2-2- مبانی نظری سرمایه اجتماعی
“سرمایه” از ریشه cap به معنای سر گرفته شده است. معانی اساسی، اصلی وبزرگ از حروف کاپ از آن برمىآید و در اینجا هر کالا، پول یا ثروتى را شامل مىشود که قابلیت نگهداری و افزایش داشته باشد (محققی, 1385). “سرمایه ” منبعی است که برای ایجاد ارزش افزوده سرمایهگذاری میشود. به منابعی که مصرف میشوند و یا برای مصارف آینده ذخیره میشوند، سرمایه اطلاق میگردد. مردم دنیا برای انجام امور متداول زندگی خودشان از انواع سرمایه استفاده میکنند. اقتصاددانان سرمایه را معمولاً را به مفهوم دارایی فیزیکی نظیر ماشین آلات، تأسیسات، ساختمانها، موجودی کالا و بعضاً ارزش فعلی سرمایهگذاری انجام شده در نیروی انسانی و فن آوری بکار میبرند. گروهی دیگر دارایی های مولد ثروت را سرمایه میپندارند. حسابداران سرمایه را به مفهوم وجوهی که در طرف بدهی ترازنامه نشان داده میشود و متعلق به صاحبان واحد اقتصادی است، میشناسند. در واقع انباشت منابع مالی در داراییها، اعم از داراییهای فیزیکی یا مالی مفهوم کلیتری از سرمایه است. منابع مالی به ویژه منابع مالی بلند مدتی است که برای اجرا، تکمیل، توسعه، بازسازی و راهاندازی واحدهای اقتصادی – صنعتی به کار گرفته شده است (کریمی, 1386). یکی از جدیدترین انواع سرمایه که امروزه مورد توجه بسیاری از محققان و صاحبنظران قرار گرفته، سرمایه اجتماعی نام دارد.
سرمایه اجتماعى یک مجموعه از نهادهاى زیربنایى اجتماع نیست، بلکه حلقه اتصال دهنده افراد درقالب نهادها، شبکهها و تشکلهاى داوطلب است. توجه به نقش مهم سرمایه اجتماعى تأثیر مطلوب وکارسازى حتى بر رسمىترین روابط نهادى و ساختارهایى مثل دولت، رژیم سیاسى، حاکمیت قانون، سیستم قضایى و آزادى شهروندى خواهد داشت. سرمایه اجتماعى طبق تحقیقهاى میدانى جامعه شناسان آمریکائى و اروپایى تفاوتهاى عمدهاى با دیگر وجوه سرمایه، یعنى سرمایه اقتصادى و انسانى دارد. سرمایه اجتماعى مالکیت فردى ندارد ومتعلق به تمامى اعضاى گروه یا انجمن است .سرمایه اجتماعى در صورت مصرف، کاهش نمىیابد بلکه حتى ممکن است افزایش یابد. مثلاً هر چه شخص خود را در اشتراکات گروه بیشتر سهیم ببیند، احساس اشتراک جمعى شخص افزایش مییابد. سرمایه اجتماعى تنها در درون گروه یا انجمن یا شبکه اجتماعى تولید مىشود. مثلاً اعتماد که یکى ازعناصر مشخصه و مهم سرمایه اجتماعى است، تنها در درون گروه و بر اساس رفتارهاى متقابل شکل مىگیرد و چیزى نیست که امکان تزریق آن از بیرون ممکن باشد و بالاخره عدم استفاده از سرمایه اجتماعى در درون گروه، موجب کاهش و حتى نابودى آن مى شود. یعنى اگر مثلاً اعضاى گروه نسبت به یکدیگر اعتماد یا احساس مسئولیتى نداشته باشند، سرمایه اجتماعى ناپدید مىشود (محققی, 1385).
مردان و زنان ممکن است با سطوح یکسانی از سرمایه انسانی مثل هوش، تحصیلات، مهارتها و تجربه، وارد سازمان شوند. هرچند عامل تعیین کننده میزان موفقیت و پیشرفتهاى حرفهاى آنها فقط وجود سرمایه انسانی شان نخواهد بود، ولى مرور متون موجود در این زمینه نشان میدهد که بازده تواناییها، دانش و دیگر منابعی که افراد دارند، در محیط کار و از طریق شبکههای اجتماعی و شرایط محیطی و زمینهای متفاوت است. در واقع بین سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی ارتباط وجود دارد. برخی از نویسندگان بیان میکنند که سرمایه اجتماعی از طریق تسهیم اطلاعات و دانش، مىتواند به ایجاد سرمایه انسانی کمک کند و برخی اشاره کردهاند که سرمایه انسانى در نتیجه تحصیلات و تجربیات کاری بیشتر، به ایجاد سرمایه اجتماعی کمک میکند. اما اغلب آنها اظهار نمودهاند که سرمایه اجتماعی، فرصتهایی را پدید مىآورد که برای موفقیت در محیط کار لازم است (رضا زاده, 1391).
