از پدری مارونی مذهب و مادری ارتدکس در شهر ناصره به دنیا آمدم نسبت به هیچ کدام از این دو مذهب مجالی برای تعصب وجانبداری برایم وجود نبود. سپس آموزشهای ابتداییم را در مدرسه راهبان خارجی در عین طوره آموختم. زمانیکه به مصر آمدیم از اساتید زیادی کسب علم کردم.
در پی بروز اختلاف میان درروزیهای کشورلبنان، و شروع جنگ داخلی میان آنان از آنان میخواهد که از نبرد و درگیری دست بردارند. و آنها را به یادآوری و عمل عادات و رسوم خوبی و برادرانهای که به ارث بردهاند دعوت میکند. و از آنها میخواهد که اتحاد و برادری و تفاهم میان خود را به دست بیاورند:«درخواست و خواهش میکنم از این درگیری و نبرد دست بردارید. آیا آرامش و تفاهم در امنیت بهتر و شایسته تر نیست؟ نیرو و توان خود را برای امور نیک ذخیره کنید. و خون خود را از هدر رفتن حفظ کنید. سنتها و عادات نیکی که شما را برتری داده و شما با این سنتها آبرو و عزت داده، به یاد بیاورید.ای انسانهای برجسته و فرهیخته! شما همیشه حامی زنان و دختران بوده اید. با همسایگان و برادرانتان دشمنی نکنید. در غیر این صورت به بیگانگان ستم خواهید کرد.(همان:۱۳۲)
با دلسوزی صادقانه و اندیشه روشن به امور و وقایع اتفاق افتاده واکنش نشان میدهد ومردم را به رفع دشمنی، اختلاف و پیگیری دانایی، پیشرفت و برادری تشویق و دعوت میکند.
اواند یشمندی است، دارای روح والا و منتقد که بدون تعصب به گروه و فرقه خاص به مسائل مینگرد. به تشریح معایب، مضرات، مشکلات و ارائه راهکار جهت رفع آنها میپردازد. در مبارزات خود برای آزادی زنان و دعوت به عفت و خویشتن داری، خود در نمونه یک بانوی پایبند و متعهد و یک شخص تحصیلکرده، روشنفکر و آگاه میباشد و میتوان گفت که در این مبارزات خود الگو و نمونه آن بانویی است که او، مردم را به آن دعوت میکند. مبارزاتش صادقانه و به دور از شعارها و ژستهای اصلاح طلبانه است و به خاطر همین صداقت و راستی در کردار و گفتار در روح و جان آحاد مردم جای میگیرد.(همان)
از آنجائیکه میچون همکیشان خود در کشورهای اسلامی در اقلیت قرار دارد و کشور مصر نیز پس از لغو حاکمیت امپراتوری عثمانی مجالی برای اظهار وجود و احقاق حقوق اولیه خود بدست آورده است، سعی میکند مردم را از اختلافات دینی برحذر داشته و ذهن آنها را به مشترکات خود سوق دهد. او در غالب سخنرانیهایش به این موضوع اشاره کرده و از فعالیتها و اموری که باعث نزدیک شدن اهداف و آرزوهای سرزمینهای عربی به هم شود، تقدیر کرده است. در یکی از سفرهایش به سوریه که به دلیل جنگ جهانی اول دچار قحطی و گرسنگی شده با یک سخنرانی به نام سوریا الجائعه همکاری و مشارکت مردم را در رفع مشکلات و گرسنگی مردم میستاید و معتقد است که وحدت و انسجام انجمنهای اجتماعی، ادبی وعلمی کشورها باعث اتحاد آنها شده و آرزومند اتحاد مسلمانان ومسیحیان در کشورهای اسلامی است)ها انذا فی المدینهِ الآرامیهِ الکبری، عاصمهُ الملوکِ والخلفاءِ والفاتحیِنَ، حاضرهُ البلادِ التاریخیهِ، وآیهُ الجمالِ فِی الصحراءِ، ولکنی أشعرُ بِأنِی فِی دمشق الجدیده، فِی الفیحاءَ الفتاه الّتی تَستَجِمعُ قواها بعدَ الجراحِ و الآلامِ، وتتحفّزُ لِلنهوضِ والصعودِ نحوَقمهِ الارتقاءِ. ولئن تعاون الکرم منکم، وحبّ تنشیط العلم فی جعل هذا المساء لی عیداً فقد أریتمونی فیه رموزاً طالما تقت إلَی حقیقتِها. فَفِی اتحادِ الأندیهِ رأیتُ رمزاً لِإتحادِ الأمهِ، وَفِی ارتفاعِ صوتِ المرأهِ قربَ صوت الرجلِ رأیتُ دلیلاً عَلَی تنبّه الکرامه فیها، و اعترافَ الرجلِ بِحقوقِها، و استعدادِه لمساعدتِها. وفِی اتفاقِ المحمدیّ والعیسویّ عَلَی الترحیبِ بأختِهما السوریهَ رأیتُ عنواناً لِمحوِ فروقِ المذاهبِ، ومتانهَ الوحدهِ القومیهِ.(الکزبری؛۱:۱۹۸۷/۲۵۵)
«هان این منم در شهر آرامیه کبری،پایتخت پادشاهان و خلفاء و فاتحان،این سر زمین تاریخی متمدن، و نشانه جمال در دل صحرا، اما من احساس میکنم در دمشق جدید، این سرزمین خوشبوی جوان افراد آن بعد از تحمل دردها و رنجها برای برخاستن و صعود به سمت قلههایی پیشرفت و ترقی آماده شدهاند چنانچه با هم تعاون و میل به فعالیتهای علمی داشته باشند آن زمان عید من است و در اتحاد انجمنها نشانهای برای اتحاد ملتها میبینم و در بالا رفتن صدای زن همگام با صدای مرد نشانه آگاهی و کرامت در زن و اعتراف مرد به حقوق زن را می بینم، و در اتحاد و هم فکری مسلمانان و مسیحیان برای خوش آمدگویی به خواهر سوری خود، که از راهی بس دور آمده، نشانهای از محو و از بین رفتن تفاوت واختلاف مذاهب و استواری وحدت ملی میبینیم.»آنچه که از بیشتر سخنرانیهای او بارز است تاکیدش بر اتحاد سرزمینهای عربی و همبستگی ملتهای عرب میباشد:«مظهرُجلیلِ تبّدَت فیه وطنیتُکم النبیلهُ، وإنما هو الّذی یُوحَی إلیّ أن أهتفَ قائلهً: «لَکُم عائلهٌ فَرَقّوها بترقیهِ المرأهِ واصلاحِ الرجلِ. لکم فکرٌ فثقفوهُ بالوسائلِ العصریهِ الممکنهِ. لکم عملٌ فأتقنوه کائناً ما کان َلأن الأعمالَ الکبیرهَ لا تقومُ إلا بِاتقانِ الأعمالِ الصغیرهِ. لکم زراعهٌ وصناعهٌ فحسّنوها ما اِستَطعتُم، ولا تیأسوا إزاءَ الفشلِ. فِی حیاتِکم فراحٌ وأحزانٌ فاستفیدوا بِها لِتقویهِ شخصیاتِکم وأنمائِها. لکم ماضٍ عظیمٌ فکونوا له أهلاً بِتهیئهٍ مستقبلٍ عظیمٍ. لکم روحٌ شرقیٌ، ولغهٌ شرقیهٌ فأنعشوها وروّجوها لا تعصّباً ولا تعنتاً. لکم فنٌّ شرقیٌ فاجعلوه أثراً ثمیناً فِی متحفِ الثروهِ الإنسانیهِ. لکم دینٌ و عقیدهٌ فاطلقوا الحریهَ فیهما بینَ الخالقِ و المخلوقِ، و دعوا الموذنینَ و النواقیسَ ترفَعُ نحوَ الخالقِ انشودهَ الخلودِ، بینما انتم ترددونَ انشودهَ الحیاهِ قائلینَ:اللهُ اکبرُ و نحنُ ابناءُقومیهٍ واحدهٍ »(همان)
«مظهر جلیل ملیت شما را نمایان میکند براستی که به من الهام میکند که فریاد بزنم:«شما یک خانواده واحد هستید به پیشرفت و ترقی زنان و اصلاح مردان بپردازید. تا میتوانید خود را به پیشرفتهای روز مجهز کنید. چنانچه شما دارای کاری هستید تا حد ممکن آن را کامل کنید زیرا اعمال بزرگ استوار نمیگردند مگر با کامل کردن اعمال کوچک. شما دارای زراعت و صنعت هستید تا میتوانید آن را نیکو بدارید و در مقابل شکست هم ناامید نشوید. در زندگی شما شادیها واند وههاست آن را برای تقویت و رشد شخصیتتان به کار گیرید. شما داری گذشته ایی با شکوه هستید پس شایسته فراهم آوردن آینده ایی باشکوه باشید. شما دارای روح شرقی و زبان شرقی هستید، پس آن را بدون تعصب زنده نگه دارید و رواج دهید. شما دارای هنر شرقی هستید پس آن را اثری گرانبها در موزهی ثروتهای انسانی قرار دهید. شما دین وعقیده خود را دارید و در رابطه خود و آفریدگارتان آزاد باشید در حالیکه شما الله اکبر گویان سرود زندگی را سر میدهید از مؤذنها و ناقوسها بخواهید آوا و سرود جاودانگی را به سوی خالق بی همتا بالا ببرند، بدانید که همگی فرزندان یک ملت هستیم.»
