نتیجه این می شود که اگر شخصی در بستر مبادلات الکترونیکی، با پخش تبلیغات موهوم با بهره گرفتن از شبکه اینترنت مرتکب کلاهبرداری رایانه ای سنتی شود، مجازاتش کمتر از فردی است که خارج از این بستر عین همین اقدام را انجام دهد یا اینکه تبلیغات موهوم را بصورت دستی بین افراد پخش کند.
حال آنکه با توجه به گسترده بودن مخاطبان اینترنت در سراسر جهان و امکانات این شبکه جهت تبلیغات جذاب تر، ضمن مخفی ماندن هویت و حتی اخذ وجوه از طریق اینترنت بدون هیچ گونه ردپای فیزیکی، وسعت ضرر و زیان وارده و تعداد مالباختگان بسیار بیشتر از کلاهبرداری رایانه ای سنتی یا کلاهبرداری سنتی صرف است که خلاف اصول قانونگذاری منصفانه است.( خرم آبادی، ۱۳۸۴،۲۸۸) اما در مورد عبارت «گمراه شدن سیستم های پردازش خودکار» صرف نظر از اینکه چرا به جای سیستم رایانه ای که مشخصه آن پردازش خودکار است، اصطلاح «سیستم های پردازش خودکار» را ذکر کرده است، به نظر می رسد این شرط یک شرط محال است که قانونگذار آورده است. چون اصولاً در مورد سیستم پردازش خودکار، گمراهی معنا ندارد.( خرم آبادی،۱۳۸۴، ۲۲۸) زیرا وظیفه آن پردازش اطلاعات ورودی براساس قواعد منطقی یا برنامه از پیش تعریف شده و نمایش نتیجه این پردازش است. به زبان ساده وقتی عبارت (۲+۱) به رایانه داده شود، به صورت خودکار پاسخ ۳ را نمایش می دهد، این رایانه نیست که گمراه شده، بلکه اطلاعات ورودی به اشتباه وارد شده و اتفاقاً رایانه به دقت هر چه تمام تر پاسخ داده است. «کسی را گمراه کردن» یعنی «او را به بیراهه انداختن» (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۵۶) او را سرگردان کردن» (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۶۰) «او را فریب دادن»، «امر را بر او مشتبه ساختن»، «مانع شدن از فهم واقعیت توسط او» هیچ کدام از این مفاهیم در مورد رایانه قابل تحقق نیست. پس حتی اگر باب مسامحه نیز نمی توان چنین نسبتی به رایانه داد.
قید «و نظایر آن» بر ابهام موجود افزوده است، چون نظیری بر این اقدامات نمی توان متصور شد.
با این وصف، اگر کسی مرتکب اعمال مندرج در صدر ماده شود و از آن طریق اموالی هم تحصیل کند، لیکن موجب فریب دیگران نشده باشد، عملش مشمول این ماده نخواهد شد، چرا که گمراه کردن سیستم رایانه ای هم قابل تحقق نیست لذا اصولاً «کلاهبرداری رایانه ای محض» در این ماده جرم انگاری نشده است.
همانگونه که ذکر شده در ماده ۶۷ فریب خوردن مالباخته شرط تحقق جرم دانسته شده است، درست نیست چرا که با ذکر این مفهوم دیگر ماده ۶۷ بدون توجیه می شود و وجودش لازم نیست چرا که همان ماده یک قانون ت. م. ا . ا کفایت تمام این مصادیق را می نماید و نیازی به ماده ۶۷ ق. ت نیست. پس باید نسبت به حذف این مفهوم از ماده ۶۷ اقدام نمود.
گفتار سوم- سوء استفاده یا استفاده غیرمجاز از داده پیام ها، برنامه ها و سیستم های رایانه ای و وسایل ارتباط از راه دور و ارتکاب اعمالی نظیر ورود، محو، توقف داده پیام، مداخله در عملکرد برنامه یا سیستم رایانه ای
اقدامات و دست کاری های غیرمجاز و غیرقانونی شامل پنج مصداق می شود.
الف – وارد کردن داده ها از اطلاعات اعم از صحیح و کذب.
ب- تغییر غیرمجاز داده ها و اطلاعات رایانه ای.
ج – محو داده ها و اطلاعات رایانه ای و مخابراتی.
د- توقف داده و اطلاعات رایانه ای.
ه- مداخله در کارکرد سیستم رایانه .
استاد جاویدنیا این مصادیق را اینگونه توضیح می دهند. واژه های «سوء استفاده[۴]» یا «استفاده غیرمجاز[۵]» دارای یک معنا می باشند. در خصوص اینکه چرا دو واژه به همراه یکدیگر در متن ماده آمده است، می توان آن را ناشی از جرح و تعدیل بدون دقت قانونی لازم در متون پیشنهادی دانست. چنانکه در گزارش توجیهی پیش نویس نهایی قانون تجارت الکترونیکی منعکس است، قبل از تدوین این پیش نویس، شورای عالی انفورماتیک «طرح قانونی جرایم کامپیوتری» را تدوین نموده بود و طی آن موادی را در خصوص جرایم رایانه ای جهت اضافه شدن به متن قوانین موجود (و نه در جهت تنظیم قانون خاص) پیشنهاد نموده بود.(جاویدنیا، ۱۳۸۷، ۲۷۷)
در خصوص «کلاهبرداری رایانه» نیز پس از انجام کار کارشناسی و بررسی متون حقوقی تعدادی از کشورها که در گزارش توجیهی طرح مزبور منعکس است. متن زیر جهت اضافه شدن به قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ پیشنهاد شده بود:
«ماده ۱-۱- هرکس با برنامه سازی کذب، سوء استفاده از داده های ناقص و کذب، استفاده غیرمجاز از داده ها، برنامه ها یا سیستم کامپیوتری، سوء استفاده از ارتباطات راه دور، سوء استفاده از پردازش در مرحله ورودی، خروجی و امثال این موارد، وجوه، اموال یا امتیازات مالی را تحصیل کند و از این راه اموال دیگران را ببرد، کلاهبردار کامپیوتری محسوب می شود و علاوه بر رد اصل مال به صاحبان اموال، به حبس از ۳ تا ۷ سال و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می شود.
تبصره ۱– اگر مرتکب دارای سمت یا مقامی باشد که موجب تسهیل دستیابی به کدهای محرمانه سیستم های کامپیوتری و نظیر آن باشد یا اگر وجوه دریافتی بالغ بر ده میلیون ریال باشد، مجازات مرتکب حداکثر مجازات مذکور در بالا خواهد بود.
تبصره ۲- تخفیف مجازات و دیگر تدابیر قانونی پیرو مقررات ماده ۱ و تبصره های آن است.
