در فرهنگ لغات وبستر ، فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار ، گفتار ، اعمال و آثار هنری است و برتوانایی انسان برای یادگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق می شود تعریفشده است . نکته ای که از این تعریف استنباط می شود این است که در سازمانها فرهنگ سازمانی به عنوان یک (( سیستم اطلاعاتی )) برای حفظ و انتقال آگاهی ، اعتقادات ، تصورات و رفتارهای انجام کار عمل می کند . ماورین بوئر فرهنگ سازمانی را به عنوان راه و روشهایی که ما کارها را انجام می دهیم تعریف کرده است به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی بیشتر متوجه چگونگی انجام کار است تا ماهیت کار . از دیدگاه دیگر ، فرهنگ شامل تمام طرح هایی است که به طور سنتی و تاریخی به اشکال مشخص و یا نامشخص ، منطقی و یا غیر منطقی حاکم بر زندگی بشر به حیات خود ادامه داده و در هر برهه زمانی راهنمای رفتار انسان بوده است ( عطافر ، ۱۳۷۵ ، ص ۱۷ ).
فرهنگ سازمانی یک متغیر محیطی است که به میزان متفاوت بر تمام اعضای سازمان اثر می گذارد و از این رو درک درست از این ساختار برای اداره سازمان و کار مؤثر حائز اهمیت است. اعضای سازمان، برای حل مسائل مربوط به انطباق بیرونی به عنوان مثال بهترین شیوه برای حضور در عرصه بازارهای جهانی و یکپارچگی درونی بهترین روش برای هماهنگی و تقویت فرایندهای درون یک سازمان به عنوان بهترین شیوه جهت حل مسائل، فرهنگ مکتوب و حتی غیر مکتوب سازمان خود را به اعضای جدید آموزش می دهند. از این رو با برخورداری از ظرفیت لازم برای تغییر و تبدیل فرهنگ سازمانی، تغییر اعمال ، افکار و احساسات ، بخش عظیمی از اعضای سازمان امکان پذیر می گردد ( لاسن، زنگ شن[۶۲]، ۱۳۸۱، ص ۶۲ ).
به طور کلی فرهنگ سازمانی یک ادراک است که افراد از یک سازمان دارند . فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژه ای است که به سازمان اختصاص دارد و نمایانگر مشخصات معمول و ثابتی است که یک سازمان را از دیگر سازمان ها متمایز می کند. فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزش های کلیدی، باور ها ی راهنما ، و تفاوت هایی است که در اعضای یک سازمان مشترک است ( مشبکی ، ۱۳۷۹ ، ص ۴۳۸ ).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگ هایی می باشندکه راهنمای عمل گروهی آن ها می باشد یکی از این مجموعه های انسانی ، سازمان می باشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود :
»محل اجتماع مردمی که با هم طبق یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار می کنند تا هدف های سازمانی را تحقق بخشند« (افجه ، ۱۳۸۰ ، ص ۱۶).
سازمان ها ترتیبات اجتماعی برای کنترل عملیات رسیدن به هدف های جمعی و محل خلق مدیریت های آگاهانه و ترتیبات لازم برای تحقق بخشیدن هدف ها به وسیله ابزار های جمعی می باشند .لذا می توان فرهنگ سازمانی را که به عنوان رفتار های غالب در سازمان شناخته می شود بدین گونه تعریف کرد :
مجموعه ای از ارزش های کلیدی ، باور ها ی راهنما، و تفاوت هایی می داند که در اعضای یک سازمان مشترک است ( عسکریان ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۰۲ ).
اشنایدر [۶۳] (۱۹۹۶ ) اعتقاد دارد که افراد یک سازمان باید فرهنگ آن سازمان را تعریف کنند . به این معنی که ، افراد ( کارکنان ) بازیگرانی نیستند که نقش ها را دریک فرهنگ استقرار یافته بر می کنند ، بلکه آن شخصیت ها ، ارزش ها ، و علایق این افراد در طول زمان است که سازمان را آنگونه که هست می سازند ( مهداد ، ۱۳۸۷ ، ص ۲۲۳ ).
فرهنگ سازمانی به وسیله ارزش های مشترک بین اعضای سازمان ، مسیر سازمان را مشخص ، رفتار روزانه کارکنان را هدایت و به تنظیم اولویت ها و برنامه ریزی در سازمان می پردازد ( احمدیان ، همکاران ، ۱۳۹۱ ، ص ۷۷ ).
۱٫۳٫۲٫ ویژگی فرهنگ سازمانی:
در صورتیکه فرهنگ را سیستمی از استنباط مشترک اعضاء نسبت به یک سازمان بدانیم، یک سیستم از مجموعهای از ویژگیهای اصلی تشکیل شده است که سازمان به آنها ارج مینهد یا برای آنها ارزش قائل است. این ده ویژگی عبارتند از:
۱-خلاقیت فردی: میزان مسئولیت، آزادی عمل و استقلالی که افراد دارند.
۲- ریسکپذیری: میزانی که افراد تشویق میشوند تا ابتکار عمل به خرج دهند، دست به کارهای مخاطرهآمیز بزنند و بلند پروازی کنند.
۳- رهبری: میزانی که سازمان هدفها و عملکردهایی را که انتظار میرود انجام شود، مشخص می کند.
۴- یکپارچگی: میزان یا درجهای که واحدهای درون سازمان به روش هماهنگ عمل میکنند.
۷- هویت: میزان یا درجهای که افراد، کل سازمان (و نه گروه خاص یا رشتهای که فرد در آن تخصص دارد) را معرف خود میدانند.
۸- سیستم پاداش: میزان یا درجهای که شیوه تخصیص پاداش (یعنی افزایش حقوق و ارتقای مقام) بر اساس شاخصهای عملکرد کارکنان قرار دارد نه بر اساس سابقه، پارتیبازی و از این قبیل شاخصها.
۹- سازش با پدیده تعارض: میزان یا درجهای که افراد تشویق میشوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشکار باشند.
۱۰- الگوی ارتباطی: میزان یا درجهای که ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب احتیاجات رسمی محدود میشود ( زارعی ، ۱۳۸۶).
جیمز پرسی [۶۴]همین ویژگیها را با اندکی تفاوت به شرح زیر بیان میکند:
۱۰-نگرش سازمان (در مورد اهداف).(حسین پور ، ۱۳۸۸)
نتایج مطالعاتی که به منظور میزان تعهد کارکنان و تعیین ارزشها ، عقاید اساسی آنان در برخی از سازمانهای موفق صورت گرفته است، ده ویژگی فرهنگ سازمانی را با توجه به درجه اهمیتشان به شرح ذیل اعلام گردیده است:
هر معلمی به این مسأله کاملاً واقف است که برای اجرای یک تدریس موفق و دریافت بازخورد مناسب، باید برای یادگیرنده ایجاد انگیزه نماید تا یادگیرنده با توجه و علاقه بیشتری به فراگیری درس بپردازد. فناوری اطلاعات، کاربرد انکارناپذیر و مؤثری را در این زمینه دارد و می تواند انگیزه های دو چندان در میان دانش آموزان ایجاد نماید. یادگیری، معلول انگیزه های متفاوتی است. یکی از این انگیزهها که نقش مهمی در جریان یادگیری دارد، میل و رغبت شاگرد به آموختن است. رغبت، محرکی است که نیروی فعالیت را افزایش می دهد. برای اینکه شاگردان در ضمن یادگیری فعال باشد، باید به موضوعی که می خواهند فرابگیرند، علاقه مند باشند(شعبانی، ۱۳۸۳: ۱۶). فناوری اطلاعات این امکان را به معلم می دهد که با طرح های ابتکاری هیجان آور، دانش آموزان را به فعالیت بیشتر در بحث درسی و نیز روش بارش مغزی وادار نمایند تا زمینه علاقه به یادگیری در آنان بیشتر شود.