همانطور که میبینیم بیشترین تلاش او دعوت مسلمان و مسیحیان ملتهای عرب به همبستگی و اتحاد بوده است. و تنها رمز پیشرفت جوامع عرب را در همصدایی و هماهنگی آنها میبیند و معتقد است که باید اختلافات مذهبی کنار گذاشته شود تا ملتی مترقی داشته باشند.
میّ زمانیکه به مصر وارد شد علاوه بر غنای دینی و اندیشههای مذهبی اش با جو فرهنگی مصر و بزرگان «می»فرهیختهای چون طه حسین و احمد لطفی السید آشنا شد. راهنماییهای این بزرگان او را به سوی ادبیات عربی و زبان قرآن سوق داد(الشیخ؛۱۹۹۴:۲۴ ).
او که بانویی عفیف وبسیار پایبند به اخلاق وعفت بود با مطالعه قرآن به آن علاقمند شد و آنرا یکی از عوامل موثر بر ادبیات خویش نام میبرد:
«اهمُّ عواملِ لِلتاثری:اولُها نشأتِی فِی الطبیعهِ الفاتنه وتعلقی بروائِعها والثانی تأثری بِبلاغهِ القرآنِ وسحرِ البیانِ و کانَ هذا سبباً فِی تحولِ ثقافَتِی الأولی إلَی العربیه و ادبِها » مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ادبیاتم ابتدا رشد وپرورشم در طبیعت زیبا ودل انگیز و علاقه من به زیبایهای آن بوده ودر وهله دوم بلاغه وزیبایی اعجاب انگیز قرآن که باعث دگرگونی فرهنگ اولیه ام به سوی زبان وادبیات عربی شد. به نقل از(سکاکینی؛۱۹۷۱:۶۲(
دراین عبارت میتوان ایمان او را به توحید و یگانگی خداوند در قالب واژگانی صادقانه وبی پیرایه که برخاسته از وجدان و روح مومن اوست درک کنیم: «اُمِنُ بِاله واحدٍ ! نَعم یا الهی !أومن بِانَّکَ واحدٌ لا الهَ الا انتَ، أَنَّکَ انتَ خلقنا » «من به خدای یگانه ایمان دارم ! بله خدای من ! من ایمان دارم به اینکه تو یکتا و یگانهای و خدایی جز تو وجود ندارد و بی شک تو کسی هستی که ما را آفریده است.»(عواد؛۱۹۸۱:۲۳)
او با توجه به خطا پذیر بودن اندیشه و دانش بشری و بی نقص بودن تعالیم و آموزههای ادیان راستین بخصوص اسلام به اعتقاد خود در ثابت ونامتغیّر بودن حقیقت وجودی خداوند اشاره کرده ومی گوید:«إنَّ المبادیَ العلمیهِ مافتئَت یهدمُ بعضُها البعضَ الآخرِ جیلاً بعدَ جیلِ، امّا حقیقه الله، حقیقه الروح علی کثرهِ المطلعین، فَلَم یأتِ احدٌ بما ینقضها » « قطعا اصول علمی نسلی بعد از نسل دیگر همدیگر را نقص و باطل میکنند ولی حقیقت الله و حقیقت روح و امور معنوی با وجود دانشمندان واند یشمندان این عرصه همچنان ثابت است و هنوز چیزی این اصول اساسی دینی را نقص و باطل نگردانده است. »( زیاده؛۱۹۸۲:۲۶۴ )
دین را راز بزرگ وبرتر زندگی میداند:«الدینُ سرٌ عظمٌ بینَ الخالِقِ و مَخلُوقِه» ِ
دین رازی بزرگ میان خالق و مخلوق و آفریننده و آفریده شده است. »(زیاده؛ ۴۰۰:۱۹۸۲ )
او سپس ایمان و اعتقاد به خداوند ازلی و ابدی را اساس تمام عقاید و اندیشهها میداند: «ایمانُ باله ازلی وسرمدی، إنَّ هذه الفکره العظیمه امُ العقائدِ الدینیهِ و غیرَ الدینیهِ جمیعاً. إنَّها ملازمُه الفکرهِ الخلیقهِ ملازمه لا تقبلُ انفصالاً» «ایمان به خداوند ازلی و ابدی بی شک، این اندیشه بزرگ، مادر تمامی اندیشهها و عقاید دینی و غیر دینی است. این اندیشه همراه جدانشدنی جریان آفرینش است. »(زیاده؛ ۵۳۵:۱۹۸۲ )
در مقاله موعظه شهر الورود پس از وصف حالات خود در دیدار از کنیسه و کلیسا نظر خود را درباره نماز و جایگاه و اهمییت آن با گویشی ادبی بیان میکند: «در هر دین و آیینی چیزی والاتر و زیباتر از نماز نمیشناسم. زیرا نماز روح و جان آدمی را به بالاترین درجات عروج و تلاش برای رسیدن و نزدیکی به روح بزرگ زندگی بالا میبرد. نماز زمزمه عبد با معبود، سپاس آفریده با آفریدگار و درخواست او به نزول برکاتش میباشد. این اعتماد که در آسمان، ورای تمام نیروها و عجایب هستی، خدایی توانا وجود دارد، که چیزی بدون او سپری نمیشود. چه دل انگیز و شیرین است. تمام نعمات نزد اوست که نیازهای بشری از آن سیراب میشود، بزرگی که با توجه به او ضعف و ناتوانی انسان رنگ میبازد. وجودی که تمام موجودات را در بر میگیرد، پس شرشار از زندگی، قدرت و دگرگونی است.»(همان:۵۴۵) پس از توصیف نماز و اهمیت آن هر نمازی را نماز نمیداند. او نمازی را که با حضور قلب و برخاسته از روح، جان و اعتقاد انسان باشد، زیبا میداند و نماز یکنواخت تکراری که فقط از سر عادت خوانده میشود را نیکو نمیداند: «من نماز ماشینی یکنواخت را که عقل، اندیشه و دل در آن راهی ندارد را نیکو نمیدانم.»(همان: ۵۴۵)
آنچه که ایشان به آن اعتقاد راسخ دارد کامل و غیر قابل تغییر بودن حکم و قانون خداوند است. او دانش و داشتههای بشر را نقض پذیر و قابل تغییر میداند. قطعاً اصول علمی یکدیگررا نسل به نسل نقض و ردّ میکنند. اما حقیقت خداوند و روح با وجود دانشمندان بی شمار ماوراء، هیچ گاه تغییر نکرده و هرگز کسی یا چیزی نیامده که آن را نقض و ردّ کند، یا چیزی بهتر از آن جایگزینش شود.»(زیاده؛۱۹۸۲:۲۶۴ )
او سپس اعتقاد خود را به توحید و معاد اعلام کرده ومعتقد است که دین چیزی اجباری نیست بلکه خداوند با آزادی تمام به انسان اختیار بخشیده که او را پرستش نماید و هر کس را مسؤل اعمال و رفتار خویش میداند: «اعتَقِدُ أنَّ الدینَ علاقُه السرّیهِ بینَ الخالقِ والمخلوقِ. اعتقدُ أنَّ کُلَّ امرئ یلاقی نتیجهَ افعالِهِ و لا یتحملُها عنه احدٌ. اعتقدُ أنَّ اللهَ منَحَ البشرَ حریتَهم فَعلی کلِهم أن یَرَی وجهَه الخیرِ امامَه و یعبدُ ربَّهُ کما یشاءُ(زیاده؛ ۱۹۸۲: ۵۳۵ )»
من اعتقاد دارم که دین پیوند سرّی و پنهان میان خالق و مخلوق است و معتقدم که هر انسانی پاداش و نتیجه کارش را خواهد دید و کسی مسئولیت عاقبت اعمالش را از او رفع نمیکند. اعتقاد دارم که خداوند به انسان آزادی عطا کرد. و همه آنها باید با این آزادی، خداوند را آنگونه که شایسته است پرستش کنند. »
او درباره راز و هدف نهایی زندگی بسیار تکاپو و جستجو کرده و به دنبال رد پایی از این راز و هدف آفرینش در سراسر عالم هستی میگردد. وی در مورد مبدأ هستی و سرانجام انسان از خود میپرسد. «سرُّ الغامِضهِ الَذِی یَرجِعُهُ الهَیاکِل المُشادَه فی قُدسِ الأَقداسِ البَشَریه: مِن أین وإلی أینَ؟ مِن أینَ أتَینا و إلی أینَ نَذهَبُ »(زیاده؛ ۱۹۸۲: ۲۹۶)»
این پیچیدهترین راز سرالأسرار پیچیده است، که پژواک معابد سر به فلک کشیده در مقدسترین سرزمینهای بشری آنرا بازتاب میکند: از کجا و به سوی کجا؟ از کجا آمده ایم و به کجا میرویم؟ اودر مقاله(دمعه علی المغرد الصامت) به تأمل و اندیشه در راز دین میپردازد و اذعان میدارد که:«در هر ذره از ذرات جهان هستی شوق زندگی دارند. هدف و غایت این هستی چیست آیا نیستی و مرگ غایت و اوج زندگی و هستی است؟»(همان: ۲۹۶)
