NaHSO4.SiO2 ، که به عنوان کاتالیزور ناهمگن شناخته شده که زیربه چند نمونه از کاربردهای آن اشاره می کنیم.
الف : روشی موثر برای تهیه برخی از مشتقات ۱و۴- در هیدروپیریدین در حضور مواد اولیه زیر تهیه مشتقات ۱و۴- دی هیدروپیریدین ها که به واکنش هانش[۱۸] معروف است، انجام می گیرد.
ب : سنتز اسیدها ونیتریل های غیر اشباع با شکل فضایی E
سنتز انتخابی از اسیدهای و غیر اشباع و- سیانو آکریلو نیتیریل ها و- سیانو آکریلات در شرایط بدون حلال محصول به صورت شکل فضایی Eبه دست وی آید.
X:COOH,CN
Y:COOH,CN,COOEt
ج : سنتز آریل -۱۴- H– دی بنزو [a,j] زانتنسز[۱۹]
با بهره گرفتن از ۲- نفتول وآریل آلدهید در حضور کاتالیست سدیم هیدروژن سولفات تثبیت شده روی سیلیس می توان این واکنش را راندمان بالا وزمان کم ودر شرایط ملایم واستخراج ساده و ارزان به صورت زیر بدست آورد.
به دلیل اهمیت زیاد سنتز مشتقات کومارین (۲-H- کرومن-۲- اون) به عنوان دارو که به برخی از خواص بیولوژیکی آنها قبلا اشاره شد ، وبا توجه به اینکه روش های بهبود تهیه این ترکیب روزبروز ادامه دارد .از این رو درصدد بر آمده ایم تا برخی از مشتقات ۲-H- کرومن-۲- اون ، را درحضور کاتالیزور هیدروژن سولفات نشانده شده روی ذرات نانو سیلیس سنتز کنیم .این روش دارای مزایا متعددی از جمله سازگاری با محیط زیست ، زمان اندک واکنش ، امکان بازیابی راحت واستفاده مجدد از کاتالیست و راندمان بالای محصول را دارا می باشد.
با توجه به اهمیت دارویی ترکیبات کومارین تاکنون محققان راه های متفاوتی را جهت سنتز این ترکیبات ارائه داده اند که ما در این بخش به یک مورد ازاین کارهای پژوهشی جهت قیاس با روشی که ما در این پژوهش بررسی کرده ایم را بیان می کنیم.این پژوهش انجام گرفته سنتز مشتقات متفاوت کومارین را به روش تراکمی پکمن در حضور کاتالیزور NaHSO4.SiO2ودر حضور حلال استو نیتریل را تحت شرایط رفلاکس بررسی می کند.]۲۱-۱۹[
شکل (۱-۲۶) سنتز مشتقات کومارین بروش پکمن در حضور NaHSO4.SiO2 وحلال استو نیتریل(تحت رفلاکس)
جدول(۱-۲) ، نشان دهنده آمار بدست آمده از واکنش فوق می باشد این جدول به روشنی نشان میدهد که مدت زمان های انجام واکنش و راندمان های آن در قیاس با انجام همین واکنش در حضور دیگر کاتالیست NaHSO4.SiO2(nano) درشرایط دمای اتاق ، چقدر متفاوت است جهت قیاس این دو پژوهش و میتوانیم به جدول (۳-۱۴) مراجعه کنیم .
راندمان (درصد) |
زمان (دقیقه) |
محصول | مشتقات فنول |
۱۰ | ۶۰×۱۲ | ||
۹۴ | ۶۰×۲ | ||
۸۸ | ۹۰ |
صفات توانبخشی، صفات خلق و خوی و صفات پویا
صفات توانبخشی به مهارت شخص درکنار آمدن با پیچدگی وضعیت اشاره دارد.به این ترتیب، هوش یک صفت توانش است، صفات خلق و خوی هم به گرایشات سبکی اطلاق می شود، گرایشات مثل تحریک پذیری، هیجان بودن، دمدمی بودن، سهل گری یا گستاخی دائمی.
صفات پویا، انگیزش وعلاقه شخص را در بر می گیرد. برای مثال، شخصی ممکن است جاه طلب یا ورزش دوست باشد(کتل۱۹۶۵،ص۲۸.)
کتل صفات را به دو دسته عام و منحصر به فرد تقسیم کرد: صفات عام به خصوصیات مشترک شمار زیادی از مردم می گویند.مثل، هوش، اعتماد به نفس یا ناتوانی،صفات منحصر به فرد هم مختص به یک شخص خاص هستند، برای مثال، بیل تنها کسی است که دوست دارد اسناد دو شهر را جمع آوری کند.
صفات رو بنایی در برابر صفات زیر بنایی:
این تقسیم بندی صفات از مهمترین تقسیم بندی کتل می باشد. صفات رو بلایی «مجموعه صفاتی است که کما بیش در بسیاری از آدمها و بسیاری از وضعیتها لازم و ملزم یکدیگر هستند(کتل،۱۹۵۰،ص۲۱). این صفات زیر بنایی یک عامل عمیقی است که تفسیر در خوشه صفات روبلایی را کنترل می کند، این دو صفات با روش تحلیل عاملی اندازه گیری می شوند.
صفات زیر بنایی اصلی یا عوامل اولیه:
به نظر کتل، کشف صفات زیر بنایی اصلی یا عوامل اولیه شخصیت را باید با تهیه پرسشنامه خوبی در رابطه با تمام صفات شخصیتی شروع کنیم.کتل کل صفات شخصیتی را عالم شخصیت می نامید و می گفت تنها منبع برای تهیه فهرست صفات، زبان است. کتل می گفت در طول قرون متمادی ،بشر برای هر جنبه از رفتار خود که بر انسانی دیگر تاثیر می گذرد، نماد فعلی –یا صفت پیدا کرده است(کتل ۱۹۵۷،ص۷۱). کتل به کمک همکاران ۱۶ عامل شخصیتی را به عنوان صفات اولیه ،زیر بنای اصلی شناسایی کرد.(کتل۱۹۶۵،ص۶۴).
عامل A : گرمی، کسانی که در عامل A نمره کمی می آورند، آدمهای تودار و محتاطی هستند آنها آنها انزوا را دوست دارند و معمولا به کارهای مکانیکی ، عقلی و هنری می پردازندو اشخاص با نمره بالا در این عامل به مردم خیلی علاقه دارندو خواهان تعاملات صمیمانه هستند.
عاملB : استدلالی بودن، افراد با نمره پایین در این عامل توانایی عقلی کمتر دارندو کسانی نمرات بالایی می گیرند برعکس.
عاملC: ثبات هیجانی، نمرات بالا،احساس می کنند نمی توانند مشکلات زندگی را مهار و اداره کنند، ولی نمرات پاییندر این عوامل به راحتی زندگی را قبول دارند و با مشکلات به خوبی کنار می آیند.
