با توجه به اینکه مبتلایان به MS حتی با سطح پایین بیماری، معمولا یک زندگی کمتحرک را پیش میگیرند (179)، این کمتحرکی میتواند باعث افزایش بیماریهای ثانویه مثل دیابت، استئوپروز و بیماری شریان کرونری در این افراد شود (104و174)؛ چراکه، بیماری شریان کرونری در اثر افزایش تریگلیسریدها، کلسترول و کلسترول لیپوپروتئین کم چگال خون حاصل از کمتحرکی رخ میدهد (102)؛ پس، میتوان انتظار داشت که سطح پایین آمادگی قلبی- عروقی به کاهش کیفیت زندگی و کاهش توان هوازی و در نهایت افزایش خستگی و بد خوابی در افراد مبتلا به MS منجر شود (17، 102و156).
کم تحرکی یکی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری است. بیماری کرونری قلب، بیماری است که در آن دیواره شریانهایی که عضلات قلب را خونرسانی میکنند، ضخیم میشوند. این ضخیم شدگی که به علت تشکیل ضایعات در دیواره عروق ایجاد میشود، آترواسکلروز نامیده میشود؛ به این ضایعات جدار عروق، پلاک گفته میشود. آترواسکلروز میتواند خونرسانی به عضله قلب (میوکارد) را محدود کند (6). علاوه براین، در کنار عوامل شناخته شدهای مانند سیگار، سن، جنس، پرفشارخونی، چاقی، افزایش کلسترول، تریگلیسرید و غیره عدم تحرک و نداشتن فعالیت بدنی مناسب نیز از عوامل خطر قابل کنترل بیماریهای عروق کرونری است که سالهاست توجه فیزیولوژیستها، پزشکان و متخصصین قلب را به خود جلب کرده است. از طرفی، توانایی فرد در اجرای فعالیتهای ورزشی به کارایی و عملکرد دستگاههای مختلف بدن از جمله دستگاه قلبی – عروقی بستگی دارد. بنابراین، با تمرینات ورزشی منظم و طولانی مدت، قلب دستخوش تغییراتی میشود. چنین تغییراتی را پدیده سازگاری قلب در پاسخ به تمرینات ورزشی یا تغییرات فیزیولوژیک مینامند (72).
در این میان، محققان فیزیولوژی ورزشی همواره در صدد توسعه مؤثرترین و اجراییترین شیوههای فعالیت ورزشی در راستای کارآمد نمودن و به روز کردن توصیههای فعالیت ورزشی، به عنوان بخش مهمی از سبک زندگی سالم و بهداشتی و بخش مکمل در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریهای مرتبط با کمتحرکی، از جمله بیماریهای قلبی – عروقی بودهاند. از بین شیوههای تمرینی، بیشتر مطالعات انجام شده فعالیت ورزشی هوازی تداومی را مورد تایید قرار دادهاند (6). آشکار است که یک رابطه ما بین احتمال خطر بیماری شریان کرونری و فعالیت بدنی وجود دارد. تغییرات احتمالی در ساختمان لیپوپروتئین در طول تمرینات ورزشی ممکن است یک تغییر مهمی باشد که بتواند رابطه بین ورزش و کاهش احتمال خطر بیماری شریان کرونری را توضیح بدهد. لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL) به عنوان یک عامل اصلی احتمال خطر بیماری شریان کرونری تصور شده است و سطح پایین این لیپوپروتئین با افزایش احتمال خطر بیماری شریان کرونری مربوط میباشد. کسانی که به صورت پایدار و دایمی ورزش میکنند نسبت به همتای بدون تحرک ورزشی، سطح HDL را به صورت زیادی دارا میباشند. از این رو پیشنهاد اینکه ورزش این تغییرات سودمند را ترغیب میکند، را میتوان توجیه کرد (100).
در گذشته پزشکان به بیماران خود توصیه میکردند که از انجام تمرینات ورزشی خودداری کنند آنها بر این عقیده بودند که خستگی و افزایش دمای بدن از عوارض این تمرینات است که به بدتر شدن بیماران مبتلا به MS خواهد شد (126و152). اخیرا مطالعات زیادی نشان دادند که تمرینات ورزشی به صورت صحیح و یا دیگر تکنیکهای توانبخشی میتوانند در بهبود این بیماران موثر باشد. اگرچه ورزش نمیتواند روند از بین رفتن میلین را متوقف یا آن را بازسازی کند؛ اما، با روشهای دیگر فرد مبتلا به MS را حمایت و به آنها کمک میکند (6و100). از آنجا که توانایی حرکتی این افراد پایین است و زود خسته میشوند، خستگی یکی از علل تشدید بیماری محسوب میشود و به کاهش توانایی حرکتی و حسی میانجامد (66و196).
تا به امروز هیچ درمان قطعی برای MS وجود نداشته است و شواهد کمی وجود دارد که راه حلهای دارویی بتوانند به ضعف عضلانی و مشکلات راه رفتن که به طور معمول توسط این افراد تجربه شدهاند، کمک کند. با وجود این، تحقیقات نشان دادند که فعالیت بدنی از جمله تمرین هوازی باعث کاهش بیماری شریان کرونری افراد مبتلا به MS و جلوگیری از عواقب این بیماری میشود. همچنین، پژوهشگران نشان دادهاند که یک ارتباط مستقیم و اولیه بین قدرت عضلانی و عملکرد بسیاری از فعالیتهای روزمره مثل پیادهروی در افراد مبتلا به MS وجود دارد (46و63). بدون شک عادت به تمرینات بدنی مناسب و سطح آمادگی جسمانی بالا میتواند عامل مهمی در پیشگیری و کاهش شدت امراض مختلف بین مردم مخصوصا بیمارانی همانند بیماران مبتلا به MS که بیشتر به کمتحرکی روی میآورند و باعث مبتلا به بیماریهای ثانویهای مانند بیماری شریان کرونری میشود، باشد (100).
به طور کلی، مطالعات مختلف اثرگذاری فعالیت بدنی را به شکل تمرینات هوازی بر برخی از فاکتورها مانند کیفیت زندگی، خستگی، تعادل و EDSS نشان دادهاند. همچنین، با توجه به خطر شریان کرونری و سایر اختلالات سیستم قلب و عروق هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد آیا تمرین هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران MS تاثیر دارد؟
MS یکی از شایعترین اختلالات عصبی است که متاسفانه تعداد زیادی از مردم جهان بدان مبتلا هستند و روز به روز بر تعداد مبتلایان افزوده میشود؛ به طوریکه، این بیماری در حدود 5/3 میلیون نفر را در سطح دنیا گرفتار نموده است. بالاترین میزان شیوع شناخته شده این بیماری، بیش از 250 مورد در هر 100 هزار نفر در جزایر اورکنی، در شمال اسکاتلند میباشد (3و37). در حدود 300 هزار نفر در امریکا بدان مبتلا هستند و بیشترین میزان بروز آن در افراد جوان میباشد (5). رئیس انجمن متخصصین مغز و اعصاب ایران، از وجود 50 هزار مبتلا به MS در کشور خبر دادند و ایران را از جمله کشورهایی اعلام کردند که شیوع بالایی از این بیماری را دارد. هم اکنون در کشور ایران 9/52 نفر در هر 100 هزار نفر مبتلا به MS هستند. در کل حدود 15 تا 30 نفر از هر 100 هزار نفر در ایران گزارش شده است (3 و37). به طوریکه، در شهرستان سنندج 614 نفر به بیماری MS مبتلا هستند که 416 نفر زن و 198 نفر مرد به این بیماری مبتلا هستند. این بیماری اغلب در سنین جوانی آشکار میشود که بیش از 85 درصد از این بیماران از مشکلات راه رفتن رنج میبرند (59و193). شروع بیماری در سنین 15 تا 40 سالگی و اوج آن در سنین 20 تا 30 سالگی است و به ندرت قبل از 10 سالگی و بعد از 60 سالگی دیده میشود. MS در زنان شایعتر از مردان میباشد به طوری که در زنان 3/1 تا 4/1 برابر مردان است (4و150).