گاه آن را در نیکی، خوشبختی و. . . مییابد سپس در پی این پرسشها و درگیریهای روحی و ذهنی پیرامون هدف و نهایت زندگی انسان، هدف خود را و چیزی که مقصود او در زندگی است را تلفیقی از عقل و دل، اندیشه و عاطفه میداند:«از مردان کسانی هستند که به سربلندی و سرشناسی در جامعه بسنده میکنند و زنانی نیز وجود دارند که از زندگی جز ثروت، زیور آلات و خود آرایی و رفع قضا و قدر هیچ چیز دیگری نمیفهمند ولی من نه این داشتهها شادم میکند و نه آن نعمات مورد علاقه من است. تنها چیزی که در اندیشه من زیبایی کامل و مورد مقصود من است. اجزا و ترکیب آن بخش بزرگی از اندیشه وبخش بزرگتری از دل و عاطفه وجود داشته باشد. تنها این یک چیز تحسین و علاقه مرا بر میانگیزد ؛ چیزی که از پستیها و بی ارزشیها به دور است و آن غنچه کمیاب برتر است که خورشید دانایی و شناخت آن را زنده میدارد و آب احساسات و عواطف پاک آن را آبیاری میکند.»(زیاده؛ ۳۰۷:۱۹۸۲)
با وجودمسیحی بودن و نوع تعالیم او در دیرالناصره و عین طوره و تحصیلش به زبان فرانسه، پس از آشنایی با ادبیات عربی و بخصوص متن زیبا و روشنگر قرآن، به دست معلم بزرگش احمد لطفی السید، به فرهنگ شرق بخصوص به شرقی بودن و حفظ سنتها و عقاید مناسب و مفید شرقی پیدا کرد وپس از مطالعه وتحصیل فلسفه و ادبیات عربی در دانشگاه قاهره بارها به برتری شرق بر غرب علی رغم عقب ماندگی، اشاره میکنداو شرق را مبدأ تمام علوم، مکاتب و ادیان و تمدنها میداند.(الشیخ؛ ۲۴:۱۹۹۴)
او بارها به علاقه خود به شرق و داشتن روح شرقی اذعان داشته، در یکی از مقالاتش به نام «نشیدالی الشرق»که در المقطف به چاپ رسانده، شرق را با این عناوین صدا میزند: « ایُّها الشرقُ !یا شرقَ العظمهِ و اللطفِ و الشهامهِ والحماسهِ و العاطفهِ!»(همان:۲۲۰)
او با تشویق جوانان و دانش پژوهان جامعه به گرفتن دانش و فن آوری از غرب، به آن ها توصیه میکند که بی هیچ گونه تغییری و بدون اراده تمام آنچه را که غرب دارد نپذیرد و به آنچه از غرب میگیرند رنگ شرق بزنند:«بگویید ما نسل جدید هستیم و با وجود دردها مشکلات و ناملایمات یک ملت پیشرفته، با شرافت و پویا میخواهیم. «آنچه از پیشرفتها و دانشهای مفید غرب که میخواهید از آنها بگیرید و لکن همگی آن را در قالب روح و شخصیت شرقی بریزید. و برای پیشرفت و استفاده مفید آن تلاش کنید. در بلاد شرق و غرب آن را معرفی کنید و همه آن افتخار و مباهات کنید. توانایی و استعداد فردی- عاطفی و اجتماعی خود را تقویت کنید و همه آن را برای ساختن وحدت شرقی پاک و بزرگوار دگرگون کنید. سعی کنید به خود تکیه داشته باشید و با آگاهی از دانش دیگران برای خود اتکایی تلاش کنید و روی پای خود بایستید همانگونه که دانش را از دیگران میگیرید، به آنها نیز دانش و دستاورد خود را عرضه کنید. برای ساختن جامعه انسانی بدیع در زمینه عمران و آبادانی با هم همکاری کنید.)(همان:۱۶۴ )
ضمن بسیاری از سخنرانیها و مقالات خود به مقوله اساسی خود باوری مردم برای ترقی و پیشرفت جامعه اشاره میکند، و توصیه میکند که با تلاش و کوشش خود برای خود اصل و نسب و اعتبار بدست بیاورید:
| «کُن إبنَ مَن شِئتَ إکتَسِب اّنَّ الفَتی مَن یَقُولُها أناذا |
اَدباً یُغنیکَ مَحمُودُهُ عَن النَّسَبِ لیسَ الفَتَی مَن یُقولُ کانَ أبَی(زیاده؛ ۷۴:۱۹۸۲) |
فرزند کسی باش که آن را إراده می کنی ادبی را کسب کن که صفات نیکش تو را از اصل و نسّب بی نیاز کند.
براستی که جوانمرد حقیقی کسی است که به خودش متکی باشد نه اینکه بگوید پدرم چنین بود وچنان.
مَی که در الناصره فلسطین از پدری لبنانی به دنیا آمده در مدارس دینی فلسطین و لبنان تحصیل کردو سپس همراه خانواده به مصر مهاجرت کرد. او به این سه کشور علاقه وافر و ستودنی داشت همانگونه که برای الناصره و مناظر دلپذیر و سرزمین مقدسش بی تابی میکرد، علاقمند به کوههای سربه فلک کشیده لبنان نیز بود. پس از آن به مصر و میراث گرانقدر گذشته و به فرهنگ آن دلبسته شد و پس از آن مصر را وطن خود میدانست و با وجود علاقه به دو کشور فلسطین و لبنان بارها به علاقه خود به مصر اشاره کرده:«وطن همه چیز انسان است، وطن خانواده، دوستان، اشکها، لبخندها و گور بزرگان و گهواره امیدهای آینده. ودرکل همه میراث ارزشمند تاریخی، اخلاقی، علمی و عملی است. وطن همان پرچمی است که با نسیم میرقصد و ذره ذره وجود و قلب فرزندان آن با آن ارزشها به وجود میآیند. ما کسانی هستیم که زیبایی طبیعی، و شکوه تاریخی و عظمت باستانی و پاکی فرزندان مصر را دوست داریم مصر حقیقتی روشن است مصر همان دخترک نوپای سربلند و علاقمند به موفقیت و پیشرفت است.»(زیاده؛ ۷۸:۱۹۸۲)
مَی دارای شخصیتی شرقی و جهانی است و از موفقیت و سربلندی سرزمینی که میشناسد خوشحال و خرسند است و میگوید: «انا الشرقیه المُحبه لِکُلِّ ما هوَ شرقی أتمنّی لکُلٍّ مِن اقطارنا طابعاً شرقیاً. و لکن حَسَنَّ أن یبسطُ المرءُ فکرَهُ الی ماوراء حدود ما یتمنی.»(زیاده؛، ۳۶۶:۱۹۸۲)
من زنی شرقی و دوستدار چیزهای شرقی هستم برای سرزمینهایمان خواستار رنگ و جلوه شرقی هستم. ولیکن خوب است که انسان اندیشه اش از مرزهای تنگ خواستهها فراتر رود.
او عقیده دارد که شرق داراییهای آن، فرهنگ و تمدن آن، احساسات و عواطف شخصی و ملی شرق بهتر و بیشتر از غرب است و میگوید:
از نظر مدنی پور در تله تفاوت افتادن و ندیدن رشته اتصال میان انسانها مارا از پدید آوردن محیطی فیزیکی و اجتماعی بهتر ناتوان می کند به طور کلی در جستجوی مفهومی ازفضا به این نتیجه رسیده ایم که در درک فضای شهری باید ابعاد فیزیکی، اجتماعی و نمادین آن را هم زمان به حساب آورد. بنابر این فضا را هم می توان انباشت هایی از مردم و اشیاء مادی دانست و نیز فضای شهری را از دید مردم و زندگی روزمره آنها نگاه کرد. به عقیده سنت۱۹۹۴ ;اکنون ما فضاهای شهری را بر حسب سهولت گذشتن با اتومبیل از میان آنهامحاسبه می کنیمیعنی سرعت حرکت در شهر با کاستن از تماس ما با بافت شهری ارتباط مستقیم دارد.این عدم تماس با دیگر انسانها و با فضای شهری بر درک ما از فضای شهری و نیز بر رویکردهای ما به طراحی شهری تاثیر چشمگیری دارد.(همان )
پاکزاد۱۳۸۵ فضای شهری را ظرفی برای وقوع انواع فعالیت های فردی و یا گروهی شهروندان دانسته و آنرا به دو دسته کلی ۱)فضاهای باز ۲)فضاهای بسته تقسیم می کند:فضاهای باز آندسته از فضاهایی که همچون محیط طبیعی در درون و اطراف شهرها جای گرفته اند و فضاهای بسته آندسته از فضاهایی که ساخته شده و به صورت محصور هستند.
