قطعه:
حبذّا فیض تعلق معجز کلکش نگر
گر رود صدساله ره پیش نظر باشد همان
تازگیهای رقم بین که حروف چشمهوار
چشمهها در مرغزار صفحهها بینی روان
گر خطش را با خط یاقوت سنجیدم به سهو
یک بدخشان لعل معنی اینک آرم ترجمان
بر دهان حرفگیران ماند قفل لب که هست
دل نشینتر نقطهاش از نکتهی خاطرنشان
چون دوات از مهر کلکش پر نباشد این چنین
کاین چنین شمعی نبودش هیچ گه در دودمان
و با وجود این همه فضایل و کمالات، جمله را فرع و موسیقی را اصل میدانند و قصه عجز بوعلی سینا و داستان قدرت خود را به ترانه به عالمیان میشنوانند. اگر زبان در نغمهپردازی به دعوی اعجاز گشایند، به تصدیقش، عوض زبانها گوشها به آواز آیند. میفرمایند دستی که حرکتش به اصول برنیامیخته است، شاخی است برگ و بار ریخته. سینه که نفسش به نغمه درنیاویخته، سازی است تار گسیخته. بلبل که یکی بوده به زمزمه[۳۰۱] هزار گردیده، زیادهاش سیمرغ میشمارند و قمری را به همان ساده خوانیَش بر نقش پر طاوس ترجیح میدهند. جمله متفقاند که فلک به دوری از ادوار مثل خواجه عبدالقادر نیاورده. از تصنیفاتش معلوم فرمودهاند که از او عاجزتری نبوده و با این همه پرکاری، هیچ نقش این کار نداشته. به محافظت اوستادی، سرنبض حرکت پیر و جوان را به ضبط شحنه اصول گذاشته و به شفقت شاگردپروری، در مکتب مهد بر خنده و گریه طفلان، معلم آهنگ گماشته. ناخن زنی نغمه در عقدهگشایی زبانهای گنگ و چرب و نرمی اصول، در روغن مالی دستهای شل. در رقص اگر شاخ دست به بیراهی اندازد، صبا مخاطب است، در اصول اگر برگ، کف بیجایی زند، شمال معاتب شورانگیزی، زمزمه زبان ماتمزدگان را از نوحه برآورده و دل گشایی ترانهها، لبهای بسته را به تصرف خود درآورده تا استنباط نغمات از حرکات گردون کردهاند. بر چنبر گردون حنجره، غلطکی به این روانی نساخته و بر صفحه ساده، آواز نقشی به این پرکاری نپرداخته. از تکرار فقرات و مبالغهها در نغمات ذوق و شوق به طریق تصنیف بیوت شطرنج، در تزاید و ترقی است الحق در معاملهی نغمه و ساز، غبن عجیبی بر گوش رفتگان رفته و روزگار حلقه نوازش، طُرفه در گوش حاضران کشیده.
نظم:
به مضرابش مشرف گشت تا ساز
ننالد هیچ گوش از بخت ناساز
چو لب مست ترنم گوش هر کس
شراب کهنه گوی نقش نورس
نفس را جان به تن از نغمهی او
پی هر زخم مرهم زخمهی او
نفس در نقشهایش تا نگردید
ز حرف ساده رویان وانگردید
یکی از نکات مهم در خصوص استفاده کاربران از فیسبوک در جریان اعتراضات استفاده از چند زبان در ارائه اطلاعات و بیانیه ها و مواردی از این قبیل است که باعث میشود ویژگی این جنبش ها در نقاط دیگر جهان نیز قابل دسترس بوده و دیگر کشورهای عربی و سایر نقاط جهان نیز حتی در این خیزشها تأثیر پذیرفته و تأثیر گزار باشند.نمودار زیرزبان هایی که کاربران فیسبوک در جریان اعتراضات در تونس و مصر به کار می بردند را نشان می دهد.
نمودار شماره ۶-زبان های اصلی مورد استفاده کاربران فیسبوک در جریان اعتراضات در مصر و تونس
www.arabsocialmediareport.com
همانطور که مشاهده میشود در مصر از دو زبان عربی و انگلیسی و در تونس با توجه به اینکه در زمان استعمار فرانسه این زبان در مدارس این کشور تدریس میشد از سه زبان عربی، فرانسه و انگلیسی توسط کاربران به کار گرفته میشد.بنابراین، اعترضات گسترده و موفق تونس و مصر که بر عملی جمعی بدون برخورداری از رهبری مشخص مبتنی بود، نشان میدهد گسترش شبکه های اجتماعی مجازی میتواند نقش مهمی را بازی و فرصت های تازه ای را برای جنبش های اجتماعی ایجاد کند. افزایش بهره گیری از رسانه های جدید و پیدایش شبکه های اجتماعی در این دو تجربه ضمن آنکه ارتباط و سرعت عمل معترضان را افزایش داد موجب سردرگمی نیروهای امنیتی و در نتیجه کاهش هزینه ها شد. این امر یعنی مشارکت همگانی در شکل دهی به دنیای جدید، فراتر از تعهد به یک ایدوئولوژی است. این مشارکت همچنین میشود الگوهای عمل و تاکتیک های بیشتری در هنگام مباحثات پیشنهاد شود و پیشبرد اهداف جنبش به شخص یا اشخاص خاصی وابسته نشود. اگرچه این تجربه تونس و مصر را نمیتوان به عنوان یک قاعده همیشگی برشمرد، این نکته به عنوان یک درس برای کشور های خاورمیانه کاربرد دارد که از این پس ، جنبش های اجتماعی دست کم در مراحل نخستین ، بیش از سازمان دهی و رهبری به پیدایش و گسترش شبکه های اجتماعی نیاز دارد .
