و حکومت اوست.
آیا پرسیدن این دو سوال که پاسخی جز بیان فضایل یهود ندارد، از کعبالاحبار توسط ابنعباس می تواند اتفاقی باشد؟
در جایی ابنعباس از کعبالاحبار در مورد “ام الکتاب”[۳۱۵]میپرسد و ابنعباس با شنیدن جواب آن را پذیرفته و تأیید می کند.[۳۱۶]
ابنعباس درباره تفسیر آیه ۳۲ سوره فاطر و سوره مطففین از کعبالاحبار سوال میپرسد[۳۱۷] در جایی دیگر فردی معنای کلمه “مرجان” را از کعبالاحبار جویا می شود؛[۳۱۸] و موارد بسیاری در این زمینه وجود دارد.[۳۱۹]
پرسش این سوالات از چشم موافقان مراجعه به اهلکتاب چه جایگاهی دارد؟ آیا پاسخ این سوالات، در برداشت ما از معنای آیه تأثیرگذار نخواهد بود؟ آیا در جامعه آن روزِ مسلمانان هیچ فردِ دیگری غیر از کعبالاحبار نبوده است که ابنعباس به او نیز مراجعه کند؟
در روایت موجود در سنن دارمی میخوانیم که ابنعباس از کعب در مورد صفات رسولاکرم pدر تورات سوال می کند و اسباب یک سخنرانی چند خطه را برای کعب فراهم میآورد.[۳۲۰]
صفات پیامبرp در آیات قرآن بیان شده استوَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ[۳۲۱] این آیه جامع صفات قرآنی پیامبرp است. حال اگر داستان بالا صحت داشته باشد و ابن عباس از کعبالاحبار آن صفات را در خواست کند بسیار جای تعجب خواهد بود. از طرفی آیا پرسیدن صفات رسولاکرمp آنهم از تورات سوالی جزئیست و قابل اعتنا نمی باشد؟
کجای این قبیل سوالات از جمله مواردی است که ترس اختلاط از آنها دیگر وجود ندارد؟
به نظر می آید که باید با دیدی واقعبینانه و به دور از تعصبات و تعلقات، موارد را مطرح، و ماجرا را رصد کرد. هر چند این وقایع از جانب ابنعباس برای ما پذیرفته شده نیست، اما لازم بود این شواهد برای پاسخگویی به توجیهاتِ مراجعاتِ اهلسنت، استخراج شود و مشخص شود که مراجعاتِ ابنعباس به اهلکتاب با چه محتوایی بوده است و آنان به فرض صحت در چنین وقایعی، چرا سکوت اختیار کردند؟
۴-۲-۱-۳-عبدالله بن عمرو بن عاص
سیوطی مباحثه عبداللهبنعمروبنعاص با کعبالاحبار را در مورد تفسیر آیهای از قرآن گزارش کرده است. عبداللهبنعمروبنعاص نظر خود را برای کعبالاحبار مطرح می کند و کعب نظر او را تأیید کرده و میگوید: «بله، آیا ندیدی قول خداوند متعال را که فرموده است: خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فیهِنَّ نُوراً [۳۲۲]». [۳۲۳]
گزارشی موجود است که در آن کعبالاحبار، عبداللهبنعمروبنعاص را که در حال فتوا دادن است با فرستادن پیکی از عذاب خدا میترساند، عبداللهبنعمروبنعاص با گفتن “صدق کعب” او را تأیید کرده و همان پیک را به نزد کعب برمیگرداند تا سوالی از او با این مضمون بپرسد، که ارواح مسلمین و مشرکین کجا جمع میشوند؟ کعب با دقت پاسخ میدهد، زمانی که پاسخ به گوش عبداللهبنعمروبنعاص میرسد او میگوید: درست گفت، او عالم است، پس از او بپرسید.[۳۲۴]
همانطور که میبینید این دو عامل طرفدار اهلکتاب، کعبالاحبار و عبداللهبنعمروبنعاص در جامعه مسلمین در حال تاخت و تاز و تفسیر قرآن و پاسخ به سوالات مردم هستند، در اغلب موارد هم یکدیگر را تأیید می کنند. تا اینجا سوال کردنهای کعبالاحباراز دیگران از دو حالت خارج نبوده، یا در صدد تبین یکی از مفاهیم مورد نظر خود برای دیگران و یا در صدد تأیید همدستان خود در بین مردم است به مورد زیر توجه کنید.
کعب وارد مکه شد، عبداللهبنعمروبنعاص آنجا بود. کعب گفت از او سه چیز بپرسید، اگر پاسخ شما را داد او عالم است؛ از او درباره آنچه که خداوند از بهشت، آن را در زمین قرار داده است، بپرسید؟ همینطور از اولین چیزی که در زمین مستقر شده، و اولین درختی که در زمین کاشته شده است. عبداللهبنعمروبنعاص در پاسخ، اولی را حجر الاسود است، دومی را برهوتی که کفارِ سرگردان در آن رفت و آمد می کنند، و سومی را درخت تمشک وحشی، که حضرت موسی عصایش را از آن ساخت، دانست. کعب با شنیدن پاسخهای عبدالله گفت: ولله که او راست میگوید.[۳۲۵]
باز هم شاهد تأیید دو عامل اهلکتاب از یکدیگر هستیم. سوالی که کعب با واسطه از عبداللهبنعمروبنعاص میپرسد و با شنیدن جواب، او را با قسم جلاله ای تأیید می کند. به نظر حضور این واسطهها، کار تبلیغاتی این دو عاملِ اهلکتاب را بهتر و فراگیرتر به سرانجام میرساند.
۴-۲-۲-سوالات حاوی افعال و اعمال
پارهای از روایات حاوی سوالات عملی است که سعی شده ذیل این عنوان جمعآوری شوند.
۴-۲-۲-۱- کعبالاحبار
در کتاب ابن عساکر، گزارشی وجود دارد که در آن معاویه را در چگونگی انفاق درمانده نشان داده است، از قضا کعبالاحبار را ملاقات کرده و کعب با راهنماییهای خود او را از سردرگمی نجات میدهد.[۳۲۶]
از نمونه شواهد، این مورد است که کعب گفت: اگر این آیه در مورد امتی غیر از این امت نازل میشد مردم قدر دانسته، آن روز را پیدا کرده و دور هم جمع میشدند و عید اعلام میکردند. عمر پرسید: کدام آیه منظور توست؟ کعب گفت: آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ،[۳۲۷] عمر گفت: من زمان و مکان نزول این آیه را می دانم، در روز جمعه، روز عرفه بود و هر دو روز برای ما الحمدلله عید است.[۳۲۸]
شگفتانگیزتر از آن دیدن خلیفهی مسلمانان، عثمان است که سوالی از چگونگی استفاده از زکات و وظایف مودَی را در حضور ابوذر از کعبالاحبارمیپرسد و جواب میگیرد، ابوذر از پاسخ کعب برآشفته شده و با عصای خود به سینه کعبالاحبار میکوبد؛ در نتیجه انجام چنین عملی، عثمان او را به ربذه تبعید می کند.[۳۲۹]
در ادامه داستان محاوره و اختلاف نظر معاویه و ابوذر بر سر تفسیر آیهی وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لایُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ[۳۳۰] می آید. اختلاف بر سر این است که ابوذر حوزه مفهومی آیه را درباره مسلمانان، و معاویه آن را درباره کفار و اهلکتاب میداند.