لوئیز ممفورد به همبستگی اجتماعی و ارتباطات متقابل چهره به چهره ، تحرک فکر و اندیشه تاکید داشته و معتقد است که طراحی شهری قرین بازسازی تمدن است و باید امکان همزیستی و مشارکت را برای زندگی جمعی پدید آورد.بنابراین توجه بیش از حد به فضاهای خصوصی را نفی می کند چراکه در آن صورت ارزش های اجتماعی نادیده گرفته می شود و نهایتا انسان شهری هرچه بیشتر از گذشته منزوی شده و زندگی جمعی در فضاهای شهری کمرنگ می شود.(پاکزاد،۱۳۸۶)او معتقد بود که عملکرد اساسی شهر شامل دادن شکل جمعی به شهر است و عملکرد اجتماعی فضاهای آزاد در شهر تجمع افراد را ممکن می سازد.(شوای،۱۳۸۴)
فضاهای شهری در ارتباط متقابل با شهروندان هستند پس در راستای پاسخ به سوال این پایان نامه که آیا فضاهای شهری پاسخگوی برقراری امنیت وتردد زنان و نیازهای ساکنین خود هست یا خیر؟باید فضاهای شهری را به عنوان ظرفی برای روابط انسانی شهروندان ببینیم.فضای شهری نه صرفا دارای بعد مکانی _ فیزیکی است و نه فقط دارای بعد اجتماعی بلکه هردوی این ابعاد باهم در رابطه ای دو سویه می باشند.
بنابراین در این پایان نامه ملزم به شناسایی نیازهای افراد و عوامل جذب شهروندان به فضاهای شهری هستیم و همچنین ضروریست که عوامل موثر بر کیفیت فضاهای شهری مورد بررسی قرار گیرد.بعلاوه همانطور که اشاره شد فضاهای شهری دارای ۲ دسته بندی عمده می باشد که فضاهای باز و فضاهای بسته را شامل می گردد ، تاکیدپایان نامه حاضر بر فضاهای باز ومیزان تردد و احساس امنیت درک شده زنان در هریک از فضاهای شهری می باشد .
۲-۳-۶) فضاهای عمومی در ایران
سابقه فضاهای باز شهری در ایران به فضاهای باز وسیعی بر می گردد که دارای محدوده ای محصور یا کمابیش معین بودند و در کنار راه ها و یا در محل تقاطع آنها قرار داشته و دارای کارکردی اجتماعی ،ارتباطی ،تجاری ،ورزشی ،نظامی یا ترکیبی از دو یا چند کارکرد مزبور بودند و میدان نامیده می شدند ونیز میدانهای کوچک ارتباطی درون محله های مسکونی که میدانچه نام داشتند.(سلطانزاده،۱۳۷۰)
در شهرهای سنتی ایران که رشدی ارگانیک داشته اند فضاهای عمومی شکل مطلوب تری داشته اند بازارها و میادین عمومی به عنوان شکلی از فضاهای عمومی نقش مهمی در ایجاد ارتباط میان مردم ایفا میکردند.بعلاوه این فضاهاکه در ایجاد حس اعتماد به مردم کمک کرده و باعث افزایش حس همبستگی و تعلق و در مردم میشوند در حقیقت این فضاها فراتر از مکانهایی صرفا برای تفریح هستند.(رفیعیان و سیفایی،۱۳۸۴)
۲-۳-۷) مفهوم فضای جمعی
در رابطه با مفهوم فضای جمعی بر اساس فرهنگ انگلیسی آکسفورد واژه public به معنای کلی و در اکثر معانی متضاد خصوصی است.همچنین شامل این تعاریف نیز می شود ؛ مربوط و یا متعلق به مردم به عنوان یک کلیت که بر جامعه یا ملتی که متعلق است تاثیر می گذارد یا متوجه آن است.از دیدگاه والرز ؛ فضای عمومی ، فضایی است که در آن با غریبه ها سهیم هستیم مردمی که اقوام ، دوستان و یا همکار ما نیستند ، فضایی است برای سیاست ، مذهب ، داد وستد و ورزش ؛ فضایی برای همزیستی مسالمت آمیز و برخوردهای غیر شخصی.(مدنی پور،۱۹۹۶) .
بطور کلی فضاهای عمومی شهری ۲ معیار اصلی را باید داشته باشند تا به عنوان یک فضای شهری قابل تعریف باشند:
پور جعفر و محمودی نژاد شرط اساسی فضاهای عمومی را تعامل و مراودات اجتماعی دانسته و وظایف فضاهای عمومی را به تعبیر کریست۲۰۰۰ اینچنین توصیف می کنند:
تیبالدز ۱۹۹۲عرصه عمومی را چنین می داند ؛« تمام بخشهای بافت شهری که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند، بدین ترتیب خیابانها ، پارکها و میادین شهرک یا شهر به ساختمان هایی که محصورشان می کند و محدوده شان را مشخص می کنند گسترش مییابد.»بنابر این عرصه عمومی مهمترین بخش از شهرک ها و شهرهای ما است جایی که بیشترین اندازه از تماس و تعامل انسانها روی می دهد.
لینچ عنوان کرده است که فضاهای باز عمومی امکان انگیزش و انتخاب آزاد میان رفتارها، حرکت ها و اکتشافات بصری را برای تعداد معنی داری از مردم شهر فراهم می آورد ،در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته به وقوع بپیوندد و افراد در یک محیط اجتماعی جدید باهم اختلاط یابند.(پاکزاد،۱۳۸۳) .
به نظر می رسد تعاریف مطرح شده در رابطه با فضای عمومی بر دسترسی بدون محدودیت شهروندان به فضاهای موجود در شهرها و همچنین مشارکت در فعالیت های متنوع تاٌکید می کنند که قابل ذکر ترین این فعالیت ها، تعاملات اجتماعی است که در نتیجه این دسترسی محدود نشده در فضاهای شهری به خصوص فضاهای باز پیاده محور روی می دهد.موید این مطلب گفته اموس راپاپورت(۱۹۷۷) است که معتقد است فضای شهری ،فرایند اجتماعی شدن افراد را تسهیل و عرصه مهم اعمال هنجارها و موازین اجتماعی است.
قاسمی ۱۳۸۳در رابطه با فضاهای باز شهری اینچنین می گوید ؛«فضای باز شهری برای شهروندان و تبلور زندگی جمعی آنهاست و باید پاسخگوی نیاز زندگی اجتماعی و جمعی آنها باشد .در این فضاها شهروندان با همدیگر برخورد اجتماعی چهره به چهره دارند تصویر ذهنی شهروندان از این فضاها و مقیاس آنها به گونه ای است که فضایی متنوع و پر از رویداد را توقع دارند مخاطبان این فضاها را طیف وسیعی از اقشار اجتماعی ،گروه های سنی مختلف و نظایر آن تشکیل می دهند.»
پاکزاد۱۳۸۳ فضای باز شهری را به اینصورت تعبیر می کند: عرصه تجمع انسانها ،فعالیت ها و رفتارها و در یک کلام رویدادهایی که در گذشته حادث شده و در خاطرات جمعی و فردی ثبت می شوند وقایعی که در حال حاضر در زندگی روزمره شهروند نقش ایفا کرده و همچنین امیال و توقعاتی که از آن مکان برای بهبود زندگی جمعی اش تصور می کند.
پارسی ۱۳۸۱ عنصر نسبتا پایدار محتوای فضای شهری را حیات مدنی می داند و معتقد است فضای شهری بستر آن زندگی عمومی و اجتماعی جامعه است که در فرایند تحول زندگی زیستی_اجتماعی به یک زندگی اجتماعی و روانشناختی بواسطه بن مایه های خردگرایانه ،مشارکت آگاهانه و فعالانه نظری و عملی واجد کیفیت عالی ارزشهای انسانی و مدنی شده است.او عقیده دارد موضوع خلق فضای شهری مطلوب ،پویا و سرزنده به لحاظ کارکرد اجتماعی ،روانی ،فرهنگی ،اقتصادی و محیطی_کالبدی آن یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط مصنوع شهری وبا راهبردهای اجتماعی پیونددارد.
