وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی نقش خانواده در سالم‌ سازی محیط جامعه و راهکارهای تحقق آن از منظر قرآن کریم و احادیث- قسمت ۴

 
تاریخ: 20-07-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

یکی دیگر از شاخص‌های خانواده‌ی سالم منطق‌گرایی و حاکمیت منطق بر زندگی است زیرا زندگی خانوادگی زمانی تحقق می‌پذیرد که با مبادله اندیشه‌ها، احساسات، بحث و گفت‌وشنودهای منطقی همراه شود؛ و تعادل در زندگی مشترک هنگامی به وجود می‌آید که روابط متقابل بر پایه‌های عقلانی استوار باشد آدمی به دلیل حبّ نفس (خوددوستی) پیوسته به منافع شخصی گرایش دارد و سیاست کسب منفعت و دفع ضرر را برای روش‌های دیگر ترجیح می‌دهد چنین نگرشی در دوران تجرد تا حدودی عملی و امکان‌پذیر است ولی در زندگی مشترک، به دلیل پیدایش روابط و مناسبات جدید سلیقه‌های شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار می‌گیرد چون هر یک از دریچه منفعت شخصی به زندگی می‌نگرد و ترجیحات او از نوع نفسانی است تا عقلانی در چنین شرایطی اگر زوجین دارای اخلاق صحیحی باشند می‌توانند به‌جای اعمال سلیقه‌ی شخصی و حاکمیت زور پایه‌های استواری برای حل اختلافات خود بیابند و منطق درصحنه‌ی زندگی‌شان حاکم شود (شرفی، ۱۳۸۳، ص ۹۶). در اسلام نیز بر این مسئله تأکید شده است، «اسلام اجازه نمی‌دهد که حتی در موارد اختلافات فردی که قدرتمندتر است مسائل را تنها به نفع خود حل کند و یا به اعمال قدرت بپردازد رفتارها باید بر اساس ضوابطی باشد که خداوند آن را معین کرده است طرز برخوردها نباید موجب آن شود که قداست خانواده زیر سؤال قرار گیرد» (قائمی، ۱۳۷۲، ص ۲۹). پس روابط در یک خانواده‌ی سالم بر پایه‌ی صحبت منطقی و معقول است و اعضای آن اهل منطق هستند. حرف‌های خود را مستدل و در فضایی دور از تعصب و لجاجت و پرخاش برای همدیگر بیان می‌کند و موضوعاتی را که سبب بروز ناسازگاری شده و بحران آفریده است ریز می‌کنند و برای حل آن همفکری جدی دارند با تصمیم‌گیری درست و منطقی بر پایه اصول عقلانی نه تابع احساسات زندگی می‌کنند تا در بعضی از چالش‌های زندگی دچار شکست نشوند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
زیرا ازجمله عواملی که روابط خانواده را خشک بی‌روح و ظالمانه می‌سازند حکمرانی و فرمان روایی مرد بر زن و تحقیر کردن او و واداشتن بدون چون‌وچرا به اطاعت و زور گفتن بدون منطق است. به همین دلیل در قرآن کریم نیز فرهنگ روابط زوجین به‌گونه‌ای است که قرآن کریم علاوه بر آنکه با هرگونه ظلم و ستم مخالف است هرگز به دنبال آن نیست که همسران همچون دو مدعی در مقابل یکدیگر قرار بگیرند بلکه خواهان معاشرت همراه با منطق و سازش است.
می‌فرماید: “الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء (نساء/۲۴). مردان برزنان قیمومیت و سرپرستى دارند". برخلاف تصوراتی که در مورد این آیه وجود دارد مقصود از قوامیت مرد بر زن سلطه‌جویی وامرو نهی مطلق نیست زیرا اسلام دینی است که همواره به اصول اخلاقی همانند منطق‌گرایی، فداکاری و روابط دوستانه دستور می‌دهد و با ظلم و زور بی‌عدالتی مبارزه می‌کند پس مقصود از این آیه نوعی ریاست و حمایت برای پیشبرد روابط صمیمی میان همسران است. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: در روابط همسران هیچ‌گاه مقصود از قوامون حق سلب آزادی اراده و حقوق فردی و اجتماعی زن نیست بلکه زن هم چنان استقلال و آزادى خود را دارد، هم مى‏تواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ کند و هم مى‏تواند از آن دفاع نماید و هم مى‏تواند براى رسیدن به این هدف‌هایش به مقدماتى که او را به هدف‌هایش مى‏رساند متوسل شود (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۴، ص ۵۴۴). درواقع در این آیه قرآن به مرد می‌گوید تو سرپرست زن هستی درواقع نقش سرپرستی و مدیریتی مرد و پدر متناسب با ویژگی‌های عاطفی و جسمانی است و این ریاست و سرپرستی در جهت پیشرفت و استحکام خانواده است نه به‌منظور برتری بودن و ظلم کردن و زور گفتن. آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید: «این‌چنین نیست که قرآن به زن بگوید تو تحت فرمان مرد هستی بلکه به مرد می‌گوید تو سرپرستی زن و منزل را بر عهده بگیر… بنابراین مرد نباید کاری کند که زن در داخل منزل برنجد» (جوادی آملی، ۱۳۶۹، ص ۳۶۶-۳۶۷). پیامبر اکرم (ص) دراین‌باره می‌فرماید: «بهترین مردان امت من افرادی هستند که نسبت به خانواده‌ی خود خشن و متکبر نمی‌باشند و به آن‌ ها محبت داشته و به آن‌ ها ظلم نمی‌کند» (طبرسی، ۱۳۹۲، ص ۲۱۶-۲۱۷).
