۰۰۴/۰
انگشتان پا
COP
۶۵۴/۰
۱۴
۱۶۵/۰
۰۱۰/۰
سینه ی پا
۳۴۱/۰
۱۴
۲۲۲/۰-
۰۰۱/۰
میانه پا
۱۹۸/۰
۱۴
۲۲۳/۰-
۹۴۳/۱
پاشنه
جدول ۴-۱۸٫ نتایج آزمون tتست مستقل جهت مقایسه مسافت جابجایی COP دو گروه جوان و نوجوان فوتبالیست
فرض برابری واریانس برای تمامی متغیرها غیراز متغیر میانه پا تایید میشود. در این متغیر پراکندگی دادهها در گروه نوجوان بیشتر از جوانان است. اما برای فرض مقایسه میانگینها، دوباره با یک sig مشکوک برای متغیر پاشنه پا مواجه هستیم و میتوان در سطح اطمینان نه چندان بالای ۸۰ درصد ادعا کرد که اختلافی معنادار در این متغیر بین جوانان و نوجوانان وجود دارد(جدول۴-۱۸).
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
در فصل چهارم نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها ارائه گردید. در فصل پیش رو ابتدا خلاصه تحقیق بیان شده سپس به بحث و تفسیر پیرامون نتایج به دست آمده از مطالعه، مقایسه نتایج با تحقیقات انجام شده در این حیطه و نتیجه گیری نهایی پرداخته شده است. در نهایت نویسنده در ارتباط با موضوعات قابل بررسی در تحقیقات آینده ارائه گردیده است.
۵-۲- خلاصه تحقیق
فوتبال یک ورزش تیمی و محبوبترین ورزش در بیشتر کشورهای جهان است که توسط دو تیم یازده نفره متشکل از بازیکنان فوتبال با یک توپ فوتبال بر روی چمن طبیعی یا مصنوعی با هدف گلزدن انجام میگیرد. یازده بازیکن هر تیم شامل چند مهاجم، هافبک، مدافع و یک دروازهبان میشوند که توسط سرمربی در زمین چیده میشوند و مانند یک سیستم عمل میکنند که سیستم فوتبال نامیده میشود. در این ورزش مهیج پا یک سطح نسبتا کوچک حمایتی است که تعادل بدن را حفظ می کند و یک تغییر بیومکانیکی کوچک در آن ممکن است کنترل پاسچر را تحت تاثیر قرار داده و توزیع فشار کف پا را تغییر دهد. از این رو هدف تحقیق بررسی تغییرات پویای الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و Cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز در حین راه رفتن بود. آزمودنی ها شامل ۸ نفر نوجوان با میانگین وزن ۷۳/۶±۹۲/۴۹ کیلوگرم، میانگین قد ۷۲/۴±۸۹/۱۷۵ سانتی متر، و میانگین سن ۷۲/۰±۸/۱۳ سال، و ۷ نفر جوان با میانگین وزن ۰۳/۶±۶۰/۵۵ کیلوگرم، میانگین قد ۳۸/۴±۶۴/۱۷۷ سانتی متر، و میانگین سن ۸۷/۰۹/۱۴ سال ، فاقد آسیب دیدگی، بودند در ابتدا با بهره گرفتن از تست کف پای خیس در بین همسالان خود مورد ارزیابی قرار گرفتند و پس از مشاهده نرمال بودن کف پای آنها با بهره گرفتن از دستگاه emed تست اصلی برای اندازه گیری شاخص های مورد نظر انجام پذیرفت. از آزمون t مستقل جهت تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل ها تفاوت معنی داری را در بین دو گروه نوجوان و جوان نشان نداد(۰۵/۰p).
۵-۳-بحث و بررسی
در انجام حرکات ورزشی بخصوص حرکاتی که سرعت بالا همراه با جابجایی دارند شاخص قوس، میزان توزیع فشار کف پایی و عوامل دیگری برای انجام هرچه بهتر ضروری می باشد. همچنین تحقیقات کمی وجود دارد که فاکتورهایی را بر روی کف پای ورزشکاران سنجیده باشند، هدفت حقیق حاضر تعیین این بود که آیا تفاوتی در الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز وجود دارد.
در تحقیقات کات و همکاران(۲۰۰۹) گزارش شد که نوسانات پاسچر و COP در وضعیت ایستا توسط نوع پا تحت تاثیر قرار نگرفت. بنابراین هر تغییری در فشارهای سطح تماس که ممکن است بین سه نوع پا وجود داشته باشد برای تغییر توزیع وزن یا نوسان روی سطح اتکا حین ساکن ایستادن کافی نیست. اگرچه ممکن است که نتیجه گرفته شود که سوپینیشن یا پرونیشن بیش از حد پا اثر ناسازگاری بر کنترل پاسچر ندارد، این نیز ممکن است که ساکن ایستادن نیاز مبرمی بر سیستم کنترل پاسچر برای کشف نقوص ناشی از تغییر بازخورد یا ناهنجاری های ساختاری اعمال نمی کند. آنها گزارش کردند که نوسان پاسچر بین گروه ها متفاوت نبود اما پرونیتور ها نسبت به سوپینیتورها انحراف نوسان بیشتری اطراف سطح اتکا، یعنی افزایش شاخص ثبات داشتند. همچنین نتیجه گرفتند که تفاوت در ثبات مکانیکی پا می تواند دلیل این یافته ها باشد. در تحقیقی که توسط هرتل و همکان(۲۰۰۷) صورت گرفت، رابطه بین نوع پا و کنترل پاسچر ایستا بررسی شد. در این تحقیق شرکت کنندگانی با پای گود به طور معنی داری اندازه های مسافت انحراف مرکز فشار بیشتری را نسبت به شرکت کنندگانی با پای نرمال نشان داد. در حالی که تفاوت معنی داری در اندازه های سرعت انحراف COPبین انواع مختلف پا دیده نشد. هرتل و دیگران گمان کردند که دلیل اختلال کنترل پاسچر در شرکت کنندگانی با پای گود مربوط به کوچکتر بودن میزان تماس سطح کف پا با زمین بود. فقدان مانع آناتومیکی حین تماس اجازه می دهد سطح اتکا در پای گود به سمت داخل و خارج تغییر جهت دهد. علاوه بر آن شاید کم بودن سطح تماس میزان بازخورد پوستی را محدود کند که این امر حرکات جبرانی که منجر به افزایش نوسان پاسچر میشود، کاهش خواهد داد(۱۸). در تحقیقات عبدلی و همکاران(۱۳۹۰) گزارش شد که یک رابطه معنی دار بین متغیر توانایی حرکتی و تعادل و عدم وجود رابطه معنی دار بین دیگر توانایی های حرکتی (سرعت، چابکی، پرش طول، پرش ارتفاع) با میزان قوس کف پا دلالت دارد .