وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی رابطه بین عوامل موثر سازمانی با چابکی سازمانی- قسمت ۹

۲-۳ - جمع بندی:
هدف این تحقیق تعیین رابطه عوامل سازمانی هوش هیجانی، هوش سازمانی و مدیریت سرمایه های فکری به عنوان متغیر پیش بین و موضوع چابکی سازمانی به عنوان متغیر ملاک است. جامعه آماری این پژوهش شرکت مدیریت تولید استان آذربایجان شرقی مورد نظر قرار گرفته است.
در این پژوهش در بررسی تاثیر هوش هیجانی بر چابکی سازمان، از نظریه گلمن استفاده شده است. طبق تعریف گلمن هوش هیجانی دارای پنج بعد و به شرح زیر می­باشند:
۱ ـ خودآگاهی: خودآگاهی یا تشخیص احساس که بخش کلیدی هوش هیجانی است، مربوط به کنترل احساس ها و درک خویشتن می­ شود. افراد خودآگاه از تاثیر عملکرد احساسشان بر خود و اطرافیلن آگاهی دارند.
۲ ـ خود کنترلی (خود مدیریتی): کنترل و اداره احساسات مهارتی است که بر پایه خود آگاهی شکل می‌گیرد. مدیران و رهبران قادرند محیطی از اعتماد و انصاف خلق کنند، عامل خود نظم دهی به دلایل رقابتی بسیار مهم است، زیر در محیطی که سازمان‌ها مستهلک می‌شوند و فناوری کار با سرعتی گیج کننده تغییر شکل می‌یابد. فقط افرادی که بر هیجان‌هایشان تسلط یافته‌اند، قادر به انطباق با این تغییرات هستند.
۳ ـ خود انگیزی: هدایت احساس‌ها در جهت هدف خاص برای تمرکز، توجه و ایجاد انگیزه در خود بسیار مهم است. کنترل احساس‌ها زمینه ساز هر نوع مهارت و موفقیت است و کسانی که قادرند احساس‌های خود را به موقع بر انگیزانند، در هر کاری که به آنها واگذار شود، سعی می‌کنند مولد و مؤثر باشند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۴ ـ همدلی: توانایی دیگری که بر اساس خود آگاهی عاطفی شکل می‌گیرد، همدلی با دیگران است که نوعی مهارت فردی محسوب می‌شود، آنها با ملاحظه و فکر، احساس‌های کارکنان را همراه با سایر عوامل در تصمیم گیری‌ها در نظر می‌گیرند.
۵ ـ مهارت‌های اجتماعی یا تنظیم روابط با دیگرانارتباط با مردم به مقدار زیاد، مهارت کنترل و اداره احساس‌‌های دیگران است.
در زمینه هوش سازمانی به نظریات آلبرخت استناد شده است. طبق نظریات آلبرخت، هوش سازمانی عبارت است از، استعداد و ظرفیت یک سازمان در حرکت بخشیدن به توانایی ذهنی سازمان و تمرکز این توانایی در جهت رسیدن به رسالت سازمانی. بر این اساس هوش سازمانی دارای هفت بعد است: تصور استراتژیک، به اختصار، قابلیت خلق، استنتاج و بیان هدف یک سازمان است، سرنوشت مشترک که به معنی ایجاد احساس داشتن هدفی مشترک در قالب ماموریت سازمان است، حرص و ولع برای تغییر، روح یا قلب به مفهوم زندگی کاری کارمندان، روحیه و خوشبینی آنان نسبت به آینده است، صف بندی و تجانس(سیستم ها، ساختار و قوانین) موجب وضع قوانین دقیق اداری و داخل سازمانی می­ شود که برای سازمان حیاتی است.گسترش دانش که جزء اساسی ترین معیارهای رشد سازمان است و فعالیت سازمان به شدت به رشد دانش وابسته است و نهایتا با فشار عملکرد رهبران می توانند مفهوم اهرم اجرایی را ترویج دهند.
در زمینه سرمایه‌های فکری نیز از نظریات بونتیس (۱۹۹۸) که وی به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری و رابطه‌ای اشاره دارد و منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان سازمان از آن برخوردار می باشند و عمدتاً ضمنی است. منظور از سرمایه های ساختاری، کلیه دارای های غیر انسانی یا قابلیت های سازمانی است که در جهت بر آورد ساختن نیازها و الزامات بازار مورد استفاده قرار می گیرد. منظور از سرمایه رابطه ای کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط سازمان با محیط خود- شامل مشتریان، عرضه کنندگان، مجامع علمی و سایر ذی نفعان است.

 

فصل سوم :
روش تحقیق

۳-۱ - مقدمه
امروزه پژوهش علمی تأثیر چشمگیری بر رشد و گسترش علوم و دانش بشری گذاشته است. هر چند که حصول توافق میان دانشمندان و پژوهشگران درباره تعریف پژوهش علمی چندان ساده نیست، اما یک تعریف قابل قبول در مورد آن چنین است: «پژوهش علمی عبارت است از مطالعه نظامدار، کنترل شده، تجربی و انتقادی یک یا چند قضیه فرضی در مورد روابط احتمالی میان پدیده های طبیعی» (هومن، ۱۳۷۴، ۱۴). در تعریفی دیگر، پژوهش فرایندی است که از طریق آن می توان درباره ناشناخته ها به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب نمود. در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته ها تحت عنوان «روش شناسی» یاد می شود. روش علمی یا روش پژوهش علمی، فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین است (مقیمی، ۱۳۸۵، ۱۷). از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقت یابی است، استفاده از یک روش پژوهش مناسب می باشد و انتخاب روش پژوهش مناسب به هدفها و ماهیت موضوع مورد پژوهش و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از آن پژوهش، دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای پژوهش است (خاکی، ۱۳۷۹، ۱۴۳-۱۴۲).
در این فصل به بیان روش پژوهش، جامعه آماری، روش نمونه گیری، ابزار جمع آوری داده ها و روایی و پایایی آن پرداخته می شود.
۳-۲ - روش پژوهش
از یک منظر، روش شناسی، مطالعه منظم و منطقی اصولی است که کاوش علمی را راهبری می کند. از این دیدگاه، روش شناسی به عنوان شاخه ای از منطق و یا حتی فلسفه است. دیدگاهی دیگر روش شناسی را شاخه ای از علم می داند. در مقابل، تالکوت پارسونز معتقد است که روش شناسی در اصل با روش های پژوهش تجربی نظیر آمارشناسی، مطالعه موردی، مصاحبه و غیره سروکار ندارد، بلکه ملاحظه زمینه های کلی برای اعتبار کار علمی است. روش شناسی نه دقیقاً یک رشته فلسفی و نه دقیقاً رشته ای علمی است. اندیشمندان مختلف براساس معیارهای گوناگون از قبیل هدف، زمان، ژرفایی، وسعت، کاربرد و میزان کنترلِ پژوهشگر تقسیم بندی هایی انجام داده و انواعی از پژوهشها را در آثار خود ارائه داده اند (طبیبی و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۱۵-۱۱۳).
از نظر زمان انجام پژوهش
از نظر نتایج پژوهش
از نظر فرایند اجرای پژوهش
از نظرمنطق اجرای پژوهش