بنابراین ازنظر قرآن کریم و روایات خانواده مکانی برای زور گفتن و ظلم کردن نیست و نقش­های که به هرکدام از زن و مرد داده‌شده است برای راحتی نقش دیگری و استحکام و تداوم خانواده است. «زوجین در یک خانواده‌ی سالم به‌جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگی، روش‌های استوار و مطلوبی برای حل اختلاف‌سلیقه‌های خوددارند و منطق را در زندگی‌شان حاکم می‌کنند و این واقعیت را می‌پذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمی‌آفریند، بلکه از زور و قدرت زمانی استفاده می‌شود که فرد از راه‌های دیگر مأیوس شود» (حسینی،۱۳۹۰، ص ۴۴).
۱-۹- مشارکت عمیق و همه‌جانبه:
مشارکت سبب تخفیف بار سنگین مسئولیت‌ها از دوش یک نفر شده و فشارهای روانی ناشی از آن را کاهش می‌دهد؛ و قران کریم نیز به‌منظور بهتر شدن کارها دستور به مشورت و همکاری با یکدیگر می‌دهد و می­فرماید: “إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه (حجرات/۱۰) هرآینه مؤمنان برادران‌اند".یادرجای دیگری می‌فرماید: “وَتَعاوَنُواعَلَی البِّرِوَالتَقوی (مائده/۲) و در نیکوکارى و پرهیز همکارى کنید". در تفسیر این آیه آمده است تَعاوَنُوا و یارى کنید همدیگر را عَلَى الْبِرِّ بر نیکویى که آن عفو و متابعت امر الهى است وَ التَّقْوى‏ و بر پرهیزکارى که آن مخالفت هواى نفس است (شریف لاهیجی، ۱۳۷۳، ج۱، ص۶۰۵).
آنچه در آیه فوق درزمینه تعاون آمده یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی و اخلاقی و حقوقی و سیاسی را در برمی‌گیرد طبق این اصل مسلمانان موظف‌اند در کارهای نیک تعاون و همکاری کنند (مکارم شیرازی، ج ۴،۱۳۶۲ ص ۲۵۲). پس در میان یک خانواده نیز به‌عنوان یک واحد اجتماعی باید مشارکت و همکاری وجود داشته باشد چراکه مشارکت به درک متقابل و همدلی بیشتر اعضای خانواده کمک می‌کند. درواقع زن و شوهر معاون و همراه یکدیگرند به کمک هم این کشتی حیات را باید به ساحل برسانند وضعشان نباید به‌گونه‌ای باشد که در خلاف مسیر و جهت خود حرکت نمایند زیرا در آن صورت مرکب زندگی‌شان لنگ خواهد ماند (قائمی، ۱۳۷۲، ص ۲۸). خانواده‌ای که اعضای آن با همدیگر مشارکت ندارند به همدیگر اعتماد نداشته و نمی‌توانند همدیگر را تکمیل کنند. مشارکت و همکاری به اعضای خانواده کمک می‌کند تا اعضای آن بتوانند به‌راحتی به اهداف خود دست یابند پس یکی از شاخص‌های خانواده‌ی سالم مشارکت و همکاری اعضای خانواده است که در تمام مسائل همدیگر احساس مشارکت و سهیم بودن می‌کنند. «در این خانواده همکاری شیوه‌ی اساسی زندگی است در چنین خانواده‌ای تقسیم‌کار به عمل می‌آید هر فرد به‌تناسب وضع خود بخشی از انجام کار را به عهده می‌گیرد پدر و مادر یا فرزندان ارشد در هماهنگ کردن فعالیت‌ها نقش اساسی دارند و همه از کارکرد اعضای خانواده بهره‌مند می‌شوند» (شریعتمداری، ۱۳۷۴، ص ۱۰۰). دلیل اصلی برای مشارکت در خانواده این است که هیچ عاملی نمی‌تواند مرز منافع مرد را از منافع زن یا بالعکس جدا کند همچنان که مرز آسیب‌های وارده به مرد با آسیب‌های زندگی زن جداشدنی نیست. بر این اساس است که از دیدگاه تفکر اسلامی خانواده با رشته‌های محکمی به هم پیوند خورده است پس باید بین اعضای آن مشارکت، همکاری و تعاون به نحو کامل وجود داشته باشد.
قرآن کریم مشارکت زن و مرد را به ستر و پوشش هم بودن تعبیر کرده است و می‌فرماید: “هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن (بقره/۱۸۷) آن‌ ها پوشش شمایند و شما پوشش آن‌هایید". لباس از یک‌سو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشیاء به بدن حفظ مى‏کند و از سوى دیگر عیوب او را مى‏پوشاند و از سوى سوم زینتى است براى تن آدمى، دو همسر یکدیگر را از انحرافات حفظ مى‏کنند، عیوب هم را مى‏پوشانند وسیله راحت و آرامش یکدیگرند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۱، ص ۶۵۰). درواقع از این آیه به دست میاید که زن و مرد در خانواده همراه و همیار یکدیگرند به‌گونه‌ای که در تمام مسائل یکدیگر خود را سهیم می‌دانند و مشارکت می‌کنند و به این وسیله به آرامش و آسایش می­رسند. مشارکت و همکاری در خانواده آن‌قدر اهمیت داردکه در زندگی بزرگان دین به‌صورت یک سنت جاری وجود داشته است برای نمونه روزی ابن زبیر از عایشه پرسید که رسول خدا (ص) در خانه چه می کندو ایشان پاسخ دادند در خانه چون خادم کار می‌کند که این کار کردن رسول خدا (ص) به‌عنوان اول فرد جامعه عظیم مسلمین در محیط خانه یک حرکت انسانی الگویی است (سویزی، ۱۳۸۷، ص ۹). همچنین ایشان خود در مورد مشارکت در امور منزل می‌فرمایند: «هر زنی در خانه‌ی شوهر برای اصلاح چیزی را جابه‌جا کند خدای عزوجل به او نظر کند و هر که خدا به او نظر کند عذابش نکند» (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۱۰۱، ص ۱۰۶)؛ بنابراین در یک خانواده‌ی سالم اعضای آن با همکاری و مشارکت با همدیگر همواره یار و همراه یکدیگر هستند و خود را در بد و خوب هم سهیم می‌دانند و با همکاری و مشارکت با همدیگر با مشکلات می‌جنگند و روح فردی هریک از زوجین به روح جمعی گسترش می‌یابد و از حالت من به ما تبدیل می‌شوند.