۴) ایجاد نشاط
یکی از مسأله هایی که دانش آموزان را در سبک های تعلیم و تربیت سنتی از درس و مدرسه دلسرد و فراری می کرد، خشک و بی روح بودن کلا سها و نبودن تنوع در کلاس درس بود؛ اما اینک می توان با به کارگیری فناوری اطلاعات در کلاس های درس شور و نشاط و هیجان، و از همه مهمتر، تنوع را در کلاس به وجود آورده و روحی های شاد را در میان دانش آموزان حکم فرما نمود تا یادگیرندگان متوجه گذر زمان نشوند. با فناوری اطلاعات می توان تدریس را به صور تهای مختلف و با تصاویر و باز یهای مختلف سامان داد.
۵) ایجاد نظم در کلاس و کلاسداری
اداره کلاس و نظم در تدریس، بسیار حائز اهمیت است و از گذشته های دور نیز به عنوان یکی از مسئولیت های اساسی معلم به شمار می آمد. مهار تهای اداره کلاس و چگونگی تدریس معلم، بر رفتار و احساس و تفکر و یادگیریهای شاگردان تأثیر اساسی می گذارد و کار معلم نیز از این طریق ارزیابی میشود. تحقیقات نشان می دهد که نه فقط شاگردان و والدین و مدیران و دیگر کسانی که با محیط آموزشی سر و کار دارند، از چگونگی اداره کلاس و تدریس معلم تأثیر می پذیرند، بلکه کلا سداری و تدریس معلم در خودپنداره شغلی و رضایت از کار وی نیز تأثیر می گذارد. استعاره هایی که شاگردان در مورد کلاس درس به کار می برند، از قبیل: زندان، قفس، خانه دوم، فضای یادگیری، محیط دوستی و مسئولیت و… حاکی از آن است که معلم چه نقشی در کلاس دارد و کار تدریس خود را چگونه سازماندهی و اداره می کند. استعاره هایی که خود معلمان نیز در کلاس درس و مدرسه و شغل خویش به کار می گیرند، بیانگر چگونگی عمل آنان است. در بسیاری از کلاس ها، معلمان سعی میکنند دستور عمل هایی را به عنوان روش اداره کلاس به شاگردان بدهند و انتظار دارند که شاگردان نیز از آن خواسته ها و انتظارات پیروی کنند. در برخی از کلا سها نیز می بینیم که معلم به عنوان راهنما و آسانکننده یادگیری عمل می کند. همچنین در بعضی از کلا سها شاهد اشتراک مساعی و همکاری جمعی معلم و شاگردان هستیم. پژوهشها نشان میدهد که در کلاسهای نوع اول )کلاسهای معلم مدار(، شاگردان به یادگیری دانش های موجود در کتابها دست می یابند؛ اما در کلا سهای نوع دوم، یعنی در کلاس هایی که مبتنی بر روابط متقابل و حرکت جمعی است، شاگردان قادر می شوند که به ساختن دانش در ذهن خویش دست یابند. فناوری اطلاعات می تواند کمک شایانی به معلم در اداره مطلوب کلاس نماید؛ به این صورت که هنگامی که معلم و شاگردان از این فناور یها در جهت بحثهای درسی و نیز ایجاد انگیزه استفاده می کنند، باعث می شود کلاس به خودی خود آرام و به دور از هرج و مرج گردد و تمرکز فکری دانش آموز نیز بیشتر معطوف به درس خواهد شد.
۶) بهبود در روشها و فنون تدریس
بدون شک، نیروی انسانی و به ویژه معلم، از مهم ترین عوامل تشکیل دهنده محیط های آموزشی است و در این میان، نگرش و روش تدریس معلم در فرایند فعالیتهای آموزشی و در نهایت، تأثیر آن در روند یادگیری، حائز اهمیت است. تأثیر موقعیت و امکانات مناسب، بر هیچ فردی پوشیده نیست؛ اما امکانات و تجهیزات، بدون وجود معلم کارآیی لازم را نخواهد داشت. معلم با شناخت امکانات به تجهیز مناسب محیط آموزشی می پردازد، محیط و امکانات آموزشی را سازماندهی می کند، موقعیت آموزشی مناسب را به وجود می آورد و با شناخت استعداد، علایق و توانایی شاگردان، آنان را در طریق صحیح یادگیری هدایت می کند؛ البته چنین نقشی، به دانش و اعتقادات معلم بستگی دارد (شعبانی، ۱۳۸۳: ۱۹). فناوری اطلاعات این امکان را به معلم می دهد که روش های متنوعی را برای ارائه درس به کار گیرد تا یاددهی یادگیری به شیوه مناسبی به انجام برسد؛ به عنوان مثال، معلم می تواند از طریق بازی های رایانه ای مخصوص و یا تصاویر رایانه ای و… بحث درسی را به یادگیرنده انتقال دهد و منجر به یادگیری او شود.
۷) ایجاد همکاری و افزایش روحیه اجتماعی در دانش آموزان
یکی از مسائلی که در مدرسه و کلاس درس مورد تأکید نظام آموزشی می باشد، بحث کارهای گروهی و ایجاد روحیه اجتماعی در دانش آموزان است. پژوهشگران معتقدند که استفاده از ابزارهای دیجیتالی همچون رایانه، می تواند به درک کودک از خود و جامعه پذیری وی کمک کند؛ به طوری که استفاده از شبکه رایانه ای در مدارس، منجر به آسان سازی تعاملات گروهی، همکاری و شکل گیری روابط اجتماعی شده است. به همین دلیل، یکی از مباحثی که مدافعان توسعه فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش مطرح می کنند، آن است که از این طریق می توان فرصتهای برابر آموزشی را برای طبقات مختلف جامعه، به ویژه طبقات محروم، فراهم آورد. به کارگیری فناوری اطلاعات توسط دانشآموزان به صورت دونفره، گروهی یا کلاسی )مثلاً استفاده از وایت برد تعاملی(، معلمان را قادر می سازد تا از طریق گوش دادن به توضیحات دانش آموزان، بازخوردهای فراوانی را به دست آورند. از این نکته، معلمان می توانند دید عمیق تری را از پیشرفت دانش آموزان و شناخت آن ها به دست آورند. مشارکت دانش آموزان به صورت دونفره یا تیمی در استفاده از منابع فناوری اطلاعات، در موضوعات خاص باعث می شود آنان بتوانند فهم یکدیگر را از یادگیری به چالش بکشند و از طریق مشارکت، مطالب بیشتری را فراگیرند(غفاری، احقر و نادری، ۱۳۸۷)
۸) شکوفا شدن استعداد دانش آموزان
از دیگر مزایای این بحث می تواند بروز و کشف و در ادامه، شکوفا شدن استعدادهای نهفته دانش آموزان باشد. هنگامی که در کلاس، فضای شور و هیجان و بحث های گروهی به جهت استفاده از فناوری های روز در تدریس به اوج خود می رسد، دانش آموزان می توانند توانایی ها و قابلیت های خویش را که شاید خود از آنها باخبر نبودند، بروز داده و با راهنمایی های معلم به پرورش آنها اقدام نمایند.
