فیها وَ لا یحیی » ( الأعلی : ۱۳) ( بسیونی ، ۱۹۹۸م ، صص ۱۲۵و ۱۴۰ و ۱۴۴)
طوقان در تبیین منظـورخود و نقش بستن آن درذهن مخاطب ازاین شیوه بسیاراستفاده نمـوده
است که موارد یافت شده از نوع طباق ایجاب می باشند .
۱- عبسَ الخطبُ فابتسِم وَ طغی الهولُ فاقتحِم ( ابراهیم ط.، ۲۰۰۵م ، ص۲۷۱ )
بلا و سختی عبوس شد پس تو لبخند بزن ، ترس و خوف طغیان کرد پس تو خطر کن .
طباق در کلمات « عبس » و « ابتسم »
۲- ناح الأذانُ وأعوَلَ الناقوسُ فاللیل أکدرُ ، والنّهارُعَبوسُ ( هـمـــان ، ص۲۷۵ )
أذان فغان و شیون سرداد و ناقوس فریاد بر آورد ، شب تیره و تار شد و روز گرفته و عبوس .
طباق در کلمات « اللیل» و « النّهارُ »
۳- أُنظُرإلی بیض الرَّقیق وسودِهِ مَن شاءَ کانوا مُلکَهُ بنقودِهِ ( هــمـــان ، ص۲۷۶ )
به برده های سفید و سیاه نگاه کن ، هرکس بخواهد آنها را با پولش در زمره ملک خود در می آورد .
طباق در کلمات « بیض » و « سود »
۴- بشر ٌ یُباعُ وَ یُشتـری فتحَــــــــرَّرا ( هــمـــــان ، ص۲۷۶ )
انسانی که خرید و فروش می شود ، رها شد .
طباق در کلمات « یُباعُ » و « یُشتری »
۵- وَ أضعتُ صادقه الرجاءِ فأینَ کاذبه الرّجاءِ ( هـمـــان ، ص۳۰۳ )
امید راستین را فرو نهادم پس امید واهی کجاست ؟
طباق در کلمات « صادقه » و « کاذبه »
۶- أینَ الصَّحافیُّ الصَّریحُ تراهُ یُعلِنُ ما یُسِرُّ (هـمـــان ، ص ۳۰۴ )
کجاست آن روزنامه نگار رک گویی که آنچه را که پنهان می کند آشکار سازد ؟
طباق در کلمات « یُعلِنُ » و « یُسِرُّ »
۷- وَ إذا الرشادُ من الضلاله وَالعمی وَمن الشِّقاق تآلُفٌ وَ إخاء (همان ، ص ۳۱۰ )
و اگر هدایت از گمراهی و کوری است پس برادری و عطوفت از جدایی است .
طباق در کلمات « الرشادُ » و « الضلاله »
۸- صــامِتٌ لَو تَکَلَّــــــما لَفَــظَ النَّــارَ وَ الـــدَّمـــا (همان ، ص ۳۱۴ )
ساکت است و هر گاه لب به سخن بگشاید خون و آتش می بارد.
طباق در کلمات « صــامِتٌ » و « تَکَلَّــــــما »
۹- وَ غدی یُشبه یومی وَ حَدیثی کَقدیمی (همان ، ص ۳۲۳ )
و فردایم شبیه امروز است و جدیدم همانند قدیم .
طباق در کلمات « حَدیث » و « قدیم »
۱۰- لَم أهَب غیظَ کریم ٍ لا وَ لا کیدَ لئیمٍ (همان ، ص ۳۲۳ )
خشم انسان کریم و حیله انسان پست را نمی بخشم .
طباق در کلمات « کریم » و « لئیمٍ »
۱۱- غایتــی خدمــه قومـــی بشقائـــی أو نعیمــی ( هـمـــان ، ص ۳۲۳ )
نهایت و هدف من خدمت به قوم وملتم است چه به قیمت بدبختی و یا به قیمت خوشبختی من تمام شود .
طباق در کلمات « شقاء » و « نعیم »
۱۲- عَرَضوا الکفاله وَالکرامه عندهُ عبثاً..وَهل عَرَضٌ یُقاسُ بجوهر؟ ( همان ، ص ۳۳۰ )
تعهد و اصالت را نزد او بیهوده به نمایش گذاشتند ، آیا عرض (بدل ) با جوهر ( اصل ) قابل مقایسه است.
طباق در کلمات « عَرَضٌ » و « جوهر »
۱۳- إنَّ المظفّرَ مِن حدیدٍ جسمُهُ فیما أری و جُسومهُم مِن سُکّـرِ ( همان ، ص ۳۳۰ )
آنچنان که من می بینم شیخ مظفر جسمش از آهن است و آنها جسمشان از شکر .
طباق در کلمات « حدیدٍ » و « سُکّرِ »
۱۴- وَ لئِن ساءَ حالُنا فکفانا أنَّکُم عندَنا بأحسن حالَه ( همان ، ص ۳۳۲ )
اگر حال ما بد است ، ( ایرادی ندارد ) و همینکه شما در بهترین حال هستید برای ما کافی است .
طباق در کلمات « ساءَ » و « أحسن »
۱۵- ومِن العجائب إن کشفتَ قدورَهم أنّ الجرائد ، بعضهنَّ ،غطاؤها ( همان ، ص ۳۳۶ )
عجیب است که درون دیگهایشان را کشف کردی چرا که بعضی از روزنامه ها آن را می پوشانند .
طباق در کلمات « کشف » و « غطاء »
۱۶- بنی وطنی هل یقظه بعدَ رقدهٍ وَ هل مِن شعاعٍ بینَ تلکَ الغیاهب ( همان ، ص۳۳۸)
ای هموطنان ! آیا بیداریی بعد ازخواب وجود دارد و آیا نور و روشنایی در آن تاریکییها خواهد تابید ؟
طباق در کلمات « یقظه » و « رقدهٍ »
۱۷- الذئــبُ یَرهَبُــه وَ یلثــمُ کفَّـــه الحمَــلُ الودیـــعُ ( هـمــان ، ص ۳۴۱ )
فرم در حال بارگذاری ...