 

    1. کاربردی

 

    1. بنیادی

 

    1. توسعه ای

 

    1. استقرایی

 

    1. قیاسی

 

    1. توصیفی

 

    1. تحلیلی

 

    1. اکتشافی

 

    1. پیش گویانه

 

    1. مطالعه میدانی

 

    1. کمی

 

    1. کیفی

 

    1. ترکیبی

 

    1. مقطعی

 

    1. طولی

 

از نظر هدف پژوهش
نمودار ۳-۱- طبقه بندی جامع روش های پژوهش
مأخذ: تدوین پایان نامه، رساله ، پروژه پژوهشی و مقاله علمی، طبیبی، ملکی و دلگشایی، ۱۳۸۸، ۱۱۵
۳-۳ - جامعه آماری پژوهش و روش نمونه گیری
نمونه عبارت است از مجموعه ای از نشانه ها که از یک قسمت، یک گروه یا جامعه ای بزرگتر انتخاب می شود، بطوریکه این مجموعه معرف کیفیات و ویژگی های آن قسمت، گروه یا جامعه بزرگتر است (حافظ نیا ، ۱۳۸۲).
نمونه آماری در این پژوهش تعداد ۱۳۶ نفر از کارشناسان و مدیران شرکت مدیریت تولید برق استان آذربایجان شرقی می باشد که برای پیدا کردن حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده خواهد شد. بدین ترتیب که در ابتدا اسامی کلیه کارکنان شاغل در سازمان دریافت و به نسبت کارکنان هر واحد تعداد نمونه متناسب تعیین شدند.

