لرستان از هزاره ی دوم پیش از میلاد در پرورش اسب و به کارگیری آن جایگاه ممتازی داشته است و هزاره اول پیش از میلاد پر کارترین دوران فلز کاری در لرستان بوده است. انواع مصنوعات فلزی مرتبط با اسب از جمله دهنه، زین، افسار، لگام و حلقه لگام که افسار از میان آن می گذشته و به بدنه ارابه ها وصل می شده است و…. ، بسیاری از مفرغینه های لرستان با نقش حیوانات مزین و یا به شکل حیوانات از جمله اسب ساخته شده اند .
از هزاره ی اول پ.م ریتون سفالینی به شکل اسب از ناحیه شوش بدست آمده است. بر این ظرف سفالین نخودی رنگ نیز نقوشی از پرندگان، گرازهای در حال دویدن، پرندگان و گیاهان ترسیم شد است.
یکی از نقوش پر کار و مجلل «اسب» بر پیرامون جامی از طلا، مکشوفه از حفریات «مارلیک» در دو ردیف تکرار شده است .( عرب گلپایگانی،۱۳۷۶: ۶۲۴ )
قطعه ای عاج از غرب ایران منطقه زیویه به دست آمده است که متعلق به دوره ی هشتم پ.م بوده و بر روی آن صحنه شکار گاو وحشی از روی ارابه دیده می شود.
در سراسر دوره هخامنشی اهمیت خاص حیوان اسب وجود داشته است این امر در بررسی کتیبه ی بر جا مانده از پادشاهان این سلسله آشکار می گردد.از این دوران ظرف – ریتون نقره ای به شکل اسب ساخته شده که از ورق طلا نیز یافت شده است.
همراهی اسب و سوار ترکیب بندی نقوش صخرهای با تصاویر اسب ها و سواران در دوران پارتها دیده شده است و خصوصاً در حجاری های دوران ساسانی بر این مضمون بسیار تاکید شده است.
از این موارد می توان به صحنه ی ایوان طاق بستان –ردیف پایین – اشاره کرد که برخی آن را «خسرو پرویز » سوار بر «شبدیز» دانسته اند و در قسمت بررسی دوره ساسانی ذکر آن آمده است. به تعدادی از نقش برجسته های ساسانی با نقش مایه اعطای قدرت شاه و ایزد اعطا کننده قدرت سوار بر اسب ترسیم شده اند و همچنین بر صحنه شکار شاهی در دیواره جانبی طاق بستان می توان شاه را سوار بر اسب مشاهده نمود. نمود دیگر شکار شاهی را بر تعدادی از معروف ترین کارهای فلز کاری ساسانی می بینیم.
۶-۳-۴ شتر
«در متون اوستایی به ویژه تبت ها، چندین بار از شتر نام برده شده است. این حیوان در اوستا «اوشتره» (Ustra) یعنی شتر نر نامیده شده است.» (عبدالهی ، ۱۳۸۱: ۴۸۹)
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی شتر آمده است:حیوانی است اهلی که در ممالک گرم کم آب بهترین حیوان حمل و نقل است.
«در بندهیش آمده که شتر دو سر ده (گونه) است: کوهی و چرا ارزنده. زیرا یکی را به کوه شاید داشتن و یکی را به دشت باشد که یک کوهانه و دو کوهانه گویند. در میان چرا ارزندگان شتر مهمترین است.» (قلی زاده، ۱۳۸۷ : ۲۸۸)
نکته بارز دیگر درباره شتر در اساطیر ایرانی این است که : چهارمین کالبد ایزد بهرام، شتر سرمست است که پا بر زمین می کوبد. (آموزگار، ۱۳۸۳: ۷۴) در عجایب المخلوقات آمده است: «شتر حیوانی است مبارک، پر منافع، اندک خوراک، قانع، متواضع، و با قوت.» (طوسی، ۱۳۸۵: ۵۴۹) «شوالیه» نیز همین توضیحات را درباره ی شتر آورده است.
به طور کلی باید گفت که شتر در قاره ی آسیا اهمیت زیادی دارد زیرا با وجود بیابان های بسیار طولانی، شتر بهترین مرکب در این بیابان ها است. از طرفی گوشت و پوست و شیر این حیوان نیز استفاده می شود. شتر به خصوص در میان اعراب حیوانی مفید و سودمند محسوب می شود.
۶-۳-۵ گاو نر
گاو نر با آب، باران، آسمان و صاعقه و… که همه نمادهای باروری و زندگی بخشی هستند مرتبط است. بر اساس برخی نظریه ها ورزا نماد قوای جنسی است، نمادی از تسلط بر قوای جنسی و داشتن قدرت باطنی است. قابل توجه است که در آثار عرفای ایران نیز تسلط بر گاو، نشانگر مهر نفس اماره است.(آموزگار، ۱۳۸۳: ۷۰ ) در ایران نیز گاو مظهر حیات جانوری و نماد برکت بخشی بر زمین است. در سر ستون های تخت جمشید که خود نماد برکت هستند، نقش سرگاو مشاهده می شود.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی گاو نر آمده است: حیوانی است که جهت کار کشت از مادر جدا کنند او را.
گاو همچنین نماد ماه است و در آثار باستانی شاخ های او شبیه هلال ماه تصویر شده است، «این شبیه انگاری بسیار قدیمی بود [علاوه بر ایران] در مصر، هند و بابل نیز گواهی شده است؛ با این همه ورزا به میترا، خدای خورشیدی اختصاص دارد که نماد خدای مرگ و زندگی دوباره است، اما همچنان وجه قمری مرگ را نگاه می دارد ».(شوالیه، ۱۳۸۵: ۶۸۲)
کشاورزان و روستاییان گاو را برای برکت بخشی به محصول، مزرعه و زندگی خود قربانی می کردند و معتقد بودند که اگر آیین قربانی انجام نشود برکت از مزرعه آنها می رود بنابر این گاو نماد قربانی و قدرت باروری است که ارزش او با قربانی شدنش بیشتر می شد. «آزادگی او نشانه باروری است و خویشتنداری و عفت، که بدون آن باروری با همین نظم و در همین سطح امکان وجود ندارد، باعث اعتلای حیات اوست و همین امر موجب باروری اش از نوع دیگر است، باروری از نوع معنوی آن.» (همان،۶۹۰)
۶-۳-۶ سگ
سگ نگهبان مراقب، نماد وفاداری و همراه پیام آور خدایان بیشمار در هنر بسیاری از تمدنها است. یک جفت سگ به صورت شیر، نگهبان مدخل معابر در آیینهای گوناگون (هال،۵۲و۵۳)
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی سگ آمده است: حیوانی گوشتخوار از پستانداران گوشتخوار که اغلب اهلی می شود و دارای انواع بسیار است. شامه ی آن بسیار قوی است.
اولین کاربرد اسطوره ای سگ در سراسر جهان که گواهی شده است، وظیفه راهنمایی ارواح است، یعنی سگ بلد انسان در شب مرگ است، پس از اینکه همراه انسان در روز زندگی او بوده است. (شوالیه،گربران، ۱۳۸۲: ۳۲۸و ۶۰۲)
مطابق منابع پارسی : سگ سفید با چشمان زرد یا سگ سفید با چهار چشم تفسیر ناپذیر است. احتمالاً چون کنار بستر مرگ قرار می گیرد هادی ارواح به جهان مردگان است. و مراسم تدفین را همراهی می کنند.(کوپر،۱۳۷۹: ۲۰۴)
مطابق آیین میترا : از آنجایی که هادی ارواح به جهان مردگان است، هنگام ذبح گاو نر در کنار مار و عقرب تصویر می شود.(همان،۲۰۴و ۲۰۵) . این مورد- کشتن گاو – غالبا به معنی آفرینش تعبیر شده است. نیروهای خیر (که به صورت سگ) مجسم شده اندو نیروهای شر (که به صورت مار و کژدم ) مجسم گشته اند بر سر به دست آوردن زندگی محقق می گردد).(هیلنز، ۱۲۶)
در ایران باستان اهمیت سگ تا آنجاست که در وندیدا درباره حقوق سگ و برابری آن با حقوق انسان سخن به میان آمده است: در وندیدا باب پنجم ، فرد گرد بیست و نه می گوید: «حقوق سگ با حقوق انسان برابر است»، و در بعضی موارد بیشتر به این دلیل که چون ایرانیان در آن زمان بیشتر پیشه زراعت و گله بانی داشتند بنابراین سگ بزرگترین حافظ منابع آنها بود، البته سگ های اهلی مورد اهمیت بوده و متأسفانه آداب و مراسمی که برای مرده انسان وجود داشته برای سگ نیز همانطور رعایت می شده است.(عرب گلپایگانی،۱۳۷۶: ۲۱۶)
با وجود اهمیت حیوان سگ درایران باستان، در آثار بدست آمده از آن دوران به با نقش این حیوان یا پیکره آن روبرو می شویم. در این مورد می توان به مواردی مانند «نقش سگ در نقوش مدیترانه ای در هنگام کشتن گاو » و «مجسمه سگ از دوران هخامنشی» اشاره کرد.
۶-۳-۷ خرگوش
خرگوش از حیواناتی است که در اغلب سرزمین ها ، دارای جنبه نمادین مشترکی است، خرگوش دارای دو جنبه متضاد است گاه نماد هوش و خرد وگاه نماد خواب و غفلت است.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی خرگوش آمده است: جانوریست معروف، حیوانی وحشی که گوش های دراز دارد.
در متون اوستا واژه ی خرگوش ذکر نشده است اما کلمه ی خرگوش در متون پهلوی به صورت (Xaragos) ثبت شده است و در کتاب بندهیش، خرگوش در دسته «فراخ رفتاران» ذکر شده است. (عبدالهی، ۱۳۸۱، ۳۳۳) در اساطیر و داستان های ایرانی خرگوش حضور چندان فعالی ندارد. در ادبیات فارسی، شاعران به ندرت در ادبیات خود به خرگوش اشاره کرده اند. در اشعار شاعران برای بیان مثل، و در تشبیه و استعاره از خرگوش نامی به میان نمی آید و به ویژگی های خرگوش – خواب و غفلت، ناتوانی ، دو جنسی بودن، شهوت و پذیرش خرگوش به عنوان نماد ماه در ایران است ؛ «بر اساس سفال های بدست آمده ، بز کوهی و گوزن و بعدها خرگوش از حیوانات متعلق به ماه هستند.» (صمدی، ۱۳۶۷: ۲۱) همچنین به روی مهر های ساسانی و نقش پارچه ها نیز خرگوش با گوش های شبیه هلال ماه دیده می شود.(همان، ۲۴) بنابراین خرگوش به عنوان یک حیوان قمری در ایران پذیرفته شده و سابقه داشته است.
چنان که بیان شد، نقش خرگوش و ماه بر روی پارچه های دوران ساسانی وجود داشته، اما جالب توجه است که نقش ماه «ماه با خرگوش، یکی از دوازده زینت، بر روی جامه های امپراطوری چین [نیز هست].» (شوالیه ، ۱۳۸۰: ۲۱۸)
«خرگوش، تمام اساطیر، باورها و افسانه ها ی محلی را پر کرده است. خرگوش ها حتی درتضاد هایشان شبیه به هم هستند. همان طوری که صورت های قمری شبیه به هم هستند. خرگوش و ماه به خدا بانوی پیر زمین – مادر وابسته اند و به نماد گرایی آب بارور کننده و زاینده، به گیاهان ، به تجدد دایمی زندگی با تمام اشکالش بستگی دارند.» (شوالیه، ۱۳۷۹، ج. ۲: ۸۴)
بنابراین خرگوش در بسیاری از اساطیر با ماه و به تبع آن با آب و حاصلخیزی در ارتباط است؛ همان گونه که آب و ماه مظهر تولد، حیات، رستاخیز و روشنی هستند . خرگوش نیز به عنوان قمری نماد تولد دوباره، رستاخیز، جوانی و نورانیت؛ به طور کلی همه حیواناتی که با ماه در ارتباطند و نماد و مظهر ماه هستند با آب، باروری و حیات نیز پیوند دارند. زیرا ماه را عامل زندگی و رویش و رشد و نمو جانوران و گیاهان می دانند.
