مثلاً یک فکر وسواسی در مورد آسیب زدن به کودک ممکن است با یک عمل وسواسی ذهنی بصورت تکرار دعائی خاص به دفعات خاص دنبال شود. معهذا، بعضی از پژوهشگران و پزشکان معتقدند که عدهای از بیماران فقط افکار وسواسی دارند و اعمال وسواسی ندارند. چنین بیمارانی ممکن است افکار تکراری در مورد یک عمل جنسی یا پرخاشگری داشته باشند که برای خود بیمار قابل سرزنش است. برای تسهیل بهتر است obsession را یک فکر و compulsion را یک رفتار تلقی کنیم(۱۵).
جدول ۱-۱ : ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال وسواسی – جبری
A : وجود فکر وسواسی (obsession) یا عمل وسواسی (compulsion) : فکر وسواسی، بطوری که با (۱)، (۲) ، (۳) و (۴) تعیین میشوند : (۱) افکار، تکانهها یا تصاویر ذهنی تکراری و مقاوم به زمانی در طول اختلال برای شخص، مزاحم و نامتناسب شمرده میشوند و اضطراب و ناراحتی بارز به وجود میآورند. (۲) افکار، تکانهها و تصاویر ذهنی فقط نگرانی ساده در مورد مسائل زندگی واقعی نمیباشند. (۳) شخص میکوشد این افکار یا تکانهها را نادیده گرفته یا از ذهن خود کنار بزند یا آنها را با عمل یا فکری دیگر خنثی نماید. (۴) شخص واقف است که افکار، تکانهها یا تصاویر ذهنی وسواسی حاصل ذهن خود او هستند (مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمیشوند) اعمال وسواسی، بطوری که با (۱) و (۲) تعیین میشوند : رفتارها (مثل شستن دستها، منظم کردن و وارسی) و اعمال ذهنی (مثل دعا، شمارش، تکرار کلمات به آرامی) تکراری که شخص احساس میکند در پاسخ به افکار وسواسی، یا مطابقت با اصولی که فرد ناگزیر از انجام دقیق آنها است ، مجبور است آنها را انجام دهد. رفتارها یا اعمال ذهنی برای خنثی سازی یا پیشگیری از ناراحتی یا وقوع یک اتفاق یا رویداد ترسناک طرحریزی میشود؛ معهذا این رفتارها یا اعمال ذهنی رابطهای واقعگرایانه با آنچه قرار داشت خنثی شده یا پیشگیری شود ندارند، یا آشکارا افراطی هستند. B : زمانی در طول اختلال، شخص به افراطی یا غیر منطقی بودن افکار و اعمال وسواسی وقوف پیدا کرده است. توجه : این موضوع در مورد کودکان ممکن است صدق نکند. C : افکار و اعمال وسواسی ناراحتی شدید ایجاد میکنند ؛ وقتگیر هستند یا بطور قابل ملاحظه در برنامههای معمول، عملکرد شغلی یا فعالیتهای اجتماعی و روابط با دیگران تداخل مینمایند. D : اگر یک اختلال محور I دیگر وجود داشته باشد، محتوی افکار و اعمال وسواسی محدود به آن نیست (مثل اشتغال ذهنی با غذا در اختلال خوردن، کندن مو در تریکو تیلومانیا، نگرانی در مورد ظاهر در اختلال بدریختی بدن؛ اشتغال ذهنی با داروها در اختلال مصرف مواد ؛ اشتغال ذهنی با ابتلا به یک بیماری جدی در خودبیمار انگاری؛ اشتغال ذهنی با انگیزهها و تخیلات جنسی در زمینه یک پارافیلیا یا نشخوار ذهنی با احساس گناه در صورت وجود اختلال افسردگی اساسی) E : ناشی از تأثیر مستقیم یک ماده (مثل داروهای نسخه شده یا مورد سوء مصرف) یا یک اختلال طبی عمومی نمیباشد. |
افکار و اعمال وسواسی ویژگیهای اساسی OCD هستند. یک فکر یا عقیده خود را مصرانه و مستمر وارد هشیاری آگاهانه شخص میسازد. افکار وسواسی تیپیک مربوط به OCD عبارتند از افکار در مورد آلودگی (دستهای من آلودهاند) یا تردیدها (فراموش کردن بخاری را خاموش کنم).
