“قصه در اصطلاح بی معنی حکایت و سرگذشت است. اثری که تأکید اصلی آن بر پایهی حوادث شگفت انگیز و خارق العاده است.
در گذشته قصه برای اقوامی که خط نداشتند، نوعی تاریخ نگاری بود و امروز نیز در نگارش تاریخ اجتماعی جامعهها به منزلهی سندی معتبر و سودمند به کار میرود.
قصه بیان واقعه در امتداد زمان است. سالیان درازی است که زندگی و آداب و رسوم جامعهی ما با هزاران قصه مملو و ممزوج شدهاست. قصهها با هر محیط اجتماعی و محلی انطباق مییابند. “(آموزگار، 1389، ص 67).
قصههای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از شاخههای ادبیات عامیانه یا همان فولکلوراست که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. این قصهها روایت آرزوها، باورها و تجربهها و غم و اندوه نیاکان این قوم است که با چاشنی خیال، طنز، تمثیل و رمز در قالب قصه بیان شده است.
بخش عمدهای از ادبیات عامیانهی استان، قصه هایی است که قدمت بعضی از آنها به گذشتههای دور و حتی پیش از تاریخ برمی گردد که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است. نیاکان و اجداد ما دور چالهها یا زیر لحافهای کرسی، در چلهی زمستان، شروع به متیل گفتن میکردند و کودکان با اشتیاق فراوان با صدای شرشر باران آنها را در سینهی خود حفظ میکردند تا روزی آنها هم راویان این قصهها باشند.
قصههای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد از کهنترین نمونههای تفکر و تخیل مردم این استان است که کیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه این قوم را نشان میدهد. تحلیل این قصهها نشان میدهد که وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی استان در بوجود آمدن قصهها، نقش موثری داشته است به طوری که به جرأت میتوان گفت هدف از خلق بسیاری از قصهها نه فقط سرگرمی، بلکه وحدت قوم و قبیله و بازگو کردن اهداف سیاسی خود به زبان رمز با بیانی زیرکانه، بوده است.
فضای قصهها ساده و ابتدایی است و شخصیت پردازی در این قصهها بسیار کم رنگ است.
اساس این قصهها بر پایهی پیام اخلاقی، حفظ خوبی، دوری از بدی و به طورکلی حفظ زندگی و ساختن یک زندگی ایده آل، بنا شده است.
قصههایی که در استان روایت میشوند، بی شمارند تا آنجا که برای بیان یک نکتهی اخلاقی، قصهای هر چند کوتاه، برای آن خلق شدهاست و این بیانگر ذهن خلاق سازندگان این آثار است.
محتوای اکثر قصه ها، روابط اجتماعی رایج بین مردم بوده است. آنچه که به عنوان محتوای قصهها بیان میشود همان مفهوم زندگی مردم اجتماع است که با بیانی اغراق آمیز به صورت قصه به روایت در آمده است.
قصههای رایج در استان گاه با چندین روایت، بیان شدهاند. این اختلاف روایت، شاید به علت کوچ اقوام کهن لر از منطقهای به منطقهی دیگر و تغییر قصه در طول زمان باشد و یا علت آن به روایت کنندگان آن برگردد، چرا که گاهی بعضی از آنان سلیقهای عمل کرده و هر آنچه از نظرشان زیباتر و یا هیجان آورتر میبود به قصه اضافه یا قسمتی از آن را حذف کردهاند.
گاهی نیز دیده میشود به علت کهولت سن راویان و فراموشی شدن قسمتی از قصه، قسمتی از یک قصه در قصهای دیگر گنجانده شده و یا یک قصهی بلند به چند قصه تبدیل شدهاست. اما آنچه که مهم و موردنظر است، اصل قصههاست که با چندین روایت و با وجود اختلاف، باز هم پا برجا و دست نخورده باقی مانده است.
از میان قصههای رایج در استان، میتوان به وفور، قصه هایی از ملانصرالدین، بهلول، قصه هایی از شاهنامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، و قصههای قرآن را شنید.
علاوه برآنها، قصههای بسیار کوتاهی نیز، در استان رایج است که هر کدام در برگیرنده-ی یک نکتهی اخلاقی است که تعمق در این قصهها لازم و ضروری است.