بدین سان میتوان ادعا کرد که این جنبش عمومی حاوی اعتراض به نسل قدیم نیز است؛ نسل قدیمی که چه در حکومت چه در احزاب شناخته شده ای چون الوفد جا خوش کرده و از کاروان تحول عقب مانده است.
۴-۸ نقشآمریکا در تحولات
جنبش های اخیر جهان عرب اساساً ریشه داخلی دارد و برای درک ریشه این حرکت ها باید روی متغیرهای بنیادینی نظیر پایین بودن استانداردهای زندگی،رشد نابرابری اجتماعی- اقتصادی، فقدان آزادی های سیاسی، عدم مسئولیت پذیری و پاسخگویی حکومت ها و افزایش انتظارات تاکید کرد. بر این اساس نقش نیرو های خارجی در تحریک این جنبش ها، حاشیه ای و جهت دهنده تلقی میشود.این نیروها بیش از این که طراح و مجری پروژه ای برای تغییر رژیم باشند در پی دفع چالش ها و یا استفاده از فرصت های احتمالی هستند. مثلاً در جدول زیر منافعی که آمریکا در خاورمیانه به دنبال آن میباشد آورده شده است.
جدول شماره ۸ - سلسله مراتب منافع امریکا در خاورمیانه
منافع حیاتی | ۱-تضمین امنیت عبور انرژی از منطقه ۲-تضمین امنیت و بقای رژیم صهیونیستی ۳-مقابله با تروریسم و بنیاد گرایی در منطقه |
منافع فوق العاده مهم | ۱-جلوگیری از شکل گیری هژمون منطقه مخالف آمریکا و غرب ۲-پیشبرد روند صلح اعراب و رژیم صهیونیستی ۳-حفظ روابط امریکا و متحدان عرب طرفدار غرب در منطقه |
منافع مهم | ۱-انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور های منطقه در جهت تقویت دموکراسی حقوق بشر و سایر ارزش های لیبرالی |
منبع: گوهری مقدم ، بیداری اسلامی سیاست خاورمیانه ای آمریکا ، ۱۳۹۱
همانطور که ملاحضه میشود، آمریکا در این کشورها منافع مهمی دارد و همین امر سبب میشود که همیشه حتی به صورت پنهانی در مسائل و چالش های این کشورها دخالت کند حتی در مواقع خاص کمک های فراوانی را نیزبهکشورهای این منطقه می رساند.تونس و مصر از سالها پیش، از این کمک ها که بصورت نظامی و اقتصادی و … از سوی آمریکا انجام می شود برخوردار می باشند.روابط ایالات متحده و تونس از سطح و سابقه زیادی برخوردار بوده است.در این خصوص می توان به روابط اقتصادی و تجاری،کنسولی،کمک های توسعه ای،نظامی،امنیتی،علمی و فرهنگی اشاره نمود.دولت تونس یکی از متحدین مهم آمریکا در جنگ با افغانستان،عراق و جاهای دیگر بوده است و در استراتژی ایالت متحده از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است.حجم زیاد کمک های نظامی آمریکا به تونس طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ می تواند مصداقی بر این امر باشد.
جدول شماره ۹-میزان کمک های نظامی آمریکا به تونس طی سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۰
(ارقام برحسب میلیون دلار آمریکا)
سال | میزان کمک های نظامی |
۲۰۰۰ | ۸۱۷/۸ |
۲۰۰۱ | ۷۳۵/۱ |
۲۰۰۲ | ۶۸۲/۹ |
۳-۲-۵-۱-۲- استانداردXPDL[43] :
این استاندارد به عنوان مبادله تعاریف فرآیندها، بین موتورهای گردش کار مختلف، تعریف شده است.XPDL توسط کنسرسیوم مدیریت گردش کارWFMC)[44]) تعریف شده است. WFMC، یک سازمان علمی تحقیقاتی متشکل از تولیدکنندگان، کاربران، تحلیلگران و گروه های دانشگاهی تحقیقاتی گردش کار میباشد، که در سال ۱۹۹۳ پایهگذاری شده است. مأموریت این سازمان، ترویج و توسعه استفاده از گردش کار است. بدین منظور این سازمان سعی می کند از طریق ایجاد استانداردهایی برای یکسانسازی واژگان و اصطلاحات نرم افزاری، تعامل و همکاری گردش کارهای متفاوت با یکدیگر را تسهیل و تسریع نماید. اولین نسخه این استاندارد تحت عنوان XPDL1.0 در سال ۲۰۰۲ و آخرین نسخه آن نیز با عنوان XPDL 2.1 در سال ۲۰۰۸ ارائه شد.XPDL 2.1 از استانداردBPMN هم پشتیبانی می کند. تقریباً، همه ابزارهای مدلسازی فرایند استانداردXPDL را، به رسمیت شناختهاند و میتوانند مدلهای فرآیندی را تحت این استاندارد، با دیگر ابزارها مبادله کنند. اساساً، XPDLزبانی است که بر مبنای استانداردXML برای توصیف طراحی مدلهای فرآیندی ایجاد شده است.