چنین نتیجه می گیرد که فضای شهری محصول نیروهای تاریخی و اجتماعی _فرهنگی جامعه است و این فضاها بیش از هر فضای دیگری در شهر عرصه اعمال متقابل اجتماعی وغلبه هنجارها و موازین و ارزش های اجتماعی _فرهنگی بوده نیازمند عقلانیت رفتاری ،کنترل اجتماعی ،مشارکت اجتماعی در ارزشها و اعمال و بیش از سایر فضاها با سرمایه گذاری اجتماعی _فرهنگی مردم عرصه بیان خویشتن مردم ،آزادی ،تکثر،تنوع،هماهنگی و تحمل اجتماعی است.در یک کلام فضای شهری بستر حیات مدنی جامعه می باشد.
جدول ۲-۱ نظریه ها ودیدگاههای مختلف برخی اندیشمندان به رابطه فضای شهری و پدیده های اجتماعی
| زمینه های اصلی توجه برخی اندیشمندان به رابطه فضای شهری و پدیده های اجتماعی | |
| فرانسوا شوای | فضاهای شهری موجب تسهیل روابط اجتماعی و پالایش ساخت اجتماعی می شود. |
| جین جیکوبز | فضای شهری موجب گسترش حس اعتماد و اطمینان گردیده بر امنیت و کنترل اجتماعی می افزاید. |
| لوئیس مامفورد | فضای شهری مشارکت و مسئولیت شهروندان را میدان می دهد و توان خودگردانی و کنترل درونی انسان هارا ارتقا می دهد. |
| اموس راپاپورت | فضای شهری فرایند اجتماعی شدن افراد را تسهیل می کند و عرصه مهم اعمال هنجارها و موازین اجتماعی است. |
| ادموند بیکن |
همۀ این مشکلات در زمینه تحقیقات بانکداری اینترنتی نیز ارائه شده است . چه محققانی که اعتماد را بصورت تمایل به باور داشتن تعریف میکنند و و چه آنهائی که اعتماد را بصورت باورهائی با در نظر گرفتن ویژگی های مختلف گروه دیگر چون انصاف، خوبی، توانائی، خیرخواهی ، صداقت و قابلیت پیش بینی در نظر می گیرند، با چنین مشکلاتی مواجه هستند. بعضی از محققان اینترنتی، به هر دلیل، بطور مشخص تعریفی از اعتماد ارائه نداده اند. یک تعریف واحد به محققان کمک خواهد کرد تا مدلهائی از تجارت الکترونیکی را ارائه دهند که معنای مشترکی بین محققان و دیگر دست اندرکاران را مورد ارتباط قرار دهند. چرا تعریف واژه “اعتماد” همراه با اشتباه و یا تعریف آن از طرف برخی محققان با بی میلی روبرو بوده است؟ یک دلیل این است که هر رشته اعتماد را از دیدگاه خود مد نظر قرار داده است ؛ بطوریکه روانشناسان اعتماد را بصورت یک خصیصه شخصی، جامعه شناسان آنرا بصورت یک ساختار اجتماعی و اقتصاددانان آن را بصورت یک مکانیسم انتخاب اقتصادی مد نظر قرار داده اند. طرفداران یک رشته ممکن است نقطه نظر رشته های دیگر در مورد اعتماد را درک نکرده و آنرا مورد، تصدیق قرار ندهند.بنابراین تعاریف موجود، بسیار متفاوت بوده و اغلب در طول یک خط بین رشته ای تجمیع می شوند. ماییر اعتماد را به عنوان تمایل فرد به آسیب پذیر بودن در مقابل عملکرد طرف مقابل، بر اساس این تصور که طرف مقابل، فعالیت مورد انتظار وی را بدون کنترل و نظارت مستقیم انجام خواهد داد، تعریف کرده است. (ماییر، ۱۹۹۵)
در تعریفی دیگر اعتماد به عنوان اعتقاد و یا انتظار از اینکه گفته و یا تعهدی که فروشنده عنوان میکند، قابل اتکا است و فروشنده از آسیب پذیری خریدار سوءاستفاده نخواهد کرد، آورده شده است. (کومر و همکاران، ۱۹۹۶)
اعتماد و ریسک کاملا به هم مربوطند و به عبارت دیگر ریسک هسته اعتماد است. با در نظر گرفتن ریسک، اعتماد عبارتست از نمره ای که برای طرف اعتماد کننده، نمایانگر میزان بوجود آمدن طرز تلقی و نگرش مثبت به خوب بودن و مطمئن بودن طرف اعتماد شونده در شرایط تبادل پرریسک است. (گیدنز، ۱۹۹۶)
از آنجائیکه اعتماد مفهومی بسیار گسترده میباشد و به روش های مختلف تعریف میشود، یک نوع شناسی از سازه های اعتماد مطلوب و مناسب میباشد ؛ با این وجود یک نوع شناسی تنها در صورتی مناسب میباشد که آنقدر محتاطانه باشندکه به آسانی درک شده و از نظرکاربردی مفید باشند. با در نظر داشتن وسعت معنی سازه اعتماد این امر کاری دشوار میباشد.
یک تحلیل از تعاریف نشان داد که آن ها را میتوان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد. بسیاری از آن ها را میتوان در گروه انواع مفهومی چون نگرش ها، عقاید، رفتارها، و تمایل ها قرار داد؛ در حالیکه انواع دیگر را میتوان در گروه اشاره گرهای متفاوت چون: اعتماد به چیزی، اعتماد به کسی و یا اعتماد به یک خصیصه مشخص فردی (مانند صداقت) قرار داد. دسته از خصایص مرتبط با اعتماد، بر حسب خصایص مشخص مورد شناسائی قرار گرفتند.
| مرجع | تعریف اعتماد |
| روتر، ۱۹۶۷ مورگان، ۱۹۹۴ مایر، ۱۹۹۵ روسنیا[۲۲]، ۱۹۹۸ قیفن[۲۳]، ۲۰۰۰ پاولو[۲۴]، ۲۰۰۲ |
اعتماد یعنی “باور اینکه گفته های یک شخص قابل اتکا بوده و او در انجام تعهدات خود رابطه تجاری کوتاهی نخواهد کرد.” اعتماد هنگامی رخ می دهد که ” شخصی از ایجاد ارتباط تجاری با دیگری احساس راحتی نماید". اعتماد یعنی ” شخصی خطرات آسیب رسانی دیگری را در یک معامله بازرگانی، با توقع موفقیت می پذیرد” اعتماد یعنی” حالتی روانی در برگیرنده پذیرش خطرات آسیب رسانی دیگری در یک معامله بازرگانی، با انتظارات مثبت". اعتماد به فروشنده های اینترنتی یعنی ” پذیرش آسیب های احتمالی همراه با احساس امنیت “. اعتماد یعنی ” اعتقاد به این که شخص دیگر در راستای برآورده ساختن خواستههای ما اقدام میکند". |
اعتماد هنگامی رخ می دهد که «شخصی از ایجاد ارتباط تجاری با دیگری احساس راحتی نماید».
اعتماد یعنی «شخصی خطرات آسیب رسانی دیگری را در یک معامله بازرگانی، با توقع موفقیت می پذیرد».
اعتماد یعنی «حالتی روانی در برگیرنده پذیرش خطرات آسیب رسانی دیگری در یک معامله بازرگانی، با انتظارات مثبت».
اعتماد به فروشنده های اینترنتی یعنی «پذیرش آسیب های احتمالی همراه با احساس امنیت».
اعتماد یعنی ” اعتقاد به این که شخص دیگر در راستای برآورده ساختن خواستههای ما اقدام میکند".
شکل گیری هرگونه رابطه ای بدون وجود اعتماد ناممکن است. بی تردید رشد بشریت و اکثر دستاوردهایی که داشته در سایه اعتماد تحقق یافته است. وجود اعتماد در دوستی، عشق، خانواده، سازمانها، و جامعه ضروری است و نقشی مهم در سیاست و اقتصاد بازی میکند.فقدان اعتماد در عرصه تجارت تمام مبادلات بازار را متوقف میکند و غیاب آن درنهادهای یک کشور و رهبران آن مشروعیت سیاسی حکومت را زیر سئوال می برد. اعتماد تضمین کننده هرگونه پیشرفت و موفقیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. درعرصه معادلات سیاسی بین المللی هم اعتماد نقش مهمی ایفاد میکند. همکاری ها و اتحادیه های بین المللی براین اساس شکل می گیرند و بی اعتمادی نقشی عمده در بروز تعارضات و کشمکش های بین المللی و جنگ ها دارد. تصور جهانی که درآن اعتماد وجود نداشته باشد یا از میان رفته باشد از لحاظ عملی ناممکن و از لحاظ نظری هولناک است. درقلمرو اندیشه و درساحت فلسفه، اعتماد چندان مورد توجه قرار نگرفته و اغلب مفهوم آن مبهم و بیان نشده باقی مانده و یا با مفاهیم دیگر درهم آمیخته و خلط شده است. افلاطون، هابز، هیوم و کانت تا حدودی به آن پرداخته اند. کانت صداقت و قابل اعتماد بودن را در قلب نظریه اخلاقی خود درمورد چگونگی زیستن انسان جای می دهد (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
از دیدگاه پژوهشگران معاصر در حوزه فلسفه بی اعتمادی و بدگمانی در جوامع کنونی روبه افزایش است و اعتماد در بسیاری از نهادهای مهم زندگی انسان ها روبه زوال است تا جایی که از بحران اعتماد سخن رانده میشود. نتیجه گیری غم انگیز این قبیل نظریه ها آن است که قابل اعتماد بودن انسان تقلیل یافته است.