نتایج این تحقیق هیچ رابطه منفی و معنی داری را بین متغیرهای توانایی های حرکتی و تغییر شکل کف پا نشان نداد .بر این اساس نتیجه گیری کلی مبنی بر وجود و یا عدم وجود رابطه معنی دار مثبت یا منفی بین تمامی توانایی های حرکتی با تغییر شکل پا نسنجیده است و با تحقیقات بیشتر در این زمینه می توان به وجود رابطه معنی دار هر چند ضعیف بین برخی متغیرهای توانایی حرکتی و تغییر شکل های پا به ویژه بین دو گروه کف پای گود و صاف پی برد. کشف این روابط شاید به آشکار شدن سازگاری هایی که بین تغییر شکل پا و متغیرهای توانایی حرکتی وجود دارد، کمک خواهد کرد. در تحقیق حاضر با توجه به آزمون های صورت گرفته هیچ اختلاف معنا داری در تغییر شاخص قوس پای جوانان و نوجوانان فوتبالیست دیده نشد که به توان با استناد به آن گفت که ورزش فوتبال باعث تغییر ساختاری و عملکردی در کف پای ورزشکاران میشود که البته با توجه به میانگین و انحراف استاندارد به دست آمده ما شاهد این هستیم که با بالاتر رفتن سن ورزشکاری در رشته فوتبال بطور محسوسی کف پای جوانان نسبت به نوجوانان دارای قوس کمتر خواهد بود. تحقیق حاضر با تحقیق عبدلی و همکاران(۱۳۹۰) همخوانی نداشت وبا تحقیقات کات و همکاران(۱۸) و هرتل و همکاران(۶۱) همخوانی داشت پس با استناد به نتایج به دست آمده از تحقیق برای جلوگیری از کم تر شدن ناهنجاری در سال های آتی می توان از کفش ها و یا کفی های طبی مناسب برای افراد در سنین پایین (نوجوانان) استفاده کرد.
تحلیل پارامترهای زمانی فضایی و فشار کف پا توزیع بار کف پای گود را برای بررسی ممکن می سازد. برنز و همکاران(۲۰۱۰)گزارش کردند که سه تفاوت در اندازه های زمانی فضایی بین انواع پای گود و نرمال وجود دارد. سطح تماس زیر ناحیه میان پا در گروه کف پای ایدئوپاتیک در مقایسه با گروه نرمال کوچکتر((۰۰۲/۰>p،۰۲۴/۳- =z) و زمان تماس برای کل پا برای گروه کف پای گود نرولوژیک در مقایسه با دو گروه پای نرمال و پای گود ایدئوپاتیک طولانی تر بود((۰۰۱/۰>p،۰۲۴/۳- =z). اوج فشار تنها در ناحیه پشت پا بین گروه ها تفاوت داشت که در گروه کف پای گود ایدئوپاتیک نسبت به گروه نرمال ((۰۲۱/۰>p،۳۱۴/۲- =z) و همچنین در گروه کف پای گود ایدئوپاتیک نسبت به گروه کف پای گود نورولوژیک بیشتر بود ((۰۱۸/۰>p،۳۴۳/۲- =z).آنها نشان دادند که انتگرال های زمان فشار در دو گروه کف پای گود در مقایسه با گروه نرمال بیشتر بود. انتگرال زمان فشار به صورت مجموع اوج فشار در هر فریم تماس پا ضربدر مدت تماس پا محاسبه شد. بنابراین نتایج حاکی از آن است که انتگرال های زمان فشار بیشتر ثبت شده در گروه کف پای گود ایدئوپاتیک عمدتا نتیجه افزایش اوج فشار در نواحی زیر پشت و جلوی پا بود. چنین افزایشی در اوج فشار ممکن است جبرانی برای کمبود بار اعمال شده در ناحیه زیر میان پا باشد. در حالی که انتگرال های زمان - فشار بیشتر ثبت شده در گروه کف پای گود نورولوژیک به طور غالب ناشی از افزایش مدت زمان تماس پا بود. چنین افزایشی در زمان تماس ممکن است به دلیل ضعف اندام تحتانی در این آزمودنی ها باشد که دینامیک نرمال پا را حین راه رفتن تغییر می دهد. لازم به ذکر است که آزمودنی هایی که در گروه کف پای گود نورولوژیک بودند، به طور میانگین، از گروه های نرمال و کف پای گود ایدئوپاتیک مسن تر بودند که ممکن بود اثری در ویژگی های راه رفتن، داشته باشد(۶۵). نتایج تحقیق وونگ و همکاران(۲۰۰۷)گزارش کردند که توزیع فشار کف پایی غالب مسئولیت اولیه پیشروی حرکات را در هنگام انجام حرکات مخصوص فوتبال(جابجایی، چابکی، پرش ها) با توجه به سمت غیر غالب برعهده دارند که این موضوع نشان می داد میزان توزیع فشار کف پایی در ابتدای حرکات، در نواحی جلویی پای غالب به نسبت پای غیر غالب افزایش می یابد. با توجه به اینکه توزیع بار در سمت غیر غالب بر خلاف سمت غالب که به سمت داخل پاست، به نظر می رسد که فشار و نیروی پیشروی (در ناحیه انگشت شست و سایر انگشتان) در سه مولفه اصلی(زمان تماس، اوج فشار و سطح تماس) سمت غالب جایی نداشته باشد.(۶۶). نتایج حاصل از فشار کف پایی در پای سالم و پارامترهای وابسته به آن در ۱۱ مسک مختلف در قیاس با داده های فشار کف پایی در افراد نرمال پوتی و همکاران،( ۲۰۰۸) نشان داد که در ناحیه وسط پا همه پارامترها شامل حداکثر فشار، سطح تماس، زمان تماس، انتگرال نیرو و فشار زمان از داده های طبیعی بیشترند. البته، حداکثر فشار در ناحیه جلوی پا و تمامی متاتارسال ها در آزمودنی های این تحقیق ، کمتر از داده های نرمال فشار کف پایی بود؛ هرچند به علت زمان تماس، بیشتر آزمودنی ها نسبت به داده های نرمال انتگرال های نیرو و فشار مشابه هم بودند. در ناحیه انگشت شست هم فشار بیشتری اعمال می شد و زمان تماس هم بیشتر بود . به طور کلی ، فشار در نسبت به داده های نرمال در ناحیه وسط پا و پای بلند افراد شست بیشتر و در ناحیه جلوی پا و متاتارسال ها کمتر بود ؛ هرچند زمان تماس نسبت به داده های نرمال بیشتر بود(۶۷).