بررسی و ارزیابی نانوحسگر زیستی فیبر نوری جهت شناسایی مواد زیستی

نیز میسر شد. این حسگرها به لحاظ دارا بودن سایز نانومتری و کاربردشان در محیط های زیستی، نانوبیوسنسور (نانوحسگر زیستی) نامگذاری شدند. نانوحسگرهای زیستی الکترودهای بسیار کوچکی در اندازهء نانومتری و ابعاد سلولی هستند که از طریق تثبیت آنزیم های خاصی روی سطح آنها، نسبت به تشخیص گونه های شیمیایی یا بیولوژیک مورد نظر در سلول ها حساس شده اند. از این حسگرها برای آشکارسازی و تعیین مقدار گونه ها در سیستم های بیولوژیک استفاده می شود. این تکنیک، روش بسیار مفیدی در تشخیص عبور بعضی ملکول ها از دیواره یا غشای سلولی است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در طی دههء گذشته، با پیشرفت فناوری ساخت فیبر نوری و ساخت نانوفیبرها، در پژوهش های پزشکی و بیولوژیک نیز تحول عظیمی صورت گرفته و فناوری ساخت حسگرهای زیستی و دانش تولید نانومتریِ این ابزارها روزبه روز گسترش یافته است. این حسگرها به لحاظ استفاده از فیبر نوری در ساختارشان «حسگرهای نوری» نامیده شده اند و به دو دستهء شیمیایی و بیولوژیکی تقسیم می شوند. بسته به اینکه بخواهیم این حسگر را برای تجزیهء گونهء داخل سلول، مایع بیولوژیک بین سلولی یا داخل خون به کار ببریم، ابعاد نوک حسگر، زاویهء مخروطی شدن نوک آن و میزان نرمی پوشش روی فیبر متفاوت خواهد بود.
تولید نانوحسگرهای زیستی نوری
برای تهیهء این فیبر به عنوان نوک حسگر، می توانیم از دستگاه های مورد استفاده برای کشش فیبرهای نوری استفاده نماییم.
در این دستگاه از لیزر دی اکسید کربن برای گرم کردن فیبر و از وسیله ای برای کشش فیبر در جهت محور اصلی آن استفاده می شود. محققان موفق شده اند با تغییر دما و میزان نیروی کششیِ اعمال شده به فیبر، نوک هایی برای حسگرهای زیستی بسازند که قطرشان بین ۲۰ تا ۵۰۰ نانومتر است. این تکنیک سرعت بالا (حدود ۳ ثانیه) و روند تولید نسبتاً ساده ای دارد.
حسگرهای زیستی انواع مختلفی دارند اما مستقل از نوعشان همگی دارای سازو کاری مشترک اند. هر حسگر زیستی شامل دو بخش اصلی است: ۱/ عنصر تشخیص دهنده (recognition element) که برقراری پیوند شیمیایی با هدف را توسط ligand میسر می‌سازد، ۲/ انتقال دهنده (transducer) که وظیفه تبدیل سیگنال‌ها را بر عهده دارد.
حسگرهای زیستی به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می‌شوند. در حسگرهای زیستی مستقیم هدف بدون هیچ واسطه‌ای با لیگاند پیوند برقرار کرده و شناسایی می‌شود. اما در حسگر غیرمستقیم این کار توسط یک عنصر واسطه انجام می‌گیرد.
در انتخاب حسگر مناسب باید دقت داشت که سرعت و سادگی حسگرهای مستقیم نسبت به غیرمستقیم بیشتر بوده و هم چنین قابلیت استفاده در حالت غیر مستقیم را نیز دارد و می توان برای اندازه گیری تغییرات فیزیکی (خواص اپتیکی، الکتریکی و شیمیایی) از آن استفاده کرد.
حسگرهای زیستی به دو دسته اپتیکی و مکانیکی تقسیم می‌شوند که از انواع اپتیکی می توان به SPR(Surface Plasmon Resonator), LSPR, … اشاره کرد که به شکل‌های فیبری (tip & taper) وجود دارند و مورد بحث ما هستند. از انواع مکانیکی نیز می توان از MEMS, quartz plasmon resonator یاد کرد، که در ابعاد نانو کاربردهای بسیار زیادی دارند.
این حسگرها از سه بخش تشکیل شده‌اند.
۱.پذیرندهی زیستی یا عنصرِ زیستیِ حساس: یک مادهٔ زیستی (پادتن‌ها، اسید نوکلئیکها، آنزیم‌ها، سلول‌ها و دیگر ماده‌هایِ زیستی) که می‌تواند به صورتِ انتخابی تنها با مادهٔ خاصی واکنش نشان دهد.
۲.آشکارساز و مبدل: که پس از واکنشِ ماده‌ای خاص با پذیرنده‌هایِ زیستی، وارد عمل می‌شوند و می‌توانند نوع و مقدارِ واکنش را با روش‌هایِ مختلفِ فیزیکی-شیمایی کرده (مثلاً با بررسیِ تغییرهایِ الکتروشیمیایی، نوری، جرمی یا حرارتیِ قبل و بعد از واکنش) و به وسیلهٔ سیگنال‌هایِ مناسب به پردازنده ارسال کنند.
بخشِ پردازنده که همچنین مسئولیتِ نمایشِ نتیجهٔ فعالیتِ حسگر را نیز بر عهده دارد. به طور کلی می‌توان گفت حسگر زیستیها (زیست حسگرها) یک گروه از سیستمهای اندازه گیری می‌باشند و طراحی آنها بر مبنای شناسایی انتخابی آنالیتها بر اساس اجزا بیولوژیک وآشکارسازهای فیزیکو شیمیایی صورت می‌پذیرد. حسگرهای زیستی متشکل از سه جزء عنصر بیولوژیکی، آشکار ساز و مبدل می‌باشند. طراحی حسگرهای زیستی در زمینه‌های مختلف علوم بیولوژی، پزشکی در دو دهه گذشته گسترش چشمگیری داشته‌است.
فناوری حسگر زیستی در حقیقت نشان دهنده ترکیبی از علوم بیوشیمی، بیولوژی مولکولی، شیمی، فیزیک، الکترونیک و کامپیوتراست. یک حسگر زیستی در حقیقت شامل یک حسگر کوچک و ماده بیولوژیک تثبیت شده بر آن می‌باشد. از آنجا که حسگرهای زیستی ابزاری توانمند جهت شناسایی مولکول‌های زیستی می‌باشند، امروزه از آنها در علوم مختلف پزشکی، صنایع شیمیایی، صنایع غذایی، مانیتورینگ محیط زیست، تولید محصولات دارویی، بهداشتی و غیره بهره می‌گیرند. در واقع این حسگرها ابزاری توانمند جهت شناسایی مولکولهای زیستی می‌باشند.
حواس بویایی و چشایی انسان که به شناسایی بوها و طعمهای مختلف می‌پردازد و یا سیستم ایمنی بدن که میلیونها نوع مولکول مختلف را شناسایی می‌کند، نمونه‌هایی از حسگرهای زیستی طبیعی می‌باشند. در حقیقت حسگرهای زیستی ابزارهای آنالیتیکی بشمار می‌روند که می‌توانند با بهره گیری از هوشمندی مواد بیولوژیک، ترکیب یا ترکیباتی را شناسایی نموده، با آنها واکنش دهند. و بدین ترتیب یک پیام شیمیایی، نوری و یا الکتریکی ایجاد نمایند. بیشترین کاربرد حسگرهای زیستی در تشخیص‌های پزشکی و علوم آزمایشگاهی است، در حال حاضر حسگرهای زیستی گلوکز از موفق ترین حسگرهای زیستیی موجود در بازار بوده که برای اندازه گیری غلظت گلوکز خون بیماران دیابتی استفاده می‌شود. همانگونه که ذکر گردید، اساس کار یک حسگر زیستی تبدیل پاسخ بیولوژیکی به یک پیام است. حسگرهای زیستی مرکب از سه بخش ۱)دریافتگر زیستی یا بیورسپتور ۲) آشکارساز و ۳) مبدل می‌باشند.