خرگوش از حیواناتی است که ارتباط او با ماه جهانی است و «تداعی گر ایزد جانوران ماه و مادران زمین [که با آب و باروری مرتبطند] است.» (هال ۱۳۸۰: ۱۲۷) زیرا در بسیاری از ادیان، باروری و حیات را به صورت موجودی مادینه تصویر می کردند و اغلب بانویی را تصویر می کردند که با ماه به عنوان مظهر حیات و زندگی مرتبط بود. بنابراین برخی از حیواناتی ک با ماه ارتباط دارند با باروری نیز مرتبطند و اغلب تداعی گر زن در نقش مادر هستند. در اساطیر آفریقایی، اروپایی، اسکاندیناویایی، چینی، سرخپوستی، مسیحی و… خرگوش با ماه و آب و باروری مرتبط است . (کوپر، ۱۳۷۹: ۱۲۸-۱۲۷)
«در کامبوج عقیده دارند که جفت گیری و توالد و تناسل خرگوش موجب فرو ریزش باران حاصلخیز کننده است. در ضمن این باران از ماه می آید.» (شوالیه، ۱۳۸۵، ۸۷ ) در اساطیر مصر آمده است که اُزیریس (خدای برکت و حیات)، به صورت خرگوش در می آید ؛ قطعه قطعه و به آب انداخته می شود تا دوباره دوره به دوره زنده شود. (همان: ۸۶ )
خرگوش از حیوانات متعلق به ماه است و با حیات مجدد نیز مرتبط است زیرا رویش و نمود حیات گیاهان و جانوران از ماه است و ماه با حیات مجدد نیز مرتبط است (اُزیریس نیز خدای مرتبط با گیاه و حاصلخیزی بوده است)؛ حیات و رویش و در کنار آن مرگ، پیوسته وجود دارد و طبیعت هر ساله تجدید حیات می کند، بنابراین مرگ و حیات مجدد اُزیریس، و ارتباط او با خرگوش به عنوان حیوان متعلق به ماه، زنجیره نمادین معنا داری را ترسیم می کند. «تحوت» (thoth)، خدای ماه در مصر نیز نشان خرگوش دارد. در چین نیز علامت ماه الهه ای به نام «چانگ-او» (chang-o) خرگوش است. چینیان معتقدند که خرگوش ماده با نگاه کردن به ماه حامله می شود. ( هال ؛ ۱۳۸۰ : ۴۶)
در برخی اساطیر چین و ژاپن «آمده است که خرگوش سفید در ماه زندگی می کرد و یک اکسیر جاودانگی را در هاونی می کوبید.» (همان ، ۴۶)
گویی در این اسطوره به ارتباط ماه و گیاه یا نوشابه ی زندگی بخش توجه شده است.
۶-۳-۸ پرنده
پرنده نماد گسترده ی روح به ویژه در هنگامی که پس از مرگ به آسمان صعود می کند. بسیاری از اقوام باستانی، پرندگان بزرگتر را با خورشید – خدایان و آسمان همراه می دانستند، پرندگان نیز از ویژگیهای هوا هستند که آن را تجسم بخشیده اند. و یکی از «چهار عنصر»زمین و هوا، آتش و آب به شمار می روند. ( هال ،۱۳۸۰: ۳۹ )
در متون ایران باستان به جایگاه ویژه پرندگان به عنوان واسطه آسمان و انسان اشاره شده است و پرواز او از آسمان، گسترش بالهایش بر فراز آدمیان را نمادی از قدرت و رحمت برای انسانها دانسته اند در واقع رحمت خداوندی بر سر آدمیان می گستراند جنبه حمایتگری و نظارت بر آدمیان را در نقوش به دست آمده می توان دید.
پرنده مامن فرّ کیانی
پرنده یکی از مامن های فرّ کیانی بوده است : «جمشید فرّ کیانی داشت و به یاری آن بر دیوها پیروز شد و در شهر یاری او هیچ بدی نبود،… لیکن چون راستی و حق را رها کرد «فّر در کالبد مرغی از او جدا شد » و پادشاهی از او گرفته شده». ( مقدم، ۱۶)
برابر زامیاد یشت هنگامی که خورشید به گفتار نادرست و دروغ پرداخت فرّ به پیکر مرغی و ارغن از وی گسست، نخستین بار به مهر پیوست، مهر شکوه و بزرگی یافت و جم به پستی و درماندگی گرایید . دومین بار به فریدون آبتین پیوست و سومین بار این فرّ را گرشاسب دلیر برگرفت.(بختور تاش، ۱۳۸۴: ۹۳)
«فرّ کیانی و فرّ ایرانی در اوستا ؛ همواره به صورت مرغی به نام «ورغن»(Vareqana)نموده شده،ورغن یک نوع مرغ شکاری از جنس شاهین است.» ( صفی زاده ، ۱۳۸۲: ۸)
مدل سرمایه اجتماعی و ایجاد ارزش تسای و گوشال ( ۱۹۹۸)
بر اساس این مدل سرمایه اجتماعی سازمان می تواند از سرمایه فکری کند. در این مدل هر یک از عناصر سرمایه اجتماعی از قبیل بعد ساختاری، بعد شناختی و بعد ارتباطی منجر به ایجاد نوآوری و خلاقیت در سازمان می شود که این خود یکی از جنبه های سرمایه فکری می باشد که در حوزه سرمایه انسانی جای می گیرد(صفایی، ۱۳۹۲
مدل سرمایه اجتماعی پاکستون ( ۱۹۹۹)
پاملا پاکستون در تلاشی بلند پروازانه برای بعد هنجاری و ساختاری شبکه های اجتماعی، سرمایه اجتماعی را متشکل از دو جزء مختلف که هر کدام می تواند مستقل از دیگری عمل کند، تعریف کرده است
مولفه های تعریف پاکستون عبارتند از :
الف. میزان پیوستگی های انجمنی ( زندگی انجمنی ) در بین افراد یا ساختار شبکه ای عینی
ب. پیوندهای ذهنی بین افراد مشابه.
او برای نشان دادن استقلال این دو مولفه جدولی ساده ارائه کرده است که تاثیرات این دو مؤلفه مختلف را از هم جدا می کند. به اعتقاد پاکستون سرمایه اجتماعی زمانی وجود دارد که هر دو متغیر در سطح بالایی باشند.اگر پیوستگی های انجمنی بالا باشند ولی پیوندهای ذهنی پایین باشند، کنشگران ممکن است به راه های دیگری برای تامین همکاری، از جمله عقد قراردادهای رسمی متوسل شوند.اگرچه پیوندهای ذهنی بعد ساختاری سرمایه زیاد بوده ولی پیوستگی های انجمنی در سطح پایینی باشند، نیت وجود خواهد داشت ولی به احتمال زیاد برای غلبه بر موانع همکاری موثر نیازمند واسطه هایی خواهیم بود. پاکستون همچنین بین تاثیرات سرمایه اجتماعی در سطح فردی و تاثیرات آن در سطح اجتماع، تمایز قایل شده است.مدل پاکستون روشی مفید برای تبیین وزن انواع مختلف اتصال ارائه می دهد.
جدول۲-۱: جدول پاکستون برای سرمایه اجتماعی
پیوستگی های انجمنی بین افراد | |||
زیاد | کم | ||
پیوندهای ذهنی بین افراد | زیاد | A | B |
کم | C | D |
نکته مهمی که در این مدل وجود دارد این است که لازم نیست سرمایه اجتماعی درون یک گروه واحد رابطه مثبتی با سرمایه اجتماعی در سطح اجتماع داشته باشد( پاکستون[۲۳]، ۲۰۰۲).
در واقع سرمایه اجتماعی قوی درون گروهی ممکن است اثری منفی بر وجود پیوندهای مستحکم در سطح اجتماع گسترده داشته باشد.
مدل ساختاری سرمایه اجتماعی پاتنام و کلمن
پاتنام و کلمن سرمایه اجتماعی را به منزله دارایی جوامع در نظر می گیرند به طوری که مشارکت بیشتر درجامعه منجر به شبکه محکم تری از تعاملات اجتماعی و اعتماد بیشتر به یکدیگر می شود اما همان اثرات باید در افرادی هم که در آن جوامع زندگی می کنند قابل مشاهده باشد. یعنی سرمایه اجتماعی به صورت یک رابطه دو جانبه محکم بین سطوح مشارکت مدنی و اعتماد بین فردی خود را نشان دهد به طوری که هر چه مشارکت شهروندان در جوامع شان بیشتر باشد، آنها بیشتر می آموزند تا به همدیگر اعتماد نمایند و هرچه اعتماد بین آن بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که در امور جوامع خود مشارکت نمایند. همچنین افرادی که به یکدیگر اعتماد می کنند به نهادهای دولتی نیز اعتماد بیشتری دارند. آنها این مدل را مدل ساختاری سرمایه اجتماعی نام نهاده اند و به صورت زیر نشان می دهند. در مورد مدل ساختاری سرمایه اجتماعی این نکته قابل ذکر است که روابط دو جانبه بین اعتماد بین فردی و مشارکت مدنی کاملا غیر متقارن است. یعنی اثر مشارکت مدنی بر اعتماد فردی بسیار قوی تر از حالت معکوس آن است(پورتس، ۱۹۹۵، ترجمه پویان، ۱۳۸۴).
مدل سرمایه اجتماعی استون ( ۲۰۰۱ )
به نظر استون سرمایه اجتماعی شامل دو بعد می باشد. بعد اول ساخت شبکه ها و ساختار روابط اجتماعی و بعد دوم ساخت هنجارها و کیفیت روابط اجتماعی می باشد. ویژگی های سرمایه اجتماعی در بعد اول عبارتند از : نوع روابط اندازه شبکه ها ساختار درونی روابط ساختار بیرونی روابط و سطح روابط ویژگی های سرمایه اجتماعی در بعد دوم عبارتند از : هنجارها اعتماد و هنجار جبران(اندیشمند، ۱۳۸۸).
مدل سرمایه اجتماعی هدسون (۲۰۰۵)
هدسون برای بررسی سرمایه اجتماعی در سازمان سه شاخص ارائه نموده است. این شاخص ها عبارتند از: سطح متوسط رضایت شغلی در گروه کاری، رفتار شهروندی سازمانی و رقابت شدید ناسالم در میان همکاران.
مدل های دیگر سرمایه اجتماعی
پارک معتقد است که اعتماد از طریق فرصت- انگیزه و توانایی، ترکیب دانش در یک سازمان مجازی رافراهم می کند. اعتماد می تواند فرصت، انگیزه وتوانایی ترکیب مجازی را افزایش داده و از ساختار شبکه غیر رسمی، هنجارها و ارزش های مشترک و تاثیر منفی ریسک حمایت کند ( پارک، ۲۰۰۶ به نقل از اندیشمند، ۱۳۸۸).