تبصره ۳- شروع به کلاهبرداری رایانه ای جرم محسوب می شود و مجازات آن حداقل مجازات مقرر در این ماده است»
شورای اروپا در فهرست حداقل (واجب الرعایه) خود مقرر می دارد:
کلاهبرداری کامپیوتری – وارد کردن، تغییر، امحاء، یا ایجاد وقفه در داده های کامپیوتری یا برنامه های کامپیوتری یا دیگر مداخلات مربوط به پردازش داده ها که نتیجه پردازش داده ها را تحت تأثیر قرار می دهد، خواه موجب ضرر اقتصادی، خواه موجب از دست دادن اموال و تصرف آن اموال متعلق به غیر با قصد کسب منفعت و امتیاز اقتصادی غیرقانونی برای خود یا دیگری شود (طرح جایگزین: فاقد محروم کردن غیرقانونی آن شخص از اموالش)…
۲۶۳- کلاهبرداری: هر کس به واسطه اتخاذ ماهیت کذب، اختفاء یا پنهان سازی وقایع، اعتقادی اشتباه را در دیگری ایجاد یا ابقاء نماید و موجب شود دیگری دچار ضرر مالی شود، اگر او با قصد کسب امتیاز اقتصادی غیرقانونی برای خود یا شخص ثالث اقدام کرده است، به مجازات تا ۵ سال زندان یا مجازات نقدی محکوم خواهد شد. شروع جرم کلاهبرداری قابل مجازات است. یک تا ۱۰ سال زندان در موضوعات خاص و جدی اعمال خواهد شد…
۲۶۳- الف – کلاهبرداری کامپیوتری : هر کس از طریق برنامه سازی غیر صحیح، از طریق استفاده از داده های ناقص یا غیرصحیح، از طریق استفاده غیرمجاز از داده ها، یا غیره، مداخله غیرمجاز در پردازش کند و برنتایج عملیات داده پردازی اثر گذارد و بدین ترتیب موجب صدمه اقتصادی به دیگرری شود، اگر او با قصد اکتساب امتیاز اقتصادی غیرقانونی برای خود یا شخص ثالث اقدام کرده باشد، به مجازات تا ۵ سال زندان یا مجازات نقدی محکوم خواهد شد …[۶]
به عنوان جمع بندی می توان گفت در حال حاضر، تعریف موسع شورای اروپا تا حد زیادی قانع کننده ترین تعریف است در ادامه این گزارش و ضمن ذکر قوانین کشور های مختلف مجدداً تأکید می نماید که «مقنن آلمان شاید جزو معدود مقننینی باشد که تا حدی کامل ترین قوانین را وضع کرده است … »
کاملاً مشهود است که در منابع مورد استفاده تدوین کنندگان این ماده نقصی وجود ندارد، اما مشخص نیست تصرفاتی که جهت تدوین ماده جدید با حذف و اضافه و تغییر واژه ها ایجاد شده بر چه مبنایی استوار است. چرا که نه تنها کمکی به واضح تر نمودن تعریف نکرده، بلکه تعرف را دچار اشکال نموده است.
ملاحظه می شود که در ماده ۲۶۳ – الف آلمان دو عبارت «استفاده از داده های غیرصحیح یا ناقص» و «استفاده غیرمجاز از داده ها» آمده است؛ اما در متن پیشنهادی عبارت اول به «سوء استفاده از داده های ناقص و کذب» تغییر داده شده است و به جای «اثرگذاری بر نتایج عملیات داده پردازی» از عبارت غیرفنی «سوء استفاده از پردازش در مرحله ورودی، پردازش و خروجی» را آورده است و اشکالات دیگری هم در این متن وجود دارد که جای طرح آن نیست.
در جریان تهیه پیش نویس قانون تجارت الکترونیکی، همان ماده پیشنهادی مملو از اشکلات فنی و حقوقی مبنای کار قرار گرفت، اما تغییرات فاحشی در آن صورت گرفت که بدون مبنا بودن آن کاملاً واضح است و تنها تغییر مثبت این ماده نسبت به ماده قبل افزودن ارکان «ورود»، «محو» و «توقف داده» است که از تعریف فهرست حداقل شورای اروپا در خصوص کلاهبرداری رایانه ای اخذ شده است. ماده پیشنهادی که در متن گزارش ذکر شده به شرح ذیل است:
«ماده ۱- هر کس با سوء استفاده از داده ها و برنامه ها و سیستم های کامپیوتری و وسایل ارتباط از راه دور، استفاده غیرمجاز از داده ها، برنامه ها و ارتکاب افعال نظیر محو، ورود، متوقف سازی و غیره در فرایند «تجارت الکترونیکی» دیگران را بفریبد و یا سبب گمراه شدن سیستم های پردازش خودکار و نظایر آن شود، وجوه، اموال یا امتیازات مالی تحصیل کند و از این طریق اموال دیگران را ببرد مجرم محسوب و علاوه بر رد مالی به صاحبان اموال، به حبس از ۳ تا ۷ سال و پرداخت جزای نقدی معادل مال مأخوذه محکوم می شود.
تبصره ۱- شروع به این جرم نیز جرم محسوب می شود و مجازات آن حداقل مجازات مقرر در ماده فوق است. »
ملاحظه می شود در تعریف فوق، عبارت «استفاده از داده های ناقص و کذب» مندرج در قوانین کیفری آلمان، جای خود را به «سوء استفاده از داده ها و … » داده است که مفهومی متفاوت ایجاد کرده است. جالب اینجاست که به دنبال این تغییرات واقعاً دقیق و فنی ماده ای که در این خصوص در پیش نویس جمع بندی شده در ۱۳۴ ماده در انتهای همین گزارش توجیهی ذکر شده با متن ذکر شده فوق الاشعار تفاوت عبارتی و مفهومی پیدا کرده است: ماده ۱۱۲ – هر کس در بستر مبادلات الکترونیکی، با سوء استفاده و یا استفاده غیرمجاز از «داده ها» برنامه ها و سیستم های رایانه ای و وسایل ارتباط از راه دور و ارتکاب افعالی نظیر ورود، محو، توقف «داده»، مداخله در عملکرد در برنامه یا سیستم رایانه ای و غیره دیگران را بفریبد و یا سبب گمراهی سیتمهای پردازش خودکار و نظایر آن شود و از این طریق برای خود یا دیگری وجوه، اموال یا امتیازات مالی تحصیل کند و اموال دیگران را ببرد مجرم محسوب و علاوه بر رد مال به صاحبان اموال به حبس از ۳ تا ۷ سال و پرداخت جزای نقدی معادل مال مأخوذه محکوم می شود.
ماده ۱۱۲- ۱ شروع به این جرم نیز جرم محسوب و مجازات آن حداقل مجازات مقرر در ماده فوق است» و در نتیجه این اقدامات کارشناسانه، دو واژه «سوء استفاده» و «استفاده غیر مجاز» در کنار هم در متن ماده اصلی تصویب شده در مجلس جای گرفت.
خوشبختانه این نقیصه در ماده ۷۴۱ بخش تعزیرات و خصوصاً ماده ۱۲ اصلاحیه لایحه موصوف برطرف شده است. یکی از محققان به جای این دو واژه، به تبعیت از ماده ۸ کنواسیون جرایم سایبر، واژه «استفاده بدون حق» را پیشنهاد نموده است. مصداق بعدی «ورود داده پیام»[۷] است که همانطور که ذکر شد، از تعریف فهرست حداقل شورای اروپا در مورد کلاهبرداری اخذ شده است. البته معنای مصدری «وارد کردن» از آن اراده شده است و متعلق آن هم «داده پیام» است و برداشت معنای «نفوذ کردن به سیستم رایانه ای و وسایل ارتباط از راه دور» از آن با توجه به آرایش جمله و قرار گرفتن در کنار کلمات «محو» و «متوقف» صحیح نمی باشد(جاویدنیا، ۱۳۸۷، ۲۴۰).
البته بهتر بود همان لفظ «وارد کردن» را استفاده می نمود. در قانون جرایم رایانه ای و کنواسیون جرایم سایبر نیز همین عبارت به کار رفته است. وارد کردن «داده پیام» جهت ارتکاب کلاهبرداری رایانه ای را می توان در عمل یک متصدی سیستم، در افزودن نام یک کارگر واهی به لیست پرداخت حقوق شرکت، با شماره حساب خودش جهت دریافت مبلغ حقوق مشاهده کرد.
«محو داده پیام»[۸] مصداق دیگری از رفتارهای مجرمانه این بزه است. «محو» به معنای از بین بردن است که به نظر می رسد که مأخذ آن فهرست حداقل شورای اروپا است.
کلاهبرداری با محو «داده پیام»، به این ترتیب میسر است که مثلاً کارمندی با حذف سابقه دریافت حقوق خود از سیستم حسابداری شرکت، معادل حقوق خود را مجدداً دریافت نماید و با این عمل منفعت مالی برای مرتکب حاصل گردیده است.