احساس اضطراب شدید با تظاهر اصلی پدیده همراه شده و غالباً منجر به اقدامات تدافعی در مقابل فکر یا تکانه اولیه میگردد، فکر یا عمل وسواسی خود ناپذیر است، یعنی نسبت به تجربه شخص از خود به عنوان یک موجود روانی، غریب و بیگانه می کند. بدون اعتنا به وضوح و اجبار فکر و عمل وسواسی، شخص به پوچی و غیر منطقی بودن آنها واقف است، شخص مبتلا به فکر و عمل وسواسی میل شدیدی برای مقاومت در مقابل آنها احساس میکند. معهذا، تقریباً نیمی از بیماران مقاومت اندکی در مقابل اعمال وسواسی خود نشان میدهند. تقریباً ۸۰% بیماران عمل وسواسی خود راغیر منطقی و احمقانه میشمارند. گاهی افکار و اعمال وسواسی ارزش فوق العاده برای بیمار پیدا میکنند مثلاً ممکن است بیماران مصرانه اظهار کنند که نظافت جبری از نظر اخلاقی درست است، حتی اگر به دلیل صرف وقت برای نظافت کار خود را از دست دادهاند(۱۵).
۱-۲-۱-۹- الگوهای علائم
نمایش افکار و اعمال وسواسی در بزرگسالان و نیز کودکان و نوجوانان ناهمگون است. علائم هر بیمار ممکن است با گذشت زمان همپوشی پیدا کرده یا تغییر یابد؛ اما اختلال وسواسی جبری چهار الگوی عمده دارد.
- آلودگی : شایعترین الگو وسواس آلودگی است که با شستشو دنبال میشود یا با اجتناب جبری از شیء فرضاً آلوده همراه است. شیء ترساننده غالباً چیزی است که اجتناب از آن ممکن نیست (مثل ادرار، مدفوع، میکروبها و گرد وغبار) چنین بیمارانی ممکن است از فرط شستشو پوست دستهای خود را بسابند یا به دلیل ترس از میکروب قادر به ترک خانه نباشند. هر چند اضطراب شایعترین پاسخ هیجانی به شیء ترساننده است، شرم و نفرت وسواسی نیز شایع است. بیماران مبتلا به وسواس آلودگی معمولاً معتقدند که آلودگی از یک شیء به شیء دیگر، از فردی به فرد دیگر با تماس جزئی انتشار مییابد.
- تردید بیمار گونه : دومین الگوی شایع وسواس شک و تردید است، که با اقدام جبری برای امتحان کردن دنبال میشود. فکر وسواسی معمولاً متضمن یک خطر یا خشونت است (مثل فراموش کردن بستن شیر گاز یا قفل کردن در) امتحان کردن ممکن است مستلزم چندین بار بازگشت به خانه و سرزدن به اجاق گاز باشد. چنین بیمارانی عدم اعتماد به نفس وسواسگونه داشته و همیشه به خاطر فراموش کردن یا ارتکاب چیزی احساس گناه میکنند.
- افکار مزاحم : سومین الگوی شایع افراد وسواسی افکار مزاحم بدون اعمال وسواسی است. این افکار وسواسی معمولاً افکار تکراری نوعی عمل جنسی یا پرخاشگرانه است که بیمار آنها را قابل سرزنش میداند.
- تقارن : چهارمین الگوی شایع نیاز به تقارن و دقت است. که میتواند به کندی وسواسی منجر شود. چنین بیمارانی ممکن است ساعتها صرف خوردن غذا یا اصلاح صورت خود بکنند.
- سایر الگوهای علائم : افکار وسواسی مذهبی و احتکار جبری نیز در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی – جبری شایع است. وسواس کندن مو و جویدن ناخن ممکن است اعمال وسواسی مربوط به اختلال وسواسی جبری باشند.
- معاینه وضیت روانی : یافتههای عمده در معاینه وضعیت روانی مبتلایان به اختلال وسواسی – جبری اختلال افسردگی است. چنین علائمی تقریباً در ۵۰ درصد بیماران وجود دارد بعضی از بیماران صفات شخصیتی مربوط به وسواس دارند. در اکثریت موارد چنین نیست. میزان تجرد، بخصوص در مردهای وسواسی بالاتر از حد متوسط است. میزان ناهماهنگی زناشویی نیز در این بیماران بالاتر است.