مدل وندایی به بررسی بعد شناختی سرمایه اجتماعی پرداخته وآن را علت اصلی تعامل بین سرمایه اجتماعی و فکری می داند. او معتقد است که بعد شناختی سرمایه اجتماعی که به وسیله ابعاد ساختاری و رابطه ای شکل می گیرد، نقطه اصلی تعامل بین سرمایه اجتماعی و فکری در سازمان می باشد(حسن زاده، ۱۳۸۹).
هسلی و همکاران به رابطه بین سرمابه اجتماعی سازمان و کیفیت کار و سلامتی اشاره کرده و در این رابطه به ارائه مدل پرداخته اند. مدل هسلی رابطه مثبت بین سرمایه اجتماعی، بهره وری، انتقال دانش، نوآوری، اثربخشی تیمی، کاهش ترک خدمت، رضایت شغلی بالا و سلامتی بهتر را در سازمان نشان می دهد و معتقد ند که ویژگی های عمومی سازمانی، می تواند رضایت شغلی و سلامتی را پیش بینی کرده و سرمایه جتماعی به عنوان یک ساختار می تواند پیوندمیان این ویژگی ها را برقرار سازد(هسلی و همکاران، ۲۰۰۷ به نقل از اندیشمند، ۱۳۸۸).
به عقیده گودرهام و همکارانش، سرمایه اجتماعی کارایی انتقال دانش را افزایش می دهد زیرا که آن، رفتار جمعی را ترغیب می کند. ایده اصلی آنان این است که انتقال دانش کلیدی است برای به دست اوردن شایستگی، صلاحیت و یک مزیت برای سازمان محسوب می شود. آنان با بهره گرفتن از مدل ناهاپیت و گوشال مدلی را ارائه کرده اند که سرمایه اجتماعی می تواند برای انتقال دانش در همکاری های چند ملیتی به کار برده شود. ویدمن به ارائه یک چارچوب فکری برای تجزیه و تحلیل سرمایه اجتماعی مشترک به همراه محرک کلیدی آن یعنی سرمایه رابطه ای و اعتباری پرداخته است. ویدمن سه مزیت اصلی را برای سرمایه اجتماعی قائل است : ۱- دسترسی به منابع اطلاعاتی ۲- فراهم کردن کنترل و نفوذ ۳- اعتماد، همچنین برای اعتبار مشترک در مدل خود به ۴ ویژگی مرتبط با آن اشاره می کند که عبارتند از : اعتبار، قابلیت اعتماد، مسولیت پذیری و اعتماد در شایستگی، این ویژگی ها می توانند به عنوان پایه اهداف سرمایه اجتماعی مشترک و مولفه های اصلی اعتبار مشترک محسوب گردند. مدل بانک جهانی، سرمایه اجتماعی در حوزه های : دارایی ها، مجاری وپیامد ها ارائه می دهد. دارایی ها، ویژگی هایی هستند که محیط را برای روابط اجتماعی فراهم می کنند و مجاری یا کانال ها، منابعی هستند که به وسیله دارایی های سرمایه اجتماعی در جامعه برای تسهیل و افزایش بهره وری فعالیت لازم برای تلاش جمعی به کار برده می شوند، همچنین پیامد ها حوزه های اصلی برای کاربرد سرمایه اجتماعی در جوامع هستند(حسن زاده، ۱۳۸۹).
سلامت روان
مفهوم سلامت روانی
تامین سلامتی اقشار مختلف جامعه یکی از مهمترین مسائل اساسی هر کشوری است که می باید آن را از سه دیدگاه جسمی روانی و اجتماعی مورد توجه قرار داد. طبق آمارهای منتشر شده از طرف سازمان جهانی بهداشت (WHO) ، حداقل۵۲ میلیون نفر از مردم جهان در سنین مختلف از بیماری های شدید روانی همچون اسکیزوفرنیا، ۱۵۰ میلیون نفر اختلالات خفیف روانی، ۱۲۰ میلیون نفر از عقب ماندگی ذهنی،۵۰ میلیون نفر از صرع و ۳۰میلیون نفر از ابتلا به دمانس رنج می برند و طبق همین گزارشات میزان شیوع اختلالات روانی در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. در حالی که در برنامه ریزی های توسعه اجتماعی و اقتصادی این کشورها، پایین ترین اولویت به آنها داده می شود. درنوند(۱۹۸۲) در مروری بر مطالعات همه گیرشناسی اختلالات روانی را به دو دوره کلی تقسیم می کند.
دوره اول اکثراً در نیمه اول قرن بیستم و قبل از وقوع جنگ دوم جهانی صورت گرفته است. محققین این دوره، در زمینه بیماریابی در جامعه، بیشتر به گزارش های مراکز بیمارستانی، پرونده های بیماران و اطلاع دهندگان کلیدی متکی بوده اند. ( دانهام و فاریس، ۱۹۳۹ ،اودیگارد ۱۹۶۴ ، کلارک ۱۹۴۸ ، مالزبرگ و لی ۱۹۵۶ ، ویلسون و لا نتس ۱۹۵۷ )
دوره دوم به دنبال جنگ جهانی دوم انجام گردیده و همانند بیشتر مطالعات انجام شده در کشورهای اروپایی و آسیایی (لین ۱۹۵۳ ، هاگنل ۱۹۶۶ ، باش ۱۹۶۹ ، کاتو ۱۹۶۹ ) یک روان پزشک یا تیم تحقیق با تمام افراد جامعه مصاحبه نموده و در تشخیص موارد بر اساس مصاحبه ها داده شده اند.
درنوند در مقایسه مطالعات انجام گرفته قبل و بعد از جنگ دوم جهانی مطرح نمود که میانگین شیوع انواع اختلالات در۱۶ بررسی دوره اول برابر۳.۶ درصد و در ۶۰ تحقیق دومین دوره،۲۰ درصد بوده است. سومین دوره شامل مطالعات همه گیریشناسی در دو دهه گذشته و با بهره گرفتن از ملاک های تشخیصیDSM-III و یا سایر طبقه بندی های رایج بین المللی بوده است. در این دوره که از اواخر سال های دهه ۱۹۷۰ شروع شد محققین سعی نمودند که وسایل و ابزارهای معتبر و استاندارد جهت سرند و مصاحبه های بالینی بر اساس ملاک های تشخیص طبقه بندی ها استفاده نمایند.
در اطلاعات به دست آمده از مرور مطالعات همه گیر شناسی اختلالات روانی در کشورهای مختلف جهان که در آنها از آزمون های سرند و ارزیابی بالینی استفاده شد. میزان شیوع اختلالات روانی بین ۱۰ تا ۴۰% در نوسان بوده است. هر چند مطالعات همه گیر شناسی گسترده و جامعی در سطح کشور ایران تاکنون صورت نگرفته وبررسی های انجام شده نیز در نوع خود بسیار محدود بوده اند ولی اطلاعات به دست آمده دلالت بر این دارد که با وجوه محدود بودن این اطلاعات میزان شیوع این اختلالات در ایران از آمار سایر کشورها و سازمان جهانی کمتر نیست (باش ۱۹۶۳ به نقل از صاحب الزمانی، ۱۳۴۲ ، باش ۱۹۶۴ ، ۱۹۶۹ ، داوودیان۱۳۵۳ ، شاه محمدی ۱۳۶۹).( باقری یزدی و همکاران ، ۱۳۷۳ ).
از طرف دیگر روان پزشکان بیشتر مجذوب پیسکوپاتولوژی و ناهنجاری بوده اند. بنابراین اخیراً اقدام های هماهنگی برای تعریف سلامت روانی و بهنجاری صورت گرفته است. تلویحاً چنین معلوم شده است که سلامت روانی را می توان عکس بیماری روانی تعریف نمود. با چنین فرضی، فقدان پیسکوپاتولوژی بارز معادل رفتار به هنجار شمرده می شد. اخیراً تردیدهایی در مورد مفید بودن این فرضیات ابراز شده و ارائه مفاهیم و تعریف دقیق تر برای سلامت روانی و بهنجاری اهمیت فزایندهای یافته است.
روان پزشکان با بیرون آمدن از مطب ها و بخش های بیمارستان ها و ورود به اجتماع، با گروه هایی از جمعیت مواجه شده اند که قبلاً آنها را ندیده بودند. روان پزشکان به طور فزاینده ای با منابع مشاوره مواجه شده اند. بیشتراز آنها خواسته شده است تا معلوم کنند چه کسی برای تصدی یک موقعیت سالم تر است یا بیمار و نامناسب. علاقه به ارزیابی حاصل تلاش های درمانی روان پزشکی نیز موضوع سلامت روانی را در کانون توجه قرار داده است. در واقع یکی از ضعف های اکثر کارها در زمینه ارزیابی نتایج درمانی به ابهام مفاهیم بهنجاری و سلامت روانی مربوط بوده است(حسن زاده چایچی، ۱۳۸۹).
تجزیه خوشهای بر اساس ضریب تشابه تطابق ساده و روش دورترین همسایه به علت گروهبندی مناسب و ضریب کوفنتیک قابل قبول ۵۹/، در فاصله ۵۶/۰ شباهت اینبردلاینهای مورد مطالعه به ۳ گروه تقسیم نمود(شکل ۴-۴). که این گروهها به ترتیب شامل گروههای A، B و C میباشند. بطوریکه ژنوتیپ B73 به تنهایی در گروهA قرار گرفته با توجه به گروهبندی حاصله لاین B73 میتواند به عنوان کاندید مناسبی(به دلیل فاصه ژنتیکی زیاد با سایر اینبردلاینها) برای تلاقی با لاینهای این مرکز جهت ایجاد هیبرید موفق استفاده گردد. بنابراین با توجه به تجزیه کلاستر مشاهده میشود هیچ یک از اینبردلاینهای این مرکز در گروه A قرار نگرفتهاند و تنها اینبردلاینB73 که شاهد میباشد در این گروه قرار گرفته است. اینبردلاینB73 یک اینبردلاین تجاری میباشد که متعلق به گروه هتروتیک ریدیلودنت است. بنابراین احتمالا این مرکز دارای این گروههتروتیک نمیباشد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین MO17 از گروه B و اینبردلاین ۲۷ از گروهC در فاصله ژنتیکی ۵۴/۰ درصد و کمترین فاصله ژنتیکی(۷۶/۰) بین اینبردلاین MO17 و اینبردلاین ۷ از گروهC میباشد. در این گروهبندی کمترین فاصله ژنتیکی(۸۵/۰) بین اینبردلاینهای ۲۲ و ۲۳ در گروه B، و اینبردلاین ۳ و ۴ در گروه Cمیباشد.
چوکان و همکاران(۲۰۰۶) در گروهبندی ۵۶ لاینخالص ذرت ایران را به با ۴۶ نشانگر SSR انجام دادند. اینبردلاینهای ایران را در فاصله ژنتیکی ۴۶ درصد به ۴ گروه هتروتیک تقسیم نمودند. کنتاتی و همکاران(۱۹۹۵) به منظور بررسی توانایی نشانگر ISSR در بررسی چندشکلی، تنوع ژنتیکی نوزده رقم ذرت آجیلی و هشت رقم دندانهاسبی را مورد مطالعه قرار دادند در نهایت در فاصله ژنتیکی۴۰%، ۵ گروه هتروتیک بدست آمد که شامل ریدیلودنت، لنکسترشورکراپ، سوپرگولد، امریکای شمالی و امبرپیرل بودند.