رفتار مجرمانه بعدی «توقف داده پیام» است. «توقف» در اینجا به معنای مصدری «متوقف کردن» به کار رفته که از تعریف فهرست حداقل شورای اروپا اخذ شده است. این متوقف کردن ممکن است موقت یا دائمی باشد. «متوقف کردن داده پیام» به این طریق می تواند محمل کلاهبرداری رایانه ای واقع شود که طی یک معامله تجاری، پس از انجام مراحلی همچون چک کردن حساب خریدار مبنی بر داشتن موجودی کافی، دستور کسر از حساب خریدار و واریز به حساب فروشنده صادر شود و معامله تمام شده فرض شود و کالا تسلیم خریدار گردد، اما خریدار با یک سری اقداماتی که از قبل انجام داده به طور کلی مانع از ارسال داده حاوی دستور پرداخت به بانک شده باشد. یا اینکه موقتاً جلوی داده مربوط را سد کرده تا فوراً با مراجعه به یک دستگاه خودپرداز یا مراجعه به بانک از طریق امکانات بانکداری اینترنتی، وجوه مزبور را قبل از وصول دستور پرداخت به بانک، به حساب دیگری منتقل سازد.
ذکر چند نکته در خصوص بندهای ۲ و ۳ و ۴ فوق مفید به نظر می رسد.
این سه واژه در تعریف فهرست حداقل شورای اروپا، کنواسیون جرایم سایبری و نیز لایحه جرایم رایانه ای و اصلاحیه آن آمده است علاوه بر آنها واژه «تغییر»[۹] در همه متون یاد شده و واژه «ایجاد»[۱۰] در دو متن اخیرالذکر به چشم می خورد.
با توجه به کاربرد عبارت «افعالی نظیر» قبل از سه فعل یاد شده این افعال تمثیلی هستند، لذا می توان «تغییر» یا «ایجاد» داده را نیز جزء طرق کلاهبرداری رایانه ای ذکر کرد. اما تصریح به آنها سبب کامل شدن ماده می شد.[۱۱]
هر سه واژه فوق به اضافه «تغییر»، به عنوان اجزاء عنصر مادی جرم «جعل رایانه ای» در ماده ۶۸ قانون تجارت الکترونیکی، نیز سه سند اشاره شده فوق ذکر گردیده است.[۱۲]
همچنین برخی از آنها جزء عنصر مادی جرایمی چون «اخلال در داده ها» ، «اخلال در سیستم» قرار دارند که در بحث مربوط به شروع به جرم بررسی خواهند شد.[۱۳]
«مداخله در عملکرد برنامه یا سیستم رایانهای»[۱۴] آخرین رفتار مجرمانه مصرح در ماده است. این واژه با عنایت به متن تعریف توصیه نامه شورای اروپا از کلاهبرداری رایانه ای، معادل «Interference» به کار رفته است که عیناً در ماده ۸ کنوانسیون جرایم سایبر نیز آمده است و به کار بردن «ایجاد اخلال» به عنوان مترادف فارسی معنای صحیح تری از آن به دست می دهد. در ماده ۶۷ قانون «مداخله در عملکرد برنامه یا سیستم رایانه ای» در عرض افعال ورود، محو، توقف «داده پیام» قرار داده شده است. اما در تعریف لیست حداقل شورای اروپا از کلاهبرداری، هر یک از اعمال چهارگانه «وارد کردن»، «محو کردن»، «تغییر دادن» و «متوقف کردن» داده های رایانه ای یا برنامه های رایانه ای با ذکر عبارت «یا دیگر اقسام ایجاد اخلال در جریان پردازش داده» پس از آنها، نوعی ایجاد اخلال در پردازش داده و از مصادیق آن دانسته شده اند.
علاوه بر آن براساس لیست حداقل شورای اروپا «ایجاد اخلال در پردازش داده ها» واژه ای است موسع که شامل عناوین مجرمانه «ایراد خسارت به داده های رایانه ای و یا برنامه های رایانه ای»[۱۵] و نیز «خرابکاری رایانه ای»[۱۶] مندرج درلیست حداقل، می گردد. لیکن هر گاه این اعمال منتهی به ضرر اقتصادی دیگری شود، کلاهبرداری است و در غیر اینصورت چنانچه منجر به «وقفه در عملکرد یک رایانه ای یا سیستم مخابراتی» شده باشد، «خرابکاری رایانه ای» والا «ایراد خسارت به داده های رایانه ای و یا برنامه های رایانه ای» می باشد.
در ماده ۸ کنوانسیون جرایم سایبر نیز هر چند در ظاهر، «اخلال در عملکرد سیستم رایانه ای»[۱۷] به عنوان یکی از مصادیق مستقل و حصری عنصر مادی در کنار چهار فعل «وارد کردن»، «تغییر دادن»، «حذف کردن» یا «متوقف ساختن» آمده است، لیکن با تعریفی که از آن در غالب جرم مستقل «اخلال در سیستم»[۱۸] به عمل آورده است، مشخص می گردد که این واژه هم اعم از چهار فعل یاد شده می باشد.[۱۹]
با در نظر گرفتن تعریف این کنوانسیون از بزه «اخلال در داده ها»[۲۰]، در کنار «اخلال در سیستم» و معادل دانستن تقریبی آنها با دو بزه خاص یاد شده، نتیجه پاراگراف قبلی در خصوص ارتباط «اخلال در عملکرد سیستم رایانه ای» با بزه های «اخلال در داده ها» و «اخلال در سیستم» می باشد.
دو عنوان مجرمانه اخیر نسبت به دو عنوان انتخابی فهرست حداقل شورای اروپا، با مفهوم قصد شده از انتخابشان سازگارترند و با وضوح بیشتری می توان بر نتیجه ای که از تعاریف لیست حداقل شورای اروپا گرفتیم تأکید کرد.[۲۱]
البته از آنجا که «اخلال در عملکرد برنامه های رایانه ای»، عملاً می تواند از «اخلال در داده» حاصل سود، لذا کنوانسیون جرایم سایبر بر خلاف تعاریف لیست حداقل شورای اروپا «برنامه های رایانه ای» را به طور مستقل موضوع «اخلال» نیاورده است و چون مصادیق «اخلال در داده» را به طور خاص در اجزاء عنصر مادی «کلاهبرداری رایانه ای» قید نموده در متن ماده، دیگر به «اخلال در داده» به عنوان مصداق جداگانه از اجزاء عنصر مادی اشاره نکرده و فقط عبارت «هر گونه اخلال در عملکرد سیستم» را در کنار چهار فعل یاد شده جهت اطمینان از جامعیت شمول ماده نسبت به همه مصادیق عملی موجود از جمله دستکاری سخت افزار، اعمال متوقف کننده خروجی های پرینت و اعمال مؤثر در ضبط یا جریان داده ها آورده است.[۲۲]
اما قانون جرایم رایانه ای در این خصوص از روش قانون تجارت الکترونکی تبعت کرده است که صحیح به نظر نمی رسد.
در انتها این موضوع را متذکر می شویم که با توجه به متن ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیکی مصادیق ذکر شده اجزا عنصر مادی تمثیلی می باشند. البته با توجه به ذکر «اعمالی نظیر … » دیگر نیازی به قید کلمه «و غیره» نبود.
۵- توبه:
توبه در لغت به معنای (رجوع) است؛ وقتی (بنده) به مولای خود برمی گردد، می گویند (توبه ) کرده است ذات اقدس اله در قرآن کریم، به همه مومنان دستور توبه می دهد (وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)[۴۵۹] یعنی ای مومنان به سوی حق توبه کنید تا فلاح و رستگاری نصیب شما شود.