عاملE: سلطه گرایی: نمره کم به معنای همکاری، و کنار آمدن با خواسته های دیگران و این افراد سلطه پذیر هستند نمره بسیار پایین باعث می شود که اشخاص نتوانند مشارکت قوی داشته باشند اما نمرات بالا به معنای سلطه گری می باشد، اهل دستور دادن و در دست گرفتن سررشته کارها هستند. کتل معتقل است نمره مرد ها و پسر ها در این عامل بیشتر از زنان می باشد.
عاملF: نمره زندگی: دلسوزی آدمایی که در این عامل نمره کمی می گیرند از آنها موجودات قابل اتکا و پخته ای می سازد و هرچند مجلس گرادان و چشم و چراغ مهمانی ها نیستند. نمره بالا ویژگی ها همچون با روحیه بالا و حضور در محافل و مجالس رابطه دارد. نمرات خیلی بالا، تکانشی، غیر قابل اتکا و ناپخته اند.
عاملG: رعایت قواعد: این عامل در بسیاری از جهات شبیه مفهوم سوپرایگو در نظریه فروید است (کتل، ۱۹۶۵، ص ۹۴). کسانی که نمره آنان در این عامل پایین است قواعد و ضوابط را رعایت نمی کنند ولی نمرات بالا برعکس.
عاملH: جرائت: نمرات پایین: این افرا از صحبت کردن در مقابل دیگران می ترسند و در موقعیت های دشواری دچار استرس می شوند اما نمرات بالا آغاز یک تمایل اجتماعی است کسانی هم که نمرات خیلی بالا می گیرند کم طاقت یا خود نما و متظاهر هستند تحقیقات سهم وراثت و محیط را در تشکیل این صفت را بررسی کرده اند و میزان وراثتی بودن این صفت حدود ۴۰ درصد دانسته اند (کتل ۱۹۸۲ ص ۳۴۱).
عاملI: حساسیت نمرات پایین، این افراد واقع بین اند ولی نمرات خیلی پایین در وضعیت هایی که توجه به احساسات خیلی مهم است، شکل پیدا می کنند. در مقابل نمرات بالا با دل نازکی، مهذب بودن و همدلی رابطه دارد. نمرات خیلی بالا آن قدر روی احساسات متمرکز می شوند که جنبه های عملی را نادیده می گیرند، نمرات بالا در این عامل با مراقبت بیش از حد از فرزندان و … رابطه دارد (کتنل،۱۹۶۵ ص ۹۸-۹۶).
عاملL: گوش به زنگی. اشخاص نمرات پایین در این عامل رفتار منصفانه دیگران و روابط توام با اعتماد را بدهی می دانند. نمرات خیلی کم: مورد بهره کشی و سوء استفاده دیگران می شوند. نمرات بالا بر عکس.
عاملM: انتزاع گرایی: کسانی که نمرات پایین می گیرند روی داده های مشخص و قابل مشاهده تمرکز می کنند و در پیدا کردن راه حل های عینی و ملموس تجربه دارند. نمرات بالا: بیشتر با تفکر و تجسم و تخیل سرکار دارند و معمولا خلاق هستند.
عاملN: توداری: نمرات پایین در این عامل: به راحتی درباره خودشان حرف می زنند آنها بی ریا و رو راست اند. نمرات بالا: حساب شده و ساستمدارانه رفتار می کنند و انگیزه های دیگران را در نظر دارند.
عاملO: بیمانکی: نمرات پایین به خودشان شک نمی کنند، آنها اعتماد به نفس دارند و آرام اند نمرات بالا، همواره احساس نا امنی می کنند مضطرب هستند.
به ترتیب عامل های دیگر عبارت اند از: a1،a2 ،a3 ،a4
نظریه کتل درباره رشد نا بهنجار
کتل که قبول داشت روان رنجوری و روان پریشی ناشی از تعارضات حل نشده هستند، دنبال فنون کمی بود تا در تشخیص و درمان به درمانگران کمک کنند، او تعابیر فرویدی از تعارض را پذیرفت_ که همانا در نظر گرفتن تعارض به عنوان کشمکش آید، ایگو، سوپرایگو بود_ و سعی کرد « روانکاوی کمی» را مطرح کند (کتل، ۱۹۶۵، ص۲۳۰).
روان رنجوری:
به نظر کتل، روان رنجوری در الگوی رفتاری کسانی است که به دلیل پاره ای از مشکلات هیجانی جهت اخذ کمک به مراکز مشاوره و درمان مراجعه می کنند (کتل ۱۹۶۵ ص ۲۰۹).
از نظر کتل پیشایند روان رنجوری عبارت اند از: داشتن خانواده ای که اختلاف، تربیت، بی حساب و کتاب و محبت نا کافی، فشار برای رعایت معیار های سفت و سخت اخلاقی و بی ثبات هیجانی از مشخصه آن است (کتل۱۹۵۰ ص۴۹۷).
روان رنجور ها بسیار مضطرب هستند ( میر ۱۹۹۳ ص ۹۶) کتل اضطراب آنها را ناشی از چند عامل دانست. گاهی اوقات تنش ارگی شخص ارضا نشده است. کتل که گرایشات فرویدی داشت متوجه شد در جامعه معمولا سائق های ارگی جنسی و پرخاشگری تنبیه می شوند در نتیجه سطح اضطراب بالا می رود ،اضطراب می تواند معلول ضعف ایگو و سوپرایگوی بسیار سرسخت باشد اما کتل می گوید بالا بودن اضطراب تا حدی معلول آمادگی سرشتی شخصی در برابر تهدید باشد.
روان پریشی:
به نظر کتل، روان پریشی در نوعی اختلال روانی است که در آن تمایل شخصی با واقعیت قطعه می شود و چون نمی تواند از خودش و دیگران مراقبت کند باید بستری شود (کتل،۱۹۶۵، ص ۲۷۳).
اختلال عاطفی دو قطبی و اسکنیروفرنی، دو اختلال ارشی هستند (کتل، ۱۹۸۲،ص ۲۸).
ولی محیط هم در آن نقش دارد. محققان به کمک پرس شنامه ۱۶ عامل شخصیتی متوجه شده اند مبتلایان به اسکنیروفرنی، ایگوی ضعیف دارند و بد بین، کمرو، آرام، خود پسند، درون گرا اند. و تحت تاثیر امیال جنسی و پرخاشگرانه ارضا نشده خود هستند (میر، ۱۹۹۳، ص ۴۷_۴۶).
نظریه آیزنک:
آیزنک شخصیت را سازمان کما بیش با ثبات و پایدار منش، خلق و خو، فیزیک می دانست که نحوه سازگاری شخص با محیط را تعیین می کند. منش را هم نظام کما بیش با ثبات و پایدار کردار می دانست. خلق و خو نیز، نظام کما بیش با ثبات و پایدار عاطفه بود. عقل را نیز نظام کما بیش با ثبات و پایدار شناخت می دانست. فیزیک نیز کما بیش با ثبات و پایدار بدنی و غدد درون ریز اعصاب دانست (آیزینک، ۱۹۷۹، ص۲) بنابراین تعریف آیزینک بر صفات تاکید دارد که وقتی با هم جمع بشوند تیپ های شخصیتی را تشکیل می دهد.
تیپ شناسی آیزنک سلسله مراتبی دارد شامل تیپ ها، صفات و عادات می باشد.