دریافتگرهای زیستی که در حسگرهای زیستی مورد استفاده قرار می‌گیرند به شرح ذیل می‌باشند:
۱. آنزیم
۲. پادتن
۳. گیرنده‌های سلولی
۴. اسیدهای نوکلئیک DNA یا RNA
۵. میکروارگانیسم یا سلول کامل
۶. بافت
۷. گیرنده‌های سنتتیک
در این سیستمها اندازه گیری تغییرات فیزیکی وشیمیایی انجام شده در سطح بیورسپتور و تبدیل آن به انرژی قابل اندازه گیری توسط مبدل انجام می‌شود. همچنین هدایت سیگنالهای فرستاده شده از مبدل به پرداشگر، تقویت، آنالیز و در نهایت تبدیل آن به واحد غلظت توسط آشکار ساز انجام می‌گیرد. انواع متداول مبدل‌های مورد استفاده در حسگر زیستیها شامل:
۱) الکتروشیمیایی ۲) نوری (تابناکی، جذب و تشدید پلاسمون سطح) ۳) حساس به تغییر جرم و ۴) حرارتی می‌باشند.
به عبارتی دیگر یک حسگر زیستی به طور کلی شامل یک سیستم بیولوژیکی تثبیت شده می‌باشد که در حضور آنالیت مورد اندازه گیری باعث تغییر خواص محیط اطراف می‌شود. وسیله اندازه گیری که به این تغییرات حساس است، سیگنالی متناسب با میزان و یا نوع تغییرات تولید می کند که متعاقباً به سیگنالی قابل فهم برای دستگاه های الکترونیکی تبدیل می‌گردد. اختصاصیت و قدرت شناسایی یک آنالیت از میان دیگر آنالیتهای موجود در نمونه مورد آزمایش از ویژگی‌های یک حسگر زیستی می‌باشد. قابلیت انتخاب یک حسگر زیستی توسط بخش پذیرنده و مبدل آن تعیین می‌شود. بدین ترتیب مزایای حسگرهای زیستی بر سایر سامانه‌های اندازه‌گیری موجود را می توان در ۳ مورد زیر خلاصه نمود:
سیستم‌های اندازه گیری موجود توانایی سنجش مولکولهای غیرقطبیی که در بافتهای حیاتی تشکیل می‌گردند را ندارند در حالی که حسگر زیستیها می‌توانند این ترکیبات را شناسایی و سنجش کنند.
از آنجایی که مبنای کار حسگرهای زیستی بر اساس سامانه بیولوژیکی تثبیت و تعبیه شده در خود آنهاست، بنابراین آنها اثرات جانبی بر سایر بافتها ندارند.
کنترل پیوسته و بسیار سریع فعالیتهای متابولیسمی توسط این حسگرها امکان پذیر است.
حسگرهای زیستی بر اساس نحوه شناسایی آنالیت به دو گروه عمده تقسیم می‌گردند:
۱. حسگر زیستی با اساس شناسایی مستقیم پادگن (آنتی‌ژن): که واکنش پذیرنده با آنالیت مستقیما توسط حسگر شناسایی می‌گردد. عناصر بیولوژیک مورد استفاده در این گروه، گیرنده‌های سلولی و آنتی بادی‌ها می‌باشند.
۲. حسگر زیستی با اساس شناسایی غیر مستقیم پادگن: واکنش پذیرنده با آنالیت به طور غیر مستقیم توسط حسگر شناسایی می‌گردد. عناصر بیولوژیک مورد استفاده در این گروه ترکیبات نشاندار، مثل آنتی بادیها ی نشاندار شده و یا ترکیباتی با خاصیت کاتالیتیکی مانند آنزیم‌ها می‌باشند. توسعه حسگر زیستیها ازسال ۱۹۶۲ با ساخت الکترود اکسیژن توسط لی لند کلارک در سین سیناتی آمریکا برای اندازه گیری غلظت اکسیژن حل شده در خون آغاز شد. این حسگر همچنین بنام سازندهٔ آن گاهی الکترود کلارک نیز خوانده می‌شود. بعداً با پوشاندن سطح الکترود با آنزیمی که به اکسیده شدن گلوکز کمک می‌کرد از این حسگر برای اندازه گیری قند خون استفاده شد. بطور مشابه با پوشاندن الکترود توسط آنزیمی که قابلیت تبدیل اوره به کربنات آمونیوم را داراست در کنار الکترودی از جنس یون NH4 + زیست‌حسگری ساخته شده که می‌توانست میزان اوره در خون یا ادرار را اندازه گیری کند. این دو حسگر زیستی از مبدل‌های متفاوتی در بخش تبدیل سیگنال خویش استفاده می‌کردند. بطوریکه در نوع اول میزان قند خون با اندازه گیری جریان الکتریکی تولید شده اندازه گیری می‌شد (آمپرسنجانه=آمپرومتریک). و درنوع دوم اندازه گیری غلظت اوره بر اساس میزان بار الکتریکی ایجاد شده در الکترودها صورت می‌پذیرفت (پتانسیل‌سنجانه=پتانسیومتریک).
ویژگی‌های حسگرهای زیستی عناصر بیولوژیکی
همانطور که ذکر گردید حسگرهای زیستی سیستمهای اندازه گیری بسیار دقیق، حساس و اختصاصی می‌باشند و وجود بیورسپتورهای خاص علت ویژگیهای منحصر به فرد این سیستمهای اندازه گیری می‌باشد. در حقیقت اساس شناسایی وسنجش ترکیبات در این سیستمها، اتصال ویژه آنالیت مورد اندازه گیری به حسگر توسط بیورسپتورها می‌باشد. اهمیت این اجزا در عملکرد بسیار اختصاصی آنها نسبت به آنالیت خاصی است که بدین وسیله از مداخلهٔ مواد مزاحم که موجب عدم کارایی بسیاری از روش های اندازه گیری است، جلوگیری می‌کند. جزء بیولوژیک ممکن است واکنش سوبسترا را کاتالیز کند(آنزیم) یا به طور انتخابی به سوبسترا متصل شود. آنزیم‌ها یکی از متداولترین عناصر بیولوژیکی هستند که در این سیستمها مورد استفاده قرار می‌گیرند. عناصر بیولوژیکی عامل اصلی گزینش در زیست‌حسگر محسوب می‌شوند که عمدتا در سه گروه تقسیم بندی میگردندکه به شرح زیر می‌باشد:
پادتن
آنزیم
اسید نوکلئیک
ساختارهای سلولی/ سلول‌ها
روش‌های تثبیت اجزای زیستی:به منظور ساخت یک حسگر زیستی پایدار، باید جزء بیولوژیکی به طرز خاصی به مبدل‌ها متصل گردد، چنین فرآیندی را تثبیت گویند. برای این منظور پنج روش به شرح زیر ارائه شده‌است:
جذب سطحی
ریزپوشینه‌سازی
محبوس‌سازی
پیوند عرضی
پیوند کووالانسی
مبدل:، تغییر قابل مشاهده فیزیکی یا شیمیایی را به یک پیغام قابل اندازه گیری، که بزرگی آن متناسب با غلظت ماده یا گروهی از مواد مورد سنجش است، تبدیل می کند، چنین عملی ازتلفیق دو فرایند متفاوت حاصل می‌شود؛ این وسیله ویژگی و حساسیت مواد بیولوژیکی را با قدرت محاسبه گری ریزپردازشگر ترکیب می کند. بیشتر حسگر زیستیها از مبدل‌های الکتروشیمیایی ساخته شده‌اند. مبدل‌ها را می‌توان به انواع زیر تقسیم بندی نمود:
مبدل‌های نوری
مبدل‌های الکتروشیمیایی
مبدل‌های پیزوالکتریک
مبدل‌های گرمایی