در تفاسیر شیعه اینطور نقل شده است که:
این آیه از جهت نظم لفظى با آیات قبل که اهل کتاب را مذمت مىکرد و احبار و رهبان ایشان را در خوردن مال مردم به باطل و جلوگیرى از راه خدا توبیخ مىنمود، متصل مىباشد، اما در لفظ و ظاهر آن هیچ دلیلى بر دلالت آیه در خصوص اهل کتاب نمی باشد. پس نمىتوان گفت که آیه شریفه فقط درباره اهل کتاب نازل شده، و تنها احتکار پول و حبس آن را بر ایشان حرام کرده، ومسلمانان مىتوانند طلا و نقرهها را رویهم انباشته نموده و هر طور که بخواهند در اموال خود رفتار نمایند. آیه شریفه عموم احتکار کنندگان را به عذاب شدیدى تهدید مىکند.[۳۳۱]
طبرسی هر دو نظر را مطرح کرده ولی با عمومیت وعدهی الهی در حق خلافکاران موافق است. گروهی که آن را استئناف گرفته و عدهای آن را معطوف بر جمله قبل ( یهود و نصارا) میداند ولی در هر صورت در هر دو گروه افرادی را که مال جمع کنند مشمول عذاب الهی میداند.[۳۳۲]
در تفسیری دیگر ذیل آیهی مذکور اشاره به این شده که در آیات قبل روی سخن پروردگار با یهودیان و اهلکتاب است، آنهم نه همه ایشان بلکه جمعیت صالح را از ایشان استثناء کرده است و در آیهی مورد نظر خداوند سعی در بیان قانون کلی در قبال ثروت اندوزان دارد.[۳۳۳]
زمخشری در اینباره میگوید:
جایز است، بگویم این آیه اشاره به علمای یهود و نصارا دارد زیرا دو خصلت مورد نظر آیه را دارند، آنها رشوه میگیرند و مال اندوزی می کنند که این دو ویژگی در هر دو گروه یهود و نصارا جمع است و همچنین بخل میورزند از اینکه آن اموالی که اندوختند را در راه خدا خرج کنند. اینجا جایز است که بین مسلمانانِ غیرِ منافق و یهودیانی که رشوه میگیرند باهم جمع شود.[۳۳۴]
همچنان که قرطبی[۳۳۵] و سیوطی[۳۳۶] هم ذیل این آیه اشاره به داستان مباحثه معاویه با ابوذر داشته و اینکه معاویه این آیه را در خصوص اهلکتاب میداند ولی ابوذر تأکید می کند که این آیه در مورد ما و آنهاست. سپس هر دو مفسر به آوردن روایات و تعریف “کنز” میپردازند.
ابوذر بر روی این آیه گویا حساسیت ویژه دارد چرا که علامه طباطبایی ذیل این آیه آورده است:
«در الدرالمنثور است که ابنالضریس از علباء بن احمر روایت کرده که عثمانبنعفان وقتى دستور داد قرآنهایى نوشته شود نویسندگان خواستند “واوى” را که در سوره برائت در آیهیوَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ هست، بیاندازند؛ ابوذر گفت: “واو” را در جاى خود مىگذارید یا شمشیر بدوش بگیریم؟ نویسندگان “واو” را دوباره به آیه ملحق کردند».[۳۳۷]
در بسیارى از کتب نقل شده است که ابوذر آیهی فوق را در برابر معاویه هر صبح و شام مىخواند و با صداى بلند فریاد مىزد:
«به گنج اندوزان بشارت ده که هم پیشانى آنها را با این اموال داغ مىکنند و هم پهلوها و هم پشتهایشان را تا سوزش گرما در درون وجود آنها به حرکت درآید».[۳۳۸]
در تفسیر نمونه ذیل آیه چنین آمده است، کسانى که مىخواهند از خلیفه سوم در اینباره دفاع کنند گاهى ابوذر را متهم مىکنند که او عقیده اشتراکى داشته و تمام اموال را مال خدا مىدانسته و مالکیت شخصى را انکار مىکرده است. اما این تهمتِ بسیار عجیبى است، آیا با اینکه قرآن با صراحت تمام مالکیت شخصى را با شرائطى محترم شمرده، و افزون بر آن ابوذر از نزدیکترین افراد به پیامبر بود، در دامانِ قرآن پرورش یافته بود و در زیر آسمان، راستگوتر از او پیدا نمىشد، باز هم می شود به او چنین نسبتى را داد؟ آیا باورکردنى است که نزدیکترین شاگردان پیامبر از این حکم بىخبر باشد؟ آیا جز این است که متعصبان لجوج براى تبرئه خلیفه سوم و از آن عجیبتر براى تبرئه دستگاه معاویه چنین تهمتى را بر او بستهاند، و هنوز هم گروهى چشم و گوش بسته آن را تعقیب مىکنند؟ ابوذر با الهام از آیات قرآن به طور خاص آیه"کنز” معتقد بودکه بیت المال اسلام نباید به صورت ملک خصوصى اشخاص درآید، و نباید از این اموال که حق محرومان است، حاتم بخشى کرد و یا افسانه کاخهاى"کسرى” و"قیصر” را از نو زنده نمود. به علاوه ابوذر عقیده داشت در آن روز که گروهى از مسلمانان سخت در مضیقه هستند، ثروتمندان باید به زندگى سادهترى قانع شوند و از اموال خود در راه خدا انفاق نمایند. [۳۳۹]
به نظر میرسد آنچه که معاویه از آن وحشت داشته است تطبیق آیه با ویژگیهای او بوده است؛ لذا سعی می کند با اختصاص آیه به اهلکتاب خود را از اینکه مصداق آیه قرار گیرد، برهاند. ولی ابوذر با تأکید بر اینکه هرکسی می تواند مخاطب آیه باشد، این آیه را مکرر برای او میخواند تا هشداری برای او باشد و به همین سبب است که ابوذر به محض اظهار نظر کعبالاحبار برآشفته می شود و دوباره این آیه را به معاویه گوشزد می کند.