آیزنک بر اساس تحلیل های عامل فراوانی که در مورد جمعیت های بزرگ دنیا انجام داد به دو عامل درونگرایی بیرون گرایی و ثبات/ روان رنجور خویی رسید. بعد بر اساس یک رشته تحلیل های آماری دیگر، بعد سومی تحت عنوان کنترل تکانه/ روان پریش خویی را نیز مطرح کرد (آیزنک، ۱۹۸۲، ص ۹).
به نظر آیزنک این سه بعد مهمترین تیپ های شخصیتی را اندازه گیری می کنند و توضیح می دهند.
بیرون گرها آدم های معاشرتی و تکانشی هستند که هیجان را دوست دارند و به واقعیت بیرونی متمایل می باشند. درون گرها آدمای ساکت و درون گری هستند که به واقعیت درونی تمایل دارند و زندگی منظم و با حساب و کتاب را ترجیح می دهند.
به نظر آیزنک، روان رنجورها ثبات هیجانی ندارند برخی از آنها بی دلیل از برخی چیزها، مکان ها، آدم ها، حیوانات، فضاها یا از ارتفاع می ترسند (آیزنک، ۱۹۶۵،ص ۹۷). برخی دیگر نیز وسواس های فکری یا اعمال اجباری دارند و اضطراب بیش از حد در آنها وجود دارد (آیزنک،۱۹۶۵، ص ۹۸-۹۷).
روان پریش ها: به طور کلی از لحاظ شدت اختلال یا روان رنجور ها فرق دارند روان پریش ها که شدید ترین نوع آسیب روانی را دارند نسبت به دیگران بی تفاوت هستند و خصمانه، ظالمانه و غیر انسانی رفتار می کنند، آنها دوست دارند دیگران را فریب دهند و ناراحت کنند آنها دچار اسکیزوفرنی هم می شوند.
خصوصیات انسان های خود شکوفا از دید مزلو
مزلو برای شناسایی خصوصیات انسان های خود شکوفا بهترین مصادیق انسانیت را در میان دوستان و شخصیت های تاریخی برگزید از جمله: آبراهم لینکن: آدم های خود شکوفا درک بهتری از واقعیت دارند، آنها بیش از آدم های غیر شکوفا به حقایق پی می برند، عدم صداقت و دروغ را در دیگران کشف می کنند و در قضاوت هایشان کمتر به دام افکار قالبی و پیش داوری می افتند (مزلو، ۱۹۷۰ ص ۱۵۴_۱۵۳). این انسان ها بیش از گروه مقابل، خود، دیگران و طبیعت را می پذیرند. آنها متوجه ضعف ها و کاستی های خود شان و دیگران هستند ولی از این بابت خیلی احساس گناه و اضطراب نمی کنند و طبیعت را همان گونه می پذیرند، این ضعف ها و کاستی ها را نیز صادقانه می پذیرند. این افراد پر اشتباه تراند از این بابت خجالت نمی کشند و معذرت نمی خواهند (مزلو ۱۹۷۰ ص ۱۵۶).
آنها خوب می خوابند و از ارتباط جنسی لذت می برند. این انسان از امور زیست شناختی خود مثل ادرار، قاعدگی … خجالت نمی کشند و آنها را به عنوان جزئی از واقعیت قبول دارند (مزلو، ۱۹۷۰، ص ۱۵۶).
به نظر مزلو، انسان های خود شکوفا شخصیت دموکراتی دارند آنها در مقایسه با انسان های غیر خود شکوفا کمتر به نژاد، اعتقادات، دین، تحصیلات توجه می کنند. خلاصه مثل سایر انسان ها رفتار های آزارنده و بدوی انجام می دهند.
نظریه راجرز (شخص تمام و کمال)
اگر آدم ها بتوانند از فرایند ارزش گذاری ارکانیسمی به طور کامل استفاده کنند، کمال و حرکت به سوی تحقیق ظرفیت های بالقوه را تجربه خواهند کرد. طبق اصطلاحات راجرز چنین آرم هایی می روند که اشخاص تمام و کمال شوند. خصوصیات اشخاص تمام و کمال به شرح زیر است:
۱- به استقبال تجربه می روند ۲- زندگی وجودی دارند ۳- به ارگانیسم خود اعتماد می کنند ۴- خلاق هستند ۵- نسبت به دیگران زندگی غنی تری دارند.
راجرز این افراد را اشخاص در حال ظهور نیز نامید. آن دسته از مدیران اجرایی شرکت ها که رقابت های کمر شکن را به نفع یک زندگی ساده تر کنار می گذارند، جوانانی که با بسیاری از ارزش های فرهنگی در می افتند و فرهنگ دیگری را می سازند، روحانیون که جزم اندیشی ها را کنار می گذارند زندگی مثبت تر و جسورانه تری داشته باشند همگی از مصادیق اشخاص در حال ظهور هستند (راجرز، ۱۹۷۷، ص ۲۶۴).
راجرز این خصوصیات را برای آنها برشمرد:
۱- صادق و گشاده خاطر هستند. ۲- در فکر آسایش و پاداش های مادی نیستند. ۳- دلسوز هستند ۴- به علوم شناختی و فن آوری که از علم برای بهره کشی از طبیعت و مردم و آسیب رساندن به آنها استفاده می کنند، بی اعتماد هستند. ۵- به تجربه خود اعتماد دارند و نسبت به اقتدار بیرونی به شدت بی اعتماد هستد.
فنیچ وگرازیانو(۲۰۰۱،ص۵۵-۲۷) در بررسی افسردگی به این نتیجه رسیدند که ویژگیهای خاق و خویی عصبانیت و ترس، مبنای ایجاد خصوصیات شخصیتی روان رنجور (یعنی عصبانیت، بد اخلاقی و دمدمی بودن) می شود و خصوصیات شخصیتی روان رنجورانه متقبالامقدار حمایت اجتماعی دریافتی از دیگران را کم می کند. چه کسی یک آدم عصبانی و ب اخلاق را دوست دارد؟ کم شدن حمایت اجتماعی هم به افسردگی منتهی می شود، آنها همچنین فهمیدند کسانی که ترس و عصبانیت کمتری داشتند صفت شخصیتی دوست داشتنی بودن(یا دلنشینی و جذابیت) را داشته باشندواین صفت با مقدار حمایت اجتماعی دریافتی هنگام فشار روانی همبستگی مثبت دارد.حمایتی که در نهایت به کم شدن افسردگی منتهی می شود.اگرچه این قضیه به قدر کافی پیچیده است ولی معمولاچند ژن، چون هورمون،چند خصوصیت شخصیتی و چند عامل محیطی به طور همزمان در بروز یک رفتار دخالت دارند. پس روشن است که با یک ژن خاص نمی توان رفتار را به طور کامل توضیح بدهیم (بکورث و آلپر،۲۰۰۲ص۳۱۸-۳۱۷) .