شکل۴-۴ دندروگرام حاصل از ماتریس تشابه تطابق ساده و الگوریتم دورترین همسایه با نرمافزار NTSYS. لاین شماره یک و دو به ترتیب عبارتند از B73 و Mo17
در نتیجه در بررسی انجام گرفته با توجه به شکل ۴-۴ اینبردلاینهای این مرکز را حداکثر میتوان به دو گروه هتروتیک مختلف طبقهبندی نمود که شامل گروه هتروتیک Bو C میباشد که هر کدام از آنها ۱۴ اینبردلاین را در خود جا دادهاند. با توجه به اینکه اینبردلاین MO17 که در گروهB قرار گرفته میتوان نتیجهگیری نمود این گروه به گروه هتروتیک لنکسترشورکراپ تعلق دارد. علاوه بر این احتمالا گروه C یک گروه هتروتیک جدید(ناشناخته) میباشد. به منظور اطمینان از این کلاستربندی ایجاد شده اطلاعاتی از مرکز تحقیقات صفیآباد دزفول در مورد تلاقی بین اینبردلاینهای این مرکز بدست آمد که تایید کننده نتایج این پژوهش بود به طور مثال مشخص شد که از تلاقی بین لاین شماره ۲(MO17) با اینبردلاین شماره ۱۰ یعنی (۴۵/۱/۲-۱× MO17 ) هیبرید تجاری سینگل کراس کارون ۷۰۱ ایجاد شده. این هیبرید برخوردار از خصوصیات مورفولوژیک مورد نظر از جمله تحمل نسبی به تنش خشکی، ۷-۵ زودرستر از رقم SC704 بود. در برخی آزمایشات عملکرد این هیبرید در سطح رقم SC704 و در برخی دیگر ۱۵۰۰- ۱۰۰۰ کیلوگرم بیشتر از آن بود. مزیت دیگر این هیبرید پتانسیل تولید بذر آن در مناطق گرمسیری است. که بر اساس بررسی انجام شده ۳۵۰۰ کیلو گرم بذر هیبرید در هکتار است تحمل به تنشهای خشکی برای مناطق گرمسیری که گاها“ بصورت غیر قابل پیش بینی تبخیر شدید عامل تنش خشکی است اهمیت زیادی دارد. همینطور امکان کاهش مصرف نهاده با ارزش آب در مورد این هیبرید اهمیت زیادی دارد. علاوه بر این از تلاقی بین اینبردلاین شماره۱۰ با اینبردلاین شماره ۱۵ هیبرید مبین بوجود آمده است که خصوصیات مطلوب هیبرید ذرت مبین عبارتنداز ۱- این هیبرید نسبت به SC704، ۱۲ روز زودرس تر است این ویژگی برای مناطق گرمسیری کشور بسیار اهمیت دارد ۲- تحمل به تنش گرما بدلیل برخی خصوصیات مورفولوژیک همانند فاصله زمانی کوتاه ظهور اندامهای زایشی و تعداد دانه گرده بیشتر خصوصیت دیگر این هیبرید است. در نهایت توصیه میشود که برای اطمینان از وجود دو گروه هتروتیک در این مرکز باید از آزمایشات تکمیلی استفاده نمود . گروهبندی افراد در خوشههای مختلف سبب جلوگیری از تشکیل هیبریدهای بیهوده میشود و ترکیب افراد در گروههای هتروتیک مختلف(با فاصله ژنتیکی مناسب) احتمال موفقیت در تلاقی را افزایش میدهد)پیریکشتیبان و همکاران،۱۳۹۰). در جدول ۴-۴ نیز برخی از ترکیبات امید بخش این مرکز ذکر شده.
جدول ۴-۴ ترکیبات امید بخش حاصل از اینبردلاینهای مورد بررسی
ردیف
لاین والد پدری
لاین والد مادری
پتانسیل عملکرد
گروه رسیدگی
۱
۱۱
۱۲
دانهای
متوسطرس
۲
۱۸
۱۹
علوفهای
دیررس
۳
۲۰
۲۱
علوفهای
دیررس
۴
۳
۴
دانهای
متوسط
شکل۴-۵ هیبرید سینگل کراس کارون ۷۰۱(نگارنده)
شکل۴-۶ هیبرید مبین (نگارنده)
برای عمل دورگگیری لاینهایی را که دارای تفاوت زیادتری هستند باید به کار گرفت. بدیهی است که تلاقی بین ژنوتیپهای یک گروه تفرق مطلوبی ار نظر صفات و عملکرد نشان نمیدهد، لذا جهت تنظیم برنامه تلاقی باید والدین مشهوری را از گروههای مختلف انتخاب نمود. هر چه والدین مناسب از یکدیگر دورتر باشند، هتروزیس بیشتری در نتایج قابل مشاهده است. در چنین شرایطی تنوع بیشتر شده و قادر خواهیم بود که صفات مطلوب( از جمله مقاومت به بیماریها، آفات و تنشهای غیرزیستی) را از منابع مختلف در یک رقم جمع نمائیم و پایه ژنتیکی ارقام حاصل از نتایج آنها را قویتر و زمینه آسیبپذیری ژنتیکی کاهش داد.
لاین
۲-۱۰-۳-۸-۲ اثرات سیتوکنینها بر کشت بافت
سیتوکنینها غالبا برای تحریک رشد ونمو به کار می روند. این هورمون ها بویژه اگر توام با یک اکسین اضافه شوند، باعث تحریک تقسیم سلولی می شوند (پیریک، ۱۹۸۴). از بین سیتوکنین ها، کینتین[۱۴۳] و بنزیل آدنین[۱۴۴] (BA) بیشتر استفاده می شوند و [۱۴۵]۲ip و Zeatin کمتر استفاده می شوند (واسیل و تروپ، ۱۹۹۸). سیتوکنین ها در غلظت های بالا (۱ تا ۱۰ میلی گرم در لیتر) باعث تشکیل ساقه های نابجا می شوند اما معمولا از تشکیل ریشه ممانعت می کنند (تورس، ۱۹۸۹).
۳-۱۰-۳-۸-۲ اثر اسید جیبرلیک بر کشت بافت
این گروه شامل بیش از ۱۰۰ ترکیب است که GA3 رایج ترین آنها در گیاهان است. اسید جیبرلیک به ندرت در ﻛﺸﺖ ﺑﺎﻓﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﺷﻮد . ﻧﻘﺶ اﺳﻴﺪ جیبرلیک ﻋﻤﻮﻣﺎً در ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺟﻮاﻧﻪ زﻧﻲ ﺑﺬر و ﺗﺤﺮﻳﻚ رﺷﺪ طولی میان گره ها است. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﺛﺮ اﻳﻦ ﻫﻮرﻣﻮن در ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺎی ﻛﺸﺖ، ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻃﻮﻳﻞ ﺷﺪن ﺷﺎﺧﺴﺎرهﻫﺎی کوتاه که بعد از آن منجر به تولید ریشه های نابجا می شود.
۴-۸-۲ آگار
آگار به عنوان عامل ژل کننده در کشت بافت استفاده می شود و یک پلی ساکارید مرکب با جرم مولکولی بالا است که قدرت ژل کنندگی بالائی در محیط کشت دارد. این ماده یکی از مشتقات دیواره سلولی گروهی از جلبک های قرمز (Rhodophyceae) و نوعی علف دریایی (Gracilaria) است. غلظت آگار بین ۴ تا ۷ گرم در لیتر متغیر است. غلظت آگار بر تعداد شاخساره و شیشهای شدن کشت اثر دارد. درصد کشت های شیشه ای شده با سطوح بالاتر آگار کاهش می یابد. اگر غلظت آگار پایین باشد، میزان رطوبت محیط افزایش یافته و بافت های گیاهی رطوبت بالایی را جذب می کنند. در این مواقع بافت ها حالت شفافیت پیدا کرده و شیشهای شدن[۱۴۶] اتفاق می افتد. بروز این پدیده در کشت بافت نامطلوب است و گیاه به حالت طبیعی بر نمی گردد (دانشور[۱۴۷]، ۱۹۹۲).
۵-۸-۲ کشت ریزنمونه
۱-۵-۸-۲ پرآوری شاخساره
کشت نوک شاخساره که جهت پرآوری شاخساره به کار گرفته می شود، یکی از فنون تجاری مهم برای ریزافزائی گیاهان است. ریزنمونه ها در ابتدا با طویل شدن شاخساره انتهایی اصلی همراه با پرآوری محدود شاخسارههای جانبی رشد می کند تا تولید توده ای از ریز شاخسارهها نماید که شمار آنها بستگی به نوع گیاه خاص دارد (هارتمن و همکاران، ۱۹۹۱). تحریک پرآوری شاخسارههای جانبی، بیشتر بوسیله کنترل غلظت و نسبت سایتوکینین به اکسین انجام می شود. برای این منظور مقدار متوسطی از سیتوکینین به کار می رود (۵/۰ تا ۱ میلی گرم در لیتر) و مقدار اکسین می بایستی بسیار کم در نظر گرفته شده (۰۱/۰ تا ۱/۰ میلی گرم در لیتر) و یا به طور کلی حذف شود (هارتمن و همکاران، ۱۹۹۱). اوچات و همکاران[۱۴۸] (۲۰۱۰) پس از بررسی که روی جوانه جانبی گیاه نخود شیرین انجام دادند گزارش دادند که بیشترین پرآوری شاخه در محیط کشت MS همراه با ۱ میلی گرم در لیتر BAP ایجاد شد. آنها گزارش دادند که چون نخود شیرین به طور کلی غالبیت انتهایی قوی دارد و در رشد شاخساره های جانبی مداخله می کند، بهتر است از جوانه های جانبی به منظور پرآوری استفاده شود. ساگلام[۱۴۹] (۲۰۱۲) با بهره گرفتن از گره کوتیلدونی در محیط کشت MS حاوی BA به تنهایی یا همراه با NAA ، تولید شاخه را در Lathyrus ochrus بررسی کرد. وی گزارش داد که بیشترین تعداد شاخه در محیط کشت حاوی ۳/۰ میلی گرم در لیتر BA + 2/0 میلی گرم در لیتر NAA بدست آمد. دمیربگ- ساهین و همکاران[۱۵۰] (۲۰۰۸) پرآوری شاخساره های جانبی از جنین نابالغ گیاه Lathyrus cicero را بررسی کردند و گزارش دادند که بیشترین تعداد شاخساره (۲۵/۱۶) در محیط کشت MS حاوی ۴۵/۰ میلی گرم در لیتر TDZ[151] + ۴/۰ میلی گرم در لیتر اسید آسکوربیک پس از گذشت ۸ هفته بدست آمد. آنها همچنین گزارش دادند که بلندترین شاخساره (۲۶/۸ سانتیمتر) در محیط کشت MS حاوی ۴ میلی گرم در لیتر BAP + 5/0 میلی گرم در لیتر NAA مشاهده شد. بارپت و همکاران[۱۵۲] در سال (۲۰۱۴) گزارش دادند که پرآوری Lathyrus sativus از گره جنینی در محیط کشت MS حاوی TDZ به تنهایی یا همراه با IBA نسبت به ۲ip به تنهایی یا همراه با IBA بسیار بیشتر رخ می دهد. بیشترین تعداد شاخساره (۳۱ عدد در هر ریزنمونه) در محیط کشت MS حاوی ۱ میلی گرم بر لیتر TDZ + 1/0 میلی گرم بر لیتر IBA بدست آمد و بلند ترین شاخساره (با طول ۱/۸ سانتیمتر) در محیط کشت MS با ۵/۰ میلی گرم در لیتر ۲ip + 1/0 میلی گرم در لیتر IBA مشاهده شد.