یکی از محققان در اینباره میگوید، اما به نظر ماجرای ابوذر یک تجربه تلخ بود که به خاطر ایستادن در برابر اشتباهات فقهای نظام پدید آمد. طرد شدن ابوذر از سوی خلیفه، امر تأسفباری بود که نشانگر زیر پا گذاشتن همه مسلمات از سوی نظام بود. از این روایت چنین بر می آید خلیفه از پیش برای ابوذر نقشه کشیده بود و سوال های پیدرپی او از کعب در حضور ابوذر بیانگر آن بود که او در صدد است راویانی را که در برابر اقدامات حکومت جدید اعتراض می کنند، از سر راه بردارد، پاسخ دادن کعب در حضور صحابه در واقع نوعی به چالش کشیدن آشکار حقوق راویان و نیز جنایتی بزرگ علیه حدیث نبوی به شمار می آید، زیرا با وجود اصحاب سابقهدار پیامبر شایسته نبود کعب، به عنوان یک عالم یهودی، عهدهدار فتوا دادن و تعیین سرنوشت مسلمانان گردد و خلیفه نیز حق نداشت علیه ابوذر و افرادی مانند او جوسازی و فتنهگری کند و نظر و سلیقهی کعب را بپذیرد.
این اقدام خلیفه برای رویارویی با راویان به معنای اعلان شروع مرحله جدیدی از به کار گیری روایتِ توراتی- در قالب پیشگویی و داستان سرایی- بود تا در کنار حدیث نبوی و بلکه در مقابل آن قرار گیرد. تردیدی نیست که این اقدام، توطئهای بود برای جایگزینی روایات توراتی به جای احادیث نبوی و تعیین آنها به عنوان شعار حکومت و همچنین مشخص کردن شاخصههای دولت اسلامی در پرتو آرای فقهی کعب و دیگران.[۳۴۰]
در ادامه بررسی سوالات، روایتی وجود دارد که بسی شگفتانگیزتر مینماید.
فردی از کعبالاحبارمیپرسد عقوق والدین از کجای قرآن قابل پیگیری است؟ کعبالاحبار تمامی موارد عقوق والدین را بر میشمارد.[۳۴۱]
باز هم فارغ از صحت پاسخ، این برای ما سوال می شود که این افراد در کدام مکتب و پای درسِ کدام استاد نشستهاند که در کوتاه مدت به چنین تسلطی بر مبانی دین اسلام دست یافتند؟ آیا جامعه مسلمانی، از افراد پاسخگو خالی بود؟
عطاءبنیسار نقل می کند که کعبالاحبار در مسیری درباره صید و شکار فتوا داد، خبر به گوش عمربنخطاب رسید و او جویای مفتی شد به او پاسخ دادند کعب فتوا داده است. عمر ازکعب، مبنای فتوایش را پرسید.[۳۴۲]
گرفتن فتوا آن هم از یک تازه مسلمان با سابقه یهودی تأمل برانگیز است. بر فرض، مبنای فتوا مشخص شود، آنچه که قابل دقت و بررسی است وجود کعبالاحبار به عنوان برطرف کننده بسیاری از مشکلاتِ مسلمانان در احکام عملی میباشد. به راستی خلفا با چه مجوزی، تا این حد جسورانه به این افراد میدان میدادند؟
۴-۲-۲-۲- زیدبنثابت
گزارشی وجود دارد از زیدبنثابت، از او درباره مجازات دزد سوال می شود و این در حالی است که او در صحنه حاضر نیست و کسی را به دنبال او فرستاده تا در مورد این حکم شرعی از او سوال شود.[۳۴۳] یا در جایی دیگر از کتاب مالک شاهد فتوای زید در مورد کور کردن چشم انسان سالم هستیم.[۳۴۴] او حتی در مورد عمره قبل از حج مورد سوال قرار گرفته و فتوا دارد.[۳۴۵]
۴-۲-۳- سوالات حاوی مسائل اعتقادی و فکری
کل
۸۷۲/۱۱۴
۹۷
بررسی جدول (۴-۲۲) نشان می دهد که مقدار F معنادار است که این امر بیانگر این است که مؤلفه های احساس تنهایی تبیین معناداری از استفاده مفرط از تلفن همراه دارند.در جدول (۴-۲۸) سهم هریک از مؤلفه های احساس تنهایی به تفکیک در پیش بینی استفاده مفرط از تلفن همراه و همچنین معناداری آن را گزارش شده است.
جدول ۴-۲۳: ضرایب رگرسیون مؤلفه های احساس تنهایی با استفاده مفرط از تلفن همراه
مؤلفه ها
ضرایب استاندارد
t
Sig.
B
β
تنهایی ناشی از ارتباط خانواده
۷۰۱/۰
۳۳۵/۰
۸۱۹/۲
۰۰۶/۰
تنهایی ناشی از ارتباط با دوستان
۱۰۱/۰
۰۵۰/۰
۴۵۲/۰
۶۵۲/۰
نشانه های عاطفی تنهایی
۰۸۲/۰-
۰۳۹/۰-
۳۶۲/۰-
۷۱۸/۰
جدول (۴-۲۳) نشان می دهد که با وجود اینکه مؤلفه های احساس تنهایی با همدیگر تبین معناداری (۱۱/۰=) از استفاده مفرط از تلفن همراه را نشان می دهند اما در مقام بررسی تنها بعد تنهایی ناشی از ارتباط خانواده معنی دار بود. بدین معنی که با افزایش یک واحد تنهایی ناشی از ارتباط خانواده میزان استفاده مفرط از تلفن همراه ۳۳/۰ در جوانان پسر افزایش می یابد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
فرضیه های پژوهش
فرضیه اول: بین مؤلفه های احساس تنهایی و انگیزش تحصیلی در جوانان پسر رابطه وجود دارد.
با توجه به نتایج به دست آمده طی بررسی ضرایب همبستگی بین مولفه های احساس تنهایی با انگیزش تحصیلی نشاندهنده رابطه منفی و معنادار در بین تمامی مؤلفه های احساس تنهاییی با انگیزش تحصیلی می باشد. با این وجود می توان گفت: با افزایش میزان نمرات مولفه های احساس تنهایی، انگیزش تحصیلی در جوانان پسر کاهش مییابد و بالعکس. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه های احساس تنهایی تبیین معناداری از انگیزش تحصیلی دارند، لذا با وجود اینکه مؤلفه های احساس تنهایی با همدیگر تبیین معناداری از انگیزش تحصیلی را نشان می دهند، اما در مقام بررسی سهم هر کدام از این مؤلفه ها فقط مؤلفه تنهایی ناشی از ارتباط خانواده تبیین معناداری از انگیزش تحصیلی دارد.
فرضیه دوم: بین مؤلفه های سازگاری اجتماعی و انگیزش تحصیلی در دانشجویان پسر رابطه وجود دارد.