توبه کمیت وکیفیتی دارد، کمیتش که گفته شد و کیفیتش هم عبارت از (نصوح) یعنی خالص بودن که در این زمینه قرآن کریم می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً)[۴۶۰] اگر، توبه فراگیر باشد وانسان از همه خلافها توبه کند، نصوح یعنی خالص باشد، آنگاه لغزشهای گذشته بخشیده می شود و انسان تائب به منزله بی گناه است (التائِبُ مِنَ الذَّنبِ کَمَن لَا ذَنبَ لَهُ)[۴۶۱] چون به گناه (ذئب) می گویند و معنای ((ذئب)) با (ذنَب) نزدیک است. ذنب دنباله یادم است و گناه را نیز چون ذنب یعنی دنباله دارد و انسان را رها نمی کنند و عقوبت به بار می رود ذنب گفته اند، و چون عقوبت نتیجه کار است و در آخرآن، تحقق پیدا می کند از این جهت به آن عقوبت می گویند ….. اما با توبه، گناه قطع می گردد. به هر تقدیر گناه، مانع راه و اولین مرحله از مانع زدایی برای سالکان راه، گناه زدایی است.[۴۶۲]
۶- زهد:
آیت الله جوادی آملی یکی دیگر از فضائل اخلاقی و مراحل سیر و سلوک را زهد دانسته است. ایشان میفرماید:برای رسیدن به ( ما عندالله ) چاره ای جز ترک متاع فریب نیست و این ترک ( زهد) نام دارد، زهد صرف ترک نیست. بلکه ترک آمیخته با بی رغبتی است و ترک، اولین قدم زهد است.
در قرآن کریم درقصه حضرت یوسف (ع) آمده است: (وَکانُوا فِیهِ مِنَ الزّاهِدِین)[۴۶۳]؛ آنان، در خرید یوسف، بی رغبت بودند، تلاش قرآن کریم این است که انسان را نسبت به دنیا بی رغبت کند و بگوید در عین حال که دنیا جلال و جمال فراوانی دارد. ولی جز ابزار چیز دیگری نیست.
قرآن کریم به پیغمبر اکرم (صل الله علیه وآله) می فرماید: (وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى)[۴۶۴]؛ به شکوفه هایی که در دست دیگران است و ما به آنان داده ایم، چشم مدوز؛ زیرا ما می خواهیم آنان را با آن شکوفه ها بیازماییم ولی رزق پروردگار تو بهتر و ماندنی تر است؛
نشانه زهد در سوره حدید (لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ)[۴۶۵]اگر کسی خواست بفهمد به مقام زهد رسیده یا نه، نشانه آن این است که نه هنگام آمدن متاع دنیا خوشحال و نه هنگام رخت بربستن از آن نگران خواهد شد.زاهد راستین آن است که نسبت به غیر خدا زاهد ،یعنی بی رغبت ونسبت به خدا راغب باشد: آن خدایی که همه چیز است و در اعماق هستی انسان، حضور و ظهور و بر آن، احاطه دارد.
قرآن کریم گاهی دستور می دهد شما دنیا را ترک کنید و گاهی ترک دنیا و لزوم زهد را با تحلیل عقلی، بیان می کند. عصاره آن تحلیل عقلی به صورت قیاس اقترانی شکل اول است که به عنوان صغرای قیاس می فرماید: (ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ)[۴۶۶] و به عنوان کبری قیاس میفرماید: (بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)[۴۶۷] و نتیجه، آن که: (ما عٍندًالله خَیرٌ) آنچه نزد خداست، همان باقی و خیر است.
بر اساس آیه شریفه (وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ) [۴۶۸]، هر چه صبغه غیر الهی دارد فریب است و دیگر معنا ندارد که گفته شود آنچه نزد خدا یا به نام آخرت است، از دنیا بهتر است؛ زیرا دنیا اصلاً (به) نیست تا آخرت بهتر باشد.[۴۶۹]
۳-۳-۲-۴- رذایل اخلاقی:
استاد فرزانه در کتاب (اخلاق در قرآن) در مورد موانع اخلاق حسنه، مواردی را ذکر کردند که به شرح زیر است.
۱- غفلت:
غفلت از نظر فرهنگ دینی، رجس و چرک است، امیر مؤمنین (ع) میفرماید (الغِفلَهُ ضَلالَ النُّفُوس)[۴۷۰]. غفلت، گمراهی جان است. از مناجات شعبانیه نیز استفاده می شود که غفلت، چرک جان آدمی است. امامان معصوم در مناجات مزبور، به خدا عرض می کردند: خدایا از تو شاکریم که دلهایمان را از چرک غفلت پاک کردی.
ایشان نظر دارند که بعضی می پندارند که تعبیر از فضیلت و رذیلت اخلاقی به (طهارت) و (وَسَخ) کنایه و مجاز است؛ اما این پنداری باطل است؛ زیرا انسان گذشته از اینکه ظاهری دارد، باطنی هم دارد، باطنها در روز قیامت ظهور پیدا می کنند.
در روز قیامت برخی نورانی، سفیدرو و برخی دیگر، سیه رو (فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هاهُنا حَمیمٌوَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلینٍلا یَأْکُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ)[۴۷۱]، که این از غفلت ها نشأت می گیرد.
امام صادق(ع) می فرماید: (مامن طیر یصاد فی بر ولا بحر و لا یصاد شی من الوحوش الا بتضییعه التسبیح)[۴۷۲].
هیچ پرنده ای در حال ذکر تیر نمی خورد و هر تیری به هر پرنده یا حیوان دیگر اصابت کند در حال غفلت است.
همچنین می فرماید:صاعقه به ذاکر خداوند اصابت نمی کند(ان الصاعقه لا تصب ذاکرا لله عزوجل)[۴۷۳]
ایشان متذکر می شوند که اینگونه معارف، گذشته از جنبه علمی و اعتقادی برای ما اثری تربیتی دارد تا از خدا و آیات او غافل نشویم. غفلت از خدا و آیات او با تهذیب روح، سازگار نیست، به همین جهت دستور پرهیز از غفلت را به ما داده اند. امام صادق(ع) فرمودند: (ایاکم و انفعله فانه من غفل فانها یغفل عن نفسه)[۴۷۴]، از غفلت بپرهیزید؛ زیرا که زیان جان شماست.
آیت الله جوادی آملی ادامه دادند که این حدیث روحانی به آیه (وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ)[۴۷۵] مرتبط است؛ اگر کسی بخل ورزد به زیان خود بخل می ورزند و چیزی را که برای آینده خود صرف نمی کند.
(وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ)[۴۷۶]، هر چیزی را که برای خدا انجام دهید، وقتی به مهمانی خدا برسید، می بینید در کنار همان سفره و همان کار نشسته اید، هرگز خدا به عهد خود خیانت نمی کند.[۴۷۷]
۲- حسن ظن به خود:
یکی از جمله موضوعاتی که در کتاب اخلاق در قرآن درزمره رذایل اخلاقی مورد توجه قرار گرفته حسن ظن به خود است. ایشان اشاره دارند که انسان نباید به خودش، خوش گمان باشد. زیرا خوش گمانی باعث می شود که انسان کارهای خود را حمل بر صحت و آنها را توجیه کند، باید نسبت به خود سوءظن داشته باشد، چون در این صورت اصل را بر این قرار نمی دهد که انسان خوبی است وکارهای خوب می کند، بلکه اصل را بر این قرار می دهد که ممکن است گناه و خلاف بکند. این حالت سوءظن، زمینه ای خواهد شد تا یافته های خود را بررسی کند.
زیرا اگر کسی به خود،حسن ظن داشته باشد،فوراًیافته های الهی را حمل براکرام الهی می کند؛(فاماالانسان اذا ما ابتلاه ربه فا کرمه ونعمه فیقول ربی اکرمن) می گوید خدا مرا گرامی داشته است و من نزد خدای کریم هستم، در حالی که خدا او را آزموده است؛ نه این که به او اکرام کرده باشد.