۳-۲-۵-۱-۳- استاندارد [۴۵] BPML:
استاندارد مدلسازی و توصیف فرآیندها میباشد و یک فرازبان برای طراحی فرایندهای حرفهای است؛ همانطوریکه XML یک فرازبان برای طراحی حرفهای داده ها است. BPML یک مدل اجرایی مجزا را برای فرآیندهای مشارکتی و انتقالی تولید می کند که بر مبنای مفهوم یک دستگاه حالت محدود انتقالی بنا نهاده شده است.
۳-۲-۵-۱-۴- استاندارد BPEL :
BPEL به معنای زبان اجرای فرایند کسبوکار میباشد. این استاندارد زبانی برای توصیف فرآیندها و توسعهای از BPML برای کار با سرویسهای وب است] ۵[. توصیفات نوشته شده باBPEL ترتیب اجرای یک فرایند را مشخص می کند که توسط موتورهای گردش کار قابل اجرا هستند. این استاندارد در اصل توسط شرکت های Microsoft و IBM برای توصیف نحوه تعامل برنامه های مختلف در یک سلسله فرآیندی طراحی شده است؛ اما، در حال حاضر تقریباً همه شرکت های ارائه دهنده BPMS از آن پشتیبانی می کنند. نسخه جدیدتری از این زبان برای کار با سرویسهای وب طراحی شده است که تحت عنوانBPEL4WS[46] شناخته می شود.
بنابراین سنجش فنآوری محصولات در سیستم مدیریت فرایند کسبوکار به بسترهای نرمافزاری تکنولوژی، پشتیبانی از تنظیم و هماهنگی، پشتیبانی از طرحریزی دقیق، زیرساخت- سیستم عامل، رایانش ابری، منبع باز یا منبع بسته بودن کد نرم افزار، انعطاف پذیری برنامهنویسی، زبان مدلسازی پشتیبانی از استانداردهای جهانی، قابلیت همکاری بین زبانهای مختلف مدلسازی فرایند کسبوکار، قابلیت همکاری بین روشهای مدلسازی فرایند ساده و زبان مدلسازی فرایند کسبوکار، پشتیبانی از ارتباط بین زبان مدلسازی فرایند کسبوکار و زبانهای اجرایی فرایند کسبوکار، پایگاه داده ها، معماری نرمافزار، طراح OS، مرورگر وب، پرتال، خدمات وب، پیام، LDAP، مستندات استانداردهای مورد استفاده، مجوز محصولات، قابلیت حمل و نصب نرمافزار بستگی دارد (جدول ۳-۵).
جدول ۳-۵- شاخص های فنآوری محصولات در مدیریت فرایند کسبوکار
۵ | فنآوری محصولات |
۵-۱ | بسترهای نرمافزاری تکنولوژی |
۵-۲ | پشتیبانی از تنظیم و هماهنگی |
۵-۳ | پشتیبانی از طرحریزی دقیق |
۵-۴ | زیرساخت - سیستم عامل |
۵-۵ | رایانش ابری |
۵-۶ | منبع باز یا منبع بسته بودن کد نرمافزار |
۵-۷ | انعطافپذیری برنامهنویسی |
۵-۷-۱ | امکان تعریف گزارشهای مرسوم بدون برنامهنویسی |
۵-۷-۲ | نیاز حداقل به مهارت های برنامهنویسی در طراحی فرایند |
۵-۸ |
۱/۲۴
۹۰۴۴
۶/۶۵
مأخذ : نتایج تفضیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن شهرستان نورآباد ممسنی طی سالهای ۱۳۸۵- ۱۳۴۵
۳-۱۴) اقتصاد شهر
در زمانهای گذشته عمدۀ فعالیت شهر نورآباد کشاورزی بوده است ولی امروزه از نقش کشاورزی شهر کاسته شده است و بر نقش خدماتی شهر افزوده گردیده است به طوری که با توجه به میزان اشتغال در هر یک از بخشهای اقتصادی نقش اقتصادی شهر نورآباد خدماتی بوده است و این در حالی است که بر تعداد شاغلین بخش صنعت نیز افزوده گردیده است و مشاغل سوم یعنی همان مشاغل اجتماعی همواره سهم بیشتری از کل اشتغال را به خود اختصاص دادهاند و اندکی از سهم بخش کشاورزی کاسته شده است(مهندسین مشاور امکو ایران،۱۳۷۹: ۱۶۵).