۹) ایجاد روحیه پژوهش
هنگامی که معلم در زمان تدریس از اینترنت، پایگاه های اینترنتی مناسب و نیز نرم افزارهای آموزشی مفید استفاده می نماید و در وقت تدریس نیز از مسائل علمی و تصاویر و مقالات روز دنیا بهره می برد و جذابیتهای لازم را نیز به آن می افزاید، می تواند انگیزه لازم را برای تحقیق بیشتر در مورد مطلب تدریس شده به دانش آموز القا نماید؛ تنها به این شرط که تمام درس را به صورت آماده تحویل دانشآموز ندهد و مقداری از درس را نیز به عنوان تحقیق به عهده خود آنان قرار دهد. جذابیت این کار، باعث می شود که دانش آموزان از همان ابتدا از روحیه تحقیق و کاوش علمی برخوردار شوند.
۱۰) بازخورد سریع
یکی از مسائلی که در تدریس بسیار قابل توجه می باشد، این است که هم معلم و هم دانش آموز بازخورد عمل خویش را در کم ترین زمان متوجه شوند. چند سالی است که طرح روش ارزشیابی به صورت توصیفی در مدارس ابتدایی اجرا می شود و یکی از مهمترین بحث های آن، بحث ارائه بازخورد به دانش آموز است که این فناوریها می تواند نقش بسزایی را در این امر داشته باشد. اگر دانش آموز و معلم بازخورد عمل و تدریس خود را به سرعت دریافت کنند، می توانند برای برنامه های بعدی برنامهریزی دقیق تری را انجام دهند و در امر یادگیری یاددهی پیشرفت قابل ملاحظه ای را داشته باشند.
۱۱) کاهش اضطراب
یکی دیگر از مزایای این فناور یها در امر تعلیم و تربیت، کاهش اضطراب دانش آموزان و افزایش میزان علاقه مندی آنان به درس، مدرسه و علم می باشد. این فناوریها به دلیل قابلیتهایی که در ایجاد انگیزه دارند، می توانند عامل مؤثری در کاهش اضطراب در دانش آموزان به شمار آیند.
۱۲) آموزش های تربیتی و اخلاقی
از دیگر فواید استفاده از این فناوری ها در کلاس درس، می توان به آموزش مسائل تربیتی و اخلاقی به صورت عینی اشاره نمود. با بهره گرفتن از فیلم ها و بازی ها و نیز بررسی پایگاه های مفید و تربیتی، میتوان این نوع مسائل را به روش ساده، امّا مؤثر به دانش آموزان آموزش داد تا از این طریق، مطلب مورد نظر معلم به صورت تقریباً پایدار در ذهن دانش آموز قرار گیرد.
۱۳) آموزش احکام اسلامی و مسائل اعتقادی
یکی از مهمترین مزایای این فناوریها، آموزش احکام اسلامی به دانش آموزان از طریق نرم افزار و ویدئو پرژکتور می باشد که در یادگیری سریع این مسائل نقش بسزایی دارد؛ به عنوان مثال، استفاده از نرم افزار « نور احکام » که از تولیدات مرکز تحقیقات رایانه ی علوم اسلامی و شامل آموزش احکام به صورت چندرسانه ای است، می تواند کمک شایانی به این امر نماید. مطلب دیگر این که ممکن است برخی دانش آموزان، خاصه در
مقطع راهنمایی و متوسطه، در مورد مسائل اعتقادی دچار شبهاتی باشند و آن را در کلاس مطرح نمایند؛ در صورتی که معلم در کلاس دسترسی به اینترنت داشته باشد، می تواند خیلی سریع و با بهره گرفتن از پایگاه های اینترنتی مراجع معظم تقلید یا پایگاههایی که به همین منظور تأسیس شده اند، به این شبهات پاسخ مناسب بدهد.
۱۴) کاهش سوء استفاده از فناور یهای نوظهور
هنگامی که دانش آموز با قابلیتهای متنوع و نیز با پایگاه ها، باز یها و… در این فناور یها آشنا شود و همچنین به طور عملی و ملموس با آنها همراه باشد، کمتر به استفاده های منفی از این نوع فناوریها روی می آورد. دانش آموز با آگاهی از استفاده های متنوع و جذاب علمی و تحقیقاتی، متوجه آثار مثبت و مفید این فناوری شده و از آن لذّت می برد و استفاده منفی او از این ابزار به سوی صفر سوق پیدا خواهد نمود(نجفی، ۱۳۹۰).
۴-۲-۲ آموزش فناوری
انجمن بین المللی آموزش فناوری، آموزش فناوری را این گونه تعریف می کند:
« بررسی فناوری، که فرصت های را برای یادگیری دانش آموزان در دانش و فرآیندهای مرتبط با فناوری که برای حل مسائل و توسعه ظرفیت های انسان مورد نیاز است، را فراهم می کند» (لیندی[۴۱]، ۲۰۰۴).
آموزش فناوری نقش قاطع در پیشرفت سواد فناورانه دانش آموزان بازی می کند. دانش آموزان در فعالیت های شناختی و روانی- حرکتی که باعث ترویج مهارت های تفکر انتقادی، تصمیم گیری و حل مسئله می شود شرکت می کنند که این فعالیت ها با کاربرد، مدیریت، ارزیابی و درک جهان طراحی شده مرتبط هستند. آموزش فناوری طوری طراحی می شود که به دانش آموزان کمک می کنند تا سواد فناورانه خود را توسعه دهند (انجمن بین المللی آموزش فناوری، ۲۰۰۶).
آموزش فناوری یک فرصت عالی برای کشف روش های جدید و نوآورانه برای توسعه برنامه درسی است، از تفکر طراحی حمایت می کند. آموزش فناوری دانش آموزان را در معرض موقعیت های یادگیری موثر و ترغیب کننده، قرار می دهند و آنها را برای شناسایی و دست یابی به موقعیت های که بالقوه برای پیشرفت های فناورانه لازمند قادر می سازند(ولز[۴۲]، ۲۰۱۲).
کرل(۲۰۰۳) بیان می کند که آموزش فناوری یک رویکرد انتقادی و تکوینی برای توسعه دانش است و دانش آموزان را در بطن یادگیری قرار می دهد(ویلیام[۴۳]، ۲۰۰۹).
دانش آموزان متوسطه برای اینکه در آموزش فناوری موثر واقع شوند نیازمند بکارگیری موارد زیر هستند:
ارزیابی قابلیت ها، کاربردها و نتایج فناوری ها بر افراد، جامعه و محیط.
بکارگیری منابع فناوری برای تحلیل رفتاری سیستم های فناورانه
کاربرد مفاهیم طراحی برای حل مسائل و توسعه قابلیت بشر
کاربرد اصول علمی، مفاهیم مهندسی و سیستم های فناورانه در حل مشکلات روزانه
توسعه علایق و توانایی های شخصی که با خط مشی های فناورانه مرتبطند(انجمن بین المللی آموزش فناوری،۱۹۹۶).