۱-۱۰- داشتن روحیه­ی شاد:
رفتار را اگر عبارت بدانیم از حالات، حرکات انسان، باید بگوییم که در زندگی مشترک و تداوم حیات خانوادگی رفتارها نقشی مهم و اساسی دارند. حالات غم یا شادی، نشاط یا خمودگی فرد، تندی و کندی در حالات قهر و یا مهر زن و شوهر و همچنین در جذب یا دفع همسران مؤثر است. خوش‌روی و شادمانی ازجمله‌ی این رفتارهاست که بیشترین تأثیر را در جذب همسران به یکدیگر و استحکام کانون خانواده دارد. یک خانواده باروحیه‌ی شاد به‌راحتی می‌تواند با مشکلات مبارزه کند چراکه زوجین دارای روحیه شاد همیشه به جنبه‌های مثبت همدیگر توجه می‌کنند و نسبت به همدیگر خوش‌بین هستند که این خود باعث رضایت از زندگی خانوادگی و دوری از هرگونه افسردگی می‌شود. پس داشتن روحیه‌ی شاد یکی دیگر از شاخص‌های خانواده‌ی سالم است. دین اسلام نیز حزن و اندوه را ناپسند می‌داند مگر در مورد ارتکاب گناه، اما به نقش حساس شادمانی و داشتن روحیه شاد در زندگی توجه ویژه‌ای داشته و آن را ستوده است به‌گونه‌ای که قرآن کریم داشتن روحیه شاد را از صفات انسان‌های دین‌دار دانسته است.
و می‌فرماید: “قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون (یونس/۵۸) بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زیرا این دو از هر چه مى‏اندوزند بهتر است". در تفسیر این آیه آمده است اگر خواستید به چیزی دل‌خوش شوید و شادمان گردید به فضل و رحمت خدا دل‌خوش شوید که قرآن را بر شما نازل فرموده و محمد را به‌سوی شما فرستاده است (طبرسی، ۱۳۶۰، ج ۱۱، ۳۱۶). پس شادمانی و داشتن روحیه شاد از ویژگی‌های بسیار خوب انسان است که به دنبال یک عمل بسیار والا برای او ایجاد می‌شود و تأثیر بسیار زیادی در روحیه‌ی انسان دارد. همچنین قرآن کریم خوشحالی و شادمانی را از ویژگی‌های سعادتمندان می‌داند و می‌فرماید: “وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَه (۳۸-۳۹/عبس) چهره‏هایى در آن روز درخشانند خندانند و شادان‌اند". این آیه بیان مى‏کند که در آن روز مردم به دو قسم منقسم مى‏شوند، قسمى اهل سعادت و قسمى دیگر اهل شقاوت و اشاره مى‏کند به اینکه هر یک از این دو طایفه با سیما و قیافه‏اش شناخته مى‏شود، اهل سعادت چهره‏هایى نورانى و درخشنده دارند، که فرح و سرور و انتظار آینده‏اى خوش از آن چهره‏ها هویداست (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۲۰، ص ۳۴۴). همچنین آمده است که خندان و فرحناک و شادمان به سبب نجات از نیران و وصول به روضه رضوان و نعم بى‏پایان و این‌ها اهل ایمان و طاعت باشند (حسینی شاه‌عبدالعظیمی، ۱۳۶۳، ج۱۴، ص۶۱).
پس گشاده‌رویی و خوش‌رویی از نشانه‌های افراد مؤمن و باتقواست که نشانه‌ی سلامت روانی و اجتماعی نیز است. امام علی (ع) فرمودند: «انسان باایمان اندوهش را در دل و خوش‌رویی را بر چهره دارد» (کلینی، ۱۳۶۹، ج ۳، ص ۳۲۱). گشاده‌رویی و خوش‌رویی آسان‌ترین هدیه‌ای است که زوجین در یک خانواده می‌توانند به همدیگر هدیه کنند که خود مهم‌ترین عامل برای جذب محبت است. امام علی (ع) دراین‌باره فرمودند: «اولین عطیه و راحت‌ترین سخاوت خوش‌روی است» (آمدی، ۱۳۶۶، ص ۲۴۵). همچنین پیامبر اکرم (ص) در اهمیت خوش‌رویی و نشاط در بین زوجین فرمودند: «حق زن بر شوهرش این است که او را گرسنه نگذارد بدنش را بپوشاند و با او ترش‌رویی نکند» (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۱۰۰، ص ۲۵۴). «لبخند زدن باعث خوش‌رویی در برابر همسر و خانواده می‌شود، زیرا در برخورد آنچه ابتدا تأثیر می‌گذارد ظاهر شاد و بانشاط است که از چشمان ساطع می‌شود به‌ویژه زمانی که زوج آرزومند از دریچه‌ی روابط امروز، فردایی روشن و پرامید را در ذهن خود به تصویر می­کشند» (شرفی، ۱۳۸۳، ص ۱۰۸)؛ بنابراین در یک خانواده‌ی سالم زوجین در زندگی مشترک با گشاده‌رویی و خوش‌رویی می‌توانند باعث ایجاد روحیه‌ی مثبت در همدیگر شوند و باعث ایجاد شادی و نشاط در محیط خانواده شوند چراکه خوش‌رویی بدگمانی‌ها را دور می‌کند و ایجاد نشاط و انرژی می‌کند.