در تحقیق حاضر، به منظور بالا بردن دقت اندازه گیری، سطح کف پا با بهره گرفتن از نرم افزار، به صورت خودکار، به ده ناحیه تقسیم شد. نتایج تحقیق اختلاف معنی داری را بین انواع پا نشان نداد. در این تحقیق تمام آزمودنی های به کار گرفته شده ، فاقد درد پا بودند و با تحقیقات وونگ و همکاران(۶۶)، پوتی و همکاران(۶۷) و همخوانی داشت به علت اینکه در ابتدای مرحله راه رفتن (پای غالب) میزان توزیع فشار کف پایی افزایش یافت. که این افزایش شامل حداکثر فشار، سطح تماس، زمان تماس و در وسط پا بود. و نیز به علت طولانی تر شدن زمان تماس و نیز ثبت بالای میزان انتگرال فشار زمان (افزایش سطح تماس) با تحقیق حاضر که به طور محسوسی نشان می دهد پای جوانان نسبت به نوجوانان دارای قوس کمتر است همخوانی دارد. و با تحقیقات برنز و همکاران(۶۵)همخوانی نداشت چون فشار کف پایی بیشتر در پشت و جلو پا افزایش داشت. در نتیجه برای توزیع فشار کف پایی بهتر است از کفش ها یا کفی های طبی مناسب استفاده کرد تا بتوان از کمتر شدن قوس پا در سنین بالا جلوگیری کرد.
تحقیقات کمی وجود دارد که شاخص COP را بر روی ورزشکاران بسنجد در تحقیقی که توسط لداکس و همکاران(۲۰۰۸) صورت گرفت گزارش کردند که شاخص والگوس قوزک[۴۹](MVA) ها به طور معنی داری بین افرادی با پای صاف و نرمال متفاوت بود(۰۳۱۴/۰=p) که نشان دهنده تغییر در توازن ایستا بود، همچنین شاخص انحراف مرکز فشار[۵۰](CPEI) به طور معنی داری در دو پا متفاوت بود(۰۰۰۳/۰=p) که نشان می داد عملکرد پویای پا نیز توسط نوع پا تحت تاثیر قرار می گیرد. پارامترهای دیگر مورد ارزیابی در این تحقیق مانند فشار کف پا و زاویه پا، از نظر
نیرزد بآن دم، که دل آرزو بچیزی نمود و نشد، ز آن او (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۳۸۵)
زن در این شعر باز معشوق زمینی است که وسیلهای برای کامیابی است و از او به عنوان کالا استفاده میشود.
و جسم زن مدنظر است و ستوده شده است به عنوان نوعی از داراییهای مرد نگاه شاعر نیز نگاهی مرد سالارانه است که در اینجا با توجه به نظر سهراب سپهری به زن با نام چراغ لذت مینگرد.
کابینه نیم بند
ای یار لطیفه گوی مرشد با آنهمه منطق چرندی
«کابینه نیم بند» خواندی این دولت آبروی مندی
آنزن که عفیف و بی کمال است زآن عالمه لوند بهتر
آن میوه که بو ندارد اصلا زآن میوه که کرده گند بهتر
زآن دولت عهد با عدو بند کابینه نیم بند بهتر
جواب عشقی
گفتی که زن نجیبه باید: در خانه نشسته، کم خروشد
آن زن که نجیبه است با کس از خانه برون، همی نجوشد
هر جا که رود تو مطمئن باش در حفظ خود او، نکو بکوشد
و آنزن که لوند بود بر عکس پند و سخن تو، کی نیوشد؟
هم عصمت خود، دهد برندان هم آبروی ترا فروشد
آن به که زن لوند خانه: بنشیند و خون دل بنوشد (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۰۷- ۴۰۸)
ابتدای شعر با دفاع از کابینه سروده شده است و در جواب مقالهای نوشته شده است در اینجا عشقی از زنان عفیف و نجیب در مقابل زنانی که دلبری میکنند دفاع میکند و معتقد است زن با آگاهی از محیط اجتماع و با حفظ عفت میتواند به اجتماع بیاید و دوشادوش مردان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بپردازد نباید به خاطر عقاید قدیمی که زن اگر در خانه باشد در امان است او را از اجتماع دور کنیم عشقی با آوردن تمثیل فقط زن را مورد خطاب قرار نداده است بلکه آن را وسیلهای برای مقایسه دو دولت یعنی اولی (زن عفیفه) کابینه نیم بند که با دشمن سازگار نیست و در مقابل او اطاعت کننده بی چون و چرا نمیباشد دومی (زن لوند) را با دولتی که با دشمن سازگار است و در مقابل او اطاعت کننده بی چون و چراست و دروغهای آنان را صدق میپندارد عشقی به زن نگاهی متجددانه دارد و میخواهد زن به حقوق اصلی خود دست یابد.
آبروی دولت
دولت بریش زرد «ظهیر» آبرو گرفت کناس را بیار، که کابینه بو گرفت
طوری نموده بود به جمهوریت … گویی پسر عموست که دختر عمو گرفت
که اعتدال و گه رادیکال، گاه سوسیال، بدتر از آن زنیست که هفتاد شو گرفت (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۱۷- ۴۱۸)
در اینجا شاعر ضمن بیان اوضاع مملکت و سر سپردگی عاملان حکومت به دولتهای اجنبی و فرمان پذیرفتن از آنان کشور بیگانه را نظامی مرد سالار میداند که به زن دختر عمو به عنوان کالایی مینگرد که فقط وسیله کامیابی آنهاست در اینجا با تمثیل شاعر مشخص میشود که حقوق زنان پایمال شده است و به آنان به عنوان جنس دوم که قدرت اختیار و عمل را از دست دادهاند نگریسته میشود و با نگاهی دیگر زن به عنوان عزت و شرف و ناموس است و وطنی که بر باد میرود و شخصیت او مدنظر نیست.