از دیدگاه تکاملی، اعتماد به سازگاری و انطباق بشر کمک کرده و در بقای او موثر بوده است. بدون وجود اعتماد بشر نمیتوانست دوره های گذار زیستی، اجتماعی و تاریخی و به طور کلی تکاملی خودرا سپری کند. در بسیاری از گونه های حیوانی نیز اعتماد یا چیزی شبیه به آن نقش مشابهی را ایفا کرده و به بقاء آن ها کمک میکند و درآن جا نیز درمیان واحد (یونیت) زیستی خانواده و گروه های متعلق به یک گونه به چشم می خورد. (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳)
ما هنوز چیز زیادی درمورد بیولوژی اعتماد نمی دانیم. البته از تأثیر هورمون اکسی توسین درافزایش اعتماد سخن رانده شده است.اکسی توسین نوروپپتیدی است که درتعامل اجتماعی مثبت درمیان پستانداران و ایجاد دلبستگی و تعلق اجتماعی درآن ها نقش بازی میکند. تحقیقات نشان میدهند که مصرف این ماده درانسان نیز موجب افزایش اعتماد میشود و درنتیجه بهره مندی های حاصل از تعاملات اجتماعی را افزایش می دهد (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳)
جالب است که تأثیر اکسی توسین بر اعتماد ناشی از افزایش کلی و نیز اختصاصی قابلیت افراد برای خطر کردن و ریسک پذیری (خطر پذیری) نیست، بلکه به طور اختصاصی تمایل به پذیرش ریسک های مربوط به تعاملات اجتماعی را ارتقاء می بخشد. این تحقیقات درکنار پژوهش های دیگری که برحیوانات انجام شده، نشان دهنده نقش اساس اکسی توسین به عنوان یک عامل بیولوژیک در بروز رفتارهای معطوف به رویکردهای موافق با اجتماع در انسان و سایر گونه های جانوری است. (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳)
اعتماد در زندگی فردی و اجتماعی افراد سه نقش عمده را ایفاء میکند. اولاً زندگی را پیش بینی پذیر می سازد. ثانیاً به وجود آورنده یک احساس تعلق اشتراکی یا گروهی است. ثالثاً کارکردن افراد با یک دیگر را سهل و امکان پذیر میکند. (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳)
در روان شناسی اجتماعی، اعتماد به مثابه یک مفهوم در سه سطح عمل میکند که عبارتند از:
۱- اعتماد به یک شخص خاص (اعتماد رابطه ای)
۲- اعتماد به دیگران و مردم درکل (اعتماد کلی یا عمومی)
۳- اعتماد به سیستم های انتزاعی (مانند اینترنت)
برخی از محققین اعتماد را دارای دو مولفه عمده دانستهاند؛ یکی مولفه نگرشی-احساسی که جنبه کلی دارد و دیگری مولفه موقعیتی شناختی که معطوف به موقعیت است و جنبه اختصاصی دارد. بنابراین اعتماد متضمن ابعاد احساسی (عاطفی) و شناختی (عقلی) است (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
بعد احساسی کلی با ساختار و خصوصیات احساسی شخص مرتبط است که منطبق با مبانی ژنتیک و سرشتی و تجربیات رابطه ای قبلی او شکل میگیرد (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
در بعد شناختی موقعیتی یا وضعیتی پنج عامل تعیین کننده دخیل اند که عبارتند از:
ارتباط[۲۵]، ریسک، اعتبار پذیری وعده ها، ارزیابی اجتماعی و اعتماد عمومی. به هریک از این عوامل در ارتباط با رویدادهای گذشته، حال و آینده نگریسته میشود و براین اساس احتمال بروز اعتماد یا افزایش آن تعیین میشود (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
درنوشتارهای مربوط به اعتماد توجه زیادی به ریسک یا خطر پذیری مبذول شده است. اعتماد به دیگری همیشه متضمن آسیب پذیری در برابر اوست و درنتیجه ملازم با ریسک و خطر پذیری خواهد بود. دربسیاری از روابط شخصی و کاری ما به این ریسک تن در می دهیم زیرا زندگی بدون آن امکان پذیر نیست (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
در یک رابطه دو نفره برای شکل گیری صمیمیت باید به ریسک و پیامد های احتمالی منفی رابطه تن داد وگرنه رابطه شکل نمی گیرد. اگر کسی وارد این موقعیت آسیب پذیر شد و نتیجه منفی بود یا به کلی از دیگری سلب اعتماد میکند یا در آینده اعتماد کمتری به او خواهد داشت و حتی شاید این بی اعتمادی را به دیگران نیز تعمیم دهد (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
بنابراین هرچند اعتماد در روابط اجتماعی ضروری و اجتناب ناپذیر است ولی همیشه همراه میزانی از تردید و ریسک یا خطر پذیری است. به عبارت دیگر رفتارهای ریسک پذیر و خطر طلبانه که به نوعی زمینه ساز پیشرفت و موفقیت انسان بوده اند همیشه توسط اعتماد میسر و همراهی می شوند (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳).
اعتماد به دیگری نشان دهنده باور به صداقت، شایستگی و نیکی اوست. البته میتوان به جای نیکی از نوعی تشابه ارزشی یا اخلاقی نیز سخن راند. خدشه دار شدن هریک از این ارکان اعتماد را متزلزل یا نابود میکند. البته همیشه ضعف در شایستگی و قابلیت آسان تربخشیده میشود تا این که درصداقت یا نیکخواهی فرد مورد اعتماد تردید به وجود آمده باشد. دروغگویی همیشه ناپسند شمرده شده و درسطح فردی یا اجتماعی همچون موریانه ای ویرانگر عمل کرده است. (آزادارمکی و کمالی، ۱۳۸۳)
شکل ۴-۴۸- تحلیل حساسیت حاشیه سود تلفن ثابت شکل ۴-۴۹- تحلیل حساسیت هزینه های هلدینگ
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۵۰- تحلیل حساسیت درآمد هلدینگ شکل ۴-۵۱- تحلیل حساسیت حاشیه سود هلدینگ
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
۴-۶-۲-۲- تحلیل حساسیت شاخص های زمان
نتایج تحلیل حساسیت شاخص زمان تحویل نسبت به افزایش سرمایه گذاری در خرید تجهیزات جدید جهت خدمات مختلف شرکت در شکلهای شماره ۴-۵۲ تا ۴-۵۴ نشان داده شده است.
شکل ۴-۵۲- تحلیل حساسیت زمان تحویل تلفن شکل ۴-۵۳- تحلیل حساسیت زمان تحویل دیتا
همراه نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۵۴- تحلیل حساسیت زمان تحویل تلفن ثابت
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
۴-۶-۲-۳- تحلیل حساسیت شاخص های ظرفیت
نتایج تحلیل حساسیت شاخص های ظرفیت شامل ظرفیت شبکه و تعداد مشتریان نسبت به افزایش سرمایه گذاری در خرید تجهیزات جدید جهت خدمات مختلف شرکت در شکلهای شماره ۴-۵۵ تا ۴-۶۱ نشان داده شده اند.
شکل ۴-۵۵- تحلیل حساسیت تعداد مشتریان تلفن همراه شکل ۴-۵۶- تحلیل حساسیت ظرفیت شبکه تلفن همراه
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۵۷- تحلیل حساسیت تعداد مشتربان دیتا شکل ۴-۵۸- تحلیل حساسیت ظرفیت شبکه دیتا
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۵۹- تحلیل حساسیت تعداد مشتریان تلفن ثابت شکل ۴-۶۰- تحلیل حساسیت ظرفیت شبکه تلفن ثابت
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۶۱- تحلیل حساسیت ظرفیت انتقال هلدینگ
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
۴-۶-۲-۴- تحلیل حساسیت شاخص های کیفیت
نتایج تحلیل حساسیت شاخص های کیفیت شامل کیفیت شبکه و رضایت مشتری نسبت به افزایش سرمایه گذاری در خرید تجهیزات جدید جهت خدمات مختلف شرکت در شکلهای شماره ۴-۶۲ تا ۴-۶۷ نشان داده شده اند.