شرط تشخیصی DSM-IV-TR در مورد احساس ناراحتی فردی و تخریب کارایی OCD را از افکار و عادات عادی یا کمی افراطی تفکیک میکند(۱۵).
۱- اهمیت فوق العاده افکار
حالت احساس مسئولیت زیاد وشدید منجر به وجود آمدن افکار خودکار وباورهایی می شود که بر اساس آن فرد می پندارد که افکارش بی اندازه مهم هستند. در واقع بسیاری از مردم که مبتلا به وسواس هستند ،معتقدند که صرف وجود داشتن یک نوع فکر می تواند موجب بروز عمل بدی شود ویا داشتن چنین افکاری بسیاروقیح وزشت می باشد.
۲- خطر بیش از اندازه بزرگ جلوه کردن
یکی دیگر از جنبه های معنی دادن به وسواس خود این است که میزان تهدیدی که از طرف وسواس خود احساس می کنید را بیش از اندازه بزرگ جلوه دهید ودر نتیجه توان وقدرت سازگاری خود را کمتر فرض کرده ودر جستجوی کمک نباشید .بنابراین ،اگر شما ترس از ابتلا به بیماری ایدز (HIV) را داشته باشید، هر کجا لکه قرمز رنگی را ببینید با تصور اینکه آن لکه خون آلوده به HIV می باشد ،این امر در شما پدیدار می شود که شما هیچ وقت قادر نیستید خود را از این جریان محافظت کنید.
۳- ناتوانی در تحمل عدم قطعیت
بسیار از افراد مبتلا به وسواس معتقد هستند که آنها نیاز دارند با قطعیت کامل بدانند که چیز بدی اتفاق نخواهد افتاد. بعضی دیگر هم معتقدند که آنها قادر به سازگاری با تغییرات غیر قابل پیش بینی نیستند ، وآنها دوست دارند که گفته شود، به طور یقین تغییرات بدی روی نخواهد داد .افرادی که مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی هستند ،معتقدند که اگر آنها کوشش زیادی به خرج بدهند واعمال خاصی را با روش معینی اجرا کنند ،می توانند به قطعیت کامل برسند .در واقع این نوع طرز تلقی ها جزءسیاست وبینش آنها می باشد. ولی واقعیت این است که کوشش زیاد برای حصول اطمینان ، باعث افزایش شک،وتردید بوده ودر نتیجه فرد بیش از پیش دچار عدم قطعیت خواهد شد.
۴- کمال گرایی
بعضی از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی معتقدند که بهترین راه حل برای انجام دادن کارها وامور،این است که آنها را به طور کامل وبدون عیب ونقص انجام داد وانجام دادن کارها لازم وضروری است. این افراد معتقدند که شکست در قسمتی از امور به معنی شکست کامل در آن امور می باشد .این نوع باورها باعث می شوند که رفتار فرد تحت تاثیر قرار گرفته وتغییر کنند واو تبدیل به فردی غیر فعال وغیر خلاق شود. به عنوان مثال ،صرف کردن ساعتهای متمادی برای اصلاح کردن یک امر که فرد می داند درست است ولی فکر می کند که به اندازه کافی خوب نیست باعث از دست دادن هدف واقعی ونهایی می شود کمال گرایی ویژگی بسیار رایج اختلال وسواس فکری-عملی می باشد وکسانی که مبتلا به وسواس هستند علاقمندند که همه چیز را در کنترل خود داشته باشند.
۵- احتکار وجمع آوری وسایل
اولین ویژگی احتکار این است وابستگی عاطفی شدیدی به مالکیت دارد .در واقع می توان گفت افرادی که وسواس احتکار دارند در واقع می خواهند با مالک بودن به آنها هویت خود را آشکار سازند . وقتی فردی مبتلا به وسواس احتکار است ،می تواند مالکیت خود را به چیزهای دیگری گسترش دهد که بخواهد از طریق آنها هویت خود را آشکار سازد.بنابراین چنین فردی وقتی مالکیت خود را نسبت به چیزها از دست می دهد در واقع احساس می کند که قسمتی از خودش را از دست داده است. فردی که مبتلا به وسواس احتکار است دوست دارد همه را در کنار وهمراه خود داشته باشد وبا انجام دادن چنین کاری فکر می کند که از بروز اضطراب ونگرانی جلوگیری می کند ویژگی دیگر وسواس احتکار ،آشفتگی ودر هم ریختگی است.برای اینکه فرد همه چیز را در اطراف. خود قرار می دهد وفضایی برای سازندگی عادی باقی نمی گذارد.