نموار ۳- ۳: بررسی نقش اقتصادی شهر بر مبنای روش بوژوگارنیه
ماخذ: جغرافیا و شهرشناسی٬ فرید
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری
۴-۱) مقدمه
توسعه فیزیکی و رشد شهرهای ایران تا چند دهه پیش، هماهنگ و متناسب با نیازهای جامعه شهری بود. با بروز تحولات جدید، شهرها به سرعت تغییرات و دگرگونیهایی را پذیرا شدند. این دگرگونیها به شکل رشد سریع جمعیت و گسترش فیزیکی شتاب آمیز شهرها، و به صورت نامتعادل و ناهماهنگ بوده و در حقیقت بین کاربریهای شهری و اختصاص زمین و سرانههای شهری تناسب معقولی برقرار نمی باشد( مشهدیزاده دهاقانی، ۴۱۸:۱۳۸۳). مهمترین مسالهای که در برابر توسعه شهری قرار میگیرد، مکان استقرار آنهاست. ارزیابی زمین یکی از مراحل بسیار مهم در برنامه ریزیها می باشد. بررسی توسعه فیزیکی شهری را می توان در ابعاد اکولوژیکی مختلف مانند زمین شناسی، ارتفاع، شیب، جهت دامنه خاک، فاصله از گسل، فاصله از حریم رودخانه، پوشش گیاهی و… انجام داد. در این فصل ارزیابی در چارچوب نقش عوامل اکولوژیکی و توسعه شهری صورت پذیرفته است که برای این منظور لایه های برداری هر یک از عوامل به صورت زمین مرجع در محیط GIS تهیه شده و سپس برای اجرای مدل به فرمت شبکه ای تبدیل شدند و در نهایت با بهره گرفتن از منطق بولین در محیط Arc GIS تمامی لایه ها همپوشانی شده اند. این فصل شامل سه قسمت است: در قسمت اول، اقدام به مکان یابی توسعه شهری( در سطح بخش مرکزی شهرستان)، در قسمت دوم مکانگزینی شهر نورآباد(در رابطه با مدل اکولوژیکی برای توسعه شهری) و در نهایت مکان یابی توسعه آتی شهر در محدوده ۵۰۰۰ متر شده است.
۴-۲) بررسی وضعیت تناسب عوامل اکولوژیکی منطقه برای توسعه شهری
استفاده از اراضی بایستی بر اساس امکانات بالقوه و بالفعل آنها در چارچوب مطالعات تناسب اراضی انجام گیرد. در مطالعات تناسب اراضی، شرایط فیزیکی منطقه مورد بررسی قرار گرفته و یک ارتباط منطقی با مکان یابی توسعه شهری برقرار می شود. در این قسمت، وضعیت عوامل اکولوژیکی موثر در توسعه شهری منطقه برای تعیین مناطق بهینه، به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است.
۴-۲-۱) وضعیت تناسب ارتفاع از سطح دریا
در برنامه ریزی شهری، شناخت شکل ناهمواری از مهمترین مسائل در رابطه با توسعه فیزیکی شهر میباشد. زیرا ناهمواری منطقه به شکل ویژهای به توسعه فیزیکی شهر امکان میدهد. برای مثال در مناطق کوهستانی به علت محدود بودن زمینهای هموار، توسعه اقماری شهر بصورت خطی امکان پذیر است، همچنین، شهرهای جلگهای، پایکوهی بسته به نوع ناهمواری امکان توسعه مییابند( عزیزپور، ۱۳۷۵: ۷۰). اراضی پست از چند دیدگاه قابل تعمق و تامل است. اول، از نظر بروز سیل و سیلاب و خطرات ناشی از آن، که در این مورد فاصلهی اراضی پست همجوار رودخانهها در صورت طغیان آب، خطراتی را در پی دارد، دوم برای نقاطی که سطح آب زیر زمینی بالاست، احداث ساختمان در آن ممکن است از نظر رطوبت زمین و یا مشکلات مربوط به احداث زیر زمین هزینه هایی را به دنبال داشته باشد ( شیعه،۲۰۳:۱۳۷۹ ). ارتفاع مناسب و در نظر گرفته شده برای توسعه شهری نورآباد، ۱۲۰۰ تا ۴۰۰ متر است. با توجه به جدول زیر۴-۱، که ۹۶/۶۲ درصد از سطح منطقه در ارتفاع نامناسب و ۰۴/۳۷ درصد در ارتفاع مناسب (۱۲۰۰-۴۰۰) متر قرار گرفته است.
جدول ۴-۱: وضعیت تناسب ارتفاع از سطح دریا
مساحت(درصد)
مساحت(هکتار)
ارتفاع از سطح دریا
۱۰۰%
۴۱/۲۰۱۳۱۲
کل
۹۶/۶۲
۱۲۶۷۵۲
نامناسب
۰۴/۳۷
۷۴۵۶۰
مناسب
یافتههای تحقیق
نقشه ۴-۱: بررسی وضعیت تناسب ارتفاع از سطح دریا در منطقه برای مکان یابی توسعه شهری
یافتههای تحقیق
۴-۲-۲) وضعیت تناسب شیب منطقه
از مهمترین مشخصات مکانی به منظور توسعه زمین، شیب میباشد. قابلیت زمین، پیکنی ساختمانها، دفع پسابها در مناطق توسعه رابطه مستقیمی با شیب دارد. شیب زمین هر چقدر بالاتر باشد هزینه های توسعه نیز بیشتر خواهد شد. اگر زمین شیب تندی داشته باشد ناپایدرای دامنه ممکن است یکی از عوامل محدود کننده باشد شیب از عوامل مهم در ایجاد تغییر و تحول ناهمواریهای زمین محسوب میگردد و بطور مسقیم و غیر مستقیم بر روی کلیه فعالیتهای انسانی اعم از اقتصادی- مکان گرینی سکونتگاهی و صنعتی-ساخت و سازهای شهری و روستایی شکل معابر و ترابری و … تاثیر میگذارد(اصفری مقدم،۹۱:۱۳۷۸). در توسعه فیزیکی شهرها و احداث بنا شیب بسیار مهم است. حداکثر شیب متعادل به منظور توسعه شهری ۱۰تا ۱۵ درصد است(شیعه،۲۰۲:۱۳۷۹). با توجه به مبانی نطری تحقق مناسب ترین شیب، برای فعالیتهای شهری ۶ درجه است. با بررسی اطلاعات ۴-۲ منطقه مشاهده می شود که ۶۰/۸۰ درصد از سطح منطقه در اراضی با شیب نامناسب و ۴۰/۱۹ درصد در اراضی باشیب مناسب ۶ درجه قرار گرفته اند.