۱-۱۱- معاشرت نیکو:
ازدواج عاملی برای ورود در مرحله‌ی جدید است و آن معاشرت است در سایه آن زن و شوهر از حالت عزلت و تنهایی به درآمده و از طریق معاشرت باهم انس و الفت پیدا می‌کنند براثر معاشرت افکار و ایده‌ها به هم نزدیک می‌شود و ذوق‌ها و سلیقه‌ها و نیز نقشه‌های زندگی آن‌ ها مشخص‌شده و در آن باهم تفاهم پیدا می‌کنند. در یک خانواده‌ی سالم زوجین با یکدیگر بدرفتاری و خشونت نمی‌کند و موجب آزار و اذیت یکدیگر نمی‌شوند و با یکدیگر حسن معاشرت دارند بنابراین معاشرت نیکو یکی دیگر از شاخص‌های خانواده‌ی سالم است. حسن معاشرت، مصاحبت نیکو و رفتار پسندیده در میان خانواده از دستوارت مورد تأکید دین اسلام است. زوجین باید با یکدیگر معاشرتی نیکو و پسندیده داشته باشند که قرآن کریم از آن ‌به معروف یاد می‌کند و صریحاً به آن اشاره‌کرده است.
می‌فرماید: وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف (نساء/۱۹) و با آنان به نیکویى رفتار کنید. در مورد این آیه تفاسیر متعددی آمده است که به آن‌ ها اشاره می‌کنیم. در تفسیر المیزان ذیل این آیه آمده است: معروف به کاری می­گویند که در جامعه مجهول نباشد و وقتی با امر معاشرت ضمیمه شود به این معناست که با زنان به‌طوری معاشرت کنید که مرسوم و عرف است (طباطبایی،۱۳۷۴، ج ۴، ص ۴۰۴). در تفسیر مجمع‌البیان آمده است: ازجمله حقوق زن این است که مرد با آن درآمیزد و حقوق ایشان اعم از انصاف در قسمت، نفقه و خوبى سخن و رفتار داشته باشد (طبرسی،۱۳۶۰، ج ۵، ص ۷۹). در تفسیر المنار آمده است: در مفهوم معاشرت مشارکت و برابری نهفته است یعنی ای مردان با زنان بر اساس متعارف رفتار کنید وزنان نیز می‌باید با مردان بر پایه معروف معاشرت داشته باشند (رشید رضا،۱۹۹۵، ج ۴، ص ۴۵۶). ابن کثیر در تفسیر خود آورده است که معاشرت به معروف یعنی با همسرانتان خوش‌زبان و خوش‌رفتار باشید خود را بیاراید به‌اندازه توانایی همان‌سان که دوست دارید همسرانتان خود را برای شما بیارایند شما نیز همان کنید که همسرانتان می‌پسندند (ابن کثیر،۱۴۱۷، ج ۱، ص ۴۶۶). قرطبی در تفسیر این آیه آورده است حسن معاشرت با زنان به این است که مرد حقوق زن از مهر و نفقه را به‌طور کامل بپردازد و در برابر زن بدون سبب و تقصیر و گناه رو ترش نکند و در سخن گفتن گشاده‌رو باشد نه سخت‌دل و بدزبان و به کس دیگری اظهار تمایل نکند خداوند حسن معاشرت با زن عقد کرده را سفارش کرده است تا ادامه‌ی زندگی و مصاحبت و هم‌زیستی ایشان کامل باشد چه آنکه حسن معاشرت روان را آرام‌تر وزندگی را گواراتر می‌سازند (قرطبی، ۱۴۰۵، ج ۵، ص ۹۷).
همنطوری که تفاسیر بالا از این آیه نشان می‌دهد حسن معاشرت به‌عنوان یک وظیفه برای شوهر و به‌عنوان یک حق برای زن مطرح می‌شود و عامل تحکیم زندگی خانوادگی است که اگر به‌خوبی باز شود نشان‌دهنده‌ی تمام آن اموری است که مرد در برابر زن باید انجام دهد (بهشتی،۱۳۸۵، ص ۱۷۴). در صحیفه‌ی هشام بن عبدربه از امام آمده است به ابوعبدالله امام صادق گفتم: حق زن بر شوهرش چیست؟ فرمود: «سد جوع، پوشاندن عورت زن و اینکه در برابر زن چهره در هم نکند پس هرگاه این کارها انجام دهد سوگند به خدا حق زن را ادا کرده است» (نجفی اصفهانی، ۱۹۸۱، ج ۳۱، ص ۳۳۱). همچنین امام علی (ع) فرمودند: «در تمام حالات با همسرت سازگاری کن و با او به نیکی معاشرت نما تا زندگی‌ات باصفا شود» (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۲۰، ص ۱۷۱). پس درست است که مرد با حسن معاشرت نیازهای روحی همسر خود را تأمین می‌کند لیکن در حقیقت نیازهای روحی خودش نیز به‌طور غیرمستقیم تأمین می‌شود و برای تأمین صفا و آرامش و آسایش در محیط خانواده باید همسر خود را از این نظر اشباع کند (بهشتی،۱۳۸۵، ص ۱۷۵). در ماده‌ی ۱۱۰۳ قانون مدنی در بخش مربوط به حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر آمده است که مطابق این ماده زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند. «به عقیده‌ی حقوقدانان منظور از ماده‌ی فوق از حسن معاشرت زوجین با یکدیگر در حدود عرف و عادت زمان و مکان است بنابراین زن و شوهر خوش‌رویی و مسالمت با یکدیگر زیسته و بدون دادوفریاد و ناسزا و مجادله روزگار بگذرانند» (امامی، ۱۳۷۲، ج ۴، ص ۴۳۰)؛ بنابراین اگر زوجین با یکدیگر بدرفتاری و خشونت نکنند و موجب آزار و اذیت یکدیگر نشوند درواقع با یکدیگر حسن معاشرت دارند که این خود یکی از شاخص­ های خانواده‌ی سالم است.