وراثت رفتاری علاوه بر وراثت کمی، وراثت مولکولی رانیز در برمی گیرد، دانشمندان این حوزه، تاثیر ژن ها بر رفتار نشان می دهند. ژن هابه طور مستقیم رفتار را کنترل نمی کنند،بلکه تنوع DNA باعث ایجاد تنوع در دستگاه های فیزیولوژیک می شود و تنوع این دستگاه ها متقابلا بر کار شخصیت و رفتار تاثیر می گذارد(پلومین، دی فرایز، مک کلیرن و راتر، ۱۹۹۷، ص۴۴).
نظریه تکاملی:
یکی از پیامد های افزایش علاقه مندی به سهم عوامل ژنتیکی در شخصیت، صورت بندی های مختلف نظریه تکاملی بوده است (بوس، ۱۹۹۹، کاپورائل،۲۰۰۱). نظریه تکاملی می گوید انسان ها جزء پستانداران خصوصا نخستی ها هستند و از لحاظ زیست شناختی به دو گروه اصلی میمون های انسان نمنا (یعنی اورانگوتان ها، گوریل ها و شامپانزده ها) شباهت دارند.
ریشه این اختلاف را در دو بحث نظری و عملی می توان خلاصه کرد.
۱ – از لحاظ نظری:
این بحث هنوز پایان نیافته است که آیا عقد از توافق اراده های باطنی به وجود می آید از برخورد و جمع اعلام اراده ها؟ و در مرحله دوم، آیا نیروی الزام کننده قراردادها، ناشی از حکومت اراده است یا به دلیل اعتماد مشروعی که وعده هر طرف، در دیگری ایجاد می کند؟
طبیعی است که اگر سازنده ی عق، تراضی درونی باشد، عقد می بایست با بیان قبول، واقع شود، هر چند که مفاد آن به آگاهی ایجاب کننده نرسد. در این فرض، قبول کننده نیز حق عدول از تصمیم خود را ندارد، زیرا، نه تنها عقد او را پای بند می کند، اراده نیز نیروی الزام آور را در درون خود دارد و جاهل ماندن طرف قرارداد، چیزی از این نیرو را نمی کاهد
برعکس، هرگاه برخورد و تلاقی اعلام اراده ها، سازنده عقد باشد، و نیروی الزام آور هر اراده از ارتباط حقوقی دیگری با آن ناشی شود، قبول به تنهایی ، عقد را کامل نمی سازد. بایستی مفاد آن به گوینده ی ایجاب، ابلاغ شود تا دو اراده با هم جمع آیند قبول کننده نیز می توانند تا زمانی که مخاطب او آگاه نشده است، نامه ی حاوی قبول را پس بگیرد یا به وسیله ی سریعتری از آن عدول کند. بدین ترتیب، زمان تحقق تراضی به تأخیر می افتد و مکان وقوع عقد به اقامتگاه ایجاب کننده منتقل می شود.
۲ – از لحاظ عملی:
امروزه مصالح و نیازها، نظریه ها را به دنبال می کشد. هدف تمام قواعد حاکم بر قراردادها، حفظ تعادل در حقوق و تکالیف دو طرف و جلوگیری از تجاوزها و سوء استفده است. به بیان دیگر،دو انگیزه «اجرای عدالت» و «حفظ نظم»، عامل مهم تمهید و تغیر نظریه ها قواعد است. در آثار هر پیمان، گوینده ایجاب است که بنیان توافق را می ریزد و شرایط آن را معین می کند. پس می بایست از حقوق مخاطب او حمایت شود. گروهی در این راه، ایجاب را الزام آور می داند. و به گوینده قبول نیز حق می دهند که پیش از ابلاغ تصمیم خود از آن عدول کند. گروه دیگر، ایجاب را قابل عدول نمی بینند ولی پس از قبول به این اختیار پایان می دهند و در مقابل، قبول کننده را نیز پای بند می سازند سرآغاز پیمان و لحظه پای بند شدن طرفین نیز از لحاظ علمی اهمیت فراوان دارد. باید احراز این لحظه با دلایل بیرونی و عینی ممکن باشد و از تقلب و فرصت طلبی جلوگیری شود[۶].
در برخی از نظام های حقوقی برای تعیین زمان و مکان تشکیل عقد، بین «عقد بین حاضرین»[۷] و «عقد بین غائبین»[۸] قایل به تفصیل شده اند. از طرف دیگر، در مورد عقد بین غائبین و نیز بین فرضی که طرفین با وسایل ارتباطی همزمان (مثل تلفن) با یکدیگر در تماسند و فرضی که طرفین با وسایل ارتباطی غیر همزمان (مثل نامه) با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، تمایز قایل شده اند.[۹]
گفتار دوم: زمان و مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی در عهد نامه
در مواردی که طرفین از طریق وسایل سنتی مبادرت به انعقاد معامله می نمایند، نفوذ ارتباطات مبادله شده به عوامل مختلفی از جمله زمان وصول و ارسال آن ارتباطات بستگی دارد. اگرچه برخی از نظام های حقوقی، قواعد خاصی را برای نفوذ و اعتبار ارتباطات مبادله شده دارند، اما در بسیاری از نظام های حقوقی، قواعد عمومی راجع به این مساله، از قواعد خاصی که بر نفوذ و اعتبار ایجاب و قبول به منظور تشکیل قرارداد، حاک است، سرچشمه می گیرد.
در همین راستا، مساله اساسی که آنسیترال به هنگام بررسی این موضوع با آن روبرو بود، قاعده مند نمودن زمان ارسال و صول ارتباطات الکترونیکی بود.
قواعد ملی قراردادهای میان غائبین، چهار نظریه راجع به زمان وقوع عقد، مطرح شده است. به موجب «نظیه اعلان»[۱۰] قرارداد زمانی تشکیل می شود که مخاطب ایجاب، قصد خود را مبنی بر قبول آن ایجاب ابراز نماید، هر چند که این قبول به اطلاع ایجاب کننده نرسد. بر طبق «نظریه ارسال» یا «قاعده صندوق پستی»[۱۱] که در اکثر نظام های حقوقی کامن لا و حتی برخی از نظام های حقوق نوشته، اعمال می شود، قبول هنگامی دارای اثر است که ارسال شود (برای مثال، از طریق انداختن نامه در صندوق پستی). در مقابل، به موجب «نظریه وصول»[۱۲]که در بخری از نظام های حقوقی نوشته، پذیرفته شده، عقد زمانی منعقد می شود که قبول به دست مخاطب آن یعنی ایجاب کننده برسد و در نهایت، «نظریه اطلاع»[۱۳] اطلاع ایجاب کننده از قبول را شرط تشکیل قرار می داند.
با توجه به اختلافات فوق، آنسیترال به هنگام تدوین ماده ۱۰ عهدنامه، اذعان نمود که بجز قراردادهای بیعی که تابع عهد نامه (سی . آی. اس.جی) می باشند،دیگر قراردادها در بسیاری از موارد تابع یک نظام بین المللی یکسانی نمی باشند؛ چرا که هر نظام حقوقی برای خود دارای قواعد خاصی است و آنسیترال قصد ندارد تا قاعده ای را ارائه دهد که با این قواعد در تعارض باشد.[۱۴]
با در نظر گرفتن مطالب فوق، ماده ۱۰ عهدنامه، ضمن ۴ بند به ارائه معیارهایی جهت تشخیص زمان و ماکن ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، پرداخته است که به توضیح و شرح هر یک از این بندها پرداخته می شود.