از آنجایی که مصرف داروهای مختلف، همواره با عوارض جانبی همراه است و امروزه در نظام پزشکی جهانی تلاشها بیشتر در جهت پیشگیری و درمان بیماریها بدون استفاده از دارو میباشد؛ اگرچه، دارو میتواند تعداد و شدت عود بیماری را کاهش دهد به نظر میرسد شرکت در یک برنامه منظم و مدون ورزشی بتواند سهم عمدهای در کاهش عوارض بیماری MS، بهبود سلامتی روانی و همچنین بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد (44و119). با افزایش تمرینات هوازی از بیماریهای ثانویهای مانند بیماری شریان کرونری که در اثر رسوب چربیهای داخل رگهای خونی و سختی این رگها به علت بی تحرکی این بیماران به وجود میآید، کاسته میشود و افزایش عملکرد قلبی- عروقی را به همراه دارد و ممکن است تاثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد (104و134)؛ چراکه، نشان داده شده که ظرفیت هوازی در افراد مبتلا به MS کاهش یافته و دیگر پارامترهای قلبی عروقی مثل ضربان قلب استراحت و فشار خون دیاستولیک در افراد مبتلا به MS بالا رفته است. انواع تمرینات میتواند شامل ارگومتر دستی، پایی، راه رفتن روی تردمیل، تمرینات مقاومتی، تمرینات ورزشی وابسته به آب جایی که وزن بدن حمایت میشود که به تعادل و ضعف انتشاری کمک میکند.
اگرچه تدابیر و روشهای زیادی در جهت کاهش مشکلات بیماری MS و ارتقاء سطح فعالیتهای روزمره زندگی در این بیماران صورت گرفته است؛ اما، هر کدام از این راهکارها، خود دارای عوارض و مشکلات زیادی میباشند. یکی از روشهای رایج درمان بیماری MS، درمان دارویی میباشد که با عوارض بیشماری همراه است (5). در سالهای اخیر، روشهای غیر دارویی توجه کلیه بیماران و از جمله بیماران مبتلا به MS را به خود جلب کرده است که تحت عنوان درمانهای تکمیلی شناخته میشوند. برای جلوگیری از عوارض این بیماری شاید بتوان از ورزش به عنوان روش درمانی بدون عوارض جانبی دارویی برای بیماران MS سود برد (104و134). درمانهای مکمل و از جمله تمرین درمانی میتواند روند و سیر بیماری MS را کند سازد، تعداد حملات را کاهش دهد و شروع ناتوانی همیشگی را به تاخیر اندازد. با توجه به افزایش این بیماری در میان افراد و تاثیری که بیماری MS بر افراد به ویژه قشر جوان میگذارد و همچنین نقش انکار ناپذیر زنان در محیط خانواده و اینکه زنان نسبت به مردان بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند، از سوی دیگر عوارضی که در اثر مصرف داروها و کمتحرکی افراد مبتلا وجود دارد و همچنین زیانهای اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم این بیماری در افراد مبتلا، ضرورت را در آن دیدیم که راه حلی مناسب با هزینه کمتر و بدون عوارض برای افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا ارائه دهیم. با توجه به اینکه، معالجه و مداوا با ورزش از قرنها پیش به عنوان یک شیوه پذیرفته شده علمی در پزشکی به کار گرفته میشود و در میان مردم به صورت تجربی رواج داشته است و اینکه تمرین هوازی یکی از کم هزینهترین و بیخطرترین ورزشهاست. بنابراین، ضروریست که اثرات فعالیت بدنی در قالب تمرین هوازی بر عوامل دخیل در بیماریها از جمله بیماری شریان کرونری در مبتلایان به MS انجام گیرد.
1-4-1- هدف کلی
اثر تمرینات هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS متوسط.
1-4-2- اهداف اختصاصی
1-4-2-1- اثر تمرینات هوازی بر فشار خون دیاستولیک و سیستولیک در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-2- اثر تمرینات هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-3- اثر تمرینات هوازی بر برخی از شاخصهای عملکردی در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-4- اثر تمرینات هوازی بر درصد چربی بدن در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-5- اثر تمرینات هوازی بر شاخص هزینه فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به MS.
1-5- فرضیههای پژوهش
1-5-1- تمرینات هوازی بر فشار خون دیاستولیک و سیستولیک بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-2- تمرینات هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-3- تمرینات هوازی بر برخی از شاخصهای عملکردی بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-4- تمرینات هوازی بر درصد چربی بدن بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-5- تمرینات هوازی بر شاخص هزینه فیزیولوژیکی بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-6-1 متغیرهای مستقل
1-6-1-1- تمرین هوازی
1-6-2- متغیرهای وابسته
1-6-2-1- فشار خون دیاستولیک و سیستولیک بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-2- برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری بیماران مبتلا به . MS
1-6-2-2-1- تریگلیسرید، کلسترول تام، LDL و HDL بیماران مبتلا به MS..
1-6-2-3- برخی از شاخصهای عملکردی بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-3-1- استقامت راه رفتن، سرعت راه رفتن، تعادل و حداکثر اکسیژن مصرفی بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-4- درصد چربی بدن بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-5- شاخص هزینه فیزیولوژیک بیماران مبتلا به .MS
1-6-3- محدودیتهای پژوهش
1-6-3-1- محدودیتهای قابل کنترل
1-6-3-1-1- همه آزمودنیها زن بودند.
1-6-3-1-2- آزمودنیها در یک دامنه سنی مشخص (20 تا 45 سال) قرار گرفته بودند.
1-6-3-1-3- همه آزمودنیها از نظر4 EDSS< در یک دامنه یکسان قرار گرفته بودند.
1-6-3-1-4- همه آزمودنیها داروی مشابه و در یک وقت و مقدار مشابهی استفاده میکردند.
1-6-3-1-5- شرایط فیزیکی آزمون مانند دما و غیره کنترل شد.
1-6-3-1-6- برنامه تمرینی آزمودنیها در یک ساعت مشخص و در یک روز برگزار شد.
1-6-3-1-7- در این پژوهش وسایل و ابزار اندازهگیری یکسان برای همه آزمودنیها به کار رفت.
1-6-3-2-محدودیتهای غیرقابل کنترل
1-6-3-2-1- کنترل شرایط روحی و حالت روانی آزمودنیها.