۲-۵-۸-۲ اندام زایی مستقیم
مالیک و همکاران[۱۵۳] (۱۹۹۳) اندام زایی مستقیم را در گونههای جنس Lathyrus مورد بررسی قرار دادند. آنها گزارش دادند که بهترین تیمار های تولید شاخه به روش مستقیم در گونه L.cicera، محیط کشت MS حاوی ۱۰ میکرو مولار TDZ و ۵۰ میکرو مولار BAP به مدت ۳ هفته بود. در بررسی گونه L.ochrus غلظت های ۳۰ میکرو مولار TDZ و ۸۰ میکرو مولار BAP بیشترین تعداد شاخه را تولید کردند. مناسبترین تیمارها جهت تولید شاخه در گونه L.sativus، ۵۰ میکرو مولار TDZ و ۸۰ میکرو مولار BAP بود و در گونه L.tingitanus تیمارهای ۱۰ میکرو مولار TDZ و ۵۰ میکرومولار BAP بیشترین شاخه را تولید کردند. آیکان و همکاران[۱۵۴] (۲۰۱۴) بهتربن فاصله ریز نمونه ها از هم در یک پتری دیش جهت اندام زایی مستقیم در گونه L.chrysanthus را مورد بررسی قرار دادند. آنها گزارش دادند که با قرار دادن ریز نمونه های کوتیلدون در محیط کشت MS با ۲۵/۰ میلی گرم در لیتر BAP + 05/0 میلی گرم در لیتر NAA به فاصله ۱×۱ سانتیمتر بیشترین تعداد شاخساره بدست آمد. باریک و همکاران[۱۵۵] (۲۰۰۶) گزارش دادند که به منظور اندام زایی مستقیم در گونه L.sativus از ریزنمونه اپیکوتیل[۱۵۶]، بهترین تیمار شاخه زایی (۸ شاخه در هر ریزنمونه) محیط کشت MS حاوی ۴ میلی گرم در لیتر BA + 2 میلی گرم در لیتر NAA بود و میانگین طول شاخههای بدست آمده ۴ سانتیمتر بود. کندیرا و همکاران[۱۵۷] (۲۰۰۹) گزارش دادند که در گونه L.sativus، TDZ نسبت به ترکیب BAP و NAA در تولید شاخساره موثر تر بود و بهترین تیمار برای تولید شاخساره از جنین کشت شده در شرایط درون شیشهای، تیمار محیط کشت MS حاوی ۴۵/۰ میلی گرم در لیتر TDZ + آسکوربیک اسید بود.
۳-۵-۸-۲ تشکیل کالوس
واژه کالوس[۱۵۸] عبارت است از تودهای از سلولهای تمایز نیافته[۱۵۹] که از بافت ریزنمونههای گیاهی تولید شده است و معمولا بی شکل[۱۶۰] است (دانشور، ۱۳۹۲). کشت کالوس نخست در اواخر سال های ۱۹۲۰ و اوائل ۱۹۳۰ میلادی گسترش یافت و برای سالهای بسیاری، یکی از روشهای اولیه کشت بافت بود. کشت کالوس به میزان گسترده ای در پژوهش های زیست شیمیایی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی به کار گرفته می شود (تورس، ۱۹۹۴). از تمام اندام ها و بافت های گیاهی می توان به عنوان ماده اولیه برای تشکیل کالوس استفاده کرد و این نکته را باید در نظر داشت که نوع ماده اولیه (جوان یا بالغ) و موقعیت اندام روی گیاه ( که نشان دهنده میزان هورمون های داخلی است) می تواند اثر مهمی در فرآیندهایی نظیر تقسیم سلولی و تشکیل اندام داشته باشد (رینرت و بجاج[۱۶۱]، ۱۹۷۷). تنظیم کننده های رشد (اکسین و سیتوکینین) با تحریک تقسیم سلولی و طویل شدن سلول، تشکیل و تکثیر کالوس را در شرایط درون شیشه ای تسریع می کنند (موراشیگ[۱۶۲]، ۱۹۷۴). می توان برای القای کالوس از هورمون های ۲,۴-D و NAA استفاده نمود (دانشور، ۱۹۹۲). علاوه بر هورمون ها، عوامل فیزیکی هم در تشکیل کالوس میتوانند تاثیر گذار باشند (رینرت و بجاج، ۱۹۹۷). در تشکیل کالوس معمولا دمای ۲±۲۵+ درجه سانتیگراد مفید می باشد. تاریکی و نور نیز می تواند در تشکیل کالوس نقش داشته باشد. بافت های کالوس تشکیل شده از گونه های مختلف گیاهان از نظر شاختمان و نوع رشد باهم متفاوتند. ممکن است رنگ کالوس سفید، زرد کم رنگ، زرد پر رنگ و گاهی قرمز باشد و همچنین بافت آن ممکن است سخت و محکم و یا نرم و آبکی باشد (رازدان، ۲۰۰۳). در یک بررسی رازدان و همکاران (۱۹۸۰) با کشت پروتوپلاست گیاه نخود شیرین در شرایط درون شیشهای در محیط کشت MS همراه با ۲ میلی گرم در لیتر NAA و ۵/۰ میلی گرم در لیتر BAP برای اولین بار موفق به تشکیل کالوس شد. پارامجیت و ماهشواری[۱۶۳] (۱۹۸۰) گزارش دادند که با قرار دادن ریزنمونه های مریستم شاخه گیاه L.sativus در محیط کشت BM حاوی ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم در لیتر BAP کالوس تشکیل شد. پیووارجیک و پیندل[۱۶۴] (۲۰۱۴) از ریشه گیاه L.sativus ریزنمونه هایی به اندازه ۲ تا ۳ میلی متر تهیه کردند و در محیط کشت MS حاوی ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 2 میلی گرم در لیتر ۲,۴-D + 2 میلی گرم در لیتر کینتین به همراه ۵/۰ گرم در لیتر زغال فعال[۱۶۵] کشت کردند که منجر به تشکیل کالوس شد. سوآپان و همکاران[۱۶۶] (۲۰۱۴) تشکیل کالوس را در محیط های کشت MS، B5، LS[167]، BM[168] و W[169] حاوی غلظت های مختلف اکسینها و سیتوکینینهای مختلف با بهره گرفتن از ریزنمونه میان گره گیاه L.sativus بررسی کردند. آنها گزارش دادند که بهترین محیط کشت برای تولید کالوس در این گیاه، محیط کشت B5 و سپس BM بود. ۲,۴-D نیز در تشکیل کالوس موثر تر از NAA بود. بیشترین کالوس در تیمار محیط کشت B5 حاوی ۲ میلی گرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلی گرم در لیتر BAP بود و پس از آن تیمار محیط کشت B5 با ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم BAP موثر بود.
اوچات و همکاران (۲۰۰۱) پروتوپلاسم برگ را وادار به تقسیم کردند و سپس آنها را با پروتوپلاست نخود ترکیب کردند و در تولید کالوس بکار گرفتند. آنها تعداد زیادی از پروتوپلاست های زنده نخود و نخود علوفه ای را که از برگ تهیه شده بودند و بوسیله امتزاج الکتریکی و امتزاج شیمیایی ترکیب شده بودند بدست آوردند. از این روش کالوس زیادی بدست آمد ولی باززایی انجام نشد.
۴-۵-۸-۲ باززائی از کالوس
بعد از تهیه کالوس، در محیط کشت پایه MS همراه با تنظیم کننده های رشد در جهت اندام زائی استفاده می شوند. سینها و همکاران[۱۷۰] با کشت ریزنمونه های تهیه شده از ساقه ۶ رقم از Lathyrus sativus موفق به تولید کالوس شدند و سپس فقط در یک رقم توانستند در محیط کشت MS با استفاده ازM ۸-۱۰ پیکلورام و M ۶-۱۰ بنزیل آمینو پورین جوانه شاخه تولید کنند. همچنین آنها گزارش دادند که برای تولید جوانه شاخه، آدنین سولفات نیز به محیط کشت اضافه شد. روی و همکاران[۱۷۱] (۱۹۹۲) در یک بررسی ریزنمونه ریشه گیاه L.sativus را در محیط کشت پایه MS حاوی غلظت های مختلف اکسین و سیتوکینین های مختلف کشت کرده که در تیمار ۷/۱۰ میکرو مولار NAA + 9/0 میکرو مولار کینتین بیشترین وزن کالوس بدست آمد و سپس به منظور باززائی شاخه از کالوس، غلظت کینتین را افزایش دادند و کالوس تشکیل شده را پس از گذشت ۱۴ روز، به محیط کشت MS حاوی ۷/۱۰ میکرو مولار NAA + 4/1 میکرو مولار کینتین انتقال دادند و پس از گذشت ۱۸ روز دوباره غلظت کینتین را افزایش داده و کالوس ها را به محیط کشت MS حاوی ۷/۱۰ میکرو مولار NAA + 9/1 میکرو مولار کینیتین انتقال دادند و موفق به تولید شاخه از کالوس شدند. زامبر و همکاران[۱۷۲] (۲۰۰۲) با کشت ریز نمونه های برگ و ساقه گونه L.sativus در محیط کشت BM حاوی ۱ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم در لیتر TDZ موفق به تشکیل کالوس سبز گره دار با مقداری کالوس زرد رنگ در اطراف آن شدند. آنها با انتقال این کالوس به محیط کشت BM با ۵/۰ میلی گرم در لیتر BAP + 25/0 میلی گرم در لیتر IAA شاخه تولید کردند. بایناد و همکاران[۱۷۳] (۲۰۱۴) اثر اتیل متان سولفونیت(EMS[174]) روی رشد کالوس و باززایی از کالوس را در گیاه L.sativus بررسی کردند و گزارش دادند که با کشت ریزنمونههای برگ نخود علفی در محیط کشت پایه B5 حاوی ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم در لیتر BAP کالوس تشکیل شد. سپس کالوس ها را با EMS در ۶ غلظت مختلف به مدت ۳۰ و ۶۰ دقیقه تیمار کرده و زیرکشت کردند و مشاهده کردند که EMS مانع رشد کالوس و همچنین باززایی شد، به طوری که رشد کالوس فقط در تیمارهای شاهد، ۱/۰ و ۲/۰ درصد EMS در مدت ۳۰ و ۶۰ دقیقه به رشد خود ادامه داد و باززایی شاخه فقط در تیمارهای شاهد و ۱/۰ درصد EMS در مدت ۳۰ و ۶۰ دقیقه انجام شد. در تیمار شاهد باززایی شاخه در مدت زمان ۲۴ روز و در تیمار ۱/۰ درصد EMS، ۳۲ روز انجام شد.