در تعالیم اسلامی توصیه شده که انسان نسبت به دیگران نباید سوءظن داشته باشد، مگر آن که شواهدی بر آن دلالت کند امام صادق (ع) فرمودند: (کسی که برادر مومنش را ( ُاف) می گوید، از ولایت ما خارج میشود (اِذ قالَ المُؤمِن لاَخِیهِ افٍ خَرَجَ مِن وِلایَتِه)[۴۷۸] بنابراین انسان حق( ُاف) گفتن به برادر مومن خود ندارد، چون همانگونه که مومنان اولیاء یکدیگرند (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ)[۴۷۹] منافقان هم نیز از یکدیگرند (الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ)[۴۸۰]
این ولایت متقابلی است که بین مومنان خصوصاً برقرار است و انسان با اهانت به برادر ایمانی از آن بیرون میآید.[۴۸۱]
۳- پندار گرایی:
استاد جوادی آملی در کتاب (مراحل اخلاق در قرآن) از جمله رذایل اخلاقی را پندارگرایی دانسته اند. ایشان اشاره دارندکه: فرق عارف با پندار گرای غافل در این است که عارف خود رامشهد و محضر خدای علیم، قدیر و حکیم می یابد و پندار گرای غافل خود را غایب از او می پندارد.
قرآن کریم در مورد پندار گرای غافل می گوید (أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى)[۴۸۲]؛ مگر او نمی داند که خدا می بیند.
گاهی می فرماید (أَیَحْسَبُ أَن لَّمْ یَرَهُ أَحَدٌ)[۴۸۳] آیا گمان می کند که کسی او را نمی بیند. گاهی می پندارد که بر فرض کسی او را می بیند قادر نیست جلوی او را بگیرد و خود را در مشهد قدیر نمی بیند؛ که خداوند میفرماید (أَیَحْسَبُ أَن لَّن یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ)[۴۸۴]، آیا انسان می پندارد که خداوند قدرت ندارد تا همه نعمتهای اورا به نعمت تبدیل کند.
نظر نهایی را استاد اینگونه بیان می دارند که: از مجموع آیات بر می آید که عده ای از انسانها درخیال خام خود غوطه ورند و بر اثر «پندارگرایی» از«مغز» تهی و به (پوست) تبدیل می شوند و روشن است که پوستها می سوزند بعد با تمثیل زیبا می فرماید:
چنانکه کشاورز پوست را می سوزاند و «لُب» و مغز را برای غذا نگه می دارد. دنیا مزرعه آخرت است و در آخرت، پوستهای مزرعه دنیا خریداری ندارد، چنانکه در آن جا «اولوالالباب» یعنی کسانی که دارای لب و مغزند نمی سوزند. بعد می فرماید تعبیر قرآن کریم درباره پندار زدگان این گونه است (وافئدتهم هواء) دلهای ایشان تهی است و چیزی در آن نیست. پس بهترین راه تهذیب روح، معرفت صحیح و بدترین عامل برای آلودگی، گمان و پندار باطل است.[۴۸۵]
۴- خودبینی و خودستایی:
آیت الله جوادی آملی می فرماید: ذات اقدس اله خودستایی را وصف گروهی از اسرائیلیها دانسته، (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً)[۴۸۶]، آیا نمی نگرید کسانی که خودپسند و مغرور و خویش را می ستایند.
مدح و خودستایی سه حالت دارد: گاهی انسان دروغ می گوید و ادعایی بی جایی دارد، چنین کسی که درباره او گفته شده (هَلَکَ مَن ادّعی و خابَ مَنِ افتَری)[۴۸۷] گذشته از خودبینی مذموم، سنجش کذب و حرام است؛ اما گاهی سخن و ستایش او کذب نیست؛ همین عجب و غرور، زشت است.
گاهی کسی کمال علمی و عملی دارد و ضرورت هم اقتضا می کند که خود را به داشتن آن معرفی کند. که از باب خودستایی و خودپسندی نیست، بلکه از باب اتمام حجت از باب (وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ)[۴۸۸]است.
چنانکه حضرت علی(ع) گاهی در نامه هایی که برای امویان می نگارد خود را به عظمت معرفی می کند و آنگاه می فرماید: اگر خداوند از خودستایی نهی نکرده بود، فضایل فراوان خود را برمی شمردم.[۴۸۹]
خودستایی کار اسرائیلیها و برخی از ترسایان است که به دروغ گفتند: (نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ)[۴۹۰] یا گفتند: (لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى)[۴۹۱]، بهشت مخصوص یهودیها و ترسایان است یا گفتند: (لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَهً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)[۴۹۲].ما در قیامت بیش از چند روز معذب نیستیم.خودبینی و خودستایی بسیار زشت است و اگر به صورت بیماری واگیرداری درآید و به جامعه ستایی و گروه ستایی تبدیل گردد، بلای عظیمی می شود. خطر نژادپرستی مانند نژادپرستی اسرائیلیها را در پی دارد، از این رو قرآن و سنت معصومین(ع) خودستایی فردی را تحریم وضع کرده اند تا به نژادپرستی منجر شود.[۴۹۳]
۳-۳-۳- تفسیر موضوعی در مباحث اجتماعی و سیاسی
۳-۳-۳-۱- علل اجتماعی زیستن انسان:
آیت الله جوادی ضمن طرح دیدگاه های مختلف دربارۀ علت اجتماعی زیستن انسان و مروری بر دیدگاه علامه طباطبایی با ارائه تحلیلی عقلی از زندگی اجتماعی می نویسد:
انسان نه چون حیوان است که همه همت او شکم او باشد و نه فرشته است که معصوم باشد بلکه دارای دو جهت است، یکی حیثیت طبیعی که ذات اقدس الهی آن را به طبیعت طین، حماء مسنون و گل و لای اسناد می دهد (إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ)[۴۹۴] در واقع من آفرینندۀ بشری هستم که از گل خشکیده ای که از گل سیاه (بد بوی مانده) شکل یافته، گرفته شده است. و دیگری حیثیت فکری او که مستلزم فرشته خویی است (فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ)[۴۹۵] و هنگامی که او را مرتب نمودم و از روح خود در او دمیدم، پس برای او سجده کنان در افتید. انسان از حیث اول مستثمر بالطبع است اما روح او مدنی بالفطره است و بین این گرایش همواره جهاد است. پس انسان طبعاً باید در جامعه به سر برد ولی گرایش به اجتماع غیر از قانون مداری، عدلمحوری و حقطلبی اوست، بنابراین اصل زندگی جمعی انسان مقتضای طبع اوست، لیکن متمدن بودن… مقتضای فطرت اوست[۴۹۶].
۳-۳-۳-۲- اجتماعی بودن دین اسلام:
آیت الله جوادی آملی می فرماید: مهم ترین شاهد برای اجتماعی بودن دین اسلام این است که در متون دینی (کتاب و سنت) مسائل اخلاقی و احکام به صورت اجتماعی تشریع شده است، چنان که خداوند به مؤمنان دستور می دهد که نسبت به یکدیگر صابر بوده و با هم رابطه داشته باشند؛ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا)[۴۹۷]
بار معنوی فرمان مرابطه در پرتو همکاری اجتماع متجلی است و سعادت و رستگاری جامعه، بی روح تعاون و پیوند اجتماعی کامل نخواهد بود، از همین رو بعد از فرمان مرابطه می فرماید: (وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)، (صابروا) نیز به صبر و تحمل اجتماعی اشاره دارد، بنابراین دو واژۀ (صابروا) و (رابطوا) به جنبۀ اجتماعی اسلام نظر دارد.
خداوند مؤمنان را چنین وصف می کند: (وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ)[۴۹۸] یعنی برخی از اوصاف مؤمنان این است که دعوت پروردگار خود را اجابت می کنند و نماز برپا داشته و کارشان را با مشورت پیش می برند. همۀ این صفات، ناظر به اوصاف اجتماعی مؤمنان است. نکتۀ دقیق در این آیه و آیات قبل از آن این است که این آیات با اینکه ظاهراً در مکّه نازل شده اند و در آن ایّام خبری از حکومت و جامۀ اسلامی نبود، شارع اسلام مقدمات و تمهیدات آن را برای مسلمانان فراهم ساخته است.