کارآیی: بدون کارآیی مناسب کلیه موارد استفاده نرم افزار بیفایده میباشد. اندازه گیری کارایی در سیستمهای توزیع شده کار آسانی نیست. برای رسیدن به کارایی باید توازنی خاص در تعداد پیغامها و اندازه مولفههای توزیع شده برقرار باشد.
قابلیت گسترش: قابلیت گسترش یک اصل کلی برای توسعه سیستمهای توزیع شده میباشد. برای رسیدن به این قابلیت باید از مولفهها، جداول و الگوریتمهای متمرکز دوری کرد. فقط باید از الگوریتمهای غیر متمرکز استفاده شود.
شکل۲‑۴- مثالی از یک سییستم توزیع شده [۴۷]
قانونهایی برای سیستمهای توزیع شده
قانون صفر: سیستمهای توزیع شده باید برای کاربر نهایی دقیقا به صورت سیستمهای متمرکز باشند[۴۵]. استقلال محلی، عدم وابسته بودن به سایت مرکزی، عملیات پیوسته، استقلال Location، استقلال قطعات[۵۸]، استقلال Replication، پردازش توزیع شده، پرسوجوها، مدیریت توزیع شده تراکنش[۵۹]، استقلال سخت افزاری، استقلال سیستم عامل، استقلال شبکه، استقلال DBMS .
قانون ۱: استقلال محلی: سایتها باید تا حد امکان(بیشترین حد ممکن) مستقل باشند. دادههای محلی باید در محل ذخیره و مدیریت شوند(با توجه به در نظر گرفتن یکپارچگی و امنیت) عملیات محلی باید حتما در خود محل اجرا شوند. تمام عملیات در یک سایت باید توسط همان سایت کنترل شود. این بدین معناست که سایت X نباید برای انجام موفقیت آمیز عملیات خود وابسته به سایت Y باشد. در برخی موارد، از دست دادن مقدار کمیاز استقلال، اجتناب ناپذیر است[۴۵]: مشکل قطعه قطعه شدن (قانون ۵) مشکل Replication (قانون ۶) به روز رسانی رابطه Replicate شده(قانون ۶) مشکل محدودیت یکپارچگی[۶۰] بین چند سایت(قانون ۷)
قانون ۲: عدم وابسته بودن به سایت مرکزی: به هیچ عنوان نباید برای یک سرویس مرکزی به یک سایت وابسته بود. بعنوان مثال نباید دارای یک پردازشگر مرکزی(متمرکز) جستجوها یا مدیریت مرکزی(متمرکز) تراکنش بود، چرا که کل سیستم به یک سایت خاصی وابسته میشوند. وابسته بودن به یک سایت خاص، حداقل به دو دلیل زیر غیر مطلوب میباشد: سایت مرکزی ممکن است یک گلوگاه[۶۱] باشد. سیستم ممکن است آسیب پذیر باشد. در یک سیستم توزیع شده، عملیات زیر (در میان سایر عملیات) حتما باید توزیع شده باشند: مدیریت دیکشنری پردازش جستجو کنترل همزمان کنترل بازیابی
قانون ۳: عملیات پیوسته: هیچگاه نباید نیاز به خاموش کردن (از قبل پیش بینی شده) کل سیستم برای اعمال تغییرات داشته باشیم. اضافه کردن سایت جدید X به سیستم توزیع شده D، نباید باعث توقف کل سیستم شود. اضافه کردن سایت جدید X به سیستم توزیع شده D، نباید نیازمند تغییری در برنامههای کاربر یا فعالیتهای ترمینال باشد[۴۵]. حذف سایت X از سیستم توزیع شده، نباید وقفههای غیر ضروری در سرویس ایجاد کند. ایجاد و حذف و تکثیر قطعات به صورت پویا باید در یک سیستم توزیع شده امکان پذیر باشد. باید بتوان بدون نیاز به خاموش کردن کل سیستم، DBMS یک سایت را به روز کرد.
قانون ۴: استقلال مکان[۶۲] : نه تنها کاربران نباید از محلی فیزیکی ذخیره دادهها مطلع باشند، بلکه از لحاظ منطقی باید تصور کنند که دادهها در سایتهای محلی خودشان قرار دارد. ساده کردن برنامههای کاربر و فعالیتهای ترمینال، اجازه تغییر سکو، فراهم کردن استقلال مکان برای عملیات ساده ، بازیابی سادهتر از عملیات به روز رسانی میباشد. داشتن طرحی برای نام گذاری داده توزیع شده[۶۳] و ایجاد پشتیبانی مناسب از طریق زیر سیستم دیکشنری[۴۵] مواردی که باید در مورد کاربران پیاده سازی شود: کاربر U باید شناسه معتبری برای ورود در سایتهای مختلف داشته باشد. پروفایل هر کاربر برای هر شناسه مجاز باید در دیکشنری باشد. دسترسیهای هر کاربر در هر سایت به وی اختصاص داده شود.