1-6-3-2-2- دسترسی کامل به آزمودنیها.
1-6-3-2-3- تغذیه آزمودنیها.
1-6-3-2-4- فعالیت بدنی آزمودنیها در هر دو گروه غیر از ورزش تحت نظر محقق.
1-7-1- ظرفیتهای عملکردی: قابلیت فرد در حفظ تعادل و تحرک در انجام فعالیتهای روزانه که شامل فعالیتهای مانند راه رفتن، بالا و پایین رفتن از پله، ایستادن و نشستن میباشد (100).
1-7-4- ورزش (تمرین) استقامتی(هوازی): گروههای بزرگی از عضلات را طی فعالیتهای دینامیک درگیر میکند و باعث افزایش قابل توجه ضربان قلب و مصرف انرژی میشود (100).
1-7-5- بیماری مولتیپل اسکلروز: یک بیماری مزمن و پیشرونده سیستم عصبی مرکزی است؛ که، به میلین اعصاب مغز و نخاع آسیب رسانده و اسکارهای ایجاد شده در این مکانها منجر به کندی عبور پیامهای عصبی میشود (2، 4و5).
1-7-6- عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری: به عواملی که موجب ایجاد و پیشرفت روند بیماری کرونر قلب میشوند، عوامل خطرزا اطلاق میشود (7).
1-7-7- تریگلیسیرید (TG ): شکل ذخیره شده چربی در بدن انسان که هر ملکول آن از سه ملکول اسید چرب و یک ملکول گلیسرول تشکیل شده است. در حالت ناشتا تریگلیسیریدهای ذخیره شده در بافتهای عضلانی و چربی تجزیه شده و اسیدهای چرب حاصل برای استفاده به بافتهای مختلف منتقل میشوند (147).
1-7-8- کلسترول تام: کلسترول مادهای دارای ساختمان استروئیدی و از مشتقات چربی است که هم در بدن توسط کبد ساخته میشود و هم در غذاهایی که منابع حیوانی دارد یافت میشود. کل کلسترول موجود در گردش خون را کلسترول تام مینامند که مقدار آن در فرد سالم و بالغ 5/1 تا 8/2 گرم در لیتر است (7).
1-7-9- کلسترول لیپوپروتئین کمچگال (C– LDL): نوعی از لیپوپروتئینهای پلاسمایی که حاوی تری گلیسیرید کم، کلسترول زیاد و مقادیر متوسطی از پروتئین و فسفو لیپید است (7).
1-7-10- کلسترول لیپوپروتئین پرچگال (C–HDL): نوعی از لیپوپروتئین های پلاسمایی که حاوی پروتئین زیاد، تریگلیسیرید کم، مقادیر متوسط فسفو لیپید و مقادیر نسبتاَ کم کلسترول است (7).
1-7-11- نسبت کلسترول تام به کلسترول لیپوپروتئین پرچگال ( ): از تقسیم غلظتهای کلسترول تام بر کلسترول لیپوپروتئین پرچگال پلاسما بدست میآید، که به عنوان یکی از عوامل خطرزای بیماری قلبی عروقی شناخته شده است (7).
1-7-12- نسبت کلسترول لیپوپروتئین کمچگال به پرچگال ( ): از تقسیم غلظتهای کلسترول لیپوپروتئین کمچگال به پرچگال پلاسما بدست میآید، که به عنوان یکی از عوامل خطرزای بیماری قلبی عروقی شناخته شده است (7).
1-7-13- فشارخون سیستولی (SBP): بالاترین فشار تولید شده طی دوره قلبی که هنگام انقباض بطنی به وجود میآید (26).
1-7-14- فشارخون دیاستولی(DBP) : پایینترین فشاری است که قبل از انقباض بعدی بطنی ایجاد میشود (26).
1-7-15- مقیاس وضعیت ناتوانی توسعه یافته کورتزکه (EDSS): روشی مفید برای اندازهگیری ناتوانی نورولوژیک در بیماران مبتلا به MS است که با توجه به درجه ناتوانایی و علایم این بیماری در افراد مبتلا به کمک پزشک متخصص مشخص میشود.
1-7-16- بیماری شریان کرونری: مسدود شدن شریان کرونری قلب در اثر تجمع مواد زاید مانند چربی بد خون، تریگلیسریدها و (C– LDL).
1-3اهمیت وضرورت تحقیق
به موازات رشد و گسترش این بیماری در جهان وایران و با توجه به اینکه زنان بیشتر در معرض ابتلا به ام اس هستند (72درصد زنان و28 درصد مردان)، اهمیت تشخیص و پیشگیری مشکلات این بیماران برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی مستقل بیشتر نمایان میشود. از نظر اجتماعی، اقتصادی و پیشرفت جامعه مثمر ثمر بودن و مولد بودن این افراد اهمیت اساسی دارد . ازانجا که این بیماری یک بیماری بشدت ناتوان کننده و درگیر کننده مغز و نخاع شوکی و مخچه ایست وباعث از بین رفتن میلین این بافتها می شود که درنتیجه آن فقدان هدایت نرمال پیامهای عصبی در سیستم اعصاب مرکزی را خواهیم داشت (13،10). پیامد این اختلال ایجاد مشکلات خاصی دراندامهای بدن از جمله اختلالات تعادلی وحرکتی، ضعف عضلانی و خستگی و اسپاسم و اختلالات حسی و بینایی وغیره است(23). این علائم باعث اثر گذاشتن بر زندگی فردی و اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی مستقل آنان میشود .طبق تحقیقات انجام شده توسط مورتون و باستین( به نقل از Darcyو همکاران) نشان داده اند راه رفتن غیر طبیعی با اختلال تعادلی مرتبط است و کنترل تعادل و راه رفتن که توسط مخچه صورت میگیرد وابسته به یکدیگرند و این دو را نمی توان از هم جدا درنظر گرفت .لذا با توجه به شایع ترین منطقه درگیری این بیماری یعنی مخچه و افزایش مشکلات تعادلی و کنترلی قامت باعث تغییر کیفیت زندگی و بالا رفتن هزینه های نگهداری آنها (250هزار تومان تا یک میلیون) میشود(10). درضمن عوارض جسما نی روانی، اجتماعی، اقتصادی و مرگ را نیز موجب میشود که با توجه به این عوامل اهمیت حفظ و نگهداری آنها در کنار مطالعات پزشکی، بیو مکانیکی و روانی حرکتی بررسی و تشخیص عوامل موثر بر تغییرات زندگی به منظور افزایش تعادل و کنترل راستای قامت یکی از موضوعات مهم و ضروری است. امروزه تمرین درمانی یکی از روشهای کم هزینه و موثر درمانی درکاهش اختلالات عملکردی در افراد مبتلا به ام اس میباشد(13). همچنین در مطالعه اسمدال و همکاران،فولک و همکاران،دبولتو همکاران ، نشان داده شده که تمرین درمانی باعث بهبود تعادل در بیماران مبتلا به ام اس میگردد(26،25،24). درمورد اثر بخشی تمرینات ثبات مرکزی و یوگا برروی تعادل، انعطاف پذیری،کاهش اسپاسم و کنترل قامت گزارشات متفاوتی وجود دارد وباتوجه به اینکه تحقیقات کمی برروی این افراد دراین زمینه انجام شده است
محقق سعی خواهد کرد تا میزان تاثیرگزاری تمرینات ثبات مرکزی و یوگا را بر تعادل و راستای قامت افراد مولتیپل اسکلروزیسی که دارای مشکلات تعادلی هستند مورد مطالعه قراردهد. و با فرض تاثیر گذاری این تمرینات بر تعادل وراستای قامت و با توجه به اینکه این تمرینات به راحتی در هر مکانی قابل اجراست و نیاز به تجهیزات خاصی ندارد،که این،جنبه کاربردی این تحقیق می باشد(22،15). این تحقیق طراحی شده است.