۵-۲-۲ اهمیت آموزش فناوری در برنامه درسی
نوآوری های فناوری بر تمام زمینه های زندگی بشر تأثیر گذاشته است و ابزارهایی برای رفع نیازهای اساسی بشر و بهبود زندگی فراهم می کند. تربیت فناورانه دانش آموزان را آماده رویارویی با چالش ها و فرصت های قرن بیست و یکم می سازد؛ از این رو دسترسی و تکامل فناوری خواستار یک برنامه درسی است که دانش آموزان را قادر سازد، باسواد فناورانه شوند. یعنی اینکه قادر به درک فناوری و ماهر در کار با فناوری باشند و همچنین از فناوری های مختلف بهره مند شوند. دانش آموزان نیازمندند دانش و مهارت های فناورانه را کسب کنند برای اینکه آنها شهروند مسئولیت داری در جهان فناورانه باشند. برای موفقیت در جامعه امروزی، دانش آموزان نیازمندند به طور موثر مشکلات را حل کنند و متفکرانی منتقد باشند و همچنین قادر به درک مفاهیم نوآورانه فناوری باشند. دانش آموزانی که به دنبال فرصتهای شغلیاند نیز باید از این مهارت ها استفاده کنند. تربیت فناورانه بر توسعه توانایی دانش آموزان برای انجام کار خلاقانه که برای زندگی ضروری است تاکید می کند(تکنولوژی آموزشی[۴۴]، ۲۰۰۹).
انجمن بین المللی آم فناوری، معیارهایی برای برنامه درسی آموزش فناوری به شرح زیر ارائه کرده است:
تمرکز بر دانش آموزان و یادگیری شان
تامل بر تمرینات نمونه برای آموزش و یادگیری
تاکید بر فعالیت ها حل مسئله
مشارکت در اکتساب استانداردها
توسعه سواد فناورانه
ادغام علم و دیگر موضوعات
ارتقا رشته ها فنی و حرفه ای
انجمن بین المللی آموزش فناوری چارچوبی را برای برنامه آموزش فناوری در برنامه درسی سطح متوسطه بیان کرده که رشته های از قبیل مبانی فناوری، سنجش فناوری، مسائل در فناوری، و اصول طراحی مهندسی را پیشنهاد داده است(لیندی، ۲۰۰۴).
۶-۲-۲ اهداف آموزش فناوری
هدف اساسی از برنامه آموزش فناوری این است که دانش آموزان را از لحاظ دانش، مهارت و نگرش برای دست یابی به موفقیت در مقطع متوسطه، محل کار، تحصیلات و زندگی روزمره آماده کند.
از جمله اهداف برنامه درسی آموزش فناوری، برای فعال کردن دانش آموزان در راستای تحقق موارد زیر است:
دستیابی به درک درستی از مفاهیم اساسی در زمینه فناوری
اکتساب مهارت فناورانه برای موفقیت در برنامه های آموزشی و کار
توسعه رویکردهای خلاق و انعطاف پذیر برای حل مسائل مختلف زندگی
توسعه مهارتها از جمله مهارت های تفکر انتقادی و آگاهی از راهبردهای مورد نیاز برای انجام پژوهش، انجام تحقیق
توسعه عادت یادگیری مادام العمر برای پذیرش پیشرفت های فناورانه به منظور تغییر کار و جهان فناورانه
ایجاد و برقراری ارتباط برای استفاده از فرصت های آموزشی و شغلی(تکنولوژی آموزشی، ۲۰۰۹).
ایجاد نگرش مثبت در قابلیت خود در مدیریت، تصمیم گیری و حل مشکل
۳۵۳
.۰۰۰
.۳۳۰۵۱
.۲۲۸۸
.۴۳۲۲
@۱۵
۶٫۱۹۵
۳۵۳
.۰۰۰
.۳۰۵۰۸
.۲۰۸۲
.۴۰۱۹
@۱۶
-۱۰٫۷۵۵
۳۵۳
.۰۰۰
-.۵۷۹۱۰
-.۶۸۵۰
-.۴۷۳۲
@۱۷
۸٫۹۶۷
۳۵۳
.۰۰۰
.۴۱۵۲۵
.۳۲۴۲
.۵۰۶۳
نمایشگر ۲۳-۴ آزمون میانگین سوالات متغیر تناسب ادراک شده
طبق نمایشگر فوق سطح معنی داری آزمون در همه موارد کوچکتر از میزان خطا (۰٫۰۵) است لذا فرض H0 رد میشود پس با اطمینان ۹۵ درصد میتوان ادعا کرد که: وضعیت موجود هر یک از شاخص های تناسب ادراک شده بزرگتر از ارزش آزمون(۳) می باشد. با توجه به فاصله اطمینان بدست آمده می توان گفت که در مواردی که حد بالا و پایین هر دو مثبت است، میانگین بدست آمده بزرگتر از ارزش آزمون است و در مواردی که هر دو حد منفی هستند(سوال ۱۳ و ۱۶) ، میانگین بدست آمده کوچکتر از ارزش آزمون است. بنابراین می توان گفت همه سوالات به جز سوال ۱۳ و ۱۶ در وضعیت مناسب هستند. میانگین دو سوال ۱۳ و ۱۶ با اینکه پایین تر از ارزش آزمون هستند ولی با توجه به نوع سوال می توان تحلیل نمود که این دو سوال هم در وضعیت مناسب هستند:
سوال۱۳: نظر شما در مورد اینکه انواع ساندویچ های آماده را همراه با خورشت های آماده ایرانی مورد استفاده قرار دهید چیست؟
سوال۱۶: نظر شما در مورد اینکه تن ماهی را همراه با خورشت های آماده ایرانی مورد استفاده قرار دهید چیست؟
همانطور که از محتوای این دو سوال مشخص است، اگر میانگین سوالات پایین تر از ارزش آزمون باشد، بهتر است و وضعیت مناسب است. بنابراین می توان فرضیه مربوط به این دو سوال را به طریق زیر تنطیم نمود:
گویه ها/سوالات ۱۳ و ۱۶در وضعیت نامناسب هستند
گویه ها/سوالات ۱۳ و ۱۶در وضعیت مناسب هستند
باتوجه به نمایشگر۲۳-۴سطح معنی داری آزمون برای این دو سوال کمتر از ۰٫۰۵ بوده و فاصله اطمینان بالا و پایین منفی است. بنابراین فرض صفر رد می شود ومی توان گفت که میانگین پایین تر از ارزش آزمون بوده و وضعیت موجود این دو سوال مناسب هستند.
۴-۳-۳-۴-آزمون میانگین گویه ها / سوالات متغیرکیفیت ادراک شده
گویه ها/سوالات متغیر کیفیت ادراک شده در وضعیت نامناسب است
گویه ها/سوالات متغیر کیفیت ادراک شده در وضعیت مناسب است
چشمهدیمه
۲۲
۸۲
۱:۳*
خرسونک
۳۱
۵۰
۱:۲*
چمگردان
۱۳
۵۰
۱:۳*
پل صفائیه
۴۱
۳۴
۱:۱
* انحراف معنی دار نسبت جنسی مشاهده شده در مقایسه با نسبت جنسی مورد انتظار با آزمون کای مربع (۰۵/۰p<).
در رابطه با نقش ویژگیهای زیستی گونه در انحراف نسبت جنسی، مثال رایج ماهیان دوجنس (همزمان یا متوالی) هستند. در این ماهیان تغییر جنسیت زمانی صورت میگیرد که توانایی تولیدمثل افراد با تغییر سن، اندازه و یا رابطه با جنس دیگر دستخوش تغییر شود. در این رابطه، انتخاب طبیعی به نفع جنسیت اولیه عمل می کند. در واقع در ماهیان دوجنس متوالی، نسبت جنسی بیشتر به سمت جنسیت اولیه متمایل است. مطالعات نشان داده است که این حالت در ماهیان پروتوجینوس (که ابتدا ماده و سپس نر میشوند) شدیدتر است [۲۷]. این حالت در بسیاری از ماهیان صخرههای مرجانی از جمله طوطیماهیان (Scaridae) مشاهده شده است [۶]. اما از آنجایی که گزارشی مبنی بر وجود حالت دوجنسی در کپورماهیان وجود ندارد، انحراف نسبت جنسی در ایستگاههای مورد مطالعه اخیر به دلیل این عامل بعید به نظر میرسد.