بند نخست: زمان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی
قواعد و احکام مربوط به زمان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، به ترتیب در بندهای ۱ و ۲ ماده ۱۰، مطرح شده اند. بند ۱، به مساله زمان ارسال و بند ۲ به زمان وصول، پرداخته است. طی مباحثی جداگانه، به توضیح هر یک پرداخته می شود.
الف: زمان ارسال ارتباطات الکترونیکی
به موجب بند ۱ ماده ۱۰،
«زمان ارسال ارتباطات الکترونیکی هنگامی است که سیستم اطالعاتی از کنترل اصل ساز یا کسی که از سوی وی، ارتباط را ارسال می کند، خارج می شود؛ اگر ارتباط الکترونیکی از کنترل اصل ساز یا کسی که از سوی او ارتباط را ارسال می دارد، خارج نشود (زمان ارسال) هنگامی است که ارتباط الکترونیکی، وصول می شود».[۱۵]
ملاحظه می شود که عهد نامه برای تشخیص زمان ارسال ارتباط الکترونیکی، ابتدا به ارائه قاعده و سپس استثناء وارد بر آن، پرداخته است. بدین توضیح که، اصل بر این است که ارتباط الکترونیکی، هنگامی ارسال شده، بدین توضیح که، اصل بر این است که ارتباط الکترونیکی، هنگامی ارسال شده، تلقی می شود که از کنترل اصل ساز و یا کسی که از سوی وی، ارتباط را ارسال شده، تلقی می شود که از کنترل اصل ساز و یا کسی که از سوی وی، ارتباط را ارسال می کند، خارج شود. اما در مواردی ممکن است به دلیل عیب دستگاه و یا هر عامل دیگری، این ارتباط از کنترل اصل ساز، خارج نشود، در این حالت، زمان ارسال ارتباط همان زمان وصول ارتباط است که در بند ۲ ماده ۱۰، مشخص گردیده است بنابراین، در مواردی که مشخص نشود که ارتباط از کنترل اصل ساز خارج شده، باید احراز شود که آن ارتباط وصول شده است. هدف قاعده جایگزین اظهار شده برای ارتباطی که از سیستم اطلاعاتی اصل ساز، خارج نشده، آن بوده تا نسبت به وضعیت هایی از قبیل پست کردن اطلاعات از طریق پایگاه داده، نیز اعمال گردد.[۱۶]
این بند، همانند بند ۱ ماده ۱۵ قانون (ام. ال . ای . سی)[۱۷] است؛ با این تفاوت که قانون (ام. ای . ای. سی)، مقرر داشته است که طرفین می توانند با توافق یکدیگر، معیار دیگری را برای زمان ارسال ارتباط الکترونیکی، مقرر بدارند.
ب: زمان وصول ارتباطات الکترونیکی
به موجب بند ۲ ماده ۱۰،
«زمان وصول ارتباط الکترونیکی هنگامی است که ارتباط الکترونیکی، توسط مخاطب در آدرس الکترونیکی که توسط او تعیین (طراحی) شده، قابل دسترسی است. زمان وصول ارتباط الکترونیکی در دیگر آدرس الکترونیکی مخاطب، هنگامی است که توسط او در آن آدرس قابل دسترسی است و مخاطب آگاه می شود که ارتباط الکترونیکی به آدرس او ارسال شده است. چنین فرض می شود که ارتباط الکترونیکی توسط مخاطب، هنگامی که به آدرس الکترونیکی او می رسد، قابل دسترسی است»[۱۸].
این بند نیز در خصوص زمان وصول، دو حالت را در نظر گرفته است. در حالت اول، مخاطب به ارسال کننده ای ارتباط الکترونیکی، آدرسی داده و ازاو خواسته است که آن ارتباط را به آن آدرس (اصطلاحاً آدرس از پیش طراحی شده یا تعیین شده) ارسال نماید، در این مورد، زمان وصول ارتباطات الکترونیکی، هنگامی است که در آن ارتباط در آن آدرس برای مخاطب قابل دسترسی باشد. اما در حالت دوم، از قبل آدرس برای ارسال ارتباط، توسط طرفین ، تعیین نشده و یا اگر تعیین شده، ارتباط به آدرسی غیر از آن آدرس تعیین شده، ارسال شده است. در این مورد، به صراحت مقرره، زمان وصول ارتباط الکترونیکی، هنگامی است که ارتباط توسط مخاطب قابل دسترسی بوده و همچنین مخاطب آگاه می شود که آن ارتباط به آدرس او ارسال شده است. در واقع آگاهی از ارسال ارتباط، شرط اضافی است که عهد نامه برای حالت دوم، در نظر گرفته است.
قواعد مربوط به زمان وصول مندرج در عهدنامه ۲۰۰۵، مبتنی بر توانایی مخاطب در دستیابی به ارتباط است، نه ورود به «سیستم اطلاعاتی» مخاطب، که توسط بند (و) ماده ۴ عهده نامه ۲۰۰۵، به عنوان «سیستمی برای تولید، ارسال، دریافت، ذخیره یا پردازش داده پیام» تعریف شده است. قواعد متبنی بر ورود به سیستم اطلاعاتی، توسط کار گروه، هم در مورد زمان ارسال و هم زمان وصول، مورد پذیرش قرار نگرفتند. استدلالات غالب در مخالف با قواعد مبتنی بر سیستم اطلاعاتی، عبارت بودند از تردید و عدم قطعیت رابطه حقوقی که میان مخاطب و سیستم اطلاعاتی، مقرر شده است و اثر نامعلوم آن بر دستیابی به داده پیام« ارسال» شده، توسط شرکت های و اشخاص، جهت حمایت از تمامیت و امنیت و قابلیت استفاده از سیستم های اطلاعاتی شان (برای مثال، جهت قفل کردن پیام های «ناخواسته» یا جلوگیری از انتشار ویروس ها)، که در عمل منجر به کاهش مجدد ارتباطات می گردد».[۱۹]
در ماده ۱۵ (ام.ال.ای.سی) معیار ورود به سیستم اطلاعاتی، به عنوان معیاری عینی تر نسبت به قابلیت دسترسی به پیام، توسط کار گروه، مورد حمایت واقع شد. اما در نهایت، جهت تعیین زمان ارسال وصول، رد شد. اما دبیرخانه آنسیترال اظهار داشت که «هدف از ختلاف تعابیر میان ماده ۱۰پیش نویس عهدنامه و ماده ۱۵ قانون نمونه، ایجاد نتایج متفاوت عملی نبوده است..» [۲۰] علاوه بر آن، دبیرخانه ماده ۱۰ عهدنامه ۲۰۰۵، را «به عنوان مجموعه ای از امارات، بجز قاعده قطعی وصول ارتباطات الکترونیکی»، تصویب کرد. [۲۱] بنابراین، «علیرغم تعابیر متفاوتی که استفاده شده، همانگونه که به موجب ماده ۱۵ قانون نمونه، دعاوی ای وجود دارد، پیش نویس عهدنامه، معیار عینی ورود ارتباطات به سیستم اطلاعاتی، جهت تشخیص زمانی که فرض می شود، سابقه «قابلیت دستیابی را داشته» و در نتیجه «دریافت» شده است را حفظ کرده است».