(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)[۴۹۹] تمسّک و اعتصام به دین خدا باید گروهی باشد نه فردی؛ یعنی اگر همۀ مسلمانان به دین الهی تمسّک کنند، ولی این تمسّک به گونۀ فردی صورت گیرد نه جمعی، به این آیه عمل نشده است؛ مانند نماز جماعت که اگر همۀ نمازگزاران نماز را به تنهایی بخوانند، گرچه اصل نماز را اقامه کرده اند؛ ولی نماز جماعت را برپا نداشته اند[۵۰۰].
۳-۳-۳-۳- مسائل اجتماعی در قرآن:
آیت الله جوادی آملی می فرماید: در قرآن کریم مسائل اجتماعی به صورت گسترده با عناوین مختلف بیان شده اند که به بخشی از آن اشاره می شود:
۳-۳-۳-۳-۱- اقتصاد:
قرآن هم به امر معاد و نیازهای روحانی انسان و هم به معاش و حاجت های جسمانی او پرداخته است.
الف) بهره گیری از مواهب طبیعی:
خلاف گمان برخی که می پندارند اهتمام اسلام تنها به آخرت است و به دنیا و امور مادی نگاهی ندارد، قرآن بر استفاده از دنیا تاکید دارد: (وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ)[۵۰۱] ؛ (وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَهً)[۵۰۲]. گاه می فرماید آنقدر به شما نعمت دادیم که توان شمارش آن را ندارید (وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا)[۵۰۳]. از اینجا می توان گفت که از منظر اسلام رعایت دو عنصر محوری مطلوب است: سعی در تولید برای رفاه جامعه؛ قناعت در مصرف و مناعت طبع برای ترقّی روح[۵۰۴].
پردیس بینالمللی ارس
گروه حقوق
پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
در رشته حقوق(گرایش خصوصی)
عنوان فارسی
بررسی تطبیقی آثار،احکام و شرایط اعسار و افلاس در فقه با ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران
استاد راهنما
دکتر سید محمدتقی علوی
استاد مشاور
دکتر کمالالدین هریسی نژاد
پژوهشگر
سیامک ایرجی
تابستان ۱۳۹۳
تعهد نامه
عنوان پایان نامه: بررسی تطبیقی آثار،احکام و شرایط اعسار و افلاس در فقه با ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران
اینجانب سیامک ایرجی دانشجوی دورۀ کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز تحت راهنمایی دکتر سید محمد تقی علوی با تعهد به رعایت موارد ذیل، اقرار و اذعان مینمایم:
۱- تحقیقات و نتایج ارائه شده در این پایان نامه حاصل مطالعات علمی اینجانب بوده، مسئولیت صحت و اصالت مطالب مندرج در آن را به طور کامل بر عهده میگیرم.
۲- در خصوص استفاده از مطالب و پژوهشهای محققان دیگر به مرجع مورد نظر استناد شده است.
۳- مطالب مندرج در این پایان نامه را اینجانب یا فرد دیگری به منظور اخذ هیچ نوع مدرک یا امتیازی تا کنون به هیچ مرجعی تسلیم نکرده است.
۴- کلیه حقوق معنوی این اثر به دانشگاه تبریز تعلق دارد. مقالات مستخرج از پایان نامه، ذیل نام دانشگاه تبریز ((University of Tabriz به چاپ خواهد رسید.
۵- حقوق معنوی تمام افرادی که در به دست آمدن نتایج اصلی پایان نامه تأثیر گذار بوده اند در مقالات مستخرج از پایان نامه رعایت خواهد شد.
۶- چنانچه بعد از جلسه دفاعیه محرز گردد که مطالب پایان نامه به صورت کلی یا جزئی مورد سرقت علمی قرار گرفته است، نسبت به ابطال مدرک تحصیلی حق هیچگونه اعتراض و ایرادی نخواهم داشت.
تاریخ : ۰۹/۰۷/۱۳۹۳
نام و امضاء دانشجو : سیامک ایرجی
تقدیم به
پدر بزرگوار،
و مادر گرامی ام
همسر مهربان وفداکار م
« و دختر گلم پارمیدا »
سپاسگزاری
سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند. و سلام و دورد بر محمّد و خاندان پاک او، طاهران معصوم، هم آنان که وجودمان وامدار وجودشان است؛ و نفرین پیوسته بر دشمنان ایشان تا روز رستاخیز…
بدون شک جایگاه و منزلت معلم، اجّل از آن است که در مقام قدردانی از زحمات بی شائبه ی او، با زبان قاصر و دست ناتوان، چیزی بنگاریم، اما از آنجایی که تجلیل از معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تامین می کند و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند، تضمین؛ بر حسب وظیفه و از باب ” من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه عزّ و جلّ
ازپدر و مادر عزیزم،این دو معلم بزرگوار، که همواره بر کوتاهی و درشتی من، قلم عفو کشیده و کریمانه از کنار غفلت هایم گذشته اند و در تمام عرصه های زندگی یار و یاوری بی چشم داشت برای من بوده اند؛
از استاد با کمالات و شایسته؛ جناب آقای دکتر سید محمد تقی علوی که در کمال سعه صدر، با حسن خلق و فروتنی، از هیچ کمکی در این عرصه بر من دریغ ننمودند و زحمت راهنمایی این رساله را بر عهده گرفتند؛
از استاد صبور و با تقوا ، جناب آقای دکتر سید کمال الدین هریسی نژاد ، استاد مشاور گرامی، که زحمت مشاوره این رساله را در حالی متقبل شدند که بدون مساعدت ایشان، این پروژه به نتیجه مطلوب نمی رسید؛
و از استاد فرزانه و دلسوز؛ جناب آقای دکتر شعاریان که زحمت داوری این رساله را متقبل شدند؛ کمال تشکر و قدردانی را دارم.
باشد که این خردترین، بخشی از زحمات آنان را سپاس گوید .
| نام خانوادگی: ایرجی نام: سیامک |
| عنوان پایان نامه: بررسی تطبیقی آثار ، احکام و شرایط اعسار و افلاس در فقه با ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران |
| استاد راهنما : دکترسید محمدتقی علوی |
زمان اجراء کردن
اکتسابی
تولید شده
تولید شده
تولید شده
سیگنال ورودی
فرکانس نمونه
اسمبلی
اسمبلی
اسمبلی
زبان برنامه نویسی
شبیهسازی ممیز شناور
ممیز ثابت
ممیز ثابت
ممیز ثابت
نوع اطلاعات
امنیت سطح بالا
مجهول
مجهول
مجهول
امنیت در برابر پارازیت
۲-۱-۱۰-۲ بررسی حلقه قفل شده فاز (PLL) برای بار نامتعادل
در اینجا هدف عملکرد یک PLL سه فاز در یک ساختار تبادل توان اکتیو بین منبع DC و شبکه میباشد. در این راستا ابتدا ساختار یک PLL متعارف سه فاز بهطور مختصر مورد بررسی قرار میگیرد. سپس پاسخ این PLL تحت شرایط عدم تعادل در ورودی مشاهده میگردد. برای نشان دادن تبعات عدم تعادل، عملکرد یک مبدل متصل بهشبکه تحت شرایطی که PLL آن جبران نشده نشان داده میشود. در ادامه روش مقابله با عدم تعادل توضیح داده میشود.
۲-۱-۱۰-۳ معرفی حلقه قفل فاز برای کمیت های سه فاز
شکل (۲-۱۸) مرسومترین ساختار برای یک PLL سهفاز را نشان میدهد [۱۹]. همانطور که مشاهده میگردد مجموعه سه فاز ورودی به حلقه قفل فاز ابتدا به مختصات گردان یا dq0 منتقل میگردد. این عمل از طریق ماتریس تبدیل که در آن رابطه (۲-۲۳) آمده انجام میپذیرد.
(۲-۲۲)
(۲-۲۳)
که در آن ورودیهای این بلوک در مختصات abc و خروجیهای آن در مختصات qd0 هستند.