جمع­بندی:
از مجموعه این فصل این‌گونه برداشت می‌شود که نظام خانواده به‌عنوان اولین کانونی است که فرد در آن قرار می‌گیرد چراکه اولین تأثیرات را فرد از محیط خانواده می‌گیرد، پس اگر خانواده دارای ویژگی‌های مثبت و سازنده‌ای که در بالا اشاره شد باشد می‌تواند تربیت‌کننده و سازنده‌ی افرادی باشخصیت‌های مثبت و سازنده باشد. بنابراین حضور افرادی باشخصیت‌های سالم و رشد یافته که تربیت‌شده‌ی خانواده‌ای با شاخصه‌ای مثبت بوده‌اند در جامعه می‌تواند باعث ساختن جامعه‌ی سالم باشد چراکه این افراد ابتدا شخصیتشان با ویژگی‌های مثبت پایه‌گذاری شده است.
فصل سوم
کارکردهای خانواده در ساختن جامعه­ سالم
پیشگفتار:
کارکرد یعنی مجموعه آثار، نتایج و پیامدهای یک‌چیز، یعنی وقتی راجع به کارکرد چیزی صحبت می‌کنیم مقصود ما آثار و نتایجی است که از آن چیز باقی می­ماند. به‌عبارت‌دیگر وجود هر چیز پیامدهای دارد که گاه به این پیامدها کارکرد گفته می‌شود.
مراد از کارکردهای خانواده نتایج و آثاری است که از خانواده بر جای می­ماند. نتایجی که در صورت حذف خانواده جبران آن به‌راحتی امکان­ پذیر نیست و یا نتایجی که از طریق نهاد خانواده بتوان ساده­تر، مؤثرتر و ماندگارتر به آن دست‌یافت و این نقش­ها و کارکردهای خانواده موجب ارتقای سطح افراد و جامعه درزمینه­های گوناگون می­ شود و اعضایش را از آسیب‌دیدگی محافظت می‌کند.
خانواده به‌عنوان یک‌خرده سیستم در کل سیستم اجتماعی نقش و کارکردهای دارد. این کارکردها در حفظ و ثبات خانواده و درنهایت سلامت جامعه نقش اساسی دارند، کارکرد نهاد خانواده در درون خانواده با اثرگذاری بر اعضایش نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. جامعه شناسان در مورد کارکردهای اجتماعی نهاد خانواده به نکاتی اشاره داشته‌اند، آن‌ ها نقش و کارکرد نهاد خانواده را در ساخت اجتماعی مکمل سایر نهادهای اجتماعی دانسته‌اند.«کوئن خانواده را به‌عنوان یک‌نهاد اجتماعی دارای کارکردهای می‌داند که ماهیت آن‌ ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است»(کوئن،۱۳۷۶، ص ۱۳۱). «قائمی نهاد خانواده را ضامن تکامل اجتماعی دانسته و بر این نکته تأکید می‌کند که حرکت سالم اجتماعی بر محور خانواده دوام و بقای بشریت را به دنبال دارد»(قائمی،۱۳۸۶، ص ۵۵). همچنین وی اعتقاد دارد که حیات اجتماعی برنهاد خانواده استوار بوده و بنیان سعادت و بهروزی مردم ناشی از انسجام آن است.
بنابراین کارکردهای خانواده برخلاف نهادهای دیگر به یک یا دو کارکرد خاص محدود نمی­ شود و باوجوداینکه در شرایط کنونی بخش قابل‌توجهی از این کارکردها به نهادهای دیگر واگذارشده اما هنوز هم‌خانواده کارکردهای متنوعی دارد (اعزازی،۱۳۸۶، ص ۱۶۹-۱۷۰)؛ که در زیر به مهم­ترین آن­ها می­پردازیم.
۳-۱-کارکردهای زیستی
۳-۱-۱- تنظیم روابط جنسی:
غریزه جنسی نیروی است که به‌صورت فطری در نهاد همه‌ی انسان‌ها قرارگرفته است، در اسلام ارضایی این نیاز تنها در سایه‌ی عقد و پیمان ازدواج مشروع امکان‌پذیر است. پس یکی از کارکردهای مهم زیستی خانواده کارکرد تنظیم روابط جنسی است و از سوی روانشناسان و جامعه­شناسان نیز به‌عنوان یکی از کارکردهای اصلی خانواده مورد تأکید قرارگرفته است.
اساساً یکی از مهم‌ترین عواملی که زن و مرد را کنار هم قرار می‌دهد و باعث پیوند مشترک آن دو می‌شود تأمین نیازهای جنسی زن و مرد است، به‌گونه‌ای که داشتن روابط جنسی مطلوب از بایسته‌های زندگی زناشویی است. ازآنجایی‌که اسلام دینی واقع‌نگر است و تعالیم آن بر اساس مصلحت و مفسده است بنابراین به واقعیت‌های زندگی انسان توجه داشته است یکی از این واقعیت‌ها مسائل جنسی است که اسلام نگاه مثبتی به آن داشته است.