داده های به دست آمده از تحلیل این فرضیه نشاندهنده رابطه مثبت و معنادار در بین تمامی مؤلفه های سازگاری اجتماعی با انگیزش تحصیلی می باشد. لذا میتوان گفت: با افزایش میزان نمرات مولفه های سازگاری، انگیزش تحصیلی در جوانان پسر افزایش می یابد. همچنین براساس یافته ها می توان گفت مؤلفه های سازگاری تبیین معناداری از انگیزش تحصیلی دارند. لازم به ذکر است که مؤلفه های سازگاری اجتماعی با همدیگر تبین معناداری از انگیزش تحصیلی را نشان می دهند، اما مؤلفه سازگاری عاطفی تبیین معنی داری را نشان نمی دهد. مؤلفه سازگاری اجتماعی و سازگاری آموزشی تبین معناداری از انگیزش تحصیلی دارد.
فرضیه سوم: بین مؤلفه های احساس تنهایی و مؤلفه های سازگاری در دانشجویان پسر رابطه وجود دارد.
توسعه شهر تا ۱۳۴۵
توسعه شهر تا ۱۳۵۵
نیروی ناشی از حضور مرقد امام هشتم شیعیان، به رغم شرایط سخت، ناامن و نامساعد زمینه ای، موجب شکل گیری و بقای شهر مشهد در طول تاریخ گشته است. “مشهد در سیر تحول تاریخی، بی نصیب از چتر امنیتی حکومت های مرکزی بوده و در زیر فشار و هجوم مکرر حکومت ها و قبایل مختلف مغولی، تیموری، غز و ترکمن (که تا اوایل دوران معاصر نیز ادامه داشت) و مرزهای نا امن شرقی، علی رغم تمایل به گسترش و توسعه در درون حصار خودش محدود بوده است. (نیایی پرست و صفایی یزدی، ۱۳۸۹: ۴۷)
تاریخ مستند و مکتوب آن حاکی از استقرار دو قریه معروف نوغان و سناباد (از توابع توس) در نزدیکی یکدیگر است. توسعه این دو قریه در کنار مرقد امام هشتم شیعیان به مرور زمان “مشهد” یعنی محل شهادت را ایجاد کرد. نام مشهد اولین بار اواخر قرن چهارم هجری به وسیله مقدسی آورده شده است. این شهر در دوران پر تحول شکل گیری رشد و گسترش خود شاهد تحولات، ویرانی ها و آبادانی های متعددی بوده است و با افول نیشابور در قرن هشتم به مهمترین شهر خراسان مبدل شد. (قصابیان، ۱۳۷۷)
بافت قدیمی شهر مشهد یعنی قریه سناباد مانند دیگر شهرهای همجوار خود نیشابور و عشق آباد، شطرنجی بوده و هسته اولیه آن تحت تأثیر شهر های همجوار قرار داشته است. اما این شهر به مرور تحت رواج ایدئولوژی اسلامی به شکل شعاعی در آمده و عنصر مذهبی در این شهر قوی و کانون شهر تلقی می گردد. بعد از اسلام و تبدیل بافت شطرنجی به بافت شعاعی، چندین حصار در طی سال های متمادی به گرد شهر کشیده شد. قدیمی ترین حصار شهر مشهد، حصار سوری بن معتز است که به دستور سلطان محود غزنوی (به جبران ویرانی هایی که پدرش در آستان قدس رضوی به بار آورد) در سال ۴۲۸ هجری ساخته شد. در سال ۹۵۰ ه.ق. به دستور شاه طهماسب حصار دوم شهر مشهد با محیطی حدود ۱۸۰۰ متر و ۱۴۱ برج و ۶ دروازه پیرامون شهر کشیده شد. حصار دوم بزرگتر از نیاز مردم شهر در نظر گرفته شده بود و این مناطق بیشتر شامل باغات و مزارع شهر بودند. مشهد در طول تاریخ ۴ حصار داشت که تا زمان قاجار در قالب همان حصار چهرم باقی ماند. (نیایی پرست و صفایی یزدی، ۱۳۸۹: ۴۸)
در زمان صفویه مشهد رونق می گیرد و به صورت مهمترین زیارت گاه شیعیان ایران در می آید. فرمانروایان صفوی، تشیع را مذهب رسمی حکومت خویش اعلام می کنند و مجموعه ای از اقدامات موثر را برای رونق مشهد انجام دادند و احداث اولین خیابان به مفهوم مدرن آن به دستور شاه عباس در سال ۱۰۲۱ از دروازه پایین خیابان به حرم و از آن به دروازه بالا خیابان یادگاری از آن دوران است.
مک گرگور وسعت شهر را در دوره قاجار حدود ۷۰۰ هکتار و جمعیت آن را ۴۰۰۰۰ نفر برآورد می کند. (سیدی، ۱۳۷۸، ۲۹۷)
در این دوره جمعیت شهر مطابق با سرشماری سال ۱۲۵۷ شمسی که توسط زینالعابدین میرزای قاجار صورت گرفته است؛ در حدود ۵۷۲۷۱ نفر و تعداد خانهها ۷۶۶۶ که از این میان تعداد ۲۴ باب اجارهای و ۴۷ باب وقفی بوده است.
ادموندا ادونوان انگلیسی که در سال ۱۲۹۷ قمری در هیات خبرنگار از این شهر بازدید کرده است در بیان احساس و نظر خود در وهله اول دیدن دورنمای شهر زبان به تحسین گشوده و بیان میدارد که در مشرق زمین بجز استانبول دورنمای هیچ شهری به زیبایی مشهد نیست.
دورنمایی از شهر مشهد، (ماخذ: مک گرگور، ۱۸۷۵ میلادی )
فریزر سفرنامه نویس انگلیسی که در سالهای ۱۲۳۷ و ۱۲۵۰ قمری از مشهد دیدن کرده است در مورد بافت عمومی و خانههای مردم در این دوره میگوید:” در خانهها خوب نیست و نمایی ندارد اما غالبا از این درها که داخل میشوید به حیاطهای پاکیزه با باغچههای با صفا برمیخورید.”
مساله ای که در مورد شهر مشهد تاریخی مهم است این بوده که این شهر همواره دارای بافتی فشرده و متراکم در درون حصار خودش بوده و به نحوی که زمین خانه ها و خود خانه ها نسبت به دیگر شهر های ایران بسیار کوچک بودند و به جای گسترده شدن بر زمین به ارتفاع می رفتند (خانه های تاریخی مشهد دو طبقه بوده اند). (محمودی، ۱۳۸۷) به نظر می رسد دو عامل بر شکل گیری این ساختار تأثیر گذار بوده است:
در مشهد قدیم ارزش زمین و خانه ها به نزدیکی آن به حرم بوده است و این همجواری تا یک شعاعی معنی دار بوده است، گویی خانه ها به هم فشرده می شدند تا به منشا شهر نزدیک تر باشند.