شکل(۲-۱۸) : بلوک دیاگرام حلقه قفل فاز برای کمیت سهفاز [۱۹]
ورودی بلوک PI در شکل (۲-۱۸) میتواند بهدلخواه و بسته به کاربرد مورد نظر به خروجی یا متصل گردد. با توجه به اینکه در حالت دائمی(حلقه قفل شده) ورودی کنترل کننده PI بهعلت وجود انتگرالگیر بهسمت صفر میل میکند، عملا تخمین فاز در حلقه قفل فاز بهگونهای خواهد بود که کمیت سه فاز ورودی تنها در راستای یکی از دو محور یا مقدار غیر صفر داشته باشد. خروجی بلوک PI مطابق شکل (۲-۱۸) برابر تخمین فرکانس زاویهای لحظهای کمیت سه فاز مورد نظر، یا ، میباشد و بنابراین با انتگرالگیری از آن تخمین فاز لحظهای بهدست میآید. از این تخمین بهعنوان زاویه در رابطه (۲-۲۳) استفاده شده و به این ترتیب حلقه بسته میشود. واضح است که ضرایب کنترل کننده PI و انتگرالگیر تعیین کننده سرعت پاسخ حلقه فاز میباشند.
شکل (۲-۱۹) نوع دیگری از PLL سه فاز موسوم بهpPLL را نشان میدهد که بر اساس مفهوم توان لحظهای مجازی عمل میکند [۲۰]. رابطه زیر بیانگر توان لحظهای در یک سیستم سهفاز میباشد.
(۲-۲۴)
رابطه (۲-۲۴) را میتوان بر اساس مقادیر مجازی جریانها نوشت. رابطه توان لحظهای مجازی بصورت زیر تعریف میشود :
(۲-۲۵)
شخصیت مرد در زیر زبانش پنهان است»
احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از گفتن حرف های بی مورد و کم صحبت کردن، هم از نظر عقلی و هم از نظر اخلاق اسلامی مورد تأکید است. چه بسیار مصیبتها و مشکلات که زیر سر زبان است. و سبب به خطرات جبران ناپذیر می شود .
«مَنْ صَحِبَهُ الْحَیَاءُ فِی قَوْلِهِ زَایَلَهُ الْخَنَى فِی فِعْلِهِ
هر کس هنگام صحبت کردن حیای در گفتار داشته باشد ، خناء(هلاکت) در کردار از او زائل می شود »
در مورد زنان چه بسا نرم و لطیف سخن گفتن با نامحرمان مخالف حیاست. آن چنان که قرآن به زنان توصیه می کند: صداهای خود را خاضع و نرم نکنید؛ چه بسا کسانی که قلبشان مریض است، تحریک گردند.
َّ (فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا)[۲۰۰]
پس به گونهاى هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
همچنین هم کلام نشدن با نامحرم از مصادیق حیای گفتاری محسوب می شود . زیرا در بسیاری از موارد زمینه ساز گناهان بعدی می شود . به همین جهت امام ۷از سلام کردن به زنان ، به خصوص زنان جوان خودداری می کردو تنها ، پاسخ سلام آن ها را می داد.
۴ـ حیا در رفتار
(وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخُْفِینَ مِن زِینَتِهِن)[۲۰۱]
هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شو
۳ـ۱ـ۳ـ تعقل و خرد ورزی
مقدمه
معنای عقل در لغت عرب، به معنای نقیض جهل[۲۰۲] ، نگه داشتن ، بازداشتن و حبس کردن است، مانند بستن شتر با عقال [۲۰۳] . ابن فارس وجه تسمیه عقل را این می داند که انسان را از گفتار و کردار زشت باز می دارد[۲۰۴] .
بنابراین عقل منع کننده از زشتی ها می باشد که لازمه این امر ، شناخت حسن و قبح افعال است .
عقل در اصطلاح فلسفه و کلام دارای دو معنا می باشد :۱ـ موجودی که ذاتا مجرد است و بطور مستقل ، یعنی بدون تعلق به نفس و بدن است .
۲ـ عقل یکی از قوای نفسانی است، که مستقل نیست بلکه یکی از مراتب نفس است که می تواند ، مسائل نظری را از مقدمات بدیهی استنباط کند ، که خود شامل عقل نظری و عقل عملی می باشد.
با بررسی آیات و روایات در این موضوع به این نتیجه می رسیم ، معنای دوم اشتباه است. یعنی عقل خصیصه ذاتی و جدا نشدنی روح نیست ، بلکه هدیه و نور الهی است ، که بر روح انسان تابیده می شود، تا با آن حق را از باطل تشخیص دهد . امیرالمؤمنین۷ در این باره می فرماید :
« وَ یَبْلُغَ حَدَّ الرِّجَالِ أَوْ حَدَّ النِّسَاءِ فَإِذَا بَلَغَ کُشِفَ ذَلِکَ السِّتْرُ فَیَقَعُ فِی قَلْبِ هَذَا الْإِنْسَانِ نُورٌ فَیَفْهَمُ الْفَرِیضَهَ وَ السُّنَّهَ وَ الْجَیِّدَ وَ الرَّدِیَّ أَلَا وَ مَثَلُ الْعَقْلِ فِی الْقَلْبِ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی وَسَطِ الْبَیْت[۲۰۵]
پس از آن که انسان در حد زن و یا مرد بودن بالغ شد، در قلب او نوری وارد می شود که با آن واجب و مستحب و خوب و بد را می فهمد . عقل در قلب ، مااند چراغی در وسط خانه است .»
همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید :
«العقل نور فی القلب یفرق به بین الحق و الباطل[۲۰۶]
عقل نوری است در قلب که به وسیله آن حق و باطل تشخیص داده می شوند .»
پس عقل ، امری خدادای است و هدیه ای از جانب خداوند می باشد. [۲۰۷]ولی اراده انسان ، در بهره از عقل دخیل است و هر شخصی با اراده و اختیاری که دارد ، می تواند در تقویت و یا تضعیف عقل مؤثر باشد . زیرا در نهاد انسان هم قوای عقلی وجود دارد و هم قوای شهوانی و او می تواند عمل خود را مطابق با یکی از آن ها قرار دهد . امیرالمؤمنین ۷انسانیت انسان را به عقل او می داند و وجه تمایز انسان و حیوان و فرشته را در عقل بیان می کند :
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَهِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَهٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَهً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَه َهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم[۲۰۸]
خداوند در فرشتگان عقلی بدون شهوت نهادو در چهارپایان شهوتی بدون عقل و در فرزندان آدم هر دو را قرار داد، پس هر کس عقلش بر شهوتش غالب شود ، از فرشتگان برتر است و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز شوداز چهار پایان بدتراست»
بنایراین در وجود انسان، دو نیروی متضاد عقل و شهوت قرار دارد، که هر یک راهی را پیش پای او باز می کند و به سوی خویش فرا می خواند . در این مرحله است که انتخاب صورت می گیرد و انسان آزادانه یکی از این دو را بر می گزیند . لذا حضرت در بیانات مختلف عقل را در مقابل شهوت قرار داده است [۲۰۹]. خطابات قرآن به کافران، به این که چرا تعقل نمی کنند به این دلیل است . زیرا به جای نیروی عقل ، شهوت را برگزیده اند . همچنین به همین جهت است، که امیرالمؤمنین تا این اندازه برای عقل و خرد ارزش قائل است .
«قیمه کلّ امرىء عقله[۲۱۰]
ارزش هر انسانی به خرد اوست »
از این رو امیرالمؤمنین۷ یکی از فلسفه های بعثت انبیاء را آشکار کردن خرد بشریت می داند و فرموده پیامبران گنجینههاى دانش که در درون عقلها نهفته است، براى او آشکار سازند، چرا که دست قدرت پروردگار، گنجینههاى بسیار عظیم و گرانبها در درون عقل آدمى نهاده که اگر کشف و آشکار شوند، جهشى عظیم در معارف حاصل مىشود، ولى غفلت و تعلیمات غلط و گناهان و آلودگیهاى اخلاقى، پردههایى بر آن مىافکند و آن را مستور مىسازد. پیامبران این حجابها را بر مىگیرند و آن گنجینهها را آشکار مىکنند.