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:" یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً (نساء/۱) اى مردم، بترسید از پروردگارتان، آن‌که شمارا از یک‌تن بیافرید و از آن‌یک تن همسر او را و از آن دو، مردان وزنان بسیار پدید آورد.” در تفسیر این آیه آمده است که خداوند از آدم و همسرش دو نوع انسان، که همان مردان و زنان باشند، آفرید. خداوند انسان‌های آفریده‌شده از نسل آدم (ع) را با صفتى [کثیرا] توصیف کرده است که بیانگر چگونگى به وجود آوردن آن‌ ها از آدم (ع) است (طبرسی، ۱۳۷۷، ج۱، ص۵۴۸). از این آیه به‌خوبی استفاده می‌رود که انتشار افراد و تداوم نسل انسان براثر رفتارهای جنسی و ارتباط دو همسر است و رابطه­ زناشویی به‌منظور تکثیر نسل در متن خلقت قرار داده‌شده است (مصباح یزدی، ۱۳۷۷، ص ۲۴۱).
اسلام برخلاف برخی ادیان و مکاتب رفتارهای جنسی را امری طبیعی و فطری می‌داند که مانند هر نیاز فطری دیگری باید برآورده شود. شهید مطهری دراین‌باره می‌نویسد: ظاهراً علت اینکه فکر پلیدی علاقه و آمیزش جنسی در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت مسیح صورت گرفت…به عقیده‌ی ارباب کلیسا تقوا ایجاب می‌کند که انسان از ازدواج خودداری کند، کلیسا ازدواج را به نیت تولید نسل جایز می‌شمارد اما این ضرورت پلیدی ذاتی این کار را ازنظر کلیسا از میان نمی‌برد، دلیل دیگر جواز ازدواج دفع افسد به فساد است یعنی به این وسیله از آمیزش‌های بی‌قیدوبند زنان و مردان جلوگیری می­ شود. وی سپس در مقایسه­ این دیدگاه با اسلام می­نویسد: در اسلام کوچک­ترین اشاره­ای به پلیدی علاقه­ جنسی و آثار ناشی از آن نشده است…ازنظر اسلام علاقه­ جنسی نه‌تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد بلکه جزء خلق‌وخوی انبیاست (مطهری، ۱۳۸۵، ج ۱۹، ص ۶۲۸). ازنظر اسلام انسان آزاد
آفریده‌شده است اما آزادی بی‌قیدوشرط نه‌تنها به سود انسان نیست بلکه به زیان اوست و آسیب­های فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال دارد، از دیدگاه اسلام رفتارهای جنسی انسان باید قانون­مند باشد به همین دلیل است که برای رفتارهای جنسی حوزه­ خاصی قائل شده حوزه­ ازدواج تشکیل خانواده بر این اساس است که خانواده از چنان قداستی برخوردار است که هیچ‌کس حق ندارد با دست کشیدن از لذت­های مشروع زناشویی و در پیش گرفتن رهبانیت جنسی این کانون گرم را متزلزل سازد.
امام صادق (ع) دراین‌باره می‌فرماید: «زن عثمان بن مظعون نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا عثمان روزها را روزه می­گیرد و شب را به شب‌زنده‌داری می­گذراند، پیامبر با عصبانیت و درحالی‌که کفش­هایش را به دست گرفته بود بیرون آمد و پیش عثمان رفت و او را در حال نماز یافت، عثمان هنگامی‌که پیامبر را دید نماز را ترک کرد، پیامبر به او فرمود: خداوند من را به رهبانیت نفرستاده است بلکه مرا به دین حنیف و با بخشش مبعوث کرده است من روزه می­گیرم و نماز می­خوانم و با همسرم نیز هم‌بستر می­شوم، هر کس فطرت مرا دوست دارد به سنتم عمل کند و ازدواج از سنت من است»(حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۲۰، ص ۱۰۷).
ازآنجای که خانواده سنگ اول بنای جامعه است اسلام برای اینکه رفتارهای جنسی محدود در غالب خانواده بماند و جامعه را از آلودگی حفظ نماید توصیه می‌کند که افراد محیط خانوادگی خود را به‌گونه‌ای سازند که نهایت کامیابی را از یکدیگر ببرند و هر چه را که باعث دل‌زدگی جنسی می‌شود را کنار بگذارند. شهید مطهری می‌گوید: «شاید برای یک نفر فرنگی شگفت‌انگیز باشد اگر بشنود اسلام مزاج و ملاعبه زن و شوهر، آرایش کردن زن برای شوهر، پاکیزه کردن زن برای شوهر، پاکیزه کردن شوهر برای زن مستحب دانسته است…در اسلام زنی که در آرایش و زینت خود برای شوهر کوتاهی کند نکوهش شده است کما اینکه مردانی که در ارضای زن خود کوتاهی کنند نیز نکوهش شده‌اند»(مطهری، ۱۳۸۵، ج ۱۹، ص ۴۰۲-۴۰۳).
پیامبر (ص) فرمود: «سه چیز است که جفا و ظلم‌اند…سوم آن آمیزش قبل از شوخی و ملاعبه است»(حر عاملی، بی‌تا ص ۸۳).
پس اگر مسائل جنسی در غالب خانواده نباشد هرچند مشکلات فردی را به وجود میاورد ولی اکثر آن‌ ها به آن جهت که در ارتباط فرد با دیگری معنی پیدا می‌کند عوارض دردناک اجتماعی را در پی خواهد داشت. انحرافات جنسی کیفرهای دردناکی را متوجه فرد و جامعه می‌کند و فرد و جامعه را از مسیر حقیقی و واقعی بازمی‌دارد. بر این اساس دین اسلام با تکیه‌بر وحی الهی غریزه جنسی را برای حفظ و بقای نسل بشر مورد تأکید قرار داده است و ارضای جنسی را فقط در چارچوب نهاد مقدس خانواده مشروع می‌داند و هرگونه ارضای میل جنسی را خارج از چارچوب خانواده تحریم کرده است و غیرازآن را مایع گناه و آلودگی جامعه می­داند.