۵-۵-۸-۲ ریشه زایی
تولید ریشه و سازگار کردن اندام ها به شرایط خارج از محیط کشت در میزان بقاء اندام ها و گیاهچه های تولیدی و تبدیل آنها از حالت هتروتروف به اوتوتروف تاثیر بسزایی دارد. به منظور ریشه دار کردن اندام های ریشه دار شده، آنها را به محیطهای کشت ریشه زایی منتقل کرده و بعد از تولید ریشه و سازگاری، به خاک منتقل می شوند (تورس، ۱۹۸۹). برای ریشهزایی باید میزان قتد محیط کشت زیاد شده و از اکسین ها استفاده شود. البته در برخی موارد حضور اکسین ضروری نمی باشد. بارپت و همکاران[۱۷۵] (۲۰۱۴) در یک بررسی تاثیر غلظت های مختلف IAA، IBA و NAA را در ریشه زایی شاخساره تولید شده گیاه L.sativus را در شرایط درون شیشه ای گزارش دادند. آنها بیان کردند که در تیمار ۲ میلی گرم در لیتر IAA + 3 درصد ساکارز در محیط کشت MS شاخساره ها به راحتی ریشه دار شدند ولی بیشترین تعداد ریشه (۷۰/۱۳) در تیمار ۲ میلی گرم در لیتر IAA + 5/4 درصد ساکارز در محیط کشت MS مشاهده شد. فراتینی و رویز[۱۷۶] (۲۰۰۳) گزارش دادند که محیط کشت MS با ۵ میکرو مولار IAA + 1 میکرو مولار کینتین بهترین محیط کشت برای ریشه زایی شاخساره های تولید شده در شرایط کشت بافت گونه های جنس Lathyrus است. همچنین ساکارز ۳ درصد در ریشه زایی بسیار موثر تر از ساکارز ۵/۱ درصد بود. کندیر و همکاران (۲۰۰۹) ریشه زایی شاخساره تولید شده در شرایط کشت درون شیشهای گیاه L.sativus را در محیط کشت MS با غلظت های ۳/۰، ۶/۰، ۹/۰ و ۲/۱ میلی گرم در لیتر NAA بررسی کردند و گزارش دادند که غلظت ۹/۰ میلی گرم در لیتر NAA بهترین تیمار برای تولید ریشه در مدت زمان ۳ هفته بود. بایناد و همکاران (۲۰۱۴) گزارش دادند که با قرار دادن شاخساره تولید شده در شرایط کشت بافت از گیاه L.sativus در محیط کشت ½ MS حاوی ۰۱/۰ میلی گرم در لیتر IBA پس از گذشت ۳ هفته ریشه تشکیل شد. اوچات و همکاران (۲۰۱۰) در یک بررسی گزارش دادند که برای تولید ریشه از شاخساره گیاه L.odoratus بهتر است شاخه ها به صورت جداگانه در محیط کشت ½ MS حاوی ۵/۰ تا ۱ میلی گرم در لیتر NAA ( بر اساس نوع ژنوتیپ) به مدت ۳ هفته نگهداری شوند. همچنین گزارش دادند که اگر ریشه زایی پس از گذشت ۳ هفته شروع شد و هنوز ریشه ها به اندازه کافی بزرگ نشده بودند ( حداقل ۲ سانتیمتر طول و منشعب) باید ۳ هفته در محیط کشت ½ MS بدون هورمون نگهداری شوند تا ریشه ها طویل تر شوند. ساگلام (۲۰۱۲) در بررسی تکثیر درون شیشهای گیاه L.ochrus گزارش داد که با تیمار شاخه های تولید شده در محلول ۵۰ میلی گرم در لیتر IBA به مدت ۵ دقیقه و سپس کشت در محیط کشت MS با ۸ گرم بر لیتر ژل ایزوبگل[۱۷۷]، پس از گذشت ۵ تا ۷ روز حدود ۶۰ درصد شاخه ها ریشه دار شدند. دمیربگ-ساهین و همکاران[۱۷۸] (۲۰۰۸) گزارش دادند که با تیمار شاخساره تولید شده در شرایط کشت بافت گیاه L.cicera در محلول ۵۰ میلی گرم در لیتر IBA به مدت ۷ دقیقه و سپس کشت در محیط کشت ½ MS ریشه زایی به راحتی انجام شد.
۶-۵-۸-۲ سازگاری[۱۷۹]
مرحله سازگاری برای گیاه حاصل از کشت بافت بسیار حائز اهمیت می باشد. گیاه در شراط کشت بافت در یک محیط ژلهای فشرده بدون جریان هوا با رطوبت بالا و شدت نور کمتر از محیط طبیعی قرار دارد. همچنین برگ های این گیاهان عادی نیستند و روزنه های بی شکل و واکس های اپیکوتیلی[۱۸۰] که آنها را مستعد به از دست دادن رطوبت و خشک شدن می کند. بنابراین به دلیل غلظت بالای قند در محیط کشت دارای برگ های نازک و نرمی هستند و نمی توانند به طور موثر فتوسنتز کنند به طوریکه فضاهای خالی در مزوفیل برگ بزرگ تر بوده و روزنه ها دائم باز هستند و همچنین خطر آلودگی های قارچی و باکتریایی نیز وجود دارد (لویولا-وارگاس و وازکوز-فلوتا[۱۸۱]، ۲۰۰۶). در گیاهان کشت بافتی هنوز هدایت هیدرولیکی آب بین ریشه و ساقه به خوبی برقرار نشده است (فیلا و همکاران[۱۸۲]، ۱۹۹۸). بنابراین لازم است قبل از انتقال گیاهان تولید شده در شرایط کشت بافت، باید چند هفته سازگاری با کاهش رطوبت تدریجی محیط را طی کنند (کادلچک و همکاران[۱۸۳]، ۱۹۸۸ و بولار و همکاران[۱۸۴]، ۱۹۸۸). به منظور سازگاری می توان رطوبت نسبی را در شرایط درون شیشه ای کاهش داد. روش دیگر برای ایجاد سازگاری در محیط آزمایشگاه، باز کردن درب ظروف کشت و قرار دادن آنها به مدت چند روز در یک محیط استریل، به منظور عادت دادن به شرایط طبیعی است (اثنی عشری و زکائی خسروشاهی، ۱۳۸۸). اوچات و همکاران (۲۰۱۰) به منظور سازگار کردن گیاهان L.odoratus تولید شده در شرایط کشت بافت با محیط بیرون، ابتدا گیاهان را از اتاق رشد خارج کرده و به مدت ۲۴ ساعت روی سکوی آزمایشگاه در دمای اتاق و نور معمولی قرار دادند. سپس گیاهان را از لوله آزمایش خارج کرده و ریشه آنها با آب لوله شست و شو داده شد تا آگار از روی ریشه پاک شود تا ابتلا به بیماری های قارچی کمتر شود. سپس گیاهان را در گلدان های حاوی پرلایت و خاک (۱:۱) و یا کمپوست استاندارد کاشتند و در یک محیط گلخانه کوچک نگهداری کردند تا کم کم با شرایط بیرون سازگار شود. بعد از آن گیاهان به گلخانه اصلی منتقل شد که دمای آنجا حدود ۲۵ درجه سانتیگراد و نور طبیعی بود و به مدت ۱ هفته در این شرایط نگهداری شدند. پس از گذشت ۱۰ روز، زمان سازگاری به طور کامل طی شده و گیاهان را می توان به گلدان بزرگ تر منتقل کرد و در گلخانه و یا اگر شرایط محیطی اجازه بدهد در محیط بیرون نگهداری کرد. ساگلام (۲۰۱۲) به منظور سازگار کردن گیاهک های تولید شده L.ochrus در شرایط کشت بافت، پس از شست و شوی ریشه گیاهک با آب مقطر، آنها را به گلدان های حاوی ورمیکولایت[۱۸۵]، مواد آلی و ماسه (۱:۲:۱) انتقال داد و با بهره گرفتن از کیسه پلاستیکی روی گیاهان پوشش ایجاد کرد و پس از گذشت ۱ هفته به محیط بیرون انتقال داد. دمیربگ و همکاران (۲۰۰۸) نیز به منظور سازگاری گیاهک های تولید شده L.cicera در شرایط کشت بافت، گیاهک ها را در شرایط گلخانه با دمای ۲۴ درجه سانتیگراد و نور طبیعی انتقال دادند.
فصل سوم
مواد و روش ها
فصل سوم
مواد و روش ها
۱-۳ زمان و محل انجام آزمایش
این پژوهش در سال ۱۳۹۳ در آزمایشگاه کشت بافت گروه باغبانی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، واقع در شهر ملاثانی (۳۰ کیلومتری شمال شرقی اهواز) انجام شد.
۳-۲ تجهیزات آزمایشگاهی
۱-۲-۳ آزمایشگاه تهیه ترکیبات مختلف، محلول های پایه[۱۸۶] و محیط های کشت[۱۸۷]
در این قسمت از آزمایشگاه سه کار عمده انجام می شود:
الف- تهیه ترکیبات و مواد مورد نیاز، تهیه استوک ماکرو و میکرو المنت ها و ویتامین ها و نگهداری آنها در شیشه های تیره در سردخانه در دمای ۱±۴+ درجه سانتیگراد و همچنین تهیه استوک هورمون های مورد نیاز جهت تهیه محیط کشت و نگهداری آنها در دمای ۲۰- درجه سانتیگراد.
ب- تهیه محیط کشت و سترون کردن آن با بهره گرفتن از دستگاه اتوکلاو. محیط های تهیه شده را می توان همان روز استفاده کرد و یا به مدت حداکثر ۴ هفته در سردخانه در دمای ۱±۴+ نگهداری کرد (دانشور، ۱۹۹۲).
ج- نگهداری شیشه های کشت، شست و شوی شیشه های آلوده بعد از اتوکلاو شدن آنها و از بین بردن عوامل آلودگی.
ابزار و وسایل مورد نیاز جهت تهیه و نگهداری محیط کشت شامل:
- ارلن یک لیتری
- استوانه مدرج یک لیتری جهت به حجم رساندن محیط کشت
- قاشقک[۱۸۸] جهت برداشتن مواد
- همزن مغناطیسی و مگنت جهت به همزدن ترکیبات محیط کشت[۱۸۹]
- پیپت در حجم های مختلف جهت تهیه محیط کشت
- ترازوهای دیجیتال با حساسیت بالا (۰۱/۰، ۰۰۱/۰، ۰۰۰۱/۰) جهت توزین مواد مختلف از جمله ساکارز، آگار (با دقت ۰۱/۰)، مواد شیمیایی، ویتامین ها (با دقت ۰۰۱/۰) و هورمون ها (با دقت ۰۰۰۱/۰).
- بشر یک لیتری
- دستگاه پی اچ متر جهت تنظیم pH محیط های کشت با بهره گرفتن از هیدروکسید پتاسیم و اسید کلریدریک ۱ و ۱/۰ نرمال.
- آلومینیوم فویل جهت پیچیدن وسایل در آن و استریل کردن آنها و همچنین بستن درب ارلن حاوی محیط کشت و آگار.
۲-۲-۳ اتاق انتقال[۱۹۰]
اگرچه آماده سازی و تهیه ریز نمونه، قطعات کالوس و غیره در یک ظرف شیشه ای و یا در بین فیلتر کاغذی استریل انجام می شود، ولی انجام این کار در اتاقک استریل ضرورت دارد. هنگاﻣﻲ ﻛﻪ اﻋﻤﺎل ﻓﻮق در یک ﻓﻀﺎی ﻏﻴﺮاﺳﺘﺮﻳﻞ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد ﻣﻴﺰان آﻟﻮدﮔﻲ اﻓﺰاﻳﺶ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮی ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﺣﺘﻲ اﮔﺮ از ﻛﺎﻏﺬ اﺳﺘﺮﻳﻞ ﺟﻬﺖ ﻛﺎر اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد. محیط اتاق انتقال باید عاری از میکروارگانیسم های بیماری زا باشد و استفاده از اتاقک دارای جریان هوای استریل[۱۹۱] ضروری می باشد که هوای پالایش شده در آن جریان دارد. با عبور هوا از فیلتر مخصوص به نام HEPA[192] که اندازه منافذ آن ۲۲/۰ میکرومتر می باشد هوا کاملا گندزدایی می گردد. در سقف این اتاقک از لامپ های فرابنفش میکروب کش[۱۹۳] برای از بین بردن میکروارگانیسم ها و هواکش با فشار مثبت نصب شده است. معمولا نیم ساعت قبل از شروع کار، دستگاه جریان هوا همراه لامپ فرابنفش و همچنین لامپ های فرابنفشی که در اتاق انتقال نصب شده اند روشن می شود و تمام اتاق انتقال گندزدایی می گردد. قبل از کار، محوطه درونی اتاقک با الکل اتیلیک ۷۰ درصد ضد عفونی شده و با دستمال کاغذی، الکل اتیلیک پاشیده شده خشک می شود.