شکل۲‑۵ - مثالی از یک Distributed Data Naming Scheme [48]
قانون ۵: استقلال قطعات[۶۴] :سیستمهای توزیع شده از قطعه قطعه شدن دادهها پشتیبانی میکنند، منوط به اینکه یک رابطه خاص قابلیت تقسیم به قسمتهای مختلف برای ذخیره در محلهای فیزیکی گوناگون را داشته باشد. سیستمیکه این قابلیت را داشته باشد، از استقلال قطعات نیز پشتیبانی میکند. کاربران باید از لحاظ منطقی به گونه ای تصور کنند که گویا اصلا دادهها در قسمتهای مختلف ذخیره نشدهاند. از دلایل قطعه قطعه شدن دادهها، میتوان به افزایش کارآیی اشاره کرد. قطعه قطعه شدن افقی[۶۵] و قطعه قطعه شدن عمودی[۶۶] باید در متن یک پایگاه داده توزیع شده تعریف شود. استقلال قطعات همانند استقلال مکان باعث سادهتر شدن برنامههای کاربر و فعالیتهای ترمینال میشود. دادههایی که به کاربران نمایش داده میشود، از ترکیب منطقی قطعات مختلف (به واسطه الحاقها[۶۷] و اجتماعات[۶۸] مناسب) به دست میآید.
قانون ۶: استقلال Replication : کاربران باید از لحاظ منطقی به گونهای تصور کنند که گویا اصلا دادهها تکرار[۶۹] نشدهاند. سیستم توزیع شده از کپی برداری دادها پشتیبانی میکند، به شرط آن که یک رابطه( یا بطور کلیتر یک قطعه از رابطه) بتواند از لحاظ فیزیکی در کپیهای مجزا و در سایتهای مجزا ذخیره شود. کپی برداری دادهها باید همانند قطعه قطعه شدن برای کاربران شفاف (غیر قابل تشخیص) [۴۵] باشد. دلایل عمده کپیبرداری دادهها کارآیی، در دسترس بودن (دسترسی)، مشکل انتشار، به روز رسانی است. استقلال Replication همانند استقلال قطعات و استقلال مکان باعث سادهتر شدن برنامههای کاربر و فعالیتهای ترمینال میشود.
شکل۲‑۶- دو نوع متفاوت از replication در سیستمهای توزیع شده
قانون ۷: پردازش توزیع شده پرسوجوها[۷۰]: یکی از مهمترین و حیاتی ترین نکات در مورد سیستمهای توزیع شده، انتخاب استراتژی مناسب برای پردازش توزیع شده پرسوجو میباشد. پردازش پرسوجوها در سیستمهای توزیع شده شامل موارد زیر میباشد: عملیات محلی ورودی و خروجی[۷۱] و CPU در سایتهای مجزا، تبادل اطلاعات میان سایتهای فوق الذکر[۴۵]
قانون ۸ مدیریت توزیع شده تراکنش[۷۲] : دو نکته مهم برای مدیریت تراکنش، کنترل بازیابی[۷۳] و کنترل سازگاری[۷۴] میباشد که نیاز به اعمال دقت بیشتری در محیطهای توزیع شده دارند. در یک سیستم توزیعشده، یک تراکنش میتواند باعث اجرای کد در چندین سایت شده که همین امر خود میتواند باعث عملیات به روز رسانی در سایتهای مختلف شود. هر تراکنش را میتوان شامل چندین عامل[۷۵] در نظر گرفت که هر عامل، فرآیندی است که از طرف تراکنش در سایت به خصوصی اجرا میشود.
قانون ۹ استقلال سخت افزاری: صرف نظر از اینکه چه Platform سخت افزاری استفاده میشود، کاربران باید تصویر واحدی از سیستم داشته باشند. بهتر است بتوان یک DBMS را بر روی سیستمهای سخت افزاری مختلف اجرا کرد. بهتر است سیستمهای مختلف سخت افزاری سهم یکسانی در یک سیستم توزیع شده داشته باشند اما نمیتوان به راحتی فرض کرد که همواره میتوان از سیستمهای همگن استفاده کرد. به همین دلیل یک DBMS باید بر روی سیستمهای مختلف سختافزاری قابل اجرا باشد.
قانون ۱۰ استقلال سیستم عامل: بهتر است که علاوه بر استقلال سخت افزاری، قادر به راهاندازی DBMS بر روی سیستم عاملهای مختلف (حتی سیستم عاملهای مختلف بر روی یک سخت افزار) باشیم. حداقل سیستم عاملهای مهمیکه باید DBMS پشتیبانی کند (با توجه به معیارهای تجاری)، عبارتند از: MVS/XA؛ MVS/ESA، VM/CMS، VAX/VMS، UNIX(محصولات مختلف)، OS/2، MS/DOS و WINDOWS
قانون ۱۱: استقلال شبکه: مطلوب آن است که بتوانیم شبکههای نامتجانس مختلف را پشتیبانی نماییم. از دید یک سیستم توزیع شده، شبکه یک سرویس مطمئن انتقال پیغام میباشد. مفهموم مطمئن در عبارت فوق را میتوان بدین صورت توصیف نمود که به طور مثال اگر شبکه پیغامیرا از سایت X برای تحویل به سایت Y دریافت کرد، سرانجام آن پیغام را به سایت Y تحویل دهد. نباید در محتوای پیغامها خللی ایجاد شده و پیغامها باید به ترتیب فرستاده شدن ارسال شده و بیش از یکبار نیز تحویل مقصد نشوند. شبکه مسئول احراز هویت سایت[۷۶] نیز میباشد. یک سیستم ایده آل باید هم از شبکههای محلی[۷۷] و هم از شبکههای گسترده[۷۸] پشتیبانی نماید. سیستمهای توزیع شده باید معماریهای مختلف شبکه را پشتیبانی نمایند.
