ایدئولوژیها و پارادایمهای حاکم بر اذهان افراد جوامع انسانی، میتوانند جهت تغییرات نهادی و عملکرد نهادها را متاثر سازند.
نهادگرایی و توسعه
توسعه اقتصادی منوط به این خواهد بود که نهادهای موجود در کشور برای توسعه اقتصادی مناسب هستند یا خیر؟ اگر در جامعه نهادها مشوق تولید باشند، ثروت تولید شده در جامعه بیشتر میشود و جامعه رشد میکند و ثروت ملل افزایش مییابد.
نهاد دین
دین حقیقی فراتر از یک نهاد اجتماعی میباشد. اگر دین نهادی نخستین و اولیه به حساب آید که دیگر نهادها نسبت به آن نهاد ثانوی و تابع به حساب آیند، نه نهادی مستقل و در عرض آن، در این صورت مجال واسعتری برای تاثیرگذاری دین بر نهادهای اجتماعی وجود خواهد داشت، بطوری که دین قادر به ایجاد برخی از نهادها و یا ارزشگذاری، الگودهی و سازماندهی نقش و کارکردهای آنها خواهد بود.
فصل سوم:
مروری تاریخی بر وضعیت نهاد داد و ستد بینالمللی در قبل و بعد از ظهور اسلام
۱- ۳. مقدمه
هدف این فصل مروری تاریخی بر وضعیت نهاد داد و ستد بینالمللی است. بر مبنای دستگاه نظری انتخابی، تئوری نهادها، این پژوهش بدین نکته توجه داد که وضعیت فعلی نهاد داد و ستد بینالمللی تحت تاثیر یا به عبارتی تخصصیتر وابسته به مسیر تاریخی آن میباشد. در چارچوب این دستگاه نظری (نهادگرایی) تاریخ مهم است. نورث این مطلب را چنین بیان میکند، اهمیت تاریخ صرفاً به این دلیل نیست که میتوانیم از گذشته بیاموزیم، بلکه به دلیل آن است که حال و آینده به واسطهی تداوم نهادهای یک جامعه با گذشته پیوند دارد (نورث، همان، ص۱۳). گذشته انتخابهای امروز و فردا را شکل میدهد و گذشته را فقط در قالب حکایت تحول نهادی میتوان فهمید (همان). بنابراین این مرور تاریخی تا حدودی میتواند گویای چرایی وضعیت فعلی نیز باشد. بدین منظور در این فصل قصد داریم نهاد داد و ستد بینالمللی را در قبل و بعد از ظهور اسلام، توصیف نماییم. در این فصل قصد نداریم تاثیر متغیر (های) مستقلی را بر متغیر (های) وابسته مورد بررسی قرار دهیم، بلکه صرفاً به بیان چگونگی نهاد داد و ستد بینالمللی در طول تاریخ خواهیم پرداخت و بیان خواهیم کرد که از زمان های دور تا به امروز روابط تجاری چگونه بوده است و چه مسیری را طی کرده، تا امروز به شکلی که هست، درآمده است. به بیان دیگر بیان خواهیم کرد که تجارت بین چه کشورها یا مناطقی وجود داشته، چه کالاهایی بین آنها داد و ستد میشده و وضعیت این نهاد چگونه بوده، آیا مورد توجه بوده و رونق داشته یا دچار رکود بوده است؟
۲- ۳. اهمیت مطالعه تاریخی موضوع از دید نهادگرایی
نکتهای که در این فصل مورد توجه قرارمیگیرد، اهمیتی است که تاریخ در نظریههای اقتصادی نهادگرایی جدید پیدا میکند. این از آن جهت است که نهادهایی که امروز، عاملین اقتصادی در تعامل با آن هستند، در گذر تاریخ شکل گرفته و از همین روست که نهادگرایی جدید روند آینده اقتصادی و توسعه جوامع را آیندهای با انتخابهای نامحدود نمیداند و با ارائه مفاهیمی همچون وابستگی به مسیر تلاش دارد تا نشان دهد که بیشناخت گذشتهی اقتصاد، امکان بهبود عملکرد اقتصادی وجود ندارد (لانگلویز، ۱۹۸۶؛ نورث، ۱۹۹۰؛ جونز، ۱۹۹۵؛ راپاکزینسکی، ۱۹۹۶؛ آروانیتیدیز، ۲۰۰۳). نکتهی دیگر آنکه از آنجایی که اقتصادها در شرایط تاریخی متفاوتی بودهاند، ماتریس نهادی متفاوتی را نیز ایجاد کردهاند و بدیهی است که ماهیت هزینههای معاملاتی پرداختن به مبادله نیز متفاوت بوده است از این رو در حال تجربهی نهادهای متفاوتی نیز هستند (نورث، ۱۹۹۰). به عبارت دیگر واگرایی موجود در بین جوامع مختلف، قابلیت تبیین با دستگاه نظری نهادگرایی جدید را خواهد داشت (همان).