بر خلاف عهدنامه ۲۰۰۵، (ام.ال.ای.سی) مقرر می دارد که داده پیام هایی که به آدرسی، به غیر از آدرسی که توسط مخاطب تعیین شده، ارسال می شوند،ت نها زمانی که واقعاً توسط مخاطب، قابل دسترسی باشند، دریافت شده تلقی می گردند. اما به موجب همین قانون، اگر اصلاٌ مخاطب، آدرسی تعیین نکرده باشد، داده پیام هایی که ارسال می شوند، زمانی دریافت شده، محسوب می شوند که وارد سیستم اطلاعاتی مخاطب شوند.
همانند تعدادی از قوانین داخلی، عهدنامه از اصطلاح «آدرس الکترونیکی» به جای «سیستم اطلاعاتی» که در قانون (ام.ال.ای.سی) بکار رفته، استفاده نموده است. اصطلاح آدرس الکترونیکی، بسته به فن آوری که مورد استفاده واقع می شود، می تواند داخل یک شبکه ارتباطی و یا یک صندوق پستی الکترونیکی و یا دستگاه تلکپی و یا دیگر محل دربرگیرد[۲۲]. البته باید توجه داشت که مفهوم آدرس الکترونیکی، نباید با مفاهیم تأمین کننده خدمات اطلاعاتی و یا دیگر رابطانی که نقش واسطه را در تبادل ارتباطات، ایفا می نماید، خلط شود[۲۳].
نکته دیگر آنکه، عهدنامه همانند ماده ۱۵ قانون (او. ال.ای.سی) بین حالتی که پیام ها به آدرس الکترونیکی تعیین شده، ارسال شده و حالتی که به آدرس الکترونیکی تعیین نشده، ارسال شده اند، تفاوت گذارده است. در حالت اول، همانند بند ۲ (الف) (۱) ماده ۱۵ (ام. ال.ای.سی)، پیام زمانی وصول شده تلقی می شود که به آدرس الکترونیکی مخاطب وارد شود و یا به بیان قانون نمونه، به سیستم اطلاعاتی مخاطب وارد شود. اما عهدنامه در خصوص چگونگی طراحی و یا تعیین سیستم اطلاعاتی و یا احتمال تغییر این آدرس توسط مخاطب، مقرره ای ندارد.
اما در مواردی که طرفین ممکن است بیش از یک آدرس الکترونیکی داشته باشند این موضوع به خصوص در مورد تجار و شرکت های بزرگ که میزان فعالیت های تجاری آنها زیاد است، صادق است این انتظار که مخاطب از محتوای تمامی این آدرس های الکترونیکی با خبر و آگاه باشد، امر غیر معقول و غیر منطقی است. به همین خاطر، عهدنامه در این مورد و همچنین در موردی که مخاطب با تعیین آدرس الکترونیکی، از اصل ساز می خواهد تا ارتباط را به آن آدرس مشخص ارسال نماید، ولی اصل ساز ارتباط را به آن آدرس ارسال نمی نماید، در حکمی مشابه، شرط تحقق وصول ارتباط الکترونیکی را علاوه بر ورود به سیستم اطلاعاتی مخاطب، آگاهی وی از ورود به آن آدرس را لازم دانسته است[۲۴].
تفاوت مهم عهدنامه و قانون (ام.ال.ای.سی) راجع به زمان وصول ارتباطات الکترونیکی، آن استکه بر خلاف قانون نمونه، عهدنامه بین حالتی که اصلاً، آدرسی از قبل بین طرفین برای ارسال ارتباطات الکترونیکی تعیین نشده و حالتی که آدرس تعیین شده ولی ارتباط به آن آدرس، ارسال نشده، تفاوتی قائل نگردیده است. بدین توضیح که مطابق قانون (ام.ال.ای.سی)، اگر مخاطب، آدرسی را برای ارسال ارتباطات، تعیین نموده و به طرف مبابل گفته باشد که ارتباطات را به آن آدرس ارسال نماید، اما اصل ساز به این موضوع توجهی نکرده و به آدرس دیگر مخاطب ارسال نموده باشد، در این مورد، ارتباط زمانی وصول شده، قلمداد می شود که برای مخاطب، واقعاً قابل بازیافت و دسترسی باشد. دلیل این قاعده چنین بیان شده است که اگر اصل ساز از دستور مخاطب سرپیچی نماید، منطقی نیست که این ارسال وصول شده، تلقی شود، لذا حتماٌ این ارتباط باید برای مخاطب، قابل بازیافت، باشد . اما در موردی که آدرسی تعیین نشده است، چون در این حالت، برای مخاطب مهم نیست که ارتباط به کدام سیستم اطلاعاتی او ارسال شود، لذا به محض ورود پیام به سیستم اطلاعاتی مخاطب، چنین فرض می شود که پیام وصول شده است[۲۵]
دلیل برخورد مضیق تر نسبت به دریافت پیام های ارسال شده به آدرس تعیین نشده، (ونه لزوماً آدرس نادرست)، به موجب عهد نامه ۲۰۰۵، در مقایسه با (ام. ال. دی.سی)، آن است که نسبت به زمان تدوین قانون (ام.ال.ای.سی)، به دلیل پیشرفت در فیلترهای امنیتی و دیواره های آتش[۲۶]، احتمال وصول پیام های الکترونیکی به مخاطب آن، کاهش یافته است. بنابراین، قواعد مربوط به دریافت، باید تنها در صورتی که داده پیام به آدرس تعیین شده ، ارسال شده، اجرا گردد و نباید نسبت به اشخاصی که موافقت ننموده اند تا خطر فقدان ارتباطی که به آدرس تعیین نشده، ارسال می شوند را تحمل کنند، تحمیل شود.
عهدنامه با پیروی از برخی قوانین ملی، با هر دو وضعیت یکسان برخورد نموده و حکم مشابهی داده است، بنابراین، در کلیه مواردی که پیام به آدرس تعیین نشده، ارسال شده اعم از اینکه از قبل آدرس تعیین شده ولی به آن آدرس ارسال نشده و یا اصلاً آدرسی تعیین نشده وصول ارتباط الکترونیکی، هنگامی است که علاوه بر دسترسی ارتباط برای مخاطب، وی نیز واقعاً آگاه شده است. که ارتباط الکترونیکی، به آن آدرس مشخص، ارسال شده است.[۲۷]
نکته دیگر آنکه، آگاهی مخاطب از ارس ل ارتباط الکترونیکی به آدرس تعیین نشده، یک امر موضوعی است که می تواند از طریق ادله ای چون وجود اخطاری به مخاطب، مبتنی بر ارسال به آدرس خاص و یا نرم افزار و یا فن آوری که می تواند بازیافت ارتباط توسط مخاطب و یا نمایش آن بر روی رایانه وی را نشان دهد، اثبات شود[۲۸]
بند دوم: مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی
پس از بیان زمان تحقق ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، بندهای ۳و ۴ ماده ۱۰، به بیان معیار احراز مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، پرداخته اند. به موجب بند ۳.