نا امنی بیش از حد مرزهای شرقی در طول تاریخ شکل گیری شهر مشهد، این شهر همواره جایگاه تاخت و تاز حکومت ها و قبایل مختلف بوده و این فشردگی را به ساختار دفاعی شهر نیز می توان نسبت داد. این ناامنی تا زمان قرارداد آخال (۱۲۹۹) بسیار جدی بود و تنها پس از آن بود که حصار شهر آرام آرام اهمیت خود را از دست داد.
در دوران حکومت پهلوی اول و از ۱۳۰۰به بعد همزمان با مداخلات بزرگی که در بافت تاریخی شهر و اطراف حرم مطهر انجام شد، ساختار شهر متحول گردید. در این زمان عناصر جدید شهری در اطراف شهر تاسیس شدند که بر نحوه استقرار جمعیت در دوره های بعدی تأثیر گذاشتند. در این دوره بافت شهری همچنان پیوستگی خود را حفظ می کند. اما به سرعت و خارج از حصار قدیمی شهر، رشد و گسترش می یابد. در این دوره با شکل گیری و رونق میدان شهدا (میدان مجسمه) شهر هویتی دو قطبی پیدا می کند و سازمان فضایی شهر متفاوت می شود.
نقشه مشهد سال ۱۳۳۴
در این دوره (پهلوی اول) الگوی عمومی شهر عبارت بود از چندین برش طولی و عرضی که بافت تاریخی را به منظور تأمین دسترسی سواره قطع کرده بود و در محل برخوردشان میدان شهدا شکل گرفته بود
در دوره پهلوی دوم و در دهه ۴۰ که اصلاحات اراضی انجام شد و موجی از مهاجرت روستاییان به شهر ها شکل گرفت، رشد شتابان شهری در مشهد و دیگر شهرهای ایران آغاز شد. بافت شهری مشهد در این دوره دارای سه لایه تاریخی، قدیمی و جدید می شود. طرح جامع مشهد در ۱۳۴۶ به مشاور ابلاغ می گردد و در ۱۳۴۹ به پایان می رسد. ارتفاع ساختمان ها در جداره خیابان های بافت تاریخی و قدیمی به طور چشمگیری افزایش می یافت. اما در بافت جدید بیشتر ساختمان ها یک یا دو طبقه بودند. از سال ۴۶ به بعد توسعه شهر عملا در راستای خطوط طرح جامع بود. ایجاد پارک ملت و دانشگاه فردوسی در غرب جاده سنتو از عوامل تأثیرگذار بر توسعه شهر به سمت غرب بودند. (نیایی پرست و صفایی یزدی، ۱۳۸۹: ۵۰) و گسترش سریع افقی را تجربه کرده است و اراضی وسیعی در غرب شهر (که توسط طرح جامع اول برای گسترش شهر در نظر گرفته شده بود) به بافت شهری تبدیل شد. از طرف دیگر بعد از انقلاب و در دوران جنگ حومه نشینی بی رویه در سمت شرق و شمال مشهد تماما در اراضی کشاورزی حد فاصل مشهد و کشف رود شکل گرفت. توسعه شهر در فاصله ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ متجاوز از ۱۸ آبادی و مرکز جمعیتی را در خود ادغام کرد.
نقشه شهر مشهد ۱۳۳۴
۴-۲-معماری و شهرسازی
بافت قدیم شهر مشهد به لحاظ شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی خاص خود در خور توجه و تامل می باشد. این نکته نیز که خانههای سنتی متاسفانه به سرعت رو به انهدام و ویرانی دارند؛ کمتر از بناهای عمومی مورد توجه محققان و پژوهشگران معماری بوده اند و به این ترتیب کمتر اطلاعات مکتوبی از این آثار در دست داریم بر اهمیت این پژوهش میافزاید.
شهر مشهد در گذشته دارای سه حصار بوده و گسترش شهر به سمت غرب (حرم امام رضا) بوده است. ساخت اصلی شهر فعلی در ۲۵ سال اول قرن حاضر پایه ریزی شده است. خیابان، میدان و ساختمانهای دولتی سه عامل هدایت توسعه شهر را به عهده داشته اند. شهر دارای دو مرکز اصلی است. چهار سمت شهر از طریق چند خیابان اصلی به میدان مرکزی اتصال می یابد. توسعه شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵در جنوب غربی و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشته اند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جاده جدید تهران باعث توسعه شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۴۵ به بعد توسعه شهر منطبق با طرح جامع هدایت شده است. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جاده سنتو، دانشگاه و پارک ملت توسعه شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافته اند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.
دخالت در بافت کالبدی آن نیز با کشیده شدن خیابانهای جدید بر بافت کالبدی آن نیز با کشیده شدن خیابانهای جدید بر بافت تاریخی مثل خیابانهای طبرسی ،امام رضا ،بهار و غیره آغازگردید . علاوه بر دخالت های فیزیکی فعالیتهای دیگری نیز در زمان رضاخان در شهر مشهد انجام گرفت و زمینه رشد شهر را فراهم نمود که مهمترین آنها عبارتند از : تأسیس بیمارستان امام رضا(ع) در سال ۱۳۱۳، تاسیس کارخانه قند آبکوه در سال ۱۳۱۴، تاسیس دانشکده پزشکی در سال ۱۳۱۸و غیره . خریداری اولین کارخانه برق در سال ۱۳۱۵و نصب آن در خیابان طبرسی، ورود ماشین به شبکه حمل و نقل درون شهری با ۲دستگاه اتوبوس در سال ۱۳۱۸،جایگزینی تدریجی آن به جای درشکه از اقداماتی است که در طی سالهای (۱۳۰۰-۱۳۲۰) در شهر مشهد انجام گرفت و نقش مهمی در رشد فیزیکی شهر داشت .مشهد در اولین سرشماری عمومی کشور که درسال ۱۳۱۸از چند کشوربه عمل آمد دارای ۷۶۴۷۱نفر جمعیت بوده است.