مقایسه ویژگی‌های شخصیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی و دانشجویان عادی۹۳- قسمت ۷

N2خشم و کینه ورزی[۱۰۳]مقیاس خشم و کینه ورزی گرایش فرد به تجربه‌‌های خشم و حالت‌‌های وابسته به آن همچون احساس درماندگی و ناکامی را اندازه گیری می‌کند. این مقیاس آمادگی فرد به احساس خشم را اعم از اینکه بصورت آشکار بروز کرده یا به بطور نهفته در فرد باقی بماند، نشان می‌دهد. بروز کردن یا نکردن خشم به سطح نمره ی فرد در شاخص توافق بستگی دار. در هرصورت می بینیم که در افراد نا موافق معمولاً نمره این مقیاس هم بالا می‌رود. افراد نمره پایین افرادی راحت بوده و به آسانی دچار احساس خشم نمی‌شوند.
N3افسردگی[۱۰۴]: این مقیاس تفاوت‌های بین فردی بهنجار را در تجربه کردن حالت افسردگی اندازه‌گیری می‌کند. افراد نمره بالا، مستعد احساس گناه، غم، ناامیدی و تنهایی هستند. آنها به راحتی نا امید و سرخورده می‌شوند. افراد نمره پایین به ندرت چنین احساساتی را تجربه می‌کنند، اما ضرورت ندارد که افراد سر زنده و سرخوشی باشند (چنین ویژگی معمولاً با برون گرایی هماهنگ است).
N4هشیاری به خویشتن یا شرم[۱۰۵]: حالت‌‌های هیجانی شرم، خجالت و دستپاچگی ناشی از این حالت‌ها، رکن اساسی این مقیاس را می‌سازند. افراد هوشیار به خویشتن افرادی هستند که در موقعیت‌های بین فردی راحت نیستند، در سر بسر گذاشتن دیگران حساس بوده و مستعد احساس حقارت هستند. این افراد معمولاً خجالتی بوده و داری اضطراب اجتماعی (فنیک اشتاین، شییر و باس ۱۹۷۵)، در جمع‌‌های بزرگ، اما نه در رابطه‌ی تک به تک با افراد هستند. افراد نمره پایین ضرورت ندارد که در موقعیت‌های اجتماعی (مانند سخنرانی در برابر جمع) و مهارت‌های اجتماعی خوب باشند. به زبان ساده‌ای افراد در موقعیت‌های اجتماعی بر آشفته و مضطرب نیستند.
N5تکانشوری[۱۰۶]: در آزمون NEO PI-R تکانشوری یعنی ناتوانی در کنترل کشش‌ها و هوس‌ها. سازندگان آزمون بر این فرض هستند که در این زمینه، میل و خواهش آنها (مانند غذا، سیگار و مالکیت چنان قوی است که فرد نمی‌تواند در برابر آنها مقاومت کند، ‌هر چند می‌داند که پس از رفع میل از کردار خود پشیمان خواهد شد. افراد نمره پایین معمولاً به راحتی می‌توانند در برابر چنین هوس‌هایی مقاومت کنند، جون ظرفیت بالایی از این تحمل دارند واژه ی تکانشی از سوی بسیار از نظریه پردازان به بسیاری از ویژگی‌ها نامرتبط با هم گفته شده است. در NEO PI-R تکانشوری را نباید به حالت‌‌های خودجوش، خطر پذیری، یا اتخاذ تصمیم‌گیری‌های سریع نسبت داد.
N6: آسیب پذیری از استرس[۱۰۷]: آخرین مقیاس N آسیب پذیری به استرس است. کسانی که در این مقیاس نمره بالایی می گیرند، این احساس را دارند که نمی‌توانند با استرس‌‌های روزمره انطباق مناسبی داشته باشند. پس در موقعیت‌های فوق العاده و استرس زا بطور اجباری به دیگران متوسل شده یا نامید و آشفته و پریشان می‌شوند. افراد نمره پایین این توانایی را در خویش می‌بینند که در رویارویی با موقعیت بغرنج خود را کنترل کنند.
E: مقیاس‌‌های برونگرایی
E1: صمیمیت[۱۰۸]: صمیمیت یکی از مقیاس‌های برونگرایی است که بیشترین ارتباط را باکیفیت رابطه بین فردی دارد افراد صمیمی و با محبت که ارتباط دوستانه‌تری بادیگران دارند، در این مقیاس نمره بالایی می‌آورند این افراد صادقانه دیگران را دوست دارند و به آسانی با دیگران مراوده و رفاقت برقرار می سازند. افراد نمره پایین ضرورتاً افرادی کینه توز و یا بدون احساس همدردی نیستند، بلکه آنها افرادی رسمی و محافظه کار بوده و مایلند با دیگران در فاصله ای نسبی قرارداشته باشند. صمیمیت یکی از مقیاس‌های E است که با شاخص توافق نزدیکترین نسبت را دارد، اما از احساس عاطفی نزدیک بودن با دیگران، متفاوت از آن است.
E2: جمع گرایی[۱۰۹]: دومین جنبه‌ی E جمع گرایی است (برتری دادن به همراهی با دیگران). افراد جمع گرا از بودن با دیگران لذت می برند و در هنگام بودن در جمع احساس شادمانی می‌کنند. افرادی دارای نمره پایین در این مقیاس ترجیح می‌دهند تنها باشند و حتی از بودن درجمع دیگران بطور آگاهانه و فعال می پرهیزند.
E3: قاطعیت[۱۱۰]: افراد دارای نمره بالا افرادی مسلط، با تحکم و از نظر اجتماعی پیشرو و پیشگام به شمار می‌آیند. آنها بدون تردید حرف می زنند و اغلب در گروه نقش رهبر را به عهده می گیرند افراد نمره پایین ترجیح می‌دهند که بجای قرار گرفتن در “متن” اجتماعات و مهمانی‌ها، در “زمینه‌ی” این موقعیت‌ها قرار داشته باشند و بیشتر علاقه‌مندند به جای سخنگو، شنونده باشند.
E4: جنب وجوش (فعالیت)[۱۱۱]: نمره ی بالا در این مقیاس در کسانی دیده می‌شود که دارای آهنگ سریع در حرکت‌ها هستند، آنها معمولاً پرانرژی بوده و همیشه مشغول فعالیت هستند. این افراد معمولاً زندگی پر تحرکتی دارند. افراد نمره پایین در این مقیاس دارای آهنگ حرکتی کندتر و آرامتری هستند; هرچند این افراد ضرورتاً انسان‌های تنبل و سهل انگاری به شمار نمی‌آیند.
E5: هیجان خواهی[۱۱۲]: افرادی دارای نمره ی بالا در این مقیاس کسانی مشتاق و حریص برای هیجان و تحریک هستند. این افراد رنگ‌های روشن و محیط‌‌های شلوغ را دوست دارند. مقیاس هیجان خواهی با برخی از جنبه‌‌های «حس جویی» که زوکرمن (۱۹۷۹) آنها را توصیه می‌کند، بسیار نزدیک است. افراد دارای نمره پایین احساس نیاز به هیجان نمی‌کنند و شیوه ای از زندگی را ترجیح می‌دهند که برای افراد دارای نمره بالا در این مقیاس کسل کننده است
پایان نامه - مقاله - پروژه
E6: هیجان‌های مثبت[۱۱۳]: آخرین مقیاس E است که تمایل به تجربه‌ی هیجان‌های مثبت همچون شادی، لذت، عشق و هیجان را می‌سنجد. افرادی دارای نمره بالا در این مقیاس به راحتی می‌خندند. این افراد دارای روحیه ای شاد و خوشبین هستند. البته افراد دارای نمره پایین افرادی ضرورتاً ناشاد نیستند، بلکه صرفاً افراد شلوغ و پر سر و صدا و با روحیه‌ای نیستند. پژوهش‌ها (کاستا و مک ری ۱۹۸۰a) نشان می‌دهد که شادمانی و میزان رضایت از زندگی با N و E در ارتباط است و هیجان‌‌های مثبت بیش از همه با پیش بینی شادمانی ارتباط دارد.
O: مقیاس‌های باز بودن یاانعطاف پذیری
مقیاس‌های باز بودن (O) به جنبه‌ها و محدو‌های تجربی که فرد در برابر آنها باز است اختصاص داده شده است. افراد دارای نمره بالا در مقیاس تخیل (نخستین مقیاس این شاخص) از تخیلات غنی، متنوع و جدید لذت می برند و افراد دارای نمره بالا در مقیاس نظریات نیز شیفته اندیشه‌‌های غنی، متنوع و جدید هستند. در متون روانشناسی، از این جنبه «باز بودن به…. » (تجربه‌ها، نظرات و…) یاد می‌شود. بر همین اساس، مک ری و کاستا (۱۹۸۹) اشاره کرده اند که در آزمون MBTI (مایرز – بریکس ۱۹۸۵) مقیاس TF «نوع عاطفی» ارتباط مستقیمی با مقیاس باز بودن به عواطف دارد.