چنانچه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (مؤمنون/۵) “إِلَّا عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِین (مؤمنون/۶) فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُون (مؤمنون/۷) و آنان که شرمگاه خود را نگه مى‏دارند، (۵) جز بر همسران یا کنیزان خویش، که در نزدیکى با آنان مورد ملامت قرار نمى‏گیرند (۶) و کسانى که غیرازاین دو بجویند از حد خویش تجاوز کرده‏اند. (۷).” حفظ فروج کنایه از اجتناب از مواقعه نامشروع است، از قبیل زنا و لواط و یا جمع شدن با حیوانات و امثال آن، ازواج” به معناى زنان حلال و” ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ” به معناى کنیزان مملوک است و معنایش این است که مواقعه با زنان خود و یا با کنیزان مملوک، ملامت ندارد. وقتى مقتضاى ایمان این شد که به‌کلی فروج خود را حفظ کنند مگر تنها از دو طایفه از زنان، پس هر کس با غیر این دو طایفه مساس و ارتباط پیدا کند، متجاوز از حدود خدا شناخته مى‏شود، حدودى که خداى تعالى براى مؤمنین قرار داده است (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۵، ص ۱۱).
بنابراین از دیدگاه قرآن انحرافات جنسی انسان را به انواع گناهان و نابهنجاری‌های اجتماعی می‌کشاند و یکی از عوامل فساد در جامعه هست، خانواده به‌عنوان محوری‌ترین و پایدارترین نهاد در هر نظام اجتماعی است که باید مسائل جنسی در غالب آن صورت گیرد و مختص زن و شوهر باشد که در این صورت نقش بسیار مهمی در جلوگیری از انحرافات دارد و اگر غیرازاین شود حیات خانواده متزلزل شود و نقش مطلوب خود را در ارضای نیازهای جنسی از دست بدهد جامعه ویران و دچار فساد می‌شود. شهید دستغیب می‌نویسد: «جامعه‌ای که شهوت خود را از طریق زنا اشباع می‌کند در یک جاده‌ی ناهموار و خطرناکی افتاده که عاقبت آن دوری از مقصد و افتادن در پرتگاه­های هولناک است، نیروی خدادادی شهوت برای ابقای نسل انسانی و ایجاد یک سلسله هیجانات روحی و عاطفی در مرد و زن است که این هیجانات ضمن تشکیل خانواده، اطفای شهوت از یک طریق محدود و قانونی است، اما ارتکاب زنا نه‌تنها اجتماع را به مقصد ابقای نسل نزدیک نمی­کند، بلکه اجتماع را در هزاران دره مخوف پرت می‌کند که ده­ها میلیون بیماران مقاربتی، میلیاردها دلار بودجه معالجه آن­ها و میلیون­ها کودک بی­سرپرست تنها گوشه ­ای از این پرتگاه را نشان می­دهد»(دستغیب، ۱۳۸۹، ص ۱۸۳).
پس از پیامدهای انحرافات جنسی در جامعه ۱- فساد اخلاقی: مراد از فساد اخلاقی تمامی گناهان و ناهنجاری‌های اجتماعی است ۲-افزایش کودکان بی‌سرپرست خیابانی که خود انواع انحرافات و بزهکاری را به دنبال دارد ۳-کثرت بیماری‌های مقاربتی ازجمله ایدز ۴-اختلالات جسمی و روانی که سلامت روانی جامعه را مخدوش می‌کند و کارکرد مطلوب آن را متوقف می‌سازد و جوانان را به‌عنوان اختلالات مانند افسردگی، یاس و ناامیدی و بی‌هویتی دچار می‌کند ۵-فقر: انحرافات جنسی روحیه کار و تلاش افراد جامعه را می‌گیرد ۶-سلب امنیت: افراد جامعه برای انجام کارهای خود امنیت ندارند.
پس بر طبق آنچه در قرآن کریم و روایات آمده است غریزه برای مرد قانون دارد و برای زنان نیز همین‌طور که باید در قالب ازدواج و تشکیل خانواده انجام شود که این باعث استحکام حریم مقدس خانواده می‌شود و تولید عشق و محبت می‌کند و از افراط‌وتفریط در روابط جنسی جلوگیری می‌کند بنابراین اگر این کارکرد خانواده در درون خانواده و به‌صورت درست انجام گیرد رستگاری و سلامت جامعه را به دنبال دارد.
۳-۱-۲- تولیدمثل:
«کارکرد تولیدمثل که گاهی از آن به‌عنوان جایگزینی یاد می‌شود یکی دیگر از کارکردهای اساساً زیست‌شناختی خانواده است که همواره بقای جوامع و به‌طورکلی بقای نسل بشر را تضمین کرده است»(بستانی، ۱۳۸۸، ص ۶۷).
پس علت اینکه انسان از دو جنس آفریده‌شده است و همچنین وجود غریزه جنسی در زن و مرد را باید در تولید نسل یافت، بنابراین فرزند زایی و تداوم نسل انسانی از مجرای ازدواج و تشکیل خانواده و به هم پیوستن زن و مرد ازجمله مهم‌ترین اهداف و حکمت‌های خداوند است.