۳-۲-۳ اتاق رشد[۱۹۴]
در اتاق رشد کلیه شرایط محیطی از جمله دما، رطوبت، جریان هوا و کیفیت و طول مدت نور به خوبی کنترل می شود. اکثر کشت ها در این اتاق در دمای ۲±۲۵ درجه سانتیگراد تحت فتوپریود ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی نگه داری می شوند. میزان شدت نور بسته به گونه گیاهی، نوع ریزنمونه و هدف آزمایش متغییر می باشد. محدوده نوری می تواند بین ۴۰۰ تا ۲۰۰۰ لوکس[۱۹۵] در نظر گرفته شود. در ظروف در بسته تبادل گازی کم است بنابراین به صورت عادی CO2 کم و اتیلن زیاد است. با کاهش غلظت CO2 میزان فتوسنتز در گیاهچه های کشت شده در درون شیشه محدود می شود. چون در شرایط کشت درون شیشهای نور کم و در نتیجه فتوسنتز پایین است، نیازی به افزودن CO2 وجود ندارد و معمولا بیشتر نیاز گیاه به هیدرات کربن از طریق افزودن ساکارز تامین می شود.
۳-۳ تهیه مواد گیاهی
بذور نخود شیرین مورد استفاده در این بررسی از شرکت نوین سبز پرور در تهران تهیه شد. وسپس در سردخانه در دمای ۱±۴+ درجه سانتیگراد نگهداری و در صورت نیاز مورد استفاده قرار گرفتند.
۴-۳ ریز نمونه های[۱۹۶] مورد استفاده
در این تحقیق از ریزنمونههای میان گره ساقه و برگ جهت اندام زایی غیر مستقیم[۱۹۷] و مستقیم[۱۹۸] استفاده شد و جهت پرآوری از جوانههای انتهایی و جانبی ساقه استفاده شد. ابتدا بذور نخود شیرین گندزدایی و در محیط کشت MSیک پنجم قدرت برای تولید دانهال در شرایط استریل کشت شد. پس از جوانه زنی بذور و رشد دانهال به مدت ۲ هفته، ریز نمونه های مورد نظر از دانهال تهیه شد.
۵-۳ تهیه محیط کشت
۱-۵-۳ تهیه محلولهای پایه و نگهداری آنها
در این تحقیق از محیط کشت های MS و B5 استفاده شد. ترکیبات تشکیل دهنده این محیط کشت در جدول ۱-۳ آورده شده است. برای آماده سازی محیط کشت ابتدا محلولهای پایه عناصر ماکرو، میکرو، ویتامین ها و اسیدهای آمینه به طریق زیر آماده گردید. ابتدا مقدار خاصی از هر کدام از عناصر ماکرو، میکرو، ویتامین ها و اسیدهای آمینه بر اساس دستورالعمل محیط کشت مورد نظر(جدول ۱-۳ و جدول ۲-۳) با ترازوی دیجیتالی وزن گردید. سپس هر کدام از ترکیبات فوق به صورت جداگانه به بشر حاوی ۵۰۰ میلی لیتر آب مقطر اضافه و با همزن مغناطیسی حل گردید. سپس با آب مقطر به حجم ۱۰۰۰ میلی لیتر رسانده و در ظروف تیره درب دار در سردخانه با دمای ۱±۴ درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
۱۴.۵۵۴
مشغولیت اجتماعی
۱۹۲۱.۹۷۳
۱۴۸
۱۲.۹۸۶
همانطور که جدول (۴-۱۹) نشان می دهد بین میانگین حواس پرتی در بین افراد بهنجار و معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰ p<) و میانگین حواس پرتی در بین افراد بهنجار کمتر از معتاد است.
فصل پنجم
تفسیرونتیجهگیری و جمعبندی
۵-۱مقدمه
در این فصل ابتدا تمامی یافته های پژوهش به ترتیب فرضیه ها بررسی می شوند و سپس با نتایج پژوهشهای مرتبط قبلی که در ارتباط با نتایج پژوهش حاضر است مقایسه و در نهایت به تفسیر و تبیین یافته ها پرداخته می شود. این کار از طریق تفسیر روابط درونی داده های پژوهش و معنی دادن به نتایج پژوهش دنبال می گردد. در پایان فصل محدودیتهای اجرای پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده ارائه شده است.
۵-۲ بحث و نتیجهگیری:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های هویت، سبک های مقابلهای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در معتادان و افراد بهنجار صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیهها به شرح زیر میباشد:
اولین فرضیه پژوهش به بررسی بین سبک های هویت معتادان و افراد بهنجار پرداخت.
نتایج نشان داد بین میانگین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم و تعهد در بین افراد بهنجار و معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۱/۰ p<) و میانگین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد در بین افراد بهنجار بیشتر از معتاد است، این در حالی است که میانگین سبک هویت سردرگم در بین افراد بهنجار کمتر از معتاد است. این یافته ها در راستای نتایج پژوهش های سلیمانیان و همکاران(۱۳۹۲) و فیلد و تیفانی (۲۰۱۴) قرار دارد. همچنین این نتایج در برخی از مولفه با نتایج مطالعات احمدی و همکاران (۱۳۸۹) و فتحی و همکاران (۱۳۹۲) مغایر بود.
احمدی و همکاران (۱۳۸۹) در نتایج مطالعه خود گزارش کردند افراد سو ءمصرف کننده مواد، نمرات بالاتری در سبک هویت یابی هنجاری و سردرگم/ اجتنابی داشتند، در حالی که افراد بدون سوء مصرف مواد بیشتر دارای سبک هویت یابی اطلاعاتی بودند. همچنین فتحی و همکاران (۱۳۹۳) در نتایج بررسی خود گزارش نمودند که سبک هویت اطلاعاتی در دانشجویان غیر معتاد بیشتر از دانشجویان معتاد بود و سبک هویتی هنجاری و سردرگم/ اجتنابی در دانشجویان معتاد بالاتر بود.
میتوان گفت که چون افراد دارای هویت موفق از بحران عبورکرده و به تعهداتی دست پیداکرده است، بنابراین کمتر در معرض خطر اعتیاد می باشند. تعهد به ارزشهای ایدئولوژیک و خانوادگی و مذهبی و شغلی به عنوان یک عامل محافظ عمل میکند و در پیشگیری ازگرایش افراد به اعتیاد مؤثر است. در واقع افراد دارای هویت رشدیافته و دارای تعهد (دارای سبک هویتیابی اطلاعات)، آگاهانه و به طور فعال به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها میپردازند و سپس اطلاعات مناسب خود را مورد استفاده قرار میدهند. این افراد نسبت به دیگران از آمادگی بیشتری برای حل مسائل و مشکلات شخصی برخوردارند و از راهبردهای مقابله ای متمرکز بر مساله استفاده می کنند. بنابراین احتمال کمتری دارد که به معضل سوء مصرف مواد گرفتار شوند. همچنین افرادی که از سبک هویتیابی هنجاری استفاده می کنند در مواجهه با موضوعات هویت و تصمیم گیری ها، با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروه های مرجع، هم نوایی می کنند. آنها ارزش ها و عقاید را میپذیرند و درونی می کنند، تحمل کمی برای مواجهه با موقعیت های جدید و مبهم دارند و نیاز بالایی برا ی حفظ ساختار خود نشان می دهند. این افراد به جستجوی اطلاعات نمی پردازند، مگر این که این اطلاعات به وسیله ی منبع معتبر (مثل والدین) تایید شود که این عامل می تواند در پرهیز از مصرف مواد از سوی آنان تاتیر گذار باشد. چرا که این افراد بیشتر براساس الگوهای خانوادگی (والدین) رفتار کرده و کمتر نوجویی می کنند و براساس نتایج مطالعات افراد نوجو بیشتر در خطر مصرف مواد قرار دارند(میرسعادتی، ۱۳۸۹).
اما افراد دارای سبک هویت سردرگم /اجتنابی تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیم گیری دارند. در موقعیت های تصمیم گیری، آن ها اطمینان کمی به توانایی شناختی خود دارند و معمولاً قبل از تصمیم گیری احساس ترس و اضطراب دارند و معمولاً از راهبردهای تصمیم گیری نامناسب مانند اجتناب کردن، بهانه آوردن، دلیل تراش، روی آوردن به مواد و … استفاده میکنند. این افراد با شیوه مقابله ای هیجان مدار، راهبردهای تصمیم گیری نامناسب، خودآگاهی محدود، جهت دهی توسط دیگری، راهبردهای ضعیف اسنادی و شناختی، واکنش های اضطراب ناتوان کننده و کنترل بیرونی، واکنش نشان می دهند که این عوامل در سوق دادن آنان به مصرف مواد تاثیر دارد و براساس نتایج پژوهش ها این سبک هویت با عزت نفس پایین، واکنش های افسردگی و روان رنجوری بالا، مصرف مشروبات الکلی و سوء مصرف مواد و دارو در سنین پایین به طور مثبت، همبستگی نشان داده است و با درون گرایی، نیاز برای شناخت، توافق، گشودگی و وظیفه شناسی به طور منفی همبسته است.
همچنین در خصوص عدم همخوانی نتایج مربوط به برخی از مولفه ها، می توان بیان کرد پژوهش محمدی و همکاران (۱۳۸۹) بر روی نوجوانان دارای سوء مصرف مواد صورت گرفته و پژوهش فتحی و همکاران (۱۳۹۲) نیز در خصوص افراد معتاد و غیر معتاد به اینترنت صورت گرفته است که این عامل می تواند نتایج به دست آمده را تحت تاثیر قرار دهد.
فرضیه دوم پژوهش به بررسی تفاوت بین سیستم فعال سازی/بازداری معتادان و افراد بهنجار پرداخت.
نتایج به دست آمده در این راستا نشان داد بین میانگین سائق، پاسخ به پاداش و سیستم بازداری رفتاری در بین افراد بهنجار و معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰ p<) و میانگین سائق، پاسخ به پاداش و سیستم بازداری رفتاری در بین افراد بهنجار بیشتر از افراد معتاد است. این یافته های در راستای نتایج مطالعات جانسون و همکاران (۲۰۰۳)، نیزورسکی و گارب[۲۴۲] (۲۰۰۷)، عبدالهزاده جدی و همکاران (۱۳۸۹)، عبدی و همکاران (۱۳۹۰)، عابی و همکاران (۲۰۱۲) و معصومی (۱۳۹۲) قرار داشت.
جانسون و همکاران (۲۰۰۳) در تحقیق خود نشان دادند که نمرههای BAS بالا پیشبینیکننده سوء مصرف مواد و وابستگی به آن میباشد. عبداله زاده جدی و همکاران (۱۳۸۹) در بررسی خود نشان دادندکه بین سیستم های مغزی/ رفتاری با سوء مصرف مواد رابطه وجود دارد. در پژوهش مشابه ی عبدی و همکاران(۱۳۹۰) نشان دادند که نمره های خرده مقیاس BAS دو گروه سومصرف کننده مواد و سیگاری بالاتر از نمره های افراد سالم بود، ولی دو گروه سوء مصرف کننده مواد و سیگاری تفاوتی از این نظر نداشتند. درخرده مقیاس BIS نمره های گروه سیگاری بالاتر از دو گروه دیگر بود. نتایج مطالعه معصومی (۱۳۹۲) نشان داد بین سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحوارههای ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد رابطه وجود دارد.