2-2-1- تعریف سرمایه اجتماعی
در رابطه با مفهوم سرمایه اجتماعی تعاریف بسیاری وجود دارد و همین کثرت تعاریف سبب نوعی آشفتگی و عدم انسجام در مفهوم سرمایه اجتماعی شده است .ولی به طورخلاصه میتوان گفت که سرمایه اجتماعی به معنای هنجارها وشبکه های ارتباطی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی به منظور کسب سود متقابل را فراهم میکند لذا سرمایه اجتماعی مفهومی ترکیبی است که میزان هنجارها
وشبکه ها را در یک مقطع زمانی خاص تشریح می کند. سرمایه اجتماعی هر جامعه ناشی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی آن جامعه است و یکی از شاخصهای مهم وضعیت فرهنگی و اجتماعی آن جامعه می باشد. از سوی دیگر در وضعیت سرمایه اجتماعی هر جامعهای عواملی از قبیل نهاد آموزش و پرورش تاثیرگذار میباشند. نهاد آموزش و پرورش نقش مهمی را در افزایش و انتقال سرمایه اجتماعی در جامعه ایفا می نماید زیرا فرآیند جامعه پذیری هر فردی در سطوح متفاوت از نهاد آموزش و پرورش می گذرد و این امر در وضعیت سرمایه اجتماعی جامعه بسیار تاثیرگذار است (تاجبخش, 1383, ص. 156).
از دیدگاه اقتصادى مىتوان سرمایه اجتماعى را به عنوان یکى از انواع سرمایههاى هر سازمان یا اجتماع در نظر گرفت. در الگوهاى گذشته، تنها عامل انسانى در انواع سرمایهها، سرمایه انسانى بود که بیشتر مبتنى بر تعداد، تخصصها، دانش و مهارتهاى نیروى انسانى در سطوح مختلف کارکنان و مدیران است. اما توجه به یک سازمان به عنوان یک سیستم اجتماعى منجر به این امر میشود که سرمایه اجتماعى نیز به عنوان نشان دهنده ارزش اقتصادى شبکههاى اعتماد و کاهش دهنده هزینه هاى مبادلات و تعاملات در این فهرست قرار گیرند. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعى بیانگر ذخیره اقتصادى مؤلفههاى فرهنگى واجتماعى مابین سرمایههاى انسانى است (محققی, 1385).
همچنین سرمایه اجتماعى را مى توان در دوسطح کلان وخرد مورد توجه قرار داد. در سطح کلان درباره جایگاه کلى یک سازمان در زمینه اجتماعى، سیاسى و فرهنگى و شبکههاى ارتباطات بیرونى و در سطح خرد به دو نوع سرمایه اجتماعى موجود در داخل سازمان مىتوان اشاره کرد (محققی, 1385).
الف) سرمایه اجتماعى خرد در سطح شناختى در رابطه با پدیدههایى نظیر ارزشها، نگرشها، تعهدات، مشارکت و اعتماد موجود در سیستم اجتماعى سازمان است.
ب) سرمایه اجتماعى خرد درسطح ساختارى که در رابطه با ساختارها و فرآیندهاى مدیریتى نظیر پاسخگویى مدیران و رهبران در قبال عملکردشان، میزان تصمیمگیرى و اقدام براساس کار گروهى است.
بانک جهانی سرمایه اجتماعی را به عنوان هنجارها و روابط اجتماعی تعریف مىکند که در ساختارهای اجتماعی ریشه دارند و افراد را قادر مىسازند تا با عملکرد هماهنگ، دستیابى مطلوبى به اهداف داشته باشند. این تعریف به ارزشهاى مشترک همه شبکههای اجتماعی یعنى اعتماد، روابط متقابل، اطلاعات و همکاری باز مىگردد که وابسته به این شبکهها ایجاد میشود. درحالی که سرمایه فیزیکی به اشیای مادی اطلاق میشود و سرمایه انسانی به ویژگی و تواناییهایی اطلاق میشود که افراد دارا هستند. سرمایه اجتماعی به ارتباطات بین افراد، شبکههای اجتماعی و هنجارهای متقابل و اعتماد ناشی از آنها، اطلاق میشود (رضا زاده, 1391).