ترکیبات مخرب سیستم درونریز با فعالیت شبه استروژنی از طریق تاثیر بر توسعه جنسی میتوانند منجر به تغییر جنسیت شوند [۶۵]. به عنوان مثال انحراف شدید نسبت جنسی به نفع جنس ماده در پاییندست رودخانههای ایالت کلورادو آمریکا به وجود ترکیبات شبهاستروژنی موجود در پسابهای شهری نسبت داده شده است [۱۰۸]. در مطالعه دیگری که در این رابطه بر روی ماهیریزقنات R. cataractae انجام گرفت در برخی از ایستگاههای آلوده ناشی از ورود پسابهای شهری، کشاورزی و دامپروری نسبت جنسی تا ۹۰% به نفع جنس ماده تغییر کرد [۵۴]. از آنجاییکه بخش اعظم آب رودخانه در ایستگاه چمگردان خصوصاً در مواقع کمآبی وارد ساختاری حوضچه مانند میشود که نمونهبرداری ما نیز از درون همین حوضچه صورت گرفت. این احتمال وجود دارد که به دلیل ماندگاری بیشتر آب در حوضچه در مقایسه با مسیر عادی رودخانه و حضور طولانی مدت ماهیان در معرض آلایندهها در مقایسه با بستر جاری رود، عامل انحراف نسبت جنسی به سمت جنس ماده در این ایستگاه باشد. به علاوه وجود شواهدی از جمله پایین بودن میزان GSI در جنس نر ماهیان این ایستگاه، می تواند با حضور ترکیبات شبه استروژنی مرتبط باشد. با این وجود اظهار نظر قطعی در این زمینه نیازمند بررسی بیشتر است.
شاید بتوان متعادل شدن نسبت جنسی در آخرین ایستگاه را به حضور ترکیبات شبهآندروژنی نسبت داد. ترکیبات شبهآندروژنی می توانند بر سیستم درونریز اثرگذار باشند. ترکیبات شیمیایی شبه آندروژنی، از طریق اتصال به گیرندههای آندروژنی از آندروژنهای طبیعی تقلید می کنند و مسیرهای سیگنال دهنده سلولی را تحت تاثیر قرار می دهند. ترکیبات آندروژنی موجود در فاضلابهایی که به محیطهای آبی رها میشوند، اغلب شامل استروئیدهای آندروژنی طبیعی وابسته به تستوسترون هستند. از جمله ترکیبات شبه آندروژنی که اثر نرسازی آنها مشاهده شده است، بتا-سیتوسترول است. این ماده در پساب کارخانههای تولید خمیر چوب یافت می شود. استرولهای رها شده از خمیر حرارت دیده چوب، توسط باکتری های موجود در آب و رسوبات رودخانه به هورمونهای مردانه آندروژنی تبدیل میشوند. اثرات این ترکیبات از طریق تأثیر بر محور هیپوفیز-گناد، فعالیت مربوط به گیرندههای استروژنی و تغییر قابلیت دسترسی به کلسترول اعمال می شود و منجر به مادهسازی جمعیت و در نتیجه کاهش افراد ماده در آن میگردد. به عنوان مثال پیفرر[۱۳۲] (۱۹۹۳) نشان داد که حضور ماهیان تازه تفریخ شده آزادماهی چینوک که از نظر ژنوتیپی ماده بودند به مدت دو ساعت در معرض تستوسترون، ۱۷آلفا-متیلتستوسترون، ۱۱-کتوتستوسترون و ۱۷آلفا-متیل-دیهیدروتستوسترون موجب تغییر جنسیت وابسته به دوز میشوند [۷۹]. با در نظر گرفتن اینکه فاضلاب زرینشهر در ایستگاه پل صفائیه به رودخانه زایندهرود وارد می شود و این نوع پسابها حاوی ترکیبات آندروژنی طبیعی هستند، این احتمال وجود دارد که علت متعادل شدن نسبت جنسی و کاهش تعداد افراد ماده، به دلیل وجود این نوع از آلایندهها در این ناحیه از رودخانه باشد.
از سوی دیگر خطای نمونهبرداری را میتوان در نسبت جنسی نامتعادل مشاهده شده دخیل دانست. در این مطالعه از هر ایستگاه تنها یک بار نمونهبرداری صورت گرفت و در برخی از ایستگاهها از جمله چشمهدیمه، با تلاش صیادی اندک، تعداد زیادی ماهی صید شد. با توجه به اینکه عوامل متعددی از قبیل رفتارهای مختلف در جنس نر و ماده و سهولت صید برخی از جنسها در نسبت جنسی ماهیان صید شده موثر است، نتیجه گیری قطعی در این رابطه دشوار و نیازمند مطالعات بیشتر و اختصاصیتر است.
۴-۵- مطالعات مولکولی
۴-۵-۱- تعیین کمیت و کیفیت RNA
نتایج حاصل از استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر جهت تعیین کمیت RNA و کیفیت آن از طریق شاخص میزان جذب نوری در طول موج ۲۶۰ نانومتر/ ۲۸۰نانومتر و ۲۶۰/ ۲۳۰ نانومتر و شاخص RIN توسط دستگاه بیوآنالیزور در جدول ۴-۸ آمده است. تنها نمونههای دارای RIN بالاتر از ۷ برای اندازه گیری کمی بیان ژن مورد استفاده قرار گرفت. شکل ۴-۵ نمودار ترسیم شده توسط دستگاه بیوآنالیزور را برای نمونه شماره ۵ با جنسیت ماده از ایستگاه چشمهدیمه را نشان میدهد.
جدول ۴-۸) کمیت و کیفیت نمونههای RNA.
RIN
جذب نوری در ۲۳۰/۲۶۰
جذب نوری در ۲۸۰/۲۶۰
غلظت RNA (نانوگرم/میکرولیتر)
جنسیت
شماره نمونه
در قانون مدنی فرانسه، طرح دعوای متقابل در داوری هر چند به صراحت بیان نشده ولی در ماده ۶۴ که دعوای متقابل را نوعی ، دفاع تلقی نموده است می توان قایل به جواز طرح این دعوا در داوری شد.
۳-۱-۳- بند سوم : دعوای ورود ثالث
دعوای مطروحه از جانب شخص ثالث به طرفیت اصحاب دعوی در جریان رسیدگی را دعوای ورود ثالث گویند در ماده ۱۳۰ ق. ا. د .م در این باره آمده، هرگاه شخص ثالثی در موضوع دادرسی اصحاب دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقی قایل باشد و یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند می تواند تا وقتی که ختم دادرسی اعلام نشده است وارد دعوا گردد.
دعوای ورود ثالث تابع شرایط عمومی دعاوی طاری است از سوی دیگر این دعواوفق ماده ۱۷ ق. ا. د .م از جمله دعاوی طاری محسوب می شود بااین حال هرگاه دادگاه احراز کند دعوای ثالث به منظور تبانی است و یا رسیدگی به دعوای اصلی منوط به رسیدگی به دعوای ثالث نمی باشد دعوای ثالث را از دعوای اصلی تفکیک نموده و به هر یک جداگانه رسیدگی می کند (ماده ۱۳۳).