همچنان که می‌فرماید: “فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجا وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجایَذْرَؤُکُمْ فِیه (الشوری/۱۱) آفریدگار آسمان‌ها و زمین است. براى شما، هم از شما، همسرانى بیافرید؛ و نیز براى چارپایان جفت­هایى پدید آورد. با آفرینش همسران برشمارتان مى‏افزاید. «مطابق این آیه نیز ازدواج یکی از نشانه‌های بزرگ تدبیر پروردگار و ربوبیت و ولایت اوست که برای انسان‌ها همسرانی از جنس خودشان آفریده که از یک‌سو مایه آرامش روح و جان هستند و از سوی دیگر مایه بقاء نسل و تکثیر و تولید می‌شوند»(مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج ۲۰، ص ۳۶۶). همچنین در تفسیر این آیه آمده است ازجمله صفات و قدرت پروردگار این است که همسران شمارا از جنس و سنخ خود شما قرار داده، تا بتوانید با یکدیگر مأنوس باشید. اگر این جنسیت و سنخیت در بین شما نمى‏بود این انس و علاقه هم در کار نبود. و ازجمله صفات خداى من این است که چهارپایان را هم، نر و هم ماده آفریده است؛ و نیز نسل شمارا به‌وسیله یک چنین ازدواج و آفرینشى ایجاد و در جهان پراکنده نمود (نجفی خمینی، ۱۳۹۸، ج۱۷، ص۳۹۴).
پس بی‌شک جریان تجدید نسل و تداوم آن به دنبال ازدواج و تشکیل خانواده صورت می‌گیرد. پیامبر (ص) فرمودند: «با زن زشت‌صورتی که بچه‌زا باشد ازدواج کن و با زن زیبا و خوش‌رو درصورتی‌که نازا باشد ازدواج مکن، زیرا که من در روز قیامت به شما امت بر دیگر امت‌ها افتخار می‌کند، مگر نمی‌دانید که فرزندان در زیر عرش خدا برای پدرانشان از خداوند طلب غفران می‌نمایند»(کلینی، ۱۴۰۷، ج ۵، ص ۳۳۳).
پس آن‌گونه که پیداست مورد تأکید دین است که تولید نسل و تداوم آن در قالب ازدواج و تشکیل خانواده صورت گیرد چراکه اگر این امر خارج از چارچوب خانواده صورت گیرد مشکلات و معضلات فراوانی را دامن‌گیر جامعه می‌کند. همچنان که امام رضا (ع) می‌فرماید: «علت تحریم ازدواج مرد با مرد و زن با زن یکی ویژگی‌های است که طبیعت زنان و مردان دارند و دیگر اینکه این کار منقطع شدن نسل و نابودی و خرابی دنیا را در پی دارد»(ابن‌بابویه، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۵۴۷). پس یکی از دست آورده‌ای مهم این کارکرد حفظ و نگهبانی دقیق از نسل و اصل و نسب خانواده‌ها و جلوگیری از درآمیختن نسب‌ها است، برای حمایت از این کارکرد مهم خانواده است که اسلام از روابط آزادمرد و زن در جامعه بیزار است.
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: “وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُکُمْ إِلى‏ بَعْض وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظا (نساء/۲۱) و چگونه آن مال را باز پس مى‏گیرید و حال‌آنکه هر یک از شما از دیگرى بهره‏مند شده است وزنان از شما پیمانى استوار گرفته‏اند". علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: هریک از زن و مرد به دستگاه خاصی مجهز شده است به‌گونه‌ای که در عمل هریک کار دیگری را تکمیل می‌کند و تولید نسل برای آینده از مجموع آن دو است، پس هریک از زن و مرد فی‌نفسه ناقص و نیازمند دیگری است و از مجموع آن دو یک واحد تام به وجود می‌آید که می‌تواند نسل را موجب شود و به دلیل همین نقص و نیازمندی است که هریک از آن دو به‌سوی دیگری کشیده می‌شود تا با پیوند با او آرامش یابد، زیرا هر ناقصی مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندی به کس یا چیزی مایل است که نیاز او را برطرف سازد (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۴، ص ۴۰۸).
چنان چه این کارکرد مهم خانواده در خارج از خانواده در قالب وصلت‌های غیررسمی، بی­بندوباری به بهانه آزادی جنسی، خانواده‌های موقت بی ازدواج صورت گیرد معضلاتی مانند تولد کودکان نامشروع بی خانواده و بی‌هویت که هیچ‌کس مسئول تربیت آن‌ ها نیست در جامعه شیوع پیدا می‌کند، به‌گونه‌ای که در جوامعی که خانواده این کارکرد خود را ازدست‌داده این امر به وجود آمده است.
«بیورنبوری به الگوی نوظهور در سراسر اروپا اشاره می‌کند که شامل کاهش نرخ موالید، تأخیر در ازدواج، بالاتر رفتن سن والدین به هنگام تولد اولین فرزند، وجود فرزند کمتر در هر واحد خانوادگی، رشد میزان طلاق، تک والدی و همباشی، به‌علاوه تعداد موالید خارج از چارچوب ازدواج در حال افزایش است» (برناردز،۱۳۹۲، ص ۴۰). به این خاطر یکی از ویژگی‌های دهه ۱۹۸۰ در ارتباط با همباشی جدا شدن مقوله ازدواج از بچه‌دار شدن است، میزان کودکانی که خارج از چارچوب ازدواج به دنیا می‌آیند در بریتانیا به‌شدت رو به افزایش‌یافته و از ۱۲ درصد در سال ۱۹۸۰ به بیش از ۳۰ درصد در سال ۱۹۹۲ رسیده است (همان، ص ۴۳). پس همان‌گونه که پیداست اگر تولیدمثل در قالب خانواده صورت گیرد سلامت جامعه حفظ می‌شود و جامعه بستری برای رشد و شکوفایی افراد می‌شود ولی اگر چنانچه خانواده این کارکرد خود را از دست بدهد جامعه را دچار معضلات بسیاری می‌کند که در بالا به آن اشاره شد.


فرم در حال بارگذاری ...

« تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان وعزت نفس دانش آموزان- قسمت ۵بررسی تطبیقی رابطه استراتژی های حفظ و نگهداری نیروی انسانی با عملکرد کارکنان بیمارستانهای دولتی و خصوصی استان سمنان- قسمت ۳۳ »
 
مداحی های محرم