تکامل بر روی بقایای گذشته صورت میگیرد و از این رو در مکتب نهادگرایی تاریخ مهم است (سن، ۱۹۹۹). در واقع انتخابهای نیاکان ما درجه آزادی تصمیمگیری را در زمان حال کاهش میدهد و گزینههای در دسترس را محدود میکند (همان). همانگونه که فاصله ریلهای راهآهن متاثر از طول محور ارابههایی بود که دو هزار سال پیش از میلاد طراحی شده بودند، ساختارهای اقتصادی امروزی نیز در چارچوب مسیرهایی که امتداد انتخابهای گذشتگان بودهاند، شکل گرفتهاند (نورث، ۱۹۹۰). وابستگی به مسیر طی شده به این معنا است که در زمان حاضر شرایط برای ایجاد نهادهای خاصی بسیار سهلتر از تاسیس نهادهای هنجارشکن است (نورث، ۱۳۸۴). زمانی که برنامه حکومتی یا سازمانی روی یک مسیر حرکت داده میشود، تمایلی جبری برای ادامه یافتن آن انتخابهای سیاستگذاری شده اولیه به وجود میآید (همان). این مسیر ممکن است تغییر کند، اما فشار سیاسی زیادی برای ایجاد آن تغییر لازم است (همان). به علت وجود نهادها و سایه سنگین آنها بر انتخاب، تاریخ مهم است و ناگزیر از مطالعه تاریخی در مورد نهادها برای درک تحول آنها و راز چگونگی توسعه آن هستیم. مکتب نهادگرایان نوین اقتصاد را چیزی جز تاریخ نهادهای اقتصادی نمیدانند (مودل و همکاران، ۲۰۰۷). مطالعه و شناخت روند تدریجی تحول نهادها در واقع مطالعه تاریخ بشر است. یعنی برعکس مطالعه تاریخ یعنی مطالعه نهادها (همان). نهادگرایان معتقدند با مطالعه تاریخ میتوانیم خط اتصال حال و آینده را دریابیم. به نظر آنان گذشته، انتخابهای امروز و فردای ما را شکل میدهد، لذا مطالعه تاریخ قادر است فهم جدیدی از مسایل را به ما ارائه دهد (نورث، نهادها، تغیرات نهادی و عملکرد اقتصادی، ص۲۰). بطور کلی یکی از بحثهای بسیار مهمی که نهادگرایان بر آن تاکید دارند، بحث وابستگی نهادی به مسیر طی شده میباشد و از این موضع پای تحلیلهای تاریخی در اقتصاد باز میشود. در بحث مذکور، سخن از این است که تغییرات نهادی در اغلب جوامع به آسانی رخ نمیدهد به دلیل اینکه نهادهای اجتماعی آن جوامع به مسیر طی شده تاریخی وابستگی دارند.