1-4اهداف تحقیق
1-4- 1هدف کلی:
بررسی تاثیر تمرینات یوگا و ثبات مرکزی بر تعادل و وضعیت قامت زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
1-4-2 اهداف ویژه :
1.بررسی تاثیر تمرینات یوگا بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
2.بررسی تاثیر تمرینات یوگا بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
3.بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی برتعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
4.بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی برناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
1-5 فرضیه های تحقیق :
1.تمرینات یوگا بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
2.تمرینات یوگا بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
3.تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
4.تمرینات ثبات مرکزی بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
1-6 – قلمرو تحقیق:
1.آزمودنی ها زن و به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شده اند.
2.دامنه سنی آزمودنی ها بین 25تا45سال است.
3.هیچ یک از بیماران سابقه بیماری قلبی، کبدی، کلیوی، ریوی ،دیابت، تیروئید و بیماریهای روماتیسمی و نقرس را نداشتند.
5.بیماران در دوره بهبودی بیماری بودند.
1-7 محدودیت های تحقیق
1.وضعیت روحی آزمودنی ها قابل کنترل نبود.
2.میزان استراحت آزمودنی ها قابل کنترل نبود.
1-8-تعریف واژه ها واصطلاحات (واژه نامه )
1-8-1 تعادل:
تعریف نظری: تعادل وضعیتی است که میل به جابجایی مرکز ثقل در محدوده سطح اتکا در حد مطلوب را توصیف می کند(7).
1-8-1 تعادل ایستا:
حفظ یک وضعیت با کمترین جابجایی(27).
1-8-2 تعادل پویا:
تعادل پویا به عنوان حفظ مرکز ثقل بدن در محدوده سطح اتکا یا حفظ تکیه گاه با ثبات در حالیکه فعالیتی انجام می شود(27).
تعریف عملیاتی: نمره ای است که بیماران از تست تعادلی برگ کسب می کنند.
1-8-3 راستای قامت :
تعریف نظری: طرز قرار گرفتن اجزای بدن نسبت به یکدیگر را راستای قامت می گویند، که درحالت ایستاده صحیح خط عمود ثقل از نقاط زیر عبور میکند:
زائده ماستوئید؛
نقطه ای درست در مقابل مفاصل شانه؛
مفاصل هیپ یا درست پشت آن؛
نقطه ای درست در مقابل مرکز مفصل زانو؛
نقطه ای درست در مقابل مفصل مچ پا؛
راستای صحیح در حالت ایستاده باعث حفظ تعادل با مصرف حداقل انرژی درون می شود(28).
تعریف عملیاتی: که در این پژوهش راستای قامت به وسیله دستگاه فورمتریک دایرز آلمان سنجیده می شود.
1-8-4 تمرینات ثبات مرکزی:
تعریف نظری: مجموعه تمریناتی هستند که با هدف بازآموزی عضلات اصلی ثبات دهنده ستون فقرات ولگن به منظور حفظ ثبات عملکردی در طی فعالیت های عملکردی معرفی شده اند.
توجه یکی از مهمترین محدودیتهای اثرگذار بر یادگیری و اجرای انسان است که کانونی کردن آن روشی برای افزایش بازدهی و یادگیری است. کانونی کردن توجه به این اشاره دارد که فرد، در موقعیت اجرا توجه خود را چگونه و به چه جایی متمرکز کند؛ در واقع نظم بخشیدن به منابع موجود برای معطوف کردن آن به منابع اطلاعاتی خاص است (مگیل، 1380). پرسش مهمی که در ارتباط با موضوع آموزش وجود دارد، این است که توجه هشیار یادگیرنده هنگام اجرای مهارت باید به کجا معطوف شود؟ مطالعاتی که در حوزه کانون توجه بر یادگیری مهارتها انجام گرفتهاند، نتایج متناقضی را در یافتهها نشان داده است. با نگاهی بر تئوریها و فرضیات این ناهمخوانی بیشتر آشکار میشود.
اکثر تحقیقات برتری کانون توجه بیرونی (آثار حرکت در محیط) را بر عملکرد و یادگیری مهارت حرکتی نشان دادهاند. تبیین آثار یادگیری کانون توجه بیرونی با توجه به دیدگاه ادراک-عمل، در نظریه کدگذاری مشترک پرینز (1997) و فرضیه اثر-عمل او برای اولین بار مطرح شد. پس از آن ولف و ویگلت (1997) نشان دادند آموزشهایی که در حین یادگیری حرکت در شبیهساز اسکی، یادگیرنده را به معطوف کردن تمرکز بر حرکات بدنش وادار کرد (تمرکز درونی) موجب عملکرد ضعیفتر آنها در مقایسه با افرادی شد که هیچ گونه آموزشی ندیده بودند.
برای توضیح مزیتهای تمرکز توجه بیرونی ولف، مک نوین وشی (2001)، و مک نوین، شی و ولف (2003)، فرضیه عمل محدود شده را ارائه دادند که به طور ویژهای چگونگی تاثیرگذاری تمرکز توجه بیرونی را در مقابل درونی نشان میهد. تبیین اصلی فرضیه آنها برای اتخاذ کانون تمرکز بیرونی نسبت به درونی توسعه خودکاری بیشتر در کنترل حرکات است. بر اساس این دیدگاه زمانی که افراد روی حرکات بدن خود تمرکز میکنند (یعنی تمرکز درونی را انتخاب میکنند) تمایل دارند به طور آگاهانه در فرایندهای کنترلی که هماهنگی حرکات را تنظیم میکند، مداخله نمایند. این امر موجب کنترل هشیارانه حرکات میشود و به فرایندهای خودکار که میتوانند حرکات را موثرتر کنترل کنند لطمه میزند. به عکس تمرکز توجه روی پیامد حرکت (تمرکز بیرونی) باعث ارتقای نوعی کنترل خودکار میشود که این نوع پردازش خودکار، فرایندهای غیرآگاهانه، سریع و بازتابی کنترل حرکات را در پی دارد و باعث نتیجه مطلوبی میشود (ولف، 2007).