لذا این دعوا در صورتی قابل پذیرش است که با دعوای اصلی مرتبط و یا از یک منشاء ناشی شده باشد. به طور کلی باید گفت رسیدگی به دعوا و صدور حکم نسبت به آن علی الأصول نمی تواند به حقوق شخص ثالثی که در آن دادرسی از اصحاب دعوی نبوده خلل وارد آورد طرق گوناگونی برای حمایت از حقوق اشخاص ثالث پیشبینی شده تا از تعرض احتمالی در امان باشد از جمله نسبی بودن اثر رأی ،اعتراض شخص ثالث به رأیی که علیه او صادر شده است. با وجود این شخص ثالث ممکن است به راه کارهای فوق اکتفا نکند و بخواهد سریع تر و مطمئن تر برای حفظ حقوق خود اقدام نماید. به همین دلیل قانون گذار نهاد ورود ثالث را پیشبینی نموده است.
در دعوای ورود ثالث، وارد ثالث به عنوان خواهان وارد دعوا می شود او خود را مدعی می داند و موقعیت او در دعوا همان موقعیت خواهان است. در مورد این دعوا ، به صورت ورود اصلی و تبعی قابل فرض است. این دعوا زمانی اصلی است که شخص ثالث مستقلاً برای خود حقی قاتل شود، اما دعوای ورود ثالث در صورتی تبعی است که شخص ثالث خود را در محق شدن یکی از اصحاب دعوا ذی نفع بداند.(حیاتی،۱۳۹۰،ج۳،۱۱۳)
در هر صورت اصول اولیه در این دعوا این است که باید بین این دعوا و دعوای اصلی ارتباط اساسی وجودداشته باشد و این دعاوی خارج از صلاحیت دادگاه مورد مراجعه نباشد.( غمامی،۱۳۹۰ ،۱۱۲)
در مقررات دادرسی مدنی جهت پذیرش در دادرسی های دولتی ، شروطی را قائل شده است .
الف: اقامه ی دعوا قبل از ختم رسیدگی
ب: اقامه به موجب دادخواست
ج: داشتن وحدت منشأ یا استنباط کامل با دعوای اصلی
د: خارج از صداقت ذاتی دادگاه مورد نظر نبودن
همان طور که ملاحظه می گردد در دادرسی های دولتی در موارد ۱۳۰ الی ۱۳۴ قانون آیین دادرسی مدنی، این دعوا همراه با شرایط به تفصیل آمده است. اما موضوع بحث ما بررسی دعوای ورود ثالث دررابطه با داوری می باشد.
اصل خصوصی بودن داوری مانع از آن است که شخص دیگری غیر از طرفین دعوا بتواند در جریان داوری حضور داشته باشد مقصود از شخص دیگر کسی است که حضور وی برای رسیدگی داور ضرورت نداشته باشد. از همین روی ورود ثالث بدون رضایت طرفین ممنوع می باشد. همچنین باید توجه داشت که طرفین علی الأصول برای اجتناب از پیچیدگی های رسیدگی قضایی است که به داوری روی می آورند، البته مقصود از ثالث ، شخص ثالث مصلح در آیین دادرسی می باشد وگرنه ورود اشخاص چون کارشناس، شاهد و کسانی که حضور آن ها برای رسیدگی و صدوررأی ضروری است در تقابل با اصل نمی باشد.(کریمی،۱۳۹۲،۱۹۳)
به عبارتی اصحاب دعوا بر مبنای توافق مندرج در موافقت نامۀ داوری به داوران رجوع می نمایند لذا در داوری ، ورود ثالث بی مورد است. زیرا اشخاص ثالث تکلیفی نخواهند داشت که برای دفاع از حقوق خویش به تصمیم داوران ، تن می دهند. بنابراین رسیدگی داوران محدود به نکات مورد اختلاف و خواسته ی طرفین موافقت نامه داوری است و در نتیجه نمی توانند به ورود ثالث اعتنا کنند. مگر آن که ثالث با طرفین در ارجاع امر به داوری و تعیین داور تراضی نماید.
ماده ۴۷۵ قانون آیین دادرسی مدنی بیان می دارد، ((شخص ثالثی که برابر قانون به دادرسی جلب شده یا قبل یا بعد از ارجاع اختلاف به داوری وارد دعوا شده باشد می تواند با طرفین دعوای اصلی در ارجاع امر به داوری و تعیین داور یا داوران تعیین شده تراضی کند و اگر توافق حاصل نشد به دعوی او برابر مقررات به طور مستقل رسیدگی خواهد شد.))به عبارتی ورود ثالث در داوری ها پذیرفته شده است و آن تنها از طریق تراضی با طرفین اصلی در ارجاع امر به داوری و یا تعیین داور یا داوران پیش بینی شده است. و براساس منطوق ماده ۴۷۵ مفهومی که ورود ثالث بتواند در جریان داوری چه به صورت اصلی و چه به صورت تبعی وارد شود استنباط نمی شود چرا که بر اساس قسمت آخر ماده اگر موافقت حاصل نگردید به دعوای او به طور مستقل رسیدگی می شود و برداشت کلی از این ماده این است که وارد ثالث دربحث داوری فقط در صورتی مطرح میشود که بتواند در ارجاع دعوی و تعیین داور با طرفین تراضی کند.
بنابراین تفاوت فاحشی که بین ورود ثالث در ق. ا. د .م با داوری وجود دارد آن است که در ورود ثالث موضوع دادگاهها رضایت خواهان، خوانده و یا هر دو ضرورتی ندارد ولی در داوری منوط به رضایت طرفین داوری است لذا این استدلال که ارجاع اختلاف به داوری، در بر دارنده ی ورود ثالث هم است مردود است چرا که مطابق ماده فوق الذکر رضایت طرفین شرط لحاظ دعوا ورود ثالث خوهد بود واین که ورود شخص ثالث به روند رسیدگی داور به معنای قبول داور می باشدو تنها چیزی که باقی می ماند ضرورت، رضایت طرفین اصلی داوری و داور می باشد و اگر این رضایت حاصل نشود به دعوا به نحو مستقل رسیدگی خواهد شد.
پس اگر بین وارد ثالث وطرفین پرونده توافقی حاصل نشود دادگاه به طور مستقل رسیدگی خواهد نمود. امّا منظور از رسیدگی مستقل چست؟ در واقع منظور از رسیدگی مستقل تفکیک دعوای اصلی وطاری نیست چرا که اصل بر رسیدگی به دعوای اصلی و طاری به نحو توأم است. و هر جا که قانون گذار صریحاً تفکیک دو دعوا را پیشبینی نکرده است دادگاه نمی تواند دعوای اصلی را از دعوای طاری تفکیک کند و منظور از رسیدگی مستقل رسیدگی به دعوای طاری مطابق ضوابط قانونی است بدین صورت که اگر دادگاه نتیجه ی داوری را در دعوی طاری مؤثر بداند تا وصول نظر داور رسیدگی به دعوای طاری را با تأخیر خواهد انداخت و اگر مؤثر نداند به آن دعوی رسیدگی و مبادرت به اتخاذ تصمیم خواهد نمود(مهاجری،۱۳۹۲ ،۲۶۰)
در این جا ذکر این نکته هم لازم است که اگر تراضی بین طرفین و وارد ثالث حاصل نشود چنانچه رسیدگی و صدوررأی داور منوط به روشن شدن نتیجه ی دعوای ورود باشد با توجه به ملاک ماده ۴۷۸ ق. ا. د .م رسیدگی داور و مدت داوری تا صدور رأی نهایی در این خصوص متوقف می شود.