شکل ۴-۶۲- تحلیل حساسیت رضایت مشتری تلفن همراه شکل ۴-۶۳- تحلیل حساسیت کیفیت شبکه تلفن همراه
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۶۴- تحلیل حساسیت رضایت مشتری دیتا شکل ۴-۶۵- تحلیل حساسیت کیفیت شبکه دیتا
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
شکل ۴-۶۶- تحلیل حساسیت رضایت مشتری تلفن ثابت شکل ۴-۶۷- تحلیل حساسیت کیفیت شبکه تلفن ثابت
نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع نسبت به نرخ سرمایهگذاری در تامین منابع
پس از شبیهسازی مدل، با توجه به داده های شبیهسازی شاخص های ورودی و خروجی سیستم به مدلسازی ریاضی پژوهش پرداخته می شود.
۴-۶-۳- شبیه سازی شاخص های ارزیابی زنجیره تامین
با توجه به ارتباط متقابل اجزا سیستم و شناخت رفتار متغیرهای اصلی بر اساس نمودار پویاییشناسی سیستم، این الگو بر حسب سالهای ۱۳۸۴ الی ۱۴۰۴ طی یک دوره ۲۱ ساله شبیهسازی و بر این اساس روند تغییرات شاخص های کلیدی مشخص شد.
۴-۶-۳-۱- بررسی شاخص های مالی
نتایج حاصل از شبیهسازی شاخص های مالی در بخش تلفن همراه در شکلهای شماره ۴-۶۸ تا ۴-۷۱ نشان داده شده است. بر اساس نتایج شبیه سازی، شاخص های هزینه، درآمد و حاشیه سود در ابتدا صعودی و سپس نزولی می شود. علت افزایش درآمد و هزینه در ابتدای دوره، تقاضای فزاینده این محصول در بازار بوده است. علت کاهش هزینهها ارتقا تکنولوژی در این بخش و کاهش هزینه های نگهداری هر کاربر تلفن همراه میباشد. علت کاهش درآمدها نیز رشد رقابت در این بازار و افزایش سهم رقبا از بازار تلفن همراه میباشد.
شکل ۴-۶۸- شبیهسازی متغیر درآمد تلفن همراه شکل ۴-۶۹- شبیهسازی متغیر هزینه های تلفن همراه
به تبعیت از متغیرهای هزینه و درآمد، حاشیه سود همراه نیز ابتدا روندی صعودی دارد و سپس روندی نزولی خواهد داشت. همچنین قیمت منابع نیز همراه با رشد تورم روند صعودی خواهد داشت.
شکل ۴-۷۰- شبیهسازی متغیر قیمت منابع تلفن همراه شکل ۴-۷۱- شبیهسازی متغیر حاشیه سود تلفن همراه
نتایج حاصل از شبیهسازی شاخص های مالی در بخش دیتا نیز در شکلهای شماره ۴-۷۲ تا ۴-۷۵ نشان داده شده است. بررسی نتایج شبیهسازی نشاندهنده رشد نمایی هزینه، درآمد و در نتیجه حاشیه سود در این بخش از زنجیره از دوره جاری شبیهسازی تا پایان دوره میباشد. علت این افزایش نیز جدید بودن این محصول و تقاضای بالقوه بازار میباشد. البته روند رشد درآمد و حاشیه سود به علت روند رو به رشد تقاضا در این بخش شدیدتر از هزینه ها میباشد. قیمت تامین منابع نیز همراه با تورم روند رو به رشد خواهد داشت.
شکل ۴-۷۲- شبیهسازی متغیر هزینهها دیتا شکل۴-۷۳- شبیهسازی متغیر درآمد دیتا
Optimization Problems Constrained by other Optimization Problems
OPcOP
Pay Fines
PF
Surplus Reduction Percentage
SRP
Summation of Surplus Percentages
SSP
چکیده
ازجمله اصول اساسی در هر سیستم مدیریت انرژی، برقراری کارایی و برابری در تخصیص منابع است. در روش کلاسیک تخصیص منابع، با حداکثرکردن مجموع مازاد مشترکین به برقراری حداکثر کارایی ممکن پرداخته میشود. این روش از منظر برابری دارای ابهام میباشد. در این پایاننامه، هدف ارائه رویکردی است که بتوان از طریق آن به تخصیصی از منابع دست یافت که ضمن حصول حداکثر کارایی ممکن، به برقراری برابری نیز منجر شود. بر این اساس، تخصیص انرژی مصرفی برای خوشهای از بارهای پاسخگو به قیمت (گروهی از بارهای مصرفی که در یک ناحیه جغرافیایی به کمک یک شبکه الکتریکی محلی به یکدیگر و به شبکه اصلی متصل شدهاند) در یک سیستم مدیریت انرژی متمرکز تحت بررسی قرار میگیرد. در کنار هم قرار گرفتن اعضای یک خوشه و مدیریت انرژی متمرکز آن ها زمانی مطلوب خواهد بود که منفعت حاصله از کنار هم بودن برای اعضای خوشه، بیش از عملکرد مستقل آن ها از یکدیگر باشد. بنابراین مسأله مدیریت انرژی خوشه، ذاتاً یک بازی همکارانه است. بنابراین در این پایان نامه، مسأله مدیریت خوشه بهصورت یک بازی همکارانه مدل می شود. نقاط تعادل بازی همکارانه از طریق یک مسأله بهینهسازی چندهدفه مقید به قیود بارها و قیود شبکه الکتریکی محلی به دست می آید. پاسخ حاصل از حل این مسأله بهینهسازی جبهه پارتویی خواهد بود که هر نقطه از این جبهه نمایشدهنده یک نقطه تعادل از بازی همکارانه است. در ادامه، با تعریف سه معیار حداقل فاصله (MD)، حداقل مجموع نسبتها (MND) و حداقل مجموع تفاضل نسبتها (MDND)، به انتخاب نقطه تعادل با هدف دستیابی به تخصیص برابر پرداخته میشود. برای این منظور، مسأله بهصورت یک مسأله بهینهسازی دوسطحی مدل می شود که در سطح اول مسأله بهینهسازی انتخاب نقطه تعادل و در سطح دوم مسأله بهینهسازی چندهدفه دستیابی به کل نقاط تعادل ممکن انجام می شود. بر این اساس، تخصیص انرژی مصرفی به بارها توسط سیستم مدیریت انرژی متمرکز بهصورت کارا و برابر ممکن خواهد بود. مدل ارائه شده بر روی یک شبکه نمونه پیادهسازی شده و نتایج بهدست آمده گویای مزیتهای مدل ارائه شده برای مدیریت انرژی متمرکز خوشهای از بارهای پاسخگو به قیمت میباشد.
کلمات کلیدی: ۱- مدیریت انرژی ۲- برابری در تخصیص ۳- بازی همکارانه ۴- بهینهسازی چندهدفه ۵- بهینهسازی دوسطحی
فصل اول: مقدمه
پیشگفتار
افزایش جمعیت و صنعتیشدن جوامع بشری، منجر به افزایش روز افزون تقاضای انرژی در جهان شده است. رشد تقاضای انرژی در بخشهای مختلف صنعتی، کشاورزی و خانگی، اجتنابناپذیری تولید بیشتر را سبب شده است. تولید انرژی بیشتر منجر به افزایش هزینهها (ازجمله سرمایهگذاری و تعمیر و نگهداری) شده است. ازآنجاکه در دهه های گذشته، بخش عمده انرژی مورد نیاز از منابع سوخت فسیلی تأمین شده است، پاسخ به افزایش تقاضای انرژی، منجر به بروز مشکلات زیستمحیطی شده که نگرانیهای عمده را در کشورهای مختلف ایجاد کرده است [۱]. مدیریت انرژی بهعنوان راهبردی که از طریق مصرف صحیح انرژی میتواند به حل هر دو مشکل (تأمین انرژی و کاهش آلودگیهای زیستمحیطی) کمک کند مطرح شده است [۲].
اگرچه مفهوم مدیریت انرژی از سالیان دور مورد توجه نهادها و جوامع بشری بوده است، لکن در دهه اخیر و در پی افزایش توجه به تغییرات اقلیمی و فناوری پاک، اهمیت مدیریت انرژی افزایش یافته است. تاکنون برای واژه مدیریت انرژی تعریفهای گوناگونی ارائه شده است. بر مبنای تعریف ارائه شده در [۳]، به استفاده عادلانه[۱] و مؤثر[۲] از انرژی بهمنظور «حداکثرکردن سود (حداقلکردن هزینهها) و بهبود جایگاه رقابتی[۳]»، مدیریت انرژی گفته میشود. تعریف جامع دیگری نیز در [۴] ارائه شده است. بر این اساس، به راهبرد «تنظیم و بهینهسازی انرژی با بهره گرفتن از سیستمها و روندها بهمنظور کاهش انرژی مورد نیاز به ازای هر واحد تولید، بهنحوی که کل هزینه این سیستمها (شامل هزینه های مستقیم تولید بهعلاوه هزینه ایجاد تغییر در سیستمها و روندها) ثابت مانده و یا کاهش یابد»، مدیریت انرژی اطلاق میشود.