۶- توجه Attention
اگر فرد مبتلا به وسواس است، احتمالاًبه موقعیت هایی که فکر می کند خطرناک هستند توجه بیشتری نشان می دهد.در واقع می توان گفت که این امر همانا بزرگ کردن موقعیتهاست.در واقع این امر همان حلقه معیوب می باشد،بدین معنی که هر چقدر به افکار مزاحم خود توجه نشان دهید به همان اندازه بیشتر از وجود آنها آگاهی پیدا کرده وآنها را بزرگتر وموثرتر خواهید یافت وبه همین ترتیب تاثیرشان بیشتر خواهد شد.
۷- تفسیر اطلاعات مبهم
فردی که مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی باشد بیشتر از افراد عادی ،اطلاعات مبهم را به طور خطرناک تفسیرمی کند،به عنوان مثال اگر شما نسبت به بیماری ایدز وسواس داشته باشید ،وقتی لکه قرمز رنگی را در پیاده رو ببینید ،احتمالاًبیشتر از افراد دیگر آن را به عنوان لکه خون تصور خواهید کرد.در نتیجه بیش از دیگران آنر ا آلوده دانسته وخطرناک خواهید خواند.باید خاطر نشان سازیم که تفسیر اطلاعات مبهم از ویژگی های منحصر به فرد وسواس نیست ،بلکه در تمام بیماریهای اضطراب نیز دیده می شود .
۱-۲-۱-۱۰- سبب شناسی وسواس فکری – عملی
۱-۲-۱-۱۰-۱- عوامل زیست شناختی
- ناقل های عصبی : سیستم سروتونرژیک آزمایشهای بالینی بسیاری که با داروهای مختلف به عمل آمده تأیید کننده این فرضیه است که بینظمی (سیستم) سروتونین در پیدایش علائم افکار وسواسی و اعمال وسواسی در این اختلال در کار است. دادهها حاکی است که داروهای سروتونرژیک مؤثرتر از داروهایی هستند که بر سایر سیستمهای نورترانسمیتر مؤثر واقع میگردند، معهذا اینکه سروتونین در علت اختلال وسواسی – جبری هم دخیل است یا خیر فعلاً معلوم نیست. مطالعات بالینی غلظتهای متابولیتهای سروتونین – مثلاً ۵- هیدروکسی ایندول استیک اسید (۵-HIAA) را که در مایع مغزی نخاعی (CSF) و میل ترکیبی و تعداد مکانهای وابستگی پلاکتی ایمی پرامین حاوی تریتیوم (که به مکانهای وابستگی پلاکتی ایمی پرامین حاوی تریتیوم (که به مکانهای جذب مجدد سروتونین وابستگی پیدا میکند) را ارزیابی کرده و یافتههای متفاوتی از این معیارها در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی – جبری گزارش کردهاند. در یک مطالعه غلظت ۵-HIAA در CSF پس از درمان با کلومیپرامین کاهش یافت و توجه به سیستم سروتونرژیک را مطرح ساخت(۱۴).
- سیستم نورآدرنالین : در حال حاضر قرائن اندکی مبنی بر اختلال سیستم نورآدرنرژیک در OCD وجود دارد. گزارشهای روایتی حاکی از بهبود علائم OCD با بهره گرفتن از کلونیدین خوراکی است، دارویی که میزان نوراپینفرین آزاد شده از پایانههای عصبی پیش سیناپسی را کاهش میدهد.
- نوروایمیونولوژی : به رابطه مثبت بین عفونت استرپتوکوکی و OCD ابراز شده است. عفونت استرپتوکولی بتا همولیتیک گروه A ممکن است تب روماتیسمی ایجاد کند و ۱۰ تا ۳۰ درصد بیماران مبتلا به کره سیدنهایم شده و خصوصیات وسواسی – جبری نشان میدهند.
فرم در حال بارگذاری ...