O1تخیل[۱۱۴]: افراد باز به تخیل، تصورات روشن و زندگی تخیلی فعالی دارند. این افراد به دنبال خیال، نه به عنوان یک سازوکار فرار، بله برای ایجاد یک دنای درونی زیبا و جالب علاقه مند‌ند. این افراد تخیلات خود را شکل داده و روی آن تعمق می‌کنند و بر این باورند که تصورات به غنای زندگی و خلاقیت عمق بیشتری می‌دهد. افراد دارای نمره‌‌های پایین دارای افکار عادی‌تری بوده و ترجیح می‌دهند که ذهنیت خود را تحت کنترل داشته و روی وظایف و کار‌های خود تمرکز کنند.
O2زیبایی شناسی[۱۱۵]: افراد دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس احساس ژرفی به هنر و زیبایی دارند. این افراد با شعر تهیج می‌شوند، جذب موسیقی می‌شوند و عاشق هنر هستند. این افراد ضرورتاً هنرمند نیستند. همچنین، ممکن است افراد با سلیقه ای نیز در زمینه ی شعر، موسیقی و یا هنر نیز نباشند، اما برای بیشتر آنها علاقه به هنرها موجب افزایش اطلاعات و قدرت تحسین آنها از هنر (در مقایسه با افراد دارای نمره‌‌های متوسط) می‌باشد. افراد دارای نمره‌‌های پایین تقریباً به هنر و زیبایی بی علاقه هستند.
O3عواطف[۱۱۶]: باز بودن به عواطف و احساسات یعنی اینکه فرد دارای قدرت خوبی برای درک عواطف و هیجان‌های شخصی بوده و دیگاه مثبتی به هیجانها به عنوان یکی از ابعاد مهم زندگی شخصی دارد. افراد دارای نمره‌‌های بالا بیشتر از دیگران دارای تجربه‌‌های عمیق‌تر و حالات هیجانی متمایز و تفکیک شده هستند. شدت شادی و غم آنها بیشتر و برجسته‌تر از دیگران است. افراددارای نمره‌‌های پایین عوطفی یک نواخت (سطحی) داشته و بر این باوند که حالت‌‌های عاطفی و احساسی در زندگی اهمیت چندانی ندارد.
O4: کنش‌ها[۱۱۷]: باز بودن در رفتار فرد، به شکل علاقه مندی به داشتن فعالیت‌های مختلف، رفتن به محل‌های جدید، و یا حتی خوردن غذا‌های غیر معمولی نمایان می‌شود. افراد دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس، رویارویی با پدید‌های جدید و متنوع را به موارد معمولی و شناخته شده ترجیح می دهند. در خلال زمان این افراد ممکن است دارای مشغولیت‌های متنوعی باشند. افراد نمره‌ی پایین در برابر تغییرات مقاوم هستند و ترجیح می‌دهند که به موارد امتحان شده ی قبلی خود پایبند باشند.
O5: دیدگاه‌ها[۱۱۸]: کنجکاوی‌های روشن فکرانه یکی از جنبه‌‌های باز بودن است که از دیر باز مورد توجه قرار گرفته است (فیسک ۱۹۴۹). این ویژگی نه تنها علاقه‌‌های روشن فکرانه ی فعال را فقط برای جنبه‌‌های قضیه پیگیری می‌کند، بلکه مشتاق و علاقه مند به داشتن ذهنیت باز و درک جنبه‌‌های نوین و احتمالاً نظرات غیر معمولی است. افراد دارای نمره ی بالا از دیدگا‌های فلسفی م از چالش با معماها لذت می برند. باز بودن به نظرات الزاماً به معنای داشتن هوش بر‌تر نیست؛ هرچند خود می‌تواند به رشد توانایی‌های هوشی بالا منجر شود. افراد دارای نمره‌‌های پایین در این مقیاس دارای کنجکاوی محدودی هستند و چنانچه افرادی دارای هوش بالا باشند، توجه محدودی به موضوعات خاص دارند.
O6: ارزشها[۱۱۹]: باز بودن به ارزشها یعنی آمادگی برای باز بینی ارزش‌های اجتماعی، سیاسی و مذهبی. افراد «بسته » به این موضوع‌ها عموماً در برابر «منابع قدرت» و عادات و رسوم اجتماعی، گذشته از گرایش حزبی و سیاسی محتفظه کار هستند. باید توجه داشت که باز بودن به ارزشها در نقطه مقابل دگماتیس قراردارد (روکیج ۱۹۶۰).
A مقیاس‌‌های توافق یا دلپذیر بودن
A1اعتماد[۱۲۰]: نخستین مقیاس توافق به شمار می‌رود. افراد دارای نمره‌‌های بالا بر این فرض هستند که «دیگران قابل اعتماد‌ند و حسن نیت دارند» افراد دارای نمره‌‌های پایین در این مقیاس، به دیگران بدبین و بدگمان هستند و آنها را «ناصادق و خطرناک» می‌شمارند.
A2: سادگی (رک گویی)[۱۲۱]: افراد ساده مانند افرادی دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس، ساد، مخلص، و بی‌ریا هستند. افراد دارای نمره‌‌های پایین مایند که دیگران را با تملق و چاپلوسی، ‌حیله یا فریب دست بیندازند. چنین افرادی بر این باورند که این ترفندها لازمه‌ی مهارت‌های اجتماعی بوده و معتقدند که افراد ساده انسانهایی کوتاه فکرند. هنگام تفسیر این مقیاس (همچون دیگر مقیاسه‌ی A و C) باید به همسویی دیگر مقیاس‌هایی که نشان دهنده‌ی ارتباط فرد با دیگران هستند، توجه شود. افراد دارای نمره‌‌های پایین در این مقیاس بیشتر تمایل دارند که از حقیقت تفره رفته و در نشان دادن احساسات درونی خود مقاومت نشان دهند، اما نباید چنین تمایلی را حمل بر نبود صداقت و یا سوء استفاده از دیگران دانست همچنین نباید این مقیاس را به تنهایی به عنوان عامل دروغ سنجی و یا مقیاس اعتبار آزمون ویا مقیاسی برای سنجش راستگویی فرد برای استخدام در مؤسسه یا موارد مشابه بکار گرفت.
A3: نوع‌دوستی[۱۲۲]: افرادی دارای نمره‌‌های بالا در مقیاس نوع دوستی به طور فعال و به گونه‌ای سخاوتمندانه، به منافع دیگران اهمیت داده و مشتاق کمک به افراد نیازمندند. افراد دارای نمره‌‌های پایین در این مقیاس، تا اندازه‌ای خود محور بوده و مایل نیستند که درگیر مسائل دیگران شوند.
A4: تبعیت (همراهی)[۱۲۳]: این مقیاس A با واکنش فرد به تعارض‌‌های بین فردی در ارتباط است. از این نظر، افراد نمره بالا با دیگران تفاوت دارند. آنها می‌توانند پرخاشگری خود را کنترل کرده و برای بخشیدن و فراموش کردن خطاها آمادگی دارند. آنان افرادی مطیع هستند که فروتنی و تعادل در وجود آنهاست. افراد دارای نمره‌‌های پایین افرادی پرخاشگر بوده و رقابت با دیگران را بر همکاری و رفاقت ترجیح می‌دهند و در نشان دادن خشم خود در مواقع ضروری تردید ندارند.
A5: تواضع[۱۲۴]: افراد دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس افرادی فروتن و دارای توانایی در نادیده گرفتن (منافع خود) هستندهرچند این افراد ضرورتاً کمبود اعتماد به نفس ندارند. افراد دارای نمره‌‌های پایین بر این باورند که از بسیاری از افراد دیگر برترند و از خود راضی یا متکبر به نظر می رسند. جنبه‌‌های بیمار گونه ی این ویژگی در شخصیت‌های خود شیفته دیده می‌شود.
