قابلیت اطمینان
پاسخگویی
تضمین
همدلی
نوع دوستی
تسهیم دانش
جوانمردی
رفتار شهروندی سازمانی
وظیفهشناسی
آداب اجتماعی
فصل دوم:
ادبیات تحقیق
۲-۱- بخش اول مفهوم رفتار شهروندی سازمانی
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط باتمان و اورگان در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیهای که در زمینهی رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت، بیشتر برای شناسایی مسئولیتها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان بروز میدادند، اما اغلب نادیده انگاشته میشد. این رفتارها با وجود این که در ارزیابیهای سنتی عملکرد شغلی، به طور ناقص اندازهگیری و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار میگرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی موثر بودند (بینستوک و همکاران[۱۲] ۲۰۰۳).
در تحقیقی این اعمال و رفتارها که در محل اتفاق میافتند، این گونه تعریف شده است ” مجموعهای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نبود اما با این وجود توسط آنان انجام و باعث بهبود موثر وظایف و نقشهای سازمان میشوند".
به عنوان مثال، یک کارگر، ممکن است نیازی به اضافهکاری و ماندن در محل کار تا دیروقت نداشته باشد، اما با وجود این، برای امور جاری و تسهیل جریان کاری تا دیروقت نداشته باشد، اما با وجود این برای بهبود امور جاری و تسهیل جریان کاری سازمان، بیشتر از ساعات کاری رسمی خود در سازمان مانده و به دیگران کمک میکند.
رفتار شهروندی سازمانی بیانگر فعالیتهای کاری مرتبط، داوطلبانه و اختیاری بوده و به طور مستقیم و ضمنی از طریق توصیف رسمی شغل و سیستمهای پاداش سازماندهی شده و در نهایت کارایی و اثربخشی سازمان را ارتقا میدهد (محمد[۱۳] ۲۰۰۴).
اورگان رفتار شهروندی کارکنان را به عنوان اقدامات مثبت کارکنان، برای بهبود بهرهوری و همبستگی و انسجام در محیط کاری میداند که ورای الزامات سازمانی است (هدسون ۲۰۰۲) اورگان معتقد است که رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیما به وسیلهی سیستمهای رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، اما با این وجود باعث ارتقای اثربخشی و کارایی عملکرد سازمان میشد.
این تعریف بر سه ویژگی اصلی رفتار شهروندی تاکید دارد: اول این که این رفتار باید داوطلبانه باشد؛ یعنی نه یک وظیفهی از پیش تعیین شده و نه به عنوان بخشی از وظایف رسمی. دوم این که مزایای این رفتار، جنبه سازمانی دارد و ویژگی سوم این است که رفتار شهروندی سازمانی ماهیتی چند وجهی دارد.
بولینو تورنلی[۱۴] (۲۰۰۳) بر این اعتقادند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو مولفهی عمومی هستند: اول این که بطور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان نمونه، نیازی نیست که آن ها از جنبه فنی به عنوان بخشی از شغل افراد باشند)؛ دیگر این که ناشی از تلاشهای ویژه و وفقالعادهای هستند که سازمانها برای دستیابی به موفقیت، از کارکنانشان انتظار دارند.
رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یک منبع اجتماعی که از طریق تبادل رفتار، پاداشهای اجتماعی دریافت میکند، مورد ملاحظه قرار میگیرد. بنابراین وقتی کارکنان احساس کنند که چیزی بیشتر از سازمان دریافت میکنند، رفتار شهروندی آنها بیشتر خواهد شد (انگ و همکاران[۱۵] ۲۰۰۳)..
رفتار شهروندی سازمانی برای هر سازمانی مطلوب است چرا که با متغیرهای سازمانی مهمی همچون رضایت شغلی، نگهداری سیستم و بهرهوری سازمان تاثیر دارد. نتایج مطالعات نشان میدهد که مدیران میتوانند رفتار شهروندی سازمانی را با ایجاد محیط کاری مثبت پرورش دهند؛ مدیران برای ایجاد این رفتارها، به جای توسل به زور یا اجبار، به فرایندهای گزینش و استخدام یا جامعهپذیری اتکا میکنند (تورینپسد[۱۶] ۱۹۹۶).
با این تعاریف از شهروند سازمانی انتظار میرود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت نماید. به عبارت دیگر، ساختار رفتار شهروندی سازمانی، به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی بوده که رد سازمان فعالیت مینمایند و با رفتارهای شهروندگونه خود، موجبات اثربخشی سازمان را فراهم میآورند (باین ستوک و همکاران[۱۷] ۲۰۰۳).