قانون ۱۲:استقلال DBMS: سیستم توزیع شده ایده آل باید استقلال DVBMS را مهیا سازد[۴۵]
یادگیری ماشین[۷۹]
به عنوان یکی از شاخههای وسیع و پرکاربرد هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی به تنظیم و اکتشاف شیوهها و الگوریتمهایی میپردازد که بر اساس آنها رایانهها و سامانهها توانایی تعلٌم و یادگیری پیدا میکنند.
اهداف و انگیزهها
هدف یادگیری ماشینی این است که کامپیوتر (در کلیترین مفهوم آن) بتواند به تدریج و با افزایش دادهها بازدهی بالاتری در وظیفهی مورد نظر پیدا کند. گسترهی این وظیفه میتواند از تشخیص خودکار چهره با دیدن چند نمونه از چهرهی مورد نظر تا فراگیری شیوهی گامبرداری برای روباتهای دوپا با دریافت سیگنال پاداش و تنبیه باشد.
شکل۲‑۷ – روال کلی یک الگوریتم یادگیری ماشین (یادگیری با نظارت) [۴۳]
طیف پژوهشهایی که در یادگیری ماشینی میشود گستردهاست. در سوی نظری آن پژوهشگران بر آناند که روشهای یادگیری تازهای به وجود بیاورند و امکانپذیری و کیفیت یادگیری را برای روشهایشان مطالعه کنند و در سوی دیگر عدهای از پژوهشگران سعی میکنند روشهای یادگیری ماشینی را بر مسایل تازهای اعمال کنند. البته این طیف گسسته نیست و پژوهشهای انجامشده دارای مولفههایی از هر دو رویکرد هستند.
تقسیمبندی مسایل
یکی از تقسیمبندیهای متداول در یادگیری ماشینی، تقسیمبندی بر اساس نوع دادههای در اختیار عامل هوشمند است. به سناریوی زیر توجه کنید: فرض کنید به تازگی رباتای سگنما خریدهاید که میتواند توسط دوربینی دنیای خارج را مشاهده کند، به کمک میکروفنهایش صداها را بشنود، با بلندگوهایی با شما سخن بگوید و چهارپایش را حرکت دهد. همچنین در جعبهی این ربات دستگاه کنترل از راه دوری وجود دارد که میتوانید انواع مختلف دستورها را به ربات بدهید. در پاراگرافهای آینده با بعضی از نمونههای این دستورات آشنا خواهید شد.
اولین کاری که میخواهید بکنید این است که اگر ربات شما را دید صدای A تولید کند اما اگر غریبهای را مشاهده کرد با صدای بلند صدای B را پخش کند. فعلاً فرض میکنیم که ربات توانایی تولید آن صداها را دارد اما هنوز چهرهی شما را یاد نگرفتهاست. پس کاری که میکنید این است که جلوی چشمهایش قرار میگیرید و به کمک کنترل از راه دورتان به او دستور میدهید که چهرهای که جلویش میبیند را با صدای A مربوط کند. اینکار را برای چند زاویهی مختلف از صورتتان انجام میدهید تا مطمئن باشید که ربات در صورتی که شما را از مثلاً نیمرخ ببیند صدای B را پخش نکند. همچنین شما چند چهرهی غریبه نیز به او نشان میدهید و چهرهی غریبه را با دستور صدای B مشخص میکنید. در این حالت شما به کامپیوتر ربات گفتهاید که چه ورودیای را به چه خروجیای مربوط کند. دقت کنید که هم ورودی و هم خروجی مشخص است و در اصطلاح خروجی برچسبدار [۳۱] است. به این شیوهی یادگیری، یادگیری بانظارت[۸۰] [۳۲] میگویند.
اینک حالت دیگری را فرض کنید. برخلاف دفعهی پیشین که به رباتتان میگفتید چه محرکای را به چه خروجیای ربط دهد، اینبار میخواهید ربات خودش چنین چیزی را یاد بگیرد. به این صورت که اگر شما را دید و صدای A به نحوی به او پاداش دهید (مثلاً به کمک همان کنترل از راه دورتان) و اگر به اشتباه صدای B را پخش کرد، او را تنبیه کنید (باز هم با همان کنترل از راه دورتان). در این حالت به ربات نمیگویید به ازای هر شرایطی چه کاری مناسب است، بلکه اجازه میدهید ربات خود کاوش کند و تنها شما نتیجهی نهایی را تشویق یا تنبیه میکنید. به این شیوهی یادگیری، یادگیری تقویتی[۸۱] [۳۳] میگویند.