ماستمالی
هر آنکه بی خبر از فن … شد دچار زندگی پست و نان خالی شد
بود یکی ز رجال بزرگ امروزی از آن سبب که زن خلق، در لیالی شد (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۲۰- ۴۲۲)
در این شعر ضمن بیان شرح حال سردمداران پست که به خاطر بی کفایتی از عهده اداره امور مملکت بر نمیآیند نصیر الدوله را مثل زنی میداند که در شب متولد شده است نگاه شاعر به زن با آنکه همیشه دیدی ارزشمندانه داشته است مرد سالارانه است در اینجا مرد را از زن کمتر دانسته است که از عهده انجام امور خود بر نمیآید و به زن به دید تحقیر مینگرد و به قصد تحقیر و دشنام دادن به مردان آنان را به زن تشبیه کرده است.
خر تو خر
این چه بساطی است، چه گشته مگر؟ مملکت از چیست؟ شده محتضر
موقع خدمت همه مانند خر جمله اطباش، به گل مانده در
به به از این مملکت خر تو خر
مادر بیچاره، فتاده علیل دخترک اندر پی هر کج سبیل
پرستارانش ز وزیر و وکیل جمله فتادند، بفکر آجیل
به به از این مملکت خر تو خر (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۴۲۴)
در اینجا شاعر اشاره دارد به وضع نابسامان زندگی زنان در جامعه که باعث میشود به بیراهه کشیده شوند و این نتیجه حکومت بی قانون است در اینجا عشقی به دفاع از زن میپردازد و شخصیت او را بالاتر از آن میداند که زیر چکمه نابرابری لگدمال شود جبر زمانه که باعث تحقیر شخصیت زن شده است نکوهش میکند و به عاملان تبعیض علیه زنان مرده باد میگوید.
در هجو وحید دستگردی
ای وحید دستگردی! شیخ گندیده دهن ای بنامیده همی، گند دهانت را سخن
عارف و عشقی همی گیرند پول از انگلیس تف برویت: ای کنیز پست «سرپرسی لرن»
زن صفت! مانند بچه مرده زن نالیدهاند سالها از دست ظلم انگلستان این دو تن
کیست آنکس، کو ندارد شعری از عارف زبر؟ در کدامین قریه ویران، کدامین بیوه زن؟ (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۲۸- ۴۳۱)
در شعر شاعر ضمن هجو و نکوهش وحید دستگردی او را مانند زنان میداند و تحقیر میکند میتوان گفت شاعر نیز از جو مرد سالارانه که به مدح مردان و تحقیر زنان میپرداختهاند نتوانسته جدا شود وقتی به خشم میآید بدترین فحشها را نثار ناموس (زن) میکند که از آوردن آنها به خاطر اینکه عفت کلام رعایت نشده است معذوریم.
عشقی میپندارد زنان باید از قید و بند تحمیلی رها شوند و با مردان مساوی باشند اما عیبی نمیبیند که برای تحقیر و دشنام مردان آنان را به زن تشبیه کند.
وی با عنوان کردن مرد به نام کنیز علاوه بر تحقیر به یکی از جنبه های استثمار بانوان اشاره دارد که در آن روزگار کمرنگ شده است.
در هجو شیخ ممقانی
از دست هر که هر چه بستانده و ستانی از دست تو ستانند، با دست آسمانی
کف رنج بیوه گانرا، مال یتیمه گانرا اموال این و آنرا، حینی که میستانی
۵- غزالی آنرا پیوند حقیقت و شریعت میداند. زیرا انسان مطلبی را که نمیدانست بدون اکتساب درمییابد.
۶- الهام پس از دوری از شهوات و عبادات بسیار حاصل میشود.
۷- الهام مفید معارف کلی و نظری است.
۸- عارف در الهام میتواند برخی امور آینده را پیشبینی کند. مثلا حلاج از به دار آویخته شدن خود خبر داد.
۹- عارف میتواند افکار و خطورات ذهنی دیگران را بخواند.
د: معرفت اشراقی:
معرفتی است که توسط اشراق عقل فعال حاصل میشود. ابن سینا و سهروردی به این امر معتقد بودند.
۱- انوار عقلی بر نفوس مجرد از حواس و ماده به حسب استعدادشان عطا میشود.
۲- هر چه مجاهده بیشتر شود انوار بیشتری بر قلب او اضافه میشود. این انوار از طریق کشف، ذوق، مشاهده (سه طریق گذشته) بر انسان وارد میشود.
۳- سهروردی آنرا محصول[۱۴۳] دو امر میداند:
اول: توغّل و تلاش در مسائل فلسفی. یعنی معرفت عقلی که مستفاد از استدلال و برهان است و نور الانوار را ادراک عقلی مینماید.
دوم: معرفت ذوقی و شعوری: یعنی معرفتی که توسط ذوق، کشف، الهام، حدس برای انسان حاصل میشود. و ارتباط موجودات را با خالق آنها درمییابد.
۴- معرفت اشراقی، معرفتی عقلی است و دارای محتوای عقلی است و توسط اشراق عقل فعال حاصل میشود.
فتح و فتوحات
این واژه نیز در عرفان دارای اهمیت ویژهای است. عرفاء گاهی از مکاشفات خود از تعبیر فتح یاد میکنند. فتح در لغت به معنای گشایش است. کلید این گشایش را مفتاح گویند. خداوند در قرآن خود را صاحب این مفاتیح میداند[۱۴۴]. بوعلی سینا که نظام عالم را علّی و معلولی تصور میکند، این مفاتیح را علل اربعه میداند، اما در عرفان نظام غیب و شهود برقرار است و مراد از آن ظهور و خفای اسماء الهی است. انسانی که میخواهد به این مفاتیح دست پیدا کند، باید این اسماء[۱۴۵] را در خود بیابد و خود را مظهر اسماء و صفات کند. اما فتح دارای سه مرتبه است در اینجا به آنها اشاره میکنیم:
۱- فتح قریب: این اصطلاح از آیهی شریفهی « نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ »[۱۴۶] استفاده شده است. مراد از این اصطلاح این است که انسان منازل نفس را پشت سر بگذارد و به مقامات روحی و قلبی برسد. خداوند در قرآن انسان را ملزم میسازد که به نفس و بررسی آن و حفاظت از آن بپردازد: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ »[۱۴۷] در این مرتبهی انسان اولین کلید فتح علوم غیبی را بدست میآورد و میتواند در مراتب بالا صعود کند. اما این فقط گام اول است و گامهای بعدی در راه است. قلب انسان محل ریزش انوار الهی و شناخت حقایق عالم است. قلب پائینترین مرتبهی نفس انسانی است.