براین اساس پیامبران چیزى به انسان نمىدهند، که در او نبوده است، بلکه آنچه دارد پرورش مىدهند و گوهر وجود او را آشکار مىسازند. حتّى بعضى معتقدند، تمام تعلیماتى که به انسانها داده مىشود، عنوان یادآورى دارد، چرا که ریشه علوم در درون جان انسانها نهفته است و معلّمان- اعم از پیامبران و پیروان خط آنها- با تعلیمات خویش، آنها را از درون جان انسان ظاهر مىکنند، گویى علوم همچون منابع آبهاى زیرزمینى هستند که با حفر چاه ها، بر سطح زمین جارى مىشوند.[۲۱۱]
«فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول[۲۱۲]
پس خداوند رسولانش را بر انگیخت، و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به یادشان آرند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند، و نیروهاى پنهان عقول آنان را بر انگیزانند »
هنگامی که انسان ها در پرتو تعالیم پیامبران قرار می گیرند، به بالاترین مراتب حیات عقلی می رسند .
ابن میثم می گوید : استعمال دفائن، در کلام امام (ع) استعاره لطیفى است. چون گوهرهاى خرد و نتایج اندیشه در وجود انسانها بالقوّه موجود بوده است، به گنجینههاى نهفته شباهت پیدا کرده و استعاره آوردن دفینه براى آنها شکلى زیبا یافته است. چون انبیا براى آماده ساختن نفوس و استخراج و اظهار جواهر اندیشه انسانها اساس و اصل هستند، نسبت برانگیختن افکار به آنها زیباست و براى این که انسانها را ارشاد کنند نیاز به ادلّه و براهین و زمینههایى دارند که عبارت از نشانههاى قدرت الهى است[۲۱۳].
۳ـ ۱ـ۳ـ۱ـ آثار خرد ورزی در زندگی اجتماعی
حال که اهمیت بحث تعقل و خرد ورزی بیان شد ، به کارکرد این مهم در زندگی اجتماعی پرداخته می شود. کارکرد عملی تعقل در اخلاقیات جلوه پیدا می کند . عقل، خوب وبد اعمال را تشخیص می دهد و انسان را به انجام برخی کارها و پرهیز از برخی دیگر ترغیب می کند .
خردمند در رفتار اجتماعی و فردی بهترین شیوه زندگی را بر می گزیند. یکی از مهمترین مؤلفه ها در رفتار اجتماعی رعایت ادب است ، کسی که در زندگی فردی و اجتماعی خویش آداب و رفتارهای پسندیده را رعایت نمی کند، از خرد و روح خردورزی به دور است:
«الأَدَبُ صورَهُ العَقل[۲۱۴]
ادب، صورت خرد است »
« ألأدب فی الإنسان کشجره أصلها العقل[۲۱۵]
ادب در آدمی همچون درختی است که ریشه آن خرد است»
به بیان زیبای امام علی آدابی که از خرد برنخیزد ، چندان پایدار نخواهد بود ؛ چرا که ریشه ای نااستوار دارد و درخت بی ریشه ، محکوم به هلاکت است .
از مهمترین کارکرد های بیرونی دیگر خرد ورزی و تعقل در زندگی اجتماعی ، خوش رفتارى با مردم، مدارا کردن با خلق، همراه با انس و الفت، بردبار، صبور در برابر نادانان، جوانمرد ، دورى گزیدن از گناه، عاقبت اندیش و محطاط ،هشیار، منصف با خود، کنار گذارنده خشم، هنگام مخالفت با او و پذیرنده حقیقت، بردبار، میانهرو؛ وفا کننده به عهد ، همراه با حقّ ، راستگو ، بیزار از دنیا و سرکوب گر هوای نفس و پاکدامن است [۲۱۶].
تمامی این موارد را می توان در یک جمله خلاصه کرد، نخستین اقتضای خردورزی، پایبندی به اصول و بنیانهای اخلاقی است. به همین سبب فرد عاقل در تعاملات اجتماعی، معاشرتی نیکو دارد و هرگز به ناهنجاریهای اجتماعی نزدیک نمی شود. همه کسانی که از خردهای سالم و فروزان بهره مندند، به خوبی ها علاقه مند و از زشتی ها روی گردان اند.
۳ـ۲ـ کنترل بیرونی (اجتماعی)
مقدمه
کنترل اجتماعی، یعنی مجموع وسایل و شیوه هایی که با بهره گرفتن از آن، یک گرده یا یک واحد، اعضای خود را به پذیرش رفتارها ، هنجارها ، قواعد و حتی آداب و رسومی منطبق با آن چه گروه مطلوب تلقی می کند، سوق دهد [۲۱۷]
کنترل اجتماعی در عرف جامعه شناسی دارای دو معنا است :
در واقع کنترل اجتماعی رسمی به تلاشها و اقداماتی از طرف دولت و حکومت گفته می شود، که در جهت مقابله با وقوع جرم و کجروی در جامعه اجرا می شود، و متکی بر ضمانتهای اجرایی حکومتی است . کنترل اجتماعی برای تنظیم روابط اجتماعی ضروری است، تا از طریق آن بتوان جامعه را سازمان دهی کرد . انسجام و پایداری جامعه انسانی ، بستگی به نحوه إعمال نظارت در آن جامعه دارد . روش هایی که هر حکومتی برای نظارت اجتماعی خود بکار می برد، متفاوت است و بستگی به شرایط اجتماعی ـ اقتصادی آن جامعه دارد . ولی هدف همه آنها حفظ سیستم جامعه و تنظیم روابط اجتماعی و کنترل رفتار افراد جامعه می باشد . طبیعی است که اگر انسان بداند عملکرد او مورد بازررسی قرار می گیرد ، در انجام کارها دقت بیشتری می کند .
در حکومت امیرالمؤمنین ۷شاخصه نظارت و کنترل، دقیق و به بهترین صورت وجود داشت . با اینکه آن حضرت اهتمام ویژه ای در انتخاب کارگزاران داشتند، ولی آن ها را به حال خود وانگذاشته و برای همه طبقات اجتماعی و کارگزان خود، ناظران و بازرسانی قرار داده بود . این ناظران باید راستگو و وفادارو حق گو باشند و مراتب را به اطلاع آن حضرت برسانند و در نهایت، در امور ناظران ارشد نیز خودشان نظارت داشتند . آن حضرت در امر حساب خواهی و نظارت هیچ گونه کوتاهی و انعطاف نابجا و گذشت بی مورد را إعمال نمی داشت و با تیز بینی و شدت عمل ریشه فساد را از بین می برد، تا کسی تصور نکند هر گونه که بخواهد می تواند، رفتار کند و به هر ناهنجاری عمل کنند و در مقابل، پاسخگو هم نباشند. هرگز به خاطر مصلحت های زودگذر ، با خیانت کاران مسامحه نمی کرد؛ بلکه بلافاصله دست متجاوز را قطع می نمود.
زمانی که به آن حضرت گزارش می دادند که یکی از کارگزاران خطائی مرتکب شده، امام ۷با شدت تمام با او برخورد می نمود . دقت نظارت و کنترل آن حضرت بر عملکرد کارگزاران خود تا حدی بود که شرکت یکی از کارگزاران در یک مهمانی اشرافی، از نظر آن حضرت مخفی نماند.[۲۱۹]
۳ـ۲ـ۱ـ نظارت مستقیم
در این شیوه، مدیر مستقیما و به صورت آشکار بر کار تمامی واحدها و عملکرد همه کارکنان خود نظارت