در دو حالت پیش قرار بود ربات یک ورودی را به یک خروجی مرتبط کند. اما گاهی وقتها تنها میخواهیم ربات بتواند تشخیص دهد که آنچه میبیند (یا میشنود و…) را به نوعی به آنچه پیشتر دیدهاست ربط دهد بدون اینکه به طور مشخص بداند آن چیزی که دیده شدهاست چه چیزی است یا اینکه چه کاری در موقع دیدنش باید انجام دهد. ربات هوشمند شما باید بتواند بین صندلی و انسان تفاوت قایل شود بیآنکه به او بگوییم این نمونهها صندلیاند و آن نمونههای دیگر انسان. در اینجا برخلاف یادگیری بانظارت هدف ارتباط ورودی و خروجی نیست، بلکه تنها دستهبندی آن ها است. این نوع یادگیری که به آن یادگیری بینظارت[۸۲] [۳۴] میگویند بسیار مهم است چون دنیای ربات پر از ورودیهایی است که کسی برچسبی به آن ها اختصاص نداده اما به وضوح جزیی از یک دسته هستند.یادگیری بینظارت را میتوان به صورت عمل کاهش بعد [۳۵] در نظر گرفت.
از آنجا که شما سرتان شلوغ است، در نتیجه در روز فقط میتوانید مدت محدودی با رباتتان بازی کنید و به او چیزها را نشان دهید و نامشان را بگویید (برچسبگذاری کنید). اما ربات در طول روز روشن است و دادههای بسیاری را دریافت میکند. در اینجا ربات میتواند هم به خودی خود و بینظارت یاد بگیرد و هم اینکه هنگامیکه شما او را راهنمایی میکنید، سعی کند از آن تجارب شخصیاش استفاده کند و از آموزش شما بهرهی بیشتری ببرد. ترکیبی که عامل هوشمند هم از دادههای بدون برچسب و هم از دادههای با برچسب استفاده میکند به یادگیری نیمه-نظارتی[۸۳] [۳۶] میگویند.
یادگیری بانظارت[۸۴]
یادگیری تحت نظارت، یک روش عمومیدر یادگیری ماشین است که در آن به یک سیستم، مجموعه ای از جفتهای ورودی – خروجی ارائه شده و سیستم تلاش میکند تا تابعی از ورودی به خروجی را فرا گیرد. یادگیری تحت نظارت نیازمند تعدادی داده ورودی به منظور آموزش سیستم است. با این حال ردهای از مسائل وجود دارند که خروجی مناسب که یک سیستم یادگیری تحت نظارت نیازمند آن است، برای آن ها موجود نیست. این نوع از مسائل چندان قابل جوابگویی با بهره گرفتن از یادگیری تحت نظارت نیستند. یادگیری تقویتی مدلی برای مسائلی از این قبیل فراهم میآورد. در یادگیری تقویتی[۳۷]، سیستم تلاش میکند تا تقابلات خود با یک محیط پویا را از طریق آزمون و خطا بهینه نماید. یادگیری تقویتی مسئلهای است که یک عامل که میبایست رفتار خود را از طریق تعاملات آزمون و خطا با یک محیط پویا فرا گیرد، با آن مواجه است. در یادگیری تقویتی هیچ نوع زوج ورودی-خروجی ارائه نمیشود. به جای آن، پس از اتخاذ یک عمل، حالت بعدی و پاداش بلافصل به عامل ارائه میشود. هدف اولیه برنامهریزی عاملها با بهره گرفتن از تنبیه و تشویق است بدون آنکه ذکری از چگونگی انجام وظیفه آن ها شود.
Q-Learning
Q-learning یک تکنیک یادگیری تقویتی است که با یادگیری یک تابع اقدام/مقدار[۸۵]، سیاست مشخصی را برای انجام حرکات مختلف در وضعیتهای مختلف دنبال می کند. یکی ازنقاط قوت این روش، توانایی یادگیری تابع مذکور بدون داشتن مدل معینی از محیط می باشد. اخیرا در این روش اصلاحی با نام Q-learning تاخیری انجام شده که بهبود قابل توجهی ایجاد نموده است. در روش اخیر یادگیری PAC با فرایندهای تصمیم مارکوف ترکیب شده اند.[۳۸]
شکل ۲‑۸ - فلوچارت Q learning [44]
در یک مسئله یادگیری تقویتی با عاملی روبرو هستیم که از طریق سعی و خطا با محیط تعامل کرده و یاد میگیرد تا عملی بهینه را برای رسیدن به هدف انتخاب نماید. یادگیری تقویتی از اینرو مورد توجه است که راهی برای آموزش عاملها برای انجام یک عمل از طریق دادن پاداش و تنبیه است بدون اینکه لازم باشد نحوه انجام عمل را برای عامل مشخص نمائیم.
مقایسه Q-learning با یادگیری با ناظر
یادگیری تقویتی از دو جنبه با یادگیری با ناظر تفاوت دارد:
شکل ۰۲‑۹ - تفاوت یادگیری با نظارت و Q-learning
یادگیری Q-learning نوعی از یادگیری تقویتی بدون مدل است که بر پایه برنامه ریزی پویای[۸۶] اتفاقی عمل میکند. در یادگیری Q –Learning بجای انجام یک نگاشت از States به مقادیر حالتها، نگاشتی از زوج (حالت ، عمل) ه مقادیری که Q-value نامیده میشوند، انجام میگردد.