همان طور که اشاره شد در صورتی که نتیجه ی رسیدگی داوران از لحاظ دادگاه مؤثر در دعوای طاری باشد دادگاه رسیدگی را متوقف می کند، امّا آیا دادگاه مجاز به توقف است؟ هر چند ملاک ماده ۱۹ ق. ا. د .م مجوز توقف دادگاه به رسیدگی به دعوا تا حصول نتیجه دعوای مرتبط در دادگاه دیگر است ولی از آن جا که مبنای وضع ماده ۱۹ جلوگیری از صدور آراء متعارض است. بنابراین رعایت اصل جلوگیری از صدور آراء متعارض نه تنها تعامل و هماهنگی لازم بین دو دادگاه را ایجاب می کند بلکه ضرورت اتخاذ تدابیر مناسب بین رسیدگی دادگاه و نهاد داوری را نیز ایجاب می کند. و به طور کلی، در صورتی که نتیجه ی رسیدگی هر یک از مراجع داوری و دادگاه،در نتیجه رسیدگی دیگری مؤثر افتد باید رسیدگی خود را تا حصول نتیجه دررسیدگی دیگری متوقف کند. لذا با این استدلال مشکل صدور آراء متعارض در این دونهاد کاهش می یابد.
در داوری های مرکز داوری اتاق بازرگانی در ماده ۴۷ به دعوای ورود ثالث پرداخته است((هرگاه شخص ثالثی در موضوع داوری برای خود مستقلاً حقی قایل باشد و یا خود را در محقق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند می تواند مادام که ختم رسیدگی اعلام نشده است وارد داوری شود، مشروط بر این که موافق نامه داوری تعیین شده و آیین داوری را بپذیرد و ورود وی مورد ایراد هیچکدام از طرفین واقع نشود. در صورتی که یکی از طرفین به ورود شخص ثالث ایراد نماید داور نخست در آن مورد اظهار نظر خواهد نمود و تصمیم وی قطعی است. در این ماده ورود ثالث تفاوت هایی با نهاد داوری قانون آیین دادرسی مدنی دارد.
۱-در داوری های قانون آیین دادرسی مدنی، ورود ثالث منوط به توافق طرفین است در حالی که در داوری های این سازمان صرف سکوت طرفین و عدم ایراد آن ها کافی است .
۲-درداوری های قانون آیین دادرسی مدنی وارد ثالث فقط بایدبا طرفین دعوای اصلی و داور یا داوران تراضی کند در حالی که در این سازمان علاوه بر توافق طرفین و داور، فرد آیین داوری را نیز باید بپذیرد.
در رابطه با داوری های بین المللی برخلاف مقررات آنستیرال قانون داوری تجاری بین المللی به تبع قانون دادرسی مدنی نهاد ورود ثالث را در ماده ۲۶ پذیرفته است((هرگاه شخص ثالثی در موضوع داوری برای خود مستقلاً حقی قایل باشد و یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند می تواند مادام که ختم رسیدگی اعلام نشده است وارد داوری شود مشروط بر این که موافقت نامه داوری و آیین داوری و داور را بپذیرد و ورود وی مورد ایراد هیچ کدام از طرفین واقع نشود.))
اثر ورود ثالث در داوری ها این است که هنگامی که وارد ثالث با ادعای مستقل وارد داوری می شود ما عملاً با داوری سر و کار داریم که بیش از دو طرف دارد، که ماهیتش تنها ورود ثالث نیست بلکه داوری های جمعی است پس اجازه می دهیم طرفین وارد داوری شده و اختلاف به صورت جمعی حل شود. کَأََنّه از ابتدا وارد داوری شده اند و به عبارتی بحث، داوری های جمعی مطرح می شود، پس مشخص شد که دعوای ورود ثالث ، به عنوان یک دعوای طاری در انواع داوری ها مورد پذیرش است. در این جا به بررسی ارکان این دعوا به طور خلاصه و تیتروار می پردازیم:
۱-همان طور که از ماده ۴۷۵ ق. ا. د .م و ماده ۴۷ آیین نامه اتاق داوری مشخص است، اصل اولیه در این دعوا پذیرش و رضایت طرفین اصلی داوری و داور جهت ورود ثالث است ، وارد ثالث با ورود به دعوای اصلی به نحو ضمنی رضایت خود جهت ورود به داوری و پذیرش داور و توافق را اعلام داشته ولی در رابطه با لزوم رضایت طرفین اصلی دعوا در داوری های آیین دادرسی مدنی منوط به توافق است در رابطه با داوری های آیین نامه اتاق داوری صرف عدم ایراد و سکوت ، دلالت بر توافق دارد.
۲-در صورتی که طرفین دعوای اصلی و داور با وارد ثالث تراضی نکرد به دعوای وارد ثالث در دادگاه صالح به نحو مستقل رسیدگی می شود.
۳-وارد ثالث علاوه بر کسب رضایت طرفین اصلی باید رضایت داور یا داوران را نیز به دست آورند. سؤالی که به ذهن خطور می کند این است که آیا طرفین دعوای اصلی و طاری می تواند ضمن تراضی، به داوری داور یا داوران دیگری غیر از داور یا داوران دعوای اصلی تعیین کنند؟
هرچند در ظاهر قضیه چنین امری مجاز است چرا که اصل اولیه در داوری حاکمیت اراده است و از انجا که نهاد داوری نهادی خصوصی جهت حل و فصل اختلافات است طرفین می توانند هرگونه توافقی که خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد انجام دهند امّا باید گفت، در ماده ۴۷۵ واژه ی ( داوران تعیین شده) آمده که دلالت دارد بر این که تراضی نسبت به داور یا داوران غیر از داور یا داوران تعیین شده صحیح نیست و این که اصل رسیدگی توامان به دعوای اصلی و طاری ایجاب می کند که همان داوران تعیین شده جهت داوری دعوای اصلی، نسبت به موضوع دعوای طاری هم رسیدگی کنند تا از صدور آراء متعارض جلوگیری شود.
۴-دعوای ورود ثالث باید در صلاحیت ذاتی داور و نهاد داوری باشد به عبارتی حتی اگر طرفین و داور وارد ثالث را بپذیرند ولی موضوع دعوای ورود ثالث از موضوعاتی باشد که در صلاحیت داوری نباشد، قابلیت ارجاع به داوری را نخواهد داشت.
۵-در داوری های موضوع قانون آیین دادرسی مدنی، جهت مجوز ورود ثالث توافق طرفین اصلی دعوا و داور کافی است این در حالی است که در داوری های آیین نامه مرکز اتاق داوری ، علاوه بر موارد فوق، وارد ثالث باید موافق نامه داوری و داور تعیین شده و آیین داوری را هم بپذیرد، هرچند در داوری های موضوع دادرسی مدنی این موارد ذکر نشده ولی رضایت وارد ثالث جهت ورود به دعوا، به نحوی ضمنی دال بر موارد مذکور خواهد بود.