۲- فتح مبین: این اصطلاح از آیهی شریفهی: « إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا »[۱۴۸] استفاده شده است. این مرتبه هنگامی برای انسان میسر میشود که انسان مرحلهی پیشین را پشت سر گذارده باشد و به کمالات قلبی رسیده باشد. در این مرحله انسان به مقام ولایت میرسد و اسمای الهی بر او تجلی میکند در این مرحله کمالات قلبی نابود نمیشوند، بلکه به صورت کاملتر در این مرحله یافت میشوند. این مرحله مربوط به مرحلهی میانی نفس انسان که به «سر» معروف است میشود. انسان در مرحلهی سر به اسمای الهی متجلی میشود. البته تعبیر به (سّر و قلب) در کلام استاد جوادی و حنا فاخوری که در تعریف مکاشه ذکر شد عکس یکدیگرند.
۳- فتح مطلق: این اصطلاح از آیهی شریفهی « إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ »[۱۴۹] اخذ شده است. در این آیه که در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است به نوع خاصی از فتح اشاره نشده است و لذا فتح مطلق را قصد نموده است این آیه معنای به کمال رسیدن انسان و به نتیجه رسیدن است. لذا وقتی این آیهی شریفه نازل شد، پیامبر فرمود به من وعدهی فوت و رحلت از این جهان داده شده است. در این مرحله ذات احدی خدا بر عارف تجلی میکند و تمام رسوم و آثار مخلوقیت از او سلب میشود و به مقام فنای الهی میرسد.[۱۵۰] در این مقام عارف جز خدا را نمیبیند و جز صدای او را نمیشنود. البته این فناء، فناء وجودی نیست، فنای شهودی است. یعنی عارف غیر از خدا را نمیبینید نه اینکه وجود او با خداوند متحد شود. این مقام تعالی بس عظیم است که برای همگان قابل دسترسی نیست.
مشاهده و مکاشفه
این دو اصطلاح از مهمترین اصطلاحات در عرفان و همچنین تجربه دینی به شمار میروند. بهترین و گزیدهترین نوع فکر و اندیشه در نزد اهل علوم عقلی (حدس) و «قوهی قدسیه» است. ابن سینا بالاترین مرتبهی فکر را هنگامی میداند که انسان مستقیماً از مبادی معلوم به مجهول برسد و آنرا روشن کند و در این طریق تردد نکند. این سرعت انتقال را در فلسفه «قوه حدس» مینامند اما عارف فراتر از راه اندیشه به راه های دیگری امید دارد. کشف و مشاهده به مراتب بالاتر از فکر و اندیشهاند.[۱۵۱] اگر کشف و تجربه به معنای ارتقای روحی انسان متناهی برای رسیدن به خدای نامتناهی است، بالاترین مرتبهی آن کشف و مشاهده است زیرا غایت عارف رسیدن به خدا و مشاهدهی جمال اوست[۱۵۲]، بنابراین ما در اینجا به توضیح و تفسیر این دو درجهی اعلای تجربهی دینی میپردازیم.
مکاشفه و مشاهده در اصطلاح عرفاء دارای معانی بسیار نزدیک یکدیگر هستند به حدی که گاهی عرفای مختلف این دو را به جای هم به کار میبرند بین آنها تمایزی قرار نمیدهد. ولی نگاه دقیقتر، آن است که مشاهده را مقدمهی مکاشفه قرار دهیم. یعنی غایت و هدف هر مشاهدهای کشف و فهم حقیقت آن مشاهده است[۱۵۳] اما برخی مکاشفه را به معنای رفع حجاب تفسیر میکنند و لذا آنرا مقدمهی مشاهده[۱۵۴] میدانند به هر حال پرداختن به تفصیل این اختلافات خارج از حوصلهی این بحث است.
۱- مشاهده: مشاهده به معنای دیدن اشیاء با دلائل توحید و دیدن حق در اشیاء است. و محصول آن یقین عاری از هرگونه شک است. مشاهده بر سه قسم است: الف- مشاهدهی خلق در حق: یعنی اینکه از توحید و همچنین احدیت مخلوقات به احدیت خداوند پی ببریم. ب- مشاهدهی حق در خلق: و این بدین معناست که ما خداوند را در تمام اشیاء ظاهر ببینیم، پ- مشاهدهی حق به تنهایی: این مهمترین قسم مشاهده است، یعنی مشاهدهی خداوند و تجلیات او بدون توجه به خلایق. این قسم سوم آن است که از آن به رؤیت تعبیرمیشود، و حضرت موسی علیه السلام تقاضای آنرا از خداوند نمود. معنای این قسم آن است که تمامی حجابها کنار رود، و خداوند به وضوح دیده شود. امری که به عقیده شیعه امری محال است.
۲- مکاشفه: مکاشفه یعنی آنچه پس از مشاهده نصیب انسان میشود و انسان آن را[۱۵۵] درمییابد. ابن عربی میگوید: بهرهی مشاهده آن است که دیدی و شنیدی و چشیدی و بوییدی و لمس نمودی، و بهرهی کشف آن چیزی است که تو از این محسوسات فهمیدی. مکاشفه دارای سه قسم است: مکاشفه علمی، مکاشفه حال، مکاشفهی وجد.
مکاشفه علمی آن است که عارف آنچه را که مشاهده کرد بفهمد و مطالبی را که برای او روشن نبوده آشکار شود. مکاشفهی حال: آن است که عارف با نگاه کردن به عارف دیگر[۱۵۶] مقام او را نزد خداوند بفهمد و اگر حال عارف را دید، معنای حالات آنرا متوجه شود.
مکاشفهی توحید: و آن حالاتی است که در مجالس اهل عرفان برای ایشان حاصل میشود. مجالس این طایفه دو گونهاند، برخی فقط برای شخص عارف اتفاق میافتد و دیگران از آن بیبهرهاند. اما نوع دوم آن است که خداوند بر اهل یک مجلس تجلی کند و هرکس به اندازهی فهم خود از آن تجلی استفاده کند، و هر کس خود را مشمول رحمت الهی ببینید.
اقسام مکاشفه
به طوری کلی مکاشفات به دو نوع تقسیم میشوند: کشف صوری و کشف معنوی.
۱- کشف صوری:
کشفی است که در قوهی خیال و عالم مثال اتفاق میافتد و واسطهی آن صورتهای اشیاء است. این کشف با کنار رفتن حجابهای مادی برای عارف صورت میگیرد. اما وسیلهی این کشف حواس پنجگانه مشهور هستند. اما این بدین معنی نیست که حواس خمس در عالم مثال راه دارند، بلکه به این معناست که حواس پنچگانه با حضور جمعی خود در هر[۱۵۷] سه عالم (عقل، مثال، حس) وجود دارند. بنابراین مرتبهی مثالی و عقلی آن میتواند صور عقلی و مثال را درک نماید. اما همانگونه که در فصل آینده اشاره خواهیم نمود دراین مکاشفه احتمال خطا و دخالت شیطان وجود دارد. لذا صاحب تجربه و عارف دراین نوع مکاشفه نباید خود را مصون از خطر و اشتباه بداند و همواره شهود خود را با معیارهای مختلف مورد سنجش قرار دهند تا دچار انحراف نشوند.
از آنجایی که کشف صوری توسط حواس خمس صورت میگیرد، پنج نوع مکاشفه را در پی دارد: دیدن، شنیدن، بوئیدن، لمس کردن و چشیدن اقسام این نوع مکاشفهاند. لذا در رؤیاها و مکاشفات انواع مختلفی از این تجارب را مشاهده میکنیم. مانند اینکه حضرت مریم علیها السلام فرشتهی وحی را مشاهده نمود با او سخن میگوید و کلام او را میشنود. این نمونه از کاملترین موارد تجربهی دینی محسوب میشود.
۲- کشف معنوی:
کشفی است که به وسیله صور انجام نگیرد، بلکه معانی غیبی و حقایق را مستقیما شهود نماید. بنابراین این کشف در عالم مثال و خیال صورت نمیگیرد، بلکه علم حضوری و بیواسطه است که در آن شهود حقایق صورت[۱۵۸] میگیرد. این کشف بر خلاف نوع قبل خطا پذیر نیست و شیطان توان دخالت در آنرا ندارد. و لذا ارزشمندتر و معتبرتر از قسم اول است. اما اگر کشف معنوی و صوری با یکدیگر همراه شوند، از این قسم هم برترند. زیرا انسان آنچیزی را که میبیند، حقیقت آن را هم شهود میکند و لذا به مراتب متقنتر و مستحکمتر است.[۱۵۹]
انواع کشف معنوی
کشف معنوی دارای پنج قسم است. دو قسم آن حصولی و سه قسم آن حضوری است.
۱- کشف معنا در عقل بوسیلهی تفکر نمودن، این پائینترین قسم کشف معنوی است. اینکه بتوان این قسم را نوعی کشف معنوی نامید محل تأمل است. در هر صورت گاهی معانی غیبی در قوهی تفکر انسان نقش میبندد و انسان را به حقیقتی میرساند.
۲- کشف معنا در عقل بوسیلهی قوهی حدس، حدس همان تفکر بدون توسط حرکت است یعنی ذهن بدون حرکت میان معلوم و مجهول به سرعت به معلوم دست پیدا کند. لذا این قسم از قسم گذشته برتر است و آنرا قوهی قدسیه مینامند.
۳- کشف معنا در قلب: قلب بالاترین و برترین بخش نفس است. اگر معانی غیبی در این ناحیه آشکار شود از قبیل الهام، و اگر ارواح مجرده باشند، آنرا مشاهدهی قلبی مینامند.
۴- کشف معنا در روح: روح مرحلهی میانی نفس انسانی است. نفس کاملان و بزرگان عرفان، دراین مرحله معانی غیبی را دریافت نموده و به دیگر قوا انتقال میدهد.
۵- کشف معنا در سر: این پائینترین مرحلهی نفس است. معانی موجود در این مرحله غیر قابل توصیف و بیان است و اگر برای کسی به صورت ملکه حاصل شود علم او علم لدنی و مستمد از خداوند میشود.
نقش خیال در تجربهی دینی
در عرفان اسلامی قوهی خیال نقش مهمی را در مکاشفه و شهود برقرار میکند. همین امر سبب شده که دانشمندان زیادی مثل پرفسور هانری کربن[۱۶۰] و ویلیام چتیک را مجذوب خود کند، در حقیقت این قوه بسیاری از مشکلات کلامی و فلسفی را نیز حل مینماید. و لذا ضروری است که جایگاه این واژه در عرفان اسلامی شناخته شود. خیال دارای سه معنا یا سه مرتبه است:۱- خود عالم هستی ۲- قوهای بین حس و عقل ۳- عالمی بین دینا و آخرت (برزخ).
معنای اول نوعی فاصله است بین دو امر یعنی خدا (وجود) و عدم مطلق[۱۶۱]، عالم هستی عالمی بین وجود مطلق و عدم مطلق است. عالم هستی هر دو عالم دیگر را دربردارد، هم تجلی خداوند است و هم آثاری از عدم را نشان میدهد. خیال در هر سه معنای خود دارای خصوصیاتی است تضاد عدم قطعیت از خواص این کلمه است. عالم هستی دارای نور و ظلمت است و نوعی تضاد را تداعی میکند. در عین حال دارای تغییر صور است و لذا صورت خاص برای او قطعیت ندارد.
معنای دوم نیز چنین است، قوهی خیال دارای خواص عالم حس و عقل است در عین حال هیچکدام از آن دو نیست و حالت واسطهای دارد. این قوه دارای قدرت بسیاری است و توان خلق صورتهای گوناگون را دارا میباشد.
معنای سوم: عالمی است بین دنیا و آخرت و بین عالم جسم و عالم عقل. این عالم دارای صفات متضادی است هم نور و هم ظلمت هم باطن و هم ظاهر هم مرئی و هم نامرئی. این عالم دارای موجوداتی است. جن، ارواح و ابدان برزخی، فرشته سه رکن این[۱۶۲] عالم هستند. در این عالم تجلیات خداوند هم وجود دارد که گاهی با این سه موجود اشتباه[۱۶۳] میشود. و لذا انسان باید معیاری برای شناخت این امور پیدا کند. جن نه مادی است و نه روحانی ولکن دارای صفاتی است که هم روحانی است و هم مادی. از آنجا که عالم خیال دارای صفات مادی و روحانی است میتواند به اعیان روحانی صفات جسمانی دهد تا بتوان آنها را به حواس محسوس درک نمود، اما همانطور که گذشت صور در عالم خیال قطعیت ندارند و هر موجودی هر بار میتواند به صورتی درآید و خود را به صورتهای مختلف نشان دهد. لذا ارواح مجرده را میتواند تجسم کند یا ملائک را نشان دهد. و لذا جبرئیل به صورت دحیهی کلبی برای پیامبر ظاهر شد و همه آنرا دیدند امّا تا وقتی پیامبر نگفت، گمان میکردند همان دحیه[۱۶۴] اعرابی است. یکی از مهمترین ویژگیهای خیال در الهیات است. ابن عربی متذکر میشود که شناخت عقل از خداوند سلبی و تنزیهی است و شناخت کاملی نیست. قوهی خیال شناخت تشبیهی از خدا را ارائه میدهد و به شناخت عقلی کمک میکند که دست در دست هم دهند و با یکدیگر شناخت کاملی از خداوند ارائه دهند. خیالی میتواند تجلیات اسماء و صفات[۱۶۵] خدا را دریابد.
از منظر عارف خداوند دو تجلی دارد: ظاهر (شهود)، باطن (غیب). خداوند در هر دو عالم تجلی نموده است، قوهی خیال میان تجلیات مختلف وحدت ایجاد میکند و انسان را به مقام توحید میرساند. خیال این توانایی را دارد در خواب (رؤیا: مثل رؤیای حضرت ابراهیم و ذبح فرزند) و هم بیداری به فعالیت بپردازد، و حقایق خیالی را تصور کند. در این فعالیت قوهی خیال به معانی مجرد، لباس حسی میپوشاند و آنها را قابل درک و فهم میکند.
اما عالم خیال محل رهزنی هم هست. شیطان، جن و تصورات فاسد نفسانی نیز در همین قوه شکل میگیرد و میتواند خیال انسان را دچار انحراف بگرداند. و لذا انسان باید دائماً مراقب این قوه باشد. از دیگر آفات این قوه آن است که اکثر مردم و حتی عرفاء نمیتوانند بین حس و خیال تمایز بگذارند[۱۶۶]، و لذا در موارد زیادی این دو خلط میشوند. مثلا یاران پیامبر درنیافتند که دحیهی کلبی جسد متخیل است نه جسد حقیقی.
مشاهدات عارف در رؤیا
عرفاء تجارب دینی خود را با رؤیا شروع میکنند. از نظر ایشان یکی از طرق اولیه و آسان برای دسترس به حقایق عالم، عالم خواب و رؤیاست. لذا ایشان برای رؤیاها اهمیت زیادی قائلاند. اما سه نوع خواب و رؤیا برای ایشان اهمیت بیشتری دارد: ۱- خواب دیدن عارف ۲- خواب دیدن پیامبر ۳- خواب دیدن تجلیات خداوند[۱۶۷]. این رؤیاها در یک سطح نیستند و دارای مراتب متعددی هستند که خواب دیدن عارف پائینترین درجهی آن و خواب دیدن تجلیات خداوند حد اعلای آن است.
۱- خواب دیدن عارف: مقصود از این قسم آن است که عارفی زنده، عارفی را که از دنیا رفته در خواب ببینید. این خواب دو دلیل میتواند داشته باشد. اشتیاق به کشف حقیقتی که با خواب دیدن بر انسان کشف شود. دوم: اینکه انسان علاقه داشته باشد که مقام عارف را بعد از وفاتش دریابد.
برای مثال در خواب از سفیان ثوری پرسیدند که خداوند با تو چه کرد و به تو چه مقامی داد؟ او پاسخ داد: که من دو قدم بعد از مرگم برداشتم. اولی بر روی پل صراط دومی در بهشت[۱۶۸].
۲- خواب پیامبر اسلام:
خواب پیامبر اسلام و ائمه اطهار همیشه صادقه است و شیطان در آن راه ندارد. زیرا در احادیث شریفه آمده است که پیامبر فرمود: شیطان نمیتواند خود را به صورت و شکل ما در آورد و کسی که ما را در خواب دید حقیقتاً که خود ما را دیده است.
این قسم از خوابها از جهات مختلفی دارای اهمیت است، یکی آن است که خواب پیامبر، مقدمهای است برای مراحل بالاتر. لذا خواب پیامبر مقدمهای میشود که انسان بتواند عالم قدس و مجرد را مشاهده نماید. در اقوال عرفاء این گونه خواب هم زیاد نقل شده است. مثل خواب عارف بزرگ کتانی که از پیامبر خواست که از خدا بخواهد که قلبش نمیرد. پیامبر فرمود: هر روز چهل مرتبه ذکر «یا حی یا قیوم لا اله الا انت» را تکرار کن.
“دست و پائی،همتی،شوری، قیامی، کوششی
شهر هستی جان من جز عرصۀ ناورد نیست
آخر ای زن جنبشی کن تا به بیند عالمی
کآنچه ما را هست، هم زان بیشتر در مرد نیست”
(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۵)
او سراسر وجود خود را شرف و بزرگی میداند، امّا باید در این قفس تنهای محبوس باشد و آن شرف و بزرگی او پایمال شود، او احساس میکند که در آن جامعه آنقدر کوچک شده که مانند خسی شده که بر روی آب مانده است و هیچ ارزشی ندارد. او بوی آزادی را حس کرده، و شنیده که بیرون این محبس، شهر آزادی است، امّا او راه خود را به این شهر بسته میبیند و هیچ دسترسی به آن ندارد. او احساس میکند که در زندانی است، که حتی روزنی ندارد که از آن بوی زندگی و امید را استشمام کند، در آن شرایط خود را کمتر از مگس که پری برای پرواز دارد، میداند چرا که به جرم زنی محکوم است و باید روزگار خودر را در آن محبس بگذراند و مرد را نگهبانی میداند که اجازه خارج شدن به او را از این زندان نمیدهد:
“آزاد پر، مگسا بر روی شهر بچم
مسکین منا که به دهر، عاجزتر از مگسم
سر تا قدم شرفم، اما چو کج روشان
هم بستۀ قفسم، هم خستۀ عسسم”
(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۲۲)
قائممقامی خود را سزاوار این سرنوشت نمیداند، سزاوار نمیداند که وجودش در این قفس پژمرده شود و آرزو دارد، روزنی از امید بیابد و بوی آزادی را از آن استشمام کند، او معتقد است اگر گناهکار است همین قفس و زجری که تا حالا کشیده است، برای او کافی است، و اگر راهزن است، زنجیر و شکنجه برایش بس است، در صورتی که این رنجها مداوم و بیپایان است:
ور در خور قفس است فرسوده پیکر من
پس روزنی بگشای بر دامن قفسم
گر فتنۀ هوسم این حبس و زجر بسست
ور غول راهزنم بند و شکنجه بسم
(قائممقامی،۱۳۴۵:۲۲)
او وقتی از این همه درد و رنج به ستوه میآید و کسی را برای رهایی از قفسی که برای زن ساختهاند نمییابد، از خداوند میخواهد که زن را در آن شرایط رها نکند و او را رهایی بخشد:
“ای دست حق به در آی و ز پای زن بگشای
آن بندهای گران کاین است ملتمسم”
(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۲۲)
او به راستی مدافع حقوق زن است، و هر تلاشی میکند برای بیداری زنانی که قرنهاست به خواب سنگین غفلت فرو رفتهاند، امّا فریادهای او بینتیجه است و حرفهای او برای آن زنان قابل درک نیست و آنها همان زندگی که ژاله از آن گریزان است را برگزیدهاند.