تحولات شهر مشهد دردوره محمدرضا پهلوی (۱۳۲۰-۱۳۵۷ ه-ش) مشهد از شهریور ۱۳۲۰ که مصادف با اشتعال ایران توسط نیروهای متفقین به دلیل وجود ناامنی در مناطق روستایی و امنیت مناسب در مشهد به علت وجود پادگانها و مراکز نظامی و نیز خشکسالیهای جنوب خراسان بویژه در سال زراعی ۱۳۲۶-۲۷و تاسیس دانشگاه مشهد درسال ۱۳۲۶ ه-ش پذیرای جمعیت زیادی بود که در رشد جمعیت نقش داشتهاند. به دنبال دگرگونی های سیاسی، اقلیمی و آموزشی فوق، تحولات تکنیکی به ویژه مجهز شدن شبکه حمل و نقل درون شهری به وسایل نقلیه جدید (افزایش اتوبوسها از ۲ دستگاه به ۷۷ دستگاه ، ورود تعداد ۱۰ دستگاه تاکسی در سال ۱۳۲۸ که تا سال ۱۳۲۴ به ۲۰۰ دستگاه افزایش یافت) و از همه مهمتر برقراری ارتباط بین مشهد و تهران از طریق شبکه راه آهن در سال ۱۳۳۶ ه-ش و نیز پرداخت وام به دارندگان زمین های وقفی توسط بانک رهنی در سال ۱۳۳۶ ه-ش از عواملی بودند که دست به دست یکدیگر داده و جمعیت شهر مشهد در سال ۱۳۳۵ ه-ش به ۲۴۱۹۸۹ نفر رسانده است. بطوریکه رشد سالانه جمعیت در طول ۱۶ سال(۱۳۱۹-۱۳۳۵ه-ش) به طور متوسط ۲٪ بودهاست . از حدود سال ۱۳۳۵ ه-ش به دلیل تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی کشور به ویژه درآمد حاصل از فروش نفت، مستحکم شدن سیاستهای تجاری - اقتصادی و فرهنگی، گسستگی نظام ارباب رعیتی به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سا ل ۱۳۴۲ ه-ش ، رشد جمعیت نیز دچار تغییر و تحولاتی اساسی گردید به طوری که جمعیت شهر مشهد از ۲۴۱۹۹۸ نفر در سال ۱۳۳۵ ه-ش به ۴۰۹۶۱۶ نفر در سال ۱۳۴۵ رسید که نرخ رشد سالانهای در حدود ۵/۴ درصد داشتهاست.
همچنین وسعت شهر نیز از ۱۶ به ۳۳ کیلومتر مربع یعنی بیش از ۲ برابر افزایش یافت .توسعه شبکه حمل و نقل هوایی، تاسیس کارخانجات و توسعه فعالیتهای بهداشتی نیز از جمله مواردی بودند که در توسعه فیزیکی شهر مشهد موثر واقع شدند.
مشکلات ناشی از رشد جمعیت ، بی توجهی به نحوه استفاده از اراضی ، توسعه نامنظم شهر و سایر مشکلات عمومی باعث گردید که تهیه طرح جامع شهر در سال ۱۳۴۶ به مهندسین مشاور ابلاغ گردد. این طرح برای یک دوره ۲۵ ساله (۱۳۴۵-۷۰) در پنج مرحله ۵ ساله تنظیم و در سال ۱۳۵۰ به شورای عالی شهر سازی تسلیم و پس از تصویب مراحل اجرایی آن، در سال ۱۳۵۲ به شهرداری ابلاغ گردید. در طرح جامع سمت توسعه آینده شهر به صورت پیوسته در غرب شهر با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت ۴۰۹۶۱۶ نفر در سال ۱۳۴۵ به ۱۴۶۵۰۰۰ در سال ۱۳۷۰ پیش بینی گردید. در این طرح وسعت شهر از ۳۳/۴ به ۱۷۰ کیلومتر مربع افزایش مییافت .
همگام با مراحل تهیه طرح جامع، تفضیلی شهر از نظر فیزیکی و جمعیتی به رشد ادامه میداد بطوریکه جمعیت مشهد در سال ۱۳۵۵ به ۶۶۷۷۷۰ نفر افزایش یافت .درطرح جامع ، الگوی مداخله در بافت قدیم شهر و به ویژه اطراف حرم مطهر نیز تهیه و نقشه پیشنهادی ارائه گردید ولی به مرحله اجرا در نیامد. در سال ۱۳۵۴ طرح توسعه حرم اجرا شد که تعداد زیادی از بازارچهها ، مساجد، مدارس قدیمی، واحدهای تجاری و مسکونی تخریب و بازار رضا(ع) نیز به منظور واگذاری به صاحبان مغازههای تخریبی در مشرق میدان آب ساخته شد.
تحولات شهر مشهد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) کشور ایران در دهه ۱۳۵۰آبستن تحولات سیاسی عظیمی بود که در سال ۱۳۷۵ به پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی ساختار سیاسی - حکومتی کشور منجر گردید . اثرات انقلاب در ابعاد شهری شامل : تصویب قانونی اراضی موات شهری(۱۳۷۵) تصویب قانون زمین شهری (۱۳۵۸) تصویب قانون زمین شهری (۱۳۶۱) طرح مجدد الگوی نوشهرها (۱۳۶۴) و… بود که بر کیفیت شهرنشینی تاثیر بسزایی داشت. سال ۱۳۷۵ به دلیل وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان حدود ۰۰۰/۵۵۷ نفر از مهاجرین افغانی در خراسان ساکن شدند که از این تعداد حدود ۲۹۶۵۰۰ نفر (۵۳/۲ ٪) در شهر مشهد به ویژه در حاشیه قلعه ساختمان و گلشهر سکنی گزیدند . همچنین در نتیجه وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عدهای از مهاجرین جنگ تحمیلی وارد خراسان و به ویژه شهر مشهد شدند . عوامل فوق به همراه مهاجرتهای روستا - شهری دست به دست هم داده و باعث رشد سریع جمعیت شهر در این دوره گردید به طوری که جمعیت از ۶۶۷/۷۷۰ نفر درسال ۱۳۵۵ به ۱/۴۶۲/۵۰ نفر در سال ۱۳۶۵ با نرخ رشدی معادل ۸ ٪ در سال افزایش یافت که بالاترین نرخ رشد جمعیت شهری در ایران بودهاست. مساحت شهر نیز در این دوره (۶۵-۱۳۵۵) از ۷۸ به ۲۲۰ کیلومتری با نرخ رشد معادل ۱۱ ٪ در سال، افزایش یافت .
۴-۲-۱-خانه و محله در مشهد:
شناسایی محلات از این جهت اهمیت دارد که آداب و رسوم، اعتقادات و بسیاری از آثار تاریخی گذشته و ویژگیهای آنها را برای ما قابل فهم می کند. در این جا لازم است به این مطلب اشاره شود که به علت رشد روزافزون شهر، محلات به قدری از لحاظ محدوده و کیفیت تغییر کرده اند که تشخیص وضع قدیمی و اصلی آنها بسیار دشوار است. به عنوان مثال بعضی از ریزمحلات با یکدیگر ادغام شده و برخی به کلی گم شده اند. مشکل دیگر مربوطه، ایجاد اسامی جدید و برهم خوردن نظام قدیمی اطلاق نام بر محلات است. درنتیجه تطبیق نامهای قدیم و جدید و تشخیص محدوده کالبدی و یا محدوده متاثر از نامگذاری محلات امری مشکل است. از همه این موارد مهمتر، نقشه ای کامل که حاوی اطلاعاتی از محلات در دوره مورد نظر باشد وجود ندارد. با این حال در این مجال سعی بر این داریم تا با بهره گیری از نوشته های برخی از سیاحان و کتب تاریخی دسته اول تا حدودی به محدوده و ماهیت محلات و فضای حاکم بر آنها دست پیدا کنیم.