«چنین فرض می شود که ارتباط الکترونیکی به محل تجارت اصل ساز، ارسال شده و در محل تجارت مخاطب، به نحوی که مطابق ماده ۶ تعیین شده، واصل شده است»[۲۹]
از آنجا که در اکثر موارد، محل وقوع مخاطب با محل سیستم اطلاعاتی وی، متفات میباشد، لذا پیشنهاد گردید که به منظور سهولت در روابط میان طرفین و جلوگیری از بروز مشکل، محل تجارت، اصل ساز و مخاطب، به عنوان محل ارسال و وصول در نظر گرفته شود.
بنا به عقیده اعضای کار گروه، معیار مندرج در بند ۳ ماده ۱۰، یک معیار قطعی است و نه اماره ای که اثبات خلاف آن، از کار می افتد. هدف از اعمال این قاعده، هماهنگی با رویه موجود، به ویژه اجتناب از دو گانگی نظام حاکم برقراردادهای بر خط و برون خط و همچنین عهد نامه (سی.آی.اس.جی) اعلام شده است.[۳۰]
و به موجب بند ۴:
«بند ۲ این ماده، اعمال می شود، حتی اگر استقرار سیستم اطلاعاتی پشتیبان آدرس الکترونیکی، با مکانی که به نظر می رسد ارتباط الکترونیکی، بر اساس بند ۳ این ماده وصول شده، متفاوت باشد».[۳۱]
گفتار سوم: حقوق تطبیقی
زمان و مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، در قوانین ملی نیز مورد توجه قرار گرفته است. یوتا در این خصوص اظهار داشته است: «جز در مواردی که خلاف آن مقرر شود، سابقه الکترونیکی زمانی ارسال می شود که سه امر زیر محقق شود:
الف. سابقه الکترونیکی به درستی به رایانه یا سیستم پردازشگر اطلاعاتی که توسط گیرنده، طراحی شده، ارسال شود، به گونه ای که وی قادر باشد، آن سابقه الکترونیکی را بازیافت نماید.
ب. سیستم پردازشگر رایانه ای یا اطلاعاتی، که توسط گیرنده، طراحی شده، بتواند سابقه الکترونیکی را پردازش کند.
ج – سابقه الکترونیکی (۱) وارد رایانه یا سیستم پردازشگر اطلاعاتی خارج از کنترل ارسال کننده شود، یا (۲) وارد حوزه سیستم رایانه ای یا پردازشگر اطلاعاتی طراحی شده، توسط مخاطب، شود».[۳۲]
در خصوص شرط سوم، اولین راه جایگزین، آن است که سوابق الکترونیکی از یک سیستم رایانه ای به دیگر سیستم، ارسال شود، درحالی که در خصوص شرط دوم، سوابق الکترونیکی در داخل همان سیستم ارسال می شود (یعنی ارسال کننده و مخاطب هر دو از یک تأمین کننده خدمات اینترنتی[۳۳]، جهت دسترسی به ارتباطات پست الکترونیکی، استفاده می کنند).
علاوه بر آن، «حتی اگر مکان سیستم پردازشگر رایانه ای متفاوت از» محل تجاری گیرنده باشد، دریافت محقق می شود.همچنین، حتی اگر دریافت، در هر جایی، در چنین موقعیتی صورت پذیرد، چنین به نظر می رسد که در محل تجاری گیرنده، واصل شده است. چنین فرض می شود که سابقه الکترونیکی، از محل تجاری ارسال کننده، فرستاده شده است. مگر آنکه خلاف آن توافق شود[۳۴]. علاوه بر آن «در صورتی که شخص از دریافت، اطلاعی نداشته باشد» دریافت واقع می شود و «دریافت یک پیام الکترونیکی از زمانی دارای اثر است که وصول شود، حتی اگر هیچ شخصی از آن دریافت آگاه نباشد». این امر قاعده ی «صندوق پستی» که به موجب آن، اخطاریه از زمان ارسال، دارای اثر است. بنابراین، بار اثبات نفوذ تسلیم از گیرنده به ارسال کننده، منتقل می شود، را رد می کند. دریافت یعنی «تسلیم کردن و موجود بودن در محل یا سیستم طراحی شده، به وسیله توافق، برای اهداف بعدی»[۳۵]. اگر توافقی وجود نداشته باشد، دریافت یعنی:
به وجود آمدن در سیستم پردازشگر اطلاعاتی یا در ادرس سیستمی که قابلیت پردازش یا دریافت از سیستمی که همانند سیستم گیرنده است را دارد، البته اگر گیرنده آنرا بکار گیرد، در غیر این صورت، مکان یا سیستمی را برای دریافت اخطاریه ای از همان نوع که داده شده، طراحی کرده و ارسال کننده، نمی دانسته که اخطاریه نمی تواند در آن مکان، قابل دسترسی باشد.
ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲها ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺑﺮ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻴﻬﺎﻱ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻭ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ ﺑﺮ ﻣﻬﺎﺭتهای ﺗﻜﻨﻴﻜﻲ ﺷﻐﻠﻲ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻣﻲورزد. مانسفیلد در سال ۱۹۹۶ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪای ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ تهیه ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺩﺭ ﻧﺸﺮﻳﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﻧﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺩﻭ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﺯﻳﺮ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲکند (Newsome et al, 2004):
ﺍﺑﺘﺪﺍ “ﺍﻟﮕﻮﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺟﺪﺍ ﺭﺍ” ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺍﺳﺎﺳﻲ ﻭﻟﻲ ﺟﺪﺍ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻱ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻛﻠﻴﺪﻱ ﻃﺮﺡ ﻣﻲکند. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺧﺎﺹ، ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهایی ﺭﺍ ﻛﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻌﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﺸﺨﺺ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻃﻴﻒ “ﺍﻟﮕﻮﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺸﺎﻏﻞ” ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻲکند ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻴﻒ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩای ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻣﻲپردازد. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲها ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲشود. ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻲتوان ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺳﺎﺯﻣﺎنها ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺍﻟﮕﻮﻱ ﺳﻪ ﺳﻄﺤﻲ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﻣﻲکنند. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﻣﺤﻮﺭﻱ، شایستگیهای ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﻭﻇﻴﻔﻪای.
از نظر بویاتزیس، شایستگی عبارت است از: “یک سری ویژگیها و خصوصیات بارز فردی که ممکن است شامل انگیزه، خصیصه، جنبههایی از تصویری که فرد از خودش دارد و یا جنبههایی از نقشهای اجتماعی یا دانشی که فرد استفاده میکند، باشد.” با توجه به تعریف بویاتزیس[۲۸] (۱۹۸۲) از شایستگی، مشخص میشود که تاکید او بر در نظر گرفتن فرد درون شغل بوده، نه خود شغل به تنهایی. مدل شایستگی او جنبههای آگاهانه، ناآگاهانه و رفتاری قابلیتهای هر فرد را در شغلش در بر میگیرد. بویاتزیس، بر این باور بود که میان عملکرد شغلی موثر با شایستگیهای فرد، نیازهای شغلی و محیط سازمانی وی، وابستگی و ارتباط وجود دارد. او بین دو سطح از شایستگیها تفاوت قائل شده است: شایستگیهای مقدماتی و شایستگیهای برتر(عالی).