A6نرمش در برابر دیگران (درک دیگران –دلرحم بودن)[۱۲۵]: این مقیاس وجود همدلی و توجه به دیگران را اندازه‌گیری می‌کند. افراد دارای نمره‌‌های بالا در جهت نیاز‌‌های دیگران فعال بوده و بر جنبه‌‌های انسانی سیاست‌های اجتماعی تأکید دارند. افراد دارای نمره‌‌های پایین افرادی سر سخت‌تر از دیگرانند و کمتر تحت تأثیر رحم و شفقت دست به بخشندگی می زنند. این افراد خود را واقع بین ودارای تصمیمات منطقی و بر اساس واقعیت‌های موجود می شناسند.
C: مقیاس‌های وجدانی بودن
C1: شایستگی-کفایت[۱۲۶]: شایستگی به احساس فرد به توانایی ها، عقل، تدبیر و تأثیر بر محیط باز می‌گردد. افراد دارای نمره بالا در این مقایس این احساس را دارند که برای رویارویی با مسائل زندگی آمادگی کافی دارند. افراد دارای نمره‌‌های پایین از توانایی‌‌های خویش ارزیابی منفی داشته و احساس می‌کنند که در روارویی با مشکلات (روز مره) دارای ضعف هستند و نمی‌توانند در برابراین مشکلات توانایی‌‌های لازم خود را نشان دهند. از این میان همه ی مقیاس‌های C، شایستگی ارتباط بیشتری با عزت نفس (اعتماد به نفس) و اتکا به خود دارد (کاستا، مک ری و دی ۱۹۹۱).
C2: نظم[۱۲۷]: افراد دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس تمیز منظم و دارای سازماندهی مناسب رفتاری هستند. این افراد وسایل را در محیط مناسب خود قرار می‌دهند. افراد دارای نمره‌‌های پایین نمی‌تواننده منظم باشند و خود را افرادی فاقد برنامه ی مشخص کوتا مدت یا طولانی مدت می دانند. در انت‌های بالای طیف این مقیاس، افرادی با اختلال وسواس قرار می گیرند.
C3: وظیفه شناسی[۱۲۸]: به این معنی، وجدانی بودن «‌نظارت وجدان برکنش‌های فردی‌» و این جنبه‌ی C با مقیاس وظیفه شناسی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. افراد دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس به شدت به اصول اخلاقی خود پایبندند و در حد افراطی به تعهدات اخلاقی خود عمل می‌کنند. افرادی دارای نمره‌‌های پایین آسانتر از دیگران با این مسائل برخورد می‌کنند و ممکن است تا حدی غیر مسئول و بی ثبات باشند.
C4: تلاش برای موفقیت[۱۲۹]: افرادی که در این مقیاس نمره بالا می گیرند دارای سطح توقعات بالا هستند و تلاش زیادی برای تحقق این سطح از خود نشان می‌دهند. اینها افراد پر تلاش سالمی هستند که اهداف مشخصی در زندگی دارند. افراد دارای نمره‌‌های بسیار بالا در این مقیاس برای حرفه خود سرمایه گذاری زیادی کرده و اصطلاحاً افرادی معتاد به کار شناخته می‌شوند، اما افراد دارای نمره‌‌های پایین افرادی بی رمق، بی حال و احتمالاً تنبل هستند. این افراد برای موفق شدن خود کار نمی‌کنند. آنان فاقد جا طلبی بوده و ممکن است انسان‌های بی‌هدفی به نظر برسند. البته خود این افراد به کاستی و کم بودن تلاش خود برای موفقیت اعتراف می‌کنند.
C5: نظم درونی (پیگیری) منضبط بودن[۱۳۰]]با توجه به معادل انگلیسی آن شاید بهتر بود که اصطلاح “خود نظم بخشی ” برای این عنوان برگزیده شود. اما در کنار C2 که نظم مورد اشاره در این بحث را مورد نظر قرار می‌دهد. در اینجا بیشتر مورد علاقه درونی فرد برای ایجاد نظم و نظام در رفتار و پیگیری امور مورد نظر است. از این رو، واژه نظم درونی که نشان دهنده نقطه ی مقابل نظم برونی است برگزیده شده است].
این واژه یعنی اینکه فرد بتواند یک کار را آغاز کند و با وجود سختیها و مشکلات آن را به پایان برسانند. افراد دارای نمره‌‌های پایین در آغاز کارها تعلل کرده و اصطلاحاً امروز و فردا می‌کنند و به آسانی نا امید شده و کار را متوقف می‌کنند. افراد دارای نظم درونی کم، به آسانی به تکانشی شدن (از کوره در رفتن) گیج و سردر گم می‌شوند. تکانشوری زیاد و نظم درونی کم، هردو نشانگر ضعف در کنترل خویشتن است، اما می‌توان بطور عینی این دو را از هم جدا کرد. افرادی با تکانشوری بالا نمی‌توانند در برابر آنچه که نمی خواهند انجام دهند، مقاومت کنند، در حالی که افراد با نظم درونی کم نمی‌توانند خود را به انجام کاری که می خواهند انجام دهند، وادار کنند. در اولی فرد به ثبات هیجانی نیاز دارد و در دومی به انگیزش.
C6: انعطاف ناپذیری[۱۳۱]: آخرین مقیاس وجدانی بودن، انعطاف ناپذیری (یعنی گرایش به تفکر دقیق پیش از عمل و نبود انعطاف پذیری در برنامه‌ها) است. افراد دارای نمره‌‌های بالا در این مقیاس محتاط و انعطاف ناپذیرند. افراددارای نمره ی پایین افرادی عجول و اصطلاحاً دست پارچه هستند که اغلب بدون در نظر گرفتن نتیجه فکر می‌کنند و یا دست به کار می زنند. با دید خوش بینانه می‌توان گفت افراد نمره پایین افراد خود جوشی بوده و می‌توانند در مواقع ضروری به سرعت تصمیم گیری کنند.
نمودار ۳-۱- کانون اصلی هریک از عوامل پنجگانه (به نقل ازwww. handresearch. com)
نمودار ۳-۱نشان دهنده کانون اصلی هریک از عوامل پنجگانه (۱-روان آزردگرایی=عدم ثبات هیجانی ۲- برون‌گرای= تمرکز برجهان خارج ۳-گشودگی=تمرکز بر امور جدید۴-موافق بودن=تمرکز بر دیگری۵-با وجدان بودن=تمرکز برنتایج) می‌باشد.
۳-۴- شیوه اجرا و روش های آماری
بعد از انتخاب تصادفی آزمودنی ها، پرسشنامه‏ها در وقت استراحت به صورت فردی به آنها ارائه شد. در دستورالعمل آزمون ها، ضمن ارائه راهنمایی در مورد نحوه پاسخگویی، به این نکته اشاره شد که درج نام و نام خانوادگی ضرورتی ندارد. هنگام اجرا، پرسشنامه‏ها به گونه‌ای آماده شده بود که همه آزمودنی‏ها نخست به پرسشنامه پنج عامل و بعد پرسشنامه مشخصات فردی پاسخ دهند.
۳-۴-۱- نحوه تکمیل پاسخنامه ها
در این پرسشنامه انتظار بر این است که به تمام سؤالات پاسخ داده شود، در بررسی پاسخنامه اگر سؤال یا سؤالاتی بی پاسخ مشاهده شود آرمودنی تشویق می‌شود که سؤالات مذکور را تکمیل نماید. در مواردی که آزمودنی نتواند تصمیم بگیرد که چه پاسخی به سؤال خاصی بدهد یا معنی یک سوال برای وی مشخص نباشد می‌تواند در چنین مواردی از پاسخ خنثی استفاده کند.
در آخر پاسخنامه سؤالی تحت عنوان «آیا به تمام سؤالات پاسخ داده اید؟» آمده است، منظور از پرسش این سؤال آن است که این امر مهم را به آزمودنی یادآور نماید که سؤالات بدون پاسخ را تکمیل نماید و کنترل مجددی بر پرسشنامه داشته باشد. اگر آزمودنی پاسخ «نه» به این سؤال بدهد آزمایشگر ممکن است در صدد علت این امر بر آید و در مورد سؤالات بی پاسخ آموزش‌هایی را به آزمودنی بدهد. اگر در پاسخ نامه سوالات زیادی بدون پاسخ باشد آن پاسخنامه از اعتبار لازم برخوردار نبوده و در نتیجه تصحیح نمی‌شود.
۳-۵- طرح تحقیق
با توجه به مسئله و فرضیات مطرح شده این بررسى یک تحقیق پس رویدادى و از نوع على مقایسه‏است که با هدف مشخص کردن تاثیر ویژگی‌های شخصیتی و عوامل دموگرافیک بر عملکرد تحصیلی دانشجویان مدد جو وعادی اجرا می‌گردد.
۳-۵-۱- متغیرها
۱-شخصیت