به اقتضای زندگی شهری قدیم، محله های اصلی و بزرگ مشهد برای خود استقلال داشته اند و در مواقع ضروری و استثنائی می توانستند در برابر حوادث غیر مترقبه و دشوار بدون نیاز به سایر قسمتهای شهر مقاومت کنند. هر محله برای خود قبرستان عمومی، حمام، آب انبار، مسجد، مدرسه، تکیه، کاروانسرا و تیمچه داشته است. حتی این احتمال وجود دارد که برخی از محلات و گذرها دارای حصار و در نیز بوده باشند. (سیدی، ۱۳۷۸).
مشهد در دوره قاجار مطابق سفرنامهها دارای شش محله بزرگ و اصلی و زیر محلههای کوچکتر بوده است که به ترتیب عبارتند از:
محله خیابان علیا(بالا خیابان)، خیابان سفلی(پائین خیابان)، نوغان، عیدگاه، سرشور و سراب و زیر محلههای کوچکتر چهنو، چهارباغ، پاچنار، عشرتآباد، ارگ، تپلالمحله، کشمیریها، غرشمالها، جدیدیها(یهودیها) و سرحوضان. همچنین دروازههای شهر همنام با محلات آن بوده است که عبارتند از: دروازه نوغان، پائین خیابان، بالا خیابان، عیدگاه، سراب و ارگ.
اولین گسترش شهری در اواخر سالهای قاجار و از سمت غرب و جنوب غربی آغاز گردید و در نتیجه هسته اصلی شهر قدیم، یعنی حرم مطهر قدری به سمت شرق متمایل شده است.
فریزر تاجر انگلیسی که در سال ۱۲۳۷ هجری (۱۸۲۱ میلادی) به مشهد آمده، شرح جالب توجهی درباره مشهد نوشته است. وی در بخشی از شرح خود درمورد محلات این چنین می نویسد:[۵۷]
«مشهد سی و دو محله دارد و هر یک به کدخدایی سپرده شده است ولی سکنه بعضی محلات خیلی کم می باشد و بعضی جاها خاصه در طرف شمال و شمال غربی زمینهایی دیده می شود که باغ جای زراعت شده است.»
ولی احتمال می رود آمار فریزر درست نباشد، یعنی او محله را به معنی کوچه گرفته باشد زیرا وجود این همه محله، عادی به نظر نمی رسد. بخصوص که صنیع الدوله (اعتمادالسلطنه) تصریح کرده است که شهر مشهد در این زمان یعنی سال ۱۳۰۲ قمری که سال طبع «مطلع الشمس» بوده است، ۶ محله بزرگ و ۱۰ محله کوچک داشته است و چون بین زمان تالیف مطلع الشمس و سفر فریزر شصت و چند سال بیشتر فاصله نیست، این مقدار اختلاف نباید باشد. بعلاوه بعد از فریزر باید تعداد محله ها بیشتر شده باشد نه کمتر. البته غیر از صنیع الدوله کسان دیگری هم تایید کرده اند که مشهد ۶ محله اصلی داشته است. از جمله زین العابدین ابن محمد ولی میرزا که در زمان ناصر الدین شاه قاجار و حکمرانی رکن الدوله به مشهد آمده و سکنه مشهد رضوی را سرشماری کرده، ۶ محله به اسامی «سراب، سرشور، عیدگاه، بالاخیابان، پایین خیابان و نوقان» را ذکر کرده است. مرحوم ادیب هروی نیز در کتاب (حدیقه الرضویه) در ضمن نقل حوادث توپ بندی حرم مطهر رضوی بطور غیر مستقیم نوشته است که مشهد ۶ محله اصلی دارد.
صنیعالدوله (اعتمادالسلطنه) اسامی محلههای شهر مشهد را به این ترتیب ذکر کرده است: «محلههای بزرگ شامل خیابان علیا (بالاخیابان)، خیابان سفلی (پایین خیابان) ، سراب، چهارباغ، عیدگاه و نوغان و محله های کوچک شامل: محله پاچنار، ارگ، سرسوق، سرحوضان، جدیدیها، هرویها، تپالمحله، غیر شمارها (غرشمالها- منظور کولیها هستند.)، کشمیریها و چاهنو.» وی ادامه میدهد: «محله ارگ بین مغرب و جنوب مشهد و ارگ دولتی متصل به روی شهر است.»
احداث خیابان اصلی شهر یعنی بالا و پایین خیابان سبب شکلگیری و تفکیک محلات مشهد شد که عبارت بودند از : سرآب، سرشور، عیدگاه، نوقان، بالاخیابان و پایین خیابان.
کروکی شهر بر روی عکس هوایی سال ۱۳۳۵ در پایین مشخص شده است. این کروکی حصار دوره قاجار و دروازه های شهر و همین طور محدوده کلی محلات را نشان می دهد. این کروکی بر اساس توصیف سیاحان در سفرنامه ها و مطالبی که از کتب پژوهشگران تاریخ مشهد در سالهای گذشته نوشته شده است، تهیه گردیده است. البته شاکله اصلی مطالب استناد شده از مورخین و سیاحان بر یک نظر اتفاق داشته اما از میان سعی شده به تالیفات نویسندگان معتبرتر و نظراتی که تعدد تکرار آنها در متون مختلف وجود داشته، بیشتر استناد شود.
موقعیت محلات قدیم و خانههای تاریخی مورد بررسی در بافت سنتی دوره قاجار منطبق بر نقشه سال ۱۳۳۵
۴-۲-۲-نظام قرارگیری بافت مسکونی و جهت گیری ابنیه:
در این بند درصدد یافتن نظام موجود در ساختار قرارگیری و نحوه چیدمان بناها در کنار هم خواهیم بود. سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که ساختار شکل گیری بافت شهری متاثر از چه عواملی است. در پاسخ به این سؤال باید گفت که بافت کالبدی شهر بازتاب تاثیرات پیچیده و متقابل عوامل مختلفی چون شرایط طبیعی و جغرافیایی، خصوصیات اعتقادی و فرهنگی، نظامهای سیاسی و حکومتی و غیره است. با نگاهی به عکس هوایی سال ۱۳۳۵ درمی یابیم که مهمترین عامل مؤثر در شکل گیری بافت شهر مشهد، هسته مرکزی آن یعنی حرم مطهر بوده است. این عامل که با توجه به تقسیم بندی فوق عاملی اعتقادی و فرهنگی است، نظام دهنده اصلی و شاخص ابنیه و معابر شهر بوده است. اگر بپذیریم که یکی از اهداف در نظام قرارگیری ابنیه و نحوه تفکیک قطعات زمین دسترسی به معبر مورد نیاز باشد، می بایست به این نتیجه کلی اشاره کنیم که هر بنای معماری به واسطه لزوم دسترسی، از معبری در مجاورت خود بهره می برد. با توجه به عکس هوایی سال ۱۳۳۵ در نگاه اول به نظر می رسد که معابر شهر مشهد از هسته اصلی شهر یعنی حرم امام رضا تبعیت کرده اند و چون فرم مجموعه حرم دایره ای بوده لذا معابر به صورت تار عنکبوتی در حاشیه آن قرار گرفته اند. اما با توجه به نقشه های دوره قاجار مشخص است که فرم ابتدایی مجموعه حرم دایره ای نبوده است.