از سوی دیگر برخلاف نتایج این پژوهشها و نظریهها برخی تحقیقات نیز تفاوت معنیداری بین اتخاذ کانون توجه بیرونی و درونی در یادگیری مهارتهای مختلف مثل ضربه گلف، دریبل فوتبال و یادگیری پرتاب قلاب ماهیگیری یافت نکردهاند (بیلوک و همکاران، 2002 ؛ هارتمن و همکاران، 2002؛ بیلوک و همکاران، 2004). برای مثال بیلوک و همکاران (2002) مشاهده کردند که بازیکنان باتجربه فوتبال تکلیف دریبل را زمانی که به اثرات حرکت (تمرکز بیرونی) توجه میکردند بهتر انجام دادند درحالی که بازیکنان مبتدی با تمرکز روی حرکات پایشان عملکرد بهتری به نمایش گذاشتند؛ بنابراین فرضیه اختلال در خودکاری مهارتبیان میکند که کانون توجه درونی زمانی مشکلآفرین میشود و با فرایندهای خودکار تداخل پیدا میکند که افراد به سطوح بالای مهارت رسیده باشند بنابراین برای افراد مبتدی کانون توجه درونی مناسبتر است.
همچنین طبق فرضیه کیت و همکاران (2014) اثرات کانون توجه بیرونی بر عملکرد قویتر است و یادگیری را کمتر بهبود میبخشد. حجازی دینان وهمکاران نیز (1390) نشان دادند تفاوت معنی داری بین دو گروه کانون توجه درونی و بیرونی در دقت وسینماتیک پرتاب دارت وجود نداشت شجاعی (1390)، نشان داد که RT وضعیت پیش نشانه با کانون توجه درونی به طور معناداری کمتر از دو گروه دیگر بود. سلاجقه و همکاران (1393) نشان دادند تفاوت دو گروه تجربی کانون توجه به صورت خودگفتاری با گروه کنترل معنا دار بود اما تفاوت بین دو نوع کانون توجه درونی و بیرونی به صورت خودگفتاری در مهارت پاس سینه بسکتبال معنادار نبود. این تحقیقات یک چالش روانشناختی را ارائه میدهد زیرا هیچ شواهد قطعی مبنی بر اینکه فرد تحت آزمایش دقیقا دستورات را دنبال کرده باشد وجود ندارد.
با در نظر گرفتن این دوگانگیها در حوزه کانون توجه، از دیگر منابع دخیل در فرایند پردازش اطلاعات سبکهای شناختی افراد است. ویتکین و همکاران (1971) متوجه تفاوت افراد در زمینه موقعیتهای دیداری یک مسئله شدند و آزمون گروهی اشکال نهفته را طراحی کردند بر اساس نظریه تمایز روانشناختی ویتکین، افراد در پاسخ به طرحهای ادراکی ، به دو دسته مستقل از زمینه و وابسته به زمینه تقسیم میشوند.
افراد مستقل از زمینه بین خود و غیر خود تمایز بیشتری قائلاند، درک بدنی واضحتری دارند و زمینه برای آنها یا تاثیر ندارد یا تاثیر آن بسیار کم است؛ همچنین بدون تاثیرپذیری از محیط اطراف، اطلاعات را پردازش میکنند و تمایل بیشتری به استفاده از منابع درونی دارند؛ درحالی که افراد وابسته به زمینه در تمایز خود از غیر خود، آنها را تابع سازمان یافتگیهای بیرونی میسازد. این افراد در پردازش اطلاعات از محیط پیرامون خود سود میجویند و در قضاوتهای ادراکی به اطلاعات کلی توجه دارند و در نتیجه به زمینه وابستهترند (ویتکین، 1979). پالادینو و همکاران (1997) سبکهای شناختی را شیوههای تخصصی پردازش اطلاعات در افراد میدانند.
به علاوه تشخیص داده شده که یادگیری مهارت حرکتی به وسیله یک فرایند در چند مرحله اتفاق میافتد. برای مثال مدل کلاسیک فیتز و پوسنر (1967) یادگیری حرکتی را در سه فاز توصیف میکند: شناختی، تداعی و خودکاری؛ همچنین دستورالعملهای اولیه ارائه شده در مرحله اکتساب، طبق مدل جنتایل (1972) درک اینکه چه انجام شود تا یک ایده عمومی از الگوی حرکتی لازم شکل بگیرد را ممکن می سازد؛ با توجه به نظریههای ذکر شده درمییابیم که یاگیرندگان در مراحل اولیه یادگیری دارای درجه بالایی از فعالیت شناختی هستند بنابراین سبک شناختی یک فرد به شکل قابل ملاحظهای بر شیوه پردازش اطلاعات وی اثر میگذارد به طوری که هر فرد متناسب با سبک شناختی خود مطالب را اخذ میکند (حسینی، 1390).
با وجود ابهاماتی که در خصوص اثر نوع کانون توجه وجود دارد و با توجه به اینکه به طور منطقی رجحان شناختی افراد در پردازش اطلاعات متفاوت است ، مطالعه حاضر بر آن است تا اثر دستورالعملهای کانون توجه درونی و بیرونی را در عملکرد، یادگیری و انقال افراد با سبکهای شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه، در مهارت حرکتی پرتاب دارت مقایسه و ارزیابی کند. به عبارت دیگر سوال این است که
هریک از دو سبک مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با چه نوع دستورالعمل کانون توجهی یادگیری بهتری خواهند داشت؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
وجود تنوع در میان پدیدههای عالم یکی از واقعیتهای مهم هستی است و انسانها نیز جزئی از موجودات عالم میباشند، ضمن اینکه تشابهات زیادی با هم دارند تفاوتهایی نیز به لحاظ تواناییهای ذهنی، واکنشهای عاطفی، سبک شناخی و سرعت یادگیری و علاقه و انگیزش به انجام فعالیتها دارند. استقلال/وابستگی به زمینه یکی از مهمترین سبکهای شناختی است و به عنوان صفتی شخصیتی در نظر گرفته میشود. استقلال یا وابستگی به زمینه میتواند بر تعداد زیادی از حیطهها مانند حیطههای ورزشی تاثیر بگذارد.
در طراحی و ارائه آموزش، اغلب این فرضیه مطرح است که همه یادگیرندگان به شیوه یکسان وشبیه به هم یاد میگیرند. حاکمیت چنین دیدگاهی بر آموزش و یادگیری وجود موضوع مهم تفاوت در سبکهای شناختی را نادیده میگیرد. این سبکها عادات یا رفتارهای ذهنی منظمی هستند که به راه حل مسئله ، پردازش اطلاعات یا نقشههای ذهنی میپردازند؛ و توانایی بالقوه دائمی هستند که از فردی به فرد دیگر متغیراند و ممکن است بر یادگیری، بخصوص بر نحوه عملکرد فرد تاثیر بگذارند (رایدینگ، 1997). به دلیل اهمیت این مسئله پژوهشگران تلاشهای زیادی را برای درک تاثیرات آن بر یادگیری و رفتار انجام دادهاند.
تحقیقات نشان میدهد که اگر سبک آموزشی و سبک یادگیری، با هم هماهنگ باشند، یادگیرندهها به طور موثرتری قادر به پردازش اطلاعات هستند در نتیجه یادگیری بهتر و بیشتری خواهند داشت (برونر و هیل، 1999). از اینرو سازگار کردن مواد آموزشی برای برآورده کردن نیازهای گوناگون یادگیری فراگیرندگان ضرورت دارد. این امر مستلزم آن است که سبکهای شناختی را شناسایی کرده و بدانیم که برای هر سبک چه نوع دستورالعملی مورد نیاز است. بنابراین شایسته است با در نظر گرفتن سبکهای شناختی فراگیرندگان، در شناسایی ویژگیهای آنها در پردازش اطلاعات، به یادگیری هر چه بهتر آنان کمک شود.