واحد تحلیل نهادگرایی جدید، نهاد میباشد و اینکه نهادها پایهی اطلاعاتی تاریخی و نیز وابستگی به مسیر دارند که در طولانی مدت ویژگیهای ثابتی را از خود نشان میدهند (مودل و همکاران، ۲۰۰۷). لذا گریزی به تاریخ و بررسی نهاد داد و ستد بینالمللی در طول تاریخ میتواند مثمر ثمر باشد. دنبال کردن مسیر این نهاد از آغاز، نهایتاً ما را به وضعیت فعلی این نهاد میرساند. بنابراین مطالعه تغییراتی که نهاد داد و ستد بینالمللی در طول تاریخ به خود دیده است نشان میهد که مسیر تاریخیای که این نهاد طی کرده چگونه بوده است. فصل حاضر به بررسی سیر تاریخی نهاد داد و ستد بینالمللی در دورههای قبل و بعد از ظهور اسلام، میپردازد و رابطه تجاری که در طول تاریخ بین مناطق مختلف وجود داشته و کالاهایی که بینشان داد و ستد میشد، آورده میشود.
۳- ۳. نهاد داد و ستد بینالمللی قبل از ظهور اسلام
تجارت یکی از کهنترین و پرماجراترین فعالیتهای بشری است و کاری بدان اندازه دراز عمر است که نمیدانیم از چه زمان آغاز شده است ولی یقیناً این نهاد از نیازهای بشری سرچشمه گرفته است. تردیدی نیست که انسان نخستین، اینگونه که امروز رایج است تجارت نمیکرد. بازرگانی حکم ماجراجویی را داشت. بازرگانان جان بر کف میگرفتند و از بیابانهای پهناور و از رودخانهها میگذشتند، در دریاچهها پارو میزدند، از کوه راه ها بالا میرفتند، در دریا با طوفانها روبه رو میشدند و اغلب خود نیز نمیدانستند که سفرشان به کجا خواهد انجامید. همه این زحمات را فقط به این خاطر تحمل میکردند که آنچه مورد نیاز دیگران بود به آنها برسانند و در عوض چیزهای اساسی را که مردم کشور خودشان لازم داشتند از آنها بگیرند.
پیشینه تجارت سامان یافته به زمان سومریها[۹۱](۳۶۰۰ سال قبل از میلاد) که یکی از ملل خاورمیانه به شمار رفتهاند و پایتختشان بابل بوده، باز میگردد (سیمونز، تاریخ تجارت، ص۱۰). هزارها سال پیش از میلاد مسیح، در بینالنهرین، عربستان جنوبی، مصر، یونان و آسیای صغیر تجارت و سازمان دادن و پیش بردن امور بازرگانی در میان ملتهای آن زمان به وجود آمد (همان، ص۱۲). سومریها و آرامیها تجارت وسیعی با افغانستان، ارمنستان، سوریه، لبنان، ایران و جزیرههای قبرس و کرت داشتند (همان، ص۱۳). در حدود سال ۸۲۲ پیش از میلاد، فنیقیها در بندرگاه مناسبی در کارتاژ- کرانه شمالی آفریقا و یکی از شهرهای بزرگ بازرگانی روزگار باستان- به تجارت پرداختند. کشتیهای تجاری آنها از مروارید، بردگان سیاه، عاج، رنگ ارغوانی، شیشه، فلزاتی مانند مس و بخور پر میشد و از کرانهها به راه میافتاد و در مقابل از داخل آفریقا، دانههای کهربا و لباس قرمز، عاج و طلا حمل میکرد و از جزیره مالت پنبه و از جزیره آلب آهن میبردند (همان، ص۳۵). هندوستان سرزمینی است به غایت قدیمی که از ۳۲۵۰ سال قبل از میلاد تمدن درخشانی داشته و فلزات را به خاورمیانه صادر میکرده است در حدود ۴۰۰ پیش از میلاد این کشور فولادی تهیه میکرد که جنسی عالی داشت و صنعتگران ماهر از آن شمشیرهایی قابل انحناء و گرانبها میساختند؛ برخی از این شمشیرها به وسیله کاروان از دل کوهها میگذشت و به چین میرفت؛ برخی دیگر از راه لاتانا، به کرانه دریای آزوف[۹۲]، به روم و در دورههای بعد از طریق قسطنطنیه به جنوا و ونیز فرستاده میشد (همان، ص۲۳۰). هندیان مقدار نسبتاً