نمایش حالتهای ممکن قرارگیری خانه ها
نمایش حالت های ممکن قرارگیری خانه ها
با توجه به نقشه های خانیکوف و مک گرگور از مشهد، هندسه مجموعه ابنیه حرم مطهر به شکل مستطیل بوده است. ضمناً در تاریخ شهرسازی دوره پهلوی گفتیم که در سال ۱۳۰۹ فلکه ای به دور حرم مطهر ساخته شده که از فرم دایره تبعیت کرده است. حال اگر بخواهیم نظام قرارگیری معابر را تحت تاثیر مجموعه ابنیه حرم مستطیل شکل بدانیم باید به نظامی شطرنجی دست یابیم. اما همانطور که مشاهده می شود، نظام معابر شهر تار عنکبوتی است، لذا این موضوع که در برخی جاها مطرح می شود که معابر شهر مشهد از فرم حرم منتج شده اند و درنتیجه آن به صورت تار عنکبوت شکل گرفته اند، نظریه مردودی است. همانطور که گفتیم حرم مطهر به عنوان یک عامل اعتقادی در ساخت ابنیه شهر تاثیر گذارده است. این مطلب را می توان با توجه به جهتگیری ابنیه از جمله خانه ها در عکس هوایی سال ۱۳۳۵ بررسی کرد.
کاملاً مشهود است که اکثر قریب به اتفاق قطعات زمین طوری تفکیک شده اند که راستاهای فرعی و یا اصلی آنها به سمت حرم است.( به عبارت دیگر اگر فرم سایت خانه ها ۴ ضلعی منتظم باشد، همواره دو ضلع آنها به هسته مرکزی شهر یعنی حرم میرسد) برای رسیدن به این هدف ابنیه به صورت دایره وار در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و درنتیجه برای دسترسی به آنها باید فرم معابر نیز تار عنکبوتی باشد. اما از آنجا که وسعت و ابعاد قطعات زمینها متفاوت بوده، این فرم تار عنکبوتی به صورت نامنظم و پرپیچ و خم ایجاد شده است. لذا در شکلگیری بافت شهری در مشهد این بناها و خانه های شهر بودند که سبب پدید آمدن فرم تار عنکبوتی برای معابر شده اند.
در این تحقیق جهت به دست آوردن رابطه بین متغیرها از رابطه خطی مرکب زیر استفاده شده است:
+ + SGA=α +
بهطوریکه گفته شد در این تحقیق بهمنظور برآورد رابطه بین متغیرها از روشهای اقتصادسنجی، رگرسیون خطی مرکب استفاده شده است. بر مبنای دادههای عملکردی ۵ ساله در بازه زمانی بین ۹۲-۱۳۸۸و به عبارتی ۵ نمونه تصادفی وابسته مقادیر متغیرهای مستقل , و متغیر وابسته Yتعیینشده با بهره گرفتن از روش تحلیل دادههای تابلویی یا Data Panelپارامترهای α وβ۱ تا β۶ بهره گرفتهشده است.
با عنایت به استفاده از سری های زمانی دادهها و به عبارتی ۵ نمونه وابسته در گردآوری دادهها و لزوم به کارگیری تحلیل های تابلویی جهت انجام محاسبات و تحلیل های آماری از نرمافزار Eviews استفاده شده است. پیش از آن از نرمافزار Excel جهت پردازش اولیه دادهها و آمادهسازی آن ها بهعنوان متغیرهای تحقیق بهره گرفتهشده است. بعلاوه از نرمافزار ره آورد نوین نیز برای استفاده از اطلاعات و دادههای بورس مورداستفاده قرارگرفته است.
فصل چهارم:
یافتههای تحقیق
در فصل سوم، روش کلی تحقیق، تعریف جامعه آماری، نحوه تعیین حجم نمونه و روش نمونهگیری، روشها و ابزار گردآوری دادهها و نهایتاً روشها و ابزار تجزیهوتحلیل دادهها موردبحث قرار گرفت. در این فصل دادههای موردنیازی که جهت آزمون فرضیههای تحقیق جمع آوریشده، بهعنوان منبعی برای تجزیهوتحلیل استفاده شده است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات گردآوریشده از روشهای توصیفی و استقرایی آزمون فرضیه استفاده شده است. ساختار کلی فصل حاضر بر مبنای توصیف نمونه آماری، توصیف یافتهها، تحلیل پیشفرضها، تحلیل روابط بین متغیرها و نهایتاً تعمیمیافتهها از نمونه تصادفی به جامعه آماری تنظیم شده است. پیشفرضهای مورد ارزیابی بهتبع تحقیقات مرتبط یا مشابه، بر مبنای استفاده از رگرسیون خطی مرکب بهمنظور تعیین رابطه بین متغیرها موردبررسی قرار گرفتهاند.
در این تحقیق بهمنظور دادهپردازی اولیه از نرمافزار اکسل و در راستای توصیف یا تحلیل یافتهها از نرمافزار آماری EVIEWS بهره گرفته شده است. در این فصل ابتدا جدول آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ارائه گردیده و پسازآن آزمون فرضیات تحقیق ارائه گردیده است.
جامعه آماری مربوط به این تحقیق شامل شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار بوده است که شرایط زیر را دارا باشند:
۱) سهام شرکت از سال ۸۸ تا ۹۲ در بورس اوراق بهادار تهران معاملهشده باشد.
۲) نماد معاملاتی شرکت به تابلوی غیررسمی منتقل نشده باشد.
۳) نماد معاملاتی شرکت فعال و برای حداقل یکبار در سال معاملهشده باشد.
۴) سال مالی شرکت به پایان اسفندماه ختم شود و در دوره مورد مطالعه تغییر سال مالی نداده باشد.
۵) اطلاعات مالی شرکت در دوره مورد مطالعه در دسترس باشد.
۶) شرکت باید در گروه شرکتهای واسطهگری مالی نباشد.
بر مبنای اطلاعات بهدستآمده جامعه آماری تعریفشده محدود به مرزهای تعریفشده در بند قبل ۱۵۰ شرکت با توزیع مندرج در جدول شماره ۴-۱ میباشد:
ردیف | صنعت | جمع کل جامعه | |
تعداد | حجم نسبی | ||
۱ | حملونقل انبارداری و ارتباطات | ۲ | ۰٫۰۱۳ |
۲ | خودرو و قطعات | ۱۸ | ۰٫۱۲۰ |
۳ |