بر اساس مطالب فوق این گونه استنباط میشود که آن دسته از کارکنانی که در کمک به دیگران فراتر از وظایف شغلی خود عمل کرده و از سیاستهای پذیرفته شدهی سازمان پیروی میکنند، به بهبود و غنای محیط عمومی کار کمک کرده و بر کل سازمان تاثیری مثبت میگذارند (پادساکف و همکاران[۱۸] ۲۰۰۰).
رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان رفتار اختیاری که بصورت رسمی توسط سیستم پاداش سازمان، سازماندهی نشده؛ اما اثربخشی سازمان را افزایش میدهد، تعریف کرد. وی رفتار شهروندی سازمانی را در ۵ بعد دستهبندی کرده است: نوع دوستی (بشر دوستی)، حسننیت (تواضع)، رادمردی و گذشت(پاک بینی)، هوشیاری و فضیلت اجتماعی. بعد نوع دوستی، کمک به اشخاص دیگری که مشکل کاری دارند، اشاره دارد. بعد تواضع، رفتارهای ارائه اطلاعات که از مشکلات بالقوه پیشگیری میکنند، را توصیف میکند. بعد رادمردی به عنوان تمایل به تحمل شرایط اجتنابناپذیر ناراحت کننده، بدون شکایت و ابراز ناراحتی تعریف شده است. بعد هوشیاری به رفتارهای فراتر از سطح حداقل مورد نیاز حضور و وقتشناسی اشاره دارد. در نهایت، فضیلت اجتماعی به مشارکتهای سازنده در رویه های سیاسی اشاره دارد(ارگان، ۱۹۸۸).
مطابق عقیدهی ارگان، پادساکف و مکنزی[۱۹] (۲۰۰۶)؛ ممکن است برای بسیاری از مشاغل، استعداد یا مهارت بالایی مورد نیاز نباشد و جریان کار ممکن است مهمتر از عملکرد فردی باشد. رفتار شهروندی سازمانی ممکن است به عنوان تسهیلکنندهی اجتماعی[۲۰] در سازمان استفاده شود که به تسهیل جریانهای کاری سازمان کمک میکنند. سرانجام کارکنانی که رفتار شهروندی سازمانی را به نمایش میگذارند، ممکن است بر اثربخشی سازمان تأثیر مثبتی داشته باشند. بسیاری از پژوهشگران در زمینه های گوناگون، به رفتار شهروندی سازمانی علاقهمند شدهاند. تقریبا ۲۰۰ مطالعه بعد از سال ۱۹۸۳ انجام شده است(پادساکف، مکنزی، پین و باچراچ[۲۱]، ۲۰۰۰).
انواع رفتار شهروند سازمانی
این تعریف بر سه ویژگی اصلی رفتار شهروندی تأکید دارد: اول اینکه این رفتار باید داوطلبانه باشد یعنی نه یک وظیفه از پیش تعیین شده و نه بخشی از وظایف رسمی فرد باشد، دوم اینکه مزایای این رفتار جنبه سازمانی دارد و ویژگی سوم این است که رفتار شهروندی سازمانی ماهیتی چندوجهی دارد. رفتارهای شهروندی در سازمان سه نوعاند (باین ستوک و همکاران،۲۰۰۳):
اطاعت سازمانی: این واژه توصیفکننده رفتارهایی است که ضرورت و مطلوبیتشان شناسایی و در ساختار معقولی از نظم و مقررات پذیرفته شدهاند. شاخصهای اطاعت سازمانی رفتارهایی نظیر احترام به قوانین سازمانی، انجام وظایف به طور کامل و انجام دادن مسئولیتها با توجه به منابع سازمانی مانند “حاضرشدن به موقع در محل کار” و یا ” پیروی از قوانین، مقررات و دستورالعملهای موجود در محل کار” میباشد.
وفاداری سازمانی: این وفاداری به سازمان از وفاداری به خود، سایر افراد و واحدها و بخشهای سازمانی متفاوت است و بیان کننده میزان فداکاری کارکنان در راه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از سازمان است (وندین[۲۲] و همکاران،۱۹۹۴).
مشارکت سازمان: این واژه با درگیر بودن در اداره سازمان ظهور مییابد که از آن جمله میتوان به حضور در جلسات، به اشتراک گذاشتن عقاید خود با دیگران و آگاهی به مسائل جاری سازمان، اشاره کرد. مشارکت سازمانی که خود شامل سه بخش میباشد:
الف)مشارکت سیاسی: شامل مشارکتهای غیرجدالآمیز و غیرمجادلهای با دیگران است. مانند حضور مؤثر در جلسات سازمان، به اشتراک گذاشتن ایدهها و نقطه نظرات برای بهبود سازمان.