۶-وارد ثالث اگر اصلی محسوب شود خوهان شمرده شده و تمامی آثار و احکام خواهان به آن مترتب است و در نتیجه ممکن است حاکم یا محکوم شود در حالی که در ورود ثالث تبعی تابع وضعیت طرفی است که برای تقویت موضع او وارد شده است.( شمس،۱۳۸۸ج۳،۶۹)
۷-در رابطه با موعد ورود ثالث دردعوای اصلی، در مقررات دادرسی مدنی تصریحی وجود ندارد ولی در داوری های آیین نامه مرکزی داوری تا قبل از ختم رسیدگی ، فرد باید وارد شود و داوری های تجاری بین المللی هم تا زمانی که ختم دادرسی اعلام نشده فرد می تواند وارد دعوا شود، هرچند در مقررات دادرسی مدنی این موعد به صراحت نیامده ولی می توان برداشت کرد که از آن جا که طبیعت دعوای ورود ثالث قبل از صدور رأی و ختم رسیدگی توسط داور است و این که هدف از طرح دعوای ورود ثالث این است که فرد هر چه سریع تر و مطمئن تر به حق خود دست یابد باید گفت موعد دعوای ورود ثالث قبل از ختم رسیدگی می باشد. و اگر فرد (ثالث) بعد از صدور رأی و ختم رسیدگی ، دعوای اعتراض مطرح کند دیگر بحث ورود ثالث موضوعیت پیدانمی کند و بحث اعتراض ثالث به رأی داوری خواهد بود. در این جا لازم است جهت روشن شدن ورفع ابهام دررابطه بااعتراض ثالث به رأی داور توضیحاتی را عرض نماییم.
اعتراض ثالث به رأی داور:
براساس اصل نسبی بودن آراء ، رأی داور فقط نسبت به طرفین دعوا و اشخاصی که دخالت و شرکت در تعیین داور داشته اند و قائم مقام آن ها معتبر است(ماده ۴۹۵) (البته در رابطه با بحث نسبی بودن رأی داور در فصل اول در اثار موافقت نامه داوری بحث شد) بدین علت برای طرفین لازم الإِتباع است از همین روی رأی داور نسبت به اشخاص ثالث فاقد اعتبار بوده و برای آن ها منشأ حق و تکلیف نمی گردد.
حال اگر شخص ثالثی رأی داوری را به ضرر خود ببیند می تواند دعوای اعتراض ثالث را اقامه کند براساس صراحت ماده ۴۱۸ ق. ا. د .م شخص ثالث حق دارد به هرگونه رأی صادره از دادگاههای عمومی، انقلاب و تجدید نظر اعتراض کند و نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آن ها در تعیین داور شرکت نداشته اند می توانند به عنوان ثالث اعتراض کنند.
البته هر چند رأی داور به دلیل طبیعتش نمی تواند برای ثالث منشأ حق و تکلیف شود ولی رأی داور در برابر ثالث قابل استفاده است و پیشبینی اعتراض ثالث هم با توجه به این موضوع است. برای مثال اگر ثالث حافظ اموال محکوم علیه باشد نمی تواند بعد از صدور رأی به این علت که رأی داور بر علیه او قابلیت استناد را ندارد از تسلیم اموال خودداری کند.(کریمی،۱۳۹۲،۲۵۷)
در رابطه با عدم قابلیت و منشاء حق و تکلیف شدن رأی نسبت به ثالث رویه قضایی نیز وجود دارد، که بیان داشته((وقتی که مرحوم در تنظیم قرارداد و تعیین داور مرضی الطرفین دخالتی نداشته نمی تواندنسبت به مشارالیه مؤثر باشد) (کلاسه پرونده ۶۷/۲۶۵ و ۶۷/۲۹۸ تاریخ رسیدگی ۲۷/۱۲/۶۹- مرجع رسیدگی شعبه ۱۷ دادگاه حقوقی یک تهران)
شرط تحقق این امرتابع همان شرط کلی اقامه دعوا یعنی نفع قانونی است و دیگری عدم دخالت ثالث در تعیین داور یا داورانی که رأی مورد اعتراض را صادر نموده اند نفع معترضین بدین صورت حاصل می آید که رأی صادره از ناحیه ی داور به حقوق وی خلل وارد نموده و برخلاف اصل نسبی بودن آثار رأی صادره از ناحیۀ داور، قلمرو خود را نسبت به وضعیت ثالث گسترش می دهد، (خدابخشی،۱۳۸۲)
جهت روش تر شدن موضوع به بررسی این بحث به نحو تیتر وار می کنیم:
مفهوم شخص ثالث:
دو ملاک برای مشخص نمودن شخص ثالثی که حق اعتراض به رأی داور دارد می توان لحاظ کرد.
الف: بر طبق ماده ۴۱۸ کسانی که خود یا نماینده ی آن ها در تعیین داور دخالت نداشته اند. به عبارت دیگر کسانی که خود یا نماینده شان در قرارداد داوری موضوع ماده ۴۵۸ ق. ا. د .م دخالت نداشته و در تعیین داوران اظهار نظر نکرده اند.
ملاک اعتراض شخص ثالث به رأی داور آن است که شخص معترض طرف قرارداد داوری و انتخاب داور نبوده باشد و حتی اگر به نمایندگی از یکی از طرفین، داور را انتخاب کرده باشد در صورتی که رأی داور به ضرر او باشد در قالب ماده ۴۱۸ حق اعتراض خواهد داشت.( مهاجری،۳۳۱،۱۳۹۲)
البته در جایی که طرفین دعوا می بایست داور معرفی می کردند اما یک طرف از انتخاب داور امتناع نموده و به جای اودادگاه صلاحیت دار اقدام به تعیین داور کرده شخص اخیر نمی تواند به عنوان این که در این انتخاب شرکت نداشته به نام شخص ثالث اعتراض کند(مدنی،۱۳۷۶، ج۱،۲۵۹).
دکتر مدنی در رابطه با این که اگر داور رأی خود را براساس سازش و صلح صادر نموده باشد، بیان داشته اگر بر علیه ثالث باشد مشروط بر این که با حقوق عینی ثالث تعرض پیدا کرده باشد حق اعتراض خوهد داشت (ماده ۴۸۳ ق. ا. د .م ).
ب: ملاک بعد در تشخیص ثالث بودن، در واقع ضرر دیدن از رأی داور است. در واقع داور با خروج از حدود اختیارات خود معترض حقوق شخص ثالث می شود البته این از قواعد عام طرح دعواست که در ماده ۲ ق. ا. د .م آمده است.
پس به طور کلی ملاک ثالث تلقی شدن آن است که فرد نه در تعیین داور یا داوران دخالت کرده باشد و جزو اعضای اصلی دعوای مطروحه نزد داور نباشد و از رأی داور متضرر شده باشد.
انواع اعتراض شخص ثالث:
قواعد مربوط به رسیدگی اعتراض به رأی دادگاه اصولاً در مورد داور هم مجری است بنابراین می توان اعتراض را به اعتراض اصلی و اعتراض طاری فرض نمود.
اعتراض ثالث طاری:
اعتراض یکی از طرفین دعوا به رأی که سابقاًٌ در داوری صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود در اثنای رسیدگی آن رأی را ابراز نموده است این اعتراض باید در دادگاهی مطرح شود که رأی داوری به عنوان دلیل علیه ثالث مورد استناد قرار گرفته و رسیدگی به آن در هر حال در صلاحیت همین دادگاه می باشد(ملاک ماده ۴۲۱ ق. ا. د .م ) درصورتیکه دادگاه تشخیص دهد حکمی که درباره ی اعتراض طاری به رأی داور صادر می شود مؤثر در دعوای اصلی است رسیدگی به دعوا تا حصول نتیجه ی اعتراض به تأخیر می افتد.(ماده ۴۲۳ قا د م )این اعتراض بدون تقدیم دادخواست به عمل می آید .