کمی از کالاهای بازرگانی غرب را وارد میکردند که بیشتر شامل فلزات گرانبها، آلات برنده مثل کارد و چاقو و قیچی، مس، قلع، سرب و جیوه بود؛ صادرات عمده هندوستان ادویه، فلفل، تریاک و پارچههای دست بافت بود (همان، ص۲۳۲). هندوستان ناوگان بازرگانی از خود نداشت و کشتیهای عربی را در تجارت خود به کار میبرد (همان، ص۲۳۴). اسکندریه در سال ۳۳۲ پیش از میلاد مسیح ساخته شد تا خاطره فتح مصر بدست اسکندر کبیر را زنده نگه دارد و مقدونیه را با دره حاصلخیز نیل پیوند دهد؛ هر خیابان اسکندریه پر از انبوه فروشندگان و خریدارانی بود که روی اجناسی مانند شیشه، کتان، شراب، کهربا، قلع، دارو، مروارید، مرجان، ابریشم، فلفل و همه چیزهایی که از سرزمینهای بیشماری وارد میشد، معامله میکردند؛ کشتیهای اسکندریه بین ایتالیا، اسپانیا، ویلز، سوئد، خلیج فارس، سیلان، هند، چین و یونان مدام در رفت و آمد بودند (همان، ص۵۰). اسکندریه قلع و مس از بریتانیا و ابریشم از چین میخرید و این ابریشم را به لباسهای ظریف تبدیل میکرد (همان، ص۵۳). چین ۱۰۰ سال قبل از میلاد، آهن به مصر و روم صادر میکرد (همان، ص۲۲۴). در قرون وسطی[۹۳]، چین با فلورانس روابط تجارتی داشت (همان، ص۲۲۴). کشتیهای تجارتی چین به کرانه غربی هند رسیده و به خلیج فارس رفته و رهسپار سواحل آمریکا شده، دماغه کومورین را دور زده و حتی وارد دریای سرخ نیز گردیدهاند (همان، ص۲۲۵). رومیان در درخشانترین روزگار خود ابریشم بسیاری را به بهای گزاف از چین میخریدند (همان، ص۲۲۶). بازرگانان چین ابریشم و لاک را به ارمنستان میبردند و طلا و نقره روم را باز میآوردند (همان، ص۲۲۶). چینیها همچنین با شمال هندوستان نیز تجارت و داد و ستد میکردند (همان، ص۲۲۶). چای را صادر میکردند (همان، ص۲۲۶).
منطقه جزیرهالعرب به خصوص حجاز، معبر کاروانهای تجاری بود که دو خط تجاری از میان آن میگذشت؛ یکی راه شمالی که از خلیج فارس و دریای عمان آغاز میشد و پس از پیمودن بادیهالشام و فلسطین به بندر عقبه و بندر غزه میرسید؛ راه دیگر راه جنوبی عربستان بود که کشتیهای هند بار خود را در بندر عمان یا یکی از بنادر جنوب تخلیه می کردند و کاروانهای تجارتی آن را به موازات ساحل جنوبی به یمن و از آنجا به موازات دریای سرخ، به بندر ایله در خلیج عقبه یا بندر غزه در مدیترانه میبردند (حسینی، تاریخچه سیاسی اقتصادی (صدر اسلام)، ص۳۶). در ابتدای کار عربها خود رسم تجارت نمیدانستند و تنها یمنیها از این حرفه بهره میبردند، ولی عربهای حجاز و نجد و تهامه یا از غارت این کاروانها بهره میگرفتند و یا به وسیلهی صاحبان کاروان به استخدام در آمده و برای حراست از کاروان در برابر سایر عربها، همراه کاروان میآمدند و اجرتی به عنوان حمایت دریافت میکردند (همان، ص۳۷). رفته رفته، عربها به ارزش تجارت واقف شدند و افراد زیادی به عنوان عامل تجارت، با سرمایهی یمنیها یا شامیها و احیاناً با سرمایهی یهودیهای منطقهی مدینه و غیره، به کار تجارت مبادرت میکردند و از راه اخذ حقالعمل، درآمدی برای خود تحصیل مینمودند، تا اینکه خود به کار بازرگانی آشنا شدند و استقلال تجاری را دنبال کردند (همان). در این زمینه میتوان به اقدامات قصیبن کلاب جد رسول خدا (ص) اشاره کرد که بنی خزاعه را بر کنار کرد و سیادت عرب را به عهده گرفت، مردم را به کار تجارت تشویق نمود و کار بازرگانی عرب را بهبود بخشید و در زمان هاشم ابن عبد مناف بازرگانی مکیان به اوج خود رسید، به خصوص از این جهت که بین حکام ایران، اختلافات و درگیریهایی رخ داد و تجارت عرب در این دوره زبانزد تاریخ نویسان شد (همان). از طرفی چون مکیان، به خصوص قریش، به دلیل مجاورت خانه خدا مورد احترام قبایل بودند، در سفرهای تجاری خود احساس امنیت میکردند و به مسافرتهای زمستانی و تابستانی میپرداختند و کالاهای جنوب و منطقهی یمن را در مسافرت زمستانی دریافت کرده و به مکه میآوردند و مازاد آن را در سفر تابستانی، به منطقهی فلسطین و شام میبردند و از آنجا کالاهای دیگری تهیه کرده و به سوی مکه و سپس یمن میآوردند (جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا (ص)، ص۳۱۸؛ ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ص۶۲). تا آن زمان قریش، حیطهی تجارتش از مکه و اطراف آن تجاوز نمیکرد و در انتظار مبادله با حجاج مینشستند، در نتیجه رونق تجارت آنها چندان قابل توجه نبود. ولی هاشم مردم را تشویق به مسافرتهای دورتر نمود. ابتدا خود به شام رفت و با قیصر روم پیمان عدم تعرض و آزادی مبادلات بازرگانی امضا کرد و مقرر کرد کاروانهای تجارتی طرفین با امنیت و آزادی مراوده داشته باشند. پس از هاشم برادرانش عبدالشمس با امیر حبشه و مطلب با امیر یمن و نوفل با شاه ایران پیمان تجارت بستند و در نتیجه رونق تجارت در حد بالایی اوج گرفت و مکه مرکز مهمی برای تجارت از چهار جهت شد (طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۸۰۴؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۳۱۲). پیش از اسلام، به سبب جنگهایی که بین ایران و روم رخ داد، روابط تجاری این دو کشور که به طور عمده از طریق دریا بود، کاستی گرفت و این امر، زمینه مناسبی را پدید آورد تا مردم جزیرهالعرب، به ویژه مکیان نقش واسط تجاری بین دو منطقه مهم اقتصادی را عهدهدار شوند. تاجران عرب، کالاهای ایرانی را از بندرهای یمن میخریدند و در شام میفروختند و کالاهای رومی را از شام میخریدند و در یمن میفروختند. آنان هر سال دو سفر تجاری داشتند: سفر زمستانی به سوی یمن و سفر تابستانی به سوی شام. در قرآن کریم به این دو سفر اشاره شده است[۹۴] (جواد علی، مفصل فی تاریخالعرب قبل از اسلام، ج۴، ص۱۱۳). در زمان عبدالمطلب واقعهی اصحاب فیل رخ داد. پس از شکست مفتضحانه ابرهه، مکه معظمه از موقعیت خاصی برخوردار شد و سطح بازرگانی در آن بالا گرفت (حسینیان مقدم، ۱۳۸۲). همچنین با توجه به مرکزیت مکه برای زیارت حجاج که در ایام حج از تمامی نقاط جزیرهالعرب به آنجا میآمدند، از نظر تجارتی محور قرار گرفت (صدر، اقتصاد صدر اسلام، ص۱۶؛ ابراهیم حسن، همان، ج۱، ص۶۱). از طرف دیگر با توجه به اینکه در آن حکومتی از نوع قدرتهای ایران و روم وجود نداشت، قریش با قدرت و غروری که داشتند، امتیازات تجاری منطقه را به خود اختصاص دادند. منطقهای که تا چندی قبل تنها منبع معیشت مردمش، بیابانگردی و شبانی و غارت و حمایت از کاروانهای تجاری و نهایتاً عامل تجار بیگانه بودن، بود بطور مستقل به امر تجارت مبادرت کرد و در اواخر قرن ششم (ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی است)، یکی از مهمترین نقاط تجارت دنیا به حساب میآمد (حسینی، همان، ص۳۹).