ب)مشارکت حمایتی: شامل تلاش برای ایجاد تغییرات سازمانی درونی که ممکن است با جدال و مباحثه با دیگران نیز همراه باشد. مانند” ترغیب و تشویق مدیریت به منظور حفظ مهارتها و دانش جاری سازمان” و یا” استفاده از داوریهای حرفهای و تخصصی برای ارزیابی اقداماتی که برای سازمان مفید و یا مضر میباشد”.
ج)مشارکت وظیفهای: منظور ارائه رفتارهایی است که بیشتر جنبه فردی داشته ولی باعث انتفاع سازمان میشود. مانند “داوطلب شدن برای اضافه کاری در صورت نیاز” و یا” عدم تمایل برای دریافت آموزشهای اضافی در سازمان به منظور بهبود عملکرد” ( البته این مورد با نمره معکوس محاسبه میشود (وندین و همکاران،۱۹۹۴). این رفتارها مستقیماً تحت تأثیرحقوقی قرار دارد که از طرف سازمان به فرد داده میشود. در این چارچوب حقوق شهروندی سازمانی شامل عدالت استخدامی، ارزیابی و رسیدگی به شکایات کارکنان است. بر این اساس وقتی که کارکنان میبینند که دارای حقوق شهروندی سازمانی هستند به احتمال بسیار زیاد از خود رفتار شهروندی (از نوع اطاعت) نشان میدهند. در بعد دیگرحقوقی یعنی تأثیرحقوق اجتماعی سازمان – که دربرگیرنده رفتارهای منصفانه با کارکنان نظیر افزایش حقوق و مزایا و موقعیتهای اجتماعی است- بر رفتار کارکنان نیز قضیه به همین صورت است. کارکنان وقتی میبینند که دارای حقوق اجتماعی سازمانی هستند به سازمان وفادار خواهند بود و رفتار شهروندی (از نوع وفاداری) از خود بروز میدهند و سرانجام وقتی که کارکنان میبینند به حقوق سیاسی آنها در سازمان احترام گذاشته میشود و به آنها حق مشارکت و تصمیمگیری در حوزههای سیاستگذاری سازمان داده میشود، باز هم رفتار شهروندی (از نوع مشارکت) از خود نشان میدهند.
ابعاد و مولفههای رفتار شهروندی از دیدگاه مختلف
درباره ابعاد رفتار شهروندی سازمانی، هنوز توافق کاملی میان محققان وجود ندارد. برای مثال، ابعادی نظیر رفتارهای کمک کننده، رادمردی و گذشت، وفاداری سازمانی، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان فردی، توسعه فردی، ادب و ملاحظه، رفتار مدنی، نوع دوستی در تحقیقات مختلف، به عنوان ابعاد رفتار شهروندی سازمانی مورد توجه قرار گرفتهاند (پادساکف و همکاران ۲۰۰۰).
پودساکف در سال ۲۰۰۰ میلادی، دستهبندی مفصلی از این گونه رفتارها انجام داده و آنها را در قالب هفت دسته تقسیمبندی کرده است.
رفتارهای یاریگرانه
جوانمردی؛
نوآوری فردی؛
فضلیت مدنی؛
تعهد سازمانی؛
خود رضایتمندی؛
رشد فردی (کاسترو و همکاران[۲۳] ۲۰۰۴).
بولینو و همکاران (۲۰۰۳) شش مولفه را به عنوان شاخصهای رفتار شهروندی سازمانی معرفی کرده است:
وفاداری[۲۴]؛
وظیفهشناسی[۲۵]؛
مشارکت[۲۶] (اجتماعی، حمایتی، وظیفهای و مدنی)؛
توجه و احترام[۲۷]؛
فداکاری[۲۸]؛
تحملپذیری[۲۹] (روحیه جوانمردی).
عملکرد شهروندی شامل کمک به دیگران در انجام کارها، حمایت از سازمان و داوطلب شدن در انجام کارهای جانبی یا مسئولیتپذیری است. بورمن و همکاران (۲۰۰۱) به طور خاص برای تبیین عملکرد شهروندی سازمانی مدل چند بعدی ارائه مینمایند که عبارتند از:
پشتکار توام با شور، شوق و تلاش فوقالعاده که برای تکمیل فعالیتهای کاری موفقیتآمیز ضروری است؛
داوطلب شدن برای انجام فعالیتهای کاری که بصورت رسمی بخشی از وظیفهی کاری افراد نیست؛
مساعدت و همکاری با دیگران؛
پیروی از مقررات و رویههای سازمانی.
همچنین در تحقیقی دیگر، فارح و همکارانش در سال ۱۹۹۷ مولفههای رفتار شهروندی سازمانی را با توجه با توجه به شرایط فرهنگی کشور چین در قالب موارد ذیل مورد بررسی قرار دادند:
فرم در حال بارگذاری ...