به عبارت دیگر اگر در فرایند یادگیری به توان سبکهای شناختی افراد توجه شود و فرایند یادگیری را مطابق با آن تطبیق داد تجربه موفقیت بیشتر شده و فرد از یادگیری خود احساس رضایت خواهد کرد. بنابراین پژوهش حاضر درصدد است اثر کانون توجه بیرونی و درونی را بر اساس رویکرد سبکهای شناختی استقلال/وابستگی به زمینه بررسی کند. نتایج این پژوهش احتمالا میتواند بین دو فاکتور مهم یادگیری یعنی سبک ترجیحی پردازش اطلاعات افراد (استفاده از منابع بیرونی در مقابل منابع درونی) و جهتدهی مناسب کانون توجه آنها ارتباط برقرار کند و شکاف موجود در زمینه اثربخشی کانون توجه درونی یا بیرونی را پر کند. این موضوع میتواند به تسهیل فرایند یادگیری و کم کردن زمان و هزینه کمک کند.
1-4- اهداف
1-5- فرضیه ها
1-6- پیش فرض های تحقیق
1-7- متغیرهای تحقیق
متغیرهای این تحقیق عبارتند از
متغیر مستقل:
متغیرهای مستقل پژوهش حاضر کانون توجه و سبکهای شناختی میباشد.
متغیر وابسته:
متغیرهای وابسته این تحقیق اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت میباشد.
فصل حاضر، مبانی نظری و پیشینه تحقیق را شامل میشود. در این فصل، ابتدا به مباحث نظری مرتبط با موضوع تحقیق پرداخته و سپس تحقیقات انجام شده در این زمینه ارائه میشوند.
2-2. مبانی نظری
2-2-1. وضعیت بدنی
بر اساس تعریف کمیته پوسچر آکادمی جراحی اورتوپدی امریکا در سال 1974، حالتی از تعادل اسکلتیعضلانی است که صرف نظر از وضعیت قرارگیری بدن (مثل خوابیده، نشسته، ایستاده)، در هنگام کار و استراحت از ساختارهای حمایت کننده، در مقابل آسیب یا ناهنجاری پیشرونده محافظت مینماید (وگن، 2005). در چنین شرایطی، انرژی مصرفی عضلات برای حفظ راستای صحیح بدن کاهش خواهد یافت (لوینجی و نورکین، 2011)، بنابراین، در یک وضعیت مطلوب، کمترین میزان استرس بر روی ساختارهای حمایت کننده بدن دارد و بیشترین کارایی مشاهده میشود.
در مقابل، وضعیت بدنی نامطلوب یا ضعیف، آرایش نسبی نامناسب مفاصل و قسمتهای مختلف بدن در ارتباط با یکدیگر است بهطوری که سبب افزایش استرس و استرین بر ساختارهای حمایتی بدن، تغییر عملکرد عضلات و طول استراحت آنها و همچنین کاهش کارایی تعادل بر روی سطح اتکا میشود (کندال و همکاران، 2005؛ هال و همکاران، 2011). در واقع، بروز انحرافات قابل ملاحظه در وضعیت بدنی میتواند در بلند مدت سبب بروز سازگاریهای منفی گستردهای در مفاصل و بافتهای نرم گردد که از آن جمله میتوان به کوتاهی و سفتی عضلات در سمت آگونیست و طویل شدگی و ضعف آنها در سمت آنتاگونیست اشاره کرد که این مسئله میتواند بر وضعیت بدنی افراد مبتلا تاثیرگذار بوده و سبب بروز ناهنجاریهای مختلف وضعیتی از جمله زانوی پرانتزی گردد (کندال و همکاران، 2005).
2-2-2. زانو
2-2-2-1. آناتومی مفصل زانو
مفصل زانو، یکی از بزرگترین و پیچیدهترین مفاصل بدن و یک مفصل سینوویال از نوع محوری است. انتهای تحتانی ران به همراه کندیل هایش و حفرهی عمیق بین آنها با سطح فوقانی و صاف درشتنی مفصل میگردد (پریم کومار، 2004). مفصل زانو در واقع از سه مفصل تشکیل شده است که همگی توسط یک کپسول مفصلی منفرد احاطه شدهاند:
سطوح مفصلی استخوان درشتنی توسط دو دیسک فیبری-غضروفی نیم هلالی (منیسک داخلی و خارجی) که روی درشتنی قرار میگیرند، عمیق میشوند. بعلاوه، این دو منیسک به عنوان یک جذب کننده نیرو عمل کرده و استرس وارد بر مفصل را در سطح وسیعتری پخش مینمایند. همچنین، به لغزندگی سطوح مفصلی و کاهش اصطکاک کمک مینمایند. استخوان نازکنی با ران مفصل نمیشود و تنها با سطح خارجی درشتنی تماس دارد (پریم کومار، 2004).
استخوان کشکک یک استخوان کنجدی است که به وسیله تاندون عضله چهار سر احاطه شده است و از طریق لیگامنت کشککی به برجستگی درشت نئی متصل می شود (فلوید، 2007). موقعیت قرار گیری استخوان کشکک طوری است که مانند یک قرقره عمل می کند و از طریق افزایش بازوی اهرم عضله چهارسر باعث افزایش 33 تا 50 درصدی گشتاور عضله چهار سر می شود (اوتینگ و همکاران، 2005).
لیگامنت ها موجب استحکام استاتیکی و انقباض عضلات چهار سر و عضلات خلفی ران موجب استحکام دینامیکی مفصل زانو می شوند. لیگامنت های متقاطع لیگامنت های بسیار قوی هستند که در داخل کپسول مفصلی و خارج از حفره سینوویال قرار دارند. رباط متقاطع قدامی از رباط متقاطع خلفی ضعیف تر است (نیومن، 2002).
مینیسکها صفحاتی از جنس فیبرو کارتیلاژ هستند که روی سطوح مفصلی درشت نی قرار دارند. مینیسک هلالی شکل است و مانند یک ضربه گیر عمل میکند. مینیسکها به صفحات داخلی و خارجی درشت نی متصل شده، حفره درشت نی را عمیقتر کرده و در نتیجه موجب افزایش استحکام و پایداری مفصل زانو میشود. مینیسکهای داخلی و خارجی زانو به ترتیب بین سطح مفصلی استخوان درشت نی و لقمه داخلی و خارجی استخوان ران قرار میگیرند (فلوید، 2007).