مدیریت انرژی در دو بازه زمانی کوتاهمدت و بلندمدت قابل طرح است. در بازه زمانی کوتاهمدت، مدیریت انرژی به بهینهسازی مصرف انرژی تأسیسات موجود میپردازد، اما در بلندمدت موضوع جایگزینی تجهیزات و سرمایهگذاریهای جدید نیز میتواند جزء تصمیمات قابل اخذ در نظر گرفته شود [۵]. تعیین زمان و کمیت مصرف انرژی برای هر یک از مصرفکنندهها بهقسمی است که هدف مدیریت انرژی (بهطور مثال، افزایش سود) محقق شود [۶]. از لوازم مدیریت انرژی، اطلاع بارها از قیمتهای تأمین انرژی الکتریکی و تجهیز آن ها به ابرازهای تصمیم گیری بهینه است. با توجه به حرکت قیمتگذاری انرژی الکتریکی به سمت قیمتهای لحظهای، این اطلاع از قیمتها باید بهصورت لحظهای امکانپذیر باشد. اطلاع بارها از قیمتهای لحظهای با توسعه فناوریهای زیرمجموعه شبکه هوشمند[۴] ایجاد خواهد شد [۷].
ازجمله چالشهای اساسی در حوزه مدیریت انرژی، رعایت برابری[۵] و کارایی[۶] در تخصیص[۷] انرژی مصرفی به مصرفکنندگان است. در واقع همانطور که در تعریف مدیریت انرژی بیان شد، برابری و کارایی از اصول اساسی در هر راهبرد مدیریت انرژی است. بهمنظور روشنتر شدن مفهوم این دو اصل لازم است تا در ابتدا به تعریف هر یک از آن ها به شرح زیر بپردازیم.
کارایی: استفاده حداکثری یک جامعه از منابع موجود را کارایی مینامند. بهعبارتدیگر، اگر تخصیص منابع[۸] در بین اعضای یک جامعه سود یا مازاد[۹] کل جامعه را حداکثر کند، تخصیص انجام گرفته را کارا گویند. بهعنوان مثال اگر کل منافع اقتصادی جامعه را یک سیب در نظر بگیریم، هدف از کارایی حداکثرکردن اندازه ممکن این سیب است [۸]!
برابری: توزیع عادلانه منافع حاصل از منابع جامعه در میان اعضای آن جامعه را برابری گویند [۸]. بهعبارتدیگر تخصیصی عادلانه و برابر است که در آن هیچ عضوی از جامعه سود یا مازاد دیگری را بر سود یا مازاد خود ترجیح ندهد [۹]. بنابراین هدف از برابری تقسیم عادلانه سیب در بین اعضای جامعه است!
با توجه به اینکه اعضای یک جامعه در ازای منابع یکسان به سود یا مازاد غیریکسانی میرسند (بهلحاظ ویژگیها و مشخصات متفاوت اعضای جامعه)، تلاش برای حصول برابری، منجر به کاهش کارایی در آن جامعه خواهد شد. بنابراین رسیدن به یک تخصیص عادلانه و برابر، مستلزم پرداخت هزینه (کاهش سود یا مازاد کل جامعه) خواهد بود. با توجه به این مسأله، رسیدن توأم به هریک از دو اصل کارایی و برابری بهصورت مطلق در یک تخصیص امکان پذیر نبوده و برقراری مصالحه[۱۰] بین آن ها ضروری است. بهعبارتدیگر، تقسیم سیب به قطعات عادلانه و برابر منجر به کوچک شدن اندازه سیب خواهد شد! [۸ و۱۰]
در این پایان نامه قصد داریم تا با توجه به چالش فوق، به نقد روش کلاسیک تخصیص منابع و بررسی توجه به اصل برابری در این روش بپردازیم و سپس بهمنظور اعمال اصل برابری، راهحلهایی را با رعایت کارایی پیشنهاد خواهیم کرد[۱۱].
در ادامه این فصل، در ابتدا، به معرفی انواع توابع اصلی رفاه اجتماعی و تحلیل آن از منظر کارایی و برابری پرداخته و سپس به معرفی رویکردهای موجود در حوزه مدیریت انرژی و پژوهشهای انجامگرفته خواهیم پرداخت. در ادامه، اهداف و نوآوریهای پایان نامه ذکر شده و در انتها مروری بر فصلهای پایان نامه خواهیم داشت.
توابع رفاه اجتماعی و مدیریت انرژی
از منظر علم اقتصاد، هرگاه تخصیص منابع بین اعضای یک جامعه مطرح میشود (که مدیریت انرژی را نیز شامل میشود)، بحث رفاه اجتماعی نیز مطرح است. لذا، پرداختن به مبحث مدیریت انرژی بدون توجه به مبحث رفاه اجتماعی و نگاههای متفاوت به آن که از فلسفه متفاوت اقتصاددانان به برابری و کارایی نشأت میگیرد، ممکن نخواهد بود. تابع رفاه اجتماعی، ضابطه یا روشی است که بهوسیله آن میتوان ترجیحات تمام اعضای جامعه را در قالب یک ترجیح اجتماعی جمع و یا به عبارت بهتر ترکیب کرد. یعنی اگر بدانیم که تمام اعضا چگونه تخصیصهای متفاوت را رتبه بندی میکنند، میتوانیم با بهره گرفتن از این تابع، این اطلاعات را برای رتبه بندی اجتماعی تخصیصهای متفاوت استفاده کنیم [۱۱]. مکاتب اقتصادی مختلف از توابع متفاوتی بهمنظور تعریف تابع رفاه اجتماعی استفاده کرده اند. این مکاتب اقتصادی به مطلوبیتگرایان[۱۲] کلاسیک، تساویگرایان[۱۳] و رالزین[۱۴] قابل تقسیمبندی هستند که در ادامه به توضیح آن ها پرداخته شده است [۹].
مطلوبیتگرایان کلاسیک
در این مکتب، تابع رفاه اجتماعی برابر با حاصلجمع توابع مطلوبیت اعضای جامعه میباشد که بهصورت زیر نمایش داده میشود [۹].
۱–۱
در رابطه ۱–۱، تابع رفاه اجتماعی است و برابر با تابع مطلوبیت عضو ام جامعه از یک تخصیص مانند میباشد و تعداد افراد جامعه است. شکل کلیتر این تابع، تابع رفاه جمعوزنی مطلوبیتها است که در آن وزنها اعدادی هستند که نشان میدهند تا چه اندازه مطلوبیت هر فردی در رفاه اجتماعی کلی مهم است. این تابع به صورت زیر نمایش داده میشود [۹].
۱–۲
در رابطه ۱–۲، برابر با ضریب وزنی عضو ام جامعه از یک تخصیص مانند میباشد. این تابع با عنوان تابع رفاه بنتهامیت[۱۵] یا مطلوبیتگرایان کلاسیک شناخته میشود. این رویکرد، تفاوتی بین انتقال رفاه از عضو ضعیف به قوی و برعکس قائل نیست و مادامیکه مجموع مطلوبیت اعضای جامعه افزایش یابد، هر نوع توزیع درآمد/ثروتی قابل قبول میباشد. در این دیدگاه، در صورتی که کاهش منابع تخصیصیافته به عضو ضعیف و تخصیص آن به عضو قوی باعث افزایش مطلوبیت عضو قوی شود، به شکلی که کاهش مطلوبیت عضو ضعیف را جبران کند، این انتقال مطلوبیت میتواند انجام شود؛ زیرا در این رویکرد مجموع مطلوبیت مورد اهمیت بوده و در اثر این انتقال، چنانچه افزایش مطلوبیت نزد عضو قوی به اندازهای باشد که کاهش آن را نزد عضو ضعیف خنثی کند، مجموع مطلوبیت جامعه افزایش مییابد. بنابراین این تابع رفاه اجتماعی صرفاً به دنبال افزایش کارایی در جامعه بوده و اهمیتی به برابری نمیدهد.
تساویگرایان
مطابق با این دیدگاه، مطلوبیت کل جامعه بهصورت مساوی بین اعضای جامعه تقسیم میشود. در این رویکرد، بخشی از مطلوبیت حاصله توسط عضو قوی، به عضو ضعیف داده میشود، بهنحوی که مطلوبیت کل اعضا با یکدیگر مساوی شود. در یک جامعه با اعضای غیریکسان (ویژگیها و مشخصات مختلف)، استفاده از این تخصیص میتواند کلیه اعضای جامعه را از افزایش در مطلوبیتشان بیمیل کند و در اثر آن، کارایی جامعه کاهش خواهد یافت [۹].
رالزین
تابع رفاه اجتماعی در این مکتب، تابع رفاه اجتماعی مینیماکس[۱۶] یا رالزین است که در زیر نشان داده شده است.