در خصوص تبیین این یافته می توان بیان نمود رویکرد اعتیاد به عنوان بیماری مغزی از موفق ترین و مقبول ترین رویکرد زمینه ساز پژوهش های معتدد در چارچوب نظری مختلفی شده است. در چارچوب آسیب شناسی روانی گری با طرح نظریه سیستم های مغزی – رفتاری، اختلالات را بازتاب کم و بیش واکنشی در یکی از این سیستم ها و یا مشکلات کنشی در یک یا هر دو سیستم می داند. در زمینه اعتیاد ها بیشترین توجه به فعالیت نظام فعال سازی رفتاری معطوف است. نظام فعال سازی رفتاری به عنوان زیربنای گرایش های رفتاری و عاطفی، فرد را مستعد اختلالهای از جمله سوئ مصرف مواد میکند. یعنی افرادی که BIS غالبی دارند، بیشتر از مقابله هیجان مدار در برابر مسأله مدار استفاده میکنند که زمینه ساز افسردگی و اضطراب است و در صورت تداوم شروع مصرف مواد هم دور از ذهن نمیباشد.
همچنین، طبق نظریه انگیزشی گری (۱۹۸۷) سیستم بازداری رفتاری یک سیستم عصب شناختی است که با ضعف آن نشانههای لذت و سرخوشی فعال شده و موجب تجربه احساس رهاشدگی در فرد میشود. حساسیت کم سیستم بازداری رفتاری میتواند حالت خوشی فزاینده و گرایش به فقدان بازداری را در فرد ایجاد کرده و آمادگی وی برای تجربه موادمخدر و انحراف افزایش مییابد. به اعتقاد فاولس (۲۰۰۱) سیستم فعالساز رفتاری روی آورد و انگیزش خوشایند را کنترل میکند و انگیزش خوشایند با حالات عاطفی سرخوشی همراه است. افراد دارای سوء مصرف مواد از سیستم فعالساز رفتاری قویتری برخوردارند. به نظر میرسد این افراد به دلیل برخورداری از این سیستم، برای گرایش به موادمخدر آسیبپذیرتر باشند. لذا به نظر میرسد که چنین تبیینی برای سوء مصرف افراد درست باشد.
در نهایت فرضیه سوم و چهارم پژوهش مربوط به تفاوت بین سبک های مقابله ای (و مولفه های آن) در افراد معتادان و افراد بهنجار بود. نتایج به دست آمده در این خصوص نشان دادند بین میانگین سبک های مقابله ای اجتنابی و مساله مدار در بین افراد بهنجار و معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰ p<) و میانگین سبک مقابله ای مساله مدار و اجتنابی در بین افراد بهنجار بیشتر از معتاد است، این در حالی است که میانگین سبک مقابله ای هیجان مدار و همچنین مولفه حواسپرتی سبک اجتنابی در بین افراد بهنجار کمتر از معتاد است. این نتایج با یافته های پژوهش سیمونز و کاروی (۲۰۰۵)، شعاع کاظمی (۱۳۸۷)، اوراکی (۱۳۸۹)، بخشی پور رودسری و همکاران (۱۳۸۷)، کیامرثی و ابوالقاسمی (۱۳۹۰) و لنارت و ویکتور (۲۰۱۳) همخوانی داشت. نتایج تحقیقات اوراکی (۱۳۸۹) نشان داد که بین سبک مقابلۀ و خشم با میل مصرف مواد همبستگی معنیداری وجود دارد. افراد دارای سبک مقابله هیجانی و عصبانیت زیاد، میل بیشتری به مصرف مواد مخدر داشتند. همچنین کیامرثی و ابوالقاسمی (۱۳۹۰) در پژوهشی نشان دادند که بین راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله مساله مدار با استعداد سوء مصرف رابطه معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی می تواند سوء مصرف را پیش بینی کند. سیمونز و کاروی (۲۰۰۵) در نتایج بررسی خود گزارش کردند که نوع راهبردهای مقابلهای مورد استفاده، پیش بینی کنندۀ مصرف مواد در آینده می باشد.
روش های مقابلهای هیجان مدار از ویژگی های افرادی است که سلامت روانی و سازگاری اجتماعی خوبی ندارند. این روش های مقابلهای به منظور پرهیز از درگیری با مساله و انکار واقعیت شکل گرفته و با افزایش میزان مصرف مواد ارتباط معنی داری دارند. روش های مقابله با استرس و استعداد سوء مصرف مواد یک رابطه دو طرفه است، یعنی افرادی که در مقابله با مشکلات راهبردهای مقابلهای مساله مدار (سبک مقابله آرام کننده) که شامل پیگیری تنش های میانجی حاصل از یک مساله با تلاش جهت ادراک آن بدون مواجهه مستقیم با آن مساله می شود و رویاویی را انتخاب می کنند به حل مشکل نائل میشوند و این موفقیت به عزت نفس بالا منجر شده و سلامت روانی و عدم گرایش به راه های نامناسب مانند مصرف مواد را در پی دارد. در واقع این افراد با شناخت صحیح از مواد و پی آمدهای آن، در برخورد با مشکلات زندگی، از راهبرد مسئله مدار استفاده کرده و نسبت به مواد احساس خوبی نخواهد داشت. اما افرادی که در مقابله با مشکلات، راهبردهای مقابلهای هیجان مدار را انتخاب می کنند، به حل مشکلات نائل نمی گردد و این موفقیت به عزت نفس پایین منجر شده و آسیب های روانشناختی را به دنبال دارد. همچنین این نتایج را می توان به این گونه تبیین نمود که راهبردهای مقابلهای مساله مدار و رویاویی که بر دستکاری موقعیت آشفته تمرکز دارد و شامل مواجهه مستقیم با مسائل تجربه شده می شود، از طریق عزت نفس به عنوان مکانیزم واسطه ای به انطباق پذیری مثبت منتهی می شود. در صورتی که راهبردهای مقابلهای هیجان مدار، عزت نفس پایین و روش های مقابلهای با تجارب منفی ناکارآمد (مانند مصرف مواد) همراه می شود.
۵-۳نتیجه گیری کلی
هدف این پژوهش مقایسه سبک های هویت، سبک های مقابلهای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در معتادان و افراد بهنجار می باشد. نتایج بدست آمده حاکی از تفاوت معناداری بین سبک های هویت، سبک های مقابلهای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در افراد معتاد و بهنجار میباشد. به نحوی که میانگین سائق، پاسخ به پاداش و سیستم بازداری رفتاری در بین افراد بهنجار بیشتر از افراد معتاد است. همچنین از بین سبک مقابله ای، سبک مساله مدار و اجتنابی در بین افراد بهنجار بیشتر و سبک مقابله ای هیجان مدار در افراد معتاد است. علاوه بر این سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد در بین افراد بهنجار بیشتر و سبک هویت سردرگم در بین افراد بهنجار کمتر از معتاد است. در نتیجه می توان چنین گفت که سبکهای سبک هویت سردرگم و سبک مقابله ای هیجان مدار از جمله متغیرهای روانشناختی منفی هستند که می تواند تاثیر زیادی بر مصرف مواد داشته باشند، بنابراین نیازمند برنامه ریزی مناسب و جامع جهت تعدیل و اصلاح این متغیرها می باشد.
۵-۴محدودیتهای پژوهش
با توجه به این که نمونه آماری در این پژوهش شامل مردان مصرف کننده و همچنین مردان عادی بود، عدم استفاده از دو جنس یکی دیگر از محدودیت های پژوهش می باشد.
عدم کنترل مدت مصرف مواد از محدودیت های پژوهش حاضر می باشد. چرا که براساس شدت و وخامت مصرف مواد بر نوع نگرش و راهبردهای افراد می تواند تاثیر داشته باشد.
از آنجایی که این پژوهش بر روی افراد معتاد و عادی شهر اردبیل صورت گرفته است و میتواند تحت تأثیر ویژگی های خاص فرهنگی و منطقه ای قرار گرفته باشد بنابراین، این پژوهش در تعمیم نتایج به عمل آمده به مناطق دیگر محدودیت دارد.
به علت اینکه در جمع آوری داده های این پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است و همانند دیگر پژوهشهای خود گزارشی امکان سوء گیری در نتایج ممکن است وجود داشته باشد، تعمیم نتایج پژوهش را با محدودیت مواجه می سازد.
۵-۵پیشنهادات
پیشنهاد می گردد در بررسی های آتی هر دو جنس مورد بررسی قرار گیرد. چرا که براساس پژوهش ها نوع سبک های اسنادی و مقابله ای بین دو جنس متفاوت می باشد.
پیشنهاد میشود پژوهشی در همین راستا در مناطق دیگر صورت گیرد تا در تعمیم کلی نتایج اطمینان بیشتری به دست آید.
پیشنهاد میشود در پژوهش های آتی برای اطمینان بیشتر از نتایج به دست آمده، مدت مصرف مواد افراد مصرف کننده کنترل گردد.
پیشنهاد میشود علاوه بر پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش از پرسشنامه های دیگری نیز که دارای اعتبار و پایایی بالایی هستند استفاده شود.
۵-۶پیشنهاد کاربردی پژوهش
با توجه اینکه فعالیت بالای سیتم فعال سازی رفتاری می تواند عامل در حساسیت بیشتر افراد به نشانه های پاداش و در نهایت گرایش بیشتر افراد به سوء مصرف مواد باشند، بنابراین پیشنهاد می گردد تا مراکز ترک اعتیاد، مراکز درمان سرپایی و … با شناسایی معتادانی که سیتم فعال سازی رفتاری بالای دارند، برنامه های رفتاری و آموزشی خاصی برای پیشگیری در این خصوص ارائه دهند.
با توجه به نقش سبکهای مقابله در افراد مصرف کننده مواد، پیشنهاد می گردد از آموزش های جهت اصلاح راهبردهای مقابله ای، منبع کنترل و سبکهای اسناد این افراد صورت گیرد.
با توجه به اینکه تعداد افراد دارای هویت سردرگم در گروه معتاد بیشتراست و اینکه هویت سردرگم (معوق) پیش درآمدی به سوی هویت رشدیافته است و این افراد در مرحله عبور از بحران قرار دارند، و پیشگیری از بروز اعتیاد از این منظر قابل وصول است، بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های آموزش خانواده و مداخلات درمانی در سیستم ارتباط خانواده به افراد کمک کرد تا از بحران عبورکنند و زمینه رسیدن به تعهدات در آنها فراهم شود.
با در نظر گرفتن این مطلب که افراد مصرف کننده مواد از سبک مقابله هیجانی بیشتری برخوردارند، پیشنهاد می گردد که در مؤسسات ترک اعتیاد جهت کمک به درونی کردن ارزش ها در افراد و همچنین تقویت مرکز کنترل درون، استفاده بیشتر از راهبردهای مقابله رویارویی و آرام کننده و همچنین یه کارگیری سبک اسنادی مثبت در آنها اقدامات لازم صورت گیرد و از این عوامل در جهت ترک سریع افراد معتاد استفاده شود.
منابع:
منابع فارسی
آذری، آرمان. (۱۳۹۲). مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، پایگاه هویت ومکانیسم های دفاعی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار. پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد رشته روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل.
آقا سلطانی ، سوسن؛ (۱۳۸۷)، بررسی رابطه بین هویت و خلاقیت در میان دانشجویان ، سال اول دانشگاه تبریز. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان.