هولگر ارنست
۲۰۰۲
بررسی دقیق و موشکافانه تحقیقات پیشین خود
بالبانتین،
یزدانی،
کوپر،
سوندر
۲۰۰۰
انجام پرسشنامه عمیق در ۶۳ شرکت انگلیسی و ۳۷ شرکت آمریکایی در صنایع کامپیوتر، الکترونیک، شیمی و حمل و نقل
علاوه بر ارائه مدل برای دسته بندی عوامل موفقیت، او نشان میدهد که شرایط محیطی، تکنولوژیکی و بازاری یکسان هستند ولی در صنایع متفاوت، تفاوت هایی در عملکرد و نرخ موفقیت توسعه محصول جدید شناسایی شدهاند
رابرت کوپر
۱۹۹۹
از جمع بندی
تحقیقات گذشته
عواملی را که باعث انجام صحیح توسعه محصول میشود را شناسایی میکند که. عبارتاند از: ۱. انجام تکالیف اولیه ۲ ساختن بر اساس نظر مشتری ۳. تلاش. برای یافتن محصولی متفاوت و برتر ۴. تعریف سریع ثابت و روشن محصول ۵ طراحی و جمع آوری منابع برای پرتاب سریع محصول ۶. قراردادن نقاط تصمیمی گیری برای ادامه و یا تعطیلی پروژه توسعه ۷. وجود تیم های چندوظیفهای برای توسعه محصول ۸. رویکرد جهانی در طراحی محصول جدید
آنتونی دی
بندتو
۱۹۹۹
انجام
پرسشنامه با ایمیل در رابطه با ۲۰۰ پرتاب محصول جدید به بازار
پرتاب های موفق با مهارت بیشتر در تحقیقات بازاریابی، نیروهای فروش، پخش، تبلیغات، تحقیق و توسعه و مهندسی همراه هستند. تیم های چندوظیفهای برای تصمیمگیری روی بازاریابی و تولید و شناسایی زمان مناسب برای پرتاب و جمع آوری اطلاعات بازار نیز با اهمیت اند
جنی پولتن،
ایان بارکلی
۱۹۹۸
از جمع بندی
تحقیقات گذشته
شناسایی ۱۷ عامل موفقیت در توسعه محصول جدید: ۱. ارتباطات داخلی و خارجی مناسب ۲. نوآوری بهعنوان یک. فعالیت سازمانی ۳. مدیریت باکیفیت ۴. وجود افراد کلیدی ۵. توسعه کارا ۶ بازاریابی و فهم نیاز مشتری ۷. خدمات پس از فروش و آموزش مشتری ۸. یگانگی. محصول ۹. طبیعت بازار (روندها و …) ۱۰
هم افزایی فنی و تولیدی (دانش چگونگی تجمعی) ۱۱. پشتیبانی مدیران عالی از فناوری ۱۲. استراتژی بلندمدت با تمرکز بر. نوآوری ۱۳. تعهد بلندمدت به پروژهها ۱۴ پاسخ گو و تغیرپذیری نسبت به تغییرات. ۱۵. تحمل ریسک توسط مدیران عالی ۱۶ پشتیبانی از فرهنگ کارآفرینی ۱۷. برنامه ریزی و کنترل مناسب
دن لستر
۱۹۹۸
از جمع بندی
تحقیقات گذشته
عوامل که در پنج بخش قرار میگیرند را شناسایی میکند که عبارتاند از: تعهد مدیران عالی سازمان (تعهد مدیران عالی سازمان، فرهنگ سازمان) ساختار سازمان و فرایند (تیم های چندوظیفهای، تمرکز بر ارزش افزایی به تلاش های تیم توسعه، ارائه استراتژی و خطمشی، وجود فهم مشترک از فرایند توسعه) توسعه یک مفهوم محصول جدید جذاب (نوآوری به مهارت انگیزه و زمان نیاز دارد، نوآوری در مرزهای مشخص) ساخت تیم توسعه (مهارت تیم توسعه، جلسه تشکیل تیم) مدیریت پروژه(برنامه تاکتیکی با جزئیات، اهداف مشخص و قابل اندازه گیری، توجه به خارج در اداره تیم توسعه، ایجاد درک و فهم داخل تیم توسعه، ارتباط با مدیریت سازمان، دانش بهدستآمده از ارزیابی تلاش ها
راجر کلانتن،
جفری شمیت،
آنتونی دی بندتو
۱۹۹۷
نظرسنجی از ۱۴۲ مدیر ارشد درگیری در توسعه
محصول جدید
بررسی نرخ موفقیت توسعه محصول جدید، مهارت در انجام فعالیتهای مربوط به توسعه محصول و انتظار از میزان وخامت محیط
تکنیکهای کاهش خطر بالقوه( طولانی مدت)
مزارع کوچکتر
افزایش زمان عملیاتی و هزینهها و نیز از دست دادن کلی از منطقه کشت
تغییر زمینهای زراعی برای استفاده از جایگزین( برای مثال مراتع دائم و زمینهای جنگلی)
از دست دادن منطقه کشت، تولید و درآمد مزرعه
مارال دار کردن( افزایش محتوای رس از ۸ تا ۱۰ درصد)
نیازمند مواد مناسب در نزدیکی
بادشکنها
هزینه های بالای سرمایه گذاری و نیز از دست دادن کلی از منطقه کشت
۲-۵-۵-۲-مدیریت خاک
تکنیکهای مدیریت خاک بر روشهای آماده سازی خاک برای بهبود و افزایش رشد گیاهان و اصلاح ساختار خاک به منظور افزایش مقاومت در برابر فرسایش تأکید دارند. به کارگیری مواد آلی در مدیریت خاک می تواند فرسایش پذیری خاک را کاهش دهد و همچنین موجب باروری آن گردد، اما اغلب، روشهای مدیریت خاک مرتبط با کنترل فرسایش، بر روی اشکال مختلف کشت و زرع تمرکز دارند. شخم بخش مهمی از کشاورزی است که با فراهم آوردن بستر مناسب برای بذر و برای رشد گیاهان به کنترل علفهای هرز کمک می کند. شخم مفرط به خصوص در خاکهایی با بافت سبک، کلوخهای خاک را میشکند، زبری سطح را کاهش میدهد و خاک را در معرض اقدام باد قرار میدهد به ویژه زمانی که واژگونی خاک چسبندگی حاصل از کلشها رو به داخل خاک منتقل مینماید و در نتیجه پوشش مالچ را کاهش میدهد( حسنخانی، ۱۳۹۰).
جدول۵: شیوه های کشت و زرع به کار گرفته شده برای حفاظت خاک
روش
تشریح
متعارف
عمل استاندارد شخم با گاوآهن یا تیغه نهرکن با یک یا چند دیسک چنگکی و دندانهای، کشت سطحی
شخم نواری یا منطقهای
تهیه بستر بذر توسط آماده سازی خاک در امتداد نوارهای باریک و کشت و زرع دانه به صورت ردیفی، رها سازی بخشهایی از خاک به صورت شخم نخورده
کشت و زرع مالچی
عملی که در طی آن درصد زیادی از باقی مانده محصول( برگ، ساقه، تاج، ریشه) بر سطح خاک یا در نزدیکی سطح به عنوان مالچ محافظ نگه داشته میشوند
حداقل شخم
تهیه بستر بذر با حداقل اختلال در خاک؛ استفاده از مواد شیمیایی برای کشتن پوشش گیاهی موجود؛ شخم فقط در پهنه باریک بذر که بذر را دریافت می کند؛ کنترل علفهای هرز توسط علف کشها
۳-۵-۵-۲-روش های مکانیکی
روشهای مکانیکی کنترل فرسایش باد به دستکاری سطوح توپوگرافی به منظور کنترل جریانهای باد می شوند. چنین تکنیکهایی شامل ایجاد موانع بر سر راه جریان باد میباشند که عبارتند از: حصارها و بادشکن ها( معروف به کمربندهای حفاظتی زمانی که از گیاهان زنده تشکیل شوند) و دستکاری توپوگرافی سطح، مانند شخم زدن توسط گاوآهن. موانع بر سر جریان باد از طریق کاهش سطح تنش برشی در باد پناه خود و با اقدام به عنوان دام یا تله برای ذرات در حال حرکت به کنترل فرسایش کمک می کنند، اگر چه خود موانع نیز با ایجاد تلاطم در باد پناه خود میتوانند قابلیت حفاظت مؤثر خود را کاهش دهند ( یار احمدی،۱۳۹۰). میزان کار آمدی موانع در کاهش سرعت باد و شدت تلاطم، توسط طیف وسیعی از علائم تعیین میگردد از جمله: تخلخل یا منافذ مانع( وابسته به فواصل گیاه، پهنای برگ و ساقه)، توزیع تخلخل، شکل، ارتفاع، جهت، عرض و فواصل آنها. مؤثرترین موانع نیمه نفوذ هستند زیرا، اگرچه کاهش سرعت آن کمتر از حصارهای نفوذ ناپذیر است، اما آنقدر مقدار گردبادها و تلاطمها در باد پناه آن نیز کاهش یابد. بر این اساس بادشکن ها و کمربندهای حفاظتی باید طوری طراحی شوند که هماهنگی و تعامل سازنده بین ارتفاع، تراکم، تخلخل، شکل و پهنای سد گیاهی به حداکثر برسد. استفاده از پوششهایی مثل بقایای گیاهی، شن، گراول، کودهای گیاهی و حیوانی برای تثبیت شنهای روان، ایجاد بادشکن در مناطق برداشت(کردوانی، ۱۳۸۶).
۴-۵-۵-۲-اقدامات مهندسی: استفاده از حصارهای سیمی در بخش هایی با جمعیت بالا جهت محافظت از چراگاهها و زمینها از چرای بیش از حد، کنترل چاهها در مناطق ممنوعه و نظارت بر بهره برداری از چاه ها(ظریفی و آسودار، ۱۳۹۰).
جدول۳-۱۰: مقایسه میانگین درصد اسپرم های آسیب دیده در گروه های مختلف آزمایش حروف غیر مشابه نشان دهنده معنی دار بودن اختلاف مابین گروه ها می باشد (۰۵/۰>P). ، تمامی داده ها براساس میانگین ± انحراف معیاربیان شده اند.
۳-۸-نتایج حاصل از مطالعه درصد تعداد اسپرمهای نابالغ
نتایج حاصل از بررسی میزان بلوغ هسته اسپرم ها در گروه های مختلف نشان داد که درصد اسپرمهای نابالغ در گروه دیابتی افزایش یافته که این افزایش در مقایسه با گروه های کنترل معنی دار می باشد.(P<0.05) .همچنین درصد اسپرم های با هسته نابالغ در گروه دیابتی در مقایسه با گروه دیابتی درمان شده با ژل(دوز بالا)به طورمعنی داری افزایش یافته بود. واین فاکتور در گروه درمان شده با دوز بالای عصاره نسبت به دوز پایین کاهش نشان داد اما این اختلاف معنی دار نبود.(تصویر ۳-۱۳ ونمودار۳-۱۶).
تصویر ۳-۱۳: نمای میکروسکوپ نوری ازاسپرم با هسته نابالغ واسپرم با هسته بالغ ،اسپرم هایی بالغ که پس از ایجاد تراکم در کروماتین خود فاقد هیستون اضافی می باشند و دارای سر بی رنگ می باشند (۱) و اسپرم هایی نا بالغ که پس از ایجاد تراکم در کروماتین خود دارای هیستون اضافی می باشند و دارای سر آبی رنگ می باشند (۲). بزرگنمایی ۶۰۰×
گروه ها | کنترل | کنترل+ژل mg/kg50 |
کنترل+ژل mg/kg100 |
دیابتی | دیابت + ژل mg/kg50 |
دیابت +ژل mg/kg100 |
درصداسپرم نابالغ (%) | ۵۵/۰±۴۶/۹ | ۱۸/۰±۱۶/۸ | ۰۹/۰±۷۶/۸ | c51/0±۷۳/۱۶ | bc05/0±۵۰/۱۵ | b09/0±۷۶/۱۴ |
جدول۳-۱۱: مقایسه میانگین درصد اسپرم های نابالغ در گروه های مختلف،حروف غیر مشابه نشان دهنده معنی دار بودن اختلاف مابین گروه ها می باشد (۰۵/۰>P).
نمودار۳-۱۶:مقایسه میانگین درصداسپرم های باهسته نابالغ در گروه های مختلف آزمایشی .گروه دیابتی با گرو ه آزمایشی تحت درمان بادوزmg/kg 100وگروه کنترل با یکدیگر اختلاف معنی دار دارند.تمامی داده ها براساس انحراف معیار±بیان شده اند.(P<0.05).
۳-۹-نتایج حاصل از مطالعه تعداد اسپرم:
نتایج حاصل از شمارش اسپرم ها توسط لام هموسیتومتر در جدول ونمودار بیان شده و مقایسه بین گروه های مختلف آزمایشی نشان می دهد که تعداد اسپرمها در گروه دیابتی کاهش یافته که این کاهش، اختلاف معنی داری را با گروه های کنترل وگروه های تحت درمان نشان می دهد(۰۵/۰> (P.
نمودار ۳-۱۷: مقایسه میانگین شمارش اسپرم ها در گرو های مختلف آزمایشی.
a :نشان دهنده اختلاف معنی دار بین گرو ه دیابتی وگروه های کنترل می باشد.b: نشان دهنده اختلاف معنی دار بین گروه دیابتی وگروه های تحت درمان باژل آلوئه ورا است. تمامی داده ها براساس انحراف معیار±بیان شده اند.(P<0.05)
دیابتی+ژل mg/kg100 | دیابتی+ژل mg/kg50 | دیابتی | کنترل+ژل mg/kg100 |
کنترل+ژل mg/kg50 |
کنترل | گروه ها |
۳- غشای خارجی
۴-لیپو پلی ساکارید (LPS)
۱-۱۱-۱ اندوتوکسین :
فقط توسط گرم منفی ها تولید می شود و سمیت آنها کمتر ازاگزوتوکسین هاست. اندو توکسین ها جزء ساختاری دیواره سلولی اند. و از جنس لیپوپلی ساکارید (LPS ) می باشند . ژنهای کد کننده آنزیم های مولد LPSروی کروموزوم باکتری است.قسمت پلی ساکاریدی اندوتوکسین تنوع آنتی ژنیک زیادی دارد و جهش های زیادی در این قسمت بوجود می آید که منجر به پیدایش نژادهای متعددی از باکتریها می شود. اندوتوکسین ها با قدرتی به اندازه اگزوتوکسین ها سیستم ایمنی را تحریک نمی کنند.(اوگالد و همکاران،۲۰۰۰)
۱-۱۱-۲ ساختمان LPS
گرم منفی ها: این گروه از باکتریها فاقد اسید تایکوئیک هستند اما ساختار پیچیده تری دارند.
- لایه لیپوپروتئین ، موکوپپتید را به غشای خارجی متصل می کند.
- غشای خارجی[۳۲] (OM) ساختمانی شبیه غشای سیتوپلاسمی دارد ( فسفولیپید دو لایه) که لایه خارجی آن با لیپو پلی ساکارید اشغال شده است . همچنین در بخش خارجی پروتئینهایی وجود دارد که گیرنده باکتریوفاژها و پیلی جنسی هستند.
- لیپوپلی ساکارید : لیپو پلی ساکارید از دو بخش تشکیل شده است:
۱) لیپید Aکه از واحدهای گلوکزآمین متصل به اسیدچرب ساخته شده است و دارای اثر سمی است و به آن اندوتوکسین گفته می شودزیرا پس از مرگ باکتری آزاد می شود.این توکسین باعث بروز شوک، تب، راه اندازی سیستم انعقادی و …می شود.
۲) پلی ساکارید دارای یک قسمت ثابت در تمام باکتریهای گرم منفی و یک قسمت متفاوت در بین باکتریهای گرم منفی مختلف می باشد. بخش متغییر در باکتریهای گرم منفی نقش آنتی ژنیک داردو به آن آنتی ژن سوماتیک یا AgO گفته می شود.
لیپوپلی ساکارید (LPS ) ، ترکیب عمده دیواره سلولی همه باکتریهای گرم منفی می باشد و از سه قسمت لیپید A ،قسمت مرکزی و زنجیره O تشکیل شده است (۶۵) . ترکیب لیپید A آن با خانواده انتروباکتریاسه متفاوت می باشد ، زنجیره O یک هموپلی مر خطی از ۹۶ تا ۱۰۰ زیر واحد است و بخش مرکزی لیپوپلی ساکارید کاملاً شناخته شده نیست (اوگالد و همکاران،۲۰۰۰) .
لیپوپلی ساکارید بروسلا آبورتوس برخلاف لیپوپلی ساکارید E.coli قادر به تحریک سلولهای B انسانی می باشد که ممکن است ناشی از تفاوت در ماهیت شیمیایی لیپید A آن باشد (۴۴ ، ۴۵) . بدلیل اینکه تزریق لیپوپلی ساکارید باکتریهای گرم منفی در بدن پستانداران ایجاد شوک سپتیک می کند ، جهت تحریک سیستم ایمنی آنرا باید سم زدایی نمود . سم زدایی از لیپوپلی ساکارید با روش های تیمار اسیدی و قلیایی واخیراً با آلکالین فسفاتاز صورت می گیرد.(گولدینگ و همکاران،۱۹۹۲)
لیپوپلی ساکارید بروسلا آبورتوس مهمترین ساختار محرک سیستم ایمنی همورال می باشد که از آن بعنوان یکی از اجزاء یک واکسن زیر واحدی بر علیه بروسلوز نام می برند.(جاسکوئس و همکاران،۱۹۹۲)
لیپو پلی ساکارید بروسلاآبورتوس،شکل سم زدایی شده آن(D-LPS) است.در سالهای اخیر ایمنی زایی با آنتی ژن های مختلفی از گونه های بروسلا به شکل مونووالان طبیعی، کونژوگه و یا نوترکیب مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.(۴۶و۴۷)از بین عوامل ویرولانس این ارگانیسم، لیپوپلی ساکارید به عنوان عامل ویرولانس اصلی (LPS) شناخته شده است و سویه های جهش یافته و فاقد این جزء از دیواره سلولی فاقد ویرولانس و توان بقای درون سلولی هستند همچنین LPSبه لحاظ ایمونولوژیک، آنتی ژن اصلی سطح سلولی بروسلا محسوب می شود.(۴۶و۴۸) .به همین دلیل امروزه استفاده از LPS بروسلا به دلیل داشتن خواص آنتی ژنیک و ایمونوژنیک قوی جهت طراحی و تولید یک واکسن موثر انسانی بسیار مورد ارزیابی و مطالعه قرار می گیرد.(شریفات و همکاران،۲۰۰۸؛کاروف و همکاران،۱۱۱۹)
در اوایل سیر عفونت، سایتوکاین۱۲ IL- , تولید و ترشح انترفرون گاما ( IFN-γ) را افزایش داده که منجر به افزایش پاسخ های سلولی Th1 و تحریک فعالیت ماکروفاژها می گردد. ماکروفاژها فعال شده با تولید اکسید نیتریک (NO) مقاومت در مقابل بروسلوز را تقویت می کنند و همچنین سبب تولید IgG2a می شود و با فعالسازی کمپلمان عفونت پاکسازی می شود کاروف و همکاران(۱۱۱۹) . در بروسلوز تعادل بین پاسخ های Th1 و ۲ Th سبب کنترل یا پیشرفت بیماری می گردد . در مجموع سایتوکاین های IL- 4و IL-10 سبب تنظیم منفی در عملکرد ماکروفاژ و تولیدIFN-γ و سوق پاسخ های ایمنی به سمت ایمنی همورال می شوند (Th2) می شوند. شورینگ و همکاران(۲۰۰۲) در نتیجه در طراحی واکسن بروسلوز، تحریک و راه اندازی پاسخ های اختصاصی سلولی در کنار پاسخ های همورال اصلی ترین استراتژی است. بهبود واکسن بروسلوزیس(۱۹۹۷) ادجوانت ها سبب تحریک غیر اختصاصی سیستم ایمنی و افزایش پاسخ های ایمنی سلولی می شوند. بهزادیان نژاد و همکاران(۲۰۰۸)؛بندلک و همکاران(۲۰۰۲) در این مطالعه وزیکول غشاء خارجی (OMV) نایسریا مننژیتیدیس به عنوان ادجوانتی با منشاء میکروبی انتخاب شد که بر اساس روش پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی ( ۱۹۶۷ )، بی زیانی مصرف OMV خالص با انجام آزمون تب زایی در خرگوش به اثبات رسیده است (شریفات و همکاران،۲۰۰۸ ).
LPS عملکرد ۱-۱۱-۳
LPS توسط THELPER به رسپتور خاص خودشان در غشا وصل میشود.ابتدا به LBP وصل میشوند و تولید کمپلکس LPS-LBP میکند که باعث هدایت LPS به CD14 میگردد که در نتیجه این کمپلکسLBP تجزیه میشود واز محیط خارج میشود.در نهایت ارتباط فیزیکی توسط MD2 بینCD14 صورت میگیردو در نهایت انتقال سیگنال از خارج به داخل صورت میگیرد که باعث بروز انواع اینتگرینها و آزاد شدن سایتوکانهای پیش التهابی مثل IL1,IL2,TNF میگردد و در مجموع پاسخ ایمنی ذاتی القاح میشود.(کاروف و همکاران،۱۱۱۹)
۱-۱۱-۴ تاثیراتLPS :
۱-تب زایی
TNF 2-تحریک اینترلوکین ها مثل
۳ -فعال کردن سیستم کمپلمان و افزایش C5A و C3Aمیشود.
۴-فعال کردن ماکروفاژها
۱-۱۲- نایسریا:
نیسریا مننژیتیدس یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده مننژیت باکتریایی محسوب میشود. این باکتری براساس تفاوت درساختار پلی ساکارید کپسولی اش به ۱۳ سروگروه مختلف تقسیم میشود که ۵ سروگروه Y ،C ،B ،A وW135 جزو پاتوژنهای اصلی انسان به شمار می روند . سروگروههای Cو Bمننگوکوک سبب اکثر موارد ابتلا به عفونتهای مننگوکوکی در اروپا و آمریکا هستند و این درحالی است که سروگروه Aمننگوکوک شیوع زیادی رادرآسیا و آفریقا دارد که بیشتر این موارد در کشورهای آفریقایی روی میدهد و به این مناطق کمربندمننژیتی میگویند. این منطقه از اتیوپی در شرق آفریقا و تا سنگال در غرب امتداد دارد و جمعیتی بالغ بر ۳۰۰ میلیون نفر را در بر میگیرد.(موریسون و همکاران،۱۹۷۵؛گولدینگ و همکاران،۱۹۹۲)
۱-۱۲-۱ پورین های مننگوکوک:
غشای خارجی مننگوکوک حاوی پروتئین های تریمریک یکسانی بوده که منافذ دیواره سلولی باکتری را تشکیل میدهد. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶)
پورین های مننگوکوک , از خانواده بزرگ پورین های باکتری های گرم منفی بوده و در تمام سویه های بیماریزای این باکتری بیان می شوند.سوامیناتان و همکاران(۱۹۹۶) ؛سیادت و همکاران(۲۰۰۶)؛جانسن و همکاران(۲۰۰۰) تفاوت پورین ها با سایر پروتئین های غشا خارجی اولا در ترکیب آمینواسیدی ان ها می باشد.ثانیا پورین ها برخلاف سایر پروتئین های غشا خاصیت قطبی دارند و در نهایت این که فقط از رشته های بتا در ساختمان دوم پروتئین تشکیل اند در حالی که در سایرین ساختمان دوم پروتئین حاوی رشته های آلفا هلیکس است. پورین ها توانایی انتشار ترکیبات خنثی و بی بار را با اندازه کمتر از ۶۰۰ دالتون را دارند.پورین های مننگوک به چندین کلاس پروتئینی تقسیم بندی می شوند. پورین کلاس ۱ یا porA با وزن مولکولی ۴۲ تا ۴۵ کیلودالتون در تمامی سویه های مننگوکوک بیان می شود.porA یک پروتئین کاتیونی داخل غشایی بوده که تشکیل منافذ تریمریک را در غشا خارجی مننگوکوک می دهد. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶)
این پروتئین از ۶ زنجیر بتا پارالل با ۸ لوپ خارج سلولی تشکیل شده است که دو لوپ آن ایمونوژنیسیته بسیار زیادی داشته و باعث ایجاد پاسخ های ایمنی و القا سنتز آنتی بادی می گردد.در واقع اپی توپ های موجود در لوپ ۱ و۴ که حاوی نواحی متغییر ۱ و ۲ بوده و باعث تولید آنتی بادی اپسونیزه کننده و باکتریسیدال می شود (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛جانسن و همکاران،۹۹۶۲۰۰۰؛علاالدین وهمکاران ؛مورلی و همکاران،۲۰۰۲)
پورین های کلاس۲ و۳ (porB3 , porB2 ) نیز توسط یک ژن در تمامی مننگوکوک ها بیان می شود و بر خلاف پورین های کلاس ۱ به صورت آنیونیک می باشند وزن مولکولی آن ها ۳۷ تا ۴۲ کیلو دالتون می باشد. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛جانسن و همکاران،۲۰۰۰؛فرپش و مکاران،۲۰۰۰؛رومرو و همکاران،۱۹۹۴)
بر اساس پروتئین کلاس ۱ (porA ) به سرو ساب تایپ و اپی توپ های موجود در کلاس ۲ و ۳ (porB3 , porB2 ) به ساب تایپ های مختلف طبفه بندی می شوند. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛بوسلگو و همکاران،۱۹۹۵؛لیفلی و همکاران،۱۹۹۱)
پورین های مننگوکوکی از لحاظ عملکردی توانایی باز آرایی رشته های اکتین سلول میزبان را دارا می باشد. این پورین ها توانایی چسبیدن در داخل غشا سلول های اپی تلیال را داشته و باعث اتصال باکتری به سلول های میزبان در سیر عفونت طبیعی می شوند. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛ علاالدین وهمکاران ؛مورلی و همکاران،۲۰۰۲)
نقش دیگر این پروتئین ها تداخل با غشا میتوکندری و تقابل با پورین های این غشا و در نهایت اثرات ضد آپوپتوزی است. این عمل توسط پورین های کلاس ۲ و ۳ مننگوکوک صورت میگیرد.
از دیگر عملکردهای پورینهای مننگوکوکی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ – القا پاسخ های التهابی در موش
۲ – القا تکثیر سلول های B و افزایش ترشح انتی بادی (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛کلیجین و همکاران،۲۰۰۱؛تبرائی و همکاران،۱۹۹۴)
۳ – فعالیت سلولهای B انسانی با اثرات میتوژنیک
۴ –رهایی سایتوکان ها از سلول های انسانی
۱-۱۲-۲porA
کپسول پلی ساکاریدی این باکتری به طور گسترده برای ایجاد ایمنی مورد استفاده قرار گرفته است تفاوت های انتی ژنی در کپسول پلی ساکاریدی نایسریا مننژیتیدیس را حداقل به ۱۳ زیر گروه طبقه بندی می کنند.۹۰ درصد از مننژیت مننگوکوکی درامریکا به علت این زیر گروه است.بر خلاف کپسول پلی ساکاریدی زیر گروه های A،C،Y،w135 کپسول زیر گروه B در انسان ایمونوژنیک نبوده،پاسخهای بیش از۹۹ درصدعفونتهای مننگوکوکی توسط سویه های زیر گروه Y،w135،۲۹E،c،B ،A ایجا د میشود. مصرف وسیع واکسن مفید دو ظرفیتی پلی ساکارید کپسولی مننگوکوک A+C)) و در برخی مناطق چهار ظرفیتی( A+C+Y+W135) سبب گردیده تا در سی سال گذشته،زیرگروه Bنایسریا مننژیتیدیس شایعترین عامل سببی مننژیت اپیدمیک،بویژه در کشورهای توسعه یافته گردد بطوریکه امروزه بیش ناخواسته ای را به همراه دارد.علاالدین و همکاران(۱۹۹۶)؛مورلی و همکاران(۲۰۰۲)؛فرپش و همکاران(۲۰۰۰)؛رومرو و همکاران(۱۹۹۴) تشابه زنجیره کوتاه اسید سیالیک در سیالوگانگلیوزیدها و اسفنگولیپیدها(اسفنگومیلین ها)عامل ایجاد تولرانس ایمولوژیکی نسبت به پلی ساکارید کپسولی زیر گروهBبوده،در صورت القای ایجاد آنتی بادی،واکنش متقاطعی با ساختار فوق را در انسان سبب میگردد.بوسلیگو و همکاران(۱۹۹۵)؛لیفلی و همکاران(۱۹۹۱) با توجه به مشکلات بیان شده،امروزه تمرکز کارهای تحقیقاتی بر سایر اجزای دیواره سلولی و ترکیبات باکتریایی از جمله بر پروتئینهای عمده غشای خارجی معطوف شده است .(کلیجین و همکاران،۲۰۰۱؛ تبرائی و همکاران،۱۹۹۴؛ ماساری و همکاران،۲۰۰۳)
ترکیب شیمیایی کپسول پلی ساکاریدی سروگروهA مننگوکوک، هوموپلیمری از-Nاستیل مانوز آمین
فسفات است که با اتصالات α۱?۶ به هم متصل می شوند.سیادت و همکاران(۲۰۰۷). بر خلاف پلی ساکارید کپسولی سروگروه B مننگوکوک که به علت شباهت به گلیکوپروتئین های پلی سیاله شده سلولهای انسانی نمیتواند ایمونوژنهای مناسبی محسوب شوند، کپسول پلی ساکارید سروگروه A مننگوکوک توانایی ایجاد پاسخهای ایمنی را دارد .علاالدین و همکاران(۱۹۹۶)؛ مورلی و همکاران(۲۰۰۲) اما با توجه به اینکه واکسنهای پلی ساکاریدی، دارای معایبی به لحاظ ساختار آنتی ژنی غیروابسته به لنفوسیت T هستند، امروزه پژوهشهای متعددی در زمینه واکسن های زیرواحدی مونووالانت و یا کونژوگه، با جایگزینی اجزاء دیگر باکتری ازجمله پروتئینهای غشاء خارجی جهت ایجاد پاسخ های ایمنی وابسته به لنفوسیت T صورت گرفته است.سیادت و همکاران (۲۰۰۳) وزیکول غشاء خارجی مننگوکوک (OMV) متشکل از پروتئینهای کلاس۱ تا ۴ فسفولیپید،پلی ساکارید کپسولی و لیپواولیگوساکارید میباشد. این ماکرومولکول در خلال سیر رشد باکتری در بدن میزبان رها می شود و پژوهشها نشان میدهدکه نقش عمده ای را در القاء ایمنی حفاظت بخش پس از ابتلا به بیماری دارد . از مهم ترین اجزاء این ماکرومولکول میتوان به PorA , از خانواده کلاس۱ پروتئینهای غشاء خارجی، اشاره نمودکه توانایی ایجاد پاسخهای باکتریسیدی رادارد.ماساری و همکاران؛پولارد وهمکاران(۲۰۰۱) علاوه براین وجود سایر ترکیبات ازجمله لیپوالیگوساکارید و فسفولیپیدها، دارای خاصیت ادجوانتی بوده وپاسخ حفاظتی مناسبی را درانسان ایجاد مینمایند.سیادت و همکاران(۲۰۰۷)؛ ماساری و همکاران. امروزه وزیکول غشاءخارجی نیسریا مننژیتیدس سروگروه B به عنوان یک واکسن زیرواحدی، بر علیه عفونتهای مننگوکوکی مجوز مصرف انسانی را دریافت نموده است. سیادت و همکاران(۲۰۰۷)؛ ماساری و همکاران؛ پولارد و همکاران(۲۰۰۱) در پژوهش حاضر، پس ازکشت انبوه باکتری در شرایط کنترل شده فرمانتور، استخراج وزیکول غشاء خارجی حاوی PorA نیسریا مننژیتیدیس سروگروه A انجام شد و ارزیابیهای فیزیکوشیمیایی آن مورد بررسی قرارگرفت درنهایت القاء پاسخ ایمنی بر علیه وزیکول غشاء خارجی سروگروه A مننگوکوک درحیوان آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرارگرفت. (پولارد و همکاران،۲۰۰۱)
تومیسین و همکاران او در سال ۱۹۹۰ در یک طبقه بندی اولیه اصلی ترین پروتئین های غشای خارجی را به پروتئین های کلاس ۱ تا ۴ تقسیم کردند.بتس(۱۹۹۳)؛کاروف و همکاران(۱۱۱۹) کلاس I پروتئین ها (پورین PorA) 45 کیلودالتون وزن داشت د ر تمام مننگو کوک ها بیان می شوند. پروتئین های کلاس II و III نیز پورین هایی با وزن مولکولی ۳۷ تا ۴۲ کیلو دالتون هستند. پروتئین های کلاس IV با وزن مولکولی ۳۷ تا ۴۳ کیلو دالتون پروتئین های القایی بوده در اتصال به آنتی بادی بلو کان نقش دارند. تخلیص مجموعه ای از پروتئین های غشای خارجی سویه های فاقد پروتئین کلاس III و ارزیابی پاسخ های ایمنی زایی در مدل های حیوانی حاکی از عدم تغییر در میزان آنتی باری باکتریسیدالی تولید شده در حیوان است در حالی که موتاسیون درژن تولید کننده کلاس I کاهش شدیدی را در تیتراین آنتی بادیها ایجاد می کند که نشان از نقش غالب پروتئین های کلاس I در تولید آنتی بادی باکتریسیدالی دارد. مورلی و همکاران(۲۰۰۲)؛پولارد و همکاران(۲۰۰۱)؛اریجیتا و همکاران(۲۰۰۴)؛جانسون و همکاران(۲۰۰۰) بنابراین امکان استفاده از پروتئین های عمده و غشای خارجی زیر گروه B به ویژه پروتئین های کلاس I که هم در سایر ایمنوتایپ های نیسریا مننژیتیدمیس بیان می گردد و هم عمده ترین آنتی ژن در القا آنتی بادی های باکتریسیدالی سرم خون است به عنوان واکسنی مفید و موثر مونووالانت یا کونژوگه دو ظرفیتی توجه محققان را به خود جلب کرده است . مورلی و همکاران(۲۰۰۲)؛ علاالدین و همکاران(۱۹۹۶)؛جانسن و همکاران(۲۰۰۰)؛سوامیناتانو همکاران(۱۹۹۶)؛ورمت(۲۰۰۲)؛لی و همکاران(۱۹۹۲) از آن جا که گروه های کلیدی در فرایند خط تولید صنعتی و زیکول غشای خارجی حاوی PorA رازی است تجاری و در انحصار کمپانی های بزرگ چند ملیتی، مراحل مختلف تحقیق حاضر حول محور دستیابی به میزان قابل توجهی از این پروتئین که با حفظ فرم فضایی طبیعی خود توان حفاظتی بالایی را در بزرگسالان، کودکان و نوزادان ایران حفظ کند، پایه ریزی گردید ه است. کلاسن و همکاران او نیز دریافتند که بین چهار کلاس I و II و III و IV پروتئین های عمده غشای خارجی دیواره سلولی نیسریا مننژیتیدمیس زیر گروه B , کلاس I (porA) سیستم ایمنی اختصاصی بدن را نسبت به سایر پروتئین های غشای خارجی فعالانه تر تحریک میکند. مطالعه porA در سطح مولکولی نشان می دهد که ژن مسئول سنترآن نه تنها در شرایط کنترل شده کشت غوطه ور به خوبی فعال است؛ بلکه در تمام زیر گونه های مختلف نیسریا مننژیسیدیس به ویژه زیر گروه B به طرز قابل توجهی بیان می شود. به علاوه این ژن پایدار بوده؛ به ندرت در معرض جهش خود به خودی قرار می گیرد. با توجه به بالا بودن تعداد آن در سطح خارجی باکتری نسبت به سایر پروتئین های غشای خارجی دیواره،توان حفاظتی آن نیز بسیار قابل توجه است. (جانسن و همکاران،۲۰۰۰؛ورمت و همکاران،۲۰۰۲)
از آن جا که دانش فنی مراحل مختلف تولید نیمه صنعتی و صنعتی واکسن زیر واحد مدرن امروزی در انحصار کمپانی های بزرگ چند ملیتی قرار دارد، در تحقیقات حاضر با بهره گیری از تجارب سایر محققان فن و بهینه سازی سنتیک رشد در کشت غوطه ور، امکان تولید نیمه صنعتی OMV-porA خالص زیر گونه استاندارد نیسر یا مننژیسیدیس زیر گروه B (CSBPI:G245) در ایران مورد ارزیابی قرار گرفت به طوری که از کشت ۴۰ لیتر محیط فرانتز اصلاح شده در شرایط کنترل شده اپتیمم در فرمانتور ۷۵۰ میلی گرم OMV-PorA خالص بدست آمده که نسبت به روش کلاسن و همکاران او ۱۰درصد افزایش تولید را نشان می دهد. بررسی میکروگراف الکترونی نیز نشان می دهد که بیش از ۶۰ تا ۸۵ درصد وزیکول I شکل فضایی طبیعی خود را حفظ کرده، در مراحل مختلف فرایند خالص سازی، سالم مانده اند.( ورمت و همکاران،۲۰۰۲)
فصل دوم:
سابقه و پیشینه تحقیق
بروسلوز به عنوان یکی از مهمترین بیماریهای مشترک انسان و دام محسوب می گردد. عوامل شناخته شده بیماری ، طیف وسیعی از پستانداران اهلی و وحشی را مبتلامی سازند.این بیماری به علت ایجاد سقط جنین در دام ، کاهش تولید شیر، عقیمی و نازایی و از دست رفتن ارزشهای اقتصادی دامهای مبتلا و همچنین به علت ابتلای انسان به بیماری تب مالت ،مبارزه با این بیماری وکنترل و ریشه کنی آن به دلیل کثرت گونه ای عوامل بیماریزا و کثرت گونه ای حیوانات میزبان ، دوام نسبتاَ قابل توجه باکتری عامل بیماری در محیط ، عدم کفایت برنامه های واکسیناسیون برای ریشه کنی بیماری و لزوم شناسایی و حذف دامهای عامل انتشار بیماری در مقاطع خاص از اجرای برنامه های مبارزه و لزوم هزینه شدن سرمایه های سنگین اقتصادی، همواره در بسیاری از کشورهای جهان ، با دشواریها و مشکلات عدیده مواجه بوده است.(ورمت،۲۰۰۲)
مهمترین واکسن های مورد مصرف دامپزشکی را واکسن زنده ی سویه ی ۱۹ بروسلا آبورتوس، واکسن زنده و کشته ی سویه ی ۲۰/۴۵ بروسلا آبورتوس، واکسن زنده ی سویه ی موکوئیدی M ۱۰۴ بروسلا آبورتوس، واکسن کشته ی سویه یH ۳۸ بروسلاملی تنسیس، واکسن زنده ی سویه ی Rev1 بروسلاملیتنسیس، واکسن زنده ی سویه یS۲ و غیره شامل می گشتند.(باتاچارجی،۲۰۰۲)
کشت باکتری به مدت یک سال به طور اتفاقی در دمای آزمایشگاه قرار گرفته و در تزریق به خوکچه ی هندی بیماری زایی خود را از دست داده، ضمن آنکه قابلیت ایمنی زایی آن حفظ شد. این باکتری نوزدهمین سری کشت ذخیره ی جدا شده به وسیله ی BUCK بوده و به همین جهت سویه ی ۱۹ نام گرفت. در ۱۹۳۰، بوک نتایج موفقیت آمیز واکسن اصطلاحاً «باکتریون آبورتوس سویه ی ۱۹» را گزارش نمود. از آن زمان به بعد واکسن۱۹Sبه عنوان بهترین واکسن علیه بروسلوز گاوی شناخته شد و میلیارد ها دوز از آن در سطح جهان مصرف شده است.(مورلی و همکاران،۲۰۰۲)
حدود نیم قرن واکسن سویه ی ۱۹صرفاً درگوساله ها مصرف شده، لیکن از دهه ی ۱۹۸۰ با میزان جرم های متفاوت و به روش های تزریقی یا قطره ی چشمی در سنین مختلف گاوهای بالغ و آبستن نیز مورد استفاده بوده است. در ایران نیز واکسن سویه ی ۱۹ از اوایل دهه ی ۱۳۳۰ به طور وسیع در گوساله ها و از دهه ی ۱۳۷۰ به بعد به طور محدود در گاوهای بالغ مصرف شده است.واکسن سویه ی Rev1 نیز پس از کشف اولیه ی آن به وسیله ی البرگ در ۱۹۵۵ به طور وسیع در گوسفند و بز مورد استفاده قرار گرفته است. این واکسن نیز از دهه ی ۱۳۴۰ به بعد در بره و بزغاله، و طی سال های اخیر در گوسفند و بز بالغ درایران مصرف گردیده است علاالدین(۱۹۹۶) سویه ی ۱۹ بروسلا آبورتوس درحال طبیعی به شکل صاف[۳۳] بوده و از نظر ساختار آنتی ژنی در لیپوپلی ساکارید آن هوموپلیمر پروزامین به صورت جزء زنجیره O وجود دارد. پروزامین زنجیره O آنتی ژن غالب بوده و بخش اصلی پاسخ آنتی بادی در مقابل این آنتی ژن اتفاق می افتد. از این رو، آنتی بادی های آگلوتینین کننده در آزمایش های سرولوژی استاندارد بروسلوز تقریباً به طور انحصاری برای پروزامین زنجیره O لیپوپلی ساکارید سویه های اسموس اختصاصی می باشند. (رومرو و همکاران،۱۹۹۴)
(۲-۳۶)
اگر تعداد ذرات دستگاه ثابت نباشد قید(۲-۲۸) دیگر برقرار نخواهد بود. در این صورت را قرار میدهیم. در این حالت توزیع بوز-انیشتین به صورت زیر در میآید:
(۲-۳۷)
این رابطه به توزیع پلانک معروف است.