کار پژوهشگر در این پژوهش، جمعآوری و بازنویسی تعدادی از قصههای بلند و تخیل-آمیز منطقهی باشت و گچساران از استان کهگیلویه و بویراحمد است که علاوه بر جذاب بودن محتوا و مضمون آنها، از محبوبیت خاصی نیز بین مردم برخوردار بوده است.
پژوهشگر ابتدا قصههایی از قصهگوهای روستاهای مختلف این مناطق جمعآوری و بعداز بازنگری، کامل شدهی آنها را نزد چند نفر که تمامی قصهها را به طور کامل و بدون تحریف و حذف به یاد داشتند، بازنویسی کرده است.
تمام قصههای این پژوهش به صورت کامل و بدون تحریف و حذف توسط زنده یاد آقای علی درودفرد، آقای امین محبی و آقای سید غفار کشاورز و خانم مرضیه سلیمانی روایت شدهاند که پژوهشگر کمال تشکر از تمامی این عزیزان را دارد.
این روایانگاه با پیچ و خم و فراز و نشیبهای قصه، آن چنان شنونده را مسحور قدرت روایی خود میساختند که گوی جهانی تازه برای مخاطب خود خلق میکردند. جهانی که تمام صحنهها و افراد قصه را جلوی چشم او به تصویر در میآورند.
فصل اول
کلیات
1-کلیات
1-1- اهداف تحقیق
1- کوشش برای ثبت و ضبط و ترویج ادبیات شفاهیگویش لری برای به دست آوردن هویت ملی خویش در برابر فرهنگهای جهانی.
2- کوشش برای ثبت و ضبط ادبیات شفاهیگویش لری برای جلوگیری از زوال و میرایی آن در گذر زمان.
3- کوشش برای شناخت یک گونهی کمتر شناخته شدهی ادب محلی در جهت غنا بخشیدن به ادب رسمی کشور.
1-2- ضرورت تحقیق
ساده و بی پیرایه بودن این نوع از ادبیات عامیانه، یکی از دلایل عدم توجه به آن است و این بیتوجهی یا کمتوجهی و عدم بازنویسی و بازنگری بهآن، به خود بیگانگی به فرهنگ محلی میانجامد و این گنجینههای ارزشمند در دل صاحبان خود مدفون خواهند شد.
علاوه براین نباید نقش آموزشی این قصهها را در استحکام رفتارهای اجتماعی، تحکیم اصول اخلاقی نادیده گرفت. ثبت این قصهها باعث پایداری فرهنگ قومی و محلی استان میشود.
1-3-پیشینهی تحقیق
علاقه مندان به ادب محلی در استان کهگیلویه و بویراحمد فراوانند. این گرایش باعث شده است که گام هایی در جمع آوری و حفظ ادبیات مردم استان، هم گام با سایر نقاط ایران برداشته شود، اما هنوز گامی اساسی در جمع آوری و بازنویسی و تحلیل قصههای استان، برداشته نشده است. البته کار ارزندهای آقای حسین آذر شب در جمع آوری 109 قصهی محلی حائز اهمیت است. همچنین روایت قصهی مشهور گنجشک در کتاب فرهنگ عامیانهی عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، از منوچهر لمعه و پایان نامهی خانم مهین تاج صادق نیا فارغ التحصیل از دانشگاه آزاد یاسوج، نگاهی گذرا به قصههای استان داشته است.
1- آذر شب، حسین، (1379)، افسانههای مردم کهگیلویه و بویراحمد، شیراز، انتشارات تخت جمشید.
2- صادق نیا، مهین، (1390)، بررسی ترانهها و داستانهای عامیانه منطقه بویراحمد از نظر مضمون شناسی، ریشه شناسی و آیینی.
3- لمعه، منوچهر، (1353)، فرهنگ عامیانه عشایر بویراحمدی وکهگیلویه، تهران، انتشارات اشرفی.
با این توضیح که به راحتی نمیتوان نسخهای از این کتاب را پیدا کرد.
1-4- روش تحقیق
روش تحقیق بنا به ماهیت پژوهش و با توجه به شیوههای معمول در علوم انسانی، میدانی و از نوع توصیفی- تحلیلی است.
فرم در حال بارگذاری ...