توصیف چگونگی نهاد داد و ستد بینالمللی در طول تاریخ، ایجاب میکند در مورد جاده معروف ابریشم مطالبی آورده شود و تجارت در این جاده عظیم مورد توجه قرار گیرد.
۱- ۳- ۳. تجارت در جاده ابریشم
جاده ابریشم یکی از قدیمیترین راه های ارتباطی تمدن بشری و شاهراه حیات اقتصادی و فرهنگی در جهان قدیم میباشد که از دویست سال قبل از میلاد تا قرن هیجدهم آسیا را به اروپا مربوط ساخته بود و در طول دو هزار سال، رونق خاصی برای کشورهای مسیر آن به ارمغان آورده بود (علاءالدین آذری، تاریخ روابط ایران و چین، ص۱۵). از زمان های قدیم و قبل از پارتها، آثاری از روابط تجاری در این جاده، به خصوص در زمان داریوش اول هخامنشی (۵۲۲-۴۸۶ ق. م) و اسکندر مقدونی مییابیم وحتی در دوره سلوکیان (۳۱۲-۶۴ ق.م) جاده بزرگ تجارتی شرق و غرب در دست آنان بود (همان). با این حال اولین آثار ظهور این جاده بینالمللی از دیدگاه تاریخ، در زمان سلطنت مهرداد دوم اشکانی، اشک نهم (۱۲۴-۷۶ ق.م) میباشد (همان). مهرداد دوم پادشاه نیرومند پارتی با سلطنت خاقان ووتی (۱۴۰-۸۷ ق.م) در چین، از سلاله هان، معاصر بود. به عبارتی جاده ابریشم در زمان اقتدار سه قدرت بزرگ جهان قدیم، دولت هان[۹۵] (۲۰۶ ق.م تا ۲۲۰ ب.م) در چین، دولت پارتیان در ایران زمین و روم باستان، قرار داشت (همان، ص۱۷). به دلیل اینکه ابریشم گران قیمتترین کالای جهان بود و در این جاده مورد مبادله قرار میگرفت، جغرافیدان و زمینشناس آلمانی سده نوزدهم، فردیناند فون ریشتهوفن[۹۶] را واداشت تا برای مسیر این کاروانها که بدین گونه شرق و غرب را به هم میپیوست، اصطلاح تازهای بسازد به نام جاده ابریشم (پیگولوسکایا و دیگران، تاریخ ایران، ص۷۰).
در روزگار حاضر، باز شدن کانال سوئز[۹۷]، موجب از رونق افتادن اقتصادی جاده ابریشم گردیده است، عدم انجام مطالعات مفید و گسترده در زمینه جاده ابریشم، وجود کانونهای رقیب در برخی مناطق دیگر دنیا مانند اروپا و آفریقا، فقدان اراده جدی در بین سیاستمداران به منظور احیای این کانون وحدت بین قارهای از عوامل افول جاده ابریشم میباشند (مرتضی دهقان، ۱۳۸۰). اهمیت تاریخی این جاده بزرگ در میانه سده پانزدهم میلادی به پایان رسید.