2-2-2-2. عضلات زانو
به طور کلی چهار دسته عضله، در اطراف مفصل زانو داریم :
پریدن بالاتر همیشه یکی از آرزوهای بشر بوده است. در بسیاری از ورزشها ، پرش در جهات مختلف از اهمیت زیادی برخوردار است. در اکثر بازیهای توپی (والیبال، فوتبال، هندبال، بسکتبال) و برخی بازیهای غیر توپی (ورزشهای رزمی، ژیمناستیک، و شیرجه) که در برگیرندهی انقباضهای برونگرا و درونگرا هستند و بعد از هر انقباض برونگرا، یک انقباض درونگرا در عضلات درگیر حرکت به وجود میآید، توانایی پرش جفت پا نقش تعیین کنندهای دارد (1). پریدن در اجرای بسیاری از مهارتهای ورزشی از جمله پرش ارتفاع، ریباند و سد کردن در بسکتبال و اسپک زدن و دفاع در والیبال حیاتی است. هماهنگی حرکت و سرعت انتقال نیرو توسط مفاصل و عضلات مچ پا، زانو و ران مهمترین مشخصههای اجرای پرش عمودی هستند (46).
امروزه والیبال به یکی از مهمترین و گستردهترین ورزشها در جهان تبدیل شده است و حضور در این ورزش به مهارتهای جسمانی و اجرا نیاز دارد که اغلب به تواناییهای فردی در پرش و فرود بستگی دارد. برای مثال، طبق تحلیل انجام شده از بازی والیبالیستهای زن، هر بازیکن در هر گیم از بازی به طور میانگین 22 پرش انجام میدهد. این پرشها به انواع پرشهای تک پا با پای راست و یا چپ و پرش به صورت جفت پا تقسیم میشوند. در پژوهش فوق، گزارش شده است که 84 درصد پرشهای حملهای به صورت جفت پا و 16 درصد بقیه به صورت تک پا انجام شده است. همچنین حدود 44 درصد پرشهای دفاعی به صورت جفت پا و بقیه به صورت تک پا انجام شد (87). در والیبال، پریدن یک حرکت انفجاری است که در آن دو عامل قدرت و سرعت عضلات درگیر؛ و تکنیک پرش مناسب ایفای نقش میکنند. در این میان تکنیک پرش نسبت به قدرت و سرعت از اهمیت بیشتری برخوردار است. تکنیک صحیح پریدن دارای دو بخش اساسی است: 1) حرکتهای پیش از پرش و 2) حرکات حین پرش. تحقیقات نشان داده است که پرش به همراه پیش پرش بهتر از پرش درجاست (66).
پرش عمودی یکی از مهارتهای ضروری برای موفقیت اجرای ورزشکار در انجام پاس پرشی، سرویس پرشی، دفاع و اسپک والیبالیستها میباشد که موفقیت ورزشکار فقط در زیاد پریدن نیست بلکه رسیدن به حداکثر ارتفاع پرش در کوتاهترین زمان ملاک است. یک مسابقهی والیبال تا 5 ست بازی میشود یعنی یک مسابقه حدود 90 دقیقه طول میکشد که در این زمان یک بازیکن حدود 250 تا 300 حرکت انفجاری را توسط عضلات پا اجرا میکند (43). بنابراین برای افزایش میزان پرش عمودی تلاشهای بسیاری انجام شده و در این راستا روشهای تمرینی زیادی ابداع شده است که یکی از آنها تمرینات پلایومتریک است. تمرینات پلایومتریک به عنوان روشی برای بهبود توان انفجاری شناخته شده است (10). پلایومتریک نوعی تمرین جسمانی است که با هدف ویژه ورزشی برای افزایش توان یا قدرت انفجاری انجام میشود و ورزشکار را قادر میسازد حداکثر قدرت را در حداقل زمان بکار گیرد. برخلاف گذشتگان، از این نوع تمرین نباید انتظارات غیرمعقول داشت. پلایومتریک به ورزشکار نیروی خارق العاده نمیدهد ولی قدرت انفجاری عضلات را تقویت میکند (32). تمرینات پلایومتریک آن دسته از فعالیتهایی هستند که به عضله اجازه میدهند تا در کوتاهترین زمان ممکن به حداکثر نیروی انفجاری دست یابد. از نظر اجرایی حرکت پلایومتریک شامل یک حرکت سریع و قدرتمند با استفاده از پیش پرش یا کشش قبل از حرکت است که با استفاده از نیروی رفلکسی-کششی اجرا میشود. هدف تمرینات پلایومتریک افزایش توان حرکات اجرا شده با استفاده از اجزای الاستیک طبیعی عضله (تاندونها) و رفلکس کششی است (75). بسیاری از فعالیتهای ورزشی و بدنسازی (مانند تمرینات پلایومتریک) نیازمند فرود از پرشها است که منجر به بازگشت نیرو به بدن میشود و میتواند احتمال آسیب پذیری را افزایش دهد (28).
هر چند نشان داده شده است که تمرینات پلایومتریک متغیرهای اجرا را بهبود میبخشند، اما پتانسیل ایجاد آسیب را هم دارند. بخصوص وقتی که ورزشکاران تحت تمرینات جدید یا فشار تمرین قرار میگیرند. قرار گرفتن در معرض تمرینات جدید بخصوص در تمرینات برونگرا، تولید نیرو در سیستم اسکلتی- عضلانی را افزایش میدهد و میتواند منجر به کوفتگی عضلانی تأخیری شود. با وجود اینکه استفاده از تمرینات پلایومتریک منجر به افزایش ارتفاع پرش عمودی میشود اما امکان ایجاد کوفتگی عضلانی و آسیب متعاقب این گونه تمرینات نشان داده شده است (90).