از دیدگاه سازمانی، ناهاپیت و گوشال سرمایه اجتماعی را به عنوان جمع منافع بالفعل و بالقوه موجود در درون، قابل دسترسی از طریق، و ناشی شده از شبکه روابط یک فرد یا یک واحد اجتماعی تعریف میکنند. از دیدگاه آنها سرمایه اجتماعی یکی از قابلیتها و داراییهای مهم سازمانی است که میتواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیار نمایند و برای آنها در مقایسه با سازمانهای دیگر مزیت سازمانی پایدار ایجاد کند (Nahapiet & Ghoshal, 1998).
کهن و پروساک بیان میکنند که سرمایه اجتماعی متشکل از ارتباطات فعال بین افراد است که شامل اعتماد، درک متقابل و ارزشهای مشترک و رفتارهایی است که اعضای شبکههای انسانی و جوامع را به هم پیوند میدهد و همکاریها را ممکن میسازد. آنها معتقدند، سرمایه اجتماعی، از سازمان چیزی بیش از یک مجموعه از انسانها را مىسازد که قصد رسیدن به اهداف و مقاصد را دارند. سرمایه اجتماعی تقویت کننده همکاری، تعهد، تسهیم اطلاعات و اعتماد است. همچنین مشارکت حقیقی را در سازمان ارتقا میدهد که این خود منجر به موفقیت و اثربخشی بیشتر میشود. استفاده از ارتباطات و روابط اجتماعی برای دستیابی به هدفهای افراد، گروههای اجتماعی و سازمان ضروری است. سرمایه اجتماعی از طریق اعتماد، ارتباطات، شبکههای قوی و هنجارهای مشترک که با هر ارتباط مؤثر افزایش مییابد، ایجاد می شود .همچنین تجربه مثبت، اعتماد، ارتباط اجتماعی و تسهیم اطلاعات را بین افراد و گروهها تسهیل میکند. اعتماد عامل ضروری در شکلگیری سرمایه اجتماعی و سازنده ارتباط موفق است و ساختن اعتماد یعنی ساختن سرمایه اجتماعی (Cohen & Prusak, 2001).
فوکویاما استدلال مىکند که اعتماد بالا عامل مهمى است که در گزارش هاى شهروندان براى عملکرد بهتر در همه سازمانهاى یک جامعه وجود دارد. فوکویاما بیان میکند که بسیاری از گروهها و سازمانهای مؤثر، دارای سطح بالایی از اعتماد یا سرمایه اجتماعی هستند. او میگوید موفقیت سازمانهای بزرگ به همکاری متقابل طرفین بستگی دارد. همچنین همکاری نتیجه اعتماد است. افراد اعتماد یا سرمایه اجتماعی را خود نمی سازند، بلکه اعتماد وقتی شکل میگیرد که افراد هنجارهای رایج و ارزشها را تسهیم میکنند و اعتماد را به وجود میآورند. شکلگیری سرمایه اجتماعی به دلیل مبتنی بودن بر اصول اخلاقی، اعتماد و فضیلت گروهی دشوار است. به علاوه سازمانهایی با سطح بالاى اعتماد و سرمایه اجتماعی، هزینههای تجاری کمتری دارند. در سازمانی که همه افراد با هم بر اساس مجموعهای از هنجارها و ارزشهای مشترک و در یک محیط پر از اعتماد، همکاری میکنند، بهترین فرصت برای ابداع و پیشرفت وجود دارد. در سازمان هایى با سطح بالای اعتماد، امکان توسعه طیف وسیعی از روابط اجتماعی و سازمانی وجود دارد (Fukuyama, 1995).
زمانی که اعتماد وجود ندارد، ابزارها و ارتباطات سازمانى، هزینه مبادلهای پیدا مىکنند. بنابراین نبود سرمایه اجتماعی و اعتماد، هزینه برای سازمان ایجاد میکند و هزینه زیادی که به توسعه یا ایجاد اعتماد و سرمایه اجتماعی مربوط میشود، باید مورد تأمل قرار گیرد (رضا زاده, 1391).
– Nahapiet & Ghoshal
–Cohen & Prusak
فرم در حال بارگذاری ...