مادران گرچه در نظر او بسیار محترم هستند و از نظر او بهشت زیر پایشان است، امّا اگر قرار است سرنوشتی مثل او داشته باشند دوست ندارد که هیچ دختربچهای که در واقع مادر آینده است به دنیا بیاید، او نگران آینده همنوعان خود است:
“ای به دنیای ما نیامدگان
گر نمیآمدید خوشتر بود
دانشکده حقوق و علوم سیاسی
پایان نامهی کارشناسی ارشد در رشته حقوق- جزا و جرمشناسی
انعکاس سیاست جنایی در
نظام حقوق خانواده
به کوشش
مهوش رضایی
استاد راهنما
دکتر محمد هادی صادقی
شهریور ۱۳۹۱
به نام خدا
اظـهارنامه
اینجانب مهوش رضایی(۸۸۸۰۶۴) دانشجوی رشته حقوق گرایش جزا و جرم شناسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی اظهار میکنم که این پایان نامه حاصل پژوهش خودم بوده و در صورت استفاده از منابع دیگران، نشانی دقیق و مشخصات کامل آن را نوشتهام. همچنین اظهار میدارم که پژوهش و موضوع پایاننامهام تکراری نمیباشد و تعهد میکنم که بدون مجوز دانشگاه، نتایج آن را منتشر نکرده و یا در اختیار سایرین قرار ندهم. کلیه حقوق این اثر با آییننامه مالکیت فکری و معنوی، مربوط به دانشگاه شیراز میباشد.
نام و نام خانوادگی: مهوش رضایی
تاریخ و امضا: ۲۰/۶/۱۳۹۱
تقدیم به
کودکانی که فرششان زمین است و سقفشان آسمان
زنانی که فقر لطافت نوازش مادرانه شان را به یغما برده است
وارستگان؛ آنان که نام و نان را در خطر حفظ ایمان می افکنند
آزادگان آزاداندیش آزاده پرور؛ حج الله علی خلقه
پیشگاه مقدس حضرت احمدبن موسی الرضا و علی بن حمزه(ع)
سپاسگزاری
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاَ أَنْ هَدَانَا اللَّهُ
ستایش خداى را که ما را به این (دین توحید) هدایت کرد و اگر ما را خدا راهنمایى نمىکرد ما خود به آن هدایت نمىیافتیم.
سپاس پدرم را که پارسایی سلیم است و نیکمردی حلیم و مادرم ، که لطیف الطبع است و نیک محضر…
و
جناب آقای دکتر صادقی سپاس نگاه پرمهرت را ، گفتار پدرانه ات را ، شکیبایی پیامبر گونه ات را
جناب آقای دکتر حاتمی سپاس تو را که زمزمه های محبتت طفل گریزپای وجودم را به مکتب کشاند
جناب آقای دکتر فروغی سپاس تو را که » فکرت بلیغ است و رایت بلند در این شیوه تحقیق و «…
جناب آقای دکتر ابراهیمی سپاس تو را» ای تجلی عبادت به جز خدمت خلق نیست. … «
جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین هادیان سپاس تو را که طرحی نو در انداختی و خشونت فقه را به لطافت مهر آمیختی…
چکیده
انعکاس سیاست جنایی در نظام حقوق خانواده
به کوشش
مهوش رضایی
لزوم راهبردی کردن برنامه های پیشگیری از جرم، حسب مورد ضرورت طراحی و بعضا کشف نظام سیاست جنایی را ، برای کشورها آشکار کرد. سیاست جنایی در یکی از مفاهیم خود مجموعه ای ست با بافتی نظام مند از سیاست های جنایی که هر سیاست دارای سه عنصر ضروری کشف و تبیین مسئله، ارائه راه حل مسئله به عبارت بهتر کشف قابلیت پدیده ها در حل مسئله و عنصر سوم کیفیت اجرایی کردن راه حل مسئله است. از آن جایی که خانواده اولین و بادوام ترین نهاد غیر دولتی اعمال سیاست جنایی است بدین لحاظ چنان چه یک نظام سیاست جنایی به دنبال کارآمدی حداکثری باشد تدوین برنامه ها و سیاست هایی که خانواده بایستی در راستای اهداف نظام سیاست جنایی آن را دنبال کند، در اولویت خواهد بود. پژوهش پیش رو با روشی استقرائی سعی در کشف سیاست های کلی دارد که سیاست های جزئی در راستای آن نظم یافته و تدوین شده اند چرا که در فرایند جهانی شدن از یک سو و داعیه ی قابلیت مدیریت جامعه جهانی توسط آموزه مهدویت از سویی دیگر، کشف سیاست های کلی که سیاست های خرد در راستای آن نظم یافته اند ضروری است تا از تغییرات ساختار شکنانه در برخورد با سایر مکاتب فکری جلوگیری شود. نظام سیاست جنایی دارای اصولی است از قبیل سیستماتیک، استراتژیک و ایدئولوژیک بودن که در نظام حقوق خانواده که عمدتا همان نظام حق و تکلیف زن و شوهر است نیز بازتاب یافته است ضمن این که خانواده به علت ماهیتی خاص در مقایسه با سایر نهاد های اعمال سیاست جنایی، دارای اصولی منحصر بفرد نیز هست نظیر مدیریت اخلاق مدار که لازم است درضمن هر سیاستی حفظ شود.
واژگان کلیدی: سیاست جنایی، نظام سیاست جنایی، نظام حقوق خانواده، نگرش سیستمی،عنصر فرهنگی خانواده، عنصر اقتصادی خانواده
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه
الف. بیان مسئله ی پژوهش ۱
ب. ضرورت ۴
ج. اهداف پژوهش ۵
د. پیشینه پژوهش ۶
ه. دشواری های پژوهش ۹
و. روش پژوهش ۱۱
ز. سامانه پژوهش ۱۱
مبحث اول: تاریخچه و تبیین سیاست جنایی ۱۱