طبق تحقیق هرمن و همکاران پیش پرش موجب افزایش ارتفاع پرش میشود (52). در این پژوهش تمرکز بر روی حرکات قبل از پرش است و محقق سعی خواهد نمودکه به سؤالات زیر پاسخ دهد: 1) آیا پیش پرش باعث افزایش پرش عمودی میشود یا خیر؟ 2) آیا پیش پرش باعث بهبود مهارتهای والیبال (اسپک و سرویس) میشود؟ 3) آیا تمرین با پیش پرش باعث افزایش کوفتگی عضلانی تأخیری میشود؟
1-2. ضرورت و اهمیت پژوهش
امروزه ورزش در سطح جهان چنان پیشرفت کرده است که رقابت بین نخبگان تنها بر سر صدمهای ثانیه، میلیمترها و امتیازات جزیی است. ورزشکاران حرفهای برای پیشی گرفتن از سایرین برنامههای تمرینی خود را با دقت فراوان تنظیم کرده و از هیچ نکتهی ریز و جزیی در طراحی آن چشمپوشی نمیکنند. این امر سبب شده است ورزشکاران بتوانند با تمرینات کم مشقتتر و صرف زمان کمتر به رکوردهای بهتری دست یابند (8). میزان پرش عمودی در ورزش والیبال که بسیاری از مهارتهای آن با پریدن و جهیدن به سمت بالا همراه است، نقش تعیین کنندهای دارد. پرش عمودی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده موفقیت در ورزشهای قدرتی، سرعتی بکار گرفته میشود. در والیبال که ضربه زدن به توپ در ارتفاع بالا مهم است، توانایی پرش یک عامل اساسی به شمار میرود. دریافت کننده یک پاس در فوتبال، اسپکر در والیبال و بازیکن ریباندر بسکتبال، همگی در صورتی که ارتفاع پرش خود را افزایش دهند، مؤثرتر بازی خواهند کرد (18). تا قبل از دهه شصت میلادی معمولاً بدنسازی محدود به کار با وزنه برای افزایش قدرت یا سرعت بود. اما از آن به بعد تمرینات با وزنه تنها پیش در آمدی برای تمرینات اصلی توانی محسوب میشدند. در این زمان برای پر کردن فاصله بین تمرینات قدرتی، سرعتی، گسترش توان انفجاری، تمریناتی به نام پلایومتریک مطرح شد. پلایومتریک واژهای مرکب از دو بخش “پلایو” به معنی بیشتر و “متریک” به معنی اندازهگیری، ارزیابی ساخته شده است. بنابراین پلایومتریک میزان بیشتر یا در واقع بهبود و توسعه بیشتر معنی میدهد (1). آنچه درباره این تمرینات نباید نادیده گرفته شود، اثرات جانبی آن شامل کوفتگی عضلانی تأخیری و امکان بروز آسیبدیدگی است. کوفتگی عضلانی تأخیری و آسیب دیدگی دلایلی برای بکار نگرفتن این تمرینات محسوب میشوند (7). تمرینات پلایومتریک با ترس از آسیبدیدگی و کوفتگی عضلانی که به دلیل نوع انقباض تمرینات و نیروی عکس العمل زمین به وجود میآید، همراه شده است. بیشتر آسیبهای ناحیهی کمر و مینیسک زانو، التهاب تاندون کشکک، کشیدگی تاندون آشیل، کشیدگی فاشیای کف پایی، شکستگی فشاری مهرهها و التهاب مفاصل که به دلیل حرکات بالستیک پشت سر هم تمرینات پلایومتریک است، مشاهده شدهاند. تمرینات پلایومتریک با عکس العمل زیاد زمین ( 4 تا 7 برابر وزن بدن) همراه هستند که کاهش این اثرات و پیشگیری از آنها ضروری به نظر میرسد (92). از آنجا که پرش عمودی در بسیاری از ورزشها بخصوص والیبال بسیار اهمیت دارد، در صورت مشخص شدن نقش پیش پرش در بهبود ارتفاع پرش و کیفیت مهارت اسپک، میتوان بر اساس یافتههای تحقیق نسبت به معرفی تکنیک برتر اقدام نمود و به شیوهی مؤثرتری برای آموزش اسپک در والیبال اقدام نمود.
گمان محقق بر آن است که با مؤثر دانستن تأثیر پیش پرش بر ارتفاع پرش و کیفیت مهارت اسپک، مربیان و معلمین ورزش خواهند توانست در جلسات تمرینی با بکارگیری این نکته به بیشترین پرش بازیکن در بازی دست یابند و آنها با آسودگی خاطر تمرینات خود را طراحی نموده و ورزشکاران خود را بدون هیچگونه آسیب در زمان مسابقه به اوج آمادگی برسانند. یافتههای پژوهش حاضر هم از حیث بهبود اجرا و عملکرد ورزشی، هم از حیث پیشگیری از آسیب در اجرای حرکات انفجاری ارزشمند است.
1-3. اهداف پژوهش
1-3-1. هدف کلی پژوهش
مطالعهی اثر هشت هفته تمرین والیبال با و بدون پیش پرش بر اجراء، کوفتگی عضلانی تأخیری و تقلا.
1-3-2. اهداف جزئی پژوهش
1-4. فرضیههای پژوهش
1-5. پیش فرضهای پژوهش
1-6. محدودیتهای پژوهش
1-6-1. محدودیتهای محقق خواسته
1) جهت کنترل عامل جنسیت، مطالعه تنها روی دختران انجام شده است.
2) برای کاهش خطر آسیب آزمودنیها فقط از ورزشکاران ماهر استفاده شد.
1-6-2. محدودیتهای غیر قابل کنترل
1-7. تعریف واژهها و اصطلاحات کلیدی
1-7-1. تعاریف نظری
1-7-1-1. پیش پرش
وضعیت آخرین گام قبل از پرش جفت پا در والیبال. در این پژوهش وضعیت گام ما قبل از پرش از نظر ارتفاع پا از زمین مورد توجه است(5).
1-7-1-2. پرش عمودی
پرشی که در آن هدف کسب بالاترین ارتفاع ممکن پس از جدا شدن بدن از زمین میباشد. در ورزشهای توپی، در بسیاری مواقع رقابت بر سر زدن توپ در بالاترین ارتفاع ممکن است. در سایر ورزشها نیز رقابتهایی برای انجام یک فعالیت در بالاترین ارتفاع ممکن وجود دارد. برای رفتن به بالاترین ارتفاع میتوان به دو صورت تک پا و جفت پا پرید(5).
1-7-1-3. کوفتگی عضلانی تأخیری
به درد و ناراحتی گفته میشود که ورزشکاران حرفه ای یا مبتدی احتمال دارد در پی تمرینات غیرمعمول ورزشی تجربه کنند. کوفتگی عضلانی تأخیری یک الی دو روز پس از تمرین بخصوص تمرینات برونگرا ایجاد میشود و از لحاظ اینکه همراه با درد، سفتی، تورم، کاهش انعطاف پذیری و کاهش دامنه حرکتی مفصل و همچنین کاهش قدرت عضلانی میباشد به کوفتگی موسوم گشته است(31).
1-7-1-4. تقلا
میزان تلاش افراد در حین انجام فعالیت بدنی و احساس کلی آنها نسبت به فشار، تلاش، خستگی بدنی و بر احساس کلی افراد از میزان تلاش بهکار رفته تمرکز میکند(6).
1-7-2. تعاریف عملیاتی
1-7-2-1. پیش پرش
در این پژوهش منظور انجام پرش از روی مانع 3 سانتیمتری قبل از پرش اصلی است. بدین منظور یک مانع 3 سانتیمتری ساخته و مورد استفاده قرار گرفت. از آنجا که ارتفاع پیش پرش هر چه کمتر باشد ورزشکار انرژی کمتری مصرف میکند، در این پژوهش از مانع با ارتفاع کم استفاده شد.
1-7-2-2. پرش عمودی
برای اندازهگیری پرش عمودی از یک تخته عمودی درجهبندی شده بر حسب سانتیمتر (تخته سارجنت)، استفاده شد. در این پژوهش بالاترین ارتفاعی که پس از پرش عمودی توسط دست لمس گردید از بالاترین ارتفاع دست در حالت ایستاده کم شده و ارتفاع پرش عمودی محسوب گردید.
1-7-2-3. کوفتگی عضلانی تأخیری
امتیاز بدست آمده از پرسشنامه کوفتگی تأخیری عضلانی که در پیوست شماره 3 آورده شده است (59 و60).
1-7-2-4. تقلا
استفاده از مقیاس بورگ که نمونهی آن در پیوست 4 آورده شده است(6).
1-8. قلمرو پژوهش
پژوهش حاضر بر روی والیبالیستهای 14 تا 27 سال انجام گرفت. به نظر میرسد که یافتههای پژوهش حاضر برای ورزشکاران به طور اعم و برای والیبالیستهایی که دارای ویژگیهای مشابه آزمودنیهای این پژوهش باشند قابلیت تعمیم داشته باشد.
.Eccentric