۲- ۳- ۳. جغرافیای جاده ابریشم
این جاده مسیری طولانی را از سیان[۹۸] در شمال غربی چین تا کنارههای دریاهای مدیترانه و سیاه طی میکرد و بالاترین ویژگی ارتباطی در دنیای قدیم را داشت و واسطه تبادل فرهنگها بین شرق و غرب بود (محمود آبادی، ۱۳۷۶). این جاده، که امپراتوری پهناور چین را به امپراتوری با عظمت روم ملحق میکرد، راه های فرعی بسیاری داشت و طول آن بسته به راهی که انتخاب میشد، بین ۶۲۰۰ تا ۱۰۰۰۰ کیلومتر، یعنی معادل یک چهارم محیط کره زمین بود (همان). جاده ابریشم از دروازه یشم (کناره دیوار چین) شروع شده و از دو طریق تورفان (راه شمالی) و ختن (راه جنوبی) به کاشغر و از آنجا به فرغانه میرسید و در فرغانه کالاها را میفروختند و یا با کاروان دیگری از راه سمرقند و بخارا و مرو و یا بلخ و هرات و از آنجا به نیشابور، دامغان، سمنان و ری میرفت. از قزوین راه به شعباتی تقسیم میشد: برخی به آذربایجان و اران و یا طرابوزان میپیوست (ویل دورانت و آریل، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ج۴، بخش اول، ص۲۶۷) و بعضی به همدان و از آنجا به بغداد، یا موصل و انطاکیه و یا به کاپادوکیه و سارد (حدود ازمیر امروزی) منتهی میگشت (پرویز باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، ص۲۰۱).
۳- ۳- ۳. کالاهای مورد مبادله در جاده ابریشم
راه بزرگ ابریشم، قرنها تجارت جهان قدیم را توسعه میبخشید و مرتبط میساخت. ابریشم یگانه متاعی نبود که کاروانهای همیشه در حرکت جاده حمل میکردند و آمد و شد هم صرفاً یکطرفه نبود. مجموعه فراوردههای طبیعی و مصنوع از برنز و چینی تا پشم و کوبالت در تمام سدهها، از شرق به غرب و از غرب به شرق صادر میشد. سوداگران چینی از آبهای شبه جزیره ماله و یا راه های کاروانروی ترکستان میگذشتند و امتعه خویش را به هند و ایران و بینالنهرین و سرانجام به روم میبردند. ابریشم و چای و ظروف چینی، کاغذ، نهالهای هلو و زردآلو و باروت و ورقبازی صادرات عمده چین بود و علوفه، شیشه، بادامزمینی، تنباکو و تریاک واردات اصلی چین بودند (ویل دورانت، تاریخ تمدن، قیصر و مسیح، ج۳، ص۸۴۴). مردمان قبایل و شهرنشینهای دو سوی جاده پیوسته شاهد عبور کاروانهایی بودند که کالاهای گرانبهای شرق و غرب را در مسیر طولانی جاده بزرگ حمل میکردند. برخی از این کالاها عبارت بودند از: ابریشم از چین، آهن از مرو که به آهن مرغیان (مرکیانا) معروف بود، درخت زردآلو و هلو از چین به ایران، شتر مرغ از تیسفون به چین (زرین کوب، تاریخ مردم ایران قبل از اسلام، ج۱، ص۵۵-۳۵۴)، کالاهای دیگری هم در مسیر این جاده پر رفت و آمد گزارش شده است نظیر: رنگ ارغوانی، فلزات مختلف، سفال، قالی ایرانی که به روم فرستاده میشد. پرندگان گوناگون، برنج، زعفران، قیر معدنی، فولاد و فلز مرغوب ایرانی نیز جزء اشیای مبادله شده بودند. تولیدات معادن شهرهای سر راه نیز پس از استخراج و آماده شدن به دریای بیکران جاده ابریشم سرازیر میشد تا بازرگانان چیرهدست آن را صید نموده و به اقصی نقاط جهان صادر کنند. در این میان مهمترین این تولیدات عبارت بود از: نقره از خراسان، قومس، طبرستان و فارس و کرمان، آهن از خراسان، نفت از فارس و کرمان، مس از عراق، خراسان، آذربایجان و نواحی مجاور خزر، طلا از خراسان، نفت از فارس، قلع و سرب و گوگرد از نواحی دماوند، سنگ لاجورد از آذربایجان و بدخشان، لعل از بدخشان، فیروزه از نیشابور، سنگ مرمر از خراسان و آذربایجان و مومیای از دیگر مناطق (پیگولوسکایا و دیگران، تاریخ ایران، ص۲۴۰ و ۲۴۱).