با عنوان مذهب و باروری (مقایسه باروری اهل سنت و شیعه شهرستان مهر، بخش گله دار)- قسمت ۲۶

 

      • باروری[۳۸] : در این تحقیق باروری تنها متغیر وابسته ما محسوب می شود. تولد در مفهوم جمعیت شناسی به معنی تعداد موالید زنده در یک جمعیت خاص و طی یک زمان معین می باشد (محمودیان: ۱۳۸۳: ۱۳). در این مطالعه که در زمینه باروری اختلافی انجام می شود ما از دو میزان باروری، باروری کل[۳۹]( ,(TFRفرزندان زنده بدنیا آمده[۴۰]((CEB استفاده کرده ایم. فرزندان زنده بدنیا آمده میزان باروری نسلی است و باروری کل نشان دهنده میزان مقطعی باروری است که برای مطالعه باروری فعلی مناسب است (کوششی، ۱۳۷۸: ۱۷۹-۱۷۳). CEB یا فرزندان زنده بدنیا آمده، تعداد کل فرزندان زنده بدنیا آمده یک زن از زمان اولین ازدواج تا پایان دوره تولید مثل که سن ۴۹ می باشد است.TFR یا باروری کل، خلاصه ای از کل میزانهای باروری است که از جمع میزانهای باروری ویژه سنی برای هر سن مفرد بدست می آید.

    دانلود پایان نامه

 

    • مذهب : دورکیم مذهب را دستگاهی همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور مقدس معرفی می کند. این باورها واعمال همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد، متحد می کند (شایان مهر، ۱۳۷۷: ۴۸۷). در دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، مذهب[۴۱] فرقه ای دینی که پویایی احیاگرایانه خود را از دست داده و به صورت یک هیات مادی درآمده است وتعداد قابل توجهی از افراد از آنها پیروی می کنند تعریف شده است (همان،۴۸۸). مذهب تنها متغیر مستقل ما می باشد که به دنبال تبیین رابطه آن با باروری هستیم. در این تحقیق علاوه براینکه مذهب افراد به صورت سنی وشیعه پرسیده می شود، میزان پایبندی یا به عبارتی تعلقات مذهبی افراد نیز سنجیده می شود. گنجاندن این سوال به این منظور است که اولاً میزان وابستگی مذهبی درهر دو گروه سنجیده شود و پاسخ به این سوال که، آیا وابستگی مذهبی نیز می تواند نواسانات باروری را تبیین نماید؟

 

    • متغیرهای کنترل : به منظور بررسی دقیق تاثیر مذهب بر باروری می بایست بعضی ازمتغیرها را کنترل می کردیم تا تاثیر مذهب نمایان شود. این متغیرها در سه دسته متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی دسته بندی می شوند.

 

متغیرهای اقتصادی:

 

متغیر تعریف مفهومی
درآمد مجموعه عایدات نقدی و غیر نقدی اعضای خانوار د هر ماه می باشد.
هزینه میزانی از درامد که ماهانه برای خرید لوازم مختلف اختصاص داده می شود
لوازم منزل آن دسته از وسایل زندگی که در زندگی امروز بعنوان نیاز می باشد.

متغیرهای اجتماعی:

 

متغیر تعریف مفهومی
تحصیلات سطح و مرتبه تحصیلی افراد در نظام آموزشی کشور.
نوع ازدواج تمایل افراد به گزینش همسر در دایره خویشاوندی.
استقلال زنان گونه ای از زناشویی که همسر نیز از حقوق و تکالیفی برابر برخوردار است.
ترجیح جنسی تمایل به داشتن ترکیب جنسی معین فرزندان در خانواده.

بدست آوردن دیتاهای ژئوتکنیکی لازم جهت طراحی کی وال، احیای اراضی و بهبود زمین در بخشی از بندر شهید رجائی۹۳- قسمت ۳

الف-شناورسازی ارتعاشی
ب-لوله ارتعاشی
ج-جایگزینی ارتعاشی
۲-۵-۳-۳- تراکم دینامیکی
تراکم دینامیکی یکی از روش های بهسازی خاک است که با تکرار کوبیدن ضربه به زمین انجام می گردد ، با توجه به اینکه رفتار خاک همراه با روش های متفاوت زیادند ، بایسته است هم روشها و هم رفتار خاک به طور کامل شناخته شود.
رفتار خاکهای دانه ای در برابر این ضربات مشخص است هنگامیکه لایه زیر تراز آب زیرزمینی بوده و ضربه ای وارد میگردد این ضربه به آب منتقل شده و باعث افزایش فشار آب حفره ای میشود و به نوعی روانگرائی اتفاق می افتد و همین باعث افزایش دانسیته خاک در یک زمان کوتاه میگردد. که خود باعث افزایش ظرفیت باربری خاک وکاهش احتمال نشست خاک میگردد. ولی در مقابل هرچه درصد ریز دانه ای خاک بیشتر شود یا خاک ریزدانه شود رفتار پیچیده تر خواهد شد. همچنانکه در مطالعات مختلف گفته شده است تئوری تحکیم مربوط به خاکهای ریزدانه بوده و بیان میدارد که در اثر بار استاتیکی به خاک آب منفذی به مرور زمان از خاک خارج و در نتیجه مقاومت خاک افزایش می یابد. هنگامیکه لایه های ریزدانه بالای تراز آب زیر زمینی واقعند با ضربات سبکتری نیز میتوان به بهسازی چشمگیری رسید. جهت درک بیشتر رفتار این نوع خاکها هنگام تراکم دینامیکی بایستی به چهار نکته زیر توجه کرد.
۱- قابلیت تراکم پذیری خاکهای ریزدانه اشباع ناشی از وجود حبابهای ریز گاز است.
۲- در اثر ضربه های مکرر روانگرایی تدریجی در خاک اتفاق می افتد.
۳- در اثر ایجاد ترکهای شعاعی زایل شدن فشار آب منفذی تسریع می شود.
۴- بندش بازیافتی[۸] خاک باعث افزایش مقاومت خاک بعد از کوبش می شود.
۲-۶-آزمایشهای مورد نیاز جهت کنترل بهسازی خاک:
جهت کنترل بهسازی صورت گرفته توسط هرکدام از روش های بخش ۲-۴، نیاز است یک سری آزمایشات به صورت درجا و آزمایشگاهی صورت گیرد، با توجه به اینکه تهیه یک نمونه دست نخورده با ابعاد مشخص و در اعماق مورد نظر جهت انجام تستهای آزمایشگاهی مشکل و هزینه بردار و در پاره ای شرایط غیر ممکن است، بنابراین معمول است تستهای درجا را ملاک عمل قرار شود و در کنار آنها از تستهای آزمایشگاهی جهت تکمیل نتایج استفاده گردد. تعدادی از تست های درجا در جدول ۲-۳ ارائه شده است.
پایان نامه - مقاله
جدول ۲-۳- روش های مختلف بهسازی زمین

 

نوع خاک نوع آزمایش توصیف
چسبنده غیرچسبنده
*   برش پرده ای[۹] آزمایشهای صحرایی که در حین انجام پروژه کاربرد دارد
* * نفوذ مخروط
* * پرسیومتری
  * بارگذاری صفحه ای
  * آزمایشات پمپاژ
 
مداحی های محرم