شایستگیهای مقدماتی، شایستگیهایی هستند که بر حسب ویژگیها و خصیصههایی نظیر: دانش عمومی، مهارتها، انگیزهها، تصویر از خود و مهارت یا نقش اجتماعی برای انجام کامل کار، لازم و ضروری هستند. شایستگیهای برتر به آن دسته از شایستگیها میگویند که در عملکرد ممتاز مدیران قابل مشاهده و توصیفاند.
ﺩﺭ ﺍﻟﮕﻮﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻬﺮﻩوری ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻛﺎﺭﻱ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﺍﺳﺎﺳﻲ ﺍﻟﮕﻮ (ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻱ ﺷﻐﻠﻲ، ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﻣﺤﻴﻂ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ) ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻋﻤﻞ ﻳﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺆﺛﺮ ﻭ ﺑﺨﺼﻮﺻﻲ ﺷﻜﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ. ﻃﺒﻖ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﺮ ﻭﻳﮋگیهایی ﻛﻪ ﺑﻮﻳﺎﺗﺰﻳﺲ ﺑﺮﺷﻤﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺮﻩوری ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻭ ﻳﺎ ﻋﺎﻟﻲترین ﺳﻄﺢ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺍﺳﺖ. ﻫﻢچنین ﺑﻮﻳﺎﺗﺰﻳﺲ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺷﺎیستگی ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺶ ﺷﺎﺧﻪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲکند.
جدول ۳- ۲: خلاصهای از نتایج مدل شایستگی بویاتزیس
طبقه
شایستگی
شایستگی مقدماتی
مدیریت عملیات و هدف
توجه به اثرات، استفاده مناسب از مفاهیم، کاراییمداری، فوقفعال بودن
رهبری
مفهومسازی، اعتمادبهنفس، استفاده از بیان شفاهی
تفکر منطقی
منابع انسانی
مدیریت فرایندهای گروهی، استفاده از قدرت اجتماعی
خودارزیابی صحیح، توجه مثبت
هدایت زیردستان
رشد و تعالی دیگران، خودجوشی، استفاده از قدرت یکطرفه
توجه به دیگران
عینیت بخشی به هدف، خودکنترلی(خصیصه)، قابلیت تطابق و بقا(خصیصه)
دانش خاص
به کارگیری روغن های اسانسی بر روی پوست سالم باعث تحریک و قرمزی،احساس گرمی، سوزش و به دنبال آن بی حسی موضعی می شود، به همین دلیل از این ترکیبات به عنوان عامل ضد تحریک استفاده می کنند. برای نمونه از منتول به عنوان عامل ضد تحریک و ضد خارش موضعی بر روی پوست استفاده می کنند.سایر اثرات پوستی روغن های اسانسی عبارتند از : درمان لک های حاملگی و لک های آفتاب زدگی (اسانس لاواندولا[۴۳]) و درمان جوش ها ی چرکی و آکنه (اسانس باریج).
علاوه بر مارد فوق روغن های اسانسی دارای خواص درمانی دیگر نیز می باشند که عبارتند از :
۲-۸٫ ترکیبات شیمیایی اسانس ها
ترکیبات شیمیایی اسانسها بسته به نوع گونه های گیاهی و همچنین شرایط اکولوژیک حاکم بر رویشگاهها متفاوت است و به همین دلیل بررسی انواع ترکیبات اسانس موجود در گونه ها چه از نظر کیفی و کمی ضرورت دارد بطوریکه مقدار روغن های اسانسی در گیاهان مناطق گرم بیشتر است. از نقطه نظر شیمیایی اسانس ها معمولا از اختلاط چندین ترکیب شیمیایی بوجود آمده اند. اسانسها بعکس روغن های ثابت (مانند استر اسید های چرب) از خود لکه پایدار بجای نمی گذارند و در اثر حرارت بشدت تبخیر میشوند، اسانس هایی که در برگ گیاهان وجود دارند شامل ترکیبات شیمیایی متعددی منجمله فلاندن، لیمونن، کارن و غیره می باشد. در بعضی گیاهان از هیدرولیز آنزیمی، هتروزیدها، مواد معطر بدست می آید که حاوی اسانس است. اسانس بادام تلخ و اسانس سالسیلات دو متیل، از تجزیه گلوکوزید ها بدست می آیند. در گیاه سیر ، اسانس از هتروزید بدست نمی آید بلکه یک آمینو اسید گوگردی بنام آلین (alline) حاصل می شود که فقط در گیاه تازه موجود است. بر پایه مواد تشکیل دهنده، اسانسها را به دو طریق تقسیم بندی می نمایند:
الف: ترکیب شیمیایی اسانسها را ممکن است براساس مبدا بیوسنتز آنها به دو طبقه تقسیم نمود:
دسته اول: مشتقاتترپنها که از طریقه واکنشهای استات – موالنیک اسید به وجود میآیند.
دسته دوم: ترکیبات عطری که از طریق شیکیمیک اسید و فنیل پروپانوئید ساخته میشوند.
ب: بر پایه عوامل شیمیایی: مواد تشکیل دهنده اسانس ها متعدد بوده و به زیر گروه های متعددی از قبیل: هیدروکربن ها، الکل ها، اسیدها، استرها، آلدئیدها، کتون ها، فنول ها و اترهای فنولیک، اکسیدها، لاکتون و ترکیبات نیتروژن و سولفوره تقسیم میشوند.
۲-۸-۱٫ترپنوئیدها
ترپنوئیدها ترکیبها شیمیایی غالب در روغنهای اسانسی میباشد. ترپنوئیدهای موجود در روغنهای اسانسی از منوترپنها و سزکوئیترپنها، و مشتقات اکسیژنی آنها نظیر الکلها، اسیدها، آلدئیدها و کتونها تشکیل شدهاند.
به طور کلی ترپنوئیدها از واحدهای ۵ کربنی ایزوپرن تشکیل شدهاند. این واحد های ایزوپرن C5H8 به صورت (سر-دم) به یکدیگر متصل شده و بستگی به تعداد واحد های ایزوپرن که در تشکیل مولکول ترپن وارد می شوند. میتوان آنها را به گروه های زیر تقسیم بندی کرد: (۹۸).
جدول۲-۲٫ رده بندی ترپنوئیدها
فرمول | تعداد کربن | گروه |
C10H16 | ۱۰ | Monoterpenoids |
C15H24 | ۱۵ | Sesquiterpenoids |
C20H32 | ۲۰ | Diterpenoids |
C25H40 | ۲۵ | Sesterpenoids |
C30H48 | ۳۰ | Triterpenoids |
C40H64 |