۴- ۳. نهاد داد و ستد بینالمللی بعد از ظهور اسلام
مدینه از دیرباز به سبب واقع بودن بر سر راه بازرگانی شمال به جنوب جزیرهالعرب، از نظر تجاری موقعیت مناسبی داشت و مردمش به انواع فعالیتهای تجاری مشغول بودند (حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۱۴۶). بعد از ظهور اسلام، با ورود مهاجران و توجه و توصیههای پیامبر اسلام (ص)، تجارت آن با تحولی روبرو شد. پیامبر اسلام (ص) بعد از ورود خود به مدینه بازاری در آنجا تاسیس کردند که این بازار انواع کالاها را از قبیل خرما، گندم، روغن، کشک و غذاهایی دیگر و همچنین پوستهای دباغی شده، تیر، نیزه، شمشیر، زیورآلات و انواع چهارپایان داشت (ابن ادریس، ۱۳۸۴ به نقل از عسقلانی). افزون بر آن در بازار مدینه تمام کالاهایی که از خارج وارد میشد، از قبیل گندم، روغن زیتون، عسل، اسب و سلاح و برخی وسایل غیر ضروری و تجملی مانند ظروف نقره فروخته میشد (ابن ادریس به نقل از طبری و سمهودی و ابن سعد). با توجه به واقع شدن مدینه در کنار راه کاروانهای مسیر شمال و جنوب، فعالیت تجاری مدینه تنها محدود به تجارت داخلی نبود. تاجران مکه برای خرید خرما به مدینه میآمدند (ابن ادریس، ۱۳۸۴ به نقل از طبری). همچنین تاجران شام نیز به مدینه میآمدند و با خود روغن زیتون، گندم، جو، انجیر، پارچه، آرد، عسل میآوردند (ابن ادریس، ۱۳۸۴ به نقل از کتانی).
مدینه در شمال مکه بود و راه تجارت قریشیان به طرف شام از آنجا میگذشت. بنابراین در همان ماه های اول اقامت مسلمانان در مدینه برای رفت و آمد قافلههای تجارتی مکه مشکلاتی پیدا شد. امنیت تجارت مکه که قرنها برای استقرار آن کوشیده بود به خطر افتاد (صدر، اقتصاد صدر اسلام، ص۱۱۴). تجارت که قبل از بعثت و هجرت مسلمانان در اختیار قریش و سرمایهداران مکه بود، در صدر اسلام با مشکل مواجه گشت. صفوانبن امیه که از نا امنی مسیر تجاری قریشیان به شام نگران شده بود میگفت: «محمد و یارانش ما را از تجارت باز داشتهاند نمیدانیم با آنان چه کنیم. آنان مسیر تجاری ما را اشغال کردهاند. نمیدانیم از چه راهی برویم و اگر تجارت نکنیم و در مکه بمانیم مجبوریم سرمایههایمان را مصرف کنیم و در این صورت امکان بقا برایمان نیست چون درآمد ما منحصر به تجارت در شام و حبشه است» (ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۲، ص۹۷۹؛ ابن اسحاق، سیرت رسولاله، ص۶۳۴؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ج۱، ص۵۳۵؛ طبری، همان: ج۳، ص۱۰۰۷؛ واقدی، مغازی، ج۱، ص۱۴).
از جمله محصولاتی که در قرن چهارم هجری، در نواحی مختلف شام تولید و توسط بازرگانان مبادله میگردید بدین گونه ثبت گردیده است:
۱-۳. جدول کالاهای مبادله شده در منطقه شام در قرن چهارم هجری
محل تولید
نوع محصول
فلسطین
روغن زیتون، قطین، مویز، خونوب، ملاحم، صابون، فوته
عینون
فرم در حال بارگذاری ...