اگر ترازهای انرژی پیوسته باشند، تعداد ذرات با انرژی بین عبارت است از:
(۲-۳۸)
برای توزیع بوز-انیشتین و
(۲-۳۹)
برای توزیع پلانک.
۲-۵-چگالش بوز-انیشتین
در دستگاهی از بوزونها میتوان تعداد نامحدودی ذره را در حالتی یکسان جای داد. اگر بتوان دستگاهی از بوزونها را تا دمایی پایینتر از یک دمای معین سرد کرد، قاعدتا بیشتر ذرات و در حالت آرمانی همه ذرات را در حالتی یکسان (معمولا حالت پایه) قرار داد. این پدیده چگالش بوز-انیشتین نام دارد.
گاز بوزونی با تعداد ذرات ثابت از توزیع بوز-انیشتین پیروی میکند که در آن باید از انرژی حالت پایه کمتر باشد زیرا در غیر این صورت یعنی تعداد ذرات در حالت پایه منفی است که نتیجهای بی معنی است. با کاهش دما تعداد بیشتری ذره در حالت پایه قرار میگیرد، یعنی با کاهش دما باید افزایش یابد و در آخر به انرژی حالت پایه نزدیک شود. تعداد ذرات در حالت پایه برابر است با:
(۲-۴۰)
اگر بیشتر ذرات در حالت پایه باشند داریم:
(۲-۴۱)
اگر دستگاهی دارای ذره باشد و دما آنقدر پایین باشد که بیشتر آنها در حالت پایه باشند، با تقریب خوبی داریم و در نتیجه:
(۲-۴۲)
۲-۶-مکانیک آماری و روابط ترمودینامیکی
با توجه به خواص آماری فرمیونها و بوزونها میخواهیم چند رابطه ترمودینامیکی را بیان کنیم. همانطور که ملاحطه کردیم احتمال وجود ذره با تبهگنی میباشد پس:
(۲-۴۳)
و احتمال اینکه ذره تبهگنی را نداشته باشد برابر است با:
(۲-۴۴)
آنتروپی کل سیستم نیز با بهره گرفتن از رابطه(۲-۱۳) به دست میآید. از آنجا که هر نوکلئون دارای دو حالت اسپینی و دو حالت ایزواسپینی است خواهیم داشت:
(۲-۴۵)
با بهره گرفتن از آنتروپی سیستم میتوان سایر کمیتهای ترمودینامیکی زیر را به دست آورد.
انرژی آزاد هلمهولتز
(۲-۴۶)
انرزی آزاد گیبس
(۲-۴۷)
آنتالپی
(۲-۴۸)
که در آن انرژی بستگی بر نوکلئون و برابر مجموع انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل است. فشار نیز از مشتقگیری انرژی آزاد هلمهولتز به دست میآید[۲۹]:
(۲-۴۹)
همچنین تراکم ناپذیری سیستم برابر است با[۲۹]:
(۲-۵۰)
فصل سوم :
نظریه بسط خوشه ای
مقدمه
نیروهای هستهای نیروهای بسیار پیچیدهای هستند بنابراین برای حل مسائل هستهای از مدلهای هستهای مانند مدلهای ذره مستقل، جفت مستقل، نظریه هارتری-فوک و نظریه بسط خوشهای استفاده میکنیم[۳۰]. واژهی مدل به این دلیل استفاده میشود که تاکنون هیچ نظریهی معتبری مانند آنچه برای برهمکنش الکترومغناطیسی بیان شده است بنا نشده است. در این فصل نظریه بسط خوشهای را مورد بررسی قرار میدهیم.
۳-۱-نظریه بسط خوشه ای
سیستمی که از ذره تشکیل شده است و در آن هر دو ذره از طریق پتانسیل با هم برهمکنش میکنند عملگر هامیلتونی به صورت زیر نوشته میشود:
(۳-۱)
که در آن جمله اول عملگر انرژی جنبشی و جمله دوم عملگر انرژی پتانسیل برهمکنش دو ذرهای است. برای محاسبه انرژی این سیستم باید مقدار چشمداشتی هامیلتونی را با دقت دلخواه محاسبه کنیم. در روش بسط خوشهای یک تابع موج حدسی برای سیستم تعریف میکنیم. مقدار چشمداشتی انرژی برابر است با:
(۳-۲)
اگر تعداد ذرات کم باشد مقدار چشمداشتی انرژی سیستم را میتوان از رابطه(۳-۲) بدست آورد. اما اگر تعداد ذرات زیاد باشد محاسبه انتگرالهای بعدی کار بسیار پیچیدهای است به همین دلیل برای محاسبه انرژی سیستم از یک روش تقریبی به نام روش بسط خوشهای استفاده میکنیم[۳۱و۳۲و۳۳] از آنجائیکه ذرات با یکدیگر برهمکنش میکنند این برهمکنش را توسط عملگر همبستگی وارد مسئله میکنیم. بنابراین تابع موج حدسی سیستم را به صورت زیر مینویسیم:
(۳-۳)
که در آن عملگر همبستگی ذرات و تابع موج غیربرهمکنشی سیستم است. عملگر همبستگی دارای خصوصیات زیر است:
۱)تحت تعویض ذرات متقارن است.
(۳-۴)
۲)تحت انتقال ناورداست.
(۳-۵)
۳)دارای خاصیت خوشهایست.
(۳-۶)